Telegram Web Link
ای ایران ای مرز پر گهر.
ای خاكت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان.
پاینده مانی و جاودان ای دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم .
جان من فدای خاك پاك میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام.
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما.
پاینده باد خاك ایران ما
سنگ كوهت دُر و گوهر است.
خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كی برون كنم.
برگو بی مهر تو چون كنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست.
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام.
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما.
پاینده باد خاك ايران ما
ایران ای خرم بهشت من.
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیكرم.
جز مهرت بر دل نپرورم

از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم.
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام.
دور از تو نیست ، انديشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما.
پاینده باد خاك ایران ما
تبلیغات نازل و بازی کردن با اعتبار دانشگاه:
در کشورهای پیشرفته نیز وقتی احساس شود که جامعه در دوراهی یک انتخاب سرنوشت ساز قرار گرفته، ممکن است، آنهم به ندرت، که گروهی از استادان دانشگاه ها و پژوهشگران، بیانیه هایی در حمایت از یک نامزد انتخاباتی منتشر کنند. در این بیانیه ها اولا سعی می شود که تحلیلی از وضعیت بحران زده ارائه شود و ثانیاً سعی می شود که اعتبار یک دانشگاه خاص برای مقصود سیاسی هزینه نشود چرا که شان و مقام دانشگاه همواره بالاتر از دولت و منازعات سیاسی نگاه داشته می شود. اما از آنجا که نهاد دانشگاه در ایران بخصوص در سالهای اخیر صدمات جدی دیده، سطح مشارکت سیاسی این نهاد نیز به حدی تنزل کرده که گروهی اندک از استادان دانشگاه صنعتی شریف، با تماس تلفنی با مخاطبان تصادفی و تهیه فیلم از این گفتگوها، صراحتاً آیین نامه رفتاری دانشگاه را نقض کرده و به تبلیغ برای یک نامزد خاص می پردازند. تصویری که با کمک نهادهایی چون شهرداری و با نصب بنرهای گران قیمت در بزرگراه های تهران از دانشگاه صنعتی شریف ساخته شده، زیبنده این دانشگاه نیست و کسانی که این تصویر غیرواقعی را بین مردمان ایجاد کرده اند، به دانشگاه ما آسیب زده اند. .
کوانتوم و داستان «هاب» بازی در کشور ما


چند سالی است که «تب کوانتوم» در کشور ما بالا گرفته است. در هر گوشه ای یک نقشه راه تدوین شده و در حال تدوین است. هر سازمانی و هر نهادی مشتاق رسیدن به « قله کوانتوم» است. مسابقه ای برای کسب بودجه از نهادهای مختلف در گرفته که تقریبا در کشور بی سابقه است. به همان اندازه که واژه «کوانتوم» ناشناخته و هیجان انگیز است، این مسابقه هم حدت و شدت دارد. چنین مسابقه ای طبیعتا برای موضوعات شناخته شده که رمزآلود نباشند، مثل نجات دریاچه ارومیه، یا کاهش آلودگی هوا و ترافیک، رخ نداده است. هرچه که باشد نجات دریاچه ارومیه یا کاهش آلودگی هوا حتما باید یک نتیجه مشخص و قابل مشاهده و راستی آزمایی داشته باشد. در پایان کار می بایست دریاچه پر از آب شده و هوا پاک تر شده باشد. اما نتایج هر پروژه ای در «کوانتوم» همواره می تواند در پس پرده ای از پیچیدگی خود این مفهوم و فراتر از ان محرمانگی پنهان شده و غیرقابل ارزیابی باقی بماند. حالا به این تب کوانتوم «تب هاب» هم اضافه شده که معلوم هم نیست چرا به جای کلمه فارسی قطب یا مرکز از معادل انگلیسی آن استفاده شده. علت اش چیزی نیست جز تقلید سرسری از آن چه که در کشورهای غربی دنبال می شود بدون توجه به لوازم بنیادی آن. حالا علاوه بر هاب های پژوهشی و فناوری، هاب آموزشی هم قرار است ساخته شود. وزارت فخیمه علوم دستور می دهد که یک دانشگاه تبدیل به «هاب آموزش» کوانتوم شود، آن دانشگاه هم که از قضا دانشگاهی است که تا کنون حتی یک فارغ التحصیل در این رشته نداشته برنامه ای می نویسد برای چند مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری پیوسته و ناپیوسته با چندین گرایش تخصصی، از رمزنگاری کوانتومی گرفته تا حس گرهای کوانتومی و بیولوژی کوانتومی. قرار است که این برنامه با همکاری استادان چندین گرایش اجرا شود. نه معلوم است که وزارت علوم با استناد به کدام معیارها چنین افتخاری را نصیب آن دانشگاه کرده و نه معلوم است که «هاب آموزش کوانتومی» قرار است چه کند؟ متاسفانه بیم آن می رود که هیجان کوانتومی نیز که در کشور ایجاد شده و از طرف نهادهای مختلف نیز برشدت و حدت آن افزوده می شود، به بیراهه برود و بعد از چند دهه معلوم شود که این راه نیز به درستی طی نشده و ماحصل آن حیف و میل بودجه عمومی بوده است.
با «نوبلیست» ها چه کنیم؟

اگر واژه « نوبلیست» را در اینترنت جستجو کنیم به ده ها خبر و تحلیل در روزنامه های عمومی و تخصصی و خبرگزاری ها بر می خوریم که از این واژه استفاده کرده اند. این واژه را حتی در جلسات شوراهای دانشگاهی نیز می توان شنید. دعوت از «نوبلیست» ها موجب افتخار برای یک دانشگاه و البته متضمن صرف هزینه های زیاد است. اما از همان ابتدا کاربرد این واژه و ترجمه ناصحیح از معادل انگلیسی آن نشان می دهد که درک ما از دنیای علم، از جوایز علمی و جایزه نوبل تا چه حد از واقعیت به دور است و تا چه اندازه نیز زبان فارسی را با ابداع این واژه های غریب آلوده می کنیم. اصطلاحاتی نظیر فوتبالیست، والیبایست، گیتاریست یا پیانیست، همگی نشان دهنده یک حرفه هستند و کسی که فوتبالیست است کارش فوتبال بازی کردن است و هر روز از زندگی اش به بازی فوتبال و تمرین آن می گذرد. گیتاریست و پیانیست و بسکتبالیست هم همین طور. صرف نظر از چند استثنای انگشت شمار، یک برنده جایزه نوبل فقط یک بار و اغلب هم پس از سالها که از کار علمی مهم اش گذشته جایزه نوبل می گیرد و کارش این نیست که هر روز جایزه نوبل بگیرد. جایزه نوبل گرفتن یک حرفه نیست، یک شغل نیست، بلکه یک عنوان است. کسی که جایزه نوبل می گیرد اصطلاحا
Nobel Laureate
خوانده می شود. به احتمال زیاد اصطلاح نادرست «نوبلیست» در روزنامه ها و سایت های خبری تصحیح نخواهد شد اما لااقل می توان در محیط های دانشگاهی از کاربرد ان پرهیز کرد و به جای آن همان برنده جایزه نوبل را به کار برد. دعوت از برندگان جایزه نوبل، آنهم نه برای تبلیغات دولتی یا رقابت های بین دانشگاهی،‌ بلکه برای الهام بخشیدن به دانشجویان و پژوهشگران جوان بی اندازه مفید است، اما در کنار آن می توان به برگزاری کنفرانس ها و مدرسه های آموزشی در سطح بین المللی نیز همت گماشت.
پنجمین کنفرانس ملی اطلاعات کوانتومی

هفته گذشته پنجمین کنفرانس ملی اطلاعات کوانتومی در دانشگاه صنعتی شاهرود به کار خود پایان داد. این کنفرانس که از سال ۱۳۹۲ هر دو سال یک بار و با ابتکار شاخه علوم و اطلاعات کوانتومی انجمن فیزیک، بجز یک بار همواره در این دانشگاه برگزار شده، این امکان را برای بیش از یک صد نفر از دانشجویان، پژوهشگران و استادانی فراهم می آورد تا پژوهش های نظری خود را در این رشته عرضه کرده و در معرض توجه و نقد همقطاران خود قرار دهند. عمده این افراد کسانی هستند که از سالها قبل از آن که توجه دولت و نهادهای گوناگون حکومت به لزوم حمایت های مادی از این رشته جلب شود، در دانشگاه های تهران و شهرستان ها به پژوهش و تربیت دانشجو در این رشته پرداخته اند. برخی از فارغ التحصیلان این دوره ها اکنون در دانشگاه های ایران و برخی دیگر در خارج از کشور به سمت استادی رسیده و هم اکنون به تربیت نسل های جدیدتری از پژوهشگران علوم و اطلاعات کوانتومی مشغولند. در این کنفرانس سه نسل پی در پی از پژوهشگران و بیش از همه نسل سوم پژوهشگران جوانی که همگی در ایران و بدون حمایت های مالی پرورش یافته اند، کارهای تحقیقاتی خود را ارائه کردند. با نگاهی به سخنرانی ها و مقالات ارائه شده در این کنفرانس به خوبی می توان به اصالت این پژوهش ها و روند رو به رشد کیفیت آنها پی برد. حمایت جدی از تحقیقات نظری و بنیادی،‌ بخصوص حمایت شایسته از دانشجویان تحصیلی تکمیلی، در کنار آماده سازی زیرساخت های تجربی، آن چیزی است که به تدریج و در یک فرایند طولانی کشور ما را نیز آماده بهره برداری از فناوری های کوانتومی خواهد کرد. لازمه این کار البته پیوستن به جامعه علمی بین الملی و تبادلات دامنه دار با دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی کشورهای پیشرفته است. در غیاب این تبادلات ما نه تنها مثل خیلی از امور دیگر دچار توهم پیشرفت خواهیم شد، بلکه در اثر خود-ارزیابی و ارتباطات داخلی و تعارفاتی که در فرهنگ ما مرسوم است، به هدر رفت بودجه ملی کمک خواهیم کرد.
چرا ملت ما شایسته زندگی بهتری است.
آمریکا دارای بزرگ ترین دانشگاه های جهان و بیشترین برندگان جایزه نوبل در همه رشته هاست. مردم آمریکا مرفه ترین و آزادترین مردم دنیا هستند. از تنوع عقاید و مذاهب و آزادی بیان به شدت حمایت می شود. روز به روز هم تبعیض های سنتی بین زنان و مردان را کاهش می دهند و برای آنها فرصت های برابر شغلی ایجاد می کنند. آمریکا مهد «رویای آمریکایی» است و هر کسی می تواند با امید به یک آینده بهتر قابلیت های خود را به بهترین نحو شکوفا کند. آمریکا همه استعدادهای دیگر کشورهای جهان در حال توسعه به خصوص آنهایی را که بیش از همه ادعای ضدیت با غرب را دارند جذب می کند.
آمریکایی ها همه گونه دلیل برای شاد بودن و برخورداری از زندگی ای بهتر و فراتر از معمولی را دارند. اما مردم امریکا این بار با مشارکتی بی همتا و در انتخاباتی آزاد به کسی رای دادند که آشکارا نه آزادی را پاس می دارد و نه پای بند به حقوق و احترام زنان است، و کارنامه اش پر است از انبوهی از دروغ پردازی، خودشیفتگی و محکومیت های حقوقی.
اما در این گوشه دنیا که ایران قرار دارد، مردم ما بارها با بلوغ فکری خود از اندک روزنه های گشوده شده استفاده کردند تا اندکی به یک زندگی معمولی نزدیک شوند و هر بار ناکام شدند تا سرانجام سال گذ شته با جمع کردن آخرین ذره های توان و امید خود،‌ با روح و روانی رنجور به کسی رای دادند که تنها نشانه او را شایستگی اخلاقی و کلامی بیشتر می دیدند. حالا فقط به انتظار و تماشا نشسته اند. همین مردم شکیبای ایران را شایسته یک زندگی و یک آینده بهتر می کند، راهی که شاید از این تکرار انتخاب بین بد و بدتر فراتر رود.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ای صبح فروردین من، ای تکیه‌گاه آخرین
ای کهنه سرباز زمین، جان جهان ایران‌زمین
ای در رگان خون وطن
ای پرچمت ما را کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من

ای داغدیده بازگو، بلخ و سمرقندت چه شد
صدها جفا ای مادرم دیدی و مهرت کم نشد
از خون سربازان تو، گلگون شده رویت وطن
ای سرو سبز بی‌خزان، ای مهر تو در جان و تن
ای مادرم ایران زمین
آغاز تو، پایان تویی
بر دشت من، باران تویی
در چشم من، تابان تویی
ایران من ایران من
در ظلمت جانکاه شب، مرغ سحر خوان منی
در حصر هم آزاده‌ای، تنها تو ایران منی
ای مرغ حق در سینه‌ات
با شور خود بیداد کن
آوازخوان شب شکن
بار دگر فریاد کن ایران من ایران من
🔻سیمایی صراف، وزیر علوم: جامعه در حال فقیر شدن نمی‌تواند به وفاق برسد

▫️در کشور به این باور نرسیدیم که علوم انسانی زمینه ساز توسعه و حلال مشکلات است.

▫️بخش نامطلوبی از وضعیت عمومی کشور مشکلات معیشتی است.

▫️در حکمرانی پویا وقتی سیاست به او سیلی بزند به سیاست نادرست پایان می‌زند.

▫️کشور محتاج تصمیمات مردان بزرگ و فهم های بزرگ است.




-Raavionline-

@uttweet
این هم یک نوع مُردن است:

تا قبل از ادوین هابل، باور عمومی آن بود که هر چه در عالم هست، همان کهکشان راه شیری است. او بود که با رصد منظم و سیستماتیک نشان داد که در خارج از کهکشان ما نیز کهکشان های دیگری وجود دارند، و کهکشان راه شیری به سان ذره ای در کیهان است، و کهکشانها نیز با سرعت بسیار از هم دور می شوند. امروزه می دانیم که بیش از صد میلیارد کهکشان که هرکدام صدها میلیارد ستاره همچون خورشید را در بردارند، در عالم بی انتها شناورند و کیهان اعظم در حال انبساط است. هابل در سال ۱۹۵۳ در گذشت، اما به درخواست همسرش و مطابق با شیوه ای که او و همسرش در تمام عمر دنبال کرده بودند، یعنی پرداختن به زندگی خصوصی و پرهیز از هرگونه تلاش برای کسب توجه، مراسم ترحیم و یادبودی برگزار نشد. محل خاکسپاری او نیز تا به امروز ناشناخته است و هیچ کس نمی داند که در کجا دفن شده است. تواضع و گوشه گیری او که به گواه همکارانش در تمام دوران فعالیت حرفه ای اش مشهود بود، به پس از مرگ او نیز تسری یافت ، مردن بدون داشتن یک سنگ مزار، بدون مقبره ای برای تجدید عهد و بدون پیامی برای آیندگان. شاید این هم نشانه دیگری از درک عمیق او از عظمت عالم بود و این که در این کیهان بی انتها، برای هر یک از ما داشتن غرور و توهم در باره موقعیت خود تا چه اندازه بی معناست.
ادوین هابل (۱۸۸۹-۱۹۵۳)
این هم یک جور روحانی است…

ژرژ لوماتر، کشیش کاتولیک و عضو آکادمی علوم پاپی بود. در عین حال به پژوهشهای ریاضی و فیزیکی علاقمند بود و بیشتر عمر حرفه ای اش را به عنوان استاد دانشگاه کاتولیکی لووان در بلژیک سپری کرد. او اولین کسی بود که مشاهدات تجربی ادوین هابل را به حل های معادله اینشتین مبنی بر انبساط یک کیهان همگن و همسانگرد مرتبط کرد. لوماتره همچنین از پیشگامان استفاده از کامپیوتر در پژوهشهای فیزیک است و در سالهای دهه سی نشان داد که اشعه کیهانی توسط میدان مغناطیسی زمین منحرف می شود و بنابراین این اشعه از ذرات باردار تشکیل شده است. از دیگر کارهای پیشتازانه او می توان از کتابی که در باره کواترنیون ها و فضاهای بیضوی نوشته، از روش جدیدی که برای پرهیز از تکینگی ها در مسئله سه جسم ابداع کرده و هم چنین کارهای او در باره تبدیل فوریه سریع می توان نام برد. البته او همه این کارها را نه با نشستن در اسقف نشین یکی از دهات بلژیک که حوزه ماموریت او بود،‌ بلکه با سفر و تحصیل در دانشگاه های آن زمان و بهره بردن از همکاری با کسانی مثل آرتور ادینگتون منجم پر آوازه انگلیسی در کمبریج و هارلو شاپلی در هاروارد و ام-آی-تی به انجام رساند. او که توسط پاپ جان پل سیزدهم به عضویت آکادمی پاپی علوم منصوب شده بود، در تمام عمر خود مخالف هر نوع اختلاط علم و دین بود. لوماتره رسالت دینی خود را بیش از هر چیز در زندگی معنوی شخصی می دانست و اعتقاد داشت که پژوهش هایش در کیهان شناسی تنها باید بر اساس معیارهای علمی قضاوت شوند. البته او تنها یکی از صدها کشیشی است که سهمی ارزشمند و واقعی در پیشرفت علم مدرن داشته اند.

George Le Maitre
ژرژ لوماتر George Le Maitre (۱۸۹۴-۱۹۶۶)
آخرین میخ تابوت بر روابط بین المللی دانشگاه های ایران،

سال ۲۰۲۵، سال جهانی کوانتوم است. کشور کوچک قطر به مدد برنامه ریزی و سرمایه گذاری از همین ابتدا شروع به جذب پژوهشگران این رشته از سرتاسر دنیا برای شرکت در کنفرانس های این سال کرده است. در کشور ما هم به مدد نابخردی بی حدواندازه، آخرین نفس های ارتباطات بین المللی گرفته شده. از سال ۲۰۰۷،‌ وقتی که دولت و حکومت یک کلمه از اهمیت فناوری کوانتومی نمی دانستند، گروه پژوهشی اطلاعات کوانتومی اقدام به برگزاری کنفرانس دوسالانه اطلاعات (http://iicqi.sharif.edu/) کوانتومی کرده بود، آن هم با حداقل هزینه ها، با شرکت پژوهشگران برجسته این رشته از سرتاسر دنیا و بدون پرداخت حتی یک ریال هزینه سفر برای آنها .در تمام این سالها از همراهی پژوهشگران اروپایی و بخصوص ایتالیایی، کشوری که در بقیه زمینه ها نیز بهترین روابط را با ایران داشت، بهره مند بودیم. این کنفرانس ها شور و اشتیاقی برای کار علمی در یک نسل از دانشجویان و پژوهشگران این رشته در کل کشور برانگیخت. با تیره شدن روابط ایران و ایتالیا ، دیگر هیچ پژوهشگری و هیچ استاد دانشگاهی رغبت سفر به ایران را نخواهد داشت. ایران مزیت نسبی خود را در این رشته که از سالها پیش نسبت به تمام کشورهای منطقه در آن برتری داشت، از دست خواهد داد. در این چهل و پنج سال می بایست فهمیده می شد که مبادله افراد بین کشورها هم قواعد خاص خود را دارد و چه بسا دامنه یک اقدام و ابتکار در یک مورد گریبان بسیاری دیگر از فعالیت های کشور را نیز بگیرد و به آن آسیب بزند. حالا با این همه دستگاه ها و نهادهایی (https://www.mehrnews.com/news/6153460/) که همگی مشتاق پیوستن به این فناوری بوده و مشغول نوشتن نقشه راه کوانتوم هستند و در همه آنها هم بر گسترش ارتباطات بین المللی تاکید شده، چه کسی به کشور ما خواهد آمد؟
خشت اول گر نهد معمار کج،
تا ثریا می رود دیوار کج

از آن موقع که اولیای دولت و نهادها در جمهوری اسلامی با کلمه کوانتوم و فناوری کوانتومی آشنا شدند و به اهمیت این حوزه پی بردند، بازار شعار و پیشرفت و مسابقه با دیگر کشورها و ضرورت رسیدن به دشمنان در این حوزه داغ شد، تا آنجا که چندین نهاد به صورت موازی و لابد در تزاحم با یکدیگر شروع به عمل جذاب و محبوب سندنویسی و ترسیم چشم انداز کوانتوم کردند و مسابقه چنان بالا گرفت که اینک رئیس جمهور برای تنظیم سند کوانتوم کشور مهلت دو ماهه تعیین کرده است. شورای علوم و فناوری کوانتومی انجمن فیزیک ایران که از سوی پژوهشگران این رشته و از اعضای انجمن فیزیک انتخاب می شوند، در همان ابتدا، یعنی چهار سال پیش، بیانیه ای را صادر کرد و نسبت به راهی که ممکن است به اشتباه طی شود، هشدار داد که البته مطابق انتظار ناشنیده باقی ماند. اینک برای ثبت دوباره در تاریخ متن همان بیانیه را در زیر می آورم. https://www.mashreghnews.ir/news/1697340/%D9%85%D9%87%D9%84%D8%AA-%DB%B2-%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%87-%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%85
بیانیه انجمن فیزیک ایران درباره علوم و فناوری کوانتومی در ایران
شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی


پیدایش مکانیک کوانتومی در ابتدای قرن بیستم چهره‌ی زندگی در آن قرن را به کلی دگرگون کرد. انقلاب الکترونیک و ارتباطات و بسیاری از جنبه‌های دیگر فناوری محصول مکانیک کوانتومی بودند. فناوری‌های نوین کوانتومی که ناشی از ارتقای دانش مکانیک کوانتومی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم است این پتانسیل را دارد که به ارتقای خارق‌العاده فناوری در زمینه‌های گوناگون بینجامد. سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری توسط کشورهای بزرگ صنعتی و هم‌چنین شرکت‌های بزرگ خصوصی، همه گواه این‌اند که دولت‌ها و مؤسسات گوناگون به خوبی به اهمیت استراتژیک این رشته و لزوم پیشتازی در آن واقفند. دولت‌های کوچک‌تر و آگاه‌تر نیز به لزوم همگامی با این موج جدید فناوری پی‌برده و فعالیت‌های درخور توجهی را در این حوزه آغاز کرده‌اند.

جای خوشوقتی است که در کشور ما نیز نهادهای مختلف دولتی، گرچه با تأخیری حداقل بیست‌ساله، متوجه اهمیت فناوری‌های کوانتومی شده‌اند. در حال حاضر چندین نهاد علمی زیرمجموعه‌ی سازمان‌های اجرایی، در حال تدوین نقشه‌راه‌هایی برای توسعه‌ی علوم و فناوری کوانتومی هستند. طبیعی است که این تلاش‌ها سهم قابل‌توجهی از بودجه علمی کشور را که در مقایسه با دیگر کشورهای در حال توسعه نیز ناچیز است، به خود اختصاص خواهد داد. بنابراین سؤال مهمی که با آن روبه‌رو هستیم این است که آیا برای پیشرفت در این حوزه، راه درستی را طی می‌کنیم یا خیر؟ آیا از تجربیات گذشته‌ی خود درس آموخته‌ایم یا اینکه ممکن است همان اشتباهات را به‌شکلی دیگر تکرار کنیم؟ برای پیشرفت صحیح از چه اصولی می‌بایست پیروی کنیم و از چه آفاتی پرهیز کنیم؟ هدف از این بیانیه، که شورای اجرایی شاخه علوم و فناوری اطلاعات کوانتومی انجمن فیزیک ایران (به عنوان نمایندگان منتخب پژوهشگران این رشته در کشور) منتشر می‌کند، ارایه‌ی پاسخی به این پرسش‌هاست به این امید که مورد توجه دولت و نهادهای دست‌اندرکار واقع شود و به نوبه خود توسط دیگر پژوهشگران و سیاست‌گذاران علمی نقد شود. به نظر ما در هر برنامه‌ای که برای پیشرفت در این رشته دنبال می‌شود، می‌بایست به اصول راهنمای زیر توجه شود.

یک: همکاری بین‌المللی به جای رقابت
امروزه تقریباً تمامی فعالیت‌های علمی (تا آنجا که به مراحل فوق‌العاده حساس نرسیده باشند) در بستر همکارهای بین‌المللی، بین پژوهشگران کشورهای مختلف انجام می‌شود. در همه‌ی زمینه‌ها، پروژه‌های بزرگ و کوچک با مشارکت پژوهشگرانی از کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، انجام می‌شود و هیچ نوع گزینش سیاسی، مذهبی، قومی و ملی در این پروژه‌ها وجود ندارد. مثال اعلای این نوع همکاری‌ها در مرکز تحقیقات هسته‌ای اروپا دیده می‌شود که با دخالت دادن پژوهشگران و دانشجویان از بسیاری از کشورها از جمله ایران، باعث انتقال دانش و تکنولوژی به این کشورها شده است. از زمان پیدایش دانش و فناوری اطلاعات کوانتومی نیز جریان مداومی از اطلاعات و تجربه بین پژوهشگران کشورهای مختلف وجود داشته است. تا آنجا که به جامعه علمی و تخصصی دنیا مربوط است، نه تنها هیچ‌گونه مانعی برای ارتباط سازنده و مؤثر با پژوهشگران برجسته بین‌المللی وجود ندارد، بلکه تجربیات متعدد نشان دهنده اشتیاقی است که در این پژوهشگران برای همکاری با جامعه علمی داخل ایران وجود دارد. واضح است که در هر ارتباط علمی و فناورانه بین کشور ما و جامعه بین‌المللی، جریان یافته‌های نوین علمی و فنی عمدتا ً به داخل کشور خواهد بود و نه بالعکس. بنابراین مایه تأسف بسیار خواهد بود اگر با نگرش سیاسی و امنیتی به این مقوله، جامعه علمی ایران نتواند از این فرصت مغتنم استفاده کند.

دو: پرهیز از خود-ارزیابی
در تمامی طرح‌ها و برنامه‌هایی که تا کنون برای رشد علمی پیشنهاد شده است، آفت بزرگی چون خود-ارزیابی وجود داشته است. خود-ارزیابی به دلیل ملاحظات و منافع متقابل و تعارفات گوناگون منجر به پراکنده کردن و خرد کردن سرمایه‌های مالی اختصاص یافته به یک رشته می‌شود. این نوع ارزیابی هم چنین به اختصاص منابع به مجموعه بزرگی از افراد و گروه‌ها با طیفی وسیع از کیفیت‌ها یا حتی بی‌کیفیتی‌ها می‌شود که خروجی آنها به طور عینی سنجیده نمی‌شود. نتیجه چنین سیاستی، بازدهی کم و هدررفت سرمایه از یک سو و در بدترین حالت خود ظهور پدیده‌هایی است که تحت‌عنوان شبه‌علم طبقه‌بندی می‌شوند؛ پدیده‌هایی که در اغلب موارد ناشی از جهل مفرط و در موارد معدودی نیز ناشی از تقلب و سوء‌نیت هستند.
برای ارزیابی درست این پژوهش‌ها ما نیز هم‌چون کشورها و مؤسسات دیگر می‌بایست از داوری‌های بین‌المللی استفاده کنیم تا بتوانیم به یک غربالگری درست از پژوهش‌ها و سپس حمایت بایسته از آنها بپردازیم. مؤسسات علمی و پژوهشی در همه کشورها اعم از توسعه‌یافته یا در‌حال‌توسعه، همواره از یک هیئت مشاوران بین‌المللی متشکل از پژوهشگران تراز اول استفاده می‌کنند. به کمک این هیئت مشاوران بین‌المللی و ارزیابی‌های حرفه‌ای و بی‌طرفانه است که این مؤسسات مسیر درست را برای بازه‌های کوتاه‌مدت تعیین می‌کنند، و به بهترین وجهی سرمایه مادی و انسانی خود را به خدمت می‌گیرند. بدون استفاده از مشاوره بین‌المللی، بی‌طرفانه و حرفه‌ای، هر نوع مؤسسه‌ای، هر نوع ستاد، قطب و نهادی، سرانجام از پیشرفت باز می‌ماند و از آن بدتر به سقفی کوتاه خواهد رسید که محصول ملاحظات انسانی، فرهنگی و سیاسی است و توهم پیشرفت را با خود پیشرفت اشتباه خواهد گرفت.

سه: سرمایه‌گذاری قابل‌قبول مادی
نگاهی به میزان سرمایه‌گذاری‌های انجام شده برای این حوزه، در کشورهای درحال‌توسعه هم‌چون سنگاپور و هند، نشان می‌دهد که کشور ما اگر بخواهد به سطح قابل‌قبولی از این دانش و فناوری برسد، می‌بایست به کلی مقیاس بودجه‌های اختصاص یافته به پژوهش‌های علمی را (نه تنها در این حوزه، بلکه در همه حوزه‌های علمی) چند ده برابر کند. بودجه ناچیز پژوهشی کشور، وقتی با خود-ارزیابی یاد شده در بالا همراه می‌شود و ناگزیر به توزیع و خرد کردن آن به صدها مرکز و قطب کوچک و بزرگ می‌انجامد، به یک وضعیت بسیار اسفناک می‌رسد که هر نوع مقایسه‌ای را با مؤسسات علمی در دیگر کشورها بلاموضوع می‌کند.

چهار: پرهیز از شتابزدگی و اقدامات نمایشی و در عوض اهتمام به تقویت زیرساخت‌های علمی و فناوری
برگزیدن مسابقه و رقابت و عدم درک درست راه‌های واقعی پیشرفت، ممکن است توجه ما را به اقدامات سطحی معطوف کند و توجه ما را از تقویت واقعی ساختارهایی که تضمین‌کننده پیشرفت‌های اصیل هستند باز دارد. درحال‌حاضر تلاش همه کشورها در این جهت است که خود را با پیشرفت‌های علمی نظری و آزمایشگاهی هماهنگ کنند و زیرساخت‌های خود را اعم از آزمایشگاه‌ها و به‌خصوص مجموعه پژوهشگران و ارتباطات علمی آنها تقویت کنند. کشور ما هم می‌بایست قبل از هر چیز در این راستا بکوشد و بر تقویت زیرساخت‌های علمی خود در این زمینه همت گمارد. با برگزیدن این راه و تبادلات علمی با جامعه بین‌المللی، ما می‌توانیم به کمک پژوهشگران تربیت شده در داخل کشور در پروژه‌های بزرگ چند ملیتی مشارکت کنیم و از این طریق تجربیات علمی و فناوری ارزنده‌ای را برای پی‌ریزی این رشته کسب کنیم.

پنج: توجه به مزیت نسبی کشور
کشورها و مؤسساتی که به عنوان پیشگامان پژوهش در این رشته شناخته می‌شوند، با تأکید بر مزیت‌های نسبی خود، توجه خود را به چند حوزه اساسی محدود کرده اند. متاسفانه اشتیاقی که در برخی نهادها برای پیشرفت سریع در این رشته در کشور بوجود آمده به همراه عدم استفاده از پژوهشگران برجسته داخل و خارج کشور باعث شده که بعضاً طرح هایی خام برای پژوهش در همه زوایای این حوزه حتی زوایای بی اهمیت، و گذرا که ارتباط آنها نیز با اطلاعات کوانتومی محل مناقشه است، تدوین شود. پرداختن به این نوع مسایل گذرا برای کشورهایی که سرمایه های کلان پژوهشی دارند طبیعی و برای کشور ما به شدت آسیب زاست. برای تدوین سیاست درست می بایست مزیت نسبی و هم‌چنین سابقه پژوهشی موجود در کشور به دقت شناسایی شده و برای تقویت آن و هم‌چنین ایجاد شبکه‌ای از پژوهشگران برجسته و با کیفیت کوشش شود.
2025/10/18 23:58:20
Back to Top
HTML Embed Code: