Telegram Web Link
بی‌اعتمادی به #کنجکاوی ستاره‌شناختی، بی‌شک ریشه‌ی رکود نظری این علم طی قرون بود. اما این بی‌اعتمادی زیرلایه‌ای از به‌کارگیری دیدگاه آسمان‌های پرستاره برای تحقق اهداف مربوط به ارشاد اخلاقی مدفون شد. برای مثال، در زندگی پرهیزکاران، کنجکاوی ستاره‌شناختی معمولاً به عنوان جذابیتی مقطعی ذکر می‌شود که در میانه‌ی خطرهایی که به‌خوبی و خوشی و به‌حمد پروردگار مرتفع می‌گردند، به‌سرعت در کناره‌ی راه رها می‌شود.

یا داستانی بسیار گیرا و در عین حال شاخص درباره‌ی اُدو تورنایی (متوفی به سال ۱۱۱۳) نقل می شود که بر طبق آن استاد شب‌هنگام، مسیر ستارگان را با شاگردانش تا دل تاریکی دنبال می‌کند و ستارگان را با انگشت نشان می‌دهد و در عین حال این اطمینان‌خاطر صراحتاً افزوده می‌شود که این مشاهده‌ی آسمان‌ها جنب درهای کلیسا اتفاق می‌افتد.

یا ارتباطی آرامش‌بخش بین مسیر ستارگان که مطیع خداوند هستند و انسان برقرار می‌شود، انسانی که به همین میزان مطیع دستورات خداوند است و اجسام آسمانی برای او به یک میزان حکم معجزه و سرمشق را دارند. این فرسنگ‌ها با هر اندیشه تضاد و تعارض فاصله دارد.

هانس بلومنبرگ
مشروعیت عصر مدرن


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
همه‌ی آدمیان به‌طبع خواهان دانستن‌اند.

ارسطو
متافیزیک


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
مقدمه‌ای در فلسفه‌ی ارسطو وجود داشت، اما به آن تصریح نشده بود: اینکه قابلیت انسان برای کسب شناخت، در اصل قابلیتی برابر با ابژه‌ی طبیعی شناخت و کافی برای کسب شناخت است؛ بدین‌ترتیب، آنچه قابل‌شناخت بود، بسیار بیشتر از آن چیزی نبود که واقعاً شناخته‌شده بود و بنابراین عنصر اقتصاد ضروری، و تبعیض و تمایزی که در این اقتصاد بین شناخت ضروری و غیرضروری وجود دارد به‌میان نمی‌آمد.

هانس بلومنبرگ
مشروعیت عصر مدرن


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
نه عشق پسرم، نه محبت و رأفت به پدر پیرم،
و نه عشقی که به همسرم پنفوپ در دل داشتم،
و می‌بایست سعادت و رضایتش را فراهم آورَم،
قادر نگشت بر شوق شدیدم در شناخت جهان فائق آید...!
شوقی که مرا بر آن می‌داشت بر نقایص و کمالات بشری
واقف شوم، و به هر سو سفر کنم!
پس دماغه‌ی کشتی‌ام را به‌سوی دریای بی‌کران و ژرف روان ساختم!
با تنی چند از همراهانی کز آن پس هماره با من بودند،
و هرگز رهایم نکردند، تنها بودم...
تا مراکش و اسپانیا رفتم، وز هر دو ساحل گذشتم!
جزیره‌ی سارد را دیدم و به جزایر دورتری که
در پهنه‌ی دریا واقع بودند، سر کشیدم...
من و همرهانم، پیر شده، دیگر چالاک نبودیم... سرانجام به گذرگاهی تنگ رسیدیم
که هرکول، نشانه‌های خویش، آنجا نهاده بود
تا هیچ بشری، بیش از آن فراتر نرود...
در سمت راستم، سِویل و در چپم، سوتا
برجا نهادم... به دریای پهناور، وارد شدم!
خطاب به یارانم گفتم: «برادران خوبم!
کز میان صدهاهزار سّدراه خطرناک
به غرب رسیدیم! اجازه دهید هوش و حواستان
که تنها چیز خوب و بازمانده از شجاعت قدیمتان است،
به کشف بیشتر این دریاها نائل شوند، و تجربیات جدید به‌دست آورید!
کافی است به‌دنبال خورشید، به دنیای نامسکون رویم!
بر نژادتان بیندیشید! شما خلق نشدید که چون
حیوان زندگانی کنید! بلکه به خاطر جستجوی
علم و تقوا، بر زمین آمدید!»
پس از این نطق کوتاه و گیرا،
همرهانم را چنان به شور افکندم که به راهشان ادامه دادند،
و به‌سختی توان بازداشتنشان، از آن پیشروی داشتم!
پس بادبان‌ها را به‌سویی که خورشید از آن‌جا برمی‌گردد برافراشتیم،
از پاروهایمان، بال‌هایی برای پرواز بی‌معنایمان ساختیم
و هماره به چپ عازم بودیم...

تمام ستارگان قطب دیگر، از اینک در آسمان شبانه می‌دیدم!
ستارگان ما نیز چنان پایین بودند که فاصله‌ای
نه‌چندان زیاد با سطح اقیانوس نداشتند.
از زمانی‌که در این ماجرای جالب و عجیب دریایی گام نهادیم، در این مدت هلال ماه، پنج‌بار روشن
و پنج‌بار خاموش گشته بود...
که ناگه کوهی برابرمان ظاهر گشت
کز فاصله‌ای دور تاریک می‌رسید! چنان مرتفع می‌رسید
که هرگز مشابه‌اش ندیده بودم...!
شادی و سرور شدیدی بر ما چیره شد...!
که افسوس به‌زودی به اشک و فغان مبدل گشت... زیرا از سرزمین نو،
گردبادی از ره رسید که ضربه‌ای هولناک بر دماغه‌ی کشتی فرود آورد
و امواج، آن را سه‌بار سرنگون ساخت!
در چهارمین تکان شدید، عقب کشتی به هوا برخاست و جلویش
به داخل امواج فرو رفت، آن‌گونه که اراده‌ی قاهره‌ی «او» چنین خواسته بود...
تا سرانجام امواج دریا، ما را به‌زیر خود فرو برد...»

دانته آلیگیری
کمدی الهی: دوزخ - سرود بیست‌وششم


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
دانته اولیسِ خود را ایستاده در سپیده‌دمان رها می‌کند: این مخاطره‌جویی جنون‌آمیز به کشف جهان نامسكون ختم نمی‌شود، بلکه هلهله‌ی همراهان به مجرد دیدن سرزمین ناشناخته در میانه‌ی آشوب و ویرانی فرومی‌پژمرد. دانته رنج بسیار می‌کشد تا کنجکاوی خود درباره‌ی قلمرو اخروی را با عبور فاجعه بار و مستقل [از خداوندِ] اولیس از مرز مقایسه کند؛ آنچه او خود را شایسته دیدنش می‌داند از سوی قدرتی عالی‌تر به او داده شده و هدایت کریمانه همین قدرت است که آن را برای او قابل‌دسترسی کرده است و او می‌کوشد درخور این خواست خداوند باشد.

دانته می‌تواند به همان کوهی صعود کند که کشتی اولیس در برخورد با آن شکسته بود، چون او خود را به اراده‌اش و به اشتهای #تجربه وانمی‌نهد، بلکه مخاطره‌جویی‌اش را مقید به مسیر رستگاری می‌کند. در هر منطقه‌ای که به روی او گشوده می‌شود، نخستین چیزی که درمی‌یابد، نه کیفیت نظری آنچه پیشتر هرگز دیده نشده بود بلکه فحوای اخلاقی عدالتی است که چونان عِقاب و سزایی بین این دنیا و آخرت برپا داشته شده است. بدین‌ترتیب کنجکاوی همچنان نیازمند منبع مشروعیت‌بخش متعالی است و معطوف به چیزی بیش از نظریه است.

در بهشت دانته می‌تواند از آدم درباره‌ی جوهر گناه نخستینش سوال کند و در مقام توضیح بشنود که آن گناه تخطی از نشانه بود. اولیس همچنان وارث رستگار نشده‌ی گناه اصلی است، گناه تخطی از مرزهایی که برای انسان تعیین شده بود: اولیس از نشانه‌ی جهان قابل‌سکونت که به انسان «اختصاص داده شده است» تخطی می‌کند تا به مناطق غیرقابل‌سکونت رخنه کند. او مشیت خداوند را که اسکان محدود انسان در جهان است نادیده می‌گیرد.

هانس بلومنبرگ
مشروعیت عصر مدرن


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
فتنه می‌بارد از این سقف مقرنس برخیز
تا به میخانه پناه از همه آفات بریم

#حافظ


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
چگونه با آنچه که در هستی خود نیازمند توست می‌توان به تو راه یافت، مگر چیز دیگری هست که آنقدر که تو خود پیدا و آشکاری، پیدا و آشکار باشد، تا او تو را آشکار کند؟

امام حسین (علیه‌السلام)
در صحرای عرفات


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
نیکولائوس کوزانوس.pdf
15.3 MB
📓نیکولائوس کوزانوس
#دکتر_مجتهدی


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
تقریباً تمام فلاسفه‌ی بزرگ بیش و پیش از هرچیزی فلاسفه‌ای سیاسی بوده‌اند، اذهانی که به‌سبب بحران‌های خاصی در نظام سیاسی مملکت‌شان به ژرفای خود فرورفته و دل‌مشغول این پرسش بوده‌اند که چگونه راه حلی پایدار برای بی‌نظمی اطراف‌شان بیابند. افلاطون، ارسطو، توماس آکویناس، هابز، کانت و هگل مثال‌های بارز این پدیده‌ی عمومی‌اند؛ چند استثنای ظاهری مانند دکارت وجود دارند که در بررسی دقیق‌تر معلوم می‌شود کمتر از بقیه دل‌مشغول این مسئله نبوده‌اند. این بحران در سیاست است که زمینه‌ی نظرورزی بنیادین پیرامون طبیعت انسان و نظم کیهانی را فراهم می‌کند.

کارل ی. فریدریش
تأملات فلسفی لایبنیتس پیرامون حقوق، سیاست و دولت


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر
جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم

#حافظ


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
اغلب اوقات در [مطالعه‌ی] چهره‌های تاریخی، آگاهی و صراحتِ بحران‌هایی که در دلشان آن شخصیت‌ها را می‌بینیم و [نیز] باید رفتارِ آنان را از این حیث درک کنیم، از دست می‌دهیم.

هانس بلومنبرگ
مشروعیت دوران مدرن


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
Forwarded from علم و سیاست
📝 #گروه_مطالعات_علوم_دقیقه

بسیاری از آن گذر خواهند کرد
بررسی استعارۀ کشتی در اندیشۀ فرانسیس بیکن

با اشاره‌ای از امیرحسین صنایعی
دبیر گروه مطالعات علوم دقیقه

🔻متن کامل را در علم و سیاست بخوانید:
https://scienceandpolitics.net/Article.aspx?id=70239

🔹موسسه علم و سیاست اشراق🔸

@ScienceAndPolitics
https://scienceandpolitics.net
ناآگاهی انسان از این‌که در مواجهه با طبیعت در چنین دهلیزی [=دالان‌های تودرتو] واقع شده است موجب می‌شود که او در نگاه به طبیعت گمان برد همه‌جا با نظم‌ها و تقارن‌هایی روبه‌روست و حتی درصدد آن برآید که با این نظم‌ها و تقارن‌های خیالی جهت‌یابی‌هایی برای خود پیدا کند. این در حالی است که باید پس از زحمت بسیار به درک این نکته نائل شود که «تمامی ادراکات حسی و نیز عقلی برپایه‌ی مماثلت (analogia) با انسان حاصل می‌شوند و نه مماثلت با جهان».

سید محمدرضا بهشتی
مفهوم علم و روش علمی در اندیشه‌ی فرانسیس بیکن


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
عطیه‌ی فرخنده‌ی فراموشی، که مختص به روح ماست، یعنی ناتوانی‌اش در بالفعل درک کردنِ تمایزهای جزییِ مواردی که عملاً همیشه حاضرند، روح ما را قادر به مفهوم‌سازی می‌سازد.

ارنست کاسیرر
جوهر و تابع


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
بمب اتمی قبلاً در شعر پارمنیدس منفجر شده!

[عکس: ابرهای قارچی بمب اتمی بر فراز هیروشیما،
چنین روزی در سال ١٩۴۵]

مارتین هایدگر
مصاحبه ١٩۶٩


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
برای فهمیدن ارزش کلیه‌ی آثار کوزانوس که به لحاظ زمانی بسیار قبل از نوشته‌های مشابه لایب‌نیتس در قرن هجدهم پدید آمده، باید به خاطر آورد که او این نوشته‌ها را درست موقعی تهیه کرده که ترکان عثمانی بالاخره موفق شده بودند قسطنطنیه را فتح کنند.

در این دوره کوزانوس همچنین طرح‌هایی در مورد ریاضی نوشته که در واقع کتاب نادانی خردمندانه متضمن آن‌ها بوده است. او باز در سال ۱۴۵۳ رساله‌ی مکمل کلام و مکمل‌هایی برای ریاضیات را نوشته و همچنین یادداشت‌هایی در #تربیع_دایره دارد که می‌توان آن‌ها را به نحوی صور ابتدائی حساب جامعه و فاضله [حساب دیفرانسیل و انتگرال] دانست.

کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
#آنسلم کانتربری بین خدای برهانش که به هیچ چیزی بزرگ‌تر از او نمی‌توان اندیشید و خدای وحیانی ایمان خویش که بزرگ‌تر از هر چیزی است که می‌توان بدان اندیشید، تمیز می‌دهد.

هانس بلومنبرگ
مشروعیت عصر مدرن


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
ز نـابینایی آمـــــد رأیِ تشــــــــبیه
ز یک چشمی‌ است ادراکاتِ تنزیه

محمود شبستری
گلشن راز


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
وقتی قرار باشد من به‌جای اندیشیدن و تولید علم، تنها در مسابقات تولید علم شرکت کنم، حاصل‌اش چه می‌شود؟ سال‌ها قبل که تازه می‌خواستیم به سراغ اخذ رتبه در این رقابت‌ها و مسابقات برویم، در مقاله‌ای به این نکته اشاره کردم و پیش‌بینی کردم که اگر قرار باشد، برای این رتبه‌بندی‌ها، سالی چند مقاله بنویسم، دیگر فرصتی برای اندیشیدن درباب مسأله‌ی نگارش مقاله نخواهم داشت. حاصل کار این خواهد شد که شاگردم نوشته‌اش را به اسم من چاپ کند، مؤسسه‌هایی برای نگارش مقاله پدید بیایند، از روی دست هم بنویسیم و چاپ کنیم و درنهایت، به همین جایی برسیم که حالا رسیده‌ایم. تمام این‌ها را پیش‌بینی کرده بودم. کار سختی هم نبود.

اما مشكل من این نیست، زیرا همه‌ی این‌ها چاره دارد، مشکل من با نهادینه شدن این نوع نگرش است؛ یعنی وقتی قبول کنیم و باور داشته باشیم که اندیشه‌ی خارجی نیز مثل چرخ‌گوشت خارجی، مثل پیراهن خارجی، یا مثل آدامس خارجی مرغوب‌تر است.

به‌هرحال، آنچه در این نوشته مطرح کرده‌ام، از جنس همان کالاهای نامرغوب است، ولی مشابه مرغوب‌اش را در بازار ندیدم. شاید بد نباشد، برای یک بار هم که شده جنس نامرغوب‌مان را بسنجیم و ببینیم، برای مرغوب شدن‌اش چه باید بکنیم.

کورش صفوی [۱۴۰۲-۱۳۳۵]
استعاره


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
چارلز دو بوولس به واسطه‌ی معلمش، ژاک لوفور دتپل (ویراستار آثار کوزانوس) با انسان‌شناسی نظروزانه‌ی کوزانوس آشنا بود. بوولس محتاطانه آن انسان‌شناسی را از خدامحوریِ نویسنده‌اش جدا نمود و برجسته‌ترین شکلِ انسان‌محوریِ اومانیستی را تولید کرد.

هانس بلومنبرگ
پیدایش جهان کپرنیکی


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
2025/10/03 17:15:03
Back to Top
HTML Embed Code: