Telegram Web Link
در نوشتن ایجاد همکاری بین دست و مغز را یاد بگیرید. می‌توان نشست و هزار صفحه رونویسی کرد. این کار دست است. می‌توان هم دراز کشید و هزار صفحه خیال پردازانه پرداخت. این کار مغز است. اما پرداخت خیال و هم زمان نوشتن با دست مشکل است. این کار با تمرین بسیار ممکن است.


© احمد محمود



@Writing_lovers
11👍4👏2
داستان کوتاه


نارنگی‌ها

© یاسوناری کاواباتا


@Note_story
11👏1
.

تمرین کلمات محبوب

فقط برای تفریح، یک برگ کاغذ سفید بردارید (کامپیوتر نه) و کاملاً ساکن و آرام باشید. به صفحه کاغذ نگاه کنید انگار در حال خواندن آن هستید. بعد هر وقت دوست داشتید، شروع به نوشتن كلمات مورد علاقه خود کنید؛ کلماتی که برای شما معنی دارند. بعد از اینکه فهرست کوتاهی تهیه کردید، یکی از کلمات را انتخاب کنید و هر چه را که با آن به ذهنتان تداعی می‌شود به روی کاغذ بیاورید. اجازه بدهید شما را ببرد به هر جایی که می‌خواهد. تصاویر، خاطرات و شاید ایده تازه‌ای برای یک داستان. از نقد کردن خودتان برحذر باشید زیرا در این مرحله هیچ کمکی نمی‌کند. طی سالهایی که به طور مرتب نمی‌نوشتم، اخلاق کاری خشک من به علاوه صدای درونی شده والدینم، کشنده‌تر از همه بود. این باعث شد به جای تسلیم شدن به فرآیند، به اشتباه تلاش کنم و زور بزنم. اگر چنین اتفاقی افتاد برای خودتان وظایف کوچک و ملایمی تعیین کنید - مثلاً روزانه سه صفحه نوشتن در دفتر یادداشت. درباره‌اش فکر نکنید، قضاوت نکنید، فقط انجامش دهید.


📕 راه داستان

© کاترین آن جونز

@Writing_lovers
👍72🔥2
دلم می‌خواهد در تاریکی بنشینم و به صدای شب گوش بدهم. نمی‌خواهم یک قهرمانِ خوش‌قیافه باشم، یا با هیولاها بجنگم و یا کارهای بزرگ انجام دهم.



© توماس مور


@Writing_lovers
11
در نوشتن، از به کار بردن جمله‌های بلند و نفس‌بُر پرهیز کنید. جمله‌های کوتاه و ساده انتخاب کنید تا برای خواننده آشنا باشد. خواندن متون کهن و شعرهای کهن و نو، می‌تواند زبان داستان را پربار کند و به نویسنده در شناخت زیر و بم و پیچیدگی‌های زبان کمک می‌کند.


© علی اشرف درویشیان



@Writing_lovers
6
بهترین و تنها آموزش حقیقی‌ای که می‌توانید ببینید، خواندن کتاب‌های دیگران است.خواندن چیزی جادویی است؛ اما نوشتن، راستش احساس می‌کنم خیلی کمتر جادویی است. همیشه وقتی روی رمان خودم کار می‌کنم، رمان‌های دیگران روی میزم باز است و از آن‌ها برای رسیدن به صدا یا لحنی خاص در کار خودم استفاده می‌کنم. مثلاً اگر احساس کنم که دارم بیش از حد احساسی می‌نویسم، چیز مختصری می‌خوانم تا از آن حال‌وهوا در بیایم. اگر بیش از حد برای چیدن بهترین مجموعه‌ی کلمات در کنار هم تقلا کنم، سراغ داستایوسکی می‌روم، «قدیس پشتیبان محتوا در مقابل سبک». هنگام نوشتن ان‌دابلیو زمان زیادی را صرف خواندن کامو و سارتر کردم و در آن دنبال راهی بودم تا بی‌آنکه اسیر کسالت‌ شوم، مثبت‌اندیش و دلگرم‌کننده بمانم. مثل عضوی از گروه ارکستر که صدای ساز زدن باقی اعضای گروه را گوش می‌دهد تا خودش بتواند نت صحیح را بنوازد.



© زادی اسمیت

@Writing_lovers
9👍1
کاپیتان! دریا را دوست داری؟
- اوه بله، دوستش دارم! دریا همه چیز است. هفت دهم کل کره زمین را در برمی‌گیرد. نفسش پاک و سالم است. پهنه وسیعی که فرد در آن لرزش زندگی را اطراف خود احساس می‌کند. دریا مظهر یک هستی ماوراءالطبیعه و معجزه‌آسا است، در آن همه چیز حرکت و عشق است. دریا یک زندگی بی‌پایان است.


📖 بیست هزار فرسنگ زیر دریا

© ژول ورن


@Writing_lovers
10🐳3
هر اثر حاصل تجربه‌ی بیرحمانه‌ی حذفهایی است که توسط نویسنده‌اش، صورت گرفته. معمولا برای نویسنده‌ای که بسا هفته‌ها به بخشی فکر کرده و بعد هم ساعتها وقت گذاشته تا بنویسدش، چه قدر دشوار است، که از آن بخش دل بکنَد و بیندازدش دور. امّا گردن نهادن به همین دل کندَنها، گاه ممکن است، نهایتا به توفیق بیشتر متن، و حتّا به نفع خواننده تمام شود.



© بیژن بیجاری


@Writing_lovers
👍72
لحن در آثار قصه نویسان ایران


درآثار قصه نویسان ایران لحن به لحاظ ضرباهنگ، به تندایِ تند و تندایِ کند تقسیم می‌شود. بزرگترین نماینده لحن تندایِ تند در قصه‌نویسی، غلامحسین ساعدی و بزرگترین نماینده لحن تندایِ کند، بهرام صادقی است. تندای تند، به نوعی تناورنویسی را پیش می‌کشد و تندای کند، باریک نویسی را به دنبال دارد. دو اصطلاح مهم که دو نگارش متفاوت را پیش می‌کشد.

لحن تندای تند، روایت منقولی است که موجب کوتاهی زمان و سرعت زیاد داستان می‌شود. اطلاعات گنجانده شده در متن پرتحرک است. از این رو به نظر می‌رسد که قصه نویس با شتاب از کنار جزئیات می‌گذرد و تنها به بازگویی اطلاعاتی که باعث می‌شود واکنش و عکس‌العمل شخصیت‌ها در آن جلب نظر کند، اکتفا می‌کند.

بخش اعظم آثار ساعدی با تندای تند آغاز می‌شود و طنین آن تا پایان قصه ادامه می‌یابد. لحن شتابدار ساعدی که در قصه‌هایی نظیر «واگن سیاه» و «زنبورک خانه» و «بازی تمام شد» به گونه ای سرسام آور به اوج می رسد، یکی از عواملی است که او را به سوی تناور نویسی سوق می‌دهد. در تناور نویسی، ما با روایتی سروکار داریم که به موجب آن زمانِ داستان، کوتاه و سرعت آن زیاد می‌شود. این به معنای نقل کلی و عینی حوادث و در عین حال تأکید و توجه به «فعل» است و نه «صفت» [...] که در عین حال ریتم داستان در آن حفظ می‌شود.

نحوه کنترل و اداره ی ضرباهنگ‌ها در آثار قصه نویسان بزرگ چشمگیر و تحسین برانگیز است اما در آثار نسل جوان که با کارآزمودگی فاصله دارد، وقتی قصه با لحن تندای تند شروع می‌شود، طولی نمی‌کشد که طنین آن از میان می‌رود.


📕قصهّ مکان
مطالعه ای در شناخت قصه نویسی ایران

© علیرضا سیف‌الدینی


@Writing_lovers
8👍2
من مطمئنم هر کسی که با حسرت و اندوه به فرصت‌های از دست رفته نگاه کند و بدون نوشتن داستان خود بمیرد، ضایعه بزرگی برای بشریت و سیاره زمین است. "تو نقشی برای ایفا کردن داری. داستانی بنویس. داستان خودت و داستان تو هزاران نفر دیگر را تحت تأثیر قرار خواهد داد."


📖 به جایی برو که ترسناک است

© جیم لاولس



@Writing_lovers
12🔥4
توصیه‌های نوشتن اومبرتو اکو



۱. شما پروست نیستید. جمله‌‌های بلند ننویسید. اگر جمله‌‌‌‌های بلند به ذهن‌‌تان می‌‌رسد، آن‌‌ها را بنویسید ولی بعد به جمله‌‌های کوچک‌‌تر خردشان کنید. از تکرار دوباره‌‌ی موضوع نترسید.

۲. تا می‌توانید پاراگرافِ جدید شروع کنید. هر جایی که ضرورتی منطقی وجود دارد و سرعت متن هم چنین اجازه‌ای به شما می‌‌دهد، بروید سر خط. هر چه بیشتر، بهتر.

۳. از سه‌‌نقطه و علامت تعجب استفاده نکنید و کنایه‌‌ها را توضیح ندهید. شما می‌توانید زبانی استعاری برای نوشتن انتخاب کنید یا یک زبان بی‌کنایه.

۴. برای تأکید بر یک عبارت، از علامت تعجب استفاده نکنید. اگر هدف‌تان این است که مخاطب‌ را از جا بپرانید و توجهش را با عبارتی تند و تیز مانند «دقت کن! هرگز چنین اشتباهی نکن!» جلب کنید، یکی‌دو بارش ایرادی ندارد. ولی در کل، نرم و ملایم حرف زدنْ قاعده‌ی خوبی است. گفتنِ حرف‌های مهم برای تأثیرگذار کردن نوشته‌تان کافی است.


۵.از استادها و آدم‌‌های خوش‌‌ذوق اطراف‌‌تان بازخورد بخواهید: «نقش نابغه‌‌ی منزوی را بازی نکنید.




@Writing_lovers
👍154
2025/07/10 16:03:58
Back to Top
HTML Embed Code: