Telegram Web Link
8
برای خودم که یادم بماند غم و شادی با هم هستند.
8
Forwarded from leila kafashzadeh
گشت و واگشت جشن یلدا از دیرباز تا اکنون

واژه "یلدا" برگرفته از زبان سریانی و به معنای "میلاد" است. این واژه در ایران به جشن زایش خورشید نسبت داده شده است. در باورهای ایران باستان، پس از بلندترین شب سال، خورشید قدرتمندتر و روزها طولانی‌تر می‌شوند؛ به همین دلیل این شب نمادی از پیروزی روشنایی بر تاریکی و تولد دوباره خورشید بود.

پیشینه تاریخی یلدا

تاریخچه یلدا به دوران کهن ایران و آیین میترائیسم بازمی‌گردد. در آیین مهرپرستی، خورشید نقش مقدسی داشت و یلدا زمانی برای جشن گرفتن تولد مهر (میترای ایرانی) بود. در دوران ساسانیان، این آیین به شکل گسترده‌ای در سراسر ایران گرامی داشته می‌شد و حتی پس از ورود اسلام، این جشن همچنان پابرجا ماند. ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه اشاره کاملی به جشن های ایرانی قبل از اسلام دارد.
در گذشته، مردم باور داشتند که در شب یلدا، اهریمن قدرت بیشتری دارد و باید با روشن کردن آتش و دورهمی‌های خانوادگی، ازتاریکی ونیروهای منفی دوری کرد. این باورها، همراه با جشن و سرور، یلدا را به یکی از ماندگارترین آیین‌های ایرانی تبدیل کرده است. در حقیقت جشن یلدا آیینی است که جوامع کشاورز، در فصل سرد سال بتوانند سرما راتاب بیاورند.

آیین‌های یلدا در گذشته

شب یلدا در ایران باستان به شکل امروزی برگزار نمی شد. میوه ها و خوراکی ها در فصل زمستان محدود بوده به میوه های خشک  و هرآنچه که می‌توان نگهداری کرد. اما با پیشرفته تر شدن کشاورزی و وفور میوه ها و خوراکی ها درتمام فصول سال این جشن نیز تغیراتی به خود داده است. آنجایی که فرهنگ زنده است  و  متناسب با خواسته ها و نیار های جامعه تغیر شکل می‌دهد، یلدا هم به مرور تغیراتی کرده است. اما فصل مشترک این آیین از دیر باز تا کنون گرم نگاهداشتن کانون خانواده و برپا داشتن جشن به صورت گروهی و بیدار ماندن تا طلوع صبح است.
سفره شب یلدا

آنچه از گزارش های مردم شناسی در صد سال اخیر در دسترس داریم این است که مردم در شب یلدا سفره‌ای رنگین پهن می‌کردند که شامل میوه‌هایی چون انار، هندوانه و خرمالو و همچنین آجیل و خشکبار بود. هرکدام از این خوراکی‌ها نماد خاصی داشت:

انار نماد باروری و جاودانگی،
هندوانه نماد گرما و روشنایی تابستان،

و آجیل نمادی از برکت و فراوانی.
البته در مورد این تعابیر هیچ سند مکتوبی در دسترس نیست اما با بررسی نشانه ها و نماد ها در افسانه ها و اساطیر می‌توان این معانی را به آنها نسبت داد.

از دیگررسوم جذاب این جشن خواندن اشعار شاهنامه ، حافظ ، قصه گویی و تفال  است که از دیر باز در میان خانواده ها رواج داشته است.

بزرگ‌ترهای خانواده، قصه‌های کهن یا شاهنامه فردوسی را با صدای بلند می‌خواندند تا دیگران را سرگرم کنند. فال گرفتن با دیوان حافظ نیز بخش دیگری از این شب بود که همچنان میان ایرانیان رواج دارد. فال کوزه و یا هر گونه تفال برای اینکه مشخص شود چه سرنوشتی در دوره جدید سال پس از پشت سر گذاشتن سرما نصیب هر کس می‌شود نیز از جمله سرگرمی‌های این جشن زیبا بوده و هست.

تا همین دو دهه پیش، جشن یلدا مطلقا یک جشن خانوادگی بود. خانواده‌ها در این شب گرد هم می‌آمدند تا با گفت‌وگو، بازی‌های دسته‌جمعی و خوردن خوراکی‌ها، تاریکی شب را کوتاه‌تر کنند و تا طلوع خورشید بیدار بمانند.

با گذشت زمان، زندگی مدرن و تغییرات سبک زندگی، آیین‌های شب یلدا نیز دستخوش تغییراتی شده است. در دنیای امروز، جشن یلدا بیشتر جنبه ظاهری و نمایشی پیدا کرده است. در حالی که در گذشته، دورهمی‌های خانوادگی معنای عمیقی از همبستگی داشت، امروزه این شب بهانه‌ای برای گرفتن عکس‌های یادگاری و به اشتراک گذاشتن آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی شده است.

اگرچه سفره یلدا همچنان وجود دارد، اما تزئینات آن به شکلی مدرن و گاهی تجملاتی تبدیل شده است. تزئین میوه‌ها ، چیدن سفره‌های لوکس،  آرایش صورت و ناخن، طراحی لباس، گریم صورت کودک، استیکرهای دنیای مجازی از نمونه های یلدای عصر حاضرند. یلدا امروزه یکی از نمادهای رقابت در زیبایی و زرق و برق برای فعالان فضای مجازی هم به شمار می‌آید. قصه گویی و شاهنامه‌خوانی که زمانی بخش جدایی‌ناپذیر یلدا بود، امروزه کمتر دیده می‌شود .
حضور یلدا به عنوان جشن های مدرسه ای رونق بیشتری گرفته و تزیینات یلدایی جزو جدایی ناپذیر فعالیت‌های مدرسه شده است. همچنین مکان‌های عمومی همچون مراکز خرید، فروشگاه‌ها و مغازه‌های کوچک، تغیر جلوه بصری خود را  به تزیینات سفره یلدا اختصاص می‌دهند.  صنایع مربوط به پوشاک ، ساختن کاردستی و هدایای یلدایی، حتی اقلام وارداتی از کشور چین با نماد های شب یلدا فراوان شده است. نهادها و موسسات فرهنگی نیز هر سال پر رنگ تر از سال قبل رویداد‌های مربوط به شب یلدا برگزار می‌کنند که این آیین را از فضای محدود خانوادگی به عرصه های اجتماعی کشانده است.
Forwarded from leila kafashzadeh
قصه گویی و شاهنامه خوانی نیز در این نهادها به شکل گسترده تری ارائه می‌گردد. حوزه گردشگری نیز به این عرصه ورودکرده و تور های مخصوص شب یلدا برگزار می‌کنند.
از دیگر تغیراتی که در سال های اخیر شاهد آن هستیم، برپایی آیین شب یلدا توسط ایرانیان مهاجر در سراسر دنیا است که همه ساله با رونق بیشتری برگزار می‌گردد.
یلدا، به‌عنوان میراثی گران‌بها از فرهنگ ایرانی، همواره اهمیت خود را حفظ کرده است و تخت عنوان جشن زایش مهر در سال 1401 در فهرست یونسکو به شکل مشترک با افغانستان ثبت جهانی شده است. اگرچه این آیین با تغییرات زندگی مدرن تطبیق یافته، اما همچنان نمادی از همبستگی، امید و روشنایی است. وظیفه ما در برابر این میراث، پاسداری از ارزش‌های اصیل یلدا و انتقال آن به نسل‌های آینده است.
یلدای 1403
لیلا کفاش زاده
👍1
خانه درختی بهتر کتابی متفاوت و خواندنی. در این زمینه کتاب کم می‌شناسم. اگر شما می‌شناسید برایمان در کامنت‌ها بنویسید تا بخوانیم.

پیوست: ویدئو کامل در پیج قرار نگرفت. فکر کنم لازم است آن را در کانال تلگرامم بگذارم یا برای اولین بار چیزی در یوتیوپ آپلود کنم.

#خانه_درختی بهتر #جسیکا_اسکات_کرین #چین_لنگ #محبوبه_نجف‌خانی #بازی_و_اندیشه #قدردانی #وقت‌گذراندن_باهم #مرغ_همسایه_غاز_نیست #قدرشناسی #ساخت‌وساز
3
آیا کسی از سیرجان هست که آخر هفته بتوانیم قرار بگذاریم؟
Forwarded from شکوفه صمدی
معرفی می‌کنم: توت لیلی
2
می‌شد همه جای ایران همین آسمون آبی را داشته باشه، نگذاشتند. نخواستند.
4🤩1😐1
Forwarded from Aliallah Salimi
👏2
سلام. من امروز در بندرعباس هستم. اگر کسی از دوستان اینجاست، می‌توانم قبل از پرواز ببینمشان.

شکوفه صمدی
🥰2
Forwarded from شکوفه صمدی
👍1
شبِ دوباره چشمت به راه می‌بَرَدَم
چگونه است مگر اشتباه می‌بَرَدَم؟
هزار بار نگفتی که بی‌خیال شدی؟
شدم - خیال تو شاید زِ راه می‌بَرَدَم
و سایه‌روشن چشمت که بی‌غمم می‌کرد
میان جزر و مدش، گاه‌گاه می‌بَرَدَم
گرفته است دل من وَ سخت ملتهب است
همان سری که به سمت گناه می‌بَرَدَم
ستاره‌های درخشان مگر نمی‌دانند
شب همیشه چشمت به ماه می‌بَرَدَم؟

۸۱/۳/۲
شکوفه صمدی
9
آوازهای خسته باران‌نصیبِ من!
خورشید لحظه‌های شب نانجیب من!
روشن‌ترین تلاقی آیینه و سکوت
ای آشنای هر چه غزل، ای غریب من!
تردیدهای خسته بدونِ حضور تو
ابلیس می‌وزند برای فریب من
همراه آن پرنده روشن که زخمی است
در چاه می‌چکید دلِ بی‌شکیب من!
باشد دوباره نام تو را سر دهد خدا
باشد دوباره نام تو... امن‌یجیب من!

تابستان ۸۱
شکوفه صمدی
4
Forwarded from شکوفه صمدی
7
سلانه
    سلانه
        می‌رسم
با سلامی
جان داده بر لبانم

ابرهایی که هر روز
با دهانه غار دیدار می‌کنند
از تاریکی درونش
خبر ندارند

موج موج می‌ریزم
حوصله زمین را
در پیچ‌های پرسؤال
دیروز
صخره
پای لنگش را
در دلم جا گذاشته بود
امروز
سنگ‌ریزه‌ها
یادگاری بر پیکرم ...

سپیدار
مادربزرگ پیری شد و قصه ندیدنت را تکرار می‌کند
من می‌بینم؟
نمی‌بینم؟
نیمه من
سلام تو را
به دیوار سد می‌کوبد.

۸۷/۱۰/۴
#شکوفه_صمدی
#شعر_خودم
@shokufesamadi
3👍3
Forwarded from شکوفه صمدی
3
2025/10/23 16:11:52
Back to Top
HTML Embed Code: