«أَنَسٍ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ ، قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ ﷺ ، أَكْثَرُنَا ظِلاً الَّذِي يَسْتَظِلُّ بِكِسَائِهِ؛ وَأَمَّا الَّذِينَ صَامُوا فَلَمْ يَعْمَلُوا شَيْئًا، وَأَمَّا الَّذِينَ أَفْطَرُوا فَبَعَثُوا الرِّكَابَ وامْتَهَنُوا وَعَالَجُوا؛ فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ : ذَهَبَ الْمُفْطِرُونَ الْيَوْمَ بِالأَجْرِ»
«انس گوید: ما (در سفرى) با پیغمبر ﷺ بودیم، اکثر کسانى که در بین ما سایه داشتند کسانى بودند که لباسهاى خود را سایه قرار داده بودند، و کسانى که روزه بودند، هیچ کارى را انجام نمىدادند، امّا کسانى که روزه نبودند، کارهاى مربوط به شترها را از قبیل آب دادن به آنها و... انجام مىدادند، و غذا را آماده مىکردند و خدمت به روزه داران هم مىنمودند، پیغمبر ﷺ فرمود: امروز کسانى که روزه نبودند اجر و ثواب را به خود اختصاص دادند».
«امتهنوا: کارهاى منزل را انجام دادند. عالجوا: به روزه داران خدمت کردند».
«انس گوید: ما (در سفرى) با پیغمبر ﷺ بودیم، اکثر کسانى که در بین ما سایه داشتند کسانى بودند که لباسهاى خود را سایه قرار داده بودند، و کسانى که روزه بودند، هیچ کارى را انجام نمىدادند، امّا کسانى که روزه نبودند، کارهاى مربوط به شترها را از قبیل آب دادن به آنها و... انجام مىدادند، و غذا را آماده مىکردند و خدمت به روزه داران هم مىنمودند، پیغمبر ﷺ فرمود: امروز کسانى که روزه نبودند اجر و ثواب را به خود اختصاص دادند».
«امتهنوا: کارهاى منزل را انجام دادند. عالجوا: به روزه داران خدمت کردند».
باطل کنندههاي روزه
هر يک از شش مورد زير روزه را باطل ميکند:
1 و 2 خوردن و آشاميدن عمدي، لذا اگر کسي از روي فراموشي چيزي را بخورد يا بنوشد (روزه او باطل نميشود و) نه قضاي روزه بر او لازم است و نه کفاره :
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (من نسي وهو صائم فأکل أو شرب، فليتم صومه، فإنما أصعمه الله و سقاه)[1] «اگر شخصي روزهدار از روي فراموشي چيزي را خورد يا نوشيد، (روزهاش باطل نميشود و) آنرا کامل کند؛ چراکه خدا اورا خورانيده يا نوشانيده است».
3- استفراغ عمدي، پس اگر خودبخود استفراغ کرد نه قضاي روزه بر او لازم است و نه کفاره : از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (من ذرعه القي فليس عليه قضاء، و من استقاء عمدا فليقض)[2] «اگر کسي خودبخود استفراغ کرد روزهاش باطل نشده و قضا بر او لازم نيست، ولي اگر عمداً استفراغ کند (روزهاش باطل ميشود و) بايد آن را قضا کند».
4 و 5- حيض و نفاس، اگرچه در آخرين لحظات روز باشد، بدليل اجماع علماء.
6- جماع، با ارتکاب عمل جماع کفارهاي که در حديث زير آمده واجب ميشود :
از ابوهريرهt روايت است : (بينما نحن جلوس عند النبيr إذا جاءه رجل فقال : يا رسول الله هلکت، قال : ما لک؟ قال وقعت علي امرأتي و أنا صائم. فقال رسول اللهr : هل تجد رقبة تعتقها؟ قال : لا. قال : فهل تستطيع أن تصوم شهرين متتابعين؟ قال : لا، قال : فهل تجد إطعام ستين مسکينا؟ قال : لا، قال : فمکث النبيr، فبينا نحن علي ذلک أتي النبيr بعرق فيها تمر والعرق المکتل – قال : أين السائل؟ فقال أنا، قال : خذ هذا فتصدق به. فقال الرجل : علي أفقر مني يا رسول الله؟ فوالله ما بين لابتيها – يريدالحرتين – أهل بيت أفقر من أهل بيتي – فضحک النبيr حتي بدت أنيابه، ثم قال : أطعمه أهلک)[3] «در حاليکه نزد پيامبرr نشسته بوديم، مردي آمد و گفت : اي رسول خدا! هلاک شدم، (پيامبرr) فرمود : چي شده، گفت : در حال روزه با همسرم آميزش کردم، پيامبرr فرمود آيا ميتواني بردهاي را آزاد کني؟ گفت نه، فرمود : آيا ميتواني دو ماه پشت سر هم روزه بگيري؟ گفت نه، فرمود : آيا ميتواني شصت مسکين را طعام بدهي؟ گفت نه، (ابوهريره) گفت : پيامبرr مکثي کرد، آنگاه سبد بزرگي از خرما را براي پيامبرr آوردند، فرمود : سؤال کننده کجاست؟ آن مرد گفت : من هستم. (پيامبرr) فرمود : اين را بگير و (آن را بعنوان کفاره روزهات) صدقه بده، آن مرد گفت : به فقيرتر از خودم بدهم اي رسول خدا؟ به خدا قسم در تمام مدينه خانوادهاي فقيرتر از خانواده من وجود ندارد. پيامبرr خنديد به گونهاي که دندانهاي نيشش نمايان شد، سپس فرمود : (با آن) خانوادهات را طعام بده».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. ج 6573]، م (1155/809/2)، اين لفظ مسلم است، خ (1923/155/4)، جه (1673/535/1)، ت (717/112/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 6243]، ت (716/111/2)، د (2363/6/7)، جه (1676/536/1).
[3]) متفق عليه : خ (1936/163/4)، م (111/781/2)، د (2373/20/7)، ت (720/113/2)ف جه (1671/534/1).
هر يک از شش مورد زير روزه را باطل ميکند:
1 و 2 خوردن و آشاميدن عمدي، لذا اگر کسي از روي فراموشي چيزي را بخورد يا بنوشد (روزه او باطل نميشود و) نه قضاي روزه بر او لازم است و نه کفاره :
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (من نسي وهو صائم فأکل أو شرب، فليتم صومه، فإنما أصعمه الله و سقاه)[1] «اگر شخصي روزهدار از روي فراموشي چيزي را خورد يا نوشيد، (روزهاش باطل نميشود و) آنرا کامل کند؛ چراکه خدا اورا خورانيده يا نوشانيده است».
3- استفراغ عمدي، پس اگر خودبخود استفراغ کرد نه قضاي روزه بر او لازم است و نه کفاره : از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (من ذرعه القي فليس عليه قضاء، و من استقاء عمدا فليقض)[2] «اگر کسي خودبخود استفراغ کرد روزهاش باطل نشده و قضا بر او لازم نيست، ولي اگر عمداً استفراغ کند (روزهاش باطل ميشود و) بايد آن را قضا کند».
4 و 5- حيض و نفاس، اگرچه در آخرين لحظات روز باشد، بدليل اجماع علماء.
6- جماع، با ارتکاب عمل جماع کفارهاي که در حديث زير آمده واجب ميشود :
از ابوهريرهt روايت است : (بينما نحن جلوس عند النبيr إذا جاءه رجل فقال : يا رسول الله هلکت، قال : ما لک؟ قال وقعت علي امرأتي و أنا صائم. فقال رسول اللهr : هل تجد رقبة تعتقها؟ قال : لا. قال : فهل تستطيع أن تصوم شهرين متتابعين؟ قال : لا، قال : فهل تجد إطعام ستين مسکينا؟ قال : لا، قال : فمکث النبيr، فبينا نحن علي ذلک أتي النبيr بعرق فيها تمر والعرق المکتل – قال : أين السائل؟ فقال أنا، قال : خذ هذا فتصدق به. فقال الرجل : علي أفقر مني يا رسول الله؟ فوالله ما بين لابتيها – يريدالحرتين – أهل بيت أفقر من أهل بيتي – فضحک النبيr حتي بدت أنيابه، ثم قال : أطعمه أهلک)[3] «در حاليکه نزد پيامبرr نشسته بوديم، مردي آمد و گفت : اي رسول خدا! هلاک شدم، (پيامبرr) فرمود : چي شده، گفت : در حال روزه با همسرم آميزش کردم، پيامبرr فرمود آيا ميتواني بردهاي را آزاد کني؟ گفت نه، فرمود : آيا ميتواني دو ماه پشت سر هم روزه بگيري؟ گفت نه، فرمود : آيا ميتواني شصت مسکين را طعام بدهي؟ گفت نه، (ابوهريره) گفت : پيامبرr مکثي کرد، آنگاه سبد بزرگي از خرما را براي پيامبرr آوردند، فرمود : سؤال کننده کجاست؟ آن مرد گفت : من هستم. (پيامبرr) فرمود : اين را بگير و (آن را بعنوان کفاره روزهات) صدقه بده، آن مرد گفت : به فقيرتر از خودم بدهم اي رسول خدا؟ به خدا قسم در تمام مدينه خانوادهاي فقيرتر از خانواده من وجود ندارد. پيامبرr خنديد به گونهاي که دندانهاي نيشش نمايان شد، سپس فرمود : (با آن) خانوادهات را طعام بده».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. ج 6573]، م (1155/809/2)، اين لفظ مسلم است، خ (1923/155/4)، جه (1673/535/1)، ت (717/112/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 6243]، ت (716/111/2)، د (2363/6/7)، جه (1676/536/1).
[3]) متفق عليه : خ (1936/163/4)، م (111/781/2)، د (2373/20/7)، ت (720/113/2)ف جه (1671/534/1).
کتاب روزه
باب (17): کفارهی کسیکه در ماه رمضان با همسرش همبستری کند
589- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رض) قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ﷺ فَقَالَ: هَلَكْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «وَمَا أَهْلَكَكَ»؟ قَالَ: وَقَعْتُ عَلَى امْرَأَتِي فِي رَمَضَانَ، قَالَ: «هَلْ تَجِدُ مَا تُعْتِقُ رَقَبَةً»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تَجِدُ مَا تُطْعِمُ سِتِّينَ مِسْكِينًا»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «ثُمَّ جَلَسَ، فَأُتِيَ النَّبِيُّ ﷺ بِعَرَقٍ فِيهِ تَمْرٌ، فَقَالَ: «تَصَدَّقْ بِهَذَا». قَالَ: أَفْقَرَ مِنَّا؟ فَمَا بَيْنَ لاَبَتَيْهَا أَهْلُ بَيْتٍ أَحْوَجُ إِلَيْهِ مِنَّا، فَضَحِكَ النَّبِيُّ ﷺ حَتَّى بَدَتْ أَنْيَابُهُ، ثُمَّ قَالَ: «اذْهَبْ فَأَطْعِمْهُ أَهْلَكَ». (م/1111)
ترجمه: ابوهریره (رض) میگوید: مردی نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: یا رسول الله! من هلاک شدم. رسول الله ﷺ فرمود: «چه چیزی تو را هلاک کرده است»؟ گفت: ماه رمضان (در حال روزه) با همسرم همبستری کردم.
رسول الله ﷺ فرمود: «آیا غلامی داری که او را آزاد کنی»؟ گفت: خیر. رسول الله ﷺ فرمود: «میتوانی دو ماه متوالی، روزه بگیری»؟ گفت: خیر. رسول اللهﷺ فرمود: «میتوانی شصت مسکین را خوراک بدهی»؟ گفت: خیر. راوی میگوید: سپس آن مرد همانجا نشست. در آن اثنا، کیسهای پر از خرما نزد رسول اللهﷺ آوردند. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «این خرماها را صدقه کن». آن شخص، گفت: آیا فقیرتر از ما هم وجود دارد؟ سوگند به الله، در میان این دو سنگلاخ مدینه، هیچ خانهای نیازمندتر از خانهی من نیست. رسول الله ﷺ با شنیدن این سخن، خندید به گونهای که دندانهای (مبارکش) ظاهر شد. سپس، فرمود: «برو، خرماها را به خانوادهات بده».
باب (17): کفارهی کسیکه در ماه رمضان با همسرش همبستری کند
589- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رض) قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ﷺ فَقَالَ: هَلَكْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «وَمَا أَهْلَكَكَ»؟ قَالَ: وَقَعْتُ عَلَى امْرَأَتِي فِي رَمَضَانَ، قَالَ: «هَلْ تَجِدُ مَا تُعْتِقُ رَقَبَةً»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تَجِدُ مَا تُطْعِمُ سِتِّينَ مِسْكِينًا»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «ثُمَّ جَلَسَ، فَأُتِيَ النَّبِيُّ ﷺ بِعَرَقٍ فِيهِ تَمْرٌ، فَقَالَ: «تَصَدَّقْ بِهَذَا». قَالَ: أَفْقَرَ مِنَّا؟ فَمَا بَيْنَ لاَبَتَيْهَا أَهْلُ بَيْتٍ أَحْوَجُ إِلَيْهِ مِنَّا، فَضَحِكَ النَّبِيُّ ﷺ حَتَّى بَدَتْ أَنْيَابُهُ، ثُمَّ قَالَ: «اذْهَبْ فَأَطْعِمْهُ أَهْلَكَ». (م/1111)
ترجمه: ابوهریره (رض) میگوید: مردی نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: یا رسول الله! من هلاک شدم. رسول الله ﷺ فرمود: «چه چیزی تو را هلاک کرده است»؟ گفت: ماه رمضان (در حال روزه) با همسرم همبستری کردم.
رسول الله ﷺ فرمود: «آیا غلامی داری که او را آزاد کنی»؟ گفت: خیر. رسول الله ﷺ فرمود: «میتوانی دو ماه متوالی، روزه بگیری»؟ گفت: خیر. رسول اللهﷺ فرمود: «میتوانی شصت مسکین را خوراک بدهی»؟ گفت: خیر. راوی میگوید: سپس آن مرد همانجا نشست. در آن اثنا، کیسهای پر از خرما نزد رسول اللهﷺ آوردند. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «این خرماها را صدقه کن». آن شخص، گفت: آیا فقیرتر از ما هم وجود دارد؟ سوگند به الله، در میان این دو سنگلاخ مدینه، هیچ خانهای نیازمندتر از خانهی من نیست. رسول الله ﷺ با شنیدن این سخن، خندید به گونهای که دندانهای (مبارکش) ظاهر شد. سپس، فرمود: «برو، خرماها را به خانوادهات بده».
کتاب روزه
باب (26): روزه نگرفتن بخاطر تقویت شدن برای رویارویی با دشمن
601- عن قَزَعَةُ قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ (رض) وَهُوَ مَكْثُورٌ عَلَيْهِ، فَلَمَّا تَفَرَّقَ النَّاسُ عَنْهُ، قُلْتُ: إِنِّي لاَ أَسْأَلُكَ عَمَّا يَسْأَلُكَ هَؤُلاَءِ عَنْهُ، سَأَلْتُهُ عَنْ الصَّوْمِ فِي السَّفَرِ، فَقَالَ: سَافَرْنَا مَعَ رسول الله ﷺ إِلَى مَكَّةَ وَنَحْنُ صِيَامٌ، قَالَ: فَنَزَلْنَا مَنْزِلاً، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّكُمْ قَدْ دَنَوْتُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ، وَالْفِطْرُ أَقْوَى لَكُمْ»، فَكَانَتْ رُخْصَةً، فَمِنَّا مَنْ صَامَ وَمِنَّا مَنْ أَفْطَرَ، ثُمَّ نَزَلْنَا مَنْزِلاً آخَرَ، فَقَالَ: «إِنَّكُمْ مُصَبِّحُو عَدُوِّكُمْ، وَالْفِطْرُ أَقْوَى لَكُمْ، فَأَفْطِرُوا». وَكَانَتْ عَزْمَةً، فَأَفْطَرْنَا، ثُمَّ قَالَ: لَقَدْ رَأَيْتُنَا نَصُومُ، مَعَ رسول الله ﷺ بَعْدَ ذَلِكَ، فِي السَّفَرِ. (م/1120)
ترجمه: قَزَعَه میگوید: نزد ابوسعید خدری رفتم. افراد زیادی اطراف او جمع شده بودند. هنگامیکه مردم از اطرافش پراکنده شدند، گفتم: سؤال من با سؤال مردمیکه اطراف شما بودند، تفاوت دارد. آنگاه از وی دربارهی روزه گرفتن در سفر پرسیدم. او گفت: ما همراه رسول الله ﷺ به مکه، سفر کردیم. در مسیر راه، توقف نمودیم. رسول الله ﷺ فرمود: «شما به دشمن، نزدیک شدهاید و خوردن، شما را بیشتر تقویت میکند».
این سخن پیامبر اکرم ﷺ اجازهای برای خوردن روزه به حساب میآمد. لذا بعضی از ما همچنان به روزهی خودشان ادامه دادند و بعضی دیگر، خوردند. سپس جایی دیگر، توقف نمودیم. رسول اکرم ﷺ فرمود: «شما هنگام صبح، با دشمن روبرو خواهید شد و خوردن باعث تقویت بیشتر شما میشود؛ لذا بخورید». راوی میگوید: این سخن، دستور اکیدی محسوب شد؛ لذا ما خوردیم. سپس راوی افزود: بعد از آن، ما همراه رسول الله ﷺ در سفر، روزه میگرفتیم.
باب (26): روزه نگرفتن بخاطر تقویت شدن برای رویارویی با دشمن
601- عن قَزَعَةُ قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ (رض) وَهُوَ مَكْثُورٌ عَلَيْهِ، فَلَمَّا تَفَرَّقَ النَّاسُ عَنْهُ، قُلْتُ: إِنِّي لاَ أَسْأَلُكَ عَمَّا يَسْأَلُكَ هَؤُلاَءِ عَنْهُ، سَأَلْتُهُ عَنْ الصَّوْمِ فِي السَّفَرِ، فَقَالَ: سَافَرْنَا مَعَ رسول الله ﷺ إِلَى مَكَّةَ وَنَحْنُ صِيَامٌ، قَالَ: فَنَزَلْنَا مَنْزِلاً، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّكُمْ قَدْ دَنَوْتُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ، وَالْفِطْرُ أَقْوَى لَكُمْ»، فَكَانَتْ رُخْصَةً، فَمِنَّا مَنْ صَامَ وَمِنَّا مَنْ أَفْطَرَ، ثُمَّ نَزَلْنَا مَنْزِلاً آخَرَ، فَقَالَ: «إِنَّكُمْ مُصَبِّحُو عَدُوِّكُمْ، وَالْفِطْرُ أَقْوَى لَكُمْ، فَأَفْطِرُوا». وَكَانَتْ عَزْمَةً، فَأَفْطَرْنَا، ثُمَّ قَالَ: لَقَدْ رَأَيْتُنَا نَصُومُ، مَعَ رسول الله ﷺ بَعْدَ ذَلِكَ، فِي السَّفَرِ. (م/1120)
ترجمه: قَزَعَه میگوید: نزد ابوسعید خدری رفتم. افراد زیادی اطراف او جمع شده بودند. هنگامیکه مردم از اطرافش پراکنده شدند، گفتم: سؤال من با سؤال مردمیکه اطراف شما بودند، تفاوت دارد. آنگاه از وی دربارهی روزه گرفتن در سفر پرسیدم. او گفت: ما همراه رسول الله ﷺ به مکه، سفر کردیم. در مسیر راه، توقف نمودیم. رسول الله ﷺ فرمود: «شما به دشمن، نزدیک شدهاید و خوردن، شما را بیشتر تقویت میکند».
این سخن پیامبر اکرم ﷺ اجازهای برای خوردن روزه به حساب میآمد. لذا بعضی از ما همچنان به روزهی خودشان ادامه دادند و بعضی دیگر، خوردند. سپس جایی دیگر، توقف نمودیم. رسول اکرم ﷺ فرمود: «شما هنگام صبح، با دشمن روبرو خواهید شد و خوردن باعث تقویت بیشتر شما میشود؛ لذا بخورید». راوی میگوید: این سخن، دستور اکیدی محسوب شد؛ لذا ما خوردیم. سپس راوی افزود: بعد از آن، ما همراه رسول الله ﷺ در سفر، روزه میگرفتیم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اللهم إجعلنا من أصحاب اليمين
فهد واصل المطيري
فهد واصل المطيري