Telegram Web Link
1400/08/24سخنرانی_حجة الاسلام دارستانی_وفات حضرت معصومه س
گروه صدابرداری صوت الحزین ((ضیاء)) 09394703347
#نفی_غلو

نمی‌دانم جناب سید احمد دارستانی این سخنان را بر چه اساسی گفته! قَسَم امام رضا علیه السلام را هم ضمیمه می‌کند. اگر ایشان این سخنان را جدی و با اعتقاد می‌گوید، باید یکدوره اعتقادات و خصوصا بحث "امامت" را نزد اساتید بیاموزد. (هرچند غالب وعاظ مشهور همین نیاز را دارند.)

⚫️ هر روز یک مطلب خلاف جدید، یک فکر جدید، یک غلوِ جدید ... این چه اوضاعی است که در جلسات مذهبی به راه افتاده؟! هرکس از راه رسیده منبری شده و صاحب تریبون! نه درسی، نه استادی، نه دوره‌ای، نه مبنایی!

آيا حضرت فاطمه بنت موسی علیهما السلام راضی است که چنین جسارتی به ساحت مقدس برادرشان کنید؟! يعنی برای اکرام این بانوی والامقام (روحی لها الفداء)، راهی جز پایین آوردن شأن و مقامِ امام رضا علیه السلام نیست؟!

اللهم إنا نشکو الیک...

@tazvir3
🔵 شيخ جواد خراسانی رحمه الله:

«ﺻﻮﻓﻰ ﺷﻴﻌﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺗﺸﻴُﻌَﺶ ﻫﻢ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﻴﺎﺀ ﺍﻭ ﻭ ﻣﺸﺎﻳﺨﺶ ﻫﻤﻪ ﺳُﻨﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪ به اﻳﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﺳﻨﻰ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻋﺎﺭﻑ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺗﺸﻴﻊ ﺻﻮﻓﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍﻩ ﻭ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻣﺮ ﻭ ﺩﻓﻊ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ؛ ﻧﻈﻴﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺯﺩﻯ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩُﻛﺎﻥ ﺻﺮﺍﻓﻰ ﮔﺬﺷﺖ، ﻃﺸﺘﻰ ﺍﺯ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ، ﺻﺮﺍﻑ ﺍﺯ پی او می‌دﻭﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ می‌ﺰﺩ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ، ﺭﻓﻘﺎﻯ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﻤﺪﺳﺖ ﺷﺪﻧد ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ، ﺩﺯﺩ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﻳﺪ می‌دﻭﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ می‌زد: ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ چه کسی ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ! ﺑﺪﻳﻦ ﺣﻴﻠﻪ ﺍﺷﺮفی‌ها ﺭﺍ ﺑﺮﺩ. ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩﻫﺎ ﻛﻪ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﻤﺎﻳﺶ می‌دهند، تظاهر می‌کنند ﺻﺎﺣﺐ ﻣﺘﺎﻋﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﻧﺪ، ﺳﺮﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺨﻔﻰ می‌کنند ﻭ ﺟﻬﺎﻝ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻴﺎﺀ ﺩﻳﻦ می‌دزدند ﻭ می‌ربایند.»

📙 البدعة و التحَرُف، ص ١٤٧

@tazvir3
🛑 بی اصل و اساس‌هایی که اصل و اساس شد

▫️شیخ جواد خراسانی رحمه الله:

ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺗﺼﻮﻑ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﺼﻮﻓﻪ ﻣﻌﺘﺮﻑ به آﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﻠﺎﻡ #جامی هم آورده شد، ﻛﻪ ﺗﺼﻮﻑ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ #ذوالنون_مصری ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﻯ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺑﺮﻫﻤﻰ ﺑﻮﺩ و ﺫﻭﺍﻟﻨﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﻘﺢ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺁﻥ ﮔﻔﺘﻪ‌ﻫﺎ ﻣُﺪَﻭﻥ ﻧﺒﻮﺩ و #جنید_بغدادی ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﻈﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﺎﺏ ﺑﺎﺏ ﻛﺮﺩ و ﻛﺘﺎﺏ ﺳﺎﺧﺖ؛ ﻭ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﻴﺪ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺷﺨﺎﺻﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﺼﻮﻑ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﺮﻉ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻳﻌﻨﻰ ﺍﺳﺘﺸﻬﺎﺩ به اﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﻧﻴﺰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺤﻤّﺪ #غزالی#ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ_ﻗﺸﻴﺮﻯ ﻭ ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ #سهروردی#ابن_عربی ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻠﺎﻯ ﺭﻭﻣﻰ (#مولوی) ﻭ ﻳﺎﻓﻌﻰ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ. ﻛﻢ ﻛﻢ ﺍﻳﻦ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺷﺎﻳﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﺍﺝ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻟﺬﺍ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺍ به اﻣﺎﻡ ﻣﻠﻘﺐ ﺳﺎﺧﺘﻪﺍﻧﺪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ: "ﺍﻟﺎﻣﺎﻡ ﺍﻟﻐﺰﺍﻟﻰ ﺍﻟﺎﻣﺎﻡ ﺍﻟﻘﺸﻴﺮﻯ، ﺍﻟﺎﻣﺎﻡ ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﻟﺴﻬﺮﻭﺭﺩﻯ، ﺍﻟﺎﻣﺎﻡ ﻣﻤﻴﺖ ﺍﻟﺪﻳﻦ، ﺍﻟﺎﻣﺎﻡ ﺍﻟﻴﺎﻓﻌﻰ" ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﭘﻴﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻫﻤﻪ سُنی ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ سُنیان ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﻘﺐ به ﺎﻣﺎﻡ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺆﺳﺲ ﻓﻨﻰ ﻭ ﻳﺎ مبتکر ﻓﻨﻰ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻜﻤﻞ ﻓﻨﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳن جهت ﻣﺎﻟﻚ ﻭ ﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﻭ ﺷﺎﻓﻌﻰ ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺣﻨﺒﻞ ﻭ #سفیان_ثوری ﺭﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺬﻫﺐ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ، ﻭ ﺑﺨﺎﺭﻯ ﻭ ﻣﺴﻠﻢ ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻰ ﻭ ﻏﻴﺮﻫﻢ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﻋﻠﻢ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ، ﻭ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ، ﻭ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻟﻐﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ، ﭼﻮﻥ این جماعت ﻓﻮﻕﺍﻟﺬﻛﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﺘﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻳﻌﻨﻰ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺗﺼﻮﻑ ﺑﺮ ﺷﺮﻉ، ﻳﺎ ﺗﻜﻤﻴﻞ ﺁﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻟﻬﺬﺍ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻟﻘﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ #نعمت_الله_ولی#ﻧﻮﺭﺑﺨﺶ ﻭ ﻋﻠﺎﺀ ﺍﻟﺪﻭﻟﻪ #ﺳﻤﻨﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻛﻢﻛﻢ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺗﺼﻮﻑ ﺩﺭ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﺍﺯ ﺁﻥ به بعد ﻛﺴﺎﻧﻴﻜﻪ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺗﺸﻴﻊ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﻪ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺎﺑﻘﻴﻦ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ و ﺑﺎ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻴﻌﻪ ﺗﻄﺒﻴﻘﺶ ﺩﺍﺩﻧﺪ.

ﺧﻠﺎﺻﻪ ﻭ ﻧﺘﻴﺠﻪ:

ﭘﺲ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺼﻮﻑ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎ به شرع ﻭ ﺩﻳﻦ ﺳﺮ ﻭ ﻛﺎﺭﻯ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﻃﻨﺎ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺷﺮﻉ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺷﺪ، آنهم ﺑﺮ ﻣﺬﻫﺐ سُنیان، ﺁﻧﻬﻢ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺯﺑﺎﻥﺑﻨﺪﻯ ﻭ ﺩﻓﻊ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﻌﺘﺮﺿﻴﻦ ﻭ ﺟﻠﺐ ﻣﺮﻳﺪ، ﻭ ﺍﻟﺎ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺍﺻﻠﻰ به ﺮﻳﺎﺿﺖ ﻭ #عشق#کشف_شهود ﻭ ﮔﻔﺘﻪ‌ﻫﺎﻯ ﭘﻴﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻰ ﺑﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺬﻫﺐ سُنیان ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻣﻴﺸﺪ، ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺑﺮ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻴﻌﻪ ﻧﻴﺰ ﺑﻈﺎﻫﺮ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺷﺪ (ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺸﻜﻞ ﺁﻥ ﺑﺖ ﻋﻴﺎﺭ ﺑﺮﺁﻣﺪ) ﻭ ﺍﻳﻦ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻓﻊ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻭ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﻣﺮﻳﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻟﺎ ﻧﻪ به اﻳﻦ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻋﻤﻠﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺒﺘﻨﻰ ﻭ ﻣﺴﺘﻨﺪ به اﻳﻦ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ.

📘 ﺍﻟﺒﺪعة ﻭ ﺍﻟﺘَﺤﺮُف، ﺹ ١٥٢

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی

📢 تبلیغِ مسلک و تفکر، با شعر و اصطلاحات

🔸 آیت الله صافی گلپایگانی حفظه الله:

«... اشعار مبتذلی كه با الفاظى مثل: مِى، ساقى، ساغر، مست، شراب و ميكده، می‌فروش، رند، قلندر، پير خُم، پياله و حتى لفظ فقر، اشاره به مكتب‌هاى صوفی‌گرايى و نامأثور از شرع مى‌كنند و آنها را اصطلاح براى اشاره به افكار و گرايش هاى فكرى خود دارند، با اشعار اصیلِ معارفی فرق بسيار دارد. 👈🏻 اينها در زير حجاب اين اصطلاحات، عقايد خود را مخفى كرده و از بيم اتهام به كفر و خروج از دين اين شيوه را پيش گرفته و اين اشعار را بعنوان عرفان به مردم مى خورانند و بسيارى هم، چون مفاهيم و مقاصد آنان را نمى‌دانند، به خواندن آن ناآگاهانه سرگرم مى شوند، در مجلس حرام رقص و سماع با خواندن آن در عالم هپروت و بيخودى مى روند. 👈🏻 ترويج اين اشعار و به سبك آنها شعر گفتن، چون در نهايت ترويج مشارب و مسالكِ به گفته خودشان عرفانى و به حقيقت باطل و خارج از معارف اسلامى است، صحيح نيست. اين‌ها شعر مصطلح نيست، خواه عربى باشد يا فارسى، فكر و مشرب و مسلك است كه با اين الفاظ تبليغ مى‌شود. بعلاوه جنبه تخديرى و بوجود آوردن حال بى تفاوتى اين اشعار بسيار خطرناك است و از بعض مواد مخدره تأثير آن در سست كردن قواى حقيقى عقلى و از كار انداختن آنها كمتر نيست و كمترين اثر آن بخود فرو رفتن و به بيرون از خود بى تفاوت شدن، و ترك سعى و عمل و مقاومت و امر به معروف و نهى از منكر است...»

📚 معارف دين، ج ۲، ص ۳۰٣

@tazvir3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قادریه

🔞 بخشی از مراسم ارشاد در فرقه قادریه

👈🏻 با قرائت قرآن، و مدد از قطب فرقه، و ذکر الله اکبر، سیخ را در گلوی خود فرو می‌کند، بعد صلواتی سُنی‌پسند می‌فرستد، بعد می‌گوید که نور قطبشان در عالم پراکنده و از کرامات است!

بعد این ضلالت را "ارشاد" می‌نامند!

(داعشی‌ها نیز با تکبیر و قرآن دیگران را ذبح می‌کنند، خلاصه شعار هردو یکیست)

فرقه قادریه از خطرناکترین شاخه‌های صوفیه است، که در میان تمام فِرَق صوفیه، از جهت تشریفات و آداب، بیشترین شباهت را به شیطان‌پرستان دارند، و به ارتباط با جن نیز مشهورند. حقير از نزديک این جماعت نگون‌بخت و بی‌دین را دیده‌ام، و می‌توان گفت در ظلمت و کفر و شرک کم‌نظیرند و یادآورِ نواصب؛ و چرا یادآور نواصب نباشند وقتی قطبشان #عبدالقادر_گیلانی عاشورا را عید می‌دانسته‌ست!

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #جعل_تحریف

قابل توجه کسانی که با تعاریف و تملقاتِ مریدان و اطرافیانشان فریب خورده‌اند و باورشان شده کسی شده‌اند

✴️ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی النُّعْمَانِ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: یَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا یَغُرَّنَّکَ النَّاسُ مِنْ نَفْسِکَ فَإِنَّ الْأَمْرَ یَصِلُ إِلَیْکَ دُونَهُمْ وَ لَا تَقْطَعْ نَهَارَکَ بِکَذَا وَ کَذَا فَإِنَّ مَعَکَ مَنْ یَحْفَظُ عَلَیْکَ عَمَلَکَ وَ أَحْسِنْ فَإِنِّی لَمْ أَرَ شَیْئاً أَحْسَنَ دَرَکاً وَ لَا أَسْرَعَ طَلَباً مِنْ حَسَنَةٍ مُحْدَثَةٍ لِذَنْبٍ قَدِیمٍ.

🔹ابونعمان عجلی گوید: امام باقر علیه السلام بمن فرمودند: مردمِ چاپلوس و ستایشگر، تو را نفریبند، زیرا سزای اعمالت بتو می‌رسد نه به آنان؛ روز خودت را به سخنان لغو و باطل سپری مساز، زیرا کسی با توست که عملت را در پرونده‌ات حفظ می‌کند. کار نیک کن، من ندیدم چیزی بهتر و سریع‌تر از حسنهٔ جدید، گناه گذشته را پاک کند.

📚 الکافی، الاسلامیه، جلد ۲، ص ٤٥٤

⚠️ به جرأت می‌توان گفت بهترین مصداق این روایت شریف، طایفه صوفیه است که هزاران کرامت و عبادت برای برای بزرگان خود جعل و تنظیم کرده‌اند و آنان را در انحرافشان یاری داده‌اند؛ زیرا مدعیانِ دروغین، ابتدای کار در اثر توَهُمی که شیطان برایشان ایجاد کرده ندایِ قطبیت و ارشاد سر می‌دهند و این توهم، با تعاریف و تملقاتِ اطرافیان پرورش می‌یابد و تبدیل به یقین می‌شود و کار بجایی می‌رسد که دیگر ندای ارشاد و قطبیت را کنار گذاشته و صراحتا ندای "أنا اله" یا "لا اله الا أنا" و امثالهم سر می‌دهند.

این است که فرمودند: "یکی از نشانه‌های مؤمن این است که عیب و رذیلهٔ برادر مؤمنش را به او بنمایاند تا اصلاحش کند" زیرا مؤمن خیرخواه برادر مؤمنش است؛ نه اینکه هر روز مقامی برای دیگری بتراشد و نهایتا بگوید: "استاد من قرآن است و درکِ قرآن گوش و دست و زبان و قلب پاک می‌خواهد و ما شخص پاک نداریم که برایش از استادمان بگوییم"

🌟 ألحمدلله ألذی جَعَلَنا مِن المُتِمَسِکین بِوِلایة أميرالمؤمنين و الأئمة المعصومین عليهم السلام 🌟

@tazvir3
🛑 علامه مجلسی رحمه الله:

📢 بدان که اعتقاد به معاد جسمانی از ضروریّات دین اسلام است، و منکر آن کافر است و مخلّد در جهنّم. و حشر جسمانی آن است که حق تعالی اجزای بدنهای مکلّفین را بعد از مُردن در قیامت جمع می‌کند و ارواح ایشان را به آن بدنها بر می‌گرداند و ایشان را بار دیگر حیات می‌بخشد و روحهای ایشان بعد از مفارقت از بدنها باقی می‌ماند و در قیامت ایشان را به جزای عقاید و اعمال نیک و بد ایشان می‌رساند و اکثر آیات کریمۀ قرآن صریحند در این معانی و قابل تأویل نیستند. و آنچه در آیات و اخبار متواتره از احوال قیامت، مثل حساب و میزان و صراط و حوض کوثر و شفاعت، و دادن نامه‌های اعمال به دست راست و چپ، و بر طرف شدن نور کواکب و ریختن آنها از آسمانها، و شق شدن و پیچیدن سماوات به همۀ اینها اعتقاد باید داشت، چنان که در عین الحیات و حق الیقین بیان آنها کرده ام.
🔸 و أیضا اعتقاد به بهشت و دوزخ جسمانی واجب است و از ضروریّات دین اسلام است و انکار آنها یا تأویل کردن به بهشت و دوزخ روحانی کفر است و کسی از فِرَق مسلمانان انکار این امور نکرده است مگر قلیلی از ملاحدۀ فلاسفه و حُکماء که ایشان حشر جسمانی را انکار کرده‌اند و بهشت را تأویل کرده‌اند به التذاذ روح از عقاید و اخلاق حسنه و معلوماتی که در دنیا تحصیل کرده است، و جهنّم را به تکرّر از جهالتها و ضلالتها و صفات ذمیمه‌ای که در نشأۀ دنیا به آنها مُلوّث و مبتلا بوده است، 👈🏻 و کفر ایشان از جهت انکار عود بدنها است در قیامت، و انکار دخول جنّت جسمانی است که موافق آیات متکاثره و اخبار متواتره مشتمل است بر ثمار و اشجار و انهار و حور و قصور و امثال آنها، و انکار دخول جهنّم جسمانی است که به دلالت صریح آیات و اخبار مشتمل است بر زقوم و ضریع و حمیم و غسلین و عقارب و مارها و سایر عقوبات، و اگر اینها را انکار نکنند مضایقه نداریم از آن که بعضی از مؤمنان را با لذّات جسمانی، لذّات روحانی بوده باشد که از آن اعظم باشد، و بعضی از کافران را با عقابهای جسمانی عقوبات روحانی باشد که از آنها اشد باشد.

📓 مجموعه رسایل اعتقادی - تحقیق رجایی، ص ۱۲۹

حال بنگرید که عرَفاء و صوفیه، چه تأویلاتی درباره معاد و بهشت و جهنم و عذاب و رحمت دارند!

@tazvir3
Forwarded from ذِکری
لفظ صوفی در روایات

نه تنها اصول و فروع عرفان با قرآن و سنت در تضاد است و سران تصوّف در روایات معتبر مذمت شده اند، خودِ لفظ "صوفی" در روایات از تعابیر طعن و ذم است.
به دو روایت زیر در ذمّ احمد بن هلال توجّه کنید:
۱. "علي بن محمد بن قتيبة، قال: حدثني أبو حامد أحمد بن إبراهيم المراغي، قال: ورد علي القاسم بن العلاء نسخة ما خرج من لعن ابن هلال و كان ابتداء ذلك، أن كتب عليه السلام إلی قوامه بالعراق: احذروا الصوفي المتصنع." (اختیار معرفه الرجال، ص۸۱۷)
۲. "حدثنا أبي رضي الله عنه عن سعد بن عبد الله عن محمد بن الصالح قال كتبت أسأله الدعاء ... قال و لما ورد نعی ابن هلال لعنه الله جاءنی الشيخ فقال لي أخرج الكيس ألذي عندك فأخرجته إليه فأخرج إلی رقعة فيها و أما ما ذكرت من أمر الصوفي المتصنع يعني الهلالي فبتر الله عمره ثم خرج من بعد موته فقد قصدنا فصبرنا عليه فبتر الله تعالي عمره بدعوتنا." (کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۸۹)
در هر دو توقیع لفظ "صوفی" به عنوان طعن به کار رفته است.

با این حال جعلیات میرلوحی، خصوصاََ حدیقه الشیعه، فضای نقد تصوف را آشفته و از مسیر صحیح خارج کرده است. آفات دیگری نیز داشته که نقد آن را ضروری می نماید.
@zecra
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مشترکات_عرفانی

🎥 وجد و جذبه‌های صوفیه پاکستان


👈🏻 اگر گفتید صدای کدام حیوان را در می‌آورند؟ گونه‌ای ناشناخته در خانقاه‌های صوفیه ...

@tazvir3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔞 صوفیه #قادریه در پاکستان

ابتدای فیلم را به دلیل دلخراش بودن و صحنه‌های نامتعارف نیاوردم و این دقایقی از انتهای فیلم است

مرید نگون‌بخت که در معرکه افتاده را چندبار از ناحیه گلو و شکم با شمشیر و چاقو مجروح می‌کنند. جالب اینکه با اشاره قطب می‌زنند و با اشاره او متوقف می‌شوند. (این صحنه‌ها چیزی شبیه به مراسم شيطان‌پرستان و لحظه قربانی برای شیطان است) پیشتر از تصرف و الهامات شیطان نسبت به صوفیان و اهل بدعت سخن گفته شد، 👈🏻 و آنچه در این فیلم نیز واضح است (حداقل برای خودم) تمام تشریفات از دف‌زدن و توسل به "عبدالقادر گیلانی" و دود دادنِ بخور مخصوص و اشاره‌های قطب برای شمشیر و چاقو زدن، به الهام شیطان و برنامه‌ریزی شده می‌باشد. سپس دقایقی مرید بدبخت در حالت بیهوشی و احتضار می‌رود، سپس به هوش آمده و او را نزد قطب می‌آورند، و او آب دهان خود را به مواضع چاقو خورده می‌مالد و تظاهر به شفاء دادن او می‌نماید.

بارها متذکر شدم که رئیس این فرقه يعنی #عبدالقادر_گیلانی‌ حنبلی‌مذهب بوده، و عاشورا را عید می‌دانسته! لذا چه جای تعجب از چنین مریدانی؟

@tazvir3
#سران_غلات #نفی_غلو

برخی مدعیان علوم اهل بیت علیهم السلام که تا دیروز به صوفیه و عُرَفاء و فلاسفه حمله می‌کردند و سنگ روایات را به سینه می‌زدند، در اثر درس نخواندن و استاد ندیدن، و تکیه بر چند کتاب با روایاتی متشابه یا شاذ، امروزه خودشان همان سخنان فلاسفه و عرفاء را می‌زنند و در بحث خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام دم از "وحدت و کثرت و قاعده صدور" می‌زنند!!! مگر به قول شما گویندگان این مباحث کافر نبودند و نجس، حال چه شده که همین‌ها را به اهل بیت علیهم السلام نسبت می‌دهید؟!

برای حقیر که تعجبی ندارد و مثل روز روشن بود به چه فضاحتی تن می‌دهند، اینها که بزرگتر از #شلمغانی نیستند (در شهرت او بین شیعیان و حتی علم) و شلمغانی در پرتگاه کفر سقوط کرد و ملعون شد، و اینها نیز که مانند او به غلو و انحراف افتاده‌اند، طفل این مدرسه هم نیستند و نتوانستند مانند او شهرتی دست و پا کنند.

خوشحالم که نام این جماعت را نیاوردم تا به شهرتشان کمکی نکرده باشم، زیرا تلاش اینها دیده شدن است. این جماعت بارها به نویسنده این کانال اهانت کرده و تهمت زدند، اما حقیر نامشان را هم نیاوردم و نخواهم آورد، ان شاء الله.

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #طنز_صوفیه

وقتی وحدت‌‌وجود به نفع خودِ صوفیان هم نیست

👤 ابوعبدالله بلیانی یکی از مشایخ مغرور صوفیه بوده که می‌گفته "اگر آهی کشم صدهزار چو منصور #حلاج خلق کنم." وی مدتی در کوهی به #چله_نشینی و عزلت مشغول بوده. ماری وارد شده و او خواسته که مار را بگیرد، مار او را گزیده و بدن وی متورم گشته است. به استادش خبر دادند و گفت او را بیارید. به او گفت: چرا مار را گرفتی که تو را بگَزد؟! گفت: یا شیخ، خودتان گفتید هرچه هست خدا هست و چیزی غیر او نیست. من نیز مار را خدا دیدم و از شوق دلیری کردم تا او را بگیرم. 😁 شیخ گفت: هرگاه خدا را در لباس قهر دیدی بگریز. 😂

📕 کشف الاشتباه، ص ١١٦، به نقل از نفحات الانس

خلاصه شیخ هم کم نیاورده و خوب توجیه کرده. این حقیقتی است که خارج از فضای طنز و مزاح، صوفیه با آن درگیرند و نمی‌توانند مریدان نگون‌بخت را پاسخ علمی و مکفی بدهند که بالاخره وحدت‌‌وجود در همه‌جا صدق می‌کند یا نه؟! فرار از شرور با وحدت و فناء‌ سازگار است یا نه؟! برخی دستور به فرار از شرور داده‌ و برخی چون #عطار نیشابوری قاتل خود را نیز خدا دیده معاذالله و با دل و جان تسلیم او شده و به هلاکت رسیده.

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی

⛔️ بازار داغ کفر و دروغ بستن به خداوند متعال، در صوفیه

👈🏻 ابوعلی دَقّاق از مشایخ صوفیه خصوصا سلسله #نعمت‌اللهی و قائل به جسمیت خداوند متعال بوده است. (معاذالله) همو که می‌گفته: "سماع بر عوام حرام است و برای خواص مستحب"

⚠️ وی گوید: "چون ابراهیم (علیه السلام) به فرزندش اسماعیل (علیه السلام) گفت: "يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ" اسماعیل گفت: این جزای کسی باشد که از دوست به خواب رود، اگر تو به خواب نرفته بودی این خطاب با تو نمی‌شد!" (کشف الاشتباه، ص ١١٨)

بنگرید این کافر مجسِّمه چگونه بر خداوند متعال و انبیاء دروغ می‌بندند و خزعبلات خود را به پیامبر خدا منسوب می‌کند. این جماعت اگر بجای بازی‌های عرفانی قدری معارف دین آموخته بودند و حتی فقط همان آیه مذکور را کامل می‌خواندند، اسماعیل علیه السلام که با جان و دل تسلیم امر الهی شده را معترض به حکم الهی معرفی نمی‌کردند و به ایشان نمی‌بستند که‌ پدرش ابراهیم خلیل الله را مقصر می‌دانسته! حال آنکه ادامه آیه واضح و روشن، خلاف این خزعبلات است و حضرت اسماعیل علیه السلام را تسلیم و صابر در حکم الهی معرفی نموده است.

@tazvir3
↪️ پیرو مطلب قبل

🔶 این کلامی هم که به شیخ حسنعلی اصفهانی "معروف به نخودکی" منسوب است (که نمی‌دانم پسرش مانند برخی مطالب جعل کرده يا حقیقت دارد) مانند مطلب قبل کاملا در فضای عارفانه و صوفیانه است. اینکه قضاشدنِ نماز صبح موجب مرگ فرزند باشد، به کجا مُتکی و مستند است؟! این تأویلات از کجا آمده؟! اگر بگویید: این مخصوص خواص است. می‌گویم: کم نبودند خواصی که نماز صبحشان قضا شد، چرا فرزند آنان فوت نکرد؟!

🚫 نمی‌شود همینطور به خداوند متعال نسبت داد، خصوصا مرگ یک فرزند را بدلیل قضاشدنِ نماز پدرش!!! چنین نسبتی را به یک عوام هم نمی‌دهیم! اگر یک شخصی بگوید من نمازم قضا شد و همسرم فرزندم را کُشت تا حواسم را جمع کنم، چه می‌گوئید؟! حال بما می‌گویند خداوند متعالِ حکیم و علیم، یک بی‌گناه را به جرم قضاشدن نماز پدرش کُشت! و ما هم بحال آن پدر غبطه می‌خوریم که چه مقامی داشته! حال آنکه خداوند حکم قضای نماز را برای همین مواقع تعیین فرموده و کفاره آن مرگ نیست، بلکه جبران است.

دقت کنید که محل نزاع کجاست:

قضاشدن نماز صبح = مرگ فرزند بی‌گناه

ضمنا در بحث نزول بلا هم احدی را با معصومین علیهم السلام قیاس نکنید.

@tazvir3
💠 حیا کن ای شیخ

گاهی سخنان برخی مشاهیر آنقدر فضاحت‌بار است که صدای اعتراض هم‌کیشان خود را نیز در می‌آورَد و به قولی: "آنقدر شور شد که خان هم فهمید."

👈🏻 یکی از نمونه‌های جالب توجه در این‌باره، طعنِ #علاءالدوله_سمنانی (از اقطاب مشهور صوفیه) به #ابن_عربی است. یکی از مسائلی که سمنانی بدان مشهور است، مخالفتش با برخی آراء وحدت‌‌وجودیِ ابن عربی می‌باشد.

🔻#جامی از سمنانی نقل کرده که:

«... اى عزيز! در وقت خوش خود بر وفق اشارت، كتاب فتوحات را محشّى مى‌كردم، بدين تسبيح رسيدم كه گفته است: "سبحان من أظهر الأشياء و هو عينها" حاصل آنکه خداوند عين مخلوقات و اشیاء است. و من نوشتم كه: "انّ‌ اللّه لا يستحيى من الحقّ‌، ايّها المسبّح! لو سمعت من أحد انّه يقول: فضلة الشيخ عين وجود الشّيخ، لا تسامحه البتة، بل تغضب عليه، فكيف يسوغ لعاقل ان ينسب الى اللّه هذا الهذيان‌؟ تب الى اللّه توبة نصوحا لتنجو من هذه الورطة الوعرة الّتى يستنكف منها الدّهريّون و الطّبيعيّون و اليونانيّون و الشّكمانيّون! وَ السَّلامُ‌ عَلى‌ مَنِ‌ اتَّبَعَ‌ الْهُدى‌."

✍🏻 خداوند از حق خجالت نمی‌کشد. ای شیخ اگر از شخصی بشنوی که می‌گوید: فَضلهٔ شیخ عین وجود شیخ است، از او در نمی‌گذری بلکه بر او خشم می‌گیری، پس چگونه خردمندی چنین باطل و هذیانی را به خدا نسبت می‌دهد⁉️ پس به درگاه خدا توبه بجای آور توبه‌ای خالص، تا از این گرداب هولناکی که دَهریان و طبیعیان و یونانیان و شکمانیون هم از آن دوری می‌ورزند، نجات یابی.»

و درباره استادش نورالدین عبدالرحمن اسفراینی می‌نویسد:

" پيوسته از مطالعۀ تصنيفات ابن عربى منع فرموده، تا حدّى كه چون شنيده است كه مولانا نورالدّين حكيم و مولانا بدر الدّين کتاب فصوص جهت بعض طلبه درس مى‌گويند، شب آنجا رفت و آن نسخه از دست ايشان باز ستاند و بدَريد و منع كلى كرد..."

📙 نفحات، چاپ هند، ص ٥٦٥

جالب اینکه علاءالدوله سمنانی صوفی (که از منکرانِ حیات امام عصر عجل الله فرجه است) چنین طعن بی‌سابقه‌ای بر ابن عربی می‌زند، و "ابن تيميه" معلوم‌الحال که هم‌عصر او بوده، در رد ابن‌عربی و وحدت‌‌وجود کتاب می‌نویسد، اما برخی منتسبین به تشیع، سعی در توجیه و تأویل کفریات ابن‌عربی دارند!

و البته نقدها و تکفیرهای بزرگان شیعه نیز در حق ابن‌عربی فراوان است و آنقدر نقل و بیان شده که ذکرش تکرار مکررات است، ولی به مواردی اشاره می‌‌کنم:

شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله، پس از آنکه ابن‌عربی را مجنون و دیوانه خطاب می‌کند و پاره‌ای از کفریات و خزعبلات او را نقل می‌کند، می‌نويسد:

فاضل متبحر المولي اسماعيل الخاجوئي در بعض تعليقات خود بنابر نقل روضات الجنات فرموده كه ابن‌عربی در فتوحات خود گفته "من از خدا درخواست نكردم كه امام را به من بشناساند، اگر درخواست می‌كردم براى من امام را معرفى مى‌كرد." علامه خوئی در شرح نهج البلاغه همين را از ابن‌عربی نقل كرده و همچنين فيض در اواخر كتاب بشارات الشيعة. سپس فرمود: "نظر كنيد ببينيد چگونه خدا او را مخذول كرده و او را به خود وا گذارده، با اينكه شنيده است حديث مَن مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهليه. با اينكه اين حديث مشهور و معروف است، چگونه براى ابن‌عربی جايز است كه چنين حرفى را بزند و چگونه خود را بی‌نياز می‌داند از معرفت آن؟!" سپس می‌فرمايد: "ممكن است كه اين تناقضات و تهافتات در كلام ابن‌عربی كه هم مخالف با شريعت است و مايه رسوائی و فضيحت است، بواسطه اختلال عقل اوست كه از شدت رياضت قوه عقلانى او فاسد شده است. از اين جهت هرچه به قلم او می‌آمده است آن را می‌نوشته، بدون اينكه رجوع به كتابى يا تأمل در مطلبى بنمايد."

از كلام اين عالم جليل واضح است كه‌ ابن‌عربی از غايت جهالت و نادانى و عارض شدن خبط و خلط بر قوۀ عقلانی، ناكب از شريعت غَرّا و داخل در طائفۀ مبدعين و تناقض‌گويانِ بی‌ سروپا بوده كه كثرت رياضات غير شرعى او را فاسد كرده است.

ادامه در مطلب بعد

@tazvir3
👆🏻 و نيز از شواهد ضلال ابن‌عربی اين است كه در روضات الجنات به ترجمۀ او گويد: او كتاب لطايف را در آخر عمر خود نوشته و در آنجا می‌گويد:

"من رسول خدا را در #خواب_رؤیا ديدم، عرض كردم مُطلّقهٔ ثلاث به لفظ واحد با اينكه در يك مجلس بگويد «انت طالق ثلاثا» اين يك طلاق است يا سه طلاق؟! آن حضرت فرمودند سه طلاق است. عرض كردم جماعتی آن را يك طلاق می‌گويند: فرمودند: «اولئك حكموا بما وصل اليهم» از اين كلام رسول خدا فهميدم كه هر مجتهدی مصيب است. سپس عرض كردم كه من حكم اين مسئله را از شما می‌خواهم. آن حضرت فرمودند: «هي ثلاث.» در آن حال ديدم شخصى برخواست و عتاب كرد و گفت: يا رسول الله حكم نكنيد كه سه طلاق در مجلس واحد صحيح است. آن حضرت بر روى او صيحه زد و غضب نمود و فرمود: «هي ثلاث لا تحل حتي تنكح زوجا غيره» پس آن مرد از صيحۀ رسول خدا آب شد."

اين عبارت به علاوه كه دلالت بر تَسنُن او دارد، بر جنون او هم دلالت دارد كه به اين اضغاث و احلام شيطانی كه به معونه هواجس نفسانى دچار شده است، می‌خواهد حكم شرعى ثابت بنمايد.

و نيز گفته در روضات، نقلا از "حياة الحيوان" دميری و ذهبی كه "ابن‌عربی شيخ سوء و كذاب است" و از عز الدين حكايت كرده كه گفت:
"تذاكرنا يوما نكاح الجن، يعنى صحبت از تزويج زن جنيه پيش آمد، بعضى از حاضرين گفتند نكاح جنيه محال است، چون جسمش لطيف است و انسان جسمش كثيف (مقابل لطيف) و اين هر دو باهم مجتمع نشود. اين وقت ابن عربى مدتى از ما غائب گرديد، چون مراجعت كرده زخمى در سرش نمودار بود، او را گفتند اين زخم از چيست؟! گفت زنى جنيه تزويج كردم، بين من و او كلامى واقع شد، اين زخم را بر من زد."

ذهبی بعد از ذكر اين حكايت می‌گوید:

"من گمان ندارم كه ابن‌عربی در اين كذب تعمد كرده باشد، بلكه اين خرافت از اثر خبط و خلط او است كه در نتيجه رياضت دچار او شده است."

و در "البراهين الجلية" به نقل از "رسالهٔ اخلاقيهٔ" ابن‌عربی كه آن را در سنه ۵١٩ نوشته، گويد:
"خوردن شراب در خلوت به قدرى كه مست نشود عيب ندارد."

📘 کشف الاشتباه، ص ١٢٧ _ ١٣٠

و ایشان در ادامه به نقد و بررسی برخی دیگر از عقاید ابن‌عربی می‌پردازد که بسیار مفید و جامع و قوی است. (رحمه الله)

@tazvir3
#علمای_شیعه

🗓 به بهانه دهم فروردین، سالروز رحلت آیت الله بروجردی رحمه الله

👈🏻 آیت‌الله‌ شبیری زنجانی حفظه الله‌:

از بعضی از افراد شنیدم آقای بروجردی زمانی که در بروجرد بودند، ماه‌های رجب و شعبان را روزه می‌گرفتند یعنی با ماه رمضان، سه ماه متوالی روزه می‌گرفتند. ایشان در قم در همان سال وفات (در ۸۶ سالگی) تا آخر ماه رمضان روزه گرفت.
یک وقتی ما شنیدیم که فرمود: من از اول تکلیف تا حالا روزه‌ام قضا نشد. البته حدود دو سال بعد از این سخن در ماه رمضان مریض شد که شاه هم به عیادتش آمد و ایشان روزه آن روز را افطار کرده بود. ولی همان سالی که وفات کرد، تمام ماه رمضان را روزه گرفت.

📚 جرعه‌ای از دریا، ج ١ ص ۵٧٩

این حالات فقیه بزرگ ولی بی ادعا و ساده زیست که تا آخر عمر مبارکش چنین به تکاليف شرعی اهتمام داشته را مقایسه کنید با حالات اقطاب صوفیه که مدعیان #کشف_شهود و کرامت و معجزه‌ بودند ولی به بهانه‌های شیطانی دست از تکالیف شرعی می‌کشیدند و گاه تا آخر عمر حتی نماز هم نمی‌خواندند یا روزه نمی‌گرفتند! تازه مرحله‌ای از عرفانشان ترک شریعت بود، که متاسفانه این مسئله به سیره برخی از عُرفای متأخر و معاصر هم سرایت کرد.

@tazvir3
#طنز_صوفیه #دروغ_صوفیه #مشترکات_عرفانی

🔻 اندر حکایت کرامات صوفیه در ماه مبارک رمضان

😄 منو بذار پائین، منو بذار پائین ...

#جامی نقل کرده که یکی از اصحاب گفته:

«در ماه رمضان بين العشاءين به بازار رفتم تا براى اهل خود چيزى بخرم. ناگاه شيخ ريحان مرا ديد و مرا پيش خود كشيد و به هوا بالا برد! بسيار بگريستم و گفتم: مى‌خواهم كه مرا به زمين بازگردانی، مرا به زمین بازگردان، مرا به زمین بازگردان 😁 گفت: مى‌خواستم كه تفرّجى كنى، اما تو نخواستى.»

📓 نفحات الأنس، چاپ هند، ص ٦٧٩

✴️ باز جامی درباره "ابوعبيد الله البسرى" نقل کرده:

"چون رمضان شدى، ابوعبيد به خانه درآمدى، و اهل بيت را گفتى كه درب خانه را بر وى برآوردندى، و سوراخى بگذاشتى و هر شبى نانى از آنجا بيانداختى. چون روز عيد آمد، درب خانه باز كردندى، آن سى نان در زاويۀ خانه نهاده بودى، نه هيچ خورده و نه آشاميده و نه خواب كرده، و سى شبانه روز بر يك طهارت نماز گزارده!"

📗 نفحات الأنس، چاپ هند، ص ١٢٩

و درباره #ابونصر_سراج نقل کرده:

"ماه رمضان به بغداد رسيد. در مسجدی وى را خلوت‌خانه‌اى دادند، و امامت درويشان به وى تفويض نمودند. تا عيد امامت كرد، و در تراويح پنج ختم كرد. هر شب خادم قرص نانی به خانۀ وى آوردى، چون روز عيد شد برفت. بعد خادم نگاه كرد قرصها همه بر جاى بود."

📔 نفحات الأنس، چاپ هند، ص ٣١٩

شاید هم اصلا روزه نمی‌گرفتند و پنهانی غذا می‌خوردند که نیازی به آن نان‌ها نداشتند 😁 شاید هم برایشان مائده شيطانی می‌رسیده 😊

@tazvir3
2025/07/08 02:03:09
Back to Top
HTML Embed Code: