🔵نمودارها از نابرابری آموزشی در ایران سخن می گویند
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این نمودار به خوبی هر چه تمام تر فریاد می زند که مدارس دولتی یا همان عادی در بدترین وضعیت به لحاظ کیفیت آموزشی قرار دارند. بدترین بودن در کیفیت آموزشی یعنی بدترین و اسف بار بودن در امکانات و خدمات آموزشی و ورزشی و فراغتی دانش آموزان این مدارس در مقایسه با سایر مدارس. چرا؟ چون دولت توان رسیدگی به این مدارس را ندارد و با کم ترین امکانات و خدمات آن ها را مدیریت می کند و البته همان را هم با پول ناچیزی که از والدین دانش آموزان می گیرد. دانش آموزان این دارس با تعداد زیاد در هر کلاس از معلمان ضعیف تر و خدمات نامطلوب تر نیز برخوردارند!!! فقر آموزشی در کنار نابرابری آموزشی!!!
#نابرابری_آموزشی
#مدارس_عادی
#شکاف_آموزشی
#فقر_آموزشی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این نمودار به خوبی هر چه تمام تر فریاد می زند که مدارس دولتی یا همان عادی در بدترین وضعیت به لحاظ کیفیت آموزشی قرار دارند. بدترین بودن در کیفیت آموزشی یعنی بدترین و اسف بار بودن در امکانات و خدمات آموزشی و ورزشی و فراغتی دانش آموزان این مدارس در مقایسه با سایر مدارس. چرا؟ چون دولت توان رسیدگی به این مدارس را ندارد و با کم ترین امکانات و خدمات آن ها را مدیریت می کند و البته همان را هم با پول ناچیزی که از والدین دانش آموزان می گیرد. دانش آموزان این دارس با تعداد زیاد در هر کلاس از معلمان ضعیف تر و خدمات نامطلوب تر نیز برخوردارند!!! فقر آموزشی در کنار نابرابری آموزشی!!!
#نابرابری_آموزشی
#مدارس_عادی
#شکاف_آموزشی
#فقر_آموزشی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️مردم را می خندونم و شاد می کنم، می دونستی این کار چقدر سخته؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅عنوان نوشتۀ حاضر مربوط به بخشی از دیالوگ های فیلم درخشان "چشم اندازی در مه" ساختۀ کارگردان مشهور یونانی "تئو آنجلوپولوس" به سال 1988 میلادی است. ناگفته نماند که آنجلوپولوس سازندۀ چندین فیلم ارزشمند دیگر از جمله فیلم های "ابدیت و یک روز" و "علفزار گریان" است که هر دو جایزۀ نخل طلایی کن را دریافت کردند. فیلم در ژانر درام ساخته شد و صحنه های فیلم عمدتاً در فضایی مه آلود با آهنگ سازی بی نظیر آهنگساز مشهور یونانی "النی کاریندرو" برداشته شد. فیلم سفر دور و دراز و البته دردناک دو کودکی را روایت می کند که در پی یافتن پدر خود هستند و قصد رفتن به کشور آلمان را دارند که در راه دچار انواع حوادث تلخ و دردناک و البته در مواردی شادی بخش می شوند. فیلم مورد نظر همچنین به گرفتاری ها و مشکلات مردم یونان نیز می پردازد که برای گذران زندگی شان دچار انواع محدودیت ها و موانع هستند.
✳️پیام اصلی این فیلم نه تنها بیان درد و رنج های دو کودک یاد شده و بلکه مردم یونان است اما در عین حال از کوشش های فردی جوان پرده بر می دارد که در پی خنداندن و شاد کردن مردم است البته با تمام دشواری هایی که پیش رو دارد. فضای مه آلود صحنه های فیلم دقیقاً یادآور فضای مه آلود و مبهم جامعۀ آن روز یونان است که مردم با انواع مشکلات و مسائل دست به گریبان اَند. فیلم مورد اشاره یک پیام مهم دیگر هم دارد و آن زیستن در میانه ای از ابهام ها و آرزوهای دور و دراز و مسیری طولانی و دشوار برای رسیدن به مقصد و درد و رنج هایی که در این مسیر باید کشید. روایتِ فیلم روایت بسیاری از انسان هایی است که به این جهان می آیند و با درد و رنج های بسیار رزوگاران خود را سپری می کنند و تأسف بارتر این که به بسیاری از آرزوهای خود دست نمی یابند و در نهایت ناکامانه و دردمندانه جهان را ترک می کنند.
❇️آن چه که در این فیلم از همه چیز مهم تر و برجسته تر می آید همان اقدام جوانی است که کوشش می کند مردم را شاد نگه دارد و البته می داند که چه مسئولیت دشواری را هم بر دوش گرفته است. او نسبت به موانع و کمبودهای زیادی که برای شاد نگه داشتن مردم جامعه اش در کشور وجود دارد به خوبی آگاه است و این را هم می داند که گویی سیاستمداران و در مجموع نظام حکمرانی کشور اقدام درخوری برای کاهش درد و رنج های مردم و شاد نگه داشتن شان نمی کنند. این جوان با خود می اندیشد حالا که سیاستمداران نسبت به مسئولیت مهم و بنیادین شان یعنی کاهش درد و رنج شهروندان از سویی و شاد و راضی نگه داشتن شان از سوی دیگر آگاه نیستند و یا آگاه هستند و آن را کنار گذاشته اند پس او باید این مسئولیت را در حد توان و امکاناتی که دارد، انجام دهد.
✅نتیجۀ کلیدی ای که از روایت گری این فیلم می توان گرفت این است که در جامعه ای که نظام حمکرانی به جای کوشش برای کاهش درد و رنج شهروندان و شاد و راضی نگه داشتن شان به اموری دیگر و در واقع بیهوده ای می پردازد که از اساس مسأله و مشکل شهروندان اَش نیست خروجی چنین وضعی می شود زندگی تلخ و اسف باری که شهروند ان جامعه را به طرز وحشتناکی گرفتار می کند. قصّۀ دردناک دو کودک آواره و بی پناه در فیلم در حقیقت نماد وضعیت تلخ بسیاری از شهروندان جامعه ای است که حمایت و پشتیبانی های ضروری از سوی نظام حکمرانی دریافت نمی کنند و لذا خود باید دست به کار شوند تا اندکی از درد و رنج های بی شمارشان را کاهش دهند!!!
#مردم
#شادی
#درد_و_رنج
#آرزوها
#زندگی
#چشم_اندازی_در_مه
#انجلوپولوس
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅عنوان نوشتۀ حاضر مربوط به بخشی از دیالوگ های فیلم درخشان "چشم اندازی در مه" ساختۀ کارگردان مشهور یونانی "تئو آنجلوپولوس" به سال 1988 میلادی است. ناگفته نماند که آنجلوپولوس سازندۀ چندین فیلم ارزشمند دیگر از جمله فیلم های "ابدیت و یک روز" و "علفزار گریان" است که هر دو جایزۀ نخل طلایی کن را دریافت کردند. فیلم در ژانر درام ساخته شد و صحنه های فیلم عمدتاً در فضایی مه آلود با آهنگ سازی بی نظیر آهنگساز مشهور یونانی "النی کاریندرو" برداشته شد. فیلم سفر دور و دراز و البته دردناک دو کودکی را روایت می کند که در پی یافتن پدر خود هستند و قصد رفتن به کشور آلمان را دارند که در راه دچار انواع حوادث تلخ و دردناک و البته در مواردی شادی بخش می شوند. فیلم مورد نظر همچنین به گرفتاری ها و مشکلات مردم یونان نیز می پردازد که برای گذران زندگی شان دچار انواع محدودیت ها و موانع هستند.
✳️پیام اصلی این فیلم نه تنها بیان درد و رنج های دو کودک یاد شده و بلکه مردم یونان است اما در عین حال از کوشش های فردی جوان پرده بر می دارد که در پی خنداندن و شاد کردن مردم است البته با تمام دشواری هایی که پیش رو دارد. فضای مه آلود صحنه های فیلم دقیقاً یادآور فضای مه آلود و مبهم جامعۀ آن روز یونان است که مردم با انواع مشکلات و مسائل دست به گریبان اَند. فیلم مورد اشاره یک پیام مهم دیگر هم دارد و آن زیستن در میانه ای از ابهام ها و آرزوهای دور و دراز و مسیری طولانی و دشوار برای رسیدن به مقصد و درد و رنج هایی که در این مسیر باید کشید. روایتِ فیلم روایت بسیاری از انسان هایی است که به این جهان می آیند و با درد و رنج های بسیار رزوگاران خود را سپری می کنند و تأسف بارتر این که به بسیاری از آرزوهای خود دست نمی یابند و در نهایت ناکامانه و دردمندانه جهان را ترک می کنند.
❇️آن چه که در این فیلم از همه چیز مهم تر و برجسته تر می آید همان اقدام جوانی است که کوشش می کند مردم را شاد نگه دارد و البته می داند که چه مسئولیت دشواری را هم بر دوش گرفته است. او نسبت به موانع و کمبودهای زیادی که برای شاد نگه داشتن مردم جامعه اش در کشور وجود دارد به خوبی آگاه است و این را هم می داند که گویی سیاستمداران و در مجموع نظام حکمرانی کشور اقدام درخوری برای کاهش درد و رنج های مردم و شاد نگه داشتن شان نمی کنند. این جوان با خود می اندیشد حالا که سیاستمداران نسبت به مسئولیت مهم و بنیادین شان یعنی کاهش درد و رنج شهروندان از سویی و شاد و راضی نگه داشتن شان از سوی دیگر آگاه نیستند و یا آگاه هستند و آن را کنار گذاشته اند پس او باید این مسئولیت را در حد توان و امکاناتی که دارد، انجام دهد.
✅نتیجۀ کلیدی ای که از روایت گری این فیلم می توان گرفت این است که در جامعه ای که نظام حمکرانی به جای کوشش برای کاهش درد و رنج شهروندان و شاد و راضی نگه داشتن شان به اموری دیگر و در واقع بیهوده ای می پردازد که از اساس مسأله و مشکل شهروندان اَش نیست خروجی چنین وضعی می شود زندگی تلخ و اسف باری که شهروند ان جامعه را به طرز وحشتناکی گرفتار می کند. قصّۀ دردناک دو کودک آواره و بی پناه در فیلم در حقیقت نماد وضعیت تلخ بسیاری از شهروندان جامعه ای است که حمایت و پشتیبانی های ضروری از سوی نظام حکمرانی دریافت نمی کنند و لذا خود باید دست به کار شوند تا اندکی از درد و رنج های بی شمارشان را کاهش دهند!!!
#مردم
#شادی
#درد_و_رنج
#آرزوها
#زندگی
#چشم_اندازی_در_مه
#انجلوپولوس
@tajeddin_mohammadbagher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵سهم من از ثروت این کشور چیست؟!!
✍️محمدباقر تاج الدین
❇️فیلم حاضر روایت دردناک زندگی یکی از زنان این سرزمین در سیستان و بلوچستان است که می پرسد سهم من از ثروت این کشور چیست؟ من در کجای این سیاست ها و برنامه های کشورم قرار دارم؟!! این همه سازمان ها و نهادهای عریض و طویل و پر نام و نشان که برای امداد و یاری و حمایت از فقیران درست کرده اند آیا مرا و چون مرا نمی بینند؟!! خبر ندارند؟! من تا کجا و کی باید با چنین درد و رنجی تلخ زندگی کنم؟!
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
❇️فیلم حاضر روایت دردناک زندگی یکی از زنان این سرزمین در سیستان و بلوچستان است که می پرسد سهم من از ثروت این کشور چیست؟ من در کجای این سیاست ها و برنامه های کشورم قرار دارم؟!! این همه سازمان ها و نهادهای عریض و طویل و پر نام و نشان که برای امداد و یاری و حمایت از فقیران درست کرده اند آیا مرا و چون مرا نمی بینند؟!! خبر ندارند؟! من تا کجا و کی باید با چنین درد و رنجی تلخ زندگی کنم؟!
@tajeddin_mohammadbagher
☸️و ناگهان خِفت گیری و قتل!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅خبر دردناک و تلخ خفت گیری و قتل یکی از دانشجویان ساکن در خوابگاه دانشگاه تهران را شنیدیم که بسیار مایۀ تأسف و دردمندی شد. ضمن تسلیت صمیمانه به خانوادۀ این دانشجوی جوان به عرض می رساند که این مسأله ای دردناک و به نسبت فراگیر در سطح شهر تهران و کلان شهرها و حتی شهرهای نه چندان بزرگ کشور است که هر روز نیز افزایش می یابد. واقعیتی تلخ و دردناک که ریشه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی دارد که ضرورت واکاوی و بررسی آن را می توان مورد توجه قرار داد. چگونه می شود که برخی افراد که عمدتاً در سنین نوجوانی و جوانی قرار دارند اقدام به خفت گیری شهروندان در جای جای مختلف شهر می کنند و در اثر این خفت گیری نه تنها اموال قربانیان دزدیده می شود بلکه بدتر و نگران کننده تر این که منجر به ضرب و جرح و در نهایت و تأسف بارتر این که منجر به قتل قربانیان نیز می شود!!
✳️هر روزه موارد فراوانی از این خفت گیری ها را توسط دوستان، آشنایان و همشهریان و حتی در خبرگزاری ها می شنویم و می خوانیم که در اثر افزایش چنین روند دردناکی بر نگرانی های شهروندان نیز افزوده می شود. این مشکل نه تنها خطر از دست دادن سرمایه و اموال شهروندان را در پی دارد بلکه بدتر از همه به خطر افتادن امنیت جسمی و روانی آنان را نیز به دنبال دارد. حالا با بروز چنین وضع اسف باری بسیاری از شهروندان از لحظۀ خروج از خانه نوعی ترس و نگر انی بر جان روان شان غلبه می کند که نکند هر لحظه گرفتار چنین مشکلی شوند و در دام خفت گیران گرفتار شوند!! اگر اشتباه نکنم فیلم یکی از ورزشکاران مطرح کشور را می دیدم که می گفت خفت گیران به خودروی ایشان حمله ور شدند و سعی داشتند گردنبند و اموال او را بدزند. حقیقتاً شرایطی خطرناک و نگران کننده است که هر لحظه ممکن است هر کی از ما را درگیر کند. در این زمینه این گونه به نظر می رسد که شرایط بسیار وخیم اقتصادی مهم ترین دلیل بروز چنین پدیدۀ دردناکی در کشور باشد که ضرورت دارد فکری اساسی برای این موضوع بشود. ضمن این که با دستگیری این افراد هم مشکل حل نمی شود چرا که مشکل اصلی یعنی وضعیت ناگوار اقتصادی هم چنان وجود دارد و خودنمایی می کند!!
❇️مهاجرت گستردۀ شهروند ان به ویژه جوانان از بسیاری از مناطق کشور به تهران، بیکاری، نداشتن درآمد کافی برای گذران یک زندگی معمولی و بروز سرخوردگی های فراوان در آنان همگی دست به دست هم می دهند و این افراد را به سمت و سوی خفت گیری و موبایل قاپی و کیف قاپی می کشاند که نتیجه اش می شود هم آسیب دیدن خود این خفت گیران و هم آسیب دیدن قربانیان این گونه حوادث تلخ. بر این ها باید افزود شکاف طبقاتی گسترده و عمیقی که در جامعه وجود دارد که جوانان بیکار و محروم با دیدن زندگی های لاکچری برخی افراد در کلان شهری چون تهران نوعی حسرت و افسوس بر دل شان می ماند و می پرسند که چرا آنان از چنین زندگی های لاکچری ای برخوردار اَند اما ما حتی از داشتن یک زندگی معمولی محرومیم؟!!
#خفت_گیری
#قتل
#شرایط_ناگوار_اقتصادی
#بیکاری
#شکاف_طبقاتی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅خبر دردناک و تلخ خفت گیری و قتل یکی از دانشجویان ساکن در خوابگاه دانشگاه تهران را شنیدیم که بسیار مایۀ تأسف و دردمندی شد. ضمن تسلیت صمیمانه به خانوادۀ این دانشجوی جوان به عرض می رساند که این مسأله ای دردناک و به نسبت فراگیر در سطح شهر تهران و کلان شهرها و حتی شهرهای نه چندان بزرگ کشور است که هر روز نیز افزایش می یابد. واقعیتی تلخ و دردناک که ریشه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی دارد که ضرورت واکاوی و بررسی آن را می توان مورد توجه قرار داد. چگونه می شود که برخی افراد که عمدتاً در سنین نوجوانی و جوانی قرار دارند اقدام به خفت گیری شهروندان در جای جای مختلف شهر می کنند و در اثر این خفت گیری نه تنها اموال قربانیان دزدیده می شود بلکه بدتر و نگران کننده تر این که منجر به ضرب و جرح و در نهایت و تأسف بارتر این که منجر به قتل قربانیان نیز می شود!!
✳️هر روزه موارد فراوانی از این خفت گیری ها را توسط دوستان، آشنایان و همشهریان و حتی در خبرگزاری ها می شنویم و می خوانیم که در اثر افزایش چنین روند دردناکی بر نگرانی های شهروندان نیز افزوده می شود. این مشکل نه تنها خطر از دست دادن سرمایه و اموال شهروندان را در پی دارد بلکه بدتر از همه به خطر افتادن امنیت جسمی و روانی آنان را نیز به دنبال دارد. حالا با بروز چنین وضع اسف باری بسیاری از شهروندان از لحظۀ خروج از خانه نوعی ترس و نگر انی بر جان روان شان غلبه می کند که نکند هر لحظه گرفتار چنین مشکلی شوند و در دام خفت گیران گرفتار شوند!! اگر اشتباه نکنم فیلم یکی از ورزشکاران مطرح کشور را می دیدم که می گفت خفت گیران به خودروی ایشان حمله ور شدند و سعی داشتند گردنبند و اموال او را بدزند. حقیقتاً شرایطی خطرناک و نگران کننده است که هر لحظه ممکن است هر کی از ما را درگیر کند. در این زمینه این گونه به نظر می رسد که شرایط بسیار وخیم اقتصادی مهم ترین دلیل بروز چنین پدیدۀ دردناکی در کشور باشد که ضرورت دارد فکری اساسی برای این موضوع بشود. ضمن این که با دستگیری این افراد هم مشکل حل نمی شود چرا که مشکل اصلی یعنی وضعیت ناگوار اقتصادی هم چنان وجود دارد و خودنمایی می کند!!
❇️مهاجرت گستردۀ شهروند ان به ویژه جوانان از بسیاری از مناطق کشور به تهران، بیکاری، نداشتن درآمد کافی برای گذران یک زندگی معمولی و بروز سرخوردگی های فراوان در آنان همگی دست به دست هم می دهند و این افراد را به سمت و سوی خفت گیری و موبایل قاپی و کیف قاپی می کشاند که نتیجه اش می شود هم آسیب دیدن خود این خفت گیران و هم آسیب دیدن قربانیان این گونه حوادث تلخ. بر این ها باید افزود شکاف طبقاتی گسترده و عمیقی که در جامعه وجود دارد که جوانان بیکار و محروم با دیدن زندگی های لاکچری برخی افراد در کلان شهری چون تهران نوعی حسرت و افسوس بر دل شان می ماند و می پرسند که چرا آنان از چنین زندگی های لاکچری ای برخوردار اَند اما ما حتی از داشتن یک زندگی معمولی محرومیم؟!!
#خفت_گیری
#قتل
#شرایط_ناگوار_اقتصادی
#بیکاری
#شکاف_طبقاتی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️پیوند نظریه و تحقیق جدایی ناپذیر است اما منطق خاص خودش را دارد
[نقدی بر دیدگاه دکتر محدثی دربارۀ رابطۀ بین نظریه و تحقیق]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آقای دکتر محدثی ادعا کرده اند که من سال هاست با همکارانم بر سر موضوعات مرتبط با روش تحقیق بحث داشته ام و آن ها کلیشه های جا افتاده را ارائه داده اند و از ارائۀ متون دقیق طفره رفته یا سکوت کرده اند(نقل به مضمون). یکی از آن همکاران من بودم و بارها با ایشان بحث کرده ام و از قضا همین امشب هم تلفنی و هم متنی(چت) کرده ام که اگرچه تا حدودی درست می گویید اما در مواردی هم اشتباه می کنید که با ارائۀ اسناد دقیق اشتباه شما را یادآور می شوم. تاکنون برای ایشان چند منبع مهم هم ارائه کرده ام که با دقت بخوانند و بعد بحث را ادامه دهیم. من اکنون فرصت نقد همه جانبه و موسع این بحث را ندارم و در فرصت مناسب به این کار اقدام خواهم کرد. ضمنا نقل قولی که از آقای دکتر احمد محمدپور آورده اند دست کم من در کتاب های ایشان ندیده ام و آن چه که من در کتاب روش در روش و ضد روش ایشان دیده ام به شرح زیر است:
«تفاوت بین دو روش کمی و کیفی در فنون تحقیق آنها نیست، بلکه در مواضع پارادایمی پشت سر آنها قرار دارد وگرنه می توان فنون هرکدام را در دیگری هم به کار برد مشروط بر این که مواضع و مفروضات پارادایمی را مد نظر قرار دهیم. محققان کیفی نیز دوباره دست به تدوین چارچوب نظری زده و منطق نظری کمّی را دنبال می کنند که این از عجایب معرفت شناختی ماست»(محمدپور، 1389: 22).
✳️واقعیت این است که من با این نگاه آقای محمدپور همدل هستم و آن را به لحاظ معرفت شناختی، پارادایمی و همچنین به لحاظ استراتژی تحقیق درست می دانم و نقد و نظر دکتر محدثی را نادرست می دانم. دکتر محدثی به مباحث معرفت شناختی، پارادایمی و همچنین بحث های استراتژی پژوهش توجه لازم را ندارند و ضرورت دارند بیش تر در این زمینه مطالعه کنند. من دست کم 15 سال است که درس روش تحقیق را ارائه می کنم و تقریبا تمام متون فارسی و بسیاری از متون لاتین را مورد مطالعه و بررسی قرار داده ام. بحث بر سر این نیست که در روش های تحقیق کیفی از نظریه نباید استفاده شود که سخن نادرستی است و ما هم چنین ادعایی نداریم بلکه بحث بر سر چگونگی به کارگیری چارچوب نظری یا چارچوب مفهومی یا چشم انداز نظری در تحقیقات کیفی است که باید بر سر آن تأمل کرد. این که دکتر محدثی گفته اند با روش تحلیل روایت اقد ام به صحت آزمایی کرده اند البته چندان درست نیست و جای مناقشه دارد. روش های کیفی بیش از همه به دنبال فهم و تفسیر و معنای نهفته در دنیای اجتماعی کنشگران است و در نهایت به یک چارچوب مفهومی یا چارچوب نظری مانند روش نظریۀ زمینه ای(گرندد تئوری) دست می یابد و نه آزمون نظریه ها یا چارچوب نظری خاصی. بیشتر و دقیق تر در این زمینه خواهم نوشت با ارائۀ متون و منابع دقیق.
#روش_کیفی
#چارچوب_نظری
#دکتر_محمدپور
#دکتر_محدثی
@tajeddin_mohammadbagher
[نقدی بر دیدگاه دکتر محدثی دربارۀ رابطۀ بین نظریه و تحقیق]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آقای دکتر محدثی ادعا کرده اند که من سال هاست با همکارانم بر سر موضوعات مرتبط با روش تحقیق بحث داشته ام و آن ها کلیشه های جا افتاده را ارائه داده اند و از ارائۀ متون دقیق طفره رفته یا سکوت کرده اند(نقل به مضمون). یکی از آن همکاران من بودم و بارها با ایشان بحث کرده ام و از قضا همین امشب هم تلفنی و هم متنی(چت) کرده ام که اگرچه تا حدودی درست می گویید اما در مواردی هم اشتباه می کنید که با ارائۀ اسناد دقیق اشتباه شما را یادآور می شوم. تاکنون برای ایشان چند منبع مهم هم ارائه کرده ام که با دقت بخوانند و بعد بحث را ادامه دهیم. من اکنون فرصت نقد همه جانبه و موسع این بحث را ندارم و در فرصت مناسب به این کار اقدام خواهم کرد. ضمنا نقل قولی که از آقای دکتر احمد محمدپور آورده اند دست کم من در کتاب های ایشان ندیده ام و آن چه که من در کتاب روش در روش و ضد روش ایشان دیده ام به شرح زیر است:
«تفاوت بین دو روش کمی و کیفی در فنون تحقیق آنها نیست، بلکه در مواضع پارادایمی پشت سر آنها قرار دارد وگرنه می توان فنون هرکدام را در دیگری هم به کار برد مشروط بر این که مواضع و مفروضات پارادایمی را مد نظر قرار دهیم. محققان کیفی نیز دوباره دست به تدوین چارچوب نظری زده و منطق نظری کمّی را دنبال می کنند که این از عجایب معرفت شناختی ماست»(محمدپور، 1389: 22).
✳️واقعیت این است که من با این نگاه آقای محمدپور همدل هستم و آن را به لحاظ معرفت شناختی، پارادایمی و همچنین به لحاظ استراتژی تحقیق درست می دانم و نقد و نظر دکتر محدثی را نادرست می دانم. دکتر محدثی به مباحث معرفت شناختی، پارادایمی و همچنین بحث های استراتژی پژوهش توجه لازم را ندارند و ضرورت دارند بیش تر در این زمینه مطالعه کنند. من دست کم 15 سال است که درس روش تحقیق را ارائه می کنم و تقریبا تمام متون فارسی و بسیاری از متون لاتین را مورد مطالعه و بررسی قرار داده ام. بحث بر سر این نیست که در روش های تحقیق کیفی از نظریه نباید استفاده شود که سخن نادرستی است و ما هم چنین ادعایی نداریم بلکه بحث بر سر چگونگی به کارگیری چارچوب نظری یا چارچوب مفهومی یا چشم انداز نظری در تحقیقات کیفی است که باید بر سر آن تأمل کرد. این که دکتر محدثی گفته اند با روش تحلیل روایت اقد ام به صحت آزمایی کرده اند البته چندان درست نیست و جای مناقشه دارد. روش های کیفی بیش از همه به دنبال فهم و تفسیر و معنای نهفته در دنیای اجتماعی کنشگران است و در نهایت به یک چارچوب مفهومی یا چارچوب نظری مانند روش نظریۀ زمینه ای(گرندد تئوری) دست می یابد و نه آزمون نظریه ها یا چارچوب نظری خاصی. بیشتر و دقیق تر در این زمینه خواهم نوشت با ارائۀ متون و منابع دقیق.
#روش_کیفی
#چارچوب_نظری
#دکتر_محمدپور
#دکتر_محدثی
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️آقای دکتر تاجالدین عزیز لطفا مستندات خود را ارائه کنید! خلط تحقیق تفسیری و تحقیق بهرهبرنده از روش کیفی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
در اغلب جلسات دفاع از پروپوزالهای دانشجویان دکترا و در دفاع از رسالههای کارشناسیی ارشد و دکترا مدرسان همکار در تهران مرکز، من و دانشجویان ام را سر اینکه نباید در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی چارچوب نظری داشت، آزار داده اند و هر بار من از آنان خواسته ام مستندات و دلایل معتبر ارائه کنند و دستکم یک منبع معتبر ارائه نمایند. آزار این بوده که آنان مدعایی را بدون دلیل به دانشجویان ام تحمیل کرده اند یا خواسته اند تحمیل کنند و من طلب دلیل و مستندات کرده ام و هرگز هیچ مستنداتی ارائه نکرده اند.
اکنون دریافته ام که ریشهی این کلیشهی نادرست که بین تحقیقات تفسیری و تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی خلط میکند، آثار دکتر احمد محمدپور است.
از جمله کسانی که این مدعا را بارها مطرح کرده و هیچگاه عبارات معتبری از هیچ منبع قابل اتکایی ارائه نکرده دوست عزیز من آقای دکتر محمدباقر تاجالدین است.
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/12121
من اصرار دارم ایشان و دیگر همکاران ام در طیی یادداشت یا مقالهای به فرازهای متون معتبر در روش تحقیق اشاره کنند که در آنها درج شده باشد که در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی نباید چارچوب نظری یا نظریه داشت.
متاسفانه یادداشت اخیر دکتر تاجالدین باز هم مصداق فرار به جلو است و ایشان باز هم هیچ متنی از قول هیچ منبع معتبری در روش تحقیق ذکر نکرده اند. از نظر من تا اطلاع ثانوی آثار آقای دکتر احمد محمدپور در حوزهی روش تحقیق نامعتبر هستند، مگر آنکه ایشان نشان بدهند بین تحقیق تفسیری و تحقیق بهره برنده از روشهای کیفی خلط نکرده اند و مدعاهایشان قابل دفاع است.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
در اغلب جلسات دفاع از پروپوزالهای دانشجویان دکترا و در دفاع از رسالههای کارشناسیی ارشد و دکترا مدرسان همکار در تهران مرکز، من و دانشجویان ام را سر اینکه نباید در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی چارچوب نظری داشت، آزار داده اند و هر بار من از آنان خواسته ام مستندات و دلایل معتبر ارائه کنند و دستکم یک منبع معتبر ارائه نمایند. آزار این بوده که آنان مدعایی را بدون دلیل به دانشجویان ام تحمیل کرده اند یا خواسته اند تحمیل کنند و من طلب دلیل و مستندات کرده ام و هرگز هیچ مستنداتی ارائه نکرده اند.
اکنون دریافته ام که ریشهی این کلیشهی نادرست که بین تحقیقات تفسیری و تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی خلط میکند، آثار دکتر احمد محمدپور است.
از جمله کسانی که این مدعا را بارها مطرح کرده و هیچگاه عبارات معتبری از هیچ منبع قابل اتکایی ارائه نکرده دوست عزیز من آقای دکتر محمدباقر تاجالدین است.
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/12121
من اصرار دارم ایشان و دیگر همکاران ام در طیی یادداشت یا مقالهای به فرازهای متون معتبر در روش تحقیق اشاره کنند که در آنها درج شده باشد که در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی نباید چارچوب نظری یا نظریه داشت.
متاسفانه یادداشت اخیر دکتر تاجالدین باز هم مصداق فرار به جلو است و ایشان باز هم هیچ متنی از قول هیچ منبع معتبری در روش تحقیق ذکر نکرده اند. از نظر من تا اطلاع ثانوی آثار آقای دکتر احمد محمدپور در حوزهی روش تحقیق نامعتبر هستند، مگر آنکه ایشان نشان بدهند بین تحقیق تفسیری و تحقیق بهره برنده از روشهای کیفی خلط نکرده اند و مدعاهایشان قابل دفاع است.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
☸️آقای دکتر محدثی من شما را آزار داده ام یا با شما بحث علمی کردم؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آقای دکتر محدثی ادعای بی موردی را دربارۀ من مطرح کرده اند مبنی بر این که من ایشان را آزار داده ام. لطفا خوانندگان و همراهان عزیز برایم روشن کنند که بحث علمی بر سر یک موضوع مورد مناقشه آزار دادن محسوب می شود؟ من واقعا تا الان نمی دانستم که بحث کردن با کسی بر سر مباحث مورد مناقشۀ علمی و یا روشی آن هم با ارائۀ مستنداتی به صورت شفاهی که البته به صورت کتبی هم منتشر خواهم کرد به منزلۀ آزار دادن است!! این سخن دکتر محدثی خیلی برایم عجیب و دور از انتظار است. پس مطابق با این ادعای دکتر محدثی تمام کسانی که با دیگران وارد مناقشۀ علمی می شوند در حال آزار دادن شان هستند؟ خوب است معنای آزار دادن را فهمیدیم!! من تا جایی که در توانم بود و هست هرگز کوشش نکردم موضوعی را به دانشجویانم تحمیل کرده باشم و اگر هر دانشجویی چنین ادعایی دارد لطفا مطرح کند تا من پاسخ ایشان را بدهم. اساساً این کار دکتر محدثی اصلا درست نیست که از قول دانشجویان این گونه سخن بگوید و مدعی العموم آنان بشود. از دکتر محدثی درخواست می کنم که از ادامۀ چنین روندی جداً پرهیز کنند.
✳️من در نوشتۀ کوتاهی که آورده ام گفته ام که در فرصتی مناسب اسناد و منابع مرتبط را ارائه خواهم کرد و دکتر محدثی بدون توجه به این سخنی که گفتم عجولانه گفته اند که تاج الدین در حال فرار به جلو است و مستندی ارائه نمی کند. ایشان باید اجازه بدهند که من متن و نقد اصلی خودم را منتشر کنم و سپس به قضاوت در این زمینه بپردازند. ضمنا من هیچ گاه نگفته ام که در تحقیقات کیفی نمی توان نظریه داشت و این سخن نادرست را دکتر محدثی چندبار است از قول من تکرار می کنند بلکه گفته ام که در تحقیقات کیفی نمی توان اقدام به نظریه آزمایی مطابق با آن چه که در روش های کمّی انجام می شود، نمود. لذا با صراحت می گویم که در تحقیقات کیفی می توان نظریه داشت اما منطق به کار گیری نظریه در تحقیقات کیفی با تحقیقات کمّی تاحدودی متفاوت است. چارچوب نظری اگر به منزلۀ راهنما و چشم انداز نظری باشد که حساسیت های مفهومی و نظری را بر می انگیزد در روش های کیفی رواج دارد و می توان اقدام به چنین کاری کرد اما اگر قصد محقق ارائۀ مدل نظری از چارچوب نظری و سپس استخراج فرضیات و در نهایت آزمون فرضیات باشد این اقدام مربوط به تحقیقات کمّی است و نه کیفی. نمی دانم برای چندمین بار این را بگویم که دکتر محدثی قانع شوند و سخن نادرست را دست کم به من منتسب نکنند. در تمام کلاس های روش تحقیق هم همین موضوع را گفته ام و برای آن منابع معتبری ارائه خواهم کرد.
#چارچوب_نظری
#دکتر_محدثی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آقای دکتر محدثی ادعای بی موردی را دربارۀ من مطرح کرده اند مبنی بر این که من ایشان را آزار داده ام. لطفا خوانندگان و همراهان عزیز برایم روشن کنند که بحث علمی بر سر یک موضوع مورد مناقشه آزار دادن محسوب می شود؟ من واقعا تا الان نمی دانستم که بحث کردن با کسی بر سر مباحث مورد مناقشۀ علمی و یا روشی آن هم با ارائۀ مستنداتی به صورت شفاهی که البته به صورت کتبی هم منتشر خواهم کرد به منزلۀ آزار دادن است!! این سخن دکتر محدثی خیلی برایم عجیب و دور از انتظار است. پس مطابق با این ادعای دکتر محدثی تمام کسانی که با دیگران وارد مناقشۀ علمی می شوند در حال آزار دادن شان هستند؟ خوب است معنای آزار دادن را فهمیدیم!! من تا جایی که در توانم بود و هست هرگز کوشش نکردم موضوعی را به دانشجویانم تحمیل کرده باشم و اگر هر دانشجویی چنین ادعایی دارد لطفا مطرح کند تا من پاسخ ایشان را بدهم. اساساً این کار دکتر محدثی اصلا درست نیست که از قول دانشجویان این گونه سخن بگوید و مدعی العموم آنان بشود. از دکتر محدثی درخواست می کنم که از ادامۀ چنین روندی جداً پرهیز کنند.
✳️من در نوشتۀ کوتاهی که آورده ام گفته ام که در فرصتی مناسب اسناد و منابع مرتبط را ارائه خواهم کرد و دکتر محدثی بدون توجه به این سخنی که گفتم عجولانه گفته اند که تاج الدین در حال فرار به جلو است و مستندی ارائه نمی کند. ایشان باید اجازه بدهند که من متن و نقد اصلی خودم را منتشر کنم و سپس به قضاوت در این زمینه بپردازند. ضمنا من هیچ گاه نگفته ام که در تحقیقات کیفی نمی توان نظریه داشت و این سخن نادرست را دکتر محدثی چندبار است از قول من تکرار می کنند بلکه گفته ام که در تحقیقات کیفی نمی توان اقدام به نظریه آزمایی مطابق با آن چه که در روش های کمّی انجام می شود، نمود. لذا با صراحت می گویم که در تحقیقات کیفی می توان نظریه داشت اما منطق به کار گیری نظریه در تحقیقات کیفی با تحقیقات کمّی تاحدودی متفاوت است. چارچوب نظری اگر به منزلۀ راهنما و چشم انداز نظری باشد که حساسیت های مفهومی و نظری را بر می انگیزد در روش های کیفی رواج دارد و می توان اقدام به چنین کاری کرد اما اگر قصد محقق ارائۀ مدل نظری از چارچوب نظری و سپس استخراج فرضیات و در نهایت آزمون فرضیات باشد این اقدام مربوط به تحقیقات کمّی است و نه کیفی. نمی دانم برای چندمین بار این را بگویم که دکتر محدثی قانع شوند و سخن نادرست را دست کم به من منتسب نکنند. در تمام کلاس های روش تحقیق هم همین موضوع را گفته ام و برای آن منابع معتبری ارائه خواهم کرد.
#چارچوب_نظری
#دکتر_محدثی
@tajeddin_mohammadbagher
🔵ترجمه این متن دلالت بر این دارد که : پژوهشگر کیفی از منطق استقرایی پیروی می کند یعنی از جزء به کل حرکت می کند، به جای این که کارش را از یک نظریه یا نگاه پژوهشگر آغاز کند.
لذا برخلاف اصرار دکتر محدثی بر این که در روش های کیفی می توان از نظریه استفاده کرد جان کرسول مدعی است که نمی توان اقدام به این کار کرد. فعلا یک منبع تا منابع دیگری در این زمینه ارائه کنم و دکتر محدثی نگوید که تاج الدین بدون سند و منبع حرف می زند!!!
@tajeddin_mohammadbagher
لذا برخلاف اصرار دکتر محدثی بر این که در روش های کیفی می توان از نظریه استفاده کرد جان کرسول مدعی است که نمی توان اقدام به این کار کرد. فعلا یک منبع تا منابع دیگری در این زمینه ارائه کنم و دکتر محدثی نگوید که تاج الدین بدون سند و منبع حرف می زند!!!
@tajeddin_mohammadbagher
🔵در مورد ادعای دیگر دکتر محدثی مبتنی بر این که کرسول می گوید تحقیق کیفی از تحقیق تفسیری جدا و متفاوت است باید گفته شود که این هم سخنی اشتباه است و در همین کتابی که معرفی کرده ام بنابر متن زیر کرسول تحقیق کیفی و تحقیق تفسیری را یکی دانسته و برای آن توضیحاتی هم ارائه کرده اند. لطفا متن زیر از کرسول را بخوانید.ضمنا این مباحث را کرسول تحت عنوان پارادایم های تحقیق کیفی مطرح می کند که آقای دکتر محدثی نسبت به این موضوع توجه چندانی ندارند👇👇👇
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
🔵لطفا دوستان به خط آخر این پاراگراف البته ضمن توجه به کل بحثی که کرسول ارائه کرده اند توجه نمایند که گفته اند: به همین علت است که پژوهش کیفی اغلب پژوهش تفسیری نامیده می شود. پس از نظر کرسول تحقیق کیفی و تفسیری یکی بوده و دو تا روش مجزایی نیستند
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from Mohammadreza Vahdati
پنجمین شب ایران
شب هویت
با موضوع: بررسی هویت ایرانی در جهان مدرن
سخنران: دکتر محمدباقر تاج الدین (استاد دانشگاه و عضو هیات علمی)
دبیرنشست؛ محمد رضا وحدتی
سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
ساعت ۱۷
تهران،خیابان لاله زار جنوبی، بن بست اتحادیه، مجموعه تاریخی اتحادیه (خانه طهران)
حضور در این نشست برای عموم آزاد و رایگان است.
برای حضور در جلسه لطفا عضو گروه زیر شوید 👇👇
https://www.tg-me.com/shabeirann
شب هویت
با موضوع: بررسی هویت ایرانی در جهان مدرن
سخنران: دکتر محمدباقر تاج الدین (استاد دانشگاه و عضو هیات علمی)
دبیرنشست؛ محمد رضا وحدتی
سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
ساعت ۱۷
تهران،خیابان لاله زار جنوبی، بن بست اتحادیه، مجموعه تاریخی اتحادیه (خانه طهران)
حضور در این نشست برای عموم آزاد و رایگان است.
برای حضور در جلسه لطفا عضو گروه زیر شوید 👇👇
https://www.tg-me.com/shabeirann
☸️ملّت «از گرسنگی نمی میرند» اما دچار «فقر و فلاکت» می شوند!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخی مدیران کشور این روزها می گویند در اثر تحریم های آمریکا و غرب و بروز مشکلات حاد اقتصادی، مردم که از گرسنگی نمی میرند. البته این حرف جدیدی نیست که توسط آنان بیان می شود و بلکه پیش تر ها هم بارها از این نوع سخنان عجیب و غریب را بیان کرده اند. نخست باید از این مدیران پرسید که چرا سیاست های نادرستی در پیش گرفته شد که امروز کار به جایی برسد که چنین سخنان غیر منطقی ای بیان شود؟ از یک سو می گویند که در اثر تحریم ها مردم ما از گرسنگی نمی میرند اما از سوی دیگر می گویند امروز تعداد زیادی از مردم کشور دچار مشکل هستند؛ نیاز به دریافت بستۀ معیشتی و کالا برگ دارند!! دادنِ بستۀ معیشتی و کالابرگ به هفت دهک جامعه دقیقاً چه معنایی دارد؟ جز این است که تعداد زیادی از مردم (یعنی حدود 70 درصد) توان تأمین نیازهای اولیه و ضروری زندگی شان را ندارند و در معرض گرسنگی، سوء تغذیه و بیماری قرار می گیرند و در نهایت هم می میرند؟!!
✳️اگر هم فرض شود که در اثر بروز شرایط دشوار و نامطلوب اقتصادی مردم ممکن است از گرسنگی نمیرند اما بدون تردید دچار فقر و فلاکت می شوند. فقر و فلاکتی که هر روز ابعاد و عمق بیش تری پیدا می کند و بدتر این که پیامدهای تلخ و ناگوار فراوانی هم به همراه دارد. مردن از گرسنگی فقط این نیست که فردی به خاطر غذا نخوردن بمیرد بلکه ده ها معنا و تعبیر دیگری نیز می تواند داشته باشد. هنگامی که پدر یک خانواده از تأمین مسکن مناسب و شایسته برای اعضای خانوادۀ خودش ناتوان باشد یعنی این که چنین خانواده ای دچار فقر و فلاکت عمیقی شده است و اگر همین خانواده مستأجر باشند و نتوانند اجاره بهای خانه را پرداخت کنند و به ناچار به حاشیه ها و مناطق فقیر نشین و نامناسب کوچ کننند بسی تلخ تر و اسف بارتر می تواند باشد. بدون تردید برای پدر این خانواده چنین وضع تلخ و اسف باری نوعی مردن محسوب می شود!!
❇️هنگامی که شرایط اقتصادی هر روز بدتر و اسف بارتر می شود و بسیاری از شهروندان هر چه بیش تر به زیر خط فقر می روند و از تأمین نیازهای اولیۀ زندگی شان هم ناتوان می شوند و فلاکت را هر چه بیش تر و بلکه با تمام وجودشان تجربه می کنند آیا معنای از گرسنگی مردن را نمی تواند داشته باشد؟!! هنگامی که بسیاری از جوانان جامعه به رغم داشتن مدارک تحصیلی عالی از یافتن شغلی مناسب با درآمدی حداقلی هم درمانده شده و دچار ناامیدی شده باشند و آیندۀ خود را تیره و تار ببینند و امید به زندگی را از دست بدهند آن گاه چنین زیستنی چه میزان از مردن بهتر است؟! بیکاری سایر افراد جامعه خود حکایت غم انگیز دیگری است که به انواع مشاغل کاذب و همچنین مشاغل بی ثبات مانند کار موقت در کارگاه های کوچک با حداقل حقوق و دستمزد و بدون هرگونه قرارداد یا قراردادهای کوتاه مدت(مثلا سه ماهه) روی آورده اند و از تأمین ضروریات اولیۀ زندگی نیز درمانده شده اند!! به راستی این را می شود زندگی نامید؟!!
✅گروه های آسیب پذیر جامعه اعم از زنان سرپرست خانوار، حاشیه نشینان شهری، روستاییان فقیر، سالمندان به ویژه سالمندان روستایی و سالمندان بدون بازنشستگی(فاقد مستمری)، معلولین، کودکان کار، بیکاران، افراد کم درآمد(حداقلی بگیران)، بی خانمان ها، مستأجران، بیماران فقیر و کم درآمد، مهاجرین به کلان شهرها و برخی گروه های دیگر در زمان بروز بحران های اقتصادی بیش ترین و عمیق ترین آسیب ها را می بینند و دچار فلاکت تمام عیار می شوند که نوعی "از گرسنگی مردن" را در ذهن تداعی می کند.
✳️اما بدترین نوعِ "از گرسنگی مردن" این است که گروه هایی که نام برده شد و حتی بسیاری از شهروندان دیگر اعم از کارگران، معلمان، کارمندان، استادان، پرستاران و بازنشستگان در اثر شرایط نامطلوب اقتصادی توان و امکان برآورده نمودن نیازهای خود و اعضای خانواده شان را نداشته باشند و دچار چنان حقارتی شوند که هر روز صدها لعن و نفرین به خود نثار کنند که چرا به این دنیا آمده اند و زندگی می کنند. فقط یک نمونه از این وضع اسف بار را در نظر بگیرید که فردی به عنوان پدر خانواده نتواند نیازمندی های فرزندان خود را تأمین کند و آن گاه از سوی فرزندانش دچار سرزنش شود. وجداناً و انصافاً چنین افرادی(که کم هم نیستند) مردن را بر زیستن ترجیح نمی دهند؟!! که بدون تردید ترجیح می دهند و این همان "از گرسنگی مردن" است. به گفتۀ آن شاعر: «من از مفصل این نکته مجملی گفتم/ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
#گرسنگی
#فقر
#شهروندان
#مشکلات_اقتصادی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخی مدیران کشور این روزها می گویند در اثر تحریم های آمریکا و غرب و بروز مشکلات حاد اقتصادی، مردم که از گرسنگی نمی میرند. البته این حرف جدیدی نیست که توسط آنان بیان می شود و بلکه پیش تر ها هم بارها از این نوع سخنان عجیب و غریب را بیان کرده اند. نخست باید از این مدیران پرسید که چرا سیاست های نادرستی در پیش گرفته شد که امروز کار به جایی برسد که چنین سخنان غیر منطقی ای بیان شود؟ از یک سو می گویند که در اثر تحریم ها مردم ما از گرسنگی نمی میرند اما از سوی دیگر می گویند امروز تعداد زیادی از مردم کشور دچار مشکل هستند؛ نیاز به دریافت بستۀ معیشتی و کالا برگ دارند!! دادنِ بستۀ معیشتی و کالابرگ به هفت دهک جامعه دقیقاً چه معنایی دارد؟ جز این است که تعداد زیادی از مردم (یعنی حدود 70 درصد) توان تأمین نیازهای اولیه و ضروری زندگی شان را ندارند و در معرض گرسنگی، سوء تغذیه و بیماری قرار می گیرند و در نهایت هم می میرند؟!!
✳️اگر هم فرض شود که در اثر بروز شرایط دشوار و نامطلوب اقتصادی مردم ممکن است از گرسنگی نمیرند اما بدون تردید دچار فقر و فلاکت می شوند. فقر و فلاکتی که هر روز ابعاد و عمق بیش تری پیدا می کند و بدتر این که پیامدهای تلخ و ناگوار فراوانی هم به همراه دارد. مردن از گرسنگی فقط این نیست که فردی به خاطر غذا نخوردن بمیرد بلکه ده ها معنا و تعبیر دیگری نیز می تواند داشته باشد. هنگامی که پدر یک خانواده از تأمین مسکن مناسب و شایسته برای اعضای خانوادۀ خودش ناتوان باشد یعنی این که چنین خانواده ای دچار فقر و فلاکت عمیقی شده است و اگر همین خانواده مستأجر باشند و نتوانند اجاره بهای خانه را پرداخت کنند و به ناچار به حاشیه ها و مناطق فقیر نشین و نامناسب کوچ کننند بسی تلخ تر و اسف بارتر می تواند باشد. بدون تردید برای پدر این خانواده چنین وضع تلخ و اسف باری نوعی مردن محسوب می شود!!
❇️هنگامی که شرایط اقتصادی هر روز بدتر و اسف بارتر می شود و بسیاری از شهروندان هر چه بیش تر به زیر خط فقر می روند و از تأمین نیازهای اولیۀ زندگی شان هم ناتوان می شوند و فلاکت را هر چه بیش تر و بلکه با تمام وجودشان تجربه می کنند آیا معنای از گرسنگی مردن را نمی تواند داشته باشد؟!! هنگامی که بسیاری از جوانان جامعه به رغم داشتن مدارک تحصیلی عالی از یافتن شغلی مناسب با درآمدی حداقلی هم درمانده شده و دچار ناامیدی شده باشند و آیندۀ خود را تیره و تار ببینند و امید به زندگی را از دست بدهند آن گاه چنین زیستنی چه میزان از مردن بهتر است؟! بیکاری سایر افراد جامعه خود حکایت غم انگیز دیگری است که به انواع مشاغل کاذب و همچنین مشاغل بی ثبات مانند کار موقت در کارگاه های کوچک با حداقل حقوق و دستمزد و بدون هرگونه قرارداد یا قراردادهای کوتاه مدت(مثلا سه ماهه) روی آورده اند و از تأمین ضروریات اولیۀ زندگی نیز درمانده شده اند!! به راستی این را می شود زندگی نامید؟!!
✅گروه های آسیب پذیر جامعه اعم از زنان سرپرست خانوار، حاشیه نشینان شهری، روستاییان فقیر، سالمندان به ویژه سالمندان روستایی و سالمندان بدون بازنشستگی(فاقد مستمری)، معلولین، کودکان کار، بیکاران، افراد کم درآمد(حداقلی بگیران)، بی خانمان ها، مستأجران، بیماران فقیر و کم درآمد، مهاجرین به کلان شهرها و برخی گروه های دیگر در زمان بروز بحران های اقتصادی بیش ترین و عمیق ترین آسیب ها را می بینند و دچار فلاکت تمام عیار می شوند که نوعی "از گرسنگی مردن" را در ذهن تداعی می کند.
✳️اما بدترین نوعِ "از گرسنگی مردن" این است که گروه هایی که نام برده شد و حتی بسیاری از شهروندان دیگر اعم از کارگران، معلمان، کارمندان، استادان، پرستاران و بازنشستگان در اثر شرایط نامطلوب اقتصادی توان و امکان برآورده نمودن نیازهای خود و اعضای خانواده شان را نداشته باشند و دچار چنان حقارتی شوند که هر روز صدها لعن و نفرین به خود نثار کنند که چرا به این دنیا آمده اند و زندگی می کنند. فقط یک نمونه از این وضع اسف بار را در نظر بگیرید که فردی به عنوان پدر خانواده نتواند نیازمندی های فرزندان خود را تأمین کند و آن گاه از سوی فرزندانش دچار سرزنش شود. وجداناً و انصافاً چنین افرادی(که کم هم نیستند) مردن را بر زیستن ترجیح نمی دهند؟!! که بدون تردید ترجیح می دهند و این همان "از گرسنگی مردن" است. به گفتۀ آن شاعر: «من از مفصل این نکته مجملی گفتم/ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
#گرسنگی
#فقر
#شهروندان
#مشکلات_اقتصادی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️چراغِ شفقت ورزی بیفروزیم
✍️محمدباقر تاج الدین
✅"شفقت ورزی" جمع میان دو امر مهم اخلاقی یعنی "همدلی" و "همدردی" است و درجۀ آن از محبت ورزی و عشق ورزی هم بالاتر است. همدلی به معنای این است که فرد بتواند خود را به جای دیگریِ آسیب دیده مثلا بیمار قرار دهد و گویی که خودِ وی است که درد و رنج می کشد و درد و رنج دیگری را چون درد و رنج خود فرض کند. به عبارت دیگر، همدلی حالتی ذهنی است که طی آن فردِ شفقت ورز در هر حالت خود را همانند انسان هایی می پندارد که درد و رنجی دارند و ناراحتی و گرفتاری شان را چونان گرفتاری خود می داند، نوعی هم ذات پنداری. همدردی اما حالتی عینی و عملی دارد که طی آن فردِ شفقت ورز اقدام عملی برای کاهش درد و رنج دیگران انجام می دهد، برای مثال به سراغ بیماران در بیمارستان می رود و امور بیمارستانی شان را انجام می دهد. جمعِ بین همدلی(حالت ذهنی) و همدردی(حالت عینی) می شود شفقت ورزی.
✳️شفقت ورزی بنابر آن چه که معنویان و عارفان بیان داشته اند اوج انسانیت و بالاترین حد اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن است و اگرچه ممکن است نتوان از همۀ انسان ها انتظار انجام چنین کاری را داشت، اما به نظر می رسد به طور بالقوه چنین توانمندی ای در تمامی انسان ها به صورت کم و بیش یکسان وجود داشته باشد. روشن است که آن چه که در عمل توسط انسان ها صورت می گیرد یعنی در حالت بالفعل در بین انسان ها متفاوت است. بوده اند و هستند انسان های شفقت ورزی که تمام یا بخش مهمی از زندگی خود را صرف دردمندان و گرفتاران نموده اند و خودشان بهره و نصیب اندکی از زندگی این جهانی بردند. برای مثال انسانی که با رها کردن زرق و برق های زندگی این جهانی و در پیش گرفتن ساده زیستی یعنی بسنده کردن به یک زندگی بدون آلایش و با حداقل امکانات ضروری به دنبال کاهش درد و رنج دیگران می رود نمونه مسلّم و روشنی از شفقت ورز بودن است و از این منظر حتی می توان او را یک قدّیس اخلاقی نیز خطاب کرد.
❇️این که چرا انسان ها عموماً شفقت ورزی را به کنار نهاده و حداکثر در حد محبت ورزی یا عشق ورزی عمل می کنند دلایل گوناگون تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می تواند داشته باشد که در جای خود ضرورت دارد مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد. اما از منظر اخلاقی می توان گفت که دنیا طلبی، حرص و آز، زیاده خواهی، سیری ناپذیری و خودخواهی از جمله دلایلی هستند که می تواند انسان ها را از شفقت ورزی دور کند. انسان هایی که می پندارند صدها سال در این جهان زیست می کنند و هر چه بیشتر ثروت و سرمایه جمع کنند برای شان خوش بختی می آورد و حال این که سایر انسان ها در چه وضع و حال بغرنج و دشواری زندگی می کنند البته به آنان ربطی ندارد!!!
✅ناگفته نماند که به دلیل نداشتن شفقت ورزی بیشتر ساکنان زمین بوده است که طبیعت و منابع طبیعی این گونه به دست نابودی سپرده شد، نوعی نابرابری و بی عدالتی وحشتناک در جهان رواج یافت و میلیاردها انسان فقیر و بیچاره در همین قرن بیست و یکم در نهایت فقر و بدبختی در بدترین شرایط زندگی می کنند!!! به راستی اگر اندکی آری فقط اندکی شفقت ورزی را پیشه خویش می کردیم آیا امروز سرنوشت بشر این گونه بود؟ و اکنون انسان باید خودش را سرزنش و ملامت کند که نادانسته و مغرورانه چنین سرنوشت تلخی را برای خود رقم زده است!!!
#انسان
#همدلی
#همدردی
#شفقت_ورزی
#اخلاقی_زیستن
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅"شفقت ورزی" جمع میان دو امر مهم اخلاقی یعنی "همدلی" و "همدردی" است و درجۀ آن از محبت ورزی و عشق ورزی هم بالاتر است. همدلی به معنای این است که فرد بتواند خود را به جای دیگریِ آسیب دیده مثلا بیمار قرار دهد و گویی که خودِ وی است که درد و رنج می کشد و درد و رنج دیگری را چون درد و رنج خود فرض کند. به عبارت دیگر، همدلی حالتی ذهنی است که طی آن فردِ شفقت ورز در هر حالت خود را همانند انسان هایی می پندارد که درد و رنجی دارند و ناراحتی و گرفتاری شان را چونان گرفتاری خود می داند، نوعی هم ذات پنداری. همدردی اما حالتی عینی و عملی دارد که طی آن فردِ شفقت ورز اقدام عملی برای کاهش درد و رنج دیگران انجام می دهد، برای مثال به سراغ بیماران در بیمارستان می رود و امور بیمارستانی شان را انجام می دهد. جمعِ بین همدلی(حالت ذهنی) و همدردی(حالت عینی) می شود شفقت ورزی.
✳️شفقت ورزی بنابر آن چه که معنویان و عارفان بیان داشته اند اوج انسانیت و بالاترین حد اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن است و اگرچه ممکن است نتوان از همۀ انسان ها انتظار انجام چنین کاری را داشت، اما به نظر می رسد به طور بالقوه چنین توانمندی ای در تمامی انسان ها به صورت کم و بیش یکسان وجود داشته باشد. روشن است که آن چه که در عمل توسط انسان ها صورت می گیرد یعنی در حالت بالفعل در بین انسان ها متفاوت است. بوده اند و هستند انسان های شفقت ورزی که تمام یا بخش مهمی از زندگی خود را صرف دردمندان و گرفتاران نموده اند و خودشان بهره و نصیب اندکی از زندگی این جهانی بردند. برای مثال انسانی که با رها کردن زرق و برق های زندگی این جهانی و در پیش گرفتن ساده زیستی یعنی بسنده کردن به یک زندگی بدون آلایش و با حداقل امکانات ضروری به دنبال کاهش درد و رنج دیگران می رود نمونه مسلّم و روشنی از شفقت ورز بودن است و از این منظر حتی می توان او را یک قدّیس اخلاقی نیز خطاب کرد.
❇️این که چرا انسان ها عموماً شفقت ورزی را به کنار نهاده و حداکثر در حد محبت ورزی یا عشق ورزی عمل می کنند دلایل گوناگون تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می تواند داشته باشد که در جای خود ضرورت دارد مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد. اما از منظر اخلاقی می توان گفت که دنیا طلبی، حرص و آز، زیاده خواهی، سیری ناپذیری و خودخواهی از جمله دلایلی هستند که می تواند انسان ها را از شفقت ورزی دور کند. انسان هایی که می پندارند صدها سال در این جهان زیست می کنند و هر چه بیشتر ثروت و سرمایه جمع کنند برای شان خوش بختی می آورد و حال این که سایر انسان ها در چه وضع و حال بغرنج و دشواری زندگی می کنند البته به آنان ربطی ندارد!!!
✅ناگفته نماند که به دلیل نداشتن شفقت ورزی بیشتر ساکنان زمین بوده است که طبیعت و منابع طبیعی این گونه به دست نابودی سپرده شد، نوعی نابرابری و بی عدالتی وحشتناک در جهان رواج یافت و میلیاردها انسان فقیر و بیچاره در همین قرن بیست و یکم در نهایت فقر و بدبختی در بدترین شرایط زندگی می کنند!!! به راستی اگر اندکی آری فقط اندکی شفقت ورزی را پیشه خویش می کردیم آیا امروز سرنوشت بشر این گونه بود؟ و اکنون انسان باید خودش را سرزنش و ملامت کند که نادانسته و مغرورانه چنین سرنوشت تلخی را برای خود رقم زده است!!!
#انسان
#همدلی
#همدردی
#شفقت_ورزی
#اخلاقی_زیستن
@tajeddin_mohammadbagher
☸️سالمندان رها شده و فاقد حمایت های اجتماعی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅امروز صبح برای انجام کاری با خودرو در یکی از خیابان های اطراف محل زندگی حرکت می کردم که دیدم خانمی سالخورده مرتب دستش را بلند می کند که کسی او را سوار کند و البته کسی توجهی نمی کرد. من ایستادم و از ایشان سوال کردم: مادر جان کجا می خواهی بروی؟ گفت» پسرم مرا تا فلان درمانگاه برسان که حالم بسیار بد است. به سختی سوار خودرو شد و در راه پرسیدم چرا از فرزندان خودت نمی خواهی که بیایند به شما رسیدگی کنند و چرا با این وضع ناگوار بیرون می آیی؟ در پاسخ گفت: بچه های من در جای دیگری از این شهر بزرگ زندگی می کنند و نمی توانند زیاد به من سر بزنند!! البته گوشش سنگین بود و برخی پرسش های دیگر مرا چندان متوجه نمی شد که بتواند پاسخ بدهد. او را به درمانگاه رساندم و تا داخل درمانگاه هدایت کردم و حتی درخواست کردم که اگر لازم می دانی بمانم تا دوباره به منزل برگردانم که گفت کارم طول می کشد و شما بروید.
✳️این تنها موردی نیست که با آن روبرو می شویم بلکه تعداد قابل توجهی از این سالمندان در شهرها و روستاها زندگی می کنند که رها شده اَند و از سوی هیچ سازمانی هم حمایت نمی شوند. این که فرزندان آنان موظف اَند به آنان رسیدگی کنند البته جای بحث ندارد اما می ماند این نکتۀ مهم که فرزندان هم دچار گرفتاری های زندگی شان هستند و ممکن است نتوانند آن گونه که شایسته است به پدران و مادران سالمند خود رسیدگی کنند. اما مهم ترین بحث در این جا کم کاری سازمان های حمایتی است که توجه ضروری و همه جانبه ای نسبت به سالمندان به ویژه سالمندان فاقد پشتیبان و حامی نداشته و در نتیجه اینان به طرز نگران کننده و غم انگیزی رها شده محسوب می شوند. در این میان بدتر از همه وضعیت اسف بار سالمندان روستایی و فقیر و نیز سالمندانی است که مستمری دوران بازنشستگی هم ندارند و توان استخدام پرستار هم برای شان وجود ندارد!! شوربختانه این که جمعیت ایران هر سال به سمت و سوی سالمندی پیش می رود و در سال های آتی با تعداد زیادی از سالمندانی روبرو می شویم که چنین شرایط دردناکی را ممکن است تجربه کنند. تنهایی، فقر، ناتوانی، بدون حامی، و در حقیقت رها شده از هر نظر!!!
#سالمندی
#ناتوانی
#بی_حمایتی
#تنهایی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅امروز صبح برای انجام کاری با خودرو در یکی از خیابان های اطراف محل زندگی حرکت می کردم که دیدم خانمی سالخورده مرتب دستش را بلند می کند که کسی او را سوار کند و البته کسی توجهی نمی کرد. من ایستادم و از ایشان سوال کردم: مادر جان کجا می خواهی بروی؟ گفت» پسرم مرا تا فلان درمانگاه برسان که حالم بسیار بد است. به سختی سوار خودرو شد و در راه پرسیدم چرا از فرزندان خودت نمی خواهی که بیایند به شما رسیدگی کنند و چرا با این وضع ناگوار بیرون می آیی؟ در پاسخ گفت: بچه های من در جای دیگری از این شهر بزرگ زندگی می کنند و نمی توانند زیاد به من سر بزنند!! البته گوشش سنگین بود و برخی پرسش های دیگر مرا چندان متوجه نمی شد که بتواند پاسخ بدهد. او را به درمانگاه رساندم و تا داخل درمانگاه هدایت کردم و حتی درخواست کردم که اگر لازم می دانی بمانم تا دوباره به منزل برگردانم که گفت کارم طول می کشد و شما بروید.
✳️این تنها موردی نیست که با آن روبرو می شویم بلکه تعداد قابل توجهی از این سالمندان در شهرها و روستاها زندگی می کنند که رها شده اَند و از سوی هیچ سازمانی هم حمایت نمی شوند. این که فرزندان آنان موظف اَند به آنان رسیدگی کنند البته جای بحث ندارد اما می ماند این نکتۀ مهم که فرزندان هم دچار گرفتاری های زندگی شان هستند و ممکن است نتوانند آن گونه که شایسته است به پدران و مادران سالمند خود رسیدگی کنند. اما مهم ترین بحث در این جا کم کاری سازمان های حمایتی است که توجه ضروری و همه جانبه ای نسبت به سالمندان به ویژه سالمندان فاقد پشتیبان و حامی نداشته و در نتیجه اینان به طرز نگران کننده و غم انگیزی رها شده محسوب می شوند. در این میان بدتر از همه وضعیت اسف بار سالمندان روستایی و فقیر و نیز سالمندانی است که مستمری دوران بازنشستگی هم ندارند و توان استخدام پرستار هم برای شان وجود ندارد!! شوربختانه این که جمعیت ایران هر سال به سمت و سوی سالمندی پیش می رود و در سال های آتی با تعداد زیادی از سالمندانی روبرو می شویم که چنین شرایط دردناکی را ممکن است تجربه کنند. تنهایی، فقر، ناتوانی، بدون حامی، و در حقیقت رها شده از هر نظر!!!
#سالمندی
#ناتوانی
#بی_حمایتی
#تنهایی
@tajeddin_mohammadbagher