Telegram Web Link
دانشگاه هنوز زنده است؛ پنجمین شب اعتراضات در خوابگاه «دانش» دانشگاه خواجه نصیر

🔹پنجمین شب اعتراضات دانشجویان در خوابگاه «دانش» دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در حالی برگزار شد که فضای امنیتی بر دانشگاه سایه انداخته است.

🔹شامگاه یک‌شنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴، دانشجویان با شعارهایی چون: «دانشگاه پولکی، شهریه زورکی» / «سلف و خوابگاه نداره، دزدی ادامه داره» / «دانشجو داد بزن، حقتو فریاد بزن» / «دانشگاه سنگره، اخراج اثر نداره» به شرایط فاجعه‌بار خوابگاه‌ها، حذف خدمات رفاهی و فشارهای مالی اعتراض کردند.

🔹در حالی‌که چند ماه از کشته شدن یک دانشجوی دانشگاه تهران مقابل درِ ورودی دانشگاه به دست چند سارق می‌گذرد، حکومت هنوز هیچ پاسخی به مطالبه‌ی اصلی دانشجویان، امنیت و شأن انسانی، نداده است. برای جمهوری اسلامی، امنیت دانشجویان، آینده‌ی دانشگاه و کرامت انسانی آنان هیچ ارزشی ندارد. دانشجویان قرار است آینده‌سازان کشور باشند، اما حکومت ترجیح داده است دانشگاه را برایشان به جهنمی از تحقیر، ترس و بی‌عدالتی تبدیل کند.

🔹دانشگاه و وزارت علوم در پی شدت گرفتن اعتراضات نسبت به برخی مطالبات عقب‌نشینی کرده‌اند اما دانشجویان تاکید کرده‌اند که اعتراضات ادامه خواهد داشت و با شعارهایی از جمله «تا حقمو نداده، هر روز همین بساطه» و «تا شهریه پابرجاست، قرار ما همین‌جاست» موضع خود را اعلام کرده‌اند.

🔹این اعتراضات یادآوری می‌کند که جنبش دانشجویی ایران هنوز زنده است. دانشجویان نسل امروز، هم حقوق خود را می‌دانند، هم به‌درستی آن را مطالبه می‌کنند. دانشگاه هنوز قلب تپنده‌ی ایران است، جایی که صداها خاموش نمی‌شوند، بلکه رساتر از همیشه شنیده می‌شوند.

@ShirinEbadiofficial
کودکانی که باید سر کلاس می‌بودند، در جاده جان دادند
کشته و زخمی شدن ۱۴ کودک کار بلوچ در مسیر مشهد–فریمان


🔹صبح یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴، خودروی حامل چند کودک کار و کارگر بلوچ که برای چیدن زعفران از مشهد به سمت فریمان می‌رفت، در برخورد با ستون‌های بتنی عوارضی باغچه واژگون شد.
در این سانحه دست‌کم پنج کودک جان خود را از دست دادند و چند نفر دیگر به‌شدت مجروح شدند.

🔹کودکانی بین ۷ تا ۱۲ سال، از روستاهای شهرآباد و سالارآباد مشهد، که به‌جای مدرسه، به مزرعه برای کار اعزام شده بودند. بیشترشان بدون شناسنامه، بدون بیمه، بدون حق زندگی.
شاهدی گفته است:«بیشترشان بچه بودند. فقط می‌خواستند لقمه نانی برای خانواده‌شان ببرند. حالا چند خانواده عزادارند.»

🔹آن‌ها قرار بود زعفران بچینند، اما قربانی فقر و تبعیض شدند؛ قربانی حکومتی که آنها را به جای مدرسه به بهانه‌ی کار روانه گورستان کرد. در جمهوری اسلامی، کودک کار فقط کار نمی‌کند بلکه تاوان می‌دهد. تاوان فقر، تبعیض، و حکومتی که به‌جای مدرسه‌سازی، زندان می‌سازد. کودکانی که باید با دفتر و مداد بزرگ شوند، با داس و بیل و خون، به بلوغ می‌رسند.

🔹براساس ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک، دولت‌ها موظف‌اند از کودکان در برابر استثمار اقتصادی و هر فعالیت زیان‌بار برای سلامت یا آموزش آنان حفاظت کنند. اما جمهوری اسلامی، که خود امضاکننده‌ی این کنوانسیون است، سال‌هاست این قوانین را را به فراموشی سپرده. هزاران کودک بلوچ، مهاجر و بی‌شناسنامه هر روز در مزارع، کارگاه‌ها و خیابان‌ها قربانی استثمار، آزار و بهره‌کشی می‌شوند.

🔹مرگ این ۱۴ کودک یک «حادثه» نیست؛ یک شهادت جمعی است بر مرگ وجدان در حکومتی که کودکی را جرم می‌داند و فقر را به مردمش تحمیل می‌کند.

@ShirinEbadiofficial
بلاتکلیفی زندانیان مصداق شکنجه؛ روح‌الله کرکی دو ماه است در زندان شیبان بدون اتهام محبوس است

🔹بیش از دو ماه از بازداشت روح‌الله کرکی، شهروند اهل اندیمشک می‌گذرد، اما او همچنان در زندان شیبان اهواز دون دسترسی به وکیل، بدون ملاقات با خانواده، و حتی بدون اطلاع از اتهام خود. در بلاتکلیفی به سر می‌برد، این بازداشت خودسرانه، تکرار همان الگویی است که سال‌هاست در ساختار امنیتی جمهوری اسلامی نهادینه شده است: حبس بدون حکم، پرونده‌سازی، و شکنجه‌ی خاموش از طریق بلاتکلیفی.

🔹روح‌الله کرکی نه تنها از حقوق اولیه‌ی یک متهم محروم مانده، بلکه سرنوشت او با تراژدی خانوادگی گره خورده است. برادرش، امین کرکی، از بازداشت‌شدگان اعتراضات دی‌ماه ۹۶ بود که در فروردین ۹۷، پس از بازداشت مجدد، در شرایطی غیرانسانی جان باخت.

🔹اکنون، همان حکومت که پاسخگوی مرگ امین نشد، برادرش را نیز در سکوت و بی‌عدالتی به بند کشیده است. این نه فقط نقض فاحش حقوق بشر، بلکه ادامه‌ی همان چرخه‌ی انتقام از خانواده‌های معترض است، چرخه‌ای که در آن خویشاوندی با قربانیان، خود به «جرم» بدل می‌شود.

🔹بلاتکلیفی روح‌الله کرکی یادآور این حقیقت تلخ است که در جمهوری اسلامی، زندان فقط به دیوار و سلول و بند خلاصه نمی‌شود، بلاتکلیفی، خودش زندانی‌ست بی‌پایان.

@ShirinEbadiofficial
زینب جلالیان را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز سه‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۴ اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در نودمین هفته در ۵۲ زندان سراسر کشور

🔹از تمامی هم‌وطنان آزاده و شجاعی که در کارزار گسترده‌ی روز جهانی «علیه مجازات اعدام» شرکت کردند و صدای رسای مخالفت خود را با اعدام در سراسر ایران طنین‌انداز نمودند، صمیمانه سپاسگزاریم. این حضور پرشور، حمایت بی‌وقفه و همراهی مستمر، به ما قدرت و پشتوانه‌ای بی‌بدیل برای ادامه مسیر تا رسیدن به ایرانی بدون مجازات اعدام بخشیده است.

🔹کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» همچنان نیازمند این حمایت‌هاست تا این صدای عدالت‌خواهانه و انسانی هر روز رساتر به گوش وجدان‌های بیدار و جامعه جهانی برسد:
«نه به اعدام، برای هیچ‌کس!»

🔹در حالی‌که فشارهای فزاینده و شرایط غیرانسانی در زندان‌های کشور ادامه دارد، شاهد جابه‌جایی زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از زندان قرچک به زندان اوین بودیم؛ زنانی که پس از قتل دلخراش هم‌بندی‌شان، سمیه رشیدی، و اعتراض گسترده به شرایط غیرانسانی زندان قرچک، اکنون در زندان اوین از حداقل امکانات و وسایل گرمایشی محروم مانده‌اند و در وضعیت بسیار سختی به سر می‌برند. این اوضاع غیرانسانی، که تنها محدود به زندان اوین نیست، نشانه‌ای دیگر از شکنجه‌ی زندانیان و نقض فاحش حقوق بشر است.

🔹اگرچه این زندانیان از جهنم قرچک خلاص شدند اما هنوز صدها زن زندانی در این شکنجه‌گاه از جمله زنان محکوم به اعدام محبوسند. قرچک چون سایر زندان‌های جهنمی  باید برچیده شود و مسئولان آن‌ها به خاطر نقض حقوق بشر محاکمه شوند.

🔹در ادامه صدور احکام ظالمانه، چند روز پیش حکم اعدام احسان فریدی، دانشجوی زندانی سیاسی در زندان تبریز، تأیید شد؛ تصمیمی فاقد آیین دادرسی که به دنبال ایجاد رعب و وحشت در بین جوانان و دانشجویان است. این علیه حقوق بشر و کرامت انسانی است و باید به‌شدت محکوم شود.

🔹در ادامه ارعاب جامعه، شاهد صدور حکم اعدام برای سه زندانی عقیدتی، نسیمه اسلام‌زهی، ارسلان شیخی (همسر او) و آمانج کاروانچی، بودیم. این احکام برای ما نمادی از بی‌عدالتی در نظام قضایی استبدادی است و ما را بر آن می‌دارد که همچنان صدای اعتراض خود را علیه اعدام‌های گسترده و بی‌رحمانه بلند نگه داریم.

🔹در چنین شرایطی، هم‌زمان با روز جهانی علیه مجازات اعدام، زندانیان عضو کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در زندان قزلحصار، با سر دادن شعارهایی علیه حکم اعدام، انزجار و نفرت خود را از این احکام ظالمانه و غیرانسانی اعلام کردند.

🔹در موج گسترده‌ی اعدام‌های اخیر، به‌ویژه در زندان قزلحصار، روز دوشنبه ۲۱ مهرماه، در پی انتقال تعدادی از زندانیان واحد ۲ قزلحصار به سلول‌های انفرادی جهت اجرای حکم اعدام، زندانیان این واحد — که بیش از ۱۵۰۰ نفر از آنان محکوم به اعدام هستند — دست به تحصن زدند، غذای زندان را بازگرداندند و خواستار بازگشت هم‌بندیان خود شدند. ما از سایر زندانیان می‌خواهیم مانند حرکت زندانیان قزلحصار با اعدام همبندان خود مخالفت نمایند و از مخالفان اعدام در بیرون از زندان درخواست داریم گام‌های جدی‌تر برای توقف ماشین اعدام بردارند و خانواده‌های محکومان به اعدام را تنها نگذارند.

🔹گزارش‌های رسیده از زندان‌های مختلف نشان می‌دهد که تنها در ۲۰ روز نخست مهرماه سال جاری، ۱۶۲ زندانی اعدام شده‌اند و تا این تاریخ، یعنی در ۶ ماه و ۲۰ روز نخست سال ۱۴۰۴، بیش از ۱۰۰۰ نفر به دار آویخته شده‌اند؛ آماری که وجدان عمومی جامعه‌ی ایران و جهان را جریحه‌دار کرده و نیازمند اقدام فوری و جدی جهانی برای توقف این روند جنایت‌کارانه است.


هفته ۹۰ — سه‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

@ShirinEbadiofficial
تسلیت به جامعه هنرمندان متعهد ایران

▪️متأسفانه مطلع شدم که آقای ناصر تقوایی، کارگردان خوش‌نام و متعهد سینمای ایران، چشم از جهان فرو بستند.
آثاری چون دایی‌جان ناپلئون پس از نزدیک به نیم قرن همچنان در سینمای ایران می‌درخشد و روایت سینمایی او از داستان ایرج پزشکزاد، هنوز آینه‌ی جامعه‌ی امروز ماست.

◾️هنر ناصر تقوایی نیز از گزند سانسور در امان نماند؛ چنان‌که پس از فیلم کاغذ بی‌خط دیگر مجالی برای ساخت اثر تازه نیافت. با این‌همه، همان‌طور که خانم مرضیه وفامهر، همسر ایشان، نوشته‌اند:

او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیفروزیم.
او عاشق جامه‌ی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.

و مهم‌تر از همه، او عاشق ایران و انسانیت بود.
ایرانمان را مراقبت کنیم، به نام انسان.


▪️به خانم وفامهر، دوستان، و جامعه‌ی هنرمندان متعهد ایران تسلیت می‌گویم.

@ShirinEbadiofficial
زندان و اخراج کافی نبود، یورش وحشیانه نهادهای امنیتی به منزل کوکب بداغی

🔹عصر روز گذشته، ۹ مأمور لباس‌شخصی به خانه‌ی کوکب بداغی، معلم و فعال صنفی در ایذه، یورش بردند. مأموران در برابر فرزند خردسال او، همسر ایشان را به‌شدت مورد ضرب‌وشتم قرار دادند تا حدی که از ناحیه کمر و بینی به طور جدی آسیب دید. حال جسمی هر دو وخیم گزارش شده است. این حمله در ادامه‌ی فشارهای سازمان‌یافته‌ی امنیتی علیه فعالان صنفی معلمان صورت گرفته است.

🔹کوکب بداغی دبیر ورزش است و از چهره‌های شناخته‌شده‌ی صنفی در خوزستان به شمار می‌رود. او اخیراً با حکم هیأت تخلفات اداری از کار تعلیق شد و هم‌زمان، دادگاه انقلاب اهواز او و سه معلم دیگر را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» مجموعاً به ۲۴ سال زندان محکوم کرده است. خانم بداغی پیش‌تر نوشته بود که «ما پرورش‌دهندگان نسل آزاده‌ای هستیم که برای سرفرازی میهن می‌کوشند.» این موضع‌گیری‌ها، دلیل اصلی آزار و پرونده‌سازی علیه او و همکارانش بوده است.

🔹یورش به خانه‌ی یک معلم در برابر چشمان فرزندش، نشانگر عمق بی‌اعتنایی نیروهای امنیتی به قانون و حرمت انسانی است. ده‌ها معلم، فعال صنفی و مدنی در ماه‌های گذشته هدف احضار، بازداشت یا خشونت فیزیکی قرار گرفته‌اند. این اقدامات، بخشی از سیاست سرکوب ساختاری است که از آموزش تا زندان امتداد دارد. پاسخ این سوال ساده نزد چه کسی است؟ :چرا مطالبه‌ی حقوق صنفی باید با ضرب‌وشتم در خانه و حکم زندان پاسخ داده شود؟ پاسخ روشن است؛ ما با حکومتی رو به رو هستیم که دشمن آگاهی و آموزش است.

@ShirinEbadiofficial
زن کشی تحت لوای قانون، وقتی پلیس از قتل بی‌خبر است و قاتل از مجازات نمی‌هراسد!

🔹زهرا قائمی، زن نخبه و کارمند باسابقه‌ی دانشگاه تهران، شبانه به‌دست همسرش در خواب خفه شد. زنی تحصیل‌کرده، کوشا، و شناخته‌شده میان همکارانش در گروه مطالعات زنان، که ده سال از عمرش را صرف کار و خدمت در دانشگاه کرد. خبر قتل او ابتدا در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، اما پلیس تهران با خونسردی گفت: «چنین پرونده‌ای به ما نرسیده است.» حتی دادسرای جنایی هم از ماجرا «بی‌خبر» بود!

🔹قتل زهرا قائمی، بخشی از موج بی‌پایان زن‌کشی در ایران است. ده‌ها زن در ماه‌های اخیر قربانی خشونت همسران، پدران یا برادران خود شده‌اند، در حالی که قانون از قاتلان محافظت می‌کند. نظام قضایی‌ای که «ولایت مرد» را مقدس می‌داند، به مرد اجازه می‌دهد بکشد و از مجازات معاف شود. در چنین وضعی، قتل زن نه از سر جنون لحظه‌ای، که از دل یک نظم حقوقی و فرهنگی مشروع بیرون می‌آید، نظمی که زن را مالکیت مرد تعریف کرده است.

🔹زهرا قائمی، زنی از دل دانشگاه و دانش، قربانی همان سیستمی شد که دشمن آگاهی است. او یکی از صدها زنی است که نامشان به فهرست طولانی «قربانیان قانون» افزوده می‌شود. وقتی پلیس از «بی‌اطلاعی» سخن می‌گوید و قاضی از «حق شرعی مرد»، باید پرسید: در این کشور چه کسی قرار است حافظ جان زنان باشد؟ جامعه جهانی، فعالان حقوق زنان و هر انسان آزاده‌ای باید فریاد بزنند: این قتل‌ها فردی نیستند، سیاسی‌اند، ساختاری‌اند، و تا زمانی که قانون بر تبعیض بنا شده، هر زن ایرانی در معرض مرگ است، چه در خیابان، چه در خانه.

@ShirinEbadiofficial
دانستن حق توست؛ حکومت نمی‌خواهد بدانی چرا بازداشت شده‌ای

🔹انسان‌های بی‌گناهی که بدون ارتکاب جرم بازداشت می‌شوند، کم نیستند. همان‌طور که در کتاب حقوق متهم به زبان ساده تشریح شده «متهم» با «مجرم» تفاوت دارد. اما صرف آگاهی از این تفاوت کافی نیست.

🔹هرکسی در زمان بازداشت یا احضار باید تفهیم اتهام شود. این اصطلاح معنای مشخصی در حقوق دارد: متهم باید بداند به چه دلیل و بر اساس کدام ماده‌ی قانونی بازداشت شده است. تفهیم اتهام باید به‌صورت کتبی، روشن و مستند به قانون انجام شود.

🔹اکنون این تعریف را مقایسه کنید با واقعیت امروز: با آنچه دیروز برای خانم کوکب بداغی در ایذه رخ داد، یا با وضعیت آقای روح‌الله کرکی که بیش از دو ماه است در زندان به‌سر می‌برد بی‌آنکه بداند به چه اتهامی بازداشت شده، یا خانم منیژه حسنی‌فرد در زندان فردیس. این موارد نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی حتی به قوانین خود نیز پایبند نیست.

🔹با این حال، آگاهی از قانون می‌تواند در برخی موارد به شهروندان کمک کند تا در دوران بازداشت، بخشی از فشارها را کاهش دهند. بنیاد شیرین عبادی در راستای تلاش برای آگاهی‌بخشی به همه‌ی اقشار جامعه، به‌ویژه در روزهایی که هر شهروندی می‌تواند به‌سادگی «متهم بالقوه» یا «گروگان حکومت» شود، مجموعه کتاب‌هایی با عنوان حقوق به زبان ساده منتشر کرده است.

🔹آنچه در این کارت می‌بینید، بخشی از کتاب حقوق متهم است. این کتاب به‌صورت مکتوب و صوتی و در پنج زبان فارسی، ترکی، عربی، بلوچی و کردی در دسترس عموم قرار دارد و به‌طور رایگان منتشر شده است.

@ShirinEbadiofficial
۳۱ سال زندان با اعتراف زیر شکنجه؛ عدالت در ایران مرده است

🔹هفت شهروند عرب اهل سنت، محبوس در زندان سپیدار اهواز، با احکام سنگین جمعاً ۳۱ سال زندان مواجه شده‌اند. اسامی آنان: خلیل خزرجی، علی خزرجی، علی بروايه، عباس حمادی، حسین سیلاوی، عبدالمجید هاشمی و یونس غرباوی. بر اساس گزارش منابع حقوق بشری، پنج نفر نخست هرکدام به پنج سال و دو نفر دیگر به سه سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند. هیچ اطلاع دقیقی از اتهامات و مصادیق این احکام در دست نیست.

🔹این افراد در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳ توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و پس از مدتی بازجویی به بند ۸ زندان شیبان منتقل شدند. خانواده‌ها می‌گویند در طول بازداشت، از دسترسی به وکیل محروم بوده‌اند و بسیاری از آنان زیر شکنجه وادار به اعتراف شده‌اند. پرسش اساسی این است: آیا در این دادگاه‌ها حداقل‌های دادرسی عادلانه‌ای رعایت شده؟ آیا متهمان از حق دفاع، دسترسی به وکیل و آگاهی از اتهام خود برخوردار بوده‌اند؟ شواهد موجود نشان می‌دهد پاسخ، منفی است.

🔹این تنها یک پرونده نیست؛ تکرار الگویی است که سال‌هاست علیه شهروندان عرب، بلوچ، کرد و سایر اقلیت‌های مذهبی و قومی در ایران اجرا می‌شود. حکومت با برچسب‌های امنیتی، هرگونه فعالیت مذهبی یا اجتماعی آنان را جرم‌انگاری می‌کند و اعترافات گرفته‌شده زیر شکنجه را مبنای صدور حکم قرار می‌دهد. در چنین شرایطی، دادگاه دیگر محلی برای اجرای عدالت نیست، بلکه ابزاری است برای تثبیت سرکوب.

🔹تا زمانی که شکنجه، اعتراف اجباری و محرومیت از وکیل به‌عنوان ابزار دادرسی در ایران ادامه دارد، هیچ حکمی مشروعیت ندارد؛ نه در اهواز، نه در هیچ‌جای دیگر این کشور.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥موزیک ویدئو خاطره انگیز
🔸" راوی " با صدای هایده


@ShirinEbadiofficial
احسان فریدی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۵ اکتبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
نامه زندانیان هم بند رضا خندان: عدم اجازه ملاقات مصداق نقض حقوق بشر است

🔸پیش‌تر درباره‌ی وضعیت نگران‌کننده‌ی رضا خندان، فعال حقوق بشر و همسر نسرین ستوده، هشدار داده بودم. اکنون، پس از نه ماه محرومیت او از دیدار با خانواده، جمعی از هم‌بندیانش در زندان اوین نامه‌ای منتشر کرده‌اند. در این نامه آمده است که مقام‌های زندان اوین رضا خندان را از دیدار با همسرش محروم کرده‌اند و تلاش فرزندانش برای ملاقات نیز با خشونت مأموران روبه‌رو شده است. خانم ستوده و دخترشان مهراوه به دلیل امتناع از رعایت حجاب اجباری از ملاقات با او منع شده‌اند، و رضا خندان از ۸ مهر ۱۴۰۴ در اعتراض به این رفتار غیرانسانی دست به تحصن زده است.

✍️در ادامه، متن کامل نامه‌ی زندانیان سیاسی هم‌بند با رضا خندان را می‌خوانید:

🔹اکنون بیش از ۹ ماه است که مقام های زندان اوین، رضا خندان را از دیدار همسرش، نسرین ستوده محروم کرده اند و تلاش فرزندانش برای ملاقات با او نیز از سوی کارکنان زندان به درگیری و خشونت کشیده شده است.

🔹نسرین ستوده، همسر رضا خندان و دخترش مهراوه به دلیل تن ندادن به حجاب اجباری مورد نظر مسئولان زندان اوین از ملاقات با این فعال حقوق بشر محروم شده اند .

🔹رضا خندان که به دلیل اعتراض به حجاب اجباری به سه سال و نیم زندان محکوم شده است در اعتراض به ممانعت مسئولان زندان از ملاقات او با همسرش از روز سه شنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ تحصن خود را در مقابل دفتر مقامات زندان اوین آغاز کرده است.
ما زندانیان سیاسی همبند با رضا خندان ، تصمیم مقام های زندان برای محرومیت او و همسرش از ملاقات به بهانه ی حجاب را نوعی شکنجه ی سفید علیه این زندانی و خانواده اش می دانیم.
مقام های زندان اوین در حالی بر اعمال حجاب اجباری به عنوان شرط ملاقات اصرار می کنند که اکنون دولت، مجلس، نیروی انتظامی و بسیاری از سازمان ها و ادارات از اعمال حجاب اجباری بر شهروندان عقب نشسته اند.

🔹محرومیت زندانی از ملاقات ، نقض آشکار حقوق بشر است. آن هم در حالی که راه های قانونی دیگری از جمله فرستادن زندانی به مرخصی وجود دارد که رضا خندان از حق قانونی خود برای استفاده از مرخصی نیز محروم شده است.

🔹مقام های زندان اوین در حالی برای مخالفت با ملاقات رضا خندان و نسرین ستوده به بهانه های واهی چون مقررات و قانون متوسل می شوند که وقتی پای اعطای مرخصی به این زندانی طبق همان مقررات به میان می آید، از اجرای آن سرباز می زنند.

🔹ما امضا کنندگان این بیانیه از مقام های زندان اوین می خواهیم به تصمیم غیر انسانی خود که رضا خندان و همسرش را در ۹ ماه گذشته از ملاقات یکدیگر محروم کرده، پایان دهند.
امضا کنندگان: ودود اسدی، محمود اوجاقلو، سجاد ایمان نژاد،شهریار براتی ، مرتضی پروین، وحید غدیرزاده، مرسل کتابی، مهرداد گریوانی، محمد مهدی محمدی رهبری، محمد نجفی، طاهر نقوی، رضا ولی زاده

@ShirinEbadiofficial
تاریخ جنبش‌های اجتماعی – تجربه شیلی
کاری از بنیاد شیرین عبادی


🔹می‌گویند «بهترین دوست هر دیکتاتور، یک پلیس‌مخفی مخوف و بی‌رحم است!» نمی‌شود که هر روز تانک و سربازان ارتش را به خیابان آورد، باید نیرویی باشد که به صورت تخصصی مردم را زیر نظر بگیرد و زندگی را بر هر صدای مخالف زهر کند. این یکی از نخستین اختراعات حکومت‌ها است و مثلاً از «هرود کبیر» معروف به پادشاه یهودیه که بین سال ۷۳ تا ۴ پیش از میلاد فرماندار رومی فلسطین بود، به عنوان یکی از خودکامگان پیشگام نام برده می‌شود که برای حفظ قدرت از پلیس‌مخفی و سربازان مزدور استفاده می‌کرد.

🔹در دوران معاصر هم ژوزف استالین در شوروی، «کمیساریای خلق در امور داخلی» را تأسیس کرد که با اعدام‌های فراقانونی، تصفیه‌ها، برپایی اردوگاه‌های مجازات (گولاک)، و جاسوسی و ترور در خارج از مرزها، حدود یک میلیون زندانی و اعدام‌شده به جا گذاشت. این نهاد خوفناک دو سال پس از مرگ استالین منحل شد و بعدتر جای خود را به KGB داد. یا در اوگاندا که عیدی امین نهاد سرکوبگری به نام «دفتر تحقیقات دولتی» داشت و نیروهای آن را افراد خشنی از قبیله خودش، جنایتکاران عادی و مزدوران خارجی تشکیل می‌دادند. این افراد با شلوار فاق‌بلند، عینک‌دودی و پیراهن‌های گلدارشان شناخته می‌شدند و رفتاری شبیه گانگسترها داشتند. درست مثل پلیس‌مخفی «فرانسوا دووالیه» در هائیتی که به لولوخورخوره معروف بودند.

🔹نیروهای استخبارات در حکومت‌های بعثی سوریه و عراق هم چنین لولوهایی بودند: از «مخابرات» رژیم اسد، تا پلیس‌مخفی صدام که از اقوام و نزدیکان وفادار خودش بودند و یک‌جور لباس می‌پوشیدند، یک‌مدل ماشین سوار می‌شدند، و حتی سبیل‌شان مشابه سبیل قاعد اعظم بود!

🔹وقتی سال ۱۹۷۰ سالوادور آلنده رئیس‌جمهور شیلی شد، از جمله نخستین اقداماتش انحلال سیستم پلیسی موسوم به «گروپو سویل» بود که در دولت پیشین با استفاده از نیروهای تعلیم‌دیده توسط ایالات‌متحده تشکیل شده بود. حتی ماشین‌های آبپاش ضدشورش برای اهداف رفاهی شهری به‌کار گرفته شدند. اما پس از کودتا، خونتای نظامی در یکی از نخستین تصمیماتش با افزودن بند ۵۲۱ با سه تبصره محرمانه در قانون اساسی، لولویی به نام «دینا» را خلق کرد.

🔹دینا سرنام اداره اطلاعات ملی، دو ماه پس از کودتا یعنی در نوامبر ۱۹۷۳ به عنوان واحد اطلاعاتی ارتش شیلی تأسیس شد. ولی بعد با جدایی از ارتش، سازمانی مستقل پیدا کرد و با افراط در سرکوب، خیلی زود به «گشتاپوی پینوشه» معروف شد. نشان دینا که آن هم با الهام از علائم نازی‌ها طراحی شد، یک مُشت بسته در دستکشی آهنی بود که زیرش نوشته: جمهوری شیلی.

🔹پینوشه ریاست دینا را به «مانوئل کُنترِراس» سپرد که آن زمان کلنلی گمنام بود، اما سایه سیاه او به حدی بلند شد که وقتی دوران سقوط فرا رسید، کنترراس به شهرت و منفوریتی هم‌پای رئیسش رسیده بود. او مثل بسیاری از مسئولان امنیتی در سایر دیکتاتوری‌ها، دست راست ژنرال بود و به قول خودش فقط به او پاسخگو بود. وقتی یک‌بار در ژوئن ۱۹۷۴ ژنرال‌های خونتا اعتراض کردند که کنترراس به آن‌ها پاسخگو نیست، پینوشه بحث را قطع کرد و گفت: «من خودم دینا هستم، آقایان!»

🔸این متن قسمتی از بخش سی و دوم تاریخ جنبش‌های اجتماعی است که توسط بنیاد شیرین عبادی تالیف و منتشر شده است. برای دسترسی به متن کامل و سایر قسمت‌ها به این لینک مراجعه کنید.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر احسان فریدی: سکوت در برابر بی‌عدالتی، خیانت است

🔹مادر احسان فریدی، دانشجوی ۲۲ ساله‌ی دانشگاه فنی تبریز که با خطر اجرای حکم اعدام روبه‌روست، در پیامی ویدئویی با صدایی لرزان اما استوار گفت: «از امروز دیگر سکوت نخواهم کرد، چون سکوت در برابر بی‌عدالتی خیانت است.» او نزدیک به دو سال است برای اثبات بی‌گناهی فرزندش تلاش می‌کند و تأکید کرده که احسان هنگام بازداشت هنوز بیست ساله نشده بود. او می‌گوید: «چنین جوانی نمی‌تواند مصداق افساد فی‌الارض باشد.»

🔹احسان فریدی ابتدا با اتهام «تبلیغ علیه نظام» بازداشت و با وثیقه آزاد شد، اما تنها چهل روز بعد دوباره به بازپرسی تبریز احضار و این‌بار با اتهام سنگین و بی‌پایه‌ی «افساد فی‌الارض» رو به رو شد،اتهامی که حکم مرگ را در پی دارد. او در تماس‌های کوتاه با خانواده‌اش گفته است که اعترافاتش زیر فشار و تهدید بازجویان گرفته شده است. این روایت، یکی دیگر از ده‌ها پرونده‌ ساختگی است که قوه قضاییه برای سرکوب جوانان معترض به کار می‌گیرد.

🔹در بخش پایانی پیام، مادر احسان با زبان ترکی از مردم آذربایجان و تبریز برای همدلی‌شان سپاسگزاری کرد و با فریاد «نه به اعدام»، خواستار توقف این حکم شد. صدای او یادآور صدها مادری است که از دل رنج، عدالت را جستجو می‌کنند. پرونده‌ی احسان فریدی آزمونی است برای جامعه مدنی،‌سیاسی و اپوزوسیون ایران: آیا بار دیگر باید شاهد اعدام یک جوان بی‌گناه باشیم؟

@ShirinEbadiofficial
«نه به چرخه‌ی خون»؛ پدرِ امیرمحمد خالقی، قصاص را متوقف کرد

🔹صبح امروز،‌ چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴، در حالی که تشریفات اجرای حکم قصاص قاتل امیرمحمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله‌ی دانشگاه تهران که شامگاه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ در مسیر بازگشت به خوابگاه با ضربات چاقو کشته شد، تا پای چوبه‌دار پیش رفت، پدرِ امیرمحمد در آخرین لحظه اجرای حکم را متوقف کرد.

🔹این تصمیم، فراتر از یک گذشت شخصی، اعتراضی اخلاقی به چرخه‌ی خشونت دولتی است. چرخه‌ای که به‌نام عدالت، مرگ را بازتولید می‌کند و هیچ پاسخی به ریشه‌های جرم، از فقر، ناامنی و ناکارآمدی سیاست‌های اجتماعی، نمی‌دهد. قتل امیرمحمد خشم عمومی را برانگیخت و بار دیگر یادآور شد که مسئولیت دولت در پیشگیری از جرم و تامین امنیت شهروندان قابل واگذاری به طناب قصاص نیست. اعدام نه بازدارنده‌ی پایدار است و نه جبران‌گر حق حیات؛ عدالتِ واقعی یعنی حقیقت‌یابی شفاف، جبران خسارتِ خانواده‌ی بزه‌دیده، بازپروری بزهکار و اصلاح ساختارهای تولیدکننده‌ی جرم.

🔹ما، به نام حقوق بشر، و به نام کرامت انسانی،‌ خواهان توقف قطعی اعدام در این پرونده و همه‌ی پرونده‌ها هستیم، خواهان محاکمه‌ی عادلانه، شفاف و علنی، دسترسی کامل خانواده‌ی قربانیان به سازوکارهای جبران خسارت، و برنامه‌ی ملی برای کاهش جرم از مسیر عدالت ترمیمی، نه انتقام هستیم.

🔸شجاعت پدری که «نه» گفت، باید به سیاست عمومی بدل شود: نه به اعدام، آری به عدالتِ انسانی.

@ShirinEbadiofficial
شیوا اسماعیلی؛ زنی که در اوین هم از درمان محروم است، هم از فرزندانش

🔹وضعیت جسمی شیوا اسماعیلی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، به مرحله‌ای بحرانی رسیده است. او که پیش‌تر از اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شده بود، بر اثر شرایط غیربهداشتی و فقدان امکانات پزشکی در آن زندان دچار کمردرد شدید و ناتوانی حرکتی شده است. با وجود بازگشتش به اوین، نه تنها هیچ اقدام درمانی مؤثری صورت نگرفته، بلکه او از حق تماس با فرزندانش نیز محروم شده است، مجازاتی مضاعف که هیچ توجیه انسانی یا قانونی ندارد.

🔹گزارش‌ها حاکی از آن است که وزارت اطلاعات و مسئولان زندان اوین عمداً مانع انتقال شیوا اسماعیلی به بیمارستان خارج از زندان شده‌اند. او در انجام کارهای روزمره به کمک دیگر زندانیان نیاز دارد، اما مقام‌های قضایی همچنان در برابر درخواست درمان فوری سکوت کرده‌اند. این وضعیت مصداق آشکار نقض حق دسترسی به خدمات درمانی است، حقی که در ماده ۲۲ «مقررات حداقل استاندارد برای رفتار با زندانیان» و ماده ۱۲ «میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» تضمین شده است. در عمل، این بی‌توجهی عامدانه نوعی شکنجه‌ است، شکنجه‌ای خاموش که با درد، محرومیت و تحقیر ادامه می‌یابد.

🔹شیوا اسماعیلی نه نخستین و نه آخرین قربانی سیاست بی‌رحمانه‌ی «فرسایش تدریجی زندانیان سیاسی» در جمهوری اسلامی است. حق درمان و تماس با خانواده، حق انسان است نه امتیاز حکومت. هر روز تأخیر، می‌تواند جان شیوا اسماعیلی را تهدید کند.

@ShirinEbadiofficial
۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام در قزلحصار فریاد زدند: «بساط مرگ را برچینید!

🔹از روز ۲۱ مهر حدود ۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام در زندان قزلحصار کرج در یکی از بزرگ‌ترین اعتراض‌های درون‌زندان‌های ایران دست به اعتصاب غذا زده‌اند. آن‌ها در بیانیه‌ای مشترک نوشته‌اند: «هر روز شاهد جان‌گرفتن دوستان‌مان بر چوبه‌ی دار هستیم و شب را با کابوس مرگ می‌گذرانیم. این وضعیت دیگر قابل تحمل نیست.» این اعتصاب پس از آن آغاز شد که دست‌کم ۱۶ زندانی، از جمله پنج متهم به قتل، برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند.

🔹اعتصاب زندانیان قزلحصار، فریادی است علیه ماشین بی‌وقفه‌ی اعدام در جمهوری اسلامی؛ ماشینی که در سال جاری رکورد سه دهه‌ی اخیر را شکسته است. از ابتدای سال میلادی تاکنون دست‌کم ۱۱۰۵ نفر در ایران اعدام شده‌اند. زندان قزلحصار در این میان بالاترین آمار را دارد. این موج اعدام‌ها نه در پاسخ به عدالت، بلکه به‌عنوان ابزار سیاسی و اجتماعی ترس به‌کار گرفته می‌شود؛ سیاستی که جان انسان‌ها را به واحدهای کنترل اجتماعی بدل کرده است.

🔹در حالی‌که صدها نفر در قزلحصار با جان خود فریاد می‌زنند، در زندان اوین نیز موج مقاومت در برابر اعدام ادامه دارد. هفته‌ی گذشته، مأموران قصد داشتند احسان افراشته، زندانی سیاسی را برای اجرای حکم منتقل کنند، اما زندانیان بند ۷ با بستن درها و سر دادن شعار «نه به اعدام» مانع شدند. هم‌زمان، حکومت با بی‌اعتنایی مطلق، حتی از رسیدگی پزشکی به زندانیان اعتصابی قزلحصار خودداری کرده است.

🔹این صدای ۱۵۰۰ انسان است که از دل سلول‌ها فریاد می‌زنند: «علیه اعدام‌ها در ایران کاری کنید!» فریادی که نباید بی‌پاسخ بماند. اعدام، نه عدالت است و نه راه‌حل. تا زمانی که جهان در برابر این جنایت سیستماتیک سکوت کند، طناب‌ها همچنان بالا خواهند رفت. از نهادهای بین‌المللی، دولت‌ها، و جامعه‌ی مدنی انتظار می‌رود که برای توقف فوری اعدام‌ها در ایران اقدام کنند. امروز زندانیان در قزلحصار اعتصاب کرده‌اند، اما فردا شاید دیگر زنده نباشند تا حرفی بزنند.

@ShirinEbadiofficial
2025/10/19 14:51:19
Back to Top
HTML Embed Code: