Telegram Web Link
اخبار علمی: تخمینی از تمدن های پیشرفته در کهکشان ما

آیا ما تنها تمدن پیشرفته در کهکشان راه شیری هستیم؟ اگر نیستیم، چه تعداد تمدن پیشرفته شبیه ما در این کهشکان وجود دارد که به مرحله ای رسیده باشند که سیگنال هایی به ما بفرستند؟ آیا عمر این تمدن ها به اندازه کافی طولانی هست که بتوانند با هم مخابره ای انجام دهند؟ فاصله متوسط بین این تمدن ها چقدر است؟ به تازگی تخمینی جدید از تعداد این تمدن ها بدست آمده، آنهم با فرض اینکه در سیاره ای با شرایط شبیه زمین حدود پنج میلیارد سال طول خواهد کشید تا موجودات هوشمندی مثل ما تکامل پیدا کنند. تخمین زده می شود که در حدود ۳۰ تمدن پیشرفته در سرتاسر کهکشان ما پراکنده اند. فاصله متوسط انها از هم چیزی در حدود ۱۷ هزار سال نوری است. اگر هفده هزار سال قبل یکی از این تمدن ها علایمی به فضای بیرون فرستاده باشند و ما هم تمدن خود را به دست خود نابود نکنیم شاید بعدها بتوانیم این علایم را دریافت کنیم. شاید در آن موقع بتوانیم صدای این هم کهکشانی های خود را بشنویم یا تصویر محوی از آنها را روی تلویزیون هایمان ببینیم.https://www.sciencedaily.com/releases/2020/06/200615092753.htm?utm_source=feedburner&utm_medium=email&utm_campaign=Feed%3A+sciencedaily%2Ftop_news%2Ftop_science+%28ScienceDaily%3A+Top+Science+News%29
سلطان دقت، یک یادآوری برای دانشجویان:


این سالها که هر روز نام یک سلطان، مثل سلطان سکه، سلطان قیر و مثل آن می تواند هر دانشجویی را نسبت به تحصیل پر زحمت علم دچار تردید کند بد نیست نام یک سلطان دیگر را هم که دو هزار و دویست سال پیش می زیسته است، به یاد بسپاریم که نام اش و کارنامه اش الهام بخش هر دانش پژوهشی است. می توانیم او را سلطان دقت بنامیم. هیپارخوس بنیانگذار مثلثات بود و همین علم را نیز برای اندازه گیری های دقیق نجومی به کار برد. او طول ماه قمری را ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و دو ثانیه و نیم تعیین کرد، حال آنکه مقدار امروزی ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و دو ثانیه و هشت دهم ثانیه است. طول مدت سال نجومی را نیز ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۱۰ دقیقه معین کرد، حال آنکه مقدار واقعی عبارت است از ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۹ دقیقه و ۹ ثانیه و نیم. اما مهمترین کار او کشف حرکت لنگری محور زمین است که در نتیجه آن نوک محور حرکت زمین دایره کوچکی در بین ستارگان طی می کند. او با مقایسه مکان ۱۸۰۰ ستاره که خود اندازه گرفته بود با مکان این ستارگان توسط منجمین قبل از خود متوجه حرکت لنگری محور زمین شد و دوره تناوب این حرکت را نیز که ۲۶ هزار سال است با دقت خیلی خوبی تعیین کرد. یک لحظه چشمان خود را ببندیم و تصور کنیم: دو هزار و دویست سال پیش کسی متوجه حرکتی از زمین شود که ۲۶ هزار سال طول می کشد تا یک دور آن کامل شود. از این به بعد هر موقع نامی از یک سلطان جدید شنیدید به هیپارک هم فکر کنید تا ناامیدی و یاس از سرتان بپرد.
هیپارکوس در حال رصد ستارگان.
یک توضیح: واحدهای زمانی بالا از کتاب تاریخ علوم پی یر روس نقل شده و به زبان امروزی بیان شده اند. آنچه که واقعا هیپارک محاسبه کرده نسبت طول ماه قمری به سال شمسی بوده. ضمنا او نخستین کسی بوده که دایره را به ۳۶۰ درجه و هر درجه را به ۶۰ دقیقه تبدیل کرده. بنابراین مشاهدات نجومی اش در این حد دقیق بوده است.
آقای دکتر امیرمحمد گَمینی https://rtis2.ut.ac.ir/cv/amirgamini از پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران لطف کرده و توضیحاتی در باره هیپارک برایم فرستاده اند. بنابر نظر ایشان به عنوان مورخ علم که نگاهی انتقادی به کتاب تاریخ علوم پی یر روسو دارند، لازم است خوانندگان اصلاحات زیر را در نوشته ام در نظر بگیرند. نخست آنکه تعداد ستارگانی که تا زمان هیپارک و حتی بطلمیوس ثبت شده تعداد ۱۰۲۴ تا بوده نه ۱۸۰۰. دوم اینکه دوره تناوبی که او برای حرکت لنگری محور زمین بدست آورد ۳۶۰۰۰ سال بوده. دوره تناوب درست ۲۶۰۰۰ سال است. تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه را نیز ایشان به بابلیان نسبت می دهند. ]البته شاید تقسیم درجه به ۶۰ دقیقه کار هیپارخوس بوده باشد.[ البته او چون معتقد به مرکزیت زمین بود این حرکت را به فلک ستارگان ثابت نسبت می داد. برای همه این اصلاحات از ایشان تشکر می کنم.
بمب اتمی و ژاپن: اسارت در گذشته یا رهایی از آن.

در سیزدهم سپتامبر ۱۹۵۳ من برای شرکت در اولین کنفرانس بعد از جنگ وارد ژاپن شدم، کنفرانسی که قرار بود ۶۰ دانشمند خارجی نیز در آن شرکت کنند. دو همکار ژاپنی در فرودگاه به استقبالم آمدند تا مرا به هتل محل اقامت ام برسانند. در طول راه می گفتند که این کنفرانس برای ژاپنی ها واقعه ای با اهمیت مّلی تلقی می شود و از چند روز قبل سخنرانان عمومی در باره این کنفرانس برای مردمی که از هفت صبح تا یک بعد از ظهر در صف می ایستاده اند، صحبت کرده اند. هم چنین یک فیزیکدان برجسته ژاپنی نیز از دو ماه قبل در باره اهمیت این کنفرانس با گزارشگران و رسانه ها مصاحبه کرده. بعد از رساندن من به هتل گفتند که یکساعت بعد بر می گردند تا مرا به مهمانی شامی ببرند که وزارت صنایع و تجارت ژاپن به مناسبت این کنفرانس برگزار کرده. در این یک ساعت به رادیو گوش می کردم که ظاهرا برنامه ویژه ای پخش می کرد و شگفت زده شدم که چندین بار نام «آقای اوپنهایمر» و «آقای پایس» را تکرار می کرد. وقتی آن دو همکار ژاپنی برگشتند ماجرا را از ان ها پرسیدم که گفتند در آخرین روز، برنامه سفر آقای اوپنهایمر که قرار بوده سخنران افتتاحیه کنفرانس باشند لغو شده و قرار است این کار را من انجام دهم و به همین دلیل است که اسم من در آن برنامه برده شده. البته می دانستم چرا برنامه سفر رابرت لغو شده چون درست قبل از حرکت از پرینستون به من اطلاع داده بود که در واشنگتن بر سر نقش او در برنامه بمب اتمی برایش دردسر درست کرده اند. بعد از کنفرانس در توکیو و کیوتو همه شرکت کنندگان را به گردش و بازدید بردند، از جمله به هیروشیما. همه ما از پیش بینی برخورد مردم احساس ناراحتی می کردیم ولی وقتی به آنجا رسیدیم متوجه شدیم همه آن ناراحتی ها بی اساس بوده. هم مقامات و هم مردمی که هنوز آثار ویرانی بر شهرشان قابل رویت بود به دوستانه ترین وجه از ما استقبال کردند. نمی دانم اگر اوپنهایمر در میان ما بود چه نوع احساسی می داشت.

برگرفته از کتاب: J. Robert Oppenheimer, A life
نوشته: Abraham Pais
در کشور ما هر ساله میلیاردها تومان از بودجه ای که می تواند صرف ساختن مدرسه ها و عمران و آبادی کشور و جلوگیری از گسترش فقر شود صرف تهیه پرچم امریکا و سوزندان آن می شود. این هم یک روش دیگر برای مقابله با آمریکاست. گفته اند که یک تصویر به هزار سخن می ارزد. به همین دلیل شاید نوشتن این جملات هم لازم نیست.
یک مقاله نسبتاً دیرهنگام ولی هنوز قابل توجه در باره آینده علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی در ایران. به اعتقاد من چنین شیوه ای می بایست در مورد توسعه هر رشته ای از علوم در ایران مورد توجه قرار می گرفت . هنوز هم دیر نیست.
دیدگاه شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی درباره علوم و فناوری کوانتومی در ایران (۱۳۹۹/۰۴/۱۴)

پیدایش مکانیک کوانتومی در ابتدای قرن بیستم چهره‌ی زندگی در آن قرن را به کلی دگرگون کرد. انقلاب الکترونیک و ارتباطات و بسیاری از جنبه‌های دیگر فناوری محصول مکانیک کوانتومی بودند. فناوری‌های نوین کوانتومی که ناشی از ارتقای دانش مکانیک کوانتومی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم است این پتانسیل را دارد که به ارتقای خارق‌العاده فناوری در زمینه‌های گوناگون بینجامد. سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری توسط کشورهای بزرگ صنعتی و هم‌چنین شرکت‌های بزرگ خصوصی، همه گواه این‌اند که دولت‌ها و مؤسسات گوناگون به خوبی به اهمیت استراتژیک این رشته و لزوم پیشتازی در آن واقفند. دولت‌های کوچک‌تر و آگاه‌تر نیز به لزوم همگامی با این موج جدید فناوری پی‌برده و فعالیت‌های درخور توجهی را در این حوزه آغاز کرده‌اند.

جای خوشوقتی است که در کشور ما نیز نهادهای مختلف دولتی، گرچه با تأخیری حداقل بیست‌ساله، متوجه اهمیت فناوری‌های کوانتومی شده‌اند. در حال حاضر چندین نهاد علمی زیرمجموعه‌ی سازمان‌های اجرایی، در حال تدوین نقشه‌راه‌هایی برای توسعه‌ی علوم و فناوری کوانتومی هستند. طبیعی است که این تلاش‌ها سهم قابل‌توجهی از بودجه علمی کشور را که در مقایسه با دیگر کشورهای در حال توسعه نیز ناچیز است، به خود اختصاص خواهد داد. بنابراین پرسش مهمی که با آن روبه‌رو هستیم این است که آیا برای پیشرفت در این حوزه، راه درستی را طی می‌کنیم یا خیر؟ آیا از تجربیات گذشته‌ی خود درس آموخته‌ایم یا اینکه ممکن است همان اشتباهات را به‌شکلی دیگر تکرار کنیم؟ برای پیشرفت صحیح از چه اصولی می‌بایست پیروی کنیم و از چه آفاتی پرهیز کنیم؟ هدف از طرح این دیدگاه، که شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی انجمن فیزیک ایران (به عنوان نمایندگان منتخب پژوهشگران این رشته در کشور) منتشر می‌کند، ارایه‌ی پاسخی به این پرسش‌هاست به این امید که مورد توجه دولت و نهادهای دست‌اندرکار واقع شود و به نوبه خود توسط دیگر پژوهشگران و سیاست‌گذاران علمی نقد شود. به نظر ما در هر برنامه‌ای که برای پیشرفت در این رشته دنبال می‌شود، می‌بایست به اصول راهنمای زیر توجه شود.

یک: همکاری بین‌المللی به جای رقابت
امروزه تقریباً تمامی فعالیت‌های علمی (تا آنجا که به مراحل فوق‌العاده حساس نرسیده باشند) در بستر همکارهای بین‌المللی، بین پژوهشگران کشورهای مختلف انجام می‌شود. در همه‌ی زمینه‌ها، پروژه‌های بزرگ و کوچک با مشارکت پژوهشگرانی از کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، انجام می‌شود و هیچ نوع گزینش سیاسی، مذهبی، قومی و ملی در این پروژه‌ها وجود ندارد. مثال اعلای این نوع همکاری‌ها در مرکز تحقیقات هسته‌ای اروپا دیده می‌شود که با دخالت دادن پژوهشگران و دانشجویان از بسیاری از کشورها از جمله ایران، باعث انتقال دانش و تکنولوژی به این کشورها شده است. از زمان پیدایش دانش و فناوری اطلاعات کوانتومی نیز جریان مداومی از اطلاعات و تجربه بین پژوهشگران کشورهای مختلف وجود داشته است. تا آنجا که به جامعه علمی و تخصصی دنیا مربوط است، نه تنها هیچ‌گونه مانعی برای ارتباط سازنده و مؤثر با پژوهشگران برجسته بین‌المللی وجود ندارد، بلکه تجربیات متعدد نشان دهنده اشتیاقی است که در این پژوهشگران برای همکاری با جامعه علمی داخل ایران وجود دارد. واضح است که در هر ارتباط علمی و فناورانه بین کشور ما و جامعه بین‌المللی، جریان یافته‌های نوین علمی و فنی عمدتاً به داخل کشور خواهد بود و نه بالعکس. بنابراین مایه تأسف بسیار خواهد بود اگر با نگرش سیاسی و امنیتی به این مقوله، جامعه علمی ایران نتواند از این فرصت مغتنم استفاده کند.

دو: پرهیز از خود-ارزیابی
در تمامی طرح‌ها و برنامه‌هایی که تا کنون برای رشد علمی پیشنهاد شده است، آفت بزرگی چون خود-ارزیابی وجود داشته است. خود-ارزیابی به دلیل ملاحظات و منافع متقابل و تعارفات گوناگون منجر به پراکنده کردن و خرد کردن سرمایه‌های مالی اختصاص یافته به یک رشته می‌شود. این نوع ارزیابی هم چنین به اختصاص منابع به مجموعه بزرگی از افراد و گروه‌ها با طیفی وسیع از کیفیت‌ها یا حتی بی‌کیفیتی‌ها می‌شود که خروجی آنها به طور عینی سنجیده نمی‌شود. نتیجه چنین سیاستی، بازدهی کم و هدررفت سرمایه از یک سو و در بدترین حالت خود ظهور پدیده‌هایی است که تحت‌عنوان شبه‌علم طبقه‌بندی می‌شوند؛ پدیده‌هایی که در اغلب موارد ناشی از جهل مفرط و در موارد معدودی نیز ناشی از تقلب و سوء‌نیت هستند.

برای ارزیابی درست این پژوهش‌ها ما نیز هم‌چون کشورها و مؤسسات دیگر می‌بایست از داوری‌های بین‌المللی استفاده کنیم تا بتوانیم به یک غربالگری درست از پژوهش‌ها و سپس حمایت بایسته از آنها بپردازیم. مؤسسات علمی و پژوهشی در همه کشورها اعم از توسعه‌یافته یا در‌حال‌توسع
ه، همواره از یک هیئت مشاوران بین‌المللی متشکل از پژوهشگران تراز اول استفاده می‌کنند. به کمک این هیئت مشاوران بین‌المللی و ارزیابی‌های حرفه‌ای و بی‌طرفانه است که این مؤسسات مسیر درست را برای بازه‌های کوتاه‌مدت تعیین می‌کنند، و به بهترین وجهی سرمایه مادی و انسانی خود را به خدمت می‌گیرند. بدون استفاده از مشاوره بین‌المللی، بی‌طرفانه و حرفه‌ای، هر نوع مؤسسه‌ای، هر نوع ستاد، قطب و نهادی، سرانجام از پیشرفت باز می‌ماند و از آن بدتر به سقفی کوتاه خواهد رسید که محصول ملاحظات انسانی، فرهنگی و سیاسی است و توهم پیشرفت را با خود پیشرفت اشتباه خواهد گرفت.

سه: سرمایه‌گذاری قابل‌قبول مادی
نگاهی به میزان سرمایه‌گذاری‌های انجام شده برای این حوزه، در کشورهای درحال‌توسعه هم‌چون سنگاپور و هند، نشان می‌دهد که کشور ما اگر بخواهد به سطح قابل‌قبولی از این دانش و فناوری برسد، می‌بایست به کلی مقیاس بودجه‌های اختصاص یافته به پژوهش‌های علمی را (نه تنها در این حوزه، بلکه در همه حوزه‌های علمی) چند ده برابر کند. بودجه‌ی ناچیز پژوهشی کشور، وقتی با خود-ارزیابی یاد شده در بالا همراه می‌شود و ناگزیر به توزیع و خرد کردن آن به صدها مرکز و قطب کوچک و بزرگ می‌انجامد، به یک وضعیت بسیار اسفناک می‌رسد که هر نوع مقایسه‌ای را با مؤسسات علمی در دیگر کشورها بلاموضوع می‌کند.

چهار: پرهیز از شتابزدگی و اقدامات نمایشی و در عوض اهتمام به تقویت زیرساخت‌های علمی و فناوری
برگزیدن مسابقه و رقابت و عدم درک درست راه‌های واقعی پیشرفت، ممکن است توجه ما را به اقدامات سطحی معطوف کند و توجه ما را از تقویت واقعی ساختارهایی که تضمین‌کننده پیشرفت‌های اصیل هستند باز دارد. درحال‌حاضر تلاش همه کشورها در این جهت است که خود را با پیشرفت‌های علمی نظری و آزمایشگاهی هماهنگ کنند و زیرساخت‌های خود را اعم از آزمایشگاه‌ها و به‌خصوص مجموعه پژوهشگران و ارتباطات علمی آنها تقویت کنند. کشور ما هم می‌بایست قبل از هر چیز در این راستا بکوشد و بر تقویت زیرساخت‌های علمی خود در این زمینه همت گمارد. با برگزیدن این راه و تبادلات علمی با جامعه بین‌المللی، ما می‌توانیم به کمک پژوهشگران تربیت شده در داخل کشور در پروژه‌های بزرگ چند ملیتی مشارکت کنیم و از این طریق تجربیات علمی و فناوری ارزنده‌ای را برای پی‌ریزی این رشته کسب کنیم.

پنج: توجه به مزیت نسبی کشور
کشورها و مؤسساتی که به عنوان پیشگامان پژوهش در این رشته شناخته می‌شوند، با تأکید بر مزیت‌های نسبی خود، توجه خود را به چند حوزه اساسی محدود کرده‌اند. متأسفانه اشتیاقی که در برخی نهادها برای پیشرفت سریع در این رشته در کشور به‌وجود آمده به همراه عدم استفاده از پژوهشگران برجسته داخل و خارج کشور باعث شده که بعضاً طرح‌هایی خام برای پژوهش در همه زوایای این حوزه، حتی زوایای بی‌اهمیت و گذرا که ارتباط آنها نیز با اطلاعات کوانتومی محل مناقشه است، تدوین شود. پرداختن به این نوع مسایل گذرا برای کشورهایی که سرمایه‌های کلان پژوهشی دارند طبیعی و برای کشور ما به شدت آسیب‌زاست. برای تدوین سیاست درست می‌بایست مزیت نسبی و هم‌چنین سابقه پژوهشی موجود در کشور، به دقت شناسایی شده و برای تقویت آن و هم‌چنین ایجاد شبکه‌ای از پژوهشگران برجسته و با کیفیت، کوشش شود.


پیشنهاد
شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی انجمن فیزیک ایران، به عنوان نمایندگان منتخب جامعه علمی کشور در این رشته، پیشنهاد می‌کند که برای پرهیز از آفات پنج‌گانه فوق و در عین حال برای پیشبرد صحیح این رشته در کشور، یک مؤسسه پژوهشی با همین عنوان تأسیس شود.
می‌توان برای تأسیس چنین مؤسسه‌ای، از مرکز فناورهای کوانتومی که در کشور سنگاپور تأسیس شده الگوبرداری کرد. ما قویاً مدیران نهادهای تصمیم‌گیری را به مطالعه جزییات ساختاری مؤسسه‌ی فوق فرا می‌خوانیم. چنین مرکزی، هم‌چنان که در همه مؤسسات بزرگ دنیا مرسوم است، می‌بایست از یک هیئت مشاوران بین‌المللی کمک بگیرد و در رأس آن نیز، یک شخصیت برجسته‌ی علمی بین‌المللی و مستقل قرار بگیرد. تجربه کشورهای دیگر و هم‌چنین تجربه کشور ما در زمینه‌های غیرعلمی نشان داده که با اعتماد به مدیران مجرب از ملیت‌های دیگر، می‌توان به پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای رسید. هیچ دلیلی وجود ندارد که با تکرار چنین تجربه‌ای در زمینه علم و فناوری نتوانیم گام‌های بلند و استوار برداریم. مؤسسه‌ای با مشخصات فوق می‌تواند محلی برای انجام پژوهش‌های مشترک، بین اعضای هیئت علمی داخل کشور و پژوهشگران بین‌المللی شود؛ فارغ‌التحصیلان زبده ایرانی را از داخل و خارج کشور جذب کند و ظرف مدت کوتاهی، موقعیت کشور ما را به عنوان یک قطب برجسته در نقشه علوم و فناوری کوانتومی در دنیا تثبیت کند. ما با توجه به تجربیات خود و همکاران و دانشجویان خود در سراسر کشور، به نهادهای تصمیم‌گیری در کشور اطمینان می‌دهیم که چنین پتانسیلی برای هم‌افزایی
تلاش‌های محققان داخل و خارج کشور وجود دارد.

بدیهی است که پیشنهادهای مندرج در این دیدگاه مثل هر نقشه راه دیگری که در کشور تدوین شود، نیازمند نقادی در مجامع علمی، توسط صاحب‌نظران رشته‌های مختلف و مدیران نهادهای تصمیم‌گیری در کشور است. مسلماً بحث و گفتگوی گسترده در این مورد، نهایتاً به بهترین تصمیم ممکن برای جامعه علمی و کشور خواهد انجامید.

اعضای شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی (الفبایی):
دکتر سیدجواد اخترشناس
دکتر رسول رکنی زاده
دکتر شهریار سلیمی
دکتر مهدی عبدی
دکتر وحید کریمی پور
وقتی دانشگاه تربیت مدرس آموزش عالی کشور را به ابتذال می کشد:
دومین سخنرانی کنفرانس بین المللی اطلاعات کوانتومی- پنجشنبه همین هفته ساعت ۱۱ صبح
این خلاصه ای است از یک متن نوشته احسان محمدی.

می گويند آلفرد هيچكاك، در حال رانندگی بود، ناگهان از پنجره ماشين به بيرون اشاره كرد و گفت: «اين ترسناک ترين منظره ايست كه تا حالا ديده ام» و امتداد اشاره او، كشيشی بود كه دست بر شانه پسرك خردسالی نهاده بود و با او صحبت می كرد. هيچكاك از پنجره ماشين به بيرون خم شد و فرياد زد: « فرار كن پسر جان! زندگی ات را نجات بده».

از مراد و مرید بازی و نوچه پروری و آنها که ادای انسان کامل را در می آورند خنده ام می گیرد. فکر می کنم دیگر دانای کل وجود ندارد، اینکه یک نفر بگوید آهای خلایق! از پی من بیایید! برای خوشبختی از این سو می رویم! دانای کامل وجود ندارد. همه ما اندکی می دانیم و انبوهی نمی دانیم. داناترین ما الان حضرت گوگل است که جواب هر سوالی را فروتنانه می دهد. بی منت. چشم بسته دنبال هیچکس نیفتیم. دربست هیچکس را قبول نکنیم. امام زاده نسازیم از آدم ها. هاله نور آویزان نکنیم دور سردیگران. اجازه بدهیم انسان بمانند. آدمیزاد. با خطاهای کوچک. با مهربانی های کوچک. مثل خودمان. هیچکس را از سیاستمدار گرفته تا کارگردان و شاعر آنقدر بزرگ و مقدس نکنیم که مسخ اش شویم.

اگر یک نفر گفت: "دنبال من بیایید و من مراد و استاد هستم". همین که یک قدم جلو رفت و به شما پشت کرد، فرار کنید و زندگی تان را نجات بدهید! اگر کسانی به شما گفتند: "ای استاد! شما جلوتر بروید تا ما مریدان باشیم و پشت سرتان بیاییم". یک قدم جلو بگذارید.  فرار کنید و زندگی تان را نجات بدهید!
آثار بزرگ چگونه خلق می شوند؟

گابریل گارسیا مارکز کتابی دارد به نام «ژنرال در هزارتوی خود» در باره زندگی سیمون بولیوار آزادیخواه و رهبر خودکامه کلمبیایی که در عین حال شرح آخرین سفر او در طول نوار ساحلی کلمبیا به قصد سفر به اروپا نیز هست. سفری طولانی در سال ۱۸۳۰ که مارکز، چنانکه رسم اوست، با جزییات فراوان آن را شرح می دهد، جزییاتی از روزهای داغ مناطق کاراییب و شب هایی مهتابی با ماه روشن. سفری که البته با مرگ بولیوار به پایان می رسد. در پایان کتاب به رسم معمول نویسندگان، او از کسانی که در نوشتن این کتاب و فهم دقیق جزییات تاریخی آن دوره کمک اش کرده اند قدردانی می کند. از انبوه کسانی که او برای مشورت ها و کمک هایشان ذکر می کند یک قدردانی خاص توجهم را جلب کرده بود و مدت ها بود که می خواستم آن را برای دانشجویان بازگو کنم، ولی در ترجمه های اخیر این کتاب آن را پیدا نمی کردم. شاید مترجمان فارسی کتاب اهمیت آن را درک نمی کنند، یا دقت کافی ندارند که خود دلیلی است بر آنچه که این متن را به خاطر آن نوشته ام، ولی برای کسانی که می خواهند در هر حوزه ای از ادبیات گرفته تا فیزیک و ریاضیات و مهندسی کار حرفه ای انجام دهند دانستن اش فوق العاده مهم است. نهایتا به سراغ نسخه انگلیسی کتاب رفتم و پیدایش کردم:

« از دوست جغرافی دانم گلادستون اولیوآ Gladstone Oliva و هم چنین از خورخه پرز دووآل Jorge Peres Doval منجم آکادمی علوم در کوبا تشکر می کنم. این دو به درخواست من فهرستی از شب هایی در سی سال اول قرن نوزدهم را که در آن ها ماه کامل بوده است در اختیارم قرار دادند. »
سومین سخنرانی آنلاین در حوزه اطلاعات کوانتومی: پنجشنبه دوم مردادماه ساعت ده صبح (موضوع: شبیه سازی میدان های کوانتومی در عصر کامپیوترهای کوانتومی)
2025/10/27 06:51:02
Back to Top
HTML Embed Code: