Telegram Web Link
#مشترکات_عرفانی

📸 جناب آقای #صمدی_آملی نقل می‌کند:

«از بزرگی پرسیدم که بنظر شما مقام حضرت آقا (جناب #حسن_زاده_آملی) در این عالَم چگونه است؟ ایشان گفت که من همین مطلب را از خودشان پرسیدم، در جواب گفتند: من مظهر قرآن هستم!»

⚠️من مَظهر قرآن هستم⁉️‼️‼️

آیا این تعابیر مختص معصومین علیهم السلام نیست؟!

بدون شرح؛ و قضاوت با مخاطبین گرامی.

@tazvir3
samadiamuli
@tazvir3
#مشترکات_عرفانی

🎤 جناب آقای #صمدی_آملی گوید:

👈🏻 استادم (جناب آقای #حسن_زاده_آملی) قرآن است، لذا سخن گفتن از ایشان دهان پاک‌ می‌خواهد و دهان پاک هم پیدا نمی‌شود! اگر دهان پاک هم پیدا بشود، گوشِ پاک نداریم تا دربارهٔ ایشان بشنود؛ زیرا " لَا يَمَسُّهُٓ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ"‼️

▪️پناه می‌بریم بر خدای متعال، از این تعابیر و غُلوهای عجیب و غریب و بی اساس

بدون شرح؛ و قضاوت با مخاطبین گرامی...

@tazvir3
↪️ با توجه به مطالبی که تا بحال درباره شخصیت و تفکر #حافظ گذشت (و مطالبی که خواهد آمد) به این کلامِ جناب #حسن_زاده_آملی درباره حافظ توجه فرمایید

یکدوره تفسیر قرآن ⁉️

@tazvir2
خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
Photo
#مشترکات_عرفانی

👈🏻 در کتاب شریف "الکافی" روایت مفصلی از امام صادق علیه السلام نقل شده‌ که ضمن آن، اشاره شده که امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام شهادتشان و در زمان وصیت، حضرت عباس علیه السلام و دیگر فرزندانشان را در امر "ولایت" با حسنین عليهماالسلام شریک نساختند، و اگر چنین می‌کردند (که نکردند) حسنین علیهماالسلام به پدرشان عرض می‌نمودند که "مقام ولایت و اطاعت مختص ماست، و خداوند متعال آن را بما اختصاص داده نه دیگران، چنانکه بشما اختصاص داده است. همینطور آیه تطهیر در شأن ما نازل شده نه دیگران." یعنی برادران ما، مانند ما صاحب مقام ولایت و اطاعت نیستند که سهمی از این مهم داشته باشند. (...فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ لَمْ يَكُنْ يَسْتَطِيعُ عَلِيٌّ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ أَنْ يُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لاَ اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لاَ وَاحِداً مِنْ وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِينَا كَمَا أَنْزَلَ فِيكَ فَأَمَرَ بِطَاعَتِنَا كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ بَلَّغَ فِينَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَمَا بَلَّغَ فِيكَ وَ أَذْهَبَ عَنَّا اَلرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَهُ عَنْكَ... _ الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٢٨٦)

وقتی شخصیتی مانند حضرت عباس علیه السلام (که امام صادق علیه السلام در شأنشان آن زیارتنامه با مضامین والا را انشاء فرمودند) در امر ولایت شریک و دخيل نباشد، آیا رواست که جناب #حسن_زاده_آملی را در این امر شریک و دخيل بدانیم؟! البته ولایتی که با خواب محقق شود، تکلیفش معلوم است.

@tazvir3
👈🏻 براستی که هرکس خلاف این روایت عمل نمود، خسران دنیا و آخرت نصیبش شد! تمام فِرَق و طوایفی که خواستند از غیر خانه اهل بیت علیهم السلام صاحب عزت شوند، صاحب ذلت شدند! و وِرد و ذکر و حال و قالشان "هباء منثورا" گشت، و ننگ و عارشان بجای ماند، و رسوای عام و خاص شدند، و شرک و کفر به یادگار نهادند.

💥 چه زیبا فرمودند امام حسن عسکری علیه السلام که:

"نَحْنُ كَهْفٌ لِمَنِ اِلْتَجَأَ إِلَيْنَا وَ نُورٌ لِمَنِ اِسْتَضَاءَ بِنَا وَ عِصْمَةٌ لِمَنِ اِعْتَصَمَ بِنَا، مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا فِي اَلسَّنَامِ اَلْأَعْلَى وَ مَنِ اِنْحَرَفَ عَنَّا فَإِلَى النَّارِ"

📓 رجال الكشي، ط_مشهد، ص ٥٣٣

ز مشرق تا به مغرب گر امام است
علی و آل او ما را تمام است

(سلام الله علیهم)

@tazvir3
👆🏻 آقای #مبشر_کاشانی شاگرد آقای #کشمیری:

«یکی از اولیای الهی به مریدش اسم اعظم داد و با او وعده‌ای کرد. آن مرید گوید من ناخواسته از وعده تخلف کردم و او یک حرف از اسم اعظم را که دو حرف بود از من گرفت و من دیگر آن را فراموش نمودم!»

آقای مُبَشِرِ کاشانی طوری از داد و ستدِ اسم اعظم سخن می‌کند، گویی دارد از داد و ستدِ کالاهای روزمره سخن می‌گوید! از عجایب است که برخی چگونه براحتی مدعیِ امر مهمی مانند اسم اعظم می‌شوند، در حالی‌که معصومین علیهم السلام فرموده‌اند اسم اعظم نزد ماست، آنهم به این کیفیت:

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ إِنّ اسْمَ اللّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتّى تَنَاوَلَ السّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِيّ الْعَظِيمِ.

✍🏻 امام باقر عليه السلام فرمود: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و تنها يك حرفِ آن نزد آصف بن برخیا بود. آصفْ آن يك حرف را گفت و زمين ميان او و تخت بلقيس درهم نورديد تا او تخت را بدست گرفت، سپس زمين بحالت اول بازگشت و اين عمل در كمتر از يك چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داريم و يك حرف هم نزد خداست كه آنرا در علم غيب براى خود مخصوص ساخته است.

📚 الکافی، جلد ۱، کتاب الحجة، بَابُ مَا أُعْطِيَ الْأَئِمّةُ مِنِ اسْمِ اللّهِ الْأَعْظَمِ، حدیث ١

📝حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني قال: حدثنا علي ابن إبراهيم، عن أبيه، عن يحيى بن أبي عمران، عن يونس بن عبد الرحمن، عن سعدان،عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: " ألم " هو حرف من حروف اسم الله الأعظم، المقطع في القرآن، الذي يؤلفه النبي صلى الله عليه وآله والامام فإذا دعا به أجيب...

✍🏻 ابوبصير گويد امام صادق عليه السلام فرمود: (الم) يك حرف از بعضِ حروف اسم اعظم خدا است كه هر جزئى از آن در جايى از قرآن مجيد آمده است، و پيغمبر و امام معصوم كه بمكان آنها آگاهى دارند هرگاه خواسته باشند خدا رابنام اعظمش بخوانند آن حروف تقطيع شده را با هم تلفيق كرده و دعا مى‌كنند، خدا نيز اجابت مى فرمايد.

📘 معانی الاخبار، ص۲۳

⚠️ برخی در زمانه ما، با مدتی تلاش در عبادات و واجبات تصور می‌کنند کسی شده‌اند و دیگر باید وارد حریم‌های خاص شوند، لذا برای خود مقامی قائل می‌شوند و دنبال اسم اعظم هستند. به روایت ذیل توجه فرمایید:

📝 ... عن عمر بن حنظلة فقال قلت لابي جعفر عليه السلام انى اظن ان لى عندك منزلة قال اجل قال قلت فان لى اليك حاجة قال وما هي قال قلت تعلمني الاسم الاعظم قال وتطيقه قلت نعم قال فادخل البيت قال فدخل البيت فوضع أبو جعفر يده على الارض فاظلم البيت فارعدت فرايص عمر فقال ما تقول اعلمك فقال لا قال فرفع يده فرجع البيت كما كان.

✍🏻 عمر بن حنظله گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم گمان کنم نزد شما منزلتی دارم، آیا اینطور نیست؟ امام فرمودند: آری. عرض کردم از شما تقاضایی دارم، اجابت می‌فرمایید؟ فرمودند چه می‌خواهی؟ گفتم اسم اعظم خدا را بمن بیاموزید. فرمودند: آیا طاقت و تحمل آن را داری؟ گفتم آری‌. فرمودند پس داخل اطاق شو، وقتی داخل شدم حضرت دست بر زمین نهاد و چنان دنیا تاریکی و‌ ظلمانی شد، لرزه بر اندامم افتاد‌. حضرت فرمودند، چه شد؟ آیا باز طلب می‌کنی اسم اعظم را؟ گفتم خیر. سپس دستشان را از زمین برداشتند و اطاق به حالت اول برگشت.

📜 بصائر الدرجات، ص ۲۳۰

توجه شود که عمر بن حنظله نزد امام منزلتی داشته و راوی حدیث بود، باز امام اینگونه با وی برخورد نمود. در عجبم از جماعتی که عمر خود را صرف بازیهای عرفان و تصوف کرده‌اند و با این اتلاف عمر در باطل، باز مدعی یا خواهان اسم اعظم هستند!

نتیجه طبق روایاتِ فوق آنکه:

اولا: اسم اعظم نزد معصومین علیهم‌السلام است و تنها ایشان از کیفیت آن باخبرند.

ثانیا: ما نهی شده‌ایم از طلبِ اسم اعظم.

ثالثا: ما را چه به این جسارتها و گستاخی‌ها!

رابعا: باید برخی بجای اسم اعظم از خداوند عقل طلب کنند تا براحتی فریب هر مدعی دروغین را نخورند.

@tazvir3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#طنز_صوفیه

🎥 سرگیجه‌های صوفیانه 😁

تقريبا شبیه گواهینامه گرفتن و رانندگیه، اولشه، راه می‌افته 😊

🙆🏻‍♂ هنوز به بنگ و حشیش نرسیده، اینطوری شده؛ بقول #شمس_تبریزی: "یاران ما به سبزک (حشیش) گرم می‌شوند."

@tazvir3
#علمای_شیعه

🔹آیت‌الله شبیری زنجانی حفظه الله:

"معمولاً آقای بروجردی (رحمه الله) در پایان درس چند جمله‌ای موعظه می‌کرد و پیدا بود که از روی قلب موعظه می‌کند و به گونه‌ای بود که در مخاطب اثر می‌کرد. به یاد دارم این عبارت را با حال خاصّی می‌گفت: «الدُّنْیَا یَمُرُّ و یَغُرّ» یعنی دنیا می‌گذرد و انسان را می‌فریبد."

📚جرعه‌ای از دریا، ج ٣ ص ٤٣٧

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی

جنون و حماقت، یا کرامت و عرفان⁉️

✍🏻 مرحوم‌ شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله می‌نویسد:

#غزالی در احیاءالعلوم در کتاب "توحید و توکل" گوید که #ابوسعیدخزاز گفت:

🔶 بدون زاد و توشه در بادیه سیر میکردم، بناگاه نظرم به آبادی افتاد که نزديك است، خوشحال شدم، سپس دیدم این تكیه بغير خداوند است!!!! قسم یاد کردم که داخل آبادی نشوم تا مرا بدوش بکشند و وارد قریه شوند. پس زمين راحفر کردم و تا سینه خود را زير رملها پنهان کردم، و چنین بودم تا در نیمه شب صدائی بگوشم رسید که ای اهل قریه، همانا از برای خدا دوستی باشد که خود را در فلان مكان حبس کرده، او را دریابید. پس جماعتی آمدند و مرا با خود بسوی قریه بردند.

نمی‌دانم از حماقت ابوسعید خزاز تعجب کنیم که این عمل دیوانگی را توکل بخدا نامیده یا از غزالی که چنین خرافتی را زینت کتاب خود کرده.

📘 السيوف البارقة، ص ۴٧

متاسفانه این نوع حالات جنون‌آمیز که بخشی از عرفان محسوب می‌شود، در بسیاری از عرفای متأخر و معاصر نیز دیده می‌شود. نمی‌دانم کدام شریعت و سنت این دیوانگی‌ها را "توکل" معرفی کرده که جماعت صوفیه بدان ملتزمند! این رياضات غير شرعی، کالای مکتب هند است که رونق بازار صوفیه گشته و آنان را مجذوب خود کرده است.

این مطلب نیز مهم و قابل توجه است

@tazvir3
#طنز_صوفیه #دروغ_صوفیه

💥از کراماتش این بود که نمادی از باغ وحش بود

👈🏻 در احوالات "ابوعلی حسین صوفی" نوشته‌اند:

او اهل تصرف و تغییر بوده، و به أشکال مختلف دیده می‌شد، گاهی او را به شکل شیر می‌دیدند، گاهی به شکل فیل، و گاهی به شکل درندگان و وحوش!!! 😁 یکبار دشمنانش او را قطعه‌قطعه کردند و اعضای بدنش را بجای دوری ریختند، صبح دیدند مشغول نماز است. چهل سال در خلوت بود و نه آبی آشامید و نه غذایی خورد !!!

📚 شذرات الذهب، ج ٩ ص ٥٢٥

شاید شیطان بوده که به شکل او در آمده که چنین متغیر می‌شده، و نمادی از حیوانات می‌گشته! درباره عدم خوراک او نیز در طی چهل سال، چه می‌توان گفت جز اینکه این جماعت اگر انسان باشند که مشخص است بعد از چند روز گرسنگی و تشنگی روی به موت می‌شوند، و باید گفت کذبی عظیم بهم بافته‌اند، و یا همان که در ابتدا گفته شد! حال اگر این نوع گزارشات به سمع و بصر کفار برسد، به ریش اسلام و مسلمين می‌خندند، و نمی‌دانند که این جماعت مجنونِ بیمار، فقط از ترس تکفیر و برای تظاهر شهادتین می‌گفتند، و هیچ ربطی به دین و مذهب ندارند. (خذلهم الله في الدارين)

@tazvir3
🔵 علامه مجلسی رحمه الله:

🔸"البدعة کل رأی أو دین أو حکم أو عبادة لم یرد من الشارع بخصوصها و لا فی ضمن حکم عام."

✍🏻 #بدعت عبارت است از هر اعتقاد و نظر، یا دین، یا حکمی، یا عبادتی، که از طرف شارع بصورت حکم اختصاصی، یا بصورت حکم عمومی، مورد تأیید قرار نگرفته‌ست. (یعنی نه در قالب حکم اختصاصی، و نه در قالب حکم عمومی، مورد تأیید قرار نگرفته)

📚 بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۲۶۴

⛔️ لذا #چله_نشینی های مرسوم و متعارف، تعیین عدد و زمان برای اذکاری که مطلق است و عدد و زمان ندارد، تمام دستورالعمل‌‌های ساختگی و بدون مستند شرعی، و أمثالهم، از مصادیق و امور متهم یا مشکوک به بدعت است. و اینجاست که افراد با ملتزم شدن به این دستورات، نه تنها به مقصود و مطلوب نمی‌رسند، بلکه چون مشغول بدعتند، از هدف و مطلوب دورتر می‌شوند، بعد می‌گویند اعمال عبادی نتیجه ندارد!!! لذا اعمال عبادی باید مطابق با سنت، و از مستند شرعی برخوردار باشد، زیرا ملاک پذیرش اعمال، کمی و زیادی نیست، بلکه ملاک، صحت و اعتبار است، و طبق روایات "عملِ کمی که مطابق سنت باشد، از عملِ زیادی که مطابق بدعت باشد، ارزشش بیشتر است."

@herz_asemani
#مشترکات_عرفانی

ادبیاتی صوفیانه که به برخی جلسات مذهبی نفوذ کرده

پیشتر هم بیان شد که "می و مستی" ادبیاتی صوفیانه است، و در ادبیات دینی چنین تعابیری نداریم، بلکه برعکس؛ یک نمونه جالب توجه دیگر همین نقل است:

"سرى سقطى" گوید: #معروف_کرخی را بخواب ديدم در زير عرش خدا، ملائكه گفتند خدایا اين كيست؟ خداوند گفت: اين معروف كرخی است كه از دوستى من مست شده است و به هوش نيايد الاّ بلقاى من!

📔 تبصرة العوام، نشر اساطیر، ص ١٣٥

جالب آنکه برخی با شعرِ "کثرتِ در وحدت، وحدتِ در کثرت" هم سینه زدند و هو کشیدند!!! این نتیجهٔ همین مستی‌ها می‌باشد که راه را برای بیان مطالب دیگر نیز گشوده‌ست.

@tazvir3
2025/07/08 21:58:07
Back to Top
HTML Embed Code: