6⃣ باز از "زُهری" نقل است که گفت: احدی را زاهدتر از علی بن الحسین علیهماالسلام ندیدم. بین او و شخصی در مورد مالی اختلاف واقع شد، شخصی به ایشان پیشنهاد کردند که اگر به "ولید بن عبد الملک" مراجعه کنید، به نفع شما رفع این گرفتاری را مینماید. در آن زمان ایشان و ولید هر دو در مکه بودند. فرمودند: وای بر تو! آیا در حریم خداوند از غیر خدای عزوجل طلب کنم؟ من میل ندارم دنیا را از خداوند طلب کنم، چگونه از مخلوقی چون خودم طلب کنم⁉️ بواسطه این زهد و پارسایی، خداوند هیبت ایشان را در دل ولید انداخت و او به نفع ایشان حکم کرد. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
7⃣ باز از "زُهری" نقل است که گفت: مانند علی بن الحسین (علیهما السلام) را ندیدم، دوستان او بخاطر عبادتش بر او حسد میبُردند، و دشمنانش از شدت هیبت و مدارایش، با او مدارا میکردند. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
8⃣ و باز از "زُهری" نقل است: در شبی سرد و بارانی، آن حضرت را دیدم که بر پشت خود انبانی آرد گرفته و میرفتند. عرض کردم: یا ابن رسول الله! این چیست؟ فرمودند: سفری در پیش دارم که زاد و توشه آن را به مکانی مطمئن حمل میکنم. عرض کردم: غلام من در خدمت شما است، اجازه بدهید بردارد. قبول نکرد. گفتم: اجازه بدهید خودم بردارم، من شما را از بردن این بار گران بی نیاز میکنم. فرمود: من خود را از برداشتن چیزی که در سفر آینده سبب نجات من است و ورود مرا به منزل آینده بیخطر میکند بی نیاز نمیکنم، تو را بخداوند قسم میدهم راه خود را بگیر و مرا بخود واگذار! راه خویش را گرفتم و رفتم. پس از چند روز خدمتش رسیده و عرض کردم: یا ابن رسول الله، از آن مسافرتی که قرار بود بروی، خبری نیست؟ فرمودند: بله ای زهری! آنطور که خیال کردی نبود، آن سفر مرگ بود که خود را آماده آن میکردم، زیرا آمادگی برای مرگ به این است که از حرام خودداری کنی و در راه خداوند دستگیری نمایی. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
9⃣ امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی علی بن الحسین علیهما السلام به نماز میایستاد رنگش تغییر میکرد، و وقتی سجده میکرد سر از سجده بر نمیداشت مگر اینکه از عرق تر شده بود. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ج ٣ ص ٣٠٠)
🔟 ابان بن تغلب میگوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: من دیده بودم که هر وقت علی بن الحسین علیهما السلام وارد نماز میشد، رنگش تغییر میکرد! فرمودند: بخدا سوگند ایشان آن کسی را که در مقابلش میایستاد، میشناخت. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
1⃣1⃣ راوی گوید که امام صادق علیه السّلام فرمودند: امام سجاد علیه السّلام از همۀ مردم زیباتر قرآن میخواند و چون سقّایان میگذشتند، بر در خانهاش میایستادند و به تلاوتش گوش فرا میدادند. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۲ ص ۶۱۵)
2⃣1⃣ و روایت شده که موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند: وقتی حضرت علی بن الحسین علیهما السلام قرآن میخواند، گاهی رهگذران صدای آن جناب را میشنیدند و از هیبت صدای ایشان غش میکردند. ( بحارالانوار، ج ۴۶ ص ۶٨، به نقل از "الاحتجاج")
3⃣1⃣ علی بن الحسین علیهما السلام هنگام شهادتشان به فرزندشان امام باقر علیه السلام فرمودند: با این شتر بیست مرتبه به مکه رفتهام و حتی یک شلاق به او نزدهام. هر وقت مُرد، او را دفن کن که گوشتش را درندگان نخورند. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، انتشارات شریف رضی، ص ٧٧)
4⃣1⃣ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: علی بن الحسین علیهما السلام به گونهای راه میرفت که گویی بر سرش پرنده ای نشسته است (با وقار و سنگینی تمام راه میرفت و هرگز تکبر و خودخواهی نداشت.) و سمت راست بدنش بر سمت چپ آن سبقت نمیگرفت. (المحاسن، ط_قم، ص ١٢٥)
ادامه در مطلب بعد
@tazvir3
7⃣ باز از "زُهری" نقل است که گفت: مانند علی بن الحسین (علیهما السلام) را ندیدم، دوستان او بخاطر عبادتش بر او حسد میبُردند، و دشمنانش از شدت هیبت و مدارایش، با او مدارا میکردند. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
8⃣ و باز از "زُهری" نقل است: در شبی سرد و بارانی، آن حضرت را دیدم که بر پشت خود انبانی آرد گرفته و میرفتند. عرض کردم: یا ابن رسول الله! این چیست؟ فرمودند: سفری در پیش دارم که زاد و توشه آن را به مکانی مطمئن حمل میکنم. عرض کردم: غلام من در خدمت شما است، اجازه بدهید بردارد. قبول نکرد. گفتم: اجازه بدهید خودم بردارم، من شما را از بردن این بار گران بی نیاز میکنم. فرمود: من خود را از برداشتن چیزی که در سفر آینده سبب نجات من است و ورود مرا به منزل آینده بیخطر میکند بی نیاز نمیکنم، تو را بخداوند قسم میدهم راه خود را بگیر و مرا بخود واگذار! راه خویش را گرفتم و رفتم. پس از چند روز خدمتش رسیده و عرض کردم: یا ابن رسول الله، از آن مسافرتی که قرار بود بروی، خبری نیست؟ فرمودند: بله ای زهری! آنطور که خیال کردی نبود، آن سفر مرگ بود که خود را آماده آن میکردم، زیرا آمادگی برای مرگ به این است که از حرام خودداری کنی و در راه خداوند دستگیری نمایی. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
9⃣ امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی علی بن الحسین علیهما السلام به نماز میایستاد رنگش تغییر میکرد، و وقتی سجده میکرد سر از سجده بر نمیداشت مگر اینکه از عرق تر شده بود. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ج ٣ ص ٣٠٠)
🔟 ابان بن تغلب میگوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: من دیده بودم که هر وقت علی بن الحسین علیهما السلام وارد نماز میشد، رنگش تغییر میکرد! فرمودند: بخدا سوگند ایشان آن کسی را که در مقابلش میایستاد، میشناخت. ( علل الشرایع، ط_المکتبة الحيدریة، ج ١ ص ٢٣١)
1⃣1⃣ راوی گوید که امام صادق علیه السّلام فرمودند: امام سجاد علیه السّلام از همۀ مردم زیباتر قرآن میخواند و چون سقّایان میگذشتند، بر در خانهاش میایستادند و به تلاوتش گوش فرا میدادند. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۲ ص ۶۱۵)
2⃣1⃣ و روایت شده که موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند: وقتی حضرت علی بن الحسین علیهما السلام قرآن میخواند، گاهی رهگذران صدای آن جناب را میشنیدند و از هیبت صدای ایشان غش میکردند. ( بحارالانوار، ج ۴۶ ص ۶٨، به نقل از "الاحتجاج")
3⃣1⃣ علی بن الحسین علیهما السلام هنگام شهادتشان به فرزندشان امام باقر علیه السلام فرمودند: با این شتر بیست مرتبه به مکه رفتهام و حتی یک شلاق به او نزدهام. هر وقت مُرد، او را دفن کن که گوشتش را درندگان نخورند. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، انتشارات شریف رضی، ص ٧٧)
4⃣1⃣ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: علی بن الحسین علیهما السلام به گونهای راه میرفت که گویی بر سرش پرنده ای نشسته است (با وقار و سنگینی تمام راه میرفت و هرگز تکبر و خودخواهی نداشت.) و سمت راست بدنش بر سمت چپ آن سبقت نمیگرفت. (المحاسن، ط_قم، ص ١٢٥)
ادامه در مطلب بعد
@tazvir3
5⃣1⃣ برخی از مشاهیر تابعین و فقهای عامه که در زهد و عبادت و فقه بین عامه مشهورند (مانند: سعید بن مسیب، زيد بن أسلم، مالک بن أنس و....) با دیدن و شنیدن گزارشات عبادت و زهد امام سجاد علیه السلام، در برابر آن حضرت اظهار عجز و حقارت کردهاند. مثلا برخی گفتهاند: "هرگاه عبادت او را دیدیم، احساس ذلت و حقارت کردیم و از عبادت خود اظهار تأسف نمودیم." برخی دیگر گفتهاند: "أفقه و أزهد از علی بن الحسين (علیهماالسلام) ندیدیم."
برخی از این عبارات به این شکل وارد شده:
"لم ادرک فی اهل البیت رجلا کان افضل من علىّ بن الحسین _ کان على بن الحسین افضل اهل زمانه _ ما رأیت احداً أفقه منه _ ما رأیت اورع منه _ کان علىّ بن الحسین افضل هاشمىّ ادرکته." (سیر اعلام النبلاء، تاریخ دمشق، البداية و النهاية، تهذيب الکمال)
💠 این فقط قطرهای از دریای عبادت و زهد امام سجاد علیه السلام بود که احدی را نمیتوان با ایشان قیاس نمود. اما با نهایتِ تأسف، قدر و منزلت آن امام نزد خاکیان مجهول مانده، و بجای "صحيفه سجادیه" مناجاتنامههای صوفیان، و بجای تاریخ زندگی ایشان، تاریخ زندگی صوفیان و عارفان در منازل و مجامع علمی دیده میشود. آیا سیره و عبادت و صحيفه امام سجاد علیه السلام نقصی دارد که برخی شیعیان دنبال دیگران رفتهاند⁉️ از نگون بختی است که فلان شیخ روی منبر میگوید: "مناجاتنامه فلان عارف معاصر، پهلو زده بر صحيفه سجادیه"‼️ تمام عارفان و زاهدان، از صدر تا ذیل، فدای یک نفسِ امام سجاد علیه السلام هم شوند باز بر آنان لطف شده است. از امام سجاد علیه السلام پوزش میطلبیم که آنقدر در معرفی و تبلیغ ایشان کوتاهی نمودیم که برخی مشرک و کافر و بدعتگذار بعنوان عارف و زاهد شناخته شدند، و کتب آنان بعنوان مرجع و مصدر و اصل معرفی شد. حال آنکه تمام کلمات و کتب آنان، ارزش یک خط از مناجاتهای امام سجاد علیه السلام را ندارد. آری، گنجی عظیم در لایههای غبار بیمعرفتی و کمسعادتیِ ما پنهان است.
@tazvir3
برخی از این عبارات به این شکل وارد شده:
"لم ادرک فی اهل البیت رجلا کان افضل من علىّ بن الحسین _ کان على بن الحسین افضل اهل زمانه _ ما رأیت احداً أفقه منه _ ما رأیت اورع منه _ کان علىّ بن الحسین افضل هاشمىّ ادرکته." (سیر اعلام النبلاء، تاریخ دمشق، البداية و النهاية، تهذيب الکمال)
💠 این فقط قطرهای از دریای عبادت و زهد امام سجاد علیه السلام بود که احدی را نمیتوان با ایشان قیاس نمود. اما با نهایتِ تأسف، قدر و منزلت آن امام نزد خاکیان مجهول مانده، و بجای "صحيفه سجادیه" مناجاتنامههای صوفیان، و بجای تاریخ زندگی ایشان، تاریخ زندگی صوفیان و عارفان در منازل و مجامع علمی دیده میشود. آیا سیره و عبادت و صحيفه امام سجاد علیه السلام نقصی دارد که برخی شیعیان دنبال دیگران رفتهاند⁉️ از نگون بختی است که فلان شیخ روی منبر میگوید: "مناجاتنامه فلان عارف معاصر، پهلو زده بر صحيفه سجادیه"‼️ تمام عارفان و زاهدان، از صدر تا ذیل، فدای یک نفسِ امام سجاد علیه السلام هم شوند باز بر آنان لطف شده است. از امام سجاد علیه السلام پوزش میطلبیم که آنقدر در معرفی و تبلیغ ایشان کوتاهی نمودیم که برخی مشرک و کافر و بدعتگذار بعنوان عارف و زاهد شناخته شدند، و کتب آنان بعنوان مرجع و مصدر و اصل معرفی شد. حال آنکه تمام کلمات و کتب آنان، ارزش یک خط از مناجاتهای امام سجاد علیه السلام را ندارد. آری، گنجی عظیم در لایههای غبار بیمعرفتی و کمسعادتیِ ما پنهان است.
@tazvir3
دلیل گریهی مدام امام سجاد علیهالسلام
استاد معاونیان
❌ گریهها و عزاداری امام سجاد علیه السلام، خط بطلانی بر ادعای صوفیه در بحث عزاداری
🎙استاد معاونیان
@moaveniyan
🎙استاد معاونیان
@moaveniyan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مشترکات_عرفانی #جعل_تحریف
🎥 جناب "عبدالکریم سروش" که بارها ضدّیت خود با مکتب تشیّع و مقدّسات شیعه را به نمایش گذاشته است، با این مطالب نشان داد که "مدرسه مولانا" دقیقا نقطه مقابل "مدرسه اهل بیت علیهم السلام" است.
❌ در کانال @tazvir2 به تفصیل شخصیت #مولوی را بحث نمودم، اما او هرگز ادعای تشیّع نداشته، اما چون جناب سروش در این فیلم خود را "شیعه" مینامد و اینگونه به مبانی و مقدّسات شیعه میتازد، لذا باید تشیّعِ ایشان را به روایات عرضه کنیم تا روشن شود که تشیّع در نگاه ایشان صحیح است؟ یا تشیّع در نگاه اهل بیت علیهم السّلام؟!
لذا بحث "مبنایی" است و پاسخ ایشان در مطلب بعد ارسال میشود ان شاء الله.
@tazvir3
🎥 جناب "عبدالکریم سروش" که بارها ضدّیت خود با مکتب تشیّع و مقدّسات شیعه را به نمایش گذاشته است، با این مطالب نشان داد که "مدرسه مولانا" دقیقا نقطه مقابل "مدرسه اهل بیت علیهم السلام" است.
❌ در کانال @tazvir2 به تفصیل شخصیت #مولوی را بحث نمودم، اما او هرگز ادعای تشیّع نداشته، اما چون جناب سروش در این فیلم خود را "شیعه" مینامد و اینگونه به مبانی و مقدّسات شیعه میتازد، لذا باید تشیّعِ ایشان را به روایات عرضه کنیم تا روشن شود که تشیّع در نگاه ایشان صحیح است؟ یا تشیّع در نگاه اهل بیت علیهم السّلام؟!
لذا بحث "مبنایی" است و پاسخ ایشان در مطلب بعد ارسال میشود ان شاء الله.
@tazvir3
👆🏻 پاسخی اجمالی، به سخنان جناب "عبدالکریم سروش"
از آنجا که ایشان در مطالبشان خود را "شیعه" نامید، لذا حقیر پاسخ ایشان را از قرآن و سیره و روایات میدهم تا امر روشن گردد.
1⃣ ایشان در ابتدای سخنان خود میگوید:
"دینداری عوام از جنس غم است."
✍🏻 پاسخ:
اگر ایشان نگاهی اجمالی به قرآن و روایات میانداخت چنین سخنی نمیگفت. در مدرسه و مکتب وحیانی، غم و اندوه اگر برای امور معنوی و اخروی باشد، نه تنها مذموم نیست، بلکه ممدوح نیز میباشد. در قرآن به حزن و اندوه برخی پیامبران الهی اشاره شده که این حزن و اندوه یا بدلیل عدم رغبت مردم به هدایت بوده، یا بدلیل بدرفتاری با حجت خداوند بوده، یا بدلیل خوف آن بزرگواران از خداوند متعال؛ بعنوان نمونه:
وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ اِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللهَ شَيْئاً... (ای پیامبر، شتاب ورزیدن برخی در کفر تو را اندوهگین نسازد، آنان به خداوند آسیبی نمیرسانند...) آل عمران، آیه ١٧٥
فَلَعَلّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ اِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیث اَسَفا. (شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را بخاطرشان از اندوه هلاک سازی.) کهف، آیه ۶
فَاِنَّ اللهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ. (پس هرآینه خداوند هرکسی را بخواهد توفیق هدایت نمیدهد و هرکسی را بخواهد توفیق هدایت میدهد، پس مبادا به سبب حسرتها و غصه بر آنان جانت از کف برود.) فاطر، آیه ٨
قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ. (یعقوب نبى گفت: اى دریغ بر یوسف، و در حالى که اندوه خود را فرو مىخورد، چشمانش از اندوه سپید شد.) یوسف، آیه ٨۴
و باز میتوان به گريه حضرت آدم و حزن و اندوه حضرت یونس عليهما السلام و ... اشاره نمود. حال باید از جناب سروش پرسید: "پیامبران الهی که تا این حد غمگین و یا گریان بودند که در آیات فراوان قرآن بدان اشاره شده، از عوام بودند یا خواص؟! و آیا جنس غم آنان خارج از دین و دینداری بوده؟ یا چون معصوم بودند، لذا مطابق و در راستای دینداری بوده است؟! آیا مناجاتهایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده و سرتاسر حزن و اندوه و بکاء است، از عوام است یا از حجج الهی؟! آیا اینها خارج از دین و دینداری است!؟"
"... بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَى أَبِيهِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (صلي الله عليه و آله) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى عَلَى الْحُسَيْن..."
امام سجاد علیه السلام بیست يا چهل سال بر امام حسین علیه السلام گریست، تا جایی که اگر غذا مقابل ایشان میگذاشتند، بیاد پدرشان میگریستند.
📕 کامل الزیارات، باب ٣۵، ح ١
عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ...
✍🏻 در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: کسانی که بسیار گریستند پنج نفرند: حضرت آدم، حضرت يعقوب، حضرت يوسف، حضرت فاطمه و امام سجاد عليهم السّلام ...
📗 أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس بیست و نهم، ح ۴
و حتی در برخی از کتب سُنیان، به اشک و حزن رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امام حسین علیه السلام اشاره شده است. (فقط بعنوان نمونه: سنن الترمذي، ج ۵ ص ۶۵۷ ح ۳۷۷۱، المستدرک علی الصحيحين، ج ۴ ص ۲۰ ح ۶۷۶۴، المعجم الکبیر، ج ۲۳ ص ۳۷۳ ح ۸۸۲، تهذیب الکمال، ج ۶ ص ۴۳۹، تاریخ دمشق: ج ۱۴ ص ۲۳۸، تاریخ الإسلام للذهبی، ج ۵ ص ۱۷، سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۳۱۶، اُسد الغابة، ج ۲ ص ۲۹، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی، ج ۲ ص ۹۶)
آیا این گریهکنندگان عوام بودند⁉️
2⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنان خود میگوید:
"نمیدانم که طینت ما از چیست که هرچیزی را بهانه میکنیم تا از مردم اشک بگیریم و عزاداری کنیم؟"
✍🏻 پاسخ:
اگر تاکید بر اشک و عزا توسط شیعیان، باعث شده که جناب سروش در طینت خود دچار ابهام شود، باید به برخی روایات توجه مینمودند. مثلا به "بَابُ طِینَةِ الْمُؤْمِنِ وَ الْکَافِرِ" در" الکافی" رجوع میکردند تا متوجه شوند طینت یک شیعه چیست و از کجاست. بعنوان نمونه از همان باب:
ادامه در مطلب بعد
@tazvir3
از آنجا که ایشان در مطالبشان خود را "شیعه" نامید، لذا حقیر پاسخ ایشان را از قرآن و سیره و روایات میدهم تا امر روشن گردد.
1⃣ ایشان در ابتدای سخنان خود میگوید:
"دینداری عوام از جنس غم است."
✍🏻 پاسخ:
اگر ایشان نگاهی اجمالی به قرآن و روایات میانداخت چنین سخنی نمیگفت. در مدرسه و مکتب وحیانی، غم و اندوه اگر برای امور معنوی و اخروی باشد، نه تنها مذموم نیست، بلکه ممدوح نیز میباشد. در قرآن به حزن و اندوه برخی پیامبران الهی اشاره شده که این حزن و اندوه یا بدلیل عدم رغبت مردم به هدایت بوده، یا بدلیل بدرفتاری با حجت خداوند بوده، یا بدلیل خوف آن بزرگواران از خداوند متعال؛ بعنوان نمونه:
وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ اِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللهَ شَيْئاً... (ای پیامبر، شتاب ورزیدن برخی در کفر تو را اندوهگین نسازد، آنان به خداوند آسیبی نمیرسانند...) آل عمران، آیه ١٧٥
فَلَعَلّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ اِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیث اَسَفا. (شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را بخاطرشان از اندوه هلاک سازی.) کهف، آیه ۶
فَاِنَّ اللهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ. (پس هرآینه خداوند هرکسی را بخواهد توفیق هدایت نمیدهد و هرکسی را بخواهد توفیق هدایت میدهد، پس مبادا به سبب حسرتها و غصه بر آنان جانت از کف برود.) فاطر، آیه ٨
قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ. (یعقوب نبى گفت: اى دریغ بر یوسف، و در حالى که اندوه خود را فرو مىخورد، چشمانش از اندوه سپید شد.) یوسف، آیه ٨۴
و باز میتوان به گريه حضرت آدم و حزن و اندوه حضرت یونس عليهما السلام و ... اشاره نمود. حال باید از جناب سروش پرسید: "پیامبران الهی که تا این حد غمگین و یا گریان بودند که در آیات فراوان قرآن بدان اشاره شده، از عوام بودند یا خواص؟! و آیا جنس غم آنان خارج از دین و دینداری بوده؟ یا چون معصوم بودند، لذا مطابق و در راستای دینداری بوده است؟! آیا مناجاتهایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده و سرتاسر حزن و اندوه و بکاء است، از عوام است یا از حجج الهی؟! آیا اینها خارج از دین و دینداری است!؟"
"... بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَى أَبِيهِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (صلي الله عليه و آله) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى عَلَى الْحُسَيْن..."
امام سجاد علیه السلام بیست يا چهل سال بر امام حسین علیه السلام گریست، تا جایی که اگر غذا مقابل ایشان میگذاشتند، بیاد پدرشان میگریستند.
📕 کامل الزیارات، باب ٣۵، ح ١
عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ...
✍🏻 در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: کسانی که بسیار گریستند پنج نفرند: حضرت آدم، حضرت يعقوب، حضرت يوسف، حضرت فاطمه و امام سجاد عليهم السّلام ...
📗 أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس بیست و نهم، ح ۴
و حتی در برخی از کتب سُنیان، به اشک و حزن رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امام حسین علیه السلام اشاره شده است. (فقط بعنوان نمونه: سنن الترمذي، ج ۵ ص ۶۵۷ ح ۳۷۷۱، المستدرک علی الصحيحين، ج ۴ ص ۲۰ ح ۶۷۶۴، المعجم الکبیر، ج ۲۳ ص ۳۷۳ ح ۸۸۲، تهذیب الکمال، ج ۶ ص ۴۳۹، تاریخ دمشق: ج ۱۴ ص ۲۳۸، تاریخ الإسلام للذهبی، ج ۵ ص ۱۷، سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۳۱۶، اُسد الغابة، ج ۲ ص ۲۹، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی، ج ۲ ص ۹۶)
آیا این گریهکنندگان عوام بودند⁉️
2⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنان خود میگوید:
"نمیدانم که طینت ما از چیست که هرچیزی را بهانه میکنیم تا از مردم اشک بگیریم و عزاداری کنیم؟"
✍🏻 پاسخ:
اگر تاکید بر اشک و عزا توسط شیعیان، باعث شده که جناب سروش در طینت خود دچار ابهام شود، باید به برخی روایات توجه مینمودند. مثلا به "بَابُ طِینَةِ الْمُؤْمِنِ وَ الْکَافِرِ" در" الکافی" رجوع میکردند تا متوجه شوند طینت یک شیعه چیست و از کجاست. بعنوان نمونه از همان باب:
ادامه در مطلب بعد
@tazvir3
👆🏻 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّبِیِّینَ مِنْ طِینَةِ عِلِّیِّینَ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ وَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ تِلْکَ الطِّینَةِ ...
عن عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِیِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ طِینَةِ الْجَنَّةِ...
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَنَا مِنْ أَعْلَی عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِیعَتِنَا مِمَّا خَلَقَنَا مِنْهُ وَ خَلَقَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ دُونِ ذَلِکَ وَ قُلُوبُهُمْ تَهْوِی إِلَیْنَا لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِمَّا خُلِقْنَا مِنْهُ...
✍🏻 لذا طینت و قلوب شیعیان، ناب و أعلی و بهشتی است، و از طینت معصومین علیهم السلام.
... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتِنَا، شِیعَتُنَا وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرِکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ.
✍🏻 امام صادق علیه السلام ضمن روایتی فرمودند: رحمت خدا بر شیعیان ما که مؤمن واقعی هستند، بخدا قسم آنها همیشه در حزن و غم و مصیبتِ دائمی ما شریک هستند.
📓ثواب الاعمال، صدوق رحمه الله، انتشارات شریف رضی، ص ٢٤٤
(لذا یک شیعه واقعی، همیشه محزون است تا زمانی که امامش بیاید و دولت حق را تشکیل دهد.)
... عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) أُحَدِّثُهُ فَدَخَلَ عَلَيْهِ ابْنُهُ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً وَ ضَمَّهُ وَ قَبَّلَهُ وَ قَالَ حَقَّرَ اللَّهُ مَنْ حَقَّرَكُمْ وَ انْتَقَمَ مِمَّنْ وَتَرَكُمْ وَ خَذَلَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكُمْ وَ كَانَ اللَّهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً فَقَدْ طَالَ بُكَاءُ النِّسَاءِ وَ بُكَاءُ الْأَنْبِيَاءِ- وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ مَلَائِكَةِ السَّمَاءِ ثُمَّ بَكَى وَ قَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ إِذَا نَظَرْتُ إِلَى وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَتَانِي مَا لَا أَمْلِكُهُ بِمَا أَتَى إِلَى أَبِيهِمْ وَ إِلَيْهِمْ...
✍🏻 ابوبصير نقل كرده: محضر مبارك امام صادق عليه السّلام بودم و براى آن جناب سخن مىگفتم، در اين هنگام يكى از فرزندان حضرت داخل شد. امام عليه السّلام به او فرمودند: خوش آمدی، و او را به سينه خود چسبانده و وى را بوسيده و فرمودند: خداوند ذليل كند كسانى را كه شما را ذليل كنند، و انتقام گیرد از آنان كه بشما ظلم كنند، و خوار كند افرادى را كه شما را خوار كنند، و لعنت كند اشخاصى را كه شما را مى كُشند، و خداوند سرپرست و حافظ و ناصر شما باشد. براستی که گریه زنان و انبياء و صديقين و شهداء و فرشتگان آسمان زیاد و طولانی شد. سپس آن حضرت گريسته و فرمودند:👈🏻 اى ابوبصير، هرگاه به بچههاى حضرت حسين عليه السّلام مى نگرم، بخاطر مصيبت و ظلمى كه به پدرشان و خودشان شده حالتى بمن دست مى دهد كه قابل كنترل نيست...!
📓 کامل الزیارات، باب ٢٦، حدیث ٧
(وقتی امام صادق علیه السلام دیدن یک طفل را بهانه اشک و حزن میکردند، یا امام سجاد علیه السلام دیدن آب و غذا را بهانه اشک و حزن مینمودند، شیعیان نیز باید چنین باشند.)
3⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید:
"عمر و عثمان را نیز ترور کردند و کُشتند، ولی پیروان آنان مانند شیعیان عزاداری نمیکنند."
اینکه ایشان شهادت و مصائب حجج الهی را با مرگ غیر معصومین (آنهم کسانی که حتی مورد مذمت و توبیخ خود سُنیان بودهاند) برابر و قابل قیاس میداند، نشان از عدم تشیع ایشان دارد، و واقعا تأسفبار است که مسئلهای به این واضحی را ایشان درک ننموده است. اما جالب است بدانید همان سُنیهایی که ایشان سنگ امامشان را به سینه میزند، برای امام ما "مصیبتنامه يا مقتل" نوشتهاند، و برای مصيبت امام حسین علیه السلام محزون شده و مرثیه گفتهاند. بعنوان نمونه:
هنگامی که کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام وارد شام شد "ابوعبدالله خالد بن معدان کلاعی حمصی" از بزرگان تابعان که هفتاد صحابی را درک کرده بود، با دیدن سر بریده امام حسین علیه السلام بشدت اندوهناک شد و از شدت اندوه یک ماه از مردم کناره گرفت و در حیرت و ماتم فرو رفت و در ماتم آن حضرت مرثیهای گفت. (لهوف، ناشر: دار الأسوة للطباعة و النشر، ص ٢١٠)
همچنین برای مشاهده دیگر مراثی سُنیان، به کتب "زفرات الثقلين و ادب الطَف" میتوان رجوع نمود.
ادامه در مطلب بعد
@tazvir3
عن عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِیِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ طِینَةِ الْجَنَّةِ...
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَنَا مِنْ أَعْلَی عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِیعَتِنَا مِمَّا خَلَقَنَا مِنْهُ وَ خَلَقَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ دُونِ ذَلِکَ وَ قُلُوبُهُمْ تَهْوِی إِلَیْنَا لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِمَّا خُلِقْنَا مِنْهُ...
✍🏻 لذا طینت و قلوب شیعیان، ناب و أعلی و بهشتی است، و از طینت معصومین علیهم السلام.
... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتِنَا، شِیعَتُنَا وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرِکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ.
✍🏻 امام صادق علیه السلام ضمن روایتی فرمودند: رحمت خدا بر شیعیان ما که مؤمن واقعی هستند، بخدا قسم آنها همیشه در حزن و غم و مصیبتِ دائمی ما شریک هستند.
📓ثواب الاعمال، صدوق رحمه الله، انتشارات شریف رضی، ص ٢٤٤
(لذا یک شیعه واقعی، همیشه محزون است تا زمانی که امامش بیاید و دولت حق را تشکیل دهد.)
... عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) أُحَدِّثُهُ فَدَخَلَ عَلَيْهِ ابْنُهُ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً وَ ضَمَّهُ وَ قَبَّلَهُ وَ قَالَ حَقَّرَ اللَّهُ مَنْ حَقَّرَكُمْ وَ انْتَقَمَ مِمَّنْ وَتَرَكُمْ وَ خَذَلَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكُمْ وَ كَانَ اللَّهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً فَقَدْ طَالَ بُكَاءُ النِّسَاءِ وَ بُكَاءُ الْأَنْبِيَاءِ- وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ مَلَائِكَةِ السَّمَاءِ ثُمَّ بَكَى وَ قَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ إِذَا نَظَرْتُ إِلَى وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَتَانِي مَا لَا أَمْلِكُهُ بِمَا أَتَى إِلَى أَبِيهِمْ وَ إِلَيْهِمْ...
✍🏻 ابوبصير نقل كرده: محضر مبارك امام صادق عليه السّلام بودم و براى آن جناب سخن مىگفتم، در اين هنگام يكى از فرزندان حضرت داخل شد. امام عليه السّلام به او فرمودند: خوش آمدی، و او را به سينه خود چسبانده و وى را بوسيده و فرمودند: خداوند ذليل كند كسانى را كه شما را ذليل كنند، و انتقام گیرد از آنان كه بشما ظلم كنند، و خوار كند افرادى را كه شما را خوار كنند، و لعنت كند اشخاصى را كه شما را مى كُشند، و خداوند سرپرست و حافظ و ناصر شما باشد. براستی که گریه زنان و انبياء و صديقين و شهداء و فرشتگان آسمان زیاد و طولانی شد. سپس آن حضرت گريسته و فرمودند:👈🏻 اى ابوبصير، هرگاه به بچههاى حضرت حسين عليه السّلام مى نگرم، بخاطر مصيبت و ظلمى كه به پدرشان و خودشان شده حالتى بمن دست مى دهد كه قابل كنترل نيست...!
📓 کامل الزیارات، باب ٢٦، حدیث ٧
(وقتی امام صادق علیه السلام دیدن یک طفل را بهانه اشک و حزن میکردند، یا امام سجاد علیه السلام دیدن آب و غذا را بهانه اشک و حزن مینمودند، شیعیان نیز باید چنین باشند.)
3⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید:
"عمر و عثمان را نیز ترور کردند و کُشتند، ولی پیروان آنان مانند شیعیان عزاداری نمیکنند."
اینکه ایشان شهادت و مصائب حجج الهی را با مرگ غیر معصومین (آنهم کسانی که حتی مورد مذمت و توبیخ خود سُنیان بودهاند) برابر و قابل قیاس میداند، نشان از عدم تشیع ایشان دارد، و واقعا تأسفبار است که مسئلهای به این واضحی را ایشان درک ننموده است. اما جالب است بدانید همان سُنیهایی که ایشان سنگ امامشان را به سینه میزند، برای امام ما "مصیبتنامه يا مقتل" نوشتهاند، و برای مصيبت امام حسین علیه السلام محزون شده و مرثیه گفتهاند. بعنوان نمونه:
هنگامی که کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام وارد شام شد "ابوعبدالله خالد بن معدان کلاعی حمصی" از بزرگان تابعان که هفتاد صحابی را درک کرده بود، با دیدن سر بریده امام حسین علیه السلام بشدت اندوهناک شد و از شدت اندوه یک ماه از مردم کناره گرفت و در حیرت و ماتم فرو رفت و در ماتم آن حضرت مرثیهای گفت. (لهوف، ناشر: دار الأسوة للطباعة و النشر، ص ٢١٠)
همچنین برای مشاهده دیگر مراثی سُنیان، به کتب "زفرات الثقلين و ادب الطَف" میتوان رجوع نمود.
ادامه در مطلب بعد
@tazvir3
👆🏻 "عبدالجليل رازي قزوینی" از علمای قرن ششم در کتاب مشهور خود "النقض" شواهد متعددی از عزاداری سُنیان برای امام حسین علیه السلام ارائه کرده، که بعنوان نمونه و خلاصه برخی از آنها عبارت است از:
مراثی "شافعی" درباره آن حضرت و شهدای کربلا
مراثی شهدای کربلا که پیروان "ابوحنیفه و شافعی" سرودهاند و بیعدد و بینهایت است
برپایی عزاداری در روز عاشورا در اصفهان توسط "خواجه ابومنصور ماشاذه" از علمای شافعی که در عهد خود مقتدا بوده است
عزاداری "خواجه علی غزنوی" از علمای حنفی در بغداد که در روز عاشورا آل ابوسفیان را لعنت میکرد
"عزاداری مجد الدین مذکر همدانی" از علمای شافعی در همدان که مراسم وی به گونهای بوده که موجب شگفتی شیعیان قم میشده است!
عزاداری "خواجه ابوالمعالیبنابیالقاسم بزاری حنفی" در نیشابور در روز عاشورا که "این تعزیت به غایت کمال داشتی و دستار بگرفتی و نوحه کردی و خاک پاشیدی و فریاد از حد بیرون کردی."
📓النقض، نشر انجمن آثار ملی، ص ٣٧٠ به بعد
4⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید:
"شیعیان برای عزاداری و اشک، پاداشهای فراوان و زیاد بر میشمرند."
✍🏻 پاسخ:
این پاداشها را شیعیان از نزد خود پیشکِش نکردهاند، بلکه تمام مطابق با روایات است. برای "زیارت امام حسین علیه السلام، اشک بر امام حسین علیه السلام، یاد آن حضرت هنگام نوشیدن آب، یاد آن حضرت در هر ساعت و لحظه، و لعن بر قاتلان آن حضرت" ثوابها و آثار فراوانی در روایات بیان شده که در منابع اصلی ما چون "کتب اربعه" و کتاب "کامل الزیارات" روایاتش موجود میباشد. یکی و ده تا هم نیست، آنقدری است که حجت را تمام میکند.
5⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید:
"اشک خوب است، اما باید در جای خود خرج شود."
✍🏻 پاسخ:
اگر عزای امام حسین علیه السلام را لایق اشک ندانیم، دیگر چه چیز ارزش اشک ریختن دارد؟! آیا معصومین علیهم السلام که در عزای امام حسین علیه السلام آنطور اشک میریختند (بالاتر مستنداتش گذشت) نمیدانستند که باید اشک را در جای خود خرج کنند⁉️ آیا این سخن از امام رضا علیه السلام نیست که فرمودند:
"ان کنت باکیا للشئ فابک للحسين عليه السلام" _ اگر قرار است بر چیزی گریه کنی، بر حسین علیه السلام گریه کن. (أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس ٢٧)
آیا این کلام رئیس مذهب نیست که فرمودند:
"کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ مَکْرُوهٌ سِوَی الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام." _ هر گریه و زاری و بیتابی ناپسند است، مگر برای مصيبت امام حسین علیه السلام. (وسایل الشیعه، ج۳، ص۲۸۲)
👈🏻 اگر مصيبت امام حسین علیه السلام ارزش اشک و عزا نداشت، پروردگار عالم دستور به عزای بر آن حضرت نمیدادند و زمین و آسمان را محزون و گریانِ آن امام مظلوم نمیکردند و جن و إنس و ملَک و نبي و وصی عزادار آن حضرت نمیشدند.(رک: کامل الزیارات)
✅ لذا نمیدانم منظور جناب سروش از اینکه "من هم شيعهام" چیست؟! چه شیعهای هستید که این اولیات و ضروریات را نمیدانید و فهم نکردهاید؟! شما در واقع شیعه #مولوی میباشید که پیشتر نیز بدان اشاره شد (اینجا و اینجا را مشاهده کنید) وگرنه کودکان شیعه نیز برخی از مطالب فوق را میدانند و بدان ملتزمند.
ضمنا بنای پاسخ دادن بر اختصار بود، و إلا چندین برابر این سطور را باید مینوشتم.
@tazvir3
مراثی "شافعی" درباره آن حضرت و شهدای کربلا
مراثی شهدای کربلا که پیروان "ابوحنیفه و شافعی" سرودهاند و بیعدد و بینهایت است
برپایی عزاداری در روز عاشورا در اصفهان توسط "خواجه ابومنصور ماشاذه" از علمای شافعی که در عهد خود مقتدا بوده است
عزاداری "خواجه علی غزنوی" از علمای حنفی در بغداد که در روز عاشورا آل ابوسفیان را لعنت میکرد
"عزاداری مجد الدین مذکر همدانی" از علمای شافعی در همدان که مراسم وی به گونهای بوده که موجب شگفتی شیعیان قم میشده است!
عزاداری "خواجه ابوالمعالیبنابیالقاسم بزاری حنفی" در نیشابور در روز عاشورا که "این تعزیت به غایت کمال داشتی و دستار بگرفتی و نوحه کردی و خاک پاشیدی و فریاد از حد بیرون کردی."
📓النقض، نشر انجمن آثار ملی، ص ٣٧٠ به بعد
4⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید:
"شیعیان برای عزاداری و اشک، پاداشهای فراوان و زیاد بر میشمرند."
✍🏻 پاسخ:
این پاداشها را شیعیان از نزد خود پیشکِش نکردهاند، بلکه تمام مطابق با روایات است. برای "زیارت امام حسین علیه السلام، اشک بر امام حسین علیه السلام، یاد آن حضرت هنگام نوشیدن آب، یاد آن حضرت در هر ساعت و لحظه، و لعن بر قاتلان آن حضرت" ثوابها و آثار فراوانی در روایات بیان شده که در منابع اصلی ما چون "کتب اربعه" و کتاب "کامل الزیارات" روایاتش موجود میباشد. یکی و ده تا هم نیست، آنقدری است که حجت را تمام میکند.
5⃣ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید:
"اشک خوب است، اما باید در جای خود خرج شود."
✍🏻 پاسخ:
اگر عزای امام حسین علیه السلام را لایق اشک ندانیم، دیگر چه چیز ارزش اشک ریختن دارد؟! آیا معصومین علیهم السلام که در عزای امام حسین علیه السلام آنطور اشک میریختند (بالاتر مستنداتش گذشت) نمیدانستند که باید اشک را در جای خود خرج کنند⁉️ آیا این سخن از امام رضا علیه السلام نیست که فرمودند:
"ان کنت باکیا للشئ فابک للحسين عليه السلام" _ اگر قرار است بر چیزی گریه کنی، بر حسین علیه السلام گریه کن. (أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس ٢٧)
آیا این کلام رئیس مذهب نیست که فرمودند:
"کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ مَکْرُوهٌ سِوَی الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام." _ هر گریه و زاری و بیتابی ناپسند است، مگر برای مصيبت امام حسین علیه السلام. (وسایل الشیعه، ج۳، ص۲۸۲)
👈🏻 اگر مصيبت امام حسین علیه السلام ارزش اشک و عزا نداشت، پروردگار عالم دستور به عزای بر آن حضرت نمیدادند و زمین و آسمان را محزون و گریانِ آن امام مظلوم نمیکردند و جن و إنس و ملَک و نبي و وصی عزادار آن حضرت نمیشدند.(رک: کامل الزیارات)
✅ لذا نمیدانم منظور جناب سروش از اینکه "من هم شيعهام" چیست؟! چه شیعهای هستید که این اولیات و ضروریات را نمیدانید و فهم نکردهاید؟! شما در واقع شیعه #مولوی میباشید که پیشتر نیز بدان اشاره شد (اینجا و اینجا را مشاهده کنید) وگرنه کودکان شیعه نیز برخی از مطالب فوق را میدانند و بدان ملتزمند.
ضمنا بنای پاسخ دادن بر اختصار بود، و إلا چندین برابر این سطور را باید مینوشتم.
@tazvir3
❌ در بدعت، کثرت و قلت ملاک نیست
🔹حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ کَافِراً قَالَ أَنْ یَبْتَدِعَ بِهِ شَیْئاً فَیَتَوَلَّی عَلَیْهِ وَ یَتَبَرَّأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ.
✍🏻 حلبی گوید خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: کمترین چیزی که با آن شخصی کافر میشود، چیست؟ فرمودند: این که بدعتی در دین گذارد و آن را دوست بدارد و از مخالفان آن بیزاری جوید.
❇️ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَا أَدْنَی مَا یَصِیرُ بِهِ الْعَبْدُ کَافِراً قَالَ فَأَخَذَ حَصَاةً مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ أَنْ یَقُولُ لِهَذِهِ الْحَصَاةِ إِنَّهَا نَوَاةٌ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ عَلَی ذَلِکَ وَ یَدِینَ اللَّهَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ قَالَ بِغَیْرِ قَوْلِهِ فَهَذَا نَاصِبٌ قَدْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ وَ کَفَرَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ.
✍🏻 برید عجلی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: کمترین چیزی که بنده به آن کافر میشود چیست؟ آن حضرت سنگ ریزهای را از زمین برداشتند و فرمودند: اینکه مثلا این سنگ ریزه را هسته خرما بداند، و از مخالفان آن بیزاری جوید، و به بیزاری از کسی که غیر آن را قائل باشد، دین داری کند، پس این شخص ناصبی است که بخدا شرک ورزیده و ناخود آگاه کافر گشته است.
📓 معانی الأخبار، مؤسسه النشر الاسلامی، ص ٣٩٣
🔶 علامه مجلسی اعلی الله مقامه:
التمثیل بالحصاة لبیان أن کل من أبدع شیئا و اعتقد باطلا و إن کان فی شیء حقیر و اتخذ ذلک رأیه و دینه و أحب علیه و أبغض علیه فهو فی حکم الکافر فی شدة العذاب و الحرمان عن الزلفی یوم الحساب.
✍🏻 مثال زدن به سنگ ریزه، از این جهت است که بدعت نهادن و اعتقاد باطل اگر در چیز کمی هم باشد، باز بدعت است؛ و همین چیز کم، اعتقاد و دین شود، و حب و بغض بر اساس آن قرار گیرد، که شخصی که چنین کند در حکم کافر است از جهت شدت عذاب و محرومیت از رحمت و قُرب خداوند در روز قیامت.
📚 بحارالانوار، ج ٢ ص ٣٠١
حال بنگرید که بدعتهای مکتب عرفان و تصوف، تا کجا پیش رفته که قابل احصاء نیست.
@tazvir3
🔹حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ کَافِراً قَالَ أَنْ یَبْتَدِعَ بِهِ شَیْئاً فَیَتَوَلَّی عَلَیْهِ وَ یَتَبَرَّأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ.
✍🏻 حلبی گوید خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: کمترین چیزی که با آن شخصی کافر میشود، چیست؟ فرمودند: این که بدعتی در دین گذارد و آن را دوست بدارد و از مخالفان آن بیزاری جوید.
❇️ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَا أَدْنَی مَا یَصِیرُ بِهِ الْعَبْدُ کَافِراً قَالَ فَأَخَذَ حَصَاةً مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ أَنْ یَقُولُ لِهَذِهِ الْحَصَاةِ إِنَّهَا نَوَاةٌ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ عَلَی ذَلِکَ وَ یَدِینَ اللَّهَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ قَالَ بِغَیْرِ قَوْلِهِ فَهَذَا نَاصِبٌ قَدْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ وَ کَفَرَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ.
✍🏻 برید عجلی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: کمترین چیزی که بنده به آن کافر میشود چیست؟ آن حضرت سنگ ریزهای را از زمین برداشتند و فرمودند: اینکه مثلا این سنگ ریزه را هسته خرما بداند، و از مخالفان آن بیزاری جوید، و به بیزاری از کسی که غیر آن را قائل باشد، دین داری کند، پس این شخص ناصبی است که بخدا شرک ورزیده و ناخود آگاه کافر گشته است.
📓 معانی الأخبار، مؤسسه النشر الاسلامی، ص ٣٩٣
🔶 علامه مجلسی اعلی الله مقامه:
التمثیل بالحصاة لبیان أن کل من أبدع شیئا و اعتقد باطلا و إن کان فی شیء حقیر و اتخذ ذلک رأیه و دینه و أحب علیه و أبغض علیه فهو فی حکم الکافر فی شدة العذاب و الحرمان عن الزلفی یوم الحساب.
✍🏻 مثال زدن به سنگ ریزه، از این جهت است که بدعت نهادن و اعتقاد باطل اگر در چیز کمی هم باشد، باز بدعت است؛ و همین چیز کم، اعتقاد و دین شود، و حب و بغض بر اساس آن قرار گیرد، که شخصی که چنین کند در حکم کافر است از جهت شدت عذاب و محرومیت از رحمت و قُرب خداوند در روز قیامت.
📚 بحارالانوار، ج ٢ ص ٣٠١
حال بنگرید که بدعتهای مکتب عرفان و تصوف، تا کجا پیش رفته که قابل احصاء نیست.
@tazvir3
Forwarded from خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
#مشترکات_عرفانی
📸 جناب آقای #حسن_زاده_آملی میگوید:
«الهی، تا بحال در وصفت میگفتم: "لا تأخذه سنة و لا نوم" یعنی خداوند متعال را نه خواب فرا میگیرد نه چُرت؛ اما الان میبینم که دیگر مرا هم " لا تأخذنی سنة و لا نوم" مرا هم خواب و چُرت فرا نمیگیرد.‼️
👈🏻 وقتی ایشان چنین صفات ربوبی را بخود منسوب میکند، دیگر مریدان را چه باک که دربارهٔ ایشان غُلوها کنند و بگویند: ایشان قرآن است و هیچکس در حد ایشان نیست!
✅ اگر بگویید: "منظور ایشان چیز دیگریست." پس باید بتمام کفار و ملحدين و مشرکین مژده دهیم که سخنان شما تأویل خواهد شد، پس هرچه گفتید منظور خير داشتهاید و میتوانید کُفریات خود را توجیه کنید!
❌ آیا اهل بیت علیهم السلام چنین سخن میفرمودند؟ آن انوار الهی، در عین عصمت و مقام بینظیر و والای امامت، دائما تأکید بر بندگی و خشوع و خضوع نزد خداوند متعال داشتند؛ وقتی به امام صادق عليه السلام خبر رسید که #ابوالخطاب دربارهٔ شما ادعای الوهیت دارد، حضرت فرموند: خداوند لعنتش کند، او با این ادعایش مرا نزد خدای متعال شرمسار نمود و خواب و خوراک را از من گرفت و تنم را لرزاند!
@tazvir3
📸 جناب آقای #حسن_زاده_آملی میگوید:
«الهی، تا بحال در وصفت میگفتم: "لا تأخذه سنة و لا نوم" یعنی خداوند متعال را نه خواب فرا میگیرد نه چُرت؛ اما الان میبینم که دیگر مرا هم " لا تأخذنی سنة و لا نوم" مرا هم خواب و چُرت فرا نمیگیرد.‼️
👈🏻 وقتی ایشان چنین صفات ربوبی را بخود منسوب میکند، دیگر مریدان را چه باک که دربارهٔ ایشان غُلوها کنند و بگویند: ایشان قرآن است و هیچکس در حد ایشان نیست!
✅ اگر بگویید: "منظور ایشان چیز دیگریست." پس باید بتمام کفار و ملحدين و مشرکین مژده دهیم که سخنان شما تأویل خواهد شد، پس هرچه گفتید منظور خير داشتهاید و میتوانید کُفریات خود را توجیه کنید!
❌ آیا اهل بیت علیهم السلام چنین سخن میفرمودند؟ آن انوار الهی، در عین عصمت و مقام بینظیر و والای امامت، دائما تأکید بر بندگی و خشوع و خضوع نزد خداوند متعال داشتند؛ وقتی به امام صادق عليه السلام خبر رسید که #ابوالخطاب دربارهٔ شما ادعای الوهیت دارد، حضرت فرموند: خداوند لعنتش کند، او با این ادعایش مرا نزد خدای متعال شرمسار نمود و خواب و خوراک را از من گرفت و تنم را لرزاند!
@tazvir3
Forwarded from خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
#مشترکات_عرفانی
🔥 حلول و وحدتِ وجود، از نصاریٰ تا صوفیه و بعضی عارفان و غُلات
✍🏻 علامه مجلسی رضوان الله علیه مینویسد:
«حقتعالى با چيزى متحد نمیشود و او را زن و فرزند نمىباشد و در چيزى حلول نمیكند، چنانكه نصارا میگويند كه حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام) فرزند خداست! يا خدا در او حلول كرده است! يا با او متحد شده است! اينها مستلزم عجز و نقص حق تعالى است و عين كُفر است؛ و آنچه بعضى از صوفيه میگويند كه حقتعالى عين اشياء است و يا آنكه خدا در عارف حلول مىكند و با او متحد میشود، همه اين اقوال عينِ كفر و زندقه است؛ و همچنين آنچه بعضى از غاليان شيعه گفتهاند كه حق تعالى در رسول خدا و ائمه اطهار حلول كرده است، يا با ايشان متحد شده است يا بصورت ايشان ظاهر شده است، همه كفر است و ائمه از ايشان تبرا كردهاند و بر ايشان لعنت كرده اند و امر بقتل بعضى از ايشان نمودند و حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) جمعى از ايشان را با دود هلاك كرد.
📓حق الیقین، ط_علمیه اسلامیه، ص ٢٠
@tazvir3
🔥 حلول و وحدتِ وجود، از نصاریٰ تا صوفیه و بعضی عارفان و غُلات
✍🏻 علامه مجلسی رضوان الله علیه مینویسد:
«حقتعالى با چيزى متحد نمیشود و او را زن و فرزند نمىباشد و در چيزى حلول نمیكند، چنانكه نصارا میگويند كه حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام) فرزند خداست! يا خدا در او حلول كرده است! يا با او متحد شده است! اينها مستلزم عجز و نقص حق تعالى است و عين كُفر است؛ و آنچه بعضى از صوفيه میگويند كه حقتعالى عين اشياء است و يا آنكه خدا در عارف حلول مىكند و با او متحد میشود، همه اين اقوال عينِ كفر و زندقه است؛ و همچنين آنچه بعضى از غاليان شيعه گفتهاند كه حق تعالى در رسول خدا و ائمه اطهار حلول كرده است، يا با ايشان متحد شده است يا بصورت ايشان ظاهر شده است، همه كفر است و ائمه از ايشان تبرا كردهاند و بر ايشان لعنت كرده اند و امر بقتل بعضى از ايشان نمودند و حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) جمعى از ايشان را با دود هلاك كرد.
📓حق الیقین، ط_علمیه اسلامیه، ص ٢٠
@tazvir3
Forwarded from خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
#مشترکات_عرفانی
↪️ پیروِ مطالب قبل.
👈🏻 دکتر زرینکوب بیان میدارد:
«دلاکروا معتقد است اهل ذوق و اشراق و کشف و شهود، معرفتشان از درون بینی و کشف و شهود حاصل میگردد تا جاییکه عارف خویشتن را با ذات لایتناهیِ خداوند یکی میبیند و چنان غرقِ این حالت میشود که خود را منشأ عالمِ وجود و منبع موجودات میپندارد! این حالت بیشتر مختصِ صوفیه است که خود را مدعیِ ارتباطِ مستقیم و بیواسطه با خدا میدانند که برای تحصیل آن به سلوک و ریاضت روی میآورند! برخی چنان در این مسئله پیش رفته که "حَدَثنی قلبی عَن ربی" نیز گفتهاند.❗عقیده به وحدتِوجود در مسیحیانِ حنانیه بود و نزد طایفهٔ مصليان، فقر و دریوزگیِ درویشانه بهانهای برای هرزگی و بیبندوباری بود و در تصوف هم نظیر این مسائل بسیار گزارش شده.»
📗ارزش میراث صوفیه، ص ١٣ و ۸
📸 کلام دکتر سعید نفیسی نیز در بحثِ ریشه وحدت وجود در ایران جالب توجه است.
@tazvir3
↪️ پیروِ مطالب قبل.
👈🏻 دکتر زرینکوب بیان میدارد:
«دلاکروا معتقد است اهل ذوق و اشراق و کشف و شهود، معرفتشان از درون بینی و کشف و شهود حاصل میگردد تا جاییکه عارف خویشتن را با ذات لایتناهیِ خداوند یکی میبیند و چنان غرقِ این حالت میشود که خود را منشأ عالمِ وجود و منبع موجودات میپندارد! این حالت بیشتر مختصِ صوفیه است که خود را مدعیِ ارتباطِ مستقیم و بیواسطه با خدا میدانند که برای تحصیل آن به سلوک و ریاضت روی میآورند! برخی چنان در این مسئله پیش رفته که "حَدَثنی قلبی عَن ربی" نیز گفتهاند.❗عقیده به وحدتِوجود در مسیحیانِ حنانیه بود و نزد طایفهٔ مصليان، فقر و دریوزگیِ درویشانه بهانهای برای هرزگی و بیبندوباری بود و در تصوف هم نظیر این مسائل بسیار گزارش شده.»
📗ارزش میراث صوفیه، ص ١٣ و ۸
📸 کلام دکتر سعید نفیسی نیز در بحثِ ریشه وحدت وجود در ایران جالب توجه است.
@tazvir3
Forwarded from خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
↪️پیروِ مطالب قبل.
🔴 عالِم بزرگ شیعه، مرحوم مْولی محمدطاهر قمی نوشتهاند:
بدانکه حاصل کلام قائلین به وحدت وجود این است که حق تعالی مانند دریاست و خلق مانند موج دریا؛ که موج در واقع عین دریاست.
🔻برخی دیگر گفتهاند: حق تعالی معشوق عالَم است و غیرت معشوق چنین اقتضا میکند که چون عاشق غیر او را دوست ندارد، نباید بغير او محتاج شود، لذا خود را عین اشیاء کرد تا هرچه عاشق دوست دارد و به هرچه محتاج شود، او باشد!
🔘 #روزبهان_بقلی از سران تصوف نوشته: روزی در حالت سُکر حق تعالی بر من منجلی گشت در صورت تُرکی، قبا بسته و مو بافته و کلاه کج نهاده...
⚠️#عطار نیشابوری به کافرِ تاتاری که مأمور کُشتن وی بود، گفت: کلاه تاتاری بر سر مینهی و به این شکل بر من تجلی کردهای؟ گمان داری تو را نمیشناسم؟ بکُش مرا که هزار جانم فدای تو باد!
⬅️ #ابن_عربی که از سران این طایفه است در "فصوصالحکم، فصِ عیسوی" گفته: نصاری کافر شدند چون گفتند حضرت عیسی خداست! بلکه باید میگفتند همه چیز خداست، نه فقط عیسی!
📘تُحفةالأخیار، ص ١٧٥_١٧٨
⤵️ به مطلب بعد توجه فرمایید.
@tazvir3
🔴 عالِم بزرگ شیعه، مرحوم مْولی محمدطاهر قمی نوشتهاند:
بدانکه حاصل کلام قائلین به وحدت وجود این است که حق تعالی مانند دریاست و خلق مانند موج دریا؛ که موج در واقع عین دریاست.
🔻برخی دیگر گفتهاند: حق تعالی معشوق عالَم است و غیرت معشوق چنین اقتضا میکند که چون عاشق غیر او را دوست ندارد، نباید بغير او محتاج شود، لذا خود را عین اشیاء کرد تا هرچه عاشق دوست دارد و به هرچه محتاج شود، او باشد!
🔘 #روزبهان_بقلی از سران تصوف نوشته: روزی در حالت سُکر حق تعالی بر من منجلی گشت در صورت تُرکی، قبا بسته و مو بافته و کلاه کج نهاده...
⚠️#عطار نیشابوری به کافرِ تاتاری که مأمور کُشتن وی بود، گفت: کلاه تاتاری بر سر مینهی و به این شکل بر من تجلی کردهای؟ گمان داری تو را نمیشناسم؟ بکُش مرا که هزار جانم فدای تو باد!
⬅️ #ابن_عربی که از سران این طایفه است در "فصوصالحکم، فصِ عیسوی" گفته: نصاری کافر شدند چون گفتند حضرت عیسی خداست! بلکه باید میگفتند همه چیز خداست، نه فقط عیسی!
📘تُحفةالأخیار، ص ١٧٥_١٧٨
⤵️ به مطلب بعد توجه فرمایید.
@tazvir3
Forwarded from خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
↪️ پیروِ مطالب قبل
⛔️ فراتر از کُفر
👈🏻 #ابن_عربی ذیل بحثِ وحدتوجود پای را فراتر از کفر نهاده و بحثی مطرح کرده که خلاصهاش این است:
«کاملترین وقتِ شهودِ حق، هنگام جِماع و نکاح است. مرد، حقتعالی را در زن شهود میکند. آنجا هم فاعل خداست هم مفعول! یعنی آن لحظه در واقع طرفین از خداوند لذت میبرند؛ خداوند نیز بر عبد خود غیور است و نمیگذارد از غیر خود لذت ببرد❗لذا خداوند دستور به غسل بعد از جِماع داده تا شخص اگر از غیرحق لذت برده، پاک شود و بحق برگردد! از این رهگذر بود که پیامبر به زنان علاقه داشت، چون کمال شهود حق تعالی در زنان است!»
📚فصوص الحکم، ١/٢١٦
👈🏻 جناب #حسن_زاده_آملی در شرحِ خود بر "فصوص الحکم" ذیلِ کلامِ فوق از #ابن_عربی نوشته:
«شيخ در اين بحثِ عشق و محبت، وزينتر و شريفتر از آخوند در اسفار بحث فرموده است. چه اينكه آخوند همين مطلب را در چند فصل آخر موقف هشتم الهيات بخصوص در آخر فصل بيستم آورده است، با عباراتى كه اگر مثل شيخ تأديه مىفرمود بهتر بود، هر چند كه هردو بحق گفتند، جز اينكه اين آشكارا گفت و آن نهفته.»
📕ممدالهمم، ص ٦٠٧
⚫️ آیا این سخنان هم از اسرار است و ما نمیفهمیم؟!
@tazvir3
⛔️ فراتر از کُفر
👈🏻 #ابن_عربی ذیل بحثِ وحدتوجود پای را فراتر از کفر نهاده و بحثی مطرح کرده که خلاصهاش این است:
«کاملترین وقتِ شهودِ حق، هنگام جِماع و نکاح است. مرد، حقتعالی را در زن شهود میکند. آنجا هم فاعل خداست هم مفعول! یعنی آن لحظه در واقع طرفین از خداوند لذت میبرند؛ خداوند نیز بر عبد خود غیور است و نمیگذارد از غیر خود لذت ببرد❗لذا خداوند دستور به غسل بعد از جِماع داده تا شخص اگر از غیرحق لذت برده، پاک شود و بحق برگردد! از این رهگذر بود که پیامبر به زنان علاقه داشت، چون کمال شهود حق تعالی در زنان است!»
📚فصوص الحکم، ١/٢١٦
👈🏻 جناب #حسن_زاده_آملی در شرحِ خود بر "فصوص الحکم" ذیلِ کلامِ فوق از #ابن_عربی نوشته:
«شيخ در اين بحثِ عشق و محبت، وزينتر و شريفتر از آخوند در اسفار بحث فرموده است. چه اينكه آخوند همين مطلب را در چند فصل آخر موقف هشتم الهيات بخصوص در آخر فصل بيستم آورده است، با عباراتى كه اگر مثل شيخ تأديه مىفرمود بهتر بود، هر چند كه هردو بحق گفتند، جز اينكه اين آشكارا گفت و آن نهفته.»
📕ممدالهمم، ص ٦٠٧
⚫️ آیا این سخنان هم از اسرار است و ما نمیفهمیم؟!
@tazvir3