Telegram Web Link
جهان اکثر #فیلسوفان_طبیعت، همانند جهان نوافلاطونیان جهانی بود فریفته‌ی اعیانی نفسانی که باهم مرتبط بودند و با قلمرو برتری از روح و وجود مطلق پیوند داشتند. نوعی نفس جهانیِ کلی سرتاسر خلقت را فرامی گیرد و کل موجودات، حتی صخره ها و سنگ‌ها، را تا اندازه‌ای زنده و ذی‌شعور می سازد ستارگان و سیارات الوهیت‌های زنده‌ی با عظمتی‌اند، بدین‌ترتیب پیوندها و نیروهای نجومیِ مهر کل موجودات را در جهان زیرین تحت حاکمیت جهان برین متحد می‌سازند؛ عالم صغیر عالم کبیر را منعکس می‌کند هما‌ن‌طور که جهانِ نازلِ انسان جهان عظیم‌ترِ طبیعتِ همه‌شمول را انعکاس می‌دهد. تقارن‌هایی ناپیدا و نشان‌ها‌ی ناخوانایی از تطابق و توافق به جهانی انباشته از مهرها و کین‌های ارگانیک نیرو می‌بخشد و آن را به‌صورتی نمادین نشان می‌دهد.

کار فیلسوف طبیعی آن است که این رمزها را بگشاید و رازهایشان را فاش کند؛ ابزارهای او هم صبغه‌ی تجربی دارند و هم صبغه‌ی جادویی. او طبیعت را به‌دقت می‌نگرد تا رمز و رازهای آن را بیاموزد و سپس آن‌ها را برای کاربرد عملی مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد. او درحالی‌که کتاب طبیعت را می‌خواند تجسم‌بخش دانشمند یا مهندس بیکنی است، اما چون کتاب او کتابچه‌ای راهنما برای جادوگران هم هست یادآور مجوسِ رساله‌ی سه کتاب درباب زندگی اثر فیچینو هم هست. #برونو نوشت که «مجوس به‌معنای فردی خردمند است که از قدرت عمل برخوردار است».

نظر و عمل در این فلسفه‌های طبیعی جدید به‌قدر کافی پیشرو به‌نظر می‌رسند، اما نسل‌های بعد که جای فلسفه‌ی طبیعی را به علم جدیدتری دادند به‌گونه‌ای چنان تمام و کمال ايده‌ی علوم خفیه یا [نهان‌گراییِ] مبتنی بر فلسفه را از اعتبار ساقط کردند که وسوسه می‌شویم برونو، کامپانلّا و عده‌ای دیگر را به‌عنوان شوریدگانی پریشان‌حال کنار بگذاریم.

براین پی. کوپنهاور و چارلز بی. اشمیت
فلسفه‌ی رنسانس


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
ولی برای من و مسلماً تمامی آن‌هایی که در کشورِ گوته به مدرسه رفته‌اند، گوته همانی بود که اینجا فردوسی است، حافظ است سعدی می‌نامندش و مولانا. برگزیده‌ای از نوشته‌های او را در دبیرستان می‌خواندیم، از حفظ می‌کردیم، به تماشاخانه‌هایی می‌رفتیم که فاوست را اجرا می‌کردند و «#گوته» را به آلمانی می‌خواندیم؛ ولی شاید باور نکنید که تا وقتی به وطن بازگشتم و در دوره‌ی لیسانس به خواندن ادبیات آلمانی مشغول شدم، نمی‌دانستم که او دیوان غربی-شرقی دارد و شعر عشق سروده، همچو آنکه در شرق آتش عشق به دل دارد.

فاوست را خوانده بودم. استاد ویلهلم را نیز شاید بیش از دوبار ولی با دیوان غربی-شرقی‌اش در ایران آشنا شدم او را می‌ستودم ولی همیشه به خاطر علم و نه عشق زیرا او را برایم نویسنده و دانشمند معرفی کرده بودند؛ و چه شگفت که این چهره‌ی دوم او را نمی‌شناختم؛ چیزی شبیه به #خیام که در ایران شاعر است و من او را دور از مرزهای کشورم، در کلاس تاریخ علم شناختم درمقام ریاضیدانی نابغه که برای نخستین‌بار معادلات درجات اول، دوم و سوم را به طریق هندسی حل کرده است.

کورش صفوی
مقدمه‌ی مترجم بر دیوان شرقی-غربی


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقه‌ی مطالعاتی تمنا ⛵️
ولی برای من و مسلماً تمامی آن‌هایی که در کشورِ گوته به مدرسه رفته‌اند، گوته همانی بود که اینجا فردوسی است، حافظ است سعدی می‌نامندش و مولانا. برگزیده‌ای از نوشته‌های او را در دبیرستان می‌خواندیم، از حفظ می‌کردیم، به تماشاخانه‌هایی می‌رفتیم که فاوست را اجرا…
جالب این که وقتی خواستم جبر خیام را برایم از ایران بفرستند، پدر در نامه‌ای نوشت که اصل کتاب به زبان عربی است و برای نخستین‌بار در قرن هجدهم در هلند کشف شده، سپس به فرانسه، انگلیسی و روسی ترجمه شده ولی فقط مختصری از آن را به فارسی برگردانده‌اند که «به درد نمی‌خورد» بعدها ترجمه‌ی کامل آن رساله را برایم فرستاد و در یادداشتی برایم نوشت که خیلی‌ها فکر می‌کنند که این خیام آن خیام نیست».

با بازگشت به ایران معلوم شد که باید مجدداً دیپلم بگیرم. زبان مادری‌ام را درست بلد نبودم و بسیاری از همکلاسی‌هایم به حق مسخره‌ام می‌کردند زیرا درک درستی از مطالب درسی نداشتم. در همین سال، در کتابخانه‌ی پدر، کتاب نازک قرمز رنگی پیدا کردم که دیوان شرقی نام داشت؛ اشعاری از گوته ترجمه‌ی شجاع‌الدين شفا. شروع به خواندن کردم چیز زیادی نفهمیدم تازه آن‌جا بود که گوته‌ی دیگری را شناختم پدر مجموعه‌ی آلمانی آثار گوته را داشت. جلد سوم آن مجموعه به این دیوان و اشعار دیگری از او اختصاص یافته بود. شگفت‌زده به پدر گفتم که خبر از این دیوان نداشتم. پیپش را از لب برداشت از بالای عینک نگاهی من به انداخت و دوباره مشغول خواندن شد و فقط گفت: «گوته آن‌جا یعنی فاوست، این‌جا یعنی دیوان شرقی؛ گوته این‌جا ایرانی است، حافظ و خیام هم آن‌جا آلمانی‌اند».

نمی‌دانم حرفش را آن وقت فهمیدم یا نه. با گوته‌ای آشنا شده بودم که دیگر به‌خاطر «نظریه‌ی رنگ‌ها»یش برایم محترم نبود، بلکه به‌خاطر عشقش، عاشقش بودم.

کورش صفوی
مقدمه‌ی مترجم بر دیوان شرقی-غربی


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقه‌ی مطالعاتی تمنا ⛵️
جهان اکثر #فیلسوفان_طبیعت، همانند جهان نوافلاطونیان جهانی بود فریفته‌ی اعیانی نفسانی که باهم مرتبط بودند و با قلمرو برتری از روح و وجود مطلق پیوند داشتند. نوعی نفس جهانیِ کلی سرتاسر خلقت را فرامی گیرد و کل موجودات، حتی صخره ها و سنگ‌ها، را تا اندازه‌ای زنده…
#فیلسوفان_طبیعت به‌جای درس آموزی از کتاب‌ها، می‌گفتند که به مدرسه‌ی تجربه می‌روند؛ اما محتوا و سودمندی مشاهدات‌شان طیفی تشکیل می‌داد از خیال‌پردازی‌های جادویی نامتعارف تا طرح و برنامه‌های تجربی‌مشربانه‌ی سامان‌مندتری که به علم تجربی قرن هفدهم شبیه بودند.

کلمات «آزمایش» و «تجربه» در زمره‌ی کلمات محبوب فيلسوفان طبیعت بودند، فیلسوفانی که از این اصطلاحات در بسترها و سیاق‌هایی چنان متفاوت بهره می‌بردند که به‌ندرت می‌شود فهمید کجا دانش آغاز می‌شود و جلسه‌ی احضار ارواح پایان می‌یابد.

براین پی. کوپنهاور و چارلز بی. اشمیت
فلسفه‌ی رنسانس


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقه‌ی مطالعاتی تمنا ⛵️
#فیلسوفان_طبیعت به‌جای درس آموزی از کتاب‌ها، می‌گفتند که به مدرسه‌ی تجربه می‌روند؛ اما محتوا و سودمندی مشاهدات‌شان طیفی تشکیل می‌داد از خیال‌پردازی‌های جادویی نامتعارف تا طرح و برنامه‌های تجربی‌مشربانه‌ی سامان‌مندتری که به علم تجربی قرن هفدهم شبیه بودند. …
پاراسلوس، تلزیو و عده‌ای دیگر، قطع نظر از اینکه مشاهدات‌شان تا چه اندازه گمراه‌کننده بود، کتاب طبیعت را جایگزین مرجعیت متنیِ تصنعیِ ارسطو در فلسفه و جالینوس در پزشکی می‌دیدند. آن‌ها، که این غول‌های باستانی را به ریشخند گرفته بودند، خود را به تکبری غول‌آسا مجهز کردند که عدول آن‌ها از سنت را بزرگ‌نمایی‌شده جلوه می‌داد.

آن‌ها بیش از نتایج، گزافه‌گویی تولید کردند. شاید فاحش‌ترین شکست‌شان دیدگاهی در باب ریاضیات بود که طیفی را از کنجکاوی صرفاً استادانه تا سوءفهم و نفرت‌پراکنی نسبت به آراء گذشته تشکیل می‌داد. راست است که اکثر #فيلسوفان_طبیعی بیش از مطالب مشائیِ عادی، نسبت به ریاضیات کنجکاوی داشتند، با وجود این شمار اندکی از آن‌ها - #کاردانو در این میان استثنای بزرگ است - از نظرورزی عددشناختی بسی پیش‌تر رفتند.

کاردانو بدین جهت که دست‌کم ارزش بنیادی ریاضیات را درک کرد با #کوزانوس و پاتریسی در یک ردیف قرار می‌گیرد. شاید مهم‌ترین فردی که در اوایل قرن هفدهم از آن‌ها سود جست یوهان #کپلر بود که جنبه‌های اسرارآمیز اعداد و اشکال را نیز درک می‌کرد.

براین پی. کوپنهاور و چارلز بی. اشمیت
فلسفه‌ی رنسانس


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
از درون آن دهلیزها یک آوای‏ همیشگی ممتد تو را به ماندن می‏‌خواند، به جاودانگی. سحرانگیز و سخت دلکش؛ مثل همان آوایی که از آن غارهای خیالی ستاره‏های‏ دور می‌آید. خیالی؟… نمی ‏دانم. من مدت‌هاست که مرز خیال با واقعیت‏ را گم کرده‌ام.

زیر آن عکس بزرگ از دریا… دریای تنها. هیچ‏کس آنجا نـبود و این تنهایی، چه جاذبه‌ای داشت. برای تو هم. می‏گفتی «دلم می‏خواهد آنجا باشم، بدون آنکه تنهایی‌اش را از او بگیرم… دلم می‏خواهد در همه‌ی تنهایی‌ها حضور داشته باشم.

در بالای قله‏هایی که پای هیچ‌کس‏ نرسیده است. در همه‌ی جزیره‏هایی که در اقیانوس‏ها گم‏ شده‏اند. در عمق همه‌ی غارهای نایافته…. در دل تاریخ. در صحرای عرفات پیش‏ از آن‏که آدم هبوط کرده‏ باشد. در کنار آدم… وقتی که خود را روی‏ زمین یافت؛ تنهای تنها. در دورترین ستاره‏‌ها، آنجا که «بی‏نهایت» وجود پیدا می‏کند. در آنجا که "خانم‏ جان" بعد از مرگ رفته است.»

مرتضی آوینی
نامه‌ای به یک دوست قدیمی


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
بِضَربِ سَیْفِکَ قَتْلی حَیاتُنا اَبدا

[نقاشی: حسن روح‌الامین]

#حافظ


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
پایه‌ی فعالیت غرب خلاقیت نظری نیست، اجداد ما بر پایه‌ی نظریه‌ها رفتار نمی‌کردند. چیزی که سرچشمه‌ی خلاقیت ماست و همیشه هم بوده، ایمان است. منظور از ایمان تنها ایمان مسیحی به چهارچوبی بامعنی و خداداد در جهان نیست، ایمان به وظیفه‌یمان در جهان است.

اینجا ایمان، آشکارا به این معنی نیست که چه چیزهایی را درست یا نادرست بدانیم. ایمان داشتن یعنی تصمیم به انجام کاری گرفتن و برای هرگونه فداکاری حاضر بودن.

کریستف کلمب هنگامی که نخستین سفر خود را به غرب آغاز کرد، باور داشت جهان گرد و آن‌چنان کوچک است که می‌توان آن را دور زد. این فقط یک باور نظری نبود، او هستیِ خود را به‌خطر انداخت.

ورنر هایزنبرگ
فیزیک و طبیعت


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْض
وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها ﴿۶۱﴾

او شما را از #زمین به‌وجود آورد
و از شما خواست که در آن آبادانی کنید

قرآن
هود


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
ارزیابیِ ایجابی از نامتناهیتِ تمام‌عیار که گفته می‌شود حقیقی‌ست و نه امکانِ صرف، واقعی‌ست و نه نامتناهیِ بالقوه‌ی صرف، زیربنای تمام تفکرات درمورد امر مطلق در همه‌جا از پایانِ دورانِ باستان، در سده‌های میانه و در دوره‌ی مدرن است.

هاینتس هایمزوت
شش مضمون کلانِ متافیزیکِ غربی


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
باید امیدوار بود که به‌مرور با کارهایی که نسل‌های بعدی برای شناخت بیشتر فلسفه‌ی غرب انجام می‌دهند، زبان فارسی امکان اینکه بتواند تمام معانی آن را به‌خوبی با کلمات فارسی بیان و روشن نماید به‌دست بیاورد.

نگارنده برخلاف آنچه از این چند سطر مستفاد می‌شود، به‌هیچ وجه نسبت به فعالیت‌های فرهنگی جامعه‌ی کنونی ایران بدبین نیست و واقعاً تصور می‌کند حتی اگر یک سطر یا یک کلمه‌ی صادقانه و توام با انصاف در جهت اعتلای فرهنگ گفته یا نوشته شود، همان به‌تنهایی این نیرو را خواهد داشت که کلیه موانع را برطرف و راه را برای پیشرفت‌های بعدی هموار سازد.

همان‌طور که به‌گفته‌ی ارسطو، طبیعت از خلا امتناع دارد، نگارنده نیز در نهایت سادگی و در حد خود ادعا می‌کند که فلسفه هم از هر نوع ناامیدی و يأس امتناع دارد و ذاتاً مشوق امید و پشتکار است.

🖤 کریم مجتهدی [۱۴۰۲-۱۳۰۹]
فلسفه در دوره‌ی تجدید حیات فرهنگی غرب


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
من آن‌چنان طرفدار نامتناهیِ بالفعل هستم که درعوضِ اعتراف به اینکه طبیعت از آن متنفر است (آنسان که مردم بر این قول‌اند)، معتقدم که طبیعت در همه‌جا از آن هواداری می‌کند، تا هرچه بهتر مُهر تاییدی باشد بر کمالات نویسنده‌اش. بنابراین بر این باورم که هیچ جزئی از ماده وجود ندارد که، نمی‌گویم قابل‌تقسیم، بلکه واقعا تقسیم‌شده نباشد و درنتیجه، کوچکترین ذره را باید همچون جهانی مملو از بی‌نهایت مخلوقِ گوناگون دانست.

نامه‌ی لایب‌نیتس به فوشه


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فراغت علمی یک اراده است

کریم مجتهدی - ۱۳۹۶

شاید واژه‌ی دانشمند برای ما، عموما نمایانگر چهره‌‌ی فردی منزه باشد که در حصار نافهمی‌ها و بدکرداری‌های زمانه‌اش گرفتار شده است. فردی که می‌خواهد تمامی عمر خود را وقف علم کند؛ اما دیگرانی بیرون از حوزه‌ی علم، یا مانع تحصیل‌کردن شایسته‌ی او، یا مانع به کار رفتن دانش‌اش می‌شوند.
کریم مجتهدی با یادآور شدن ریشه‌ی واژه‌ی «مدرسه» در زبان لاتینی و انگلیسی، بر ضرورت بهره‌مندی دانشمند از فراغت و آسودگی خاطر تأکید می‌کند. اما چنین فراغتی، چیزی بیرون از علم نیست که دانشمند، محتاج هدیه‌گرفتن آن از دیگران باشد؛ بلکه چنین چیزی، ثمره‌ی اراده‌ی کسانی است که باور کرده‌اند در جهان، چیزی برای آموختن وجود دارد و حاضرند خود را وقف بر پا داشتن کلیت آن کنند.

کریم مجتهدی خود در طول حیات علمی خود، نمونه چنین اراده‌ای بود. کسی که «جویندگی» را به جای «دوستی» در تعریف فلسفه می‌نشاند. جویندگان گم‌شده‌ای دارند و دوستان پیداشده‌‌ای؛ این اراده، اراده به جویندگی است.

یاد و نام این استاد گران‌مایه که چند روز پیش دار فانی را وداع گفت، گرامی باد.

💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
به‌نظر من، جست‌وجوی کلیدی برای حل تمام معضلات (یعنی جست‌وجوی یک مرکز ثقل ثابت فلسفی و روش‌شناختی که بتواند لنگرگاهی برای این ماجراجویی فکری) باشد به‌معنای خیانت به ماهیت علم است چراکه علم در ذات خود همواره انقلابی و انتقادی است.

اکنون دیری است که نوع آدمی مسیری یافته است که می‌تواند یقینیات مدعیان حقایق بنیادین را نادیده بگیرد بی‌آنکه در مغاک این مدعا درافتد که تمام حقایق برابرند (چنان‌که برخی امروز ادعا می‌کنند)، که یعنی هر حقیقت در بستر فرهنگی خودش معتبر است و نمی‌توان درست را از خطا تفکیک کرد.

کارلو رووِلّی
نخستین دانشمند


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
باید بپذیریم که احتمال دارد جهان با تجربه‌ی مستقیم ما و تصویر مألوفی که از آن داریم همخوانی نداشته باشد. ممکن است امور چیزی غیر از آن باشند که به‌نظر می‌رسد، ممکن است با تصوری که همگان از آن‌ها داشته‌اند متفاوت باشد. باید این تصویر مألوف و آشنای جهان را رها کنیم. لازمه‌ی برداشتن این گام وجود تمدنی است که در آن آدمیان حاضر باشند باورهای رایج و آنچه همگان حقیقت می‌پندارند، زیر سؤال ببرند.

کارلو رووِلّی
نخستین دانشمند


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
أَلَمْ تَرَ إِلي‏ رَبِّکَ کَيْفَ مَدَّ الظِّل ﴿۴۵﴾

آیا ندیده‌ای که پروردگارت چگونه #سایه را گسترده است؟

قرآن
فرقان


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
فرض #آناکسیماندر این است که جواهری را که در تجربه با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم می‌توانیم بر مبنای چیزی بفهمیم که طبیعی است اما درعین‌حال هیچ‌کدام از جواهر زندگی روزمره نیست. بصیرت بنیادین او این است که به‌منظور تبیین پیچیدگی جهان می‌توانیم وجود چیزی را مفروض بداریم یا تخیل کنیم که جزئی از جهان تجربه‌ی مستقیم و بلاواسطه‌ی ما نیست اما می‌تواند همچون عنصر طبیعی و وحدت‌بخشی برای تبیین تمام امور به کار رود.

پس از یک‌سو، در اندیشه میلتوسی آن‌طور که نزد تالس و آناکسیمندر و آناکسیمنس می‌بینیم طبیعت دیگر تجلی یک واقعیت الوهی و فراطبیعی نیست. می‌توان گفت که خود انگاره‌ی «طبیعت» به‌منزله‌ی یک زمینه‌ی پژوهشی، ادای سهم بنیادین مکتب میلتوسی است. اصطلاحی که در اشاره به این معنای «طبیعت» به کار می‌رود عبارت است از φύσις [فوسیس؛ physis] که احتمالاً ریشه در میلتوس دارد. از سوی دیگر، خودِ تصور مطالعه‌ی طبیعت متکی بر این است که قبول کنیم طبیعتْ خود را به‌طور کامل به تجربه‌ی مستقیم عرضه نمی‌کند. برعکس باید خاستگاه‌ها و ساختارهای آن را با جست‌وجو و پژوهش کشف کنیم. حقیقت دسترس‌پذیر است و خود از بخش‌های مقوّم طبیعت است، اما پنهان است. ابزارهایی که برای رسیدن به حقیقت داریم عبارتند از مشاهده و هوش. اندیشه باید آماده باشد تا وجود هستندگان طبیعیِ بیشتری را تخیل کند، بیشتر از آنچه مستقیماً به ادراک درمی‌آید.

این درست همان مسیری است که علم نظری در سده‌های بعد پی خواهد گرفت، تا همین امروز. آناکسیمندر با فرض کردن وجود آپیرون، راه را برای آن چیزی می‌گشاید که علم بارها و بارها انجام می‌دهد و به موفقیت عظیم دست می‌یابد: وجود هستندگانی را تجسم کنید که مستقیماً رؤیت‌پذیر یا قابل‌ادراک نیستند اما امکانی برای تبیین پدیدارهای طبیعی فراهم می‌کنند.

کارلو رووِلّی
نخستین دانشمند


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
اولا، دکارت در انتقال از عصر نوزایی به عصر جدید موثر بوده است نه از قرون وسطی به عصر جدید.

ثانیا، حتی در انتقال از همه‌ی عصر نوزایی به عصر جدید تأثیر نداشته بلکه اگر درست بررسی شود تنها در انتقال از شکاکیت مونتنی، به دوران تازه‌ای از تفکر سازنده‌ی فلسفی موثر بوده است.

مسیری که از نیکلا[س] کوزانو[س] و برونو به لایب‌نیتس می‌رسد از دکارت عبور نمی‌کند بلکه فلسفه‌ی دکارت پاسخ مستقیمی است به تحدی مبارزه‌طلبی شک مونتنی، از همان فهرست مفصل عبارات «گفتار» که فقط پژواک است از «مقالات» مونتنی، آشکارا به‌دست می‌آید که دکارت تا چه اندازه با نوشته‌ی مونتنی مانوس بوده است.

اتین ژیلسون
نقد تفکر فلسفی غرب


حلقه‌ی مطالعاتی تمنا
2025/10/02 20:32:22
Back to Top
HTML Embed Code: