Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶حرفای قشنگ
🔹زندهیاد مهستی
«شادی و زندگی حق مردم است. زنده می مانیم تا خشم خود را بر ستمگر فریاد زنیم»
@ShirinEbadiofficial
🔹زندهیاد مهستی
«شادی و زندگی حق مردم است. زنده می مانیم تا خشم خود را بر ستمگر فریاد زنیم»
@ShirinEbadiofficial
مهدی مسکیننواز را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۶ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۶ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
روز جهانی زنان روستایی در ایران؛ سزاوار سوگواری و نیازمند تعهد
🔹دیروز، ۱۵ اکتبر، روز جهانی زنان روستایی بود. روزی که سازمان ملل متحد آن را برای حمایت از زنان روستایی و نقش حیاتی آنان در دستیابی به امنیت غذایی و مبارزه با فقر نامگذاری کرده است. اما در کشورهایی چون ایران، این روز بیش از آنکه یادآور «قدردانی» باشد، یادآور بیعدالتی و ستم مضاعف است. تصاویری که هر سال از زنان روستایی در مزارع زعفران و زرشک منتشر میشود، واقعیت را پنهان میکند: بسیاری از این زنان از ثمرهی کار خود هیچ بهرهای نمیبرند.
🔹کارِ زنان روستایی در ایران اغلب مصداق استثمار و کار اجباری است. آنان بدون دستمزد عادلانه، بدون بیمه، و بدون امنیت شغلی، ستون نامرئی تولید و معیشتاند. در حالیکه پیام سازمان ملل در این روز «دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبارزه با فقر» است، زنان روستایی ایران کمترین سهم را از منابع و حمایت دولتی دارند. نمونههای دردناک آن در بلوچستان به وضوح دیده میشود: روستای روشنآباد سرجنگل که در سال ۲۰۱۶ تمام مردانش اعدام شدند، و زنان بازمانده، بیهیچ حمایتی رها شدند، یا یورش مسلحانه به زنان روستای گونیچ خاش در چند ماه پیش، که دستکم یک زن کشته و بیش از ده زن زخمی شدند. در چنین فضایی چطور می توان دم از توسعه پایدار زد؟!
🔹زنان روستایی در ایران، آسانترین قربانیان سرکوب دولتی و فرهنگیاند: از حکومت خشونت میبینند، از جامعهی مردسالار تبعیض، و از رسانهها بیتوجهی. وقتی سیاست، فقر، سنت و سرکوب به هم میرسند، سهم زنان روستایی چیزی جز فراموشی و رنج نیست. روز جهانی زنان روستایی در ایران نه روز جشن، که روز سوگواری برای نادیدهگرفتگان این سرزمین است.
🔹اما این زنان همچنان ایستادهاند؛ زنانی که در سکوت روستاها، در برابر تبعیض، فقر و خشونت تسلیم نشدند. من در کنار همهی زنان روستایی ایران هستم، زنانی که با دستان خسته اما دلهایی استوار، شرافت کار و زندگی را معنا کردهاند. این روز، سزاوار تسلیت و و نیازمند تعهد است: تعهد به دیدهشدن، شنیدهشدن، و تلاش برای آزاد زیستنِ تمام زنان روستایی ایران.
@ShirinEbadiofficial
🔹دیروز، ۱۵ اکتبر، روز جهانی زنان روستایی بود. روزی که سازمان ملل متحد آن را برای حمایت از زنان روستایی و نقش حیاتی آنان در دستیابی به امنیت غذایی و مبارزه با فقر نامگذاری کرده است. اما در کشورهایی چون ایران، این روز بیش از آنکه یادآور «قدردانی» باشد، یادآور بیعدالتی و ستم مضاعف است. تصاویری که هر سال از زنان روستایی در مزارع زعفران و زرشک منتشر میشود، واقعیت را پنهان میکند: بسیاری از این زنان از ثمرهی کار خود هیچ بهرهای نمیبرند.
🔹کارِ زنان روستایی در ایران اغلب مصداق استثمار و کار اجباری است. آنان بدون دستمزد عادلانه، بدون بیمه، و بدون امنیت شغلی، ستون نامرئی تولید و معیشتاند. در حالیکه پیام سازمان ملل در این روز «دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبارزه با فقر» است، زنان روستایی ایران کمترین سهم را از منابع و حمایت دولتی دارند. نمونههای دردناک آن در بلوچستان به وضوح دیده میشود: روستای روشنآباد سرجنگل که در سال ۲۰۱۶ تمام مردانش اعدام شدند، و زنان بازمانده، بیهیچ حمایتی رها شدند، یا یورش مسلحانه به زنان روستای گونیچ خاش در چند ماه پیش، که دستکم یک زن کشته و بیش از ده زن زخمی شدند. در چنین فضایی چطور می توان دم از توسعه پایدار زد؟!
🔹زنان روستایی در ایران، آسانترین قربانیان سرکوب دولتی و فرهنگیاند: از حکومت خشونت میبینند، از جامعهی مردسالار تبعیض، و از رسانهها بیتوجهی. وقتی سیاست، فقر، سنت و سرکوب به هم میرسند، سهم زنان روستایی چیزی جز فراموشی و رنج نیست. روز جهانی زنان روستایی در ایران نه روز جشن، که روز سوگواری برای نادیدهگرفتگان این سرزمین است.
🔹اما این زنان همچنان ایستادهاند؛ زنانی که در سکوت روستاها، در برابر تبعیض، فقر و خشونت تسلیم نشدند. من در کنار همهی زنان روستایی ایران هستم، زنانی که با دستان خسته اما دلهایی استوار، شرافت کار و زندگی را معنا کردهاند. این روز، سزاوار تسلیت و و نیازمند تعهد است: تعهد به دیدهشدن، شنیدهشدن، و تلاش برای آزاد زیستنِ تمام زنان روستایی ایران.
@ShirinEbadiofficial
پلمب دفتر جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار؛ بازداشت حسین میربهاری، صدای خاموشناشدنیِ فراموششدگان
🔹صبح دیروز، مأموران امنیتی با یورشی ناگهانی به دفتر جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان در پاسگاه نعمتآباد تهران، این مرکز را پلمب کردند. همزمان، حسین میربهاری، از بنیانگذاران این جمعیت و فعال شناختهشدهی حقوق کودکان، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. مأموران تمامی وسایل شخصی و کاری مددجویان و مددکاران را توقیف کردند و تلفن همراه نادیا میربهاری، خواهر او، را نیز ضبط کردهاند. به او دستور دادهاند روز شنبه ۲۶ مهر در دادسرای مقدسی حاضر شود.
🔹پلمب این مرکز در حالی صورت گرفته است که جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار یکی از معدود نهادهای مردمی مستقل در ایران بود که بدون بودجهی دولتی، تنها با کمکهای مردمی به حمایت آموزشی، روانی و اجتماعی از کودکان کار میپرداخت. هدف قرار دادن چنین نهادی، نه یک تصمیم اداری، بلکه بخشی از سیاست خاموشسازی جامعهی مدنی و از میان بردن فضاهای امن برای کودکان آسیبدیده است. حکومت در حالی این فعالان را بازداشت میکند که خود، مسئول اصلی تولید فقر، کار کودک و بیعدالتی ساختاری است.
🔹بازداشت حسین میربهاری و پلمب دفتر این جمعیت، حملهای مستقیم به حق حیات و کرامت کودکان کار است. وقتی حتی یاریرسانان کودکان نیز امنیت ندارند، نشان میدهد که دولت نه تنها در برابر رنج کودکان بیتفاوت است، بلکه از افشای آن میترسد. جامعهی مدنی، نهادهای بینالمللی و مدافعان حقوق کودک باید فوراً خواستار آزادی بیقیدوشرط حسین میربهاری و بازگشایی این مرکز شوند. دفاع از کودکان کار، جرم نیست، مصداق انسانیت است.
@ShirinEbadiofficial
🔹صبح دیروز، مأموران امنیتی با یورشی ناگهانی به دفتر جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان در پاسگاه نعمتآباد تهران، این مرکز را پلمب کردند. همزمان، حسین میربهاری، از بنیانگذاران این جمعیت و فعال شناختهشدهی حقوق کودکان، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. مأموران تمامی وسایل شخصی و کاری مددجویان و مددکاران را توقیف کردند و تلفن همراه نادیا میربهاری، خواهر او، را نیز ضبط کردهاند. به او دستور دادهاند روز شنبه ۲۶ مهر در دادسرای مقدسی حاضر شود.
🔹پلمب این مرکز در حالی صورت گرفته است که جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار یکی از معدود نهادهای مردمی مستقل در ایران بود که بدون بودجهی دولتی، تنها با کمکهای مردمی به حمایت آموزشی، روانی و اجتماعی از کودکان کار میپرداخت. هدف قرار دادن چنین نهادی، نه یک تصمیم اداری، بلکه بخشی از سیاست خاموشسازی جامعهی مدنی و از میان بردن فضاهای امن برای کودکان آسیبدیده است. حکومت در حالی این فعالان را بازداشت میکند که خود، مسئول اصلی تولید فقر، کار کودک و بیعدالتی ساختاری است.
🔹بازداشت حسین میربهاری و پلمب دفتر این جمعیت، حملهای مستقیم به حق حیات و کرامت کودکان کار است. وقتی حتی یاریرسانان کودکان نیز امنیت ندارند، نشان میدهد که دولت نه تنها در برابر رنج کودکان بیتفاوت است، بلکه از افشای آن میترسد. جامعهی مدنی، نهادهای بینالمللی و مدافعان حقوق کودک باید فوراً خواستار آزادی بیقیدوشرط حسین میربهاری و بازگشایی این مرکز شوند. دفاع از کودکان کار، جرم نیست، مصداق انسانیت است.
@ShirinEbadiofficial
دانشگاه یا پادگان نیابتی؟ بازداشت دانشجویان معترض در همدان
🔹بازداشت پگاه پاپی و مهرداد سیفی در دانشگاه بوعلی سینا همدان، نه فقط واکنشی به اعتراض دو دانشجو، بلکه تلاشی برای خاموشکردن پرسشی مشروع است: چرا در قلب دانشگاههای ایران، گروهی از دانشجویان منسوب به حشدالشعبی عراق با رانت امنیتی و مصونیت کامل حضور دارند، در حالی که دانشجویان ایرانیِ معترض، با تهدید و بازداشت روبهرو میشوند؟ پگاه پاپی بارها رفتارهای آزارگرانه و غیراخلاقی برخی از این افراد را به حراست گزارش کرد، اما بهجای پیگیری، خودِ او بازداشت شد! تصویری تمامعیار از نظامی که بهجای اجرای عدالت، قربانی را مجازات میکند.
🔹دانشگاه بوعلی تنها یک نمونه از سیاستی گستردهتر است: استقرار نفوذ ایدئولوژیک و امنیتی در فضای دانشگاه. حکومت در پوشش «تبادلات علمی» به نیروهای وابسته به حشدالشعبی اجازهی تحصیل و حتی نفوذ فرهنگی و امنیتی در دانشگاههای ایران را داده است،افرادی که نه بر اساس شایستگی علمی، بلکه بر پایهی وابستگی سیاسی و مذهبی انتخاب میشوند. این نفوذ با رانت، تبعیض و مصونیت همراه است و هر دانشجویی که آن را به چالش بکشد، با برخورد امنیتی مواجه میشود
🔹اعتراض پگاه پاپی، مهرداد سیفی و دیگر دانشجویان همدانی، دفاع از شرافت دانشگاه و حق برابر در برابر قانون است. آنان نه علیه «دانشجوی خارجی»، بلکه علیه نظامی از امتیاز و مصونیت سیاسی برخاستهاند که عدالت را قربانی روابط پشتپرده کرده است. بازداشت آنان یادآور این حقیقت است که در جمهوری اسلامی، حتی مطالبهی احترام و امنیت، «جرم» محسوب میشود.
@ShirinEbadiofficial
🔹بازداشت پگاه پاپی و مهرداد سیفی در دانشگاه بوعلی سینا همدان، نه فقط واکنشی به اعتراض دو دانشجو، بلکه تلاشی برای خاموشکردن پرسشی مشروع است: چرا در قلب دانشگاههای ایران، گروهی از دانشجویان منسوب به حشدالشعبی عراق با رانت امنیتی و مصونیت کامل حضور دارند، در حالی که دانشجویان ایرانیِ معترض، با تهدید و بازداشت روبهرو میشوند؟ پگاه پاپی بارها رفتارهای آزارگرانه و غیراخلاقی برخی از این افراد را به حراست گزارش کرد، اما بهجای پیگیری، خودِ او بازداشت شد! تصویری تمامعیار از نظامی که بهجای اجرای عدالت، قربانی را مجازات میکند.
🔹دانشگاه بوعلی تنها یک نمونه از سیاستی گستردهتر است: استقرار نفوذ ایدئولوژیک و امنیتی در فضای دانشگاه. حکومت در پوشش «تبادلات علمی» به نیروهای وابسته به حشدالشعبی اجازهی تحصیل و حتی نفوذ فرهنگی و امنیتی در دانشگاههای ایران را داده است،افرادی که نه بر اساس شایستگی علمی، بلکه بر پایهی وابستگی سیاسی و مذهبی انتخاب میشوند. این نفوذ با رانت، تبعیض و مصونیت همراه است و هر دانشجویی که آن را به چالش بکشد، با برخورد امنیتی مواجه میشود
🔹اعتراض پگاه پاپی، مهرداد سیفی و دیگر دانشجویان همدانی، دفاع از شرافت دانشگاه و حق برابر در برابر قانون است. آنان نه علیه «دانشجوی خارجی»، بلکه علیه نظامی از امتیاز و مصونیت سیاسی برخاستهاند که عدالت را قربانی روابط پشتپرده کرده است. بازداشت آنان یادآور این حقیقت است که در جمهوری اسلامی، حتی مطالبهی احترام و امنیت، «جرم» محسوب میشود.
@ShirinEbadiofficial
منت گذاری مسعود پزشکیان بر سر رعیت!
🔹جناب مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جمهوری اسلامی، فرمودهاند که از وضعیت آموزش در کشور "بهشدت انتقاد" دارند. واقعاً دست شما درد نکند! چه جسارتی! رئیسجمهور از عملکرد دولت انتقاد کرده، آن هم دولتی که خودش رئیس آن است! لابد حالا معلمان اخراجی، زندانیان سیاسی و کودکان بازمانده از تحصیل باید بنشینند و برای ایشان نامهی تشکر بنویسند: «متشکریم که از خودتان انتقاد کردید، درد ما را فهمیدید، فقط شرمندهایم که هنوز داریم له میشویم!»
🔹ایشان فرمودهاند که «مدیران بهجای تکیه به دولت باید به مردم تکیه کنند». بله، دقیقاً همان مردمی که نان ندارند، برق ندارند، امید ندارند، و تازه باید ستون فقرات نظام آموزشی هم باشند! جناب رئیسجمهور، مردم به زور خودشان را سرپا نگه داشتهاند، چطور قرار است دولت را هم نگه دارند؟ اگر دولت نمیتواند آموزش را اداره کند، لطف کنید همان توصیهای را که به مدیران کردید، به خودتان هم بفرمایید: به مردم تکیه نکنید، بساطتان را جمع کنید و تشریف ببرید!
🔹دلسوزی ناگهانی پزشکیان برای نظام آموزشی درست شبیه پزشک جراحی است که وسط اتاق عمل دست به کمر ایستاده و به جای انجام جراحی فریاد میزند: «چرا اینقدر بیمار بدحال است؟!»
🔹جناب پزشکیان، به شما و رهبرتان و دوستانتان و نورچشمیهایتان پیشنهاد میکنم بساطتان را جمع کنید و در وسط اقیانوس آرام با سرمایهای که تا امروز چپاول کردهاید و به جیب زدهاید یک جزیره بخرید و آنجا برای خودتان جمهوری اسلامی درست کنید. آنجا دیگر نه معلمی میماند که زندان برود، نه کودکی که گرسنه بماند، نه مردمی که هر روز تحقیر شوند. به محض رفتن شما، کشور شروع میکند به نفس کشیدن!
@ShirinEbadiofficial
🔹جناب مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جمهوری اسلامی، فرمودهاند که از وضعیت آموزش در کشور "بهشدت انتقاد" دارند. واقعاً دست شما درد نکند! چه جسارتی! رئیسجمهور از عملکرد دولت انتقاد کرده، آن هم دولتی که خودش رئیس آن است! لابد حالا معلمان اخراجی، زندانیان سیاسی و کودکان بازمانده از تحصیل باید بنشینند و برای ایشان نامهی تشکر بنویسند: «متشکریم که از خودتان انتقاد کردید، درد ما را فهمیدید، فقط شرمندهایم که هنوز داریم له میشویم!»
🔹ایشان فرمودهاند که «مدیران بهجای تکیه به دولت باید به مردم تکیه کنند». بله، دقیقاً همان مردمی که نان ندارند، برق ندارند، امید ندارند، و تازه باید ستون فقرات نظام آموزشی هم باشند! جناب رئیسجمهور، مردم به زور خودشان را سرپا نگه داشتهاند، چطور قرار است دولت را هم نگه دارند؟ اگر دولت نمیتواند آموزش را اداره کند، لطف کنید همان توصیهای را که به مدیران کردید، به خودتان هم بفرمایید: به مردم تکیه نکنید، بساطتان را جمع کنید و تشریف ببرید!
🔹دلسوزی ناگهانی پزشکیان برای نظام آموزشی درست شبیه پزشک جراحی است که وسط اتاق عمل دست به کمر ایستاده و به جای انجام جراحی فریاد میزند: «چرا اینقدر بیمار بدحال است؟!»
🔹جناب پزشکیان، به شما و رهبرتان و دوستانتان و نورچشمیهایتان پیشنهاد میکنم بساطتان را جمع کنید و در وسط اقیانوس آرام با سرمایهای که تا امروز چپاول کردهاید و به جیب زدهاید یک جزیره بخرید و آنجا برای خودتان جمهوری اسلامی درست کنید. آنجا دیگر نه معلمی میماند که زندان برود، نه کودکی که گرسنه بماند، نه مردمی که هر روز تحقیر شوند. به محض رفتن شما، کشور شروع میکند به نفس کشیدن!
@ShirinEbadiofficial
آزاد حاجیمیرزایی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۷ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۷ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
یک فعال مدنی عرب را تنها یک روز پس از بازداشت، زیر شکنجه کشتند
🔹حسن ساعدی، ۳۴ ساله، فعال مدنی عرب از اهواز و پدر دو کودک، روز ۲۳ مهر در بازداشتگاه ادارهی اطلاعات اهواز کشته شد. او یک روز پیش از آن با یورش نیروهای امنیتی به شکل خشونتآمیزی بازداشت شد. صبح روز بعد خانواده او از طریق تماس تلفنی اداره اطلاعات متوجه شدند که عزیزشان جان باخته است. به آنها گفته شده که او در نتیجه ایست قلبی درگذشته اما خانواده حسن میگویند او هیچ سابقه بیماری قبلی نداشته است. اما موضوع اینجاست که اگر حسن ساعدی حتی با ایست قلبی هم درگذشته باشد، علتی جز فشار و برخورد وحشیانه نیروهای امنیتی نداشته است.
🔹این فقط مرگ یک نفر نیست، بلکه شیوهی حکمرانی است: بازداشت، شکنجه، انکار. تا وقتی که تحقیق مستقل و پاسخگویی قضایی نباشد، این مرگها ادامه دارد و نامها به صف کشتهشدگان زیر شکنجه اضافه میشود. خواستهی ما ساده، شفاف و بدیهی است: تحقیقات فوری و مستقل، انتشار عمومی نتایج، مجازات آمران و عاملان. حق حیات قابل چانهزنی نیست.
شکنجههای قرون وسطایی برای اخذ اعتراف، بخشی از سیاست دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی است. کم نیستند کسانی که زیر شکنجه جان باختند. ما کهریزک را فراموش نکردهایم. ستار بهشتی و زهرا کاظمی را فراموش نکردهایم. مهسا امینی را فراموش نکردهایم. همه کسانی که زنده بازداشت شدند و جسدشان از بازداشتگاه بیرون آمد. سوال اینجاست که این حجم از رذالت سیاسی، بیقانونی و بیعدالتی چرا منجر به موج اعتراضات مردمی نمیشود؟ اجازه دهید این بار اپوزوسیون ایران را به جای مردم مقصر بدانیم. ما چرا برای سرنگونی یکی از جنایتکارترین حکومتهای جهان متحد نمیشویم؟ تا جمهوری اسلامی هست، جنایت و توحش هم هست.
@ShirinEbadiofficial
🔹حسن ساعدی، ۳۴ ساله، فعال مدنی عرب از اهواز و پدر دو کودک، روز ۲۳ مهر در بازداشتگاه ادارهی اطلاعات اهواز کشته شد. او یک روز پیش از آن با یورش نیروهای امنیتی به شکل خشونتآمیزی بازداشت شد. صبح روز بعد خانواده او از طریق تماس تلفنی اداره اطلاعات متوجه شدند که عزیزشان جان باخته است. به آنها گفته شده که او در نتیجه ایست قلبی درگذشته اما خانواده حسن میگویند او هیچ سابقه بیماری قبلی نداشته است. اما موضوع اینجاست که اگر حسن ساعدی حتی با ایست قلبی هم درگذشته باشد، علتی جز فشار و برخورد وحشیانه نیروهای امنیتی نداشته است.
🔹این فقط مرگ یک نفر نیست، بلکه شیوهی حکمرانی است: بازداشت، شکنجه، انکار. تا وقتی که تحقیق مستقل و پاسخگویی قضایی نباشد، این مرگها ادامه دارد و نامها به صف کشتهشدگان زیر شکنجه اضافه میشود. خواستهی ما ساده، شفاف و بدیهی است: تحقیقات فوری و مستقل، انتشار عمومی نتایج، مجازات آمران و عاملان. حق حیات قابل چانهزنی نیست.
شکنجههای قرون وسطایی برای اخذ اعتراف، بخشی از سیاست دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی است. کم نیستند کسانی که زیر شکنجه جان باختند. ما کهریزک را فراموش نکردهایم. ستار بهشتی و زهرا کاظمی را فراموش نکردهایم. مهسا امینی را فراموش نکردهایم. همه کسانی که زنده بازداشت شدند و جسدشان از بازداشتگاه بیرون آمد. سوال اینجاست که این حجم از رذالت سیاسی، بیقانونی و بیعدالتی چرا منجر به موج اعتراضات مردمی نمیشود؟ اجازه دهید این بار اپوزوسیون ایران را به جای مردم مقصر بدانیم. ما چرا برای سرنگونی یکی از جنایتکارترین حکومتهای جهان متحد نمیشویم؟ تا جمهوری اسلامی هست، جنایت و توحش هم هست.
@ShirinEbadiofficial
تخت جمشید در حال فرونشست است و مسئولان در حال شوخی!
🔹در حالیکه زمین زیر پای تخت جمشید بهمعنای واقعی کلمه در حال فرونشست است، مسئولان همچنان میان «انکار» و «شوخی» سرگردانند. تنها یک ماه پس از هشدار کارشناسان دربارهی خطر فرونشست ناشی از برداشت بیرویهی آبهای زیرزمینی، نمایندهی مرودشت اعلام کرده که بخشی از حریم تخت جمشید به محدودهی شهری اضافه شده است؛ اقدامی که میتواند حفاظت از این میراث جهانی را عملاً بیمعنا کند.
🔹در پاسخ، مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی گفته است که چنین اتفاقی «شبیه جوک» است. بله، شاید واقعاً جوک باشد! جوکی تلخ دربارهی کشوری که آثار باستانیاش در حال فروپاشی است و مسئولانش در حال خندیدن. در همانحال، مقامات محلی تایید میکنند الحاق انجام شده و با تایید وزارت میراث فرهنگی صورت گرفته است.
🔹تخت جمشید و نقش رستم، نهفقط میراث ایران، بلکه بخشی از حافظهی مشترک بشرند. اما دشت مرودشت، که زمانی سرسبزترین پهنهی فارس بود، امروز زیر فشار برداشت بیرویهی آب و مدیریت فاجعهبار منابع در حال فرونشست تدریجی است. شکافها تا چند متری پای ستونهای سنگی رسیدهاند. تاریخ، اگر صدایی داشت، فریاد میزد: ما را با بیکفایتی دفن نکنید.
@ShirinEbadiofficial
🔹در حالیکه زمین زیر پای تخت جمشید بهمعنای واقعی کلمه در حال فرونشست است، مسئولان همچنان میان «انکار» و «شوخی» سرگردانند. تنها یک ماه پس از هشدار کارشناسان دربارهی خطر فرونشست ناشی از برداشت بیرویهی آبهای زیرزمینی، نمایندهی مرودشت اعلام کرده که بخشی از حریم تخت جمشید به محدودهی شهری اضافه شده است؛ اقدامی که میتواند حفاظت از این میراث جهانی را عملاً بیمعنا کند.
🔹در پاسخ، مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی گفته است که چنین اتفاقی «شبیه جوک» است. بله، شاید واقعاً جوک باشد! جوکی تلخ دربارهی کشوری که آثار باستانیاش در حال فروپاشی است و مسئولانش در حال خندیدن. در همانحال، مقامات محلی تایید میکنند الحاق انجام شده و با تایید وزارت میراث فرهنگی صورت گرفته است.
🔹تخت جمشید و نقش رستم، نهفقط میراث ایران، بلکه بخشی از حافظهی مشترک بشرند. اما دشت مرودشت، که زمانی سرسبزترین پهنهی فارس بود، امروز زیر فشار برداشت بیرویهی آب و مدیریت فاجعهبار منابع در حال فرونشست تدریجی است. شکافها تا چند متری پای ستونهای سنگی رسیدهاند. تاریخ، اگر صدایی داشت، فریاد میزد: ما را با بیکفایتی دفن نکنید.
@ShirinEbadiofficial
چهار اعدام در روز؛ جمهوری اسلامی در مسابقه مرگ رکورد زد
🔹سازمان عفو بینالملل در تازهترین بیانیه خود، همزمان با انتشار قریبالوقوع گزارش دبیرکل سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، نسبت به موج بیسابقه اعدامها در کشور هشدار داده است. تنها از ابتدای سال ۲۰۲۵ تا کنون، بیش از هزار نفر در ایران اعدام شدهاند یعنی بهطور میانگین چهار انسان در هر روز. رقمی که به گفتهی این نهاد، بالاترین میزان در ۳۵ سال گذشته است.
🔹در میان قربانیان، بیشترین سهم متعلق به اقلیتهای قومی و مذهبی است: بلوچها، کُردها، عربها و افغانها. آنها نه فقط با فقر و تبعیض روبهرو هستند، بلکه در نظام قضایی جمهوری اسلامی بدون وکیل، بدون دادرسی عادلانه و با اتهامات مبهم و ساختگی به پای چوبهی دار میروند. اعدام در ایران دیگر ابزاری برای اجرای قانون نیست؛ ابزار سرکوب، انتقام سیاسی و ایجاد رعب عمومی است.
🔹در حالیکه حکومت ایران برای هر بحران پاسخی جز طناب ندارد، دنیا هنوز مشغول ابراز نگرانی است. اما وقتی اعدام به رویهی حکمرانی بدل شده، نگرانی کافی نیست. عفو بینالملل از جامعهی جهانی خواسته است که فوراً اقدام عملی برای توقف اعدامها انجام دهد نه بیانیه، بلکه تحریم هدفمند مقامهای قضایی و امنیتی، فشار سیاسی و پیگرد بینالمللی. چهار اعدام در روز، یعنی چهار بار تکرار بیعدالتی، چهار بار خفه شدن حق حیات. ایران امروز، کارخانهی مرگ است؛ سکوت در برابر آن، شراکت در جنایت است.
@ShirinEbadiofficial
🔹سازمان عفو بینالملل در تازهترین بیانیه خود، همزمان با انتشار قریبالوقوع گزارش دبیرکل سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، نسبت به موج بیسابقه اعدامها در کشور هشدار داده است. تنها از ابتدای سال ۲۰۲۵ تا کنون، بیش از هزار نفر در ایران اعدام شدهاند یعنی بهطور میانگین چهار انسان در هر روز. رقمی که به گفتهی این نهاد، بالاترین میزان در ۳۵ سال گذشته است.
🔹در میان قربانیان، بیشترین سهم متعلق به اقلیتهای قومی و مذهبی است: بلوچها، کُردها، عربها و افغانها. آنها نه فقط با فقر و تبعیض روبهرو هستند، بلکه در نظام قضایی جمهوری اسلامی بدون وکیل، بدون دادرسی عادلانه و با اتهامات مبهم و ساختگی به پای چوبهی دار میروند. اعدام در ایران دیگر ابزاری برای اجرای قانون نیست؛ ابزار سرکوب، انتقام سیاسی و ایجاد رعب عمومی است.
🔹در حالیکه حکومت ایران برای هر بحران پاسخی جز طناب ندارد، دنیا هنوز مشغول ابراز نگرانی است. اما وقتی اعدام به رویهی حکمرانی بدل شده، نگرانی کافی نیست. عفو بینالملل از جامعهی جهانی خواسته است که فوراً اقدام عملی برای توقف اعدامها انجام دهد نه بیانیه، بلکه تحریم هدفمند مقامهای قضایی و امنیتی، فشار سیاسی و پیگرد بینالمللی. چهار اعدام در روز، یعنی چهار بار تکرار بیعدالتی، چهار بار خفه شدن حق حیات. ایران امروز، کارخانهی مرگ است؛ سکوت در برابر آن، شراکت در جنایت است.
@ShirinEbadiofficial
شمعی در تاریکی؛ مرضیه جعفری، صدای پیروزی در سرزمین ممنوعیتها
🔹در میان انبوه خبرهای مرگ، اعدام، سرکوب و تباهی، گاهی یک نام مثل شمعی در تاریکی میدرخشد. مرضیه جعفری، زنی از دل محدودیت و تبعیض، امروز به عنوان بهترین سرمربی فوتبال زنان آسیا شناخته شد. او برای رسیدن به این نقطه، حداقل به اندازهی ده مرد جنگیده و ایستاده است.
🔹خانم مرضیه جعفری، سرمربی تیم ملی فوتبال زنان ایران و باشگاه خاتون بم، سالهاست که در زمین نابرابر، جایی که حتی نفس کشیدن زنان نوعی مقاومت است، فوتبال را زنده نگه داشته. او در حالی این جایزه را از کنفدراسیون فوتبال آسیا در ریاض دریافت کرد که تا همین چند سال پیش، زنان در ایران برای ورود به استادیوم جان میدادند. ما سحر خدایاری، دختر آبی را فراموش نکردهایم.
🔹این موفقیت تنها افتخار برای یک مربی نیست، بلکه بیانیهای در ستایش ایستادگی زنان ایرانی است. زنانی که در اوج تبعیض دست از تلاش و مقاومت نمیکشند. به مرضیه جعفری تبریک میگویم، نه تنها به خاطر این مقام، بلکه برای یادآوری اینکه هنوز میتوان پیروز شد، حتی وقتی زمین بازی، سراسر نابرابری است.
@ShirinEbadiofficial
🔹در میان انبوه خبرهای مرگ، اعدام، سرکوب و تباهی، گاهی یک نام مثل شمعی در تاریکی میدرخشد. مرضیه جعفری، زنی از دل محدودیت و تبعیض، امروز به عنوان بهترین سرمربی فوتبال زنان آسیا شناخته شد. او برای رسیدن به این نقطه، حداقل به اندازهی ده مرد جنگیده و ایستاده است.
🔹خانم مرضیه جعفری، سرمربی تیم ملی فوتبال زنان ایران و باشگاه خاتون بم، سالهاست که در زمین نابرابر، جایی که حتی نفس کشیدن زنان نوعی مقاومت است، فوتبال را زنده نگه داشته. او در حالی این جایزه را از کنفدراسیون فوتبال آسیا در ریاض دریافت کرد که تا همین چند سال پیش، زنان در ایران برای ورود به استادیوم جان میدادند. ما سحر خدایاری، دختر آبی را فراموش نکردهایم.
🔹این موفقیت تنها افتخار برای یک مربی نیست، بلکه بیانیهای در ستایش ایستادگی زنان ایرانی است. زنانی که در اوج تبعیض دست از تلاش و مقاومت نمیکشند. به مرضیه جعفری تبریک میگویم، نه تنها به خاطر این مقام، بلکه برای یادآوری اینکه هنوز میتوان پیروز شد، حتی وقتی زمین بازی، سراسر نابرابری است.
@ShirinEbadiofficial
نشان شرافت برای ناصر تقوایی
کاریکاتور جواد علیزاده
🔹نشان شرافت برای ناصر تقوایی (۱۳۲۰-۱۴۰۴) فیلمساز آزادهای که تسلیم سانسور نشد و آزاد و رها، به «آرامش بدون حضور دیگران!» رسید.
@ShirinEbadiofficial
کاریکاتور جواد علیزاده
🔹نشان شرافت برای ناصر تقوایی (۱۳۲۰-۱۴۰۴) فیلمساز آزادهای که تسلیم سانسور نشد و آزاد و رها، به «آرامش بدون حضور دیگران!» رسید.
@ShirinEbadiofficial
اتاق وضعیت یا اتاق اعتراف؟ ایران به شفافیت نیاز دارد، نه ناظر
🔹میگویند چیزی به اسم «اتاق وضعیتِ عفاف و حجاب» به راه افتاده و ۸۰ هزار «ناظر مردمی» هم آمادهاند. انگار مشکل ایران کمبود ناظر حجاب بود، نه نان و کار و آزادی و نه بیبرقی و بیآبی!این هم به فهرست نهادهایی اضافه شد که از صبح تا شب بودجه میگیرند تا روی مو و لباس مردم پروژه اجرا کنند: از ستاد امر به معروف (با حکم مستقیم رهبر و مأموریت هماهنگی با پلیس، قوه قضاییه و حتی سپاه) گرفته تا پلیس ارشاد/فرماندهی انتظامی، دادستانی و قوه قضاییه، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، و حتی وزارتخانههایی مثل ارشاد، آموزشوپرورش، علوم، بهداشت، ارتباطات، راه و شهرسازی، میراث فرهنگی و… که طبق «قانون عفاف و حجاب» هرکدام وظیفه دارند در مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، حملونقل، گردشگری و رسانه، پوشش و رفتار شهروندان را رصد و تنبیه کنند. این یک معماری سراسری کنترلگری است.
🔹وقتی قانونی که باید «آموزش و فرهنگ» بدهد، به جدول مأموریت برای دهها نهاد تبدیل میشود، از تولید سریال و پوشاندن مانکن در تبلیغات تا طراحی الگوی لباس در مدارس و «پاکسازی» گردشگری، نتیجهاش همان است که میبینیم: جرمانگاریِ زندگی روزمره. بالا دستیها همزمان از «تکیه به مردم» حرف میزنند و شبکهی چندلایهی پلیس، دادستانی، فتا و دستگاههای فرهنگی را برای تعقیب «بیحجابی» به راه میاندازند. میکنند. یک روز با گشت ارشاد، روز دیگر با دوربین، و حالا با «ناظر مردمی».
🔹اگر واقعا قرار است «وضعیتی» را بسنجیم، اتاقش اینجاست: اتاق مراقبت ویژهی حقوق بشر. اولین نسخه ساده است: اجرای فوری اصل تناسب و ضرورت، توقف برخوردهای فراقانونی، لغو «قانون عفاف و حجاب» و همه آییننامههای تبعیضآمیز، و پاسخگویی نهادی به آزار و خشونت علیه زنان. جامعه مدنی هم کار خودش را بکند: مستندسازی موارد نقض، حمایت حقوقی از قربانیان، و مطالبهی تحریمِ هدفمند مقامات قضایی–امنیتی که این سیاست را پیش میبرند. ایران نه به «اتاق وضعیت عفاف»، که به اتاق شفافیت و پاسخگویی نیاز دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹میگویند چیزی به اسم «اتاق وضعیتِ عفاف و حجاب» به راه افتاده و ۸۰ هزار «ناظر مردمی» هم آمادهاند. انگار مشکل ایران کمبود ناظر حجاب بود، نه نان و کار و آزادی و نه بیبرقی و بیآبی!این هم به فهرست نهادهایی اضافه شد که از صبح تا شب بودجه میگیرند تا روی مو و لباس مردم پروژه اجرا کنند: از ستاد امر به معروف (با حکم مستقیم رهبر و مأموریت هماهنگی با پلیس، قوه قضاییه و حتی سپاه) گرفته تا پلیس ارشاد/فرماندهی انتظامی، دادستانی و قوه قضاییه، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، و حتی وزارتخانههایی مثل ارشاد، آموزشوپرورش، علوم، بهداشت، ارتباطات، راه و شهرسازی، میراث فرهنگی و… که طبق «قانون عفاف و حجاب» هرکدام وظیفه دارند در مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، حملونقل، گردشگری و رسانه، پوشش و رفتار شهروندان را رصد و تنبیه کنند. این یک معماری سراسری کنترلگری است.
🔹وقتی قانونی که باید «آموزش و فرهنگ» بدهد، به جدول مأموریت برای دهها نهاد تبدیل میشود، از تولید سریال و پوشاندن مانکن در تبلیغات تا طراحی الگوی لباس در مدارس و «پاکسازی» گردشگری، نتیجهاش همان است که میبینیم: جرمانگاریِ زندگی روزمره. بالا دستیها همزمان از «تکیه به مردم» حرف میزنند و شبکهی چندلایهی پلیس، دادستانی، فتا و دستگاههای فرهنگی را برای تعقیب «بیحجابی» به راه میاندازند. میکنند. یک روز با گشت ارشاد، روز دیگر با دوربین، و حالا با «ناظر مردمی».
🔹اگر واقعا قرار است «وضعیتی» را بسنجیم، اتاقش اینجاست: اتاق مراقبت ویژهی حقوق بشر. اولین نسخه ساده است: اجرای فوری اصل تناسب و ضرورت، توقف برخوردهای فراقانونی، لغو «قانون عفاف و حجاب» و همه آییننامههای تبعیضآمیز، و پاسخگویی نهادی به آزار و خشونت علیه زنان. جامعه مدنی هم کار خودش را بکند: مستندسازی موارد نقض، حمایت حقوقی از قربانیان، و مطالبهی تحریمِ هدفمند مقامات قضایی–امنیتی که این سیاست را پیش میبرند. ایران نه به «اتاق وضعیت عفاف»، که به اتاق شفافیت و پاسخگویی نیاز دارد.
@ShirinEbadiofficial
یحیی ناصری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قزلحصار، تصویر تمام ایران؛ انسانهایی در انتظار عدالت
🔹اعتصاب زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار وارد ششمین روز خود شد. در روز دوم درباره این اعتصاب گسترده و تشدید صدودر و اجرای احکام اعدام هشدار داده بودم. امروز، در ششمین روز این اعتصاب، بیش از ۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام هنوز ایستادهاند؛ در برابر حکومتی که مرگ را ابزار نظم میداند. آنان میدانند شاید همین فردا نامشان در فهرست اعدامیها باشد، اما گرسنگی را انتخاب کردهاند تا بگویند: «دیگر بس است.»
🔹بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم: فریاد نه به اعدام از همیشه رساتر است، اما هنوز کافی نیست. هر روز دهها طناب در ایران بالا میرود، بیآنکه جامعه به اندازهی درد تپندهی این انسانها واکنش نشان دهد. این ۱۵۰۰ نفر انساناند، نه آمار، عدد و رقم روی کاغذ نیستند! حتی اگر برخی از آنان با اتهامات مواد مخدر یا جرائم دیگر روبهرو باشند، آنان نیز قربانی فقر، تبعیض و ساختار فاسدیاند که جمهوری اسلامی ساخته است.
🔹ما نمیتوانیم تنها برای زندانیان سیاسی یا عقیدتی فریاد بزنیم و دیگران را فراموش کنیم. تا زمانی که جامعهی ایران یکصدا نگوید «نه به اعدام»، این حکومت هر روز جان تازهای از مردم خواهد گرفت. وقت آن است که همه آحاد جمعه،معلمان، کارگران، دانشجویان، هنرمندان، و صد البته جریانهای مختلف اپوزوسیون این فریاد را تکرار کنند. این فقط مبارزه برای نجات ۱۵۰۰ نفر نیست، بلکه برای بازگرداندن حرمت جان انسان در سرزمینی است که جان، ارزانترین کالاست.
🎬 ویدیو مربوط به روز گذشته است. تا این لحظه ویدیویی از روز ششم به دستمان نرسیده است اما مطلع هستیم که اعتصاب ادامه دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹اعتصاب زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار وارد ششمین روز خود شد. در روز دوم درباره این اعتصاب گسترده و تشدید صدودر و اجرای احکام اعدام هشدار داده بودم. امروز، در ششمین روز این اعتصاب، بیش از ۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام هنوز ایستادهاند؛ در برابر حکومتی که مرگ را ابزار نظم میداند. آنان میدانند شاید همین فردا نامشان در فهرست اعدامیها باشد، اما گرسنگی را انتخاب کردهاند تا بگویند: «دیگر بس است.»
🔹بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم: فریاد نه به اعدام از همیشه رساتر است، اما هنوز کافی نیست. هر روز دهها طناب در ایران بالا میرود، بیآنکه جامعه به اندازهی درد تپندهی این انسانها واکنش نشان دهد. این ۱۵۰۰ نفر انساناند، نه آمار، عدد و رقم روی کاغذ نیستند! حتی اگر برخی از آنان با اتهامات مواد مخدر یا جرائم دیگر روبهرو باشند، آنان نیز قربانی فقر، تبعیض و ساختار فاسدیاند که جمهوری اسلامی ساخته است.
🔹ما نمیتوانیم تنها برای زندانیان سیاسی یا عقیدتی فریاد بزنیم و دیگران را فراموش کنیم. تا زمانی که جامعهی ایران یکصدا نگوید «نه به اعدام»، این حکومت هر روز جان تازهای از مردم خواهد گرفت. وقت آن است که همه آحاد جمعه،معلمان، کارگران، دانشجویان، هنرمندان، و صد البته جریانهای مختلف اپوزوسیون این فریاد را تکرار کنند. این فقط مبارزه برای نجات ۱۵۰۰ نفر نیست، بلکه برای بازگرداندن حرمت جان انسان در سرزمینی است که جان، ارزانترین کالاست.
🎬 ویدیو مربوط به روز گذشته است. تا این لحظه ویدیویی از روز ششم به دستمان نرسیده است اما مطلع هستیم که اعتصاب ادامه دارد.
@ShirinEbadiofficial
در ایران، بوسیدن دست کارگر جرم است؛ له کردن زندگیاش نه
🔹در کشوری که کارگر با حداقل حقوق و بدون بیمه، هر روز در کارگاههای ناایمن و کارخانههای ویران جان میگذارد، حالا یک کارفرما را نه به خاطر استثمار یا نقض حقوق کارگران، بلکه به خاطر بوسیدن دست یک زن کارگر احضار کردهاند.
🔹دادستان مشهد گفته این کار «نامتعارف و مجرمانه» است. این همان نظامی است که سالهاست با وقاحت تمام، فقر و تحقیر را قانونی کرده اما از بوسهای ساده بر دستان کارگر به لرزه میافتد.
🔹کارفرما، علیرضا نبی، در ویدیویی که منتشر شد گفت: «بر دستان مادران با غیرتمان بوسه میزنیم؛ زنانی که به شرافت و غیرت معنا بخشیدند.» اما برای حکومت، همین جمله کافی بود تا قوه قضاییه را به حرکت درآورد. اگر او همان کارگر را اخراج کرده بود، بیمهاش را نمیداد، یا حقوقش را ماهها معوق میگذاشت، هیچ دادستانی صدایش درنمیآمد. در این کشور، کارگر حق ندارد محترم باشد، باید محتاج باشد، باید مطیع بماند.
🔹آنچه رخ داده فقط یک حادثهی خبری نیست؛ نماد وارونگی اخلاقی و حقوقی در جمهوری اسلامی است. حکومتی که زنان را در خیابانها به خاطر موهایشان تعقیب میکند، حالا از «غیرت» حرف میزند. دستگاهی که در کارخانهها، بیمارستانها و مدارس، سالهاست نیروی کار را بدون قرارداد و امنیت شغلی رها کرده، امروز بوسهای از سر احترام را «رفتار مجرمانه» میخواند.
در این منطق بیمار، انسانیت جرم است چون یادآور چیزی است که حکومت از آن بیزار است: کرامت.
🔹در نظامی که عدالت و انسانیت معکوس شده، اگر کارگر را بکشی، آزاد میمانی؛ اگر دستش را ببوسی، احضار میشوی.
@ShirinEbadiofficial
🔹در کشوری که کارگر با حداقل حقوق و بدون بیمه، هر روز در کارگاههای ناایمن و کارخانههای ویران جان میگذارد، حالا یک کارفرما را نه به خاطر استثمار یا نقض حقوق کارگران، بلکه به خاطر بوسیدن دست یک زن کارگر احضار کردهاند.
🔹دادستان مشهد گفته این کار «نامتعارف و مجرمانه» است. این همان نظامی است که سالهاست با وقاحت تمام، فقر و تحقیر را قانونی کرده اما از بوسهای ساده بر دستان کارگر به لرزه میافتد.
🔹کارفرما، علیرضا نبی، در ویدیویی که منتشر شد گفت: «بر دستان مادران با غیرتمان بوسه میزنیم؛ زنانی که به شرافت و غیرت معنا بخشیدند.» اما برای حکومت، همین جمله کافی بود تا قوه قضاییه را به حرکت درآورد. اگر او همان کارگر را اخراج کرده بود، بیمهاش را نمیداد، یا حقوقش را ماهها معوق میگذاشت، هیچ دادستانی صدایش درنمیآمد. در این کشور، کارگر حق ندارد محترم باشد، باید محتاج باشد، باید مطیع بماند.
🔹آنچه رخ داده فقط یک حادثهی خبری نیست؛ نماد وارونگی اخلاقی و حقوقی در جمهوری اسلامی است. حکومتی که زنان را در خیابانها به خاطر موهایشان تعقیب میکند، حالا از «غیرت» حرف میزند. دستگاهی که در کارخانهها، بیمارستانها و مدارس، سالهاست نیروی کار را بدون قرارداد و امنیت شغلی رها کرده، امروز بوسهای از سر احترام را «رفتار مجرمانه» میخواند.
در این منطق بیمار، انسانیت جرم است چون یادآور چیزی است که حکومت از آن بیزار است: کرامت.
🔹در نظامی که عدالت و انسانیت معکوس شده، اگر کارگر را بکشی، آزاد میمانی؛ اگر دستش را ببوسی، احضار میشوی.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کنفرانس «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» به میزبانی سازمان حقوق بشر ایران
🔹ایران بعد از جمهوری اسلامی، برای اینکه پایدار بماند، باید اختلافاتی را که سالیان سال موجب افتراق ما شده، کنار بگذارد. دوستان عزیز، اختلافنظر همیشه وجود دارد، اما ما همه بر سر مفاهیم باارزشی توافق داریم: مفاهیمی مانند آزادی بیان و حقوق بشر. اینها ارزشهای انسانیاند که هر انسان ذیشعوری آنها را میپذیرد. کمتر کسی را میتوان یافت که از عقل متعارف برخوردار باشد و بگوید «قتل و غارت خوب است». نه، همه میگویند بد است.
🔹اما این مفاهیمِ باارزش وقتی به عرصه عمل میآیند، مصداق پیدا میکنند و اختلافها دقیقاً در همین مصداقها شکل میگیرد، نه در خود مفهوم.
🔹میخواهم با دو مثال ساده این موضوع را نشان بدهم: آزادی تجمعات و اعتراضات از اصول بنیادین حقوق بشر است و همه ما به آن معتقدیم. بسیاری از ما که «زهرخوردهی جمهوری اسلامی» هستیم، به خاطر باور به همین آزادیها چنین وضعی داریم. خود من هم به خاطر تأسیس «کانون مدافعان حقوق بشر» و فعالیتهایم، امروز در خدمت شما هستم. خیلی از شما هم همین مسیر را رفتهاید.
خب، پس همه ما معتقد به آزادی تجمعات و اعتراضات خیابانی هستیم. اما سؤال این است: چرا جامعهی ما پر از زندانی است؟ مگر جز این است که مردم فقط به خیابان رفتند و اعتراض کردند؟ همین آزادی تجمعات در حرف، پذیرفتهشده است، ولی در عمل جرمانگاری میشود.
🔹مثال دوم: فرض کنید من، در فردای ایران، بخواهم حزبی به نام «استقلال جمهوری همدان» تأسیس کنم. آیا شما قبول میکنید؟ بعضیها خواهند گفت بله، بعضی نه. همینجا اختلاف مصداقی شکل میگیرد.
🔹یا مثال دیگر: یکی از انتقادهایی که به آقای پهلوی وارد میشود این است که خودش با ملایمت صحبت میکند اما برخی از اطرافیانش تند، توهینآمیز حرف میزنند. من مصاحبهای از ایشان دیدم؛ خبرنگار از او پرسید: «چرا اطرافیانت با ادبیات توهینآمیز حرف میزنند؟» گفت: «من چه کار کنم؟ من همیشه گفتهام حرف مرا از زبان خودم بشنوید، نمیتوانم دهان مردم را بگیرم.» خبرنگار گفت: «اما بعضی از آنها در دفتر خودت کار میکنند.» آقای پهلوی پاسخ داد: «یعنی چون تند حرف میزنند باید اخراجشان کنم؟ خب، فرق من با تلویزیون جمهوری اسلامی چه میشود؟»
🔹من آن موقع فکر کردم، راست میگوید. اگر خود من بودم و مثلاً دخترم بیاید و بگوید: «مرگ بر این، مرگ بر آن»، چه کارش میکردم؟ آیا به او میگفتم از خانهام برو بیرون؟ یا سکوت میکردم؟ یا سعی میکردم با گفتوگو اصلاحش کنم همینجاست که انسان متوجه میشود: ما نباید با هم تعارف کنیم. همهمان قبول داریم که «زبان ملایم» خوب است، اما مصداقش را باید تعریف کنیم.
🔹اگر اینجا جمع شدهایم تا دربارهی ائتلاف صحبت کنیم، باید روی مصادیق گفتوگو کنیم، نه فقط روی مفاهیم. مثلاً از کسانی که معتقد به وحدت سرزمینی هستند، بپرسم: آیا من اجازه دارم حزبی برای استقلال همدان درست کنم؟ یا اگر کسی در خانهاش شعار تند میدهد، باید بیرونش کرد؟ اینها همه مثالهایی از همان مصادیقاند.
🔹من صدها نمونه از این نوع تناقضها میتوانم برای هر بند از حقوق بشر بیاورم؛ جایی که ما در مفهوم متحدیم ولی در مصداق دچار اختلاف میشویم. خیلیها میگویند: «قانون اساسی باید بر پایه حقوق بشر نوشته شود.» عالی است! اما اگر قانون فقط حقوق بشر باشد، پس دادگاهها چه میشوند؟ دادگاهها هستند که تفسیر میکنند آزادی بیان چه سقفی داشته باشد و آزادی احزاب تا کجا مجاز است یا حق اعتراض چطور اعمال میشود.
🔹پس نه در ایران و نه در هیچ جای جهان، ما توافق مطلق بر سر مصادیق نداریم. اگر هدف ما ائتلاف است، بیایید روراست و صادق باشیم. شعارهای کلی را کنار بگذاریم، بنشینیم و دربارهی مصادیق واقعی گفتوگو کنیم. ما که جمع کوچکی هستیم، اگر بتوانیم بر سر مصادیق به توافق برسیم، شاید بتوانیم الگوی تفاهم برای میلیونها ایرانی باشیم.
اما راه درست این است که از سؤالهای سخت فرار نکنیم. برویم سراغ همان سؤالهای دشوار:
به چه میگوییم آزادی بیان؟
به چه میگوییم حق اعتراض؟
به چه میگوییم دادرسی عادلانه؟
🔹فقط وقتی پاسخ این پرسشها را روشن کنیم، گفتوگوی ما از شعار فراتر میرود و میشود پایهی تفاهمی واقعی.
🔸من از همهی سروران حاضر، که از من باسابقهتر و آگاهترند، سپاسگزارم و امیدوارم امروز سخنانی بشنوم که چشم منِ نابینا را باز کند. چون صادقانه بگویم، من هنوز خودم را نابینا میدانم.
@ShirinEbadiofficial
🔹ایران بعد از جمهوری اسلامی، برای اینکه پایدار بماند، باید اختلافاتی را که سالیان سال موجب افتراق ما شده، کنار بگذارد. دوستان عزیز، اختلافنظر همیشه وجود دارد، اما ما همه بر سر مفاهیم باارزشی توافق داریم: مفاهیمی مانند آزادی بیان و حقوق بشر. اینها ارزشهای انسانیاند که هر انسان ذیشعوری آنها را میپذیرد. کمتر کسی را میتوان یافت که از عقل متعارف برخوردار باشد و بگوید «قتل و غارت خوب است». نه، همه میگویند بد است.
🔹اما این مفاهیمِ باارزش وقتی به عرصه عمل میآیند، مصداق پیدا میکنند و اختلافها دقیقاً در همین مصداقها شکل میگیرد، نه در خود مفهوم.
🔹میخواهم با دو مثال ساده این موضوع را نشان بدهم: آزادی تجمعات و اعتراضات از اصول بنیادین حقوق بشر است و همه ما به آن معتقدیم. بسیاری از ما که «زهرخوردهی جمهوری اسلامی» هستیم، به خاطر باور به همین آزادیها چنین وضعی داریم. خود من هم به خاطر تأسیس «کانون مدافعان حقوق بشر» و فعالیتهایم، امروز در خدمت شما هستم. خیلی از شما هم همین مسیر را رفتهاید.
خب، پس همه ما معتقد به آزادی تجمعات و اعتراضات خیابانی هستیم. اما سؤال این است: چرا جامعهی ما پر از زندانی است؟ مگر جز این است که مردم فقط به خیابان رفتند و اعتراض کردند؟ همین آزادی تجمعات در حرف، پذیرفتهشده است، ولی در عمل جرمانگاری میشود.
🔹مثال دوم: فرض کنید من، در فردای ایران، بخواهم حزبی به نام «استقلال جمهوری همدان» تأسیس کنم. آیا شما قبول میکنید؟ بعضیها خواهند گفت بله، بعضی نه. همینجا اختلاف مصداقی شکل میگیرد.
🔹یا مثال دیگر: یکی از انتقادهایی که به آقای پهلوی وارد میشود این است که خودش با ملایمت صحبت میکند اما برخی از اطرافیانش تند، توهینآمیز حرف میزنند. من مصاحبهای از ایشان دیدم؛ خبرنگار از او پرسید: «چرا اطرافیانت با ادبیات توهینآمیز حرف میزنند؟» گفت: «من چه کار کنم؟ من همیشه گفتهام حرف مرا از زبان خودم بشنوید، نمیتوانم دهان مردم را بگیرم.» خبرنگار گفت: «اما بعضی از آنها در دفتر خودت کار میکنند.» آقای پهلوی پاسخ داد: «یعنی چون تند حرف میزنند باید اخراجشان کنم؟ خب، فرق من با تلویزیون جمهوری اسلامی چه میشود؟»
🔹من آن موقع فکر کردم، راست میگوید. اگر خود من بودم و مثلاً دخترم بیاید و بگوید: «مرگ بر این، مرگ بر آن»، چه کارش میکردم؟ آیا به او میگفتم از خانهام برو بیرون؟ یا سکوت میکردم؟ یا سعی میکردم با گفتوگو اصلاحش کنم همینجاست که انسان متوجه میشود: ما نباید با هم تعارف کنیم. همهمان قبول داریم که «زبان ملایم» خوب است، اما مصداقش را باید تعریف کنیم.
🔹اگر اینجا جمع شدهایم تا دربارهی ائتلاف صحبت کنیم، باید روی مصادیق گفتوگو کنیم، نه فقط روی مفاهیم. مثلاً از کسانی که معتقد به وحدت سرزمینی هستند، بپرسم: آیا من اجازه دارم حزبی برای استقلال همدان درست کنم؟ یا اگر کسی در خانهاش شعار تند میدهد، باید بیرونش کرد؟ اینها همه مثالهایی از همان مصادیقاند.
🔹من صدها نمونه از این نوع تناقضها میتوانم برای هر بند از حقوق بشر بیاورم؛ جایی که ما در مفهوم متحدیم ولی در مصداق دچار اختلاف میشویم. خیلیها میگویند: «قانون اساسی باید بر پایه حقوق بشر نوشته شود.» عالی است! اما اگر قانون فقط حقوق بشر باشد، پس دادگاهها چه میشوند؟ دادگاهها هستند که تفسیر میکنند آزادی بیان چه سقفی داشته باشد و آزادی احزاب تا کجا مجاز است یا حق اعتراض چطور اعمال میشود.
🔹پس نه در ایران و نه در هیچ جای جهان، ما توافق مطلق بر سر مصادیق نداریم. اگر هدف ما ائتلاف است، بیایید روراست و صادق باشیم. شعارهای کلی را کنار بگذاریم، بنشینیم و دربارهی مصادیق واقعی گفتوگو کنیم. ما که جمع کوچکی هستیم، اگر بتوانیم بر سر مصادیق به توافق برسیم، شاید بتوانیم الگوی تفاهم برای میلیونها ایرانی باشیم.
اما راه درست این است که از سؤالهای سخت فرار نکنیم. برویم سراغ همان سؤالهای دشوار:
به چه میگوییم آزادی بیان؟
به چه میگوییم حق اعتراض؟
به چه میگوییم دادرسی عادلانه؟
🔹فقط وقتی پاسخ این پرسشها را روشن کنیم، گفتوگوی ما از شعار فراتر میرود و میشود پایهی تفاهمی واقعی.
🔸من از همهی سروران حاضر، که از من باسابقهتر و آگاهترند، سپاسگزارم و امیدوارم امروز سخنانی بشنوم که چشم منِ نابینا را باز کند. چون صادقانه بگویم، من هنوز خودم را نابینا میدانم.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹بخشی از اجرای ارکستر جوان مانجین به رهبری و آهنگسازی ارسلان کامکار و همخوانی مریم ابراهیمپور
@ShirinEbadiofficial
@ShirinEbadiofficial