Telegram Web Link
🔵این هم نمونه ای از خانه های فقیرانه در یکی از شهرهای کشور. مقایسه کنید با آن کاخ های لاکچری!!!


@tajeddin_mohammadbagher
🟪شعری از شیخ بهایی(از شاعران، حکیمان و دانشمندان دورۀ صفوی)


همه شب نماز خواندن، همه روز روزه بودن
همه ساله از پي حج سفر حجاز كردن

زِ مدينه تا به كعبه سر وپا برهنه رفتن
دو لب از براي لبيك به گفته باز كردن

شب جمعه ها نخفتن، به خداي راز گفتن
زِ وجود بي نيازش طلب نياز كردن

به مساجد و معابد همه اعتكاف كردن
زِ مَلاهي و مَناهي همه اِحتراز كردن

به حضور قلب ذكر خفي و جلي گرفتن
طلب گشايش كار زِ كارساز كردن

پيِ طاعت الهي به زمين جبين نهادن
گه و گه به آسمان ها سَرِ خود فراز كردن

به مباني طريقت به خلوص راه رفتن
زِ مبادي حقيقت گذر از مجاز كردن

به خدا قسم كه هرگز ثمرش چنين نباشد
كه دل شكسته اي را به سُرور شاد كردن

به خدا قسم كه كس را ثمر آنقدر نبخشد
كه به رويِ نااميدي در بسته باز كردن



@tajeddin_mohammadbagher
☸️کاهش درد و رنج انسان های جامعه هدیه ای بزرگ و ارزشمند به آنان است

✍️محمدباقر تاج الدین

اگر نیک بیندیشیم و بنگریم در جامعه ای که شهروندانِ آن دچار انبوهی از درد و رنج های گوناگون شده اند کاهش این درد و رنج ها هدیه ای بزرگ و ارزشمند به آنان است. فرد بیکاری که از بیکاری رنج می برد و درد می کشد با به دست آوردن شغلی هرچند موقتی و به نسبت مناسب اندکی از درد و رنج اَش کاسته می شود. فرد بیماری که از بیماری اَش درد می کشد و رنج می برد کمک برای درمان بیماری اَش یعنی کاستن از درد و رنجی که می کشد و می برد!! فقیری که از فقر و نداری دچار تلخ کامی و فلاکت شده است و در انتظار دستان یاریگری است که وی را از این تیره بختی نجات دهد تو گویی که درد و رنج های بی پایان وی کاسته شده و هدیه ای بس بزرگ و ارزشمند دریافت کرده است!! نا امیدی که که از همه جا و همه کس امیدش بریده شده اگر کورسوی امیدی ببیند جان و جهان اَش زنده می شود!!

✳️بزرگ ترین خدمت و هدیه به انسان هایی که دچار درد و رنج های گوناگون شده اند در گام نخست کاستن از درد و رنج های شان است که چنین اقدام بنیادین و مهم زندگی ارزشمند، خوش و خوبی را نیز برای آنان رقم خواهد زد. چنین اقدامی هم در قالب فعالیت ها و کنش گری های فردی و جمعی قابل انجام است و هم در قالب فعالیت های سازمان یافتۀ نهادها و سازمان های دست اندرکار جامعه!! اگر چه بخش مهمی از شهروندان از بسیاری از نهادها و سازمان های موجود نا امید شده اند و به روی گردانی از آنان نیز اقدام کرده اند. در این میان می ماند دست های یاریگر افراد و گروه ها و انجمن های نیکوکار که این جا و آن جا و در گوشه و کنار کشور به صورت خودجوش و بدون هیچ گونه چشم داشتی برای کاهش درد و رنج های بی شمار شهروندان به ویژه در مناطق فقیر و محروم به فعالیت های ارزشمندی دست می زنند.

❇️ اکنون کودکان خیابانی، فقیران، خیابان خواب ها، بیکاران، بیماران، حاشیه نشینان، مستأجرانِ فاقد مسکن، بد مسکن ها، زنان سرپرست خانوار، مهاجرین تازه وارد به کلان شهرها، معتادان، زندانیانِ بدهکار، دانش آموزان مناطق محروم، شهروندان ساکن در مناطق محروم، معلولین، سالمندان تنها و بدون حمایت، و بسیاری دیگر از گروه هایی که درد و رنج های فراوانی را تحمل می کنند همگی چشم انتظار اَند تا درد و رنج های شان کاهش یابد و از حقارت های انسان شکنانه ای که بر جسم و روان شان تحمیل می شود رهایی یابند. اگرچه ریشه یابی دقیق و اساسی بروز و ظهور چنین وضعیت دردناکی کاملاً ضرورت دارد تا راه کارهای منطقی و عقلانی نیز از پَسِ آن ارائه شود اما تا آن زمان اقدام فوری و فوتی هرچند کوچک و ناچیز نیز می تواند دست کم بخشی از در د و رنج های این زنان و مردان و کودکان و نوجوانان و جوانان و سالمندان را کاهش دهد و هرگز شایسته نیست که از دادنِ چنین هدیۀ بزرگ و ارزشمندی به آنان دریغ شود!!
#درد
#رنج
#کاهش_درد
#کاهش_رنج
#انسان
#هدیه_بزرگ
#هدیه_ارزشمند


@tajeddin_mohammadbagher
🔵کتاب انسان شناسی درد و رنج کتابی ارزشمند و خواندنی دربارۀ دردها و رنج هایی است که انسان در این جهان تحمل می کند. در فرازی از این کتاب در این باره چنین آمده است:«درد به گونه ای اجتناب ناپذیر خود را به هستی انسان می کشاند. انسان از درد در عمق همۀ لایه های وجودی اَش رنج می برد. او دیگر نمی تواند خود را بازشناسد و اطرافیانش با شگفتی شاهد آنند که او دیگر خود نیست... درد همۀ فعالیت های انسان را تغییر می دهد و بر زندگی او تأثیر می گذارد و فرد را از هم فرو می پاشاند. درد، جریان زندگی روزمره را می شکند. درد، رنج است»(ص 27).


@tajeddin_mohammadbagher
🟪حجِّ ما این است(حکایت)

✍️عطار نیشابوری(تذکره الاولیاء )

✳️نقل است که عبدالله در حرم بود يک سال. از حج فارغ شد و ساعتي در خواب شد. به خواب ديد که دو فريشته از آسمان فرو آمدند.
يکي از ديگري پرسيد که: «امسال چند خلق به حج آمده اند؟ ديگر جواب داد که: «ششصد هزار». گفت: «حج چند کس قبول کردند؟». گفت: «از آنِ هيچ کس قبول نکردند»

عبدالله گفت: چون اين بشنيدم، اضطرابي در من پيدا آمد. گفتم: «اين همه خلايق از اطراف و اکناف جهان با چندين رنج و تَعَب، مِن کل فج عميق، از راههاي دور آمده و بيابانها قطع کرده، اين همه ضايع گردد؟».

پس آن فرشته گفت که: «در دمشق کفشگري است، نام او علي ابن الموفق، و او به حج نيامده است اما حج او قبول است و همه را بدو بخشيدند».
چون اين بشنيدم، از خواب درآمدم و گفتم: «به دمشق بايد شد و آن شخص را زيارت بايد کرد». چون به دمشق رفتم و خانه او طلبيدم و آواز دادم، شخصي آمد و گفتم: «نام تو چيست؟». گفت: «علي ابن الموفق».

گفتم: «مرا با تو سخني است ». گفت: «بگو». گفتم: «تو چه کار کني ». گفت: «پاره دوزي کنم ». پس اين واقعه با او بگفتم. گفت: «نام تو چيست؟». گفتم: «عبدالله بن المبارک».

نعره يي بزد و بيفتاد و از هوش برفت. چون باز هوش آمد، گفتم: «مرا از کار خود خبري ده ». گفت: «سي سال بود تا مرا آرزوي حج بود و از پاره دوزي سيصد درم جمع کردم و امسال عزم حج کردم. تا روزي سرپوشيده يي(همسر) که در خانه است، حامله بود. مگر از همسايه يي بوي طعام مي آمد.
مرا گفت: برو و پاره يي از آن طعام بستان. من رفتم و همسايه گفت: «بدان که: هفت شبانروز بود که اطفال من هيچ نخورده بودند. امروز خري مرده ديدم پاره يي از وي جدا کردم و طعام ساختم. بر شما حلال نباشد.

چون اين بشنيدم آتشي در جان من افتاد. آن سيصد درم برداشتم و بدو دادم و گفتم: نفقه اطفال کن که حج ما اين است».




@tajeddin_mohammadbagher
☸️داستان ها و پندآموزی های اخلاقی

✍️محمدباقر تاج الدین

کم و بیش می دانیم که بخش مهمی از داستان ها و حکایت هایی که در کتاب های قدیمی آمده اند هیچ کدام شان واقعیت بیرونی و عینی نداشته اند. حتی بسیاری از داستان ها و حکایاتی که توسط شاعران بزرگی چون مولوی در مثنوی، سعدی در گلستان و بوستان، عطار در تذکره الاولیاء و سایر کتاب های نثر و نظم آمده اند خیالی بوده و از تخیلات شاعر و گویندۀ سخن برخاسته اند، اما واقعیت این است که برخی پندهای آموزنده و اخلاقی خوبی با خود دارند. در واقع، آن اشعار و حکایات و داستان ها می تواند در قالب تفسیر و برداشت ربط و نسبتی با زندگی واقعی و عینی انسان ها در تمامی مقاطع تاریخی داشته باشند. به دیگر سخن، آن حکایات و داستان ها ممکن است امری تاریخی و موقتی و مربوط به یک فرهنگ و زمینۀ اجتماعی خاص باشند اما پیام هایی که با خود دارند می توانند فراتاریخی و فرامکانی و فراقومی و فراسرزمینی باشند به این معنا که مردم سایر جوامع و در سایر دوره های زمانی هم آن پندها را به کار گیرند و معنایی به زندگی خویش ببخشند.

✳️لذا نکتۀ بسیار مهم در این زمینه این است که برخی افراد همچنان با یکدیگر به نزاع بر می خیزند و جدل می کنند که آیا فلان داستانی که سعدی در گلستان گفته است یا مولوی در کتاب مثنوی آورده است واقعیت دارد یا خیالی و ذهنی است؟ پاسخ این است که بسیاری از آن داستان ها واقعیت نداشته و از ذهن و تخیل نویسنده برخاسته است. دوم این که وقت خود را نباید بر سر این موضوع تلف کرد و به پیام هایی که در آن داستان ها و اشعار وجود دارد و امروزه هم می توان از آن ها استفاده نمود باید توجه کرد. پیام هایی که آموزنده اند و می توانند معنادار باشند حتی برای انسان های امروزی. انسان در هر زمانی از زندگی خویش به دنبال این است که مشکلات مادی و معنوی زندگی خود را از راه های گوناگون حل کند و هر چیزی از علم تجربی گرفته تا فلسفه و ادبیات و عرفان و دین و داستان و رمان اگر بتواند مشکلات وی را حل کند مغتنم و ارزشمند است. اگر داستانی از تذکره الاولیاء عطار پیامی ارزشمند و گره گشا برای انسان امروزی دارد چرا نباید از آن استفاده کرد؟ نقد و نقادی آثار مورد اشاره البته در جای خودش بسی ارزشمند است که ضرورت دارد انجام شود. اما بهره برداری به جا و مطلوب از آثار گذشتگان اگر به کار حل مشکلات امروزیان می آید عقل حکم می کند که چنین کار و اقدامی صورت گیرد و هرگز روا نیست که آدمی خود را از آن گنجینه های ارزشمند محروم سازد.
#داستان
#حکایت
#شعر
#پند_اموزی
#درمان_درد_ها
#حل_مشکلات


@tajeddin_mohammadbagher
☸️مهاجرت روستاییان به شهرها پدیده ای مدرن و اجتناب ناپذیر بوده است

✍️محمدباقر تاج الدین

بسیاری از تحلیل گران در ایران چه پیش از انقلاب 57 و چه پس از آن اصرار بر این داشتند و هنوز هم دارند که بگویند مهاجرت روستاییان در ایران تماماً حاصل و نتیجۀ اصلاحات ارضی بوده است. اما بررسی های دقیق تر تاریخی نشان می دهد که لزوماً چنین نیست و بهتر و دقیق تر این است که بگوییم مهاجرت نتیجۀ روند صنعتی شدن و شهرنشینی های مدرن است و در تمام کشورهای جهان نیز روی داده است. جامعۀ ایران هم از این پدیده مستثنا نبود و بعد از ورود مدرنیته به کشورمان آرام آرام روند مهاجرت از روستاها به شهرها به ویژه پایتخت آغاز شد و هم چنان هم ادامه دارد. البته می توان گفت از دهۀ چهل خورشیدی به دلیل شتاب روند صنعتی شدن و شهرنشینی گسترده در کشور به تبع آن روند مهاجرت نیز شتاب و شدت بیش تری به خود گرفت.

✳️برای نمونه می گویم که در روستای پدری ما هیچ خبری از اصلاحات ارضی نبود اما از دهۀ سی خورشیدی آن گونه که پدرم و بزرگ ترها برایم تعریف کرده اند روند مهاجرت به شهرها و از جمله به تهران آغاز شده بود. به عبارت دقیق تر اهالی روستای پدری اَم به رغم داشتن زمین و باغ و دام همۀ آن ها را رفته رفته رها کردند و به سمت تهران سرازیر شدند و در ادارات و کارخانجات و بازار مشغول به کار شدند. نکتۀ جالب تر این است که بسیاری از هم ولایتی های ما که در آن دهه ها سواد چندانی هم نداشتند چونان آب خوردن در وزارتخانه هایی چون دارایی، دادگستری، بازرگانی، شرکت نفت و جاهای دیگر استخدام شده اند. برای مثال یکی از عموهای من می گو.ید در سال 1348 خورشیدی از خیابان باب همایون رد می شدم و به مقابل وزارت دارایی رسیدم و رفتم داخل سوال کردم نیروی کار استخدام نمی کنید؟ و در پاسخ گفتند: استخدام می کنیم آن هم از همین الان!! خوب است بدانید که عمومی من سواد پنجم ابتدایی داشت!!

❇️غرض از بیان این چند جمله این است که روند مهاجرت روندی مربوط به تحولات صنعتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان مدرن است و در جهان پیشامدرن چیزی به نام مهاجرت یا وجود نداشت و یا بسیار کم رنگ بود. اکنون هم هر روز شاهد مهاجرت های گستردۀ روستاییان و حتی شهرنشینان کشورمان به درون کلان شهرها و به ویژه تهران به عنوان پایتخت هستیم. چه کسی باور می کند که افرادی از استان کردستان در غرب کشور که استانی کوهستانی و سردسیر است به شهر های گرمسیری و کویری ای چون یزد و کرمان و بندرعباس برای به دست آوردن شغل مهاجرت می کنند؟! البته متوازن نمودن پدیدۀ مهاجرت امری دیگر است که نیازمند بحث و بررسی دقیق تر و پژوهش محور است. این که مهاجرت های گستردۀ روستاییان در ایران چه در پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب 57 هیچ گاه متوازن نبوده است یکی از دلایل اصلی آن فقدان توسعۀ متوازن و پایدار در کشورمان بوده است. اما هر چه که هست مهاجرت روستاییان ربط و نسبت مستقیم و چندانی به اصلاحات ارضی که از سال های آغازین 1340 خورشیدی آغاز شده است، نداشت و اگر آن اقدام هم انجام نمی شد بدون تردید شاهد مهاجرت های گسترده روستاییان به شهرها بودیم.
#مهاجرت
#روستاییان
#شهرها
#اصلاحات_ارضی
#مدرنیته


@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️اهل قلم و پدیده‌ی شبه‌علمی سخن گفتن عوامانه‌

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۰ بهمن ۱۴۰۳

اخیرا پدیده‌ای در نوشته‌های اهل قلم ایرانی نظر ام را جلب کرده است که اسم آن را شبه علمی‌ سخن گفتن و نوشتن عوامانه می‌نامم.

این پدیده را اولین بار در سخنان یک مترجم ارج‌مند (آقای تدینی) مشاهده کردم که در باره‌ی موفقیت اقتصادی‌ی پدر اش در عصر پهلوی سخن گفته بود و همین مورد را دلیلی بر وجود شرایط مطلوب کشور در عصر پهلوی‌ی دوم تلقی کرده بود.

چند روز پیش هم آقای بیژن اشتری در تایید "انقلاب سفید" از بابای خود و شرایط و احوال او سخن گفته بود و مورد "بابا" را برای تایید آن مداخلات همه‌‌جانبه و وسیع پهلوی‌ی دوم کافی دانسته بود.

امروز هم خواندم که دوست عزیزی به داستان عمویش و استخدام شدن اش در تهران و لاجرم مهاجرت او به تهران سخن گفته بود و نتیجه گرفته بود که مهاجرت در عصر پهلوی‌ی دوم ربطی به برنامه‌ی اصلاحات ارضی نداشته است.

من نگران ام اگر این شیوه ادامه پیدا کند، ذکر داستان‌های خانواده‌گی توسط اهل قلم ایرانی به جاهای باریک‌تری بکشد!

در این‌جا لازم می‌بینم به اهل قلم محترم ایرانی تذکر بدهم که با ارجاع به داستان پدر، مادر، عمو، عمه، خاله، و دایی‌ی شما، بحث‌تان علمی نمی‌شود. این نوع بحث‌های شبه‌علمی و ظاهرا علمی ممکن است به کار عوام‌فریبی بیاید، اما ارزش علمی ندارد. برای این‌که بحث‌تان علمی بشود، لازم است مجموعه‌ای از روندها را، آن‌هم با ذکر داده‌ها و شواهد معتبر، مورد توجه و بحث قرار دهید.

در مورد برنامه‌های نامتوازن توسعه و مهاجرت نظر شما را به مقاله‌ی پژوهشی‌ی زیر جلب می‌کنم. 👇👇👇




🔸پس‌نوشت: پهلوی‌ی اول و دوم و جمهوری‌ی اسلامی و قاجار و کورش و پرویز و شاپور و چنگیز و امیر کبیر و غیره همه‌گی بخشی از تاریخ ما هستند. لازم است تمامی‌ی دوره‌های تاریخی‌مان را بدون حب و بغض به‌درستی بشناسیم تا بتوانیم آینده‌ی به‌تری برای کشورمان رقم بزنیم و برای این کار به مطالعات دقیق دانش‌پژوهانه نیاز داریم و ضروری است از عوامانه سخن گفتن و شبه‌علمی سخن گفتن اکیدا اجتناب کنیم.

#سخنان_شبه‌علمی
#سخنان_عوامانه

@NewHasanMohaddesi
☸️شهرنشینیِ مدرن حاصل صنعتی شدن است
(نقدی بر نقد دکتر محدثی دربارۀ عوامانه و شِبْهِ علمی نوشتن)
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

در پی انتشار یادداشتی کوتاه تحت عنوان «مهاجرت روستاییان به شهرها پدیده ای مدرن و اجتناب ناپذیر بوده است» دوست و همکار گرامی اَم آقای دکتر حسن محدثی در یادداشتی تحت عنوان« اهل قلم و پدیده‌ی شبه‌علمی سخن گفتن عوامانه‌» به نقد دیدگاه من و البته برخی دوستان دیگر از جمله جناب مهدی تدینی و بیژن اشتری پرداختند که ضرورت دارد مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

1.به احتمال زیاد آقای دکتر محدثی تفاوت بین نوشتۀ علمی و پژوهشی با یک یادداشت کوتاه را می دانند و این را هم می دانند که تمام یادداشت های کوتاه تلگرامی لزوماً علمی یا پژوهشی به معنای دقیق کلمه نیستند و شاید نیازی هم به چینن کاری نباشد. علمی و پژوهشی نوشتن مربوط به کتاب ها و مجلات علمی و پژوهشی است که شاید نیازی نباشد در صفحۀ تلگرامی هر آن چه که افراد می نویسند رنگ و لعاب علمی داشته باشد. با این همه اما موافقم که نوشته های افراد دانشگاهی بهتر است که دقیق و مستند باشد تا از نوشته های عوامانه متمایز شوند.

2.عوامانه یا شِبه علمی نوشتن یعنی این که نوشته ها هیچ گونه پشتوانۀ فکری و علمی و تخصصی نداشته باشند و بی پایه و اساس و به اصطلاح باری به هر جهت باشند و با هیچ کدام از اصول و قواعد عقلانی(فلسفی)، علمی و پژوهشی منطبق نباشند. اما نوشته های کسانی که فلسفه و تاریخ و جامعه شناسی و روان شناسی خوانده اند و اکنون استاد و نویسنده و پژوهشگر شده اند و حاصل سال ها تجربیات و پژوهش ها و تأملات علمی و پژوهشی خودشان را در قالب نوشته ای می آورند لزوماً نوشته ای عوامانه یا شِبْه علمی نیست. این گفته به این معنا هم نیست که هر آن چه که یک فیلسوف یا تاریخ دان یا جامعه شناس می نویسد درست و دقیق است و نباید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

3.برای مثال همۀ ما که جامعه شناسی خوانده ایم و سال ها در حال تدریس این درس هستیم این اصل اساسی و مسلم را می دانیم که "شهرنشینی مدرن محصول صنعتی شدن در جهان مدرن" است و در جهان پیشامدرن چنین پدیده ای وجود خارجی هم نداشت. تمام اسناد، آمارها و نظریه های علمی و پژوهشی جامعه شناسان هم این موضوع را کاملاً تأیید می کنند. آیا از نظر جناب محدثی این نوشته، نوشته ای عوامانه و شِبه علمی است؟ و در یک یادداشت کوتاه تلگرامی نیازی به ارجاع دادن به این امر بدیهی است؟ و اگر کسی چنین امر بدیهی را ارجاع ندهد عوامانه و شِبه علمی می نویسد؟.

4. باز هم برای یادآوری و اطلاع جناب دکتر محدثی دوباره می گویم که مهاجرت روستاییان به شهرهای ایران به ویژه تهران و کلان شهرها مطابق با تمام اسناد و مدارک موجود ربط و نسبت چندانی به پدیدۀ اصلاحات ارضی نداشته و بلکه پیش از وقوع این حادثه روند مهاجرت ها به دلیل صنعتی شدذن کشور آغاز شده بود. این هم سندی از صدها و بلکه هزاران اسناد موجود در این زمینه که پیش از آغاز اصلاحات ارضی در زمینۀ مهاجرت گستردۀ روستاییان به تهران مطرح شده است:«در ﺳــﺎل ۱۳۳۶ﻧﺨﺴــﺖوﻗــﺖ وزﯾــﺮ در مکاتبات خود به وزیر راه ﯾــﺎدآوری کرد: « یکی از مسائلی که همیشه مورد ﻧﻈــﺮ ﻣــﻮرد دوﻟــﺖ ها بوده و تاکنــﻮن راه حلی برای آن پیدا نشده ﻣﻮﺿــﻮع ﻣﻬــﺎﺟﺮت ساکنین شهرستان ها به تهران است. این مسأله علاوه بر این که مشکلاتی از لحاظ زندگی و جهات دیگر در پایتخت ایجاد کرده، باعث تقلیل جمعیت اغلب شهرستان ها و دهات شده است»(مرکز پژوهش، سنجش و اسناد ریاست جمهوری، 1390).
(ادامه دارد....)


@tajeddin_mohammadbagher
☸️شهرنشینیِ مدرن حاصل صنعتی شدن است
(نقدی بر نقد دکتر محدثی دربارۀ عوامانه و شِبْهِ علمی نوشتن)
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین


5.ضمن این که آمارهای رسمی موجود در کشورمان نیز این موضوع را کاملاً تأیید می کنند و با یک مراجعۀ ساده به آمارهای موجود می توان دریافت که شهرنشینی گسترده در ایرانِ معاصر کاملاً مرتبط با روند صنعتی شدن کشور بوده است. این هم اسناد مورد نظر: «در سال 1200 خورشیدی تهران به عنوان پایتخت حدود 30 هزار نفر جمعیت داشت. در سال 1300 خورشیدی و در پایان حکومت قاجاریه شهر تهران حدود 200 هزار نفر جمعیت داشت که طی 100 سال فقط 170 هزار نفر به جمعیت تهران اضافه شدند(این افزایش جمعیت البته به دلیل پایتخت بودن تهران بوده است). از سال 1300 تا 1355 خورشیدی جمعیت تهران از 200 هزار نفر به 4/5 میلیون نفر افزایش یافت یعنی افزایشی معادل چهار میلیون و سیصد هزار نفر(2250 درصد افزایش) طی 55 سال. لطفا مقایسه شود با افزایش جمعیت همین شهر طی 100 سالی که اشاره شد و هنوز صنعتی نشده بود. آمار مهاجرین به این کلان شهر نیز موجود است و نشان از مهاجرت های گسترده از روستاها و شهرهای کوچک به این کلان شهر طی دورۀ زمانی مورد نظر دارد. از سال 1355 تا زمان فعلی نیز جمعیت تهران از 4/5 میلیون نفر به 12/5 میلیون نفر افزایش داشت(زنجانی، 1368/ اطلس جمعیت تهران، 1400/ مرکز آمار ایران، آمار سرشماری های جمعیت کشور از سال 1335 تا 1403/ وزارت کشور، 1403/ قاسمی اردهایی، 1396/ مرکز پژوهش، سنجش و اسناد ریاست جمهوری، مرکز پژوهش های مجلس، 1403).

6.لطفا جناب محدثی به این پرسش پاسخ دهند که این همه مهاجرین مختلف از تمام استان ها و روستاهای کشور به تهران و سایر شهرها فقط به دلیل اصلاحات ارضی به تهران مهاجرت کرده اند؟ اگر این گونه بگویند در واقع یک اصل مسلم جامعه شناختی یعنی «شهرنشینی مدرن محصول صنعتی شدن در جهان مدرن است» را قبول ندارند. دوست عزیز چه اصلاحات ارضی در ایران انجام می گرفت و چه نمی گرفت بدون تردید مهاجرت های گسترده از روستاها به شهرها را داشتیم. مگر در کشورهایی چون هند و پاکستان و بنگلادش و ژاپن و چین و ده ها کشور دیگر جهان اصلاحات ارضی انجام شد که روستاییان به درون شهرها مهاجرت کرده اند؟ تمام این مهاجر ت ها بیش از همه یک عامل قوی د اشت و آن هم "صنعتی شدن" و روند "شهرنشینی مدرن" بوده است.

7.در رابطه با نمونه ای که از روستای پدری آوردم و دکتر محدثی آن را نپدیرفتند و بلکه عوامانه تلقی کردند باید بپرسم که مگر در علم جامعه شناسی موظف به ارائۀ فکتها(نمونه ها) نیستیم؟ من هم با اطلاع دقیق یک نمونه آوردم و دوباره تأکید می کنم و با تحقیق و علم دقیق می گویم که در تمام 70 روستای منطقۀ ما بدون این که اصلاحات ارضی انجام شود مهاجرت های گسترده پیش و پس از آن واقعه به تهران و شهرهای دیگر صورت گرفته است. این کجایش عوامانه و شِبه علمی است؟ ضمناً مگر در علم جامعه شناسی مبتنی بر روش های تحقیق کیفی مانند تحلیل روایت داستان زندگی افراد به عنوان روایت ها مورد توجه قرار نمی گیرند؟ دوست عزیز من و شما که با کمک هم تحولات دینداری در ایران را بر اساس همین روایت ها و د استان هایی که افراد بیان کرده نتیجه گرفتیم و اگر اکنون این گونه بگویید یعنی کار خودتان را هم زیر سئوال می برید و این یعنی بر سَرِ شاخ نشستن و بُن بریدن است!!!
#مهاجرت
#مدرنیته
#شهرنشینی
#اصلاحات_ارضی
#عوامانه_نوشتن
#شبه_علمی
#حسن_محدثی


@tajeddin_mohammadbagher
🔵نمودار رشد جمعیت در ایران. به خوبی مشاهده می شود که پس از آغاز روند صنعتی شدن کشور رشد جمعیت به ویژه جمعیت شهری نیز افزایش می یابد. جمعیت ایران در سال 1300 معادل 10 میلیون نفر بود که 10 درصد از این جمعیت در شهرها زندگی می کردند. در سال 1335 جمعیت ایران به 18 میلیون نفر رسید و 32 درصد از این جمعیت در شهرها زندگی می کردند یعنی افزایش 22 درصد جمعیت شهرها در طی 20 سال. و هرچه جلوتر آمدیم درصد جمعیت شهری بیش تر و بیش تر شد و این یعنی تأثیر قطعی صنعتی و مدرن شدن جامعۀ ایران بر شهرنشینی مدرن.
#ایران
#صنعتی_شدن
#رشد_جمعیت
#رشد_شهر_نشینی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️از شهرهای دوران کشاورزی تا شهرهای دوران صنعتی(مدرن)

✍️محمدباقر تاج الدین

ممکن است برخی همراهان و خوانندگان گرامی ابن متون برای شان این پرسش مهم مطرح شود که مگر در دوران پیشامدرن یا سنتی پدیدۀ شهرنشینی و یا شهرها وجود نداشتند؟ و یا این که فقط در دورۀ صنعتی شدن به بعد شهرنشینی سربرآورده است؟ در پاسخ باید گفت که شهرنشینی تاریخی به نسبت طولانی در زندگی بشر دارد و شهرهایی با قدمت چند هزار ساله نیز داریم. موضوع از این قرار است که پس از انقلاب کشاورزی و یکجا نشینی و سربرآوردن تمدن های جدید شهرنشینی از به هم پیوستن سکونت گاه های روستایی و رشد و استقرار جمعیت در آن جا به وجود آمدند. اما باید دقت شود که شهرهای مورد نظر شهرهای حاصل از دوران کشاورزی بودند و بزرگ ترین شهرها جمعیتی مثلا یکصد هزار تا دویست هزار نفر داشتند و به هیچ وجه چیزی به نام جمعیت میلیونی در شهرها وجود خارجی هم نداشت. نکتۀ مهم تر بحث مهاجرت است که به دلایلی چون فقدان راه های ارتباطی مناسب، فقدان وسایل حمل و نقل مناسب، عدم آگاهی جمعیت موجود در هر کشور از پدیده ای به نام شهر و شهرنشینی، عدم نیاز به مهاجرت به دلیل خودکفا بودن روستا از شهر و دلایل دیگر وجه غالب در آن دوران روستانشینی بود و نه شهرنشینی. ضمن این که شهرهای موجود در آن دوران نیز شهرهایی با تولید کشاورزی و برخی شهرها هم به عنوان پایتخت شهرهای خدماتی در آن روزگار بودند.

✳️اما تمام بحث در این است که شهرهای مدرن محصول صنعتی شدن(انقلاب صنعتی از قرن نوزدهم) و روند مدرنیته در جهان بوده است که در آغاز در کشورهای غربی(اروپایی) آغاز شد و رفته رفته به کشورهای دیگر جهان سرایت کرد. در این مرحله و در اثر صنعتی شدن و شکل گیری نظام تولید صنعتی و کارخانه ای و نیاز گسترده به نیروی کار بسیاری از روستانشینان برای کار در کارخانه ها و کارگاه های صنعتی به سمت مناطق صنعتی مهاجرت گسترده ای را آغاز کردند و در اثر چنین وضعیتی با پدیده ای به نام شهرهای صنعتی و مدرن روبرو شدیم. این شهرها جمعیتی چند میلیونی پیدا کردند، بسیار بزرگ و وسیع شدند، بعدها به شهرهای خدماتی(بیمارستانی، دانشگاهی، اداری، قضایی، بانکی، مالی و بسیاری امور خدماتی دیگر) تبدیل شدند. این گونه بود که با مهاجرت های گسترده شهرهای چند میلیونی پدیدار شدند که در طول تاریخ بشر هیچ نمونه ای نداشتند.

❇️برای مثال شهر اراک در ایران را در نظر بگیرید. این شهر تا پیش از دهۀ چهل خورشیدی به نام سلطان آباد با جمعیتی حدود 20 هزار نفر بود و در دهۀ چهل خورشیدی تصمیم گرفته شد به عنوان منطقه ای صنعتی بسیاری از کارخانه ها و تأسیسات صنعتی در آن جا مستقر شوند مانند واگن پارس اراک، آذرآب اراک، پتروشیمی شازند ، آلومینیوم اراک و بسیاری صنایع دیگر. همین صنعتی شدن سبب شد که ده ها هزار نفر از کارگران برای کار در کارخانه های مستقر در اراک به این شهر مهاجرت گسترده داشته باشند به گونه ای که امروزه شهر اراک به شهری بزرگ و یا حتی کلان شهری با حدود یک میلیون نفر جمعیت تبدیل شده است!!
#انقلاب_کشاورزی
#انقلاب_صنعتی
#شهر_کشاورزی
#شهر_صنعتی
#ایران
#اراک


@tajeddin_mohammadbagher
🔵زمستان بی برف و آلودۀ لواسان نگران کننده است

✳️امروز برای پیاده روی و هواخوری به لواسان و روستای افجه رفتم تا نزدیکی های دشت هویج. بسیار عجیب بود که لواسان هم هوای آلوده ای داشت و این آلودگی تا روستاهای این منطقه را هم دربر گرفته بود. نگران کننده تر این که کوه های بلند و مرتفع منطقه هم خالی از برف بود در این زمستانی که می بایست اصولا پر از برف باشد!! من قبلا هم کم و بیش به لواسان و دست هویج زیاد رفته بودم اما این میزان آلودگی هوا و کم برفی و در واقع خشکسالی را هرگز ندیده بودم. تو گویی که هوایی بهاری را تجربه می کردم و اگرچه برخی می گویند به به عجب هوایی!! اما در حقیقت باید گفت چه بد هوایی!! آلوده و بی برف و خشک!!! این ها واقعا برای محیط زیست بسیار نگران کننده است که چنین بلایی بر سر آن رفته و می رود. در راه برگشت وقتی به سمت تهران می آمدم از بلندای کوه تهران را می دیدم که زیر انبوهی از آلودگی دفن شده بود!!!

محمدباقر تاج الدین
جمعه/ دوازدهم بهمن ماه یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️کارکردهای پنهان اصلاحات ارضی در ایران

✍️دکتر سعید معدنی

در ادامۀ مباحثی که در رابطه با صنعتی شدن، اصلاحات ارضی در ایران و همچنین مهاجرت به شهرها مطرح شد نوشتۀ دوست و همکار فرهیخته ام آقای دکتر سعید معدنی با عنوان«کارکردهای پنهان اصلاحات ارضی» خدمت شما همراهان گرامی ارائه می شود.


@tajeddin_mohammadbagher
کارکرد‌های پنهان اصلاحات ارضی

سعید معدنی

ششم بهمن ۱۳۴۱ بود که رژیم پهلوی و شخص محمدرضا شاه رفراندومی برگزار کرد تا نظر مردم را در باره اصلاحات ارضی که بعدها «انقلاب شاه و ملت» یا «انقلاب سفید» نام گرفت جویا شود.

این رفراندوم به این خاطر برگزار شد که هم ملاکان و هم بخشی از روحانیون با این اقدام مخالف بودند. همچنین بخش اعظم نمایندگان مجلس که از ملاکان بوده و یا تحت نفوذ و مورد حمایت ملاکان قرار داشتند با این قانون مخالفت کردند. شاه پهلوی به دفعات آن را اصلاح و حک و تعدیل کرد تا اینکه به رفراندوم گذاشته شد. درصد بالایی از افراد شرکت کننده رای مثبت دادند و این مهر تاییدی مهم برای شاه بود. این رفراندوم یک اتفاق مهم دیگر هم در‌پی داشت، آن اینکه زنان برای اولین بار اجازه شرکت در نظردهی و رفراندوم را داشتند که امتیاز بزرگی برای زنان در آن جامعه جهان سومی و کم‌سواد ۶۰ سال پیش ایران بود. اگرچه این مشارکت محدود زنان با مخالفت هایی از سوی بخشی از مذهبی‌ها و تفکرات سنتی مواجه شد.

در باره اصلاحات ارضی و پیامد‌های مثبت و منفی آن بسیار سخن گفته و مطالب زیادی نوشته شده است. اغراق نیست که بگوییم در این ۶۰ سال بیش از ۶۰ هزار مطلب در باره آن در قالب کتاب، مقاله، تحقیق، پایان‌نامه، سخنرانی و.... وجود داشته باشد. هر چه بود این اتفاق سرنوشت ایران را عمیقا تحت تاثیر قرار داد و کارکردهای آشکار و پنهان فراوانی با خود به‌همراه داشت. همچنین اولین جرقه‌های مخالفت علنی آیت الله خمینی با رژیم شاه در مقام مخالفت با انقلاب سفید یا اصلاحات ارضی و محتوای قوانین و نحوه اجرای آن بوجود آمد. همان آیت‌اللهی که بعدها رهبر انقلاب ۱۳۵۷ شد و امام خمینی نام گرفت و شهرت جهانی یافت.

یکی از کارکردهای پنهان این اصلاحات موسوم به انقلاب، تسریع مهاجرت پدران و پدربزرگ‌های ما به شهرها بود که اگر چه نسل اول غالبا در مناطق محروم شهرها ساکن شدند اما برخی فرزندان شان در آینده تحصیل کرده و معلم و نظامی و مهندس و دکتر شدند. اگر اصلاحات ارضی نمی‌شد و اگر یکی از قوانین آن یعنی فرستادن سپاه دانش به روستاها نبود شاید بسیاری از نسل ما که الان در این موقعیت‌ها هستیم این نبودیم.

سالها پیش زندگی‌نامه و خاطرات شهیدی از شهدای جنگ ایران و عراق را می‌خواندم. این شهید بزرگوار متولد ۱۳۳۰ بوده در خاطرات‌اش نکته‌ای را گفته بود که اگر اصلاحات ارضی و رهایی از یوغ اربابان نبود معلوم نبود سرنوشت نسل ما چگونه رقم می‌خورد. این شهید گفته بود قبل از اصلاحات ارضی هروقت معلم به روستا می‌آمد نماینده ارباب، ما کودکان در سنین تحصیل را می‌تاراند و به خارج از روستا می‌فرستاد و به معلم می‌گفتند بچه‌ها سر مزرعه هستند. یا بهانه‌های مختلف می‌آوردند تا ما باسواد نشویم. هم ملای مکتبی ده که مکتبخانه اش بی‌رونق می‌شد موافق نبود و هم خان‌ها از ترس اینکه آگاهی مردم بالا برود، ما را از درس و مشق و مدرسه دور نگه می‌داشتند.

بدین ترتیب با انجام اصلاحات ارضی و آمدن سپاهیان دانش به روستاها از سویی و کندن از روستا و آمدن برخی از پدران و اجداد ما به شهرها از سوی دیگر، اتفاقات مهمی را برای نسل‌های بعدی رقم زد. طبعا هدف اصلاحات ارضی این نبود اما این اتفاق که از دل آن اقشار مدرن شهری مثل کارخانه‌دار و نویسنده و فیلمساز و دانشجو و مهندس و دکتر و استاد دانشگاه و امثالهم بیرون آمد که حاصل همان کارکرد پنهان اصلاحات ارضی بود. اگر اصلاحات ارضی نبود این تغییرات اجتماعی و رشد جامعه شهری ایران احتمالا چند دهه دیرتر و به شکل‌های متفاوتی اتفاق می‌افتاد. البته این برای محمدرضا شاه و رژیم‌اش چندان هم مبارک نبود! زیرا فرزندان اکثریت همان طبقه متوسط شهری و یا روستازاده‌های باسواد و دانشگاه رفته، بعدها در قالب عضویت در گروههای مبارز و سازمان‌های چریکی مخالف شاه، نقشی مهم در سرنگونی نظام پهلوی در انقلاب ۱۳۵۷ داشتند.

دوازدهم بهمن‌ماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#اصلاحات_ارضی
#انقلاب‌_سفید
#رفراندم
#پهلوی

@Saeed_Maadani
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

آقای دکتر بیژن عبدالکریمی(از این پس و برای سهولت کار به نام عبدالکریمی) در مناظره ای که با اقای دکتر حسن محدثی داشته اند ادعا کرده اند که:« من بارها این پرسش بنیادین و مهم را در برابر روشنفکران ایرانی نهاده ام و هیچ پاسخی تاکنون دریافت نکرده ام. آن پرسش این است: نیروی اصیل تاریخی چه ویژگی هایی دارد؟». لذا در نوشتار حاضر کوشش می شود به این پرسش ایشان پاسخ و یا شاید بهتر است گفته شود نقد و نظری داشته باشم.

1.پاسخ عبد الکریمی به این پرسش چنین است:«منظور من از نیروی اصیل تاریخی نیرویی است که با تاریخ و هویت آن ملت و کشور نسبت دارد، نیرویی است که شبکۀ اجتماعی گسترده دارد، مفاهیمی دارد، زیست جهانی دارد. اسطوره و قهرمان دارد و بخشی از جامعه را حول آن اسطوره، قهرمان، آرمان ها و زیست جهان مورد نظر جمع می کند».

2.در نگاه آغازینِ این بحث ضرورت دارد از عبدالکریمی پرسش شود که منظور ایشان از نیروی تاریخی چیست؟ تاریخ به کدام معنا؟ به معنای گذشته و سنت پیشین؟ یا به معنای نیروی تاریخ ساز؟ نیروی تاریخ ساز در کدام مقطع تاریخی؟ مگر هر مقطع تاریخی نیروی تاریخ ساز خاص خودش را ندارد؟ آیا نیروی تاریخ ساز دورۀ هخامنشیان یا دورۀ سامانیان یا صفویان لزوماً به کار دورۀ تاریخی امروزین ما می آید و می تواند تاریخ سازی کند؟ تاریخ سازی برای چه اهدافی؟ نیرویی که با "تاریخ" آن "ملت" نسبت دارد به چه معنا است؟ تاریخ ملت ایران کد ام است؟ کدام برهۀ زمانی از تاریخ ایران مد نظر است؟ ربط و نسبت با کدام دورۀ طولانی از دوران تاریخی ایران؟ با کدام ویژگی های تاریخی؟ ایرانیان از کدام مقطعِ زمانی ملت شده اند؟ ملت به کدام معنا؟ با کدام هویت و ویژگی هایی؟ هویت به کدام معنا؟ هویت قومی؟ هویت دینی؟، هویت ملی؟ یا هویت جهانی(مدرن)؟ منظور از شبکۀ اجتماعی گسترده چیست؟ منظور از مفاهیم چیست؟ کدام مفاهیم؟ با چه معناها و تفسیرهایی؟ زیست جهان یعنی چه؟ اسطوره به چه معنایی؟ قهرمان به چه معنایی؟ و چندین پرسش مهم دیگر که همگی نشان از وجود ابهامات فراوانی در تعریف عبدالکریمی از "نیروی اصیل تاریخی" دارد.

3.واقعیت این است که تاریخ طولانی ایران تاریخی یکپارچه و یکدست با ویژگی های کاملاً دقیق و مشخصی نیست که به طور کلی بتوان به آن نسبت داد. ضمن این که نیروی تاریخ ساز و جریان ساز در هر مقطع و دورۀ تاریخی مطابق با مؤلفه ها و عناصر فرهنگی و اجتماعی همان دوره است و بسیار دور از ذهن است که برای دوره های تاریخی دیگر کارساز باشد و تأثیرگذار باشد. به گفتۀ ماکس وبر رویدادهای تاریخی اموری منحصر به فرد بوده و دارای علِیت تاریخی خاص خودشان اند و نمی توان تمام رویدادها و جریان های تاریخی را به صورت یکسان و یکپارچه فرض نمود. به عبارت دیگر، در هر دورۀ تاریخی اندیشه ها، باورها، آیین ها و آداب و رسوم و سبک زندگی مختلف جریان داشت که مبتنی بر این ویژگی ها تاریخ سازی و جریان سازی صورت می گرفت.
(ادامه دارد...)


@tajeddin_mohammadbagher
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش دوم]

✍️محمدباقر تاج الدین


4.به خوبی می بینیم که "نسبتِ تاریخی" لزوماً پدیده و امر آسانی نیست که با یک کلی گویی تکلیف موضوع را روشن کرده باشیم و خوش خیالی بورزیم که نیروی تاریخیِ اصیل را یافته و ساخته و پرداخته ایم. نکتۀ مهم دیگر در همین زمینه این است که هم اکنون درصد قابل ملاحظه ای از ایرانیان که گرایش های ملی گرایانۀ قوی ای دارند خود را به کوروش و دورۀ هخامنشیان نسبت می دهند و می گویند تاریخِ اصیل فقط مربوط به همین دوره است و ضرورت دارد که ویژگی های فرهنگی و اجتماعی این دوره را مورد توجه قرار داد و هویت ایرانی خود را در این دوره جستجو کرد و بقیۀ دوره های تاریخی را به کنار نهاد. یعنی تاریخ سازی و نیروی اصیل تاریخی را در دورۀ تاریخی مورد اشاره جستجو می کنند. جناب عبدالکریمی بفرمایند این می شود نیرویِ تاریخیِ اصیل؟ برخی دیگر که گرایش های دینی قوی ای دارند می گویند دورۀ پس از اسلام به ویژه دورۀ عباسیان که در پیِ گسترش و عمق دین اسلام در ایران و سایر سرزمین ها بودند نیروی تاریخی اصیل محسوب می شوند و ویژگی ها و مؤلفه های تاریخی و فرهنگی و اجتماعی این دوره را باید به عنوان نیروی اصیل تاریخی به حساب آورد.

5. به طور خلاصه این که در زمانه و زمینۀ کنونی در جامعۀ ایران سه نیروی تاریخ ساز متفاوت در کنار یکدیگر و حتی در مواقعی مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و هر کدام داعیۀ تاریخ سازی و جریان سازی دارند. نیروهای دین گرا، نیروهای ملی گرا و نیروهای مدرن گرا و باید از عبدالکریمی پرسید کدام یک از این سه نیرو را می توان "نیروی تاریخیِ اصیل" نامید؟ و اگر نیروی مدرن گرا مبتنی بر مؤلفه ها و عناصر جهانی و مدرن از تمام یا بخش قابل ملاحظه ای از سنت تاریخی گذشتۀ خودش فاصله گرفته و از آن عبور اساسی کرده باشد و بخواهد فقط مبتنی بر الگوهای جهان مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند نمی توان آن را نیروی تاریخی اصیل نامید؟ هنگامی که نسل های جدید زیست جهان و هویت اجتماعی و فرهنگی شان مطابق با باورها، ارزش ها، الگوها و قواعد جهان مدرن شکل گرفته و ساخته و پرداخته شده است چرا نتواند تاریخ سازی خودش را داشته باشد؟ و چرا نتواند به عنوان نیروی تاریخی اصیل قلمداد شود؟

(ادامه دارد....)


@tajeddin_mohammadbagher
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش سوم]


✍️محمدباقر تاج الدین


6.تاریخ سازی در دوران پیشا مدرن با تاریخ سازی در دورۀ مدرن به لحاظ هستی شناسانه(ontological) ، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological)بسیار متفاوت است به گونه ای که اگر نیرویی در جهان سنتی و پیشامدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد لزوماً نمی توان نتیجه گرفت که بتواند در جهان مدرن نیز دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند. تاریخ سازی دورۀ پیشامدرن قواعد، الزامات و الگوهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانۀ خاص خودش را داشت و تاریخ سازی دورۀ مدرن نیز قواعد، الگوها و الزمات مربوط به خود را. با قواعد و الگوهای جهان پیشامدرن بسیار دور از ذهن و انتظار است که بتوان در دورۀ مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد. لذا این که عبدالکریمی انتظار دارد نیروی تاریخی اصیل لزوماً مبتنی بر سنت پیشین خودش باید دست به تاریخ سازی بزند امری غریب و غیر قابل فهم است. نیروی تاریخی ای که در جهان مدرن زندگی می کند و زیست جهان خود را مطابق با الگوها و قواعد این جهان تنظیم می کند به چه دلیل باید براساس سنت پیشامدرن خودش دست به تاریخ سازی بزند و اگر چنین کند به عنوان نیروی تاریخی اصیل شناخته می شود و اگر چنین نکند شناخته نمی شود؟ و مگر تاریخ سازی و جریان سازی پدیده ای دستوری است و فقط یک قالب و کلیشه و فرمول مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد؟ عبدالکریمی که بارها بر روشنفکران ایرانی تاخته اند که فهم و درک درستی از موضوع نداشته و این موضوع هستی شناساته، معرفت شناسانه و تاریخی را به امر پیش پا افتاده بدل کرده اند حال چرا خودشان در همان دام گرفتار شده اد؟!

7.اما برویم سراغ موضوع هویت. هویت(identity) بنا به تعریف روان شناسانه عبارت است از« احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي »(جاکوبسن، 1996: 9). به لحاظ جامعه شناسانه نیز :« هویت برساخته اي اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نداشته، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند و امری اکتسابی، انعطاف پذیر و توأم با احساس تعلق است. این که بدانیم چه کسی هستیم از یک سو و عضویت در گروه هاي اجتماعی نیز از سوی دیگر اهمیت دارد(جنکینز، 1394/ گیدنز، 1386/تاجفل، 1382). نکتۀ مهم در رابطه با هویت این است که هویت در جهان پیشامدرن متفاوت از هویت در جهان مدرن است. ضمن این که منبع هویت سازی افراد در جهان پیشامدرن واحد، ثابت، یکپارچه و یکدست بود اما در جهان مدرن با منابع متعدد و متکثر هویت سازی روبرو هستیم. برای مثال در جامعۀ سنتی خانواده مهم ترین منبع هویت ساز برای افراد بود یا قومیت و دین که همگی در یک پیوستار مشابه و یکدست و ثابت عمل می کردند. اما در جامعۀ مدرن علاوه بر خانواده منابع دیگری چون نظام آموزشی(از مدرسه تا دانشگاه)، نظام رسانه ای، شبکه های مجازی گسترده، نهادهای حقوقی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روشنفکران، اندیشمندان، سلبریتی های هنری و ورزشی و بسیاری افراد و نهادهای دیگر همگی در حال هویت سازی هستند. به تعبر دکتر داریوش شایگان «در جامعۀ مدرن با هویت چهل تکه مواجه هستیم و هویت های ناب و یکدست و ساده ای که در جامعۀ سنتی وجود داشت همگی دچار فروپاشی شده اند»(شایگان، 1382). از نظر استوارت هال« هويت‏هاي مدرن در معرض نوعي "تمركز زدايي" قرار گرفته‏اند. به اعتقاد وي، هويت تمامي گرانيگاه‏ها و خاستگاه‏هاي ثابت خود، نظير، جنسيت، مليت، قوميت و نژاد را از دست داده و تصور فرد از "خود" به عنوان يك فرديت كامل، نيز كاملاً مخدوش شده است. در اين شرايط، هويت تنها زماني مورد بحث قرار مي‏گيرد كه در معرض بحران قرار گرفته باشد. استوارت هال با رديابيِ تغييرات مفهومي‌ای كه به وسيلۀ آن ها مفاهيم مدرنيتۀ متأخر يا پست‌مدرنِ سوژه يا هويت ظهور كرده‌اند، به اين سؤال باز می‌گردد كه "سوژۀ پاره‌پاره " چگونه بر حسب هويت‌هاي فرهنگي‌اش به ویژه هويت ملي شناخته می‌شود؟(هال، 1382).

(ادامه دارد....)


@tajeddin_mohammadbagher
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش چهارم]

✍️محمدباقر تاج الدین


8. لذا پرسش از عبدالکریمی این است: هنگامی که هویتِ سنتی(هویت ناب، یکدست، ساده و ثابت) دچار فروپاشی شده و "هویت چهل" تکه البته با غلبۀ "هویت مدرن و جهانی" شکل گرفته و در واقع هویت به پدیده ای سیّال، تعیّن ناپذیر، متنوع، متکثر، تکّه تکّه شده و حتی دیجیتال بدل شده است تکیه بر کدام هویت می تواند نیروی تاریخیِ اصیل را شکل بدهد و رقم بزند؟ نکتۀ مهم تر این است که انسان مدرن از آن جا که خودراهبر شده و به فردیت(Subjectivity)خاص این دوران بدل شده است لذا از مرحلۀ هویت داشتن(identity) به مرحلۀ هویت یابی(identification) رسیده و اگر پیش از آن هویتی یکدست و ثابت و ناب را جستجو می کرد امروزه دیگر چنین نمی کند و اساساً خود را جهان وطن می داند و تعریفی دیگر از هویت برای خودش بنا کرده است. لذا در چنین فضای ایجاد شده برای هویت توضیح دهید که بنا کردن نیروی تاریخی اصیل مبتنی بر هویت مورد نظر شما(که البته تعریف نکردید و ابعاد و شاخص های آن را تعیین نکردید) چگونه امکان پذیر است؟ و این که به چه دلیل نسل جدید و این دوران نمی تواند بنابر هویت مدرن نیروی تاریخی اصیل قلمداد شود؟ و دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند؟

9. دربارۀ این که گفته شد نیروی تاریخیِ اصیل ضرورت دارد با ملتِ خودش نسبت داشته باشد نیز محل بحث و گفت و گو است چرا که مفاهیمی چون ملت، دولت، دولت-ملت، دولت ملی، شهروند و حقوق شهروندی همگی برخاسته از زمانه و زمینۀ جهان مدرن اَند و هیچ سابقه ای در جهان پیشامدرن ندارند. مردم روزگاران پیشامدرن در ایران رعیت هایی بوده اند که یا در قالب اقوام در کنار هم زندگی می کردند و یا در قالب امت(پس از اسلام) آن هم به صورت پراکنده و سازمان نیافته با حکومت های پادشاهی ای که مردم را فقط رعیت و بردۀ خویش فرض می کردند. لذا ارجاع به ملت و هویت این ملت بیش از آن که مربوط به جهان مدرن باشد مربوط به جهان پیشامدرن(سنتی) است و همان گونه پیش تر بحث شد چنین هویتی امروزه چندان معنایی برای انسان ایرانی مدرن ندارد. البته اگر بخواهیم بحث زبان پارسی، آیین ها و رسوم ایرانی، فرهنگ گذشتۀ ایرانی، ادبیات پارسی و سایر مؤلفه ها و عناصر را معیار قرار دهیم آن ها هم محل بحث و جدل قرار می گیرند که اگر قرار باشد به همۀ آن ها پرداخته شود بحثی مفصل و طولانی است که در نوشتار حاضر امکان پذیر نیست.

10.این که گفته شد نیروی تاریخی اصیل "شبکۀ اجتماعی گسترده ای" دارد حرفی است درست اما ضرورت دارد گفته شود که شبکۀ اجتماعی گسترده هم دچار تحولات و تغییرات می شود کما این که شبکۀ اجتماعی گسترده ای که در جامعۀ پیشامدرنِ ایران وجود داشت تا حدود زیادی از بین رفت و دیگر وجود خارجی ندارد و نسل های امروزینِ ایرانی بنابر باورها، ارزش ها، الگوها و قواعد روزگار مدرن دست به ایجاد شبکۀ اجتماعی گسترده ای زده اند و از قضا بدون شبکۀ اجتماعی هم نیستند. دربارۀ "مفاهیم" هم ضرورت دارد گفته شود که مفاهیم جهان پیشامدرن چندان به کار امروز نمی آید و بسیاری از آن ها در اثر تحولات فکری، فرهنگی و اجتماعی سده ها و دهه های گذشته از بین رفته اند و مفاهیم جدیدی مطابق با فهم و معنای مربوط به جامعۀ مدرن به وجود آمده اَند که به کار انسان های امروزی بیاید. مفاهیم پیشامدرنی چون: رعیت، اطاعت، تقلید، پدرسالاری، مردسالاری، بندگی، بردگی، اسطوره اندیشی، تعصب اندیشی، جزم اند یشی، تقدیرگرایی، قوم گرایی، قبیله گرایی، نژادگرایی، آیین گرایی، عقیده پرستی و ده ها و بلکه صدها مفهوم دیگر امروزه چگونه می توانند مورد استفاده باشند؟ و به چه کار امروزیان می آیند؟ این در حالی است که مفاهیم مربوط به جامعۀ مدرن مانند شهروند، شهروندی، حقوق شهروندی، تحقیق، علم اندیشی، آینده نگری، توسعه گرایی، استدلال گرایی، آزادی، برابری، سبک زندگی مدرن، انتخاب گرایی، فردگرایی، کیفیت زندگی، هویت جهانی و ده ها و بلکه صدها مفهوم جدید دیگر سازندۀ نیروی تاریخی اصیل می توانند باشند.
(ادامه دارد......)

@tajeddin_mohammadbagher
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش پنجم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین


11.عبدالکریمی گویا توجه ندارد که انسان مدرن به دلیل عبور از "دگرراهبری" و رسیدن به "خودراهبری" نیازی به قهرمان سازی و یا داشتن قهرمانانی ندارد. بت های فکری و اندیشگی نیز درهم شکسته شدند و نسل امروزی گرفتار کیش شخصیت نیست که بخواهد از کسی قهرمان فکری و فرهنگی و سیاسی درست کند چرا که او خود را کم و بیش قهرمان هر عرصه و صحنه ای از زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می داند. ضمن این که زیست جهان انسان مدرن نیز به کلی متفاوت از زیست جهان انسان پیشامدرن است و فهمی که انسان مدرن از زیست خود در این جهان دارد یکسره با فهم و معنای انسان های سنتی متفاوت شده است. با این همه نسل حاضر نیز اسطوره ها، مفاهیم و اندیشه های خودش را دارد و به نظر می رسد که توان تاریخ سازی را نیز داشته باشد بدون هرگونه ارجاع به گذشته و سنت. چرا عبدالکریمی گمان می کنند که نسل جدید و انسان فعلی توان داشتن نیروی اجتماعی خودش را ندارد؟ عبدالکریمی بر این گمان است که چون انسان مدرن اتمیزه شده و دچار تفرد و پراکندگی شده است دیگر نمی تواند چونان نیرویی اجتماعی یا تاریخی در کنار هم باشد و بایستد که تجربۀ چند سال اخیر جامعۀ ایران و جوامع دیگر به خوبی نشان می دهد که چنین نیست و جناب ایشان اشتباه فکر می کنند. عبدالکریمی بیش از آن دل که نگران وضعیت تلخ انسان های جامعۀ خودش باشد دل نگران انسان های جوامع غربی است که به زعم ایشان دچار نیهیلیسم شده است و خوب است بدانند که مسألۀ جامعۀ ما نیهیلیسم نیست.

12.در مقام نتیجه گیری می توان گفت که تمام مفاهیمی که عبدالکریمی در تعریف نیروی تاریخی اصیل به کار گرفته اند مفاهیم برساخت شدۀ جهان مدرن اَند و آن گاه می خواهد با ذهنیت برساخت شده در جهان مدرن نیرویی از دل سنت و تاریخ استخراج کنند که به نظر می رسد آب در هاون کوفتن و به راه ترکستان رفتن است. بازخوانی اندیشه های سنتی در جهان مدرن نیز نتیجه اَش می شود مدرن اندیشی و نه سنت اندیشی. این که برخی چون عبدالکریمی بر آن شده اند برای مثال متون سنتی ای چون کتاب های فارابی، غزالی، ابن سینا، ابن خلدون، مولوی، حافظ، سعدی و دیگران را بازخوانی کنند کاری نمی کنند به جز این که در پرتو مفاهیم و نظریه های جهان مدرن آن متون را توضیح می دهند و البته نتایج دلخواهانۀ خود را می گیرند و تو گویی که حرف در دهان آن متون و تاریخ می گذارند و نویسندگان آن متون را بر آن می دارند که برای انسان های امروزی حرفی بزنند که این اقدام نوعی روکش کاری مدرن به متون سنتی است و چندان هم مشخص نیست که به کار امروزیان بیاید. هرگز بر آن نیستم بگویم که از سنت نمی توان هیچ گونه حرفی یا راه کاری برای جهان مدرن و انسان های امروزی استخراج کرد بلکه می گویم که چنین کاری ظرافت های بسیاری می خواهد و امری ساده و پیش پا افتاده نیست. چه کسی می تواند بگوید که امثال مولوی و حافظ و سعدی هیچ پیام سازنده و اثرگذاری برای انسان مدرن امروزی ندارند؟ بلکه تمام حرف در این است که آن الگوها و ساختارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جهان پیشامدرن دیگر وجود ندارند و نمی توانند احیاء شوند. گویا عبدالکریمی توجه ندارد که کسی سنت را چونان کوله باری اگر هم با خود و در ذهن و ضمیر خود داشته باشد با آن الگو و ساختار زندگی و زیست امروزینِ خود را تعیین و تنظیم نمی کند و سامان نمی بخشد، بلکه فقط در گوشه ای از ذهن و ضمیر خود دارد که هر از گاهی به سراغش می رود و برخی دل تنگی های خود را با آن تسکین می دهد. این ها که گفته می شود هرگز به معنای آن نیست که زیست مدرن و الگوها و قواعد مربوط به آن عاری از هرگونه عیب و نقص اَند و غیرقابل نقد و بررسی. از قضا زیست مدرن و الگوها و قواعد مروط به آن نیز قابل نقد و بررسی اَند. چرا مدرنیته قابل نقد نباشد؟ چه کسی می تواند این را بگوید؟ قابل نقد بودن مدرنیته اما بسی تفاوات دارد که بخواهیم الگوها و قواعد جهان پیشامدرن در این دوران زنده کنیم و مبتنی بر آن زیست خود را سامان ببخشیم. سخن در این زمینه بسیار است و باید گفت این زمان بگذار تا وقت دگر. در ضمن منتظر می مانم که آیا عبدالکریمی پاسخی به این نقد و نظر خواهد داد یا دوباره روشنفکران را متهم به عدم پاسخ گویی می کتد. البته بدون این که بخواهم خود را در جرگۀ روشنفکران این سرزمین قرار دهم به عنوان دانش آموزی در عرصۀ اندیشگی و تفکر این چند صفحه را قلمی کردم.
#نیروی_اصیل_تاریخی
#روشنفکری
#روشنفکران
#سنت
#مدرنیته
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی


@tajeddin_mohammadbagher
2025/07/04 15:11:15
Back to Top
HTML Embed Code: