Telegram Web Link
152. #Vessel: ˈvesəl
A ship; a hollow container; tube containing body fluid
کشتی، ظرف توخالی، لوله ای که حاوی خون است، رگ

🌹🌹🌹
a. The Girl Scouts were permitted a #glimpse of the vessel being built when the toured the Navy Yard.
دختران پیشاهنگ اجازه یافتند هنگام بازدید از منطقه ی نیروی دریایی به کشتی درحال ساخت نگاهی بیاندازند.

🌹🌹🌹
b. My father burst a blood vessel when he got the bill from the garage.
وقتی پدرم صورت حساب را از تعمیرگاه گرفت، عصبانی شد.
🌹🌹
c. Congress voted to #decrease the amount of money being spent on space vessels.
کنگره به کاهش میزان پول اختصاص یافته به کشتی های فضایی، رأی داد.



🌹🌹🌹

153. #Persist: pərˈsɪst
Continue firmly; refuse to stop or be changed
قاطعانه ادامه دادن، از توقف یا تغییر امتناع ورزیدن


🌹🌹🌹
a. The humid weather persisted all summer.
آب و هوای مرطوب درتمام طول تابستان ادامه داشت.

🌹🌹
b. Would Lorraine's #weird behavior persist, we all wondered?
همه از خود پرسیدیم، آیا رفتار عجیب و غریب «لورین» همچنان ادامه پیدا می کند.

🌹🌹
c. Loyd persisted in #exaggerating everything he said.
«لوید» همچنان در هرچه که می گفت غلو می کرد.
 



154. #Hazy: ˈheɪzi
Misty; smoky; unclear
مه آلود، پردود، مبهم، نامشخص


a. The #vicinity of London is known to be hazy.
حوالی شهر لندن به هوای مه آلود معروف است

🌹🌹
b. Factories that #pollute the air create hazy weather conditions.
کارخانه هایی که هوا را آلوده می کنند شرایط آب و هوایی مه آلودی را ایجاد می کنند.


c. Although Cora had a great memory, she was unusually hazy about the details of our meeting on January 16th
با اینکه «کورا» حافظه خیلی خوبی داشت، اما از جزئیات نشست ما در تاریخ 16 ژانویه ذهنیت مبهمی داشت.


🌹🌹

155. #Gleam: ˈɡliːm
A flash or beam of light
درخشش، جرقه ای از نور

🌹🌹
a. A gleam of light shone through the prison window.
باریکه ای از نور از پنجره ی زندان می تابید.
🌹🌹

b. The only #source of light in the cellar came in the form of a gleam through a hole in the wall.
تنها منبع روشنایی زیر زمین، بصورت شعاعی از سوراخ دیوار می آمد.

🌹🌹
c. My grandmother gets a gleam in her eyes when she sees the twins.
وقتی مادربزرگم دو قلوها را می بیند، چشمانش از شادی برق می زند.

🌹🌹

156. #Editor: /ˈedɪtə/
Person who prepares a publication; one who corrects a manuscript and helps to improve it
شخصی که نشریه ای را آماده می سازد، کسی که نسخه ای دست نویس را تصحیح می کند و به بهبود آن کمک می کند، ویراستار

🌹
a. The student was proud to be the editor of the school newspaper.
  دانش آموز افتخار می کرد که ویراستار روزنامه ی مدرسه است.
🌹
b. Meredith's journalistic knowledge came in handy when she was #unexpectedly given the job of editor of the Bulletin.
هنگامی که بطور غیر منتظره کار ویراستاری بولتین به «مردیت» داده شد، دانش روزنامه نگاری اش مفید واقع شد.
🌹🌹
c. It is #undeniable that the magazine has gotten better since Ellis became editor.
مشخص است که از زمانی که «الیس» ویراستار شده است، مجله بهبود یافته است.


Flying Saucers Again
🌹🌹🌹
Whenever #journalists face a news famine, they #revive the #undeniably interesting question: How can we explain UFOs unidentified flying objects? The story usually commences with a description of the object by some #observant night watchman who doesn't #hesitate to #identify the object as having #migrated from outer space.
The #vessel, he #persists, appeared over the hazy lake at about 30 feet. A greenish #gleam prohibited him from seeing its exact shape, he admits. Newspaper #editors love these stories because they keep the #population interested in knowledge about UFOs and keep them buying newspapers.
🌹🌹🌹🌹



🌹🌹🌹🌹
باز هم بشقاب پرنده

هرگاه روزنامه نگاران با قحطی خبر مواجه می شوند این سوال قطعا جالب را احیا می کنند که چگونه می توان بشقاب پرنده ها یا اشیا پرنده ناشناخته را توجیه کرد؟ معمولا داستان با توصیف شی توسط یک نگهبان ناظر شروع می شود که تردیدی ندارد که شی موردنظر از فضای خارج مهاجرت کرده است. نگهبان اصرار دارد که کشتی فضایی در ارتفاع ۳۰ پایی دریاچه ی مه آلود ظاهر شد. ناظر اذعان می کند یک نور متمایل به سبز مانع از آن شد که شکل دقیقش را ببیند.
Forwarded from اتچ بات
📹 The Woman Who Lost Her Dumpling
زنی که کوفته اش را گم کرد (انگلیسی) 


#short_story

🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English

🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@WeeklyEnglish53
#Story
♨️ It is time + past tense

👈زمانی که از It is time به همراه زمان گذشته استفاده می کنیم، می خواهیم در مورد مسئله ای صحبت کنیم که قرار بوده اتفاق بیفتد ولی اینطور نشده.

🔹It is time children were in bed. It's long after their bed time.

🔸You are very selfish. It is time you realized that you are not the most important person in the world.

👈گاهی اوقات استفاده از It's about time این حالت انتقادی را قویتر بیان می کند.

🔹Jalk is a great talker. But it's about time he did something instead of just talking.


#grammar #writing
🍹 @WeekkyEnglish53
🍃Join us and stay tuned 🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ثبت نام ویژه دوره جامع ⭐️

🔵فقط تا 18بهمن (بدون تمدید)

🎁 تخفیف دوره اکتساب زبان انگلیسی VIPplus📷
🎁 + پلنر هوشمند
🎁 + تدریس ۱۰۰۰ واژه پیشرفته
🎁 + دوره انگلیسی با موسیقی
با 5 دوره زیر 0 تا 100 انگلیسی رو در کمترین زمان تضمینی یاد بگیر

*١. دوره ی مکالمه تعاملی و گرامر ١*
*٢. دوره مکالمه تعاملی و گرامر ۲*
*٣. دوره مکالمه تعاملی و گرامر ٣*
*۴. دوره ی ۶۰۰ واژه آرش نیا*
*۵. دوره جامع ۵۰۴ واژه با فیلم*

🔴برای اطلاع از تخفیف ویژه ی طرح حمایتی شرایط بسته های VIP با نام و شماره تماست رو به ای دی زیر ارسال کنید. 👇👇👇👇
http://T.me/Reza_Arashnia_admin
http://T.me/Reza_Arashnia_admin
👆👆👆👆
🟢مشاوره تلفنی و واتس اپ👇
09120882098

⚠️فرصت استثنائی برای شروع یادگیری اصولی زبان انگلیسی
110 ساعت آموزش
آموزش بسیار ساده و قدم به قدم
(از صفر تا پیشرفته)
+ کتابخانه دیجیتال بعنوان هدیه
همراه با کارت گارانتی طلایی 100 درصدی
(یعنی اگر یاد نگرفتی کل پولت رو پس میگیری)
🎁

https://www.tg-me.com/RezaArashniaOfficial
https://www.tg-me.com/RezaArashniaOfficial
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
چیزیم نمیشه! اتفاقی برام نمیفته! به انگلیسی؟
@WeeklyEnglish53
Forwarded from اتچ بات
گرامر زمان گذشته ساده
Simple past
#Grammar
@WeeklyEnglish53
قیدها و نحوه استفاده آنها را به انگلیسی یاد بگیریم


We use adverbs to give more information about the verb.

از قیدها برای دادن اطلاعات بیشتر راجع به فعل استفاده می کنیم.

از قید های حالت برای اینکه نشان بدهیم چطور چیزی اتفاق می افتد یا چطور چیزی به سرانجام می رسد استفاده می کنیم:

The children were playing happily.
بچه ها با خوشحالی بازی می کنند.
He was driving as fast as possible.
او تا جایی که می شد سریع رانندگی می کرد.


We use adverbials of place to say where something happens:
از قید های مکان برای اینکه بگوییم چیزی کجا اتفاق افتاده می کنیم:

I saw him there.
من اونو اونجا دیدیم
We met in London.
ما توی لندن همدیگرو دیدیم



We use adverbials of time to say when or how often something happens:

ما از قید های زمان برای اینکه بگویم چیزی کی و هر چند وقت یک بار اتفاق می افتد استفاده می کنیم:
@WeeklyEnglish53
#Grammar
They start work at six thirty.
آنها کار را ساعت شش و نیم شروع می کنند.
They usually go to work by bus.
اونها معمولا با اتوبوس میرند سر کار.
Forwarded from اتچ بات
گرامر زمان گذشته ساده 2
Simple past
#Grammar
@WeeklyEnglish53
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصمیم جدی گرفتی؟
میخوای با من تضمینی انگلیسی یاد بگیری؟

🔴 ظرفیت محدود با تخفیف و هدایا
از دستش ندین

👈 برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام عدد 1 رو به آیدی زیر بفرست
 👇🏿
http://T.me/Reza_Arashnia_admin
فرصت استثنائی برای شروع
با دوره های ما میتوانید با قدرت حرف بزنید
و با اعتماد به نفس در هر آزمونی شرکت کنید
.
2024/05/16 11:11:03
Back to Top
HTML Embed Code: