Telegram Web Link
کودکِ "حانون"!
جرم تو
دهانی‌است باز
و گرگ‌ها از دندان‌"شیری‌"ات می‌ترسند
...دالانش تاریک باد
سیاستی که چراغش پیه سوز است.
۴۰۲/۸/۴
سید‌زین‌العابدین صفوی
@zeinodin43
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رای‌گیری به شیوه صدا و سیمای ما !
@zeinoddin43
از آسمانِ آبیِ آبان
هرسال
بوی شما می‌ریزد

به خونتان سوگند
...هنوز دوشم
درد می‌کند...
۴۰۲/۸/۱۰
@zeinoddin43
نوشتم:
"...هنوز دوشم درد می‌کند"
گفتی:
" این روزها کولِ کولبر بیشتر از دوشِ تو درد می‌کند"
می‌گویم:
دردِ کول او نیز بر"دوش‌" من است.
به قول شاعر:
"دردهای من
مثل درد مردم زمانه نیست
دردِ مردمِ زمانه است"
۴۰۲/۲/۱۰
@zeinoddin43
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز از همهمه بی‌جای چند تن از دانشجویان بر‌آشفتم.خواهش‌های پی‌درپی‌ام در دلشان اثری نکرد و من به جای تنبیه آنان خودم از کلاس بیرون آمدم و کلاس را به اهلش سپردم!
ساعتی بعد فیلمی از دست محبوبی به دستم رسید در باره یک معلم فداکار، که به حق تاثیر‌گذار بود. به یاد برادرشهیدم نیز افتادم که در سال‌های ۵۸ و ۵۹ در روستایی دور، چه فداکارانه  معلمی می‌کرد. در باران و کولاک، راه‌ خاکیِ چند ساعته را  با موتور یا پای پیاده می‌پیمود، بیماران را درمان‌، وخانه‌ها و‌آغل‌های روستاییان را سم‌پاشی و باغ‌ها را آفت زدایی می‌کرد. به جدایی‌ها‌و نزاع‌ها پایان می‌داد و...
معلمی به راستی از دشوارترین کارهاست. اراده‌ای پولادین و دلی دریایی می‌خواهد و من آن دل ندارم.

"بر این زینِ‌خالی نه گردی،نه مردی
دلا زین غم، ار خون نگردی،‌ نه مردی!
نه من پُرکنم جای همچون تویی را
کجا پر شود جای گُردی به گَردی؟
بر این زین خالی، یَلی چون تو باید
من آن دل ندارم، چه دردی! چه دردی!
تو بُردی ز من، گوی در عشقبازی
ولی باختم من، چه نردی!چه نردی!
چه کردی، چه کردی تو ای عشق با او!
تو ای عشق با او چه کردی! چه کردی!"
"قیصر امین‌پور"
۱۴۰۲/۸/۱۳
@zeinoddin43
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افسوس که در عالم سیاست این شیوه منحصر به یک شخص نیست.
۴۰۲/۸/۱۶
@zeinoddin43
تکرار یک یادداشت قدیمی
"در باره پایتختِ مملکتِ ما !

شاید گمان کنید می‌خواهم در باره مدیریت شهری، آلودگی هوا و یا راهبندان‌های گیج کننده و قفل شدن برخی از خیابان‌های تهران سخن‌بگویم. اما اینگونه نیست.
چندی پیش در جلسه ای سخن ازغلط‌های مصطلح بود بنده هم به پاره‌ای از این اصطلاحات اشاره کردم. مثلاً گفتم به کاربردن واژه «مملکت» در باره کشورمان و اصطلاحِ «پایتخت» در باره تهران، و «سلسله ی جلیله»در باره روحانیت، و«سلام دادن به خدا»، «تشریف بردن به مکه» و گفتنِ «یا حسین علیه السلام»، «صلوات محمدی پسند»، «ضمن عرض سلام»،«فوق الذکر و ذیل الذکر»  و...صحیح نیست و گفتم که بهتر نیست به افراد بزرگتر از خودمان بگوییم«از طرف ما نایب الزیاره باشید»، «من به شما لطف و محبت دارم» و...

در آن جلسه پیش از آن‌که دلایل خود را بگویم یکی از مدیران محترم فرهنگی که اشتباهات ادبی مشهوری دارند و اساساً آنها را اشتباه نمی‌دانند ومثلاً هنوز هم نذورات شرعی را«نزولات» تلفظ می کنند، وسطِ حرفم پریده و گفت: ای آقا! کجای کارید؟ «خانه از بن بست ویران است»! کدام کار ما درست است که استعمال الفاظ ما درست باشد. قلبتان پاک باشد این قدر به زبان مردم گیر ندهید! ای کاش مشکلات ما در همین حد و اندازه‌هابود شما در این شرایط چگونه دلتان می‌آید در میان این همه مشکل اقتصادی و فرهنگی  به مباحث لفظی بپردازید؟
سخنان پرهیجان ایشان آن‌چنان مورد قبول جمع واقع شد که مرا از ذکردلایل خود منصرف کرد. ولی اکنون در غیاب ایشان و در یک فضای مجازی، آرام و یک طرفه با اعتذار از مخاطبان بزرگوار و با احتیاط کامل! اجازه می خواهم برای تغییر حال و هوا هم که شده، فقط به یکی از همان اشتباهات لفظی اشاره کنم:
   کشوری که دارای حکومتِ«جمهوری» باشد، نمی توان آن را«مملکت» نامید.زیرا واژه مملکت، به معنای حکمرانی از نوعِ پادشاهی و سلطانی است و در فرهنگ و نظام پادشاهی، شاه وسلطان، مَلِکِ کشور و یا مالک آن محسوب می شود و کشور برای او «مُلک» و یا «مِلک» به حساب می آید. ولی وقتی یک کشور دارای نظام جمهوری شد و مخصوصاً عنوانِ اسلامی به خود گرفت قاعدتاً و در مقام تعریف،(نه در مقام تحقق) «مملکت» تلقی نمی‌شود و با این واژه منافات خواهد داشت.
قاعدتاً مرکزِ چنین حکومتی نیز«پایتخت»خوانده نمی شود زیرا پایتخت نیز در صورت وجود تخت پادشاهی است. و این واژه، ویژه مملکتِ سلطانی خواهد بود وفقط به شهری گفته می شود که شاه یا سلطان در آنجا مستقر است.
از این رو تکلیف اصطلاحات جدیدی چون، «پایتختِ معنوی»، «پایتختِ فرهنگی» «پایتخت شور حسینی» و«پایتخت صنایع دستی» نیز روشن است.
باز تأکید می کنم که این یک بحث لفظی و اعتباری و در مقام تعریف است نه در مقام تحقق.

سید زین‌العابدین صفوی
.https://www.tg-me.com/safavi43
#رجز‌_یا_خبر ؟
یک فرمانده نظامی‌ حتی در شکست نیز رجز می‌خواند تا جنگجویانش را دلگرم کند. او قاضی‌نیست بلکه غازی(جنگجو) است و نباید شکست‌هایش را بی‌کم و کاست رسانه‌ای کند. این یک شیوه شناخته شده در نبردهاست‌ که به "سانسور زمان‌جنگ" شهرت دارد.
اما فاجعه آنجا رخ‌می‌دهد که تصمیم‌گیران نیز این رجزها را به عنوان واقعیت بپذیرند. در ذهن‌ آنان اگر "رجز" در جای "خبر" بنشیند" توهّم" شکل می‌گیرد.۴۰۲/۸/۱۸
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43 تلگرام و ایتا
مقاومت در تونل‌
و مصاحبه در هتل‌
"هزینه را بعضی می‌سازند و برخی آن را می‌پردازند!"این چکیده شعری است از "محمود درویش". همان شاعر فلسطینی که گفت:"وطن سهم اغنیا است و وطن پرستی سهم فقرا"!
این روزها در جنگ خونین غزه بعضی‌ها در تونل‌ها مقاومت می‌کنند و برخی دیگر در هتل‌ها مصاحبه! آری هردو لازم است اما جوانانی که در برابر تانک‌ها تکه تکه می‌شوند معمولاً گمان می‌کنند سیاسیون نیز از تونل بغلی آرپی‌جی می‌زنند!! گویا در مقاومت نیز:
"جام می و خون دل هریک به کسی دادند." آیا #عدالت_در_مقاومت ممکن است؟
۴۰۲/۸/۲۲
سید زین‌العابدین صفوی

تلگرام و ایتا
@zeinodin43
چنین گفت حداد:

"کسی را قبل از انقلاب نمی‌شناسم که در ایران نام فرزندانش را زینب گذاشته باشد"
این سخن عجیبِ آقای حداد عادل خاطره‌ای را در ذهنم زنده کرد. دوستِ جانباز و طناز ما - ر.کریمی- می‌گفت:
"در یک‌ مجلس عقد‌خوانی، عاقد نیم‌نگاهی به شناسنامه عروس انداخت، چشمش به نام "زینب" افتاد. با خوشحالی گفت: به‌به! این‌هم یکی دیگر از برکات انقلاب. اگر زمان شاه بود الآن‌ نام عروس به جای زینب میترا بود! در همان حال پدر عروس از پایین مجلس صدا زد که حاج آقا! دقت کنید! زینب اسم مادر عروس است! اسم عروس اِلِنا است"!
جناب آقای حداد! اگر قبل از انقلاب با خانواده‌های انقلابی ارتباط داشتید "زینب‌"های زیادی را می‌شناختید بویژه شاعره‌ای را که "طوفان‌ها و لاله های شهریور" را نوشت. اگر آن زمان به حسینیه ارشاد می‌رفتید نام پُر تکرارِ زینب در گوشتان می پیچید.آن‌هم از حنجره روشنفکری نامدار، که وصیت کرد جنازه‌اش را در دمشق در کنار حضرت زینب(س) دفن کنند.
آقای حداد! به نظرتان آیا اکنون-که بعد از انقلاب است - ایرانی‌ها چقدر نام زینب را انتخاب می‌کنند؟ آیا این نام زیبا را در نام‌های دانش‌آموزان مدرسه غیر انتفاعیِ خودتان جستجو کرده‌اید؟ من در میان نام‌های صد دانشجوی نیمسال جاری یک‌ زینب هم نیافتم. ببینید این نام‌های زیبا را به کجا رسانده‌اید آقای حداد عادل!
۱۴۰۲/۸/۳۰
سید زین‌العابدین صفوی

تلگرام و ایتا
@zeinoddin43
خرافه پذیری

در جهان فرهنگ نیز، مصرف کننده، یاور تولید است. دروغ ساز، همیشه از توبره "دروغ پذیر" تغذیه می‌کند. سال‌ها پیش در یکی از دانشگاه‌ها با عنوانِ "ضربه خرافات بر فرهنگ" سخنرانی‌می‌کردم. بیش از نیم‌ساعت از زیان‌های خرافات سودمند(!) سخن گفتم اما سخنران بعدی، توانست در چند جمله همه رشته‌های مرا پنبه کند. آنجا که گفت: اخیراً در شهر اهواز شهیدی دفن می‌شد که به هنگام تلقین، با شنیدن نام امام زمان(ع) از جا برخاست و به نشانه احترام لحظاتی ایستاد و سپس درقبر جای‌گرفت"(!)
من با تاسف، درحالی جلسه را ترک می‌کردم که حاضران دانشگاهی(!) همه تحت تاثیر سخنان‌ او گریه می‌کردند.
مشکل ما این است که فقط در برابر خرافات ِ زیان‌بار مقاومت می‌کنیم ولی از همان خرافات اگر سودمندباشند، استقبال می‌کنیم‌ از یک سخنران تلویزیونی شنیدم: "در زمان جنگ سرِ بریده یک‌ شهید شعار "الله اکبر" سر می‌داد"(!)
   به مدیرکل استانی صدا و سیما زنگ زدم و‌گفتم این حرف‌ها چیست که به مغزِ مردم‌می‌دهید؟
پاسخش جالب بود:"اول این که چون شهدا را تبلیغ می‌کند اشکالی ندارد"(!) دوم آن که نظر سنجی‌ِ ما نشان می‌دهد که مخاطبان از این جور سخنان، استقبال بیشتری می‌کنند.
#داستان_سازی‌_های_مقدس اختصاص به‌ ما شیعیان ندارد. بلکه اساساً جنگ‌ و درگیری‌ها بهترین بستر اغراق و خرافه‌اند. همین روزها که در غزه جنگی خونین در جریان بود هردو طرف خود را پشت‌گرم به امدادهای غیبی می‌دانستند و برای خود "دروغ‌های ثواب‌دار"(!) می‌ساختند. «دکتر حذیفه عزام»از سَلَفی‌های مشهور عرب توییت کرد: که تفنگ‌های مجاهدان غزه چند برابرِ ظرفیتِ خشاب‌هایشان تیر شلیک‌ می‌کنند! و جالبتر این که همین پیام، در روز اول صدها هزار لایک خورده است!
خرافه پذیری بیش از خرافه سازی ، بر کوره جهالت می دمد.

۱۴۰۲/۹/۵
سید زین‌العابدین صفوی

تلگرام و ایتا
@zeinoddin43
جنگ غزه #فراتر_از_جنگ_قبله‌ها_و_قبیله‌ها

درد فلسطین، اکنون بیش از هر زمان دیگر عمومی شده است. هفتاد سال شاعران فلسطین در باره خاکِ "وطن" سرودند. برخی از رهبران عرب کوشیدند تا این درگیری را از مرز فلسطین فراتر ببرند و آن را ماهیت"عِبری- عربی" ببخشند. پاره‌ای ازجنبش‌های دینی نیز این درگیری را به خصومت دیرین"اسلام-یهود" متصل کردند. گفتمان انقلاب اسلامی ایران نیز این منازعه را به کشمکشِ"اسلام-صهیونیزم" تغییر داد و مساله اشغالگری را برجسته و آن را "قُدسی"خواند و "اشغالگریِ قبله اول مسلمین" را برجسته کرد.
کشتارهای اخیر غزه اما، بیش از هر زمان دیگر قضیه را انسانی‌کرد و بزرگ‌ترین شکست صهیونی‌ها در همین نقطه رقم می‌خورَد.
شاید رژیم صهیونی چندان ناخرسند نباشد که تنها اعراب و مسلمان‌ها  را در برابر خود ببیند و همه ماجرا را در اندازه جنگ اقوام و ادیان خلاصه کند. در این صورت خواهد توانست قطب دیگر جهان را به سود خود بسیج کند. 
در جنگ معبدها و امت‌ها، وجدان‌های خاکستری، معمولاً پای‌خود را از معرکه بیرون می‌کشند و در جایگاه تماشاگر می‌ایستند. جنگ "هندو- مسلمان"بر سرِ "معبد رام- مسجد بابری" را فراموش نکرده‌ایم که هیچ‌گاه نتوانست وجدان جهانی را بر انگیزد. جنگ بر سر "قبله اول- هیکل سلیمان" نیز وجدان جهانی را تحریک‌ نخواهد کرد. جنگ بر سرِ قبله‌ها، از چنبره قبیله‌ها فراتر نمی‌رود. اما در دو قطبیِ "ظالم- مظلوم" انسان‌های بی‌غرض پای‌به میدان‌می‌نهند و از همه ادیان و الوان، مساله را "انسانی" می‌بینند و از ستم‌دیده پشتیبانی می‌کنند.
۱۴۰۲/۹/۱۲
سید زین‌العابدین صفوی

تلگرام و ایتا
@zeinoddin43
#اژدهای_لانه_زاد

دیروز آقای رئیسی گفت: "سرِ #اژدهای_هفت_سر_فساد را قطع خواهیم کرد. اجازه نمی‌دهیم فساد در هیچ جایی‌‌ از کشور لانه کند."
 جناب رئیسی ! این اژدها نه از کشوری متخاصم آمده‌ نه از زمان رژیم سابق باقی مانده است بلکه در مساحت همین نظام‌ متولد شده و رشد یافته است. آن‌ هم در پیشِ چشم دستگاه عریض و طویل نظارتی که "می‌بیند اگر ذره‌ای‌ اندر تهِ دریاست"
از این رو این اژدهای بومی با سر بُریدن نابود نمی‌‌شود. گویی خاستگاه او را اهریمن بوسیده است که پس‌از بریدنش، دوباره زنده می‌شود!
آقای رئیسی! این ابَر فاسدان که شما اژدهایشان‌ می‌نامید، همان کِرم‌‌های کوچکی بودند که در فضایی مساعد آن‌چنان کلُفت شده‌اند که افعی می‌خورند و اژدها می‌‌شوند. این‌ مار‌ها دنبال لانه نمی‌گردند این‌ها "لانه زاد‌"اند.
آقای رئیسی! یک‌بار بیایید ریشه‌ای‌تر به مساله فساد نگاه کنید. مشکل در "معیارهای جذب و دفع‌های سیاسی شما و رقیب‌های شماست. مشکل در #اعتماد_قبل_از_آزمون" است. در #پلکان‌هایی است که تنها در پیشِِ‌پای "خودی‌نماها" نمایان‌می‌شود. فساد اصلی، #ویژه_شدن_های_سیاسی و در یک‌کلام "
#فساد_در_سیاست" است که عملاً می‌گوید: #خودی‌ها_خوبند_بی‌دلیل!

۱۴۰۲/۹/۱۷
سید زین‌العابدین صفوی

تلگرام‌ و ایتا
@zeinoddin43

#موریانه_های_فساد
#فساد_سیاسی
#فساد‌_های_بالا_برنده
به سَمتِ قُله -۱
 "به قُلّه‌ نزدیکیم یا از آن دور می‌شویم؟" پرسشی است داغ در این روزهای سرد. پاسخِ هر‌کس بسته به آن است که رو به کدام سو ایستاده باشد.
در جامعه دوقطبیِ#حیدری_نعمتی، مردم یا "رو دَر رویِ" یکدیگرند یا "روی‌گَردان" از یکدیگر، و مقصدِ هر گروه، در پشت سرِ رقیب قرار دارد. اگر چشم‌انداز‌ها در نقطه مقابل باشد یکی قله را خواهد دید و دیگری درّه را !
۱۴۰۲/۹/۲۳
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43
به سمتِ قله-۲
در جامعه دو قطبی، یک گروه تنها ادعا‌ها و آرزوهای بزرگ را و گروه دیگر سفره‌‌های کوچک را نگاه می‌‌کند. یکی به اخبارِ امید بخش"تلویزیون" دلگرم است و دیگری از یخچالِ خانه‌اش دلسرد! 
تا زمانی‌که ملت در تعریف "قله" یکپارچه نباشند این‌کشمکش‌ها ادامه خواهد یافت.
۴۰۲/۹/۲۵
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43
فاطمه(س)
فاطمه بود
اگر ندانیم چگونه زیست اما این را می‌دانیم که "معترض"چشم‌از جهان فرو‌بست
آری "معترض"
معترض به حکومت
معترض به حکومتی که خود را اسلامی‌ می‌دانست. اسلامی‌تر از فاطمه!

۱۴۰۲/۹/۲۶
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43
به سمتِ قله-۳
 دوقطبی شدن، "گریز ناپذیر‌" است، نه ویژه ما است و نه همواره پدیده‌ای منفی‌است.‌ اما‌ مهم آن است که ژرفای‌ شکاف اجتماعی و سیاسی چنان نباشد که همه مردم، تنها در دو دسته(فدایی/دشمن) درآیند. دو دایره "شیدایان"و "متنفران" هرچه بزرگتر شوند، دایره "واقع بینان"  تنگ خواهد شد و هیولای "توهم" چاق و چاق‌تر. در این صورت تکلیف چشم‌ها، قبل از نگاه روشن است! بعضی‌، از اول قرار است همه‌ جا را قله پیشرفت ببینند. بعضی‌ نیز همه جا را دره سقوط.
۴۰۲/۹/۲۷
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43
یلدا  آغاز روشنایی
(یادداشتِ قدیمی)
 چه کسی بلندی  سیاهی را جشن می‌گیرد؟ ایرانیان که این همه از نور و آتش و روشنی ذکر خیر می‌کنند، پس چرا به" افزایشِِ تاریکی" امتیاز می‌دهند و بلند‌ترین ظلمت سال را گرامی می‌دارند؟ ادبیات ایرانی یکسره "شب ستیز" است و پیشینه فرهنگی ایرانیان نیز (اعم از اَوِستایی، حکمت خسروانی، و قرآنی) صد در صد "نور گرا" است‌ با این حساب نه تنها هیچ توجیهی برای جشن تاریکی وجود نداردبلکه برعکس، مردم باید "بلند ترین روز"را جشن بگیرند.
اما شاید سه عامل برجسته، تاکنون توانسته است شب یلدا را در فرهنگ ایرانی، به یک دورهمی شادمانه تبدیل کند:
۱- در شب یلدا ظرفیت ظلمت و سیاهی به اوج می رسد و بلافاصله پس از آن، رو به کاهش و سراشیبی می‌گذارد و با شمارشی معکوس، چیرگی روز  را بر شب  نوید می‌دهد. در واقع یلدا جشنِ پایانِ سیاهی و میلاد و آغاز چیرگیِ خورشید است.
۲-مردم می‌خواهند شبی بلند و دلگیر را مستهلک کنند و از سرشان باز کنند و از تنهایی طولانی و پی‌آمد‌های روانیِ آن بکاهند.
۳-در این‌شب "زمین" در پایین ترین سطح هوشیاری است و کم‌ترین زمینه برای کار در بیرون از خانه، بویژه کشاورزی وجود دارد. ایرانیان هوشمندانه از این "وقتِ مُرده" به عنوان بهترین فرصت برای شب نشینیِ شادمانه استفاده کرده‌اند.
۹۸/۹/۲۸
 سید زین العابدین صفوی
@zeinoddin43
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشه تاخیر دارید!
حرکات شما موزون نیست. بینید چقدر محبوبیت و مقبولیت دارید که یک پیرمردِ گیلانی را به خاطر حرکات موزونش، صفحه‌اش را بستید. ولی از لجِ شما  آهنگ و حرکات او  جهانی شد. همه جای ایران صادق بوقی را شناختند. از قبایل فیلیپین تا تانزانیا به آهنگ او رقصیدند. الآن در شب چله، هنر‌پیشه‌های تلویزیون به طور زنده، به تقلید از او "عاو عاو" می‌کنند!
همیشه با تاخیر سوار موج می‌شوید. همیشه دیر پشیمان می‌شوید. و همیشه همه می‌فهمند که این حرکات شما موزون نیست.
۴۰۲/۱۰/۱
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43
خوردیم "شکست"
خواندیم "پیروزی"

عملیات کربلای ۴ را نمی‌توانم فراموش کنم. آن شب دیجور را که فداکارانِ مظلوم، به آب و آتش زدند.
صبح روز ۶۵/۱۰/۴ رادیو با آهنگ‌های حماسی و با همان صدایی که از فتح خرمشهر خبر داده بود، از کربلای۴ و  پیروزی‌ها خبر می‌داد! چشم‌هایم شکست رِقّت‌انگیز را می‌دید و گوش‌هایم "پیروزی غرور انگیز" را می‌شنید! در عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، خیبر و بدر نیز همین‌گونه بود. ای‌کاش محققان جنگ، به بایگانی صدا و سیما دسترسی داشته باشند و اخبار این عملیات‌ها را باز‌خوانی و منتشر کنند، تا مردم بدانند که اساساً شیوه رسانه‌‌های جنگ همین بوده و هست.‌ رسانه ما همه حمله‌های شکست‌خورده ما را "عملیاتِ ظفرمندانه" می‌خواند. البته تنها ما نبودیم که این‌گونه رفتار می‌کردیم. دشمن‌ما نیز چنین می‌کرد و بدترین شکست‌هایش را فتح‌الفتوح می‌‌نامید!
 آری هیچ‌کس قرار نیست در "گرماگرم جنگ"، شکستِ خود را جار بزند بلکه قرار است آن را پیروزی بخوانَد و بیش از آن‌که "خبر‌خوان" باشد، "رجز‌خوان" شود.
اما یک سوال:
 آیا اکنون نیز در "گرماگرمِ جنگ" قرار داریم؟
۴۰۲/۱۰/۳
سید زین‌العابدین صفوی
@zeinoddin43

#رجز‌_یا_خبر
2025/07/13 00:09:09
Back to Top
HTML Embed Code: