Forwarded from هامِش (علی سلطانی)
پبامبر و مواجههٔ زنانه و پرسشگرانه با خداوند
زنِ پخته، صاحبنظر و با ذکاوتِ پیامبر بود. پیش میآمد که نزد پیامبر برود و از او سوالات ظریف و دقیق بپرسد. پیامبر هم با گوش همیشه شنوا و پذیرای خود که به گزارش قرآن تا حد طعن آزارگرانه به «أُذُن» (توبه 61) وصف شده است، عادت و آزادی این پرسشگری را در میان همه از جمله همسرانش فراهم کرده بود.
به گزارش تاریخ طبری روزی نزد پیامبر پرسید: چرا در قرآن فقط از مردان یاد شده و از زنان ذکری به میان نیامده؟ پیامبر شبیه چنین موقعیتهایی ساکت ماند و چیزی نگفت و منتظر پاسخ وحیانی شد.
ادامه را تاریخ، از قول خود امّ سلمه روایت کرده است:
از پیامبر پرسیدم چرا قرآن با ما سخن نمیگوید و خطابش همیشه مردان است؟ یک روز بعد از ظهر وقتی مشغول شانهکردن موهایم بودم صدای او را از منبر شنیدم، به سرعت به شانه کردن موهایم خاتمه دادم و به یکی از اتاقها، جایی که بهتر بتوانم بشنوم، دویدم. گوشم را به دیوار چسباندم و شنیدم که پیامبر گفت: ای مردم، خداوند میگوید [آیه 35 سوره احزاب]: مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادتپيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند. او ادامه داد و گفت: خداوند برای همگیشان آمرزش و پاداشی بزرگ آماده ساخته است
.
در فرهنگ زنستیز رایج میان اغلب مردان آن دوران این آیه به توصیف برخی اندیشمندان برای خودش انقلابی بود. برای بسیاری از آن مردان سخت بود که این ارزش ایمانی و انسانی برابر را بپذیرند. برای زنانی که به ارث میرسیدند و حالا حق سهمالارث پیدا کرده بودند، در روابط خانوادگی ستم میدیدند و دم بر نمیآوردند و حالا تا حدی آزادی و حق شکایت از رسوم ظالمانه را برای خود مفروض میدانستند و از همه بالاتر، در وقت احساسِ خطاب نشدن مستقیم وحیانی، جسارت پرسش از چرایی آن را یافته بودند.
این آیۀ خاص و سبب نزول جالب توجه آن در گفتمان سنتی رایج جهان اسلام کمتر مبنای تفسیر قرار گرفته است. اما گاهی هم از سوی برخی همچون اسما بارلاس و همقطاران او در جریانهای نوگرا و فمنیستیی مسلمان، این آیه محل توجه و مبنای نظر بوده است. اسما بارلاس اندیشمند پاکستانی-آمریکایی، مدیر مرکز مطالعات فرهنگی، نژادی و قومی دانشکده علوم سیاسی کالج اِتاکای نیویورک است که حوزه تألیفی و پژوهشی او علوم سیاسی، مطالعات قرآنی و هرمنوتیک و زنان است.
بارلاس در کتاب زنان مومن در اسلام: بازخوانی تفاسیر مردسالارانۀ قرآن "Believing Women" in Islam: Unreading Patriarchal Interpretations of the Qur'an مشخصاً به این آیه میپردازد و آن را از جمله شاخصترین مواردی میداند که با استناد به آن میتوان اهتمام قرآن و پیامبر به مطالبات زنان را نتیجهگیری کرد. بارلاس معتقد است که مطالبهگری امسلمه و اعتنای وحیانیِ قرآن برای مومنان درسهای بسیار بیپایان و قانعکننده دارد. از نظر بارلاس نکتهٔ درسآموز پرسش امسلمه و برخی از دیگر زنان معاصر پیامبر این است: پرسشگری آنان که البته حاصل گشودگی و شنوایی پیامبر است، ظاهراً پاسخگویی تاییدآمیز الاهی را دربرداشته است و این واقعیت نشان میدهد که گاهی برای یک مواجههٔ معنادار با خداوند، روح پرسشگریِ انتقادی ضرورت دارد.
پیامد تفسیری و قرآنشناسانهٔ پرسش امسلمه و پاسخگوییِ وحیانی هم به نظر اسما بارلاس این است که کشف برخی از آیات و نشانههای خداوند مستلزم مواجههٔ انتقادی و عقلانیِ بندگان است و اگر چنین مواجهۀ به رسمیت شناختهشدهای وجود نداشته باشد، برخی از آیات و پیامهای الاهی پنهان میماند. بارلاس تاکید میکند که قرآن در حقیقت خواهان پرورش چنین روحیهٔ انتقادی و عقلانی از سوی همهٔ مسلمانان در نسبت با آیات الاهی است. همچنین داستان امسلمه و پرسشهای مشابه مطرحشده از سوی برخی از زنان مسلمان و سرکوب و طردنشدن آنها تا حد انعکاس در آیات قرآن، نشان میدهد عقل و ایمان ضرورتاً با همدیگر ناسازگار نیستند.
#یادداشت
@Hamesh1
زنِ پخته، صاحبنظر و با ذکاوتِ پیامبر بود. پیش میآمد که نزد پیامبر برود و از او سوالات ظریف و دقیق بپرسد. پیامبر هم با گوش همیشه شنوا و پذیرای خود که به گزارش قرآن تا حد طعن آزارگرانه به «أُذُن» (توبه 61) وصف شده است، عادت و آزادی این پرسشگری را در میان همه از جمله همسرانش فراهم کرده بود.
به گزارش تاریخ طبری روزی نزد پیامبر پرسید: چرا در قرآن فقط از مردان یاد شده و از زنان ذکری به میان نیامده؟ پیامبر شبیه چنین موقعیتهایی ساکت ماند و چیزی نگفت و منتظر پاسخ وحیانی شد.
ادامه را تاریخ، از قول خود امّ سلمه روایت کرده است:
از پیامبر پرسیدم چرا قرآن با ما سخن نمیگوید و خطابش همیشه مردان است؟ یک روز بعد از ظهر وقتی مشغول شانهکردن موهایم بودم صدای او را از منبر شنیدم، به سرعت به شانه کردن موهایم خاتمه دادم و به یکی از اتاقها، جایی که بهتر بتوانم بشنوم، دویدم. گوشم را به دیوار چسباندم و شنیدم که پیامبر گفت: ای مردم، خداوند میگوید [آیه 35 سوره احزاب]: مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادتپيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند. او ادامه داد و گفت: خداوند برای همگیشان آمرزش و پاداشی بزرگ آماده ساخته است
.
در فرهنگ زنستیز رایج میان اغلب مردان آن دوران این آیه به توصیف برخی اندیشمندان برای خودش انقلابی بود. برای بسیاری از آن مردان سخت بود که این ارزش ایمانی و انسانی برابر را بپذیرند. برای زنانی که به ارث میرسیدند و حالا حق سهمالارث پیدا کرده بودند، در روابط خانوادگی ستم میدیدند و دم بر نمیآوردند و حالا تا حدی آزادی و حق شکایت از رسوم ظالمانه را برای خود مفروض میدانستند و از همه بالاتر، در وقت احساسِ خطاب نشدن مستقیم وحیانی، جسارت پرسش از چرایی آن را یافته بودند.
این آیۀ خاص و سبب نزول جالب توجه آن در گفتمان سنتی رایج جهان اسلام کمتر مبنای تفسیر قرار گرفته است. اما گاهی هم از سوی برخی همچون اسما بارلاس و همقطاران او در جریانهای نوگرا و فمنیستیی مسلمان، این آیه محل توجه و مبنای نظر بوده است. اسما بارلاس اندیشمند پاکستانی-آمریکایی، مدیر مرکز مطالعات فرهنگی، نژادی و قومی دانشکده علوم سیاسی کالج اِتاکای نیویورک است که حوزه تألیفی و پژوهشی او علوم سیاسی، مطالعات قرآنی و هرمنوتیک و زنان است.
بارلاس در کتاب زنان مومن در اسلام: بازخوانی تفاسیر مردسالارانۀ قرآن "Believing Women" in Islam: Unreading Patriarchal Interpretations of the Qur'an مشخصاً به این آیه میپردازد و آن را از جمله شاخصترین مواردی میداند که با استناد به آن میتوان اهتمام قرآن و پیامبر به مطالبات زنان را نتیجهگیری کرد. بارلاس معتقد است که مطالبهگری امسلمه و اعتنای وحیانیِ قرآن برای مومنان درسهای بسیار بیپایان و قانعکننده دارد. از نظر بارلاس نکتهٔ درسآموز پرسش امسلمه و برخی از دیگر زنان معاصر پیامبر این است: پرسشگری آنان که البته حاصل گشودگی و شنوایی پیامبر است، ظاهراً پاسخگویی تاییدآمیز الاهی را دربرداشته است و این واقعیت نشان میدهد که گاهی برای یک مواجههٔ معنادار با خداوند، روح پرسشگریِ انتقادی ضرورت دارد.
پیامد تفسیری و قرآنشناسانهٔ پرسش امسلمه و پاسخگوییِ وحیانی هم به نظر اسما بارلاس این است که کشف برخی از آیات و نشانههای خداوند مستلزم مواجههٔ انتقادی و عقلانیِ بندگان است و اگر چنین مواجهۀ به رسمیت شناختهشدهای وجود نداشته باشد، برخی از آیات و پیامهای الاهی پنهان میماند. بارلاس تاکید میکند که قرآن در حقیقت خواهان پرورش چنین روحیهٔ انتقادی و عقلانی از سوی همهٔ مسلمانان در نسبت با آیات الاهی است. همچنین داستان امسلمه و پرسشهای مشابه مطرحشده از سوی برخی از زنان مسلمان و سرکوب و طردنشدن آنها تا حد انعکاس در آیات قرآن، نشان میدهد عقل و ایمان ضرورتاً با همدیگر ناسازگار نیستند.
#یادداشت
@Hamesh1
بازاندیشی درباره مسائل زنان و خانواده در ایران معاصر
فاطمه موسوی ویایه
سوال اصلی نشست این است که مسائل اصلی زنان در ایران کدام است، سوال مهمی است و به همان اندازه مهم است که چه کسی میپرسد و چه کسی پاسخ میدهد. قبل از هر چیز میخواهم مروری داشته باشم بر آنچه زنان ایرانی در صد سال اخیر مساله زنان میدانستند و خواهان تغییرش بودند:
▪️در سالهای پس از انقلاب مشروطه، نشریات انجمنهای زنان و همینطور روشنفکران زمانه خواهان آموزش دختران بودند. در شهرهای بزرگ برای پسران مدارس نوین تشکیل شده بود اما مدارس نوین دخترانه با مقاومت سنتگرایان روبرو بود. البته گاهی در نشریات نسوان به حقوق نابرابر و شرایط نامساعد زنان اشاره میشد ولی از یکسو مجال چندانی برای پرداختن به آن نبود و از سوی دیگر این پیشفرض وجود داشت که با آموزش و آگاه شدن زنان میتوانند در مناسبات خانوادگی و ایفای نقش همسری و مادری جایگاه بهتری کسب میکنند. استناد به ارزش تعلیم در قرآن و حدیث باعث اقناع بخشی از مخاطبان میشد.
▪️دولت پهلوی در فرایند توسعه آمرانه خود آموزش کودکان را در دستور کار قرار داد و بعد از چند دهه اکثریت کودکان شهرنشین ایرانی، دختران و پسران، به آموزش ابتدایی دسترسی پیدا کردند، بار دیگر زمزمه اصلاح قانون خانواده مطرح شد و اولین نقد جدی بر آن کتاب خانم منوچهریان بود که در سال ۱۳۲۸ منتشر شد اما چندان مورد توجه قرار نگرفت. بعد از انقلاب سفید و اعطای حق رای به زنان که فراتر از انتظارات آنان بود، فرصتی فراهم شد که زنان به احزاب سیاسی و مجلس قانونگذاری راه یابند و منوچهریان در جایگاه سناتور قانون خانواده برابر را پیشنهاد کرد که مخالفتهای بسیاری برانگیخت اما فرصتی شد تا پیشنهادات انجمنهای میانهرو مقبول افتد و قانون خانواده ۱۳۴۶ به تصویب برسد که از قدرت مردان در ریاست خانواده کم کرد و به زنان نیز امکان درخواست طلاق اعطا کرد.
▪️در هنگامه انقلاب ۵۷، مساله زنان به حاشیه رفت و زنان چه سنتی چه تحصیلکرده به صف انقلاب پیوسته بودند اما دو قطبی شدن نظام ارزشی جامعه انقلابی خود را ابتدا در مساله زنان نشان داد و دو هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالی که هنوز ماهیت و چگونگی حکومت مشخص نبود، قانون خانواده توسط رهبر انقلاب ملغی شد، چند ماه بعد اندکاندک رعایت حجاب شرعی نیز اجباری شد هرچند به دلیل اینکه مساله اکثریت زنان نبود، اعتراض اندکی برانگیخت.
▪️در رونق دوباره جنبش زنان در دهه هشتاد، کمپین یک میلیون امضاء شکل گرفت که خواهان تغییر قوانین نابرابر برای زنان بود. سرکوب جامعه مدنی و سازمانهای زنان در اواخر دهه هشتاد تا به امروز ادامه یافته است و امکان کنشگری سازمانهای زنان فراهم نیست، اما روز به روز نارضایتی از حجاب اجباری بهخصوص بین نسل جوان پررنگتر شد تا آنجا که جنبش مهسا را اعتراض به حجاب اجباری تلقی می کنند ولی این تقلیلگرایی است، جنبش مهسا فراتر از حق پوشش، اعتراض به نادیده گرفتن عاملیت و حق انتخاب زنان بود.
▪️پس مساله امروز زنان رفتن به استادیوم، حق پوشش اختیاری، داشتن گواهینامه موتورسواری یا شغل دولتی و غیره نیست، همه اینها هست ولی چیزی بنیادیتر وجود دارد. در نهایت آنچه در صد سال گذشته همچنان مساله زنان است، قوانین نابرابرند و مطالبه آنها به رسمیت شناختن حقوق بشر برای زنان است. اگر در انقلاب مشروطه اقلیت اندکی از زنان تحصیلکرده و طبقه اعیان چنین مطالبهای داشتند امروزه اکثریت زنان ایرانی چنین مطالبهای دارند و اساسا تغییرات نهاد خانواده در ایران، الگوی ازدواج و انتظارات از زندگی زناشویی اقتضاء میکند که قانون خانواده نابرابر تغییر کند.
@women_socialproblems
فاطمه موسوی ویایه
سوال اصلی نشست این است که مسائل اصلی زنان در ایران کدام است، سوال مهمی است و به همان اندازه مهم است که چه کسی میپرسد و چه کسی پاسخ میدهد. قبل از هر چیز میخواهم مروری داشته باشم بر آنچه زنان ایرانی در صد سال اخیر مساله زنان میدانستند و خواهان تغییرش بودند:
▪️در سالهای پس از انقلاب مشروطه، نشریات انجمنهای زنان و همینطور روشنفکران زمانه خواهان آموزش دختران بودند. در شهرهای بزرگ برای پسران مدارس نوین تشکیل شده بود اما مدارس نوین دخترانه با مقاومت سنتگرایان روبرو بود. البته گاهی در نشریات نسوان به حقوق نابرابر و شرایط نامساعد زنان اشاره میشد ولی از یکسو مجال چندانی برای پرداختن به آن نبود و از سوی دیگر این پیشفرض وجود داشت که با آموزش و آگاه شدن زنان میتوانند در مناسبات خانوادگی و ایفای نقش همسری و مادری جایگاه بهتری کسب میکنند. استناد به ارزش تعلیم در قرآن و حدیث باعث اقناع بخشی از مخاطبان میشد.
▪️دولت پهلوی در فرایند توسعه آمرانه خود آموزش کودکان را در دستور کار قرار داد و بعد از چند دهه اکثریت کودکان شهرنشین ایرانی، دختران و پسران، به آموزش ابتدایی دسترسی پیدا کردند، بار دیگر زمزمه اصلاح قانون خانواده مطرح شد و اولین نقد جدی بر آن کتاب خانم منوچهریان بود که در سال ۱۳۲۸ منتشر شد اما چندان مورد توجه قرار نگرفت. بعد از انقلاب سفید و اعطای حق رای به زنان که فراتر از انتظارات آنان بود، فرصتی فراهم شد که زنان به احزاب سیاسی و مجلس قانونگذاری راه یابند و منوچهریان در جایگاه سناتور قانون خانواده برابر را پیشنهاد کرد که مخالفتهای بسیاری برانگیخت اما فرصتی شد تا پیشنهادات انجمنهای میانهرو مقبول افتد و قانون خانواده ۱۳۴۶ به تصویب برسد که از قدرت مردان در ریاست خانواده کم کرد و به زنان نیز امکان درخواست طلاق اعطا کرد.
▪️در هنگامه انقلاب ۵۷، مساله زنان به حاشیه رفت و زنان چه سنتی چه تحصیلکرده به صف انقلاب پیوسته بودند اما دو قطبی شدن نظام ارزشی جامعه انقلابی خود را ابتدا در مساله زنان نشان داد و دو هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالی که هنوز ماهیت و چگونگی حکومت مشخص نبود، قانون خانواده توسط رهبر انقلاب ملغی شد، چند ماه بعد اندکاندک رعایت حجاب شرعی نیز اجباری شد هرچند به دلیل اینکه مساله اکثریت زنان نبود، اعتراض اندکی برانگیخت.
▪️در رونق دوباره جنبش زنان در دهه هشتاد، کمپین یک میلیون امضاء شکل گرفت که خواهان تغییر قوانین نابرابر برای زنان بود. سرکوب جامعه مدنی و سازمانهای زنان در اواخر دهه هشتاد تا به امروز ادامه یافته است و امکان کنشگری سازمانهای زنان فراهم نیست، اما روز به روز نارضایتی از حجاب اجباری بهخصوص بین نسل جوان پررنگتر شد تا آنجا که جنبش مهسا را اعتراض به حجاب اجباری تلقی می کنند ولی این تقلیلگرایی است، جنبش مهسا فراتر از حق پوشش، اعتراض به نادیده گرفتن عاملیت و حق انتخاب زنان بود.
▪️پس مساله امروز زنان رفتن به استادیوم، حق پوشش اختیاری، داشتن گواهینامه موتورسواری یا شغل دولتی و غیره نیست، همه اینها هست ولی چیزی بنیادیتر وجود دارد. در نهایت آنچه در صد سال گذشته همچنان مساله زنان است، قوانین نابرابرند و مطالبه آنها به رسمیت شناختن حقوق بشر برای زنان است. اگر در انقلاب مشروطه اقلیت اندکی از زنان تحصیلکرده و طبقه اعیان چنین مطالبهای داشتند امروزه اکثریت زنان ایرانی چنین مطالبهای دارند و اساسا تغییرات نهاد خانواده در ایران، الگوی ازدواج و انتظارات از زندگی زناشویی اقتضاء میکند که قانون خانواده نابرابر تغییر کند.
@women_socialproblems
جنگ کثیف و انسانزدایی از کشتگان
نویسنده ناشناس
آلمان نازی علاوه بر قتلعام یهودیان، نوعی احساس بیتفاوتی هم در مردم نسبت به این مساله ایجاد کرده بود. بیشتر مردم در آلمان دههی سی از اقدامات تبعیضآمیز علیه یهودیان حمایت میکردند. البته نابودسازی یهودیان حتی الامکان دور از چشم مردم آلمان صورت میگرفت اما حتی وقتی اخبار بیشتری درباره کشتار یهودیان به گوششان میرسید ترجیح میدادند دراینباره اطلاع نداشته باشند. به عبارتی، نازیها از یهودیانی که میکشتند انسانزدایی کرده بودند
انسانزدایی از کشتهشدگان در جنگ میان حماس و اسرائیل، یادآور عملکرد نازیهاست. وقتی از "زبان پاکیزه" برای توصیف جنگ کثیف استفاده میشود، وقتی رسانهها به سادگی از "تخلیه" مناطق مسکونی در مناطق جنگی مینویسند حال آنکه منظور "آواره شدن" مردم بیدفاع است، وقتی از عبارت "سپر دفاعی" به کرات استفاده میشود و منظور مردم بیپناهی هستند که در بحبوبه جنایتهای اسرائیل و حماس واماندهاند، وقتی از "پاکسازی" به جای "قتلعام" استفاده میشود، وقتی خبر کشته شدن سران و سردارها و مقامات از جمله سیدحسن نصرالله با جزئیات منتشر میشود اما ارتش اسرائیل در پاسخ به سوالها درباره تعداد افراد عادی کشته شده در جنگها آمار دقیق در اختیار ندارد، وقتی بنیادگرایی اسلامی از یک سو، و راست افراطی اسرائیل از سوی دیگر قربانیان بسیار میگیرند و گفتمانی را شکل دادهاند که بر اساس آن انسان بودن کشتهشدگان فارغ از جنبههای سیاسی یا نظامی اهمیتی ندارد، وقتی افکار عمومی جهان و به ویژه ایرانیان برای مبارزه با دیکتاتوری و ظلم به جنگ و کشتار مردم بی دفاع رضایت داده و با بیتفاوتی میگویند که برای از بین بردن خامنهای چارهای جز جنگ آن هم از سوی اسرائیل نیست، وقتی بسیاری در برابر کشتار کودکان در جنگ شانه بالا میاندازند و میگویند: جنگ است دیگر، وقتی "صلحطلبی" یک ناسزا شده و ما را به خاطر صلحطلب بودن دچار شرم میکنند؛ اینها آیا نشانههای رشد فاشیسم نیست؟ و فاشیسم از مسیر دمکراسی نمیگذرد، و فاشیسم در خودش جز "دیگریسازی" و "پاکسازی" و حذف و کشتار و جنایت چیز دیگری ندارد، و فاشیسم امروز از رگ گردن به ما نزدیکتر شده است.
ما نمیتوانیم خواستار آزادی باشیم اما در برابر افغانستیزی گسترده در ایران بیتفاوت بمانیم، نمیتوانیم مدعی مبارزه با ظلم و ستم حکومت ایران باشیم اما به دامن اسرائیل پناه ببریم، نمی توانیم برای نجات انسانها در جامعه ایران، از مردمی دیگر انسانزدایی کنیم و به کشته شدن آنها بیتفاوت باشیم. نمیتوانیم برای مبارزه با دیکتاتوری، به فاشیسم مسلح شویم!
منبع
نویسنده ناشناس
آلمان نازی علاوه بر قتلعام یهودیان، نوعی احساس بیتفاوتی هم در مردم نسبت به این مساله ایجاد کرده بود. بیشتر مردم در آلمان دههی سی از اقدامات تبعیضآمیز علیه یهودیان حمایت میکردند. البته نابودسازی یهودیان حتی الامکان دور از چشم مردم آلمان صورت میگرفت اما حتی وقتی اخبار بیشتری درباره کشتار یهودیان به گوششان میرسید ترجیح میدادند دراینباره اطلاع نداشته باشند. به عبارتی، نازیها از یهودیانی که میکشتند انسانزدایی کرده بودند
انسانزدایی از کشتهشدگان در جنگ میان حماس و اسرائیل، یادآور عملکرد نازیهاست. وقتی از "زبان پاکیزه" برای توصیف جنگ کثیف استفاده میشود، وقتی رسانهها به سادگی از "تخلیه" مناطق مسکونی در مناطق جنگی مینویسند حال آنکه منظور "آواره شدن" مردم بیدفاع است، وقتی از عبارت "سپر دفاعی" به کرات استفاده میشود و منظور مردم بیپناهی هستند که در بحبوبه جنایتهای اسرائیل و حماس واماندهاند، وقتی از "پاکسازی" به جای "قتلعام" استفاده میشود، وقتی خبر کشته شدن سران و سردارها و مقامات از جمله سیدحسن نصرالله با جزئیات منتشر میشود اما ارتش اسرائیل در پاسخ به سوالها درباره تعداد افراد عادی کشته شده در جنگها آمار دقیق در اختیار ندارد، وقتی بنیادگرایی اسلامی از یک سو، و راست افراطی اسرائیل از سوی دیگر قربانیان بسیار میگیرند و گفتمانی را شکل دادهاند که بر اساس آن انسان بودن کشتهشدگان فارغ از جنبههای سیاسی یا نظامی اهمیتی ندارد، وقتی افکار عمومی جهان و به ویژه ایرانیان برای مبارزه با دیکتاتوری و ظلم به جنگ و کشتار مردم بی دفاع رضایت داده و با بیتفاوتی میگویند که برای از بین بردن خامنهای چارهای جز جنگ آن هم از سوی اسرائیل نیست، وقتی بسیاری در برابر کشتار کودکان در جنگ شانه بالا میاندازند و میگویند: جنگ است دیگر، وقتی "صلحطلبی" یک ناسزا شده و ما را به خاطر صلحطلب بودن دچار شرم میکنند؛ اینها آیا نشانههای رشد فاشیسم نیست؟ و فاشیسم از مسیر دمکراسی نمیگذرد، و فاشیسم در خودش جز "دیگریسازی" و "پاکسازی" و حذف و کشتار و جنایت چیز دیگری ندارد، و فاشیسم امروز از رگ گردن به ما نزدیکتر شده است.
ما نمیتوانیم خواستار آزادی باشیم اما در برابر افغانستیزی گسترده در ایران بیتفاوت بمانیم، نمیتوانیم مدعی مبارزه با ظلم و ستم حکومت ایران باشیم اما به دامن اسرائیل پناه ببریم، نمی توانیم برای نجات انسانها در جامعه ایران، از مردمی دیگر انسانزدایی کنیم و به کشته شدن آنها بیتفاوت باشیم. نمیتوانیم برای مبارزه با دیکتاتوری، به فاشیسم مسلح شویم!
منبع
Forwarded from Aasoo - آسو
روزهای سربی؛ خاطرات اردوگاه سفیدسنگ 🔻
✍️ روزهای سربی خاطرات یونس حیدری است، یکی از جانبهدربردگان اردوگاه مهاجران آوارهی افغانستانی در اواخر دههی ۱۳۷۰ در ایران: «اردوگاه سفیدسنگ». اردوگاهی که هنوز در شهرستان فریمان دایر است و گذرگاهی است برای اخراج افغانستانیهای ساکن ایران و راندن آنان به افغانستان.
✍️ روزهای سربی روزنوشتی است که یونس حیدری، از زمان ورودش به قرنطینهی اردوگاه سفیدسنگ، نوشتن آن را روی برگههای پاکت سیگار آغاز کرد؛ بعد از انتقال به کمپ ۲ و خریدن دفترچهای چهلبرگ آن را بازنویسی کرد؛ و تا زمان خروجش از اردوگاه به نوشتن آن ادامه داد. این برگهای سیاه بعدها تایپ شد و در ۱۳۷۹، لابهلای کتابهای کهنه و دستدوم در گوشهای از خیابانی در قم، در قالبی جزوهمانند به دست رهگذرانی رسید که تا آن روز حتی نام سفیدسنگ را هم نشنیده بودند. واقعیت چنان سخت و سرد و بهطرزی غریب آشناست که نیازی به بازیهای ادبی برای ایجاد تأثیرگذاری نیست. روزهای سربی یادآور تمام ستمهای رفته بر مهاجران، بیکاغذان و نادیدهگرفتهشدگان افغانستانی است که سالها نیروی کاری ارزان و استثمارشده بودهاند و هستند و در چشمبرهمزدنی از حق حیات در این خاک محروم شدهاند و میشوند.
✍️ کتاب از بیگاری، نبود امکانات بهداشتی، توهین و تحقیر و شکنجه و ناامنی، سرمازدگی، بیماری، مرگ و ناپدیدشدگی جانهای بیجان زندانیان اردوگاه میگوید. در اینجا آزادی را فقط تبعیض طبقاتی تضمین میکند. بعضی با پول و پارتی قادر به فرار میشوند، اما برخی از بیماری و تنهایی جان به در نمیبرند. در طول سالها هزاران آوارهی افغانستانی نهفقط به سفیدسنگ بلکه به اردوگاه ورامین، اردوگاه خانوادگی محمد رسولالله، نیاتکِ زابل و تل سیاه زاهدان انتقال داده شدهاند و از سرنوشت مرگ و زندگی بسیاری از آنان دیگر خبری در دست نیست. مهاجران افغانستانی دهشت سفیدسنگ را به قیمت جان زیستهاند و هنوز میزیند. اما روایت آنان هنوز، چنانکه باید، به بیرون رخنه نکرده است. درد را تنها با نوشتن میتوان به نسلهای بعد شهادت داد. بیستواندی سال از نوشتن این خاطرات میگذرد و اتفاقی ناگهان مرا در زمان و مکانی دور به این کتاب پیوند میدهد. با نویسنده تماس میگیرم و قبول میکند که کتاب منتشر شود. برایم مینویسد: «مهم این است که تصاویر پر از رنج برای نسلهای بعدی ماندگار شود و آنها به آنچه ما کشیدیم آشنا باشند؛ نسلی که هیچ وطنی ندارد و هنوز هم نداریم.»
خواندن روزهای سربی برای فارسیزبانان ایرانیتبار نه وظیفهای اخلاقی و انسانی بلکه وظیفهای سیاسی و اجتماعی است، چراکه نه زندگان بلکه مردگان ما هم در امان نبوده و نیستند.
@NashrAasoo 💭
✍️ روزهای سربی خاطرات یونس حیدری است، یکی از جانبهدربردگان اردوگاه مهاجران آوارهی افغانستانی در اواخر دههی ۱۳۷۰ در ایران: «اردوگاه سفیدسنگ». اردوگاهی که هنوز در شهرستان فریمان دایر است و گذرگاهی است برای اخراج افغانستانیهای ساکن ایران و راندن آنان به افغانستان.
✍️ روزهای سربی روزنوشتی است که یونس حیدری، از زمان ورودش به قرنطینهی اردوگاه سفیدسنگ، نوشتن آن را روی برگههای پاکت سیگار آغاز کرد؛ بعد از انتقال به کمپ ۲ و خریدن دفترچهای چهلبرگ آن را بازنویسی کرد؛ و تا زمان خروجش از اردوگاه به نوشتن آن ادامه داد. این برگهای سیاه بعدها تایپ شد و در ۱۳۷۹، لابهلای کتابهای کهنه و دستدوم در گوشهای از خیابانی در قم، در قالبی جزوهمانند به دست رهگذرانی رسید که تا آن روز حتی نام سفیدسنگ را هم نشنیده بودند. واقعیت چنان سخت و سرد و بهطرزی غریب آشناست که نیازی به بازیهای ادبی برای ایجاد تأثیرگذاری نیست. روزهای سربی یادآور تمام ستمهای رفته بر مهاجران، بیکاغذان و نادیدهگرفتهشدگان افغانستانی است که سالها نیروی کاری ارزان و استثمارشده بودهاند و هستند و در چشمبرهمزدنی از حق حیات در این خاک محروم شدهاند و میشوند.
✍️ کتاب از بیگاری، نبود امکانات بهداشتی، توهین و تحقیر و شکنجه و ناامنی، سرمازدگی، بیماری، مرگ و ناپدیدشدگی جانهای بیجان زندانیان اردوگاه میگوید. در اینجا آزادی را فقط تبعیض طبقاتی تضمین میکند. بعضی با پول و پارتی قادر به فرار میشوند، اما برخی از بیماری و تنهایی جان به در نمیبرند. در طول سالها هزاران آوارهی افغانستانی نهفقط به سفیدسنگ بلکه به اردوگاه ورامین، اردوگاه خانوادگی محمد رسولالله، نیاتکِ زابل و تل سیاه زاهدان انتقال داده شدهاند و از سرنوشت مرگ و زندگی بسیاری از آنان دیگر خبری در دست نیست. مهاجران افغانستانی دهشت سفیدسنگ را به قیمت جان زیستهاند و هنوز میزیند. اما روایت آنان هنوز، چنانکه باید، به بیرون رخنه نکرده است. درد را تنها با نوشتن میتوان به نسلهای بعد شهادت داد. بیستواندی سال از نوشتن این خاطرات میگذرد و اتفاقی ناگهان مرا در زمان و مکانی دور به این کتاب پیوند میدهد. با نویسنده تماس میگیرم و قبول میکند که کتاب منتشر شود. برایم مینویسد: «مهم این است که تصاویر پر از رنج برای نسلهای بعدی ماندگار شود و آنها به آنچه ما کشیدیم آشنا باشند؛ نسلی که هیچ وطنی ندارد و هنوز هم نداریم.»
خواندن روزهای سربی برای فارسیزبانان ایرانیتبار نه وظیفهای اخلاقی و انسانی بلکه وظیفهای سیاسی و اجتماعی است، چراکه نه زندگان بلکه مردگان ما هم در امان نبوده و نیستند.
@NashrAasoo 💭
آسو
روزهای سربی؛ خاطرات اردوگاه سفیدسنگ
«روزهای سربی» روزنوشتهای یونس حیدری است از زندگی در اردوگاه سفیدسنگ در اواخر دههی ۱۳۷۰ در ایران. این اردوگاه که هنوز در شهرستان فریمان دایر است، گذرگاهی است برای اخراج و بازگرداندن افغانستانیهای ساکن ایران به افغانستان. «روزهای سربی» یادآور تمام ستمهای…
اشاراتی گذرا درباره تجاوز جنسی
فاطمه موسوی ویایه
▪️بنابر باور مردسالارانه میل جنسی مرد مهارناپذیر و خشن قلمداد و زن مسئول حفظ اخلاق جنسی مردان محسوب میشود، از این رو وقتی زنی مورد آزار جنسی قرار میگیرد فرض میشود و به صراحت گفته میشود لابد زن کاری کرده یا حرفی زده، یک لبخند کج، طره رهای مو یا لباس چشمگیر داشته که در معرض آزار مرد قرار گرفته است. حتما خودش میخواسته است و مرد را برانگیخته است. در نهایت با مرد آزارگر مدارا میکنند؛ خشونت او را معمولی جلوه داده یا کوچک میشمارند و در نهایت قربانی گناهکار دانسته و سرزنش میشود. تحقیقات دهه اخیر نشان میدهد حتی در اروپا این فرهنگ قربانی نکوهی باعث شده نیمی از قربانیان تجاوز آن را گزارش نکنند.
▪️حتی وقتی تجاوز به صورت خشن و از سوی افراد غریبه در خیابان رخ میدهد افرادی با رویکرد عقل سلیم میگویند اشتباه زن بوده است که در جای خلوت و تاریک تردد داشته است. ایراد رویکرد عقل سلیم این است که خشونت مردانه را طبیعی و مهارناپذیر محسوب میکند. اگر در خیابان مورد قاپزنی موبایل قرار بگیرید حتی اگر کسی بگوید «نباید موبایل را دستت میگرفتی» در نهایت فرد موبایلقاپ را به عنوان دزد و مجرم میبینند، پس چرا وقتی زنی در خیابان مورد تعرض قرار میگیرد کسی مرد آزارگر را مجرم نمیبیند و به جایش از زن میپرسد آنجا چه میکرده؟ زمان آن است که درباره مسئولیت مردان سخن بگوییم، به تربیت پسران بکوشیم.
▪️چرا زنان قربانی آزار جنسی سرزنش میشوند؟ گذشته از ترفندهای مردسالاری که همیشه مردان را مبرا و زنان را مجرم قلمداد میکند؛ یک خطای شناختی نیز وجود دارد: نیاز ما به باور جهان عادلانه و اینکه اتفاقات بد دلیلی دارند و برای آدمهای خوب اتفاق نمیافتد. قربانی را سرزنش کنیم چون میخواهیم باور کنیم امکان ندارد برای من اتفاق بیفتد. که لابد قربانی کاری کرده که گرفتار چنین رنجی شده ولی من مواظب و هوشیارم.
▪️در قوانین ایران با وجود پیشبینی مجازات سنگین اعدام برای متجاوز، شیوه رسیدگی به دعاوی تجاوز و نحوه اثبات آن (شهادت چهار مرد عادل) و رویههای دادرسی، امکان طرح دعوی تجاوز را مشکل ساخته است. قوانین دیگری که بر ضوابط پوشش زنان و گسترش عفاف در جامعه تأکید دارند، به طور ضمنی عامل وقوع آزار جنسی را اغواگری زنان و عدم رعایت معیارهای حجاب توسط آنان قلمداد میکنند. در نتیجه انتظار میرود سکوت قربانیان در ایران بسیار بیشتر باشد (چند برابر میانگین جهانی) و شواهد نشان میدهد نکوهش قربانی و عدم جدیت در رسیدگی به دعاوی تجاوز فضای امنی برای متجاوز به وجود آورده تا بر تعداد قربانیان خود بیافزایند (کیوان امام وردی به تجاوز به سیصد زن متهم شد).
▪️در پایان پیشنهاد میکنم رمان «شنای شبانه» را بخوانید، در مورد اینکه چطور سرزنش قربانی منجر به سکوت او و رنج بیشتر میشود و رسیدگی قضایی به یک پرونده تجاوز و جرمی که در خلوت دونفره رخ داده تا چه حد مشکل است. البته داستان در آمریکا اتفاق میافتد، در ایران نظام حقوقی ما در رسیدگی به این دست پروندهها به شدت از ادبیات حقوقی جهان عقب است.
@women_socialproblems
فاطمه موسوی ویایه
▪️بنابر باور مردسالارانه میل جنسی مرد مهارناپذیر و خشن قلمداد و زن مسئول حفظ اخلاق جنسی مردان محسوب میشود، از این رو وقتی زنی مورد آزار جنسی قرار میگیرد فرض میشود و به صراحت گفته میشود لابد زن کاری کرده یا حرفی زده، یک لبخند کج، طره رهای مو یا لباس چشمگیر داشته که در معرض آزار مرد قرار گرفته است. حتما خودش میخواسته است و مرد را برانگیخته است. در نهایت با مرد آزارگر مدارا میکنند؛ خشونت او را معمولی جلوه داده یا کوچک میشمارند و در نهایت قربانی گناهکار دانسته و سرزنش میشود. تحقیقات دهه اخیر نشان میدهد حتی در اروپا این فرهنگ قربانی نکوهی باعث شده نیمی از قربانیان تجاوز آن را گزارش نکنند.
▪️حتی وقتی تجاوز به صورت خشن و از سوی افراد غریبه در خیابان رخ میدهد افرادی با رویکرد عقل سلیم میگویند اشتباه زن بوده است که در جای خلوت و تاریک تردد داشته است. ایراد رویکرد عقل سلیم این است که خشونت مردانه را طبیعی و مهارناپذیر محسوب میکند. اگر در خیابان مورد قاپزنی موبایل قرار بگیرید حتی اگر کسی بگوید «نباید موبایل را دستت میگرفتی» در نهایت فرد موبایلقاپ را به عنوان دزد و مجرم میبینند، پس چرا وقتی زنی در خیابان مورد تعرض قرار میگیرد کسی مرد آزارگر را مجرم نمیبیند و به جایش از زن میپرسد آنجا چه میکرده؟ زمان آن است که درباره مسئولیت مردان سخن بگوییم، به تربیت پسران بکوشیم.
▪️چرا زنان قربانی آزار جنسی سرزنش میشوند؟ گذشته از ترفندهای مردسالاری که همیشه مردان را مبرا و زنان را مجرم قلمداد میکند؛ یک خطای شناختی نیز وجود دارد: نیاز ما به باور جهان عادلانه و اینکه اتفاقات بد دلیلی دارند و برای آدمهای خوب اتفاق نمیافتد. قربانی را سرزنش کنیم چون میخواهیم باور کنیم امکان ندارد برای من اتفاق بیفتد. که لابد قربانی کاری کرده که گرفتار چنین رنجی شده ولی من مواظب و هوشیارم.
▪️در قوانین ایران با وجود پیشبینی مجازات سنگین اعدام برای متجاوز، شیوه رسیدگی به دعاوی تجاوز و نحوه اثبات آن (شهادت چهار مرد عادل) و رویههای دادرسی، امکان طرح دعوی تجاوز را مشکل ساخته است. قوانین دیگری که بر ضوابط پوشش زنان و گسترش عفاف در جامعه تأکید دارند، به طور ضمنی عامل وقوع آزار جنسی را اغواگری زنان و عدم رعایت معیارهای حجاب توسط آنان قلمداد میکنند. در نتیجه انتظار میرود سکوت قربانیان در ایران بسیار بیشتر باشد (چند برابر میانگین جهانی) و شواهد نشان میدهد نکوهش قربانی و عدم جدیت در رسیدگی به دعاوی تجاوز فضای امنی برای متجاوز به وجود آورده تا بر تعداد قربانیان خود بیافزایند (کیوان امام وردی به تجاوز به سیصد زن متهم شد).
▪️در پایان پیشنهاد میکنم رمان «شنای شبانه» را بخوانید، در مورد اینکه چطور سرزنش قربانی منجر به سکوت او و رنج بیشتر میشود و رسیدگی قضایی به یک پرونده تجاوز و جرمی که در خلوت دونفره رخ داده تا چه حد مشکل است. البته داستان در آمریکا اتفاق میافتد، در ایران نظام حقوقی ما در رسیدگی به این دست پروندهها به شدت از ادبیات حقوقی جهان عقب است.
@women_socialproblems
Telegram
معتاد کتاب
جنایی ۱۵- شنای شبانه
داستان «شنای شبانه» نوشته مگان گلدین دومین اثر اوست و تم جنایی/معمایی دارد، ریچل سازنده پادکستهای جنایی برای فصل جدید کارش گزارش دادگاه رسیدگی به پرونده تجاوز را انتخاب کرده و به شهر کوچک ساحلی نیاپولیس آمده است. ریچل همزمان با ورود…
داستان «شنای شبانه» نوشته مگان گلدین دومین اثر اوست و تم جنایی/معمایی دارد، ریچل سازنده پادکستهای جنایی برای فصل جدید کارش گزارش دادگاه رسیدگی به پرونده تجاوز را انتخاب کرده و به شهر کوچک ساحلی نیاپولیس آمده است. ریچل همزمان با ورود…
Forwarded from بهمن دارالشفایی
حدیث بیرانوند (که دیروز خبر قبولی دختری از روستاهای دورافتاده خرمآباد رو داده بود):
«ملت راه افتادن به تحقیر کردن که تاریخ قبول شدن هم مگه خوشحالی داره؟!
خوشحالم که درکی از هفت سال پشت کنکور موندن صرفاً برای ورود به دانشگاه رو ندارید و نمیدونید همین مهاجرت از یک روستای دورافتاده به شهر برای یه دختر در جامعهی سنتی روستا چقدر بزرگه و مسیر زندگیش رو عوض میکنه.»
اعظم بهرامی:
«یک روایت که خیلی شخصی بود ولی لازم شد اینجا بنویسم. حدو ۱۵ سال پیش یکی از دفعاتی که وسایل و کیف و کفشهایم را به جایی برای نیازمندان هدیه کرده بودم دیدم زنگ زدن و گفتن یک خانم شماره و راه تماسی با شما میخواهد. منم گفتم باشه قراری باهاش گذاشتم و دیدم با یک دختر نوجوان و دو تا بچه کوچک آمد. گفت من توی جیب یک کیف شما این انگشتر طلا را پیدا کردم. درست میگفت من اصلا به هوای این بودم از جیبم افتاده و گم شده. ازش یک عالمه تشکر کردم و گفتم چطور جبران کنم. گفت ببین من زن عموی این دخترم. این پدر مرده پیش ماست و عمویش میخواهد عروسش کنه نامزدش یک معتاد دزد و عوضی اگر این بچه کنکور قبول بشه و بره دانشگاه زندگیش عوض میشه. ما سواد و پول نداریم بیا به این بچه کمک کن. خلاصه کنم برایش حامی پیدا کردیم و خودمم مرتب برای کتاب و کلاس حمایتش کردن تا زبان عربی فردوسی قبول شد. تو طول تحصیلم کم و بیش کمک ماها را داشت. زندگیش واقعا عوض شد و من مطمئنم با محبتی که اون زن عمو کرد باز خود اون دختر جوان که معلم شد حامی عموزاده های خودش خواهد بود. توانمند کردن زنان در پروژه های مختلف در کشورهایی مثل اندونزی و فیلیپین، تانزانیا تاثیر عمیق آگاهی بر زندگی و سلامت کودکان و سالمندان را نشان داد.»
.
«ملت راه افتادن به تحقیر کردن که تاریخ قبول شدن هم مگه خوشحالی داره؟!
خوشحالم که درکی از هفت سال پشت کنکور موندن صرفاً برای ورود به دانشگاه رو ندارید و نمیدونید همین مهاجرت از یک روستای دورافتاده به شهر برای یه دختر در جامعهی سنتی روستا چقدر بزرگه و مسیر زندگیش رو عوض میکنه.»
اعظم بهرامی:
«یک روایت که خیلی شخصی بود ولی لازم شد اینجا بنویسم. حدو ۱۵ سال پیش یکی از دفعاتی که وسایل و کیف و کفشهایم را به جایی برای نیازمندان هدیه کرده بودم دیدم زنگ زدن و گفتن یک خانم شماره و راه تماسی با شما میخواهد. منم گفتم باشه قراری باهاش گذاشتم و دیدم با یک دختر نوجوان و دو تا بچه کوچک آمد. گفت من توی جیب یک کیف شما این انگشتر طلا را پیدا کردم. درست میگفت من اصلا به هوای این بودم از جیبم افتاده و گم شده. ازش یک عالمه تشکر کردم و گفتم چطور جبران کنم. گفت ببین من زن عموی این دخترم. این پدر مرده پیش ماست و عمویش میخواهد عروسش کنه نامزدش یک معتاد دزد و عوضی اگر این بچه کنکور قبول بشه و بره دانشگاه زندگیش عوض میشه. ما سواد و پول نداریم بیا به این بچه کمک کن. خلاصه کنم برایش حامی پیدا کردیم و خودمم مرتب برای کتاب و کلاس حمایتش کردن تا زبان عربی فردوسی قبول شد. تو طول تحصیلم کم و بیش کمک ماها را داشت. زندگیش واقعا عوض شد و من مطمئنم با محبتی که اون زن عمو کرد باز خود اون دختر جوان که معلم شد حامی عموزاده های خودش خواهد بود. توانمند کردن زنان در پروژه های مختلف در کشورهایی مثل اندونزی و فیلیپین، تانزانیا تاثیر عمیق آگاهی بر زندگی و سلامت کودکان و سالمندان را نشان داد.»
.
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
حق خواسته شدن،دوست داشته شدن،مراقبت شدن...
فاطمه علمدار
۱/در دنیایی که ما زندگی میکنیم،همه میدانند که میشود از بارداری جلوگیری کرد و به همین دلیل هم پدیده"احساس گناه والدین در برابر فرزندان"و اجازه داشتن فرزندان برای اینکه روزی از آنها بپرسند:چرا من را به این دنیا آوردی؟پدیده عصر ماست.تا پیش از این فرزند داشتن امری طبیعی بود و خواست خدا و نه نتیجه انتخاب یا اشتباه والدین.اینها را"رولو می"در کتاب"عشق و اراده"میگوید و بعد توضیح مبسوطی میدهد راجع به احساس گناه و عذاب وجدان و مسئولیت پذیری افراطی و شرم همیشگی والدین در قبال فرزندانشان در دنیای جدید.و من به جایگاه زنان در این روایت فکر میکنم در دنیایی که همزمان با ابداع وسایل پیشگیری از بارداری،هنوز آنقدر مردسالارانه است که زنان بسیاری در چارچوب خانواده از ترس طلاق داده شدن یا ازدواج مجدد شوهر یا تلخ شدن زندگی مشترک،با نارضایتی تن به بارداری میدهند و زنان بسیار دیگری خارج از چارچوب خانواده،به اشتباه باردار میشوند و به خاطر ممنوعیت پایان خودخواسته بارداری،اجازه جبران آن اشتباه را پیدا نمیکنند.نتیجه آن اعمال قدرت شوهرانه و آن بسته بودن راه کاهش هزینه های یک وضعیت اشتباه،به هرحال به دنیا آمدن نوزادی است که انسان است.
۲/روی کاغذ رسیدگی به نوزاد سالم،چند دستور کار ساده دارد.روی ساعت پوشکش را عوض میکنی،شیر میخورد،بادگلو میزند و غیره.ولی بچه آدمیزاد برخلاف پو و تام و بقیه شخصیتهای دنیای بازی،وقتی همه لیست نیازهایش برآورده شد و تیک خورد،یکهو پر از ستاره و شادی نمیشود و به خوابی عمیق فرو نمیرود بلکه بسیار محتمل است که ساعتها بی تاب باشد و آرامش را از خانه بگیرد بدون اینکه روی کاغذ کاری برای ساکت کردنش نوشته شده باشد و تفاوت "رسیدگی" و "مراقبت" در همین نقطه برجسته میشود.نقطه استیصال در برابر صدای نوزاد!مراقبت یعنی رسیدگی توام با توجه و صبر و عشق.اینکه برای تیک زدن لیست کارها عجله نداشته باشی و وقت شیرخوردنش بتوانی به چشمهایش که نگاهت میکنند نگاه کنی و اجازه دهی انگشتت را با همه انگشتانش بگیرد و به صدای نفسهایش گوش کنی و خیالش را راحت کنی که"هستی".این همان نقطه مراقبتگری است که والدین در دنیای شلوغ امروز،یا حوصله رسیدن و توقف در آن را ندارند و یا آنقدر زیاد در آن متوقف میشوند که آسیب زننده میشود.اینکه به آنکه مراقبش هستی بباورانی که کنارش هستی و میتواند با اطمینان از بودن تو،احساس امنیت کند و دلش گرم باشد و خیالش راحت و"در عین حال"خودت را هم یادت نرود و"در عین حال"این بودن همیشگی ات آنقدر افراطی نشود که استقلال او را ازش بگیرد.اینهاست که مراقبت از نوزاد آدم را متفاوت میکند از کارهای مکانیکی که میشود با برنامه ریزی دقیق!برون سپاری کرد یا به دوش فرزند بزرگتر گذاشت یا گمان کرد که به حکم طبیعت بچه ها بزرگ میشوند مثل همه ما که بالاخره بزرگ شدیم!
۳/فرزند انسان،انسان است و حق دارد خواسته شود،دوست داشته شود،مراقبت شود و کسانی در این دنیا باشند که برایشان مهم باشد خیالش را راحت کنند که دنیا جای امنی است و میشود روی آنها حساب کرد.فرزند انسان یک عدد نیست که دولتها به نرخ جمعیتشان اضافه کنند و یا روحانیون با آن بشارت ثواب به مردمان بدهند و مردسالاران قدرتشان بر زنان را به رخ بکشند.انسان بودن نوزاد انسان را اگر باور کنیم و حقوقش را،میفهمیم چرا رضایت زنان برای شروع بارداری مهم است و چرا اختیار پایان خودخواسته آن باید دست همان زنانی باشد که دارند یک لخته خون را در وجودشان تبدیل به آدم میکنند و نه هیچکس دیگر.زنی که روز به روز دارد روند تبدیل به آدم شدن آن موجود درونش را حس میکند باید بتواند تصمیم بگیرد که آیا میخواهد و میتواند حقوق انسانی او را برآورده کند و زندگی محترمانه و سالمی را_چه در دامان خودش چه مراقبت کننده های دیگر_ برایش فراهم کند یا خیر.زنان ماشینهای تولید نسل نیستند،آدمهایی هستند که حسشان و درکشان از آن موجودی که درونشان دارد از یک لخته خون تبدیل به آدم میشود بر خودشان و آن موجود و کیفیت ادامه زندگی هردوشان_هم مادر و هم نوزادی که اگر بارداری پایان داده نشود متولد خواهد شد_اثر میگذارد.
۴/با این نگاه،دختران نوجوانی که در شیطنتی جنسی باردار میشوند،زنانی که در جریان تجاوز باردار میشوند،زنانی که خارج از چارچوب خانواده و حتی در چارچوب خانواده ناخواسته باردار میشوند و تاب تحمل آن فشارهای اجتماعی و تغییرات هورمونی و جسمی و روانی و غیره را ندارند،نباید تاوان آن اشتباه و آن بارداری ناخواسته را با به دنیا آوردن فرزندی که محکوم است رنج مراقبت کننده نداشتن را از ابتدای حیات به دوش بکشد،بدهند.آن آدم یک عدد نیست در تملک نرخ جمعیت دولتها،یک ثواب نیست در تملک روحانیون و ابزار اعمال قدرت نیست در تملک مردان! آدم است و محترم و به احترام انسانیت است که زنان باید حق پایان خودخواسته بارداری را داشته باشند
فاطمه علمدار
۱/در دنیایی که ما زندگی میکنیم،همه میدانند که میشود از بارداری جلوگیری کرد و به همین دلیل هم پدیده"احساس گناه والدین در برابر فرزندان"و اجازه داشتن فرزندان برای اینکه روزی از آنها بپرسند:چرا من را به این دنیا آوردی؟پدیده عصر ماست.تا پیش از این فرزند داشتن امری طبیعی بود و خواست خدا و نه نتیجه انتخاب یا اشتباه والدین.اینها را"رولو می"در کتاب"عشق و اراده"میگوید و بعد توضیح مبسوطی میدهد راجع به احساس گناه و عذاب وجدان و مسئولیت پذیری افراطی و شرم همیشگی والدین در قبال فرزندانشان در دنیای جدید.و من به جایگاه زنان در این روایت فکر میکنم در دنیایی که همزمان با ابداع وسایل پیشگیری از بارداری،هنوز آنقدر مردسالارانه است که زنان بسیاری در چارچوب خانواده از ترس طلاق داده شدن یا ازدواج مجدد شوهر یا تلخ شدن زندگی مشترک،با نارضایتی تن به بارداری میدهند و زنان بسیار دیگری خارج از چارچوب خانواده،به اشتباه باردار میشوند و به خاطر ممنوعیت پایان خودخواسته بارداری،اجازه جبران آن اشتباه را پیدا نمیکنند.نتیجه آن اعمال قدرت شوهرانه و آن بسته بودن راه کاهش هزینه های یک وضعیت اشتباه،به هرحال به دنیا آمدن نوزادی است که انسان است.
۲/روی کاغذ رسیدگی به نوزاد سالم،چند دستور کار ساده دارد.روی ساعت پوشکش را عوض میکنی،شیر میخورد،بادگلو میزند و غیره.ولی بچه آدمیزاد برخلاف پو و تام و بقیه شخصیتهای دنیای بازی،وقتی همه لیست نیازهایش برآورده شد و تیک خورد،یکهو پر از ستاره و شادی نمیشود و به خوابی عمیق فرو نمیرود بلکه بسیار محتمل است که ساعتها بی تاب باشد و آرامش را از خانه بگیرد بدون اینکه روی کاغذ کاری برای ساکت کردنش نوشته شده باشد و تفاوت "رسیدگی" و "مراقبت" در همین نقطه برجسته میشود.نقطه استیصال در برابر صدای نوزاد!مراقبت یعنی رسیدگی توام با توجه و صبر و عشق.اینکه برای تیک زدن لیست کارها عجله نداشته باشی و وقت شیرخوردنش بتوانی به چشمهایش که نگاهت میکنند نگاه کنی و اجازه دهی انگشتت را با همه انگشتانش بگیرد و به صدای نفسهایش گوش کنی و خیالش را راحت کنی که"هستی".این همان نقطه مراقبتگری است که والدین در دنیای شلوغ امروز،یا حوصله رسیدن و توقف در آن را ندارند و یا آنقدر زیاد در آن متوقف میشوند که آسیب زننده میشود.اینکه به آنکه مراقبش هستی بباورانی که کنارش هستی و میتواند با اطمینان از بودن تو،احساس امنیت کند و دلش گرم باشد و خیالش راحت و"در عین حال"خودت را هم یادت نرود و"در عین حال"این بودن همیشگی ات آنقدر افراطی نشود که استقلال او را ازش بگیرد.اینهاست که مراقبت از نوزاد آدم را متفاوت میکند از کارهای مکانیکی که میشود با برنامه ریزی دقیق!برون سپاری کرد یا به دوش فرزند بزرگتر گذاشت یا گمان کرد که به حکم طبیعت بچه ها بزرگ میشوند مثل همه ما که بالاخره بزرگ شدیم!
۳/فرزند انسان،انسان است و حق دارد خواسته شود،دوست داشته شود،مراقبت شود و کسانی در این دنیا باشند که برایشان مهم باشد خیالش را راحت کنند که دنیا جای امنی است و میشود روی آنها حساب کرد.فرزند انسان یک عدد نیست که دولتها به نرخ جمعیتشان اضافه کنند و یا روحانیون با آن بشارت ثواب به مردمان بدهند و مردسالاران قدرتشان بر زنان را به رخ بکشند.انسان بودن نوزاد انسان را اگر باور کنیم و حقوقش را،میفهمیم چرا رضایت زنان برای شروع بارداری مهم است و چرا اختیار پایان خودخواسته آن باید دست همان زنانی باشد که دارند یک لخته خون را در وجودشان تبدیل به آدم میکنند و نه هیچکس دیگر.زنی که روز به روز دارد روند تبدیل به آدم شدن آن موجود درونش را حس میکند باید بتواند تصمیم بگیرد که آیا میخواهد و میتواند حقوق انسانی او را برآورده کند و زندگی محترمانه و سالمی را_چه در دامان خودش چه مراقبت کننده های دیگر_ برایش فراهم کند یا خیر.زنان ماشینهای تولید نسل نیستند،آدمهایی هستند که حسشان و درکشان از آن موجودی که درونشان دارد از یک لخته خون تبدیل به آدم میشود بر خودشان و آن موجود و کیفیت ادامه زندگی هردوشان_هم مادر و هم نوزادی که اگر بارداری پایان داده نشود متولد خواهد شد_اثر میگذارد.
۴/با این نگاه،دختران نوجوانی که در شیطنتی جنسی باردار میشوند،زنانی که در جریان تجاوز باردار میشوند،زنانی که خارج از چارچوب خانواده و حتی در چارچوب خانواده ناخواسته باردار میشوند و تاب تحمل آن فشارهای اجتماعی و تغییرات هورمونی و جسمی و روانی و غیره را ندارند،نباید تاوان آن اشتباه و آن بارداری ناخواسته را با به دنیا آوردن فرزندی که محکوم است رنج مراقبت کننده نداشتن را از ابتدای حیات به دوش بکشد،بدهند.آن آدم یک عدد نیست در تملک نرخ جمعیت دولتها،یک ثواب نیست در تملک روحانیون و ابزار اعمال قدرت نیست در تملک مردان! آدم است و محترم و به احترام انسانیت است که زنان باید حق پایان خودخواسته بارداری را داشته باشند
Forwarded from Critic l مریم نصر
📚
زندگی به من بازگردانده شد
و من اینجا در مقابل زندگی هستم
چونان کسی که به لباسی نگاه میکند
که نمیتواند آن را به تن کند
(شارلوت دلبو، پس از بازگشت از اردوگاه مرگ)
✅ کتاب پسافاجعه نوشته سوزان برایسون، زن فیلسوفی است که به او در مسیر پیادهروی صبحگاهی حمله و تجاوز میشود و به قتل میرسد! سوزان از مرگ حتمی نجات پیدا میکند و ده سال بعد از فاجعه، یعنی در سال 2001 بالاخره موفق میشود روایت همراه با تحلیل خود را از اتفاقی که برایش افتاد منتشر کند. اینکه چطور وقتی «بیشتر از خودش عمر کرده» با خویشتن تازه و ترومای بعد از فاجعه کنار آمده است.
✅پسافاجعه کتاب خوشخوانیست با ترجمه روان که بهسختی میتوانید آن را زمین بگذارید. گرچه بر خشونت جنسی متمرکز است، اما چهره بسیاری از ما یا عزیزان و دوستان یا کسانیکه میشناسیم، با تروماهای ریز و درشت، در آن قابل تشخیص است. آن لحظهای که احساس کردهایم با ما طوری رفتار شده که سزاوارش نیستیم. از تجربه جنگ، خشونت، تجاوز، اسیدپاشی، شکنجه، بازداشت و بازجویی و تحقیرشدن گرفته تا تجربه اخراج از کار، تعرض محارم، ترکشدن توسط والدین یا یار و معشوق. تجربیاتی که باعث شده از خودمان بپرسیم: «نکند که من واقعا بیدارم و این کابوس نیست»
✅کتاب اطمینان میدهد: «شما هرگز مثل قبل نمیشوید، اما میتوانید بهتر از قبل شوید». اعتمادتان به جهان و آدمها نابود میشود، ولی راههایی هست که کمک میکند دوباره و جور دیگری از نو به جهان برگردید: آسیبدیده، حساستر، ولی هشیارتر، پروادارتر و احتمالا اخلاقیتر.
✅برایسون در بخشی از کتاب به ایده «خودمختاری/خودآیینی» در فلسفه اشاره میکند: ایدهای که «من» را منبع کنشگری و انتخاب آزاد میداند. او میگوید این خودِ خودآیین در فاجعه میشکند و خرد میشود. بازمانده از یک فاجعه با خود پیشیناش یکی نیست و نیاز به کمک پزشکان و همراهان همدل دارد تا «خودش را پیدا کند». اون به نفع این ایده زنانهنگر استدلال میکند که «خودمختاری/خودآیینی اساساً وابسته به دیگران است...خودمختاری/خودآیینی کشیدن دیوار دور خود یا اموال خود نیست، بلکه شکل دادن روابطی اساسی با دیگران است». دیگران میتوانند ما را نابود کنند، اما به همان اندازه در آفرینش و استمرار فهم ما از خودمان موثرند...
📚پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود، سوزان جی برایسون، ترجمه امیر صائمی، نشر برج، 1403.
#معرفی_کتاب
@neocritic
زندگی به من بازگردانده شد
و من اینجا در مقابل زندگی هستم
چونان کسی که به لباسی نگاه میکند
که نمیتواند آن را به تن کند
(شارلوت دلبو، پس از بازگشت از اردوگاه مرگ)
✅ کتاب پسافاجعه نوشته سوزان برایسون، زن فیلسوفی است که به او در مسیر پیادهروی صبحگاهی حمله و تجاوز میشود و به قتل میرسد! سوزان از مرگ حتمی نجات پیدا میکند و ده سال بعد از فاجعه، یعنی در سال 2001 بالاخره موفق میشود روایت همراه با تحلیل خود را از اتفاقی که برایش افتاد منتشر کند. اینکه چطور وقتی «بیشتر از خودش عمر کرده» با خویشتن تازه و ترومای بعد از فاجعه کنار آمده است.
✅پسافاجعه کتاب خوشخوانیست با ترجمه روان که بهسختی میتوانید آن را زمین بگذارید. گرچه بر خشونت جنسی متمرکز است، اما چهره بسیاری از ما یا عزیزان و دوستان یا کسانیکه میشناسیم، با تروماهای ریز و درشت، در آن قابل تشخیص است. آن لحظهای که احساس کردهایم با ما طوری رفتار شده که سزاوارش نیستیم. از تجربه جنگ، خشونت، تجاوز، اسیدپاشی، شکنجه، بازداشت و بازجویی و تحقیرشدن گرفته تا تجربه اخراج از کار، تعرض محارم، ترکشدن توسط والدین یا یار و معشوق. تجربیاتی که باعث شده از خودمان بپرسیم: «نکند که من واقعا بیدارم و این کابوس نیست»
✅کتاب اطمینان میدهد: «شما هرگز مثل قبل نمیشوید، اما میتوانید بهتر از قبل شوید». اعتمادتان به جهان و آدمها نابود میشود، ولی راههایی هست که کمک میکند دوباره و جور دیگری از نو به جهان برگردید: آسیبدیده، حساستر، ولی هشیارتر، پروادارتر و احتمالا اخلاقیتر.
✅برایسون در بخشی از کتاب به ایده «خودمختاری/خودآیینی» در فلسفه اشاره میکند: ایدهای که «من» را منبع کنشگری و انتخاب آزاد میداند. او میگوید این خودِ خودآیین در فاجعه میشکند و خرد میشود. بازمانده از یک فاجعه با خود پیشیناش یکی نیست و نیاز به کمک پزشکان و همراهان همدل دارد تا «خودش را پیدا کند». اون به نفع این ایده زنانهنگر استدلال میکند که «خودمختاری/خودآیینی اساساً وابسته به دیگران است...خودمختاری/خودآیینی کشیدن دیوار دور خود یا اموال خود نیست، بلکه شکل دادن روابطی اساسی با دیگران است». دیگران میتوانند ما را نابود کنند، اما به همان اندازه در آفرینش و استمرار فهم ما از خودمان موثرند...
📚پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود، سوزان جی برایسون، ترجمه امیر صائمی، نشر برج، 1403.
#معرفی_کتاب
@neocritic
Forwarded from مطالعات جنسیت و سکسوالیته
«خشونت جنسی»
مدخل هشتم از دانشنامهٔ «زبانهای سکسوالیته» هر شنبه در کانال کارگروه مطالعات جنسیت و سکسوالیته انجمن انسانشناسی ایران
@AnthropologyOfGender
#Sexual_Violence
#زبانهای_سکسوالیته
#جفری_ویکس
#دانشنامه
#خشونت_جنسی
خواندن متن کامل👉
مدخل هشتم از دانشنامهٔ «زبانهای سکسوالیته» هر شنبه در کانال کارگروه مطالعات جنسیت و سکسوالیته انجمن انسانشناسی ایران
@AnthropologyOfGender
#Sexual_Violence
#زبانهای_سکسوالیته
#جفری_ویکس
#دانشنامه
#خشونت_جنسی
خواندن متن کامل👉
Telegraph
زبانهای سکسوالیته
مفاهیم سکسوالیته (۸) خشونت جنسی Sexual Violence جفری ویکس ترجمه پریسا عروجی خشونت جنسی در طی تاریخ تغییرات زیادی کرده است؛ در فضای پدرسالارانه چنین رفتاری توجیه یا انکار میشود. اما از منظر فمنیسم رادیکال این خشونت جنسی خصیصهای ذاتی مختص به مردان است، که…
رونمایی کتاب
توسعه و ما زنان خاورمیانه
با حضور
دکتر لیلا فلاحتی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی
دکتر فاطمه موسوی ویایه پژوهشگر حوزه زنان و خانواده
دکتر سمیه سادات شفیعی
(گردآوردنده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
کتایون خیری (سردبیر نشر ثالث)
سه شنبه ۲۲ آبان ساعت ۱۸ الی ۲۰
تهران، خیابان شهید سپهبد قرنی خیابان شهید کلانتری شماره ۴۸ شعبه آپ آرتمان (ثالث)، طبقه دوم
.
توسعه و ما زنان خاورمیانه
با حضور
دکتر لیلا فلاحتی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی
دکتر فاطمه موسوی ویایه پژوهشگر حوزه زنان و خانواده
دکتر سمیه سادات شفیعی
(گردآوردنده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
کتایون خیری (سردبیر نشر ثالث)
سه شنبه ۲۲ آبان ساعت ۱۸ الی ۲۰
تهران، خیابان شهید سپهبد قرنی خیابان شهید کلانتری شماره ۴۸ شعبه آپ آرتمان (ثالث)، طبقه دوم
.
زنان و مسائل اجتماعی
رونمایی کتاب توسعه و ما زنان خاورمیانه با حضور دکتر لیلا فلاحتی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی دکتر فاطمه موسوی ویایه پژوهشگر حوزه زنان و خانواده دکتر سمیه سادات شفیعی (گردآوردنده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)…
مروری بر کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه»
مطالعات خاورمیانه بخشی از متون دانشگاهی کشورهای توسعهیافته را به خود اختصاص داده است اما در کشور ما به این مساله چندان پرداخته نشده. ما از همسایگان خود بیخبریم. به زعم من بخشی از این نقصان به ضعف آکادمی در ایران برمیگردد و انجام چنین مطالعاتی نیازمند فاند دولتی است، دلیل مهم دیگر به ملاحظات سیاسی/امنیتی برمیگردد، محقق نمیتواند درباره هرچه میخواهد تحقیق و نتایج آن را به راحتی و بدون دخالت مافوق سیاسی/امنیتی منتشر کند، در نتیجه محافظهکاری پیشه میکند و به چنین موضوعاتی نمیپردازد.
این در حالیاست که در مسیر توسعه نیازمندیم تجربه کشورهای همسایه که دارای پیشینه تاریخی/فرهنگی مشترک هستیم را بشناسیم، در مساله زنان اهمیت مطالعات خاورمیانه دوچندان میشود زیرا کشورهای مسلمان منطقه مانند ما به انحای مختلف گرفتار نابرابری جنسیتی هستند و تجربه آنها در کاهش شکاف جنسیتی در حوزههای مختلف چون اشتغال و مشارکت سیاسی میتواند به کار ما بیاید.
کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه» شروع خوبی برای آشنایی با شرایط زنان در کشورهای همسایه ماست. کتاب در چند مقاله به وضعیت زنان در کشورهای لبنان، عراق، عمان، کویت، امارات، ترکیه و سوریه پرداخته است. مقاله وضعیت زنان در لبنان با تاکید بر چند فرقه بودن کشور لبنان و عدم وجود قانون مدنی یکسان، بخش بزرگی از تصویر کلیشهای درباره سبک زندگی اروپایی و آزادی اجتماعی زنان لبنانی را برایم تصحیح کرد. یکی دیگر از مقالات مجموعه به وضعیت زنان در سوریه درگیر جنگ داخلی پرداخته بود و شرایط زنان درگیر در مناطق جنگزده و زنان مهاجر را در ابعاد مختلف و مفصل بیان میکند و حتی به تاثیر کرونا بر افزایش مشکلات زنان سوری میپردازد.
در مقاله مشارکت سیاسی در عراق به این موضوع میپردازد که با وجود تخصیص ۲۵ درصد از کرسیهای پارلمان به زنان، قوانین حمایتی از زنان به تصویب نرسیدند و البته دلایل آن از جمله ضعف جامعه مدنی و آشوبهای سیاسی/امنیتی در این کشور از جمله نگرش داعش را توصیف میکند. مقاله دیگری که برایم آموزنده بود، به کنشهای اجتماعی-رسانهای پرداخته بود و توضیح میداد به دلیل سرکوب سیاسی در بیشتر کشورهای خاورمیانه که بخشی از آن معطوف به سرکوب فعالان حقوق زنان است، نوعی جنبش اجتماعی جدید شکل گرفته است که در شبکههای اجتماعی مجازی مطالبات خود برای تغییر نگرش را پی میگیرد.
این کتاب به عنوان اولین قدم در این حوزه، خالی از اشکال نیست، از سویی جای چند کشور مهم خالی است: عربستان، مصر و تونس که خانم دکتر شفیعی توضیح دادند نتوانستند نویسندهای برای این بخشها بیابند. ایراد دیگری که در تعدادی از مقالات کتاب مشترک است، بهروز نبودن آمارهاست که حداکثر تا ۲۰۲۰ را شامل میشود. مثلا در مقاله مقایسه بین ایران و ترکیه که مقاله تحلیلی خوبی است، در بخش اشتغال آمارهای ۲۰۲۰ آورده شده و در بخش آموزش عالی ۲۰۱۲. در مورد خشونت علیه زنان نیز به مقالهای در ۲۰۰۳ رفرنس داده شده. یا در مقاله کویت آمارهای شکاف جنسیتی به ۲۰۱۵ برمیگردد. تردیدی نیست در ویراست بعدی کتاب آمارها بهروز و مقالات تکمیل میشوند. این کتاب قدم اول در این راه است و امید که قدمهای بعدی پُربارتر باشند.
@women_socialproblems
مطالعات خاورمیانه بخشی از متون دانشگاهی کشورهای توسعهیافته را به خود اختصاص داده است اما در کشور ما به این مساله چندان پرداخته نشده. ما از همسایگان خود بیخبریم. به زعم من بخشی از این نقصان به ضعف آکادمی در ایران برمیگردد و انجام چنین مطالعاتی نیازمند فاند دولتی است، دلیل مهم دیگر به ملاحظات سیاسی/امنیتی برمیگردد، محقق نمیتواند درباره هرچه میخواهد تحقیق و نتایج آن را به راحتی و بدون دخالت مافوق سیاسی/امنیتی منتشر کند، در نتیجه محافظهکاری پیشه میکند و به چنین موضوعاتی نمیپردازد.
این در حالیاست که در مسیر توسعه نیازمندیم تجربه کشورهای همسایه که دارای پیشینه تاریخی/فرهنگی مشترک هستیم را بشناسیم، در مساله زنان اهمیت مطالعات خاورمیانه دوچندان میشود زیرا کشورهای مسلمان منطقه مانند ما به انحای مختلف گرفتار نابرابری جنسیتی هستند و تجربه آنها در کاهش شکاف جنسیتی در حوزههای مختلف چون اشتغال و مشارکت سیاسی میتواند به کار ما بیاید.
کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه» شروع خوبی برای آشنایی با شرایط زنان در کشورهای همسایه ماست. کتاب در چند مقاله به وضعیت زنان در کشورهای لبنان، عراق، عمان، کویت، امارات، ترکیه و سوریه پرداخته است. مقاله وضعیت زنان در لبنان با تاکید بر چند فرقه بودن کشور لبنان و عدم وجود قانون مدنی یکسان، بخش بزرگی از تصویر کلیشهای درباره سبک زندگی اروپایی و آزادی اجتماعی زنان لبنانی را برایم تصحیح کرد. یکی دیگر از مقالات مجموعه به وضعیت زنان در سوریه درگیر جنگ داخلی پرداخته بود و شرایط زنان درگیر در مناطق جنگزده و زنان مهاجر را در ابعاد مختلف و مفصل بیان میکند و حتی به تاثیر کرونا بر افزایش مشکلات زنان سوری میپردازد.
در مقاله مشارکت سیاسی در عراق به این موضوع میپردازد که با وجود تخصیص ۲۵ درصد از کرسیهای پارلمان به زنان، قوانین حمایتی از زنان به تصویب نرسیدند و البته دلایل آن از جمله ضعف جامعه مدنی و آشوبهای سیاسی/امنیتی در این کشور از جمله نگرش داعش را توصیف میکند. مقاله دیگری که برایم آموزنده بود، به کنشهای اجتماعی-رسانهای پرداخته بود و توضیح میداد به دلیل سرکوب سیاسی در بیشتر کشورهای خاورمیانه که بخشی از آن معطوف به سرکوب فعالان حقوق زنان است، نوعی جنبش اجتماعی جدید شکل گرفته است که در شبکههای اجتماعی مجازی مطالبات خود برای تغییر نگرش را پی میگیرد.
این کتاب به عنوان اولین قدم در این حوزه، خالی از اشکال نیست، از سویی جای چند کشور مهم خالی است: عربستان، مصر و تونس که خانم دکتر شفیعی توضیح دادند نتوانستند نویسندهای برای این بخشها بیابند. ایراد دیگری که در تعدادی از مقالات کتاب مشترک است، بهروز نبودن آمارهاست که حداکثر تا ۲۰۲۰ را شامل میشود. مثلا در مقاله مقایسه بین ایران و ترکیه که مقاله تحلیلی خوبی است، در بخش اشتغال آمارهای ۲۰۲۰ آورده شده و در بخش آموزش عالی ۲۰۱۲. در مورد خشونت علیه زنان نیز به مقالهای در ۲۰۰۳ رفرنس داده شده. یا در مقاله کویت آمارهای شکاف جنسیتی به ۲۰۱۵ برمیگردد. تردیدی نیست در ویراست بعدی کتاب آمارها بهروز و مقالات تکمیل میشوند. این کتاب قدم اول در این راه است و امید که قدمهای بعدی پُربارتر باشند.
@women_socialproblems
Radio Marz - Episode 69
Radio Marz
🎙 پادکست رادیو مرز
قسمت شصت و نهم: پیش از یائسگی
روایت فاصلهای که در سالهای یائسگی بین یک زن و دیگران به وجود میآید.
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
عکس از Bige Yilmaz
______________________
@radiomarz
قسمت شصت و نهم: پیش از یائسگی
روایت فاصلهای که در سالهای یائسگی بین یک زن و دیگران به وجود میآید.
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
عکس از Bige Yilmaz
______________________
@radiomarz
با سلام و احترام
آذرماه سال گذشته، اکانت تلگرام ادمین اصلی این کانال، فاطمه موسوی ویایه، مشکل پیدا کرد. ایشان کانال "زنان و مسائل اجتماعی ایران" را ساختند و مطالب جدید را به کانال نامبرده بردند. در روزهای آتی کانال پیش روی شما، با ادمین دوم به کار خود ادامه میدهد و به معرفی کتاب، فیلم و سریال، نشریه الکترونیکی و پادکست در حوزه مسائل زنان خواهد پرداخت. قدردان همراهی شما در ادامه این مسیر هستیم.
آذرماه سال گذشته، اکانت تلگرام ادمین اصلی این کانال، فاطمه موسوی ویایه، مشکل پیدا کرد. ایشان کانال "زنان و مسائل اجتماعی ایران" را ساختند و مطالب جدید را به کانال نامبرده بردند. در روزهای آتی کانال پیش روی شما، با ادمین دوم به کار خود ادامه میدهد و به معرفی کتاب، فیلم و سریال، نشریه الکترونیکی و پادکست در حوزه مسائل زنان خواهد پرداخت. قدردان همراهی شما در ادامه این مسیر هستیم.
🔻به مناسبت نمایشگاه کتاب
نگاهی به چند کتاب کمتر دیدهشده در حوزهی مطالعات زنان
🔹 کتاب «چرا شد محو از یاد تو نامم؟»
نمونهی عالی کتابی تاریخی تحلیلی دربارهی زنان است که افسانه نجمآبادی، نظریهپرداز و تاریخنگار ایرانی- آمریکایی در آن در ۹ مقاله به بازخوانی اسناد و مدارک تاریخی مشروطه میپردازد تا به خوانندهی امروزی نشان دهد چگونه تاریخنگاران نقش زنان ایرانی در انقلاب مشروطه را نادیده گرفتند.
🔹 کتاب« تاریخ سیاسی زنان، مبارزات طبقاتی و آزادیخواهی زنان»
نوشته تونی کلیف با دیدگاه مارکسیستی روایتگر تاریخ زنان طبقه کارگر و تلاشهای آنان در جنبش کارگری و سازمانهای سوسیالیستی است. این کتاب وقایع قرن هفدهم تا دهه هفتاد در قرن بیستم را دربرمیگیرد، تفاوت جنبش سوسیالیسم و فمینیسم یکی برای پایان دادن به نابرابری طبقاتی و دیگری نابرابری جنستی را مدنظر قرار میدهد و با اشاره به تلاشهای «فمینیستهای سوسیالیست» برای تلفیق این دو جنبش پایان میپذیرد.
🔹 کتاب «مواجهه فمینیسم با تکنولوژی»
نوشته جودی وایسمن، فصول مختلف کتاب به بررسی تکنولوژیهای مربوط به کار دستمزدی، تولیدمثل، خانهداری، طراحی شهری و حملونقل اختصاص دارند و در هر فصل نقش مناسبات جنسیتی در شکلگیری و توسعۀ تکنولوژی و نیز نقش تکنولوژی در حفظ یا تغییر این مناسبات به بحث گذاشته میشود.
🔹 کتاب «گرهگاه جنسیت و دیگر نظامهای سلطه» مجموعه مقالاتی از نویسندگان برجسته فمینیست است و نشان میدهد چگونه عوامل اجتماعی مختلف مانند نژاد، طبقه و مهاجرت میتواند وضعیت زنان را پیچیدهتر کند. مسائلی که باعث میشود زنان طبقات پایین، زنان رنگین پوست و زنان مهاجر نسبت به زنان طبقات بالا، سفیدپوست و آمریکایی وضعیت بدتری را تجربه کنند.
🔹 کتاب «زنان و جامعه: قدرت واژگونی»
نوشته ماریاروزا دالاکاستا و سلما جیمز، یکی از تأثیرگذاترین آثار در حوزۀ نظریۀ فمینیستی و تحلیل مارکسیستی است. این کتاب به بررسی انتقادی نقش زنان در جامعه سرمایهداری میپردازد و به ویژه بر کار بدون دستمزدی که توسط زنان در خانه انجام میشود، تمرکز دارد.
🔹 کتاب «انقلاب در نقطهی صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی»
مجموعه مقالههای «سیلویا فدریچی» در تحلیل، تفسیر و پرابلمتیک کردن کار خانگیست که تا همین امروز در هزارهی سوم، میلیونها زن در سراسر جهان با آن درگیرند.
🔹 کتاب«زبان و جایگاه زن» از رابین تالمک لیکاف. نویسنده در این کتاب که اکنون از منابع اصلی زبانشناسی فمینیستی محسوب میشود، با نشاندادن نقش بنیادی زبان در نابرابری جنسیتی دو حوزهی عمومی را مورد توجه قرار داده: زبانی که دربارهی زنان به کار میبرند و زبانی که زنان، خود به کار میبرند./کانال علمی مطالعات زنان
#مطالعات_زنان
@womenstudies
نگاهی به چند کتاب کمتر دیدهشده در حوزهی مطالعات زنان
🔹 کتاب «چرا شد محو از یاد تو نامم؟»
نمونهی عالی کتابی تاریخی تحلیلی دربارهی زنان است که افسانه نجمآبادی، نظریهپرداز و تاریخنگار ایرانی- آمریکایی در آن در ۹ مقاله به بازخوانی اسناد و مدارک تاریخی مشروطه میپردازد تا به خوانندهی امروزی نشان دهد چگونه تاریخنگاران نقش زنان ایرانی در انقلاب مشروطه را نادیده گرفتند.
🔹 کتاب« تاریخ سیاسی زنان، مبارزات طبقاتی و آزادیخواهی زنان»
نوشته تونی کلیف با دیدگاه مارکسیستی روایتگر تاریخ زنان طبقه کارگر و تلاشهای آنان در جنبش کارگری و سازمانهای سوسیالیستی است. این کتاب وقایع قرن هفدهم تا دهه هفتاد در قرن بیستم را دربرمیگیرد، تفاوت جنبش سوسیالیسم و فمینیسم یکی برای پایان دادن به نابرابری طبقاتی و دیگری نابرابری جنستی را مدنظر قرار میدهد و با اشاره به تلاشهای «فمینیستهای سوسیالیست» برای تلفیق این دو جنبش پایان میپذیرد.
🔹 کتاب «مواجهه فمینیسم با تکنولوژی»
نوشته جودی وایسمن، فصول مختلف کتاب به بررسی تکنولوژیهای مربوط به کار دستمزدی، تولیدمثل، خانهداری، طراحی شهری و حملونقل اختصاص دارند و در هر فصل نقش مناسبات جنسیتی در شکلگیری و توسعۀ تکنولوژی و نیز نقش تکنولوژی در حفظ یا تغییر این مناسبات به بحث گذاشته میشود.
🔹 کتاب «گرهگاه جنسیت و دیگر نظامهای سلطه» مجموعه مقالاتی از نویسندگان برجسته فمینیست است و نشان میدهد چگونه عوامل اجتماعی مختلف مانند نژاد، طبقه و مهاجرت میتواند وضعیت زنان را پیچیدهتر کند. مسائلی که باعث میشود زنان طبقات پایین، زنان رنگین پوست و زنان مهاجر نسبت به زنان طبقات بالا، سفیدپوست و آمریکایی وضعیت بدتری را تجربه کنند.
🔹 کتاب «زنان و جامعه: قدرت واژگونی»
نوشته ماریاروزا دالاکاستا و سلما جیمز، یکی از تأثیرگذاترین آثار در حوزۀ نظریۀ فمینیستی و تحلیل مارکسیستی است. این کتاب به بررسی انتقادی نقش زنان در جامعه سرمایهداری میپردازد و به ویژه بر کار بدون دستمزدی که توسط زنان در خانه انجام میشود، تمرکز دارد.
🔹 کتاب «انقلاب در نقطهی صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی»
مجموعه مقالههای «سیلویا فدریچی» در تحلیل، تفسیر و پرابلمتیک کردن کار خانگیست که تا همین امروز در هزارهی سوم، میلیونها زن در سراسر جهان با آن درگیرند.
🔹 کتاب«زبان و جایگاه زن» از رابین تالمک لیکاف. نویسنده در این کتاب که اکنون از منابع اصلی زبانشناسی فمینیستی محسوب میشود، با نشاندادن نقش بنیادی زبان در نابرابری جنسیتی دو حوزهی عمومی را مورد توجه قرار داده: زبانی که دربارهی زنان به کار میبرند و زبانی که زنان، خود به کار میبرند./کانال علمی مطالعات زنان
#مطالعات_زنان
@womenstudies
تنها زیستی زنان سالمند ایرانی و پیامدها با نگاهی به آینده ۱۴۳۰
تغییرات گسترده اجتماعی مانند جهانی شدن، تحول سبک زندگی، رشد تحصیلات، شگلگیری هویتهای رسمی جدید (به ویژه در میان دختران) و محدودیتهای اقتصادی، موجب افزایش سن ازدواج و شیوع پدیده «تجرد قطعی» شده است. در نتیجه، ایران در بین سالهای ۱۴۲۵ تا ۱۴۳۰ با جهش قابلتوجهی در جمعیت سالمندان، به ویژه زنان سالمند تنها، مواجه خواهد شد. این افزایش با سرعتی بالاتر از میانگین جهانی رخ میدهد و پدیده «تنهازیستی زنان سالمند» را به مسئلهای مهم بدل میسازد. کتاب حاضر مطالعهایست مستند و هشداردهنده که نشان میدهد جمعیت زنان سالمند تنها تا سال ۱۴۳۰ به بیش از سهونیم برابر خواهد رسید و به سبب پیامدهای گسترده و پیچیدهاش، به دغدغهای جدی برای سیاستگذاران و جامعه مدنی تبدیل خواهد شد؛ پدیدهای که در سکوت رشد میکند، اما صدایش به زودی شنیده خواهد شد.
نام کتاب: تنها زیستی زنان سالمند ایرانی و پیامدها با نگاهی به آینده ۱۴۳۰
نویسنده: میرطاهر موسوی و معصومه معارفوند
قطع: رقعی
چاپ: اول
تعداد صفحات: ۱۷۴
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب
@hooreechannel 🌹
تغییرات گسترده اجتماعی مانند جهانی شدن، تحول سبک زندگی، رشد تحصیلات، شگلگیری هویتهای رسمی جدید (به ویژه در میان دختران) و محدودیتهای اقتصادی، موجب افزایش سن ازدواج و شیوع پدیده «تجرد قطعی» شده است. در نتیجه، ایران در بین سالهای ۱۴۲۵ تا ۱۴۳۰ با جهش قابلتوجهی در جمعیت سالمندان، به ویژه زنان سالمند تنها، مواجه خواهد شد. این افزایش با سرعتی بالاتر از میانگین جهانی رخ میدهد و پدیده «تنهازیستی زنان سالمند» را به مسئلهای مهم بدل میسازد. کتاب حاضر مطالعهایست مستند و هشداردهنده که نشان میدهد جمعیت زنان سالمند تنها تا سال ۱۴۳۰ به بیش از سهونیم برابر خواهد رسید و به سبب پیامدهای گسترده و پیچیدهاش، به دغدغهای جدی برای سیاستگذاران و جامعه مدنی تبدیل خواهد شد؛ پدیدهای که در سکوت رشد میکند، اما صدایش به زودی شنیده خواهد شد.
نام کتاب: تنها زیستی زنان سالمند ایرانی و پیامدها با نگاهی به آینده ۱۴۳۰
نویسنده: میرطاهر موسوی و معصومه معارفوند
قطع: رقعی
چاپ: اول
تعداد صفحات: ۱۷۴
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب
@hooreechannel 🌹
پدرسالاری دستمزد
بهسوی نقدی فمینیستی از کار مزدی
در کتاب پدرسالاری دستمزد، سیلویا فدریچی بار دیگر به پرسشی بنیادین در نقد مارکسیستی-فمینیستی بازمیگردد. چرا سرمایهداری بهطور سیستماتیک کار بازتولیدی را بیارزش کرده است و این امر چه پیامدهایی برای سازماندهی زندگی و مبارزه داشته است؟ این کتاب ادامهایست بر مباحث مطرحشده در آثار پیشین فدریچی همچون دستمزد برای کار خانگی و کالیبان و ساحره؛ و بهچالش کشیدن این تصور که دستمزد تنها شاخص ارزش و بهرسمیتشناختن اجتماعی است.
فدریچی استدلال میکند که نظام دستمزدی، نهتنها یک سازوکار بیطرف یا رهاییبخش نیست، بلکه تاریخی مملو از طردهای جنسیتی دارد و بر پایهٔ روابط پدرسالارانه بنا شده است. او بهجای مطالبهٔ صرفِ ادغام در اقتصاد مزدی، خواستار بازاندیشی بنیادین مفهوم «ارزش» است، بهطوریکه کار بازتولیدی را در مرکز مبارزهٔ سیاسی قرار دهد. هر فصل این کتاب، با تحلیل تاریخی و نظریهپردازی فمینیستی، این تز محوری را گسترش میدهد. برگرفته از: https://www.tg-me.com/Jahikaa
بهسوی نقدی فمینیستی از کار مزدی
در کتاب پدرسالاری دستمزد، سیلویا فدریچی بار دیگر به پرسشی بنیادین در نقد مارکسیستی-فمینیستی بازمیگردد. چرا سرمایهداری بهطور سیستماتیک کار بازتولیدی را بیارزش کرده است و این امر چه پیامدهایی برای سازماندهی زندگی و مبارزه داشته است؟ این کتاب ادامهایست بر مباحث مطرحشده در آثار پیشین فدریچی همچون دستمزد برای کار خانگی و کالیبان و ساحره؛ و بهچالش کشیدن این تصور که دستمزد تنها شاخص ارزش و بهرسمیتشناختن اجتماعی است.
فدریچی استدلال میکند که نظام دستمزدی، نهتنها یک سازوکار بیطرف یا رهاییبخش نیست، بلکه تاریخی مملو از طردهای جنسیتی دارد و بر پایهٔ روابط پدرسالارانه بنا شده است. او بهجای مطالبهٔ صرفِ ادغام در اقتصاد مزدی، خواستار بازاندیشی بنیادین مفهوم «ارزش» است، بهطوریکه کار بازتولیدی را در مرکز مبارزهٔ سیاسی قرار دهد. هر فصل این کتاب، با تحلیل تاریخی و نظریهپردازی فمینیستی، این تز محوری را گسترش میدهد. برگرفته از: https://www.tg-me.com/Jahikaa