Telegram Web Link
Forwarded from شرق
گزارش «شرق» از تعطیلی ناگهانی بخش درمان ناباروری (IVF) بیمارستان آبان که منجر به سردرگمی ده‌ها خانواده‌ای شده که اقدام به لقاح مصنوعی کرده بودند‌
🔺جنین‌های ما کجاست؟

👈نیلوفر حامدی

🔹«بیشتر از صد میلیون خرج کردیم و کلی دارو خوردم و آمپول تزریق کردم که بالاخره بشنوم یک بچه به‌ من می‌گوید‌ «مامان». حالا که نوبت انتقالم رسیده، جنین گم شده است». اینها حرف‌های زنی 42‌ساله است که سه سال آزگار جاده کرمانشاه تا تهران را رفته و آمده تا «مادر» شود. حالا اما سه هفته است‌ کارش این شده از ساعت هشت صبح به بخش درمان ناباروری (IVF) بیمارستان آبان برود تا جنینش را پیدا کنند، اما حوالی ساعت دو بعدازظهر، دست از پا درازتر برمی‌گردد.

بعد از گذشت سه هفته هنوز جنین او پیدا نشده است. اما تنها «الف» نیست که این مشکل را دارد، ده‌ها خانواده که در سال‌های اخیر برای انجام لقاح مصنوعی و درمان ناباروری به بیمارستان آبان مراجعه کرده بودند، حالا دچار بحران مشابهی شده‌اند. ماجرا از این قرار است که بخش IVF این بیمارستان به‌طور ناگهانی بهار امسال تعطیل شد؛ بدون اینکه به خانواده‌ها اطلاع‌رسانی شود. حالا هم جنین‌ها پیدا نمی‌شود.

💢بیشتر بخوانید
شمارهٔ ۵۳ مجلهٔ «زنان امروز» منتشر شد.

صاحب‌امتیاز، سردبیر و‌ مدیر مسئول: شهلا شرکت

دبیران:
|جامعه: آتنا کامل
|تاریخ: مریم رضایی
|هنر: فرشته حبیبی
|ادبیات: مهشاد شهبازی
|ویرایش: هایده عبدالحسین‌زاده، سارا مقدادی
|وب‌سایت و شبکه‌های اجتماعی: رابعه حیدرنژاد
|عکس: امیر جدیدی
طراحی گرافیک: استدیو مرکزی؛ راشین جیحون، عاتکه احمدی
عکس روی جلد: محمد‌علی بِرنو

لینک خرید این شماره:
https://shorturl.at/oZEaO
در بخش تاریخ شماره ۵۳ مجله زنان امروز با یک پرونده خواندنی، از منظری تازه به زنان صوفی پرداخته‌ایم. در تلاش بوده‌ایم نشان دهیم چگونه سنت درویشی و صوفی‌گری در طول تاریخ ما، امکان‌های بیشتری برای زیست اجتماعی و فکری زنان ایجاد کرده است. چهره‌های ماندگار و بزرگ تاریخی همچون رابعه عدویه یا فاطمه نیشابوری، و در دوران معاصر قمرالملوک وزیری یا فروغ‌الدوله دختر ناصرالدین شاه از خلال همین امکان تاریخی-فکری به عرصه آمدند و در دل تاریخ مردسالار، راهی برای تجلی زنانگی در تفکر الهیاتی و نیز زندگی اجتماعی گشودند. مقالات این پرونده به بررسی این موضوع پرداخته‌اند که این زنان چه جایگاهی در تاریخ ما داشته‌اند؟ و چگونه از این مجال برای حضور و تأثیرگزاری بیشتر استفاده کردند؟

در ابتدای بخش تاریخ این شماره در یادداشتی به قلم مریم رضایی با عنوان "و ز صلح من چه آید؟" به روایت جنگ و مسألهٔ معنا پرداخته شده است.

در مقالهٔ "زنان صوفی، خانقاه‌های زنانه و جایگاه نون: نقش زنان صوفی در به چالش کشیدن هنجارهای جنسیتی"، مریم رضایی، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه گرایش‌های باطنی، همواره مجالی برای حضور اجتماعی و فکری زنان بوده است. خودمختاری زنان در فضای خانقاه‌های زنانه و در مواردی حق رهبری دینی و حق انتخاب برای یک سبک زندگی متمایز از نگرش‌های فقهی مردسالار یکی از نتایج گرایش به زندگی صوفیانه برای زنان بوده است.

مریم دژمخوی در مقالهٔ "هر که شود صید عشق؛ زنان صوفی در عهد قاجار" به زندگی فروغ السلطنه دختر ناصرالدین شاه به عنوان یک زن صوفی پرداخته است. اینکه چطور این سبک زندگی حضور اجتماعی بیشتری برای وی به ارمغان آورد و این نگرش باعث حضور سیاسی او در کنار خانواده‌اش در مبارزه با استبداد در دوران مشروطه شد.

شیرین کریمی نیز در مقاله‌ای خواندنی با نام "که مه درویش باشد پیشِ خورشید: قمرالملوک وزیری و جست‌وجوی «معنای زندگی»" به زندگی درویشانهٔ قمرالملوک وزیری و تأثیر این سبک زندگی بر خاص بودن و تأثیرگذار شدن او پرداخته است. اینکه چگونه درویش‌بودن برای قمرالملوک تمرین هر روزۀ فقر و فروتنی بود و این تمرین‌ها علاوه بر رفتار و کردار، در آوازهای او نیز نمود می‌یافت.

اشکان شریعت پناه در یادداشتی جست‌وجوگرانه با عنوان "شاهدانِ شاهدانِ شاهدان؛ پیرامون «عکسِ زنانِ صوفیِ ساوجبلاغ در عصر قاجاریه"، در بخش تازه‌ای به نام قاب نوشت، ما را به تماشا دعوت می‌کند و به شرح‌نویسی بر عکسی تاریخی از زنان صوفی کُرد ایران می‌پردازد. این عکس که توسط آنتوان سوروگین و در میان مناسکی جمعی و عرفانی گرفته شده است، یکی از معدود تصاویر زنده از زنان صوفی و حال و روزگارشان را در قالب یک عکس ثبت کرده است.

لینک خرید این شماره:

store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
معرفی بخش اجتماعی شماره ۵۳

بخش اجتماعی را بسته بودیم که جنگ آغاز شد. مقالات این بخش حول موضوعات متنوعی نوشته شده بودند. از رئالیتی‌شوی پر سروصدای «عشق ابدی» تا مرور تازه‌ترین کتاب‌های فمینیستی. جنگ که تمام شد، در فضای کاملاً متفاوتی نفس می‌کشیدیم. جنگ ما را با احساساتی عمیق، تکان‌دهنده و غیرقابل چشم‌پوشی رو‌به‌رو کرده بود که پیشتر تجربه‌اش نکرده بودیم. نتیجه این شد که به سراغ نوشتن از این تجربه هولناک رفتیم و بخش اجتماعی به دو بخش تقسیم شد: جنگ و موضوعات متنوع اجتماعی.
در بخش جنگ سه مقاله داریم:
شیوا علینقیان مروری کرده است بر کتاب «جنگ نیمو، جنگ اِما: فهم فمینیستی از جنگ عراق» (۲۰۱۰) اثر سینتیا اِنلو، پژوهشگر نامدار فمینیست در حوزه روابط بین‌الملل و مطالعات صلح. انلو در این کتاب با روایت زندگی هشت زن (چهار زن عراقی و چهار زن امریکایی)، از جمله «نیمو»، مادر عراقی که با پیامدهای مستقیم جنگ در بغداد دست‌وپنجه نرم می‌کند، و «اما»، همسر یک سرباز آمریکایی، نشان می‌دهد که چگونه سیاست، نظامی‌گری و روابط قدرت در سطح جهانی بر تجربه‌های فردی و روزمره زنان در دو سوی جبهه تأثیر می‌گذارد.
گلرخ نفیسی، در «جبههٔ مردمی مادربزرگ‌­ها: برای محمد الکُرد از تهران» روایت‌گر پیوند عمیق انسانی و سیاسی میان دو نسل از مادربزرگ‌ها، تجربه جنگ و مقاومت است. مادربزرگ گلرخ در پایان روز دوازدهم جنگ درگذشت و او در حالی که سوگوار این فقدان بود، به یاد مادربزرگ محمد الکُرد می‌افتد؛ زنی که سال‌ها در دل اشغال و خشونت روزمره ایستادگی کرده بود. نامه یادآور اهمیت حفظ زبان سادهٔ مقاومت و پیوند انسانی در مواجهه با ظلم و خشونت است؛ نیرویی از جنس اراده‌‌ٔ بی‌تزلزل مادربزرگ‌ها.
«هم‌سرنوشت» تجربه‌ای شخصی و درونی از جنگ است؛ از به‌یاد‌آوردن حسین، جوان ۲۳ ساله سوری در میانه جنگ سوریه که به تهران آمده بود تا رفتن به شمال ایران و زندگی در ظاهری امن که درون را آرام نمی‌کند. رابعه حیدرنژاد می‌نویسد: «اما در مغز من آتش‌بس اعلام نمی‌شود. موشک درست به وسط قلبم اصابت کرده و روح و روانم پشت هیچ میز مذاکره‌ای نمی‌نشینند. هرچه برای ارگان‌های داخلی بدنم توضیح می‌دهم که شرایط امن است، خیلی چیزها هنوز سر جایشان باقی‌اند، و جای بسی امیدواری است، ذره‌ای حرفم را باور نمی‌کنند»
در بخش پیشاجنگ، به موضوعات اجتماعی متنوعی پرداختیم:
مقاله شیرین تقی‌نژاد با تحلیل منطق «تراواقعیتی» رئالیتی‌شوها، از جمله عشق ابدی، نشان می‌دهد که این برنامه‌ها بیش از آنکه بازنمای بی‌واسطۀ واقعیت باشند، بر اساس شیوه‌هایی چون تدوین، تکرار و تأکیدات دراماتیک، تجربه‌ای عمدتاً هدایت‌شده را پیش چشم مخاطب می‌گذارند و مرز میان خیال و واقعیت را در وضعیت تعلیق نگاه می‌دارند. در این چارچوب، حتی واکنش‌های قطعی له یا علیه این برنامه‌ها، به‌جای خروج از این گفتمان‌، به بخشی از منطق آن‌ها بدل می‌شود. مقاله شیرین، فراتر از قضاوت‌های ساده‌انگارانه، بر پیچیدگی‌های جنسیت، قدرت و رسانه در این ژانر تمرکز دارد.
بهاره بشارتی در «مادری، هیولای عواطف تازه»، تجربه مادری را با تمرکز بر هیجان‌های تازه و پیچیده‌ای مثل خشم پس از زایمان روایت می‌کند. او نشان می‌دهد که مادر شدن فراتر از دشواری‌های فیزیکی، با طوفانی از عواطف غریب و تعارضات درونی همراه است که اغلب ناشناخته می‌مانند. خشم‌های ناشی از رابطه با والدین و حتی نوزاد خود از احساسات عمیقی سرچشمه می‌گیرد که به دوران کودکی و روابط اولیه نوزاد با مادر بازمی‌گردد. تولد نوزاد همچون تروما، این احساسات سرکوب‌شده را فعال می‌کند و فردیت پیشین مادر را دگرگون می‌کند. بهاره معتقد است که پذیرش و بازشناسی این عواطف می‌تواند مسیر بهبود روان مادر را هموار کند.
مصاحبه فرزانه جلالی‌فر با سروناز احمدی به بحث درباره اهمیت ترجمه آثار فمینیستی مارکسیستی و نقش آن در گسترش گفتمان‌های انتقادی در ایران می‌پردازد. سروناز توضیح می‌دهد که ترجمه برای او نه تنها انتقال محتوا بلکه کنشی سیاسی و فمینیستی است که می‌کوشد صدای زنانی را که معمولاً در روایت‌های رسمی حذف می‌شوند، به‌ویژه زنان خانه‌دار و کارگران بازتولیدی بدون مزد، بلندتر کند. او معتقد است آثار فدریچی با تحلیل ریشه‌ای کار بی‌مزد و بازتولید اجتماعی، فضایی را برای گفت‌وگوهای فمینیستی در ایران باز کرده‌اند و با وجود محدودیت‌ها، این ترجمه‌ها توانسته‌اند به فضاهایی فراتر از حلقه‌های روشنفکری نفوذ کنند و مخاطبان گسترده‌تری را جذب کنند.
کتاب «شعاع: میدان تحریر ـ برداشت دوم» اثر یاسمین الرفاعی که در سال ۲۰۲۲ توسط انتشارات ورسو منتشر شده به زودی با ترجمه شیما وزوایی و پگاه پزشکی در نشر دوردست به بازار خواهد آمد. شیما و پگاه در یادداشتی مروری کردند بر این کتاب که روایت درونی و جمعی از تجربه فمینیستی گروه اُپانتیش در جریان انقلاب مصر است که همزمان با مبارزه برای تداوم انقلاب، علیه آزار و تعرض جنسی زنان در میدان تحریر می‌جنگد. کتاب در قالبی چندگانه روایت می‌شود؛ بخشی از آن به شکل رمان، بخشی به صورت گزارش و مصاحبه، و بخشی دیگر روایت تاریخی وقایع گذشته است. این تنوع در فرم و زاویه دید باعث می‌شود که انسجام یکپارچه‌ای شکل نگیرد، چرا که در فضای پساانقلاب، دسترسی به روایت منسجم و واحد از انقلاب امکان‌پذیر نیست.


لینک خرید این شماره:

store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
⁨ ⁨ .
بخش هنر شماره ۵۳ با یادداشتی با عنوان «دوازده روز چشم در چشم با هیچ بزرگ» به قلم فرشته حبیبی آغاز می‌شود که روایتی شخصی از مواجهه با جنگ است. نویسنده از میان خرده‌خاطرات آمیخته با دلهره‌ها و تردیدها، شمایل جنگ را نه تنها به‌عنوان رویدادی بیرونی، بلکه به‌مثابه مواجهه‌ای عمیق با خلأی درونی به تصویر می‌کشد.
«از بوم تا بُت؛ پیکاسو، اسطوره‌ای که ترک خورد» نوشته مریم عمرانی زندگی و مناسبات مردی را ترسیم می‌کند که برای سال‌ها، شهرتش تقدیس می‌شده و با نبوغ و قدرت عجین بوده است. مقاله، با مرور روایت‌هایی که از زندگی پیکاسو باقی مانده‌‌اند، نشان می‌دهد که سلطه‌گری، قدرت‌نمایی و بهره‌کشی از زنان در زندگی او کم‌شمار نبوده اما امروزه با رشد نقدهای فمینیستی و پسااستعماری، میراث پیکاسو با نگاهی چندلایه و به‌دور از هاله‌ قدسی پیشین بازخوانی می‌شود.
«هم‌آغوشی با آتش» روایتی است از زندگی و کارنامه‌ پروانه اعتمادی به قلم امید بنکدار. این یادداشت ضمن شرح حال مختصری از زندگی و روزگار پروانه، دوره‌های مختلف کاری او را مرور می‌کند و زیبایی بافت‌های مه‌آلود انارها و دسته‌گل‌های نرگس را _ که محبوبیتی خاص برایش به ارمغان آورد _ می‌ستاید. همچنین به تأثیر او روی هنرجویانش (که نام کیارستمی ومهرجویی نیز در بینشان دیده می‌شود) و ردپایی عمیقی که از خود در هنر ایران بر جا گذاشت اشاره می‌کند.
مقاله «نوزایی هرزنگاری؛ نگاهی به فیلم آنورا» نوشته معصومه گنجه‌ای، نقدی دقیق بر بازنمایی زنانه در سینمای معاصر ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد چگونه فیلم‌هایی مانند «آنورا» مرزهای اخلاقی و هنری را در بازنمایی زنان کارگر جنسی به چالش می‌کشند. نویسنده توضیح می‌دهد که در این فیلم، دوربین پس از ازدواج آنی با ایوان، به‌عنوان شوهر، نسبت به او تعهد اخلاقی نشان می‌دهد، در حالی که پیش از آن بدن او ابژه‌ای آزاد برای تماشای اروتیک است.

در مقاله «پوشش زنان؛ عاملیت زنانه یا کنترل مردانه؟» غزل نعیمی با نگاهی تحلیلی به سیر تحول لباس زنان ایرانی پس از انقلاب ۵۷ می‌پردازد و از دریچه سینما نقش پوشش را در بازنمایی جایگاه زن در جامعه بررسی می‌کند. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه لباس زنانه نه تنها به عنوان نمادی از فرهنگ و هویت، بلکه به‌مثابه ابزاری برای کنترل یا بیان عاملیت زنانه در فیلم‌های ایرانی مطرح شده است. این تحلیل به تلاقی سیاست، جنسیت و هنر می‌پردازد و تأکید می‌کند که پوشش زنان در سینما، بازتابی از منازعات اجتماعی گسترده‌تر میان سنت و مدرنیته، آزادی و محدودیت است.

لینک خرید این شماره:

store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
در این شماره، در بخش ادبیات، به زندگی و نوشتار غزاله‌علیزاده پرداخته‌ایم؛ نویسنده‌ای که حضورش در ادبیات معاصر ایران، همواره با سکوت، افسون و پیچیدگی همراه بوده است. در این پرونده از خلال مقاله‌هایی تحلیلی و گفت‌و‌گویی تأمل‌برانگیز، کوشیده‌ایمبه جای بازنمایی تصویرهای کلیشه‌ای، به لایه‌های معنایی ژرف در روایت‌های او نزدیک شویم؛ از درهم‌تنیدگی زن و تاریخ تا زبان گروتسک و شکست ایدئولوژی، از بازتاب رنج در بدن‌های خاموش تا سیر تطور سبک و نگاه علیزاده در داستان‌نویسی.

«خوانشی گروتسک از دو جهان پساانقلابی؛ مروری بر دو اثر خانه ادریسی‌ها و دلِ سگ»
🖋️مهشاد شهبازی

در این نوشتار، نویسنده با نگاهی تطبیقی به خانه‌ ادریسی‌ها اثر غزاله علیزاده و دلِ سگ اثر میخائیلبولگاکفُ، با تمرکز بر زبان، بدن و فضا، نشان می‌دهد که چگونه این آثار با فرمی تمثیلی و گروتسک، سکوتی تاریخی را روایت می‌کنند و در دلِ جهانی پساانقلابی، فروپاشی معنا، خشونت پنهان و استیصال انسان در مواجهه با شکست پروژه‌های نجات‌بخش را به
تصویر می‌کشند.

«روایتی که مرگ را تاب آورد؛ نگاهی به زندگی و آثار غزاله علیزاده در گفت‌وگو با لادن نیکنام»  
🖋️ نگار قلندر

در این گفت‌وگو، لادن نیکنام، نویسنده داستان زیستن در وقت اضافه، با نگاهی همدلانه و البته سنجیده به جایگاه غزاله علیزاده در سنت زنانه‌ی روشنفکری، در مرز میان زیست شخصی و ادبی او حرکت می‌کند و از زنی سخن می‌گوید که همواره معنا را بر صورت مقدم می‌دانست، اما خود به حاشیه‌ای رانده شد که آثارش در تلاش برای رهایی از آن بودند. این گفت‌وگو دعوتی است به بازبینینویسنده‌ای که پیش از آن‌که زمانه‌اش او را دریابد، در متن جاودانه شد.

«زن و گذار تاریخی در خانه ادریسی‌ها، تأملی بر بازنمایی فیگورهای زنانه»  
🖋️پگاه پزشکی

این نوشتار با رویکردی تحلیلی، به بازنمایی فیگورهایزنانه در خانه ادریسی‌ها می‌پردازد؛ زنانی که در دل خانه‌ای فروبسته و در آستانه‌ی زوال، میان وفاداری به گذشته و ترس از آینده، در موقعیت‌هایی متناقض قرار گرفته‌اند. بنا بر تحلیل نویسنده، خانه ادریسی‌ها بیش از آنکه مکانی برای زیستن باشد، تمثیلی است چندلایه از تاریخ، حافظه‌ و ساختار قدرت؛ فضایی که در آن بدن‌هایزنانه حامل نشانه‌های خشونت، انکار و میل سرکوب‌شدههستند و با حضور یا امتناع از حضورِ خود، بار روایت را به دوش می‌کشند؛ بدن‌هایی که در برابر نظام‌هایجنسیتی، از طریق سکوت، انزوا یا ایستادگیِ منفعلانه، به کنش‌گرانی پنهان بدل شده و در میدان تقابل تاریخ و بدنِحافظه‌مند، از حاشیه‌ی روایت به مرکز آن راه یافته‌اند.

«زنان ناکام در اقلیم انجماد؛ مروری بر داستان‌های غزاله علیزاده»  
🖋️نگار قلندر

این نوشتار، در مروری تحلیلی و تطبیقی بر روند شکل‌گیری جهان داستانی غزاله علیزاده، سیر تطور نگرش او به زن، زبان، روایت و تاریخ را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که علیزاده چگونه با فاصله گرفتن از فرم‌های اسطوره‌ای و زبان‌های نمادین اولیه، به تدریج به خلق روایت‌هایی می‌رسد که زن در آن‌ها نه یک تصویر، بلکه سوژه‌ی تاریخ، میل و پرسش است. در این خوانش، زنان در آثار علیزاده از تصویرهایی اثیری و دور از دسترس، به زنانی بدل می‌شوند که در کشاکش میان عشق، تاریخ و هویت، مقاومت و رنج را تجربه می‌کنند و با ماهیتی پیچیده، چندلایه و اجتماعی-تاریخی، در مرکز کنش، معنا و روایت قرار می‌گیرند.


لینک خرید این شماره:

store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
⁨ ⁨
🖋️فرزانه جلالی‌فر
این گفت‌وگو را در سایت «زنان امروز» بخوانید.

zananemrooz.com/article/پدرسالاریِ-مزد-و-سیاست-ترجمه/
محمد عزیز
امروز، ۲۵ ژوئن، صبح زود در تهران، پیش از آنکه آفتاب سوزان تابستان بر ما بتابد، مادربزرگم را در بهشت زهرا دفن کردیم. او پس از ۹۹ سال زندگی، در پایان روز دوازدهم جنگ، به‌ مرگ طبیعی درگذشت و به‌ طرزی عجیب، روزهای پایانی زندگی‌اش برای ما سرشار از شعف بود. به‌خاطر جنگ، همه در یک ‌جا جمع شده بودیم و او از این جمع شدن حتی با وجود صدای مهیب بمب‌ها سرخوش بود. حتی موفق شدیم با هم سفر کنیم. بعد از سال‌ها زمین‌گیر شدن در آپارتمانی در تهران، مادربزرگم در این سفر کوه، رودخانه و گل محبوبش شقایق را دید و یاد گل‌های شقایق مسجد‌سلیمان افتاد…

ادامهٔ این یادداشت را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/جبهۀ-مردمی-مادربزرگها
یا در نسخه چاپی شماره ۵۳:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
بخوانید.
شعاع: میدان تحریر، برداشت دوم روایتی درونی و بازاندیشانه از یک عملیات است. داستان گروهی که در جریان انقلاب مصر تصمیم می‌گیرند، هم‌زمان با مبارزه برای تداوم انقلاب، علیه حلقه‌هایی از مردان از جبهه‌های مختلف نیز که زنان معترض در میدان تحریر را مورد آزار و تعرض جنسی قرار می‌دادند مبارزه کنند. دو سال بعد از اعتراض مداوم و بی‌رهبر که تحریر را قلب نمادین انقلاب مصر ساخته بود، «عملیات مقابله با آزار و تعرض جنسی» یا به ‌اختصار «اُپانتیش» خود را به‌عنوان بخشی ضروری از انقلاب تعریف می‌کند که قدرت دارد با جنسیت‌زدگی درون حلقه‌های انقلابی نیز مبارزه کند. شعاع داستانی است از امن ‌کردن «میدان» برای همه، همان میدانی که آصف بیات آن را فضای مرکزی و فرمی سیاسی برای اعتراض فرودستان و به‌حاشیه‌‌رفتگان در انقلاب‌های عربی می‌داند. روایتی است از میدان، و تقاطع‌هایی منتهی و نشئت گرفته از آن بعد از حضور، ماندن، و حتی ترک آن.

ادامهٔ این یادداشت را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/تقلای-فمینیستی-برای-دوام-انقلاب/

و یا در نسخه چاپی شماره ۵۳:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
بخوانید.
سینتیا اِنلو در کتاب تحسین‌شده‌‌اش جنگ نیمو، جنگ اِما: فهم فمینیستی از جنگ عراق۱ از خلال زندگی هشت زن — چهار زن عراقی و چهار زن امریکایی — کاوشی ژرف و مبتنی بر روش‌شناسی فمینیستی از جنگ عراق ارائه می‌دهد. انلو، برخلاف تحلیل‌های متعارف از جنگ که حول راهبردهای نظامی، دیپلماسی دولتی و رهبری مردانه۲ می‌چرخد، نگاه ما را به‌سوی تجربه‌های روزمره، جنسیت‌مند و اغلب ناپیدای زنانی می‌برد که در جریان اشغال عراق از سال ۲۰۰۳، این جنگ را زیسته‌ و در آن مشارکت کرده‌اند.

این مطلب را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/بار-جنگ-را-که-به-خانه-میبرد؟/

و یا در نسخه چاپی شماره ۵۳:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
بخوانید.
۱۶ تیر ۱۴۰۴ است. این نوشته را در حالی می‌نویسم که نمی‌دانم دربارۀ جنگ فعل گذشته به کار ببرم یا آینده. نمی‌دانم این سطرهایی که در لپ‏تاپم تایپ می‌کنم اصلاً روی کاغذ مجله خواهند آمد یا نه. می‌خواستیم برای شمارۀ جدید رونمایی بگیریم. می‌خواستیم بعد از این، هر شماره مراسمی بگیریم تا به جمعمان، این تنها ساقۀ نازک و شکننده‌ای که داشتیم، چنگ بزنیم و تناورترش کنیم. زهی تصور باطل. می‌خواستیم بدن‌هایمان را در کنار هم جمع کنیم، فارغ از اینکه شاید حتی دیگر نتوانیم تکه‌های روحمان را هم یک جا جمع کنیم. و تکه‌های تن بعضی‌هامان را از زیر آوار…

ادامهٔ این یادداشت را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/همسرنوشت/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۳:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
بخوانید.
فروپاشی‌های روانی در اطرافیان پیکاسو پرسش‌برانگیز است. ماری–ترز والتر، معشوق نوجوانش، در سال ۱۹۷۷ خودکشی کرد. ژاکلین روک، همسر دومش، در سال ۱۹۸۶ با شلیک گلوله به زندگی‌اش پایان داد. دورا مار، معشوق و هنرمند سوررئالیست، پس از جدایی دچار فروپاشی روانی شد. پائولو، پسرش، سال‌ها از اعتیاد به الکل رنج می‌برد و رانندۀ شخصی پدرش شده بود. نوه‌اش نیز درنهایت دست به خودکشی زد. در این میان، تنها یکی از زنان پیکاسو را ترک کرد، فرانسواز ژیلو؛ معشوق و مادر دو فرزندش. او بعدها کتابی با عنوان زندگی با پیکاسو منتشر کرد و در آن از تحقیر، سلطه‌گری و آزارهای روانی‌ای که تجربه کرده بود، سخن گفت. پیکاسو نیز در واکنش، رابطه‌اش را با او و فرزندانشان قطع کرد.

ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/از-بوم-تا-بُت/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۳:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/
برگشتم و به عکس‌‌هایی که در آن ۱۲ روز گرفته بودم نگاه کردم. برای نسل من، که در دهه‌‌های گذشته هر چیزی از‌جمله جنگ را تجربه کرده بودیم، جنگ ۱۲روزه با دلهره‌‌های تازه‌‌ای معنا گرفت. دیگر کودکی نبودم که جنگ برایش در صدای آژیر و پناه‌‌ گرفتن و لذت مدرسه ‌‌نرفتن خلاصه شود؛ در بوی ساندویچ کتلت سردشده در زیرزمین خانه و در خاموشی وهم‌‌آلود فاصلۀ آژیر قرمز تا سفید؛ در گوش دادن به قژقژ رادیو بی‌‌بی‌‌سی و ولع شنیدن جمله‌‌های ناقص اخبار بدون فهم حتی یک کلمه از آن؛ در صدای قاری قرآن از حجلۀ حمید، پسر شانزده‌سالۀ همسایه، که خبر شهادتش مثل بمبی وسط روزگار بی‎خبری‌‌ام ترکید و در یاد تلخ آن روز که مادرم با صدای فغان زن همسایه پای‌برهنه به کوچه دوید… جنگ در کودکی شبیه بازی بود.

ادامهٔ این یادداشت را در سایت زنان امروز:

zananemrooz.com/article/دوازده-روز-چشم-در-چشم-با-هیچ-بزرگ/

و یا در نسخه چاپی شماره ۵۳:

store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۳/

بخوانید.
2025/10/21 23:06:46
Back to Top
HTML Embed Code: