Telegram Web Link
پداگوژی فن داستان سرایی ، فن شنیدن و شنیده شدن . آموختن و یاد دادن و از همه مهمتر فن ارتباط مطلوب با دیگران است . آنکه ببینی و دیده شوی و باعث دیده شدن دیگران شوی.
در روز سه شنبه 22 آبان‌ماه ساعت 4 عصر در سالن اجتماعات باغ گلها با عزیزان اصفهانی به صورت حضوری و با عزیزان سایر استان ها از طریق لینک اینستاگرام زیر در ابن خصوص گفتگو خواهم کرد
https://www.instagram.com/zamani_pr5/profilecard/?igsh=MTR4aG05dWYzeXdiYw==
https://www.tg-me.com/zamanipr
👍2
بهتر است مطالعه کنیم و فرهنگ مطالعه را در جامعه ترویج دهیم راه دیگری برای توسعه پایدار نمی‌شناسم. جامعه مجموعه متشکل از اندیشه ها است و تضارب این اندیشه هاست که توسعه را ایجاد می کند .وقتی خردی واحد بر جامعه حکمفرما باشد و تضاربی شکل نگیرد .آن جامعه در یک مسیر تک خطی تا بی نهایت حرکت می کند. اما در نظام اجتماعی بی نهایتی وجود ندارد .جامعه یا در حال رشد است و یا در حال سقوط . سکونی وجود ندارد و لذا مهمترین رسالت و وظیفه دولت ، ایجاد مسیری خلاقانه پرور در نظام آموزش و پرورش خود است . سیستمی که توان تربیت انسان های آزاده و آزاداندیش را داشته باشد و روح نقادی و ا‌یتلاف نقادانه را ترویج دهد. اما عموما دولت ها ذاتا مستبد هستند و قدرت ذات فساد آلود و خود محوری دارد خصوصا در جوامع شرقی و لذا تلاش حاکمان به سمت ترویج ایدولوژی است البته این امر مختص جوامع شرقی نیست دولت آمریکا هم با حضور ترامپ به خوبی ابن مطلب را معنا نموده است . ایدولوژی با تمام توانمندی‌ها و یکپارچه سازی ها و خروجی های ارزشمندش ایراد بزرگی هم دارد که روح خلاقیت و نوآوری و آزادگی را در خود حل می کند. تعصب خوب است اما زمانی که بر پایه کمال استوار باشد و لذا در اینجا نقش روشنفکران حایز اهمیت می شود . تنها راه شکل گیری تضارب اندیشه خردورزی روشنفکران آزاده است . آنها با طرح دیدگاههای متناقض و ایجاد نگرش سیستمی و چند بعدی به مسایل و روشن نمودن ابعاد تاریک و خطرناک تصمیمات مدیران فضای همفکری بیشتر را در جامعه ایجاد می کنند . روشنفکر متعهد و آزاده نور امید توسعه اجتماعی است که می تواند جامعه را در تاریکنای دولت های بی سواد و منفعت طلب به سمت روشنایی توسعه هدایت کند . و ابن محقق نمی شود مگر آنکه افراد آن جامعه اهل مطالعه باشند و اطلاعات و دانش خود را فقط از طریق رسانه های گروهی و اجتماعی دریافت نکنند و در خرید کتاب های ارزشمند نیز اهتمام لازم را داشته باشند . هادی زمانی
https://www.tg-me.com/zamanipr
Channel photo updated
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سفر در دنیای پداگوژی ، تدریس استاد دکتر هادی زمانی، ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۳ ، مجموعه باغ گلهای اصفهان
👏2
همه ما برگ های زیبایی بر شاخسار زندگی هستیم که روزی خشک و بی روح می شویم ‌ پس بیایید تا جانی در بدن داریم و بر بالای شاخسار زندگی جایگاهی داریم میوه ای برای جامعه به بار آوریم که زندگی را در تن آن روان و ساری گرداند. یک قدم کوچک برای دیگری یعنی زندگی واقعی .
👏2
پاورپوینت ها و فیلم های مربوط به سمینار پداگوژی
🌟 مهندسی ارتباطات: گامی مؤثر در موفقیت سازمانی 🌟

مهندسی ارتباطات :

¤هنر و علم برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان و ذینغعان
¤مدیریت و تقویت تصویر برند با ایجاد اعتماد و اعتماد با رسانه ها
¤ استفاده از استراتژی های  ارتباطی مناسب و انتقال پیام های کلیدی سازمان در زمان های بحرانی به منظور حفظ اعتبار برند

با تقویت مهندسی ارتباطات، سازمان ها می توانند در دنیای رقابتی موفق تر عمل کنند و ارتباطات مؤثرتری با مخاطبان خود برقرار نمایند و همچنین سازمانی موفق تر عمل خواهد نمود که از ابزارهای روز  در جهت پیشبرد اهداف سازمان خود بهره ببرد و از تکنولوژی روز دنیا عقب نماند.

بنا بر اهمیت موضوع مهارت ارتباطات و بهره وری از ابزارهای های هوشمند، دپارتمان ارتباطات و اطلاعات اصفهان  تصمیم به برگزاری سلسله سمینارهای آموزشی سه شنبه های ارتباطی  با حضور اساتید فرهیخته  گرفت تا بتوان در حوزه علوم ارتباطات گام‌های کوچک اما مستمر برداشته شود، لذا از شما دوست عزیز دعوت می گردد در سه شنبه های ارتباطی کنارمان باشید و برای رزرو صندلی خود با سرکار خانم سارا نجفی ، معاون و دبیر آموزش دپارتمان با شماره ۰۹۱۳۹۸۹۰۷۹۳ تماس حاصل فرمائید.
موضوع این دوره:

مهندسی ارتباطات با تدریس استاد امین شرافت
و
مقدمه ای بر هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار مهارت افزایی فعالین حوزه ارتباطات با تدریس استاد مجید نوروزی.

سه شنبه ۲۷آذرماه ، ساعت ۱۷:۳۰ تا۲۰ در سالن کنفرانس کتابخانه مرکزی اصفهان.

برای کسب اطلاعات بیشتر، لطفا در کانال سه شنبه های ارتباطی👇 عضو شوید:
https://www.tg-me.com/PersianPRAgency
بخش هایی از کتاب فاطمه فاطمه است اثر علی شریعتی

تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود، و او را در کوره‌های سختی و فقر و مبارزه و آموزش‌های عمیق و شگفت انسانی‌ِ خویش پرورده و ناب ساخته بود.

⚫️ «… از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه، یک “زن” بود، آن‌چنان که اسلام می‌خواهد که زن باشد.

وی در همه‌ی ابعاد گوناگون “زن بودن” نمونه شده بود.
مظهر یک “دختر” ، در برابر پدرش.
مظهر یک “همسر”، در برابر شوی‌اش.
مظهر یک “مادر”، در برابر فرزندان‌اش.
مظهر یک “زن مبارز و مسئول”، در برابر زمان‌اش و سرنوشت جامعه‌اش.
وی خود یک “امام” است، یعنی یک نمونه‌ی مثالی، یک تیپ ایده‌آل برای زن، یک “اسوه”، یک “شاهد” برای هر زنی که می‌خواهد “شدن خویش” را خود انتخاب کند…».

⚫️ فاطمه شدن، آسان نیست.

این ودیعه‌ای است که باید معراج‌های بزرگ را و پرواز‌های ماورایی را گام به گام و بال در بال علی باشد.
عظمت‌ها و رنج‌های علی را باید با او قسمت کند و او مسئولیت خطیری در تاریخ آزادی و جهاد و انسانیت دارد.

او حلقه واسطه‌ای است که تسلسل ابراهیم تا محمد را به حسین تا منجی انتقام‌جوی نجات‌بخش انتهای تاریخ می‌پیوندد.

⚫️ فاطمه به تصریح شخص پیامبر، یکی از چهار چهره ی ممتاز زن در تاریخ انسان است: مریم، آسیه، خدیجه، و در آخر: فاطمه.
چرا در آخر؟

کامل ترین حلقه ی زنجیر تکامل در همه ی موجودات، در طول زمان و در همه ی دوره های تاریخی، آخرین؛ و نیز در انبیا، آخرین و فاطمه از زنان مثالی جهان، آخرین.

ارزش مریم به عیسی است که او را زاده و پرورده‌.
ارزش آسیه (زن فرعون) به موسی است که او را پرورده و یاری کرده‌.
ارزش خدیجه به محمد است که او را یاری کرده و به فاطمه که او را زاده و پرورده است.

و ارزش فاطمه؟
چه بگویم؟
به خدیجه؟
به محمد؟
به علی؟
به حسین؟
به زینب؟
به خودش !

⚫️ فاطمه راه رفتن را در مبارزه آموخته است و سخن گفتن را در تبلیغ و کودکی را در مهد طوفان نهضت به سر آورده و جوانی را در کوره سیاست زمانه‌اش گداخته است. او یک زن مسلمان است: زنی که عفت اخلاقی او را از مسئولیت اجتماعی مبرا نمی‌کند. اکنون چند ساعتی است که از دفن پیغمبر می‌گذرد، در خانه او، علی با چند تن از بنی‌هاشم و یاران محبوب و عزیز پیغمبرکه به او وفادارند جمع شده‌اند، به نشانه نفی آنچه در سقیفه روی داده است و سرپیچی از بیعتی که همه را بدان می‌خوانند. در مسجد، خلیفه خطبه ولایت خویش را خوانده و از مردم بیعت گرفته و عمر، کارگزار سیاست، تلاش بی‌اندازه می‌کند تا چند ناهمواری دیگر را که مانده است از پیش پای حکومت وی برگیرد و راه را بکوبد.

و اکنون فاطمه، شخصاً به سراغ آنها می‌رود؛ هر شب، همراه علی، به مجالس آنها سر می‌زند. با آنها حرف می‌زند، فضایل علی را یکایک بر می‌شمارد، سفارش‌های پیغمبر را یکایک به یادشان می‌آورد، با نفوذ معنوی، شخصیت بزرگ انسانی، آگاهی سیاسی، شناخت دقیقی که از اسلام و روح و آرمان‌های اسلام دارد و بالاخره قدرت منطق و استدلال استوار خویش، حقانیت علی را ثابت می‌نماید و نشان می‌دهد بطلان انتخاباتی را که شده است. اثبات می‌کند فریبی را که خورده‌اند.آشکار می‌سازد و عواقبی را که براین شتابزدگی سطحی و غافل گیری سیاسی بار خواهد شد بر می‌شمارد و آنان را از آینده ناپایدار و تیره‌ای که در انتظار اسلام و رهبری امت است بیم می‌دهد.

راویان تاریخ که این داستان را نقل می‌کنند حتی یک بار هم نشان نمی‌د هند که در مجلس در برابر منطق فاطمه و تفسیر و تلقی‌ای که از این حادثه دارد، مقاومت کرده باشند، همگی به او حق می‌دادند، همه به لغزش بزرگ خویش پیش او اعتراف می‌کردند، همه فضیلت علی و حقیقت او را اقرار داشتند و فاطمه از آنها قاطعانه می‌خواست که
«شما ابوالحسن را بر باز گرفتن حقی که در راه آن می‌کوشد یاری کنید».
اما همگی عذر می‌آوردند…

⚫️(سرانجام) روح آزرده او – همچون پرنده‌ای مجروح که بال‌هایش را شکسته باشند- در سه گوشه غم زندانی و بی‌تاب است: چهره خاموش و درد مند همسرش، سیمای غم‌زده فرزندانش و خاک سرد و ساکت پدر، گوشه خانه عایشه.

فاطمه این چنین زیست و این چنین مرد و پس از مرگش زندگی دیگری را در تاریخ آغاز کرد. در چهره همه ستمدیدگان که بعدها در تاریخ اسلام بسیار شدند هاله‌ای از فاطمه پیدا بود.

غصب شدگان، پایمال شدگان و همه قربانیان زور و فریب، نام فاطمه را شعار خویش داشتند. یاد فاطمه، در توالی قرون، پرورش می‌یافت و در زیر تازیانه‌های بی‌رحم و خونین خلافت‌های جور و حکومت‌های بیداد و غصب، رشد می‌یافت و همه دلهای مجروح را لبریز می‌ساخت.

این است که همه جا در تاریخ ملت‌های مسلمان و توده‌های محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حق خواهی و عدالت طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعیض بوده است.
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است ، فاطمه یک زن بود، آنچنان که اسلام می‌خواهد که زن باشد. “تصویر سیمای” او را پیامبر، خود رسم کرده بود واو را در کوره‌های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

وی در همه ابعاد گوناگون “زن بودن” نمونه شده بود. مظهر یک “دختر”، در برابر پدرش. مظهر یک “همسر”، در برابر شویش. مظهر یک “مادر” ، در برابر فرزندانش. مظهر یک “زن مبارز و مسئول”، در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌اش. وی خود یک “امام” است. یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایده آل برای، یک “اُسوه” یک “شاهد” برای هر زنی که می‌خواهد “شدن خویش” را خود انتخاب کند.

او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی در خانه پدرش، خانه همسرش، در جامعه‌اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، “چگونه بودن” را به زن پاسخ می‌داد. نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟ خواستم از “بوسوئه” تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی، از “مریم” سخن می‌گفت.

گفت، هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده‌اند. هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهای مریم را بیان کرده‌اند.

هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه‌شان را بکار گرفته‌اند. هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران، پیکره سازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندیهای اعجازگر کرده‌اند.

اما مجموعه گفته‌ها و اندیشه‌ها و کوشش‌ها و هنرمندی‌های همه در طول این قرنهای بسیار، به اندازه این یک کلمه نتوانسته‌اند عظمت‌های مریم را باز گویند که:
“مریم مادر عیسی است”.

و من خواستم با چنین شیوه‌ای از فاطمه بگویم، باز درماندم
خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه بزرگ است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمدۖ است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه این همه هست اما فاطمه نیست. فاطمه فاطمه است
شهادت مدافع حریم ولایت ، اسوه مبارزه و صلابت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها بر همه محبین اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تسلیت باد
روز جامعه شناس مبارک
بعضی تخصص ها بی بدیل اند. وجودشان و حرکت شان ، معرفت آفرین و آگاهی بخش است . جامعه شناسی هنر پیوند علم با زندگی است . درست زیستن و زیستن آگاهانه به دور از هیاهو و سیاست زدگی و بر منش انسانیت آزادی خواه و عدالت جو و در ابن میان جامعه شناس هنرمند متخصص عرصه زندگی است که تبیین کننده این راه پر خطر می باشد .
امروز ۱۲ آذر ماه زاد روز یکی از اندیشمندان بزرگ ایران زمین است.،دکتر غلامحسین صدیقی ،پدر علم جامعه شناسی است
غلامحسین صَدیقی (۱۲ آذر ۱۲۸۴ – ۹ اردیبهشت ۱۳۷۰) معروف به دکتر صدیقی سیاستمدار ایرانی بود که در فاصله سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ در دولت نخست‌وزیری محمد مصدق به‌عنوان وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور و نایب نخست‌وزیر (در دولت دوم) فعالیت کرد.
 او مبدا علم جامعه‌شناسی در ایران و بنیان‌گذار مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی است. وی استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران نیز بود. روز ۱۲ آذر به نام روز علوم اجتماعی و دکتر صدیقی نامگذاری شده است.
ابن روز گرانقدر ، روز جامعه شناس را به همه اساتید بزرگوار جامعه شناسی ایران که وجودشان چراغ هدایت جامعه در تندباد سیل جهانی سازی و مدرنیته است تبریک عرض می کنم .
امیدوارم روزی مهمترین رسالت جامعه شناسی یعنی کمال و تکامل انسان آزاده در پرتو معرفت شناسی مهربانانه برای آینده ایران عزیزمان و جهان مسحور و مسخور غرب و جهانی سازی تحقق یابد و شاهد حضور انسانی آزاده از قید تمام بردگی ها چه فکری و چه اقتصادی باشیم . جامعه ای مملو از انسان های آگاه و آگاهی بخش و مهربان که دیگران را چون خود عزیز می دارند .هادی زمانی
ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود
وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود
گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دستِ غم خلاصِ من آنجا مگر شود
از هر کرانه تیرِ دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیثِ ما بَرِ دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیایِ مِهر تو زر گشت رویِ من
آری به یُمْنِ لطفِ شما خاک زر شود
در تنگنایِ حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
بس نکته غیرِ حُسن بِباید که تا کسی
مقبولِ طبعِ مردم صاحب نظر شود
این سرکشی که کنگره کاخِ وصل راست
سرها بر آستانهٔ او خاک در شود
حافظ چو نافهٔ سرِ زلفش به دستِ توست
دم درکش ار نه بادِ صبا را خبر شود
🌎 اسد روزی سقوط کرد که مقابل مردم ایستاد

دکتر اسفندیار خدایی

🌿 جنگجویان تحریرالشام دقایقی قبل از دروازه‌های دمشق عبور کردند و لابد بشار اسد تاکنون خاک سوریه را ترک کرده. امروز حکومت ۵۴ ساله خاندان اسد بر سوریه به پایان رسید. برخی می‌گویند کشورهای خارجی مثل ترکیه و اسرائیل به اسد خیانت کردند. برخی نیز ممکن است ادعا کنند روسیه و ایران پشت اسد را خالی کردند. اما رئیس‌جمهوری که ۲۵ سال بر این کشور حکومت کرده، مقصر اصلی است و آش امروز دستپخت اوست. اصلاً مگر دولت اسد فقط امروز سقوط کرده که دیگران را مقصر بدانیم؟!

1⃣ بشار اسد امروز سقوط نکرد. او ۱۳ سال قبل سقوط کرد، وقتی‌که مقابل اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم ایستاد و با گلوله به مطالبات دموکراتیک تظاهرکنندگان درعا پاسخ داد.

2⃣ بشاراسد روزی سقوط کرد که مقابل اصلاحات ایستاد و از برداشتن حتی یک قدم به سمت مردم دریغ کرد و حاضر نشد اکثریت جامعه را در قدرت شریک کند و گمان کرد با زور می‌شود کشور را اداره کرد.

3⃣ بشار اسد روزی سقوط کرد که دل به حمایت بیگانگان سپرد و استقلال سوریه را با در قدرت ماندن خود معامله کرد.

4⃣ بشار اسد روزی سقوط کرد که پوتین به دمشق سفر کرده بود و او به عنوان رئیس‌جمهور سوریه به استقبالش رفت، اما وقتی که پوتین وارد جلسه فرماندهان نظامی شد، ماموران از ورود اسد به جلسه جلوگیری کردند و او در خاک کشورش بلاتکلیف مقابل دوربین‌ها منتظر ایستاد تا روسها چه تصمیمی برای او و سوریه اتخاذ می‌کنند.

5⃣ اسد روزی سقوط کرد که با برگزاری انتخابات فرمایشی مردم را مسخره کرد و بیش از ۹۵ آراء را از آن خود نمود. او روزی سقوط کرد که با ممانعت از انتخابات آزاد، زمینه را برای جنگ داخلی و تاخت‌وتاز افراطیون داعش و القاعده و قدرتهای خارجی فراهم کرد.

6⃣ اسد روزی سقوط کرد که بجای فراهم آوردن اسباب وحدت ملی سوریه، شکافهای قومی و گسل‌های مذهبی این جامعه را فعال کرد و دل به حمایت اقلیت ۱۲ درصدی علوی‌ها سپرد. اما امروز آنها را مقابل اکثریت سنی و گرگهای تحریرالشام تنها گذاشت درحالی‌که کینه و نفرت در کشور موج می‌زند.

8⃣ بشار اسد روزی سقوط کرد که مانع فعالیت سیاسی و رقابت گروهها و تشکیلات مردمی شد و رهبران منتقد ملی‌گرا و کت‌شلواری سوریه را به زندان انداخت و به قتل رساند، تا امروز مردم از سر ناچاری به نره‌غول‌های القاعده و داعش دل ببندند و سرنوشت سوریه را به کثیف‌ترین و سیاهکارترین تروریستهای افراطی بسپارند؛ متحجرانی که بویی از سواد و سیاست و کشورداری نبرده‌اند.

9⃣ بشار اسد کاری کرد که امروز مردم سوریه نه تنها از رفتن او نگران نیستند، بلکه تروریستهای تکفیری القاعده و داعش را بر او ترجیح می‌دهند درحالی‌که استادان دانشگاهها و نخبگان و مغزها و سیاستمداران سوری آواره و بی‌خانمانند و میان مردم نیستند تا راه و چاه را تشخیص دهند.
ای پسر هان و هان تو‌را گفتم
که تو بیدار شو که من خفتم
گوهر نیک را ز عِقد مریز
وآنکه بد‌گوهر است ازو بگریز
بدگهر با کسی وفا نکند
اصل بد در خطا خطا نکند
کژدم از راه آنکه بدگهر‌ست
ماندنش عیب و کشتنش هنر‌ست
هنر آموز کز هنرمند‌ی
درگشایی کنی نه دربند‌ی
هرکه ز آموختن ندارد ننگ
دُر برآرد ز آب و لعل از سنگ
و‌آنکه دانش نباشدش روزی
ننگ دارد ز دانش‌آموز‌ی
ای بسا تیز‌طبع کاهل‌کوش
که شد از کاهلی سفال‌فروش
نظامی
2
مولانا و ما !

• تیغ دادن در کف زنگی مست ** به که آید علم ناکس را به دست
• علم و مال و منصب و جاه و قران ** فتنه آمد در کف بدگوهران
• پس غزا زین فرض شد بر مومنان ** تا ستانند از کف مجنون سنان
• جان او مجنون ،تنش شمشیر او ** واستان شمشیر را زان زشت‌خو 
• آنچ منصب می‌کند با جاهلان ** از فضیحت کی کند صد ارسلان
• عیب او مخفیست، چون آلت بیافت ** مارش از سوراخ بر صحرا شتافت
• جمله صحرا مار و کژدم پر شود ** چونک جاهل شاه حکم مر شود
• مال و منصب، ناکسی که آرد به دست ** طالب رسوایی خویش او شدست
• یا کند بخل و عطاها کم دهد ** یا سخا آرد بنا موضع نهد
• شاه را در خانه‌ی بیذق نهد ** این چنین باشد عطا که احمق دهد
• حکم ،چون در دست گمراهی فتاد ** جاه پندارید در چاهی فتاد
• راه نمی‌داند قلاووزی کند ** جان زشت او جهان‌سوزی کند
• طفل راه فقر چون پیری گرفت ** پی‌روان را غول ادباری گرفت
• که بیا تا ماه بنمایم ترا ** ماه را هرگز ندید آن بی‌صفا
• چون نمایی؟ چون ندیدستی به عمر ** عکس مه در آب هم ای خام عمر
• احمقان سرور شدستند و ز بیم ** عاقلان سرها کشیده در گلیم
1
Forwarded from آستیگمات
⭕️ تثبيت قيمت‌ها و يك علامت سوال بزرگ

دکتر پیمان مولوی


در دوران اصلاحات در سال‌هاي ابتدايي دهه ۸۰ خورشيدي بود كه نخستين گام‌هاي دولت و مجلس وقت براي پايان دادن به نظام قيمت‌گذاري چند نرخي برداشته شد. در آن برهه دولت و مجلس وقت تصميم گرفتند، نرخ حامل‌هاي انرژي را با يك شيب ملايم به صورت سالانه مطابق نرخ تورم افزايش دهند.

در آن دوران همه كارشناسان اعلام مي‌كردند نظام چند نرخي در هر بخش اقتصادي هم آلارم اشتباه به عموم مردم ارسال مي‌كند و هم به فعالان اقتصادي، بنابراين بايد به آن پايان داده شود.

اين طرح معقول در شرايطي كه مي‌توانست اقتصاد ايران را از يك سياه‌چاله عميق دور سازد با يك تصميم اشتباه ديگر عقيم ماند. مجلس هفتم روي كار آمد و طرح تثبيت قيمت‌ها را تصويب كرد! طرحي كه هر چند در ظاهر به نفع دهك‌هاي محروم بود اما تجربيات سال‌ها و دهه‌هاي بعد نشان داد كه اين نوع تصميم‌سازي‌ها اتفاقا معيشت همين دهك‌ها را هدف قرار داده و از بين مي‌برد.

حيرت‌انگيز اينكه اقتصاد و نظام تصميم‌سازي‌هاي ايران در آينده هرگز از اين تجربه بهره نبرد و راهبرد درست را در پيش نگرفت. هيچكدام از افرادي كه زمينه تصويب طرح تثبيت قيمت‌ها را فراهم ساخته بودند حاضر نشدند مسووليت خود را در اين فاجعه به عهده بگيرند.

از آن تاريخ تا به امروز در بسياري از حوزه‌ها علامت دهي اشتباه صورت گرفته است. وقتي در اقتصادي نظام چند نرخي در بازارهاي مختلف و كالاهاي گوناگون شكل مي‌گيرد هم فضا براي مفاسد گسترده، رانت، ويژه‌خواري و... ايجاد و هم فضا براي عدم بهينه‌سازي در اقتصاد شكل مي‌گيرد.

ما اقتصادي هستيم كه در آن نه بهره‌وري و نه بهينه‌سازي وجود ندارد. اگر ايده دولت اصلاحات دنبال شده بود، اقتصاد ايران با سرنوشت متفاوتي روبه رو مي‌شد و به يك اقتصاد واقعي بدل مي‌سد.

ممكن است برخي بگویند مي‌شود آن ايده را همچنان دنبال كرد. اما پس از اين دوران در سال‌هاي دهه ۹۰ خورشيدي ايران با مقوله تحريم‌هاي اقتصادي فشرده غرب روبه رو شد و ديگر امكان بازگشت به وضعيت قبلي ممكن نبود. اقتصاد ايران چون رشد اقتصادي پايدار نداشت و بر اساس آمارهاي مركز پژوهش‌هاي مجلس، مركز آمار و آمارهاي بانك مركزي از سال ۹۰ خورشيدي تا به امروز متوسط رشد اقتصادي ۱۳ سال اخير حتي به ۱درصد رشد هم نمي‌رسد.

اين عدم رشد اقتصادي در حالي است كه در ايران هم جمعيت رشد كرده و هم مصرف بالا رفته است! از سوي ديگر قدرت خريد مردم در دهك‌هاي مختلف با كاهش جدي مواجه شده و مردم فقيرتر شده‌اند.

در اين شرايط چند اتفاق رخ داده كه حل و فصل همه آنها دشواري‌هاي خاصي دارد. ايرانيان به كالاها و اقلام كم مصرف دسترسي ندارد. دليل اين عدم دسترسي انحصار و رانت ويژه‌اي است كه براي برخي كارتل‌ها و گروه‌ها وجود دارد.

مردم ايران به خودروي كم مصرف دسترسي ندارند. مردم ايران به كولرهاي كم مصرف دسترسي ندارند. مردم ايران به موتورخانه‌هاي نوين دسترسي ندارند.

در تمام اين حوزه‌ها، ايرانيان با انباشت مشكلات روبه رو هستند. حالا دولتي روي كار آمده كه قصد دارد اصلاحات لازم را اعمال كند، اما از يك طرف با تحريم‌هاي فزاينده فعلي و تحريم‌هاي شديد‌تر در آينده نزديك روبه‌روست.

شرايط منطقه‌اي سختي را پشت سر مي‌گذارد و با كسري بودجه بالايي مواجه است. در اين شرايط دولت براي ارتباط با افكار عمومي مشكلاتي دارد، چرا كه رسانه اصلي كشور انحصاري و در اختيار رقباست.

مشكلات ايران در حالي است كه مردم مي‌شنوند در يكي از كشورهاي هم‌رده ايران قرار است حدود ۱۴هزار دلار به مردم يارانه پرداخت شود!

دولت بايد با مردم ارتباط بگيرد و شرايط را براي مردم شرح دهد. رديف‌هاي بودجه‌اي غير ضروري باعث شده كه كسري عميق‌تر شود و مشكلات بيشتر.

دولت يا باد معافيت‌هاي مالياتي و رديف‌هاي غير ضروري بودجه را حذف کند يا اينكه در كوتاه‌مدت مساله مذاكرات و توافق را به ثمر بنشاند. در غير اين صورت فشار مشكلات را مردمي بايد متحمل شوند كه همواره در اين بزنگاه‌ها از جيب آنها هزينه مي‌شود.

اينكه اين روند فشار وارد كردن به مردم تا چه زماني مي‌تواند نتيجه دهد؟ در آينده مشخص مي‌شود. اما امروز دولت چاره‌اي جز اين ندارد كه يا مذاكرات را به نتيجه برساند يا رديف‌ها و معافيت‌هاي غير ضروري را در بودجه حذف كند يا از طريق گران كردن اقلام مختلف از جمله بنزين فشار را به مردم منتقل كند.



@astiggmat
3
سلام و عرض ادب و احترام عزیز بزرگوارم. امروز تصمیم گرفتم روزمان را با گلستان سعدی این اثر سترگ آغاز کنیم. امیدوارم امروز روزی پر از اتفاقات خوب و انرژی های مثبت برای شما دوست عزیز و مهربانم باشد ................................................... منت خدای را، عَزَّ وَ جَلّ، که طاعتش موجبِ قُربت است و به شُکر اندرش مزیدِ نعمت. هر نفَسی که فرومی‌رود مُمِدّ حیات است و چون برمی‌آید مفرِّح ذات؛ پس در هر نفَس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شُکری واجب.
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی‌فایده کردند؛ یکی آن‌که اندوخت و نخورد، و دیگری آن‌که آموخت و نکرد.
سه چیز پایدار نمانَد: مالِ بی تجارت و علمِ بی بحث و مُلکِ بی سیاست.
دشمنی ضعیف که در طاعت آید و دوستی نماید؛ بدان! مقصود وی جز آن نیست که دشمنی قوی گردد؛ و گفته‌اند بر دوستیِ دوستان اعتماد نیست، تا به تملقِ دشمنان چه رسد! و هرکه دشمنِ کوچک را حقیر می‌دارد، بدان مانَد که آتشِ اندک را مُهمل می‌گذارد.
👍5
سلام علیکم و رحمت الله
صبح زیبای خداوندی به خیر و سلامتی:
---------
أمیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می فرمایند:
یستَدَلَّ عَلَي ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:
تضييعِ الاُصولِ و التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ و َتقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ:
چهار چيز باعث شکست دولت‌ها می‌شود:
۱. ضايع کردن اصول (مسائل مهم)
۲. سرگرم شدن به فروع (امور کم اهميت)
۳. به کار گماردن آدم‌های پست و نالایق
۴. کنار گذاردن انسان‌های لایق و ارزشمند
منبع:
تميمى آمدى، عبد الواحدخ بن محمد ،۱۴۱۰قمری، غررالحکم و دررالکلم، (چاپ دوم، قم: دار الکتب الاسلامیه).صفحه ۸۰۰، حدیث ۱۲
👍2
2025/07/09 05:47:34
Back to Top
HTML Embed Code: