روز بیست و پنجم ( ۲۵ ) اردیبهشت ماه
ساعت ۱۰ شب

چند سوال در مورد کتاب مسابقه
در کانال دین ورزان
بصورت آزمایشی
گذاشته می‌شود
که
اگر کسی موفق به جواب نشود اشکال عدم حضور برطرف گردد.

اصلاح فرد و جامعه در گرو پیاده کردن
اصول اخلاقیات مطلق گرا: ( ۱ )
مقدمه:
دو نظریه در ارتباط با اصول اخلاقی
مطرح است:
۱- اخلاقیات نسبی؛
۲- اخلاقیات مطلق.
در اندیشه و مکاتب بشری؛
اخلاقیات؛ نسبی و متغیر اند و رنگ و بوی همیشگی و ثبوت را ندارند و در جوامع مختلف و شرایط متعدد اخلاقیات دستخوش تغییر و تحولات اند!!
و در برابر زمان ها و مکان های مختلف
اصل وضع خود را از دست می دهند!!
چون:
دستخوش انواع ذوق و سلیقه ها شده و سود و منفعت؛ رنگ آنها را از شکل اصلی خود به شکل های مختلفی دگرگون خواهد کرد!!
و رنگ ثبوت و تاثیرگذاری خود را از دست خواهند داد و میدان را برای انواع نظرات و دیدگاه های مختلف باز خواهند کرد!
معیار و موازین ثابتی برای آن اصول و قواعد باقی نخواهند گذاشت در نتیجه:
آن اصول و قواعد اخلاقی نمی توانند
انسان ساز فرد و جامعه باشند!!
در نتیجه:
قدرت و نفوذ آن اصول از روح و روان انسان کاسته می‌شود؛
چون؛
روح و ماهیت تاثیرگذاری را آنها گرفته ایم؛
مثلاً:
در اوضاع و جامعه ی جاهلی در ارتباط با طلب حق و حقوق؛ معیار حق طلبی؛ قدرت و نفوذ بوده و امری بنام مظلومیت و طلب حق
مطرح نخواهد بود و هر کس که صاحب ثروت و قدرت باشد حق به جانب است و امر عدالت و مساوات یک امر نسبی و متغیری خواهد گشت!!
اما پیامبر ﷺ صاحب اخلاق ثابت و مطلق؛ معیار های اخلاقیات جاهلی را تغییر و عوض می کند:
«انصر اخاک ظالما او مظلوما»
«برادرت را کمک کن چه ظالم باشد و چه مظلوم»!
گفتند: ای رسول خدا مظلوم مستحق کمک رسانی است ولی ظالم و ستمگر جرا؟
فرمود:
دست ظالم را بگیر و حق و حقوق مظلوم را از او بستان.»

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان گرامی تا لحظاتی دیگر از طریق لینک چند نمونه سوال جهت ارزیابی صحت لینک آزمون به عنوان پیش آزمون در کانال قرار خواهیم داد

خواهشمندیم اگر کسی نتوانست به لینک بپیوندد به یکی از مدیران کانال و گروه اطلاع دهد تا برای روز آزمون برای هیچ یک از عزیزان مشکلی به عنوان اینکه نتوانسته در آزمون شرکت کند ، پیش نیاید

اگر کسی نتوانست وارد لینک مسابقه شود به آیدی زیر اطلاع دهد
@y0614231

باید حتما حساب جیمیل گوگل برای ورود به لینک فعال باشد

به مناسبت غزهٔ فلسطین
پندها و اندرزها: ( ۶ )

یهودی که فقط متکی به قدرت و اسباب مادی بوده و دل بسته به آن منجر به فراموشی قدرت مطلق الهی خواهد شد در نتیجه:
شمشیر بران تاریخ حقیقت بار دیگر برای آنان تداعی و تکرار می گردد!
هنگامی که پیامبر رحمتﷺ بخاطر صلح و آشتی برای میانجیگری؛ خونی که ریخته شده بود به بنی نضیر رفت و یهودیان انجا ظاهرا از میانجیگری پیامبر ﷺ استقبال کردند!
ولی هنگامی که ایشان در زیر خانه ای نشسته بود آنها نقشه ی شهادت پیامبر ﷺ را طرح ریزی کردند!!
و در بین خود گفتند:
چنین فرصتی تکرار نمی‌شود تا اینکه خودمان را از دستش خلاص کنیم!!
در نتیجه یکی از آنها آماده ی این کار شد و به پشت بام رفته و سنگ سنگینی با خود برد و همین که خواست نقشه ی ترور را اجرا نماید
خداوند پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) را مطلع کرده و به مدینه برگشت؛
پیامبر اکرم ﷺ هم بخاطر نقشه ی قتل و نقض عهد و پیمانی که بسته بودند آنها را در قلعه ها و دژهایشان محاصره کرد.
سوره مبارکه الحشر آیه2:
«هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّه....»
تا آخر آیه.....
«خداوندی که کافران اهل کتاب ( یهود) را در نخستین گردهمآئی (و لشکرکشی مسلمانان و برخورد با ایشان در اطراف مدینه) از سرزمینشان بیرون راند؛
(و آنان را به شام و خیبر کوچاند یعنی به همان مناطقی که از آن آمده بودند چون :
اهل و ملت مدینه نبودند ولی بخاطر آنکه مقطعی در مدینه سکنی گزیده بودند خداوند کلمه‌ی مالکیت زمین را به آنها نسبت می دهد)
شما  گمان نمی‌کردید که آنان از آن
قلعه ها بیرون روند! و آنان هم گمان می‌بردند که قلعه ها و دژهایشان آنان را از امر و دستور خداوند نجات میدهد!!
امّا عذاب خدا از جایی به سراغشان رفت که فکرش را نمی‌کردند و خداوند  به دلهایشان ترس و هراس انداخت،
بگونه‌ای که با دستهای خود و با دستهای مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند!
ای صاحبان بصیرت! پند و عبرت بگیرید..»

نقد و بررسی دیدگاه «دین من انسانیت
است»:
( ۲۶ )
تاثیر دین بر زندگی فردی -اجتماعی: ( ۱۸ )

دین با راهکارهای مختلف و گوناگونی سعی دارد شخصیت و کرامت انسانیت انسان را حفظ و نگهداری کند و از بی احترامی و خورد شدن شخصیتش محافظت نماید؛
و
یکی از آن ضمانت های فکری و اعتقادی ؛ ایمان و یقین صحیح به قیامت است ؛
نه ایمان سست و تحریف شده نسبت
به قیامت!!
و برای حفظ آبرو و کرامت انسانیش در صورت عدم رعایت احترام به دیگران و عدم پایمال کردن حق و حقوق دیگران؛
خداوند
او را به عذاب جهنم تهدید خواهد کرد؛
و با چنین ایمان و ضمانتی در دنیای دیگر سعی بر حفظ شخصیت و انسانیت او دارد.

چه دین و برنامه ای چنین قدرت و توانایی در دنیای دیگری دارد که افراد را بوسیلهٔ چنان روزی ملزم به رعایت حقوق دیگران کند!
در حالیکه
بدون چنین تکیه گاه و ضمانتی و همچنین بیان علت های آزار و اذیتهای دیگران و درمان و معالجهٔ آنها در ارتباط با رعایت حق و حقوق دیگران ممکن نخواهد بود.
یعنی:
ادیان و برنامه هایی که اعتقادی به روز قیامت ندارند قدرت ممانعت از مردم آزاری را نخواهند داشت و این راهکار تربیتی و اخلاق ساز را از دست خواهند داد.
سوره مبارکه الهمزة:
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
وای به حال هر کسی که مردم را به اشارات دست و ابرو و زبان مورد عیب‌جوی و طعنه و غیبت قرار داده و کرامت و شخصیت آنها را خورد میکنند!!
و مردم را بخاطر ثروت اندوزی و مال دوستی مورد اذیت و عذاب قرار می دهند!!
«الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ»
«کسی که دائما مالش را می شمارد»
«يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ»
«چنان گمان می‌برد که مالش او را جاودانه می سازد!»
«كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ»
«هرگز! (چنین نیست و خواهد مرد)
او بدون شکّ به آتش جهنم خورد کننده ای انداخته می‌شود»

توکل به خدا

امتحان بعدی این کتاب خواهد بود:

آزادی بیان و منطق مخالفین.

بررسی اجمالی و مقایسه ای نسبت به دیانت زرتشتی: ( ۶ )

بحث قیامت و زنده شدن در دیانت زرتشتی فقط بصورت خبر وارد گشته بدون اینکه تفصیلات و یا استدلال و برهانی برایش
بیان شده باشد!!
و این امر به زمان و عقلانیت آنها بر می گردد؛
اولاً:
زمان آنها عصر کشاورزی و دامداری بوده و عقلانیت آنها هنوز به خوبی کامل و جامع نگشته و در ساده گی فکری بسر برده و بیشتر تابع معجزات حسی و مادی بوده اند.
مثل قوم حضرت موسی (علیه السلام) که دعوتش بیشتر متکی به معجزات مادی بود و قسمت دیگر آن کتاب تورات.
بطوریکه دیانت زردشتی هم احتمالاً در همان عصر و زمان ها بوده باشد؛
و الواح حضرت موسی (علیه السلام) فقط مواعظ و اندرزهایی بوده است...

اما عصر رسالت خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم) هم عصر عقلانیت و اندیشه بود و
هم عصر کتابت و ادبیات؛
به همین خاطر معجزهٔ پیامبر ﷺ کتاب بود.

آما بحث روز قیامت در قرآن فقط متکی به خبر و تصدیق نیست؛
بلکه بر اساس استدلال و اثبات و  بر اساس فهم و اندیشه های عصر سنتی و مدرن تا
روز قیامت است.
همانطوری که کیفیت بیان قرآنی بر اساس ابزار و وسایل های آن عصور است که در اختیار  داشته اند.
مثلاً:
در زمان نزول قرآن مشرکین مکه استخوان پوسیده را گرفته و به پیامبر ﷺ
می گفتند که:
چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده
می کند؟!
«قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»
«بگو: کسی که آنها را زنده می‌گرداند آنها را نخستین بار (از نیستی به هستی آورده است و آنها را بدون الگو و مدل) آفریده است، و او بر تمام مخلوقات آگاه است.»

این یک نوع از سبک و شیوه از استدلال در عصر سنتی آن زمان بوده است.
که قابل فهم و درک برای تمام عصور و زمان هاست.