Telegram Web Link
Audio
🎙چگونه از میانمار به دانمارک برسیم؟

🎙رمز گذار از دولت غارتگر به دولت مولد

🔴 دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون با نظریه «دالان باریک»، مسیر ظریفی را نشان می‌دهند که در آن دولت و جامعه در تعادلی شکننده، اما ضروری، آزادی و رفاه را ممکن می‌کنند. اما پرسش مهمی بی‌پاسخ می‌ماند: چگونه می‌توان از وضعیت‌های نهادی ناکارآمد – مثل استبداد یا هرج‌ومرج – به این دالان باریک رسید؟

✏️اینجاست که سنتی مهم از اقتصاد سیاسی وارد می‌شود؛ سنت انتخاب عمومی که نام‌هایی چون جیمز بوکانان و الینور اوستروم در مرکز آن قرار دارند. این سنت، به جای آنکه فقط توصیف کند چه اتفاقی افتاده، تلاش می‌کند توضیح دهد چگونه می‌توان تغییر ایجاد کرد. نه صرفاً با امید به «آدم‌های خوب»، بلکه با طراحی قواعدی که حتی «آدم‌های بد» را وادار به رفتار خوب کند.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏54
🔴بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان کدام  کشورها هستند؟/ آمریکا، روسیه و عربستان در صدر لیست

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏3
⚠️ آمار عذاب دهنده

🤔 هزار و 100 ایرانی، این آخرین تخمینی بود که رئیس بنیاد شهید از تعداد ایرانیان شهید شده به دست اسرائیل در 12 روز جنگ منتشر کرد. یعنی میانگین 92 نفر در روز.

🤔اما طبق آمار وزیر بهداشت، میانگین روزانه 136 ایرانی در اثر پیامد های آلودگی هوا کشته می‌شوند و آلودگی هوا علت مرگ و میر 15 درصد از کودکان زیر 5 سال ایرانی است. تازه این کشتار برخلاف جنگ، محدود به 12 روز نیست و هر روز سال ادامه دارد؛ سالانه 50،000 ایرانی! [منبع]

🤔 علت آلودگی هوا را هم که می‌دانیم بخاطر خودرو های ما است [منبع]. تازه اگر نرخ کشته شده های تصادفات که بخاطر کم کیفیت، نا ایمن و فرسوده بودن خودرو ها کشته میشوند را به این آمار اضافه کنیم با اعداد شوکه کننده تری مواجه می شویم.

🤔سالیان سال است سیاستمداران فاسد و جاهل سر گمرکات کشور وایساده اند و به زور اسلحه به مردم ایران اجازه نمی‌دهند با پول خودشان خودروی با کیفیت و ارزان وارد کنند تا کشته نشوند. با این آمار عذاب دهنده چکار کنیم؟

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢93😡2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 رقابت در اقتصاد از نظر شومپیترد

🔹در دیدگاه شومپیتر، رقابت ربطی به تعداد شرکت‌های کنونی ندارد. ممکن است در بلکه زمانی یک اقتصاد رقابتی است که شرکت‌های جدید به سادگی بتوانند وارد رقابت شوند و بازار را به چالش بکشند.

🔹شومپیتر به ما می‌گوید برای اینکه شهروندان به کالاهای باکیفیت با قیمت خوب دسترسی داشته باشند، راه‌اندازی کسب و کار و واردات کالا باید آسان باشد و در آن طرف قضیه، اگر صدور مجوز سخت باشد و مقررات طویلی برای راه‌اندازی کسب و کار وجود داشته باشد، دسترسی شهروندان به کالای خوب سخت می‌شود و کمبود  باعث گرانی قیمت و رانت می‌شود.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
4👍4
⚠️ با اجرای مکانیزم ماشه (Snapback) اقتصاد ایران بین سالهای بین ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ سقوط تولید ناخالص داخلی رو تجربه کرد و یک سوم اندازه اقتصاد ایران کوچکتر شد.

======================
@Reza_Ghanipur
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢5😁3
🇦🇷تورم آرژانتین برای چهاردهمین ماه متوالی کاهش پیدا کرده و ماهانه تنها ۱.۸ درصد رشد داشته است.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8🍾6
💦رد افسانه «بازارگرایی افراطی»

🙏 @Signal99

🤔اورن کَس، اقتصاددان ارشد اندیشکده تأثیرگذار «قطبنمای آمریکایی»، در مقدمه کتابش با عنوان "بازسازی سرمایه‌داری آمریکایی"، از سیاست‌های مداخله‌جویانه دفاع می‌کند و میگوید: «بازسازی سرمایه‌داری آمریکایی یک وظیفه کاملاً محافظه‌کارانه است. لیبرتاریان‌ها نمی‌توانند درک کنند که سرمایه‌داری به چه حمایت‌هایی نیاز دارد یا نقش دولت در تأمین آن‌ها را بپذیرند. پیشروها هم از سیستمی که این‌همه چیز را به نظم خصوصی واگذار می‌کند، بیزارند و مشتاقند با برنامه‌های دولتی هرچه بازار ارائه نمی‌دهد را جبران کنند. فقط محافظه‌کاران هستند که قدردانِ آنچه در گذشته جواب داده‌ هستند.»

🤔او در تحلیل خود از سیاست‌های دهه‌های اخیر آمریکا، محافظه‌کارانی را که از آزادی اقتصادی دفاع کرده‌اند مقصر می‌داند و می‌گوید آن‌ها با ترویج برنامه‌های کاهش مالیات، مقررات‌زدایی و تجارت آزاد، به جای صنعتی‌سازی داخلی، و زیرسوال بردن نقش مثبت اتحادیه‌های کارگری، به کشور آسیب زده‌ان. جهانی‌سازی، صنایع و مشاغل داخلی را نابود کرد و جوامع فروپاشیده به جا گذاشت. مالی‌سازی، مرکز ثقل اقتصاد را از خیابان‌های شهرها به وال‌استریت منتقل کرد و باعث انفجار سود شرکت‌ها در کنار رکود دستمزدها و کاهش سرمایه‌گذاری شد.

🤔چرا این حرف‌ها اشتباه است؟ حرف‌های کَس پر از مغلطه و خطاست، اما بیایید روی دو مفهوم اصلی تمرکز کنیم. لیبرتاریانیسم مساوی با بازارگرایی افراطی نیست. لیبرتاریانیسم یک فلسفه سیاسی است که خیلی فراتر از «طرفداری از بازار آزاد» می‌رود. اصل بنیادی آن این است: هر فرد بالغ و عاقل باید حق انجام هر کاری را داشته باشد، به شرطی که به حقوق دیگران تجاوز نکند. این حقوق شامل مالکیت بر خود و دارایی‌هایی است که به‌صورت مسالمت‌آمیز کسب شده‌اند.

🤔لیبرتاریانیسم نه کورکورانه از سنت دفاع می‌کند و نه هر تغییری را پیشرفت می‌داند. بلکه معتقد است فقط در یک جامعه آزاد است که سنت‌های ارزشمند واقعی حفظ می‌شوند و تغییرات سازنده ممکن می‌شود. همانطور که لودویگ فون میزس توضیح می‌دهد، جامعه یک «هدف» نیست، بلکه یک «ابزار» است. ابزاری که افراد با اهداف مختلف از آن برای پیشبرد خواسته‌های خود استفاده می‌کنند. لیبرتاریانیسم نه «بی‌ارتباط با رفاه» است (آنطور که کَس ادعا می‌کند)، بلکه تنها سیستم ممکن برای تحقق آزادانه تعریف افراد از «رفاه» است.

🤔سرمایه‌داری واقعی با کاپیتالیسم رفاقتی فرق دارد. سرمایه‌داری سیستمی است که در آن مالکیت ابزار تولید در دست افراد است، نه دولت. هر وقت دولت بخواهد (آنطور که کَس می‌خواهد) «بلندپروازی سرمایه‌داران را هدایت کند»، در واقع این دولت است که تصمیم می‌گیرد سرمایه چگونه مصرف شود. یعنی عملاً مالک اصلی می‌شود. به این سیستم می‌گویند: سوسیالیسم شرکتی (کورپوراتیسم).

🤔کَس ادعا می‌کند که نمی‌خواهد سرمایه‌داری را نابود کند، فقط می‌خواهد آن را «تقویت و محدود» کند تا اقتصاد «نه‌تنها به خانواده و جامعه، بلکه به ملت هم خدمت کند». اما حرف‌هایش عیناً شبیه چپ‌های پیشرو است. هر دو گروه (نَت‌کان‌ها و چپ‌ها) از این ناراحتند که سرمایه‌داری آزاد، خواسته‌های مصرف‌کنندگان را در اولویت قرار می‌دهد, نه «چشم‌انداز آرمانی» آن‌ها از جامعه. هر دو گروه فراموش می‌کنند که بازار آزاد نه‌ تنها به خواسته‌های مصرفی پاسخ می‌دهد، بلکه انگیزه ایجاد شرایط کاری بهتر، افزایش سرمایه‌گذاری، مهارت‌آموزی و حتی روابط اجتماعی قوی‌تر را هم فراهم می‌کند.

🤔 مشکل واقعی کجاست؟ اگر این چیزها به اندازه کافی وجود ندارند، دو احتمال بیشتر نیست. ممکن است مردم آمریکا واقعاً این‌قدر که کَس فکر می‌کند، به مواردی که او میگوید اهمیت نمی‌دهند! در این صورت، تحمیل این ارزش‌ها با مداخله دولت، چیزی جز استبداد محافظه‌کارانه نیست. و یا اقتصاد آمریکا اصلاً آن‌قدرها هم آزاد نبوده! طی ۵۴ سال گذشته، سیاست‌های رفاهی و پول‌پاشیِ بانک مرکزی عامل اصلی صنعت‌زدایی بوده‌اند, نه بازار آزاد. حالا مداخلات دولت فقط این روند را بدتر میکند. راه حل واقعی؟ مالکیت خصوصی بیشتر، مسئولیت فردی بیشتر، و دولت کوچک‌تر نه شعارهای پوپولیستی و وعده‌های رایگان.

✏️سایت میزس ترجمه از رضا غنی پور
کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اقتصاد، حقوق و کسب‌وکار/رونالد کوز که بود؟

🔴رونالد کوز اقتصاددانی بود که ایده‌هایش نه تنها در اقتصاد بلکه در کسب و کار و حقوق نیز تاثیرگذار بود. زندگی و اندیشه‌های او درس‌های مهمی برای اقتصاددان‌ها و افراد علاقه‌مند به علوم انسانی دارد: به تئوری و مدل‌ها تکیه نکنید و به دنیای واقعی بروید و تاریخ بخوانید.

🔹کوز در زندگی فکری خود همواره به این اصل پایبند بوده است. او برای فهمیدن سازوکار بنگاه‌ها به بزرگ‌ترین شرکت‌های آمریکا به مانند فوردو جنرال موتورز رفت. او برای فهم کالای عمومی به جای تکیه بر کتاب‌های درسی، شروع به خواندن تاریخ تولید این کالاها در بریتانیای قرن شانزدهم کرد و نتیجه این طرز فکر و مطالعه، مقالات و کتاب‌هایی شد که طرز فکر اقتصاددان‌ها را برای همیشه دگرگون کرد.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21👏1
💦 نفرین طلایی لیسبون

🙏 @Signal99

🤔تا سال ۱۷۵۰، پرتغال از نظر تولید سرانه در مقایسه با استانداردهای اروپای غربی در سطح بالایی قرار داشت. اما تنها یک قرن بعد، این کشور به فقیرترین کشور منطقه بدل شد. اما پژوهش تازه‌ای از پالما و هنریکه (2023) نگاه رایج به عقب‌ماندگی زودهنگام پرتغال را زیر سوال برده است.

🤔 برخلاف دیدگاه‌های سنتی که واگرایی نهادی بین کشورهای اروپای غربی را از قرن شانزدهم یا اوایل قرن هفدهم می‌دانند، این تحقیق نشان می‌دهد که تا میانه‌های قرن هفدهم، پرتغال و اسپانیا از نظر شاخص‌های کلیدی حکمرانی، همچون تشکیل منظم پارلمان، ثبات مالی، نرخ مالیات و ریسک حاکمیتی، عملکردی هم‌سطح یا حتی بهتر از انگلستان داشته‌اند. بازسازی حساب‌های ملی پرتغال نیز تصویر متفاوتی ارائه می‌دهد: اقتصاد این کشور در دوران مدرن اولیه پویا و در حال رشد بوده است. در واقع، نقطه آغاز عقب‌گرد اقتصادی و نهادی پرتغال نه قرن شانزدهم، بلکه نیمه دوم قرن هجدهم است.

🤔 در همین راستا پالما و کدروسکی (2025) در مقاله‌ای با عنوان «The Cross of Gold: Brazilian Treasure and the Decline of Portugal» استدلال می‌کنند که کلید عقب‌افتادگی پرتغال از همتایان اروپایی خود را باید در طلا جست‌وجو کرد. در قرن هجدهم، پرتغال با ورود سیلی از طلای برزیل، گرفتار پدیده‌ای شد که اقتصاددانان آن را «نفرین منابع» می‌نامند.

🤔 استان‌های دورافتاده برزیل تا سال ۱۷۳۰ بیش از ۷۰ درصد از طلای استخراج‌شده جهان را به لیسبون صادر می‌کردند. این طلای وارداتی، که بیشتر از مسیرهای خصوصی به کشور سرازیر می‌شد، به‌طور ناگهانی درآمد واقعی مردم را افزایش داد. نتیجه؟ رونق تقاضا برای کالاهای داخلی، رشد قیمت‌ها و دستمزدها در بخش خدمات و مشاغل غیرتجاری، و به‌دنبال آن افزایش نرخ واقعی ارز.

🤔 در ظاهر، پرتغال ثروتمندتر شده بود، اما در عمل، تولید و صنعت دچار افت شد. زیرا با افزایش هزینه‌ها، بخش تجاری کشور که باید موتور صادرات می‌بود، رقابت‌پذیری خود را از دست داد و سرمایه‌ها به سمت مشاغل خدماتی حرکت کردند. طلا جای صادرات را گرفت، صنایع داخلی را تضعیف کرد و بخش‌های کلیدی تولید و کشاورزی را به حاشیه راند.

🤔 پدیده‌ای که در اقتصاد مدرن آن را بیماری هلندی می‌نامیم. پیامدهای ورود طلا از برزیل موقتی نبود؛ در حالی‌که کشورهای اروپای غربی در قرن هجدهم مسیر صنعتی‌شدن و رشد را در پیش گرفته بودند، اقتصاد پرتغال درگیر رکودی شد که هرگز به‌طور کامل از آن رهایی نیافت. تجربه پرتغال نشان داد که «نفرین منابع» چگونه می‌تواند ریشه‌های یک اقتصاد را بخشکاند.

🤔 رکود در تولید ناخالص داخلی واقعی و دستمزدها نیز طی همین سال‌ها تثبیت شد و تا بیش از یک قرن بعد، نشانی از بازیابی جدی دیده نمی‌شود. اگر پرتغال نخستین دریافت‌کننده این حجم عظیم از طلای برزیلی نبود، اقتصادش تا سال ۱۸۰۰ می‌توانست تا ۴۰درصد ثروتمندتر باشد.

🤔 اما در عوض، ثروتی که می‌توانست سکوی پرتاب باشد، تبدیل به زنجیری شد که توسعه را به عقب کشاند. افزایش درآمدهای سلطنتی موجب شد شاه نیازی به برگزاری پارلمان یا مذاکره با نخبگان سیاسی نداشته باشد. مجلس «کورتس» که زمانی ابزاری برای محدودسازی قدرت سلطنت بود، در کل قرن هجدهم تشکیل نشد. به‌تدریج، قدرت مطلقه پدید آمد.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5👏1
🔹آیا بازارهای مالی بر اساس منطق کامل و دانش برتر عمل می‌کنند؟

مقاله ای بنیادی و جالب از سایت میزس (لینک منبع): استفاده از نظریه‌های مبتنی بر فرضیات غیر واقعی، تحت تأثیر نوشته‌های میلتون فریدمن رواج پیدا کرد.

به گفته فریدمن، چون نمیشه فهمید «واقعاً اوضاع چطور کار میکنه»، هر نظریه‌ای که پیش‌بینی‌های دقیق ارائه بده، قابل قبوله. یعنی مهم درک واقعیت اقتصادی نیست، بلکه داشتن یک نظریه با قابلیت پیش‌بینی هست. اما آیا دقت پیش‌بینی معیار درستی برای پذیرش یک نظریه هست؟

فرض کنید تقاضا برای نان افزایش پیدا کنه. در این صورت (اگه سایر شرایط ثابت بمونه) قیمت نان بالا میره. این رابطه منطقی و قطعی هست. اما آیا این نظریه میتونه مشخص کنه فردا قیمت نان افزایش پیدا میکنه یا نه؟ قطعا خیر. اما به این دلیل باید این نظریه رو کنار بذاریم؟ طبیعتاً نه.

یک دیدگاه دیگه به نام فرضیه بازار کارا (EMH)، با استدلالی متفاوت از فریدمن، تحلیل بنیادی ر بی‌اهمیت میدونه و میگه بازار انقدر سریع به اطلاعات واکنش نشون میده که توجه به تحلیل بنیادی بی‌فایده هست.

هر اطلاعاتی که این تحلیل نشون بده، قبلاً در قیمت دارایی‌ها لحاظ شده، پس بهتر هست یک استراتژی تصادفیِ خرید و نگهداری برای سرمایه گذاری در پیش بگیریم!

اما آیا واقعاً میشه تأثیر یک عامل اقتصادی که ابتدا روی تعداد کمی از افراد اثر ‌گذار هست و بعد گسترش پیدا میکنه رو بلافاصله سنجید و فهمید؟ یعنی فعالان بازار میتونن فوراً واکنش و پاسخ مصرف‌کنندگان به یک محرک رو پیش‌بینی کنن؟

این یعنی نه‌تنها ترجیحات فعلی مصرف‌کنندگان رو میدونن، حتی تغییرات آینده این ترجحات رو هم میشناسن. در حالی که ترجحات مصرف ‌کنندگان قبل از اقدام عملی اونها قابل تشخیص نیست.

اقتصاد در اصل درباره‌ی تولید ناخالص داخلی (GDP) یا نرخ تورم (CPI) نیست. بلکه درباره‌ی انسان‌هایی هست که برای رسیدن به هدف‌های مشخص، تصمیم‌گیری میکنن. اساس اقتصاد، «کنش هدفمند انسان» هست.

این اصل که توسط لودویگ فون میزس «کنش‌شناسی (Praxeology)» نام گرفت، زیربنای تئوریک تمام نظریاتش شد. اون اقتصاد رو نه با داده‌های دولتی بلکه با درک رفتار هدفمند انسان‌ها توضیح داد.

از این دیدگاه، موتور محرک اقتصاد نه تقاضا، بلکه تولید، سرمایه‌گذاری و پس‌انداز هست. چون مردم برای مصرف باید چیزی برای مبادله داشته باشن و این یعنی اول باید چیزی تولید کرده باشن.

پس مصرف و تقاضا وابسته به تولید هست، نه بالعکس. افزایش تولید کالاها و خدمات هست که امکان افزایش تقاضا رو فراهم میکنه. هر چقدر فرد بیشتر تولید کنه، بیشتر هم میتونه تقاضا کنه. پس چیزی که تولید رو گسترش میده، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری هست.

برای مقابله با رکود، بسیاری از کارشناسان به بانک مرکزی توصیه میکنن پول بیشتری چاپ کنه و اعتبارات رو گسترش بده. اما پول فقط یک وسیله مبادله هست، نه ابزاری برای ایجاد ثروت. تزریق پول فقط توهم رشد ایجاد میکنه و در نهایت باعث انحراف منابع و تضعیف بنیان‌های واقعی اقتصاد میشه.

بازارهای مالی هم معمولاً تحت تأثیر این داده‌های گمراه‌کننده هستن. وقتی GDP بالا میره، شاخص‌ها رشد میکنن. اما این واکنش‌ها اغلب بر پایه‌ی شاخص‌هایی سطحی و ناقص هست، نه بنیان‌های واقعی مثل سرمایه‌گذاری، تولید و پس‌انداز.

برخی هم معتقدن که با «تفکر مثبت» و انتشار اخبار خوب (خبر درمانی) میشه جلوی رکود رو گرفت! اما واقعیت اینه که اقتصاد تابع روانشناسی نیست، تابع واقعیت هست. اگر پایه‌های منطقی نشون یده که رکود در راهه، اخبار خوب نمیتونه جلوشو بگیره.

برخلاف تصور عمومی، بازارهای مالی لزوماً مبتنی بر «دانش برتر» عمل نمیکنن. اگر اکثریت بازار به ایده‌های نادرست باور داشته باشن، بازار هم همون ایده‌ها رو برای مدتی بازتاب میده تا زمانی که واقعیت خودشو تحمیل کنه. پس دفعه بعد که کسی گفت «بازار همیشه درست میگه»، یادتون باشه, بازار فقط بازتابی از دانش یا جهل شرکت‌کنندگانش هست.

======================
@Reza_Ghanipur
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نقش قیمت‌ها در انتقال داده‌ها/ هایک

🙏یکی از مهم‌ترین و عمیق‌ترین ایده‌های فردریش فون هایک، توصیف نقش و اهمیت قیمت‌ها در انتقال داده‌ها بود. هایک به ما می‌گوید که قیمت به ما امکان انتقال حجم عظیمی از داده‌ها را می‌دهد.

🙏از نظر هایک زمانی که دولت‌ها شروع به مداخله در امر قیمت‌ها می‌کنند دسترسی ما به این داده‌های مهم را از بین می‌برند و باعث ارسال سینگال‌های غلطی از سوی قیمت‌ها می‌شوند. سیگنال‌هایی که نتیجه‌ای جز تصمیمات غلط افراد جامعه و مخدوش شدن اقتصاد نخواهد داشت.

🙏در این ویدئو از موسسه فریزر، این ایده مهم هایک با زبانی ساده و مثال‌هایی جذاب توضیح داده شده است.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
3👍2
💦 نوبلیست همیشه اشتباه

🙏 @Signal99

🤔 جوزف استیگلیتز، نماد یک آکادمیسین موفق است. او در ۲۶سالگی موفق به کسب درجه استادتمامی شده است و نوبل اقتصاد را در کارنامه دارد. با این حال موضع‌گیری‌های او چنگی به دل نمی‌زند؛ حمایت از دیکتاتورها و پیش‌بینی‌های نادرست از بحران‌های اقتصادی بخشی از کارنامه اوست.

🤔در سال ۲۰۰۶، جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، از سیاست‌های اقتصادی هوگو چاوز تمجید کرد. استیگلیتز در کتاب خود با عنوان «به کار انداختن جهانی‌سازی» که در سپتامبر همان سال منتشر شد، نوشت که رئیس‌جمهور ونزوئلا یکی از «دولت‌های چپ‌گرا» در آمریکای لاتین را رهبری می‌کرد که به ناحق «به دلیل پوپولیست بودن مورد انتقاد شدید» قرار گرفته بودند.

🤔 از دیدگاه استیگلیتز، بازارها مملو از نارسایی در پردازش و انتقال اطلاعات هستند و دولت باید آماده اصلاح این نارسایی‌ها باشد. استیگلیتز در سخنرانی نوبل خود، از «تضعیف» نظریه‌های بازار آزاد آدام اسمیت سخن گفت و مدعی شد که «دست نامرئی» اسمیت یا وجود ندارد یا «فلج» شده است. او خاطرنشان کرد که مناظرات سیاسی بزرگ در دو دهه گذشته عمدتا بر «کارایی اقتصاد بازار» و «رابطه مناسب میان بازار و دولت» متمرکز بوده است.

🤔 همانطور که استیگلیتز در سخنرانی نوبل خود تاکید کرد، «برای کارآمد بودن بازارها، رقابت کامل ضروری است» (تاکید از اوست) . او حق داشت که با به چالش کشیدن ایده بازارهای کاملاً رقابتی، اقتصاد اطلاعات یک تغییر پارادایم را رقم زد. اما نظریه رقابت کامل آنقدر انتزاعی است که تنها اقتصاددانانی که اسیر اثبات‌های ریاضی خود شده‌اند، می‌توانند به آن باور داشته باشند. هر نهادی که توسط انسان‌های خطاپذیر ایجاد و اداره شود، محکوم به شکست است. اما نکته اینجاست که همین انسان‌های خطاپذیر، دولت‌هایی را اداره می‌کنند که استیگلیتز چنین اعتمادی به آنها دارد. متن کامل

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2🍾2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قانون و قانون‌گذاری از نگاه هایک

🙏یکی از مهم‌ترین کتاب‌های هایک، سه‌جلدی قانون، قانون‌گذاری و آزادی است و در این کتاب هایک از تفاوت مهمی صحبت کرد.

🙏تفکیک مهم میان قوانینی که توسط دولت‌ها طراحی می‌شوند و قوانینی که از دل تعاملات انسانی بیرون می‌آیند. بعضی از قوانین به مانند ایستادن به ترتیب در صف را هیچ دولتی طراحی و اجبار نکرده است اما مردم به صورت داوطلبانه از آن پیروی می‌کنند.

🙏اگر به ایده‌های فردریش فون هایک علاقه‌مند هستید این ویدئو را از دست ندهید زیرا این تفکیک به شما در فهم یکی از اساسی‌ترین ایده‌های هایک که نظم خودجوش است، کمک شایانی می‌کند.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3👏2
💦 اصل کنش و گریز ناپذیری آزادی

🙏 @Signal99

🤔 انسانها کنشگرند. یعنی رفتاری هدفمند دارند که شرایط خود را به وضعیتی مطلوبتر تغییر میدهند. این اصل بنیادین، قطعی و انکارناپذیر است. حتی انکار آن هم خود یک کنش است: تلاشی هدفمند برای اثبات یک موضع. پس حقیقت کنش انسان نیازمند اثبات تجربی نیست؛ در هر جهان ممکنی که کنشی رخ دهد، صدق میکند. این اصل، یک مقوله ذهنی و پیش شرط ضروری برای فهم رفتار انسان است.

🤔 این نسبیگرایی نیست. ایدئولوژی هم نیست. شما «۲ + ۲ = ۴» را در آزمایشگاه محک نمیزنید. به همین ترتیب، برای اثبات اینکه انسان بر اساس ترجیحات خود عمل میکند تا ناخشنودیاش را کاهش دهد، به آزمایش روانشناسی نیاز ندارید. هر دو، حقایقی پیشینی و غیرتجربیاند.

🤔 اما جمعگرایان اصرار می کنند که ما نوع دوستی، عشق یا رفتار جمعگرایانه را میبینیم پس کنششناسی (پراکسیولوژی) باید اشتباه کند! این اعتراضها ذات کنش را درک نمیکنند. کنششناسی انکار نمیکند که مردم گاه به نفع دیگران عمل میکنند. فقط توضیح میدهد که حتی آن اعمال هم برگرفته از ارزشهای خود کنشگرند.

🤔تمام کنشهای انسان به معنای کنش شناختی، ضرورتاً «خودخواهانه» هستند. هر انتخابی به این دلیل انجام میشود که برای کنشگر رضایت بخشتر از گزینه های دیگر است. پس واژه «خودخواه» در اینجا یک تکرار مکررات است: هر کنشی از خود فرد سرچشمه میگیرد و هدفش دستیابی به وضعیتی مطلوبتر از دیدگاه خود اوست.

🤔 بدون «خود» خودخواه فرد کنشگر، انتخابگر و ارزشگذار هیچ چهارچوب مفهومیای پایه نخواهد داشت. تمام مفاهیمی مانند عشق، عدالت، فداکاری یا حتی خود جامعه، پیشفرضشان موجودی خودآگاه است که توانایی ارزشگذاری، قضاوت و عمل بر اساس آنها را دارد.

🤔 هر مفهوم والاتری از وظیفه و دلسوزی تا وفاداری و حتی منطق به وجود یک «من» متکی است که آنها را برمیگزیند. اگر «خودی» وجود نداشت که ترجیح دهد، ناخشنود شود یا به دنبال بهبود باشد، هیچ دلیلی، اخلاقیاتی، زبانی، ارزشی یا حتی زندگیای در کار نبود.

🤔 روشن کردن این مسئله بی رحمی نیست واقعنمایی است. وظیفه کنش شناسی این است که احساساتگرایی را کنار بزند و نشان دهد هیچ کنشی خارج از انتخاب وجود ندارد، و هیچ انتخابی بدون انتخابگر. آنچه آنها «نوع دوستانه» مینامند، صرفاً شرطی است که بیش از هرچیز برایشان ارزش دارد.

🤔 و اینجاست که افراد جمعگرا (سوسیالیست) به قانون متوصل میشوند (ایجاد قوانین در دولت با کم رای اکثریت). ایدئولوژی ها وقتی برای یک حقیقت پاسخ منطق پیدا نمی کنند، دست به دامن زور میشوند.

🤔 پس هر چیزی که اصالت فرد را به عنوان تنها منبع کنش انکار کند، ذاتاً شر است نه تنها برای زندگی فرد و هماهنگی اقتصادی ویرانگر است، بلکه آزادی، کرامت و خود تمدن را نابود میکند. تلاش برای ساخت اخلاق، سیاست یا اقتصاد بدون «خود»، پنداری بی معناست. «خود»ِ هدفمند یک نقص اخلاقی نیست بلکه شرط بنیادین معنا، انتخاب و خود زندگی است.

🤔 جمعگرایان میخواهد انسان کنشگر را با انتزاع «اراده جمعی» جایگزین کند. اما چنین ارادهای وجود ندارد؛ نمیتواند انتخاب کند یا ارزشگذاری کند. همیشه نقابی است بر چهره مستبد، برنامه ریز یا بوروکراتی که فرد را حذف میکند و تنها منبع اصیل پیشرفت را خاموش میسازد: کنشهای خودانگیخته انسانهای آزاد.

🤔 تمام آموزههای جمعگرا چه سوسیالیستی، فاشیستی، ملیگرا یا دینی تسلیم فرد به یک کل خیالی را میطلبند. نه تنها از نظر اخلاقی منفورند، بلکه غیرمنطقی هم هستند. چون میخواهند سازوکار خود زندگی را نابود کنند. پس وقتی میگوییم هر چیزی غیر از آزادی به معنای واقعی ضد انسان است، این یک ادعای ایدئولوژیک یا شعار حزبی نیست. یک حقیقت منطقی است. ریشه در ذات انسان به عنوان موجودی کنشگر دارد.

🤔 آزادی در معنای نسبیگرایانه یک «ارزش» نیست. شرط ضروری کنش انسانی است. فقط یک فرد آزاد میتواند انتخاب کند، ترجیح دهد و عمل کند. بدون آزادی، کنشگری وجود ندارد. سیستمی که آزادی را انکار میکند، میخواهد تنها عاملی را خاموش کند که زندگی انسان را ممکن میسازد: ذهن انتخابگر فرد. لغو آزادی یعنی لغو کنش. و لغو کنش یعنی نابودی زندگی.

✏️سایت میزس ترجمه از رضا غنی پور
کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
3👍3👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دلایل هایک برای غیرممکن بودن سوسیالیسم

1️⃣ عدم وجود اطلاعات کافی: هایک معتقد بود که برای اداره یک اقتصاد سوسیالیستی، به اطلاعات دقیق و لحظه به لحظه از تمام نیازها و منابع در سراسر جامعه نیاز است. او می‌گفت جمع‌آوری و پردازش چنین حجم عظیمی از اطلاعات در عمل غیرممکن است.

2️⃣ مشکل محاسبه: هایک معتقد بود که در یک اقتصاد سوسیالیستی، تعیین قیمت‌ها برای کالاها و خدمات بدون استفاده از مکانیزم بازار غیرممکن است. او می‌گفت قیمت‌ها باید به طور مداوم بر اساس عرضه و تقاضا تنظیم شوند، و این امر بدون وجود یک سیستم قیمت‌گذاری آزاد امکان‌پذیر نیست.

3️⃣ از بین رفتن انگیزه: هایک معتقد بود که سوسیالیسم انگیزه افراد برای کار و تولید را از بین می‌برد. او می‌گفت در یک جامعه سوسیالیستی، افراد دیگر برای خود کار نمی‌کنند و به دنبال سود و منفعت شخصی نیستند، و این امر به کاهش کارایی و تولید می‌انجامد.

4️⃣ تمرکز قدرت: هایک معتقد بود که سوسیالیسم به تمرکز قدرت در دست دولت منجر می‌شود. او می‌گفت در یک جامعه سوسیالیستی، دولت باید بر تمام جنبه‌های اقتصاد و زندگی اجتماعی نظارت داشته باشد، و این امر به خطر افتادن آزادی و دموکراسی می‌انجامد.

5️⃣ عدم کارایی: هایک معتقد بود که سوسیالیسم به دلیل بوروکراسی و فساد، ناکارآمد است. او می‌گفت دولت در اداره اقتصاد به طور موثری عمل نمی‌کند و این امر به هدر رفتن منابع و نارضایتی مردم می‌انجامد. (لینک پست در اینستاگرام)

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍7🍾2👎1👏1
🛢 🇮🇷 تخفیف نفت ایران در بازار چین ۲ برابر شده است !

🔴 رقابت بین دو عرضه‌کننده ایرانی، باعث افت قیمت و ضرر ۹ هزار میلیارد تومانی شده! یعنی از ۲ به ۴ دلار رسیده و ماه گذشته بیش از ۱۰۰ میلیون دلار خسارت به کشور زده است. این اتفاق درحالیست که تخفیف نفت روسیه در حال کاهش است.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤮4💩32
📈 سیاست تعرفه‌ای ترامپ اقتصاد آمریکا داره به سمت رشد اقتصادی کمتر و تورم بالاتر برد. در سال جاری بدترین شروع دلار در چند دهه اخیر را تجربه کرد. آخرین باری که دلار در ابتدای سال تا این حد تضعیف شد، سال ۱۹۷۳ بود. از زمان پیروزی دونالد ترامپ شاخص S&P600(شرکت‌های کوچک) بازدهی منفی داشته‌ که بیشتر همخوان با دیگر متغییرهاست. شاخص S&P500 تحت تاثیر هوش‌مصنوعی و رشد شرکت‌های تک، در آمریکا افزایش یافته. جایگزین‌سازی ارزهای دوجانبه به جای دلار در مبادلات دیگر کشورها ممکن است وضع را بدتر کند.

کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
5👍2
🔹از توئیتر:

هر تهرانی به طور متوسط ۱۶۲ لیتر آب در روز مصرف میکند هر اماراتی ۵۰۰ لیتر آب در روز مصرف میکند و میانگین خاورمیانه هم نفری ۲۵۰ لیتر در روز است. البته که مردم ایران مقصر هستند و پر مصرف!


کانال سیگنال
🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢8🤯2👎1🍾1
2025/10/21 13:15:01
Back to Top
HTML Embed Code: