Telegram Web Link
طالبان؛ شعبه‌ای از جمهوری اسلامی در کابل

🔹طالبان دوباره فهرست کتاب‌های ممنوعه را به‌روزرسانی کرده و این بار سراغ نویسندگان ایرانی رفته است: از هوشنگ گلشیری و ابراهیم گلستان گرفته تا احمد محمود، هوشنگ مرادی‌کرمانی، نادر ابراهیمی و حتی عبدالحسین زرین‌کوب. انگار هر نامی که یادآور اندیشه، تاریخ و ادبیات ایران است باید از قفسه‌ها پاک شود.

🔹کتاب‌فروشان می‌گویند طالبان حتی زحمت نگاه کردن به محتوای آثار را هم به خود نمی‌دهد. کافی است نویسنده ایرانی باشد یا اندیشه‌اش متفاوت، تا کتاب‌ها به جرم «طرح پرسش» جمع‌آوری شوند!

🔹اگر از دور نگاه کنیم، افغانستانِ طالبان چیزی جز شعبه‌ای از جمهوری اسلامی نیست: همان قطع اینترنت، همان زندانی کردن زنان در پستوی خانه‌ها، همان دشمنی با جهان بیرون و همان کابوس همیشگی سانسور. طالبان و جمهوری اسلامی مثل دو برادر همزادند که هرجا اثری از اندیشه و تخیل ببینند، اولین واکنش‌شان خفه کردن آن است.

🔹از ایران تا افغانستان، یک حقیقت مشترک جریان دارد: قدرت‌های پوشالی همیشه از قدرت اندیشه می‌ترسند. گلشیری و زرین‌کوب برایشان خطرناک‌تر از هزار ارتش‌اند، چون «قلم» می‌تواند دیوارهای جهل را بشکند. طالبان و جمهوری اسلامی هر دو خوب فهمیده‌اند که رمان، شعر و تاریخ همان چیزی است که مردم را از اسارت نجات می‌دهد، و برای همین از آن می‌هراسند.

@ShirinEbadiofficial
زندان برای هنر و برای بهایی بودن

🔹دادگاه انقلاب تهران یک بار دیگر نشان داد که در جمهوری اسلامی، هنر و هویت بهایی هر دو جرم محسوب می‌شوند.
این بار قربانی، پریا مرندیز است؛ هنرمند جوانی که در عرصه سینما و تئاتر فعالیت داشت. او به اتهاماتی کلیشه‌ای چون «تبلیغ علیه نظام» و حتی مضحک‌تر از آن، «تقویت اسرائیل»، به سه سال زندان محکوم شد.

🔹اما این همه ماجرا نیست. قاضی شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب در اقدامی نمایشی، برای او دو سال محرومیت از فعالیت در شبکه‌های اجتماعی هم صادر کرده است؛ یعنی حتی صدای هنری و شخصی او در فضای مجازی نیز باید خاموش بماند.

🔹خانه پریا در جریان جنگ ۱۲ روزه مورد یورش نیروهای امنیتی قرار گرفت و طی سه ماه گذشته بارها او را به بازجویی کشاندند. این فشارها درست در ادامه روندی است که در یک سال گذشته علیه هنرمندان بهایی شدت گرفته: بازداشت‌ها، احکام سنگین و حذف تدریجی آنان از صحنه فرهنگ.

🔹پریا مرندیز تنها یک هنرمند نیست؛ او نمادی است از دو چیز که جمهوری اسلامی همیشه از آن‌ها می‌ترسد: آفرینش هنری و باور متفاوت عقیده. دو چیزی که نه با زندان خاموش می‌شوند، نه با حکم دادگاه انقلاب.

@ShirinEbadiofficial
افزایش جمعیت به قیمت جان و حقیقت

🔹جمهوری اسلامی همچنان بر سیاست افزایش جمعیت پافشاری می‌کند، گویی خیال دارد با زیاد شدن تعداد نوزادان، شمار طرفدارانش هم بیشتر شود! فراموش کرده‌اند که همان «دبستانی»‌هایی که خمینی روی آن‌ها امید بسته بود، بعدها در خیابان‌ها به کابوس حکومت بدل شدند.

🔹اکنون نوبت به روزنامه شرق رسیده است. جرمی که مرتکب شده؟ نوشتن یک گزارش ساده درباره واقعیت تلخ: محدودیت‌های ناشی از «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» باعث کاهش مراجعه زنان به غربالگری‌های پزشکی و در نتیجه افزایش تولد نوزادان مبتلا به اختلالات ژنتیکی از جمله سندروم داون شده است.

🔹وزارت بهداشت طبق معمول همه‌چیز را انکار کرد و گفت «پشتوانه علمی ندارد». دادستان تهران هم سریعاً علیه روزنامه شرق اعلام جرم کرد، چون در جمهوری اسلامی جرم اصلی نه دروغ گفتن و جان باختن انسان‌ها، بلکه گفتن حقیقت است.

🔹اینجا حکومتی بر سر کار است که حتی تولد کودکان بیمار و رنج خانواده‌ها برایش مهم نیست؛ آنچه اهمیت دارد، پر کردن آمار جمعیت و ساکت کردن هر صدای منتقد است.

@ShirinEbadiofficial
جمعه‌ خونین زاهدان؛ یادآوریِ یک جنایتِ بی‌مجازات

🔹سه سال از جمعه خونین زاهدان گذشت. روزی که پس از نماز جمعه در اطراف مسجد مکی، نیروهای امنیتی با گلوله جنگی، ساچمه و گاز اشک‌آور به نمازگزاران، معترضان و رهگذران شلیک کردند. عفو بین‌الملل شمار کشته‌ها را دست‌کم ۶۶ نفر در همان روز اعلام کرد و نوشت در روزهای بعد ۱۶ نفر دیگر نیز در زاهدان کشته شدند؛ یعنی حداقل ۸۲ جان که بسیاری‌شان کودک و نوجوان بودند. منابع حقوق‌بشری دیگر از بیش از ۱۰۰ کشته سخن گفته‌اند.

🔹جرقه خشم عمومی، افشای تجاوز به یک دختر ۱۵ ساله بلوچ توسط فرمانده پلیس چابهار بود؛ اعتراضی که به‌جای رسیدگی و پاسخگویی، با آتش مستقیم پاسخ گرفت و به نماد بی‌رحمی ساختاری در استان محروم سیستان‌وبلوچستان بدل شد. سه سال پس از آن کشتار، نه حقیقت به‌طور شفاف روشن شده و نه آمران و عاملان پاسخگو شده‌اند بالعکس، گزارش‌ها از تنزل اتهام‌ها و صدور احکام سبک برای مأموران رده‌پایین حکایت دارد و حتی تلاش برای برگزاری سالگرد نیز پاسخی جز سرکوب نداشته است.

🔹این پرونده، آزمون روشن حاکمیت قانون و کرامت انسانی در ایران است: قتلِ معترضان غیرمسلح، کشتار نمازگزاران، و تبعیض سیستماتیک علیه بلوچ‌ها نه با روایت‌سازی امنیتی پاک می‌شود و نه با محاکمه‌ نمایشی. ما خواهان حقیقت‌یابی مستقل، شناسایی و تعقیب کیفری آمران و عاملان در سطوح فرماندهی و جبران هستیم. دادخواهی حق انکارناپذیر خانواده قربانیان است. یاد جان‌باختگان جمعه‌ خونین زاهدان، تعهدی است برای اینکه چنین جنایتی هرگز تکرار نشود.

@ShirinEbadiofficial
اعتصاب غذای مهدی فراحی شاندیز و حمید اردلان در اوین؛ صدای اعتراض برای قرچک

🔹مرگ دردناک سمیه رشیدی، زندانی سیاسی ۴۲ ساله در زندان قرچک، که پس از چندین حمله صرع و بی‌توجهی مطلق به وضعیت درمانی‌اش جان داد، موجی از خشم و اعتراض در میان زندانیان سیاسی برانگیخته است.

🔹اکنون مهدی فراحی شاندیز، زندانی سیاسی محبوس در اوین که به خاطر دفاع از آزادی و عدالت در زندان بوده، از پنجم مهر دست به اعتصاب غذا زده است. او اعلام کرده تا زمانی که زنان زندانی از شرایط غیرانسانی قرچک به اوین منتقل نشوند و به خدمات درمانی مناسب دسترسی پیدا نکنند، به اعتصاب خود ادامه خواهد داد، «حتی اگر این تصمیم جانش را به خطر اندازد.»

🔹در کنار او، حمید اردلان، دیگر زندانی سیاسی اوین نیز به همین دلیل اعتصاب غذا کرده است. این همصدایی زندانیان نشان می‌دهد که خواسته‌ها روشن و انسانی است: پایان دادن به مرگ‌های خاموش در زندان‌ها و دسترسی زنان زندانی به حداقل امکانات درمانی.

🔹فراحی شاندیز پیش‌تر نوشته بود: «کلید پایان دادن به حاکمیت مستبدانه فردی، اتحاد است… با یکدیگر متحدتر شویم تا آینده کشورمان را با استقرار جمهوری دموکراتیک و خرد جمعی، از چنگال غارتگران بیرون آوریم و حول شعار زن، زندگی، آزادی زندگی نوینی را پی‌ریزی کنیم.»

🔹در یک ماه گذشته، نام سه زن دیگر ــ سمیه رشیدی، جمیله رشیدی و سودابه اسدی ــ در همان زندان قرچک به فهرست قربانیان «محرومیت پزشکی سازمان‌یافته» افزوده شده است. شرایط بهداشتی و درمانی زندان بارها گزارش و نقد شده، اما بی‌عملی مقامات، قرچک را به گور خاموش زندانیان زن بدل کرده است.

🔹امروز، صدای فراحی شاندیز و اردلان از دل زندان، پژواکی است از فریادهای بیرون: نه به مرگ‌های تدریجی، نه به شکنجه و آری به کرامت و حق زندگی.

@ShirinEbadiofficial
تیمور خالدیان را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز پنج‌شنبه دهم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با دوم اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
پنجاه دختر دانش‌آموز در آستانه ترک تحصیل؛ نفت برای حکومت، تبعیض برای کودکان

🔹گزارشی تکان‌دهنده از روستای بروایه، در نزدیکی اهواز، بار دیگر پرده از عمق تبعیض در ایران برداشت. در این روستا، نزدیک به ۵۰ دختر دانش‌آموز در آستانه ترک تحصیل‌اند؛ نه به خاطر بی‌میلی به یادگیری، بلکه به دلیل فقدان ابتدایی‌ترین امکانات: یک سرویس ایاب‌وذهاب!

🔹هر روز این دختران ناچارند یک کیلومتر مسیر خاکی و ناامن را پیاده طی کنند تا به جاده اصلی برسند. آن‌جا ساعت‌ها کنار جاده‌ای ترانزیتی و پرخطر می‌ایستند، چشم‌انتظار وسیله‌ای که آن‌ها را به مدرسه در روستای الباجی برساند. والدینشان می‌گویند اگر این وضع ادامه پیدا کند، ناچار خواهند شد دخترانشان را از تحصیل محروم کنند، چرا که انتخاب میان امنیت جان و آینده دختران به آنان تحمیل شده است.

🔹این در حالی است که بروایه با جمعیتی حدود سه هزار نفر، تنها یک مدرسه ابتدایی دارد. و این فاجعه در خوزستان رخ می‌دهد، استانی که قلب تپنده‌ی نفت ایران است و روزانه صدها هزار بشکه نفت از زمین‌هایش استخراج می‌شود. تناقضی عریان‌تر از این وجود ندارد: جایی که نفت برای حکومت ثروت می‌آورد، اما کودکانش حتی به یک کلاس امن دسترسی ندارند.

🔹ماجرای بروایه تنها یک نمونه است. ده‌ها و صدها روستای دیگر در ایران با شرایط مشابه دست‌وپنجه نرم می‌کنند. دختران و پسران بسیاری، پیش از آن‌که رؤیای کودکی‌شان را زندگی کنند، قربانی ساختار فقر، تبعیض و بی‌عدالتی می‌شوند.

🔸حق تحصیل، حق زندگی است. و حکومتی که این حق را از کودکان دریغ می‌کند، آینده‌ی یک ملت را به تاراج می‌برد.

@ShirinEbadiofficial
مرگ در اردو، حماسه‌سازی حکومتی

🔹در نخستین هفته سال تحصیلی ۱۴۰۴، یک دانش‌آموز و یک معلم در اردوی مدرسه‌ کنار سد اکباتان همدان جان باختند. حادثه‌ای که ریشه‌اش نه در «تقدیر» که در بی‌مسئولیتی عریان بود: اردو در حریم آبی خطرناک، بدون تمهیدات ایمنی و بدون نجات‌غریق برگزار شد. وزارت آموزش‌وپرورش حتی جرئت انتشار یک اطلاعیه فوری و شفاف نداشت و تنها گفت «منتظر بررسی هستیم». این سکوت، خود سندی است بر بی‌ارزشی جان انسان در جمهوری اسلامی.

🔹رسانه‌های حکومتی اما، طبق معمول، مسیر دیگری برگزیدند: معلم جان‌باخته را «شهید» نامیدند و داستانی ساختند تا با حماسه‌سازی، مسئولیت ساختاری را بپوشانند. حتی تأکید کردند که او «طرفدار حکومت» بوده؛ گویی قرار است مرگش به سرمایه تبلیغاتی بدل شود. اما واقعیت تلخ این است: در نظامی که جان فرزندان و معلمانش را قربانی بی‌کفایتی می‌کند، حتی وفادارانش هم از مرگ مصون نیستند!

🔹این ماجرا یک درس روشن دارد: تا وقتی بی‌قانونی، سوء‌مدیریت و نبود نظارت، تصمیم‌های آموزشی را هدایت می‌کند، هیچ کودکی و هیچ معلمی در امان نیست. حکومت می‌تواند با واژه «شهید» حقیقت را بزک کند، اما واقعیت پابرجاست: دو نفر در همان آغاز سال تحصیلی قربانی شدند، نه به جرم نافرمانی، بلکه به دلیل حکمرانی‌ای که جان انسان را کم‌اهمیت‌تر از روایت‌سازی تبلیغاتی می‌داند.

@ShirinEbadiofficial
زندان ایرانشهر؛ مرگ در اثر محرومیت درمان

🔹یوسف محمودزهی، زندانی ۳۸ ساله اهل روستای پیگل خاش، پس از هشت سال حبس در زندان ایرانشهر بر اثر نارسایی کلیوی و تعلل عامدانه در رسیدگی پزشکی جان باخت. او تنها زمانی به بیمارستان منتقل می‌شد که برای دیالیز در آستانه مرگ قرار می‌گرفت؛ همان‌گونه که روز ۹ مهر نیز شد و این بار دیگر فرصتی برای بازگشت نداشت.

🔹طبق آیین‌نامه سازمان زندان‌ها، همه زندانیان، حتی متهمان به جرائم سنگین، حق دارند به درمان و خدمات پزشکی دسترسی داشته باشند. این اصل، بارها در اسناد حقوق بشری و حتی در کتاب‌های «حقوق متهم» و «حقوق زندانی» منتشرشده از سوی بنیاد شیرین عبادی نیز تأکید شده است. اما در عمل، جمهوری اسلامی از «محرومیت درمانی» به‌عنوان ابزاری برای شکنجه و مرگ تدریجی زندانیان استفاده می‌کند.

🔹مرگ یوسف محمودزهی یک نمونه است از روندی سیستماتیک که ده‌ها بار تکرار شده: جان انسان‌ها در زندان نه با حکم دادگاه، که با بی‌توجهی و سهل‌انگاری عامدانه گرفته می‌شود. جمهوری اسلامی باید پاسخ دهد: چرا زندان باید جایی باشد که بیماری‌های قابل درمان به حکم اعدام خاموش بدل شوند؟

@ShirinEbadiofficial
با احتیاط نفس بکشید؛ قاتلان مشغول کارند!

🔹شورای نگهبان طرح «تشدید مجازات جاسوسی» را تأیید کرد؛ طرحی که در دل جنگ ایران و اسرائیل به سرعت از مجلس گذشت و حالا با مهر تأیید نهایی، تبدیل به ابزاری تازه برای سرکوب، اعدام و مصادره اموال خواهد شد. طبق این قانون، هر نوع ارتباط اطلاعاتی یا عملیاتی با دولت‌ها و گروه‌های «متخاصم» می‌تواند مجازات مرگ به دنبال داشته باشد. آمریکا و اسرائیل رسماً در این فهرست قرار گرفته‌اند، و تعیین بقیه «دشمنان» هم بر عهده شورای عالی امنیت ملی گذاشته شده است.

🔹این یعنی: تشخیص «دشمن» و «شبکه معاند» در اختیار همان نهادهای امنیتی است که سال‌هاست منتقدان، روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی و شهروندان عادی را با برچسب «جاسوسی» روانه زندان و چوبه دار کرده‌اند. حقوقدانان ایرانی این طرح را «فاجعه‌ای بزرگ» برای نظام قضایی خوانده‌اند و گزارشگر ویژه سازمان ملل نیز نسبت به پیامدهای خونبار آن هشدار داده است. در کشوری که اعتراف اجباری و پرونده‌سازی امنیتی رایج است، چنین قانونی چیزی جز چراغ سبز برای اعدام‌های بیشتر نیست.

🔹امروز در ایران، نفس کشیدن هم می‌تواند جرم باشد اگر دستگاه امنیتی بخواهد. هر تلفن، هر ارتباط، هر گفت‌وگو می‌تواند به «اتهام جاسوسی» بدل شود. تصویب این قانون، نه دفاع از امنیت ملی، که تثبیت حاکمیت ترس و مرگ است. قاتلان مشغول کارند، و قانون تازه، فقط طناب دار را محکم‌تر کرده است.

@ShirinEbadiofficial
ارومیه؛ وقتی یک دریاچه می‌میرد، یک سرزمین به تبعید می‌رود

🔹خشکی دریاچه ارومیه دیگر یک بحران زیست‌محیطی صرف نیست بلکه آغاز فروپاشی زندگی در شمال‌غرب ایران است. امروز خبر می‌رسد که طوفان‌های نمکی، زمین‌ها را نابود کرده و سلامت مردم را به مخاطره انداخته است. روستاها یکی‌یکی در حال تخلیه‌اند و مهاجرت اجباری ساکنان حوضه آبریز آغاز شده است. این همان «کوچ اجباری» است که سال‌ها کارشناسان هشدار دادند، اما مقامات با انکار و دروغ آن را به تعویق انداختند.

رئیس هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت آب می‌گوید دریاچه به «بدبینانه‌ترین حالت» خود رسیده و حالا نوبت «تخلیه استان‌های مجاور» است! انعکاس خورشید بر بستر نمکی، دمای منطقه را بالا می‌برد، طوفان‌های نمکی سلامت مردم را تهدید می‌کنند و کشاورزی در آستانه نابودی کامل است. نمایندگان مجلس نیز با زبان نیم‌بند تأیید می‌کنند: زندگی در اطراف ارومیه به سرعت به مرگ تدریجی بدل می‌شود.

🔹این فاجعه محصول مستقیم دهه‌ها سوء‌مدیریت، پروژه‌های مخرب سدسازی، فساد مالی و بی‌توجهی حاکمیتی است. همان‌ها که میلیاردها تومان بودجه به نام «احیای دریاچه» بلعیدند، حالا سکوت کرده‌اند و می‌خواهند مهاجرت ده‌ها هزار نفر را بی اهمیت جلوه دهند. خشکی دریاچه ارومیه، پرده‌ای است از ماهیت حکمرانی جمهوری اسلامی: وقتی یک دریاچه می‌میرد، یک ملت به تدریج تبعید می‌شود.

@ShirinEbadiofficial
مسعود پزشکیان، نماد وقاحت بی‌حد و مرز جمهوری اسلامی

🔹پزشکیان در هرمزگان گفته: «فرض کنید ما نیستیم؛ آن‌وقت چه خواهید کرد برای آموزش فرزندانتان؟» این جمله کوتاه، تصویری تمام‌قد از جمهوری اسلامی است: حکومتی که نه تنها وظیفه‌اش را انکار می‌کند، بلکه بی‌شرمانه از مردم می‌خواهد نبودش را تصور کنند، در حالی‌که بزرگ‌ترین مانع بر سر راه آموزش، رفاه و توسعه، خود همین حاکمیت است. جناب پزشکیان! مشکل اینجاست که شما هستید!‌

🔹معلمانی که اخراج شدند، همان‌ها بودند که می‌خواستند کودکان را باسواد بار بیاورند؛ فعالان محیط زیستی که جانشان را در آتش از دست دادند، همان‌ها بودند که بدون چشم‌داشت از دولت برای نجات طبیعت برخاستند؛ کارگرانی که امروز زیر خط فقرند، همان‌ها هستند که بار این کشور را بر دوش کشیدند. و حالا پزشکیان با وقاحت تمام، فقر، تحریم و بی‌سوادی را به گردن مردم می‌اندازد. من به آقای پزشکیان می‌گویم شما، دولتتان، حکومتتان و کاسه لیسانتان بروید، حتما بچه‌ها باسواد بار خواهند آمد!

🔹واقعیت روشن است: ایرانِ فقیر و منزویِ امروز، محصول محصول حکومتی است که میلیاردها دلار نفت و گاز را خرج سوریه، حزب‌الله و برنامه‌های موشکی کرد، و با فساد ساختاری، باقی‌مانده‌اش را میان خود تقسیم نمود. در کشوری که منابع عظیم طبیعی و انسانی دارد، گرسنگی و بی‌سوادی نه تقدیر که نتیجه مستقیم غارت و چپاول است. سخنان پزشکیان فقط یک چیز را ثابت می‌کند: مشکل اصلی ایران «نبود دولت» نیست، بلکه حضور چنین دولتی است.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پخش مستند «تا آزادی» از برنامه آپارات بی‌بی‌سی

🔹فیلم تا آزادی بر اساس کتابی به همین نام که من نوشته‌ام ساخته شده است. این فیلم، تنها گوشه‌ای از زندگی من و روایت تجربه‌هایی است که در مسیر تلاش برای تحقق عدالت و آزادی از سرگذرانده‌ام. از سال‌هایی که در ایران با چالش‌های تبعیض و فشار روبه‌رو بودم، تا دریافت جایزه نوبل صلح، تبعید ناخواسته، و استمرار مبارزه برای حقوق بشر و آزادی در ایران.

🔹این مستند، داستانی است درباره رنج آزادی، رویای آزادی و هزینه‌ای که برای آن پرداخته می‌شود. اما در عین حال تصویری از امید و ایستادگی است؛ یادآور اینکه آزادی هرگز هدیه‌ای نیست، بلکه نتیجه مبارزه‌ای پیگیر و پرهزینه است. هنوز باور دارم که ایران روزی آزاد خواهد شد و من نیز تا رسیدن به آن روز، دست از تلاش و مبارزه نخواهم کشید.

🎬می‌توانید فیلم را در برنامه آپارات بی‌بی‌سی تماشا کنید:

جمعه شب ساعت ۲۱ به وقت ایران

شنبه ساعت ۱۱ صبح به وقت ایران

یکشنبه ساعت ۱۱:۳۰

سه‌شنبه ساعت ۱۵

چهارشنبه ساعت ۲۴

جمعه ساعت ۲ بامداد


امیدوارم این مستند فرصتی باشد برای تأمل دوباره بر معنای آزادی و مسئولیتی که همه ما در قبال آینده کشورمان بر دوش داریم.

@ShirinEbadiofficial
شهاب نظری را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با سوم اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پخش مستند «تا آزادی»

همان‌طور که پیش‌تر اطلاع دادم، فیلم مستند تا آزادی ساخته‌ی دان گیفورد انگل، امشب از برنامه آپارات بی‌بی‌سی پخش خواهد شد. این مستند بر اساس کتابی با همین نام که به قلم من نوشته شده، ساخته شده است.

🔹«تا آزادی» تنها گوشه‌ای کوچک از زندگی مرا بازتاب می‌دهد؛ تجربه تبعید، دریافت جایزه نوبل، و لحظاتی از زندگی شخصی‌ام که همواره زیر سایه فعالیت‌های حقوق بشری و اجتماعی قرار داشت. در کتاب روایت کرده‌ام چگونه جمهوری اسلامی تمام دارایی‌هایم را مصادره کرد حتی جایزه نوبل صلح، زندگی شخصیم هم به طریقی مصادره شد و وطنم را هم از من گرفت. اما هرگز نتوانست چیزی را مصادره کند که اساس وجود مرا شکل می‌دهد: قلبم، اندیشه‌ام و باورم به آزادی، برابری و انسانیت.

🎬می‌توانید این مستند را در ساعات زیر تماشا کنید:

جمعه شب ساعت ۲۱ به وقت ایران

شنبه ساعت ۱۱ صبح به وقت ایران

یکشنبه ساعت ۱۱:۳۰

سه‌شنبه ساعت ۱۵

چهارشنبه ساعت ۲۴

جمعه ساعت ۲ بامداد


🔸امیدوارم این فیلم فرصتی باشد تا بار دیگر بر این حقیقت تأمل کنیم که آزادی به سادگی به دست نمی‌آید، اما هیچ قدرتی نمی‌تواند رؤیای آن را در دل انسان‌های آزادی‌خواه خاموش کند.

@ShirinEbadiofficial
خدانور لجه‌ای؛ نوری که با گلوله خاموش نشد

🔹خدانور لجه‌ای تنها یک نام در فهرست جان‌باختگان نیست. جان او، رقصش، میلش به زندگی و آزادی، نماد میلیون‌ها ایرانی شد. تبعیض و ستمی که بر او رفت، چهره عریان خشونت ساختارمند علیه بلوچستان بود و مرگش یادآور هزاران زخمی است که هنوز تازه‌اند. او در جمعه خونین زاهدان همراه صدها نفر دیگر هدف گلوله قرار گرفت، اما نامش از همان روز جاودانه شد.

🔹در همین روزها در دانشگاه کردستان پرفرمنسی به یاد او اجرا شد؛ نمادی از پیوند هنر و مقاومت. خدانور در بلوچستان زیست، اما امروز نامش از کردستان تا تهران، از هر گوشه ایران تا بیرون مرزها فریاد می‌شود؛ یادش مرزها را درنوردید و بدل به زبان مشترک آزادی‌خواهان شد.

🔹حکومت کوشید با تصویر تحقیرآمیزِ بستن دستانش به میله و گذاشتن لیوان آبی کنار او، روایت را وارونه کند و از او «سارق» بسازد. اما همان تصویر سند رسوایی آنان شد؛ نه جرم خدانور. می‌توانند روایت را جعل کنند، اما نمی‌توانند یاد او را محو کنند. خدانور روزی در بلوچستان زندگی می‌کرد، اما امروز در حافظه و فریاد همه ایرانیان زنده است. نوری که با گلوله خاموش نشد، شعله‌ای شد که به جان تاریکی استبداد افتاد.

@ShirinEbadiofficial
آغاز سال تحصیلی یا فهرست مرگ و فاجعه؟

🔹۱۲ روز از سال تحصیلی ۱۴۰۴ گذشته و آنچه باید جشنِ یادگیری باشد، به دفتر سیاهی بدل شده است. پیش‌تر گفته شد بیش از یک میلیون کودک از تحصیل بازمانده‌اند؛ اما در همین دو هفته، اخبار یکی پس از دیگری رسید:

احکام اخراج و انفصال از خدمت برای معلمان متعهد،

اخراج دانش‌آموزان بی‌شناسنامه،

۵۰ دختر دانش‌آموز خوزستانی در آستانه ترک تحصیل،

خودکشی یک دختر نوجوان به خاطر هزینه‌های مدرسه،

مرگ یک دانش‌آموز و یک معلم در اردوی بدون تمهید سد اکباتان،

مرگ یک دانشجوی ارشد در انفجار کپسول آزمایشگاه دانشگاه تهران،

مرگ دانش‌آموز ۱۴ ساله زیر ضرب تنبیه،

و مصدومیت چهار دانش‌آموز در سانحه جاده‌ای.

🔹این فقط بخشی از فجایعی است که رسانه‌ای شده، وگرنه در پس هر دیوار مدرسه‌ای، هزار قصه پنهان است! در هر جای جهان، اگر چنین فهرستی در کمتر از دو هفته شکل می‌گرفت، وزیر آموزش‌وپرورش و کل دولت مجبور به استعفا می‌شدند. اما در ایران، به جای استعفا و مسئولیت‌پذیری، سکوت و روایت‌سازی است.

🔹مسعود پزشکیان چند روز پیش گفته بود امیدی به ما نداشته باشید فکر کنید ما نیستیم! مشکل اینجاست که شما هستید!‌ مدیریت شما مرگ کودکان و معلمان است!

🔹این آغاز سال تحصیلی در جمهوری اسلامی است: نه با زنگ امید، که با ناقوس مرگ، بی‌عدالتی و بی‌کفایتی. مدرسه‌ای که باید خانه‌ امنیت و دانایی باشد، در ایران بدل به صحنه‌ای از فقر، خشونت و مرگ شده است.

@ShirinEbadiofficial
شکیلا منفرد را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با چهارم اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
2025/10/20 07:18:11
Back to Top
HTML Embed Code: