Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌈🌈🌈☀️


نتیجه دانشگاه هاروارد
در موضوع
کودکان و کار در خانه
#مسئولیتپذیری
#موفقیت
#شادابی



           🌴
                   🌴
                             🌴
                       🌱
                 🌱
           🌱
                 🌱
                        🌱

@tarbiat_farda
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 گزارش تلویزیون اینترنتی دانشگاه تهران از حضور دکتر شفیعی کدکنی، دکتر ژاله آموزگار و جمعی از اساتید ادبیات در شب فراموش نشدنی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

#ادبیات


@ut_internet_tv| شبکه دانشگاه تهران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌈🌈🌈☀️

اعتراض کودک
شیرین زبان!
با چشمان نافذ!
به چی ؟!

           🌴
                   🌴
                             🌴
                       🌱
                 🌱
           🌱
                 🌱
                        🌱

@tarbiat_farda
متن کامل سخنان دکتر اسدالله مرادی در کنگره سازمان معلمان ایران
ضرورت بازاندیشی در نظام آموزش و پرورش
موضوع صحبت من درباره بی‌عدالتی‌ها در نظام آموزش و پرورش است. این موضوع را می‌توان از چند منظر بررسی کرد: یکی از جنبه‌های سخت‌افزاری و دیگری از جنبه‌های نرم‌افزاری. سال‌ها فکر می‌کردم که اگر رئیس‌جمهور یا وزیر آموزش و پرورش یا مسئولان ستادی به مدارس سر بزنند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اما به مرور زمان متوجه شدم که این دیدگاه خوش‌بینانه‌ای بود و حتی اگر رئیس‌جمهور یا وزیر هر روز به مدارس سر بزنند، باز هم تغییری در وضعیت کودکان ایجاد نخواهد شد، مگر اینکه ساختارها و رویکردها اصلاح شوند. امروز نه حال خودمان خوب است، نه حال کودکان، نه حال معلمان و نه حال مردم. از این رو، لازم است که بیشتر با هم گفتگو کنیم و بازاندیشی داشته باشیم. به دوستانی که در تشکیلات مرتبط فعالیت می‌کنند، توصیه می‌کنم که راه‌های طی‌شده را بازبینی کنند. ما همیشه باید با هم گفتگو کنیم تا بفهمیم کجا ایستاده‌ایم، معلم کجا ایستاده است، تشکیلات کجا ایستاده است و جمهوری اسلامی کجا ایستاده است.
عدالت باید در مدارس، به‌ویژه برای کودکان، در اولویت قرار گیرد
در مورد بی‌عدالتی‌ها، به اختصار می‌گویم که در صد تا صد و پنجاه سال گذشته، موضوع آزادی و عدالت همواره مطرح بوده است. البته این موضوع همیشه وجود داشته، اما در قالب تشکیلات و اردوگاه‌هایی که در جهان شکل گرفته‌اند، بحث عدالت و آزادی مطرح شده است. در نهایت، اردوگاه آزادی‌خواهان پیروز شد و اردوگاه عدالت‌خواهان شکست خورد. نمونه‌های آن را می‌توان در کشورهایی مانند شوروی و چین دید که امروز در حال بازاندیشی درباره راه‌های طی‌شده خود هستند. ما نیز باید ببینیم که در مدرسه برای یک کودک، کدام یک اولویت دارد: عدالت یا آزادی؟ من شخصاً معتقدم که علیرغم پیروزی‌های اردوگاه راست و شکست اردوگاه چپ، در مدرسه برای یک کودک، عدالت اولویت دارد. ممکن است برای یک دانشجو آزادی مهم باشد، اما برای یک کودک، عدالت باید در اولویت قرار گیرد. کودک نیاز دارد که در کلاس درس فضایی عادلانه وجود داشته باشد تا معلم بتواند با شفقت و عدالت با او رفتار کند. در آموزش و پرورش، به ویژه در دوره ابتدایی، عدالت باید بر آزادی تقدم داشته باشد، زیرا کودک مکانیزم دفاعی و جبرانی قوی‌ای در برابر آسیب‌ها ندارد.

((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/54501-2/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دیدگاه چامسکی درباره نظام‌(های) آموزشی

#سیاستگذاری_آموزشی #مدیریت_آموزشی
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱🌱🌱

کلیپ دل انگیز
از طرف یونسکو به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز.

🌾🌾🌾

@tarbiat_farda
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱🌱🌱

سخنان متفاوت محمدحسن داودی؛ مدیر مدارس کودکان کار صبح رویش در نشست ریاست جمهور با خیرین و نمایندگان موسسات نیکوکاری!

🌱به بهانه مدرسه سازی از آموزش غافل نشویم!
🌱کودکان ایران در مهم ترین دوران زندگی
به واسطه مدارس از کودکی شان محروم می شوند!
🌱مسیری که کشورهای منطقه مدت هاست شروع کرده اند. آن ها بسیاری از کارهای رایج همچون جایزه دادن و مقایسه کردن در مدارس را مثل جنایت می بینند!



https://www.instagram.com/reel/DHTy0KZoevB/?igsh=aHZ5a2p0OHRrcW51

🌾🌾🌾
@tarbiat_farda
طفیلی‌انگاری مدرسه.pdf
2.2 MB
این گزارش را معاونت راهبردی رییس‌جمهور دربارۀ وضعیت نظام آموزش‌وپرورش ایران منتشر کرده است. بخش‌هایی از گزارش را در ادامه می‌خوانید:

براساس نتایج تیمز و پرلز، ۴۰ درصد دانش‌آموزان ابتدایی و متوسطۀ اول حداقلی‌ترین سطح یادگیری را در خواندن، علوم، و ریاضی کسب نکرده‌اند و بیش از ۷۰ درصد عملکردی پایین‌تر از حد متوسط آزمون داشته‌اند.

از حدود ۷۵۰ هزار معلم که طی ۱۴ سال اخیر جذب شده‌اند، حدود ۵۰۰ هزار نفر آموزش حرفه‌ای معلمی ندیده‌اند. [اخیراً مدیرکل سابق امور تشکیلات وزارت آموزش‌وپرورش در میزگردی در روزنامۀ شرق گفته‌اند در سال ۱۳۸۸ قانونی تصویب شد که براساس آن حدود ۲۹۷ هزار نفر به‌تدریج بدون هیچ آزمون و ارزیابی جذب آموزش‌وپرورش شده‌اند. بیش از ۲۰ درصد این افراد تحصیلات کمتر از دیپلم داشته‌اند که اغلب در مدارس ابتدایی استخدام شده‌اند.]

۶۰ درصد دانش‌آموزان، دورۀ پیش‌دبستانی را نگذرانده‌اند.

درحالی‌که استاندارد ساعات آموزشی برای مقطع ابتدایی در جهان بین ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ ساعت است، زمان آموزش مدارس ابتدایی در ایران کمتر از ۶۰۰ ساعت است.

۲۰ درصد مدارس کشور فضای غیراستاندارد دارند و ۷ درصد در وضعیت بحرانی هستند.
@omidi_reza
🎯 کسانی که دیگر نمی‌خوانند، توان اندیشیدن را هم از دست می‌دهند

🔴 کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر می‌کرد «مشغول چه کار بیهوده‌ای هستم!» امروزه خیلی از آدم‌ها وقتی مجبور می‌شوند متنی بنویسند که طولانی‌تر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا می‌کنند. به خودشان می‌گویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمی‌کنند. انسان‌ها در خواندن متن‌های طولانی به مشکل خورده‌اند.

🔴 مجموعه‌ای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.

🔴 دستگاه‌های دیجیتال باعث شده‌اند انسان‌های امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آن‌ها دیگر مثل قبل نمی‌خوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربه‌ای تکه‌تکه، کوتاه‌مدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آن‌ها در قالب متن‌های چند کلمه‌ای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه می‌شویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت‌های «خواندن عمیق» است.

🔴 خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روان‌شناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متن‌های طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسان‌ها افزایش یافت.

🔴 مردم با خواندنِ متن‌های مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسان‌ها، توانستند دنیا را از چشم آن‌ها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آن‌ها دربارۀ موضوعاتی مثل برده‌داری، شکنجه، ساحره‌سوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوع‌دوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دوران‌سازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متن‌های تکه‌پاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم می‌کند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.

🔴 ماریان وولف، محقق آمریکایی، می‌نویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرول‌کردن، نصفه‌نیمه خواندن یا ذخیره‌کردن متن‌هاییم تا در آینده‌ای نامعلوم آن‌ها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.

🔴 خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «ساده‌گرایی» در دنیای امروز است. ساده‌گرایی یعنی تمایل به ساده‌کردن هر چیز پیچیده‌. اظهار‌نظرها و موضع‌گیری‌های یک‌خطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر می‌گوید: استادِ ساده‌گراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاست‌مداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر می‌گوید: «هر وقت سیاستمداران شروع می‌کنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».


📌 آنچه خواندید مروری است بر یادداشت سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over) که در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.


@tarjomaanweb
💠 #مقاله

🔺نگاهی به کوه یخ بی عدالتی‌ها در آموزش و پرورش! (با رویکرد پدیدارشناسانه)

بخش اول

اسدالله مرادی،
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران

منبع: معلم‌نامه

به جای مقدمه:

سال ها بود که تصور می کردم اگر شخص وزیر آموزش و پرورش و اعضای ستادی و مولفان کتاب‌های درسی و نیز اصحاب علوم تربیتی به مدرسه ها بروند و از نزدیک با مشکلات و مسائل مدرسه مواجه شوند و آن‌ها را بازتاب دهند، دقیق تر و موثرتر می‌توان نسبت به مسائل و آسیب‌های مدرسه چاره اندیشی کرد. اما گذشت زمان سبب شد تا از این نظر خام خود عدول کنم. آن‌گاه صدها ساعت پیرامون مسائل آموزش و پرورش با دانشجویان و معلمان و والدین به بحث و گفتگو نشستم و خیلی به زمین گرم و تفتیده مسائل مدرسه خوردم تا به این اندیشه رسیدم که اگر ما مسئله نداشته باشیم ولو هزار اندر هزار بار هم به مدرسه برویم ممکن است برای آن کودک آسیب دیده از مدرسه سودی نداشته باشد.
اکنون چند سالی سخت به این باور رسیده‌ام که کوهی از مسائل در خانه و مدرسه بر سر کودکان آوار می شود و چه بسا با خیرخواه‌ترین نیت‌ها؛ و از همه مهم‌تر و جان فرساتر این‌که بسامد و فراوانی این مسائل و درآمیختن آن‌ها با نیت‌های خیر و آگهی‌های چشم‌نواز موسسات آموزشی ذی‌نفع، همه دست به دست هم داده که مسائل مدرسه و آسیب‌های ناشی از آن‌ها عادی و نرمال‌سازی شود!
نمی دانم در جایی که ضدارزش جای ارزش را گرفته، ضد پرورش به جای پرورش نشسته، و ناهنجار جای بهنجار را تنگ کرده است، آیا می‌توان وارد بحث و گفت‌وگو و روشنگری شد؟ به‌راستی چگونه می‌توان گره‌ای از این کار فرو بسته گشود؟ آیا راهبرد و راهکاری برای حل مسائل مدرسه وجود دارد؟ پاسخم مثبت است اما ره هموار نیست! در ۴۵ سال گذشته چند بار برای آموزش و پرورش برنامه و سند نوشتیم، اما تو گویی مسائل آموزش‌وپرورش روز به روز پیچیده‌تر و بغرنج‌تر شده است! چرا؟!
از اوایل قرن گذشته میلادی آرمان «آزادی» و «عدالت» جهان را به دو اردوگاه بزرگ چپ و راست تقسیم کرد و حکومت‌های کمونیستی نیمی از جهان را به تسخیر خود درآوردند؛ اما در نهایت کفه ترازو به نفع آرمان آزادی چربید و حکومت‌های اردوگاه چپ یکی پس از دیگری فرو ریختند؛ از حکومت‌های اروپای شرقی گرفته تا اتحاد جماهیر شوروی و تا چین از شعارهای کمونیستی خود هر یک به شکل عدول کردند. در این میان البته بعضی کشورها نیز با سنتز دو آرمان آزادی و عدالت به تشکیل حکومت‌های سوسیال دموکراسی دست زدند.
در آموزش و پرورش رسمی و عمومی اما در همین مدت، بیش و کم حرف از عدالت و برابری آموزشی مطرح بوده و هر چه به این طرف آمده‌ایم، عدالت در ابعاد گوناگون با وسواس بیشتر موضوعیت پیدا کرده است تا امروز که به عنوان یک آرمان بزرگ و بدون چون و چرا، در همه کشورها مطرح است!
بشر برای رسیدن به این آرمان بزرگ در آموزش پرورش راهی بس بلند و ناهموار را طی کرده است.
«کشورهای عضو، حقوق مندرج در پیمان‌نامه حاضر را برای هر یک از کودکانی که در حوزه قضایی آن‌ها هستند، بدون هرگونه تبعیض و بدون توجه به نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر، ملیت، قومیت، پیشینه اجتماعی، دارایی، معلولیت، تولد یا سایر موقعیت‌ها برای کودک یا والدین یا سرپرستان قانونی او محترم شمرده و تضمین خواهند کرد».(پیمان نامه حقوق کودک)
در دو سه دهه اخیر شعار «آموزش و پرورش برای همه» با حساسیتی به مراتب انسانی‌تر و بر مبنای کرامت ذاتی کودکان طرح و توسعه یافته است.

در این دوره:
۱. پیمان نامه حقوق کودک با نگاه نو و کودک محورانه در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید.(۱۹۸۹)
۲. سرانه آموزشی در بعضی کشورها به بالای ۲۰هزار دلار و در کشوری مثل سوئد به ۳۰هزار دلار رسید.
۳. کشورهای اسکاندیناوی الگوی آموزش کودک محور و انسان گرا را مبنای آموزش و پرورش خود قرار دادند و برای دیگر کشورها الگو شدند.
۴. عدالت آموزشی با حساسیتی به مراتب بیشتر دنبال شد و حتی تغذیه و ابزار آموزشی رایگان و غیره را نیز شامل گردید.
۵. سن کودک در پیمان نامه حقوق کودک به ۱۸ سال می‌رسد.
۶. دوره ابتدایی مهم‌تر و سرنوشت سازتر تلقی شد.
۷. سند ۲۰۳۰ یونسکو(۲۰۱۵) با اهداف توسعه پایدار تصویب گردید.


اما در همین دوره سازوکار ساز آموزش و پرورش ما با تحولات و پیشرفت‌های آموزشی و پرورشی جهان کوک نبوده و ما به نوعی نعل واژگون زده‌ایم؛ به‌خصوص در موضوع مهم برابری و عدالت آموزشی!

درد دو سه دهه اخیر:

برای تاسیس انواع مدارس خاص و ویژه دولتی مجوز صادر شد که این در عمل به طبقاتی/کاستی شدن نظام آموزش منجر شده است.

⤵️
⤴️

✓ مدارس رقابتی به شکل‌های گوناگون ظهور کرده‌اند.
✓ استرس رقابت، از کنکور به دوره ابتدایی کشیده شده است.
✓ سرانه آموزشی ما به حدود ۳۰۰ دلار رسیده که بسیار ناچیز است.

هر چند دو آرمان «آزادی» و «عدالت» همواره برای بشر مهم بوده و همچنان هم نیز هست؛ اما تجربه یکی دو قرن اخیر بشر یک بیانگر آن است که در حکومت و حکمرانی، آزادی بر عدالت تقدم دارد، چرا که آزادی ضامن عدالت است. اما در آموزش و پرورش تو گویی عدالت و برابری آموزشی بر آزادی تقدم دارد و برای نیل به آزادی، نخست آموزش و پرورش باید از یک سازه بزرگ و نیرومند عدالت محور برخوردار باشد. به عبارت دیگر شایسته است که تمام بخش‌ها و اجزای فضای آموزش و پرورش، چه به جهت مادی و سخت افزاری و چه به جهت فکری فرهنگی و معنوی و نرم‌افزاری، سازش با عدالت کوک شود؛ چرا که کودک معصوم و بی‌دفاع در مرتبه نخست موضوع آن است و قرار است در فضای آن ببالد و رشد کند!
پر بیراه نیست اگر بگوییم در صورتی نوای خوش سمفونی بزرگ آموزش‌وپرورش به دل میلیون‌ها کودک می‌نشیند و به آنان جان می‌بخشد که ساز آن هر لحظه با عدالت کوک شود. عدالت به مثابه خون است در شریان‌ها و مویرگ‌های پیکره بزرگ آموزش و پرورش. با عدالت و برابری آموزشی، به مثابه پایه‌ای‌ترین اصل آموزش و پرورش، می‌توان به دیگر آرمان‌های انسانی رسید، نه برعکس. به عبارت دیگر اگر، به هر دلیلی، در حق معلمان و مربیان و دانش آموزان عدالت و انصاف رعایت نشود، اوضاع رو به وخامت می نهد و مثل دومینو، بستری فراهم می شود برای آوار شدن یک سلسله نابهنجاری‌های پی در پی بر پیکره آموزش و پرورش.

#عدالت
#عدالت‌آموزشی
#برابری‌آموزش، #برابری‌اجتماعی
#اسدالله‌مرادی

🔹🔹🔹

🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️حسن عشایری در اهمیتِ آموزش و پرورش سخن می‌گوید🔺

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
🎯 دست از سر پدر مادرها بردارید
— کندوکاو در دوران کودکی همیشه راه‌حل درمان رنج‌های امروز نیست

🔴 نیکلاس سرنینگ، روان‌درمانگر و روان‌شناس با تجربه‌ای ا‌ست که بیست سال از عمرش را صرف کار درمان، آموزش و تحقیق در حوزۀ روان‌درمانی اگزیستانسیال و روان‌درمانیِ کودک کرده. او با نیت نجات‌بخشی و امید به بهتر کردن جهان به این حرفه پا گذاشت: کندوکاو در ریشه‌های رنج، کمک به کودکان و حل‌وفصل تروماهای گذشته. همه این‌ها برایش مقدس بودند. اما کم‌کم متوجه شد چیزی در این روایت نمی‌خواند. درمان‌هایی که قرار بود رهایی‌آور باشند، گاهی پریشانی بیشتری می‌آفریدند.

🔴 سرنینگ، اکنون پس از سال‌ها تجربه، با تردید بزرگی روبه‌رو است: آیا آنچه امروز به‌عنوان روان‌درمانی می‌شناسیم، بیش از آنکه راه نجات باشد، راهی به بیراهه نیست؟ او رفته رفته از روان‌درمانیِ متعارف، به‌ویژه روان‌پویشی، فاصله گرفت؛ نه فقط در نقد تکنیک‌های متداول، بلکه در زیر سؤال‌بردن پیش‌فرض‌های نظریِ اساسی آن: اینکه رنج انسان ریشه در تروماهای دوران کودکی دارد یا اینکه پرداختن به احساسات منفی راهی برای عبور از آن‌هاست. او حالا می‌نویسد بسیاری از روان‌درمانی‌های رایج نه‌تنها شواهد علمی کافی ندارند، بلکه در مواردی می‌توانند به افراد آسیب برسانند.

🔴 تغییر نگاه سرنینگ ناگهانی نبود. نقطۀ عطف چرخش او از علم آمد: نخستین‌بار با خواندن کتاب «نقشۀ آفرینش» از رابرت پلومین. این کتاب، بر پایۀ دهه‌ها تحقیق گسترده بر روی دوقلوهایی نوشته شده است که به دور از هم و در محیط‌های خانوادگی متفاوت بزرگ شده‌اند. تحقیقات پلومین نشان می‌داد که تأثیر تربیت والدین و محیط کودکی بر شخصیت افراد، در مقایسه با ژنتیک، بسیار ناچیز است. او سپس سراغ کتاب «هیچ دوتایی شبیه هم نیست» از جودیت ریچ هریس رفت که همین نتایج را با استناد به مطالعات متعدد تأیید می‌کرد.

🔴 یافته‌های علمی جدیددر حوزۀ روان‌شناسی تکاملی و شواهد تجربی شالودۀ بسیاری از نظریه‌های روان‌پویشی را برای سرنینگ زیر سؤال برد. اگر دوقلوهای همسان که جدا از هم بزرگ شده‌اند، شخصیت‌های مشابه دارند، و خواهرخوانده‌هایی که با هم بزرگ شده‌اند، تفاوت‌های شخصیتی زیادی دارند، آنگاه نقش محیط خانوادگی، برخلاف ادعای بسیاری از مکاتب درمانی، احتمالاً چندان تعیین‌کننده نیست. این یافته‌ها برای سرنینگ، که باور داشت ریشۀ رنج را باید در رویدادهای دوران کودکی جست‌وجو کرد، ویرانگر بود. او به این نتیجه رسید که فهم ما از منشأ رنج روانی نیازمند بازنگری جدی است.

🔴 سرنینگ می‌نویسد که شواهد قاطعی وجود ندارد که نشان دهد تجربه‌های نامطلوب دوران کودکی به‌طور مستقیم موجب اختلالات روانی در بزرگسالی می‌شوند. آنچه با اختلالات روانی همبستگی دارد «یادآوری منفی» تجربیات دوران کودکی ا‌ست نه خود آن تجربیات. او دید که درمان‌های مبتنی بر تروما، بیش از آن‌که به درمان کمک کنند، مراجع را در چرخه‌ای از قربانی‌بودن، بازگویی درد و تفسیر بی‌پایان گذشته گرفتار می‌کنند و بسیاری از درمانگران آنچه را که هنوز ثابت نشده، همچون حقیقتی علمی ارائه می‌دهند.

@tarjomaanweb👇
2025/10/21 22:23:56
Back to Top
HTML Embed Code: