Telegram Web Link
Sigmund1freud1 pinned Deleted message
#ادامه
ولی مرگ و زندگی، شکست و موفقیت، درد و لذت، فقر و ثروت، و نظایر آن به یکسان نصیب خوب و بد می شود. چنین چیز هایی مایه تعالی یا تدنی نیست؛ و بنابراین نه خوب است و نه بد.
۱۲. قوای فکری ما را قادر می سازند تا دریابیم همه چیز به سرعت نابود می شود: اجسام موجود در جهان مکان، و خاطره آن ها در جهان زمان از میان ما می رود. همچنین باید به طبیعت تمام چیز های محسوس پی بریم به ویژه چیز هایی که به واسطه لذت ما را می فریبند یا از بیم درد ما را می ترسانند یا به شدت خودپرستی ما را تحریک می کنند.
ادامه دارد...
#مارکوس_اورلیوس
#تاملات
#قسمت_بیست_و_هفتم
@sigmundfreud1
این کنش هنوز آگاه نیست، بلکه به طور قطع تواناییِ آگاهانه شدن را دارد (و اگر عبارت بروئر را به کار بریم)، اکنون که شرایط خاصی را کسب کرده، قادر است بدون مقاومت خاصی به ابژه ضمیر آگاه بدل شود. با در نظر گرفتن این قابلیت آگاه شدن، ما نظامِ .Cs را «پیش آگاه» می نامیم. اگر معلوم شد که آیا نوعی سانسور خاص هم نقشی در پیش بردنِ تبدیل امر پیش آگاه به آگاه دارد یا نه، آنگاه بهتر است با دقت بیشتری مابین نظام های .Pcs (پیش آگاه) و .Cs تفاوت قائل شویم. فعلاً تا همینجا بسنده میکنیم که به یاد داشته باشیم که نظامِ .Pcs واجد همان مشخصات نظام .Cs است و سانسورِ اکید وظیفه اش را در نقطه گذرِ کنش روانی از نظام .Ucs به  نظام Pcs به انجام می رساند. روانکاوی با پذیرش وجود این دو (یا سه) نظام روانی، از «روانشناسی توصیفی آگاهی» گامی به جلو برداشته و مسائل جدیدی را مطرح کرده و محتوایی جدید یافته است. تاکنون،روانکاوی غالباً به دلیل دیدگاه دینامیکش درباره فرایندهای ذهنی، از روانشناسی متمایز شده است؛ علاوه بر آن گویا به عنوان علم توپوگرافی روانی هم به حساب می آید و مشخص میکند که هر کنش روحی درون کدام نظام یا مابین کدام نظام ها به وقوع می پیوندد. با توجه به این قصد است که به روانکاوی «روانشناسیِ اعماق» هم گفته میشود. شاید روانکاوی این توان را داشته باشد که از این هم غنی تر شود، به شرطی که دیدگاه دیگری را نیز وارد محاسباتش کند.
#ضمیر_ناخوداگاه
نویسنده: #زیگموند_فروید
مترجم: #شهریار_وقفی_پور
#قسمت_سیزدهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
#ادامه
باید بفهمیم این چیز ها تا چه حد پست، حقیر، میرا و بی روحند. باید به ارزش واقعی کسانی که آرا و افکارشان شهره آفاق است پی بریم. باید به طبیعت مرگ واقف شویم؛ اگر به طور منظم در باب مرگ تامل کنیم و به کمک عقل اوهام و خیالات را از آن بزداییم، آن گاه بلافاصله در خواهیم یافت که مرگ چیزی جز فرایند طبیعی نیست (و فقط کودکانند که از فرایند طبیعی می هراسند).
ادامه دارد...
#تاملات
#مارکوس_اورلیوس
#قسمت_بیست_و_هشتم
@sigmund1freud1
Sigmund1freud1 pinned Deleted message
@sigmund1freud1
#دكتر_حميد_رضا_ارشدی
#تله_محروميت_عاطفی_يا_اجتماعی
🔘 چنانچه در دام #طرحواره #محروميت_هيجانی اسیر بشوید به سختی باور دارید که نیاز شما به دوست داشته شدن به هیچ  وجه از سوی دیگران برآورده نمی شود،احساس می کنید هیچ کس به شما توجه نمی کند،درکتان نمی کند و به شما اهمیت نمی دهد. خود را لایق رابطه با افراد بی عاطفه ،انعطاف ناپذیر و خشن می دانید (تسلیم) یا خودتان این گونه هستید (واکنش افراطی) و یا از #رابطه و عمق گرفتن آن گریزانید (گریز).
@sigmund1freud1
⭕️ همین مسئله به نارضایتی شما از رابطه دامن می زند و دائم بدلیل احساس گول خوردن بین دو احساس تنهایی و عصبانیت سرگردان هستید، عصبانیت شما از دیگران باعث دوری بیشتر دیگران از شما شده و همین امر شما را تنها تر می کند. این افراد احساس عمیق پوچی،معنی باختگی و بی تفاوتی هیجانی داشته،عشق را نمی دانند و آن را تجربه نمی کنند.
⭕️ بطوری کلی فرد تمایل به تداوم طرحواره دارد،بقول #فروید ما تمایل داریم که دردها و رنج های کودکی مان را زنده نگه داریم که به آن " اجبار به تکرار" می گفت. یکی از بینش های عمیقی که مراجع در فرآیند #روانکاوی بدست می آورد آگاهی نسبت به این عملکرد ناخودآگاه روانی خود است.
@sigmund1freud1
بطور مثال فرزند یک فرد میگسار چنانچه طرحواره محرومیت هیجانی در او شکل گرفته باشد و او تسلیم طرحواره شده باشد ،با کسی ازدواج می کند که میگسار است!! یا چنانچه با بد رفتاری والدین در کودکی مواجه بوده با فردی بد دهن ،گستاخ یا پرخاشگر ازدواج می کند. اما چنانچه وی از الگوی واکنش افراطی در مقابل طرحواره استفاده کند خودش در رفتار با همسرش تبدیل به یک آدم بد رفتار خواهد شد!!گرچه این پدیده گیج کننده است اما بکررات در محیط درمان در مراجعان دیده می شود که بطور کاملا ناهشیار هیزم به دامن آتش طرحواره می اندازند.
Instagram.com/sigmund1freud1
@sigmund1freud1
زندگی یک دانشگاه است، درس‌های هر ترم، پیش‌نیاز درس‌های ترم بعدی هستند.
اگر از درسی رد شوی، هفتاد سال هم که در این دانشگاه بمانی، تنها همان درس برایت ارائه می‌شود.
از این درس «خلاص» نمی‌شوی مگر آن را بیاموزی.

📕 یادداشت‌های یک روان‌پزشک
محمدرضا سرگلزایی
@sigmund1freud1
اگر مسأله توپوگرافی کنش های روحی را با جدیت دنبال کنیم، ناچار باید علاقه و مسیرمان را به تردیدی معطوف کنیم که در این نقطه سر برمی آورد. هنگامی که کنشی روانی (بهتر است در اینجا خود را به کنشی محدود کنیم که در ماهیت یک ایده است) از نظام .Ucs به نظام .Cs منتقل میشود، آیا نباید فرض کنیم که خود این انتقال، ثبت و شرحی تازه ــ به زبان بهتر، ثبتی ثانوی ــ از ایده مورد بحث را شامل میشود، که ممکن است همانطور که در موقعیت روانی جدیدی مستقر شده است، به موازات ثبت اصلیِ ناخودآگاه به حیات ادامه دهد؟ آیا نباید قبول کنیم که امر انتقال مبتنی بر تغییری در حالت ایده است، تغییری که مصالحی یکسان را شامل میشود و در موقعیتی یکسان هم رخ میدهد؟ گرچه چنین پرسشی ممکن است غامض و گیج کننده به نظر آید، لیکن اگر بخواهیم به برداشتی قطعی تر از توپوگرافی روانی، یعنی به برداشتی از بعد عمقیِ ذهن دست یابیم، باید این پرسش را مطرح کنیم. این پرسش در نوع خود سوالی دشوار است چرا که مرزهای روانشناسیِ ناب را درمینوردد و به روابط دستگاه روانی با کالبدشناسی (آناتومی) اشاره میکند. دقیقاً میدانیم که در ناهنجارترین معنا چنین روابطی وجود دارند. تحقیقات به گونه ای انکارناپذیر اثبات کرده اند که فعالیت ذهنی به کارکرد مغز وابسته است و به هیچ عضو دیگری تا این حد وابسته نیست. با کشف اهمیت نابرابرِ قسمت های متفاوت مغز و روابط ویژه شان با قسمت های خاص بدن و با فعالیت های ذهنی خاص، در تحقیقاتمان پیشتر رفته ایم، هرچند نمیدانیم تا چه حد. لیکن هر کوششی که براي کشف مکان و مواضع فرایندهای ذهنی از این نقطه آغاز کند و هر تلاشی که افکار و ایده ها را به مثابه اندوخته هایی در سلول های عصبی و هیجانات را به منزله انتقالی در طول رشته های عصبی در نظر آورد کاملاً به شکست خواهد انجامید.
#ضمیر_ناخوداگاه
نویسنده: #زیگموند_فروید
مترجم: #شهریار_وقفی_پور
#قسمت_چهاردهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
#ادامه
۱۳. تیره بخت ترین انسان کسی است که سودای فهم کل خلقت را در سر داشته باشد و به قول شاعر 《به پژوهش در اعماق زمین بپردازد》 و با دقت در پی کشف اسرار ارواح دیگران باشد، غافل از این که به روح خویش پرداختن و خادم وفادارش بودن او را کفایت می کند.
#تاملات
#مارکوس_اورلیوس
#قسمت_بیست_و_نهم
@sigmund1freud1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه علائم #اتیسم را در #کودک خود تشخیص دهیم و به روانشناس کودک مراجعه کنیم؟
#کلیپ
کانال روانشناسی زیگموند فروید 👇
@sigmund1freud1
باید گفت چنین سرنوشتی در انتظارِ تمامیِ نظریاتی است که برای تشخیص موضعِ کالبدشناختیِ نظامِ .Cs ــ یعنی فعالیت ذهنی ضمیر آگاه ــ تلاش دارند و فکر میکنند که موضع آن در کورتکس است و محل فرایندهای ناخودآگاه را در بخش های زیر ـ کورتکس مغز تصور میکنند. اینجا حفره یا شکافی وجود دارد که در حال حاضر پرنانشدنی است و پر کردنِ آن هم از وظایف روانشناسی نیست. عجالتاً توپوگرافیِ روانیِ ما با این کالبدشناسی کاري ندارد و به مواضع کالبدشناختی مرتبط نیست، لیکن به مناطقی در دستگاه روحی ارجاع میشود که ممکن است در بدن مستقر باشند. از این لحاظ مانعی بر سر کار ما وجود ندارد و طبق مقتضیات خودش پیش میرود؛ لیکن تذکر این نکته به خودمان مفید خواهد بود که در شرایط موجود فرضیه های ما قرار نیست به چیزي بیش از توضیحات و مثال های تصویری بینجامند. اولین امکان از دو امکانی که لحاظ کردیم ــ یعنی این که مرحله آگاه یک آرمان یا ایدئال حاکی از ثبتی جدید از آن ایدئال است که در محلی دیگر مستقر است ــ بیشک امکانی خام تر و در عین حال برای کار ما آسان تر است. فرضیه دوم ــ مبتنی بر تغییر فقط کارکردی حالت ایده ــ به طور پیشینی ممکن تر است، لیکن انعطاف کمتری دارد و دخل و تصرف در آن و کنترلش سخت تر است. فرضیه اول، یا فرضیه توپوگرافیک، مبتنی بر نوعی جداییِ توپوگرافیک نظام های .Cs و .Ucs است و در ضمن حاکی از آن است که این امکان هست که ایده یا فکری به طور همزمان در هر دو مکان دستگاه روحی و ذهنی وجود داشته باشد ــ در واقع، اگر برای ایده یا فکری توسط سانسور مانعی ایجاد نشود، با نظم و قاعده از این وضعیت به وضعیت دیگر می رود و ممکن است مکان یا ثبت اولیه خود را هم از دست ندهد.
#ضمیر_ناخوداگاه
نویسنده: #زیگموند_فروید
مترجم: #شهریار_وقفی_پور
#قسمت_پانزدهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
#ادامه
۱۴. اگر قرار باشد که سه هزار سال، یا حتی سی هزار سال زندگی کنی به یاد داشته باش که تنها زندگی ای که انسان می تواند از دست بدهد همان زندگی است که در حال حاضر دارد و افزون بر آن این که انسان نمی تواند غیر از زندگی که از دست می دهد زندگی دیگری داشته باشد. این امر یدین معناست که طولانی ترین و کوتاه ترین زندگی با یکدیگر فرقی ندارند زیرا زمان حال به یک اندازه به همه تعلق دارد ولی زمان گذشته دیگر در اختیار ما نیست.
ادامه دارد....
#تاملات
#مارکوس_اورلیوس
#قسمت_سی_ام
@sigmund1freud1
این دیدگاه اگرچه غریب است، لیکن میشود با استفاده از مشاهدات عمل روانکاوی از آن پشتیبانی کرد. اگر بیمار را از ایده و فکری آگاه کنیم که او زمانی سرکوبش کرده، لیکن ما در او کشف کرده ایم، افشاگریِ ما در ابتدا تغییری در موقعیت ذهنی یا روانی او ایجاد نمیکند. مهمتر از آن، این عمل سرکوب را برطرف نمیکند یا حتی آثار آن را از بین نمیبرد،اگرچه شاید بنا به این واقعیت انتظار داشته باشیم که ایده سابقاً ناخودآگاه که اکنون آگاه شده، باید کارکرد مذکور را داشته باشد. برعکس، در ابتدا آنچه به آن میرسیم حالت تازه و قویِ پس زدنِ ایده سرکوب شده است. اما اکنون بیمار در واقعیت عملی ایده ای یکسان را در دو شکل و در دو مکان متفاوت دستگاه ذهنی و روانی اش دارد: اول اینکه خاطره ای آگاه از اثر و رد شنیداری ایده دارد که حامل همان چیزی است که به او گفته ایم؛ دوم،همانطور که مطمئنیم، خاطره ای ناخودآگاه نیز از تجربه اش دارد که در همان شکلِ قبلیِ خود است. عملاً حتی پس از اینکه بر انواع شیوه های مقاومت غلبه شد، سرکوب برطرف نخواهد شد مگر آن که ایده آگاه با رد پای خاطره ناخودآگاه ارتباط برقرار کرده باشد. تنها از طریق آگاه ساختن همین رد است که این امر [یعنی حذف سرکوب] میتواند به موفقیت ختم شود. در ملاحظه ای سطحی ممکن است اینطور به نظر آید که ایده ها و افکار آگاه و ناخودآگاه ثبت هایی جداگانه از محتوایی یکسان دارند و از نظر توپوگرافیک مجزا هستند؛ لیکن لحظه ای تأمل نشان میدهد که همسانی مابین اطلاعاتی که به بیمار داده میشود و خاطره سرکوب شده اش فقط در سطح ظاهر است. شنیدنِ چیزی و تجربه کردن همان چیز، از نظر ماهیت روانشناختی شان کاملاً متفاوت اند؛ چه رسد به این که محتوای هر دو شان یکی باشد.
به هر حال فعلاً در موقعیتی نیستیم که لازم باشد بین دو امکانی که شرحش رفت یکی را انتخاب کنیم. شاید بعدتر با عواملی رو به رو شویم که تعادل را به نفع این یا آن امکان به هم بزند، شاید کشف کردیم که پرسش ما چارچوبی نامناسب دارد، و اینکه باید تفاوت مابین ایده آگاه و ناخودآگاه را کاملاً به طریقی دیگر تعریف کرد.
#ضمیر_ناخوداگاه
نویسنده: #زیگموند_فروید
مترجم: #شهریار_وقفی_پور
#قسمت_شانزدهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
#ادامه
بنابراین چیزی جز همان لحظه گذرا را از دست نمی دهیم، چون هیچ کس نمی تواند گذشته یا آینده را از دست بدهد زیرا چگونه می توان کسی را از چیزی که به او تعلق ندارد محروم کرد؟ پس باید دو نکته را به خاطر داشنه باشیم. اول این که تمام ادوار خلقت از ازل شکل تکراری یکسانی داشته اند بنابراین تماشای منظره ای یکسان به مدت یک سال یا دویست سال یا تا ابد فرقی نمی کند. دوم این که چون مرگ فرا رسد زیان کسانی که طولانی ترین و کوتاهترین عمر را داشته اند دقیقا به یک اندازه است، زیرا انسان نمی تواند چیزی جز زمان حال را از دست بدهد چون این تنها چیزیست که دارد و کسی نمی تواند چیزی را که ندارد از دست بدهد.
ادامه دارد...
#تاملات
#مارکوس_اورلیوس
#قسمت_سی_و_یکم
@sigmund1freud1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#انگیزشی
#کلیپ
♦️شکست ، هدف و سخت کوشی در زندگی
کانال روانشناسی زیگموند فروید 👇
@sigmund1freud1
۳- احساسات ناخوداگاه
بحث فوق را به ایده ها و افکار محدود کرده ایم، اکنون باید پرسشی دیگر را پیش بکشیم که پاسخ دادن به آن، مسلّماً به تدقیق دیدگاه های نظری ما کمک میکند. گفته ایم که ایده های آگاه و ناخودآگاه وجود دارند، لیکن آیا کشش های غریزی و عواطف و احساسات ناخودآگاه هم وجود دارند؛ یا در این مورد شکل بخشیدن به آمیزه هایی از این نوع بی معناست؟
من اعتقاد دارم که در واقع برنهاد صفات آگاه و ناخودآگاه برای غریزه به کار بردنی نیست. هیچوقت امکان ندارد که غریزه ابژه آگاهی باشد ــ تنها بازنمود آن غریزه است که میتواند ابژه آگاهی باشد. وانگهی حتی در ضمیر ناخودآگاه هم هیچ غریزه ای نمیتواند از طریقی به جز یک ایده یا فکر معرفی شود. اگر غریزه خودش را به ایده ای وصل نکند یا خود را به منزله حالتی متأثر ظاهر نکند نمیتوانیم هیچ چیز در مورد آن بدانیم. مع الوصف وقتی که از یک کشش غریزی ناخودآگاه یا از کشش غریزی سرکوب شده حرف میزنیم، دقیق نبودن شیوه بیانمان ضعفی بی ضرر است، زیرا منظورمان از یک کشش غریزی نمیتواند چیزی باشد مگر بازنمود فکریِ آن چیزی که خود امری ناخودآگاه است، چون هیچ تعبیر دیگری مد نظر قرار نمیگیرد.
#ضمیر_ناخوداگاه
نویسنده: #زیگموند_فروید
مترجم: #شهریار_وقفی_پور
#قسمت_هفدهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
اگه می‌خوای به جایی برسی، منتظر کسی نباش!
@sigmund1freud1
#ادامه
عمر آدمی لحظه ای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساساتش مبهم، جسمش طعمه کرم ها، نفسش گردبادی ناآرام، سرنوشتش نامعلوم و شهرتش ناپایدار است. مختصر این که آدمی از لحاظ جسمانی همچون آب جاری و از لحاظ نفسانی همچون خواب و خیال است؛ زندگی چیزی نیست جز نبرد، اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه و پس از شهرت، گمنامی فرا می رسد.
ادامه دارد...
#تاملات
#مارکوس_اورلیوس
#قسمت_سی_و_دوم
@sigmund1freud1
شاید انتظار داشته باشیم که پاسخ به مسأله احساسات، عواطف و تأثرات ناخودآگاه بسیار ساده و بدیهی باشد. مگر ماهیت عاطفه این نیست که از آن آگاه باشیم و به عبارت دیگر برای آگاهی مفهوم و شناخته شده باشد؟ به همین دلیل شاید امکانِ اسناد ناخودآگاهی به هیجانات و احساسات و عواطفی که با آنها درگیریم بعید باشد. اما در کار روانکاوی، ما به کرّات از عشق، نفرت، خشم و دیگر احساسات ناخودآگاه حرف میزنیم و محال است که از به کار بردن حتی ترکیب غریبی چون «آگاهیِ ناخودآگاه از گناه» یا عبارت متناقضی مثل «اضطراب ناخودآگاه» اجتناب کنیم. آیا در به کار بردن این اصطلاحات به نسبت صحبت کردن از «غرایز ناخودآگاه» معنای بیشتری نهفته است؟ در واقع، این دو مورد چندان یکسان نیستند. در اولین قدم، ممکن است کششی عاطفی یا هیجانی دریافت شده، لیکن بد تعبیر شود. این کشش به دلیلِ سرکوبِ نمایش و بروز مناسبِ آن، به سمتی رانده میشود که به ایدهای دیگر مرتبط شود، و در این لحظه آگاهی این ایده را به منزله بروز آن ایده دیگر تلقی میکند. اگر ما پیوند حقیقی را احیا کنیم، کشش عاطفیِ اصلی، یعنی کشش ناخودآگاه را فراخوانده ایم. تا آن موقع تأثیر این کشش هرگز ناخودآگاه نبوده، بلکه آنچه رخ داده این بوده که ایده مربوط به آن کشش تحت سرکوب بوده است. به طور کلی به کار بردن اصطلاحاتی چون «تأثر ناخودآگاه» و «احساس ناخودآگاه»، به آن اُفت و خیزهای غریزه اشاره دارد که آدمی در نتیجه سرکوب متحمل آنها شده است، آن هم توسط عاملِ کمیِ موجود در کشش غریزی. میدانیم که امکان سه گونه تأثیر نامطلوب وجود دارد: یا تأثر آن کشش، کلاً یا نسبتاً، باقی می ماند؛ یا از نظر کیفی به شکل متفاوتی از تأثر تغییر شکل می یابد که در بیشتر مواقع به اضطراب بدل میشود؛ یا فرو نشانده میشود و به عبارت دیگر از بسط و توسعه آن کلاً جلوگیری میشود.
#ضمیر_ناخوداگاه
نویسنده: #زیگموند_فروید
مترجم: #شهریار_وقفی_پور
#قسمت_هجدهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قدرت #رواندرمانی_شناختی مبتنی بر #واقعیت_نگری است.
#کلیپ
کانال روانشناسی زیگموند فروید 👇
@sigmund1freud1
2025/07/08 00:27:17
Back to Top
HTML Embed Code: