Telegram Web Link
یک زن زندانی دیگر در قرچک قربانی سیاست «قتل خاموش» شد

🔹در کمتر از یک هفته، زندان قرچک دوباره شاهد جان‌باختن زنی دیگر شد. «سودابه اسدی»، زندانی متهم به اتهامات مالی، به دلیل ممانعت عامدانه‌ی مسئولان زندان از اعزام به بیمارستان و بی‌توجهی به وضعیت جسمانی‌اش جان باخت. مرگی که بخشی از روندی سیستماتیک در زندان‌های جمهوری اسلامی است؛ جایی که درمان زندانیان به ابزاری برای شکنجه و حذف تدریجی تبدیل شده است.

🔹پیش از او، سمیه رشیدی، زندانی سیاسی ۴۲ ساله، پس از روزها تشنج و تأخیر در اعزام، به کُما رفت و کشته شد. تنها در همین چند روز گذشته، نام‌های دیگری هم به این فهرست سیاه اضافه شدند: جمیله عزیزی در قرچک و مریم شهرکی در کچویی کرج. در کنار آن‌ها، «محمد منقلی» در زندان یزد، قربانی دیگری از سیاست محرومیت درمانی شد. این همه نشان می‌دهد مرگ در زندان‌های جمهوری اسلامی تصادف نیست، بلکه نتیجه‌ی مستقیم سیاستی آگاهانه و ضدانسانی است.

🔹قرچک، که سال‌ها به‌عنوان یکی از مخوف‌ترین زندان‌های ایران شناخته می‌شود، با تراکم بالای جمعیت، کمبود امکانات اولیه و نبود تجهیزات درمانی، به جهنمی برای زندانیان زن بدل شده است. صدای اعتراض به نقض آشکار حقوق انسانی زندانیان، بارها بلند شده اما سکوت مقامات قضایی و زندان، این چرخه‌ی جنایت را تکرارپذیر کرده است. آنچه در قرچک می‌گذرد، «مرگ تدریجی برنامه‌ریزی‌شده» است؛ جنایتی که باید به‌عنوان قتل خاموش زندانیان به رسمیت شناخته و در سطح بین‌المللی پیگیری شود.

@ShirinEbadiofficial
حکم شلاق برای آتش شاکرمی؛ تکرار جنایتی که نیکا را از ما گرفت

🔹آتش شاکرمی، نقاش و خاله‌ی جاویدنام نیکا شاکرمی، اعلام کرده که برای او حکم شلاق صادر شده است. حکمی که معنایش روشن است: شکنجه، بی‌عدالتی و تکرار همان سیاست حذف و ارعابی که سه سال پیش زندگی نیکا را گرفت.همزمان با سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی و یاد نیکا، این بار حکومت با شلاق می‌خواهد صدای یک هنرمند دادخواه را خاموش کند.

🔹سکوت رسانه‌ها و بی‌تفاوتی بخشی از جامعه جهانی در برابر چنین احکام شرم‌آوری، به رژیم جرأت داده است که هر روز عریان‌تر حقوق بشر را لگدمال کند. اکنون که همزمان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در جریان است، پرسش اساسی پابرجاست: چرا هیچ‌کس از حاکمان ایران نمی‌پرسد که چگونه در دادگاه‌های بی‌اعتبارشان، حکم شلاق برای یک زن هنرمند صادر می‌شود؟ این پرسش را باید بلند و آشکار فریاد زد، پیش از آن‌که این چرخه‌ی سرکوب بار دیگر جان‌ها و امیدهای بیشتری را بسوزاند.

@ShirinEbadiofficial
وقتی جان و سلامت مردم بلوچ‌ در اولویت هیچ سیاستی نیست

🔹در راسک، شهری با بیش از صد هزار جمعیت در سیستان و بلوچستان، بیمارستانی به نام «ولایت» تنها امید مردم است؛ اما این امید بیشتر به سراب شباهت دارد. فقدان پزشکان متخصص، کمبود تخت بیمارستانی و نبود تجهیزات ابتدایی درمانی باعث شده بیماران برای ساده‌ترین خدمات به شهرهای دوردست سفر کنند. در این میان، هر دقیقه تأخیر می‌تواند به بهای جان یک انسان تمام شود.

🔹فراموش نکنیم که شهر راسک و استان سیستان و بلوچستان با ظرفیت بالای گردشگری می‌توانست درآمدی داشته باشد که یک مملکت را با آن اداره کرد، اما مردم شهر زیبای راسک برای دسترسی به خدمات درمانی سرگردانند.

🔹این وضعیت، تنها چهره عریان یک بحران ساختاری در نظام سلامت ایران است. کمبود امکانات و پزشک در مناطق محروم، نتیجه مستقیم سیاست‌های امنیتی و انتصاب‌های غیرکارشناسی است. سلامت مردم در این استان، همانند بسیاری دیگر از نقاط کشور، قربانی اولویت‌های سیاسی و تبعیض تاریخی شده است؛ گویی جان بلوچ‌ها و مردم حاشیه هیچ ارزشی در معادلات قدرت ندارد.

🔹ادامه چنین روندی نه‌تنها به مهاجرت کادر بومی و گسترش محرومیت دامن می‌زند، بلکه شکاف میان مردم و حاکمیت را عمیق‌تر می‌کند. آن‌جا که باید عدالت درمانی برقرار باشد، فساد، بی‌توجهی و نگاه امنیتی حاکم است. این همان نابرابری ساختاری است که جامعه جهانی باید آن را به رسمیت بشناسد و صدای مردم به حاشیه رانده‌شده بلوچستان را بلندتر از همیشه به گوش برساند.

@ShirinEbadiofficial
تحریم، فقر و سرکوب؛ حقیقتی که نمی‌توان پنهان کرد

🔹قیمت دلار از ۱۱۰ هزار تومان گذشته و مردم در فقر و فلاکت روزگار می‌گذرانند. جمهوری اسلامی با همه جهان در تقابل است و نتیجه آن برای مردم چیزی جز گرانی، بیکاری و ناامیدی نبوده است. در حالی که کمتر از ۲۴ ساعت تا فعال شدن کامل مکانیسم ماشه باقی مانده، حکومت به جای تلاش برای توافق و کاستن از فشارها، بار دیگر مسیر سرکوب رسانه‌ها را انتخاب کرده است.

🔹دادستانی تهران رسانه‌هایی را که درباره پیامدهای تحریم و افزایش قیمت‌ها خبر داده‌اند، متهم به «اخلال در امنیت روانی» کرده و تهدید به پرونده‌سازی نموده است. این برخورد نشان می‌دهد که حکومت به جای پاسخگویی، تنها یک زبان را می‌شناسد: خاموش کردن صدای حقیقت.

🔹مردم ایران امروز قربانی سیاست‌های پرهزینه‌ای هستند که نه برای رفاه آنان، بلکه برای بقای قدرت طراحی شده است. جمهوری اسلامی اگر بخواهد، می‌تواند با مذاکره و توافق، مانع از فعال شدن مکانیسم ماشه شود. اما واقعیت تلخ این است که زور حکومت فقط به مردم خودش می‌رسد.

@ShirinEbadiofficial
بازگشت تحریم‌ها؛ تکرار یک فاجعه ساخته جمهوری اسلامی

🔹از چند ساعت دیگر، تمام قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران بار دیگر فعال می‌شوند. آنچه حکومت در تبلیغاتش «پیروزی دیپلماسی» می‌نامید، حالا به نقطه‌ای رسیده که مکانیسم ماشه فعال شده و سنگین‌ترین تحریم‌های تاریخ دوباره باز می‌گردند.

فهرست این قطعنامه‌ها روشن است:

📄قطعنامه 1696 – الزام به تعلیق غنی‌سازی اورانیوم.
📄قطعنامه 1737 – تحریم فعالیت‌های حساس هسته‌ای و ممنوعیت انتقال فناوری.
📄 قطعنامه 1747 – تشدید تحریم‌ها، محدودیت‌های مالی و تسلیحاتی.
📄 قطعنامه 1803 – محدودیت‌های بانکی، بازرسی محموله‌ها، ممنوعیت سفر مقامات.
📄 قطعنامه 1835 – تأکید مجدد بر همه تعهدات پیشین.
📄قطعنامه 1929 – شدیدترین تحریم‌ها؛ تحریم تسلیحاتی جامع، محدودیت بانکی و کشتیرانی.

🔹حکومت امروز آماده است همه این شکست‌ها را گردن اروپا بیندازد! تا دیروز آمریکا «دشمن اصلی» معرفی می‌شد، فردا اروپا مقصر خواهد بود. اما حقیقت را نمی‌گویند: جمهوری اسلامی برای جلوگیری از بازگشت مکانیسم ماشه هیچ کاری نکرد. نه دیپلماسی مؤثر، نه حتی پذیرش حداقلی از تعهدات.

🔹مردم ایران باز هم باید هزینه این ماجراجویی را با گرانی، فقر و محرومیت بپردازند. قدرتی که حاضر است با کل جهان در جنگ بماند، اما حتی یک گام برای نجات مردم برندارد، مسئول اصلی این بحران است.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹نماهنگ «آهوی فراری »از شهر تهران در سال ۱۳۴۶

🎶خواننده : ویگن

@ShirinEbadiofficial
حسین رونقی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز یکشنبه ششم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
پروانه وکالت طاهر نقوی تعلیق شد؛ نهاد وکالت علیه وکالت

🔹شعبه ششم دادگاه انتظامی مرکز وکلا، کارشناسان و مشاوران خانواده قوه قضائیه، پروانه وکالت طاهر نقوی، وکیل دادگستری محبوس در زندان اوین را به حالت تعلیق درآورد. حکمی که با شکایت مستقیم رئیس همین مرکز و به استناد محکومیت سنگین صادره از دادگاه انقلاب علیه او صادر شد. این حکم تصویری روشن از روندی است که سال‌هاست ادامه دارد: حذف وکلای مستقل به جای حمایت از آنان.

🔹دردناک و هولناک است که نهادی که فلسفه وجودی‌اش باید حمایت از وکلا و پاسداری از شأن حرفه‌ای آنان باشد، زانویش را بر گردن نحیف‌ شریف‌ترین وکلای مستقل می‌گذارد. مرکز وکلای قوه قضائیه، که از آغاز هم وابسته و غیرمستقل بوده، بار دیگر نشان داد که نه پشتیبان وکلا بلکه بازوی امنیتی برای سرکوب همان‌هاست که باید حافظ حقوق مردم باشند. اگر ذره‌ای وجدان و استقلال در این نهاد وجود داشت، دست‌کم پس از صدور حکم سنگین علیه یک وکیل زندانی، بر ادامه حیات حرفه‌ای او تیغ نمی‌کشید.

🔹طاهر نقوی به خاطر دفاع شرافتمندانه از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان است. او صدای کسانی شد که حتی حق داشتن وکیل مستقل از آنان دریغ شده بود. و همین صداقت و پایبندی به رسالت وکالت، او را به هدف انتقام‌جویی حکومت بدل کرد. اکنون با تعلیق پروانه وکالتش، حکومت می‌خواهد او را نه تنها از جامعه، بلکه از حرفه‌اش نیز محروم کند.

🔹وضعیت سلامت آقای نقوی نیز بر درد ماجرا می‌افزاید. او بیمار است و نیاز فوری به مراقبت‌های پزشکی دارد، اما مقامات زندان آگاهانه از درمان او جلوگیری می‌کنند. این محرومیت از درمان، نوعی شکنجه خاموش است؛ شکنجه‌ای که جسم و جان او را فرسوده می‌کند و معنایی جز کشتن تدریجی یک وکیل مستقل ندارد.

🔹این نخستین بار نیست. پیش‌تر نیز کانون وکلای دادگستری در اقدامی مشابه، پروانه وکالت محمد نجفی، وکیل و مدافع حقوق بشر زندانی را لغو کرده بود. این الگوی تکراری نشان می‌دهد که نهادهای وکالتی در ایران ـ چه مستقل و چه وابسته ـ عملاً زیر فشار ساختار سیاسی و امنیتی، به ابزار حذف وکلای مستقل بدل شده‌اند. آنان که باید آخرین سنگر مردم در برابر ظلم باشند، خود اولین قربانیان این ظلم‌اند.

🔹حذف وکلای شجاعی چون طاهر نقوی پیامی روشن دارد: جمهوری اسلامی حتی از حضور یک وکیل مستقل نیز می‌ترسد. این ترس نشان می‌دهد که وکلا تا چه اندازه برای حکومت خطرناک‌اند؛ زیرا حضورشان یادآور این حقیقت است که عدالت، قانون و کرامت انسانی هنوز در این سرزمین مطالبه می‌شود. اما امروز، نهادی که باید حافظ این حقیقت باشد، به چشم حقیقت خاک می‌پاشد.

@ShirinEbadiofficial
بازگشت تحریم‌های سازمان ملل؛ پرسش‌هایی که بی‌پاسخ مانده

🔹از صبح امروز، با فعال شدن «مکانیسم ماشه»، تمامی تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی دوباره برقرار شد. ده سال پس از برجام، شش قطعنامه شورای امنیت که قرار بود بخشی از گذشته باشند، دوباره بر زندگی مردم ایران سایه انداخته‌اند.

🔹جمهوری اسلامی می‌گوید این تصمیم «بی‌مبنا و غیرقابل توجیه» است. اما پرسش اساسی اینجاست: مگر نمی‌گفتند مکانیسم ماشه اصلاً وجود ندارد؟ مگر نمی‌گفتند امکان بازگشت تحریم‌ها منتفی است؟ مگر نمی‌گفتند توافقی بسته‌اند که جلوی چنین سناریویی را می‌گیرد؟ امروز واقعیت دیگری پیش روی ماست؛ تمام آن انکارها و وعده‌ها به هیچ بدل شده و مردم‌اند که زیر بار تحریم‌ها له می‌شوند.

🔹این نخستین بار نیست که حکومت، فریبکاری سیاسی خود را با شعار و انکار می‌پوشاند. سال‌ها گفتند تحریم‌ها «کاغذپاره» است، اما مردم در صف دارو، در گرانی نان و در سقوط ارزش پول ملی، معنای واقعی آن را با جان و زندگی‌شان لمس کردند. عوارض تحریم‌ها از جنگ هم بیشتر است، ویرانگرتر از هر بمبی که می‌توانست بر سر مردم فرود آید.

🔹حکومت امروز تلاش می‌کند همه چیز را گردن اروپا بیندازد، دیروز آمریکا مقصر بود، فردا کشوری دیگر. اما حقیقت روشن است: سیاست‌های ماجراجویانه و ویرانگر جمهوری اسلامی علت اصلی این بحران است. اگر اراده‌ای برای توافق و تنش‌زدایی وجود داشت، مکانیسم ماشه فعال نمی‌شد. راه جلوگیری روشن بود اما حاکمان نخواستند؛ زیرا هزینه‌های این لجاجت نه بر دوش آن‌ها، که بر دوش مردم است. مردم ایران می‌پرسند: چرا حاکمان‌شان هیچ تلاشی نکردند تا به این نقطه نرسند؟

🔹این حقیقت تلخ است: جمهوری اسلامی در حالی که می‌توانست از راه مذاکره و تعامل، تحریم‌ها را دفع کند، همه درها را بست و تنها مسیری که باز گذاشت، فشار بیشتر بر شهروندان بود. امروز نه آن‌ها که در قدرتند، بلکه خانواده‌های محروم، بیماران بی‌دارو و کارگران بی‌دستمزدند که زیر سنگینی تحریم‌ها خرد می‌شوند.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ننگی به نام «دیپلماسی دروغ»

🔹جواد ظریف، نماد بی‌اخلاقی و وقاحت در جمهوری اسلامی، کمتر از پنج سال پیش با لحنی قاطع ادعا می‌کرد: «ماشه یا اسنپ‌بک در برجام و قطعنامه نیامده، کلک تبلیغاتی آمریکاست. اسنپ‌بکی در قطعنامه وجود ندارد.» همان زمان بارها گفتند این تهدید پوشالی است، این سازوکار اساساً وجود ندارد. امروز اما حقیقت عریان شد: مکانیسم ماشه وجود داشت، تهدید شد و از صبح امروز اجرا شد!

🔹این نخستین بار نیست که ظریف در صف اول لاپوشانی ایستاده است. روزی که هواپیمای اوکراینی را با موشک زدند، او با افتخار می‌گفت «اگر خبر داشتم، علاج می‌کردم.» حالا هم بیاید علاج کند: علاج موج ویرانگر تحریم‌هایی که سفره مردم را خالی‌تر از قبل می‌کند و اقتصاد را به نابودی می‌کشاند!

🔹ظریف، که در انتخابات اخیر دست راست پزشکیان بود و با لبخند از «امید» و «نجات» سخن می‌گفت، امروز باید پاسخ دهد. ننگ و نفرین بر حکومتی که سر تا پایش دروغ است و وزرای خارجه‌اش به جای دفاع از حقیقت، ماشین تبلیغات و لاپوشانی‌اند.

🔹تحریم‌ها بازگشته‌اند، دلار تا ۱۱۵ هزارتومان رفته و مردم در فلاکت گرفتارند. نه وعده‌های دیروز چیزی را تغییر داد و نه انکارهای امروز می‌تواند واقعیت را پنهان کند: جمهوری اسلامی با دروغ اداره می‌شود و بهای این دروغ را مردم می‌پردازند.

@ShirinEbadiofficial
تبعیض علیه کودکان بلوچ؛ وقتی حتی الفبا هم به همه تعلق ندارد

🔹در زاهدان، بار دیگر تیغ تبعیض بر حق ابتدایی کودکان فرود آمد. روز شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، مدیر مدرسه استقلال اعلام کرد دانش‌آموزان بی‌شناسنامه حق ادامه تحصیل ندارند. این تصمیم باعث شد شماری از کودکان بلوچ، کودکانی که بعضی از آن‌ها سه سال روی نیمکت همان کلاس نشسته بودند، ناگهان از مدرسه اخراج شوند و در هفته اول سال تحصیلی به خیابان رانده شوند.

🔹والدین این کودکان می‌پرسند: «بچه چه گناهی دارد؟ سه سال درس خوانده، حالا چون شناسنامه ندارد باید از درس محروم شود؟» این سؤال ساده، پرده از واقعیتی تلخ برمی‌دارد: در ایران امروز، تبعیض ساختاری چنان نهادینه شده که کودکان، قربانی مستقیم آن‌اند.

🔹طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، دولت موظف به تأمین آموزش رایگان برای همه کودکان است. ایران به‌عنوان عضو کنوانسیون حقوق کودک، تعهد داده است که هیچ کودکی از حق تحصیل به‌دلیل تبعیض محروم نشود. اما این تعهدات روی کاغذ مانده‌اند. در واقعیت، جمهوری اسلامی نه‌تنها به این وظایف عمل نمی‌کند، بلکه با سیاست‌های امنیتی و تبعیض‌آمیز، هزاران کودک بلوچ را از ابتدایی‌ترین حق انسانی محروم می‌سازد.

🔹اخراج اجباری کودکان بی‌شناسنامه، تنها یک تصمیم اداری نیست؛ بخشی از الگوی سازمان‌یافته‌ای است که آینده یک نسل را می‌سوزاند. کودکانی که از تحصیل محروم می‌شوند، در چرخه‌ای از فقر، بی‌سوادی و حاشیه‌نشینی گرفتار می‌شوند. این یعنی محروم کردن نه فقط آن‌ها، بلکه کل جامعه از فرصتی برای برابری و پیشرفت.

🔹این رویداد یک هشدار است: وقتی حتی الفبا به همه تعلق ندارد، جامعه‌ای که ساخته می‌شود چیزی جز بازتولید تبعیض، نابرابری و سرکوب نخواهد بود.

@ShirinEbadiofficial
هشدار زندانیان قزلحصار: جان حسین رونقی در خطر است

🔹چهار زندانی سیاسی محبوس در قزلحصار، زرتشت احمدی‌راغب، احمدرضا حائری، حمزه سواری و سعید ماسوری، در بیانیه‌ای با خانواده سمیه رشیدی، زندانی سیاسی جان‌باخته در زندان قرچک ابراز همدردی کرده و هم‌زمان نسبت به وضعیت بحرانی حسین رونقی هشدار دادند.

🔹در این نامه که روز شنبه پنجم مهر ۱۴۰۴ منتشر شده، آنان نوشته‌اند: حسین رونقی در بیست‌وپنجمین روز اعتصاب خود، پس از ۴۸ ساعت اعتصاب خشک، وارد سومین روز این وضعیت شده است. جسم او به شدت تحلیل رفته، کلیه‌هایش خونریزی دارد و شرایط به گونه‌ای است که هر لحظه امکان وقوع فاجعه‌ای جدی وجود دارد.

🔹به گفته هم‌بندانش، مسئولان زندان بی‌تفاوتی مطلق در پیش گرفته‌اند و تنها با اصرار هم‌سلولی‌ها توانسته یک لیوان آب بنوشد. این یعنی حکومت آگاهانه سلامت و جان یک زندانی سیاسی را به بازی گرفته و عملاً مرگ تدریجی او را رقم می‌زند.

🔹مرگ سمیه رشیدی در قرچک و خطر جدی بر جان حسین رونقی در قزلحصار، بار دیگر نشان می‌دهد که زندان‌های جمهوری اسلامی به جای اجرای عدالت، به ماشین کشتار خاموش زندانیان سیاسی بدل شده‌اند.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اجرای قطعه‌ی "نغمه" از آلبوم نی نوا

🔹️اثر استاد حسین علیزاده

🔹️ارکستر تارنوازان اورانوس
🔹️سرپرست گروه: آیدین علیانسب

@ShirinEbadiofficial
مهدی فراحی شاندیز را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز دوشنبه هفتم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
جمهوری اسلامی یک انسان بی‌گناه دیگر را کشت

🔹جمهوری اسلامی صبح امروز دوشنبه ۷ مهر، بهمن چوبی‌اصل را به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» اعدام کرد. اما حقیقت تکان‌دهنده این است: حتی یک عکس از او در دسترس نیست. انسانی جانش را از دست داد بی‌آنکه جامعه بداند چه کسی بود، چه گفت، و در دادگاهی که جانش را گرفت چه گذشت.

🔹بهمن چوبی‌اصل نه در رسانه‌های داخلی مطرح شد و نه در گزارش‌های نهادهای پیگیر مجازات اعدام. او درست مانند بسیاری دیگر، در سکوت کامل به صف بی‌پایان مرگ در زندان‌های جمهوری اسلامی پیوست. پرسش هولناک اینجاست: چند زندانی دیگر در همین لحظه در سلول‌های ایران در انتظار چوبه دارند؟ چند نفرند که حتی نامشان را نمی‌دانیم و چهره‌شان هرگز دیده نشده است؟

🔹جمهوری اسلامی مدعی است او «جاسوس مورد اعتماد اسرائیل» بوده، اما هیچ سندی برای اثبات این ادعا ارائه نشده است. سابقه‌ای طولانی از اعترافات اجباری، شکنجه و پرونده‌سازی امنیتی نشان داده که این اتهام‌ها اغلب ساخته و پرداخته دستگاه سرکوب‌اند. بهمن چوبی‌اصل هم به سرنوشت بسیاری دیگر گرفتار شد: محاکمه‌ای پنهانی، اتهامی امنیتی و طناب داری که پاسخ همه‌چیز شد.

🔹اعدام او بخشی از موج بی‌سابقه اعدام‌ها در سال جاری است. گزارش‌ها می‌گویند در سال ۲۰۲۵ تاکنون بیش از هزار نفر در ایران اعدام شده‌اند. و این تنها آمار رسمی است؛ شمار واقعی می‌تواند بسیار بیشتر باشد. از بابک شهبازی که پس از شکنجه و اعتراف اجباری جانش را گرفتند، تا همین بهمن چوبی‌اصل که بی‌چهره و بی‌نام در خاک رفت، همه گواه چرخه‌ای بی‌رحمانه‌اند که جمهوری اسلامی به راه انداخته است.

🔹اعدام‌های سیاسی و امنیتی امروز نه عدالت‌اند و نه دفاع از امنیت ملی؛ آن‌ها ابزار قدرتند. ابزاری برای ترساندن جامعه و ساکت کردن هر صدای اعتراضی. در این سرزمین، انسان‌ها پیش از آنکه به دار آویخته شوند، از هویت، صدا و حتی تصویرشان محروم می‌شوند. و این یعنی کشتن دوباره: مرگ بی‌چهره، مرگ بی‌نام، مرگ در سکوت.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تبعیض علیه کودکان بلوچ؛ آموزش، حقی که انکار می‌شود

🔹یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴، چند کودک بلوچ در مدرسه ابتدایی «آرمان» زاهدان تنها به دلیل نداشتن شناسنامه از کلاس درس اخراج شدند. کودکانی که سال‌های گذشته بدون مشکل در همان مدرسه درس می‌خواندند، امسال به دستور تازه آموزش و پرورش، ناگهان از حق ابتدایی تحصیل محروم شدند. این تصمیم، نه فقط سرنوشت چند کودک، بلکه آینده هزاران کودک بلوچ را در سراسر استان نشانه رفته است.

🔹اطلاعات دریافتی نشان می‌دهد که در زاهدان، سراوان، خاش، ایرانشهر، دشتیاری، زابل و حتی گلستان، مدیران مدارس با دستور مستقیم یا غیررسمی ادارات آموزش و پرورش، از ثبت‌نام یا ادامه تحصیل دانش‌آموزان فاقد شناسنامه جلوگیری می‌کنند. خانواده‌ها می‌گویند سال‌هاست برای دریافت شناسنامه پیگیری کرده‌اند، اما در پیچ‌وخم اداری و بی‌توجهی نهادهای مسئول ناکام مانده‌اند. اکنون فرزندانشان نه هویت رسمی دارند و نه اجازه نشستن پشت نیمکت مدرسه.

🔹این کودکان نسل‌هاست در همین سرزمین زندگی کرده‌اند، هیچ نسبتی با «اتباع بیگانه» ندارند، اما قربانی تبعیضی مضاعف شده‌اند: حذف هویت و حذف آموزش. فعالان مدنی هشدار داده‌اند که این سیاست‌ها نه‌تنها آینده فردی این کودکان، بلکه آینده جامعه را در دور باطل فقر، نابرابری و حاشیه‌نشینی گرفتار خواهد کرد.

🔹قانون اساسی ایران در اصل ۳۰ دولت را موظف به تأمین آموزش رایگان برای همه کودکان کرده است. ایران همچنین عضو کنوانسیون حقوق کودک است که حق آموزش بدون تبعیض را تضمین می‌کند. اما در واقعیت، جمهوری اسلامی بار دیگر نشان می‌دهد که قانون روی کاغذ چیزی جز تزئین نیست و تبعیض علیه اقلیت‌ها در عمل تعیین‌کننده است.

🔹اخراج این کودکان سندی است بر این حقیقت تلخ: در جمهوری اسلامی حتی الفبا هم به همه کودکان تعلق ندارد.

@ShirinEbadiofficial
جان فربد حسنوند در خطر؛ محرومیت پزشکی به‌عنوان ابزار شکنجه

🔹فربد حسنوند، زندانی سیاسی اهل مسجدسلیمان که پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بازداشت و در زندان مسجدسلیمان محبوس است، در شرایط وخیم جسمی قرار دارد. او که از پای مصنوعی استفاده می‌کند، بر اثر شرایط نامناسب زندان به عفونت شدید پا دچار شده و نیاز فوری به درمان دارد، اما مسئولان زندان با کارشکنی، او را از دسترسی به خدمات پزشکی محروم کرده‌اند. این محرومیت آشکار، چیزی جز شکنجه خاموش و تهدید مستقیم جان یک زندانی سیاسی نیست.

🔹فربد حسنوند نخستین بار در جریان جنبش «زن زندگی آزادی» بازداشت و با اتهاماتی چون «توهین به مقدسات» و «توهین به رهبری» تحت پیگرد قرار گرفته بود. او بار دیگر روز سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ در مسجدسلیمان بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان نگه‌داری می‌شود.

🔹محرومیت سیستماتیک زندانیان سیاسی از درمان، بخشی از الگویی گسترده در زندان‌های جمهوری اسلامی است. همان‌گونه که در پرونده‌های بسیاری پیش از این دیده‌ایم، دستگاه قضایی و امنیتی با بی‌توجهی عامدانه به وضعیت زندانیان، سلامت آنان را به ابزار فشار و شکنجه تبدیل می‌کند. مسئولیت مستقیم هر آسیبی که به جان فربد حسنوند برسد، بر عهده جمهوری اسلامی و مقامات زندان مسجدسلیمان است.

@ShirinEbadiofficial
بارورسازی ابر یا مهندسی آسمان؟!

🔹علی آبادی، وزیر نیروی جمهوری اسلامی ـ همان وزارتخانه‌ای که قطعی آب و برق را در ماه‌های اخیر به زندگی روزمره مردم تحمیل کرده ـ وعده داده اگر ابرهای باران‌زا سر برسند، «آن‌ها را بارور می‌کنیم» و مشکل خشکسالی حل خواهد شد.

🔹این ابلهان گمان می‌کنند آسمان هم مثل انتخابات قابل مهندسی و تقلب است؛ خیال می‌کنند می‌شود ابرها را بازداشت و با دستور و شکنجه مجبور به باریدن کرد!

🔹در حالی که ایران با یکی از جدی‌ترین بحران‌های آبی تاریخ خود روبه‌روست، به جای مدیریت علمی منابع و سرمایه‌گذاری در زیرساخت، مسئولان به دنبال اجاره‌کردن ابر و پاشیدن ورد و جادو در آسمان هستند.

🔹اما مردم خوب می‌دانند: ابرها را شاید بتوان فریب داد، اما زمین خشک و سفره‌های خالی‌ مردم را نه!

@ShirinEbadiofficial
تحریم برگشته، اما جرم اصلی گفتنِ حقیقت است

🔹امیر خلفیان، دادستان خوزستان، به صراحت اعلام کرده هرکس درباره فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل اطلاع‌رسانی کند، با پرونده قضایی روبه‌رو خواهد شد. او هشدار داده رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی نباید «اخبار حساسیت‌برانگیز» منتشر کنند، چون این کار به‌زعم او «امنیت روانی جامعه» را مختل می‌کند.

🔹اما واقعیت روشن است: مردم نه از شنیدن خبر تحریم، بلکه از لمس روزمره فقر و گرانی، از دیدن سفره‌های خالی، از قطعی آب و برق و از ناامیدی نسبت به آینده دچار اضطراب و بحران روانی می‌شوند. اگر قرار باشد کسی امنیت روانی جامعه را بر هم بزند، همان کسانی‌اند که با سوء‌مدیریت و لجاجت سیاسی، کشور را در پرتگاه قرار داده‌اند.

🔹حاکمیت به جای پاسخگویی در برابر زندگی نابودشده میلیون‌ها نفر، می‌خواهد دهان رسانه‌ها و شهروندان را ببندد و وانمود کند با ممنوع کردن انتشار خبر، تحریم‌ها هم ناپدید می‌شوند. این همان منطق آشنای جمهوری اسلامی است: نه درمان درد، بلکه پنهان کردن نشانه‌ها.

🔹در ایران امروز، جرم اصلی نه فساد و ناکارآمدی مقامات، بلکه خبررسانی درباره آن است. حقیقت از نگاه دستگاه قضایی تهدید است، و خبرنگار یا کاربری که واقعیت را بازگو کند، دشمن.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸بازخوانی ترانه‌ی پیچک

🔸زنده‌یاد فرامرز اصلانی


@ShirinEbadiofficial
2025/10/21 09:02:06
Back to Top
HTML Embed Code: