🔸مرگ فیلسوف ممتنع
✍🏻علیاشرف فتحی:
آرامش دوستدار؛ استاد پیشین فلسفه دانشگاه تهران نیز در سن 90 سالگی در آلمان درگذشت. اهل تاریخ، او را به واسطه عمویش احساناللهخان دوستدار میشناختند که یار نزدیک میرزا کوچک جنگلی بود و در نهایت به وی پشت کرد. اهل فلسفه، او را فلسفهخواندهای میشناختند که با وجود عموی کمونیست و خانواده بهائیاش، به پایتخت آلمان غربی رفت و فلسفه غرب خواند و بیدینی اختیار کرد. جریان روشنفکری ایران نیز او را منتقد برجسته جریان «روشنفکری دینی» میدانستند که در دو کتاب اصلیاش؛ «درخششهای تیره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» که در ابتدای دهههای هفتاد و هشتاد شمسی نوشت، به دینخویی رسوخکرده در فرهنگ ایرانی پرداخت و گفت اساسا اندیشیدن و روشنفکری در چنین فرهنگی ناممکن است.
او به کسانی که میکوشیدند فرهنگ ایرانی را از دین جدا بدانند، حمله کرد و گفت: «صرف بیتفاوتی نسبت به دین یا بیزاری مشروط و در نتیجه گذار از آن را نمیتوان و نباید حمل بر فقدان مایه دینی در خود کرد. دین به طور اعم، و اسلام به طور اخص جریانی نبوده است که در کنار جریانهای دیگر، راهی برای خود در فرهنگ ما باز کرده باشد تا بتوان احیانا خود را از مسیر آن کنار کشید و از گزندش مصون ماند. هیچ راهی یا کوهراهی نمیتوانسته خارج زمین و هوای دین در فرهنگ ما باز شود، چون رویارویی با آن هیچگاه رخ نداده است. کلیت فرهنگی ما را جریان دینی میسازد و ما از آن زاده و برآمدهایم. به همین جهت نیز در برابرش بیسلاحیم» (امتناع تفکر در فرهنگ دینی، ص 412). این سخن دوستدار بیشباهت به سخن میرچا الیاده؛ دینپژوه برجسته رومانیایی نیست در کتاب «مقدس و نامقدس» گفته بیدینترین انسانها هم از دین متأثرند و نمیتوانند خود را از آن جدا کنند.
دوستدار به روشنفکران دینی نیز که میکوشیدند در چارچوب دین، به تفکر و نواندیشی بپردازند حملهور میشد و با یادآوری تأثیرپذیری مسلمانان از فرهنگ یونانی میگفت: «هیچگاه گذشتگان ما از یونانیان اندیشیدن نیاموختهاند ... ما اکنون در مناسبات خود با اروپاییان همان کار را میکنیم که زمانی پدران فرهنگی ما با یونانیان کرده بودند ... قدمای ما به جای قصور بزرگ نیاموختن اندیشیدن، ابزار فنی را برای تنظیم و ترتیب مصالح جهانبینی خود از یونانیان گرفتهاند و به کار بردهاند» (همان، ص 5-424).
دوستدار در «درخششهای تیره» نیز گفته بود دوران طلایی تمدن اسلامی در قرون اولیه نیز بدون تخمهایی که هلنیسم (اندیشههای یونانی) در سراسر منطقه پراکنده و به واسطه یهود و مسیحیت به مسلمانان رسیده بود ممکن نمیشد(ص 295).
این حملات سنگین به جریان نواندیشی دینی، از اواسط دهه هفتاد شمسی بحث داغی با عنوان «امکان جمع میان روشنفکری و دین» را در محافل فکری ایران رواج داد و در جریان گفتگوهایی که از سال 83 با برخی چهرههای این جریان داشتم و بخشی از آنها را در وبلاگم منتشر کردم، تأثر آنان از حملات دوستدار و تلاششان برای پاسخگویی به وی را بهروشنی میدیدم. به عبارتی، همان تکاپویی را که مثلا تشکیکهای سروش در میان برخی حوزویان برمیانگیخت، انکارهای دوستدار نیز میان سروش و همسوهای وی شکل داده بود. این جریان معتقد بود که دوستدار با یکسانپنداری اسلام و عمل مسلمانان، از ظرفیتهای رهاییبخش دین چشم میپوشد و عمدا مکانیزمهای دروندینی اصلاح و نوسازی را نادیده میگیرد.
این گفتوگو نیز همانند بسیاری از گفتوگوهای فکری دیگر بیسرانجام ماند و در صفحات تاریخ اندیشه بایگانی شد. هرچند بعید نیست که نسلهای جدید دو جریان، بار دیگر این گفتوگوها را بازسازی کنند، اما نگاه دوستدار با وجود برخی التفاتهای دقیقش، ممتنعتر و غیر منعطفتر از آن است که بشود با آن گفتگو کرد. هرچند کاستی اصلی هر دو سوی ماجرا این است که در رقابت و حتی تقابل با نهاد دین شکل گرفته و رشد کردهاند و هیچگاه صاحب صلاحیت روشی و نظری در زمینه نقد میراث اسلامی دانسته نشدهاند و در نتیجه، دستی از دور بر آتش دارند، ایدههایشان منشأ اثر بر توده دیندار قرار نمیگیرد و در حد نقهای روشنفکرانه باقی میماند. فروکاستن کل یک میراث فکری به یکی دو فیلسوف و فقیه، و تعمیم آنان به تمامی یک میراث متکثر و متنوع، هر پروژه اصلاحی را به شکست میکشاند.
@taqriraat
✍🏻علیاشرف فتحی:
آرامش دوستدار؛ استاد پیشین فلسفه دانشگاه تهران نیز در سن 90 سالگی در آلمان درگذشت. اهل تاریخ، او را به واسطه عمویش احساناللهخان دوستدار میشناختند که یار نزدیک میرزا کوچک جنگلی بود و در نهایت به وی پشت کرد. اهل فلسفه، او را فلسفهخواندهای میشناختند که با وجود عموی کمونیست و خانواده بهائیاش، به پایتخت آلمان غربی رفت و فلسفه غرب خواند و بیدینی اختیار کرد. جریان روشنفکری ایران نیز او را منتقد برجسته جریان «روشنفکری دینی» میدانستند که در دو کتاب اصلیاش؛ «درخششهای تیره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» که در ابتدای دهههای هفتاد و هشتاد شمسی نوشت، به دینخویی رسوخکرده در فرهنگ ایرانی پرداخت و گفت اساسا اندیشیدن و روشنفکری در چنین فرهنگی ناممکن است.
او به کسانی که میکوشیدند فرهنگ ایرانی را از دین جدا بدانند، حمله کرد و گفت: «صرف بیتفاوتی نسبت به دین یا بیزاری مشروط و در نتیجه گذار از آن را نمیتوان و نباید حمل بر فقدان مایه دینی در خود کرد. دین به طور اعم، و اسلام به طور اخص جریانی نبوده است که در کنار جریانهای دیگر، راهی برای خود در فرهنگ ما باز کرده باشد تا بتوان احیانا خود را از مسیر آن کنار کشید و از گزندش مصون ماند. هیچ راهی یا کوهراهی نمیتوانسته خارج زمین و هوای دین در فرهنگ ما باز شود، چون رویارویی با آن هیچگاه رخ نداده است. کلیت فرهنگی ما را جریان دینی میسازد و ما از آن زاده و برآمدهایم. به همین جهت نیز در برابرش بیسلاحیم» (امتناع تفکر در فرهنگ دینی، ص 412). این سخن دوستدار بیشباهت به سخن میرچا الیاده؛ دینپژوه برجسته رومانیایی نیست در کتاب «مقدس و نامقدس» گفته بیدینترین انسانها هم از دین متأثرند و نمیتوانند خود را از آن جدا کنند.
دوستدار به روشنفکران دینی نیز که میکوشیدند در چارچوب دین، به تفکر و نواندیشی بپردازند حملهور میشد و با یادآوری تأثیرپذیری مسلمانان از فرهنگ یونانی میگفت: «هیچگاه گذشتگان ما از یونانیان اندیشیدن نیاموختهاند ... ما اکنون در مناسبات خود با اروپاییان همان کار را میکنیم که زمانی پدران فرهنگی ما با یونانیان کرده بودند ... قدمای ما به جای قصور بزرگ نیاموختن اندیشیدن، ابزار فنی را برای تنظیم و ترتیب مصالح جهانبینی خود از یونانیان گرفتهاند و به کار بردهاند» (همان، ص 5-424).
دوستدار در «درخششهای تیره» نیز گفته بود دوران طلایی تمدن اسلامی در قرون اولیه نیز بدون تخمهایی که هلنیسم (اندیشههای یونانی) در سراسر منطقه پراکنده و به واسطه یهود و مسیحیت به مسلمانان رسیده بود ممکن نمیشد(ص 295).
این حملات سنگین به جریان نواندیشی دینی، از اواسط دهه هفتاد شمسی بحث داغی با عنوان «امکان جمع میان روشنفکری و دین» را در محافل فکری ایران رواج داد و در جریان گفتگوهایی که از سال 83 با برخی چهرههای این جریان داشتم و بخشی از آنها را در وبلاگم منتشر کردم، تأثر آنان از حملات دوستدار و تلاششان برای پاسخگویی به وی را بهروشنی میدیدم. به عبارتی، همان تکاپویی را که مثلا تشکیکهای سروش در میان برخی حوزویان برمیانگیخت، انکارهای دوستدار نیز میان سروش و همسوهای وی شکل داده بود. این جریان معتقد بود که دوستدار با یکسانپنداری اسلام و عمل مسلمانان، از ظرفیتهای رهاییبخش دین چشم میپوشد و عمدا مکانیزمهای دروندینی اصلاح و نوسازی را نادیده میگیرد.
این گفتوگو نیز همانند بسیاری از گفتوگوهای فکری دیگر بیسرانجام ماند و در صفحات تاریخ اندیشه بایگانی شد. هرچند بعید نیست که نسلهای جدید دو جریان، بار دیگر این گفتوگوها را بازسازی کنند، اما نگاه دوستدار با وجود برخی التفاتهای دقیقش، ممتنعتر و غیر منعطفتر از آن است که بشود با آن گفتگو کرد. هرچند کاستی اصلی هر دو سوی ماجرا این است که در رقابت و حتی تقابل با نهاد دین شکل گرفته و رشد کردهاند و هیچگاه صاحب صلاحیت روشی و نظری در زمینه نقد میراث اسلامی دانسته نشدهاند و در نتیجه، دستی از دور بر آتش دارند، ایدههایشان منشأ اثر بر توده دیندار قرار نمیگیرد و در حد نقهای روشنفکرانه باقی میماند. فروکاستن کل یک میراث فکری به یکی دو فیلسوف و فقیه، و تعمیم آنان به تمامی یک میراث متکثر و متنوع، هر پروژه اصلاحی را به شکست میکشاند.
@taqriraat
👍2
Kishe Mehr
Shahram Nazeri
🎼 کیش مهر
شعر: علامه طباطبایی
آواز: شهرام ناظری
آهنگ: محمدجلیل عندلیبی
مایه: شوشتری
سال انتشار: ۱۳۶۵
@taqriraat
شعر: علامه طباطبایی
آواز: شهرام ناظری
آهنگ: محمدجلیل عندلیبی
مایه: شوشتری
سال انتشار: ۱۳۶۵
@taqriraat
🔸شیخ کاظم و کارامازوف
✍🏻علیاشرف فتحی
درست دو قرن از تولد فیودور داستایفسکی میگذشت که شیخ کاظم صدیقی در نماز جمعه تهران گفت: «اگر افراد در مسائل شرعی و وظایف فردی، خانوادگی، همسایهداری، شهروندی و مسؤولیتهای سیاسی و اجتماعی، خدا را در نظر میگرفتند و پایبند بودند، به کمآبی و مشکلات معیشتی مبتلا نمیشدند و این صریح آیه قرآن است».
برای کسی که کتابهای ابتدایی آموزش عقاید اسلامی را هم خوانده باشد، بهروشنی معلوم است که این جملات هم بسیار درست است و هم بسیار غلط. از طرفی، بدون مراجعه به قرآن و هر متن دینی دیگری هم میشود به ضرس قاطع گفت که کمآبی و مشکلات معیشتی لزوما معلول بیاعتقادی به خدا نیست و خداوند، طبیعت را بر اساس قوانینی خلق کرده و اداره میکند که با اعتقاد دینی افراد سر و کار چندانی ندارد و مرفه بودن بسیاری از ملحدان و خداناباوران در طول تاریخ، از بدیهیترین و قطعیترین وقایع بشری است. پاسخ منسوب به پیامبر اکرم(ص) در پی کسوفی که همزمان با مرگ کودک دو ساله ایشان رخ داد، بهترین واکنش به اینگونه توهمات است: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای خدا هستند و برای مرگ و زندگی کسی نمیگیرند».
اما از طرف دیگر، باور پیروان ادیان آسمانی و نص متون مقدس این است که خداوند گاهی از پدیدههای طبیعی برای مجازات بدکاران استفاده میکند. ولی اکنون که ما نه پیامبری داریم و نه انسانی در میان انسانهای کنونی به عنوان سخنگوی خدا و عالم غیب وجود دارد و به باور ما شیعیان امامی نیز دوازدهمین اماممان غایب است و هیچکس نمیتواند مدعی ارتباط با ایشان و سخنگویی از جانب ایشان شود (اگرچه جناب صدیقی گاهی از این سخنان بر زبان جاری میکند)، پس نمیتوان از جانب خدا سخن گفت و فلان پدیده و بلای طبیعی را معلول و مجازات فلان گناه و بدکاری بشری دانست.
اما سخن این امام جمعه از زاویه دیگری بسیار درست است؛ اگر مؤمنان آنگونه که ایشان گفته، به مسؤولیتهای سیاسی و اجتماعی خود درست عمل کنند و افراد شایستهای را بر منصب امور بگمارند، کمتر دچار مشکلات معیشتی و کمآبی خواهند شد و مدیران خبره و شایسته با مدیریت صحیح منابع آبی و سرمایههای اقتصادی، مردم خود را به خاک سیاه نمینشانند؛ و این همان معنای آیه ۱۱ سوره رعد است که خداوند هیچ مردمی را گرفتار دگرگونی شوم و نکبتبار نمیکند، مگر آنکه خودشان چنین سرنوشتی را رقم بزنند. بنابر این، بهتر است به جای سرزنش خداوند، خودمان را سرزنش کنیم که با بیمسؤولیتی و سکوت در برابر عوامل بدبختی و شکست خودمان، به چنین وضعیتی گرفتار شدهایم.
اما چرا از داستایفسکی و اثر مشهورش یعنی «برادران کارامازوف» گفتم؟ این نویسنده بزرگ تاریخ، در جایی از این رمان (ج۱، ص ۱۰۳، ترجمه صالح حسینی) به گفتگویی میان ایوان (دومین برادر از برادران کارامازوف) با یک روحانی مسیحی در صومعه میپردازد و از قول ایوان میگوید که اگر ایمان به خدا نباشد، همه چیز مُجاز میشود و حتی میشود آدمها را خورد. البته تولستوی هم که معاصر و هموطن داستایفسکی بوده و او نیز جزو نویسندگان برتر جهان محسوب میشود، مشابه چنین باوری را در آثارش نقل کرده که اخلاق بدون خداباوری قابل تصور نیست. این باور شایعی است و البته در گفتگوی اخیرم با ایکنا اشاره کردم که دستکم در مبانی عقیدتی شیعیان میشود از اخلاق بدون دین هم دفاع کرد و اخلاق را دارای مبنای عقلی دانست.
کسانی که به جای پاسخگویی در قبال کارنامه خود، همه مشکلات غیر طبیعی را غیر مسؤولانه و غیر عاقلانه به خدا حواله میدهند، حرفشان از حرف ایوان در رمان داستایفسکی هم مضحکتر و بیربطتر به عقاید اسلامی و شیعی است. امروز نه کسی سخنگوی خداست و میتواند ربط میان بلایای طبیعی با گناهان پیدا و پنهان مردم را تشخیص بدهد، و نه مردم آنقدر ساده و بیاطلاعاند که چنین فرافکنیهایی را متوجه نشوند.
فراموش نکنیم که یکی از دلایل مهم انحطاط کلیسا در اواخر قرون وسطی این بود که روحانیون مسیحی نه تنها حاضر نبودند مسؤولیت تصمیمات و اقدامات فاجعهبار و جنگآفرین خود را بر عهده بگیرند، بلکه آن وضعیت رقتبار را به عواملی همچون جادوگران و شیاطین و دشمنان مسیح نسبت میدادند.
@taqriraat
✍🏻علیاشرف فتحی
درست دو قرن از تولد فیودور داستایفسکی میگذشت که شیخ کاظم صدیقی در نماز جمعه تهران گفت: «اگر افراد در مسائل شرعی و وظایف فردی، خانوادگی، همسایهداری، شهروندی و مسؤولیتهای سیاسی و اجتماعی، خدا را در نظر میگرفتند و پایبند بودند، به کمآبی و مشکلات معیشتی مبتلا نمیشدند و این صریح آیه قرآن است».
برای کسی که کتابهای ابتدایی آموزش عقاید اسلامی را هم خوانده باشد، بهروشنی معلوم است که این جملات هم بسیار درست است و هم بسیار غلط. از طرفی، بدون مراجعه به قرآن و هر متن دینی دیگری هم میشود به ضرس قاطع گفت که کمآبی و مشکلات معیشتی لزوما معلول بیاعتقادی به خدا نیست و خداوند، طبیعت را بر اساس قوانینی خلق کرده و اداره میکند که با اعتقاد دینی افراد سر و کار چندانی ندارد و مرفه بودن بسیاری از ملحدان و خداناباوران در طول تاریخ، از بدیهیترین و قطعیترین وقایع بشری است. پاسخ منسوب به پیامبر اکرم(ص) در پی کسوفی که همزمان با مرگ کودک دو ساله ایشان رخ داد، بهترین واکنش به اینگونه توهمات است: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای خدا هستند و برای مرگ و زندگی کسی نمیگیرند».
اما از طرف دیگر، باور پیروان ادیان آسمانی و نص متون مقدس این است که خداوند گاهی از پدیدههای طبیعی برای مجازات بدکاران استفاده میکند. ولی اکنون که ما نه پیامبری داریم و نه انسانی در میان انسانهای کنونی به عنوان سخنگوی خدا و عالم غیب وجود دارد و به باور ما شیعیان امامی نیز دوازدهمین اماممان غایب است و هیچکس نمیتواند مدعی ارتباط با ایشان و سخنگویی از جانب ایشان شود (اگرچه جناب صدیقی گاهی از این سخنان بر زبان جاری میکند)، پس نمیتوان از جانب خدا سخن گفت و فلان پدیده و بلای طبیعی را معلول و مجازات فلان گناه و بدکاری بشری دانست.
اما سخن این امام جمعه از زاویه دیگری بسیار درست است؛ اگر مؤمنان آنگونه که ایشان گفته، به مسؤولیتهای سیاسی و اجتماعی خود درست عمل کنند و افراد شایستهای را بر منصب امور بگمارند، کمتر دچار مشکلات معیشتی و کمآبی خواهند شد و مدیران خبره و شایسته با مدیریت صحیح منابع آبی و سرمایههای اقتصادی، مردم خود را به خاک سیاه نمینشانند؛ و این همان معنای آیه ۱۱ سوره رعد است که خداوند هیچ مردمی را گرفتار دگرگونی شوم و نکبتبار نمیکند، مگر آنکه خودشان چنین سرنوشتی را رقم بزنند. بنابر این، بهتر است به جای سرزنش خداوند، خودمان را سرزنش کنیم که با بیمسؤولیتی و سکوت در برابر عوامل بدبختی و شکست خودمان، به چنین وضعیتی گرفتار شدهایم.
اما چرا از داستایفسکی و اثر مشهورش یعنی «برادران کارامازوف» گفتم؟ این نویسنده بزرگ تاریخ، در جایی از این رمان (ج۱، ص ۱۰۳، ترجمه صالح حسینی) به گفتگویی میان ایوان (دومین برادر از برادران کارامازوف) با یک روحانی مسیحی در صومعه میپردازد و از قول ایوان میگوید که اگر ایمان به خدا نباشد، همه چیز مُجاز میشود و حتی میشود آدمها را خورد. البته تولستوی هم که معاصر و هموطن داستایفسکی بوده و او نیز جزو نویسندگان برتر جهان محسوب میشود، مشابه چنین باوری را در آثارش نقل کرده که اخلاق بدون خداباوری قابل تصور نیست. این باور شایعی است و البته در گفتگوی اخیرم با ایکنا اشاره کردم که دستکم در مبانی عقیدتی شیعیان میشود از اخلاق بدون دین هم دفاع کرد و اخلاق را دارای مبنای عقلی دانست.
کسانی که به جای پاسخگویی در قبال کارنامه خود، همه مشکلات غیر طبیعی را غیر مسؤولانه و غیر عاقلانه به خدا حواله میدهند، حرفشان از حرف ایوان در رمان داستایفسکی هم مضحکتر و بیربطتر به عقاید اسلامی و شیعی است. امروز نه کسی سخنگوی خداست و میتواند ربط میان بلایای طبیعی با گناهان پیدا و پنهان مردم را تشخیص بدهد، و نه مردم آنقدر ساده و بیاطلاعاند که چنین فرافکنیهایی را متوجه نشوند.
فراموش نکنیم که یکی از دلایل مهم انحطاط کلیسا در اواخر قرون وسطی این بود که روحانیون مسیحی نه تنها حاضر نبودند مسؤولیت تصمیمات و اقدامات فاجعهبار و جنگآفرین خود را بر عهده بگیرند، بلکه آن وضعیت رقتبار را به عواملی همچون جادوگران و شیاطین و دشمنان مسیح نسبت میدادند.
@taqriraat
Forwarded from البساتین | محمدرضا معینی
🗓
بازبینی در کلام شیعه: باورها و روشها
در این کنفرانس یک روزه که به اهتمام «دپارتمان آموزش اسلامیِ فدراسیون جهانی خوجههای اثناعشری» در روز 28 نوامبر (7 آذر 1400) برگزار خواهد شد، برخی از موضوعات کلامی که در سالهای اخیر چالش برانگیز تلقی شده به بحث گذاشته خواهد شد.
عناوین سخنرانیها و سخنرانان حاضر در این کنفرانس عبارت است از:
🔸 مواجهه امامان علیهم السلام با عقائد مختلف؛ آیت الله شیخ جعفر سبحانی
🔸 روش فقها در اعتبارسنجی احادیث؛ سید منیر الخباز
🔸 آیا زیارت عاشورا معتبر است؟ یک بحث رجالی؛ دکتر محمد علی اسماعیل
🔸 ساماندهی روشی عقلی برای مطالعه کلام شیعه، مقام امام علیه السلام به عنوان یک نمونه؛ دکتر علی حسین الحکیم
🔸 پژوهشی در مفهوم غلو در اسلام شیعی و تطورات تاریخی آن؛ دکتر وینای ختیا
🔸فهم قرآنی و استعمالات تعبیر «علم الغیب»؛ دکتر مهجبین دالا
برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام در این کنفرانس میتوانید از طریق این لینک اقدام کنید.
#نشست_علمی
#البساتین
@AlBasatin
بازبینی در کلام شیعه: باورها و روشها
در این کنفرانس یک روزه که به اهتمام «دپارتمان آموزش اسلامیِ فدراسیون جهانی خوجههای اثناعشری» در روز 28 نوامبر (7 آذر 1400) برگزار خواهد شد، برخی از موضوعات کلامی که در سالهای اخیر چالش برانگیز تلقی شده به بحث گذاشته خواهد شد.
عناوین سخنرانیها و سخنرانان حاضر در این کنفرانس عبارت است از:
🔸 مواجهه امامان علیهم السلام با عقائد مختلف؛ آیت الله شیخ جعفر سبحانی
🔸 روش فقها در اعتبارسنجی احادیث؛ سید منیر الخباز
🔸 آیا زیارت عاشورا معتبر است؟ یک بحث رجالی؛ دکتر محمد علی اسماعیل
🔸 ساماندهی روشی عقلی برای مطالعه کلام شیعه، مقام امام علیه السلام به عنوان یک نمونه؛ دکتر علی حسین الحکیم
🔸 پژوهشی در مفهوم غلو در اسلام شیعی و تطورات تاریخی آن؛ دکتر وینای ختیا
🔸فهم قرآنی و استعمالات تعبیر «علم الغیب»؛ دکتر مهجبین دالا
برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام در این کنفرانس میتوانید از طریق این لینک اقدام کنید.
#نشست_علمی
#البساتین
@AlBasatin
Forwarded from خانهی شجریان | Shajarian Home
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲ آذر سالروز درگذشت سلیم موذن زاده اردبیلی
سلیم #موذن_زاده ، مداح و موذن شناخته شده ای بود که شهرتش تنها به دلیل صدای گرم و پختهی او نبود بلکه وی از معدود افراد فعال در زمینه موسیقی مذهبی و آیینی است که دانش موسیقی بالا و تسلط کامل به دستگاهها و مقامات موسیقی ایران و آذربایجان و حتی عربی دارد.
قسمتی که میشنوید در آواز دشتی اجرا شده است.
روانش شاد و یادش گرامی
🍁 «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
سلیم #موذن_زاده ، مداح و موذن شناخته شده ای بود که شهرتش تنها به دلیل صدای گرم و پختهی او نبود بلکه وی از معدود افراد فعال در زمینه موسیقی مذهبی و آیینی است که دانش موسیقی بالا و تسلط کامل به دستگاهها و مقامات موسیقی ایران و آذربایجان و حتی عربی دارد.
قسمتی که میشنوید در آواز دشتی اجرا شده است.
روانش شاد و یادش گرامی
🍁 «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
Forwarded from مباحثات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽گفت وگوهای تصویری مباحثات
⚡️فصل سوم
🔻قسمت نوزدهم
✨پس از وقفهای دوساله در انتشار گفتوگوهای تصویری مباحثات، توفیق یافتیم مجددا انتشار این برنامهها را در فصل سوم آغاز کنیم. در این ایام صدها پیام از شما مخاطبان محترم داشتیم که پیگیر ادامهی این برنامهها بودید. از لطف شما بزرگواران سپاسگزاریم.
🔹گفتوگو با آیتالله ابوالقاسم علیدوست
🔸آیتالله ابوالقاسم علیدوست متولد ۱۳۴۰ شمسی، از فقها و اساتید عالی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است. وی تالیفات گوناگونی در زمینه مسائل فقه حکومتی دارد.
زمان:۱ساعت و ۵۶ دقیقه
(همراه با زیرنویس عربی)
🔹مشاهده و دریافت نسخه کامل در آپارات:
https://www.aparat.com/v/I5TJj
🔹مشاهده کانال مباحثات در آپارات:
aparat.com/mobahesat
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡️فصل سوم
🔻قسمت نوزدهم
✨پس از وقفهای دوساله در انتشار گفتوگوهای تصویری مباحثات، توفیق یافتیم مجددا انتشار این برنامهها را در فصل سوم آغاز کنیم. در این ایام صدها پیام از شما مخاطبان محترم داشتیم که پیگیر ادامهی این برنامهها بودید. از لطف شما بزرگواران سپاسگزاریم.
🔹گفتوگو با آیتالله ابوالقاسم علیدوست
🔸آیتالله ابوالقاسم علیدوست متولد ۱۳۴۰ شمسی، از فقها و اساتید عالی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است. وی تالیفات گوناگونی در زمینه مسائل فقه حکومتی دارد.
زمان:۱ساعت و ۵۶ دقیقه
(همراه با زیرنویس عربی)
🔹مشاهده و دریافت نسخه کامل در آپارات:
https://www.aparat.com/v/I5TJj
🔹مشاهده کانال مباحثات در آپارات:
aparat.com/mobahesat
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
⚫️ شرق ازان خدا ست، غرب ازان خداست
یوزف فان اس، اسلامشناس شهیر و کمنظیر و شرقشناس پرکار و اثرگذار آلمانی، بیستم نوامبر ۲۰۲۱ در ۸۷ سالگی درگذشت.
آگهی ترحیم خانوادگی او با مطلع قطعهشعری به نام «تالیزمانه» از دیوان شرقی-غربی یوهان ولفگانگ فون گوته آغاز شده است:
Gottes ist der Orient
Gottes ist der Okzident
این بیت متضمن مضمونِ بخشی از آیهی ۱۱۵ از دومین سورهی قرآن، و بلکه ترجمهی واژهبهواژهی آن، است: «[…] و لله المشرق و المغرب […]» (شرق و غرب ازان خدا ست).
روانش شاد و روان باد!
@mmojahedi
یوزف فان اس، اسلامشناس شهیر و کمنظیر و شرقشناس پرکار و اثرگذار آلمانی، بیستم نوامبر ۲۰۲۱ در ۸۷ سالگی درگذشت.
آگهی ترحیم خانوادگی او با مطلع قطعهشعری به نام «تالیزمانه» از دیوان شرقی-غربی یوهان ولفگانگ فون گوته آغاز شده است:
Gottes ist der Orient
Gottes ist der Okzident
این بیت متضمن مضمونِ بخشی از آیهی ۱۱۵ از دومین سورهی قرآن، و بلکه ترجمهی واژهبهواژهی آن، است: «[…] و لله المشرق و المغرب […]» (شرق و غرب ازان خدا ست).
روانش شاد و روان باد!
@mmojahedi
👍1
Forwarded from راوی
🌐درگذشت آخرین بازمانده فقیه-فیلسوفهای تهران
راوی #حوزه:
آیتالله سید رضی شیرازی؛ نواده میرزای شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) و فقیه و حکیم شهیر حوزه تهران ساعاتی پیش در سن 93 سالگی درگذشت. وی پس از آیتالله ضیاءآبادی و آیتالله شریعتمداری، سومین فقیه برجسته پایتخت است که در یک سال اخیر از دنیا رفته است.
مرحوم سید رضی شیرازی؛ نتیجه پسری میرزای شیرازی بزرگ و نوه دختری آیتالله شیخ محمدکاظم شیرازی (از فقهای بزرگ نجف) بود. وی در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در شهرهای نجف و تهران گذراند. او حتی در نجف زبان فرانسوی را تا حد زیادی آموخت. استادان بزرگ فلسفه حوزه تهران همچون آیات شیخ ابوالحسن شعرانی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا مهدی الهی قمشهای و فاضل تونی و نیز استادان بزرگ فقه حوزه نجف همچون آیات شیخ کاظم شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و شیخ حسین حلی از استادان مطرح سید رضی شیرازی بودند.
آیتالله سید رضی شیرازی سالها در مدرسه سپهسالار تهران (دانشگاه مطهری فعلی) به تدریس شرح منظومه پرداخت. در دوره دستگیری آیتالله طالقانی توسط ساواک، آقا رضی به جای ایشان درس میداد و حقالتدریس را نیز به خانواده مرحوم طالقانی میپرداخت. در سال 1339 آیتاللهالعظمی بروجردی، آقا رضی را به همراه آقایان شهابی و شهرستانی بهنمایندگی از خود جهت شرکت در کنگره بینالمللی بیتالمقدس به اردن فرستاد. مدتی بعد آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی برای تحصیل به خارج از کشور رفت و آقا رضی به درخواست دکتر حائری و به جای ایشان در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تدریس میکرد. در سال 1343 سید رضی و برخی دیگر از اساتید دانشگاه تهران از جمله استاد مطهری، صدر بلاغی و سید مرتضی جزایری به دلیل مواضع و فعالیتهای انتقادی سیاسی از دانشگاه اخراج شدند.
مرحوم شیرازی از سال 1344 به مسجد شفاء در محله یوسفآباد تهران رفت و به اقامه نماز و برگزاری جلسات اصول عقائد برای مردم و نیز تدریس دروس سطح و خارج به طلاب مشغول شد. وی اگرچه از منتقدان حکومت پهلوی بود، ولی پس از انقلاب تمایلی به پذیرش مناصب رسمی نداشت. با این حال در برخی مطبوعات، از وی به عنوان رییس کمیته انقلاب اسلامی منطقه یوسفآباد نام برده شد و همین بهانه به دست گروه فرقان داد تا ایشان را در تیر ماه سال 1358 هدف ترور قرار دهد که البته نافرجام ماند.
الإسفار عن الأسفار، درسهایی از شرح منظومه، زلال حکمت و نگاه ناب از جمله آثار مکتوب مرحوم شیرازی است. وی همچنین فعالیت تبلیغی فراوانی داشت و علاوه بر سفرهای تبلیغی، در راهنمایی پیروان دیگر ادیان و آیینها به اسلام نقش پررنگی داشت. او همچنین بر تقویت حوزه نجف تأکید میکرد و آن را به سود ایران نیز میدانست. وی از همین رو مؤمنان را به تقلید از آیتاللهالعظمی سیستانی راهنمایی میکرد.
@rawinews
راوی #حوزه:
آیتالله سید رضی شیرازی؛ نواده میرزای شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) و فقیه و حکیم شهیر حوزه تهران ساعاتی پیش در سن 93 سالگی درگذشت. وی پس از آیتالله ضیاءآبادی و آیتالله شریعتمداری، سومین فقیه برجسته پایتخت است که در یک سال اخیر از دنیا رفته است.
مرحوم سید رضی شیرازی؛ نتیجه پسری میرزای شیرازی بزرگ و نوه دختری آیتالله شیخ محمدکاظم شیرازی (از فقهای بزرگ نجف) بود. وی در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در شهرهای نجف و تهران گذراند. او حتی در نجف زبان فرانسوی را تا حد زیادی آموخت. استادان بزرگ فلسفه حوزه تهران همچون آیات شیخ ابوالحسن شعرانی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا مهدی الهی قمشهای و فاضل تونی و نیز استادان بزرگ فقه حوزه نجف همچون آیات شیخ کاظم شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و شیخ حسین حلی از استادان مطرح سید رضی شیرازی بودند.
آیتالله سید رضی شیرازی سالها در مدرسه سپهسالار تهران (دانشگاه مطهری فعلی) به تدریس شرح منظومه پرداخت. در دوره دستگیری آیتالله طالقانی توسط ساواک، آقا رضی به جای ایشان درس میداد و حقالتدریس را نیز به خانواده مرحوم طالقانی میپرداخت. در سال 1339 آیتاللهالعظمی بروجردی، آقا رضی را به همراه آقایان شهابی و شهرستانی بهنمایندگی از خود جهت شرکت در کنگره بینالمللی بیتالمقدس به اردن فرستاد. مدتی بعد آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی برای تحصیل به خارج از کشور رفت و آقا رضی به درخواست دکتر حائری و به جای ایشان در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تدریس میکرد. در سال 1343 سید رضی و برخی دیگر از اساتید دانشگاه تهران از جمله استاد مطهری، صدر بلاغی و سید مرتضی جزایری به دلیل مواضع و فعالیتهای انتقادی سیاسی از دانشگاه اخراج شدند.
مرحوم شیرازی از سال 1344 به مسجد شفاء در محله یوسفآباد تهران رفت و به اقامه نماز و برگزاری جلسات اصول عقائد برای مردم و نیز تدریس دروس سطح و خارج به طلاب مشغول شد. وی اگرچه از منتقدان حکومت پهلوی بود، ولی پس از انقلاب تمایلی به پذیرش مناصب رسمی نداشت. با این حال در برخی مطبوعات، از وی به عنوان رییس کمیته انقلاب اسلامی منطقه یوسفآباد نام برده شد و همین بهانه به دست گروه فرقان داد تا ایشان را در تیر ماه سال 1358 هدف ترور قرار دهد که البته نافرجام ماند.
الإسفار عن الأسفار، درسهایی از شرح منظومه، زلال حکمت و نگاه ناب از جمله آثار مکتوب مرحوم شیرازی است. وی همچنین فعالیت تبلیغی فراوانی داشت و علاوه بر سفرهای تبلیغی، در راهنمایی پیروان دیگر ادیان و آیینها به اسلام نقش پررنگی داشت. او همچنین بر تقویت حوزه نجف تأکید میکرد و آن را به سود ایران نیز میدانست. وی از همین رو مؤمنان را به تقلید از آیتاللهالعظمی سیستانی راهنمایی میکرد.
@rawinews
👍1
🔸آخرین امیدواران
✍️علیاشرف فتحی
احسان نراقی را وقتی ۷۸ ساله بود دیدم. در حسینیه ارشاد به او گفتیم که ما چند طلبه حوزه قم هستیم و درباره روابط روحانیت با نواندیشان دینی با صاحبنظران گفتگو میکنیم. با اینکه کهنسال بود و به دشواری راه میرفت، نشانی ما را گرفت، چند ساعت بعد به محل قرار آمد و از ساختمان چند طبقه بدون آسانسور بالا آمد تا چند ساعت با چند طلبه بیست و چند ساله گپ بزند.
احسان نراقی؛ نواده دو مجتهد مهم شیعه (ملا مهدی و ملا احمد نراقی)، از قدیمیترین جامعهشناسان ایرانی، بنیانگذار مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، از مدیران مهم یونسکو و مشاور فرح پهلوی که در آخرین ماههای حکومت پهلوی مشاور محمدرضا شاه نیز بود و کوشید او را با واقعیات جامعه ایران آشنا کند. او هشت جلسه طولانی به شاه مشورت داد چون هر دو امیدوار بودند که بتوانند بحران کشور را مهار کنند. آنها آخرین امیدواران به امکان اصلاح حکومت پهلوی بودند و آخرین امیدواران اغلب منفورند. نراقی شرح این گفتگوها را در کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» بازگو کرده است.
امروز نهمین سالگرد درگذشت احسان نراقی است. بهمن ۸۳ در جلسه چند ساعتهای که با او داشتیم، با چشمان تیزبین خود و نگاه نافذ و گاه پر ابهام خود، انگار داشت ما را به عنوان یک ابژه واکاوی میکرد. زبان گزنده و بیان پرشوری داشت و تأکید میکرد که شما طلبههای جوان باید تاریخ بخوانید. آن روزها که اینترنت هنوز وارد خانه خیلیها نشده بود و کمتر طلبهای بود که در اینترنت فعال باشد، تأکید داشت که طلبهها حتما از اینترنت استفاده کنند. یادم هست که اینترنت را «أنترنت» تلفظ میکرد.
@taqriraat
✍️علیاشرف فتحی
احسان نراقی را وقتی ۷۸ ساله بود دیدم. در حسینیه ارشاد به او گفتیم که ما چند طلبه حوزه قم هستیم و درباره روابط روحانیت با نواندیشان دینی با صاحبنظران گفتگو میکنیم. با اینکه کهنسال بود و به دشواری راه میرفت، نشانی ما را گرفت، چند ساعت بعد به محل قرار آمد و از ساختمان چند طبقه بدون آسانسور بالا آمد تا چند ساعت با چند طلبه بیست و چند ساله گپ بزند.
احسان نراقی؛ نواده دو مجتهد مهم شیعه (ملا مهدی و ملا احمد نراقی)، از قدیمیترین جامعهشناسان ایرانی، بنیانگذار مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، از مدیران مهم یونسکو و مشاور فرح پهلوی که در آخرین ماههای حکومت پهلوی مشاور محمدرضا شاه نیز بود و کوشید او را با واقعیات جامعه ایران آشنا کند. او هشت جلسه طولانی به شاه مشورت داد چون هر دو امیدوار بودند که بتوانند بحران کشور را مهار کنند. آنها آخرین امیدواران به امکان اصلاح حکومت پهلوی بودند و آخرین امیدواران اغلب منفورند. نراقی شرح این گفتگوها را در کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» بازگو کرده است.
امروز نهمین سالگرد درگذشت احسان نراقی است. بهمن ۸۳ در جلسه چند ساعتهای که با او داشتیم، با چشمان تیزبین خود و نگاه نافذ و گاه پر ابهام خود، انگار داشت ما را به عنوان یک ابژه واکاوی میکرد. زبان گزنده و بیان پرشوری داشت و تأکید میکرد که شما طلبههای جوان باید تاریخ بخوانید. آن روزها که اینترنت هنوز وارد خانه خیلیها نشده بود و کمتر طلبهای بود که در اینترنت فعال باشد، تأکید داشت که طلبهها حتما از اینترنت استفاده کنند. یادم هست که اینترنت را «أنترنت» تلفظ میکرد.
@taqriraat
👍2
Forwarded from البساتین | محمدرضا معینی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗓
🔸 روش فقها در اعتبارسنجی احادیث
سید منیر الخباز
این سخنرانی به زبان عربی ارائه شده است و دارای زیرنویس انگلیسی می باشد.
ارائه شده در کنفرانس «اصلاح» در کلام شیعه: باورها و روشها
(درباره این کنفرانس یکروزه اینجا توضیح داده بودم)
#نشست_علمی
#البساتین
@AlBasatin
🔸 روش فقها در اعتبارسنجی احادیث
سید منیر الخباز
این سخنرانی به زبان عربی ارائه شده است و دارای زیرنویس انگلیسی می باشد.
ارائه شده در کنفرانس «اصلاح» در کلام شیعه: باورها و روشها
(درباره این کنفرانس یکروزه اینجا توضیح داده بودم)
#نشست_علمی
#البساتین
@AlBasatin
🔸 رسانههای عراقی تصاویری از دیدار گروهی از کودکان مبتلا به سرطان با آیتاللهالعظمی سیستانی را منتشر کردهاند. گفته میشود این دیدار در پی انتشار فیلم درخواست یکی از این کودکان برای دیدار با آقای سیستانی انجام شده است.
در روزهای اخیر شایعاتی درباره بیماری این مرجع پرنفوذ شیعیان جهان منتشر شده بود. همچنین افتتاح دفتر آیتالله ایروانی (شاگرد برجسته آیتالله سیستانی) در نجف، به معنای وخامت بیشتر حال ایشان تفسیر شد.
آقای سیستانی ۹۱ ساله است و نقش بسیار مهمی در تحولات خاورمیانه ایفا میکند.
@taqriraat
در روزهای اخیر شایعاتی درباره بیماری این مرجع پرنفوذ شیعیان جهان منتشر شده بود. همچنین افتتاح دفتر آیتالله ایروانی (شاگرد برجسته آیتالله سیستانی) در نجف، به معنای وخامت بیشتر حال ایشان تفسیر شد.
آقای سیستانی ۹۱ ساله است و نقش بسیار مهمی در تحولات خاورمیانه ایفا میکند.
@taqriraat
🔸منتظری؛ فقیه اومانیست
✍علیاشرف فتحی
پس از درگذشت آیتالله طالقانی در نخستین ماههای حیات جمهوری اسلامی، گروهی از انقلابیون منتقدش نگران بودند که پس از او، دوست قدیمی و همفکرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی به امامت جمعه تهران برگزیده شود. آنها پیشدستی کرده و آیتالله منتظری را به رهبر انقلاب پیشنهاد کردند و بدینسان زنجانی و منتظری در نخستین چالش درونی حکومت جدید، در برابر هم مطرح شدند.
اما گردش روزگار، این دو فقیه برجسته را در کنار و همسوی یکدیگر قرار داد. منتظری در آخرین جلسات درس خارج فقه خود که پس از پایان حصر پنج ساله، در سال۸۲ برگزار کرد، تفسیری از «انسان» ارائه داد که زنجانی در سال ۵۶ در قالب متن «حقوق بشر اسلامی» خود عرضه کرده بود. زنجانی آن متن را به مناسبت تأسیس «کمیته ایرانی دفاع از آزادی حقوق بشر» و به عنوان یکی از مؤسسان این گروه منتقد پهلوی انتشار داد و در ماده اول آن نوشت: «کرامت و شرف انسانی به موجب آیه کریمه "و لقد کرمنا بنی آدم" از طرف آفریدگار جهان مسجل شده و شامل همه اعضاء خانواده بزرگ بشری است و اعتراف به آن و به حقوق انسانی، زیربنای آزادیها و عدالت و صلح جهانی و همزيستی مسالمتآميز است ... همه افراد بشر، عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند».
زنجانی در این متن، از آیه ۷۰ سوره إسراء برداشتی حقوقی عرضه کرد. این آیه اگرچه از مهمترین آیات قرآن محسوب میشود، ولی همواره مورد ارجاع نویسندگان کتب تفسیری، فلسفی یا اخلاقی قرار داشت و در نوشتههای حقوقی و فقهی بدان ارجاع داده نمیشد؛ چرا که فقها معتقد بودند این آیه به ویژگی تکوینی انسان میپردازد و امکان برداشت تشریعی از آن وجود ندارد. یک نمونه معاصر، تفسیر علامه طباطبایی در المیزان بود که این آیه را به عقل و اختیار انسان معنا میکرد که امتیاز انسان از دیگر جانداران یا فرشتگان است (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۲۱۵). در میان مفسران و متکلمان اهل سنت نیز وضع تقریبا به همین منوال است و از جمله ابومنصور ماتریدی (متکلم و مفسر نامدار قرن چهارم) این تکریم مورد اشاره قرآن را به معنای زیباییهای ظاهری و جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت دانسته و استفاده فقهی از آن نکرده است (تفسیر ماتریدی، ج۷، ص۸۶).
بنابر این آیتالله سید ابوالفضل زنجانی را باید نخستین مجتهدی دانست که دست به برداشت حقوقی از این آیه زد و آیتالله منتظری نیز نخستین فقیه برجستهای است که در درس خارج فقه و نیز اثر فقهی مهمش یعنی «حقوق انسان و سب و بهتان» از این آیه به عنوان یکی از مهمترین ادله فتوایی خود در باب ارزش ذاتی انسان بهره گرفت. از نظر منتظری: «قرآن که مىگويد "لقد کرمنا بنی آدم" منظور این است كه بنیآدم به اعتبار اینكه بنیآدم هستند کرامت دارند. اینكه گفته مىشود حقوق انسان، یعنی انسان بما هو انسان شرافت دارد ولو اینكه كافر باشد، چون ذاتا انسان نزد خداوند احترام دارد و این صریح آيه است».
از سال ۸۲ که آیتالله منتظری این بحث را وارد مباحث فقهی کرد، به تدریج در برخی استدلالهای فقهی شاهد تمسک به این آیه بودهایم. مثلا دهه پیش آیتالله حسن جواهری از علمای جوان عراقی حوزه نجف در بحث حریم خصوصی بیماران به این آیه استناد کرد(اینجا). همچنین چند سال پیش آیتالله محمد سند از علمای جوان بحرینی حوزه نجف در بحث سبّ به همین آیه تمسک کرد (اینجا). در قم نیز آیتالله محمدی قاینی که یکی از علمای جوان و از شاگردان مرحوم منتظری بوده است، دهه پیش در اثر فقهیاش درباره مسائل پزشکی به همین آیه استناد کرده است(اینجا).
البته هنوز این بحث در میان فقها چندان جدی گرفته نشده و حتی برخی همچون آیتالله شبیری زنجانی همچون اغلب فقها و مفسرین مسلمان معتقدند که منظور از تکریم انسان در این آیه، همین عقلی است که فارق میان آدمی با سایر حیوانات است و بیش از این تکریم را از این آیه نمیشود اثبات کرد (مجله تقریرات، ش۳،ص۱۰).
با این حال، آیتالله منتظری در امتداد برداشت فقهیاش از این آیه و برخی ادله نقلی دیگر، فتواهایی در پایان عمرش درباره لزوم رعایت حقوق غیر شیعیان و غیر مسلمانان صادر کرد و برخی شاگردانش نیز از این تحول فتوایی با عنوان «اومانیسم اسلامی» یاد کردند که به انسان (فارغ از هر دین و تفکری) بها میدهد و البته معتقد است این ارزش را خدا اعطا کرده و به رسمیت شناخته است. آقای منتظری در صفحه ۱۶۴کتاب «انتقاد از خود» که یکی از آخرین نوشتههای اوست، گفته است: «در بُعد علمی، یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان بما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنّت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها دربارۀ کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع بلکه مورد تأکید آیات و روایات است».
🔺به سفارش کانال مجله ایران فردا
@taqriraat
✍علیاشرف فتحی
پس از درگذشت آیتالله طالقانی در نخستین ماههای حیات جمهوری اسلامی، گروهی از انقلابیون منتقدش نگران بودند که پس از او، دوست قدیمی و همفکرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی به امامت جمعه تهران برگزیده شود. آنها پیشدستی کرده و آیتالله منتظری را به رهبر انقلاب پیشنهاد کردند و بدینسان زنجانی و منتظری در نخستین چالش درونی حکومت جدید، در برابر هم مطرح شدند.
اما گردش روزگار، این دو فقیه برجسته را در کنار و همسوی یکدیگر قرار داد. منتظری در آخرین جلسات درس خارج فقه خود که پس از پایان حصر پنج ساله، در سال۸۲ برگزار کرد، تفسیری از «انسان» ارائه داد که زنجانی در سال ۵۶ در قالب متن «حقوق بشر اسلامی» خود عرضه کرده بود. زنجانی آن متن را به مناسبت تأسیس «کمیته ایرانی دفاع از آزادی حقوق بشر» و به عنوان یکی از مؤسسان این گروه منتقد پهلوی انتشار داد و در ماده اول آن نوشت: «کرامت و شرف انسانی به موجب آیه کریمه "و لقد کرمنا بنی آدم" از طرف آفریدگار جهان مسجل شده و شامل همه اعضاء خانواده بزرگ بشری است و اعتراف به آن و به حقوق انسانی، زیربنای آزادیها و عدالت و صلح جهانی و همزيستی مسالمتآميز است ... همه افراد بشر، عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند».
زنجانی در این متن، از آیه ۷۰ سوره إسراء برداشتی حقوقی عرضه کرد. این آیه اگرچه از مهمترین آیات قرآن محسوب میشود، ولی همواره مورد ارجاع نویسندگان کتب تفسیری، فلسفی یا اخلاقی قرار داشت و در نوشتههای حقوقی و فقهی بدان ارجاع داده نمیشد؛ چرا که فقها معتقد بودند این آیه به ویژگی تکوینی انسان میپردازد و امکان برداشت تشریعی از آن وجود ندارد. یک نمونه معاصر، تفسیر علامه طباطبایی در المیزان بود که این آیه را به عقل و اختیار انسان معنا میکرد که امتیاز انسان از دیگر جانداران یا فرشتگان است (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۲۱۵). در میان مفسران و متکلمان اهل سنت نیز وضع تقریبا به همین منوال است و از جمله ابومنصور ماتریدی (متکلم و مفسر نامدار قرن چهارم) این تکریم مورد اشاره قرآن را به معنای زیباییهای ظاهری و جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت دانسته و استفاده فقهی از آن نکرده است (تفسیر ماتریدی، ج۷، ص۸۶).
بنابر این آیتالله سید ابوالفضل زنجانی را باید نخستین مجتهدی دانست که دست به برداشت حقوقی از این آیه زد و آیتالله منتظری نیز نخستین فقیه برجستهای است که در درس خارج فقه و نیز اثر فقهی مهمش یعنی «حقوق انسان و سب و بهتان» از این آیه به عنوان یکی از مهمترین ادله فتوایی خود در باب ارزش ذاتی انسان بهره گرفت. از نظر منتظری: «قرآن که مىگويد "لقد کرمنا بنی آدم" منظور این است كه بنیآدم به اعتبار اینكه بنیآدم هستند کرامت دارند. اینكه گفته مىشود حقوق انسان، یعنی انسان بما هو انسان شرافت دارد ولو اینكه كافر باشد، چون ذاتا انسان نزد خداوند احترام دارد و این صریح آيه است».
از سال ۸۲ که آیتالله منتظری این بحث را وارد مباحث فقهی کرد، به تدریج در برخی استدلالهای فقهی شاهد تمسک به این آیه بودهایم. مثلا دهه پیش آیتالله حسن جواهری از علمای جوان عراقی حوزه نجف در بحث حریم خصوصی بیماران به این آیه استناد کرد(اینجا). همچنین چند سال پیش آیتالله محمد سند از علمای جوان بحرینی حوزه نجف در بحث سبّ به همین آیه تمسک کرد (اینجا). در قم نیز آیتالله محمدی قاینی که یکی از علمای جوان و از شاگردان مرحوم منتظری بوده است، دهه پیش در اثر فقهیاش درباره مسائل پزشکی به همین آیه استناد کرده است(اینجا).
البته هنوز این بحث در میان فقها چندان جدی گرفته نشده و حتی برخی همچون آیتالله شبیری زنجانی همچون اغلب فقها و مفسرین مسلمان معتقدند که منظور از تکریم انسان در این آیه، همین عقلی است که فارق میان آدمی با سایر حیوانات است و بیش از این تکریم را از این آیه نمیشود اثبات کرد (مجله تقریرات، ش۳،ص۱۰).
با این حال، آیتالله منتظری در امتداد برداشت فقهیاش از این آیه و برخی ادله نقلی دیگر، فتواهایی در پایان عمرش درباره لزوم رعایت حقوق غیر شیعیان و غیر مسلمانان صادر کرد و برخی شاگردانش نیز از این تحول فتوایی با عنوان «اومانیسم اسلامی» یاد کردند که به انسان (فارغ از هر دین و تفکری) بها میدهد و البته معتقد است این ارزش را خدا اعطا کرده و به رسمیت شناخته است. آقای منتظری در صفحه ۱۶۴کتاب «انتقاد از خود» که یکی از آخرین نوشتههای اوست، گفته است: «در بُعد علمی، یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان بما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنّت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها دربارۀ کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع بلکه مورد تأکید آیات و روایات است».
🔺به سفارش کانال مجله ایران فردا
@taqriraat
👍1
تقریرات
🔸منتظری؛ فقیه اومانیست ✍علیاشرف فتحی پس از درگذشت آیتالله طالقانی در نخستین ماههای حیات جمهوری اسلامی، گروهی از انقلابیون منتقدش نگران بودند که پس از او، دوست قدیمی و همفکرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی به امامت جمعه تهران برگزیده شود. آنها پیشدستی کرده…
🔸تکملهای بر «فقیه اومانیست»
یادداشت «فقیه اومانیست» همانگونه که حدس میزدم با انقلتهایی درباره امکان جمع میان دین و فقه با اومانیسم همراه شد. برخی آن را ناممکن دانستند و برخی نیز اذعان به اومانیست بودن آیتالله منتظری از زبان یکی از علاقهمندانش را مهر تأییدی بر غربزده بودن وی قلمداد کردند. برخی نیز ضمن بازنشر یادداشت، تیتر را به «فقیه انسانگرا» تغییر دادند تا گرفتار منتقدان نشوند.
استفاده از این واژه از جانب بنده کاملا توأم با التفات به این پیامدها و ایرادها بود. داخل متن نیز به یکی از مطالب سایت مرحوم منتظری لینک داده بودم که در آن، عمادالدین باقی نخستین گزارش مطبوعاتی از درس خارج آقای منتظری پس از پایان حصر را در روزنامه شرق نوشته و به همین موضوع اومانیسم اسلامی پرداخته بود.
اومانیسم یا بنا به مبنایی؛ همان سوبژکتیویسم (انسانگرایی) پیش و پس از عصر روشنگری معانی مختلفی داشته و اتفاق نظری درباره تعریف آن وجود ندارد. حتی تونی دیویس در کتاب خود درباره اومانیسم با توجه به همین اختلاف نظر گسترده درباره معنای اومانیسم، کوشیده به تاریخچه ادبی این واژه و تطور آن اکتفا کند. او از «اومانیسمهای گوناگون» سخن گفته و تأکید میکند که پس از جنگ جهانی دوم، اگرچه پشتوانه نظری اومانیسم با عملکرد نازیها در هم کوبیده شده بود، ولی جذابیتهای ادبی آن مورد استفاده آلتوسریهای ضد اومانیست هم قرار میگرفت.
ماجرای دین و اومانیسم هم به همین اندازه محل نزاع بوده است. نخستین اومانیستهای عصر روشنگری، متفکران دینداری بودند که انسانگرایی را برای تضعیف و تحدید قدرت کلیسا به کار میبستند. اراسموس روتردامی یکی از این اومانیستهای شاخص همدوره و همفکر مارتین لوتر بود که به تدریج با وی اختلاف پیدا کرد و چندان شهرتی نیافت.
در دوران مدرن نیز شلایرماخر به عنوان پیشگام هرمنوتیک جدید، در پی برقراری نسبت میان اومانیسم و الاهیات مسیحی بود. شاید تعداد اومانیستهای سکولار در قرن بیستم بسیار بیشتر از اومانیستهای دینی بوده باشد، ولی وجود اومانیستهای معتقد به مسیحیت را نمیشود انکار کرد. آنها هنوز هم فعالند و در پی تکمیل رؤیای اراسموس و برخی آبای کلیسا همچون آگوستین و پاپ گریگوری کبیر هستند. اینجا میتوانید فعالیت گروهی از آنان را ببینید. برخی از این نویسندگان و فعالان جریان اومانیسم مسیحی مثل گریگوری وُلف اومانیسم را محصول سنت یهودی-مسیحی غرب میدانند و حتی از امکان اومانیسم اسلامی هم سخن میگویند. البته ملتفتم که نگاه یک دیندار اومانیست با یک دیندار غیر اومانیست متفاوت است و سودمندی دینداری در نگاه اومانیستهای دینی نقش مهمی ایفا میکند. همانگونه که پراگماتیستهایی مثل ویلیام جیمز نیز دینداری را به دلیل سودمندیهای آن قابل دفاع میدانند.
جالب اینجاست که اکنون حتی یک استاد برجسته مؤسسه وابسته به مرحوم مصباح یزدی یعنی دکتر لگنهاوزن نیز از اومانیسم دینی و امکان جمع این دو سخن میگوید و تصور یکدست از اومانیسم به مثابه یک اندیشه دینستیز را نمیپذیرد.
اما درباره مرحوم آیتالله منتظری همانگونه که در یادداشت «فقیه اومانیست» نوشتم، اگرچه انسانگرایی دینی او تأثیرات محدودی در برخی آثار و دروس حوزوی گذاشته، اما چالشهای مهمی فراروی ترکیب اومانیسم و فقه شیعه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره کرده بودم. به نظر میرسد همان چالشهایی که مسیحیان از زمان اراسموس درگیر آن هستند، در فقه اومانیستی نیز به وجود بیاید. اثبات کرامت ذاتی انسان از منظر شریعت ما میتواند تبعات قابل توجهی در احکام شرعی بگذارد که آقای منتظری فرصت یافت پذیرش برخی از آنها را رسما اعلام کند، ولی به نظر میرسد پذیرش این اصل، دگرگونیهای جدیتری در فقه به وجود آورد. ضمن اینکه باید توجه داشت محدوده این کرامت ذاتی نیز مشخص شود؛ یعنی نسبت حقوق انسان در مقایسه با سایر مخلوقات و جانداران و نیز نسبت حقوق انسان با محیط زیست بر اساس کرامت ذاتی انسان تببین شود.
همچنین باید نسبت میان کرامت ذاتی انسان با تفاوتهایی که در آرای همه فقهای مسلمان دیده میشود نیز منقح شود. از زمان مشروطه که «مساوات» و برابری وجه پرابلماتیک پیدا کرد، مخالفان مشروطه مانند شیخ فضلالله نسبت به وجود تفاوتها و تبعیضهای متعدد در احکام اسلامی تأکید داشتند و طرح موضوع مساوات را مقدمهساز کنار گذاشتن احکام شرعی میدانستند. در مقابل آنها مشروطهخواهانی چون میرزای نائینی، موضوع مساوات را محدود به برابری در نحوه اجرای قانون بین آحاد جامعه کرده و مطمئن بودند که این برخورد گزینشی با مفاهیم مدرن غربی، قابل مهار و کنترل است و به احکام شرعی سرایت نمیکند. حال باید حامیان «کرامت ذاتی انسان» برای این چالش نیز پاسخی ارائه دهند. از همه مهمتر،رشد تفکرات ضد اومانیستی از سوی پستمدرنها نیز در سازگار کردن فقه و اومانیسم در نظر گرفته شود.
@taqriraat
یادداشت «فقیه اومانیست» همانگونه که حدس میزدم با انقلتهایی درباره امکان جمع میان دین و فقه با اومانیسم همراه شد. برخی آن را ناممکن دانستند و برخی نیز اذعان به اومانیست بودن آیتالله منتظری از زبان یکی از علاقهمندانش را مهر تأییدی بر غربزده بودن وی قلمداد کردند. برخی نیز ضمن بازنشر یادداشت، تیتر را به «فقیه انسانگرا» تغییر دادند تا گرفتار منتقدان نشوند.
استفاده از این واژه از جانب بنده کاملا توأم با التفات به این پیامدها و ایرادها بود. داخل متن نیز به یکی از مطالب سایت مرحوم منتظری لینک داده بودم که در آن، عمادالدین باقی نخستین گزارش مطبوعاتی از درس خارج آقای منتظری پس از پایان حصر را در روزنامه شرق نوشته و به همین موضوع اومانیسم اسلامی پرداخته بود.
اومانیسم یا بنا به مبنایی؛ همان سوبژکتیویسم (انسانگرایی) پیش و پس از عصر روشنگری معانی مختلفی داشته و اتفاق نظری درباره تعریف آن وجود ندارد. حتی تونی دیویس در کتاب خود درباره اومانیسم با توجه به همین اختلاف نظر گسترده درباره معنای اومانیسم، کوشیده به تاریخچه ادبی این واژه و تطور آن اکتفا کند. او از «اومانیسمهای گوناگون» سخن گفته و تأکید میکند که پس از جنگ جهانی دوم، اگرچه پشتوانه نظری اومانیسم با عملکرد نازیها در هم کوبیده شده بود، ولی جذابیتهای ادبی آن مورد استفاده آلتوسریهای ضد اومانیست هم قرار میگرفت.
ماجرای دین و اومانیسم هم به همین اندازه محل نزاع بوده است. نخستین اومانیستهای عصر روشنگری، متفکران دینداری بودند که انسانگرایی را برای تضعیف و تحدید قدرت کلیسا به کار میبستند. اراسموس روتردامی یکی از این اومانیستهای شاخص همدوره و همفکر مارتین لوتر بود که به تدریج با وی اختلاف پیدا کرد و چندان شهرتی نیافت.
در دوران مدرن نیز شلایرماخر به عنوان پیشگام هرمنوتیک جدید، در پی برقراری نسبت میان اومانیسم و الاهیات مسیحی بود. شاید تعداد اومانیستهای سکولار در قرن بیستم بسیار بیشتر از اومانیستهای دینی بوده باشد، ولی وجود اومانیستهای معتقد به مسیحیت را نمیشود انکار کرد. آنها هنوز هم فعالند و در پی تکمیل رؤیای اراسموس و برخی آبای کلیسا همچون آگوستین و پاپ گریگوری کبیر هستند. اینجا میتوانید فعالیت گروهی از آنان را ببینید. برخی از این نویسندگان و فعالان جریان اومانیسم مسیحی مثل گریگوری وُلف اومانیسم را محصول سنت یهودی-مسیحی غرب میدانند و حتی از امکان اومانیسم اسلامی هم سخن میگویند. البته ملتفتم که نگاه یک دیندار اومانیست با یک دیندار غیر اومانیست متفاوت است و سودمندی دینداری در نگاه اومانیستهای دینی نقش مهمی ایفا میکند. همانگونه که پراگماتیستهایی مثل ویلیام جیمز نیز دینداری را به دلیل سودمندیهای آن قابل دفاع میدانند.
جالب اینجاست که اکنون حتی یک استاد برجسته مؤسسه وابسته به مرحوم مصباح یزدی یعنی دکتر لگنهاوزن نیز از اومانیسم دینی و امکان جمع این دو سخن میگوید و تصور یکدست از اومانیسم به مثابه یک اندیشه دینستیز را نمیپذیرد.
اما درباره مرحوم آیتالله منتظری همانگونه که در یادداشت «فقیه اومانیست» نوشتم، اگرچه انسانگرایی دینی او تأثیرات محدودی در برخی آثار و دروس حوزوی گذاشته، اما چالشهای مهمی فراروی ترکیب اومانیسم و فقه شیعه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره کرده بودم. به نظر میرسد همان چالشهایی که مسیحیان از زمان اراسموس درگیر آن هستند، در فقه اومانیستی نیز به وجود بیاید. اثبات کرامت ذاتی انسان از منظر شریعت ما میتواند تبعات قابل توجهی در احکام شرعی بگذارد که آقای منتظری فرصت یافت پذیرش برخی از آنها را رسما اعلام کند، ولی به نظر میرسد پذیرش این اصل، دگرگونیهای جدیتری در فقه به وجود آورد. ضمن اینکه باید توجه داشت محدوده این کرامت ذاتی نیز مشخص شود؛ یعنی نسبت حقوق انسان در مقایسه با سایر مخلوقات و جانداران و نیز نسبت حقوق انسان با محیط زیست بر اساس کرامت ذاتی انسان تببین شود.
همچنین باید نسبت میان کرامت ذاتی انسان با تفاوتهایی که در آرای همه فقهای مسلمان دیده میشود نیز منقح شود. از زمان مشروطه که «مساوات» و برابری وجه پرابلماتیک پیدا کرد، مخالفان مشروطه مانند شیخ فضلالله نسبت به وجود تفاوتها و تبعیضهای متعدد در احکام اسلامی تأکید داشتند و طرح موضوع مساوات را مقدمهساز کنار گذاشتن احکام شرعی میدانستند. در مقابل آنها مشروطهخواهانی چون میرزای نائینی، موضوع مساوات را محدود به برابری در نحوه اجرای قانون بین آحاد جامعه کرده و مطمئن بودند که این برخورد گزینشی با مفاهیم مدرن غربی، قابل مهار و کنترل است و به احکام شرعی سرایت نمیکند. حال باید حامیان «کرامت ذاتی انسان» برای این چالش نیز پاسخی ارائه دهند. از همه مهمتر،رشد تفکرات ضد اومانیستی از سوی پستمدرنها نیز در سازگار کردن فقه و اومانیسم در نظر گرفته شود.
@taqriraat
Forwarded from راهیانه
♦️«پرنده و آتش» ♦️
(انتشار ِ کتابی برای ادای دین به حافظان ِروشنی ایران ِ عزیز)
▪️حدود سه سال قبل، ایدهاش به ذهنمان رسید: در این سالها، حال جامعهمان خوب نیست. حکمرانان، حق مردمان و داشتههای این سرزمین را ادا نمیکنند. جامعه هم روز به روز بر مشکلاتش افزوده میشود. در چنین وضعیتی، "امید" پدیدهی کمیابی است. امیدی که تلاش خستگیناپذیر برای بهبود وضعیت را دامن بزند. امیدی که دلها را برای عبور از این زمستان مه گرفته، گرم کند.
▪️اما وجودهایی بودهاند که چراغ امید را در تمامی این سالها زنده نگه داشتهاند. کسانی که نه در میدان ِ پرهیاهوی سیاست، که در ساحت ِ فرهنگ و هنر، روشنایی را پروراندهاند. وجودهای با رکت گمنامی که بیصدا، چهار دهه است استخوانهای بودنشان را ستون ِ ایستاده ماندن ایران ِ ناخوشاحوال ِ این سالها کردهاند.
▪️و ما سه سال قبل، تصمیم گرفتیم به برخی از این وجودهای روشنیآفرین ِ بیصدا، ادای دین کنیم: نهادهای فرهنگی ِ مردمی ِ مستقلی که بیش از سی سال توانستهباشند بخشی از هنر و فرهنگ ایران را بپرورند. وجودهایی که علیرغم تمام تفاوتهایشان، مذهبی یا غیرمذهبی، سنتی یا مدرن، در هنر یا ادبیات یا نشر کتاب یا انتشار مجله، تمام هستیشان را برای زندهماندن چراغ ِ امید این جامعه وقف کردهاند.
▪️گاه یک کتابفروشی کوچک، در یک شهر، چراغ فرهنگوهنر را در دوران غربت فرهنگوهنر مستقل، برای چندین دهه، روشن نگاه میدارد. گاه یک آموزشگاه هنری، برای چهار دهه، تنها پناهگاه اهالی هنر در یک شهر است. گاه یک آموزشگاه ِ فرهنگی و هنری، با سرمایهای شخصی، آرشیوی غنی از موسیقیهای بومی و محلی یک منطقه یا کشور را گردآوری و حفظ و منتشر میکند. گاه یک جمع فرهنگی، با برگزاری منظم سخنرانیها و طرح مباحث فکری و گعدههای اندیشهای، نخبگان یک منطقه از کشور را با مباحث فرهنگی و هنری روز آشنا نگاه میدارد. گاه یک مجلۀ مستقل فکری، با نگارش مقالات و متون، نقش پل واسط میان روشنفکران و جامعه را در یک شهر یا استان، ایفا میکند. در پشت پردۀ تمامی این نهادهای فرهنگی مستقل، افراد یا جمعهای فرهنگی و هنری بوده و هستند که عمر، سرمایهها و مهارتهای خود را برای ساخت و نگهداشت این نهادها، در سکوت، صرف کرده و میکنند.
▪️«پرنده و آتش»، اولین جلد از سری کتابهایی است که به امید ِ ادای دین نوشتهایم: درباره کتابفروش و کتابفروشی که 42 سال است مأمن اهالی فرهنگ و هنر را در گوشهای از ایران ِ عزیز، در مشهد، بودهاست : «کتابفروشی امام» و بانیاش، «رضا رجبزاده».
▪️چاپ این کتاب هم با همت دوستان نشر آرما و به خصوص برادرمان، «محسن حسام مظاهری» میسر شد. اگر نبود صبر و همت این جمع، «پرنده و آتش» امروز به دست شما نمیرسید. مسیر چاپ این کتاب، حدود دو سال طول کشید، خودش ماجرایی پر قصه و غصه است؛ از ایراداتی که حضرات بر کلیت کتاب گرفتند و آن را به به صفاتی متهم کردند که در مخیله نمیگنجید. اما چه باک، که روایت ِ چنین داستانهای ِ پر از صبر و امیدی، باید خودش هم نشانی از تحمل رنج و صبر و امید را داشتهباشد.
▪️کتاب را به میرزا حسن رشدیه، پوران شریعت رضوی و تمامی معلمان صبور ِ گمنام ِ قدرنادیدهی ایران تقدیم کردهایم؛ کسانی که نمادهای ِ مقاومت و صبر و آفریدن روشنایی در زمانهشان بوده و هستند. به خصوص این روزها که صدای رنجهایشان، از هر کوی و برزنی شنیده میشود.
▪️عمری باشد، در گام ِ بعدی، به سراغ وجودهای ماه و نهادهای با برکت فرهنگی و هنری مستقل دیگری میرویم و داستان ِ امید و وقف ِ وجودشان برای این سرزمین را روایت میکنیم. به تعبیر ِ زیبای ِ علی رجبزاده، «میگویند که وقتی حضرت ابراهیم را در آتش انداختند، پرندهای کوچک پروازکنان میرفت و در منقار خودش آب جمع میکرد و میآمد و بر آن آتش عظیم چند قطره آب میریخت. خاموش نمیشد، اما کارش را انجام داده بود. فکر میکنم باید مثل آن پرنده بود. ما باید کار خودمان را بکنیم. باید کاری کنیم.» بله! باید «کاری» کنیم!
▫️مشخصات کتاب: «پرنده و آتش» (شناخت اجتماعی "انتشارات امام" مشهد)، نویسندگان: مهدی سلیمانیه و لیلا طباطبایی یزدی، با مقدمه دکتر هادی خانیکی، نشر آرما، 1400.
▫️لینکهای تهیه کتاب: (به روز میشود)
https://www.iranketab.ir/book/63658-parandeh-va-atash
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|@raahiane
#سیاه_مشق|#روشنا|#ما|#ایران_عزیز|#جامعهشناسی|#جامعه
(انتشار ِ کتابی برای ادای دین به حافظان ِروشنی ایران ِ عزیز)
▪️حدود سه سال قبل، ایدهاش به ذهنمان رسید: در این سالها، حال جامعهمان خوب نیست. حکمرانان، حق مردمان و داشتههای این سرزمین را ادا نمیکنند. جامعه هم روز به روز بر مشکلاتش افزوده میشود. در چنین وضعیتی، "امید" پدیدهی کمیابی است. امیدی که تلاش خستگیناپذیر برای بهبود وضعیت را دامن بزند. امیدی که دلها را برای عبور از این زمستان مه گرفته، گرم کند.
▪️اما وجودهایی بودهاند که چراغ امید را در تمامی این سالها زنده نگه داشتهاند. کسانی که نه در میدان ِ پرهیاهوی سیاست، که در ساحت ِ فرهنگ و هنر، روشنایی را پروراندهاند. وجودهای با رکت گمنامی که بیصدا، چهار دهه است استخوانهای بودنشان را ستون ِ ایستاده ماندن ایران ِ ناخوشاحوال ِ این سالها کردهاند.
▪️و ما سه سال قبل، تصمیم گرفتیم به برخی از این وجودهای روشنیآفرین ِ بیصدا، ادای دین کنیم: نهادهای فرهنگی ِ مردمی ِ مستقلی که بیش از سی سال توانستهباشند بخشی از هنر و فرهنگ ایران را بپرورند. وجودهایی که علیرغم تمام تفاوتهایشان، مذهبی یا غیرمذهبی، سنتی یا مدرن، در هنر یا ادبیات یا نشر کتاب یا انتشار مجله، تمام هستیشان را برای زندهماندن چراغ ِ امید این جامعه وقف کردهاند.
▪️گاه یک کتابفروشی کوچک، در یک شهر، چراغ فرهنگوهنر را در دوران غربت فرهنگوهنر مستقل، برای چندین دهه، روشن نگاه میدارد. گاه یک آموزشگاه هنری، برای چهار دهه، تنها پناهگاه اهالی هنر در یک شهر است. گاه یک آموزشگاه ِ فرهنگی و هنری، با سرمایهای شخصی، آرشیوی غنی از موسیقیهای بومی و محلی یک منطقه یا کشور را گردآوری و حفظ و منتشر میکند. گاه یک جمع فرهنگی، با برگزاری منظم سخنرانیها و طرح مباحث فکری و گعدههای اندیشهای، نخبگان یک منطقه از کشور را با مباحث فرهنگی و هنری روز آشنا نگاه میدارد. گاه یک مجلۀ مستقل فکری، با نگارش مقالات و متون، نقش پل واسط میان روشنفکران و جامعه را در یک شهر یا استان، ایفا میکند. در پشت پردۀ تمامی این نهادهای فرهنگی مستقل، افراد یا جمعهای فرهنگی و هنری بوده و هستند که عمر، سرمایهها و مهارتهای خود را برای ساخت و نگهداشت این نهادها، در سکوت، صرف کرده و میکنند.
▪️«پرنده و آتش»، اولین جلد از سری کتابهایی است که به امید ِ ادای دین نوشتهایم: درباره کتابفروش و کتابفروشی که 42 سال است مأمن اهالی فرهنگ و هنر را در گوشهای از ایران ِ عزیز، در مشهد، بودهاست : «کتابفروشی امام» و بانیاش، «رضا رجبزاده».
▪️چاپ این کتاب هم با همت دوستان نشر آرما و به خصوص برادرمان، «محسن حسام مظاهری» میسر شد. اگر نبود صبر و همت این جمع، «پرنده و آتش» امروز به دست شما نمیرسید. مسیر چاپ این کتاب، حدود دو سال طول کشید، خودش ماجرایی پر قصه و غصه است؛ از ایراداتی که حضرات بر کلیت کتاب گرفتند و آن را به به صفاتی متهم کردند که در مخیله نمیگنجید. اما چه باک، که روایت ِ چنین داستانهای ِ پر از صبر و امیدی، باید خودش هم نشانی از تحمل رنج و صبر و امید را داشتهباشد.
▪️کتاب را به میرزا حسن رشدیه، پوران شریعت رضوی و تمامی معلمان صبور ِ گمنام ِ قدرنادیدهی ایران تقدیم کردهایم؛ کسانی که نمادهای ِ مقاومت و صبر و آفریدن روشنایی در زمانهشان بوده و هستند. به خصوص این روزها که صدای رنجهایشان، از هر کوی و برزنی شنیده میشود.
▪️عمری باشد، در گام ِ بعدی، به سراغ وجودهای ماه و نهادهای با برکت فرهنگی و هنری مستقل دیگری میرویم و داستان ِ امید و وقف ِ وجودشان برای این سرزمین را روایت میکنیم. به تعبیر ِ زیبای ِ علی رجبزاده، «میگویند که وقتی حضرت ابراهیم را در آتش انداختند، پرندهای کوچک پروازکنان میرفت و در منقار خودش آب جمع میکرد و میآمد و بر آن آتش عظیم چند قطره آب میریخت. خاموش نمیشد، اما کارش را انجام داده بود. فکر میکنم باید مثل آن پرنده بود. ما باید کار خودمان را بکنیم. باید کاری کنیم.» بله! باید «کاری» کنیم!
▫️مشخصات کتاب: «پرنده و آتش» (شناخت اجتماعی "انتشارات امام" مشهد)، نویسندگان: مهدی سلیمانیه و لیلا طباطبایی یزدی، با مقدمه دکتر هادی خانیکی، نشر آرما، 1400.
▫️لینکهای تهیه کتاب: (به روز میشود)
https://www.iranketab.ir/book/63658-parandeh-va-atash
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|@raahiane
#سیاه_مشق|#روشنا|#ما|#ایران_عزیز|#جامعهشناسی|#جامعه
🔸چهاردهم دی امسال، سی و هشتمین سالگرد درگذشت آیتالله سید رضا زنجانی است؛ شاگرد خاص و معتمد آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه معاصر قم) و از حامیان مهم مصدق که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ رهبری نهضت مقاومت ملی ایران را به دست گرفت و زندانی شد.
چند سال پیش پروندهای درباره او و برادرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی تهیه کردیم که اینجا میتوانید بخوانید. ماجرای او و خانواده وارطان را هم اینجا نوشتهام.
@taqriraat
چند سال پیش پروندهای درباره او و برادرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی تهیه کردیم که اینجا میتوانید بخوانید. ماجرای او و خانواده وارطان را هم اینجا نوشتهام.
@taqriraat
👍1
mehrnameh-hozeh-zanjani_-532428610.pdf
845.4 KB
🔸 برادران زنجانی؛ مجتهدان آزادیخواه
یادنامه حضرات آیات سید ابوالفضل و سید رضا زنجانی که سال ۹۲ برای مجله مهرنامه تهیه کردیم.
رحمت خدا بر آنها ...
@taqriraat
یادنامه حضرات آیات سید ابوالفضل و سید رضا زنجانی که سال ۹۲ برای مجله مهرنامه تهیه کردیم.
رحمت خدا بر آنها ...
@taqriraat
🔸انتشار کتاب «فقه شیعه و تأمین اجتماعی»
به لطف خدا نخستین اثر مکتوب مستقل بنده با عنوان «فقه شیعه و تأمین اجتماعی» از سوی انتشارات مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی منتشر شده است.
در این کتاب کوشیدهام روایات معصومین و آرای فقهای شیعه درباره چگونگی دریافت و پخش کمکهای شیعیان به نیازمندان را بررسی کنم. در این پژوهش، آرای موجود در متون مهم فقهی شیعه به مثابه یک برساخته اجتماعی در نظر گرفته شدهاند تا نحوه تعامل آنها با تحولات اجتماعی و تأثیر این تحولات بر تطور و تغییر آرای فقها بررسی شود. بنابر این میتوان این اثر را ذیل تاریخ اجتماعی فقه شیعه و با کمی تسامح، معطوف به جامعهشناسی معرفت دانست.
همچنین به این پرسش پرداختهام که آیا میشود یک نظام جامع تأمین اجتماعی را از این روایات و آراء استنباط کرد یا باید چنین انفاقهایی را ذیل عبادیات فهمید.
📚برای تهیه این کتاب با مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی تماس بگیرید:
تهران، خیابان پاسداران شمالی، خیابان نارنجستان ششم، پ۱۳
شماره تماس ۲۶۱۰۷۴۹۳
@taqriraat
به لطف خدا نخستین اثر مکتوب مستقل بنده با عنوان «فقه شیعه و تأمین اجتماعی» از سوی انتشارات مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی منتشر شده است.
در این کتاب کوشیدهام روایات معصومین و آرای فقهای شیعه درباره چگونگی دریافت و پخش کمکهای شیعیان به نیازمندان را بررسی کنم. در این پژوهش، آرای موجود در متون مهم فقهی شیعه به مثابه یک برساخته اجتماعی در نظر گرفته شدهاند تا نحوه تعامل آنها با تحولات اجتماعی و تأثیر این تحولات بر تطور و تغییر آرای فقها بررسی شود. بنابر این میتوان این اثر را ذیل تاریخ اجتماعی فقه شیعه و با کمی تسامح، معطوف به جامعهشناسی معرفت دانست.
همچنین به این پرسش پرداختهام که آیا میشود یک نظام جامع تأمین اجتماعی را از این روایات و آراء استنباط کرد یا باید چنین انفاقهایی را ذیل عبادیات فهمید.
📚برای تهیه این کتاب با مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی تماس بگیرید:
تهران، خیابان پاسداران شمالی، خیابان نارنجستان ششم، پ۱۳
شماره تماس ۲۶۱۰۷۴۹۳
@taqriraat
👍16❤4
▪️انا للّه و انا الیه راجعون
گزارشها حاکی از آن است که شیخالفقهاء والمجتهدین حضرت آیتاللهالعظمی شیخ لطفالله صافی گلپایگانی دار فانی را وداع گفته و در سن ۱۰۳ سالگی به ملکوت اعلی پیوسته است.
ایشان که کهنسالترین فقیه شیعه محسوب میشدند، از چند روز پیش به دلیل بیماری عفونی در بیمارستان آیتاللهالعظمی گلپایگانی قم بستری بودند و حدود ساعت یک بامداد ۱۲ بهمن از دنیا رفتهاند.
اشتیاق ایشان به مطالعه کتب و مجلات روز حتی در سالهای اخیر نیز کم نشده بود و چند سال پیش که به مناسبت صد سالگی ایشان گزارشی از زندگیشان در شماره چهارم مجله تقریرات نوشته بودم، چند ماه پیش از شیوع کرونا بنده را به حضور فراخوانده و نسبت به کلیت فعالیت مجله ابراز لطف و تشویق کردند. میتوانید این گزارش زندگی را اینجا بخوانید.
رحلت این فقیه محقق و مرجع آزاده را که از مهمترین سنگرهای دفاع از استقلال مرجعیت و حوزههای علمیه بودند تسلیت عرض میکنم.
@taqriraat
گزارشها حاکی از آن است که شیخالفقهاء والمجتهدین حضرت آیتاللهالعظمی شیخ لطفالله صافی گلپایگانی دار فانی را وداع گفته و در سن ۱۰۳ سالگی به ملکوت اعلی پیوسته است.
ایشان که کهنسالترین فقیه شیعه محسوب میشدند، از چند روز پیش به دلیل بیماری عفونی در بیمارستان آیتاللهالعظمی گلپایگانی قم بستری بودند و حدود ساعت یک بامداد ۱۲ بهمن از دنیا رفتهاند.
اشتیاق ایشان به مطالعه کتب و مجلات روز حتی در سالهای اخیر نیز کم نشده بود و چند سال پیش که به مناسبت صد سالگی ایشان گزارشی از زندگیشان در شماره چهارم مجله تقریرات نوشته بودم، چند ماه پیش از شیوع کرونا بنده را به حضور فراخوانده و نسبت به کلیت فعالیت مجله ابراز لطف و تشویق کردند. میتوانید این گزارش زندگی را اینجا بخوانید.
رحلت این فقیه محقق و مرجع آزاده را که از مهمترین سنگرهای دفاع از استقلال مرجعیت و حوزههای علمیه بودند تسلیت عرض میکنم.
@taqriraat
😢6👍3
Forwarded from Saafi.ir
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون.
ساعاتی قبل قلب تپنده مرجعی بیدار و مدافع غیور حریم اهل بیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، و زبان گویای دفاع از حق واحکام الهی و خادم دلباخته آستان ملائک پاسبان حضرت ولی الله الاعظم، ارواح العالمین له الفداء، زعیم حوزه های علمیه، حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، قدس سره الشریف، از حرکت باز ایستاد و روح بلند و بی قرارش که مشتاق لقای پروردگار بود، کالبد تن را شکست و به ملکوت اعلی پیوست.
کارنامه پرافتخار این مرجع عالیقدر، مشحون از نُصح و خیرخواهی برای کیان اسلام و تشیّع و دلسوزی برای همه بندگان خدا بود.
ضمن عرض تسلیت این ضایعه جبران ناپذیر به پیشگاه مقدس مولا و محبوبش،حضرت بقيت الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه الشریف،و حوزه های مبارکه علمیه و مردم شریف ایران و دوستداران مرجعیت در همه نقاط جهان، به اطلاع میرساند مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر ایشان،متعاقبا اعلام خواهد گردید.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی رضوان الله علیه
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون.
ساعاتی قبل قلب تپنده مرجعی بیدار و مدافع غیور حریم اهل بیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، و زبان گویای دفاع از حق واحکام الهی و خادم دلباخته آستان ملائک پاسبان حضرت ولی الله الاعظم، ارواح العالمین له الفداء، زعیم حوزه های علمیه، حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، قدس سره الشریف، از حرکت باز ایستاد و روح بلند و بی قرارش که مشتاق لقای پروردگار بود، کالبد تن را شکست و به ملکوت اعلی پیوست.
کارنامه پرافتخار این مرجع عالیقدر، مشحون از نُصح و خیرخواهی برای کیان اسلام و تشیّع و دلسوزی برای همه بندگان خدا بود.
ضمن عرض تسلیت این ضایعه جبران ناپذیر به پیشگاه مقدس مولا و محبوبش،حضرت بقيت الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه الشریف،و حوزه های مبارکه علمیه و مردم شریف ایران و دوستداران مرجعیت در همه نقاط جهان، به اطلاع میرساند مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر ایشان،متعاقبا اعلام خواهد گردید.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی رضوان الله علیه
😢15💔1
Forwarded from DinOnline دینآنلاین
شیخ الفقها و المجتهدین آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی دیده از جهان فروبست.
به همین مناسبت، دین آنلاین برگزار میکند.
گفتگو با: سید ضیاء مرتضوی و علی اشرف فتحی
به میزبانی: محمدرضا کدیور
زمان: پنجشنبه ۱۴ بهمن
ساعت: ۲۱
www.instagram.com/dinonline
🆔@dinonline
به همین مناسبت، دین آنلاین برگزار میکند.
گفتگو با: سید ضیاء مرتضوی و علی اشرف فتحی
به میزبانی: محمدرضا کدیور
زمان: پنجشنبه ۱۴ بهمن
ساعت: ۲۱
www.instagram.com/dinonline
🆔@dinonline
😢1
