Telegram Web Link
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
◾️ معرفی کانال ارزشمند «التحقیق في مقتل الحسین»

در کانال تلگرامی «التحقیق في مقتل الحسین (ع)»، محمدحسین توکلی به گزارش‌های مرتبط با مقتل و تاریخ امام حسین (ع) می‌پردازد. مباحث این کانال از دو جهت قابل توجه است:

- تکیهٔ اصلی مباحث کانال، بر نقل‌های موجود در منابع کهن عامه، امامیه، و زیدیه است و روایات کهن مربوط به داستان کربلا از این منابع معرفی می‌شوند. از این روی، بیشتر نقل‌های اصیل یا قدیمی‌تر مورد توجه است تا نقل‌های متأخر و داستانی.

- در تحقیق‌هایی که در این کانال دربارهٔ وقایع زندگانی امام حسین (ع) انجام شده، نویسنده تلاش کرده که به گردآوری طرق یک نقل، بررسی تعارض‌ها و سنت‌های مختلف روایت یک ماجرا، و اصالت‌سنجی تاریخی توجه کند.

https://www.tg-me.com/maghtalvshahdatolhossein
طفل صغير أبی عبدالله الحسين عليه السلام


ابومخنف از عقبة بن بشير أسدی چنین نقل می‌کند:
امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: ای بنی اسد، برای ما در میان شما خونی است [یعنی خونی که ریخته شده و قصاص نشده است].
گفتم: خداوند تو را رحمت کند، گناه من چیست؟ سپس پرسیدم: آن [خون]، چیست؟
فرمود: کودکی از حسین را برای او آوردند، آن کودک در دامن ایشان بود که یکی از شما -بنی اسد- تیری به سوی او انداخت و او را ذبح کرد. پس حسین، دست خود را از خون او پر کرد و سپس آن را در زمین ریخت. آن‌گاه فرمود:
پروردگارا، اگر یاری از آسمان را از ما نگاه داشته‌ای پس آن را برای بهتر [از اینجا] قرار ده، و برای ما از این ظالمان انتقام گیر.


-----------------------------------
قال أبو مخنف: قال عقبة بن بشير الأسدي: قال لى أبو جعفر محمد بن على بن الحسين: إنّ لنا فيكم -يا بنى أسد- دماً. قال: قلت: فما ذنبي أنا في ذلك؟ رحمك الله يا أبا جعفر، و ما ذلك؟
قال: أُتيَ الحسينُ بصبىّ له، فهو في حجره إذ رماه أحدكم -يا بنى أسد- بسهم فذبحه، فتلّقى الحسين دمه، فلمّا ملأ كفّيه صبّه في الأرض، ثم قال: ربّ، إن تك حبستَ عنّا النصر من السماء فاجعل ذلك لما هو خير، وانتقم لنا من هؤلاء الظالمین.
تاریخ الطبري، ج۴، ص٣۴٢


عظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین و أهل بیته علیهم السلام

@HadithFehrestRejal
رسیدن شمر بن ذي الجوشن به کربلاء و أمان نامه برای فرزندان ام البنین

قال ابو مخنف: عن الحارث بن حصيره، عن عبد الله بن شريك العامري، قال: لما قبض شمر بن ذي الجوشن الكتاب قام هو و عبد الله بن ابى المحل- و كانت عمته أم البنين ابنه حزام عند على بن ابى طالب ع، فولدت له العباس و عبد الله و جعفرا و عثمان- فقال عبد الله بن ابى المحل بن حزام بن خالد بن ربيعه بن الوحيد بن كعب بن عامر بن كلاب: اصلح الله الأمير! ان بنى أختنا مع الحسين، فان رايت ان تكتب لهم أمانا فعلت، قال: نعم و نعمه عين فامر كاتبه، فكتب لهم أمانا، فبعث به عبد الله بن ابى المحل مع مولى له يقال له: كزمان، فلما قدم عليهم دعاهم، فقال: هذا أمان بعث به خالكم، فقال له الفتيه: أقرئ خالنا السلام، و قل له: ان لا حاجه لنا في أمانكم، أمان الله خير من أمان ابن سميه قال: فاقبل شمر بن ذي الجوشن بكتاب عبيد الله بن زياد الى عمر ابن سعد، فلما قدم به عليه فقراه قال له عمر: ما لك ويلك! لا قرب الله دارك، و قبح الله ما قدمت به على! و الله انى لأظنك أنت ثنيته ان يقبل ما كتبت به اليه، افسدت علينا امرا كنا رجونا ان يصلح، لا يستسلم و الله حسين، ان نفسا ابيه لبين جنبيه، فقال له شمر: أخبرني ما أنت صانع؟ أ تمضى لامر اميرك و تقتل عدوه، و الا فخل بيني و بين الجند و العسكر، قال: لا و لا كرامة لك، و انا اتولى ذلك، قال: فدونك، و كن أنت على الرجال، قال: فنهض اليه عشيه الخميس لتسع مضين من المحرم، قال: و جاء شمر حتى وقف على اصحاب الحسين، فقال: اين بنو أختنا؟
فخرج اليه العباس و جعفر و عثمان بنو على، فقالوا له: مالك و ما تريد؟ قال:
أنتم يا بنى أختي آمنون، قال له الفتيه: لعنك الله و لعن امانك! لئن كنت خالنا أ تؤمننا و ابن رسول الله لا أمان له!


تاريخ الطبري ج٥ ص٤١٥_٤١٦


ابومخنف گوید: از حارث بن حَصیره، از عبدالله بن شَریک عامری روایت شد که گفت:

چون شمر بن ذی‌الجوشن نامه را گرفت، او و عبدالله بن ابی‌المحل برخاستند - و عمه‌اش اُمّ‌البنین دختر حِزام، همسر علی بن ابی‌طالب (ع) بود و برایش عباس و عبدالله و جعفر و عثمان را زاییده بود - پس عبدالله بن ابی‌المحل بن حِزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن عامر بن کِلاب گفت: خدا امیر را اصلاح کند! فرزندان خواهرمان با حسین هستند، اگر صلاح می‌دانی برایشان امان‌نامه‌ای بنویسی، چنین کن.

گفت: آری، و چه نیکو! پس به کاتبش دستور داد و برایشان امان‌نامه نوشت. عبدالله بن ابی‌المحل آن را با غلامش که کُزمان نام داشت فرستاد. چون بر آنان وارد شد، ایشان را صدا زد و گفت: این امان‌نامه‌ای است که دایی‌تان فرستاده.

آن جوانان به او گفتند: سلام ما را به دایی‌مان برسان و به او بگو: ما نیازی به امان شما نداریم. امان خدا بهتر از امان پسر سُمَیّه است!

شمر بن ذی‌الجوشن با نامه عبیدالله بن زیاد نزد عمر بن سعد آمد. چون آن را به او داد و او خواند، عمر به او گفت: وای بر تو! خدا خانه‌ات را نزدیک نگرداند و آنچه با خود آورده‌ای زشت باد! به خدا گمان می‌کنم تو بودی که او را از پذیرفتن آنچه به او نوشته بودم بازداشتی. کاری را که امید داشتیم اصلاح شود برایمان تباه کردی. به خدا که حسین تسلیم نخواهد شد، چرا که نفسي با همت (یا: جان پدرش)، میان پهلوهایش است!

شمر به او گفت: به من بگو چه خواهی کرد؟ آیا فرمان امیرت را اجرا می‌کنی و دشمنش را می‌کُشی یا نه؟ اگر نه، میان من و سپاه و لشکر را خالی کن.

گفت: نه، و کرامتی برایت نیست! من خودم این کار را بر عهده می‌گیرم.

گفت: پس بکن، و تو بر پیادگان باش.

عصر پنج‌شنبه، نُهم محرم، به سوی او حرکت کرد.

شمر آمد تا بر یاران حسین ایستاد و گفت: فرزندان خواهرمان کجایند؟

عباس و جعفر و عثمان، فرزندان علی، به سویش بیرون آمدند و گفتند: چه می‌خواهی و چه می‌طلبی؟

گفت: شما ای فرزندان خواهرم در امان هستید!

آن جوانان به او گفتند: لعنت خدا بر تو و بر امانت باد! اگر تو دایی ما هستی، آیا ما را امان می‌دهی در حالی که فرزند رسول خدا امان ندارد؟!
پیوندهایی که گسست و امان نامه هایی که پاره شد

۱. ... نافع بن هلال جملی پرچم به دست، پیشاپیش عبّاس و یارانش به سوی فرات نزدیک شد. عمرو بن حجاج زبیدی گفت: ای مرد کیستی؟ نافع خود را معرّفی کرد. عمرو گفت: برای چه آمدی؟ نافع گفت: آمدیم از این آب که بر ما بسته اید بنوشیم. عمرو _ از آن جا که خویشاوند نافع و از بنی مذحج بود_گفت: بنوش که گوارایت باشد. نافع پاسخ داد: نه، به خدا سوگند تا زمانی که حسین و یارانش تشنه باشند، قطره ای از آن نمی نوشم ...

... و استقدم أمامهم باللواء نافع بن هلال الْجَمَلِيّ، فَقَالَ عَمْرو بن الحجاج الزبيدى: من الرجل؟ فجيء فقال: مَا جَاءَ بك؟ قَالَ: جئنا نشرب من هَذَا الماء الَّذِي حلأتمونا عنه، قَالَ: فاشرب هنيئا، قَالَ: لا وَ الله لا أشرب مِنْهُ قطرة و حسين عطشان و من ترى من أَصْحَابه ... (تاريخ الطبري، ج۵، ص۴۱۲ از حمید بن مسلم؛ نزدیک به آن: انساب الأشراف، ج3، ص181؛ الأخبار الطوال، ص255)

۲. وقتی ابن زیاد فرمان قتل امام حسین (ع) را به شمر سپرد، عبدالله بن ابی المحلّ، پسر دایی حضرت عبّاس (ع) آن جا بود و برای فرزندان امّ البنین امان نامه گرفت و به دست کزمان داد تا برای آنها ببرد. کزمان نزد آنان رفت و گفت: این امان نامه ای است که [پسر] داییتان فرستاده است. آن جوانان گفتند: به [پسر] دایی ما سلام برسان و بگو: ما به امان شما نیازی نداریم. امان خدا بهتر از امانِ  پسر سمیّه است ...
در پایان روز نهم محرّم، شمر _که هم قبیله ام البنین بود_ آمد؛ در برابر یاران حسین ایستاد و فریاد زد: خواهرزادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عثمان بیرون آمدند و گفتند: چه میخواهی؟ گفت: پسران خواهرم، شما در امانید! جوانان گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند! اگر دایی ما باشی ... آیا به ما امان می دهی در حالی که پسر رسول خدا (ص) در امان نیست؟! ...

... فكتب لَهُمْ أمانا، فبعث بِهِ عَبْدالله بن أبي المحل مع مولى لَهُ يقال لَهُ: كزمان، فلما قدم عَلَيْهِم دعاهم، فَقَالَ: هَذَا أمان بعث بِهِ خالكم، فَقَالَ لَهُ الفتية: أقرئ خالنا السلام، و قل له: أن لا حاجة لنا فِي أمانكم، أمان الله خير من أمان ابن سمية ... قَالَ: و جاء شمر حَتَّى وقف عَلَى أَصْحَاب الْحُسَيْن، فَقَالَ: أين بنو أختنا؟ فخرج إِلَيْهِ العباس و جعفر و عثمان بنو على، فقالوا له: ما لك و ما تريد؟ قَالَ: أنتم يَا بني أختي آمنون، قَالَ لَهُ الفتية: لعنك الله و لعن أمانك! لَئِنْ كنت خالنا أتؤمننا و ابن رَسُول الله لا أمان لَهُ! ... (تاريخ الطبري، ج۵، ص۴۱۵)

۳. مادر علی اکبر (ع)، نوه دختری ابوسفیان بود. در روز عاشورا یکی از شامیان، علی اکبر را صدا زد و گفت: تو را با امیرالمومنین [یعنی یزید پلید] خویشاوندی و قرابتی است. اگر بخواهی تو را امان می دهیم؛ به هر جا که دوست داری برو. علی گفت: به خدا سوگند، خویشاوندی رسول خدا (ص) سزاوارتر است که رعایت شود، تا خویشاوندی ابوسفیان! سپس بر آن مرد حمله کرد در حالی که می خواند:
أنا عليّ بن حسين بن عليّ
نحن و بيت الله أولى بالنبيّ
من شمر و عمر و ابن الدّعيّ
(من علی پسر حسین فرزند علی هستم؛ به [خانه] خدا سوگند، ما به رسول خدا (ص) سزاوارتر و نزدیکتریم، از شمر و عمر بن سعد و پسر زیاد زنازاده)

قال: و دعا رجل من أهل الشام علي بن حسين الأكبر- و أمه آمنة بنت أبي مرة بن عروة بن مسعود الثقفي و أمها بنت أبي سفيان بن حرب فقال: إن لك بأمير المؤمنين قرابة و رحما فإن شئت آمناك و امض حيث ما أحببت. فقال: أما والله لقرابة رسول الله ص كانت أولى أن ترعى من قرابة أبي سفيان. ثم كرّ عليه و هو يقول:
أنا عليّ بن حسين بن عليّ
نحن و بيت الله أولى بالنبيّ
من شمر و عمر و ابن الدّعيّ
(الطبقات الكبري متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۷۰)

@zecra
@sohof2
Forwarded from غلوپژوهی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یا خیمات باکر لیش تحترقن
عمار کنانی

عزاداری پرسوز شب عاشورا
(شعر با زبان حال و ترجمه فارسی)
التماس دعا
Audio
🏴 شهادت نامه عشاق امضا می شود

🎙استاد نظری منفرد

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود

امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود

امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود

امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود

امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود

امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود

امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد
فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود

ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود

#مرثیه_سید_الشهدا
▪️@aghlvanaghl
Forwarded from میراث امامان (عمیدرضا اکبری)
🔸امام سجاد (ع) و اطعام شبانه و مخفیانه بینوایان

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مُوسَى الْأَنْصَارِيُّ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: كَانَ نَاسٌ مِنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ يَعِيشُونَ مَا يَدْرُونَ مِنْ أَيْنَ كَانَ مَعَاشُهُمْ، فَلَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَدُوا مَا كَانُوا يُؤْتَوْنَ بِهِ بِاللَّيْلِ

از مورخ مشهور، محمد بن اسحاق روایت است که «گروهی از مردم مدینه نمی دانستند خرج مایحتاج زندگی شان را چه کسی تأمین می کند تا زمانی که علی بن حسین علیهما السلام از دنیا رفت [آگاه شدند] آن کسی که شبانه برایشان آذوقه می آورد را از دست دادند»!

📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137 زهد علی بن حسین ع؛ الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج‏15، ص217 و چند منبع دیگر از عبد الله بن احمد.

اطعام شبانه امام را به طرق مختلف دیگری نیز نقل کرده‌اند.

«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ شَيْبَةَ بْنِ نَعَامَةَ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُبَخَّلُ، فَلَّمَا مَاتَ وَجَدُوهُ يَعُولُ مِائَةَ أَهْلِ بَيْتٍ بِالْمَدِينَةِ، قَالَ جَرِيرٌ فِي الْحَدِيثِ أَوْ مِنْ قَبْلِهِ: إِنَّهُ حِينَ مَاتَ وَجَدُوا بِظَهْرِهِ آثَارًا مِمَّا كَانَ يَحْمِلُ الْجُرْبَ بِاللَّيْلِ لِلْمَسَاكِينِ»

امام سجاد علیه السلام [بدین دلیل که بیشتر انفاقش علنی نبود] بخیل شمرده می‌شد پس چون درگذشت معلوم شد هزینه صد خانواده در مدینه را می‌دهد.
و جریر گوید: چون درگذشت بر دوشش آثار حمل کیسه‌ها را یافتند که شبانه برای فقیران می‌برد.

📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137. الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج‏15، ص217 حدّثني محمد قال حدّثنا يوسف بن موسى القطان قال: حدّثنا جرير بن المغيرة...

البته طبعاً کسانی هم گاهی حضرت را می‌دیدند که طعام بر دوش می‌کشد. نمونه اسناد الزهد أحمد:

• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّهُ كَانَ يَحْمِلُ الْجِرَابَ فِيهِ الْخُبْزُ، وَيَقُولُ: إِنَّ صَدَقَةَ اللَّيْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ عز وجل "
[الأغانی: حدّثني الحسن بن علي قال: حدّثني محمد بن معرّس قال حدّثنا محمد بن ميمون قال حدّثنا سفيان عن ابن أبي حمزة الثّماليّ...
جملۀ اخیر به طرق متعددی از معصومان ع نقل شده است.]

• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يُنَاوِلُ الْمِسْكِينَ بِيَدِهِ "

• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَشْكَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، أَنَّ عَلِيَّ بْنَ حُسَيْنٍ كَانَ إِذَا نَاوَلَ السَّائِلَ الصَّدَقَةَ قَبَّلَهُ، ثُمَّ نَاوَلَهُ.

و از امامیه:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ‏ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يُصَلِّي فَسَقَطَ رِدَاؤُهُ عَنْ أَحَدِ مَنْكِبَيْهِ قَالَ فَلَمْ يُسَوِّهِ حَتَّى فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قَالَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَيْحَكَ أَ تَدْرِي بَيْنَ يَدَيْ مَنْ كُنْتُ إِنَّ الْعَبْدَ لَا يُقْبَلُ مِنْ صَلَاتِهِ إِلَّا مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ مِنْهَا بِقَلْبِهِ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع لَيَخْرُجُ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ فَيَحْمِلُ الْجِرَابَ فِيهِ الصُّرَرُ مِنَ الدَّنَانِيرِ وَ الدَّرَاهِمِ حَتَّى يَأْتِيَ بَاباً بَاباً فَيَقْرَعَهُ ثُمَّ يُنَاوِلَ مَنْ يَخْرُجُ إِلَيْهِ فَلَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع الَّذِي كَانَ يَفْعَلُ ذَلِكَ (علل الشرائع، ج‏1، ص232).

🌷أرواحنا له الفدا و صلوات الله علیه و علی آبائه و أولاده الطاهرین

نمونه روایات منقول درباره دیگر معصومان
@Al_Meerath
صُحُفٍ مُطَهَّرَه
🌱ارزش مداری اهل بیت ع (3) ⚠️ «اگر سبیل این و آن را چرب می کردید...»! به چند طریق روایت است که «جمعی از شیعه نزد امیر المؤمنین ع آمدند و گفتند ای کاش از این بیت المال، اموالی را میان اشراف و رئیسان پخش می کردید، و حتی آنها را بر ما ترجیح می‌دادید، تا این‌که…
«أَللَّهُمَّ... إِنْ أَظْهَرْتَنا عَلی عَدُوِّنا فَجَنِّبْنَا الْبَغْی وَ سَدِّدْنا لِلْحَقِّ وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَینا فَارْزُقْنَا الشَّهادَةَ وَ اعْصِمْنا مِنَ الْفِتْنَةِ»

بارالها، اگر ما را بر دشمن چیره گردانیدی، ما را از ظلم کردن نگهدار و بر حقّ و صواب موفّق فرما و اگر آنان را بر ما غالب گردانیدی، شهادت را روزی ما کن و ما را از فتنه مصون دار.

وقعة صفين، ص232؛ نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص245 خ171
@ali_m_hoshyar
🏴 اهمیت و لزوم زیارت سید الشهداء علیه السلام

▼ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ أُمِّ سَعِيدٍ الْأَحْمَسِيَّةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَتْ قَالَ لِي يَا أُمَّ سَعِيدٍ تَزُورِينَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِي زُورِيهِ فَإِنَّ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ وَاجِبَةٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ.

▲ امّ سعيد احمسيه می گوید: حضرت امام صادق صلوات الله عليه به من فرمودند:
اى امّ سعيد، آيا قبر امام حسين عليه السّلام را زيارت مى كنید؟ عرض كردم: بلى؛ فرمودند: ای امّ سعيد، او را زیارت کنید؛ چرا که زيارت امام حسين عليه السّلام بر مردان و زنان واجب است.

📚کامل الزّیارات، ص 122 باب 43 إن زيارة الحسين ‏ع فرض و عهد لازم له و لجميع الأئمة ص على كل مؤمن و مؤمنة.
و چند سند دیگر از ام سعید در فضیلت زیارت: ص110، 111، 158، 159.

اللهـمّ عجّل لولیّك الفرج
@sohof2
صُحُفٍ مُطَهَّرَه
⚠️کسی که به زیارت سید الشهدا ع نرود... 1- حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ الْحَنَّاطِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ…
شدت اهمیت و لزوم زیارت امام حسین علیه السلام

حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ
● عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُوءْمِنٍ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ.

🔸 از محمّد بن مسلم، از امام باقر عليه السّلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
شيعيان ما را به زيارت قبر حسين بن على(علیهما السلام) امر نمایيد؛ چرا که زیارت قبر او باعث افزایش روزی، طول عمر، رفع بدی ها و گرفتاری ها شده و زيارت آن حضرت بر هر مؤمنى كه امامت آن حضرت را از جانب خداوند عز و جل می داند؛ لازم و واجب است.

📚کامل الزّیارات، ص 121 باب 43 إن زيارة الحسين ‏ع فرض و عهد لازم له و لجميع الأئمة ص على كل مؤمن و مؤمنة؛ كتاب المزار (للمفيد)، ص26. و متناسب همین معنا این دو عالم متقدم دو باب در کتب خود آورده اند.
@sohof2
🟢وصیت انس الجمال الشریف خبرنگار الجزیره که امروز در بمباران‌ چادر خبرنگاران توسط اسرائیل در غزه شهید شد.

‌این وصیت و آخرین پیام من است. اگر این کلمات به دست شما رسید، بدانید که اسرائیل موفق به کشتن من و خاموش کردن صدایم شده است. ابتدا، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.

خداوند می داند که من تمام تلاشم و تمام توانم را به کار بردم تا پشتیبان و صدای مردمم باشم، از همان زمانی که چشمانم را به زندگی در کوچه ها و خیابان های اردوگاه آوارگان جبالیا باز کردم. امید من این بود که خداوند عمرم را طولانی کند تا بتوانم با خانواده و عزیزانم به شهر اصلی خود، عسقلان اشغالی (المجدل) بازگردم. اما خواست خداوند مقدم بود و فرمان او نهایی است. من درد را با تمام جزئیاتش تجربه کرده ام، رنج و فقدان را بارها چشیده ام، اما هرگز در رساندن حقیقت آنگونه که هست، بدون تحریف یا جعل، تردید نکردم - تا خداوند بر کسانی که سکوت کردند، کسانی که کشتن ما را پذیرفتند، کسانی که نفس ما را خفه کردند، و کسانی که قلبشان از بقایای پراکنده فرزندان و زنان ما تکان نخورد و هیچ کاری برای متوقف کردن قتل عامی که مردم ما بیش از یک سال و نیم با آن روبرو بوده اند، انجام ندادند، شهادت دهد.

فلسطین را به شما می سپارم - نگین انگشتری جهان اسلام، قلب تپنده هر انسان آزاده در این جهان. مردمش را به شما می سپارم، کودکان بی گناه و ستم دیده اش را که هرگز فرصتی برای رویاپردازی یا زندگی در امنیت و آرامش نداشتند. بدن های پاکشان زیر هزاران تن بمب و موشک اسرائیلی له شد، تکه تکه شد و در سراسر دیوارها پراکنده شد.

از شما می خواهم که اجازه ندهید زنجیرها شما را ساکت کنند و نه مرزها شما را محدود کنند. پلی باشید به سوی آزادی سرزمین و مردمش، تا اینکه خورشید عزت و آزادی بر فراز سرزمین دزدیده شده ما طلوع کند. از شما می خواهم که از خانواده ام مراقبت کنید. دختر عزیزم شام، نور چشمانم را به شما می سپارم، کسی که هرگز فرصت نکردم بزرگ شدنش را آنطور که آرزو داشتم تماشا کنم.

پسر عزیزم صلاح را به شما می سپارم، کسی که آرزو داشتم در زندگی از او حمایت کنم و همراهش باشم تا آنقدر قوی شود که بار من را بردارد و به ماموریت ادامه دهد.

مادر عزیزم را به شما می سپارم، کسی که دعاهای مبارکش مرا به اینجا رساند، کسی که التماس هایش دژ من بود و نورش راهنمای مسیرم. دعا می کنم که خداوند به او نیرو عطا کند و از طرف من با بهترین پاداش ها به او پاداش دهد.

همچنین همدم همیشگی ام، همسر عزیزم، ام صلاح (بیان) را به شما می سپارم، کسی که جنگ او را برای روزها و ماه های طولانی از من جدا کرد. با این حال او به پیمان ما وفادار ماند، استوار مانند تنه درخت زیتونی که خم نمی شود - صبور، به خدا توکل کننده و با تمام توان و ایمانش مسئولیت را در غیاب من بر دوش می کشد.

از شما می خواهم که در کنار آنها بایستید، پس از خداوند متعال پشتیبان آنها باشید. اگر بمیرم، بر اصولم استوار می میرم. در پیشگاه خداوند شهادت می دهم که به فرمان او راضی هستم، از دیدار او مطمئن هستم و اطمینان دارم که آنچه نزد خداوند است بهتر و جاویدان است.

خدایا مرا در زمره شهدا بپذیر، گناهان گذشته و آینده ام را ببخش و خونم را نوری قرار ده که راه آزادی را برای مردم و خانواده ام روشن کند. اگر کوتاهی کرده ام مرا ببخش و با رحمت برایم دعا کن، زیرا من به وعده ام وفا کردم و هرگز آن را تغییر ندادم یا به آن خیانت نکردم.

غزه را فراموش نکنید... و مرا در دعاهای خالصانه خود برای آمرزش و پذیرش فراموش نکنید.

انس جمال الشریف
17/01/1404

این چیزی است که انس عزیز ما درخواست کرد پس از شهادتش منتشر شود.

🔗 أنس الشريف Anas Al-Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حمله صهیونیست ها به چادر خبرنگاران

🔹صهیونیست‌ها چادر خبرنگاران را در مقابل دروازه اصلی مجتمع پزشکی الشفاء در شهر غزه بمباران کردند.
🔹مدیر مجتمع پزشکی الشفا در غزه اعلام کرد: در حمله اشغالگران صهیونیست به چادر خبرنگاران ۷ نفر به شهادت رسیدند.
🔹شبکه الجزیره: ترور برنامه‌ریزی‌شده خبرنگارانمان «انس شریف» و «محمد قریقع» و عکاسان «ابراهیم ظاهر» و «محمد نوفل» را محکوم می‌کنیم.
🔹با شهادت این خبرنگاران تعداد شهدای اصحاب رسانه از آغاز جنگ غزه در هفتم اکتبر تاکنون به ۲۳۷ نفر رسید.
🌍 @Jahan_Fouri
Forwarded from وبلاگ آثار
رژیم صهیونیستی با وقاحت تمام، ترور خبرنگار مشهور الجزیرة، «انس الشریف» را اعلام کرد.

تنها کاری که او می‌کرد، مستندسازی جنایات فجیع ارتش اشغالگر بود. کانال او را ببینید:
https://www.tg-me.com/anas1020304050

#أنس_الشريف
#غزة_تباد
@Alasar_1
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
◾️زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین

أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ التَّلَّعُكْبَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعَدَةَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِي مَوْلَايَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي زِيَارَةِ الْأَرْبَعِينَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلَادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلًا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مِتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلَامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ تُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ وَ تَنْصَرِفُ (تهذیب الأحکام، ج6، ص113-114؛ با اختلاف اندک: مصباح المتهجد، ج2، ص788-790).

📌 برای ارزیابی سندی این نقل نگر: تأملی در استدلال استاد سید محمدرضا سیستانی برای تصحیح سند روایت زیارت اربعین
@Al_Meerath
Forwarded from وبلاگ آثار
#چهل_حدیث

🔆 حدیث ۴۵: انقطاع وحی

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ قَالَ: أَرَدْنَا أَنْ نَخْرُجَ فَجِئْنَا نُسَلِّمُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ كَأَنَّكُمْ طَلَبْتُمْ بَرَكَةَ الْإِثْنَيْنِ فَقُلْنَا نَعَمْ فَقَالَ وَ أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ شُؤْماً مِنْ يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ يَوْمٍ فَقَدْنَا فِيهِ نَبِيَّنَا وَ ارْتَفَعَ‏ الْوَحْيُ‏ عَنَّا لَا تَخْرُجُوا وَ اخْرُجُوا يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ.
📘الكافي، ج‏۸، ص۳۱۴

ترجمه:

از ابو ایوب خزاز روایت شده است که گفت: می‌خواستیم [از مدینه به سوی عراق] خارج شویم. آمدیم تا بر امام صادق (ع) سلام [و با ایشان وداع] کنیم. فرمود: گویا [برای این امروز می‌خواهید بروید که] برکت روز دوشنبه را می‌جویید. گفتیم: آری. فرمود: چه روزی شوم‌تر از روز دوشنبه است؟ روزی که در آن پیامبر خود را از دست دادیم و وحی از ما قطع شد. بیرون نروید؛ بلکه روز سه‌شنبه بروید.
۱. سند این روایت طبق ارزیابی سنتی، اصطلاحاً موثق است (مرآة العقول، ج‏۲۶، ص۴۱۵).

۲. شبیه این حدیث از علی بن جعفر از امام کاظم (ع) نقل شده و در آن آمده است: «يَوْمٍ مَاتَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ انْقَطَعَ فِيهِ وَحْيُ‏ السَّمَاءِ وَ ظُلِمْنَا فِيهِ حَقَّنَا» (الخصال، ج‏۲، ص۳۸۵؛ قرب الإسناد، ص۲۹۹). به احتمال زیاد اصل روایت علی بن جعفر، همین روایت ابوایوب بوده است (نک‍: بازشناسی منابع کتاب علی بن جعفر).

۳. روایت دیگری از محمد بن ابی الکرام نقل شده که شبیه روایت ابوایوب است و ممکن است دو نقل از یک ماجرا باشد. در آن آمده است: «إِنَّهُ لَيَوْمٌ مَشُومٌ فِيهِ قُبِضَ النَّبِيُّ ص وَ انْقَطَعَ‏ الْوَحْيُ‏» (المحاسن، ج‏۲، ص۳۴۷)

۴. انقطاع وحی و نبوت، منافاتی با امتداد انواعی از ارتباط غیبی مانندِ «تحدیث» ندارد.

۵. این روایات با عقاید اهل تفویض سازگار نیست؛ زیرا به نظر مفوضه، وحی و نبوت، امری نمایشی بود و چیزی بر پیامبر (ص) و امام نمی‌افزود که با انقطاع آن چیزی از دست برود! به ادعای آنان، وحی به امر و خواستِ خود پیامبر (ص) و امام است و انقطاع آن معنی حقیقی ندارد و اساساً فرقی میانِ رسول و امام متصور نیست و جبرئیل رهاوردی ندارد که کسی حسرتش را بخورد؛ بلکه طبق مبانی آن‌ها قرآن نهایتاً در حد دیگر سخنان عادی پیامبر و امام است!

۶. در فرهنگ عمومی مسلمانان، انقطاع وحی، مصیبتی بزرگ است که اندوهِ فقدان رسول خدا (ص) را مضاعف کرده است. این تلقی در روایاتِ آن‌ها بازتاب یافته است. در زیر ۹ نمونه ذکر می‌شود که البته بیشتر آن‌ها ضعیف و حتی برخی از آن‌ها به نظر ما جعلی است (مثلا مورد «ب»)؛ و‌لی نشان‌دهنده رواج تلقی مذکور در فضای کتب اخبار است و در عین حال برای احتجاج بر مفوضه که کاری به اعتبار روایات ندارند، به کار می‌آید:

به امیرالمؤمنین (ع) نسبت داده‌اند:

الف) «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ ...» (نهج البلاغة، خطبه ۲۳۵؛ و نیز نک‍: الأمالي للمفيد، ص۱۰۳؛ التعازي للمبرد، ص۴۰؛ أمالي الزجاجي، ص۱۷۵)

ب) يَا حَبِيبِي انْقَطَعَتْ عَنْ مَنْزِلِي أَخْبَارُ السَّمَاءِ وَ فَقَدْتُ بَعْدَكَ جَبْرَئِيلَ فَلَا أُحِسُّ بِهِ (خصائص الأئمة، ص۷۲)

به حضرت فاطمه نسبت داده‌اند:

ج) يَا أَبَتَاهْ، انْقَطَعَ عَنَّا خَبَرُ السَّمَاءِ (دلائل الإمامة، ص۱۳۱)

د) قَدْ كَانَ جَبْرَئِيلُ بِالْآيَاتِ‏ يُؤْنِسُنَا / فَغِبْتَ عَنَّا فَكُلُّ الْخَيْرِ مُحْتَجِبٌ‏ / فَكُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً يُسْتَضَاءُ بِهِ‏ / عَلَيْكَ يَنْزِلُ مِنْ ذِي الْعِزَّةِ الْكُتُبُ‏ (الأمالي للمفيد، ص۴۱)

ه) يَا أبتاه ‌انْقَطع ‌عَنَّا أَخْبَار السَّمَاء وَلَا ينزل الْوَحْي إِلَيْنَا من عِنْد اللَّه أبدا (الثقات لابن حبان، ۲/ ۱۶۳)

و) إنا للّه و إنا إليه راجعون، انقطع عنا و اللّه خير [صحیح: خبر] السماء (مقتل الحسین للخوارزمي، ص۱۲۴)

به خویشاوندان رسول خدا (ص) نسبت داده‌اند:

ز) نَبْكِي لِفِرَاقِكَ إِيَّانَا، وَ لِانْقِطَاعِ خَبَرِ السَّمَاءِ عَنَّا (الأمالي للطوسي، ص۱۲۲)

از ام ایمن روایت کرده‌اند که می‌گفت:

ح) «إنما أبكي على الوحي إذ انْقَطَعَ عَنَّا مِنَ السَّمَاءِ.» / «إِنَّمَا أَبْكِي عَلَى خَبَرِ السَّمَاءِ» (الطبقات الكبرى ط العلمية، ۸/ ۱۸۱).

توصیه شده در زیارت رسول اکرم (ص) گفته شود:

ط) فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ‏ عَنَّا الْوَحْيُ (الجعفريات، ص۷۶؛ و نیز نک‍: جمال الأسبوع، ص۳۰)


#علم_غیب
@Alasar_1
Forwarded from کانال معرفة الرجال و الآثار (عمیدرضا اکبری)
درباره تاریخ شهادت امام حسن علیه السلام

چنان که می‌دانیم در تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (ع) اختلافاتی شده است و گروهی شهادت ایشان را در آخر ماه صفر و گروهی دیگر در هفتم صفر دانسته‌اند. گروه اوّل به منابع متقدّم مانند کافیِ کلینی، فرق الشيعة نوبختی، مسار الشيعة، مصباح المتهجد و... استناد می‌کنند و گروه دوم به منابع متأخّر مانند الدروسِ شهید اوّل. و البته قرائن متعددی در ترجیح دیدگاه نخست ارائه شده است (نک. نوشته‌های: مقدسی، ملکی معاف، موسوی‌نژاد، جعفریان).
به نظر می‌رسد این اختلاف ریشه در یک تصحیفِ ساده دارد. چنان که می‌دانیم در عربی از پایان ماه به «سلخ» تعبیر می‌شود. در بعضی کتب مانند دلائل الامامة (ص59) از تاریخ وفات امام حسن (ع) با تعبیر «سلخ صفر» -یعنی پایان ماه صفر- یاد شده است. «سلخ» از نظر شکل ظاهری -در دست‌نویس‌ها- بسیار شبیه «سابع» است؛ از این رو «سلخ صفر» به «سابع صفر» تصحیف شده است. (کافی است شهید اول اشتباها سلخ را سابع خوانده باشد یا در منبع او چنین تصحیفی رخ داده باشد یا در نسخه اصلی دروس تصحیف رخ داده باشد و این به آثار بعدی نیز سرایت کند.)
و لذا ظاهراً گزارش منابع متقدم از جهات مختلف ترجیح دارد.
هم چنین برخی به نادرست نقل شهادت حضرت مجتبی ع را به کتاب قاسم رسی زیدی (م246) نسبت داده‌اند، که البته خطا است، و این افزوده‌ای متأخر است. (نک‍‌: مطالب آقای کاشانی)
هم‌چنین دیدگاه میلاد امام کاظم ع در هفتم صفر نیز اشکالات مهمی دارد.
@Al_Rijal
2025/10/19 14:33:07
Back to Top
HTML Embed Code: