#نفی_غلو #سران_غلات
💥 زراره اعلی الله مقامه:
با این کلامِ امام صادق علیه السلام، دهان یک غالی را بستم، او لال شد از پاسخ ...
➖... وَ رُوِیَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّهُ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ علیه السلام إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَبَإٍ یَقُولُ بِالتَّفْوِیضِ فَقَالَ وَ مَا التَّفْوِیضُ قُلْتُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَفَوَّضَ إِلَیْهِمَا فَخَلَقَا وَ رَزَقَا وَ أَمَاتَا وَ أَحْیَیَا فَقَالَ علیه السلام کَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ إِذَا انْصَرَفْتَ إِلَیْهِ فَاتْلُ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةَ الَّتِی فِی سُورَةِ الرَّعْدِ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ فَانْصَرَفْتُ إِلَی الرَّجُلِ فَأَخْبَرْتُهُ فَکَأَنِّی أَلْقَمْتُهُ حَجَراً أَوْ قَالَ فَکَأَنَّمَا خَرِسَ...
✍🏻 از زراره روایت شده که به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: یکی از اولاد عبداللَّه بن سبا قائل به تفویض است. فرمودند: منظورش چیست؟ عرض کردم: میگوید خداوند تبارک و تعالی، حضرت رسول و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما را آفرید و به آنها واگذاشت تا بیافرینند و روزی دهند و بمیرانند و زنده گردانند. امام علیه السلام فرمودند: دشمن خدا دروغ میگوید، هر وقت پیش او رفتی، این آیه سوره رعد را برایش بخوان: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» رعد_ ۱۷ {یا برای خدا شریکانی پنداشتهاند که مانند آفرینش او آفریدهاند؟ و در نتیجه آفرینش بر آنان مشتبه شده است، بگو خدا آفریننده هر چیزی است و اوست یگانه قهار} زراره گوید: من پیش او رفتم و آنچه امام صادق علیه السلام فرموده بود را به او گفتم. تو گویی دهانش را با سنگ بستم. یا گفت: تو گویی لال شد.
📗اعتقادات، صدوق رحمه الله، نشر کنگره شیخ مفید رحمه الله، ص ١٠٠
@tazvir3
💥 زراره اعلی الله مقامه:
با این کلامِ امام صادق علیه السلام، دهان یک غالی را بستم، او لال شد از پاسخ ...
➖... وَ رُوِیَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّهُ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ علیه السلام إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَبَإٍ یَقُولُ بِالتَّفْوِیضِ فَقَالَ وَ مَا التَّفْوِیضُ قُلْتُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَفَوَّضَ إِلَیْهِمَا فَخَلَقَا وَ رَزَقَا وَ أَمَاتَا وَ أَحْیَیَا فَقَالَ علیه السلام کَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ إِذَا انْصَرَفْتَ إِلَیْهِ فَاتْلُ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةَ الَّتِی فِی سُورَةِ الرَّعْدِ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ فَانْصَرَفْتُ إِلَی الرَّجُلِ فَأَخْبَرْتُهُ فَکَأَنِّی أَلْقَمْتُهُ حَجَراً أَوْ قَالَ فَکَأَنَّمَا خَرِسَ...
✍🏻 از زراره روایت شده که به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: یکی از اولاد عبداللَّه بن سبا قائل به تفویض است. فرمودند: منظورش چیست؟ عرض کردم: میگوید خداوند تبارک و تعالی، حضرت رسول و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما را آفرید و به آنها واگذاشت تا بیافرینند و روزی دهند و بمیرانند و زنده گردانند. امام علیه السلام فرمودند: دشمن خدا دروغ میگوید، هر وقت پیش او رفتی، این آیه سوره رعد را برایش بخوان: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» رعد_ ۱۷ {یا برای خدا شریکانی پنداشتهاند که مانند آفرینش او آفریدهاند؟ و در نتیجه آفرینش بر آنان مشتبه شده است، بگو خدا آفریننده هر چیزی است و اوست یگانه قهار} زراره گوید: من پیش او رفتم و آنچه امام صادق علیه السلام فرموده بود را به او گفتم. تو گویی دهانش را با سنگ بستم. یا گفت: تو گویی لال شد.
📗اعتقادات، صدوق رحمه الله، نشر کنگره شیخ مفید رحمه الله، ص ١٠٠
@tazvir3
👍1
#وکلای_اربعه #منکرین_غیبت_صغری #نفی_غلو #سران_غلات
⚫️ پرسش و پاسخی مهم از وکیل سومِ امام عصر عجل الله تعالی فرجه، درباره شهادت امام حسین علیه السلام، و تقوای ایشان در پاسخ گفتن
✅ نظر شخصی ندادم و آنچه گفتم از جانب امامم گفتم
⭕️ شیخ صدوق رحمه الله از محمّد بن ابراهیم طالقانی نقل میکند که گفت: من نزد جناب حسین بن روح اعلی الله مقامه بودم که شخصی برخاست و گفت: میخواهم از تو در مورد موضوعی سؤال بپرسم. گفتند: هرچه در نظر داری بپرس. گفت: بمن بگویید آیا امام حسین علیه السّلام ولیِ خدا بود یا نه؟ گفتند: بله، گفت: آیا قاتل امام حسین دشمن خدا بود یا نه؟ گفتند: بله، گفت: آیا جایز است که خداوند دشمن خود را بر دوست خویشتن مسلط نماید ⁉️ (ادعای غلات) ایشان گفتند: جوابی را که بتو میگویم درک کن، بدان که خدای عز و جل علناً با مردم سخن نمیگوید، بلکه پیامبرانی را از جنس و صنف بشر نظیر خودشان برای آنان فرستاد. اگر خداوند پیامبرانی را برای بشر میفرستاد که هم جنس و هم شکل آنان نبودند، مردم از ایشان دور میشدند و سخن آنان را قبول نمیکردند، اما هنگامی که پیامبرانی از جنس بشر برای ایشان آمدند و غذا خوردند و در بازارها راه رفتند، به پیامبران خود گفتند: شما هم مثل خود ما هستید، ما سخن شما را نمی پذیریم مگر این که معجزهای بکنید که ما از آوردن مانند آن عاجز هستیم. در این صورت ما متوجه میشویم که آوردن معجزه به شما اختصاص دارد و ما قادر به آن نیستیم. لذا خداوند عز و جل معجزاتی به انبیا علیهم السّلام عطا کرد که مردم از آوردن آنها عاجز بودند. یکی از انبیاء بعد از اینکه مردم را از عذاب خداوند بیم دادند، طوفان را از باب معجزه آوردند و کلیه افرادی که طغیان کردند و متمرد بودند غرق شدند. یکی از پیامبران را در آتش انداختند و آتش بر او از باب معجزه سرد و سلامت شد. یکی از پیامبران از سنگِ سخت شتر درآورد و در پستان آن شیر جاری نمود.، برای یکی از انبیاء دریا شکافته شد و از میان سنگ چشمه آب جاری گردید و عصای او که از چوب خشک بود تبدیل به اژدها گردید و سِحر و جادوی ساحران را باطل نمود. یکی از پیامبران شخص کور و مرضِ پیسی را شفا میداد و اموات را به اجازه خداوند زنده میکرد و به آنان از آنچه میخوردند و در خانههای خود ذخیره میکردند خبر میداد. یکی از پیغمبران شق القمر کرد و حیواناتی از قبیل شتر و گرگ و غیره با او سخن میگفتند. هنگامی که انبیا از این قبیل معجزات آوردند و امتهای ایشان از اظهار اینگونه معجزات عاجز شدند، خداوند بخاطر تقدیرات و لطف و حکمتی که نسبت به بندگان خود داشت، پیامبران را با این معجزاتی که داشتند، گاهی غالب و گاهی مغلوب، گاهی مسلط و قاهر و گاهی مقهور میساخت. اگر خداوند عز و جل انبیاء را در همه حال غالب و قاهر میگردانید و آنان را مبتلا و مورد آزمایش قرار نمیداد، مردم ایشان بجای خداوند میپرستیدند و از طرفی هم فضیلت و ارزش صبر بر بلا و محنت و امتحانات آنان شناخته نمیشد. لذا خداوند عز و جل حال پیامبران را از این لحاظ نظیر حالِ دیگران قرار داد تا در هنگام محنت و بلا صبور، و در هنگام عافیت و غلبه بر دشمنان سپاسگزار و در همه احوال فروتن باشند، متکبر و جبار نباشند، و از جهتی هم مردم بدانند که پیامبران خدایی دارند که او خالق و مدبر آنان است. سپس مردم خداوند را پرستش کرده و از پیامبران او اطاعت نمایند و بدین وسیله بر افرادی که سرکشی کرده و مدعی خدایی پیامبران میشوند یا نسبت به دستور انبیاء عناد و مخالفت و نافرمانی و انکار میکنند، اتمام حجت شود. و از جهتی هم، آن کسی که با دلیل و برهان هلاک شده، هلاک شود و آن شخصی که با دلیل و برهان زنده گردیده، زنده شود.
👈🏻 محمّد بن ابراهیم طالقانی میگوید: من فردای آن روز نزد جناب حسین بن روح برگشتم و با خود میگفتم: جوابهایی که دیروز ایشان بمن داد، از پیش خودش بود یا نه؟! وقتی نزد ایشان رفتم، ایشان پیش دستی کرده و بمن گفتند:
«لَأَنْ أَخِرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفَنِی الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِیَ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقُولَ فِی دِینِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِرَأْیِی وَ مِنْ عِنْدِ نَفْسِی بَلْ ذَلِکَ عَنِ الْأَصْلِ وَ مَسْمُوعٌ عَنِ الْحُجَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ.»
💥اگر من از آسمان فرود آیم و پرندهای مرا برُباید، یا باد مرا در مکان بسیار دوری پرتاب نماید، برایم بهتر است از اینکه مطلبی را از دین خداوند به رأی و از پیش خود بگویم. جوابهایی که من بتو دادم از اصل (یعنی حضرت حجت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) شنیده شده است.
📚 علل الشرايع، صدوق رحمه الله، باب ١٧٧، حدیث ١ ➖ و کمال الدین، صدوق رحمه الله، نشر: دارالکتب الاسلامیه، ٢ _ ۵٠٧
@tazvir3
⚫️ پرسش و پاسخی مهم از وکیل سومِ امام عصر عجل الله تعالی فرجه، درباره شهادت امام حسین علیه السلام، و تقوای ایشان در پاسخ گفتن
✅ نظر شخصی ندادم و آنچه گفتم از جانب امامم گفتم
⭕️ شیخ صدوق رحمه الله از محمّد بن ابراهیم طالقانی نقل میکند که گفت: من نزد جناب حسین بن روح اعلی الله مقامه بودم که شخصی برخاست و گفت: میخواهم از تو در مورد موضوعی سؤال بپرسم. گفتند: هرچه در نظر داری بپرس. گفت: بمن بگویید آیا امام حسین علیه السّلام ولیِ خدا بود یا نه؟ گفتند: بله، گفت: آیا قاتل امام حسین دشمن خدا بود یا نه؟ گفتند: بله، گفت: آیا جایز است که خداوند دشمن خود را بر دوست خویشتن مسلط نماید ⁉️ (ادعای غلات) ایشان گفتند: جوابی را که بتو میگویم درک کن، بدان که خدای عز و جل علناً با مردم سخن نمیگوید، بلکه پیامبرانی را از جنس و صنف بشر نظیر خودشان برای آنان فرستاد. اگر خداوند پیامبرانی را برای بشر میفرستاد که هم جنس و هم شکل آنان نبودند، مردم از ایشان دور میشدند و سخن آنان را قبول نمیکردند، اما هنگامی که پیامبرانی از جنس بشر برای ایشان آمدند و غذا خوردند و در بازارها راه رفتند، به پیامبران خود گفتند: شما هم مثل خود ما هستید، ما سخن شما را نمی پذیریم مگر این که معجزهای بکنید که ما از آوردن مانند آن عاجز هستیم. در این صورت ما متوجه میشویم که آوردن معجزه به شما اختصاص دارد و ما قادر به آن نیستیم. لذا خداوند عز و جل معجزاتی به انبیا علیهم السّلام عطا کرد که مردم از آوردن آنها عاجز بودند. یکی از انبیاء بعد از اینکه مردم را از عذاب خداوند بیم دادند، طوفان را از باب معجزه آوردند و کلیه افرادی که طغیان کردند و متمرد بودند غرق شدند. یکی از پیامبران را در آتش انداختند و آتش بر او از باب معجزه سرد و سلامت شد. یکی از پیامبران از سنگِ سخت شتر درآورد و در پستان آن شیر جاری نمود.، برای یکی از انبیاء دریا شکافته شد و از میان سنگ چشمه آب جاری گردید و عصای او که از چوب خشک بود تبدیل به اژدها گردید و سِحر و جادوی ساحران را باطل نمود. یکی از پیامبران شخص کور و مرضِ پیسی را شفا میداد و اموات را به اجازه خداوند زنده میکرد و به آنان از آنچه میخوردند و در خانههای خود ذخیره میکردند خبر میداد. یکی از پیغمبران شق القمر کرد و حیواناتی از قبیل شتر و گرگ و غیره با او سخن میگفتند. هنگامی که انبیا از این قبیل معجزات آوردند و امتهای ایشان از اظهار اینگونه معجزات عاجز شدند، خداوند بخاطر تقدیرات و لطف و حکمتی که نسبت به بندگان خود داشت، پیامبران را با این معجزاتی که داشتند، گاهی غالب و گاهی مغلوب، گاهی مسلط و قاهر و گاهی مقهور میساخت. اگر خداوند عز و جل انبیاء را در همه حال غالب و قاهر میگردانید و آنان را مبتلا و مورد آزمایش قرار نمیداد، مردم ایشان بجای خداوند میپرستیدند و از طرفی هم فضیلت و ارزش صبر بر بلا و محنت و امتحانات آنان شناخته نمیشد. لذا خداوند عز و جل حال پیامبران را از این لحاظ نظیر حالِ دیگران قرار داد تا در هنگام محنت و بلا صبور، و در هنگام عافیت و غلبه بر دشمنان سپاسگزار و در همه احوال فروتن باشند، متکبر و جبار نباشند، و از جهتی هم مردم بدانند که پیامبران خدایی دارند که او خالق و مدبر آنان است. سپس مردم خداوند را پرستش کرده و از پیامبران او اطاعت نمایند و بدین وسیله بر افرادی که سرکشی کرده و مدعی خدایی پیامبران میشوند یا نسبت به دستور انبیاء عناد و مخالفت و نافرمانی و انکار میکنند، اتمام حجت شود. و از جهتی هم، آن کسی که با دلیل و برهان هلاک شده، هلاک شود و آن شخصی که با دلیل و برهان زنده گردیده، زنده شود.
👈🏻 محمّد بن ابراهیم طالقانی میگوید: من فردای آن روز نزد جناب حسین بن روح برگشتم و با خود میگفتم: جوابهایی که دیروز ایشان بمن داد، از پیش خودش بود یا نه؟! وقتی نزد ایشان رفتم، ایشان پیش دستی کرده و بمن گفتند:
«لَأَنْ أَخِرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفَنِی الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِیَ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقُولَ فِی دِینِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِرَأْیِی وَ مِنْ عِنْدِ نَفْسِی بَلْ ذَلِکَ عَنِ الْأَصْلِ وَ مَسْمُوعٌ عَنِ الْحُجَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ.»
💥اگر من از آسمان فرود آیم و پرندهای مرا برُباید، یا باد مرا در مکان بسیار دوری پرتاب نماید، برایم بهتر است از اینکه مطلبی را از دین خداوند به رأی و از پیش خود بگویم. جوابهایی که من بتو دادم از اصل (یعنی حضرت حجت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) شنیده شده است.
📚 علل الشرايع، صدوق رحمه الله، باب ١٧٧، حدیث ١ ➖ و کمال الدین، صدوق رحمه الله، نشر: دارالکتب الاسلامیه، ٢ _ ۵٠٧
@tazvir3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#وکلای_اربعه #منکرین_غیبت_صغری #سران_غلات #نفی_غلو
👈🏻 با توجه به اشتراک نظر غلات و منکرین غیبت صغری و خدشهکنندگان به جایگاه جناب حسین بن روح اعلی الله مقامه، بد نیست اشارهای به جايگاه وکلای اربعه داشته باشیم، و در آخر تحلیل کنیم که چرا غلات جایگاه وکلای اهل بیت علیهم السلام را نپذیرفتند⁉️
🎥 اشارهای به منزلت و جایگاه جناب حسین بن روح اعلی الله مقامه، در بیان آیت الله وحید خراسانی حفظه الله
@tazvir3
👈🏻 با توجه به اشتراک نظر غلات و منکرین غیبت صغری و خدشهکنندگان به جایگاه جناب حسین بن روح اعلی الله مقامه، بد نیست اشارهای به جايگاه وکلای اربعه داشته باشیم، و در آخر تحلیل کنیم که چرا غلات جایگاه وکلای اهل بیت علیهم السلام را نپذیرفتند⁉️
🎥 اشارهای به منزلت و جایگاه جناب حسین بن روح اعلی الله مقامه، در بیان آیت الله وحید خراسانی حفظه الله
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
🔹علامه مجلسی رحمه الله:
ذکر الشیخ بعض أصحاب الأئمة صلوات الله علیهم الممدوحین ثم قال فأما السفراء الممدوحون فی زمان الغیبة فأولهم من نصبه أبو الحسن علی بن محمد العسکری و أبو محمد الحسن بن علی بن محمد ابنه علیهم السلام و هو الشیخ الموثوق به أبو عمرو عثمان بن سعید العمري.
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله، جمعی از اصحاب ائمه علیهم السلام را که مدح شدهاند نام برده، آنگاه میگوید: سُفرایی که از جانب ائمه علیهم السلام به نیکی یاد شدهاند، نخستین آنها مرد جلیل القدری است که امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهماالسّلام او را توثیق فرمودهاند و او شیخ موثق "ابوعمرو عثمان بن سعید عمری" است.
و کان الشیعة إذا حملوا إلی أبی محمد علیه السلام ما یجب علیهم حمله من الأموال أنفذوا إلی أبی عمرو فیجعله فی جراب السمن و زقاقه و یحمله إلی أبی محمد علیه السلام تقیة و خوفا.
✍🏻 شیعیان اموالی را که برای امام حسن عسکری علیه السلام میآوردند، به وی میدادند و او از ترس، آنها را میان ظرفهای روغن پنهان کرده و بدین گونه به خانه امام علیه السّلام میرساند!
📚 بحار الأنوار، ج ٥١ ص ٣٤٢
@tazvir3
🔹علامه مجلسی رحمه الله:
ذکر الشیخ بعض أصحاب الأئمة صلوات الله علیهم الممدوحین ثم قال فأما السفراء الممدوحون فی زمان الغیبة فأولهم من نصبه أبو الحسن علی بن محمد العسکری و أبو محمد الحسن بن علی بن محمد ابنه علیهم السلام و هو الشیخ الموثوق به أبو عمرو عثمان بن سعید العمري.
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله، جمعی از اصحاب ائمه علیهم السلام را که مدح شدهاند نام برده، آنگاه میگوید: سُفرایی که از جانب ائمه علیهم السلام به نیکی یاد شدهاند، نخستین آنها مرد جلیل القدری است که امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهماالسّلام او را توثیق فرمودهاند و او شیخ موثق "ابوعمرو عثمان بن سعید عمری" است.
و کان الشیعة إذا حملوا إلی أبی محمد علیه السلام ما یجب علیهم حمله من الأموال أنفذوا إلی أبی عمرو فیجعله فی جراب السمن و زقاقه و یحمله إلی أبی محمد علیه السلام تقیة و خوفا.
✍🏻 شیعیان اموالی را که برای امام حسن عسکری علیه السلام میآوردند، به وی میدادند و او از ترس، آنها را میان ظرفهای روغن پنهان کرده و بدین گونه به خانه امام علیه السّلام میرساند!
📚 بحار الأنوار، ج ٥١ ص ٣٤٢
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
❇️ منزلت والای جناب عثمان بن سعید رحمه الله
✍🏻 ابوالعباس احمد بن علی بن نوح سیرافی، به سند خود از محمد بن اسماعیل و علی ابن عبداللَّه حسنیان روایت کردند که گفتند: در سامراء خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام رسیدیم. دیدیم گروهی از شیعیان و دوستان حضرت نیز در حضورش شرفیاب هستند در آن وقت "بَدر" خادم حضرت آمد و عرض کرد: آقا! جمعی با حالت افسرده و غبارآلود، آمده اند درب خانه. حضرت فرمود: اینان عدهای از شیعیان ما در یمن هستند. تا آنجا که حضرت به خادم فرمودند: «برو و عثمان بن سعید را نزد من بیاور! » چیزی نگذشت که عثمان بن سعید آمد. حضرت به وی فرمود: «ای عثمان! تو وکیل من و بر ضبط اموال، موثق و امین هستی. برو و اموالی را که این چند نفر یمنی آوردهاند بگیر.» راوی میگوید: ما عرض کردیم: آقا! بخدا قسم ما عثمان بن سعید را از شیعیانِ برگزیده میدانیم و امروز با این فرمایش، مقام او را در خدمتگزاری حضرتت آشکارتر فرمودید و بخوبی میدانیم که او وکیل شما و در ضبط اموال شرعی مورد وثوق شماست. فرمودند: آری، گواه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و فرزندش "محمد بن عثمان" وکیل فرزند من مهدی شماست.
📚 بحارالانوار، ج ٥١ ص ٣٤٣ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
❇️ منزلت والای جناب عثمان بن سعید رحمه الله
✍🏻 ابوالعباس احمد بن علی بن نوح سیرافی، به سند خود از محمد بن اسماعیل و علی ابن عبداللَّه حسنیان روایت کردند که گفتند: در سامراء خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام رسیدیم. دیدیم گروهی از شیعیان و دوستان حضرت نیز در حضورش شرفیاب هستند در آن وقت "بَدر" خادم حضرت آمد و عرض کرد: آقا! جمعی با حالت افسرده و غبارآلود، آمده اند درب خانه. حضرت فرمود: اینان عدهای از شیعیان ما در یمن هستند. تا آنجا که حضرت به خادم فرمودند: «برو و عثمان بن سعید را نزد من بیاور! » چیزی نگذشت که عثمان بن سعید آمد. حضرت به وی فرمود: «ای عثمان! تو وکیل من و بر ضبط اموال، موثق و امین هستی. برو و اموالی را که این چند نفر یمنی آوردهاند بگیر.» راوی میگوید: ما عرض کردیم: آقا! بخدا قسم ما عثمان بن سعید را از شیعیانِ برگزیده میدانیم و امروز با این فرمایش، مقام او را در خدمتگزاری حضرتت آشکارتر فرمودید و بخوبی میدانیم که او وکیل شما و در ضبط اموال شرعی مورد وثوق شماست. فرمودند: آری، گواه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و فرزندش "محمد بن عثمان" وکیل فرزند من مهدی شماست.
📚 بحارالانوار، ج ٥١ ص ٣٤٣ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
🔻 شیخ طوسی رحمه الله:
توقیعات حضرت صاحب الامر علیه السّلام به دست "عثمان بن سعید" و وکیل دوم یعنی فرزندش "محمد بن عثمان" برای شیعیان و خواصِ شیعه صادر میگشت. آن توقیعات، متضمن امر و نهی و جواب سؤالات شیعیان از حضرتش و به همان خطی بود که در زمان امام حسن عسکری علیه السّلام نوشته میشد. شیعیان نیز همگی عدالت آنها را میشناختند. تا اینکه عثمان بن سعید رحلت کرد و پسرش" ابوجعفر محمد بن عثمان" او را غسل داد و پس از وی، بجای او منصوب گشت و همه اموری را که پدرش متکفل بود، به وی واگذار شد. تمام شیعیان عدالت و وثاقت و امانتداری او را میستودند، زیرا پیشتر گفتیم که از جانب امام حسن عسکری علیه السّلام تصریح بر امانتداری و عدالت او شد و دستور دادند که مردم در حال حیات حضرت و بعد از رحلت وی و زمان پدرش عثمان بن سعید، در امور دینی خود به وی مراجعه کنند.
📚 بحارالانوار ج ۵١ ص ٣٤٥ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
🔻 شیخ طوسی رحمه الله:
توقیعات حضرت صاحب الامر علیه السّلام به دست "عثمان بن سعید" و وکیل دوم یعنی فرزندش "محمد بن عثمان" برای شیعیان و خواصِ شیعه صادر میگشت. آن توقیعات، متضمن امر و نهی و جواب سؤالات شیعیان از حضرتش و به همان خطی بود که در زمان امام حسن عسکری علیه السّلام نوشته میشد. شیعیان نیز همگی عدالت آنها را میشناختند. تا اینکه عثمان بن سعید رحلت کرد و پسرش" ابوجعفر محمد بن عثمان" او را غسل داد و پس از وی، بجای او منصوب گشت و همه اموری را که پدرش متکفل بود، به وی واگذار شد. تمام شیعیان عدالت و وثاقت و امانتداری او را میستودند، زیرا پیشتر گفتیم که از جانب امام حسن عسکری علیه السّلام تصریح بر امانتداری و عدالت او شد و دستور دادند که مردم در حال حیات حضرت و بعد از رحلت وی و زمان پدرش عثمان بن سعید، در امور دینی خود به وی مراجعه کنند.
📚 بحارالانوار ج ۵١ ص ٣٤٥ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
🔹شیخ طوسی رحمه الله از چندتن از اصحاب مشهور شیعه نقل میکند که همگی گفتند:
ما خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام رفتیم تا در خصوص امام بعد از وی از حضرت جویا شویم. چهل نفر دیگر غیر از ما نیز در مجلس حضرت بودند. در این وقت "عثمان بن سعید عمری" برخاست و عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه! میخواهیم مطلبی را از حضرتت سؤال کنیم که خود داناتر هستید. حضرت فرمودند: ای عثمان بنشین! سپس حضرت برخاست که بیرون رود و فرمودند که هیچ کس بیرون نیاید. کسی از ما هم بیرون نرفت، بعد از لحظهای حضرت، عثمان بن سعید را صدا زد و او برخاست و ایستاد. حضرت فرمودند: بگویم برای چه نزد من آمدهاید؟ حضار گفتند: بله یا ابن رسول الله؛ فرمودند: آمدهاید از من بپرسید امامِ بعد از من کیست؟ عرض کردند: آری یابن رسول الله. در این وقت جوانی را که مانند پاره ماه بود و از هرکس به پدرش امام حسن عسکری علیه السّلام بیشتر شباهت داشت، در برابر خود دیدیم. حضرت فرمودند: بعد از من این امام شما و جانشین من است، از وی پیروی کنید و پراکنده نگردید که در امر دین خود به هلاکت میرسید. بدانید که بعد از امروز دیگر او را نخواهید دید تا زمان آن برسد. پس هرچه "عثمان بن سعید" از جانب او به شما خبر میدهد، بپذیرید. او نماینده امام شماست.
📚 بحارالانوار، ج ۵١ ص ٣٤٦ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
🔹شیخ طوسی رحمه الله از چندتن از اصحاب مشهور شیعه نقل میکند که همگی گفتند:
ما خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام رفتیم تا در خصوص امام بعد از وی از حضرت جویا شویم. چهل نفر دیگر غیر از ما نیز در مجلس حضرت بودند. در این وقت "عثمان بن سعید عمری" برخاست و عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه! میخواهیم مطلبی را از حضرتت سؤال کنیم که خود داناتر هستید. حضرت فرمودند: ای عثمان بنشین! سپس حضرت برخاست که بیرون رود و فرمودند که هیچ کس بیرون نیاید. کسی از ما هم بیرون نرفت، بعد از لحظهای حضرت، عثمان بن سعید را صدا زد و او برخاست و ایستاد. حضرت فرمودند: بگویم برای چه نزد من آمدهاید؟ حضار گفتند: بله یا ابن رسول الله؛ فرمودند: آمدهاید از من بپرسید امامِ بعد از من کیست؟ عرض کردند: آری یابن رسول الله. در این وقت جوانی را که مانند پاره ماه بود و از هرکس به پدرش امام حسن عسکری علیه السّلام بیشتر شباهت داشت، در برابر خود دیدیم. حضرت فرمودند: بعد از من این امام شما و جانشین من است، از وی پیروی کنید و پراکنده نگردید که در امر دین خود به هلاکت میرسید. بدانید که بعد از امروز دیگر او را نخواهید دید تا زمان آن برسد. پس هرچه "عثمان بن سعید" از جانب او به شما خبر میدهد، بپذیرید. او نماینده امام شماست.
📚 بحارالانوار، ج ۵١ ص ٣٤٦ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
💥 اندوه صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه، در مرگ "عثمان بن سعید"
🔶 شیخ طوسی رحمه الله گوید:
جمعی از علماء از شیخ صدوق رحمه الله و او از احمد بن هارون فامی، برای ما روایت کردند که وی گفت: محمد بن عبداللَّه بن جعفر حمیری از پدرش عبداللَّه بن جعفر نقل کرد که: توقیعی از ناحیه مقدسه صاحب الامر علیه السّلام برای وکیل دوم "ابوجعفر محمد بن عثمان" قدس اللَّه روحه، در تعزیت پدرش "عثمان بن سعید" رحمه الله، صادر گشت و از جمله مرقوم بود:
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. تسلیم فرمان و راضی به قضای الهی هستیم. پدرت با سعادت زیست و با افتخار مُرد، خداوند او را رحمت کند، و به اولیائش و سروران خود علیهماالسّلام ملحق سازد. او پیوسته در آنچه او را به خداوند متعال و موالیان خود نزدیک میکرد تلاش و کوشش داشت. خداوند رویش را سفید، و او را بیامرزد.» و در فصل دیگر توقیع نوشته بود: «خداوند ثواب تو را زیاد گرداند و در این مصیبت صبر نیکو مرحمت فرماید. تو مصیبت زدهای و ما هم اندوهناک هستیم. فراق پدرت برای تو و ما هر دو وحشتناک است. خداوند او را در جایی که دارد شاد گرداند. از کمال سعادت او این بود که مثل تو فرزندی داشت که بعد از او بماند و به دستور وی، جانشین او گردد و برای او طلب رحمت و مغفرت کند! پروردگار عالم تو را یاری کند و نیرو بخشد و پشتیبانی کند و در کار خود توفیق دهد. خداوند دوست و نگهبان تو باشد.»
📚 بحارالانوار، ج ٥١ ص ٣٤٨ به نقل از "کمال الدین، صدوق رحمه الله _ الغیبة، طوسی رحمه الله، الاحتجاج، طبرسی"
@tazvir3
💥 اندوه صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه، در مرگ "عثمان بن سعید"
🔶 شیخ طوسی رحمه الله گوید:
جمعی از علماء از شیخ صدوق رحمه الله و او از احمد بن هارون فامی، برای ما روایت کردند که وی گفت: محمد بن عبداللَّه بن جعفر حمیری از پدرش عبداللَّه بن جعفر نقل کرد که: توقیعی از ناحیه مقدسه صاحب الامر علیه السّلام برای وکیل دوم "ابوجعفر محمد بن عثمان" قدس اللَّه روحه، در تعزیت پدرش "عثمان بن سعید" رحمه الله، صادر گشت و از جمله مرقوم بود:
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. تسلیم فرمان و راضی به قضای الهی هستیم. پدرت با سعادت زیست و با افتخار مُرد، خداوند او را رحمت کند، و به اولیائش و سروران خود علیهماالسّلام ملحق سازد. او پیوسته در آنچه او را به خداوند متعال و موالیان خود نزدیک میکرد تلاش و کوشش داشت. خداوند رویش را سفید، و او را بیامرزد.» و در فصل دیگر توقیع نوشته بود: «خداوند ثواب تو را زیاد گرداند و در این مصیبت صبر نیکو مرحمت فرماید. تو مصیبت زدهای و ما هم اندوهناک هستیم. فراق پدرت برای تو و ما هر دو وحشتناک است. خداوند او را در جایی که دارد شاد گرداند. از کمال سعادت او این بود که مثل تو فرزندی داشت که بعد از او بماند و به دستور وی، جانشین او گردد و برای او طلب رحمت و مغفرت کند! پروردگار عالم تو را یاری کند و نیرو بخشد و پشتیبانی کند و در کار خود توفیق دهد. خداوند دوست و نگهبان تو باشد.»
📚 بحارالانوار، ج ٥١ ص ٣٤٨ به نقل از "کمال الدین، صدوق رحمه الله _ الغیبة، طوسی رحمه الله، الاحتجاج، طبرسی"
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
✴️ شیخ طوسی رحمه الله:
عبداللَّه بن جعفر حمیری میگوید: چون "عثمان بن سعید" رحمه الله وفات یافت، مکتوبی در خصوص انتصاب فرزندش "محمد بن عثمان" رحمه الله بجای او صادر گشت.
👈🏻 محمد بن همام روایت کرده که گفت: محمد بن حمویه بن عبدالعزیز رازی در سال ۲۸۰ هجری برای من روایت کرد و گفت: محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی برای ما نقل کرد که بعد از وفات عثمان بن سعید، توقیعی بدین مضمون برای من آمد:
«خداوند متعال پسرِ او "محمد بن عثمان" را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود. خداوند از او و پدرش خشنود باشد، و او را راضی فرماید و رویش را سفید گردانَد. پسرش در نزد ما مانند اوست و در جای وی نشسته است، آنچه از ما بگوید، گفته ماست و به فرمان ما عمل میکند. خداوند او را تأیید کند. پس گفته او را قبول کن و نظر ما را درباره او بدان.»
➖همچنین جماعتی از علما از اسحاق بن یعقوب روایت کردهاند که گفت: از محمد بن عثمان خواهش کردم نامهای را که در آن مسائل مشکله خود را نوشته بودم، بحضور امام علیه السّلام تقدیم بدارد او هم پذیرفت. در جواب من توقیعی به خط امام زمان علیه السّلام به این عبارت صادر گشت: «محمد بن عثمان که خداوند از او و پیش از وی از پدرش خشنود باشد، مورد وثوق من است و نامه او نامه من است.»
📚 بحارالانوار، ج ۵١ ص ٣٤٩ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
✴️ شیخ طوسی رحمه الله:
عبداللَّه بن جعفر حمیری میگوید: چون "عثمان بن سعید" رحمه الله وفات یافت، مکتوبی در خصوص انتصاب فرزندش "محمد بن عثمان" رحمه الله بجای او صادر گشت.
👈🏻 محمد بن همام روایت کرده که گفت: محمد بن حمویه بن عبدالعزیز رازی در سال ۲۸۰ هجری برای من روایت کرد و گفت: محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی برای ما نقل کرد که بعد از وفات عثمان بن سعید، توقیعی بدین مضمون برای من آمد:
«خداوند متعال پسرِ او "محمد بن عثمان" را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود. خداوند از او و پدرش خشنود باشد، و او را راضی فرماید و رویش را سفید گردانَد. پسرش در نزد ما مانند اوست و در جای وی نشسته است، آنچه از ما بگوید، گفته ماست و به فرمان ما عمل میکند. خداوند او را تأیید کند. پس گفته او را قبول کن و نظر ما را درباره او بدان.»
➖همچنین جماعتی از علما از اسحاق بن یعقوب روایت کردهاند که گفت: از محمد بن عثمان خواهش کردم نامهای را که در آن مسائل مشکله خود را نوشته بودم، بحضور امام علیه السّلام تقدیم بدارد او هم پذیرفت. در جواب من توقیعی به خط امام زمان علیه السّلام به این عبارت صادر گشت: «محمد بن عثمان که خداوند از او و پیش از وی از پدرش خشنود باشد، مورد وثوق من است و نامه او نامه من است.»
📚 بحارالانوار، ج ۵١ ص ٣٤٩ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
#وکلای_اربعه #منکرین_غیبت_صغری #سران_غلات #نفی_غلو
🔹 جایگاه و منزلت وکیل دوم امام عصر عجل الله فرجه، جناب محمد بن عثمان رحمه الله
➖شیخ طوسی رحمه الله:
... وَ الشِّیعَةُ مُجْمِعَةٌ عَلَی عَدَالَتِهِ وَ ثِقَتِهِ وَ أَمَانَتِهِ لِمَا تَقَدَّمَ لَهُ مِنَ النَّصِّ عَلَیْهِ بِالْأَمَانَةِ وَ الْعَدَالَةِ وَ الْأَمْرِ بِالرُّجُوعِ إِلَیْهِ فِی حَیَاةِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ بَعْدَ مَوْتِهِ فِی حَیَاةِ أَبِیهِ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ لَا یَخْتَلِفُ فِی عَدَالَتِهِ وَ لَا یَرْتَابُ بِأَمَانَتِهِ وَ التَّوْقِیعَاتُ یَخْرُجُ عَلَی یَدِهِ إِلَی الشِّیعَةِ فِی الْمُهِمَّاتِ طُولَ حَیَاتِهِ بِالْخَطِّ الَّذِی کَانَتْ تَخْرُجُ فِی حَیَاةِ أَبِیهِ عُثْمَانَ لَا یَعْرِفُ الشِّیعَةُ فِی هَذَا الْأَمْرِ غَیْرَهُ وَ لَا یَرْجِعُ إِلَی أَحَدٍ سِوَاهُ وَ قَدْ نُقِلَتْ عَنْهُ دَلَائِلُ کَثِیرَةٌ وَ مُعْجِزَاتُ الْإِمَامِ الَّتِی ظَهَرَتْ عَلَی یَدِهِ وَ أُمُورٌ أَخْبَرَهُمْ بِهَا عَنْهُ زَادَتْهُمْ فِی هَذَا الْأَمْرِ بَصِیرَةً وَ هِیَ مَشْهُورَةٌ عِنْدَ الشِّیعَةِ وَ قَدْ قَدَّمْنَا طَرَفاً مِنْهَا فَلَا نَطُولُ بِإِعَادَتِهَا فَإِنَّ ذَلِکَ کِفَایَةٌ لِلْمُنْصِفِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
✍🏻 شیعیان به عدالت و وثاقت و امانتداری او اتفاق داشتند. چه آنکه در زمان امام حسن عسکری علیه السّلام از طرف حضرت تصریح به امانت و عدالت او شده بود و مردم را امر به رجوع به او فرمودند. بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السّلام و زمان حیات پدرش "عثمان بن سعید" نیز کسی درباره عدالت او اختلاف نظر نداشت و در خصوص امانت وی تردید نمیکرد. توقیعات امام عصر علیه السّلام در امور مهم دینی، در طول حیات وی با همان خطی که در زمان پدرش عثمان بن سعید صادر میشد، به دست او صادر میگشت و به شیعیان میرسید. شیعیان جز او کسی را به نیابت نمی شناختند و به دیگری مراجعه نمیکردند. علائم و کرامات زیادی از وی ظاهر شد. معجزات امام زمان علیه السّلام بدست او آشکار میگردید و امور بسیاری را از جانب امام به شیعیان خبر داد که همه باعث بصیرت شیعیان در خصوص وجود امام دوازدهم گردید. این مطلب در نزد شیعه مشهور است. چون پیشتر قسمتی از آنها را نقل کردم (در کتاب الغیبه) دیگر در اینجا به تکرار آن نمی پردازم و همین اندازه برای شخص با انصاف کافی است
📚 بحارالانوار، ج ٥١ ص ٣٤٩ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
🔹 جایگاه و منزلت وکیل دوم امام عصر عجل الله فرجه، جناب محمد بن عثمان رحمه الله
➖شیخ طوسی رحمه الله:
... وَ الشِّیعَةُ مُجْمِعَةٌ عَلَی عَدَالَتِهِ وَ ثِقَتِهِ وَ أَمَانَتِهِ لِمَا تَقَدَّمَ لَهُ مِنَ النَّصِّ عَلَیْهِ بِالْأَمَانَةِ وَ الْعَدَالَةِ وَ الْأَمْرِ بِالرُّجُوعِ إِلَیْهِ فِی حَیَاةِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ بَعْدَ مَوْتِهِ فِی حَیَاةِ أَبِیهِ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ لَا یَخْتَلِفُ فِی عَدَالَتِهِ وَ لَا یَرْتَابُ بِأَمَانَتِهِ وَ التَّوْقِیعَاتُ یَخْرُجُ عَلَی یَدِهِ إِلَی الشِّیعَةِ فِی الْمُهِمَّاتِ طُولَ حَیَاتِهِ بِالْخَطِّ الَّذِی کَانَتْ تَخْرُجُ فِی حَیَاةِ أَبِیهِ عُثْمَانَ لَا یَعْرِفُ الشِّیعَةُ فِی هَذَا الْأَمْرِ غَیْرَهُ وَ لَا یَرْجِعُ إِلَی أَحَدٍ سِوَاهُ وَ قَدْ نُقِلَتْ عَنْهُ دَلَائِلُ کَثِیرَةٌ وَ مُعْجِزَاتُ الْإِمَامِ الَّتِی ظَهَرَتْ عَلَی یَدِهِ وَ أُمُورٌ أَخْبَرَهُمْ بِهَا عَنْهُ زَادَتْهُمْ فِی هَذَا الْأَمْرِ بَصِیرَةً وَ هِیَ مَشْهُورَةٌ عِنْدَ الشِّیعَةِ وَ قَدْ قَدَّمْنَا طَرَفاً مِنْهَا فَلَا نَطُولُ بِإِعَادَتِهَا فَإِنَّ ذَلِکَ کِفَایَةٌ لِلْمُنْصِفِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
✍🏻 شیعیان به عدالت و وثاقت و امانتداری او اتفاق داشتند. چه آنکه در زمان امام حسن عسکری علیه السّلام از طرف حضرت تصریح به امانت و عدالت او شده بود و مردم را امر به رجوع به او فرمودند. بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السّلام و زمان حیات پدرش "عثمان بن سعید" نیز کسی درباره عدالت او اختلاف نظر نداشت و در خصوص امانت وی تردید نمیکرد. توقیعات امام عصر علیه السّلام در امور مهم دینی، در طول حیات وی با همان خطی که در زمان پدرش عثمان بن سعید صادر میشد، به دست او صادر میگشت و به شیعیان میرسید. شیعیان جز او کسی را به نیابت نمی شناختند و به دیگری مراجعه نمیکردند. علائم و کرامات زیادی از وی ظاهر شد. معجزات امام زمان علیه السّلام بدست او آشکار میگردید و امور بسیاری را از جانب امام به شیعیان خبر داد که همه باعث بصیرت شیعیان در خصوص وجود امام دوازدهم گردید. این مطلب در نزد شیعه مشهور است. چون پیشتر قسمتی از آنها را نقل کردم (در کتاب الغیبه) دیگر در اینجا به تکرار آن نمی پردازم و همین اندازه برای شخص با انصاف کافی است
📚 بحارالانوار، ج ٥١ ص ٣٤٩ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
#منکرین_غیبت_صغری #وکلای_اربعه #سران_غلات #نفی_غلو
👈🏻 شیخ طوسی از ابن نوح رحمهماالله روایت میکند: ابونصر هبة الله گفت: "ابوجعفر محمد بن عثمان" کتابهایی داشت که در فقه تصنیف کرده و همه را از امام حسن عسکری و صاحب الامر علیهماالسّلام و پدرش "عثمان بن سعید" که او نیز از امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهماالسّلام روایت کرده بود، شنیده بود. از جمله آن کتابها، کتاب «الاشربة» بود. ام کلثوم دخترش (رحمها الله) میگفت: «این کتاب، موقع وصیت محمد بن عثمان به "حسین بن روح" رسید و در دست او بود.» ابونصر میگوید: گمان میکنم بعد از آن به وکیل چهارم "شیخ ابوالحسن سیمری" رحمه الله رسید.
📚 بحارالانوار، ج ۵١ ص ٣٤٩ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
👈🏻 شیخ طوسی از ابن نوح رحمهماالله روایت میکند: ابونصر هبة الله گفت: "ابوجعفر محمد بن عثمان" کتابهایی داشت که در فقه تصنیف کرده و همه را از امام حسن عسکری و صاحب الامر علیهماالسّلام و پدرش "عثمان بن سعید" که او نیز از امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهماالسّلام روایت کرده بود، شنیده بود. از جمله آن کتابها، کتاب «الاشربة» بود. ام کلثوم دخترش (رحمها الله) میگفت: «این کتاب، موقع وصیت محمد بن عثمان به "حسین بن روح" رسید و در دست او بود.» ابونصر میگوید: گمان میکنم بعد از آن به وکیل چهارم "شیخ ابوالحسن سیمری" رحمه الله رسید.
📚 بحارالانوار، ج ۵١ ص ٣٤٩ به نقل از "الغیبة" طوسی رحمه الله
@tazvir3
هیئت عشاق الحسین( علیه السلام )
استاد معاونیان
✅ شب اول ماه مبارک رمضان۱۴۴۲
موضوع : مقدمه بحث عقل عقلانیت
و : اهمیت دعای ندبه نیایش مشتاقان
🎤 استاد معاونیان
@moaveniyan
✅ آنچه مرتبط با موضوع کانال است، بحث بسیار مهم "جایگاه عقل در روایات و در مکتب صوفیه" است، و نفوذ جنونمحوری و عقل ستیزیِ صوفیه به برخی جلسات مذهبی شیعیان!
ضمنا در کانال @tazvir2 مباحثی مربوط به این موضوع با #عقل_ستیزی ارائه شدهست.
@tazvir3
موضوع : مقدمه بحث عقل عقلانیت
و : اهمیت دعای ندبه نیایش مشتاقان
🎤 استاد معاونیان
@moaveniyan
✅ آنچه مرتبط با موضوع کانال است، بحث بسیار مهم "جایگاه عقل در روایات و در مکتب صوفیه" است، و نفوذ جنونمحوری و عقل ستیزیِ صوفیه به برخی جلسات مذهبی شیعیان!
ضمنا در کانال @tazvir2 مباحثی مربوط به این موضوع با #عقل_ستیزی ارائه شدهست.
@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #سراب_عرفان #عرفان_حلقه
❇️ چرا عرفانهای نوظهور در بین برخی هنوز جایگاه دارد؟
👈🏻 محمد علی #طاهری رئیس عرفان حلقه میگوید:
«تجربه اثبات میکند که اندیشههای غلط و آموزههای پوج یا مغایر با ادب و فرهنگ، سریعتر از افکار و آموزههای مفید و سالم در ذهن انسان رسوخ می کند.»
📘بینش انسان، ص ١١٩
این از آن جمله اعترافات شگفتآوریست که یک شخص میتواند در نقض خود بزبان آورَد.
@tazvir3
❇️ چرا عرفانهای نوظهور در بین برخی هنوز جایگاه دارد؟
👈🏻 محمد علی #طاهری رئیس عرفان حلقه میگوید:
«تجربه اثبات میکند که اندیشههای غلط و آموزههای پوج یا مغایر با ادب و فرهنگ، سریعتر از افکار و آموزههای مفید و سالم در ذهن انسان رسوخ می کند.»
📘بینش انسان، ص ١١٩
این از آن جمله اعترافات شگفتآوریست که یک شخص میتواند در نقض خود بزبان آورَد.
@tazvir3
#مشترکات_عرفانی
❌ چرا انحرافات صوفیه را همگان درک نمیکنند؟
👈🏻 پاسخ به این سؤال خود نوشتاری مفصل و جامع میطلبد، اما اگر بخواهیم آن را خلاصه کنیم، کلام دکتر "قاسم غنی" صوفی و #حافظ پژوه معاصر را باید از نظر بگذرانیم. ایشان مینویسد:
«برخی از صوفیه معتقدند که پیروی از شرع برای عوام واجب است، اما خواص به آن احتیاج ندارند. چنانکه #مولوی در مقدمه دفتر پنجم مثنوی بدان اشاره نموده که "لو ظهرت الحقايق، بطلت الشرایع." پیدایشِ اینگونه افکار بمذاق اهل ظاهر (شرع) خوش نمیآمد، و آنها را مورد تکفیر و مزاحمه قرار میدادند. صوفیه هم از طرفی دست بتأویل و تفسیر عارفانه قرآن زده، تصوف را با اسلام توفیق دادند، و از طرف دیگر متوسل سِرّ شده، خود را در بیان حقایق عرفانی به تعبیرات مخصوص مقید ساختند. به این معنی که در پرده حرف میزدند و کلمات را در معانی مجازی و گاهی مجازِ بسیار دور بکار میبردند، و پیروان تصوف را به كتمان سِرّ و لب فرو بستن توصیه می نمودند و:
هرکه را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
تعلیم میدادند. خلاصه بتدریج عرفان را بسیار مرموز ساختند و نیز در آن اصطلاحات مبهم و ذو وجوه و نیازمند تفاسیر گوناگون بوجود آوردند، از #عشق خدائی با لغات و تعبیرات عشق مجازی سخن گفتند، و فهم این رموز را به پختگی و دقت اهل نظر واگذار نمودند ...»
📕 بحثی در تصوف، چاپ ١٣٣١، نشر طهران، ص ٧
لذا بعد از فاش شدن انحرافات و فساد اعتقادی صوفیه (بواسطه زحمات علمای شیعه) آنان دست به تغییر سیره و روش زدند. از یک دوره به بعد الفاظ و تعبیرات آنان متفاوت شد و برای فرار از تکفیر، تعابیر اصطلاحات جدیدی را وارد تصوف نمودند، و برای هریک از عقاید خود، واژه و لغتی معین نمودند تا کسی از مطلوب و عقاید آنان مطلع نگردد و امر بر اغیار مشتبه گردد. الفاظی که نه تنها عامه مردم، بلکه بعض اهل علم نیز مقصود آن را درک نمیکردند. "اتحاد عاشق و معشوق _ موهوم بودن کثرات _ فناء و بقاء _ صحو _ محو _ سکر _ قبض _ بسط _ جمع و تفرقه _ جمع الجمع _ عين الجمع" و أمثالهم. لذا نباید توقع داشت توده مردم براحتی پی به کفر و الحاد صوفیه برند، خصوصا که غالب این جماعت به هیأتِ اهل زهد و عبادت در جامعه ظاهر میگردند و تظاهر به ایمان و عبادت و تقوا مینمایند و با سخنان متشابه و فریبنده و شیوا و جذاب، مخاطب را به سردرگمی وامیدارند، چه آنکه: "إن الشياطين لیوحون الي اولیائهم."
➖پیرامون ترک شریعت صوفیه نیز پیشتر مکرر مطالبی ارائه شد.
@tazvir3
❌ چرا انحرافات صوفیه را همگان درک نمیکنند؟
👈🏻 پاسخ به این سؤال خود نوشتاری مفصل و جامع میطلبد، اما اگر بخواهیم آن را خلاصه کنیم، کلام دکتر "قاسم غنی" صوفی و #حافظ پژوه معاصر را باید از نظر بگذرانیم. ایشان مینویسد:
«برخی از صوفیه معتقدند که پیروی از شرع برای عوام واجب است، اما خواص به آن احتیاج ندارند. چنانکه #مولوی در مقدمه دفتر پنجم مثنوی بدان اشاره نموده که "لو ظهرت الحقايق، بطلت الشرایع." پیدایشِ اینگونه افکار بمذاق اهل ظاهر (شرع) خوش نمیآمد، و آنها را مورد تکفیر و مزاحمه قرار میدادند. صوفیه هم از طرفی دست بتأویل و تفسیر عارفانه قرآن زده، تصوف را با اسلام توفیق دادند، و از طرف دیگر متوسل سِرّ شده، خود را در بیان حقایق عرفانی به تعبیرات مخصوص مقید ساختند. به این معنی که در پرده حرف میزدند و کلمات را در معانی مجازی و گاهی مجازِ بسیار دور بکار میبردند، و پیروان تصوف را به كتمان سِرّ و لب فرو بستن توصیه می نمودند و:
هرکه را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
تعلیم میدادند. خلاصه بتدریج عرفان را بسیار مرموز ساختند و نیز در آن اصطلاحات مبهم و ذو وجوه و نیازمند تفاسیر گوناگون بوجود آوردند، از #عشق خدائی با لغات و تعبیرات عشق مجازی سخن گفتند، و فهم این رموز را به پختگی و دقت اهل نظر واگذار نمودند ...»
📕 بحثی در تصوف، چاپ ١٣٣١، نشر طهران، ص ٧
لذا بعد از فاش شدن انحرافات و فساد اعتقادی صوفیه (بواسطه زحمات علمای شیعه) آنان دست به تغییر سیره و روش زدند. از یک دوره به بعد الفاظ و تعبیرات آنان متفاوت شد و برای فرار از تکفیر، تعابیر اصطلاحات جدیدی را وارد تصوف نمودند، و برای هریک از عقاید خود، واژه و لغتی معین نمودند تا کسی از مطلوب و عقاید آنان مطلع نگردد و امر بر اغیار مشتبه گردد. الفاظی که نه تنها عامه مردم، بلکه بعض اهل علم نیز مقصود آن را درک نمیکردند. "اتحاد عاشق و معشوق _ موهوم بودن کثرات _ فناء و بقاء _ صحو _ محو _ سکر _ قبض _ بسط _ جمع و تفرقه _ جمع الجمع _ عين الجمع" و أمثالهم. لذا نباید توقع داشت توده مردم براحتی پی به کفر و الحاد صوفیه برند، خصوصا که غالب این جماعت به هیأتِ اهل زهد و عبادت در جامعه ظاهر میگردند و تظاهر به ایمان و عبادت و تقوا مینمایند و با سخنان متشابه و فریبنده و شیوا و جذاب، مخاطب را به سردرگمی وامیدارند، چه آنکه: "إن الشياطين لیوحون الي اولیائهم."
➖پیرامون ترک شریعت صوفیه نیز پیشتر مکرر مطالبی ارائه شد.
@tazvir3
#مشترکات_عرفانی
🔻 دکتر قاسم غنی، صوفی و #حافظ پژوه معاصر، پس از بیان و تقرير "وحدت وجود و قاعده صدور" در فلسفه فلوطین و ورود آن به مکتب عرفان، مینویسد:
«آراء فلسفه نوافلاطونی را مسلمين با شرع اسلامی توفیق داده و به این منظور چیزهائی از آن کاسته یا بر آن افزوده و بنام "حکمت اشراق" موسوم ساختهاند. انتشار آراء فلوطین و پیداشدن فلسفه نو افلاطونی در بین مسلمین بیش از هرچیز در تصوف و عرفان مؤثر بوده است، به این معنی که تصوف که تا آنوقت #زهد عملی بود، اساسِ نظری و علمی یافت.»
📙 بحثی در تصوف، چاپ ١٣٣١، نشر طهران، ص ١٤
➖ عرفان اسلامی یا التقاطی⁉️
@tazvir3
🔻 دکتر قاسم غنی، صوفی و #حافظ پژوه معاصر، پس از بیان و تقرير "وحدت وجود و قاعده صدور" در فلسفه فلوطین و ورود آن به مکتب عرفان، مینویسد:
«آراء فلسفه نوافلاطونی را مسلمين با شرع اسلامی توفیق داده و به این منظور چیزهائی از آن کاسته یا بر آن افزوده و بنام "حکمت اشراق" موسوم ساختهاند. انتشار آراء فلوطین و پیداشدن فلسفه نو افلاطونی در بین مسلمین بیش از هرچیز در تصوف و عرفان مؤثر بوده است، به این معنی که تصوف که تا آنوقت #زهد عملی بود، اساسِ نظری و علمی یافت.»
📙 بحثی در تصوف، چاپ ١٣٣١، نشر طهران، ص ١٤
➖ عرفان اسلامی یا التقاطی⁉️
@tazvir3
Forwarded from خِرقهٔ تَزویر ( ۲ )
#شباهت_تصوف_به_مکاتب_باطل
💥 #مولوی بهترین مترجم و مُعَرِف فرقههای انحرافی است که به قامتِ تصوف، لباس اسلامی پوشانده است
👈🏻 دکتر قاسم غنی مینویسد:
«بنا بر شواهد و قرائن فراوان، ملای رومی بهترین مترجم و مُعرِف افکار فلوطین و فلسفه نوافلاطونی است که هرکس در کتاب او مثنوی -که در حکم دایرة المعارف عُرَفاست- تتبع کند، تقریبا تمام مسائل فلسفه نوافلاطونی را در آن خواهد یافت. مثنوی از همان بیت اول "بشنو از نِی چون حکایت میکند، وز جداییها شکایت میکند" تا آخرین بیت که قریب بیست و شش هزار بیت است، مملو از نکات و اشارات حکمت نوافلاطونی است که مولانای رومی به آن رنگ قرآن و حدیث زده و به مذاق مسلمین در آورده است.»
📚 تاریخ تصوف در اسلام، ج ٢ ص ١١١
✅ لازم به ذکر است که بجز دکتر غنی، بسیاری از محققین حوزه تصوف بر همین باورند. مانند: دکتر زرین کوب، دکتر شفیعی، دکتر سروش، نیکلسون، وینفلد. باتوجه به مطالب گذشته و مطالبِ مربوط به هشتگ ابتدای این نوشتار، این مسئله از یقینیات است که مولوی از هر فرقهای اعتقادی را اخذ کرده و بهم آمیخته. شاید از این روست که غالبِ فرقهها به وی و کتابش ارادت دارند.
@tazvir2
💥 #مولوی بهترین مترجم و مُعَرِف فرقههای انحرافی است که به قامتِ تصوف، لباس اسلامی پوشانده است
👈🏻 دکتر قاسم غنی مینویسد:
«بنا بر شواهد و قرائن فراوان، ملای رومی بهترین مترجم و مُعرِف افکار فلوطین و فلسفه نوافلاطونی است که هرکس در کتاب او مثنوی -که در حکم دایرة المعارف عُرَفاست- تتبع کند، تقریبا تمام مسائل فلسفه نوافلاطونی را در آن خواهد یافت. مثنوی از همان بیت اول "بشنو از نِی چون حکایت میکند، وز جداییها شکایت میکند" تا آخرین بیت که قریب بیست و شش هزار بیت است، مملو از نکات و اشارات حکمت نوافلاطونی است که مولانای رومی به آن رنگ قرآن و حدیث زده و به مذاق مسلمین در آورده است.»
📚 تاریخ تصوف در اسلام، ج ٢ ص ١١١
✅ لازم به ذکر است که بجز دکتر غنی، بسیاری از محققین حوزه تصوف بر همین باورند. مانند: دکتر زرین کوب، دکتر شفیعی، دکتر سروش، نیکلسون، وینفلد. باتوجه به مطالب گذشته و مطالبِ مربوط به هشتگ ابتدای این نوشتار، این مسئله از یقینیات است که مولوی از هر فرقهای اعتقادی را اخذ کرده و بهم آمیخته. شاید از این روست که غالبِ فرقهها به وی و کتابش ارادت دارند.
@tazvir2
#مشترکات_عرفانی #عشق
📸 "عشق" کالای بازارِ فلسفه نوافلاطونی بود که تصوف آن را خرید و رواج داد
✅ توضیحی نمیدهم و پیشنهاد میکنم مطلب را با دقت بخوانید، چرا که بسیار مورد ابتلاء و رايج است.
@tazvir3
📸 "عشق" کالای بازارِ فلسفه نوافلاطونی بود که تصوف آن را خرید و رواج داد
✅ توضیحی نمیدهم و پیشنهاد میکنم مطلب را با دقت بخوانید، چرا که بسیار مورد ابتلاء و رايج است.
@tazvir3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مشترکات_عرفانی
🔵 دکتر قاسم غنی، صوفی و #حافظ پژوه معاصر:
«بیش از هزار سال قبل از اسلام، مذهب بودائی در شرق ایران یعنی بلخ و بخارا و نیز در ماوراءالنهر شایع بوده و صومعههای معروفی داشته، خصوصا صوامع بودائی بلخ بسیار مشهور بوده است. در قرون اول اسلامی، بلخ و اطراف آن از مراکز بسیار مهم تصوف شده و صوفیه خراسان در تَهوُر فکری و آزادمنشی، پیشروی صوفیان دیگر بشمار میرفتهاند، و عقیدهٔ "فناءفیالله" که تا اندازهای مقتبس از افکار "هندی" است، بیشتر بدست صوفیان خراسانی از قبیل #بایزید_بسطامی و #ابوسعید_ابوالخیر ترویج میشده است.»
📗بحثی در تصوف، چاپ ١٣٣١، نشر طهران، ص ٢۶
براستی که صوفیه خراسان نقش مهمی در پیشرفت و تقویت تصوف ایفاء نمود، و باب شطحيات خطرناک و ادعاهای کفرآمیز را بیش از پیش گشود. پیشتر در کانال @tazvir2 مفصل به شخصیت بایزید بسطامی و ابوسعیدابوالخیر پرداختم، لذا دیگر اینجا اطاله کلام نمیدهم.
@tazvir3
🔵 دکتر قاسم غنی، صوفی و #حافظ پژوه معاصر:
«بیش از هزار سال قبل از اسلام، مذهب بودائی در شرق ایران یعنی بلخ و بخارا و نیز در ماوراءالنهر شایع بوده و صومعههای معروفی داشته، خصوصا صوامع بودائی بلخ بسیار مشهور بوده است. در قرون اول اسلامی، بلخ و اطراف آن از مراکز بسیار مهم تصوف شده و صوفیه خراسان در تَهوُر فکری و آزادمنشی، پیشروی صوفیان دیگر بشمار میرفتهاند، و عقیدهٔ "فناءفیالله" که تا اندازهای مقتبس از افکار "هندی" است، بیشتر بدست صوفیان خراسانی از قبیل #بایزید_بسطامی و #ابوسعید_ابوالخیر ترویج میشده است.»
📗بحثی در تصوف، چاپ ١٣٣١، نشر طهران، ص ٢۶
براستی که صوفیه خراسان نقش مهمی در پیشرفت و تقویت تصوف ایفاء نمود، و باب شطحيات خطرناک و ادعاهای کفرآمیز را بیش از پیش گشود. پیشتر در کانال @tazvir2 مفصل به شخصیت بایزید بسطامی و ابوسعیدابوالخیر پرداختم، لذا دیگر اینجا اطاله کلام نمیدهم.
@tazvir3