Telegram Web Link
خود بیمار انگاری، همچون بیماری های عضوی، خود را به صورت حالات و احساسات رنج آور و دردناک جسمانی نشان میدهد و تأثیرش بر توزیع نیروی شهوی، مشابه تأثیر بیماری های عضوی است. فرد خودبیمارانگار علاقه و به ویژه نیروی شهوی اش را از اُبژه های دنیای بیرون برمیگرداند و هر دو را به آن عضوی از بدنش که توجه او را به خود مشغول کرده متمرکز میکند. از آنچه گفتیم، یکی از تفاوت های خودبیمارانگاری با بیماری های عضوی معلوم میشود: در بیماری های عضوی، حالات و احساسات رنج آور مبتنی بر تغییرات اثبات شدنی [در اعضای بدن] هستند، حال آنکه در خودبیمار انگاری چنین نیست. لیکن کاملاً با برداشت عمومی ما از فرایندهای روان رنجوری مطابقت دارد که بگوییم حق با فرد خودبیمار انگار است: تحولات عضوی را نیز باید در خودبیمارانگاری دخیل دانست. اما این تحولات چه میتوانند باشند؟ در اینجا به تجربه خود اتکا میکنیم، تجربه ای که نشان میدهد احساسات بدنی ناخوشایند ــ مشابه احساساتی که در خودبیمار انگاری بر فرد عارض میشوند ــ در سایر روان رنجوری ها نیز رخ میدهند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_نوزدهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
پیش از این گفته ام که تمایل دارم خودبیمارانگاری را در زمره ضعف اعصاب و روان رنجوری اضطراب، شکل سوم روان رنجوری «واقعی» تلقی کنم. احتمالاً مبالغه آمیز نخواهد بود اگر فرض کنیم که در سایر روان رنجوری ها، خودبیمارانگاری نیز در عین حال به میزان اندکی غالباً به فرد حادث میشود. به گمان من، بهترین نمونه این وضعیت را در روان رنجوری اضطراب میتوان دید که واجد روساخت هیستری است. نمونه تمام عیار و شناخته شده عضوی که حساسیت دردناکی دارد، به نحوی تغییر میکند و در عین حال به مفهوم متعارف کلمه دچار بیماری نیست، آلت تناسلی در حالت تحریک شده است. در حالت یادشده، آلت تناسی پرخون، متورم و رطوبتدار میشود و کانون انواع و اقسام هیجان ها است. اکنون به جاست که هر عضوی از بدن را که مایل هستیم برگزینیم و فعالیت آن را در ارسال محرک های برانگیزاننده جنسی به ذهن، به عنوان «شهوت زایی» در نظر بگیریم.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیستم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
همچنین به این موضوع بیندیشیم که ملاحظاتی که نظریه ما در خصوص جنسیت بر پایه آنها استوار شده است، از دیرباز به این اندیشه عادتمان داده اند که برخی دیگر از اعضای بدن (قسمت های «شهوت زا») میتوانند به جای آلات تناسلی کارکرد داشته باشند و مشابه آن ها عمل کنند. در آن صورت، صرفاً یک گام دیگر باید برداریم: میتوانیم تصمیم بگیریم که شهوت زایی را ویژگی عام همه اعضای بدن بدانیم و بر این اساس از افزایش یا کاهش شهوت زایی در بخش خاصی از بدن سخن بگوییم. بدین ترتیب، در ازای هر تغییری از این نوع در شهوت زاییِ اعضای بدن، ممکن است تغییر متناظری در نیروگذاريِ روانی در «خود» صورت پذیرد. این عوامل هم آنچه را ما شالوده خودبیمارانگاری تلقی میکنیم به وجود می آورند و هم آنچه را که میتواند تأثیری مانند تأثیر بیماريِ جسمانیِ اعضا بر توزیع نیروی شهوی باقی گذارد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_یکم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
پیداست که اگر این استدلال را بپذیریم، نه فقط به مشکل خودبیمار انگاری بلکه همچنین به مشکل روان رنجوری های «واقعی» (ضعف اعصاب و روان رنجوری اضطراب) برخواهیم خورد. پس بجاست که در همینجا متوقف شویم. حد و حدود پژوهش صرفاً روانشناسانه، فراتر رفتن از مرزهای تحقیقات روانشناسانه تا این حد را مجاز نمی شمارد. به ذکر این نکته بسنده می کنم که از این منظر می توان احتمال داد که نسبت خودبیمار انگاری با هذیان زدگی، مشابه نسبت سایر روان رنجوری های «واقعی» با هیستری و روان رنجوری وسواسی است. به بیان دیگر، احتمالاً می توان گفت که [اولاً] رابطه بین این دو به نیروی شهویِ متمرکز بر «خود» وابسته است، درست همانگونه که سایر روان رنجوری ها تابع نیروی شهویِ متمرکز بر مصداق امیال اند، و [ثانیاً] اضطراب خودبیمار انگاری قرینه اضطراب
روان رنجورانه است چرا که از نیروی شهوی متمرکز بر «خود» سرچشمه می گیرد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_دوم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
همچنین، از آنجا که می دانیم سازوکار ابتلا به بیماری و شکل گیری نشانه های بیماری در روان رنجوری های انتقال (مسیر درونگرایی به واپسروی) به جلوگیری از سرازیر شدن نیروی شهوی متمرکز بر مصداق امیال ربط دارد، شناخت دقیق تری از موضوع مهار نیروی شهویِ متمرکز بر «خود» نیز پیدا می کنیم و می توانیم آن را با دو پدیده خودبیمار انگاری و هذیان زدگی مرتبط بدانیم. البته در اینجا کنجکاویمان باعث این پرسش می شود که چرا جمع شدن نیروی شهوی در «خود» می بایست براي فرد ناخوشایند باشد. به این پاسخ بسنده می کنم که ناخوشایندی همواره تجلّی حد بالاتری از تنش است و لذا آنچه اتفاق می افتد این است که کمیتی در حوزه رخدادهای مادی در اینجا نیز همچون جاهای دیگر به کیفیت روانیِ ناخوشایندی تبدیل می شود.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_سه
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
با این حال، چه بسا آنچه نقش تعیین کننده ای در ایجاد ناخوشایندی دارد، نه گستردگی مطلق رخداد مادی بلکه کارکرد خاصی از [مجموعه کارکردهای] آن گستردگی مطلق باشد. در اینجا می توانیم جرأت کنیم و به طور گذرا به این مسأله بپردازیم که اصولاً چه چیز باعث می شود که حیات ذهنی ما از محدوده خودشیفتگی فراتر رود و نیروی شهوی را به مصداق های امیال معطوف کند. برحسب استدلال فوق، باز هم پاسخ این است که این ضرورت وقتی ایجاد می شود که «خود» بیش از حد معینی از نیروی شهوی برای نیروگذاریِ روانی استفاده کرده باشد. خودمداری شدید اقدامی است برای مصونیت از بیماری، لیکن به عنوان آخرین چاره باید عاشق شویم تا از بیماري در امان باشیم و اگر به سبب سرخوردگی نتوانیم عاشق شویم، آنگاه حتماً بیمار خواهیم شد. این دیدگاه تا حدودی با ابیات هاینه در توصیف پدیدآییِ روانیِ آفرینش همخوانی دارد: «بی تردید بیماری واپسین سبب تمام انگیزه آفرینش بود. از راه آفرینش بهبودی خویش را می توانستم به دست آورم. با آفریدن سالم شدم. »
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_چهار
@sigmund1freud1
Instagram.com/Sigmund1freud1
ما دریافته ایم که دستگاه ذهنمان در درجه نخست برای فائق آمدن بر هیجاناتی طراحی شده است که در صورت فقدان ذهن، رنج آور میبودند و یا تأثیراتی بیماری زا میداشتند. پرداختن به این هیجانات در ذهن کمک بزرگی است به تخلیه درونی آن هیجاناتی که یا نمی توانند مستقیماً به بیرون تخلیه شوند و یا تخلیه آنها به این شکل فعلاً نامطلوب است. لیکن در مورد اول [یعنی امکان ناپذیر بودن تخلیه درونی هیجانات]، تفاوتی نمیکند که آیا این فرایند درونی پرداختن به هیجانات در مورد مصداق های امیال واقعی صورت میگیرد یا در مورد مصداق های خیالی. تفاوت بین این دو بعدها بارز میشود، یعنی چنانچه معطوف کردن نیروی شهوی به مصداق های امیال غیرواقعی (درونگرایی) منجر به جمع شدن آن گردد. در بیماران هذیان زده، خود بزرگبینی امکان پرداختن درونی به نیروی شهوی بازگشته به «خود» را به نحوی مشابه فراهم میکند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_پنجم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
احتمالاً فقط وقتی که خود بزرگبینی در این کار ناموفق میماند جمع شدن نیروی شهوی بیماريزا میشود و فرایند بهبودی را آغاز میکند، فرایندی که برای ما نوعی بیماری به نظر میرسد. در اینجا اندکی بیشتر ساز و کار هذیان زدگی را مورد بحث قرار میدهم و به آن دیدگاه هایی اشاره خواهم کرد که به گمان من درخور بررسی اند. به نظر من، تفاوت ناخوشی های هذیان زدگی با روانرنجوری های انتقال این است که در اولی نیروی شهوی ای که به سبب سرخوردگی آزاد شده است به مصداق های امیال در خیال معطوف نمی ماند، بلکه به «خود» بازمیگردد. بنابراین، خود بزرگبینی مطابقت میکند با غلبه روانی بر این میزانِ اخیر از نیروی شهوی و لذا قرینه درونگرایی و خیال پردازی ای است که در روانرنجوری های انتقال دیده میشوند. انجام نشدن این کارکرد روانی باعث پیدایش خود بیمارانگاریِ هذیان زدگی میگردد که وضعیتی مشابه اضطراب در روانرنجوری های انتقال است. میدانیم که این اضطراب را از طریق کنشهای روانیِ بیشتر میتوان برطرف کرد، یعنی از طرق تبدیل، واکنش واروونه یا ایجاد وسیله حفاظت (هراس بیمارگونه). فرایند متناظری که [برای رفع اضطراب] در هذیان زدگان صورت میگیرد عبارت است از کوشش برای اعاده، و نمودهای چشمگیر بیماری هم ناشی از همین کوشش اند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_ششم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
از آنجا که هذیان زدگی غالباً ــ اگر نه معمولاً ــ صرفاً موجب انقطاع ناقص نیروی شهوی از مصداق های امیال میشود، در توصیف بالینی آن میتوان به سه گروه از پدیده ها اشاره کرد: 1- (آنهایی که مبین وضعیت باقیمانده از یک حالت بهنجار یا یک روانرنجوری اند (پدیده های باقیمانده)؛ 2- (آنهایی که مبین فرایند بیمارگونه اند (انقطاع نیروی شهوی از مصداق های امیالش و همچنین خود بزرگبینی، خود بیمارانگاری، بیقراری عاطفی و انواع واپسروی)؛ 3- (آنهایی که مبین اعاده اند و نیروی شهوی در آنها به شیوه هیستری (در زوال عقل پیشرس یا هذیان زدگی به معنای واقعی کلمه) یا به شیوه روانرنجوری وسواسی (در پارانویا) بار دیگر به مصداق های امیال معطوف میشود. این نیروگذاری شهوی تازه از این حیث با نیروگذاری اول فرق دارد که در سطحی دیگر و اوضاعی متفاوت آغاز میشود. از [بررسی] تفاوت بین روانرنجوری های انتقال که از این نیروگذاری شهوی تازه ناشی می شوند و شکلبندی های متناظری که در آنها «خود» بهنجار است، میتوان به ارزشمندترین بصیرت ها درباره ساختار دستگاه ذهن بشر نائل شد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_هفتم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
سومین رهیافت براي مطالعه در خصوص خودشیفتگی، عبارت است از مشاهده زندگانی شهوانی انسانها با همه انواع تفاوتهایش در زن و مرد. درست همانگونه که نیروی شهویِ متمرکز به مصداق امیال در ابتدا نیروي شهوی متمرکز بر «خود» را از مشاهدات ما پنهان داشت، ایضاً در مورد مصداق گزینیِ نوزادان (و کودکانِ در حال رشد) نیز آنچه ابتدا توجه ما را به خود جلب کرد این بود که آنان مصداق های امیال جنسی شان را برحسب نحوه ارضا شدنشان برمیگزینند. نخستین ارضاهای جنسیِ مبتنی بر خودانگیزیِ جنسی در پیوند با کارکردهای حیاتی ای تجربه میشوند که هدف از آنها بقای خود است. غرایز جنسی در بدو امر به ارضای غرایز «خود» الحاق میشوند و فقط در مراحل بعدی قائم به ذات میگردند. لیکن حتی به هنگام استقلال غرایز جنسی، باز هم نشانه ای از الحاق اولیه آنها وجود دارد، زیرا آن کسانی که عهده دار غذا دادن و نگهداری و مراقبت از کودک هستند (یعنی در وهله نخست مادر کودک یا شخص جایگزین مادر)، اولین مصداق های امیال جنسی او میشوند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_هشتم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
اما در کنار این نوع مصداق گزینی و این منبع مصداق گزینی، که میتوان آن را «تکیه گاه جویانه» یا «الحاقی» نامید، تحقیقات روانکاوانه نوع دومی از مصداق گزینی را آشکار کرده است که به ذهن ما خطور نمیکرد. ما دریافته ایم که به ویژه آن کسانی که رشد نیروی شهوی شان دچار اختلال شده است (مانند منحرفان جنسی و همجنسگرایان)، در گزینش بعدیِ مصداقهای عشقشان، نه مادرِ خود بلکه نَفْسِ خودشان را الگو قرار داده اند. آنان به وضوح خودشان را در مقام مصداق عشق می طلبند و مصداق گزینیشان چنان است که باید آن را مبتنی بر خودشیفتگی نامید. مشاهدات ما در این زمینه مجاب کننده ترین دلیلی بوده که ما را به اتخاذ نظریه خودشیفتگی رهنمون شده است. با این حال، ما چنین نتیجه نگرفته ایم که انسانها را ــ برحسب اینکه مصداق گزینیشان از نوع تکیه گاه جویانه است یا از نوع مبتنی بر خودشیفتگی ــ میتوان به دو گروه کاملاً مجزّا تقسیم کرد. بلکه فرض ما این است که هر فردی میتواند به هر دوی این شیوه ها مصداق گزینی کند، هر چند که فرد یاد شده ممکن است یکی از این دو شیوه را بر دیگری ترجیح بدهد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_بیست_و_نهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
ما میگوییم که انسان در بدو امر از دو مصداق برای امیال جنسی اش برخوردار است (خودش و آن زنی که از او مواظبت میکند و شیرش میدهد) و به این ترتیب فرض میکنیم که خودشیفتگی اولیه به همه انسان ها حادث میشود و ممکن است در برخی موارد خود را به شکلی بارز در مصداق گزینی افراد نشان دهد. مقایسه دو جنس مذکر و موءنث همچنین نشان میدهد که مصداق گزینی آنان اساساً با یکدیگر فرق دارد، هر چند که البته این تفاوت ها همگانی نیستند. عشق کاملاً الحاقی به مصداق امیال، به مفهوم اخص کلمه، ویژگی مردان است. مبالغه چشمگیر جنسی در این نوع عشق، یقیناً از خودشیفتگی اولیه کودک ناشی میشود و لذا با انتقال آن خودشیفتگی به مصداق امیال جنسی تناظر دارد. این مبالغه جنسی سرچشمه حالت خاص عاشق شدگی است ــ حالتی که یادآور تمایلی مبرم و روان رنجورانه هم هست ــ و لذا علت آن را در ضعف «خود» (به دلیل عدم برخورداری از نیروی شهوی) و قوت مصداق محبوب می توان جست. در اکثر زنانی که میشناسیم (احتمالاً پاکدامن ترین و صادق ترین زنان)، فرایند متفاوتی رخ میدهد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_ام
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
با شروع بلوغ، رشد کامل آلات تناسلی زنانه که تا آن زمان در حالت بالقوه بوده اند، ظاهراً خودشیفتگی اولیه را تشدید میکند و این بر تحقق مصداق گزینیِ واقعی و مبالغه جنسیِ ملازم با آن تأثیر نامطلوبی باقی میگذارد. زنان، به ویژه اگر در بزرگسالی چهره ای زیبا داشته باشند، از خود راضی می شوند و آن محدودیت های اجتماعی را که بر مصداق گزینی شان تحمیل میشود با این احساس جبران میکنند. به عبارت دقیق تر، این قبیل زنان فقط به خویشتن عشق می ورزند، عشقی که در شدت و حدت مانند عشق مردان به آنان است. همچنین آنان نیازی به عشق ورزیدن ندارند، بلکه فقط می خواهند که کسی آنان را عاشقانه دوست بدارد و لذا آن مردی که واجد این شرط باشد محبوب دل آنها خواهد بود. براي این نوع زن در زندگانیِ شهوانیِ بشر باید اهمیت بسیار فراوانی قائل شد. مردان به شدت مفتون این قبیل زنان میشوند، نه فقط به دلیل اینکه زنان یاد شده زیبا هستند (چون معمولاً زیباترین زنان اند)، بلکه همچنین به سبب مجموعه ای از عوامل جالب روانی، زیرا کاملاً واضح است که وقتی فردی بخشی از خودشیفتگیِ خود را کنار میگذارد و عشق به مصداق امیال را میجوید، خودشیفتگیِ کسی غیر از خودش برای او بسیار گیرا خواهد بود.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_یکم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
این کتاب دانسته ها و فنونی را برای تاثیرگذاری بیشتر بر فرزندانتان و حمایت از آنان آموزش می دهد. شیوه های برقراری ارتباط را با کارتون های مصور درباره ی مهارت های مختلف حل مسئله آورده اند که روش های نوینی را برای غلبه بر مشکلات شایع و حل آنها عرضه می کند.
در این کتاب می توانید پاسخ سوالات زیر را پیدا کنید:
*چگونه بدون ناراحتی، خشمتان را از او ابراز کنید؟
*چگونه با خواسته های فرزندتان همراه شوید؟
*چگونه از راهکارها و جایگزین های دیگری به جای تنبیه استفاده کنید؟
*چگونه به شکلی مسالمت آمیر تعارض ها و اختلافات خانوادگی را حل و فصل کنید؟


#مطهره_وکیلی
#مشاور_کودک_و_نوجوان
#کلینیک_تخصصی_روانشناسی_گفت_مان
📞02126211383
@Goftmanclinicc
جذابیت بچه به میزان زیادی از خودشیفتگیِ او ناشی میشود، از دسترس ناپذیری و حالت از خود راضیِ او، درست مثل جذابیت برخی حیوانات که در ظاهر هیچ توجهی به ما ندارند (مانند گربه ها و حیوانات درنده بزرگ). در واقع، حتی تبهکاران مشهور و افراد بذله گو، آنگونه که در ادبیات نمایانده میشوند، به این علت توجه و علاقه ما را به خود جلب میکنند که به نحوی مداوم و با خودشیفتگی میتوانند از هر آنچه خود آنها را خفیف میسازد دوری کنند. گویی که به آنان حسد می ورزیم زیرا قادرند حالت روحیِ خوشی را برای خویش حفظ کنند، وضعیت شهوی زایل نشدنی ای که خود ما مدتها پیش از آن دست شستیم. البته جذابیت فراوان زنان خودشیفته، نقطه مقابل خود را نیز دارد. بخش بزرگی از نارضایتی عاشق، از تردیدهایش درباره صداقت معشوق، از شکوه هایش درباره سرشت معماگونه معشوق، ریشه در همین ناسازگاریِ انواع مصداق گزینی دارد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_دوم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
شاید بجا باشد که در اینجا اطمینان بدهم این توصیف درباره شکل زنانه زندگانیِ شهوانی، ناشی از هیچگونه میل مغرضانه به تحقیر زنان نیست. صرف نظر از اینکه غرض ورزی اصلاً در ذات من نیست، میدانم که این مسیرهای متفاوت رشد، (با ماهیت متفاوت کارکردهای بدن) در کلّیت زیست شناسانه بسیار پیچیده ای همخوانی دارند. مضافاً اینکه من اذعان دارم زنان زیادی هستند که طبق الگوی مردانه عشق می ورزند و همچنین متناسب با آن الگو،مبالغه جنسی نیز می کنند. حتی زنان خودشیفته که به مردان همچنان بی اعتنا باقی می مانند، راهی برای عشق کامل به مصداق امیال دارند. در فرزندی که این زنان به دنیا می آورند بخشی از بدن خودشان همچون چیزی بیرونی با آنان رویارویی میکند و آنها سپس ــ با ترك خودشیفتگی شان ــ به عشق کامل به مصداق امیال قادر می شوند. افزون بر این،زنان دیگری نیز هستند که برای گذار از خودشیفتگی (ثانوی) به عشق به مصداق امیال، نیازی به این ندارند که تا زمان بچه دار شدن صبر کنند. آنان قبل از سن بلوغ، احساسی مذکّرانه دارند و کم و بیش به شکلی مذکّرانه رشد میکنند. وقتی این زنان به بلوغ مونّثانه میرسند و این روند متوقف میشود، هنوز هم قادرند که خواهان کمال مطلوبی مردانه باشند، کمال مطلوبی که در حقیقت ادامه حیات آن سرشت پسرانه ای است که آنان خود زمانی از آن برخوردار بودند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_سوم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
آنچه را تاکنون به اشاره گفته ام میتوان با خلاصه کردن مسیرهایی که به انتخاب مصداق امیال منتهی میشود، چنین جمع بندی کرد: شخص به دو صورت میتواند عشق بورزد:
1) برحسب شکلی که مبتنی بر خودشیفتگی است:
الف. خصلت های فعلی خودش (به عبارت دیگر، شخص عاشق خودش میشود)؛
ب. خصلت های قبلی خودش؛
پ. خصلت هایی که مایل است داشته باشد؛
ت. کسی که قبلاً بخشی از خود او بوده است.
2) برجسب شکلی که مبتنی بر تکیه گاه جویی (الحاق) است:
الف. آن زنی که او را تغذیه میکند؛
ب. آن مردی که او را مراقبت میکند؛
و توالی افرادی که جایگزین آنان میشوند. پیش از رسیدن به بخش دیگری از بحث مقاله حاضر، نمیتوان دلیل موجهی برای محلوظ کردن ردیف «پ» در الگوی اول ارائه کرد. اهمیت و دلالت مصداق گزینیِ مبتنی بر خودشیفتگی در همجنس گرایی مردان را می بایست در پیوند با موضوعاتی دیگر مورد بررسی قرار داد. خودشیفتگی اولیه ای را که ما فرض کردیم در کودکان وجود دارد ــ و یکی از اصول مسلّم نظریه های ما راجع به نیروی شهوی است ــ کمتر میتوان از راه مشاهده مستقیم درك کرد، اما با استنتاج از موضوعی دیگر میشود بر آن صحه گذاشت.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_چهارم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
اگر نگرش والدین مهربان به فرزندانشان را مورد بررسی قرار دهیم، درمییابیم که آن نگرش در واقع احیا و باز تولید خودشیفتگیِ خودشان است که مدتها پیش کنار گذاشته بودند. چنانکه همگی میدانیم، شاخص مطمئنی که مبالغه [جنسی و عاطفی در مورد مصداق امیال] به دست میدهد و ما پیشتر آن را نشان خودشیفتگی در مصداق گزینی دانسته ایم، بر نگرش عاطفی والدین درباره فرزندانشان غالب است. در نتیجه، آنان به نحوی مبرم تمایل دارند که همه کمالات را به فرزندشان نسبت دهند ــ و البته مشاهده بدون اغراق، هیچ دلیلی برای این کار به دست نمیدهد ــ و تمام عیب و نقص های او را پنهان و فراموش کنند. (در حاشیه بد نیست اشاره شود که انکار [والدین در مورد وجود] تمایلات جنسی در کودکان به همین نکته مربوط است.) علاوه بر این، آنان تمایل دارند که تمام اکتسابات فرهنگی را که خودشیفتگیِ خود آنها ملزم به رعایتشان شده است به نفع فرزندشان تعلیق کنند و به نیابت از او مجدداً خواهان همان امتیازاتی شوند که خود مدت ها قبل کنار گذاشته بودند. فرزند آنان روزگاری خوشتر از روزگار والدینش خواهد داشت و مجبور به رعایت ضرورت هایی که به زعم آنان در زندگی فوق العاده مهم هستند نخواهد شد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_پنجم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
2025/07/04 09:32:07
Back to Top
HTML Embed Code: