Telegram Web Link
کوانتوم، حق مسلم ماست.
وحید کریمی پور، دانشکده فیزیک، دانشگاه صنعتی شریف
۱۹ خردادماه ۱۴۰۲

چندسالی است که شور کوانتوم ارگان ها و موسسات دولتی کشور را در بر گرفته است. نهادهای مختلف تصمیم گرفته اند که بودجه ای را که در مقیاس جهانی بسیار ناچیز و در مقیاس داخلی قابل توجه است صرف پیشرفت در علوم و فناوری کوانتومی کنند. هر موسسه و نهادی مشغول نوشتن نقشه راهی برای پیشرفت در این رشته است. به مدد اینترنت نقشه راه های مفصل تهیه یا ترجمه می شود و قرار است کشور ما در تمامی گوشه و کناره های این رشته به سرعت پیشرفت کند، شرکت های دانش بنیان محصولات کوانتومی ساخته و تولید ثروت کنند و ما که سرمنشاء علم کوانتوم هستیم ولی نمی توانیم آن را بیان کنیم، در بین کشورهای دنیا به مقام های بالا و بالاتر در این حوزه از فناوری صعود کنیم. طبق معمول نیز تمامی این برنامه ها بدون ارتباط علمی موثر با جامعه جهانی، آن گونه که در همه کشورها مرسوم است، دنبال می شود.
متاسفانه بیم آن می رود که فقدان روابط معمول با جامعه جهانی که به ناگزیر بر محیط های علمی هم تحمیل می شود، این برنامه را به جایی ببرد که حاصل اش هدررفت هنگفت سرمایه های مادی است. ما فراموش می کنیم که پژوهش علمی یک فعالیت بین المللی است که با همکاری متخصصان از همه ملیت ها، فرهنگ ها و مذاهب مختلف صورت می گیرد. ما هنوز درک نکرده ایم که همه کشورها در بستری از همکارهای همه جانبه با جامعه علمی بین المللی در یک رشته از دانش شروع به سرمایه گذاری می کنند و به موفقیت می رسند. ما به کشورهای کوچک و در حال توسعه نیز نگاه نمی کنیم تا از انها یاد بگیریم.
کشور کوچک سنگاپور که اکنون به یکی از کشورهای پیشرو در علم و فناوری کوانتومی تبدیل شده، نمونه گویایی از روش درست پیش رفتن در این حوزه است. موسسه فناوری کوانتومی که وابسته به دانشگاه ملی سنگاپور است، یک شورای راهبردی و یک شورای مشورتی بین المللی دارد که دوتن از اعضای آن برنده جایزه نوبل هستند. چندین گروه تحقیقاتی نیز با اعضایی از کشورهای مختلف در این موسسه به پژوهش های نظری و تجربی مشغول هستند. علاوه بر گروه های مقیم، این موسسه هرساله میزبان بیش از یکصد و پنجاه تن از پژوهشگران از دیگر کشورهاست (یعنی هرهفته سه دانشمند میهمان!) ‌که برای دوره های کوتاه مدت به مرکز می آیند. در پایان هر سال نیز مجموعه تمام این فعالیت ها منتشر شده و گزارش آن در اختیار شورای راهبردی و مشورتی قرار می گیرد. طبیعی است که این مرکز نه تنها سنگاپور را به عنوان یکی از قطب های علوم کوانتومی در دنیا برجسته می کند، بلکه در چندسال آینده صنایع آن را نیز آماده بهره برداری از این فناوری نوظهور خواهد کرد.
امروزه در هیچ کجای دنیا نمی توان موسسه ای علمی و تحقیقاتی یافت که یک شورای نظارتی بین المللی متشکل از دانشمندان برجسته از نقاط مختلف دنیا نداشته باشد. شوراهای نظارتی بین المللی با اشرافی که بر گستره پژوهش ها دارند می توانند راهکارهای مناسب را به مدیران موسسات تحقیقاتی نشان دهند، نقاط ضعف و قوت موسسه را مشخص کنند و به این سوالها پاسخ دهند که بودجه موسسه را روی چه بخش هایی باید خرج کرد و بودجه کدام بخش ها می بایست تعدیل شود. همچنین شوراهای نظارتی بین المللی می توانند داوری هایی فارغ از روابط شخصی متاثر از فرهنگ یک کشور خاص داشته باشند و به همین دلیل داوری آنها با ارزش و قابل اتکاست.
اگرچه هر از گاهی از زبان افراد نیاز به ارتباط با جامعه جهانی شنیده می شود ولی ساختار کلی سیاست های کشور به گونه ای است که نمی توان به یک ارتباط مستمر و سازنده به گونه ای که درکشورهای در حال توسعه وجود دارد امیدوار بود. متاسفانه در کشور ما یک نگاه مخرب شکل گرفته که نگران نشت یافته های علمی ما در صورت ارتباط با جامعه جهانی است. این نگاه حتی تا مرز تخطئه انتشار مقاله در مجلات علمی پژوهشی نیز پیش رفته است و حال آنکه یافته های علمی از جامعه جهانی شامل کلیه کشورها به سوی هر کشوری چون سیلاب در جریان است.
بد نیست این را هم بدانیم که حتی کشورهای بزرگ و توسعه یافته هم خود را بی نیاز از این روابط نمی بینند. همین امسال کمیته مشورتی برنامه ملی کوانتوم
امریکا گزارش مفصلی را برای دولت تهیه کرده که هدفش تضمین پیشتازی آمریکا در علوم اطلاعات کوانتومی است. بند نهم این گزارش، توصیه می کند قوانین مهاجراتی می بایست تسهیل و تسریع شوند تا آمریکا بتواند به کمک استعدادهای خارجی که استخدام می کند، همچنان توان رقابت اقتصادی و امنیت ملی خود را حفظ کند. بنابراین آمریکا که کشوری است با بهترین و بزرگترین دانشگاه ها و موسسات تحقیقی جهان و با داشتن هزاران محقق از ملیت ها و مذاهب مختلف، خود را بی نیاز از جامعه علمی جهانی نمی بینید و سعی دارد با تسهیل قوانین مهاجرت پیشتازی خود را در این رشته حفظ کند.
اغلب اوقات نیز بهانه یا دلیلی که برای انزواطلبی علمی طرح می شود، وضع خاص سیاسی کشور ما و «برهه حساسی» است که در آن به سر می بریم. بازهم بد نیست بدانیم که کشورهای توسعه یافته حتی در سخت ترین شرایط سیاسی ارتباط سازنده علمی خود با جامعه جهانی را، البته با رعایت انضباط های جدی، حفظ کرده اند. ایالات متحده آمریکا در بحبوبه ساخت بمب اتمی به همین روش عمل کرده و تنها طی چهار سال برنامه اتمی خود را از صفر مطلق آغاز کرده و به پایان رسانده است. ریچارد فاینمن که از بزرگترین فیزیکدانان قرن بیستم بود، در خاطراتش می گوید که شانس بزرگ اش این بود که با کار در پروژه مانهاتان توانست شخصیت های خیلی برجسته ای که تنها نامشان را شنیده بود ببیند و بشناسد. این موضوع به خودی خود کالیبر کسانی را که در پروژه مانهاتان مشارکت داشته اند روشن می کند. اما نکات آموزنده تری هم در خاطرات او هست. هم او می گوید که قواعد سفت و سخت امنیتی در آن پروژه، روسای نظامی پروژه را وادار کرده بود که همه نامه های رد و بدل شده بین فیزیکدانان لوس آلاموس و بیرون از ان را، با اطلاع محققان مقیم، بازبینی کنند. یکی از بندهای این آیین نامه امنیتی این است: نامه ها می توانند به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی ، روسی و لاتین نوشته شوند، اما کدگذاری این نامه ها ممنوع است!
همه این ها نشان می دهد که تا چه حد پیشرفت علمی در پروژه های کلان نیازمند استفاده از تجربه و تخصص جامعه جهانی است. در نبود این ارتباط و تنها با تکیه بر نیروی متخصص یا حتی نیمه متخصص داخلی چگونه می توان به پیشرفت صحیح برنامه کوانتوم امیدوار بود و از هدر رفت سرمایه ملی جلوگیری کرد؟ چگونه معلوم می شود که بودجه چند میلیون دلاری ای که به یک موسسه یا گروه تحقیقاتی بخصوص در بخش تجربی تخصیص یافته به اهداف خود رسیده است؟ و آیا دستاوردهای آن در برابر بودجه کسب شده بهینه بوده است یا خیر؟ چنانچه این گروه گزارش آزمایشهای خود را در مجلات معتبر بین المللی که از روند داوری استاندارد عبور کرده باشند منتشر کند، می توان اطمینان نسبی یافت که بودجه کسب شده به صورت درست هزینه شده و دستاوردی قابل توجه داشته است. اما اگر به بهانه محرمانگی یا به دلیل در ابتدای راه بودن، از انتشار گزارش این تحقیقات در عرصه بین المللی و تن سپردن به داوری علمی خودداری شود، این اطمینان از کجا حاصل خواهد شد؟ در غیاب یک ارزیابی علمی صحیح و در شرایطی که نظامیان عطش فوق العاده ای برای به رخ کشیدن توانایی های خود به دیگر کشورها دارند، چگونه می توان مانع ظهور اختراعاتی مانند مستعان کوانتومی شد؟ همین روزها گفته می شود که از نخستین محصول الگوریتم پردازش کوانتومی دانشگاه دریایی ارتش رونمایی شده است. اگر محصول یاد شده واقعا یک پردازشگر کوانتومی توسط یون ها یا اتم ها است که قاعدتا نمی توان آن را در دمای اتاق در دست گرفت و با آن عکس یادگاری انداخت، اگر هم یک تراشه معمولی است که پردازش کوانتومی را شبیه سازی می کند که در این صورت هیچ گونه بازدهی و سرعت کوانتومی ندارد و اساساً آن چیزی نیست که کامپیوتر کوانتومی خوانده می شود. چندی پیش گفته شده که ایران در جمع شش کشور برتر در حوزه فناوری کوانتومی قرار گرفته است. چگونه تنها پس از یک سال که دولتمردان ما متوجه اهمیت این فناوری شده اند و با بودجه ای که هزاران بار کمتر از بودجه های رایج در دیگر کشورهاست ما به مقام ششم دست یافته ایم؟ آیا اصولا جایی هست که کشورها را بر اساس این فناوری یا هر فناوری دیگری رتبه بندی کند و کشورها در سکوهای مختلف قهرمانی آن قرار بگیرند؟
درست است که بخشی از این انزواطلبی نتیجه وضع خاص سیاست در کشور ماست اما بخش دیگری هم نتیجه خواست ما پژوهشگران برای تن نسپردن به داوری های حرفه های بین المللی است. ما می توانیم در غیاب این نظارت و با تکیه بر فرهنگ پر از تعارف و پرملاحظه ایرانی همگی دست در دست هم در این راه گام برداریم و اندک اندک نیز پیشرفت کنیم. در نبود شوراهای مشورتی بین المللی، نهادهای نظارتی و حامیان مالی یا به ادعاهای خود افراد و گروه ها بسنده می کنند که این روش استعداد این را دارد که در بین نتایج متوسط به دستگاه ویروس یاب مستعان نیز ختم شود یا اینکه در بهترین حالت ارزیابی طرح های پژوهشی را به افراد و گروه های داخلی می سپارند. نتیجه این نوع ارزیابی دوم که علاوه بر دانش اندک موجود در کشور متاثر از همان فرهنگ دوست داشتنی فوق الذکر است این خواهد بود که میلیون ها دلار سرمایه در طی سالیان صرف پروژه های کلانی می شود که در صورت برخورداری از همکاری جامعه جهانی خیلی زودتر و با بودجه کمتر به موفقیت می رسیدند. آیا کسی می داند پروژه رصدخانه ملی و پروژه شتابدهنده ملی تا چه حد به اهداف خود رسیده اند و اکنون در کجای نقشه راه خود هستند و تا چه حد به پیشرفت های واقعی و متناسب با سرمایه گذاری های انجام شده دست یافته اند؟ آیا میزان حمایت های مالی از آنها مشخص است و این پیشرفت ها با آن حمایت ها متناسب است؟ میزان این پیشرفت ها با پروژه های متناظر در دیگر کشورهای در حال توسعه چگونه مقایسه می شود؟ شکی نیست که فقدان پشتیبانی منظم مالی و بوروکراسی پیچیده و ناکارآمد و افت و خیز سیاست های دولتی یک مانع عمده بر سر راه این پروژه هاست، اما همین افت و خیزها نیز در صورت ارتباط روشمند با جامعه جهانی به حداقل می رسد.

سه سال پیش از این، اعضای شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی انجمن فیزیک، بیانیه ای را نوشته و نگرانی ها و نگاه کلی خود را برای پیشبرد برنامه کوانتوم کشور اعلام کرده اند. این درحالی است که این بیانیه تنها بر اصول کلی پنجگانه زیر تاکید کرده است و از هر نوع قضاوتی در باره فعالیت های موجود پرهیز کرده است . این شورا راهکاری را پیشنهاد کرده که اصول کلی آن به شرح زیر است:
یک-همکاری بین المللی به جای رقابت
دو-پرهیز از خودارزیابی
سه- سرمایه گذاری قابل قبول مادی
چهار-پرهیز از شتابزدگی و اقدامات نمایشی و در عوض اهتمام به تقویت زیرساخت های علمی و فناوری
پنج-توجه به مزیت نسبی کشور
قرار بوده که این پیشنهادها در چارچوب یک بیانیه از طرف انجمن فیزیک ایران منتشر شود. اما تحت تاثیر همین فرهنگ ملاحظه کار و پرتعارف ایرانی اعضای هیئت مدیره انجمن فیزیک که از موسسات مختلف هستند، برسر انتشار آن به عنوان یک بیانیه به توافق نمی رسند و نهایتا این پیشنهادها در صفحات داخلی وبگاه انجمن فیزیک و به نام «دیدگاه» شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی گم و گور می شود. بنابراین در اینجا یک بار برای ثبت در تاریخ درج می شود، شاید کسانی چند سال بعد دوباره به آن بازگردند.
یکی از خوانندگان این متن، لطف کرده و نقدی را بر آن نوشته اند که عینا نقل می کنم:
« … اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که «نظارت بین المللی» صرفا در محیط آکادمیک قابل انجام است. در هیچ کشوری فعالیت های کلان صنعتی و دفاعی زیر نظر کارشناسان بین المللی صورت نمی گیرد. بله «همکاری» بین المللی صورت میگیرد، اما «نظارت» بین المللی در فضاهایی که عرض کردم امکان پذیر نیست (حداقل بنا به دانش من). این درست است که مراکز بزرگی مثل coldquanta، onera، ixbue، teledyne، MSqured و ... که در زمینه فناوری های کوانتومی محصول تجاری دارند برای اثبات فناوری پس از رونمایی از محصول چند مقاله خوب منتشر می کنند، اما چیزی به اسم نظارت بین المللی در طی فرآیند توسعه محصول در چنین فضاهایی واقعا صورت نمی گیرد (همون مقالات هم با در نظر گرفتن طبقه بندی اطلاعات پروژه و ... منتشر می کنند).»

با این نقد موافقم ولی نکته این است که در آن کشورها نخست دانشگاه ها یک حوزه از پژوهش را تا مرز کاربردها و تولید محصول تجاری پیش می برند و سپس شرکت های تجاری و فناوری با صرف بودجه های خیلی بیشتر شروع به ساخت محصولات فناوری می کنند. بین تحقیقات نظری اولیه در مورد علوم و فناوری کوانتومی در سال های ۱۹۸۲ تا زمانی که گوگل اولین محصول مهم خود را رونمایی کرده حدود ۴۰ سال فاصله است.
مشکلی که در کشور ما وجود دارد آن است که به خاطر اشتیاقی که برای تولید محصول و تجاری سازی وجود دارد،‌ قبل از اینکه پایه های این دانش در دانشگاه ها محکم شود،‌ این شرکت های و نهادهای مختلف دولتی و نظامی هستند که سعی می کنند هم بودجه های کلان کشور را ببلعند و هم ادعاهای بی پایه و اساس مطرح می کنند،‌ ادعاهایی که در هیچ کجا نمی توانند راستی آزمایی شوند. وجود بنیه قوی در دانشگاه هاست که اجازه می دهد که ادعاهای ساخت یک محصول د راستی آزمایی شود. در غیاب این بنیه قوی، راستی آزمایی بر عهده روزنامه ها و سایت های خبری و دولتمردان نهاده می شود.

درست است که نظارت بین المللی بر گوگل اعمال نمی شود و در واقع چنین نظارتی بی معناست، اما همین کمپانی ها هم طیف گسترده ای از متخصصان از همه ملیت ها و مذاهب و فرهنگ ها را در استخدام خود دارند. در همین پروژه پر سروصدای گوگل چند ایرانی نقش داشته اند که یکی از آنها کسی است که به دلیل مشهور «نقص مدرک» اجازه ادامه تحصیل در ایران را نیافته است.
آینده دوره های دکتری در ایران و سه مشاهده ساده

یک- امروزه دیگر کسی پیدایش امواج مهاجرت در کشور را انکار نمی کند. اشتیاق به مهاجرت و رفتن به جایی که در آن آینده ای و امیدی وجود داشته باشد و دانش و تخصص ارج نهاده شود بسیاری از دانشگاه ها را در بر گرفته است. بر خلاف آنچه که تصور می شود،‌ این اشتیاق همه دانشجویان را از هر نوع عقیده و سلیقه سیاسی و مذهبی و با هر نوع پوششی در بر می گیرد. میل به ادامه تحصیل در کشورهای غربی در دانشجویان کشورهای همسایه ما هم هست، اگرچه قابل مقایسه با کشور ما نیست. اما در کشورهای همسایه بخصوص در کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، حمایت های دولتی از دانشجویان سفر کرده و امید به ایفای نقش در ساختن کشور نهایتا بسیاری از این دانشجویان را به وطن خود باز می گرداند.

دو- چندین ماه است که در دانشگاه های ایران نهادی به نام حراست، (که در کشورهای دیگر تنها وظیفه نگبهانی از اموال دانشگاه را بر عهده دارد) با گسترش دایره وظایف خود، به درست یا به غلط، موجب ایجاد نارضایتی گسترده در دانشجویان دانشگاه ها شده است. نارضایتی از گشت زنی افراد حراست در سطح دانشگاه و تذکر به دانشجویان، نارضایتی از احضار دانشجویان دختر و پسر و بازجویی از آنها در اتاق های دربسته، از تعقیب دانشجویان دختر تا درون کتابخانه مخصوص دختران و شکستن حریم خصوصی این مکان ها و بالاخره از توقیف کارت دانشجویی و ممنوع الورود کردن آنها به دانشگاه.
دانشجویی که چنین رفتاری را تجربه کرده باشد، و در شرایطی قرار گرفته باشد که خود و خانواده اش ماه ها تحت فشار روحی و روانی قرار گرفته باشند و حتی روزهای امتحانات را نیز بدون اضطراب نگذرانده باشد، مسلما روزی از این کشور مهاجرت خواهد کرد، ولی به جای خاطره ای خوش از دانشگاه، با دلی سرشار از بغض و کینه. چنین دانشجویی دیگر تحت هیچ شرایطی به فکر بازگشت به کشور یا خدمت به دانشگاهی که چنین رفتاری با او داشته نخواهد افتاد. دانشجویی که تنها یک بار مورد بازجویی یک کارمند حراست قرار گرفته باشد، هیچگاه آن خاطره تلخ را فراموش نخواهد کرد.


سه- همین هفته گذشته مصاحبه های کنکور دکتری در دانشکده ما برگزار شد. در مقایسه با چند سال پیش تقریبا هیچ اثری از آن همه متقاضیان جوان و پرشور که آرزوی ادامه تحصیل در دانشگاه ما را داشتند باقی نمانده است. جای آنها را اغلب کسانی گرفته اند که بعضا پس از بازنشستگی در آموزش و پرورش و دیگر ادارات تنها با انگیزه داشتن یک مدرک، متقاضی ادامه تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف هستند. ممتحنین مصاحبه های ورودی دکتری تنها با آه و افسوس شاهد نزول فاحش سطح متقاضیان دوره دکتری هستند و کاری هم از دست آنها برای توقف مهاجرت دانشجویان بر نمی آید. نمی دانم همکاران ما در بقیه دانشگاه ها چه مشاهداتی دارند اما دورنمایی که از دوره های تحصیلات تکمیلی در دانشگاه ها وجود دارد دورنمایی تاریک و افسرده است.

و بالاخره یک سوال:

امروزه بسیاری از مسئولین حکومتی از رخنه های اطلاعاتی در کشور سخن می گویند. کشورهای متخاصم با استخدام افراد نفوذی و با عملیات پیچیده و بسیار پرریسک سعی در از بین بردن افراد شناخته شده در بعضی از صنایع ایران دارند. آیا به عقل این کشورهای متخاصم نرسیده است که با هزینه خیلی کمتر و بدون پذیرش هر نوع ریسک، تنها با القای سیاست هایی که اکنون با لجاجت و سرسختی در دانشگاه ها دنبال می شود، به جای ترور انگشت شماری از افراد، ایرانِ اینده را به طور کلی از چندین نسل نیروی متخصص تهی کنند؟

وحید کریمی پور
دانشکده فیزیک، دانشگاه صنعتی شریف
عصر نابخردی- خزانه آی -اس-آی

چرا انجام کار علمی در ایران سال به سال سخت تر می شود؟ چرا شروع یک روز معمولی با نشستن پشت میز و نوشتن و محاسبه کردن و خواندن، روز به روز طاقت فرساتر می شود؟ دلیل اش بیش از آن که به فقر شدید و کمبود بودجه دانشگاه ها و سختی زندگی روزانه مربوط باشد، به نابخردی و بلاهتی است که بدون توقف و مثل یک باتلاق دامنه اش گسترده می شود و از همه طرف هجوم می آورد و برای مقابله با این حجم از نابخردی نیرویی به مراتب بیشتر از مقابله با فقر لازم است. هر کسی می بایست برای پرهیز از آلوده نشدن مدام تخته سنگ هایی را پیدا کند و بر فراز آنها بایستد ولی دیر یا زود سطح باتلاق بالا می آید و می بایست بازهم تخته سنگ های کوچک تر ولی مرتفع تر را جستجو کرد تا بتوان مدتی هر چند کوتاه بر آنها ایستاد.


سالهای طولانی است که به اظهار نظر های نابخردانه هفتگی در زمینه های سیاسی،‌ اجتماعی ، فرهنگی،‌ هنری و اقتصادی عادت کرده ایم، آنقدر که دیگر هیچ کس آنها را جدی نمی گیرد و تنها دستمایه طنز و خنده برای مردم کوچه و بازار شده. اما حالا این گونه نظرات به عرصه های علم به طور کلی و فیزیک کوانتوم نیز کشیده شده. یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که خیال می کند آی-اس-آی یک پایانه یا خزانه ای است که دولت های استکباری درست کرده اند برای اینکه مقالات علمی نخبگان ایران را در آن انبار کرده و از پیشرفت های علمی نخبگان کشور مطلع شوند و احیانا آنها را به سرقت ببرند، در حضور جمعی از دانشگاهیانی که لابد از سنخ همان سخنران هستند، وزیر علوم را به باد دشنام می گیرد. این شخص نمی داند که آی -اس -آی مرجع ارزش گذاری مقالات نیست بلکه داوری مقالات توسط جامعه علمی جهانی صورت می گیرد. او نمی داند که مجلات معتبر در پذیرش مقالات شان از همکاری همه دانشمندان دنیا مستقل از ملیت و مذهب آنها بهره می گیرند و بسیار اتفاق می افتد که برای ارزیابی مقالات پژوهشگران اروپایی و امریکایی هم از نظرات داوران ایرانی کمک می گیرند. او نمی داند که در دانشکده های علمی معتبر در داخل کشور، تعداد مقالات آی-اس-آی محلی از اعراب در ارزشیابی افراد ندارد و این نظرات تخصصی همکاران است که مهم است.


او نمی داند که جریان یافته های علمی که هر روز به رایگان در همه دنیا منتشر می شود و ایرانیان نیز از آن بهره می برند مثل یک سیلاب قدرتمند است و سهم ایرانیان در مقابل آن یک جوی به شدت باریک و کم عمق است. او نمی داند که این رابطه یک رابطه به شدت یک طرفه است و این ما هستیم که به مدد فناوری های نوین می توانیم هر روز از آخرین کشفیات دانشمندان در تمامی دنیا و از همه کشورها استفاده کنیم. او نمی داند که دانشگاه های آمریکا و اروپا به شکار دانشجوی نمی آیند بلکه این دانشجوی ایرانی است که می بایست به ده ها دانشگاه تقاضای خود را ارائه دهد تا در رقابت با دانشجویان چینی و هندی و کره ای و ویتنامی و فیلیپینی بتواند نظر مثبت یکی از آنها را جلب کند تا او را بپذیرند. او بسیاری چیزهای دیگر را هم نمی داند ولی در توهم دانستن غرق شده است، هم او و هم کسانی که پای سخنرانی او نشسته اند و به او این اعتماد به نفس را می دهند که در پایان سخنانش به آنها بگوید: «دیگر بس تان است».
عصر رجزخوانی : حالا نوبت کوانتوم است.

از روزی که اولین مقالات مهم و دوران ساز در زمینه رمزنگاری کوانتومی در امریکا منتشر شد نزدیک به چهل سال می گذرد. پس از آن نیز انبوهی از ابداعات نظری و تجربی در این کشورها گزارش شده.
مجموع بودجه پنج ساله ای که دیگر کشورهای دنیا از آمریکا و اروپا و چین و ژاپن گرفته تا کشورهایی مثل کره جنوبی، تایوان، هند، اسرائیل و سنگاپور به حوزه علوم و فناوری کوانتومی اختصاص داده اند چیزی بین ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار است. بودجه اعلام شده این حوزه در یک کشور خاص منطقه خاور میانه به تنهایی ۳۸۰ میلیون دلار است. سابقه این کشورها در فناوری های مربوطه نظیر فیزیک دماهای پایین نیز به بیش از هفتاد سال می رسد. خودِ مکانیک کوانتومی و انقلاب های پی در پی حاصل از ان نظیر اختراع لیزر، ترانزیستور، ابررسانا نیز در این کشور ها پدیدار شده. صدها موسسه تراز اول با انبوهی از امکانات زیربنایی و آزمایشگاه های مجهز نیز از قبل وجود داشته که از این بودجه برای پیشبرد تحقیقات خود در زمینه فناوری کوانتومی در کنار دیگر حوزه ها استفاده می کنند. با این وجود هیچ کدام از روسای جمهوری امریکا و چین یا نخست وزیران اتحادیه اروپا سخنانی نظیر آنچه که دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی ایران در باره این فناوری گفته است، نمی گویند و صدای آنها در پس زمینه این لاف زنی های بی معنا اصلا قابل شنیده شدن نیست، آن هم تنها به این دلیل که در ایران یکی دو سالی است به صرافت حمایت از این رشته افتاده و از قرار معلوم بودجه ای چند صدهزار دلاری را به این کار اختصاص داده اند. وی گفته است:



« اگر کشوری به فناوری کوانتومی دست پیدا کند بزرگترین قدرت دنیا خواهد بود. الآن آمریکا، چین و تا حدودی هندوستان این قدرت را پیدا کرده‌اند و اگر بخواهم چهارمین کشور را نام ببرم، ایران است. رژیم صهیونیستی، عربستان، امارات و ترکیه کارهایی را شروع کرده‌اند، ولی در منطقه هیچ کشوری مثل ایران نیست که به کوانتوم بیولوژی، مخابرات کوانتومی، حس گر کوانتومی، کامپیوتر کوانتومی و هوش مصنوعی کوانتومی به دانش و فناوری و یا حتی سر حد آن رسیده‌ باشد….……جنگ نظامی با حزب بعث و داعش، جنگ نبود؛ جنگ واقعی، جنگ کوانتومی است. کوانتوم یک دنیایی است و یکی از ابعاد آن کوانتوم بیولوژی است. اگر کشوری این قدرت را پیدا کند می‌تواند با این فناوری کاری کند که هیچ کدام از بذر گندم‌ هایی که کشاورز روی زمین می‌کارد، ثمر ندهد. اگر ما دانش کوانتوم بیولوژی را داشته باشیم، در برابر این حمله بر امنیت غذایی می‌توانیم مقاومت کنیم ……… جنگ بیولوژی از چند سال پیش بوده ولی جنگ کوانتوم بیولوژی جدید است و یکی دو سال دیگر ما با  این جنگ مواجه هستیم. الآن ما فناوری کوانتوم بیولوژی را داریم. ما الآن به فناوری کامپیوتر کوانتومی رسیده‌ایم و کامپیوتر کوانتمی ساخته‌ایم. »

معلوم نیست که کدام یک از گیرندگان آن بودجه ها چنین چیزهایی را به این روحانی که نه از فیزیک چیزی می داند و نه از کوانتوم و کامپیوتر و نه از وضع دنیا خبر دارد،‌ القا کرده است. معلوم نیست که به چه دلیل او چنین به هیجان آمده و اغراق گویی های حیرت انگیز می کند و مطالب مهمل به هم می بافد.

کسی باید به او می گفت که علم موضوع مسابقه بین کشورها نیست، بلکه بر عکس پیشرفت علمی مرهون همکاری همه پژوهشگران از کشورهای مختلف است و تقریبا هیچ مقاله ای را در هیچ حوزه ای از فیزیک و دیکر علوم نمی توان یافت که نویسندگانش همه از یک کشور باشند.
باید به او می گفتند که خرید یا آن طور که خریدارانش با زیرکی گفته اند «تهیه» یک دستگاه NMR سه کیوبیتی از یک شرکت چینی به معنای ساخت کامپیوتر کوانتومی در داخل کشور نیست.

هر چه که هست، ثمره این نوع نگاه در مقامات مسئول که با لافزنی های بی معنا در آرزوی پیوستن ایران به باشگاه کوانتومی هستند، از همین حالا روشن شده است. ثمره پیوند زدن یک حوزه علمی به امنیت ملی و مسابقه بین ما و غرب آن خواهد بود که ما هر چه بیشتر در انزوای علمی از جهان فرو می رویم، از همکاری های علمی باز می مانیم، و افرادی از دانشگاه ها و موسسات دانش بنیان با طرح ادعاهایی که برچسب محرمانگی می خورند و در نتیجه از راستی آزمایی های مستقل مصون می مانند، برای کسب بودجه های بیشتر، به تحریک جاه طلبی دولتمردان خواهند پرداخت و این حوزه از پژوهش نیز که تا کنون به مدد پژوهشگران و دانشجویان به حیات سالم خود ادامه داده آلوده خواهد شد.
ویرانگر نباشید

✍️محمد فاضلی: اگر در حکومت هنوز کسانی هستند که ذره‌ای علاقه به ایران دارند، جلوی تعطیل کردن کسب‌وکارهای دیجیتال را بگیرند. این کسب‌وکارها آخرین سنگر امیدواری جوان ایرانی هستند و اگر فروبریزند چنان ناامیدی و مهاجرت اوج می‌گیرد که باید با ذره‌بین دنبال جوان ایرانی بگردید. بسازید، ویرانگر نباشید.
baharnews.ir
#اطلاعیه روابط عمومی دانشگاه صنعتی شریف، در خصوص حواشی تصمیم اخیر هیئت جذب دانشگاه

پیرو انتشار خبر «خاتمه همکاری یکی از اعضای هیئت علمی پیمانی دانشگاه صنعتی شریف»، روابط عمومی دانشگاه، بنا به وظیفه‌ای که در جهت آگاه‌سازی افکار عمومی به‌عهده دارد، اطلاعیه‌ای صادر کرد.

متن کامل اطلاعیه را در سایت بخوانید.

🆔 @sharif_prm
«وزارت علوم، حکم پایان همکاری را تایید کرد»

❇️ #علی_شمسی‌پور سخنگوی وزارت علوم ساعتی قبل در گفتگو با خبرگزاری مهر، خبر تایید حکم هیئت اجرایی جذب دانشگاه درباره پایان همکاری با دکتر #علی_شریفی‌زارچی توسط هیئت مرکزی وزارت علوم را منتشر کرد.

⚪️ بخشی از متن مصاحبه از این قرار است:

هیأت جذب دانشگاه وی را فاقد صلاحیت علمی یا عمومی دانسته و قرارداد وی را تمدید نکرده است طی نامه‌ای به مرکز جذب اعضای هیأت علمی جذب وزارت علوم ارجاع شده و در هیأت مرکزی جذب هم به‌اتفاق آرا این حکم تأیید شده است؛
این دیگر از اختیار دانشگاه خارج است و فرد مورد اشاره بیست روز مهلت دارد تا از طریق روال قانونی و طبق ضوابط جاری که وجود دارد اعتراض خود را به مراجع ذی صلاح قانونی ارائه دهد.

🆔 @sharifdaily
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر این همه تعجیل در ارسال صورتجلسه به وزارت علوم نشده بود می شد باور کرد که ادعای دانشگاه درست است و اشکالات فنی پرونده منحصرا متوجه تعلل دکتر شریفی زارچی در پر کردن فرم های تبدیل وضعیت بوده است، اما تصمیم شتابزده وزارت علوم ادعای دانشگاه را نیز نقض می کند، چرا که معمولا روال های اداری در این وزارت خانه به این سرعت طی نمی شوند. البته همچنان امیدواریم که دانشگاه و وزارت علوم این تصمیم زیانبار به حال کشور را تصحیح کنند.
واکنش عجولانه و احساسی یک جوان به تصمیمی درون دانشگاهی در فضای توییتر خوب نیست، اما تزریق ناامیدی و یأس به نسل جوان و سوق دادن آنها به ترک وطن از طرف یک وزارتخانه هزاران بار بدتر است. در همین آغاز راه می توان از این مسیر اشتباه بازگشت.👇
Forwarded from علی شریفی زارچی
یک قاب از دوره‌ی خلاقیت الگوریتمی و برنامه‌نویسی پایتون که تابستان امسال به صورت رایگان در ۸ هفته‌ی متوالی و بدون وقفه برای بیش از ۴۵۰۰ دانش‌آموز از سراسر کشور برگزار شد.
بیش از ۵۰ هزار برنامه به عنوان تمرین عملی تا اکنون در قالب این دوره توسط دانش‌آموزان ارسال شد.
برای برگزاری این دوره، یک تیم شامل ۱۱۰ نفر از دانشجویان و دانش‌آموختگان به مدت سه ماه فعالیت کردند که جا دارد از یکایک ایشان قدردانی کنم.
پیام آیت الله سید اصغر ناظم زاده قمی درباره اخراج اساتید دانشگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

عزل و نصب های سوال برانگیز!

ثَمرَة التَفریط الندامَة و ثَمرة الحَزم السَلامَة(نهج البلاغه، قصار ۱۸۱)

ریاست محترم جمهور حجت الاسلام و المسلمین رئیسی دام توفیقه

سلام علیکم

قصد نداشتم مصدع اوقات شوم ولی خبرهای ناگوار فرهنگی اخیر در کشور مرا وادار کرد چند نکته را با شما در میان بگذارم:

۱ . دانشگاه، مرکز علم و اندیشه و کانون تجمع نخبگان علمی کشور است، تعامل با چنین نهاد وزین و محترمی، ظرافت های ویژه خود را می طلبد. طبیعی است که برخی از آنان با ما همسو نیستند و نقدهای جدی دارند، راه حل این نیست که آنان را اخراج کنیم، بلکه باید اگر خطا و لغزشی گزارش شد و یا نا همسویی با فکر بنده و جناب عالی دیده شد، به جای حذف، باب گفت و گو با آنان باز شود و اساتید فرهیخته و دلسوز با آن ها مذاکره کنند و با گذشت و بزرگواری و چشم پوشی از مسائل جزئی دانشگاه ها را در مسیر صحیح و روند متعارف خود یاری دهند. طبق گزارش های منتشر شده تعداد قابل توجهی از اساتید در مدت کوتاهی اخراج و حتی بعضی از آن ها بلافاصله جذب کشورهای دیگر شده اند. آیا این رفتار نامتعارف ضربه هولناک به فرهنگ و پیشرفت کشور نیست؟ آیا این ها مصداق حیف و میل بیت المال نیست که استادی را بیرون کنند و با رای ۸۷ کشور دنیا به ریاست یک کمیته علمی بین المللی منصوب شود. آیا این تضییع بیت المال نیست که با نظرتنگی و عملکرد اشتباه برخی مسئولان، سالانه هزاران نفر از پزشکان، اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، دانشجویان ممتاز، ورزشکاران، هنرمندان و دیگر نخبگان و مغزهای کشور و... مهاجرت کنند؟

۲ . آیا این کار اخیر مسئولان فرهنگی یا مسئولان کشوری، درست است که همزمان با اخراج اساتید از دانشگاه، گزارشگر صدا و سیما و یا مداح اهل بیت علیهم السلام را برای استادی وارد دانشگاه های معتبر کنند؟ ـ بر فرض که دکترای واقعی داشته باشند ـ آیا مگر در کشور عزیزمان قحط الرجال است که نخبگان کشور حذف و چنین افرادی گزینش شوند؟ قصد بنده توهین به کسی نیست. هر کس در جایگاه خودش محترم است، بلکه این گزینش های بی جای مسئولین سبب توهین به آنان است و با این انتخاب دو ضربه به افراد زده می شود: یکی این که ایشان را از کار موفق خود باز می دارند و دیگر این که در کار جدید کارایی لازم را ندارند و یا نمی توانند در شرایط به وجود آمده کارایی لازم را داشته باشند.

۳ . از حضرت عالی که در لباس روحانیت و مسئول اجرایی کشور هستید، انتظار می رفت به فرموده امیرالمومنین علیه السلام: "نتیجه تندروی پشیمانی و نتیجه دوراندیشی سلامت است."، جلوی این تندروی های غیر منطقی و غیر اصولی با اساتید دانشگاه ها را می گرفتید و نمی گذاشتید کار به اینجا برسد.
از آن جا که روحانیت همواره در طول تاریخ مدافع و منادی رشد علم و اندیشه بوده است، امید است هرچه زودتر دستور دهید افرادی را که به بهانه های جزئی و یا عدم همسویی با بعضی، اخراج شده اند به دانشگاه باز گردند تا آیندگان، جناب عالی و نظام را متهم به نخبه کشی و مخالفت با دانشگاه نکنند.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
حوزه علمیه قم سید اصغر ناظم زاده قمی ۲۱ شهریور ۱۴۰۲
2025/10/20 01:07:38
Back to Top
HTML Embed Code: