Telegram Web Link
به یاد جاویدنامان:

حدیث نجفی
سارینا اسماعیل‌زاده
محمدرضا سروری
محمدحسن ترکمان
حنانه کیا
غزاله چلابی
ساسان قربانی
ابوالفضل مهدی پور روشن

که حکومت آنها را در جریان جنبش زن زندگی آزادی در روز ۳۰ شهریور به قتل رساند.

#نه_می_بخشیم_نه_فراموش_می_کنیم

🌕امروز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
از تهران تا کابل: سانسور، سلاح مشترک استبداد علیه اندیشه

🔹طالبان بار دیگر ثابت کرد که دشمن دانش و آزادی است. با صدور دستورالعملی جدید، آموزش ۶۷۹ عنوان کتاب را در دانشگاه‌های افغانستان ممنوع کرد؛ از این میان، ۱۴۰ کتاب نوشته زنان و ۳۱۰ کتاب متعلق به نویسندگان یا ناشران ایرانی به‌طور کامل جمع‌آوری می‌شوند. همزمان، ۱۸ رشته دانشگاهی از جمله مطالعات زنان، حقوق بشر و علوم سیاسی نیز حذف شده‌اند. این تصمیم، نه تنها حذف کتاب‌ها، که حذف آگاهی و خاموش کردن هر صدایی است که می‌تواند آینده‌ای آزادتر را رقم بزند.

🔹این رویکرد یادآور سیاست‌های جمهوری اسلامی است؛ حاکمیتی که طی دهه‌ها آزادی بیان را سرکوب کرده، نویسندگان و روزنامه‌نگاران را به زندان انداخته و کتاب‌ها را سانسور و ممنوع کرده است. امروز طالبان و جمهوری اسلامی دو روی یک سکه‌اند: یکی در کابل کتاب زنان را آتش می‌زند و دیگری در تهران قلم نویسندگان را می‌شکند. هر دو با یک زبان سخن می‌گویند؛ زبانی که از زنان می‌ترسد، از دانش بیزار است و از آزادی واهمه دارد.

🔹اما تجربه نشان داده است که هیچ حکومتی نتوانسته با سانسور، حقیقت را برای همیشه دفن کند. صدای زنان نویسنده، اندیشه‌های ممنوع‌شده و کتاب‌های توقیف‌شده راه خود را پیدا می‌کنند، حتی اگر بر کاغذ ممنوع شوند. افغانستان امروز همان مسیری را می‌رود که جمهوری اسلامی سال‌هاست پیموده؛ مسیری که جز تاریکی و انزوای فرهنگی، دستاوردی نخواهد داشت.

🔹با این حال، تاریخ گواه است که روشنایی سرانجام بازمی‌گردد. سانسور می‌تواند کتاب را از قفسه‌ها بردارد، اما نمی‌تواند اندیشه را از ذهن مردم پاک کند. همان‌طور که ایرانیان در برابر استبداد فرهنگی ایستاده‌اند، مردم افغانستان نیز دیر یا زود در برابر این تاریکی خواهند ایستاد. طالبان و جمهوری اسلامی شاید برای مدتی حقیقت را پنهان کنند، اما هرگز قادر به خاموش کردن آن نخواهند بود.

@ShirinEbadiofficial
بلاتکلیفی الهام صالحی در زندان قرچک؛ وثیقه سنگین، ابزاری برای خاموش کردن صدای معترضین

🔹بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر می‌برد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانه‌اش ربوده شد و پس از گذراندن بازجویی‌ها، در ۴ شهریور به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. از آن زمان، نه دادگاهی برگزار شده و نه حقی برای او و خانواده‌اش به رسمیت شناخته شده است.

🔹برای آزادی او وثیقه‌ای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کرده‌اند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشته‌ی زندان است! خانواده‌ الهام توان تامین چنین مبلغی را ندارند و همین امر، او را در بلاتکلیفی مطلق نگه داشته است. این «وثیقه‌های کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه‌ خانواده‌ها و به حاشیه راندن اعتراض‌های سیاسی.

🔹در ماه‌های گذشته بارها شاهد کارشکنی دستگاه قضایی بوده‌ایم: رد وثیقه‌ها، بهانه‌گیری‌های غیرقانونی، و کشاندن بازداشت‌های موقت تا جایی که عملاً به مجازات تبدیل شوند. این سیاست آگاهانه، نه برای اجرای عدالت، که برای مرعوب‌سازی و نابودی صدای مخالفان طراحی شده است. الهام صالحی، همچون هزاران زندانی سیاسی دیگر، قربانی این سیستم سرکوب است.

@ShirinEbadiofficial
از نانوایی تا زندان اطلاعات سنندج؛ زندگی دلیر سلیمی زیر سایه اتهام «جاسوسی»

🔹بازار داغ «جاسوس‌سازی» در جمهوری اسلامی بار دیگر زندگی یک خانواده عادی در ایران را در آستانه نابودی قرار داده. دلیر سلیمی، شهروند ۴۰ ساله، در میانه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد، بی‌آن‌که سند یا مدرکی برای اتهامات سنگینش ارائه شود. همسرش، ژیلا تشکری، تنها دو روز بعد به بهانه ملاقات با او بازداشت شد و پس از ۲۵ روز با وثیقه سنگین یک میلیارد تومانی آزاد گردید. آن‌ها یک فرزند ۱۴ ساله دارند که این روزها با کابوس بی‌پایان نبودِ والدینش دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

🔹اتهام‌هایی که علیه دلیر سلیمی مطرح شده، «همکاری با یکی از احزاب کردستان» و «جاسوسی برای اسرائیل»، از همان جنس برچسب‌هایی است که حکومت سال‌ها برای خفه کردن صداهای مستقل به‌کار گرفته است. او تا پیش از بازداشت، کارگری روزمزد در یک نانوایی بود و بعد به‌دلیل فقر مالی، با خودرو شخصی به کار آزاد روی آورده بود. اکنون اما در ساختمان «شهرام‌فر» اداره اطلاعات سنندج نگهداری می‌شود؛ جایی که روایت‌های فراوانی از شکنجه و فشار روحی و جسمی در آن ثبت شده است.

🔹پرونده دلیر سلیمی در شعبه دوم بازپرسی سنندج مفتوح است، اما روند قضایی تا امروز چیزی جز بی‌خبری، بازجویی‌های پیاپی و نگرانی فزاینده خانواده‌اش به همراه نداشته است. مقامات نه حاضرند شواهدی ارائه کنند و نه امکان دسترسی به دادرسی عادلانه را فراهم می‌کنند. در سایه این «امنیتی‌سازی همه‌چیز»، حتی زندگی یک کارگر ساده هم می‌تواند قربانی سناریوی نخ‌نما اما مرگبار «جاسوس‌سازی» حکومت شود.

@ShirinEbadiofficial
جشن تبلیغاتی پزشکیان؛ نمک بر زخم مردم

🔹آن‌چه امروز به نام «جشن ملی» از سوی دولت پزشکیان اعلام شده، چیزی جز توهین به درد و رنج مردم نیست. در کشوری که اکثریت شهروندانش برای تأمین نان شب، دارو، آب و برق در رنج‌اند، برپایی جشن حکومتی یعنی پاشیدن نمک بر زخم‌های عمیق جامعه. این نمایش‌ها برای آن است که به مردم یادآوری کنند «ما همچنان بر مسند قدرتیم، با وقاحت دروغ می‌گوییم، آدم می‌کشیم و باز هم وانمود می‌کنیم همه‌چیز عادی است.»!

🔹فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به دستور رئیس‌جمهور مقرر شد جشن ملی به پاس دستاوردهای نخبگان علمی و ورزشی برگزار شود. این جشن فرصتی برای شادمانی مردم و تجلی غرور ملی ایرانیان است.» اما واقعیت آن است که هیچ «شادمانی جمعی» بر بستر فقر سیستماتیک، اعدام‌های بی‌وقفه، سرکوب دانشجویان و بازداشت کودکان در آستانه آغاز مدارس شکل نمی‌گیرد.

🔹در حالی‌که حکومت مشغول برگزاری شوی تبلیغاتی است، در همان لحظه هزاران خانواده برای پرداخت هزینه نوشت‌افزار، درمان و اجاره‌خانه سرگردان‌اند. این «جشن ملی» چیزی نیست جز نمایش سخیفی برای پوشاندن حقیقت. اما هیهات؛ تجربه تاریخ بارها نشان داده که بنیاد ستم، سست‌بنیاد است! و هیچ نمایشی نمی‌تواند پرده بر جنایات و تباهی یک نظام بیندازد.

@ShirinEbadiofficial
جنگ تمام شد، آوارگی ادامه دارد؛ قربانیان بی‌پناه و وعده‌های توخالی

🔹سه ماه پس از پایان «جنگ ۱۲ روزه»، هنوز صدها خانواده بی‌خانمان در هتل‌های تهران آواره‌اند. ۲۳۹ خانوار که خانه‌هایشان ویران یا غیرقابل سکونت شده، همچنان در شرایط بلاتکلیف زندگی می‌کنند. برخی از آنان در گفتگو با رسانه‌ها از بی‌احترامی و کمبود امکانات در هتل‌ها شکایت کرده‌اند، اما مسئولان، طبق معمول، همه‌چیز را تکذیب می‌کنند.

🔹در همین حال، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران، خبر از خروج بخشی از این خانواده‌ها داده و تأکید کرده که «هیچ‌کس به زور از هتل بیرون نمی‌شود»! اما واقعیت این است که خانواده‌های آسیب‌دیده، بعد از ویرانی خانه‌هایشان، اکنون با ویرانی دیگری به نام بی‌توجهی و بی‌مسئولیتی روبه‌رو هستند.

🔹جمهوری اسلامی به‌جای بازسازی زندگی این مردم، در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی برای جهان شاخ‌وشانه می‌کشد و از «اقتدار» سخن می‌گوید. اما حقیقت تلخ آن است که همان حکومت، حتی از تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای بازماندگان یک جنگ کوتاه‌مدت ناتوان است. تضاد میان شعارهای پرطمطراق و واقعیت فلاکت‌بار مردم، گویاترین تصویر از ماهیت این نظام است.

@ShirinEbadiofficial
پریوش سلیمی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز سه‌شنبه یکم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
تداوم کارزار سه‌شنبه‌های «نه به اعدام» در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان مختلف

🔹هفته هشتاد و هفتم کارزار سه‌شنبه‌های «نه به اعدام»، در حالی برگزار می‌شود که سایه‌ی وحشت و سرکوب بیش از پیش بر جان مردم ایران سنگینی می‌کند. در ماه‌های اخیر، شاهد افزایش بی‌سابقه‌ی شمار اعدام‌ها هستیم؛ از ۲۵ شهریور تا کنون، دست‌کم ۴۶ اعدام از جمله ۲ زن و شش هموطن بلوچ، و در شهریورماه ۱۸۶ اعدام شامل ۷ زن گزارش شده است.

🔹در این میان، اعدام سبعانه یکی دیگر از اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» بابک شهبازی، در سالگرد خیزش مردمی ۱۴۰۱ و بدون آخرین ملاقات با خانواده‌اش، نمادی تلخ از رفتار غیرانسانی و نقض حقوق بشر توسط این رژیم آدمکش است. ربودن بابک شهبازی از داخل بند به قصد اعدام مخفیانه ایشان، اعتراض و تحصن همبندیان وی در زندان قزلحصار را به دنبال داشت.

🔹حکومتی که از یک سو دم از «عفو» زندانیان می‌زند، از سوی دیگر، هر هفته با افزایش شمار اعدام‌ها، واقعیت تلخ و ضدانسانی خود را به طور عریان نشان می‌دهد.

🔹امسال، همزمان با بازگشایی مدارس، بار دیگر معلمان و دانشجویان آگاه و پیشرو در خط مقدم مبارزه برای آزادی و برابری قرار دارند. نوجوانان و جوانان ایران کابوس این حکومت هستند و در هر مدرسه و دانشگاه، فعالانی ایستاده‌اند تا مدارس و دانشگاه‌ها را کماکان به مرکزی برای مقاومت تبدیل کنند و صدایی برای مخالفت با احکام غیرانسانی اعدام هموطنانشان باشند.

🔹کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» خطاب به مردم آزادی‌خواه ایران و همه دوست‌داران حقوق‌بشر فریاد می‌زند در برابر این سیاست‌های خشونت‌بار و ضدبشری، سکوت جایز نیست. صدای ما باید قوی‌تر از هر سرکوب و ظلمی باشد. هر هفته، هر سه‌شنبه، به یاد قربانیان اعدام، برای دادخواهی و دفاع از زندگی، به پا می‌خیزیم.

🔹زندگی حق بنیادین هر انسان است و اعدام، خشونتی غیرقابل توجیه علیه این حق است.

اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» سه‌شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان زیر در اعتصاب غذا می‌باشند:

زندان اوین، زندان قزلحصار (واحدهای ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان لنگرود قم، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز ، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروز آباد فارس، زندان دهدشت، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان یزد، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان سبزوار، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.


هفته هشتاد و هفتم
سه‌شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

@ShirinEbadiofficial
قرچک ورامین؛ زندان نیست، قتلگاه است

🔹زندان قرچک ورامین، چیزی جز یک قتلگاه نیست. جایی که نه از حقوق انسانی خبری هست، نه از ابتدایی‌ترین استانداردهای پزشکی و بهداشتی. امروز، سمیه رشیدی، زنی که بزرگ‌ترین «جرمش» شعارنویسی اعتراضی بود، در کماست و پزشکان نسبت به وضعیت بحرانی او هشدار داده‌اند. این سرنوشت تلخ گواهی است بر آن‌که قرچک نه محل حبس، بلکه اردوگاه مرگ زنان زندانی است.

🔹در همین زندان، پریوش مسلمی مبتلا به سرطان از هرگونه خدمات درمانی محروم است و روز به روز به مرگ نزدیک‌تر می‌شود. راحله راحمی‌پور، زن دادخواه ۷۴ ساله‌ که مستقیما از بیمارستان به همین زندان منتقل شده، با ضعف جسمانی و کهولت سن، در خطر جدی است. فریبا کمال‌آبادی، ۶۳ ساله و از جامعه بهایی، سیزدهمین سال حبس خود را در همین دیوارهای پوسیده می‌گذراند. دیگر زندانیان سیاسی زن از جمله الهام صالحی نیز در شرایط نگران‌کننده به سر می‌برند؛ شرایطی که عملا به فرسایش تدریجی جان و روان آنان می‌انجامد.

🔹قرچک تنها قتلگاه زندانیان سیاسی نیست. زندانیان عادی، قربانیان جرایم عمومی، نیز در این جهنم زنده زنده می‌سوزند. همین چند روز پیش یک زندانی زن در همین زندان جان باخت، بی‌آنکه دسترسی به درمان داشته باشد. در قرچک، بیماری، گرسنگی، آلودگی، و تحقیر، بخشی از برنامه‌ریزی آگاهانه است، روشی برای شکستن تن و روح انسان‌ها.

🔹چند انسان بی‌گناه دیگر باید سالم وارد قرچک شوند و سپس یا جنازه‌شان بیرون بیاید یا با بیماری لاعلاج بازگردند، تا این شکنجه‌گاه تعطیل شود؟! زندان قرچک ورامین نه فقط لکه ننگی بر کارنامه جمهوری اسلامی است، که یک جنایت سازمان‌یافته علیه زنان زندانی است. امروز، توجه فوری همه ما باید به وضعیت حاد این زندان و به‌ویژه جان سمیه رشیدی معطوف باشد. فردا بدون شک دیر خواهد بود.

🔹شکنجه‌گاه قرچک ورامین باید تعطیل شود.

@ShirinEbadiofficial
مهرماهی که دیگر بوی «مهر» ندارد

🔹امروز اول مهر است؛ روزی که باید با شور و شوق دفترها ورق بخورند و صدای زنگ مدرسه دل‌ها را روشن کند. اما در کلاس‌های ایران نیمکت‌های زیادی برای همیشه خالی مانده‌اند. نیمکت کیان پیرفلک، «مهندس کوچک» ایذه که در آبان ۱۴۰۱ با گلوله‌های حکومت جان باخت. نیمکت کومار درافتاده، دانش‌آموز پیرانشهری، نیمکت دانیال پابندی، نوجوانی که به جای بازی و یادگیری، در خون غلتید. نیمکت سارینا اسماعیل‌زاده، پر از آرزوهای ناتمام، و نیمکت نیکا شاکرمی، دختری که به خیابان رفت تا آزادی را فریاد بزند اما هرگز به خانه بازنگشت.

🔹این نام‌ها تنها مشتی نمونه خروارند، ده‌ها کودک و نوجوان دیگر هم در خیزش «زن، زندگی، آزادی» در آبان ۹۸، در دیماه ۹۶ و ... کشته شدند. کودکانی که سهمشان از «مدرسه و زندگی» نه تخته‌سیاه و نه کتاب‌های رنگی، که داغ گلوله و فشار سرکوب بود. هر یک از این جان‌های کوچک اما بزرگ، نشانۀ عریانی از جنایتی است که آینده را نشانه گرفته است.

🔹امروز که بچه‌ها با کیف و دفتر نو به کلاس می‌روند، به یاد بیاوریم خانواده‌هایی را که به جای آماده کردن فرزندشان برای مدرسه، بر مزارشان شمع روشن می‌کنند. به یاد بیاوریم مادرانی چون ماه‌منیر مولایی‌راد که حقیقت مرگ فرزندشان را فریاد زدند و هنوز برای همان فریاد، تحت فشار و تهدیدند. تا زمانی که عدالت برقرار نشود و خون این کودکان پاسخ نگیرد، هیچ زنگ مدرسه‌ای بوی مهر نخواهد داد.

@ShirinEbadiofficial
ریزش تاریخی در دانشگاه صنعتی شریف؛ دست‌کم ۲۷ استاد از ایران رفتند

🔹دست‌کم ۲۷ استاد برجسته دانشگاه صنعتی شریف در سال‌های اخیر به آمریکا، کانادا و اروپا مهاجرت کرده یا مرخصی‌های بلندمدت گرفته‌اند؛ موجی که از آن به‌عنوان «بزرگ‌ترین ریزش تاریخی» در تاریخ این دانشگاه یاد می‌شود. این آمار، نه صرفاً یک آمار ساده، بلکه انعکاس بحران عمیقی است که سال‌هاست دانشگاه‌ها و نظام علمی ایران را می‌بلعد.

🔹حقوق ناچیز، کمبود امکانات پژوهشی، فساد ساختاری در نظام آموزشی و فشارهای بی‌امان امنیتی، استادان را از تدریس و پژوهش به سمت مهاجرت و خاموشی سوق داده است. شریف، دانشگاهی که نماد نبوغ، نوآوری و سرمایه فکری ایران بود، امروز بیش از آن‌که به کارگاه علم و اندیشه شبیه باشد، به نهادی امنیتی بدل شده است؛ جایی که به جای آزادی علمی، بازجویی و پرونده‌سازی حاکم است.

🔹ادامه این روند، جایگاه علمی ایران را در جهان به سقوطی غیرقابل جبران خواهد کشاند. وقتی ستون‌های اصلی دانشگاه، یعنی استادان نخبه، از سر اجبار یا نومیدی کشور را ترک می‌کنند، آینده پژوهش و آموزش عالی در ایران عملاً به محاق می‌رود. این مهاجرت گسترده نه فقط یک «فرار مغزها»، بلکه یک «خروج امید» است: امید دانشجویانی که دیگر الگوی علمی برای آموختن ندارند و امید جامعه‌ای که شاهد خاموش شدن چراغ‌های آخرین پایگاه‌های عقلانیت در برابر سیطرۀ جهل و سرکوب است.

🔹در شرایطی که بسیاری از کشورها برای جذب نخبگان هزینه‌های کلان می‌کنند، جمهوری اسلامی با سرکوب و بی‌تدبیری آگاهانه‌ترین نیروی جامعه را به بیرون می‌راند. این ریزش بزرگ، نه یک اتفاق ناگهانی، که نتیجۀ مستقیم سیاست‌های حکومتی است؛ سیاست‌هایی که دانشگاه را از خانه اندیشه به میدان سرکوب بدل کرده‌اند. شریف، به‌عنوان نماد، امروز فقط یک آینه است؛ آینه‌ای که فروپاشی تدریجی بنیان‌های علمی ایران را به وضوح نشان می‌دهد.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خطاب به اروپایی‌ها در حاشیه جشنواره کتاب و آزادی:
«دموکراسی مانند آب است، قدرش را تا از دست نرفته بدانید»


🔹در حاشیه جشنواره «کتاب و آزادی» که یکی از مهم‌ترین رویدادهای ادبی در ایتالیا به شمار می‌رود، در مراسم افتتاحیه خطاب به اروپایی‌ها گفتم: دموکراسی مانند آب است، تنها وقتی نبودش را حس می‌کنید که دیگر وجود ندارد. هشدار دادم که آزادی و حقوق بشر را بدیهی و تضمین‌شده نپندارید، زیرا از دست دادنشان به آسانی اتفاق می‌افتد.

🔹به حاضرین و رسانه‌ها گفتم من نخستین زن قاضی در ایران بودم، اما پس از انقلاب تنها به دلیل زن بودن از مقامم برکنار شدم. سال‌هاست در تبعید زندگی می‌کنم و شاهد سرکوب بی‌پایان مردمم هستم. اما امروز می‌بینم که رژیم از همیشه ضعیف‌تر است. سه سال پس از قتل مهسا ژینا امینی و آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، شکاف عمیق میان جوانان و حاکمان غیرقابل انکار است. حتی در جریان ۱۲ روز جنگ، آشکار شد که این رژیم توان و استقامت گذشته را ندارد.

🔹در ادامه اشاره کردم، زنان ایران امروز قوی‌تر از هر زمان دیگری‌اند و توانسته‌اند رژیم را به عقب برانند. من در ۷۸ سالگی بارها به کشورهای پرخطر سفر کرده‌ام و همیشه تحت حفاظت بوده‌ام، اما حقیقت این است که نمی‌ترسم. به‌اندازه کافی زندگی کرده‌ام. آنچه برایم اهمیت دارد آینده‌ای است که جوانان ایران خواهند ساخت؛ آینده‌ای که در آن آزادی دیگر سراب نباشد، بلکه حقیقتی باشد که هیچ حکومتی نتواند از مردم بگیرد.

@ShirinEbadiofficial
زندانیان کمتر شناخته‌شده، قربانیان خاموش سرکوب؛ هدی مهرگانفر را فراموش نکنیم

🔹هدی مهرگانفر، زن ۳۸ ساله، مهندس الکترونیک و اهل زرقان فارس، نزدیک به یک سال است که در زندان عادل‌آباد شیراز محبوس و بلاتکلیف مانده است. او همراه با پدرش، محمدعلی مهرگانفر، زندانی سیاسی دهه ۶۰، در آبان‌ماه ۱۴۰۳ بازداشت شد. اتهامش «ارتباط با سازمان‌های معاند» عنوان شده، اما هیچ روند قضایی مشخصی برایش طی نشده و حتی حق آزادی با وثیقه نیز از او سلب شده است.

🔹هدی پیش از بازداشت تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، اما از همان نخستین روزهای انتقال به بازداشتگاه سپاه و سپس زندان عادل‌آباد، از درمان و مراقبت پزشکی محروم ماند. اکنون، ۱۱ ماه گذشته است و او همچنان در وضعیت بلاتکلیف به سر می‌برد، در حالی‌که سلامت جسمی‌اش به خطر افتاده و مسئولیت جان او بر عهدۀ حکومت است.

🔹یادآوری نام‌هایی چون هدی مهرگانفر یادآوری حقیقت تلخ ایران امروز است: نظامی که آزادی‌خواهان و معترضان را به فراموشی می‌سپارد، در حالی‌که هر روز حلقه سرکوب را تنگ‌تر می‌کند. صدای او و صدای تمام زندانیان کمتر شناخته شده باید بلند بماند، تا هیچ زندانی سیاسی در سکوت رها نشود. بی‌خبری عدم اطلاع رسانی از وضعیت زندانیان سیاسی حکم مرگ آنها را دارد.

@ShirinEbadiofficial
افشین بایمانی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
دادگاه سجاد حائری؛ محاکمه‌ی اندیشه و قلم

🔹روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، دادگاه انقلاب دماوند بار دیگر نمونه‌ای روشن از سرکوب فرهنگی را به نمایش گذاشت؛ سجاد حائری، نویسنده و کارگردان اهل ایلام، در برابر قاضی به اتهاماتی چون «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «تشویش اذهان عمومی» محاکمه شد. او پیش‌تر در تیرماه سال جاری پس از یورش نیروهای امنیتی به خانه‌اش بازداشت شده بود؛ ماموران کتاب‌ها، لپ‌تاپ و تلفنش را ضبط کردند و ده روز در بازداشتگاه سپاه تحت بازجویی قرار دادند.

🔹این نخستین بار نبود که او را هدف گرفتند. پس از آزادی موقت با وثیقه سنگین، پرونده‌سازی دوم علیه او شکل گرفت تا صدایش را خاموش کنند و فشار مضاعفی هم به برادر دربندش احمدرضا حائری وارد کنند. شیوه‌ای که جمهوری اسلامی سال‌هاست برای خاموش کردن روزنامه‌نگاران، نویسندگان و فعالان فرهنگی به کار می‌برد: اتهامات واهی، وثیقه‌های نجومی و تهدیدهای دائمی.

🔹حکومتی که از کتاب، قلم، آموزش و روایت هنری وحشت دارد، خود اعتراف می‌کند که پایه‌هایش بر ترس استوار است. محاکمه‌ی سجاد حائری، نه محاکمه یک فرد، که محکوم کردن آزادی اندیشه در ایران امروز است؛ آزادی‌ای که هر روز در دادگاه‌های انقلاب به مسلخ کشیده می‌شود.

@ShirinEbadiofficial
جمهوری اسلامی باز هم رکورد زد؛ بیش از یک‌هزار اعدام در کمتر از ۹ ماه

🔹در حالی‌که جهان در آستانه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک چشم دوخته، جمهوری اسلامی رکوردی هولناک در کارنامه خود ثبت کرده است: بنا بر گزارش «سازمان حقوق بشر ایران»، تنها در ۹ ماه نخست سال میلادی جاری دست‌کم ۱۰۰۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند، بنیاد برومند دست کم ۱۰۴۵ مورد اعدام را مستند کرده است، رقمی که در سی سال گذشته بی‌سابقه بوده است. تنها طی یک هفته گذشته ۶۴ نفر به دار آویخته شدند، یعنی به‌طور میانگین روزی ۹ اعدام.

🔹این اعدام‌های گسترده نه عدالت را محقق می‌کنند و نه امنیت را برقرار؛ آن‌ها ابزار آشکار قدرت برای ایجاد رعب و خاموش کردن هر صدای اعتراضی‌ هستند. بیش از نیمی از اعدام‌ها به اتهامات مرتبط با مواد مخدر مربوط می‌شوند، آن هم در شرایطی که غالب این متهمان از محروم‌ترین و حاشیه‌نشین‌ترین اقشار جامعه‌اند. سهم دیگر اعدام‌ها به قتل، محاربه، جاسوسی و اتهامات مبهمی می‌رسد که همگی با بازجویی‌های همراه با شکنجه و بدون دادرسی عادلانه صادر شده‌اند.

🔹هم‌زمان با این موج خونین، مسعود پزشکیان نماینده جمهوری اسلامی در نیویورک، بر صندلی‌های مجمع عمومی سازمان ملل خواهد نشست؛ در حالی‌که هزاران خانواده در ایران در سوگ عزیزان‌شان عزادارند. سازمان حقوق بشر ایران خواستار آن شده است که کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل این اعدام‌ها را به‌عنوان جنایت علیه بشریت بررسی کند. جهان باید بداند که در پشت چهره دیپلماتیک جمهوری اسلامی، ماشین اعدامی در حال کار است که هر روز جان انسان‌ها را می‌گیرد.

@ShirinEbadiofficial
2025/10/22 19:20:55
Back to Top
HTML Embed Code: