Telegram Web Link
شیما وزوایی:

«گزارش خوب الناز محمدی و سارا سبزی از ماجرای رد مرز ⁧ #کبری_غلامی⁩ و اخراج گسترده مهاجران افغانستانی.

‏آرش نصر اصفهانی: این تصمیم به‌دنبال ترساندن بقیه زنان افغانستانی در ایران است، چون معمولاً دختران و کودکان دیپورت نمی‌شوند.»

همچنین
وزوایی در این گزارش درباره موج‌های مهاجرستیز در فضای آنلاین که با دیس‌اینفورمیشن و میس‌اینفورمیشن همراه هستند، حمله‌های برنامه‌ریزی شده با اکانت‌های سایبری، و همزمان شدن ساخت فضای مهاجرستیز با رد مرز گسترده مهاجران صحبت کرده است. اینجا فقط #کبری مهم نیست، ما نسبت به همه‌ی کبری‌ها مسئولیم.

@Shahr_Zanan
نگاه نو به مسائل اجتماعی ایران

فصلنامه «مُصوِت» را پایگاه مطالعاتی سدید و مدرسه آزاد روزنامه‌نگاری منتشر می‌کنند و امروز شماره دوم آن به دستم رسید. نشریه خوبی است و می‌کوشد نگاهی واقع‌بینانه، بی‌طرفانه و در عین حال مردم‌مدارانه به مسائل اجتماعی داشته باشد.

در شماره دوم آن در کنار چندین پرونده به «زیست جنسی امروزه در ایران» نیز پرداخته و یادداشت من در مورد «تغییرات نهاد خانواده و مسیر پیش‌رو» ‌را در کنار مصاحبه با محمدتقی کرمی، محسن بدره، شهلا کاظمی‌پور، پیام روشنفکر، محمدی قره‌قانی، مرتضی کریمی، هاشم فیروزی، علی نوری و ... آورده است. پرونده‌ای خواندنی است.

در این یادداشت نوشته‌ام که:

▫️«زندگی خانوادگی عوض شده دیگه مثل قدیم نیست». این گزاره‌ای است که از جامعه‌شناسان حوزه خانواده، سیاستمداران و روزنامه‌نگاران تا رانندگان تاکسی و پیرمردان بازنشسته پارک‌نشین بر سر آن توافق دارند. هر کدام از ما در خانواده زندگی می‌کنیم و گمان می‌کنیم به نحوی از انحاء درباره سرشت و ماهیت خانواده، «چیزهایی» می‌دانیم. اما زندگی خانوادگی دقیقا چه تغییراتی کرده است؟ این تغییرات تحت تاثیر چه عواملی رخ داده؟ چه پیامدهایی دارد؟ در واقع برای دوری از درک متعارف روزمره یا برداشت‌های قالبی درباره زندگی خانوادگی نیازمند مطالعات علمی هستیم و تنها دانش جامعه‌شناسی می‌تواند به این سوالات پاسخ دقیقی بدهد.

▫️جامعه‌‌شناسان بر این نکته تاکید دارند که تغییرات خانواده در ایران مشابه تغییرات خانواده در صد سال اخیر در سایر کشورهای جهان است. تغییرات نهاد خانواده به تبع تغییر در ساختارهای کلان اجتماعی و مدرن شدن جامعه (افزایش شهرنشینی، رشد فردگرایی، تغییر ارزش‌های اجتماعی) رخ داده‌اند و چندین شاخص دارند: نظم جنسیتی تغییر کرده و به سمت برابری جنسیتی و افزایش قدرت زنان سیر می‌کند. تمایل به داشتن فرزند کاهش یافته است و اساسا میان لذت جنسی و تولیدمثل تمایز به وجود آمده. طلاق آسان‌تر شده است و درصد خانواده‌ّای تک والد افزایش یافته. کالایی شدن خدمات مراقبت افزایش یافته و اکنون بازار بسیاری از این نوع خدمات را ارائه می‌کند. تفاوت نسلی بین والدین و فرزندان افزایش یافته و با بالاتر رفتن امید به زندگی تمایل فرزندان برای مراقبت از والدین سالمند کاهش یافته است در حالی‌که درصد زنان سالمند افزایش یافته است.

▫️با این حال زنان دیگر مانند گذشته تمام زندگی خود را با نقش مادری تعریف نمی‌کنند و حتی انتظار از شوهر و نوع رابطه با او تغییر کرده و می‌شنوید که زنان می‌گویند:«بچه‌ّها دنبال زندگی خودشان می‌روند، شوهرم برایم می‌ماند». هر روز زنان بیش‌تری تلاش می‌کنند از کلیشه‌های جنسیتی سنتی فاصله بگیرند. مثلاً در زندگی روزمره تغییراتی کوچک به وجود می‌آورند، شوهرشان را در کارهای خانه مشارکت می‌دهند، به پسرهایشان مهارت‌هایی چون آشپزی را می‌آموزند، اوقاتی را به خودشان و کارهای شخصی اختصاص می‌دهند، می‌کوشند خواسته‌ها و آرزوهایشان را دنبال کنند، درآمدی داشته باشند و آن‌طور که دلشان می‌خواهد لباس بپوشند و بخندند و زندگی کنند.

▫️جامعه ما به در مسیر مدرن شدن به مرحله تغییرات فرهنگی رسیده است، جایی که ارزش‌های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی سنتی بی‌اعتبار شدند اما هنوز ارزش‌های فرهنگی مدرن شکل نگرفته‌اند. توافق جمعی درباره نظم جنسیتی، نقش زنان و مردان در خانواده و جامعه مستلزم گفتگوی عمومی و رسیدن به وفاق جمعی است. دولت و رسانه رسمی باید این گفتگو را تسهیل کنند اما در حال حاضر حاکمیت به یک طرف منازعه تبدیل شده‌اند که فقط گفتمان خود را حق می‌بینند و تنها یک سبک زندگی را به رسمیت می‌شناسد. این وضعیت به چندگانگی ارزشی و حتی ستیز فرهنگی در جامعه می‌انجامد. زمان آن است که گفتگو درباره تغییرات اجتماعی و فرهنگی به‌خصوص در حوزه خانواده را جدی‌تر بگیریم.

@women_socialproblems
Forwarded from تداعیات
تقبیحِ آگاهی؛ آیا آگاهی‌بخشی درباره‌ی حقوق زنان، تهدید علیه خانواده است؟

✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان

١. در دوره‌ی کارشناسی، سر کلاس حقوق خانواده، استاد که از قضا مشهور به نگرش‌های سنتی بود، می‌خواست درباره‌ی نگرش فقه به  «حق بر بدن زنان» در مسئله‌ی باروری سخن بگوید. او توضیح داد که در نگاه رایج سنت فقهی شیعه، زنان در باردارشدن عاملیت دارند. لذا می‌توانند از بارداری جلوگیری کنند یا در صورت باردار شدن، آن را به عنوان یک خدمت دارای مُزد بینگارند. در انتهای کلاس، استاد به طنز به دخترها گفت که حواستان باشید رَحِمتان را به شوهرتان نفروشید. اجاره بدهید که در هر بار بارداری، چیزی عایدتان شود!

٢. یکی از پسرهای کلاس ناگهان برآشفت و استاد را متهم کرد که خلاف  «تحکیم خانواده» سخن می‌گوید و می‌خواهد  «زنان را علیه مردان» بشوراند و مبنای زندگی خانوادگی عاطفه و محبت است، نه حساب و کتاب و این حرف‌ها. ادبیات استاد به وضوح خوشایند ما هم نبود. نه به دلایلی که هم‌کلاسی‌مان می‌گفت، به دلیل این حجم از کالاانگاری بدن زنانه.

٣. استاد از آن دانشجو پرسید چرا جلسات گذشته که درباره‌ی  «حق یک‌طرفه‌ی مرد در طلاق» و  «جواز چندهمسری» و  «ولایت مطلق مرد» و  «لزوم تمکین جنسی زن در هر حال» بحث کردیم، این موارد را به مثابه‌ی تهدید بر علیه نظم خانوادگی به شمار نیاورده؟ مگر نه این که همه‌ی این موارد می‌توانند بسترساز اخلال در استحکام خانواده باشند؟

۴. سکوت برقرار شد و کمی بعد، یکی از پسرها به آرامی گفت:  «چون این‌ها حق مردهاست. مردها حق دارن بدونن چه حقوقی دارن، اما زن‌ها نه. چون دخترها احساسی‌اَن. اگر حقوقشون رو بدونن می‌رن دنبالش. ولی تو این گرونی کدوم مردی زن دوم می‌گیره؟» کلاس تمام شد و بحث ناتمام ماند.

۵. چند روز پیش در محل کار، تحلیلی بر سیاست‌های جمعیتی می‌نوشتم. یکی از صاحب‌نظران این حوزه گفته بود: «چه معنی‌ای دارد که الان تمام همّ ما شده آموزش حقوق زنان؟ از وقتی زن‌ها را نشاندیم و هی گفتیم تو این حقوق را داری، آمار طلاق رفت بالا. اصلا آموزش حقوق زنان الان اولویت ما نیست. اولویت که نیست، تهدید هم هست...» یاد آن خاطره‌ی دوران کارشناسی افتادم.

۶. در فرهنگ اسلامی، افراد موظف هستند از حقوق خود آگاه باشند و آن را مطالبه کنند. با وجود ریشه‌های عمیق فقه در بستر مردسالاری، اما موارد متعددی در فقه اسلامی وجود دارد که جزو حقوق زنان شمرده می‌شود اما عرف جامعه، حتی مطالبه‌ی آن را از سوی زنان برنمی‌تابد و آن را مساوی با سرکشی و تمرّد و نشوز می‌داند. برای مثال، کار خانگی در فقه اسلامی وظیفه‌ی زن نیست، حتی در حد آوردن یک لیوان آب برای شوهر. همین الان هم کمی غیرعادی به نظر نمی‌رسد؟ چه برسد به تحقق و مطالبه‌گری در این باره!

٧. همین تفکر باعث شده که برای سال‌ها نه تنها مانع آگاهی‌بخشی به زنان درباره‌ی حقوقشان شویم، بلکه تلاش‌های صورت گرفته در این حوزه را نیز با اتهام فعالیت علیه بنیان خانواده، اخلال در استحکام خانواده و ترویج تفکرات فمینیستی محکوم و حذف کنیم. اما نباید یک روز به این نتیجه برسیم که جامعه‌ی سالم، جامعه‌ی آگاه است و این آگاهی زنان نیست که تهدید است، بلکه تهدید اصلی، سوءاستفاده‌ی دیگران از ناآگاهی زنان است؟

@tadaeeat
Forwarded from اتچ بات
🔹 چرا این‌قدر از زنان هراس‌ دارند؟  

@solati_mehran

مهران صولتی


به رغم پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات هم‌چنان شاهد فعالیت گشت ارشاد در خیابان‌ها هستیم. این در حالی‌است که وی با شعار روشن پایان دادن به این خشونت آشکار از ایرانیان رای گرفت و رئیس جمهوری شد. بنابراین نه‌تنها نباید از کنار رویداد اخیر هتک حرمت دو دختر نوجوان که متاسفانه به جراحت آن‌ها نیز انجامید به راحتی گذشت بلکه باید در این زمینه سخت‌گیرانه از پزشکیان خواست که در قبال نقض تعهدش به ملت بی‌تفاوت نمانده و پی‌گیر تحقق شعارهای‌اش باشد. اما در کنار این مطالبه‌گری شایسته است که در مقام پاسخ به پرسش این یادداشت برآییم و از دلایل هراسی سراغ گیریم که حتی به قیمت ایجاد نارضایتی گسترده در شهروندان هم‌چنان بر تکرار رویه‌های ناصواب و خشونت‌آفرین گذشته اصرار می‌ورزد:

تداوم مناسبات مرد‌سالارانه: اگر چه ایران تحولات عمیقی را در عرصه جنسیتی سپری کرده و مفهوم برابری جنسیتی به نحوی ژرف در اذهان بسیاری از جوانان رسوخ کرده است ولی ساخت قدرت هم‌چنان صبغه ای مرد‌سالار و تبعیض‌آمیز دارد. گواه روشن آن‌هم فقدان مشارکت سیاسی زنان در نهادهای سیاسی هم‌چون ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شورای نگهبان است. در کل‌ کشور هم حضور زنان در مدیریت‌های سیاسی از ۳.۵ درصد فراتر نمی‌رود. این در حالی‌است که مطابق برخی از پژوهش ها بین میزان مشارکت اجتماعی زنان با افزایش رشد اقتصادی کشورها رابطه مستقیم وجود دارد.

کنترل بدن زن به مثابه ابزار سلطه: در خوانش سنتی از اسلام زنان تحت مالکیت مردان، جنس درجه دوم و ملک طلق همسران خود تلقی می‌شوند. در این نگاه سراسر بدن زن به مثابه عورتی تلقی می‌شود که باید از نگاه‌های نامحرم مصون بماند. هم‌چنین زنان متهم اصلی عرصه اغواگری و به انحراف کشاندن مردان تلقی شده و از همین رو باید از دیدگان پنهان بمانند. به دلیل همین مفروضات است که کنترل بدن زنان از جمله نوع پوشش، نحوه بستن موی سر، زیور آلات، نحوه خروج از خانه، و ورود به برخی اماکن عمومی از قبیل استادیوم‌ها مورد سخت‌گیری‌های شدید قرار می‌گیرد.

جلوگیری از پرورش نسلی متفاوت: زنان به دلیل ارتباط نزدیک با کودکان در سال‌های نخست زندگی از بیشترین میزان تاثیرگذاری بر تربیت فرزندان خود برخوردارند. از همین‌رو هر گونه قبض و بسط در باورهای آنان می‌تواند بر نحوه پرورش نسل‌های آینده تاثیر‌گذار باشد. از آن‌جایی که به دلیل افول وجوه مردسالارانه‌ی تربیت اکنون این زنان هستند که واجد نقشی ممتاز در تعیین سرنوشت فرزندان خود شده‌اند، حکومت می‌کوشد تا با تبلیغ خانه‌داری، همسرداری، و فرزند‌‌ آوری به عنوان وظایف اصلی زنان هم‌چنان به تربیت نسلی اطاعت‌پذیر و وفادار نسبت به ارزش‌های سیاسی خود امیدوار باشد.

توقف پیشرفت همه جانبه زنان: جهان به جز اندکی استثناء از همه سو شاهد افزایش حضور اجتماعی زنان است، به‌طوری که برخی از ایده‌ی زنانه شدن جهان و تلطیف مناسبات خشن کنونی سخن می‌گویند. در ایران هم بعد از زنانه شدن دانشگاه اکنون برخی از زنانه شدن شهر، و تغییر روابط اجتماعی آن حرف می‌زنند. حتی در بعضی از کشورهای توسعه یافته اینک زنان در عرصه اشتغال گوی سبقت را از مردان ربوده اند. حال با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که تهاجمات اخیر صبغه‌ای دن کیشوت‌ وار یافته و صرفا موجب اتلاف منابع و منافع بیشتر خواهد شد. بی‌تردید حضور توفانی زنان همه موانع را از سر راه برخواهد داشت...

@solati_mehran

#زنان
#گشت_ارشاد
#مرد_سالاری
Forwarded from Reza Nassaji
مترجم زنی که خود را لیبرال می‌خواند، علیه بوکسور زن الجزایری که حریف ایتالیایی‌اش را به‌سرعت برده و او را به گریه انداخته، چند توییت نوشته و انواع توهین جنسیتی کرده که مردی خودش را جای زن‌ها جا زده: «طرف تو ورزش مردان هیچ گهی نشده! ابروهاش رو برداشته، موهاش رو رنگی کرده و اعلام کرده من زنم! کمیته المپیک هم پذیرفته که ایشون با یک زن وارد رینگ بوکس بشه و نتیجه معلومه؛ بعد از ضربات هولناک، خانم آنجلا کارینی انصراف داد چون احساس کرد جانش در خطر است»
معلوم نیست گناه ایمان خلیف، بوکسور زن الجزایری، چیست؛ عرب بودن، مسلمان بودن، آفریقایی بودن، زیبا نبودن، یا قوی بودن؟
البته که خانم مترجم نمی‌داند نام «ایمان» در عربی نامی زنانه است و نیاز به «ه» تأنیث نیست. اما چند ورزشکار زن حرفه‌ای در بالاترین سطح ورزش رزمی مثل بوکس بدن ظریف زنانه - و لابد مانکن - دارند که خانم مترجم بپذیرد ایمان خلیف استثنا نیست؟

بوکسور ایتالیایی پیشتر به حریفی ترکیه‌ای هم باخته و گریه کرده بوده، همچنان که بوکسور الجزایری قبلاً باخت داده بوده، بدون آنکه رقیبش را مرد یا ترنس بخواند.
اما خانم مترجم زحمت نکشیده پیش از اظهار نظر احساسی و موهن علیه چپ‌ها و فمینیست‌ها، در اینترنت جست‌وجو کند، تا عکس‌های کودکی خلیف را ببیند که از ابتدا زن متولد شده و هرگز ترنس نبوده و تغییر جنسیت نداده. و بداند که اصولاً در الجزایر عمل «تطبیق جنسیت» ممنوع است.

البته درست است که بوکسور الجزایری و بوکسوری تایوانی قبلاً برای مدتی از فعالیت ورزشی محروم بوده‌اند. اما نکته دقیقاً همین‌جاست. عمر کریملف، رئیس سابق فدراسیون جهانی بوکس (IBA) که این دو را محروم و علیه آنان مصاحبه کرده بوده، یک روس مافیایی راستگرا و از نزدیکان پوتین است که با روابط شخصی خود، شرکت دولتی گازپروم را به اسپانسر فدراسیون بدل ساخت.
بیخود نیست که مدودف - رئیس‌جمهور نمایشی سابق روسیه و دست راست سابق پوتین - هم علیه المپیک پاریس روضه می‌خواند؛ فاشیست‌های روسیه فراتر از کینۀ تحریم ورزشی روسیه و بلاروس، تحمل دیدن صحنه‌هایی که ارزش‌های ذهنی محافظه‌کاران و راستگرایان را زیر سوال می‌برد، ندارند.
و بی‌دلیل نیست که سران راستگرای جهان - از ایلان ماسک (دلقک سرمایه‌داری که از فرزند ترنس خودش کینه دارد که چرا از مرد به زن تبدیل شده است) تا جورجیا ملونی (نخست‌وزیر راست افراطی ایتالیا) - توهین‌های مشابهی به ورزشکار زن الجزایری کرده‌اند.

اما اینکه مترجم زنی که خود را لیبرال می‌خواند و کتابی در انتقاد از پوتین ترجمه کرده (البته لابد او هم از آنهاست که پوتین را کمونیست می‌خواند!) چگونه در دام پروپاگاندای دارودستۀ پوتین افتاده، پاسخی ساده دارد.
لیبرالیسم اینان چیزی جز ترکیب کانزرواتیسم و فاشیسم نیست. کسی که با نگاه افراطی و عاری از رواداری و باور به برابری حقوق جنسی و جنسیتی، به فمینیسم و ارش‌های جهان مدرن حمله می‌کند و می‌خواهد تصوری سنتی و کانزرواتیو یک ذهن عقب‌مانده و عصبانی ایرانی را به اروپا و آمریکای مدرن هم تحمیل کند تا از چپ شدن نجات پیدا کنند، نمی‌تواند لیبرال باشد.
جورج ریتزر جامعه‌شناس درست نوشته بود که لیبرالیسم افراطی به محافظه‌کاری افراطی نزدیک می‌شود. و باید اعتراف کرد که ایران لیبرال ندارد؛ اما راست نئولیبرال، فاشیست و کانزرواتیو مذهبی و غیرمذهبی بسیار است.
از جمله زن مترجم مدعی لیبرالیسم که در آشوبگری راستگرایان مهاجرستیز در انگلیس، طرف آنان را گرفته و به سیاستمداران حزب کارگر و دولت حاکم بریتانیا فحش می‌دهد که چرا از حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی کشور دفاع کرده‌اند!
کسی که دیدگاهش تأکید بر ارزرش‌های سنتی (در مقابل امر مدرن و پست‌مدرن) و تثبیت مرزهای قدیمی میان زن و مرد، اروپایی و غیراروپایی، مسلمان و غیرمسلمان و... است، لیبرال نمی‌تواند بود؛ بلکه در بهترین حالت کانزرواتیو است و ای بسا فاشیست هم باشد.
@RezaNassaji
Forwarded from حوری
‍ ‍ ‍ تنها کنترلی که شما روی فرزند نوجوان‌تان دارید، رابطه‌تان با اوست!!

🔻وقتی در کنار فرزند نوجوان‌تان نیستید، نمی‌توانید رفتارش را کنترل کنید. وقتی هم با او هستید فقط یک کم می‌توانید او را کنترل کنید. اما چیزی که می‌توانید آن را کنترل کنید، رفتار خودتان است. رفتار خودتان، تنها رفتاری است که می‌توانید آن را کنترل کنید.

🔻هر والدی که نمی‌تواند با فرزند نوجوانش کنار بیاید، ناخشنود است. این حالت ذهنی یعنی ناخشنودی، در فرزند نوجوان شما یا هر کسی هم که به اندازه دلخواه‌تان نمی‌توانید با او کنار بیایید، وجود دارد. ● بعد از فقر خرد کننده، بیماری لاعلاج یا زندگی تحت ظلم و ستم، ناخشنودی یگانه مشکل انسان است. وقتی ناخشنودیم، اولین فکری که به ذهن‌مان خطور می‌کند این است که باید کاری کنیم. پدر یا مادری که از فرزند نوجوانش ناخشنود است، همیشه می‌خواهد با انجام عملی قهرآلود، فرزندش را عوض کند.آنها معمولاً تهدید، تنبیه و تطمیع را انتخاب می‌کنند.


🔻نظریه انتخاب می‌گوید هر کاری را که انجام می‌دهیم، انتخاب می‌کنیم. به عبارت دیگر هر کس فقط می‌تواند افکار و اعمال خودش را انتخاب کند. با زورگویی می‌توانیم اعمال دیگران را موقتا کنترل کنیم ولی افکارشان را نمی‌توانیم کنترل کنیم. آنها به محض رهایی از چنگال ما و دور شدن از ما، کاری را که دوست دارند انجام خواهند داد.اینکه چقدر فرزند شما خواسته‌ی شما را نقض کند، با توجه به اینکه همیشه می‌داند شما چه می‌خواهید، به قوت و استحکام رابطه‌تان بستگی دارد. هر چه رابطه‌ی شما با او محکم‌تر باشد، بیشتر طبق میل شما عمل خواهد کرد.


🔻 در قدم اول، وقتی شما پذیرفتید که هر فردی حرف و عملش را خودش انتخاب می‌کند و هیچ کسی نمی‌تواند شما را وادار کند که فلان حرف را بزنید یا فلان عمل را انجام دهید، دیگر نخواهید گفت: «او باعث شد این کار را انجام دهم.» درواقع فرزند نوجوان‌تان نمی‌تواند شما را مجبور کند فلان حرف را بزنید یا فلان عمل را انجام دهید.

🔻هر چه بیشتر معتقد و مطمئن باشید که حق با شماست، فرزند نوجوان‌تان بیشتر فکر خواهد کرد که شما اشتباه می‌‌کنید. برای آنکه او را قانع کنید شاید حق با شما است، نیازی نیست اینقدر به او فشار بیاورید، بلکه سعی کنید به روایت او از ماجرا گوش دهید. خوب است به او بفهمانید که نمی‌خواهید قدرت را قبضه کنید و می‌خواهید قدرت را با او تقسیم کنید.

🔻وقتی نمی‌توانید با فرزند نوجوان‌تان کنار بیایید، او را مجبور نکنید قبول کند شما راست می‌گویید و او اشتباه می‌کند.وقتی با فرزند نوجوان‌تان اختلاف دارید فورا به این فکر نکنید که چه کسی درست می‌گوید و چه کسی اشتباه می‌کند، ببینید کاری که انجام می‌دهید به نفع رابطه شما با فرزندتان است یا به ضرر آن. برای حفظ رابطه‌تان و حتی بهبود بخشیدن آن، گاهی اوقات باید تسلیم شوید.

🔻نظریه انتخاب می‌گوید: این باور را که تو پدر یا مادر هستی و قدرت داری و می‌توانی از قدرتت استفاده کنی، کنار بگذار. اگر ترازوی قدرتِ خود و فرزندتان را متعادل کنید، گام بزرگی در راه بهبود رابطه‌تان برداشته‌اید. راز رابطه‌ی موفق بین دو نفر که قدرت برابری ندارند، این است که شخص قدرتمندتر به شخص ضعیف‌تر احترام بگذارد.به محض آنکه متوجه شدید رابطه‌ی شما با فرزند نوجوان‌تان غیردوستانه شده، باید راه حلی بیابید. یک راه حل این است که با اِعمال نکردن قدرت، رابطه‌ی خود را قوت ببخشید. به فرزندتان احترام بگذارید حتی اگر خیلی اشتباه می‌کند. شاید فرزندتان از شما ضعیف‌تر باشد و شما بتوانید کنترلش کرده و او را مجبور کنید که از شما اطاعت کند ولی بدانید که نمی‌توانید در مدرسه یا جاهایی که از دید شما دور است هم او را کنترل کنید و در این جاها ممکن است هر کاری انجام بدهد.پس یادتان باشد تنها کنترلی که شما روی فرزندِ نوجوان‌تان دارید، رابطه‌تان با اوست.


▪️ویلیام گلاسر
راهکارهایی برای ایجاد روابط صمیمی بین والدین و نوجوانان


@zistboommedia
@hooreechannel 🌹
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
باشگاه اندیشه، انجمن زنان. کودک همسری قاجاری. ندا سنبلی. 03.05.29
باشگاه اندیشه، انجمن زنان. کودک همسری قاجاری. ندا سنبلی. 03.05.29
.
فایل شنیداری
واکاوی کودک‌همسری در دورهٔ قاجار

با ارائهٔ
دکتر ندا سنبلی
تاریخ‌پژوه

دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳

به میزبانی باشگاه اندیشه و انجمن زنان پژوهشگر تاریخ

#کودک‌همسری #قاجار #ندا_سنبلی #زنان_پژوهشگر_تاریخ #باشگاه_اندیشه

@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe
Forwarded from احسان‌نامه
📗خانم شینا انصاری که به‌تازگی رئیس سازمان محیط زیست شده، کتابی دارد به نام «گَتِ مریضی» (به مازنی: بیماری بزرگ) که تجربه‌نگاری‌اش از مواجهه با بیماری سرطان پستان است. یک روایت اول‌شخص خوب و جاندار، بدون احساساتی‌یازی و به قول خودش «امیدواری بدون خوش‌بینی». @ehsanname
🔸فقه شیعه محصور در پدرسالاری است
🔺گفت‌وگو با فاطمه صادقی

یکی از بحث‌هایی که از دوره مشـروطه مطرح بود و برای زنان اهمیت داشت، مشارکت در انتخابات و داشــتن حق رأی بــود، حقی که تا ســال ۱۳۴۱ و تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که مشارکت زنان در مقام رأی‌دهنده را در انتخابات هموار می‌کرد به تعویق افتاد. ظهور تدریجی گفتار زن‌ستیز، اثر مستقیمی بر حق رأی و حق انتخاب شدن زنان داشت و بــا اینکــه زنــان حــق رأی پیــدا کردند، امــا حق انتخاب شــدن آن‌ها بــا مخالفت جدی اسلام‌گرایان روبرو شد.

پس از ورود زنان به انتخابات، اطلاعیه‌های متعددی بر ضد این اقدام صادر شد. ازجمله آیت‌الله گلپایگانی انتخاب کردن و انتخاب شــدن زنان را مغایر با اسلام دانست و نسبت به آن هشدار داد. آیت‌الله مرعشی نجفی نیز در نامه‌ای به اسدالله علم به این روند اعتراض کرد. همچنین در ســال ۱۳۳۹ کتابی با عنوان زن و انتخابات زیر نظر مکارم شــیرازی منتشر شد که در آن تعدادی از مراجع و طلاب آن زمان ازجمله زین‌العابدین قربانی، محمد مجتهدشبستری، علی حجتی کرمانی، عباســعلی عمید زنجانی، حسین حقانی و مکارم شیرازی بر ضد حضور زنان در سیاست قلم زدند. مقالات مختلف این مجموعه عناوینی دارد از این قبیل است: چرا زن حق حکومت ندارد؟ آثار سوء آزادی فعلی زنان، تمدن و آزادی زنان و جز آن‌ها.تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که به زنان حق رأی داده بود، مخالفت علما را به دنبال داشـت. ازجمله آیت‌الله خمینی در یکــی از نطق‌های خود ضد این لایحه در ۲۵ اردیبهشـت ۱۳۴۲ گفت: «ما با ترقی زن‌ها مخالف نیســتیم. ما با این فحشا مخالفیم. با این کارهای غلط مخالفیم. مگر مردها در این مملکت آزادند که زن‌ها [آزادی] داشته باشند؟ مگر آزاد زن و آزاد مرد با لفظ درست می‌شود؟»

پس از انقلاب، اول لایحه حمایت از خانواده لغو شد که مشکلات زیادی را به بار آورد، چون به مردان اجازه می‌داد هر زمان بخواهند همسر خود را طلاق دهند و همسر دیگری اختیار کنند. یک نوع آنارشی به وجود آمد که آقایان خود ناچار شدند از نو قاعده بگذارند. بعد هم ماجرای حجاب اجباری که مخالفت زنان را به دنبال داشت و تا به امروز ادامه دارد، اما یکی از مسائلی که کمتر در مورد آن صحبت شده مخالفت علما ازجمله آقای خمینی با رئیس‌جمهور شدن زنان پس از انقلاب است. خانم گرجی در مذاکرات قانون اساسی به آن اشاره کرده است. او می‌گوید خود امام به او چنین گفته است. آدم‌های دیگر هم این مطلب را تأیید کرده‌اند؛ البته باید این نکته را متذکر بشوم که آقای خمینی هرچند در دهه ۴۰ با حق رأی زنان مخالف بود، اما به خاطر شرکت گسترده زنان در انقلاب ۵۷، نخواست یا نتوانست با حق رأی آنان مخالفت کند، ولی با انتصاب آن‌ها در پست‌های سیاسی به‌ویژه ریاست‎جمهوری مخالفت کرد و این مسئله به نحوی در قانون اساسی ایران با تأکید بر «رجال» انعکاس پیدا کرده است که نوعی تقیه و پنهان‌کاری به شمار می‌آید، ولی معنای روشنی دارد.

در چند سال اخیر اما تحولی در حوزه اتفاق افتاده که در پی آن بعضی از طلاب جوان‌تر به این درک رسیده‌اند که باید فقه را بر اساس تحولات اجتماعی به‌روز کنند. آثاری هم در این زمینه تولید شده است. ازجمله می‌توان به آقای موسوی عقیقی اشاره کرد که کتابی با عنوان زنان در آرای فقهی (نشر نگاه معاصر) تألیف کرده است. او در این کار به بررسی احادیث مختلف در مورد حجاب، قاعدگی، دیه و جز این‌ها پرداخته و حرفش این است که این‌ها با زمانه هم‎مسیر و همراه نیستند و به بازنگری نیاز دارند. درمجموع برخلاف نسل‌های قبل که مسائل زنان را چندان جدی نمی‌گرفتند، در بین نسل‌های جدیدتر هرچه جلوتر می‌آییم این مسائل جدی‌تر گرفته می‌شود. قبلاً چیزی به اسم حقوق زن در بین فقه اسلامی و به‌ویژه فقه شیعه مطرح نبود. زن به آن معنا اساساً واجد حق نبود. یک‎سری تکالیف بود که زن باید انجام می‌داد و یک چیزهایی هم مطابق با عرف و شرع به او تعلق می‌گرفت، ولی مفهوم حقوق و حق به معنای مدرن کلمه به هیچ وجه مطرح نبوده است. نه‌فقط در مورد زنان، اصولاً مسئله حق یک مسئله جدی است، درحالی‌که در فقه اسلامی با تکلیف مواجه هستیم.

منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶

برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/x02370 مراجعه کنید.

@cheshmandaz_iran
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
دگرگون‌ساختن_حقوق_بشر_از_منظر_فمنیستی.pdf
483.9 KB
❤️ نسخه نوشتاری کتاب دگرگون‌ساختن حقوق بشر از منظر فمنیستی


🖍 اثر شارلوت بانچ


#حقوق_زنان


✉️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Reza Nassaji
آنکه به سلطه می‌گوید آری، آنکه می‌گوید نه


سالگرد بازگشت طالبان به کابل مرا خشمگین می‌کند تا حدی که با تلاقی احساسات برانگیخته با خاطراتم از کار اجتماعی در میان مهاجران افغانستانی، از نوشتن افکارم بازمی‌مانم. خشمی که البته هر بار دیگر که یاد آن اتفاق می‌افتم، زبانه می‌کشد. اما این ماجرا بیش از هر چیز به واقع‌بینی در من دامن زده است: رها کردن زنان و کودکان و هر کسی که از طالبان ناراضی است، و در مقابل، رضایت گروهی عظیم از بازگشت طالبان.

این واقعه نفرت من از سیاست دولت‌های غربی در قبال خاورمیانه را دوچندان کرد، اما من از قماش چپ‌های ضدامپریالیست و اوباش محور مقاومتی نیستم که از کینۀ ناتو و کشورهای غربی (که خودشان یا فرزندانشان ساکن آنجا هستند) ترجیح می‌دهند مردم ایران، افغانستان، فلسطین، یمن، عراق و لبنان در فلاکت فرو بروند. دو دهه حکومت نیم‌بند دموکراسی و قانون، بعد از اشغال افغانستان به دست آمریکا و متحدانش (که البته خود آنان مجاهدین را علیه حکومت سکولار هوادار شوروی برانگیخته و مسلح کرده بودند تا افغانستان به چنین مصیبتی گرفتار شود) که موجب شد میلیون‌ها کودک تحصیل کنند، جوانان و خصوصاً دختران به دانشگاه بروند و حتی کار و درآمد متناسب با استعداد خود داشته باشند، دستاورد کمی نبود. دستکم فقدان آن شرایط اکنون احساس می‌شود.

دولت‌های غربی زنان و کودکان افغانستان و اقلیت‌های قومی و مذهبی را در دامن اسلامگرایان رها کردند تا طالبان وظیفۀ کنترل داعش، و چین وظیفۀ کنترل افغانستان را بر عهده گیرد. حکومت ایران، پاکستان (و روسیه، قطر و...) از این خروج ناگهانی استقبال کردند و دستکم دو تای اولی هم‌اکنون ناخوشنودند. دولت‌های غربی البته مردم ایران را هم در دامن اسلامگرایان رها کرده‌اند (که خودشان در برکشیده شدن آنان در مقابل چپ‌گرایان نقش اصلی را داشتند) تا در فلاکت فرو بروند.

ایرانی‌ها دلخوش به تحریم‌های غربی‌ها هستند، اما غربی‌ها خرسندند که این تحریم‌ها علیه نفت ایران باعث فروش بسیار ارزان نفت ایران (و روسیه) در بازار سیاه و پایین آمدن قیمت نفت خام در جهان شده است. چرا حکومت جمهوری اسلامی را براندازند، وقتی اجازه دادند حکومت برافتادۀ طالبان بازگردد؟ اما دولت‌ها موضوع ما نیستند. امثال من به آنها دلخوش نمی‌کنند، که از بی‌تفاوتی آنان رنجیده شوند. (همچنان که بی‌تفاوتی دولت‌های غربی به رنج مردم فلسطین تعجبی برنمی‌انگیزد.) مسئلۀ من خود مردم تحت سلطه است.

از زمان سقوط کابل، با دیدن بسیاری از مردان افغانستان، خاصه مردان پشتون، که از نابودی حکومت دموکراسی و قانون سرخورده نشدند و حتی برعکس، بازگشت طالبان را آرزو داشتند تا تحت لوای «اعادۀ امنیت» (امنیتی که خود طالبان بزرگ‌ترین تهدید آن بود) بتوانند سلطۀ مطلق مذهب سنی، قوم پشتون و مردان را بر دیگران (دیگر اقوام و مذاهب، و نیز زنان و کودکان) را اعاده کنند، بارها از خود پرسیده‌ام، چه کسانی از وضع موجود نفع می‌برند و از پیروزی انقلابی دموکراتیک در ایران دل خوشی نخواهند داشت؟

واقعیت این است که افراد بسیاری شعار سرنگونی و انقلاب می‌دهند، اما تداوم وضع موجود به نفع آنهاست. بدیهی است که کسانی اقشار مسلط یا منتفع از وضع موجود هستند و در مقابل، کسانی بیشترین حد را در سلسله‌مراتب ستم را تحمل می‌کنند. (حالت حاد همان تیپ ایدئالی که ساخته بودم، را در نظر بگیرید: «زن بی‌دین سنی‌زادۀ بلوچ بی‌شناسنامۀ کارگر روستایی ترنس همجنسگرا») اما باید دید چه کسی چیزی برای از دست دادن ندارد، چه کسی واقعاً از انقلاب نفع می‌برد، و چه کسی برای انقلاب هزینه خواهد داد؟ در جست‌وجوی طبقه‌، جنس، قشر یا گروه انقلابی، این چیزی است که تحت عنوان «انقلاب چون رستخیز وظیفه» نوشته بودم.
@RezaNassaji
.
معرفی کتاب جریان‌های پنهان خانوادگی اثر افسانه نجم آبادی

افسانه نجم‌آبادی، مدت کوتاهی پس از درگذشت پدرش، درمی‌یابد که او در خفا برای بار دوم تشکیل خانواده داده و خودش هم خواهری دارد که از وجودش بی‌خبر بوده است. این اتفاق تبدیل به ایدۀ اصلی کتاب حاضر شده است.

کتاب «جریان‌های پنهان خانوادگی» یک اثر تحلیلی و در عین حال شخصی است که به بررسی تغییرات عمیق و بنیادین در مفاهیم عشق، ازدواج و زندگی خانوادگی در ایران اواسط قرن بیستم می‌پردازد. این کتاب با الهام از تجربه‌ی شخصی نویسنده و کشف خواهر ناتنی‌اش، به موضوع چندهمسری و تحولات آن در جامعه‌ی ایرانی می‌پردازد. نجم‌آبادی، با استفاده از روایتی صادقانه و بی‌پرده از داستان خانواده‌ی خود، به تحلیل گذار از سنت‌های چندهمسری به تک‌همسری و تأثیرات آن بر ساختار خانواده‌ها می‌پردازد. او نشان می‌دهد چگونه در طبقه‌ی متوسط نوظهور شهری تهران، ایده‌ی «ازدواج از سر عشق» و «تک‌همسری» به تدریج جایگزین الگوهای سنتی می‌شود. نجم‌آبادی از طریق بررسی منابع ادبی مانند رمان‌ها، نمایشنامه‌ها، روزنامه‌ها و همچنین آثار فرهنگی مانند لباس عروسی، نامه‌های عاشقانه و عکس‌های خانوادگی به بررسی این دگرگونی‌ها می‌پردازد.کتاب همچنین به تغییرات معماری در شهر تهران و نقش آن در شکل‌گیری خانواده‌های جدید اشاره دارد. نویسنده بر این نکته تأکید می‌کند که چگونه در طول یک نسل، چندهمسری که رویه‌ای علنی و مقبول بود، به تابو تبدیل شده و این تغییر چشمگیر چه تأثیراتی بر روابط خانوادگی و اجتماعی داشته است.

«جریان‌های پنهان خانوادگی» نه تنها یک بررسی تاریخی و اجتماعی است، بلکه به عنوان یک اثر خودزندگینامه‌ای نیز قابل توجه است که به عمق تجربیات شخصی و احساسی نویسنده در قبال موضوعات مورد بحث می‌پردازد. این کتاب برای خوانندگانی که به دنبال درک بهتری از تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران در دوره‌ی معاصر هستند و همچنین برای کسانی که علاقه‌مند به مطالعه‌ی تغییرات خانوادگی و نقش زنان در این تحولات هستند، اثری کلیدی و مهم به شمار می‌رود.

#همخوانی #چندهمسری #افسانه_نجم‌آبادی #باشگاه_اندیشه

@bashgahandishe
در خانه برادر.pdf
5.4 MB
تعریف کتاب در خانه برادر نوشته آرش نصر اصفهانی را زیاد شنیده‌ام. پژوهشی است درباره وضعیت پناهندگان افغانستانی در ایران که حدود ده سال پیش منتشر شد و خیلی سخت پیدا میشد.
حالا نویسنده نسخه پی‌دی‌افش را در اینترنت گذاشته که هر کس می‌خواد بخواند.
.
Forwarded from بيدارزنى
🟣‌ جان‌باختن سارا دلدار، زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت در پی عفونت ناشی از ساچمه


سارا دلدار، از بازداشت‌شدگان قیام ژینا و‌ زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت، به‌دلیل کمک به معترضان مجروح در خلال قیام، بازداشت و به حبس محکوم شد. او به دلیل عفونت ناشی از ساچمه‌های فراوان در تن خود، جان خود را از دست داد.

سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری است، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:

«اول مرداد هزار و چهارصد و سه

فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمی‌ها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و و‌جز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.

روزها گذشت داخل زندان و تا حکم‌ام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خورده‌ای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.

از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.

وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.

روزها گذشت. هم‌اش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…

حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…

و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونت‌ها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کم‌خونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچه‌هایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینه‌ای گرفتن
ولی با تمام این رنج‌ها و دردها ساچمه‌‌های تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
اعتراضات ۱۴۰۱ (جنبش مهسا)،
بلوغ سیاسی و اجتماعی جامعه ایران
نویسنده: مولود حاجی‌زاده

▫️جنبش مهسا را می‌توان وجهی متعالی و مترقی از جنبش‌ها در خاورمیانه دانست، جنبشی که پیرامون ارزش‌هایی متعالی؛ آزادی، فردیت و سکولاریسم استوار شد، چیزی که مشابهش را تقریبا در جنبش‌های معاصر منطقه نمی‌بینیم. اعتراضات ۱۴۰۱ وجهی قابل تأمل از جامعه ایران را در دل خاورمیانه درگیر با تنش‌های ایدئولوژیک مذهبی که آتش بنیادگرایی‌ مذهبی و درگیری‌های قومی واپسگرایانه‌ در آن همواره گرم است، به نمایش گذاشت.

▫️جامعه‌ ایران در ۱۴۰۱ برخلاف اتمسفر غالب در جوامع خاورمیانه، جنبشی مترقی در تقابل با تحجر مذهبی، در تقابل با تبعیض (جنسی) و سرکوب زنان، در تقابل با تحمیل عقاید و سبک زندگی و در تقابل با تمام مرزهای آزادی را به عرصه آورد. جنبشی قویا آزادی‌خواهانه. از سویی این جنبش را می‌توان شورشی علیه تحمیل مذهب به سبک زندگی فردی نیز خواند، جنبشی که مستقیما مذهب را از عرصه زندگی عمومی و حکمرانی، پس ‌می‌راند. اینها را می‌توان از ورای انواع شعارهای این جنبش، بازیابی کرد.

▫️اما آزادگی و بلوغ جامعه ایران در جریان جنبش مهسا، جایی بیشتر خودنمایی کرد که در اوج فشارهای اقتصادی و معیشتی، در شرایطی که جامعه به شدت تحت فشارهای اقتصادی کمر خم کرده بود، خود را با معیشت گره نزد. بلاشک نمی‌توان نام این جنبش را با عناوینی همچون شورش گرسنگان (چیزی که برخی چپ‌گرایان رویایش را برای جنبش‌های مردمی ایران در سر دارند) گره زد. این به معنای ارزش‌گذاری منفی بر جنبش‌های شکل گرفته پیرامون مطالبات معیشتی نیست، بلکه غرض یادآوری مطالبات متعالی و مترقی (آزادی‌خواهی) جامعه در شرایط سخت اقتصادی است. در میانه این جنبش هم وقتی گفتمان معیشت و اقتصاد به میان می‌آمد، متاثر از گفتمان رفاه بود. رفاه نه در معنای صرف معیشت که به معنای ارتقای همزمان کیفی و کمی سطح زندگی و مدنیت. رفاه از جنس آنچه «سارینا اسماعیل‌زاده» (۳۰ شهریور ۱۴۰۱ توسط ج.ا به قتل رسید) تکرار می‌کرد؛ آزادی، رفاه و زندگی معمولی است.

▫️خط حائل میان جنبش ۱۴۰۱ با اعتراضاتی از جنس شورش گرسنگان، حتی دست غربی‌ها را برای نادیده گرفتن اعتراضات بست. به یاد داریم وقتی اعتراضات خونین آبان ۱۳۹۸ با عناوینی همچون اعتراض به گرانی بنزین و معیشت گره زده و به دنیا مخابره شد، به‌رغم سرکوب و کشتار گسترده، چگونه از سوی رسانه‌های بین‌المللی و دولت‌های غربی نادیده گرفته شد. اما در ۱۴۰۱ چطور می‌توانستند جنبشی چنین آزادی‌خواه و سکولار را که زنان پیش‌رانان آن بودند (آن قشر همواره سرکوب شده در ساختار مردسالارانه خاورمیانه) را نادیده بگیرند؟!

▫️وجه دیگر جنبش ۱۴۰۱ آن بود که نسل‌های این جنبش به طور آگاهانه فریفته تریبون‌های روشنفکران آرمان‌گرا نشدند؛ برخلاف نسل ۵۷. نسلی که خواستار آزادی و فردیت و حق مالکیت بر بدن، بر زندگی و بر تفکر خود است. چطور می‌توان این نسل را ستایش نکرد؟

▫️همه را گفتم که این را بگویم؛ راه ما برای نجات ایران، طولانی است و ناهموار اما با بلوغ سیاسی و اجتماعی امروز جامعه ایران که خود را در جنبش مهسا به رخ دنیا کشید، می‌توان امید داشت. امید به اینکه جامعه ایران می‌تواند این مسیر را به سلامت به سرانجام برساند.
.
Forwarded from Exegesis
‏«‎#اگر_بسوزیم» دومین کتاب وینسنت بوینز و دومین ترجمه‌ی من به فارسی ست، این کتاب روزنامه‌نگارانه مرور سریعی بر تعداد زیادی از جنبش‌های اجتماعی بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۹ انجام می‌دهد و می‌پرسد اگر «‎#الشعب_یرید_اسقاط_النظام» شعاری که از تحریر قاهره بلند شده بود و به ساخته شدن ده‌ها میدان تحریر دیگر از سائوپائولو گرفته تا استانبول و هنگ‌کنگ و کی‌یف منجر شد، چرا در این دهه هیچ انقلابی اتفاق نیافتاد؟! و مهم‌تر از آن، اگر انقلاب نشد، پس چه اتفاقی افتاد؟
در سالگرد خیزش ژینا، و داغ تا همیشه تازه خون ‎#بچه‌های_ایران، کتاب «اگر بسوزیم» فرصتی برای تماشای خودمان در آینه‌ دیگران فراهم می‌کند، کاری که انسان ایرانی به واسطه جغرافیا و خلق خوی خود بسیار کم به آن تن می‌دهد.
اگر شما هم روزی در خیابان بودید، اگر بچه‌هایی دارید که در خیابان بوده‌اند، یا ممکن است روزی بخواهند به خیابان بروند، اگر به حضور خیابانی جوانان نگاه می‌کنید و آن را تحسین می‌کنید، اگر روزنامه‌نگار یا دانشجو یا علاقمند ‎#علوم_اجتماعی هستید، مطالعه‌ی این کتاب حتما برایتان لازم است.
مثل باقی کتاب‌های من، «اگر بسوزیم» رایگان در #باشگاه_ادبیات منتشر شده است، و رایگان توزیع می‌شود، از آنجا که تمام کار یک نفره انجام شده قاعدتا ممکن است اشکالاتی در متن باشد که بر من ببخشید. اگر مایل به حمایت از مترجم بودید می‌توانید مبلغ دلخواهی را به شماره کارت ۵۰۲۲۲۹۱۰۴۴۱۰۱۷۱۳ واریز کنید.

@anexegesis
2025/07/06 05:33:13
Back to Top
HTML Embed Code: