Telegram Web Link
خدای دهه شصت جمهوری اسلامی و خدای مادران دادخواه

🔹امروز روز جهانی نه به اعدام است. جمهوری اسلامی با اجرای بیش از ۱۱۰۰ اعدام در ۹ ماه گذشته، رکورد کشتار حکومتی از طریق چوبه دار را در سه دهه گذشته شکست. تنها در دو روز گذشته دست‌کم ۱۵ نفر اعدام شده‌اند. در هفته گذشته، جمهوری اسلامی ۷ زندانی سیاسی عرب و کُرد را اعدام کرد.

🔹ماشین کشتار و خون‌ریزی جمهوری اعدامی ایران متوقف نخواهد شد تا زمانی که این نظام سرنگون نشود. جمهوری اسلامی از مجازات اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه استفاده می‌کند. امروز که تشدید و تسریع پرونده‌های موسوم به «جاسوسی» در دستور کار قرار دارد، باید منتظر اعدام‌های بیشتری باشیم.

🔹نباید فراموش کنیم که این فضا یک‌شبه ایجاد نشده است. کشتار، آدم‌کشی و خون‌ریزی بخش لاینفک جمهوری اسلامی است. فراموش نکنیم چند سال پیش علی خامنه‌ای از «خدای دهه شصت» سخن گفت. فراموش نکنیم فارغ از اینکه چه دولتی در ایران بر سر کار باشد، نسخه زندگی مردم را همان «خدای دهه شصت» می‌پیچد؛ خدایی که جمهوری اسلامی به آن استناد می‌کند، خدایی است که چوبه دار، گلوله و شکنجه را می‌شناسد؛ خدایی که فقر و فلاکت و نکبت را تجویز می‌کند.

🔹اما فراموش نکنیم مادران و پدران دادخواه، فرزندانی که عزیزانشان هیچ‌گاه به خانه بازنگشتند، مردم خشمگین و معترض نشان داده‌اند نه خدای دهه شصت در دهه شصت، نه همان خدا در دهه نود و امروز، آنها را متوقف نکرده است. آنها هنوز زمزمه می‌کنند: «باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد که مادران داغدار هنوز سر از سجده بر نیاورده‌اند». آنها هم خدای خودشان را دارند.

🔹لازم است تأکید کنم که مجازات اعدام، مجازاتی غیرانسانی و برگشت‌ناپذیر است. فرقی نمی‌کند اتهام یا جرم چه باشد. کشورهایی که مجازات اعدام در آنها اجرا نمی‌شود، شاهد محکمی برای این حقیقت هستند که اعدام نه امنیت می‌آورد و نه عدالت را محقق می‌کند. درک این مسئله نیازمند هوشی استثنایی نیست؛ تنها به دو چشم بینا احتیاج دارد.

🔹در روز جهانی «نه به مجازات اعدام» در کنار همه مبارزان مخالف اعدام، از جمله کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام ایستاده‌ام؛ آنان که در سخت‌ترین ایام حبس، صدای هم‌بندی‌های محکوم به اعدامشان بودند، امروز سرافرازتر از همیشه‌اند.

🔸با صدای بلند فریاد می‌زنیم:
مجازات اعدام باید برای همیشه لغو شود.

@ShirinEbadiofficial
جایزه صلح نوبل به زنی رسید که اپوزیسیون ونزوئلا را متحد کرد

🔹لحظاتی پیش، کمیته نوبل صلح در نروژ جایزه صلح نوبل را به یکی از برازنده‌ترین دریافت‌کنندگان این جایزه اهدا کرد: خانم مارینا کورینا ماچادو، کسی که توانست اپوزیسیون ونزوئلا را متحد کند.

🔹خانم ماچادو بیش از هشت سال است که اجازه خروج از ونزوئلا را ندارد و سال‌هاست مخفیانه زندگی می‌کند. هنوز معلوم نیست او آیا او خواهد توانست در ماه دسامبر در روز اهدای جایزه حضور پیدا کند یا او نیز مانند نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل دو سال قبل، امکان حضور نخواهد داشت.

🔹دموکراسی در جهان از همیشه شکننده‌تر به نظر می‌رسد. استبداد، تمامیت‌خواهی و قدرت‌طلبی سیاستمداران هر روز چهره‌ای سیاه‌تر به جهان می‌دهد. اما هر اندازه که استبداد پیش می‌رود، نیروهای مترقی و مبارز نیز با قدرت بیشتری برای شکستن دیوارهای تمامیت‌خواهی تلاش می‌کنند. از این رو، تصمیم اختصاص این جایزه بزرگ به تنها یک نفر کاری دشوار است.

🔹با این وجود، خانم مارینا کورینا ماچادو سزاوار این جایزه بود. او نقشی برجسته در اتحاد اپوزیسیون ونزوئلا داشت و مدل رفتار و سیاست‌ورزی او می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای اپوزیسیون ایران داشته باشد.

🔸به خانم ماچادو تبریک می‌گویم. صدای مارینا که سرکوب، تهدید و فشار امنیتی خاموشش نکرد، از امروز رساتر به گوش مردم جهان خواهد رسید.

@ShirinEbadiofficial
هومن کیانی؛ قربانی گلوله‌های جمهوری اسلامی در سایه جنگ

🔹در حالی که در جنگ ۱۲ روزه مردم ایران نگران بمباران و موشک‌باران بودند، خانه‌هایشان ویران می‌شد و حتی یک پناهگاه یا آژیر هشدار برای جان مردم فراهم نشده بود، جمهوری اسلامی در خیابان‌ها شهروندانش را به گلوله می‌بست.

🔹براساس اسنادی که خبرنامه امیرکبیر منتشر کرده است، هومن کیانی، دانشجوی ۲۲ ساله دانشگاه علمی‌کاربردی اصفهان، شامگاه ۲۵ خرداد در محله مرداویج اصفهان با شلیک مستقیم نیروهای بسیج هدف قرار گرفت. مأموران بدون هیچ هشدار یا ایست قانونی، به سمت خودروی او و دوستش آتش گشودند. دو گلوله به ریه و کبد هومن اصابت کرد و او، با وجود تلاش‌های پزشکان، ساعت ۳:۳۰ بامداد ۲۶ خرداد بر اثر خونریزی شدید جان باخت. دوستش نیز از ناحیه پا زخمی شد.

🔹هومن نه «اغتشاشگر» بود و نه «مجرم». او دانشجوی مدیریت کسب‌وکار، فارغ‌التحصیل رشته کامپیوتر، علاقه‌مند به پرستاری و فعال در امدادرسانی در کنار پدرش بود. جوانی که آینده‌اش را برای خدمت به دیگران می‌دید، به دست کسانی کشته شد که هیچ ارزشی برای جان مردم قائل نیستند.

🔹خانواده هومن امروز خواهان روشن شدن حقیقت و پاسخگویی عاملان این قتل‌اند. اما تجربه سال‌های گذشته نشان داده است که در جمهوری اسلامی، حقیقت یا دروغین روایت می‌شود یا در سکوت دفن. هومن کیانی قربانی همان سیستمی است که نه در برابر موشک دشمن از مردم دفاع می‌کند و نه در برابر مردمش دست از شلیک برمی‌دارد.

@ShirinEbadiofficial
کودک بلوچ، قربانی نداشتن شناسنامه و سرکوب ساختاری

🔹جای میثم علیزهی، نوجوان ۱۷ ساله بلوچ، در مدرسه بود. اما او به‌جای تحصیل، مجبور بود کارگری کند تا سفره خانواده‌اش خالی نماند. امروز، نکبت جمهوری اسلامی سنگین‌تر شد: نیروی انتظامی او را به جرم نداشتن شناسنامه بازداشت کرده و به اردوگاه اتباع غیرایرانی فرستاده.

🔹میثم اهل زاهدان و تنها نان‌آور خانه است. او هیچ سابقه‌ای ندارد و تنها برای تأمین معیشت خانواده کارگری می‌کرد. اما به‌جای حمایت، مأموران با یورش به محل کارش، او را به دلیل نداشتن مدارک شناسایی دستگیر کردند. این در حالی است که بستگانش می‌گویند: «میثم بلوچ است و هیچ ارتباطی با اتباع خارجی ندارد.» با این وجود، بی‌تفاوتی و بی‌عدالتی ساختاری او را به سرنوشت هزاران کودک بی‌شناسنامه بلوچ گره زده است.

🔹این بازداشت نه فقط نقض حقوق کودک، که تکرار زخم تاریخی تبعیض علیه بلوچ‌هاست؛ تبعیضی که کودکان را از آموزش، آینده و هویت رسمی محروم کرده و حالا کودکی‌شان را نیز زیر فشار اردوگاه‌ها دفن می‌کند. جمهوری اسلامی حتی ابتدایی‌ترین حقوق کودکان بلوچ را به رسمیت نمی‌شناسد؛ کودکانی که قربانی فقر، تبعیض و سیاست‌های حذف سیستماتیک‌اند. سرنوشت میثم هنوز نامعلوم است، اما یک چیز روشن است: جمهوری اسلامی برای بلوچ‌ها حتی حق کودکی هم باقی نگذاشته است.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای تولد ژینا مهسا امینی

آهنگساز و نوازنده: رهام سبحانی

شاعر: علی اسداللهی
خواننده: آرزو بنی‌پور

منبع ویدیو: صفحه‌ی اینستاگرام رهام سبحانی

@ShirinEbadiofficial
محمد نجفی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
مجازات‌های قرون وسطایی ادامه دارد؛ جمهوری اسلامی کرامت انسانی را تکه‌تکه می‌کند

🔹چپاول‌گران، آقازادگان و دزدان میلیاردی بیت‌المال آزادانه در برج‌ها و ویلاهایشان می‌گردند، قرارداد می‌بندند و به ریش مردم می‌خندند. اما در همین کشور، انگشتان یک مرد فقیر و بخت‌برگشته را به جرم سرقت قطع می‌کنند! محسن عاشیری، ۳۷ ساله، قربانی همین عدالت واژگون است. شاکی‌اش رضایت داده بود، دوران حبسش را گذرانده بود، اما قاضی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند «قصاص عدالت» را کامل کنند: با قطع چهار انگشت دست راستش در زندان دستگرد اصفهان!

🔹شش سال پیش، محسن به اتهام سرقت بازداشت شد. بعدها رضایت شاکی را گرفت و حتی با وثیقه آزاد شد. اما چند هفته پیش، دادگاه او را دوباره احضار کرد و گفت اگر ۲۰۰ میلیارد تومان وثیقه ندهی، حکم اجرا می‌شود. ۲۰۰ میلیارد برای مردی که نان شب ندارد؟ وقتی نتوانست بپردازد، همان نظامی که میلیاردها دلار را میان نورچشمی‌هایش تقسیم می‌کند، بی‌رحمانه حکم را اجرا کرد.

🔹در همین نظام، بابک زنجانی‌ها، خاوری‌ها و چهره‌های فاسد قدرت در آسایش زندگی می‌کنند. اما فقرایی چون محسن عاشیری که خود قربانی ساختار فاسد و تبعیض‌محور جمهوری اسلامی‌اند، باید تاوان گرسنگی و بی‌عدالتی را با بدن خود بپردازند.

🔹حکومتی که عدالت را با انتقام اشتباه گرفته، بار دیگر نشان داد نه قانونش با انسانیت نسبتی دارد، نه قاضی‌اش با وجدان. در حالی که دنیا قرن‌هاست مجازات‌های بدنی را ممنوع کرده، جمهوری اسلامی هنوز در قرون وسطی سیر می‌کند و بر پیکر مردمش تیغ می‌کشد.

@ShirinEbadiofficial
تداوم بازداشت خودسرانه‌ی منیژه حسنی‌فرد، ۶۲ ساله، در زندان فردیس کرج

🔹جمهوری اسلامی از هیچ‌کس نمی‌گذرد، نه از جوانان معترض، نه از کارگران، نه از معلمان، و حتی نه از زنان سالخورده‌ای که نه رسانه دارند و نه کسی صدایشان را می‌شنود. منیژه حسنی‌فرد، زن ۶۲ ساله اهل تبریز و ساکن کرج، بیش از دو ماه است که بدون هیچ حکم قضایی و بدون هیچ توضیحی در زندان فردیس کرج (کچویی) محبوس است. خانواده‌اش نه می‌دانند اتهام چیست، نه می‌دانند پرونده در کدام دادسراست. فقط می‌دانند که مادرشان بازداشت شده و در بلاتکلیفی مطلق به‌سر می‌برد.

🔹در کشوری که دستگاه قضایی‌اش از اساس به ابزار انتقام سیاسی تبدیل شده، بازداشت بدون حکم، تبدیل به قاعده‌ی روزمره شده است. دیگر حتی زحمت پرونده‌سازی هم به خود نمی‌دهند. این فقط یک پرونده نیست، بلکه نشانه‌ی فروپاشی کامل قانون است.

🔹منیژه حسنی‌فرد ۶۲ سال دارد، مادری است که باید در آرامش کنار خانواده‌اش زندگی کند، نه در سلول‌های سرد زندان. اما جمهوری اسلامی، به جای مراقبت از زنان و مادران، آنان را قربانی می‌کند. زنانی که نه قدرت دفاع از خود دارند و نه دسترسی به وکیل مستقل.

🔹این نظام نه از قانون تبعیت می‌کند، نه از اخلاق. هر زنی که صدایش شنیده شود، یا حتی می‌تواند شنیده شود، یک تهدید بالقوه تلقی می‌شود. جمهوری اسلامی به جایی رسیده که برای حفظ قدرت، از بازداشت یک زن ۶۲ ساله هم ابایی ندارد.

🔹در برابر چنین بی‌رحمی، سکوت هم‌دستی است. باید فریاد زد: آزادی منیژه حسنی‌فرد، مطالبه‌ای انسانی است. آزادی او یعنی یادآوری این حقیقت ساده که هیچ حکومتی، حتی با دیوارهای بلند زندان و سرکوب، نمی‌تواند مادری را خاموش کند که حق زندگی‌اش را می‌خواهد.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با رادیو فردا پیرامون اهدای جایزه به مارینا کورینا ماچادو

🔹پیش از هر چیز باید به خانم ماچادو تبریک گفت؛ زنی شجاع که در کشوری استبدادی مانند ونزوئلا، با وجود تهدیدها و محدودیت‌ها، مبارزه برای دموکراسی را ادامه داده است. من به‌خوبی می‌دانم که در نظام‌های سرکوبگر، مقاومت برای آزادی چه بهایی دارد و این‌که چگونه قدرت و شجاعت زنان در چنین شرایطی معنا پیدا می‌کند.

🔹انتخاب زنان به عنوان برندگان جایزه نوبل صلح، اتفاقی نمادین اما بسیار معنادار است. در جوامع پدرسالار، به‌ویژه در کشورهای غیردموکراتیک، زنان برای آن‌که دیده شوند و صدایشان شنیده شود باید دو برابر مردان تلاش کنند. مبارزه برای عدالت، برابری و آزادی برای یک زن در چنین فضاهایی دوچندان دشوار است. تقدیر از این زنان، در واقع پاسداشت راه دشواری‌ست که پیموده‌اند و پیامی است به همه زنان مبارز جهان که بدانند چشم جهانیان بر تلاش‌هایشان بسته نیست.

🔹تجربه شخصی من نشان داد که دریافت چنین جایزه‌ای فقط یک افتخار فردی نیست، بلکه مسئولیتی بزرگ است. من تمام مبلغ جایزه را صرف تأسیس دفتر «کانون مدافعان حقوق بشر» در ایران کردم تا صدای زندانیان و قربانیان سرکوب باشیم. جایزه نوبل برای من نه ثروت، بلکه تریبونی بود برای رساندن صدای مردم به جهان. آزادی و دموکراسی بهایی دارد؛ اگر ملتی آماده پرداخت آن نباشد، زیر سایه‌ی دیکتاتوری باقی می‌ماند. خوشبختانه نسل جوان امروز از ما شجاع‌تر است و این امیدبخش‌ترین نشانه‌ی آینده است.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼 نغمه محبت

🎻 شروین منصوری‌نژاد

@ShirinEbadiofficial
حمزه درویش را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
خانه‌های امن در ایران؛ پناهگاه‌هایی در آستانه فروپاشی

🔹در حالی که خشونت خانگی در ایران هر روز ابعاد تازه‌ای می‌یابد، همان معدود پناهگاه‌هایی که باید مأمن زنان خشونت‌دیده باشند، خود در معرض تهدید، فشار و تعطیلی قرار گرفته‌اند.
روزنامه‌ی شرق در گزارشی با عنوان «خانه‌های امن، بی‌پناه» اعلام کرده که فعالیت خانه‌های امن برای زنان در ایران با تهدیدهای امنیتی، فشارهای اداری و بی‌توجهی نهادهای دولتی روبه‌روست.

🔹موسس خانه‌ی امن «آتنا»، در این گزارش گفته است: «هیچ نهاد رسمی مسئولیت ثبت و انتشار آمار دقیق خشونت خانگی علیه زنان را برعهده ندارد.» از سوی دیگر، موسس خانه‌ی امن «مهر شمس‌آفرید» در آذربایجان غربی، ستانی که در ماه‌های گذشته بارها شاهد قتل زنان بوده تأکید کرده است که: «در سه سال اخیر، توجه سازمان بهزیستی به خانه‌های امن غیردولتی عملاً به صفر رسیده است. فشارهای مالی، تهدیدهای مردان خشونت‌گر و رفتارهای سلیقه‌ای مدیران دولتی، بسیاری از این خانه‌ها را در آستانه تعطیلی قرار داده است.»

🔹خانه‌های امن قرار بود مأمن نجات زنان از چرخه‌ی خشونت باشند، اما در جمهوری اسلامی، نه تنها از حمایت ساختاری برخوردار نیستند، بلکه گاه هدف سرکوب و فشار امنیتی نیز قرار می‌گیرند. نتیجه‌ی این سیاست‌ها روشن است: در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴، دست‌کم ۶۳ زن در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیده‌اند، ده نفر از آنان تنها در نیمه‌ی اول مهرماه.
از راحله سیاوشی، ورزشکار ووشو در نهاوند، تا شهلا کریمیانی در مهاباد، قربانیان این چرخه‌ی بی‌پایان خشونت خانگی‌ هستند،‌چرخه‌ای که هر روز زنان بیشتری را در کام خود می‌بلعد.

🔹افزایش امنیت در جامعه ممکن است. حمایت از زنان ممکن است. بهبود وضعیت آموزش و سلامت ممکن است. اگر و تنها اگر حکومتی بر سر کار باشد که میل و اراده‌ای برای بهبود وضعیت داشته باشد. این میل و اراده در جمهوری اسلامی نبوده و نیست.

@ShirinEbadiofficial
بیماری در نظام آموزش، کشنده‌ترین سرطان اجتماعی را به دنبال خواهد داشت
کالایی‌سازی آموزش در ایران؛ از حق عمومی تا امتیاز طبقاتی


🔹 نظام آموزشی بازاری و طبقاتی حاکم بر ایران، روح مدرسه را در کشورمان کشته است. ما نباید این وضعیت را دست‌کم بگیریم. اگر همین مسیر ادامه یابد، ایرانِ ده سال بعد نه کشوری در حال توسعه، بلکه جامعه‌ای بیمار، عقب‌مانده و از درون متلاشی خواهد بود. آموزش بیمار، نسلی بیمار می‌سازد؛ نسلی که اقتصاد و آینده‌اش از پیش ویران است. بیراه نیست اگر بگوییم تخریب نظام آموزشی، کشنده‌ترین سرطان اجتماعی و سیاسی را به بار می‌آورد.

🔹 به گزارش کانال اتحاد بازنشستگان، یک کارگر شاغل در کارخانه‌ای در جاده قدیم کرج می‌گوید:
«دخترم کلاس هفتم است و پسرم کلاس سوم. فقط هزینه‌ی لباس، کیف و کتاب‌ها شد حدود ۳۰ میلیون تومان. مدرسه هم پول جدا برای ثبت‌نام می‌خواهد. حقوقم همیشه با تأخیر می‌رسد و پس‌اندازی ندارم. مجبور شدم از دوستانم قرض بگیرم تا بچه‌ها را راهی مدرسه کنم. اما نمی‌دانم چطور قرار است این قرض‌ها را پس بدهم.»

🔹 این روایت، تصویر زندگی میلیون‌ها خانواده ایرانی است. در جمهوری اسلامی، آموزش دیگر حق عمومی نیست؛ امتیاز طبقاتی است.بر اساس آمار رسمی، در تابستان ۱۴۰۴ نزدیک به یک میلیون کودک ایرانی از تحصیل بازمانده‌اند یعنی به اندازه‌ی جمعیت یک شهر بزرگ. کودکانی که نه به میل خود، بلکه زیر فشار فقر، تبعیض و هزینه‌های سنگین آموزش از مدرسه رانده شده‌اند.

🔹 آموزش در ایران روزگاری روزنه‌ای از برابری بود، جایی که دست‌کم بر روی کاغذ، کودک بلوچ در زاهدان و کودک تهرانی حق یکسان برای یادگیری داشتند. اما امروز با رشد افسارگسیخته‌ی مدارس غیردولتی و شهریه‌های نجومی، آموزش به کالایی لوکس بدل شده که تنها طبقه‌ای خاص توان خرید آن را دارد. واقعیت تلخ این است که دیگر در ایران چیزی به نام مدرسه‌ی رایگان وجود ندارد.

🔹 مسئولیت این وضعیت بر عهده‌ی حکومتی است که روی سیاه‌ترین رژیم‌های ارتجاعی و استبدادی جهان را سفید کرده است. حکومتی که در چهار دهه گذشته نه‌تنها آموزش را از معنا تهی کرده، بلکه آن را به ابزار سرکوب و تحقیر تبدیل کرده است. به جای ساختن مدرسه، زندان ساخته؛ به جای پرورش اندیشه، تملق و جهل پرورده؛ و به جای حمایت از معلم و دانش‌آموز، آنان را سرکوب کرده است. نتیجه‌ی چنین سیاستی نسلی است که یا از تحصیل بازمانده یا در مدارسی درس می‌خواند که هدفشان نه آگاهی، بلکه اطاعت است. آینده ایران قرار است در دست چه کسانی باشد؟ کسانی که امروز خواندن و نوشتن را هم یاد نمی‌گیرند؟!مسئول این فاجعه حکومتی است که فقر، فساد و بی‌سوادی را نهادینه کرده است.

🔹 در این نظام، کودک فقیر برای تأمین نان از مدرسه رانده می‌شود و کودک ثروتمند در کلینیک‌های کنکور و کلاس‌های خصوصی فرسوده می‌گردد. این شکاف طبقاتی، هم جامعه را از درون می‌خورد و هم کودکی میلیون‌ها دانش‌آموز را قربانی می‌کند.

@ShirinEbadiofficial
بازنشستگی در ایران یعنی فقر، اعتراض، و زندان

🔹در کشوری که میلیون‌ها نفر پس از سه دهه کار هنوز حقوقی کمتر از خط فقر می‌گیرند، بازنشستگی نه به معنای آسایش، بلکه آغاز دوره‌ی تازه‌ای از رنج است. بازنشستگان ایران به جای استراحت در سال‌های پیری، مجبورند برای یک لقمه نان به دنبال شغل دوم بگردند و اگر لب به اعتراض باز کنند، سهم‌شان نه عدالت، بلکه بازداشت و سرکوب است.

🔹محمد زمان کامروا، بازنشسته تأمین اجتماعی و از چهره‌های شناخته‌شده تجمعات صنفی در اهواز است که روز شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد.خانواده‌اش پس از ساعت‌ها بی‌خبری، در حالی خانه را آشفته یافتند که تنها نشانه، تماس کوتاه او از بازداشتگاه بود. پیش‌تر، او همراه چند فعال صنفی دیگر به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» به دو سال زندان محکوم شده بود، اتهامی که نام واقعی‌اش دادخواهی مدنی و مطالبه‌ی نان و کرامت انسانی است.

🔹جمهوری اسلامی در حالی بازنشستگان معترض را تهدید و زندانی می‌کند که خود عامل فقر، تورم و بی‌ثباتی معیشت آن‌هاست. مردانی مانند محمد زمان کامروا، که بیش از سی سال مالیات و بیمه پرداخته‌اند، حالا باید یا راننده شوند، یا زندانی. این چرخه‌ی بی‌رحمانه باید خاتمه یابد. سرنگون باد حکومتی که انسان‌ها را پس ۳۰ سال خدمت صادقانه در نهادهای مختلف روانه زندان می‌کند.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یادی از ۲۲ سال قبل؛ باور دارم هنوز تعداد کسانی که در این جهان به انسانیت باور دارند، از کسانی که بویی از انسانیت نبرده‌اند، بیشتر است

🔹۲۲ سال پس از دریافت جایزه صلح نوبل، نه تنها ایران، بلکه جهان دستخوش تغییرات شگرفی شده. دستاوردهای بزرگی حاصل شده و رنج‌های بیشماری هم به ما تحمیل شده است. در پاییز سال ۲۰۰۳ برای حضور در یک کنفرانس به همراه دخترم در پاریس بودم. پرواز برگشتم با هواپیمایی ایران‌ایر، جمعه عصر بود. دوست قدیمی من، دکتر لاهیجی، روز پنجشنبه با من تماس گرفت تا شب آخر سفر را با خانواده ایشان بگذرانم و روز بعد هم مقرر شد همسر ایشان مرا تا فرودگاه همراهی کنند.

🔹در آن سال‌ها، تماس با ایران آسان نبود. تلفن همراه هم نداشتیم. در نتیجه کسی نمی‌دانست که من شب آخر نه در هتل بلکه در منزل آقای لاهیجی هستم. همه چیز خوب و آرام پیش رفت. روز جمعه در حالی که آماده می‌شدیم تا به همراه همسر دکتر به فرودگاه برویم تلفن منزل ایشان زنگ خورد. خانم لاهیجی پاسخ داد و بعد از چند لحظه با تعجب گفت با تو کار دارند. تلفن را گرفتم. کسی که پشت خط بود گفت از کمیته نوبل صلح در نروژ تماس می‌گیرد و خواست تا چند دقیقه دیگر در همان جایی که هستم بمانم، ممکن است خبر مهمی برای من داشته باشند. تصور کردم ممکن است کسی قصد مزاحمت یا شوخی داشته باشد.

🔹در آن زمان مثل امروز، کاندیداها را کسی نمی‌شناخت. من تا مدت‌ها نمی‌دانستم که ناشر یکی از کتاب‌هایم مرا کاندید کرده بود. از طرف دیگر به اندازه امروز ماجرا مهم به نظر نمی‌رسید. به هر روی، چند دقیقه گذشت و من حاضر شدم که خانه را به سمت فرودگاه ترک کنم. دوباره تلفن زنگ خورد. کسی که خود را از کمیته نوبل معرفی می‌کرد گفت هنوز آنجا هستید؟ گفتم بله ولی دیگر باید بروم. گفت خواهش می‌کنم چند دقیقه دیگر صبر کنید. گفتم من پرواز دارم و امکانش را ندارم بعدا سر فرصت با شما تماس می‌گیرم... متوجه شد که ماجرا را جدی نگرفته‌ام. گفت صبر کن تا تلفن را به کسی بدهم که تو او را می‌شناسی. تلفن را به کسی داد که آن زمان در دانشگاه برگن مدرس حقوق بشر بود و ما پیش‌تر کتابی پیرامون حقوق بشر و اسلام نوشته بودیم. شنیدم که با هیجان از پشت تلفن گفت شیرین! موضوع جدی است!‌ چند دقیقه صبر کن.

🔹به خاطر دارم که آن روز حتی نمی‌دانستم که روز اعلام برنده جایزه نوبل است! صبر کردم و به فاصله چند دقیقه تماس دیگری گرفتند و گفتند نوبل امسال به من تعلق گرفته. در واقع اولین تبریک را از خود کمیته نوبل در آن تماس گرفتم. به هر صورت به پرواز نرسیدم... تا روز سه‌شنبه که پرواز بعدی بود در پاریس ماندم و در جلسات متعددی شرکت کردم. به یاد دارم که ایرانیان ساکن پاریس لطف فراوانی کردند. همچنین ایرانیانی که در تهران در فرودگاه به استقبال آمدند.

🔹با این وجود آن زمان نه من فکر می‌کردم امروز اینجا باشم و نه هیچ کس فکر می‌کرد کار دنیا امروز به اینجا برسد. خیلی چیزها تغییر کرده است. که درباره آن بیشتر خواهم گفت. آینده غیرقابل پیش‌بینی است. اما باور دارم هنوز تعداد کسانی که در این جهان به انسانیت باور دارند، از کسانی که بویی از انسانیت نبرده‌اند بیشتر است.

🔹توضیح ویدیو: این ویدیو را دو روز پیش، قبل از اعلام نوبل امسال کریستین امان‌پور برایم فرستاد و خاطرات زیادی را زنده کرد.

@ShirinEbadiofficial
درمان یا تحقیر؟ جمهوری اسلامی زندانیان بیمار را در درد و بی‌عدالتی رها کرده است

🔹ودود اسدی و مرتضی پروین، دو فعال آذربایجانی محبوس در زندان اوین، به دلیل امتناع از پوشیدن لباس زندان از اعزام به بیمارستان محروم مانده‌اند. این یعنی در جمهوری اسلامی، حتی بیماری نیز به ابزار شکنجه تبدیل شده است.

🔹ودود اسدی در نامه‌ای از داخل زندان نوشته است که شش ماه است با درد شدید ستون فقرات، آسیب ناشی از بمباران زندان اوین و آلرژی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما هیچ درمانی دریافت نکرده است. او می‌گوید حتی داروهای ابتدایی نیز در زندان با محدودیت شدید ارائه می‌شود. مرتضی پروین نیز از بیماری‌های کلیوی و دیسک کمر رنج می‌برد، اما او هم از حق درمان محروم مانده است.

🔹این دو زندانی، مانند ده‌ها زندانی سیاسی دیگر، میان دو انتخاب غیرانسانی قرار گرفته‌اند: «درمان با تحقیر» یا «درد با کرامت». نظام زندان‌های جمهوری اسلامی سال‌هاست زندانیان سیاسی را با محرومیت پزشکی، انزوا و بی‌توجهی عامدانه از پا درمی‌آورد، نوعی شکنجه خاموش که در گزارش‌های بین‌المللی به‌عنوان «قتل تدریجی» شناخته می‌شود.

🔸سکوت در برابر این وضعیت، به معنای پذیرش شکنجه به‌عنوان سیاست رسمی حکومت است.

@ShirinEbadiofficial
عکس گروهی از زندانیان سیاسی با عقاید و رویکردهای متفاوت که با استبداد مبارزه می‌کنند، نه با همدیگر.

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
قرچک، قتلگاه زنان؛ مریم اکبری منفرد هنوز آنجاست

🔹در حالی‌که ده‌ها زن زندانی سیاسی از زندان قرچک ورامین به اوین منتقل شدند، مریم اکبری منفرد، یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی زن در ایران، همچنان در قرچک محبوس است، در جهنمی که نامش «زندان» است، اما در حقیقت قتلگاه انسان‌هاست.

🔹مریم اکبری منفرد در وضعیت وخیم جسمانی به سر می‌برد. با وجود تأکید پزشکی قانونی بر ضرورت درمان و فیزیوتراپی روزانه، او از ابتدایی‌ترین حق خود یعنی «درمان» محروم مانده است. از دردهای شدید کمر و زانو، بی‌حسی پا و اختلال حرکتی رنج می‌برد، اما مسئولان زندان به بهانه‌ی «کمبود امکانات» از اعزامش به بیمارستان جلوگیری می‌کنند. پزشکان هشدار داده‌اند که ادامه‌ی این وضعیت می‌تواند باعث آسیب عصبی دائمی شود.

🔹پس از فشار و مطالبه‌ی گسترده‌ی مردمی، تعدادی از زندانیان سیاسی و مالی از قرچک به اوین منتقل شدند، اما همان زمان نیز هشدار داده بودم که این کافی نیست. قرچک باید به‌طور کامل تعطیل شود. زندانیان جرایم عادی هم انسان‌اند، حق دارند در شرایط انسانی و بهداشتی زندگی کنند. نظامی که حتی با مجرمان عادی چنین رفتار غیرانسانی می‌کند، در واقع انسانیت را از بنیاد انکار کرده است.

🔹مریم اکبری منفرد بیش از شانزده سال است که در زندان به‌سر می‌برد و در تمام این سال‌ها حتی یک روز مرخصی درمانی نداشته. اکنون، با وجود گذراندن حکم ۱۵ ساله‌اش، برای اجرای دو سال حبس جدید به قرچک بازگردانده شده است. سازمان‌های بین‌المللی از جمله عفو بین‌الملل، رفتار با او را مصداق روشن «شکنجه سفید» دانسته‌اند.

🔹قرچک ورامین، نماد تباهی نظام قضایی جمهوری اسلامی است؛ جایی که زنان زندانی در میان آلودگی، بیماری، و بی‌رحمی رها شده‌اند تا آرام‌آرام بمیرند. تا زمانی که قرچک پابرجاست، واژه‌ی «عدالت» در ایران بی‌معناست.

@ShirinEbadiofficial
توهین به مقدسات یا توهین به عقل؟!

🔹چند انسان خلاق که عروسک‌های ضد استرس ساخته بودند، حالا تحت پیگرد قضایی قرار گرفته‌اند. در شرایطی که میلیون‌ها نفر زیر بار فشار اقتصادی و روانی در حال له شدن‌اند، همین چند نفر با ایده‌ای ساده و خلاقانه خواسته بودند کمی از اضطراب این جامعه بیمار بکاهند: دو عروسک نرم که می‌شود آن‌ها را در دست فشرد، له کرد، مشت زد و دوباره به حالت اول برمی‌گردند. اما حکومت ایران ترجیح می‌دهد مردم به سر و صورت همدیگر مشت بزنند تا به یک عروسک فانتزی!

🔹دادستانی تهران دستور بازداشت عوامل تولید، توزیع و تبلیغ این عروسک‌ها را صادر کرده است؛ به این بهانه که نام عروسک‌ها «مرتضی» و «مرضیه» است و این یعنی «توهین به مقدسات»!

🔹سؤال ساده است: استفاده از اسم مرتضی و مرضیه برای دو عروسک توهین به مقدسات است؟ اما انداختن طناب دار بر گردن انسان‌هایی با همین نام‌ها توهین نیست؟ وقتی حکومت مقدسات را با چوبه‌ی دار می‌سنجد، نه از دین چیزی می‌ماند نه از اخلاق.

🔹در کشوری که فساد، فقر، اعتیاد و سرکوب هر روز عمیق‌تر می‌شود، نهادهای قضایی با جدیت «پرونده عروسک» را پیگیری می‌کنند. مشکلات مردم حل شد؟ سفره‌ها پر شد؟ آزادی و امید برگشت؟نه! اما همیشه راهی برای تحقیر خلاقیت، خفه‌کردن شادی و توقیف لبخند پیدا می‌کنند.

🔹حکومتی که از رنگ، موسیقی، رقص و حتی اسباب‌بازی می‌ترسد، در واقع از زندگی وحشت دارد. و این وحشت، آن را بی‌رحم‌تر و خشن‌تر از همیشه کرده است. در ایران امروز، «توهین به مقدسات» بهانه‌ای است برای توجیه توهین به انسانیت!

@ShirinEbadiofficial
2025/10/19 17:34:23
Back to Top
HTML Embed Code: