روایت جذابی از تاریخ فلسفه علم در ۱۵ دقیقه
این فیلم کوتاه با استفاده از منابع تصویری مختلف، توسط چندتن از فارغ التحصیلان و دانشجویان گروه فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف ساخته شده و به زیبایی اهمیت فلسفه و تاریخ تحول آن را از زمان سقراط تا امروز بیان می کند. هر دانشجویی بخصوص اگر دانشجوی فیزیک باشد، با دیدن آن حتما تشویق به مطالعه بیشتر کتابهای تاریخ فلسفه خواهد شد و احتمالا جستجوی خود در فیزیک را نیز با دید بازتری انجام خواهد داد. برای هر پژوهشگری نیز که فرصت کافی برای خواندن کتابهای مربوطه را نداشته باشد، مثل این است که چکیده یک کتاب قطور را به صورت یک فیلم کوتاه نگاه کند. https://www.aparat.com/v/24wPZ/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D9%88_%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85
این فیلم کوتاه با استفاده از منابع تصویری مختلف، توسط چندتن از فارغ التحصیلان و دانشجویان گروه فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف ساخته شده و به زیبایی اهمیت فلسفه و تاریخ تحول آن را از زمان سقراط تا امروز بیان می کند. هر دانشجویی بخصوص اگر دانشجوی فیزیک باشد، با دیدن آن حتما تشویق به مطالعه بیشتر کتابهای تاریخ فلسفه خواهد شد و احتمالا جستجوی خود در فیزیک را نیز با دید بازتری انجام خواهد داد. برای هر پژوهشگری نیز که فرصت کافی برای خواندن کتابهای مربوطه را نداشته باشد، مثل این است که چکیده یک کتاب قطور را به صورت یک فیلم کوتاه نگاه کند. https://www.aparat.com/v/24wPZ/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D9%88_%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
فلسفه و هیاهوی علم
سیر تاریخی تحول علم و فلسفه از سقراط تا دوره حاضر (گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)
به مسخرگی پایان دهید.
انگار ما نمی توانیم روزی را به شب برسانیم بدون اینکه مسخرگی کنیم. یک روز دخترکی در آشپزخانه اورانیم را غنی می کند، روز دیگر در دانشکده مهندسی پیشرفت دانشگاه علم و صنعت، ایده حمل مسافر سوار بر ابر طرح می شود، روز دیگر چیزی شبه به درب قابلمه ویروس کرونا را از چندمتری کشف و خنثی می کند و این روزها هم که به ناگهان تب کوانتوم در کشور بالا گرفته است از در و دیوار ایده های کوانتومی می بارد و دانشمندان کوانتومی کشف می شوند. آخرین آنها را پژوهشگاه نیرو وابسته به وزارت نیرو که یکی از ثروتمندترین وزرات خانه های کشور است به ملت شریف و نجیب و فهیم و فداکار ایران معرفی نموده است. آنهم نه اداره رفاه یا تغذیه یا بهداری این پژوهشگاه معظم بلکه معاونت پژوهشی اش یعنی جایی که قرار است پژوهش را تعریف و ارزیابی کند و لابد میلیاردها تومان نیز بودجه سالانه یا حتی ماهانه اش است. این دانشمند تازه کشف شده که هم کارشناس ارشد هوا فضاست، هم کارشناس نیرو هم کارشناس فیزیک کوانتوم، در باره شفای کوانتومی بیماری های مزمن و صعب العلاج سخنرانی خواهد کرد. البته همینطوری نمی توانید سرتان را پایین بیندازید و در این وبینار شرکت کنید بلکه باید نخست در وب سایت وزارت نیرو ثبت نام کنید، بعد که مجوز ورود را دریافت کردید می توانید بروید و کسب فیض کنید. فکر نکنید که این ها تنها موضوعات این سخنرانی هیجان انگیز است و ممکن است خدای ناخواسته وقت تان کمی تلف شود. اگر در این سمینار شرکت کنید حتما در باره ضمیر ناخودآگاه و ضمیر برتر و سایکوتراپی انرژی، تراپی میدان فکر، و معجون مضحکی از علوم و فنون دیگر با اسم های عجیب و غریب که احتمالا توسط دانشمند محترم از نام های بعضی قبیله های آفریقایی نظیر هووپوونوپونو اقتباس شده نیز آشنا خواهید شد.
وقتی به همت روسا و معاونین پژوهشی این ادارت و سازمان ها و وزارتخانه های عریض و طویل می توان نردبان ترقی را به این سرعت طی کرد و جامع علوم و فنون شد و برای دیگران سخنرانی کرد، اصلا چرا یک دانشجوی دکتری می بایست بهترین سالهای عمرش را با رنج و مشقت و بدون برخورداری از حمایت شایسته، صرف مطالعه و محاسبه ای کرده باشد که حاصل اش تنها چند برگ مقاله با نتیجه جدیدی شود، آنهم مقاله ای که برای هر کلمه اش باید با داوران مجله جنگیده باشد و بیست بار همان چند صفحه را بازنویسی کرده باشد. ما دیگر به جایی رسیده ایم که برای دانشجویان دکتری که با هزاران امید و آرزو به تحصیل و پژوهش مشغولند، تقاضای حمایتی از سازمان ها و ادارت دولتی و وزارت خانه ها، نکنیم بلکه تنها از آنها بخواهیم که « به مسخرگی پایان دهید». ............... .. سالها انزوا و دوری از استاندارهای بین المللی از یک سو و تمایل سازمان ها و ادارات دولتی و وزارت خانه ها برای دخالت در کار دانشگاه ها، بدون اینکه صلاحیت علمی این کار را داشته باشند، کار کشور ما را در حوزه علم و دانش به مسخرگی کشانده است. هنوز چند قدم کوچک از علوم و فناوری کوانتومی طی نکرده ایم، از گوشه و کنار کشور سازمان ها و ادارات مختلف مشغول تدوین نقشه راه کوانتوم برای کشور هستند. در این رشته کشورهایی مثل اسپانیا، ایتالیا و لهستان ، آلمان و اتریش دانشمندان و مکتب های نظری و تجربی کاملا شناخته شده در سطح جهانی دارند و گام های اساسی در پیشرفت این رشته برداشته اند ولی به اندازه کشور ما نقشه راه های جامع برای این رشته تدوین نکرده اند. جالب است که این نقشه راه ها هم با چنان جامعیتی نوشته می شوند که انگار قرار است کشور ما در همه گوشه و کنارهای این رشته سرآمد شود، مبادا که در یک گوشه کوچک عقب بیفتد، آنهم نه بتدریج بلکه به سرعت و حال آنکه کشورهایی که در این رشته به سرآمدی رسیده اند با درک درست از مکانیزم پیشرفت علمی و با صبر و شکیبایی و تواضع و تعامل بین المللی سازنده از یک سو و تکیه دقیق بر ارزیابی علمی و تقویت همان گروه هایی که در دانشگاه ها به کار اصیل علمی پرداخته اند، به اینجا رسیده اند. متاسفانه تب کوانتوم در کشور ما به تازگی بالا گرفته است و دور نیست که با سهل انگاری و درس نگرفتن از اشتباهات گذشته آن اشتیاقی که در دانشجویان این رشته وجود دارد فروکش کند. وقتی که پژوهشگاه یک وزارت خانه بزرگ سخنرانی هایی این چنینی در زمینه فیزیک کوانتومی ترتیب می دهد، آنهم پژوهشگاهی که می تواند صدها دانشجوی دکتری را به حمایت خود دلگرم کند، چرا باید پژوهندگان واقعی این رشته در کشور به اصالت تلاش های دولتی امیدوار باشند و به آنها روی خوش نشان دهند؟
انگار ما نمی توانیم روزی را به شب برسانیم بدون اینکه مسخرگی کنیم. یک روز دخترکی در آشپزخانه اورانیم را غنی می کند، روز دیگر در دانشکده مهندسی پیشرفت دانشگاه علم و صنعت، ایده حمل مسافر سوار بر ابر طرح می شود، روز دیگر چیزی شبه به درب قابلمه ویروس کرونا را از چندمتری کشف و خنثی می کند و این روزها هم که به ناگهان تب کوانتوم در کشور بالا گرفته است از در و دیوار ایده های کوانتومی می بارد و دانشمندان کوانتومی کشف می شوند. آخرین آنها را پژوهشگاه نیرو وابسته به وزارت نیرو که یکی از ثروتمندترین وزرات خانه های کشور است به ملت شریف و نجیب و فهیم و فداکار ایران معرفی نموده است. آنهم نه اداره رفاه یا تغذیه یا بهداری این پژوهشگاه معظم بلکه معاونت پژوهشی اش یعنی جایی که قرار است پژوهش را تعریف و ارزیابی کند و لابد میلیاردها تومان نیز بودجه سالانه یا حتی ماهانه اش است. این دانشمند تازه کشف شده که هم کارشناس ارشد هوا فضاست، هم کارشناس نیرو هم کارشناس فیزیک کوانتوم، در باره شفای کوانتومی بیماری های مزمن و صعب العلاج سخنرانی خواهد کرد. البته همینطوری نمی توانید سرتان را پایین بیندازید و در این وبینار شرکت کنید بلکه باید نخست در وب سایت وزارت نیرو ثبت نام کنید، بعد که مجوز ورود را دریافت کردید می توانید بروید و کسب فیض کنید. فکر نکنید که این ها تنها موضوعات این سخنرانی هیجان انگیز است و ممکن است خدای ناخواسته وقت تان کمی تلف شود. اگر در این سمینار شرکت کنید حتما در باره ضمیر ناخودآگاه و ضمیر برتر و سایکوتراپی انرژی، تراپی میدان فکر، و معجون مضحکی از علوم و فنون دیگر با اسم های عجیب و غریب که احتمالا توسط دانشمند محترم از نام های بعضی قبیله های آفریقایی نظیر هووپوونوپونو اقتباس شده نیز آشنا خواهید شد.
وقتی به همت روسا و معاونین پژوهشی این ادارت و سازمان ها و وزارتخانه های عریض و طویل می توان نردبان ترقی را به این سرعت طی کرد و جامع علوم و فنون شد و برای دیگران سخنرانی کرد، اصلا چرا یک دانشجوی دکتری می بایست بهترین سالهای عمرش را با رنج و مشقت و بدون برخورداری از حمایت شایسته، صرف مطالعه و محاسبه ای کرده باشد که حاصل اش تنها چند برگ مقاله با نتیجه جدیدی شود، آنهم مقاله ای که برای هر کلمه اش باید با داوران مجله جنگیده باشد و بیست بار همان چند صفحه را بازنویسی کرده باشد. ما دیگر به جایی رسیده ایم که برای دانشجویان دکتری که با هزاران امید و آرزو به تحصیل و پژوهش مشغولند، تقاضای حمایتی از سازمان ها و ادارت دولتی و وزارت خانه ها، نکنیم بلکه تنها از آنها بخواهیم که « به مسخرگی پایان دهید». ............... .. سالها انزوا و دوری از استاندارهای بین المللی از یک سو و تمایل سازمان ها و ادارات دولتی و وزارت خانه ها برای دخالت در کار دانشگاه ها، بدون اینکه صلاحیت علمی این کار را داشته باشند، کار کشور ما را در حوزه علم و دانش به مسخرگی کشانده است. هنوز چند قدم کوچک از علوم و فناوری کوانتومی طی نکرده ایم، از گوشه و کنار کشور سازمان ها و ادارات مختلف مشغول تدوین نقشه راه کوانتوم برای کشور هستند. در این رشته کشورهایی مثل اسپانیا، ایتالیا و لهستان ، آلمان و اتریش دانشمندان و مکتب های نظری و تجربی کاملا شناخته شده در سطح جهانی دارند و گام های اساسی در پیشرفت این رشته برداشته اند ولی به اندازه کشور ما نقشه راه های جامع برای این رشته تدوین نکرده اند. جالب است که این نقشه راه ها هم با چنان جامعیتی نوشته می شوند که انگار قرار است کشور ما در همه گوشه و کنارهای این رشته سرآمد شود، مبادا که در یک گوشه کوچک عقب بیفتد، آنهم نه بتدریج بلکه به سرعت و حال آنکه کشورهایی که در این رشته به سرآمدی رسیده اند با درک درست از مکانیزم پیشرفت علمی و با صبر و شکیبایی و تواضع و تعامل بین المللی سازنده از یک سو و تکیه دقیق بر ارزیابی علمی و تقویت همان گروه هایی که در دانشگاه ها به کار اصیل علمی پرداخته اند، به اینجا رسیده اند. متاسفانه تب کوانتوم در کشور ما به تازگی بالا گرفته است و دور نیست که با سهل انگاری و درس نگرفتن از اشتباهات گذشته آن اشتیاقی که در دانشجویان این رشته وجود دارد فروکش کند. وقتی که پژوهشگاه یک وزارت خانه بزرگ سخنرانی هایی این چنینی در زمینه فیزیک کوانتومی ترتیب می دهد، آنهم پژوهشگاهی که می تواند صدها دانشجوی دکتری را به حمایت خود دلگرم کند، چرا باید پژوهندگان واقعی این رشته در کشور به اصالت تلاش های دولتی امیدوار باشند و به آنها روی خوش نشان دهند؟
یادداشت های پراکنده - وحید کریمی پور- دانشگاه صنعتی شریف
سخنرانی در باره شفای کوانتومی و بسیاری چیزهای دیگر در پژوهشگاه وزارت نیرو
پژوهشگاه نیرو با انتشار بیانیه ای👇 سخنرانی فوق را حذف کرده، البته با این توضیح که «جهت تکمیل مستندات و افزایش غنای مطالب» زمان برگزاری بعدا اعلام خواهد شد. البته معلوم نیست که چگونه می توان به غنای مطالب ذکر شده در آن اطلاعیه افزود . هم چنین معلوم نیست که آیا آن «مطالعات فردی خود پژوهشگر» در پژوهشگاه نیرو انجام می شده یا خیر و این که چگونه این سمینار توسط معاونت پژوهشی آگهی شده است یا چرا ساعت ده تا یازده و نیم خارج از ساعات کاری پژوهشگاه است. این نوع زبان تعارف امیز و در خوشبینانه ترین حالت ناروشن، که از اقرار ساده به یک اشتباه طفره می رود، این بیم را دامن می زند که قبح این عمل چنانکه باید شناخته نشده و چه بسا این اشتباهات بازهم تکرار شوند . به هر حال حذف این سخنرانی خبر خوبی است. علاوه بر آن باید گفت که حتما در این پژوهشگاه نیز عده ای از فارغ التحصیلان جوان دانشگاه ها چه از داخل و چه از خارج کشور به کار پژوهش جدی مشغول اند، معیارهای حرفه ای را به دقت رعایت می کنند و به درستی نگران انعکاس این نوع اخبار نیز هستند که ممکن است اعتبار علمی و حرفه ای همه آنها را با سوال مواجه کند. به همین دلیل خود آنها می بایست بیش از دیگران نگران اعتبار حرفه ای پژوهشگاه و سازمان خود باشند. هرگاه در همه دانشگاه ها و موسسات علمی، پژوهشگران جوان به موقع و با حساسیت امور مربوط به سازمان متبوع خود را پایش کنند، به موقع و با صدای بلند به اعطای مدرک تحصیلی یا مناصب دانشگاهی به دارندگان مقام های سیاسی اعتراض کنند و مانع آن شوند، به موقع به همکاران خود که همزمان سرپرستی ده ها پایان نامه دانشجویی را بر عهده دارند اعتراض کنند و با جدیت با پدیده مقاله نویسی به هر قیمت مقابله کنند، آنگاه می توان امیدوار بود که ظرف چند سال محیط های علمی دانشگاهی و پژوهشی کشور از آلودگی ای که اکنون به آن دچار شده رخت بر بندد.
Forwarded from Mohammad Reza
سلام واحترام
با توجه به اینکه پژوهشگران عزیز می توانند در راستای افزایش نشاط عمومی و توانمندسازی فردی، مطالعات آزاد خود را در قالب وبینارهای عمومی پژوهشگاه نیرو در ساعات خارج از ساعات کاری اطلاع رسانی نموده و ارائه دهند، در این راستا وبینار " آشنایی با روشهای quantum Healing در درمان انواع بیماریهای مزمن و صعب العلاج " برنامهریزی شده بود.
با توجه به اینکه وبینار یادشده نتیجه یافتههای هیچ یک از پروژههای جاری پژوهشگاه نیرو نبوده و جنیه پژوهشهای آزاد و حاصل مطالعات فردی خود پژوهشگر است، جهت تکمیل مستندات علمی و افزایش غنای مطالب زمان برگزاری لغو و متعاقباً اعلام خواهد شد.
با توجه به اینکه پژوهشگران عزیز می توانند در راستای افزایش نشاط عمومی و توانمندسازی فردی، مطالعات آزاد خود را در قالب وبینارهای عمومی پژوهشگاه نیرو در ساعات خارج از ساعات کاری اطلاع رسانی نموده و ارائه دهند، در این راستا وبینار " آشنایی با روشهای quantum Healing در درمان انواع بیماریهای مزمن و صعب العلاج " برنامهریزی شده بود.
با توجه به اینکه وبینار یادشده نتیجه یافتههای هیچ یک از پروژههای جاری پژوهشگاه نیرو نبوده و جنیه پژوهشهای آزاد و حاصل مطالعات فردی خود پژوهشگر است، جهت تکمیل مستندات علمی و افزایش غنای مطالب زمان برگزاری لغو و متعاقباً اعلام خواهد شد.
Forwarded from محمّد حسين كريمي پور
ایران اسیرِ کابوس است!
محمّد حسین کریمی پور
۱- قواعد بازی جهانی، حاصل برآیند تنازع قدرتهاست. تغییر قواعدِ بازی بنفع خود بدون کسب برتری اقتصادی/نظامی ممکن نیست. آمریکا با بهره از اقتصاد قوی، توان نو آوری، دست برتر در هر دوجنگ جهانی، جنگ سرد و ایجاد بلوک غرب، نظم موجودِ آمریکائی و دلار محور را هوشیارانه آجر به آجر ساخت و چنددهه حفظ کرد.
۲- انگلیس، فرانسه و اروپای غربی شرکای این کمپانی بودند.آلمان، ژاپن و کره در سایه آن برخاستند وسعامدار شدند. چین ابتدا با آن جنگید ولی بعد آنرا نردبان ترقی یافت بر آن جهید و بالا رفت. شوروی و بلوک شرق، کره شمالی و ایران در تخریب آن کوشیدند. اما برای غلبه بر آمریکا و شرکا، مهارت، وزن و خزانه وافی نداشتند. حریف رویشان افتاد و در ماندند. در دنیای ناعادلانه آمریکائی، موضع و مدل بازی حکومت ها فرق می کرد. سرنوشت ملت هاشان هم!
۳- هیچ نظمی ابدی نبوده و نیست. آمریکا، متحدان و اتحادهایش تدریجا ضعیف می شوند. اتحادیه اروپا، رویای ابر قدرتی را وا نهاده. چین وامثال هند و اندونزی در کار طلوعند. بازیگران کوچک و آماده ای چون سنگاپور، اسرائیل، قطر و امارات، پر رنگ می شوند. چین چنان وزن گرفته که تغییر تعادلات جهانی در ربع قرن پیش رو، ناگزیر می نماید . دنیای نیمه دوم قرن، بعیدست آنقدر آمریکائی باشد که بود. کشورها در تب وتاب پیش بینی روند آینده و باز تعریف جایگاه خود برای دوران انتقال و دنیای جدید اند. نظمی جدید در کار تولد است.
۴- به یمن تغییر راهبرد صدور انقلاب به استراتژی تقویت چین، اژدها چهار دهه رشد ممتد اقتصاد را پشت سر نهاده. آن کشور فقیر وگرسنه دهه ۷۰، حالا سهمش از اقتصاد جهانی به ۱۵٪ نزدیک می شود. دومین بودجه دفاعی دنیا را دارد که از مجموع روسیه، انگلیس و فرانسه بیشترست! در تمام این سالها با همین قواعد دنیایِ آمریکائی کج دار ومریز، بازی کرده و قوی شده. هنوز هوشمندانه و فروتنانه منکرست که ابر قدرت شده یا در صددست جای آمریکا را بگیرد. چینِ عاقل، لاجرم ابر قدرت خواهد شد و اکنون نیز قدرت دوم جهانست.
۵-ایران که حتی ۰/۵٪ اقتصاد یا ۱٪ بودجه دفاعی دنیا را نداشت، بجای تمرکز بر تقویت خود، دنبال تغییر قواعد بازی رفت. جنگ طولانی و بی برنامه با نظم جهانی آمریکایی، ریشه های ایران را فرسوده. خزانه خالی، فساد فراگیر، سرمایه اجتماعی ضعیف، دشمن زیاد، متحد مفقود، سرمایه ومغزها در حال فرار، چالش ها زورآور وبندهای تحریم محکم است. حکومت کُند و ناهوشمند می نماید و ناتوانِ از حل مساله است.
اینجا ایستاده ایم چون دنیا را نشناخته ، بازیگوشانه تعادلات ریاضی قدرت را انکار و بدنبال سراب دویده ایم. روزگارمان جوریست که هر که به ما می رسد، نه فقط چین و روسیه بل سریلانکا و عراق بدون توجه به منافع ما، خرِ خود می راند. ضعیف ترین کشورهای جهان، حقوق بدیهی ما (حتی حق تسلط بر اموالمان) را بدون ترس از عواقب، نقض می کند. تا بدل به کشوری فرصت جو، حسابگر و واقع نگر نشویم، آب به آسیاب هر که باشد، گندم ما آرد نمی شود.
۶- ایران عقب افتاد وگرفتار اوهام شد . دار و ندارمان را در نبردهایی باخته ایم که اولویت ما نیست. در کوره راههایی روانیم که به هیچ جا نمی رسد. گرفتار بحرانهایی هستیم که دیگران قرنهاست پرونده اش را بسته اند. گویی طلسمی سیاه بر جان ما مستولیست. اگر می خواهیم طومار این کهن دیار بهم نپیچد، آب را باید به جوی گرداند. دشوار ولی ممکنست. چالش هایمان متعدد و سنگین اند. اما در نیروی انسانی، زیر ساخت ها، موقعیت ژئوپلتیک، پتانسیل تولید، منابع، حجم بازار و اندوخته تمدنی مزایایی داریم. اگر عاقل باشیم، اینها به کار می آیند. محتاج تغییر از درونیم، تغییر در نگرشمان به جهان و شیوه حکمرانی. باید چالش ها را برسمیت بشناسیم. باید جمهوریت مرده را زنده کنیم و ساختار حکمرانی را با شرائط قرن ۲۱ متناسب کنیم. باید وزن خود وتناسبش با دیگر بازیگران منطقه و جهان را بفهمیم . باید راهبردهایی منطبق با واقعیات و اهدافی متناسب با منافع ملی اتخاذ کنیم. باید کاری کنیم ملت احساس پیشرفت کند و راضی باشد. باید اوهام و خیالات را وانهیم!
خدا ایران را از شر دشمنان بیگانه و خودی حفظ کند! آمین!
https://www.tg-me.com/M_H_Karimipour
محمّد حسین کریمی پور
۱- قواعد بازی جهانی، حاصل برآیند تنازع قدرتهاست. تغییر قواعدِ بازی بنفع خود بدون کسب برتری اقتصادی/نظامی ممکن نیست. آمریکا با بهره از اقتصاد قوی، توان نو آوری، دست برتر در هر دوجنگ جهانی، جنگ سرد و ایجاد بلوک غرب، نظم موجودِ آمریکائی و دلار محور را هوشیارانه آجر به آجر ساخت و چنددهه حفظ کرد.
۲- انگلیس، فرانسه و اروپای غربی شرکای این کمپانی بودند.آلمان، ژاپن و کره در سایه آن برخاستند وسعامدار شدند. چین ابتدا با آن جنگید ولی بعد آنرا نردبان ترقی یافت بر آن جهید و بالا رفت. شوروی و بلوک شرق، کره شمالی و ایران در تخریب آن کوشیدند. اما برای غلبه بر آمریکا و شرکا، مهارت، وزن و خزانه وافی نداشتند. حریف رویشان افتاد و در ماندند. در دنیای ناعادلانه آمریکائی، موضع و مدل بازی حکومت ها فرق می کرد. سرنوشت ملت هاشان هم!
۳- هیچ نظمی ابدی نبوده و نیست. آمریکا، متحدان و اتحادهایش تدریجا ضعیف می شوند. اتحادیه اروپا، رویای ابر قدرتی را وا نهاده. چین وامثال هند و اندونزی در کار طلوعند. بازیگران کوچک و آماده ای چون سنگاپور، اسرائیل، قطر و امارات، پر رنگ می شوند. چین چنان وزن گرفته که تغییر تعادلات جهانی در ربع قرن پیش رو، ناگزیر می نماید . دنیای نیمه دوم قرن، بعیدست آنقدر آمریکائی باشد که بود. کشورها در تب وتاب پیش بینی روند آینده و باز تعریف جایگاه خود برای دوران انتقال و دنیای جدید اند. نظمی جدید در کار تولد است.
۴- به یمن تغییر راهبرد صدور انقلاب به استراتژی تقویت چین، اژدها چهار دهه رشد ممتد اقتصاد را پشت سر نهاده. آن کشور فقیر وگرسنه دهه ۷۰، حالا سهمش از اقتصاد جهانی به ۱۵٪ نزدیک می شود. دومین بودجه دفاعی دنیا را دارد که از مجموع روسیه، انگلیس و فرانسه بیشترست! در تمام این سالها با همین قواعد دنیایِ آمریکائی کج دار ومریز، بازی کرده و قوی شده. هنوز هوشمندانه و فروتنانه منکرست که ابر قدرت شده یا در صددست جای آمریکا را بگیرد. چینِ عاقل، لاجرم ابر قدرت خواهد شد و اکنون نیز قدرت دوم جهانست.
۵-ایران که حتی ۰/۵٪ اقتصاد یا ۱٪ بودجه دفاعی دنیا را نداشت، بجای تمرکز بر تقویت خود، دنبال تغییر قواعد بازی رفت. جنگ طولانی و بی برنامه با نظم جهانی آمریکایی، ریشه های ایران را فرسوده. خزانه خالی، فساد فراگیر، سرمایه اجتماعی ضعیف، دشمن زیاد، متحد مفقود، سرمایه ومغزها در حال فرار، چالش ها زورآور وبندهای تحریم محکم است. حکومت کُند و ناهوشمند می نماید و ناتوانِ از حل مساله است.
اینجا ایستاده ایم چون دنیا را نشناخته ، بازیگوشانه تعادلات ریاضی قدرت را انکار و بدنبال سراب دویده ایم. روزگارمان جوریست که هر که به ما می رسد، نه فقط چین و روسیه بل سریلانکا و عراق بدون توجه به منافع ما، خرِ خود می راند. ضعیف ترین کشورهای جهان، حقوق بدیهی ما (حتی حق تسلط بر اموالمان) را بدون ترس از عواقب، نقض می کند. تا بدل به کشوری فرصت جو، حسابگر و واقع نگر نشویم، آب به آسیاب هر که باشد، گندم ما آرد نمی شود.
۶- ایران عقب افتاد وگرفتار اوهام شد . دار و ندارمان را در نبردهایی باخته ایم که اولویت ما نیست. در کوره راههایی روانیم که به هیچ جا نمی رسد. گرفتار بحرانهایی هستیم که دیگران قرنهاست پرونده اش را بسته اند. گویی طلسمی سیاه بر جان ما مستولیست. اگر می خواهیم طومار این کهن دیار بهم نپیچد، آب را باید به جوی گرداند. دشوار ولی ممکنست. چالش هایمان متعدد و سنگین اند. اما در نیروی انسانی، زیر ساخت ها، موقعیت ژئوپلتیک، پتانسیل تولید، منابع، حجم بازار و اندوخته تمدنی مزایایی داریم. اگر عاقل باشیم، اینها به کار می آیند. محتاج تغییر از درونیم، تغییر در نگرشمان به جهان و شیوه حکمرانی. باید چالش ها را برسمیت بشناسیم. باید جمهوریت مرده را زنده کنیم و ساختار حکمرانی را با شرائط قرن ۲۱ متناسب کنیم. باید وزن خود وتناسبش با دیگر بازیگران منطقه و جهان را بفهمیم . باید راهبردهایی منطبق با واقعیات و اهدافی متناسب با منافع ملی اتخاذ کنیم. باید کاری کنیم ملت احساس پیشرفت کند و راضی باشد. باید اوهام و خیالات را وانهیم!
خدا ایران را از شر دشمنان بیگانه و خودی حفظ کند! آمین!
https://www.tg-me.com/M_H_Karimipour
Telegram
محمّد حسين كريمي پور
.. اين هم حرفي است.
گاهي حرف حساب!
گاهي حرف حساب!
از مقاله امروز گاردین در باره شجریان به قلم Marian Brehmer: در صدای شجریان بود که تلفیق جادویی بین شعر عرفانی فارسی و موسیقی ایرانی به اوج خود رسید.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مهدی شیرزاد مقاله ای دارد به نام «سلام بر زندگی» که در ابتدای آن با توصیف سالهای سخت پس از انقلاب می گوید «اگر شجریان پایش را لای در نگذاشته بود، باب موسیقی برای همیشه به روی ما بسته بود و امروز بهتر از هر زمانی می فهمم که چقدر سخت و جانکاه است که آدمی پایش را بلکه جانش را لای در بگذارد برای اینکه راه نفسی برای مردم بماند.» و حالا یکی از نتایج آن «پا لای در گذاشتن» را ببینیم. اجرای یکی از آثار ماندنی موسیقی به نام دخترک ژولیده از علینقی وزیری توسط آناهیتا رمضانی (تار) و سمانه گلکار (تنبک). سلام بر زندگی. سلام بر زنان ایران زمین.
نوازنده دوره گرد
کیمیا دختر جوانی است که در کنسرواتوار بولونیا در ایتالیا به تحصیل موسیقی مشغول است. برای گذران زندگی در زیر طاقی های شهر بولونیا می ایستد، با ساز خود می نوازد و به رهگذران گل نیز می فروشد و امرار معاش می کند. می گوید یاد گرفته است که با پول کم زندگی کند. از عشق اش به موسیقی می گوید و اینکه در ایران می خواسته به همه بفهماند که نوازندگان دوره گرد را جدی بگیرند و اینکه چه رنج ها در این راه کشیده. اینکه اول ماموران نیروی انتظامی مانع کار او می شده اند، بعد ماشین گشت ارشاد، بعد ماموران شهرداری که با لگد جعبه ساز او را خرد می کنند و دست آخر مامور مبارزه با تکدی گری که در پاسخ آن مامور می گوید: «من تکدی نمی کنم، من به اندازه موهای سر تو کتاب خوانده ام.» سرانجام ایران را ترک می کند و به بولونیا می رود ولی هنوز هم ترانه های ایرانی را با موسیقی ایتالیایی می خواند و لبخند می زند و دلش سرشار از عشق به ایران است. از این به بعد اگر نوازنده جوانی را کنار خیابان دیدیم، از کنارش رد نشویم، بایستیم و به موسیقی اش گوش کنیم و بهای آن چند دقیقه ای را که موسیقی او حواسمان را از هیاهوی خیابان پرت کرده بپردازیم. هرکدام از این جوانان یک زندگی، یک آرمان و یک آرزوی بلند برای روزهای خوش آینده در وطن دارند.
کیمیا دختر جوانی است که در کنسرواتوار بولونیا در ایتالیا به تحصیل موسیقی مشغول است. برای گذران زندگی در زیر طاقی های شهر بولونیا می ایستد، با ساز خود می نوازد و به رهگذران گل نیز می فروشد و امرار معاش می کند. می گوید یاد گرفته است که با پول کم زندگی کند. از عشق اش به موسیقی می گوید و اینکه در ایران می خواسته به همه بفهماند که نوازندگان دوره گرد را جدی بگیرند و اینکه چه رنج ها در این راه کشیده. اینکه اول ماموران نیروی انتظامی مانع کار او می شده اند، بعد ماشین گشت ارشاد، بعد ماموران شهرداری که با لگد جعبه ساز او را خرد می کنند و دست آخر مامور مبارزه با تکدی گری که در پاسخ آن مامور می گوید: «من تکدی نمی کنم، من به اندازه موهای سر تو کتاب خوانده ام.» سرانجام ایران را ترک می کند و به بولونیا می رود ولی هنوز هم ترانه های ایرانی را با موسیقی ایتالیایی می خواند و لبخند می زند و دلش سرشار از عشق به ایران است. از این به بعد اگر نوازنده جوانی را کنار خیابان دیدیم، از کنارش رد نشویم، بایستیم و به موسیقی اش گوش کنیم و بهای آن چند دقیقه ای را که موسیقی او حواسمان را از هیاهوی خیابان پرت کرده بپردازیم. هرکدام از این جوانان یک زندگی، یک آرمان و یک آرزوی بلند برای روزهای خوش آینده در وطن دارند.
آیا شما واقعا اهل ابوظبی هستید؟
امسال جایزه سه میلیون دلاری فیزیک بنیادی Breakthrough Prize به احمد المهیری
Ahmad Almheiri
فیزیکدان اماراتی ساکن امریکا تعلق گرفت. او که پژوهشگر موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون است این جایزه را برای کارهای پیشتازانه اش در محاسبه محتوای اطلاعات و تابش سیاه چاله ها در یافت کرده است. المهیری که در یک خانواده پرجمعیت با ۹ خواهر و یک برادر بزرگ شده تا کلاس نهم دانشجوی درسخوانی نبوده و تنها پس از گزارش این کاهلی به مادرش تصمیم به درس خواندن می گیرد و بعد از گرفتن لیسانس فیزیک به امریکا می رود. برای رسیدن به این درجات لازم نیست شخص از بچگی نابغه باشد، و مهم تر از آن لازم نیست حتما غربی، هندی، ژاپنی و چینی یا ایرانی باشد. عرب ساکن امارات هم می تواند به بزرگی برسد. خودش گفته است خیلی ها وقتی با او سر صحبت را باز می کنند اولین سوالی که ازش می پرسند این است که آیا واقعا شما اهل ابوظبی هستید؟
امسال جایزه سه میلیون دلاری فیزیک بنیادی Breakthrough Prize به احمد المهیری
Ahmad Almheiri
فیزیکدان اماراتی ساکن امریکا تعلق گرفت. او که پژوهشگر موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون است این جایزه را برای کارهای پیشتازانه اش در محاسبه محتوای اطلاعات و تابش سیاه چاله ها در یافت کرده است. المهیری که در یک خانواده پرجمعیت با ۹ خواهر و یک برادر بزرگ شده تا کلاس نهم دانشجوی درسخوانی نبوده و تنها پس از گزارش این کاهلی به مادرش تصمیم به درس خواندن می گیرد و بعد از گرفتن لیسانس فیزیک به امریکا می رود. برای رسیدن به این درجات لازم نیست شخص از بچگی نابغه باشد، و مهم تر از آن لازم نیست حتما غربی، هندی، ژاپنی و چینی یا ایرانی باشد. عرب ساکن امارات هم می تواند به بزرگی برسد. خودش گفته است خیلی ها وقتی با او سر صحبت را باز می کنند اولین سوالی که ازش می پرسند این است که آیا واقعا شما اهل ابوظبی هستید؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان شیفته: این چند لحظه از آخرین روزهای زندگی مارتا گونزالس بالرین مشهور باله نیویورک در دهه شصت میلادی یعنی شصت سال قبل است. او که آخرین روزهای زندگی اش را با آلزایمر سپری کرد و در ۲۰۱۹ از دنیا رفت اینگونه به شنیدن موسیقی دریاچه قو اثر چایکوفسکی که از گوشی برایش پخش می شود واکنش نشان می دهد و حرکات ۶۰ سال پیش خود را در این باله مشهور باز می سازد. نخست می خواهد که صدای موسیقی را کمی بلند تر کنند و بعد افسوس می خورد و می ایستد ولی پس از چند لحظه غم و اندوه خود را فراموش می کند و در خاطرات آن سالها و آن رقص غرق می شود با تمام حرکات اش و با حالات چهره اش و زمان حال را از یاد می برد.

