Telegram Web Link
فاطمه سپهری را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز سه‌شنبه هشتم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
هشتاد و هشتمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۵۲ زندان مختلف

🔹این هفته بار دیگر با اندوهی عمیق و همدلی بی‌پایان به یاد سمیه رشیدی، زندانی سیاسی‌ای که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد، ایستاده‌ایم. این جان‌باختن مظلومانه بخشی از سیاست «زجرکش کردن» زندانیان و هشداری تلخ درباره وضعیت بیماران در زندان‌های کشور است؛ زندانیانی که از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم مانده‌اند. اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» همدردی صمیمانه خود را با خانواده و یاران او ابراز می‌کنند.

🔹همزمان، اعدام بهمن چوبی اصل به اتهام جاسوسی در روندی مبهم در روز ۷ مهر، صدور حکم اعدام برای دو زندانی سیاسی حامد ولیدی و نیما شاهی در بیدادگاه انقلاب کرج، و همچنین تأیید حکم اعدام پیمان فرح‌آور در دیوان عالی کشور، همگی نشانگر تداوم روند نگران‌کننده سرکوب و خشونت علیه مردم ایران و زندانیان است. این احکام ناعادلانه نقض آشکار حقوق بشر و ابزاری برای سرکوب‌اند که باید فوراً متوقف شوند.

🔹در همین زمینه، موضع‌گیری خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، درباره نقض گسترده حقوق زندانیان در ایران بار دیگر توجه جهانیان را به وضعیت اسفناک زندان‌ها جلب کرد. آمار ۴۶ اعدام در هفته گذشته و ۱۹۰ اعدام در شهریورماه -بی‌سابقه در ۳۵ سال گذشته- و ۸۷۱ اعدام در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴ تصویری هولناک از نقض بی‌رحمانه حقوق بشر به دست می‌دهد.

🔹کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» ضمن محکوم کردن این جنایات، بار دیگر خواستار توقف فوری احکام اعدام و پایان دادن به این روند ضدانسانی است. صدای ما فریاد همبستگی با تمامی زندانیانی است که در بند ظلم و بی‌عدالتی گرفتار آمده‌اند. ما همچون گذشته، ضمن سپاس از همه حامیان کارزار در سراسر جهان، تأکید می‌کنیم که ماشین اعدام را می‌توان با همبستگی و اتحاد متوقف کرد. هر حرکت اعتراضی در برابر یک حکم اعدام، گامی در مسیر توقف این روند ظالمانه است. از همه مخالفان اعدام می‌خواهیم صدای اعتراض خود را در برابر این احکام غیرانسانی بلند کنند.

هفته هشتاد و هشتم
۸ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

@ShirinEbadiofficial
طالبان؛ شاگرد وفادار جمهوری اسلامی در سرکوب

🔹طالبان، همان یار غار و هم‌پیمان دیرین جمهوری اسلامی، بار دیگر چهره واقعی خود را نشان داد: دشمن زنان، دشمن آزادی و دشمن انسانیت. حالا درست به شیوه جمهوری اسلامی دست به سرکوب زده‌اند. ابتدا فیبر نوری را بستند به بهانه «جلوگیری از بی‌اخلاقی»!! و حالا کل اینترنت افغانستان را قطع کرده‌اند؛ گویی می‌توان با خاموش کردن کابل‌های ارتباطی، حقیقت و آزادی را هم خاموش کرد.

🔹افغانستان این روزها با خاموشی کامل اینترنت و ارتباطات مواجه است. خبرگزاری فرانسه نیز از قطع ارتباط با دفترش در کابل خبر داده؛ اینترنت موبایل، تلویزیون ماهواره‌ای و حتی پروازهای فرودگاه کابل به‌شدت مختل شده است. کشوری که همین حالا با فقر، بیکاری و ناامنی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، حالا در خاموشی ارتباطی نیز گرفتار شده است.

🔹از زمان تسلط طالبان در سال ۲۰۲۱، محدودیت‌ها یکی پس از دیگری بر اساس قرائت تنگ‌نظرانه، بنیادگرایانه و ارتجاعی آنان از شریعت اسلامی بر مردم تحمیل شده است؛ محدودیت شدید برای زنان، خاموش کردن رسانه‌ها، حذف آموزش آزاد و اکنون بستن تمام پنجره‌های کشور به روی جهان.

🔹طالبان به‌خوبی درس جمهوری اسلامی را آموخته‌اند: کنترل مردم با سرکوب، سانسور و محروم کردن آن‌ها از ابتدایی‌ترین حقوق. همان‌طور که در ایران اینترنت سلاح حکومت علیه شهروندان است، در افغانستان نیز به ابزاری برای حبس یک ملت در زندان خاموشی بدل شده است.

🔹این همان منطق مشترک طالبان و جمهوری اسلامی است: ترس از آگاهی، نفرت از آزادی و تلاش بیهوده برای خاموش کردن حقیقت.

@ShirinEbadiofficial
تاریخِ غارت‌شده؛ از تخت‌جمشید تا گورستان‌های بی‌پناه

🔹 از ۲۰ هزار محوطه و گورستان تاریخی ثبت ملی در ایران، طبق اعتراف رسمی یک مقام رسمی دولتی «هیچ‌کدام سالم نمانده‌اند.» همه یا حفاری غیرمجاز شده‌اند یا در اثر بی‌توجهی ویران گشته‌اند! به زبان ساده یعنی: آن‌چه از تاریخ هزاران ساله مانده، یا در ویترین قاچاقچیان است یا زیر چرخ بلدوزر.

🔹یگان حفاظت میراث فرهنگی هم که قرار بود نگهبان بناهای تاریخی باشد، بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است؛ نیروهای بی‌امکانات و آموزش‌ندیده که حتی در برابر یک کلنگ زنگ‌زده هم ناتوان‌اند. انجمن‌های مردمی که زمانی داوطلبانه از این میراث پاسداری می‌کردند، یکی‌یکی حذف شدند تا همه‌چیز «حاکمیتی» شود. نتیجه؟ تاریخ یک ملت مثل سیب‌زمینی بی‌صاحب مانده است.

🔹کارشناسان این وضعیت را «فاجعه» می‌دانند و نسخه نجات را در اصلاح قوانین، آموزش عمومی و نصب مدیران متخصص می‌بیند. نسخه‌ای که سال‌هاست روی کاغذ مانده و هر بار جای متخصص، یک «آشنا» یا «بسیجی فرهنگی» بر صندلی مدیریت نشسته است.

🔹حکومتی که امروز با جان مردم چنین بازی می‌کند، محیط زیست را به نابودی کشانده و آزادی را خفه کرده، طبیعی است که تاریخ را هم یا بفروشد یا به حال خودش رها کند. آخر چه نیازی به تخت‌جمشید و شوش و سیلک هست وقتی «مزار سرداران امنیتی» را می‌شود با پول و تبلیغات جا زد به‌عنوان میراث ملی؟

🔹در ایران امروز، حتی گذشته هم امنیت ندارد. فقط تصور کنید یک حکومت خردمند چه درآمدی می‌توانست از گردشگری این ۲۰ هزار محوطه تاریخی داشته باشد!

@ShirinEbadiofficial
کوثر درویشی؛ مرگ یک دختر، شرمساری یک حکومت

🔹کوثر درویشی، دختر ۱۶ ساله اهل روستای علی‌اکبر دورود فرامان و ساکن محله جعفرآباد کرمانشاه، به‌خاطر فقر، محرومیت و ناتوانی پدر در تهیه یک مانتو و لوازم‌التحریر از ادامه تحصیل بازماند و زندگی‌اش را از دست داد. او امروز در روستای پدری‌اش به خاک سپرده شد.

🔹این فاجعه سند رسوایی ساختار تبعیض و فقر در جمهوری اسلامی است. در کشوری که میلیاردها دلار خرج دستگاه‌های سرکوب، پروژه‌های هسته‌ای و ماجراجویی منطقه‌ای می‌شود، یک دختر نوجوان به‌خاطر ابتدایی‌ترین ابزار تحصیل جانش را از دست می‌دهد. این نه فقط مرگ یک دانش‌آموز، که مرگ امید، عدالت و آینده است.

🔹حق آموزش رایگان، طبق قانون اساسی و کنوانسیون‌های بین‌المللی، یک حق همگانی است. اما در ایران، این حق برای بسیاری از کودکان فقط روی کاغذ باقی مانده. کوثر درویشی با مرگ خود چهره واقعی این بی‌عدالتی را برملا کرد: کشوری که برای موشک پول دارد، اما برای یک مانتو ندارد.

⚠️ اگر شما یا اطرافیانتان در ایران با افکار خودکشی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، حتماً کمک بگیرید. با شماره ۱۲۳ اورژانس اجتماعی کمترین و در دسترس‌ترین راه ممکن است. و فراموش نکنید، که آینده از آن شماست. این روزهای سیاه و سخت به چشم تاریخ، همچون یک چشم به هم زدن است. فردای روشن پس از این ایام دشوار در انتظار شماست.

@ShirinEbadiofficial
اعتصاب غذای ۱۹ زن زندانی سیاسی در قرچک؛ فریادی علیه قتل سمیه رشیدی

🔹۱۹ زن زندانی سیاسی در زندان قرچک از هشتم مهرماه به مدت دو روز اعتصاب غذا خواهند کرد. این تصمیم واکنشی است به قتل دردناک سمیه رشیدی، هم‌بندی‌شان که تنها به جرم شعارنویسی بازداشت شده بود و در اثر بی‌توجهی پزشکی جان داد. آنان همچنین به بی‌مسئولیتی و بی‌پاسخی مسئولان زندان و امتناع از انتقال‌شان به زندان اوین اعتراض دارند.

🔹شرایط حاکم بر بند قرنطینه زنان در قرچک در ماه‌های اخیر به نماد آشکار سیاست‌های ضدانسانی حکومت بدل شده است: سلول‌های انفرادی خودسرانه، یورش‌های گارد، محرومیت از درمان و رها کردن زندانیان بیمار تا مرگ. مرگ سمیه رشیدی نه یک حادثه است و نه یک استثناء؛ حاصل سیاست عامدانه‌ای است که جان زندانیان سیاسی را بی‌ارزش می‌داند.

🔹این اعتراض فقط فریاد ۱۹ زن زندانی نیست. پیش‌تر بیش از ۱۵۰ زندانی سیاسی سابق بر همین خواسته‌ها تأکید کرده‌اند. زندانیان مرد بازگردانده‌شده به اوین نیز با اشکال مختلف مقاومت و اعتراض همراهی خود را با زنان زندانی قرچک نشان داده‌اند. این همبستگی درون زندان‌ها نشان می‌دهد که صدای دادخواهی را نمی‌توان با دیوار و میله خاموش کرد.

🔹حکومت جمهوری اسلامی می‌کوشد با فشار و محرومیت، زندان را به «گور خاموش» مخالفان بدل کند. اما هر مرگ و هر اعتصاب غذا، سندی است علیه این جنایت سیستماتیک. مرگ سمیه رشیدی یادآور آن است که حتی ساده‌ترین حقوق زندانیان، از درمان تا امنیت جانی، در جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمی‌شود.

🔹اعتصاب غذای ۱۹ زن زندانی سیاسی در قرچک باید زنگ خطر برای همگان باشد: اگر امروز صدای آنان شنیده نشود، فردا شاهد تکرار مرگ‌های خاموش دیگری خواهیم بود. این اعتصاب غذا نه فقط برای نان، دارو یا انتقال بند، بلکه برای حق زیستن و برای حفظ کرامت انسانی است؛ حقی که حاکمیت با بی‌رحمی انکار می‌کند.

@ShirinEbadiofficial
تبریک به حکومت جهل و استبداد: نسل بی‌سواد در راه است!

🔹بیش از یک میلیون دانش‌آموز در ایران از تحصیل بازمانده‌اند. از میان آن‌ها که دبستان را تمام می‌کنند، نزدیک به نیمی حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند. امروز ۶۵ درصد کلاس‌های ابتدایی کشور بالای ۴۰ دانش‌آموز دارند؛ جایی که نه کودکی می‌تواند چیزی یاد بگیرد و نه معلم توان آموزش دارد.

🔹این تصویرِ نظام آموزشی‌ای است که حکومت عامدانه ساخته: معلمان دلسوز و معترض با حکم‌های فله‌ای اخراج، تبعید یا زندانی می‌شوند. کلاس‌های بی‌معلم با معلمان روزمزد یا مدیرانی که مجبور به تدریس‌اند پر می‌شود. از سوی دیگر آموزش و پرورش با نیروی انتظامی پیمان همکاری می‌نویسد! در کلاس درس هم به روی طلبه‌ها و آخوندها باز می‌شود! نتیجه چیزی جز آموزش نمایشی و بی‌ثمر نیست.

🔹معاون پیشین آموزش و پرورش، اعتراف کرده است: مدیریت‌های غیرتخصصی و قحط‌الرجال حاکم بر این وزارتخانه وضعیت آموزش را از گذشته هم وخیم‌تر کرده. اما این تنها یک بحران اداری نیست، بلکه بمبی ساعتی است که سال‌ها بعد جامعه ایران را منفجر خواهد کرد.

🔹جامعه‌ای که کودکانش در آن بی‌سواد می‌مانند، فردایش آکنده از فاجعه‌های اجتماعی، شکاف‌های عمیق طبقاتی و خشونت خواهد بود. حکومتی که امروز دانش و معلم را سرکوب می‌کند، فردا با نسلی روبه‌رو خواهد شد که قربانی جهل ساختاری است.

@ShirinEbadiofficial
گزیده‌ای از کتاب «حقوق متهم به زبان ساده»؛ کاری از انتشارات بنیاد شیرین عبادی

🔹انتشارات بنیاد شیرین عبادی با هدف آگاهی‌رسانی حقوقی برای همگان، مجموعه‌ای با عنوان «حقوق به زبان ساده» منتشر کرده است؛ متونی که پیچیده‌ترین مفاهیم حقوقی را به زبان روشن و قابل فهم برای عموم مردم توضیح می‌دهند.

🔹این مجموعه، با احترام به چندزبانی و تنوع فرهنگی ایران، نه تنها به زبان فارسی بلکه به زبان‌های ترکی، عربی، کردی و بلوچی نیز منتشر شده است. نسخه‌های صوتی این کتاب‌ها نیز برای دسترسی آسان‌تر همگان در دسترس قرار دارند.

🔹آنچه در این تصویر می‌بینید، بخشی از کتاب «حقوق متهم» است که به تفاوت میان متهم و مجرم می‌پردازد: متهم کسی است که تنها مظنون به ارتکاب جرم است و تا زمانی که در دادگاه و با دلایل قانونی جرم او ثابت نشود، بی‌گناه فرض می‌شود. مجرم کسی است که دادگاه صالح پس از رسیدگی عادلانه و صدور حکم قطعی، او را محکوم کرده باشد.

🔹اهمیت دانستن این حقوق به‌ویژه امروز دوچندان است؛ در شرایطی که عدم رعایت حقوق متهمان و حتی محرومیت‌های پزشکی به ابزار فشار علیه زندانیان بدل شده و در جامعه‌ای که هر شهروندی بالقوه می‌تواند با اتهامات سیاسی و مدنی مواجه شود، آگاهی از حداقل حقوق قانونی، یک ضرورت حیاتی است.

🔹نباید فراموش کرد که قربانیان بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی فقط فعالان سیاسی نیستند؛ بخش بزرگی از آنان متهمان جرائم عمومی‌اند. کتاب «حقوق متهم به زبان ساده» به شکلی تدوین شده تا برای تمام شهروندان راهنمایی اولیه و ضروری باشد.

📖 نسخه‌های کامل این کتاب، به صورت مکتوب و صوتی، به پنج زبان در وبسایت بنیاد شیرین عبادی در دسترس است.
این مجموعه را به دوستان و اطرافیان معرفی کنید؛ دانستن حقوق، اولین گام در دفاع از حقوق است.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چه روزگاری داشتیم...

🔹️آن‌چه در تمام این سال‌ها از مردم ایران دریغ شده، انعکاسی دقیق از ماهیت واقعی حکومت است. حکومتی که در تلاش برای نابودی تمام مظاهر زیبایی، شادی و آزادی، دست به هر جنایتی می‌زند. این چرخه، دیر یا زود به دست مردم از بین خواهد رفت.



@ShirinEbadiofficial
فرزاد معظمی گودرزی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز چهارشنبه نهم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با یکم اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
طالبان؛ شعبه‌ای از جمهوری اسلامی در کابل

🔹طالبان دوباره فهرست کتاب‌های ممنوعه را به‌روزرسانی کرده و این بار سراغ نویسندگان ایرانی رفته است: از هوشنگ گلشیری و ابراهیم گلستان گرفته تا احمد محمود، هوشنگ مرادی‌کرمانی، نادر ابراهیمی و حتی عبدالحسین زرین‌کوب. انگار هر نامی که یادآور اندیشه، تاریخ و ادبیات ایران است باید از قفسه‌ها پاک شود.

🔹کتاب‌فروشان می‌گویند طالبان حتی زحمت نگاه کردن به محتوای آثار را هم به خود نمی‌دهد. کافی است نویسنده ایرانی باشد یا اندیشه‌اش متفاوت، تا کتاب‌ها به جرم «طرح پرسش» جمع‌آوری شوند!

🔹اگر از دور نگاه کنیم، افغانستانِ طالبان چیزی جز شعبه‌ای از جمهوری اسلامی نیست: همان قطع اینترنت، همان زندانی کردن زنان در پستوی خانه‌ها، همان دشمنی با جهان بیرون و همان کابوس همیشگی سانسور. طالبان و جمهوری اسلامی مثل دو برادر همزادند که هرجا اثری از اندیشه و تخیل ببینند، اولین واکنش‌شان خفه کردن آن است.

🔹از ایران تا افغانستان، یک حقیقت مشترک جریان دارد: قدرت‌های پوشالی همیشه از قدرت اندیشه می‌ترسند. گلشیری و زرین‌کوب برایشان خطرناک‌تر از هزار ارتش‌اند، چون «قلم» می‌تواند دیوارهای جهل را بشکند. طالبان و جمهوری اسلامی هر دو خوب فهمیده‌اند که رمان، شعر و تاریخ همان چیزی است که مردم را از اسارت نجات می‌دهد، و برای همین از آن می‌هراسند.

@ShirinEbadiofficial
زندان برای هنر و برای بهایی بودن

🔹دادگاه انقلاب تهران یک بار دیگر نشان داد که در جمهوری اسلامی، هنر و هویت بهایی هر دو جرم محسوب می‌شوند.
این بار قربانی، پریا مرندیز است؛ هنرمند جوانی که در عرصه سینما و تئاتر فعالیت داشت. او به اتهاماتی کلیشه‌ای چون «تبلیغ علیه نظام» و حتی مضحک‌تر از آن، «تقویت اسرائیل»، به سه سال زندان محکوم شد.

🔹اما این همه ماجرا نیست. قاضی شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب در اقدامی نمایشی، برای او دو سال محرومیت از فعالیت در شبکه‌های اجتماعی هم صادر کرده است؛ یعنی حتی صدای هنری و شخصی او در فضای مجازی نیز باید خاموش بماند.

🔹خانه پریا در جریان جنگ ۱۲ روزه مورد یورش نیروهای امنیتی قرار گرفت و طی سه ماه گذشته بارها او را به بازجویی کشاندند. این فشارها درست در ادامه روندی است که در یک سال گذشته علیه هنرمندان بهایی شدت گرفته: بازداشت‌ها، احکام سنگین و حذف تدریجی آنان از صحنه فرهنگ.

🔹پریا مرندیز تنها یک هنرمند نیست؛ او نمادی است از دو چیز که جمهوری اسلامی همیشه از آن‌ها می‌ترسد: آفرینش هنری و باور متفاوت عقیده. دو چیزی که نه با زندان خاموش می‌شوند، نه با حکم دادگاه انقلاب.

@ShirinEbadiofficial
افزایش جمعیت به قیمت جان و حقیقت

🔹جمهوری اسلامی همچنان بر سیاست افزایش جمعیت پافشاری می‌کند، گویی خیال دارد با زیاد شدن تعداد نوزادان، شمار طرفدارانش هم بیشتر شود! فراموش کرده‌اند که همان «دبستانی»‌هایی که خمینی روی آن‌ها امید بسته بود، بعدها در خیابان‌ها به کابوس حکومت بدل شدند.

🔹اکنون نوبت به روزنامه شرق رسیده است. جرمی که مرتکب شده؟ نوشتن یک گزارش ساده درباره واقعیت تلخ: محدودیت‌های ناشی از «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» باعث کاهش مراجعه زنان به غربالگری‌های پزشکی و در نتیجه افزایش تولد نوزادان مبتلا به اختلالات ژنتیکی از جمله سندروم داون شده است.

🔹وزارت بهداشت طبق معمول همه‌چیز را انکار کرد و گفت «پشتوانه علمی ندارد». دادستان تهران هم سریعاً علیه روزنامه شرق اعلام جرم کرد، چون در جمهوری اسلامی جرم اصلی نه دروغ گفتن و جان باختن انسان‌ها، بلکه گفتن حقیقت است.

🔹اینجا حکومتی بر سر کار است که حتی تولد کودکان بیمار و رنج خانواده‌ها برایش مهم نیست؛ آنچه اهمیت دارد، پر کردن آمار جمعیت و ساکت کردن هر صدای منتقد است.

@ShirinEbadiofficial
جمعه‌ خونین زاهدان؛ یادآوریِ یک جنایتِ بی‌مجازات

🔹سه سال از جمعه خونین زاهدان گذشت. روزی که پس از نماز جمعه در اطراف مسجد مکی، نیروهای امنیتی با گلوله جنگی، ساچمه و گاز اشک‌آور به نمازگزاران، معترضان و رهگذران شلیک کردند. عفو بین‌الملل شمار کشته‌ها را دست‌کم ۶۶ نفر در همان روز اعلام کرد و نوشت در روزهای بعد ۱۶ نفر دیگر نیز در زاهدان کشته شدند؛ یعنی حداقل ۸۲ جان که بسیاری‌شان کودک و نوجوان بودند. منابع حقوق‌بشری دیگر از بیش از ۱۰۰ کشته سخن گفته‌اند.

🔹جرقه خشم عمومی، افشای تجاوز به یک دختر ۱۵ ساله بلوچ توسط فرمانده پلیس چابهار بود؛ اعتراضی که به‌جای رسیدگی و پاسخگویی، با آتش مستقیم پاسخ گرفت و به نماد بی‌رحمی ساختاری در استان محروم سیستان‌وبلوچستان بدل شد. سه سال پس از آن کشتار، نه حقیقت به‌طور شفاف روشن شده و نه آمران و عاملان پاسخگو شده‌اند بالعکس، گزارش‌ها از تنزل اتهام‌ها و صدور احکام سبک برای مأموران رده‌پایین حکایت دارد و حتی تلاش برای برگزاری سالگرد نیز پاسخی جز سرکوب نداشته است.

🔹این پرونده، آزمون روشن حاکمیت قانون و کرامت انسانی در ایران است: قتلِ معترضان غیرمسلح، کشتار نمازگزاران، و تبعیض سیستماتیک علیه بلوچ‌ها نه با روایت‌سازی امنیتی پاک می‌شود و نه با محاکمه‌ نمایشی. ما خواهان حقیقت‌یابی مستقل، شناسایی و تعقیب کیفری آمران و عاملان در سطوح فرماندهی و جبران هستیم. دادخواهی حق انکارناپذیر خانواده قربانیان است. یاد جان‌باختگان جمعه‌ خونین زاهدان، تعهدی است برای اینکه چنین جنایتی هرگز تکرار نشود.

@ShirinEbadiofficial
اعتصاب غذای مهدی فراحی شاندیز و حمید اردلان در اوین؛ صدای اعتراض برای قرچک

🔹مرگ دردناک سمیه رشیدی، زندانی سیاسی ۴۲ ساله در زندان قرچک، که پس از چندین حمله صرع و بی‌توجهی مطلق به وضعیت درمانی‌اش جان داد، موجی از خشم و اعتراض در میان زندانیان سیاسی برانگیخته است.

🔹اکنون مهدی فراحی شاندیز، زندانی سیاسی محبوس در اوین که به خاطر دفاع از آزادی و عدالت در زندان بوده، از پنجم مهر دست به اعتصاب غذا زده است. او اعلام کرده تا زمانی که زنان زندانی از شرایط غیرانسانی قرچک به اوین منتقل نشوند و به خدمات درمانی مناسب دسترسی پیدا نکنند، به اعتصاب خود ادامه خواهد داد، «حتی اگر این تصمیم جانش را به خطر اندازد.»

🔹در کنار او، حمید اردلان، دیگر زندانی سیاسی اوین نیز به همین دلیل اعتصاب غذا کرده است. این همصدایی زندانیان نشان می‌دهد که خواسته‌ها روشن و انسانی است: پایان دادن به مرگ‌های خاموش در زندان‌ها و دسترسی زنان زندانی به حداقل امکانات درمانی.

🔹فراحی شاندیز پیش‌تر نوشته بود: «کلید پایان دادن به حاکمیت مستبدانه فردی، اتحاد است… با یکدیگر متحدتر شویم تا آینده کشورمان را با استقرار جمهوری دموکراتیک و خرد جمعی، از چنگال غارتگران بیرون آوریم و حول شعار زن، زندگی، آزادی زندگی نوینی را پی‌ریزی کنیم.»

🔹در یک ماه گذشته، نام سه زن دیگر ــ سمیه رشیدی، جمیله رشیدی و سودابه اسدی ــ در همان زندان قرچک به فهرست قربانیان «محرومیت پزشکی سازمان‌یافته» افزوده شده است. شرایط بهداشتی و درمانی زندان بارها گزارش و نقد شده، اما بی‌عملی مقامات، قرچک را به گور خاموش زندانیان زن بدل کرده است.

🔹امروز، صدای فراحی شاندیز و اردلان از دل زندان، پژواکی است از فریادهای بیرون: نه به مرگ‌های تدریجی، نه به شکنجه و آری به کرامت و حق زندگی.

@ShirinEbadiofficial
تیمور خالدیان را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز پنج‌شنبه دهم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با دوم اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
پنجاه دختر دانش‌آموز در آستانه ترک تحصیل؛ نفت برای حکومت، تبعیض برای کودکان

🔹گزارشی تکان‌دهنده از روستای بروایه، در نزدیکی اهواز، بار دیگر پرده از عمق تبعیض در ایران برداشت. در این روستا، نزدیک به ۵۰ دختر دانش‌آموز در آستانه ترک تحصیل‌اند؛ نه به خاطر بی‌میلی به یادگیری، بلکه به دلیل فقدان ابتدایی‌ترین امکانات: یک سرویس ایاب‌وذهاب!

🔹هر روز این دختران ناچارند یک کیلومتر مسیر خاکی و ناامن را پیاده طی کنند تا به جاده اصلی برسند. آن‌جا ساعت‌ها کنار جاده‌ای ترانزیتی و پرخطر می‌ایستند، چشم‌انتظار وسیله‌ای که آن‌ها را به مدرسه در روستای الباجی برساند. والدینشان می‌گویند اگر این وضع ادامه پیدا کند، ناچار خواهند شد دخترانشان را از تحصیل محروم کنند، چرا که انتخاب میان امنیت جان و آینده دختران به آنان تحمیل شده است.

🔹این در حالی است که بروایه با جمعیتی حدود سه هزار نفر، تنها یک مدرسه ابتدایی دارد. و این فاجعه در خوزستان رخ می‌دهد، استانی که قلب تپنده‌ی نفت ایران است و روزانه صدها هزار بشکه نفت از زمین‌هایش استخراج می‌شود. تناقضی عریان‌تر از این وجود ندارد: جایی که نفت برای حکومت ثروت می‌آورد، اما کودکانش حتی به یک کلاس امن دسترسی ندارند.

🔹ماجرای بروایه تنها یک نمونه است. ده‌ها و صدها روستای دیگر در ایران با شرایط مشابه دست‌وپنجه نرم می‌کنند. دختران و پسران بسیاری، پیش از آن‌که رؤیای کودکی‌شان را زندگی کنند، قربانی ساختار فقر، تبعیض و بی‌عدالتی می‌شوند.

🔸حق تحصیل، حق زندگی است. و حکومتی که این حق را از کودکان دریغ می‌کند، آینده‌ی یک ملت را به تاراج می‌برد.

@ShirinEbadiofficial
مرگ در اردو، حماسه‌سازی حکومتی

🔹در نخستین هفته سال تحصیلی ۱۴۰۴، یک دانش‌آموز و یک معلم در اردوی مدرسه‌ کنار سد اکباتان همدان جان باختند. حادثه‌ای که ریشه‌اش نه در «تقدیر» که در بی‌مسئولیتی عریان بود: اردو در حریم آبی خطرناک، بدون تمهیدات ایمنی و بدون نجات‌غریق برگزار شد. وزارت آموزش‌وپرورش حتی جرئت انتشار یک اطلاعیه فوری و شفاف نداشت و تنها گفت «منتظر بررسی هستیم». این سکوت، خود سندی است بر بی‌ارزشی جان انسان در جمهوری اسلامی.

🔹رسانه‌های حکومتی اما، طبق معمول، مسیر دیگری برگزیدند: معلم جان‌باخته را «شهید» نامیدند و داستانی ساختند تا با حماسه‌سازی، مسئولیت ساختاری را بپوشانند. حتی تأکید کردند که او «طرفدار حکومت» بوده؛ گویی قرار است مرگش به سرمایه تبلیغاتی بدل شود. اما واقعیت تلخ این است: در نظامی که جان فرزندان و معلمانش را قربانی بی‌کفایتی می‌کند، حتی وفادارانش هم از مرگ مصون نیستند!

🔹این ماجرا یک درس روشن دارد: تا وقتی بی‌قانونی، سوء‌مدیریت و نبود نظارت، تصمیم‌های آموزشی را هدایت می‌کند، هیچ کودکی و هیچ معلمی در امان نیست. حکومت می‌تواند با واژه «شهید» حقیقت را بزک کند، اما واقعیت پابرجاست: دو نفر در همان آغاز سال تحصیلی قربانی شدند، نه به جرم نافرمانی، بلکه به دلیل حکمرانی‌ای که جان انسان را کم‌اهمیت‌تر از روایت‌سازی تبلیغاتی می‌داند.

@ShirinEbadiofficial
زندان ایرانشهر؛ مرگ در اثر محرومیت درمان

🔹یوسف محمودزهی، زندانی ۳۸ ساله اهل روستای پیگل خاش، پس از هشت سال حبس در زندان ایرانشهر بر اثر نارسایی کلیوی و تعلل عامدانه در رسیدگی پزشکی جان باخت. او تنها زمانی به بیمارستان منتقل می‌شد که برای دیالیز در آستانه مرگ قرار می‌گرفت؛ همان‌گونه که روز ۹ مهر نیز شد و این بار دیگر فرصتی برای بازگشت نداشت.

🔹طبق آیین‌نامه سازمان زندان‌ها، همه زندانیان، حتی متهمان به جرائم سنگین، حق دارند به درمان و خدمات پزشکی دسترسی داشته باشند. این اصل، بارها در اسناد حقوق بشری و حتی در کتاب‌های «حقوق متهم» و «حقوق زندانی» منتشرشده از سوی بنیاد شیرین عبادی نیز تأکید شده است. اما در عمل، جمهوری اسلامی از «محرومیت درمانی» به‌عنوان ابزاری برای شکنجه و مرگ تدریجی زندانیان استفاده می‌کند.

🔹مرگ یوسف محمودزهی یک نمونه است از روندی سیستماتیک که ده‌ها بار تکرار شده: جان انسان‌ها در زندان نه با حکم دادگاه، که با بی‌توجهی و سهل‌انگاری عامدانه گرفته می‌شود. جمهوری اسلامی باید پاسخ دهد: چرا زندان باید جایی باشد که بیماری‌های قابل درمان به حکم اعدام خاموش بدل شوند؟

@ShirinEbadiofficial
2025/10/20 17:12:53
Back to Top
HTML Embed Code: