Telegram Web Link
Sigmund1freud1 pinned Deleted message
بیماری، مرگ، چشم پوشی از لذت و محدود شدن اراده اش هرگز او را متأثر نخواهد کرد. برای خشنودی اش، قوانین طبیعت و جامعه ملغی خواهند شد و بار دیگر او واقعاً مرکز و کانون جهان هستی خواهد بود: «اعلیحضرت بچه»، همانگونه که زمانی ما خود را تصور میکردیم. کودك آن رویاهای آرزومندانه ای را که والدینش هرگز عملی نکردند تحقق خواهد بخشید: پسر بچه به جای پدرش مردی متشخّص و قهرمان خواهد شد و دختربچه برای جبرانِ گرچه دیر هنگامِ وضع مادرش با یک شاهزاده ازدواج خواهد کرد. در حساسترین نقطه نظام خودشیفتگی، یعنی جاودانگیِ «خود» که سخت در مضیقه واقعیت است، کودك حکم مأمنی را دارد که موجب آرامش خاطر والدین میشود. مهر و محبت والدین، که بسیار ترحم انگیز و در اصل بچگانه است، چیزی نیست مگر خودشیفتگیِ احیا شده والدین که وقتی به عشق به مصداق امیال تبدیل میشود خصوصیات سابق خود را قطعاً برملا میکند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_ششم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
Forwarded from Sigmund1freud1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمتی کوتاه از یک روز عادی یک کودک با #اختلال #بیش_فعالی - نقص توجه
#ADHD
#کلیپ
کانال روانشناسی زیگموند فروید 👇🏻
@sigmund1freud1
《پ》
اختلالاتی که خودشیفتگیِ اولیه کودك را در معرض خطر قرار میدهند، واکنش های کودك برای محافظت از خویشتن در برابر آن اختلالات و مسیرهایی که کودك در نشان دادن این واکنش ها ناگزیر به آنها کشانده میشود ــ اینها موضوعات مهمی هستند که هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته اند، ولی من قصد دارم فعلاً آنها را مسکوت بگذارم. لیکن مهم ترین بخش این موضوعات را میتوان با عنوان «عقده اختگی» مشخص کرد (در پسربچه ها اضطراب درباره [از دست دادنِ] قضیب، در دختربچه ها حسرت داشتن قضیب) و در پیوند با تأثیر منع اولیه از فعالیت جنسی مورد بحث قرار داد. پژوهش روانکاوانه به طور معمول ما را قادر میسازد بی ثباتی های غرایز شهوی را (وقتی از غرایز «خود» جدا شده و در تقابل با آنها قرار میگیرند) ریشه یابی کنیم. ولی در حوزه خاص عقده اختگی، پژوهش روانکاوانه استنتاج وجود دوره ای و وضعیت روانی ای را امکان پذیر میسازد که هر دو گروه این غرایز هنوز در وحدت با یکدیگر کارکرد داشتند و به نحوی جدایی ناپذیر با یکدیگر درآمیخته بودند و به صورت علائق ناشی از خودشیفتگی تبلور می یافتند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_هفتم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اثرات #دارو_نماها
#کلیپ
اثر placebo# چیست؟
چه فوایدی در پژوهش ها دارد؟

کانال روانشناسی زیگموند فروید 👇🏻
@sigmund1freud1
آدلر مفهوم «اعتراض مذکّرانه» را بر مبنای همین چارچوب مطرح کرده است. وی این مفهوم را تقریباً تا حد یگانه نیروی برانگیزاننده در شکل گیری شخصیت و ایضاً روان رنجوری ارتقا داده است و شالوده آن را ارزش گذاری اجتماعی ــ و نه گرایشی مبتنی بر خودشیفتگی و لذا مربوط به نیروی شهوی ــ می داند. تحقیقات روانکاوانه از بدو امر وجود و اهمیت «اعتراض مذکّرانه» را تشخیص داده، ولی برخلاف آدلر آن را واجد خصوصیات خودشیفتگی و ناشی از عقده اختگی دانسته است. «اعتراض مذکّرانه» در شکلگیری شخصیت دخیل است و همراه با بسیاری عوامل دیگر آن را ایجاد میکند، ولی برای تبیین مسائل روان رنجوری ها (که آدلر هیچ جنبه آنها را در نظر نمیگیرد مگر اینکه روان رنجوری ها چگونه در خدمت غرایز «خود» قرار میگیرند) به کلی نامناسب اند. به اعتقاد من مبتنی کردن نحوه ایجاد روان رنجوری بر شالوده محدودی همچون عقده اختگی کاملاً ناممکن است، صرف نظر از اینکه عقده یادشده با چه شدت و حدتی به صورت یکی از مقاومت های مردان به درمان روان رنجوری ممکن است برجسته و مهم شود.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_هشتم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
در حاشیه این موضوع را درخور ذکر میبینم که برخی بیماران مبتلا به روان رنجوری را سراغ دارم که در آنها «اعتراض مذکّرانه» ــ یا، به زعم ما، عقده اختگی ــ نقش بیماری زا ندارد و یا اصلاً به وجود نمی آید. مشاهده بزرگسالان بهنجار حاکی از آن است که خودبزرگ بینیِ سابق آنان مهار شده است و آن خصوصیات روانی ای که نشانه خودشیفتگی کودکانه آنان بود محو شده اند. نیروی شهوی متمرکز بر《خود》آنان چه شده است؟ آیا باید فرض کنیم که تمام آن نیرو به نیروگذاريِ روانی در مصداق امیال منتقل شده است؟ این امکان آشکارا با تمام روند بحث ما مغایرت دارد؛ با وجود این، سرنخی از پاسخی دیگر به این پرسش را میتوان در روانشناسیِ سرکوب یافت. دریافته ایم که چنانچه تکانه های غریزیِ نیروی شهوی با عقاید فرهنگی و اخلاقیِ فرد تعارض پیدا کنند، دچار تغییر و تحول سرکوب بیماری زا میشوند. البته منظورمان از بیان این مطلب این نیست که فرد یاد شده معرفتی صرفاً فکری [یا آگاهانه] از وجود این عقاید دارد؛ بلکه منظورمان همواره این است که عقاید مورد نظر برای وی حکم معیار را دارند و او به آنچه آن عقاید برایش تعیین میکنند تن در میدهد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_سی_و_نهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
پیش از این گفته ایم که سرکوب از «خود» نشات میگیرد؛ اکنون به نحوی دقیق تر میتوانیم بگوییم که سرکوب از عزّت نَفْس《خود》 ناشی میشود. همان برداشت ها، تجربه ها، تکانه ها و امیالی را که یک فرد برای خویش روا میدارد یا دستکم آگاهانه به آنها فکر میکند، فرد دیگری ممکن است با نهایت خشم مردود بشمارد یا حتی پیش از ورودشان به ضمیر آگاه آنها را منکوب کند. تفاوت این دو فرد را ــ که دربرگیرنده عامل مشروط کننده سرکوب است ــ میتوان به سهولت به روشی بیان کرد که تبیین آن بر اساس نظریه نیروی شهوی را امکان پذیر میسازد. [بدین ترتیب] میتوانیم بگوییم که یکی از این دو نفر آرمانی را در خویشتن ایجاد کرده که محک سنجش 《خود》بالفعل اوست، حال آنکه دیگری چنین آرمانی ندارد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهلم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
برای «خود»، شکل گیری یک آرمان حکم عامل مشروط کننده سرکوب را دارد. 《خود》آرمانی در این مرحله هدف همان خود دوستی ای است که 《خود》بالفعل در کودکی از آن بهره مند بود. خودشیفتگیِ فرد اکنون در این 《خود》آرمانیِ جدید جلوه گر میشود که ــ مانند 《خود》دوره کودکی ــ تصور میکند همه کمالات ارزشمند را داراست. همچون همه موارد دیگری که نیروی شهوی دخیل است، انسان در این مورد نیز نشان داده است که نمی تواند از آنچه زمانی مایه ارضای او بوده دست بشوید. آدمی نمی خواهد از کمال خودشیفته کودکی اش صرف نظر کند و هنگامی که در حین رشد، سرزنش های دیگران و برانگیخته شدن داوری های خرده گیرانه خودش باعث تشویش او میگردند و لذا دیگر نمی تواند آن کمال را برای خویشتن حفظ کند، آنگاه می کوشد تا آن را در شکلی جدید یعنی به صورت یک 《خود》آرمانی بازیابد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_یکم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
آرمانی سازی فرایندی دربرگیرنده مصداق امیال است. از طریق این فرایند، مصداق مورد نظر بدون آنکه ماهیتش دگرگون شود، در ذهن فرد بزرگ و متعالی می شود. آرمانی سازی هم در حوزه نیروی شهویِ متمرکز بر «خود» میسر است و هم در حوزه نیروی شهوی متمرکز بر مصداق امیال. برای مثال، مبالغه جنسی درباره یک مصداق امیال، حکم آرمانی ساختن آن را دارد. دو مفهوم «والایش» و «آرمانیسازی» را از این حیث میتوان متمایز کرد که والایش به غریزه مربوط میشود و آرمانی سازی به مصداق امیال.
والایش فرایندی مربوط به نیروی شهوی متمرکز بر مصداق امیال است که طی آن، غریزه خود را به سمت هدفی غیر از ــ و دور از ــ ارضای جنسی هدایت میکند. در این فرایند، بر دور شدن از امیال جنسی تأیید میشود. آنچه وی به عنوان آرمان در برابر خویشتن مینهد، جایگزینی است برای خودشیفتگیِ از دست رفته کودکی اش، خودشیفتگی ای که برحسب آن، او آرمان خویشتن بود. این بحث قاعدتاً ما را به بررسی رابطه بین شکل گیری آرمان و والایش رهنمون میشود.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_دوم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
والایش فرایندی مربوط به نیروی شهویِ متمرکز بر مصداق امیال است که طی آن، غریزه خود را به سمت هدفی غیر از ــ و دور از ــ ارضای جنسی هدایت میکند. در این فرایند، بر دور شدن از امیال جنسی تأیید میشود. آرمانی سازی فرایندی دربرگیرنده مصداق امیال است. از طریق این فرایند، مصداق مورد نظر بدون آنکه ماهیتش دگرگون شود، در ذهن فرد بزرگ و متعالی میشود. آرمانی سازی هم در حوزه نیروی شهویِ متمرکز بر «خود» میسر است و هم در حوزه نیروی شهویِ متمرکز بر مصداق امیال. برای مثال، مبالغه جنسی درباره یک مصداق امیال، حکم آرمانی ساختن آن را دارد. دو مفهوم «والایش» و «آرمانی سازی» را از این حیث میتوان متمایز کرد که والایش به غریزه مربوط میشود و آرمانی سازی به مصداق امیال. شکل گیری 《خود》آرمانی غالباً با والایش غریزه اشتباه میشود و فهم ما را از حقایق با مشکل رو به رو میکند. نمیتوان گفت کسی که خودشیفتگی اش را با تکریم یک 《خود》 آرمانی عوض کرده، به صرف این کار، لزوماً موفق به والایش غرایز شهوی اش شده است.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_سوم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
درست است که 《خود》آرمانی چنین والایشی را میطلبد، اما قادر به تحمیل آن نیست. والایش کماکان فرایند خاصی است که آرمان میتواند باعث آن شود، ولی اجرای والایش به نحو کاملاً مستقلی انجام میگیرد. دقیقاً در روان رنجوران است که بیشترین تفاوت بالقوه را بین رشد 《خود》آرمانی آنان و میزان والایش غرایز بدوی شهوی شان مشاهده میکنیم و به طور کلی متقاعد ساختن انسان آرمانگرا به معطوف کردن نیروی شهوی اش به مصداق نامناسب بسیار دشوارتر از متقاعد ساختن فردی معمولی است که تا آن حد پر مدعا نیست. علاوه بر این، شکل گیری《خود》آرمانی و والایش، ارتباط کاملاً متفاوتی با علت ایجاد روان رنجوري دارند. همانگونه که پیشتر دیدیم، شکل گیری 《خود》آرمانی مطالبات «خود» را تشدید میکند و قویترین حامی سرکوب است؛ [متقابلاً] سرکوب حکم یک راه خروج را دارد، راهی برای اجابت آن مطالبات بدون سرکوب. یافتن یک کنشگر روانی که ارضای خودشیفته از 《خود》آرمانی را تضمین میکند و به همین منظور دائماً بر 《خود》بالفعل نظارت دارد و با آن آرمان میسنجدش، نباید مایه شگفتی ما باشد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_چهارم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
اگر چنین کنشگری وجود نداشته باشد، امکان ندارد بتوانیم آن را کشف کنیم، بلکه فقط میتوانیم آن را تشخیص دهیم، زیرا میتوان اندیشید که آنچه «وجدان» مینامیم واجد همان خصوصیات لازم است. تشخیص این کنشگر روانی امکان فهم این توهم را که به اصطلاح «مورد توجه دیگران هستیم» یا به تعبیر درست تر «دیگران ما را زیر نظر دارند» برایمان فراهم میکند. توهم یادشده از جمله نشانه های بارز بیماری های پارانویایی است و میتواند به صورت یک بیماری مجزّا و یا همراه با روانرنجوريِ انتقال رخ بدهد. بیمار مبتلا به این توهم شکوه میکند که دیگران همه افکار او را میدانند و ناظر و مراقب اَعمالش هستند. از صداهایی که مشخصاً با ضمیر سوم شخص با بیمار صحبت میکنند («آن زن حالا باز هم دارد به این موضوع فکر میکند»، «آن مرد الان دارد بیرون میرود»)، او به کارکرد این کنشگر پی میبرد. این شکوه، موجه و مبین یک حقیقت است. چنین نهاد قدرتمندی که ما را زیر نظر دارد، افکارمان را کشف میکند و همه مقصودهایمان را به باد انتقاد میگیرد، واقعاً وجود دارد. در واقع، این نهاد به طور معمول در تک تک ما وجود دارد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_پنجم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
توهمِ زیر نظر بودن، این نهاد قدرتمند را به شکلی واپسروانه به ما میشناساند و بدینسان خاستگاه و علت عصیان بیمار علیه آن را برایمان روشن میکند. زیرا آنچه بیمار را به شکلگیری خود آرمانی واداشت (خود آرمانی ای که وجدان به نیابت از آن همچون یک نگهبان عمل میکند)، از تأثیر عیبجوییِ والدین سرچشمه گرفت (عیبجویی ای که به واسطه این صدا به بیمار افاده میشود). با گذشت زمان، آن کسانی که بیمار را [در نهادهای آموزشی] تعلیم و تربیت دادند و همچنین مجموعه عظیم و توصیف ناشدنی همه دیگر کسانی که در محیط بلافصل او بودند (انسان هایی مانند خود او) و نیز افکار عمومی، از این حیث کارکردی شبیه کارکرد عیب جویانه والدین بیمار داشتند. بدین ترتیب، حجم زیادی از نیروی شهویِ ذاتاً همجنسگرا در شکلگیری خود آرمانیِ خودشیفته سهیم میشود و با حفظ آن، براي خویش مفرّ و مایه ارضا می یابد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_ششم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
ایجاد وجدان در اصل تجلّیِ نخست عیبجوییِ والدین و متعاقباً جامعه است. وقتی منع انجام کاری یا مانعی در راه انجام آن در وهله اول از بیرون در فرد ایجاد میشود، گرایش به سرکوب به وجود می آید و این تکرار فرایند شکلگیريِ وجدان است. بیماريِ توهم، این صداها و نیز افراد زیادي را [که در بالا ذکر شد] مجدداً در کانون توجه فرد قرار میدهد و بدینسان تطور وجدان به نحوی واپسروانه تکرار میشود. لیکن شورش علیه این «نهاد سانسورکننده» از میل شخص (میلی که با ماهیت اساسی بیمارياش همخوانی دارد) به آزادساختن خویشتن از قید و بند تمام این عوامل ــ و در درجه نخست، تأثیر والدین ــ و بازگرداندن نیروی شهوی همجنسگرا از آنها ناشی میشود. از آن پس، وجدان شخص به نحوي واپسروانه به صورت عاملی متخاصم از بیرون به رویارویی با او میپردازد.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_هفتم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
شکوه های هذیان زدگان نیز نشان میدهد که در اصل، خودنکوهیِ وجدان با خویشتن نگری ای که بر آن مبتنی است مطابقت میکند. بدینسان فعالیت آن ذهنی که کارکرد وجدان را بر عهده دارد، در خدمت تحقیق داخلی نیز هست و فلسفه از این راه مطالب لازم برای فعالیت های فکری خود را به دست می آورد. احتمال دارد که این موضوع بر گرایش خصیصه نمای هذیان زدگان به برسازیِ نظام های نظر پردازانه تأثیرگذار باشد. اگر شواهدی دال بر فعالیت این نهاد ناظر و عیبجو ــ که با تشدید یافتن، به وجدان و دروننگریِ فلسفی تبدیل میشود ــ در سایر حوزه ها یافت شود، این قطعاً برای ما اهمیت خواهد داشت. در اینجا از آنچه هربرت سیلبرر «پدیده کارکردی» نامیده است ذکری به میان خواهم آورد که بیشک از جمله معدود نظرهای ارزشمند افزوده شده به نظریه رویاست.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_هشتم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
چنان که میدانیم، سیلبرر ثابت کرده است که در حالات بین خواب و بیداری میتوانیم تبدیل فکر به تصویر بصری را مستقیماً مشاهده کنیم، اما در اغلب این موقعیت ها ما بازنماییِ حالات بالفعل کسی که در مقابل خواب مقاومت میکند (رغبت، خستگی مفرط، و از این قبیل) را داریم و نه بازنماییِ محتوای یک فکر را. وی به طریق اولی نشان داده است که نحوه پایان یافتن برخی رویاها یا برخی قسمت بندی ها در محتوای آنها، صرفاً مبین ادراك فرد رویابین از خواب و بیداری خودش است. سیلبرر بدین ترتیب نقش مشاهده ــ به مفهوم توهم فرد هذیان زده در مورد اینکه کسانی که او را زیر نظر دارند ــ در شکلگیری رویا را معلوم کرده است. مشاهده در همه رویاها چنین نقشی را ایفا نمیکند. بیتوجهی من به این عامل احتمالاً از آنجا ناشی میشود که در رویاهای خودم مشاهده نقش مهمی ندارد. چه بسا در اشخاصی که به لحاظ فلسفی باهوش اند و به درون نگری عادت دارند، مشاهده نقش بسیار بارزی پیدا کند.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_چهل_و_نهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
بجاست متذکر شویم که بر حسب یافته های ما، رویا تحت سلطه نهاد سانسورکننده ای شکل میگیرد که [ضمیر ناخودآگاه را] مجبور به تحریف اندیشه های نهفته در رویا میکند. لیکن ما این سانسور را قدرتی ویژه ندانستیم، بلکه این اصطلاح را برای اشاره به یک جنبه از گرایش های سرکوب گری برگزیدیم که بر «خود» سیطره دارند، یعنی همان جنبه ای که معطوف به اندیشه های نهفته در رویاست. اگر ساختار «خود» را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم سانسورچی رویا را نیز در خود آرمانی و ابرازهای پویای وجدان تشخیص دهیم.
از اینکه این سانسورچی حتی به هنگام خوابیدنِ ما تا حدي هشیار است درمییابیم که خویشتن نگری و خودنکوهیِ آن (با اندیشه هایی از قبیل اینکه «اکنون او خواب آلودتر از آن است که بتواند فکر کند» یا «اکنون دارد از خواب برمیخیزد») چگونه بر محتوای رویا اثر می گذارد. در اینجا می توانیم بکوشیم تا درباره نگرش انسان های بهنجار و روان رنجوران در خصوص حرمت نفس اندکی بحث کنیم.
#پیش_درامدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
#حسین_پاینده
#قسمت_پنجاهم
@sigmund1freud1
Instagram.com/sigmund1freud1
2025/07/03 09:23:16
Back to Top
HTML Embed Code: