گفتوگوهای زندان | مصاحبه حسین رزاق با سعید مدنی
مقدمه
سعید مدنی را غالبا در ردای یک جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی شناختهایم که یکی از شناخته شدهترین پژوهشگران حوزهی جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی است. اما این تمام وجوه شخصیتی او که در تعریف دقیقتر به شمارهی روشنفکران عمومی جمع میشود، نیست. علقههای او به “جامعه” و هزینهی توانائیهایش در جهت خیر عمومی، او را بیشتر از یک روزنامهنگار، جامعهشناس، روشنفکر دینی و فعال سیاسی ملی مذهبی که زندانهای متوالی و تبعید را هم گذرانده و امروز نیز به صرف همان کنشها، دوران محکومیت ۹ سالهاش را در اوین سپری میکند، بر نهج یک “جماعتگرا” یا سوسیال دموکرات نشانده است.
کتابهای “جنبشهای اجتماعی و امید”، “جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون”، “علیه خشونت”، “علیه اعدام”، “آتش خاموش” (درباره اعتراضات آبان ۹۸) “مظاهرات سلمیه” (درباره اعتراضات آب خوزستان) و مقاله مفصل “صد روز به مثابه صد سال” (درباره جنبش مهسا) از جمله آثار او و حاصل جمعبندی و نگاهش به برهههای حساس سیاسی/اجتماعی چند دهه اخیر ایران است.
اما فارغ از تمام جنبههای شخصی و ابعاد فردی او، پائیز امسال و در اولین سال از جنبش پائیزهی مردم ایران و نیمهی دوم از دومین سال حبسی که در یک اتاق میگذرانیم و فرای گفتوگوهای یومیهی زندان، با سعید مدنی به گفتوگویی جدی پیرامون روند پرشتاب وقایع سال اخیر و برکات بیشمارهی جنبش مهسا برای جامعه ایران نشستم که تبدیل به مصاحبهای مفصل و جامع شد.
آنچه “پساز مهسا” در جامعه میگذرد، “گذار طلبی” به مثابه استراتژی بدیل برای استراتژیهای اصلاحی یا انقلابی، معجزهای که با “جنبشهای اجتماعی” در سپهر سیاسی ایران رخ داده، ضرورت “خشونتپرهیزی” و “مقاومت مدنی”، و ابتکار “رفراندوم” میرحسین موسوی که سعید مدنی نیز از ابتدا با این الگو برای تغییر و گذار از نظام حکمرانی کنونی همراه شده، مباحثی است که در این گفتوگو به تفضیل دربارهی آنها صحبت کردهایم و از امروز، در پنج فصل و بصورت هفتگی منتشر میشود.
حسین رزاق
دیماه ۱۴۰۲، اوین
متن کامل گفتوگو را با کلیک بر روی لینک یا تصویر دریافت کنید.
مقدمه
سعید مدنی را غالبا در ردای یک جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی شناختهایم که یکی از شناخته شدهترین پژوهشگران حوزهی جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی است. اما این تمام وجوه شخصیتی او که در تعریف دقیقتر به شمارهی روشنفکران عمومی جمع میشود، نیست. علقههای او به “جامعه” و هزینهی توانائیهایش در جهت خیر عمومی، او را بیشتر از یک روزنامهنگار، جامعهشناس، روشنفکر دینی و فعال سیاسی ملی مذهبی که زندانهای متوالی و تبعید را هم گذرانده و امروز نیز به صرف همان کنشها، دوران محکومیت ۹ سالهاش را در اوین سپری میکند، بر نهج یک “جماعتگرا” یا سوسیال دموکرات نشانده است.
کتابهای “جنبشهای اجتماعی و امید”، “جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون”، “علیه خشونت”، “علیه اعدام”، “آتش خاموش” (درباره اعتراضات آبان ۹۸) “مظاهرات سلمیه” (درباره اعتراضات آب خوزستان) و مقاله مفصل “صد روز به مثابه صد سال” (درباره جنبش مهسا) از جمله آثار او و حاصل جمعبندی و نگاهش به برهههای حساس سیاسی/اجتماعی چند دهه اخیر ایران است.
اما فارغ از تمام جنبههای شخصی و ابعاد فردی او، پائیز امسال و در اولین سال از جنبش پائیزهی مردم ایران و نیمهی دوم از دومین سال حبسی که در یک اتاق میگذرانیم و فرای گفتوگوهای یومیهی زندان، با سعید مدنی به گفتوگویی جدی پیرامون روند پرشتاب وقایع سال اخیر و برکات بیشمارهی جنبش مهسا برای جامعه ایران نشستم که تبدیل به مصاحبهای مفصل و جامع شد.
آنچه “پساز مهسا” در جامعه میگذرد، “گذار طلبی” به مثابه استراتژی بدیل برای استراتژیهای اصلاحی یا انقلابی، معجزهای که با “جنبشهای اجتماعی” در سپهر سیاسی ایران رخ داده، ضرورت “خشونتپرهیزی” و “مقاومت مدنی”، و ابتکار “رفراندوم” میرحسین موسوی که سعید مدنی نیز از ابتدا با این الگو برای تغییر و گذار از نظام حکمرانی کنونی همراه شده، مباحثی است که در این گفتوگو به تفضیل دربارهی آنها صحبت کردهایم و از امروز، در پنج فصل و بصورت هفتگی منتشر میشود.
حسین رزاق
دیماه ۱۴۰۲، اوین
متن کامل گفتوگو را با کلیک بر روی لینک یا تصویر دریافت کنید.
سایت خبری تحلیلی زیتون
گفتوگوهای زندان | سایت خبری تحلیلی زیتون
مصاحبه حسین رزاق با سعید مدنی
👍37❤4👎1
آینهخانه هویتِ ایرانی
زیتون: آنچه از این پس در زیتون با عنوان «آینهخانه هویتِ ایرانی» منتشر میشود، مجموعهای است از یادداشتها و تأملات مهدی جامی، ویراستار و پژوهشگر فرهنگ و ادب ایرانی. این مجموعه بهطور اختصاصی در وبسایت زیتون منتشر و در پایان در شکل کتاب الکترونیکی و بهرایگان در اختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت.
مهدی جامی در این سلسله نوشتهها دغدغه هویت ایرانی دارد؛ هویتی که «از غنیترین و قدیمترین هویتها ست». او برای شناسایی و معرفی این هویت، «تاریخ معاصر را برگزیده» و در حد «توان و قلم خویش» به آن پرداخته تا «ستارگانش را نیک ببینیم» و دریافتی از هویت ایرانی بهدست دهد. آینهخانه هویتِ ایرانی «داستان هویتِ ایرانیست و «گزارشی است که هر کسی که در آن تامل کند قاعدتا میتواند آن را گسترش دهد» و «زاویهای دیگر ببیند و بر این بیفزاید».
نویسنده در فصل نخست به «الواح هویت» میاندیشد تا با تمرکز بر هویت معاصر تصویری از «افق هویت» بهدست دهد. او در فصل دوم «آینهداران و روایتپردازان هویت معاصر» را معرفی میکند و در موخره به «آینههای کژ و کوژ هویت و ستیز با خویشتن و جهان» میپردازد. «تخریب دولتیِ هویت و بی دولتی ملت» نیز پیوستِ تأملات و یادداشتهای نویسنده است و پس از آن «چشمانداز نزدیکی از ایرانِ من» به خواننده گزارش میشود.
یادنامه و اهدائیه کتاب نیز نشانی از هویت ایرانی دارد. مهدی جامی کتاباش را «به یاد مهسا امینی»، «مادرم و خواهرانام، خواهرانمان» و با یاد «همه دختران ایرانی در قیام زن، زندگی، آزادی» آغاز کرده؛ «به یاد ریحانه دخترم، به یاد سیمین دانشور و سیمین بهبهانی، با احترام به نسرین ستوده و فرهاد میثمی، با بزرگداشت استاد نجیب مایل هروی». او با دریغ از «استادان محمدجان شکوری، حیات نعمت سمرقندی و مهرداد بهار» نام برده و آن را به همسرش، شهزاده که «دغدغه هویت در شعر و داستانهایش جاری است» و پسرش امیرعلی که «در هویتیابی پدر را شگفتزده میکند» تقدیم کرده است.
آنچه در ادامه میآید سخن آغازین این پرونده است؛ پروندهای که هر هفته سه بخش از آن در زیتون منتشر خواهد شد و فصلهای آن به شکل پیدیاف نیز در اختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113276
زیتون: آنچه از این پس در زیتون با عنوان «آینهخانه هویتِ ایرانی» منتشر میشود، مجموعهای است از یادداشتها و تأملات مهدی جامی، ویراستار و پژوهشگر فرهنگ و ادب ایرانی. این مجموعه بهطور اختصاصی در وبسایت زیتون منتشر و در پایان در شکل کتاب الکترونیکی و بهرایگان در اختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت.
مهدی جامی در این سلسله نوشتهها دغدغه هویت ایرانی دارد؛ هویتی که «از غنیترین و قدیمترین هویتها ست». او برای شناسایی و معرفی این هویت، «تاریخ معاصر را برگزیده» و در حد «توان و قلم خویش» به آن پرداخته تا «ستارگانش را نیک ببینیم» و دریافتی از هویت ایرانی بهدست دهد. آینهخانه هویتِ ایرانی «داستان هویتِ ایرانیست و «گزارشی است که هر کسی که در آن تامل کند قاعدتا میتواند آن را گسترش دهد» و «زاویهای دیگر ببیند و بر این بیفزاید».
نویسنده در فصل نخست به «الواح هویت» میاندیشد تا با تمرکز بر هویت معاصر تصویری از «افق هویت» بهدست دهد. او در فصل دوم «آینهداران و روایتپردازان هویت معاصر» را معرفی میکند و در موخره به «آینههای کژ و کوژ هویت و ستیز با خویشتن و جهان» میپردازد. «تخریب دولتیِ هویت و بی دولتی ملت» نیز پیوستِ تأملات و یادداشتهای نویسنده است و پس از آن «چشمانداز نزدیکی از ایرانِ من» به خواننده گزارش میشود.
یادنامه و اهدائیه کتاب نیز نشانی از هویت ایرانی دارد. مهدی جامی کتاباش را «به یاد مهسا امینی»، «مادرم و خواهرانام، خواهرانمان» و با یاد «همه دختران ایرانی در قیام زن، زندگی، آزادی» آغاز کرده؛ «به یاد ریحانه دخترم، به یاد سیمین دانشور و سیمین بهبهانی، با احترام به نسرین ستوده و فرهاد میثمی، با بزرگداشت استاد نجیب مایل هروی». او با دریغ از «استادان محمدجان شکوری، حیات نعمت سمرقندی و مهرداد بهار» نام برده و آن را به همسرش، شهزاده که «دغدغه هویت در شعر و داستانهایش جاری است» و پسرش امیرعلی که «در هویتیابی پدر را شگفتزده میکند» تقدیم کرده است.
آنچه در ادامه میآید سخن آغازین این پرونده است؛ پروندهای که هر هفته سه بخش از آن در زیتون منتشر خواهد شد و فصلهای آن به شکل پیدیاف نیز در اختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113276
سایت خبری تحلیلی زیتون
آینهخانه هویتِ ایرانی | سایت خبری تحلیلی زیتون
پرونده ویژه | گزارشی فردی از هویتِ جمعی ما ایرانیان
👏6👍4❤1
علی دهباشی و دفن تجربههای ایرانی
مجله بخارا عنوان آشنایی برای عموم ایرانیان دوستدار فرهنگ و هویت ایرانی است. نشریهای روشنفکرانه که در نزدیک به سه دهه گذشته پایمردانه در حوزههای ایرانشناسی و ادبیات و هنر ایران تولید محتوا کرده است و این روزها به علت بیماری صاحب امتیاز و سردبیر این نشریه که در تمامی دوران انتشار آن این مسئولیت را برعهده داشته، مجددا نامش بیش از پیش بر سر زبانها افتاده است.
علی دهباشی بزرگمردی که عمر خود را از طریق انتشار مجلات متعدد که مشهورترین آنها بخارا و کلک هستند، وقف فرهنگ ایران زمین کرده است و مرحوم داریوش شایگان در وصف او و کارهایش عباراتی را آورده است که به نظر میرسد توصیف مشترک تمامی افرادی باشد که دهباشی را میشناسند: «علی دهباشی یک فرد نیست، یک وزارتخانه است و یک تنه به اندازه یک کل وزارت فرهنگ کار میکند.» تشبیه دهباشی به یک نهاد، توصیفی اشتباه یا غلوآمیز نیست. در نتیجه همت والای او امروز مجموعهای مدون از آثار بسیاری از اندیشمندان و فرهنگ دوستان حوزه تمدنی زبان فارسی از غرب ایران تا افغانستان و تاجیکستان در مجلدات بخارا و کلک جمعآوری شده است. مجموعهای که منبعی بسیار گرانقدر برای تمامی مراکز علمی و پژوهشی در حوزه ایرانشناسی است. و پر واضح است که این خدمت بزرگ از توان بسیاری از سازمانها و نهادهای امروزی خارج بوده است.
اما هرچه از بزرگی این خدمت دهباشی برای فرهنگ ایران زمین بگوییم، به همان مقدار باید اقرار کنیم که او خود نه تنها قربانی، که متاسفانه با افتخار امتداد دهنده برخی ویژگیهای منفی فرهنگی است که سرنوشت انسانهای ساکن در حوزه تمدنی ایران را به شرایط نامناسب امروزی رسانده است.
دهباشی بارها در پاسخ به سوال نحوه مدیریت نشریه بخارا تاکید کرده است که اعتقادی به کارگروهی ندارد. از جمله در مصاحبه با روزنامه اعتماد در سال ۱۳۹۹ گفته است: «من اعتقاد به کار جمعی ندارم. برای اینکه ما تجربه کار جمعی نداریم، معمولا سلایق شخصیمان را در کار دخالت میدهیم و شروع میکنیم، یکدیگر را حذف میکنیم.»
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113318
مجله بخارا عنوان آشنایی برای عموم ایرانیان دوستدار فرهنگ و هویت ایرانی است. نشریهای روشنفکرانه که در نزدیک به سه دهه گذشته پایمردانه در حوزههای ایرانشناسی و ادبیات و هنر ایران تولید محتوا کرده است و این روزها به علت بیماری صاحب امتیاز و سردبیر این نشریه که در تمامی دوران انتشار آن این مسئولیت را برعهده داشته، مجددا نامش بیش از پیش بر سر زبانها افتاده است.
علی دهباشی بزرگمردی که عمر خود را از طریق انتشار مجلات متعدد که مشهورترین آنها بخارا و کلک هستند، وقف فرهنگ ایران زمین کرده است و مرحوم داریوش شایگان در وصف او و کارهایش عباراتی را آورده است که به نظر میرسد توصیف مشترک تمامی افرادی باشد که دهباشی را میشناسند: «علی دهباشی یک فرد نیست، یک وزارتخانه است و یک تنه به اندازه یک کل وزارت فرهنگ کار میکند.» تشبیه دهباشی به یک نهاد، توصیفی اشتباه یا غلوآمیز نیست. در نتیجه همت والای او امروز مجموعهای مدون از آثار بسیاری از اندیشمندان و فرهنگ دوستان حوزه تمدنی زبان فارسی از غرب ایران تا افغانستان و تاجیکستان در مجلدات بخارا و کلک جمعآوری شده است. مجموعهای که منبعی بسیار گرانقدر برای تمامی مراکز علمی و پژوهشی در حوزه ایرانشناسی است. و پر واضح است که این خدمت بزرگ از توان بسیاری از سازمانها و نهادهای امروزی خارج بوده است.
اما هرچه از بزرگی این خدمت دهباشی برای فرهنگ ایران زمین بگوییم، به همان مقدار باید اقرار کنیم که او خود نه تنها قربانی، که متاسفانه با افتخار امتداد دهنده برخی ویژگیهای منفی فرهنگی است که سرنوشت انسانهای ساکن در حوزه تمدنی ایران را به شرایط نامناسب امروزی رسانده است.
دهباشی بارها در پاسخ به سوال نحوه مدیریت نشریه بخارا تاکید کرده است که اعتقادی به کارگروهی ندارد. از جمله در مصاحبه با روزنامه اعتماد در سال ۱۳۹۹ گفته است: «من اعتقاد به کار جمعی ندارم. برای اینکه ما تجربه کار جمعی نداریم، معمولا سلایق شخصیمان را در کار دخالت میدهیم و شروع میکنیم، یکدیگر را حذف میکنیم.»
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113318
سایت خبری تحلیلی زیتون
علی دهباشی و دفن تجربههای ایرانی | سایت خبری تحلیلی زیتون
مجله بخارا عنوان آشنایی برای عموم ایرانیان دوستدار فرهنگ و هویت ایرانی است. نشریهای روشنفکرانه که در نزدیک به سه دهه گذشته پایمردانه در حوزههای ایرانشناسی و ادبیات و هنر ایران تولید محتوا کرده است و این روزها به علت بیماری صاحب امتیاز و سردبیر این نشریه…
👍24❤14👎3
یکی شیرزن…
داریوش محمدپور
مختصر بگویم؛ صحبتهای پرستو سرمدی را در کنگرهی حزب اتحاد ملت شنیدم. بی هیچ مجامله و تعارف بگویم که اینکه پرستو سرمدی بدون حجاب در یک تشکل رسمی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی بدون حجاب آمرانه و تحکمی حکومتی ظاهر شود، فینفسه عمل سیاسی و حتی هدف است.
به خیال من مفاهیم متعالی را باید از دست غاصباناش نجات داد. این مفاهیم میخواهند دین و اسلام و تشیع باشند یا دموکراسی و حقوق بشر و یا اصلاحات. در این مورد مشخص، به خیال من «زن، زندگی، آزادی» را هم باید از اسارت برخی مدعیان پرادعا و غوغاطلب و کاسب نجات داد. باید از مفاهیم معنادار و هویتبخش و اصیل اعادهی حیثیت کرد.
امروز در سیاست تنگ و تاریک ایران چه میشود کرد؟ کسی میتواند در این فضا حرفی بزند و اعتماد کسی را جلب کند که بتواند نشان بدهد کاری میتواند بکند. این «کار» خیلی مهم است. حرف زدن و قصه بافتن را هر کسی میتوان کردن. دقیقاً به همین دلیل است که به گمان من، «کارِ» پرستو سرمدی، کاری است کارستان. اصلاً نیازی نیست حتی به شنیدن حرفاش یا محتوای حرفاش. نفس موقعیت او و شیوهی انجام کارش مهم است. اولین چیزی که از خاطرم گذر کرد پس از دیدن فیلم او در حین سخنرانی، قمر الملوک وزیری بود و رفتار شجاعانهاش با کنسرت بیحجابی که در گراند هتل داد. زن بود. خوانندهی بود. دلیر بود. و انساندوست و سخاوتمند. اما کاری کرد که هیچ مردی دل و جرأتاش را نداشت. این همان کاری است که پرستو سرمدی کرده است. کاری کرده که هیچ یک از مردان حاضر در آن جماعت جسارت انجاماش را ندارند. خوب فکر کنید که معادل بیحجاب سخن گفتن یک زن فعال سیاسی در جمهوری اسلامی در میان مردان – از هر طیفی – چه میتواند باشد؟
اصلاحطلبان نیاز به عبور از خود دارند. نمیشود با عوض کردن اسم و انداختن همهی تقصیرها به گردن دیگرانی فرضی، وجهه و آبروی بربادرفته را بخرند. مردم چگونه ممکن است به کسی اعتماد کنند؟ با عمل. نه با حرف. بیایید فرض کنیم آقای خامنهای میخواهد روزنهای باز کند برای بازی دادن جناحهای سیاسی که با او زاویهی دارند. و میگویم «بازی دادن» به معنی دقیق کلمه. چون این بازی دادن است نه بازی کردن. بازی کردن یعنی اینکه هر فرد یا حزب و گروهی که مجال نفس کشیدن پیدا کند بتواند نشان بدهد با کدام ابزار عملی میتواند بساط غیرشفاف و ضد دموکراتیک نظارت استصوابی و شورای نگهبان را – که زیر حمایت مستقیم رهبر است – میتواند تعطیل کند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113308
داریوش محمدپور
مختصر بگویم؛ صحبتهای پرستو سرمدی را در کنگرهی حزب اتحاد ملت شنیدم. بی هیچ مجامله و تعارف بگویم که اینکه پرستو سرمدی بدون حجاب در یک تشکل رسمی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی بدون حجاب آمرانه و تحکمی حکومتی ظاهر شود، فینفسه عمل سیاسی و حتی هدف است.
به خیال من مفاهیم متعالی را باید از دست غاصباناش نجات داد. این مفاهیم میخواهند دین و اسلام و تشیع باشند یا دموکراسی و حقوق بشر و یا اصلاحات. در این مورد مشخص، به خیال من «زن، زندگی، آزادی» را هم باید از اسارت برخی مدعیان پرادعا و غوغاطلب و کاسب نجات داد. باید از مفاهیم معنادار و هویتبخش و اصیل اعادهی حیثیت کرد.
امروز در سیاست تنگ و تاریک ایران چه میشود کرد؟ کسی میتواند در این فضا حرفی بزند و اعتماد کسی را جلب کند که بتواند نشان بدهد کاری میتواند بکند. این «کار» خیلی مهم است. حرف زدن و قصه بافتن را هر کسی میتوان کردن. دقیقاً به همین دلیل است که به گمان من، «کارِ» پرستو سرمدی، کاری است کارستان. اصلاً نیازی نیست حتی به شنیدن حرفاش یا محتوای حرفاش. نفس موقعیت او و شیوهی انجام کارش مهم است. اولین چیزی که از خاطرم گذر کرد پس از دیدن فیلم او در حین سخنرانی، قمر الملوک وزیری بود و رفتار شجاعانهاش با کنسرت بیحجابی که در گراند هتل داد. زن بود. خوانندهی بود. دلیر بود. و انساندوست و سخاوتمند. اما کاری کرد که هیچ مردی دل و جرأتاش را نداشت. این همان کاری است که پرستو سرمدی کرده است. کاری کرده که هیچ یک از مردان حاضر در آن جماعت جسارت انجاماش را ندارند. خوب فکر کنید که معادل بیحجاب سخن گفتن یک زن فعال سیاسی در جمهوری اسلامی در میان مردان – از هر طیفی – چه میتواند باشد؟
اصلاحطلبان نیاز به عبور از خود دارند. نمیشود با عوض کردن اسم و انداختن همهی تقصیرها به گردن دیگرانی فرضی، وجهه و آبروی بربادرفته را بخرند. مردم چگونه ممکن است به کسی اعتماد کنند؟ با عمل. نه با حرف. بیایید فرض کنیم آقای خامنهای میخواهد روزنهای باز کند برای بازی دادن جناحهای سیاسی که با او زاویهی دارند. و میگویم «بازی دادن» به معنی دقیق کلمه. چون این بازی دادن است نه بازی کردن. بازی کردن یعنی اینکه هر فرد یا حزب و گروهی که مجال نفس کشیدن پیدا کند بتواند نشان بدهد با کدام ابزار عملی میتواند بساط غیرشفاف و ضد دموکراتیک نظارت استصوابی و شورای نگهبان را – که زیر حمایت مستقیم رهبر است – میتواند تعطیل کند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113308
سایت خبری تحلیلی زیتون
یکی شیرزن... | سایت خبری تحلیلی زیتون
مختصر بگویم؛ صحبتهای پرستو سرمدی را در کنگرهی حزب اتحاد ملت شنیدم. بی هیچ مجامله و تعارف بگویم که اینکه پرستو سرمدی بدون حجاب در یک تشکل رسمی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی بدون حجاب آمرانه و تحکمی حکومتی ظاهر شود، فینفسه عمل سیاسی و حتی هدف است. به خیال…
👍39❤2
میراث مهجور بازرگان؛ نهادسازی و پایبندی به کار گروهی
نام مهندس مهدی بازرگان در اذهان عمومی و رسانهها، بیش از هر چیزی در دو بُعد اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است؛ روشنفکری یا نواندیشی دینی و همچنین تحولات سیاسی انقلاب ۱۳۵۷. در بُعد شخصی هم زیست اخلاقی وی در عرصههای سیاسی و اجتماعی مورد توجه زیادی قرار دارد. اما به باور نگارنده، شاید بتوان درخشانترین ویژگی مرحوم بازرگان را اعتقاد نظری و عملی وی به تقویت بنیانهای جامعه یا به عبارتی دقیقتر «پایبندی او به اصول فعالیت گروهی در تشکیل نهادها و تقویت حوزه عمومی» دانست، که نه تنها کمتر دیده شده است که حتی کم اهمیت نیز فرض شده است!
تأملات و تطورات فکری و نظری بازرگان در حوزه دین، امروزه با نقدهای بسیاری مواجه است و حتی خود وی نیز در سالهای پایانی عمر، به نقادی جدی گذشته فکری خود پرداخت تا جایی که شاید بتوان بخش عمده آن میراث را امروز تنها به عنوان تاریخ نواندیشی دینی مورد بازخوانی قرار داد. از سوی دیگر آنچه در انقلاب سال ۵۷ نیز متبلور شد؛ آنقدر نواقص داشت که خود وی آن را سیلی ویرانگر توصیف کرد که ناخواسته در نتیجه اقدامات و مبارزات سیاسی او و بسیاری مصلح نیکخواه دیگر چون او راه افتاد. اما آن بخش از میراث بازرگان که امروز میتوان با اطمینان و بر مبنای تجربه عملی و مطالعات علمی بر درستی و راهگشایی آن تاکید کرد در ویژگی نهادسازی بازرگان نهفته است. او در این بُعد از سلوک اجتماعی خود، نهادهای مستقلی را به عنوان میراثهایی گرانبها به جای گذاشته است. میراثی که حتی امروز که سی و دو سال از درگذشت بازرگان میگذرد، بسیاری از آنها همچنان در راستای اهداف سازمانی و تخصصی خود در حال فعالیت و خدمت به جامعه هستند.
حوزه عمومی یا عرصه عمومی، مفهومی اجتماعی است که نظریهپردازانی چون هانا آرنت و یورگن هابرماس بسیار بر اهمیت آن در تقویت جامعه دموکراتیک و بسط آزادیها اجتماعی تأکید دارند. حوزه عمومی، محملی است که تکتک شهروندان جامعه، به صورت مستقل از حکومت یا دولتها، در محدوده آن به فعالیت جمعی و گروهی در تخصصها و دغدغههای مختلف میپردازند. این تشکلها، موسسات و شرکتها ابزارهایی هستند که به توده بیشکل جامعه، امکان شکلیابی و قدرتمندی، به منظور کنشگری و تاثیرگذاری در جامعه میدهند. تجمیع قدرتِ تخصص تکتک شهروندان در قالب این نهادهاست که در نهایت «دولتها» را به عنوان غولهای قدرتمند جامعه (یا به قول هابز «لِویاتان») را با یک «عرصه عمومی» قدرتمند مواجه ساخته و وادار میسازد تا در سیاستگذاریها و مدیریت اجتماع، برای اجزای مختلف جامعه شخصیت مستقل قائل شده و از مشارکت آنها استفاده کند. به زبان سادهتر به عقیده هابرماس و آرنت، وجود یک حوزه عمومی قدرتمند است که باعث میشود حکومت ها به مشروط شدن دموکراتیک تن دهند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113326
نام مهندس مهدی بازرگان در اذهان عمومی و رسانهها، بیش از هر چیزی در دو بُعد اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است؛ روشنفکری یا نواندیشی دینی و همچنین تحولات سیاسی انقلاب ۱۳۵۷. در بُعد شخصی هم زیست اخلاقی وی در عرصههای سیاسی و اجتماعی مورد توجه زیادی قرار دارد. اما به باور نگارنده، شاید بتوان درخشانترین ویژگی مرحوم بازرگان را اعتقاد نظری و عملی وی به تقویت بنیانهای جامعه یا به عبارتی دقیقتر «پایبندی او به اصول فعالیت گروهی در تشکیل نهادها و تقویت حوزه عمومی» دانست، که نه تنها کمتر دیده شده است که حتی کم اهمیت نیز فرض شده است!
تأملات و تطورات فکری و نظری بازرگان در حوزه دین، امروزه با نقدهای بسیاری مواجه است و حتی خود وی نیز در سالهای پایانی عمر، به نقادی جدی گذشته فکری خود پرداخت تا جایی که شاید بتوان بخش عمده آن میراث را امروز تنها به عنوان تاریخ نواندیشی دینی مورد بازخوانی قرار داد. از سوی دیگر آنچه در انقلاب سال ۵۷ نیز متبلور شد؛ آنقدر نواقص داشت که خود وی آن را سیلی ویرانگر توصیف کرد که ناخواسته در نتیجه اقدامات و مبارزات سیاسی او و بسیاری مصلح نیکخواه دیگر چون او راه افتاد. اما آن بخش از میراث بازرگان که امروز میتوان با اطمینان و بر مبنای تجربه عملی و مطالعات علمی بر درستی و راهگشایی آن تاکید کرد در ویژگی نهادسازی بازرگان نهفته است. او در این بُعد از سلوک اجتماعی خود، نهادهای مستقلی را به عنوان میراثهایی گرانبها به جای گذاشته است. میراثی که حتی امروز که سی و دو سال از درگذشت بازرگان میگذرد، بسیاری از آنها همچنان در راستای اهداف سازمانی و تخصصی خود در حال فعالیت و خدمت به جامعه هستند.
حوزه عمومی یا عرصه عمومی، مفهومی اجتماعی است که نظریهپردازانی چون هانا آرنت و یورگن هابرماس بسیار بر اهمیت آن در تقویت جامعه دموکراتیک و بسط آزادیها اجتماعی تأکید دارند. حوزه عمومی، محملی است که تکتک شهروندان جامعه، به صورت مستقل از حکومت یا دولتها، در محدوده آن به فعالیت جمعی و گروهی در تخصصها و دغدغههای مختلف میپردازند. این تشکلها، موسسات و شرکتها ابزارهایی هستند که به توده بیشکل جامعه، امکان شکلیابی و قدرتمندی، به منظور کنشگری و تاثیرگذاری در جامعه میدهند. تجمیع قدرتِ تخصص تکتک شهروندان در قالب این نهادهاست که در نهایت «دولتها» را به عنوان غولهای قدرتمند جامعه (یا به قول هابز «لِویاتان») را با یک «عرصه عمومی» قدرتمند مواجه ساخته و وادار میسازد تا در سیاستگذاریها و مدیریت اجتماع، برای اجزای مختلف جامعه شخصیت مستقل قائل شده و از مشارکت آنها استفاده کند. به زبان سادهتر به عقیده هابرماس و آرنت، وجود یک حوزه عمومی قدرتمند است که باعث میشود حکومت ها به مشروط شدن دموکراتیک تن دهند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113326
سایت خبری تحلیلی زیتون
میراث مهجور بازرگان؛ نهادسازی و پایبندی به کار گروهی | سایت خبری تحلیلی زیتون
نام مهندس مهدی بازرگان در اذهان عمومی و رسانهها، بیش از هر چیزی در دو بُعد اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است؛ روشنفکری یا نواندیشی دینی و همچنین تحولات سیاسی انقلاب ۱۳۵۷. در بُعد شخصی هم زیست اخلاقی وی در عرصههای سیاسی و اجتماعی مورد توجه زیادی قرار دارد.…
👍41👎6❤4
ابوالفضل قدیانی:
عبدالله مومنی تسلیم جبّار ظالم و عمّال حکومت دینی نخواهد شد
روز چهارشنبه عبدالله مومنی برای گذراندن محکومیت غیرقانونی یک سال زندان به دادسرای اوین مراجعه کرد .در دادسرای اوین عمال شکنجهگر علی خامنهای، مستبد قدرتپرست و ستمپیشه ایران میخواهند به عبدالله دستبند بزنند که وی اعتراض میکند. ماموران سرکوب او را به شدت ضرب و شتم میکنند. دو فرزندش حمید و امیر که به این عمل وحشیانه اعتراض میکنند نیز توسط سرکوبگران مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و چند ساعتی هم بازداشت میشوند.
این رفتار شرورانه با عبدالله عزیز نشانه کینهتوزی و انتقامجویی دستگاه بیداد تحت فرمان علی خامنهای نسبت به اوست چرا که عبدالله سالهای مدیدی است که با استبداد به اشکال گوناگون بهطور مسالمتآمیز و خشونتپرهیز مبارزه میکند و به همین خاطر مکرر دستگیر شده و سالها زندان را تحمل کردهاست که یک مورد آن ۵ سال زندان بدون یک روز مرخصی بوده است.
عبدالله حاضر نیست دست از مقاومت در مقابل استبداد دینی و دفاع از آزادی و دمکراسی و عدالت بردارد و تسلیم جبار ظالم و عمّال سرکوبگرش شود. علی خامنهای خودکامه ستمپیشه ایران و اعوان و انصارش در این ایام نگران آناند که انسان آزادیخواه و ضداستبدادی نظیر عبدالله عزیز که بسیار باهوش، کارآمد، تحلیلگر و اثرگذار است علیه انتخابات نمایشی- فرمایشی که در حقیقت انتصابات رسوایی بیش نیست فعال شود و بیآبرویی نظام تمامیتخواه فاسد را دو چندان کند. به همین خاطر شتابزده و با انتقامجویی او را به زندان می برند(البته این انتخابات نمایشی-فرمایشی پیشاپیش از طرف ملت تحریم شده، بنده نیز این انتخابات رسوا را تحریم میکنم و معتقدم تمامی آزادگان و آزادیخواهان و طرفداران دموکراسی و عدالت باید این انتخابات نمایشی-فرمایشی را تحریم کنند).
درهرحال عبدالله سرفراز است و دستگاه بیداد سرافکنده و رسوا. همگان میدانند که عبدالله مشغول رسیدگی و معالجه همسر فداکار و عزیزش خانم فاطمه آدینهوند بود که از بیماری حادی رنج میبرد و اوقات او مصروف این امر مهم میشد که دستگاه ظلم مانع از آن شد. در این موقعیت هر اتّقاق سویی برای عبدالله رخ دهد نیروهای امنیتی و دستگاه قضاییِ تحت فرمان مستبد مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند اما مسئول و مقصر اصلی علی خامنهای است و اوست که باید پاسخگو باشد .
عبدالله مومنی تسلیم جبّار ظالم و عمّال حکومت دینی نخواهد شد
روز چهارشنبه عبدالله مومنی برای گذراندن محکومیت غیرقانونی یک سال زندان به دادسرای اوین مراجعه کرد .در دادسرای اوین عمال شکنجهگر علی خامنهای، مستبد قدرتپرست و ستمپیشه ایران میخواهند به عبدالله دستبند بزنند که وی اعتراض میکند. ماموران سرکوب او را به شدت ضرب و شتم میکنند. دو فرزندش حمید و امیر که به این عمل وحشیانه اعتراض میکنند نیز توسط سرکوبگران مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و چند ساعتی هم بازداشت میشوند.
این رفتار شرورانه با عبدالله عزیز نشانه کینهتوزی و انتقامجویی دستگاه بیداد تحت فرمان علی خامنهای نسبت به اوست چرا که عبدالله سالهای مدیدی است که با استبداد به اشکال گوناگون بهطور مسالمتآمیز و خشونتپرهیز مبارزه میکند و به همین خاطر مکرر دستگیر شده و سالها زندان را تحمل کردهاست که یک مورد آن ۵ سال زندان بدون یک روز مرخصی بوده است.
عبدالله حاضر نیست دست از مقاومت در مقابل استبداد دینی و دفاع از آزادی و دمکراسی و عدالت بردارد و تسلیم جبار ظالم و عمّال سرکوبگرش شود. علی خامنهای خودکامه ستمپیشه ایران و اعوان و انصارش در این ایام نگران آناند که انسان آزادیخواه و ضداستبدادی نظیر عبدالله عزیز که بسیار باهوش، کارآمد، تحلیلگر و اثرگذار است علیه انتخابات نمایشی- فرمایشی که در حقیقت انتصابات رسوایی بیش نیست فعال شود و بیآبرویی نظام تمامیتخواه فاسد را دو چندان کند. به همین خاطر شتابزده و با انتقامجویی او را به زندان می برند(البته این انتخابات نمایشی-فرمایشی پیشاپیش از طرف ملت تحریم شده، بنده نیز این انتخابات رسوا را تحریم میکنم و معتقدم تمامی آزادگان و آزادیخواهان و طرفداران دموکراسی و عدالت باید این انتخابات نمایشی-فرمایشی را تحریم کنند).
درهرحال عبدالله سرفراز است و دستگاه بیداد سرافکنده و رسوا. همگان میدانند که عبدالله مشغول رسیدگی و معالجه همسر فداکار و عزیزش خانم فاطمه آدینهوند بود که از بیماری حادی رنج میبرد و اوقات او مصروف این امر مهم میشد که دستگاه ظلم مانع از آن شد. در این موقعیت هر اتّقاق سویی برای عبدالله رخ دهد نیروهای امنیتی و دستگاه قضاییِ تحت فرمان مستبد مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند اما مسئول و مقصر اصلی علی خامنهای است و اوست که باید پاسخگو باشد .
👍53❤12
نطق مهم مهندس بازرگان در باره انتخابات مجلس دوم و جنجال در صحن مجلس
https://www.zeitoons.com/113365
توضیح: متنی که ملاحظه میکنید، گزارشی از نطق مهندس بازرگان در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ با موضوع انتخابات مجلس دوم است؛ نطقی که جنجال زیادی ایجاد کرد و شماری از نمایندگان «حزباللهی» مجلس به شدت به ناطق حمله کرده و علیه او شعار داده و حتی به او هتاکی کردند. هاشمی رفسنجانی نیز در مقام مجلس، البته خلاف تعهد قانونی و حداقل اخلاقی اش، نه تنها از حقوق مصرح سخنران دفاع نکرد، بلکه به نوعی با مهاجمان همدلی نشان داد. در هرحال آنچه در پی میآید، خود به قدر کفایت روشن است.
تاریخ این یادداشت ۲۱ مرداد ۶۲ است. این متن، جز در چند مورد توضیح بعدی در پانوشتها، عینا از دفترچه یادداشتهای روزانه من است. انتشار نخست این یادداشت در بیست و نهمین سالگرد درگذشت زندهیاد بازرگان و به ویژه در آستانه برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، میتواند مفید و حاوی پیامی معنادار باشد.
حسن یوسفی اشکوری
نماینده مجلس اول از تنکابن و رامسر
***
روز گذشته آقای مهندس بازرگان در مجلس نطق قبل از دستور داشت. محتوای نطق ایشان در رابطه با انتخابات آینده مجلس بود. ایشان گفت برای مشروعیت مجلس آینده باید مسئولان و متولیان جمهوری اسلامی کاری کنند که انتخابات به طور کامل آزاد باشد و برای تحقق این امر لازم است که از هم اکنون وسیله آزادی عقیده و بیان و اجتماعات و مطبوعات به وجود آید و فضای وحشت و ترس برداشته شود. ایشان ادامه داد …
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113365
https://www.zeitoons.com/113365
توضیح: متنی که ملاحظه میکنید، گزارشی از نطق مهندس بازرگان در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ با موضوع انتخابات مجلس دوم است؛ نطقی که جنجال زیادی ایجاد کرد و شماری از نمایندگان «حزباللهی» مجلس به شدت به ناطق حمله کرده و علیه او شعار داده و حتی به او هتاکی کردند. هاشمی رفسنجانی نیز در مقام مجلس، البته خلاف تعهد قانونی و حداقل اخلاقی اش، نه تنها از حقوق مصرح سخنران دفاع نکرد، بلکه به نوعی با مهاجمان همدلی نشان داد. در هرحال آنچه در پی میآید، خود به قدر کفایت روشن است.
تاریخ این یادداشت ۲۱ مرداد ۶۲ است. این متن، جز در چند مورد توضیح بعدی در پانوشتها، عینا از دفترچه یادداشتهای روزانه من است. انتشار نخست این یادداشت در بیست و نهمین سالگرد درگذشت زندهیاد بازرگان و به ویژه در آستانه برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، میتواند مفید و حاوی پیامی معنادار باشد.
حسن یوسفی اشکوری
نماینده مجلس اول از تنکابن و رامسر
***
روز گذشته آقای مهندس بازرگان در مجلس نطق قبل از دستور داشت. محتوای نطق ایشان در رابطه با انتخابات آینده مجلس بود. ایشان گفت برای مشروعیت مجلس آینده باید مسئولان و متولیان جمهوری اسلامی کاری کنند که انتخابات به طور کامل آزاد باشد و برای تحقق این امر لازم است که از هم اکنون وسیله آزادی عقیده و بیان و اجتماعات و مطبوعات به وجود آید و فضای وحشت و ترس برداشته شود. ایشان ادامه داد …
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113365
سایت خبری تحلیلی زیتون
نطق مهم مهندس بازرگان در باره انتخابات مجلس دوم و جنجال در صحن مجلس | سایت خبری تحلیلی زیتون
توضیح: متنی که ملاحظه میکنید، گزارشی از نطق مهندس بازرگان در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ با موضوع انتخابات مجلس دوم است؛ نطقی که جنجال زیادی ایجاد کرد و شماری از نمایندگان «حزباللهی» مجلس به شدت به ناطق حمله کرده و علیه او شعار داده و حتی به او هتاکی کردند. هاشمی رفسنجانی…
❤36👍10👎2👏1
ابوالفضل قدیانی: جمهوری اسلامی همچنان دستاندرکار قتل جوانان بیپناه است
نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی به ریاست علیخامنهای مستبد قدرتپرست و خونریز ایران همچنان دستاندرکار قتل جوانان معترض و مظلوم و بیپناه است.
سهشنبه صبح خبر اعدام (قتل حکومتی)
محمد قبادلو و فرهاد سلیمی منتشر شد.
این جوانان معترض بدون یک دادرسی قانونی و عادلانه توسط قاضی سر سپرده قدرت به اعدام محکوم شدند تردیدی نیست که اعترافات
محمد قبادلو و فرهاد سلیمی زیر شکنجه صورت گرفته و هیچ اعتبار و وجاهت قانونی ندارد.
در این جنایات نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنهای است که باید پاسخگو باشد چرا که این مظلومکشیها همگی به خاطر تداوم چند صباح بیشتر حکومت غیرقانونی، غاصبانه و نامشروع اوست.
امیدوارم که پایان آن نزدیک باشد.
نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی به ریاست علیخامنهای مستبد قدرتپرست و خونریز ایران همچنان دستاندرکار قتل جوانان معترض و مظلوم و بیپناه است.
سهشنبه صبح خبر اعدام (قتل حکومتی)
محمد قبادلو و فرهاد سلیمی منتشر شد.
این جوانان معترض بدون یک دادرسی قانونی و عادلانه توسط قاضی سر سپرده قدرت به اعدام محکوم شدند تردیدی نیست که اعترافات
محمد قبادلو و فرهاد سلیمی زیر شکنجه صورت گرفته و هیچ اعتبار و وجاهت قانونی ندارد.
در این جنایات نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنهای است که باید پاسخگو باشد چرا که این مظلومکشیها همگی به خاطر تداوم چند صباح بیشتر حکومت غیرقانونی، غاصبانه و نامشروع اوست.
امیدوارم که پایان آن نزدیک باشد.
👍55❤6🤬1
چهارپاره انتقادی؛ چهکسی توهین را آغاز کرد؟
عبدالکریم سروش
زیتون– آنچه در ادامه میآید مکاتبه انتقادی عبدالکریم سروش و یکی از «فضلای حوزه علمیه قم» است که از سوی آقای سروش برای انتشار به زیتون ارسال شده است. چنانچه در مقدمه آمده، موضوع مکاتبه اشارات و تعابیر عبدالکریم سروش درباره محسن کدیور است که مورد انتقاد طرف مقابل قرار گرفته و سروش هم به این انتقاد واکنش نشان داده است. لازم به یادآوری است که متن اصلی مورد انتقاد در رسانههای شخصی عبدالکریم سروش منتشر شده و زیتون ناشر آن نبوده است اما با انتشار مکاتبه فعلی و باتوجه به بازنشر ناگزیر بخشهایی از متن، زیتون آمادگی خود را برای انتشار پاسخ احتمالی آقای کدیور اعلام میدارد.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113411
عبدالکریم سروش
زیتون– آنچه در ادامه میآید مکاتبه انتقادی عبدالکریم سروش و یکی از «فضلای حوزه علمیه قم» است که از سوی آقای سروش برای انتشار به زیتون ارسال شده است. چنانچه در مقدمه آمده، موضوع مکاتبه اشارات و تعابیر عبدالکریم سروش درباره محسن کدیور است که مورد انتقاد طرف مقابل قرار گرفته و سروش هم به این انتقاد واکنش نشان داده است. لازم به یادآوری است که متن اصلی مورد انتقاد در رسانههای شخصی عبدالکریم سروش منتشر شده و زیتون ناشر آن نبوده است اما با انتشار مکاتبه فعلی و باتوجه به بازنشر ناگزیر بخشهایی از متن، زیتون آمادگی خود را برای انتشار پاسخ احتمالی آقای کدیور اعلام میدارد.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113411
سایت خبری تحلیلی زیتون
چهارپاره انتقادی؛ چهکسی توهین را آغاز کرد؟ | سایت خبری تحلیلی زیتون
زیتون– آنچه در ادامه میآید مکاتبه انتقادی عبدالکریم سروش و یکی از «فضلای حوزه علمیه قم» است که از سوی آقای سروش برای انتشار به زیتون ارسال شده است. چنانچه در مقدمه آمده، موضوع مکاتبه اشارات و تعابیر عبدالکریم سروش درباره محسن کدیور است که مورد انتقاد طرف…
👍16❤2👎1
آیا اعدامهای بیشتر در راه است؟
احسان ابراهیمی
با عنایت به تحمیل شکستهای پیدرپی نظام جمهوری اسلامی در عرصه نظامی/امنیتی در منطقه توسط اسراییل، امریکا و بریتانیا و اخیراً پاکستان، و ناتوانی عیان جمهوری اسلامی در مداخله مستقیم برای نجات حماس از انهدامی که در جریان است و همچنین کشتهشدن بالغ بر ۲۵ هزار نفر از مردم غزه و عدم ورود رهبر جمهوری اسلامی به جنگ با اسراییل، که رسواکننده امنیت و قدرت خیالی/پوشالی نظام جمهوری اسلامی، محور مقاومت و کذا و کذای وی و دروغهای متوهمانه وی برای نابودی اسراییل است، در کنار وضعیت قرمز رابطه حکومت و مردم در داخل با توجه به جنبش مبارک مهسا، بهنظر می رسد روند اعدامها رو به افزایش خواهد گذاشت.
ترس از خیزش بعدی مردم ایران علیه استبداد سیاه ولیفقیه در کنار انهدام بازوهای شبهنظامی نظام در کشورهای منطقه از جمله عراق، یمن و سرنوشتی که در انتظار حماس و غزه است، و چشمانداز ناروشن انتخابات ریاستجمهوری در امریکا و باتلاق جنگ روسیه و اوکراین، اتخاذ وضعیت تدافعی در داخل و خارج توسط نظام جمهوری اسلامی بهنظر تنها گزینه روی میز رهبر جمهوری اسلامی است. وضعیت تدافعی نیز در سرکوب بیشتر مردم بیپناه و مظلوم ایران و جوانان از یک سو و از سوی دیگر دادن باجهای بیشتر به روسیه و چین برای تهیه سلاح و جنگافزارهای دست چندم و قدیمی خود را نشان خواهد داد.
تلاش برای ایجاد اختلال و انقطاع در روند همافزایی بحرانهای داخلی و خارجی به سمت هدف نهایی و غایی سرنگونی رژیم، اصلیترین دستورکار نظام خواهد بود. درین مسیر، ابربحرانهای اقتصادی، سیاسی و محیطزیستی بستر مناسبی برای شعلهور شدن جنبشهای سهمگین تغییرخواهی و ساختارشکنانه خواهند بود و این جنبشها، ساختار تصمیمگیری و مدیریت سرکوب و کنترل اوضاع را هرچه بیشتر مضمحل و پوسیده خواهد کرد. ناتوانی در مدیریت تنشهای داخلی و آوار شدن بحرانهای جدی منطقهای و فرامنطقهای، در یک نقطه کانونی و اثرگذار به انهدام دستگاه سرکوب و مدیریت حکومت منجر خواهد شد و برای جلوگیری ازین وضعیت، تنها گزینه قابل فهم و دسترس برای ساختار حکومت، اعدام بیشتر معترضان زندانی و سرکوب جدیتر جامعه مدنی است.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113428
احسان ابراهیمی
با عنایت به تحمیل شکستهای پیدرپی نظام جمهوری اسلامی در عرصه نظامی/امنیتی در منطقه توسط اسراییل، امریکا و بریتانیا و اخیراً پاکستان، و ناتوانی عیان جمهوری اسلامی در مداخله مستقیم برای نجات حماس از انهدامی که در جریان است و همچنین کشتهشدن بالغ بر ۲۵ هزار نفر از مردم غزه و عدم ورود رهبر جمهوری اسلامی به جنگ با اسراییل، که رسواکننده امنیت و قدرت خیالی/پوشالی نظام جمهوری اسلامی، محور مقاومت و کذا و کذای وی و دروغهای متوهمانه وی برای نابودی اسراییل است، در کنار وضعیت قرمز رابطه حکومت و مردم در داخل با توجه به جنبش مبارک مهسا، بهنظر می رسد روند اعدامها رو به افزایش خواهد گذاشت.
ترس از خیزش بعدی مردم ایران علیه استبداد سیاه ولیفقیه در کنار انهدام بازوهای شبهنظامی نظام در کشورهای منطقه از جمله عراق، یمن و سرنوشتی که در انتظار حماس و غزه است، و چشمانداز ناروشن انتخابات ریاستجمهوری در امریکا و باتلاق جنگ روسیه و اوکراین، اتخاذ وضعیت تدافعی در داخل و خارج توسط نظام جمهوری اسلامی بهنظر تنها گزینه روی میز رهبر جمهوری اسلامی است. وضعیت تدافعی نیز در سرکوب بیشتر مردم بیپناه و مظلوم ایران و جوانان از یک سو و از سوی دیگر دادن باجهای بیشتر به روسیه و چین برای تهیه سلاح و جنگافزارهای دست چندم و قدیمی خود را نشان خواهد داد.
تلاش برای ایجاد اختلال و انقطاع در روند همافزایی بحرانهای داخلی و خارجی به سمت هدف نهایی و غایی سرنگونی رژیم، اصلیترین دستورکار نظام خواهد بود. درین مسیر، ابربحرانهای اقتصادی، سیاسی و محیطزیستی بستر مناسبی برای شعلهور شدن جنبشهای سهمگین تغییرخواهی و ساختارشکنانه خواهند بود و این جنبشها، ساختار تصمیمگیری و مدیریت سرکوب و کنترل اوضاع را هرچه بیشتر مضمحل و پوسیده خواهد کرد. ناتوانی در مدیریت تنشهای داخلی و آوار شدن بحرانهای جدی منطقهای و فرامنطقهای، در یک نقطه کانونی و اثرگذار به انهدام دستگاه سرکوب و مدیریت حکومت منجر خواهد شد و برای جلوگیری ازین وضعیت، تنها گزینه قابل فهم و دسترس برای ساختار حکومت، اعدام بیشتر معترضان زندانی و سرکوب جدیتر جامعه مدنی است.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113428
سایت خبری تحلیلی زیتون
آیا اعدامهای بیشتر در راه است؟ | سایت خبری تحلیلی زیتون
با عنایت به تحمیل شکستهای پیدرپی نظام جمهوری اسلامی در عرصه نظامی/امنیتی در منطقه توسط اسراییل، امریکا و بریتانیا و اخیراً پاکستان، و ناتوانی عیان جمهوری اسلامی در مداخله مستقیم برای نجات حماس از انهدامی که در جریان است و همچنین کشتهشدن بالغ بر ۲۵ هزار…
👍26🤬3❤2👎1
انسانستیزی چرا؟
بیانیه بیش از سیصد نفر از فعالان سیاسی و مدنی
زیتون-بیش از ۳۰۰ نفر از فعالین سیاسی و مدنی با صدور بیانیهای «شیوههای ناقض حقوق اولیه انسانها و مغایر با حقوق بشر، قانون اساسی و قوانین آیین دادرسی کیفری و مغایر با حرمت و کرامت انسانی» را محکوم کردند.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته در ادامه میآید.
https://www.zeitoons.com/113480
بیانیه بیش از سیصد نفر از فعالان سیاسی و مدنی
زیتون-بیش از ۳۰۰ نفر از فعالین سیاسی و مدنی با صدور بیانیهای «شیوههای ناقض حقوق اولیه انسانها و مغایر با حقوق بشر، قانون اساسی و قوانین آیین دادرسی کیفری و مغایر با حرمت و کرامت انسانی» را محکوم کردند.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته در ادامه میآید.
https://www.zeitoons.com/113480
سایت خبری تحلیلی زیتون
انسانستیزی چرا؟ بیانیه بیش از سیصد نفر از فعالان سیاسی و مدنی | سایت خبری تحلیلی زیتون
زیتون-بیش از ۳۰۰ نفر از فعالین سیاسی و مدنی با صدور بیانیهای «شیوههای ناقض حقوق اولیه انسانها و مغایر با حقوق بشر، قانون اساسی و قوانین آیین دادرسی کیفری و مغایر با حرمت و کرامت انسانی» را محکوم کردند. متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون…
👍14
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی از حضور رهبر جمهوری اسلامی در نمایشگاهی درباره انرژی. برای فهم اینکه کشور چگونه اداره میشود باید به حرفهای این جوان چاپلوس و بیاطلاعی آقای خامنهای توجه کرد. جوان چاپلوس دارد در مورد حفاری افقی حرف میزند که تکنولوژی آنرا حداقل دو دهه پیش آمریکا و اروپا ساخته و در حفاری افقی چاههای نفت و گاز از آن استفاده میکنند. روسیه و چین هنوز هم تجربهای در این راه کسب نکردهاند. رهبر جمهوری اسلامی که توضیحات دروغ این جوان چاپلوس را نمیفهمد، برای مقایسه قنات را مثال میزند و آنچنان سر شعف میآید که به او میگوید این تکنولوژی را بهنام ایران ثبت کنید. جوانک چاپلوس که میداند دروغ میگوید، بهشکلی خودش را تبرئه میکند و میخواهد دست بالا را در خلق این تکنولوژی به چینیها دهد. کروناسنج سپاه، تولید واکسن کرونا، محو اسرائیل از نقشه دنیا، اقتصاد مقاومتی، اقتصاد و صنعت هوشمند و جبهه مقاومت، همه از همین دست و جهالت مطلقیست که رهبران جمهوری اسلامی ایران از دنیای بیرونی، سیاست، صنعت و تکنولوژی دارند. کشور اینگونه در جهل اداره میشود.
مهدی نوربخش
مهدی نوربخش
👍58❤6🤬6👎2
انالله و انا الیه راجعون
آقای دکتر محسن کدیور عزیز
خانم دکتر جمیله کدیور گرامی
خود را در سوگ درگذشت پدر مکرّمتان استاد منوچهر کدیور، مرد مبارزه و فرهنگ، شریک میدانیم. عمر پر برکت و خدمات ماندگار ایشان به ایرانزمین مایه مباهات هموطنان و شما فرزندان صالح اوست.
ما دوستان و همراهان، ضمن عرض تسلیت در این روزهای سخت، برای شما صبر و آرامش و برای آن مرحوم رحمت و آمرزش الهی آرزو میکنیم.
محمّدجواد اکبرین
حسن یوسفی اشکوری
میثم بادامچی
رضا بهشتی معزّ
سروش دبّاغ
احمد صدری
محمود صدری
احمد علوی
رضا علیجانی
علی طهماسبی
حسن فرشتیان
رحمان لیوانی
عبدالله ناصری طاهری
داریوش محمّدپور
یاسر میردامادی
آقای دکتر محسن کدیور عزیز
خانم دکتر جمیله کدیور گرامی
خود را در سوگ درگذشت پدر مکرّمتان استاد منوچهر کدیور، مرد مبارزه و فرهنگ، شریک میدانیم. عمر پر برکت و خدمات ماندگار ایشان به ایرانزمین مایه مباهات هموطنان و شما فرزندان صالح اوست.
ما دوستان و همراهان، ضمن عرض تسلیت در این روزهای سخت، برای شما صبر و آرامش و برای آن مرحوم رحمت و آمرزش الهی آرزو میکنیم.
محمّدجواد اکبرین
حسن یوسفی اشکوری
میثم بادامچی
رضا بهشتی معزّ
سروش دبّاغ
احمد صدری
محمود صدری
احمد علوی
رضا علیجانی
علی طهماسبی
حسن فرشتیان
رحمان لیوانی
عبدالله ناصری طاهری
داریوش محمّدپور
یاسر میردامادی
❤36👍11👎3
پیام تسلیت بیش ۵۰۰ نفر از علما وفعالان سیاسی مدنی به مناسبت درگذشت استاد منوچهر کدیور
*مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُوا۟ مَا عَـٰهَدُوا۟ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُوا۟ تَبۡدِیلࣰا،*
در آغازین ساعات جمعه ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۲ بزرگمردی در شیراز به دیدار حق شتافت که عمری را در کسوت تعلیم و تربیت و حفظ حرمت قلم گذراند و بیتردید از خود باقیات صالحات متعددی بجای گذاشت. صداقت، ایمان واقعی، پاکدامنی و مهربانی به خلق از خصوصیات بارز استاد منوچهر کدیور بود،
او در کنار همسر بزرگوارش، اندیشمند فرزانه سرکار خانم تدین، همواره بدنبال خلق آثار راهگشا بود و تا توان داشت از این کوشش باز نایستاد،
او سالها قبل با نوشتن کتاب ارزشمند «اصلاحطلبانناکام» خدمتی بزرگ به تاریخ اصلاحطلبی در ایران معاصر کرد و سرانجام به همان بزرگان این مرز و بوم پیوست،
برخود فرض میدانیم تسلیت ویژه را به فرزند برومند ایشان حجه الاسلام آقای دکتر محسن کدیور ابراز نماییم،
رحمت و رضوان الهی برای ایشان و صبر و اجر برای همسر بزرگوارشان سرکار خانم پروین دخت تدین، فرزندان برومندشان دکتر محسن کدیور، دکتر ملیحه کدیور، دکتر جمیله کدیور، و سایر وابستگان، از درگاه حق تعالی خواستاریم.
متن کامل و اسامی امضاکنندگان:
https://www.tg-me.com/ZeitoonsArchive/125
*مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُوا۟ مَا عَـٰهَدُوا۟ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُوا۟ تَبۡدِیلࣰا،*
در آغازین ساعات جمعه ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۲ بزرگمردی در شیراز به دیدار حق شتافت که عمری را در کسوت تعلیم و تربیت و حفظ حرمت قلم گذراند و بیتردید از خود باقیات صالحات متعددی بجای گذاشت. صداقت، ایمان واقعی، پاکدامنی و مهربانی به خلق از خصوصیات بارز استاد منوچهر کدیور بود،
او در کنار همسر بزرگوارش، اندیشمند فرزانه سرکار خانم تدین، همواره بدنبال خلق آثار راهگشا بود و تا توان داشت از این کوشش باز نایستاد،
او سالها قبل با نوشتن کتاب ارزشمند «اصلاحطلبانناکام» خدمتی بزرگ به تاریخ اصلاحطلبی در ایران معاصر کرد و سرانجام به همان بزرگان این مرز و بوم پیوست،
برخود فرض میدانیم تسلیت ویژه را به فرزند برومند ایشان حجه الاسلام آقای دکتر محسن کدیور ابراز نماییم،
رحمت و رضوان الهی برای ایشان و صبر و اجر برای همسر بزرگوارشان سرکار خانم پروین دخت تدین، فرزندان برومندشان دکتر محسن کدیور، دکتر ملیحه کدیور، دکتر جمیله کدیور، و سایر وابستگان، از درگاه حق تعالی خواستاریم.
متن کامل و اسامی امضاکنندگان:
https://www.tg-me.com/ZeitoonsArchive/125
Telegram
Zeitoon | آرشیو زیتون
پیام تسلیت بیش از500 نفر از علما وفعالان سیاسی مدنی به مناسبت درگذشت استاد منوچهر کدیور
*مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُوا۟ مَا عَـٰهَدُوا۟ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُوا۟ تَبۡدِیلࣰا،*
…
*مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُوا۟ مَا عَـٰهَدُوا۟ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُوا۟ تَبۡدِیلࣰا،*
…
👍20❤7👎3
ناقوس مرگ در سحرگاه ایران
بیانیه ۴۳۰ نفر از فعالان سیاسی و مدنی
زیتون- صدها تن از فعالان سیاسی و مدنی در واکنش به اعدام «چهار جوان هموطن کرد» و اعدامهای دیگر با صدور بیانیهای «ضمن همدردی با خانوادههای جانباختگان این چرخه ناصواب» ، بیزاری خود را از این روند اعلام داشتند.
از نظر امضاءکنندگان بیانیه «آنچه روی داده است، بیش از آنکه اجرای قانون باشد، به وضوح نوعی انتقامگیری، ایجاد رعب و قدرتنمایی است». آنها میپرسند«به راستی اگر حق این جوانان اعدام بود چرا دادگاه آنان را علنی برگزار نکردید؟»
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته در ادامه میآید.
https://www.zeitoons.com/113540
بیانیه ۴۳۰ نفر از فعالان سیاسی و مدنی
زیتون- صدها تن از فعالان سیاسی و مدنی در واکنش به اعدام «چهار جوان هموطن کرد» و اعدامهای دیگر با صدور بیانیهای «ضمن همدردی با خانوادههای جانباختگان این چرخه ناصواب» ، بیزاری خود را از این روند اعلام داشتند.
از نظر امضاءکنندگان بیانیه «آنچه روی داده است، بیش از آنکه اجرای قانون باشد، به وضوح نوعی انتقامگیری، ایجاد رعب و قدرتنمایی است». آنها میپرسند«به راستی اگر حق این جوانان اعدام بود چرا دادگاه آنان را علنی برگزار نکردید؟»
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته در ادامه میآید.
https://www.zeitoons.com/113540
سایت خبری تحلیلی زیتون
ناقوس مرگ در سحرگاه ایران؛ بیانیه بیش از ۴۳۰ نفر از فعالان سیاسی-مدنی | سایت خبری تحلیلی زیتون
بیانیه بیش از ۴۳۰ نفر از فعالان سیاسی - مدنی
👍13❤2🤬1
فوتبال ملی، ملت و فروپاشی اجتماعی
علی افشاری
با احترام به ورزشکاران و ورزشهای دیگر اما فوتبال از نقطه نظر ایجاد شادی جمعی، تقویت خودباوری و تحکیم پیوند اجتماعی، جایگاه ویژه و یکتایی دارد. موفقیت تیم ملی فوتبال در تحلیل آخر به ملت ایران به عنوان مجموعهای از انسانهای متفاوت و متنوع تعلق دارد.
آنچه از پس موفقیتها در گذر زمان باقی میماند، ایران است و بس! این ظرفیت و سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم و اجازه ندهیم عناصر وحدتبخش در جامعه ایران بیش از این تضعیف شوند. ایران باید برای آینده حفظ شود نه اینکه دچار فروپاشی اجتماعی شود!
ما نیاز به ریسمانهایی داریم که همه ایرانیان را به هم متصل سازد؛ مانند مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ امارات که همه در ورزشگاه نام ایران را فریاد زده و شادی بردها را حول آن جشن گرفتند. ایتالیاییها در بیان افتخارات خود به چهار قهرمانی در جام جهانی فوتبال میبالند؛ کسی نمیگوید و به روی خودش نمیآورد که دو دوره قهرمانی در دوره حکومت فاشیستها به دست آمده است و بازیکنان وقت تیم ملی فوتبال ایتالیا موضعی علنی علیه موسولینی و جنایتهایش نگرفتند! دنیا نیز از آن قهرمانیها سلب افتخار نکرده و اعتبارش را به دولت-ملت ایتالیا و نه حکومتهای آن میدهد.
دنیای امروز با سرمشق دولت-ملت اداره میشود. آزادی، توسعه، حقوق بشر، دمکراسی، رفاه همگانی، عدالت، شادی، فقرستیزی، تقلیل مرارت و دیگر شاخصهای بهروزی و سعادت مردم همگی در چارچوب ملت واحد مرکب تحقق پیدا میکنند. ملتی که قواعد زیست مشترک را در چارچوب قرارداد اجتماعی با اتکا به موازین خرد زمانه و رویکرد مشارکتی و بینالاذهانی تنظیم میکند. ابتنای جامعه به ملتی است که در عین تفاوت در سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ارتباط و تعامل با یکدیگر زندگی میکنند. قدرت ملت وقتی است که همه در کنار هم قرار میگیرند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113547
علی افشاری
با احترام به ورزشکاران و ورزشهای دیگر اما فوتبال از نقطه نظر ایجاد شادی جمعی، تقویت خودباوری و تحکیم پیوند اجتماعی، جایگاه ویژه و یکتایی دارد. موفقیت تیم ملی فوتبال در تحلیل آخر به ملت ایران به عنوان مجموعهای از انسانهای متفاوت و متنوع تعلق دارد.
آنچه از پس موفقیتها در گذر زمان باقی میماند، ایران است و بس! این ظرفیت و سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم و اجازه ندهیم عناصر وحدتبخش در جامعه ایران بیش از این تضعیف شوند. ایران باید برای آینده حفظ شود نه اینکه دچار فروپاشی اجتماعی شود!
ما نیاز به ریسمانهایی داریم که همه ایرانیان را به هم متصل سازد؛ مانند مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ امارات که همه در ورزشگاه نام ایران را فریاد زده و شادی بردها را حول آن جشن گرفتند. ایتالیاییها در بیان افتخارات خود به چهار قهرمانی در جام جهانی فوتبال میبالند؛ کسی نمیگوید و به روی خودش نمیآورد که دو دوره قهرمانی در دوره حکومت فاشیستها به دست آمده است و بازیکنان وقت تیم ملی فوتبال ایتالیا موضعی علنی علیه موسولینی و جنایتهایش نگرفتند! دنیا نیز از آن قهرمانیها سلب افتخار نکرده و اعتبارش را به دولت-ملت ایتالیا و نه حکومتهای آن میدهد.
دنیای امروز با سرمشق دولت-ملت اداره میشود. آزادی، توسعه، حقوق بشر، دمکراسی، رفاه همگانی، عدالت، شادی، فقرستیزی، تقلیل مرارت و دیگر شاخصهای بهروزی و سعادت مردم همگی در چارچوب ملت واحد مرکب تحقق پیدا میکنند. ملتی که قواعد زیست مشترک را در چارچوب قرارداد اجتماعی با اتکا به موازین خرد زمانه و رویکرد مشارکتی و بینالاذهانی تنظیم میکند. ابتنای جامعه به ملتی است که در عین تفاوت در سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ارتباط و تعامل با یکدیگر زندگی میکنند. قدرت ملت وقتی است که همه در کنار هم قرار میگیرند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113547
سایت خبری تحلیلی زیتون
فوتبال ملی، ملت و فروپاشی اجتماعی | سایت خبری تحلیلی زیتون
با احترام به ورزشکاران و ورزشهای دیگر اما فوتبال از نقطه نظر ایجاد شادی جمعی، تقویت خودباوری و تحکیم پیوند اجتماعی، جایگاه ویژه و یکتایی دارد. موفقیت تیم ملی فوتبال در تحلیل آخر به ملت ایران به عنوان مجموعهای از انسانهای متفاوت و متنوع تعلق دارد. آنچه…
👍9👎6❤4
روحالله خمینی؛ غریبه با ایران
افشین حکیمیان
چه نیرویی، او را از کُنج آن حُجرهی نُقلیاش توی حوزهی علمیهی قم بیرون کشیده و به جان این سرزمین انداخته بود؟ چه کس و کسانی، آن وِرد عجیبوغریب را توی گوشِ او خوانده و هواییاش کرده بودند که رسالتی مهم بر دوش اوست؟ چه چیزی، چه حالوهوایی و چه نیروی خفتهای در تن و جانِ او رِخنه کرده بود که به وهم و خیالاتی اُفتاده بود که او حتمن نیروی عجیبی در اندرون دارد؟ که او حتمن از شخصیتی ویژه و قدرتمند برخوردار است؟
ایران اگر بر ریلِ توسعه باقی میماند،اگر کشور به لحاظ اقتصادی پیش میتاخت و توسعههای فرهنگی و نیروی انسانی را در مینوردید؛ او در همان «روحاله» دروهمسایهی زندگی خودش باقی میماند. مثل خیلِ آدمهای عاطل و باطل بسیاری که اسمشان به همین نام بود و شاید توی کوچه پسکوچههای شهرشان، عامیانه و مختصر «روحی» صدایش میکردند یا شاید «مشتی روحاله» یا «کبلایی روحاله»، «شیخ روحاله». اگر توسعه در مدار قانون هم پیشتر میرفت؛ او فقط توی همان حُجرهی درسومشق فقیهانهی خود باقی میماند با خیلِ طلبههایی که به سببِ تلمذی که پای منبر آیتاله روحالله خمینی کرده بودند، اسمورسمِ او را همچنان بر زبان میداشتند.
ولی همین روحالهی که به هزار علت و دلیل و بُرهان منطقی، به گمنامی خیلِ بسیار مردمی که به این اسم نامیده شده و در کوچههای تاریخ گم شده بودند؛ احتمال میرفت که او هم بدون ردونشانی از خود در اذهان عمومی، به دیار باقی بشتابد؛ چه شده بود که از آن کوچه پسکوچههای گمنامی وارد دالانهای تودرتوی تاریخ شده بود؟ و حالا همانکه احتمال میرفت به «شیخ روحاله» از قید دنیا رهایی پیدا کند به مسمای “امام خمینی” بر صفحات تاریخِ این سرزمین، حکمفرمایی میکرد؟ او این امکان ورودِ به برگبرگِ تاریخ معاصر ایران را از کجا یافته بود؟
چه شده بود که اسمورسم او بر سرِ زبان مردم افتاده بود؟ سیرِ سلوکِ او از آیتاله سید روحاله خمینی تا “امام خمینی” چگونه رخ داده بود؟ مردمی در او چه دیده بودند که “مشتی و کبلایی و شیخ و…” مرسومِ زبان کوچهبازاری را مناسب این آخوند ندیده بودند؟ مگر او چهچیزی در چنته داشت؟ او که حتی نمیتوانست بهاندازهی مردم کوچهبازار، سلیس و روان صحبت کند. محلِ درستِ فعل و فاعل را در یک جمله، اصلا نمیدانست. لهجه و لحنِ ادای کلماتش هم که بیشتر روستایی میزد. اصلا انگاری بلد نبود که حتی بهاندازهی مردم کوچه و خیابان، مقصودش را بهراحتی بیان کند. در ادای کلمات و جملات به یک رخوت و کندی دچار بود. جملاتش از منطق صاف و سادهی همهجایی گفتار عامهی خلقالله هم، عاجز بود.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113551
افشین حکیمیان
چه نیرویی، او را از کُنج آن حُجرهی نُقلیاش توی حوزهی علمیهی قم بیرون کشیده و به جان این سرزمین انداخته بود؟ چه کس و کسانی، آن وِرد عجیبوغریب را توی گوشِ او خوانده و هواییاش کرده بودند که رسالتی مهم بر دوش اوست؟ چه چیزی، چه حالوهوایی و چه نیروی خفتهای در تن و جانِ او رِخنه کرده بود که به وهم و خیالاتی اُفتاده بود که او حتمن نیروی عجیبی در اندرون دارد؟ که او حتمن از شخصیتی ویژه و قدرتمند برخوردار است؟
ایران اگر بر ریلِ توسعه باقی میماند،اگر کشور به لحاظ اقتصادی پیش میتاخت و توسعههای فرهنگی و نیروی انسانی را در مینوردید؛ او در همان «روحاله» دروهمسایهی زندگی خودش باقی میماند. مثل خیلِ آدمهای عاطل و باطل بسیاری که اسمشان به همین نام بود و شاید توی کوچه پسکوچههای شهرشان، عامیانه و مختصر «روحی» صدایش میکردند یا شاید «مشتی روحاله» یا «کبلایی روحاله»، «شیخ روحاله». اگر توسعه در مدار قانون هم پیشتر میرفت؛ او فقط توی همان حُجرهی درسومشق فقیهانهی خود باقی میماند با خیلِ طلبههایی که به سببِ تلمذی که پای منبر آیتاله روحالله خمینی کرده بودند، اسمورسمِ او را همچنان بر زبان میداشتند.
ولی همین روحالهی که به هزار علت و دلیل و بُرهان منطقی، به گمنامی خیلِ بسیار مردمی که به این اسم نامیده شده و در کوچههای تاریخ گم شده بودند؛ احتمال میرفت که او هم بدون ردونشانی از خود در اذهان عمومی، به دیار باقی بشتابد؛ چه شده بود که از آن کوچه پسکوچههای گمنامی وارد دالانهای تودرتوی تاریخ شده بود؟ و حالا همانکه احتمال میرفت به «شیخ روحاله» از قید دنیا رهایی پیدا کند به مسمای “امام خمینی” بر صفحات تاریخِ این سرزمین، حکمفرمایی میکرد؟ او این امکان ورودِ به برگبرگِ تاریخ معاصر ایران را از کجا یافته بود؟
چه شده بود که اسمورسم او بر سرِ زبان مردم افتاده بود؟ سیرِ سلوکِ او از آیتاله سید روحاله خمینی تا “امام خمینی” چگونه رخ داده بود؟ مردمی در او چه دیده بودند که “مشتی و کبلایی و شیخ و…” مرسومِ زبان کوچهبازاری را مناسب این آخوند ندیده بودند؟ مگر او چهچیزی در چنته داشت؟ او که حتی نمیتوانست بهاندازهی مردم کوچهبازار، سلیس و روان صحبت کند. محلِ درستِ فعل و فاعل را در یک جمله، اصلا نمیدانست. لهجه و لحنِ ادای کلماتش هم که بیشتر روستایی میزد. اصلا انگاری بلد نبود که حتی بهاندازهی مردم کوچه و خیابان، مقصودش را بهراحتی بیان کند. در ادای کلمات و جملات به یک رخوت و کندی دچار بود. جملاتش از منطق صاف و سادهی همهجایی گفتار عامهی خلقالله هم، عاجز بود.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113551
سایت خبری تحلیلی زیتون
روحالله خمینی؛ غریبه با ایران | سایت خبری تحلیلی زیتون
چه نیرویی، او را از کُنج آن حُجرهی نُقلیاش توی حوزهی علمیهی قم بیرون کشیده و به جان این سرزمین انداخته بود؟ چه کس و کسانی، آن وِرد عجیبوغریب را توی گوشِ او خوانده و هواییاش کرده بودند که رسالتی مهم بر دوش اوست؟ چه چیزی، چه حالوهوایی و چه نیروی خفتهای…
👍17👎3❤1
«توبه» و «تکفیر»؛ روشنفکری دینی مغلوب گفتمان سنتی
محمد عثمانی
از متن:
این دو اندیشمند که مدعی تعلق فکری به جریان روشنفکری دینیاند، با تکیه بر مضامین سنتی و باورهای ایمانی منبعث از نگرش دینی سنتی، با همدیگر سخن میگویند. سروش مدعیِ تکفیر خود توسط کدیور میشود. در حالی که در گفتمان روشنفکری، جایی برای تکفیر وجود ندارد. ایمان در بخش فرعی و در حوزه فردی قرار دارد. لذا نمیتوان در حوزه روشنفکری، امری که متعلق به دایره شخصی و فردی است را به عرصه عمومی وارد کرد. کدیور با علم به این موضوع تصریح میکند که تکفیر در جریان روشنفکری جایی ندارد و میافزاید تا زمانی که سروش خود را مسلمان بداند، من نیز بدان باور و وی را مسلمان میانگارم. این جمله پایانی که دال بر اعتراف شخص به ایمان خود دارد، موضع کدیور را از مدار روشنفکری خارج میسازد. «اظهارِ به ایمان» در مدار روشنفکری، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟ چرا سروش باید مسئلهای فردی و متعلق به باورهای خصوصی را علنی بیان دارد تا کدیور به مسلمانی او معتقد شود یا نشود؟
اما این بخش از مشاجره با موضع پاسخگویی سروش به کدیور نمایانگر انحطاط روشنفکری دینی ایرانی است آنجا که سروش میگوید باب توبه باز است و از کدیور میخواهد که از گفتار تکفیری خود توبه کند. «توبه» اصطلاحی از ادبیات سنتی است که بنیادی ایمانی بر آن غلبهای استوار دارد. توبه بازگشت از گناه است. سروش عرصه فکر و اندیشه و گفتگوی انتقادی را با گناه آغشته میکند و با بهرهگیری از مضامین سنتی، تلاش در مجاب کردن کدیور در پذیرش گناه دارد. سؤال این است که توبه چه جایگاهی در ادبیات روشنفکری دینی دارد؟ به فرض محال که کدیور تکفیر کرده؛ سروش چرا باید در پاسخ به او به عنوان یکی از سردمداران روشنفکری دینی به بازی زبانی در شبکه مفاهیم سنتی وارد شود و از مفاهیم آن بهرهگیری کند؟
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113558
محمد عثمانی
از متن:
این دو اندیشمند که مدعی تعلق فکری به جریان روشنفکری دینیاند، با تکیه بر مضامین سنتی و باورهای ایمانی منبعث از نگرش دینی سنتی، با همدیگر سخن میگویند. سروش مدعیِ تکفیر خود توسط کدیور میشود. در حالی که در گفتمان روشنفکری، جایی برای تکفیر وجود ندارد. ایمان در بخش فرعی و در حوزه فردی قرار دارد. لذا نمیتوان در حوزه روشنفکری، امری که متعلق به دایره شخصی و فردی است را به عرصه عمومی وارد کرد. کدیور با علم به این موضوع تصریح میکند که تکفیر در جریان روشنفکری جایی ندارد و میافزاید تا زمانی که سروش خود را مسلمان بداند، من نیز بدان باور و وی را مسلمان میانگارم. این جمله پایانی که دال بر اعتراف شخص به ایمان خود دارد، موضع کدیور را از مدار روشنفکری خارج میسازد. «اظهارِ به ایمان» در مدار روشنفکری، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟ چرا سروش باید مسئلهای فردی و متعلق به باورهای خصوصی را علنی بیان دارد تا کدیور به مسلمانی او معتقد شود یا نشود؟
اما این بخش از مشاجره با موضع پاسخگویی سروش به کدیور نمایانگر انحطاط روشنفکری دینی ایرانی است آنجا که سروش میگوید باب توبه باز است و از کدیور میخواهد که از گفتار تکفیری خود توبه کند. «توبه» اصطلاحی از ادبیات سنتی است که بنیادی ایمانی بر آن غلبهای استوار دارد. توبه بازگشت از گناه است. سروش عرصه فکر و اندیشه و گفتگوی انتقادی را با گناه آغشته میکند و با بهرهگیری از مضامین سنتی، تلاش در مجاب کردن کدیور در پذیرش گناه دارد. سؤال این است که توبه چه جایگاهی در ادبیات روشنفکری دینی دارد؟ به فرض محال که کدیور تکفیر کرده؛ سروش چرا باید در پاسخ به او به عنوان یکی از سردمداران روشنفکری دینی به بازی زبانی در شبکه مفاهیم سنتی وارد شود و از مفاهیم آن بهرهگیری کند؟
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/113558
سایت خبری تحلیلی زیتون
«توبه» و «تکفیر»؛ روشنفکری دینی مغلوب گفتمان سنتی | سایت خبری تحلیلی زیتون
محمد عثمانی
👍29👎9❤4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نظامهای خودکامه مانند نظام ایران به سه دلیل انتخابات برگزار میکنند؛ نشان دادن مشروعیت نظام به دنیای بیرون، مدیریت نخبگان سیاسی و نظاره کردن انتخابات ایجاد پادزهر برای انتخابات آینده. نظام اقتدارگرای خودکامه ایران دیگر مشروعیت خود را در داخل و خارج از دست داده است. میر حسین شریف در این کلیپ از بی اخلاقیهای نظام و دادن وعدههای دروغین بهمردم میگوید. برای پی بردن به این دروغها باید به کمپین انتخاباتی رئیسی رجوع کرد، جاییکه ادعا میکند که تحریمها ربطی به اقتصاد ندارد، تورم را کاهش میدهد و ایجاد شغل میکند، سالی یک میلیون خانه میسازد و… رئیس جمهور بیکفایت و حامیان بیاخلاق او امروز مشکلاتی را که ایجاد کردهاند رابه دولت پیشین ارجاع میدهند.
در این وضعیت شرکت در انتخابات نشان از فقدان حافظه تاریخی و افتادن در دام دروغ و پوپولیسم است. علاوه بر این ایجاد مشروعیت ابزاری برای نظام است تا ادعا کند که راهش صحیح و بر آن اصرار بورزد. حتی دادن رای سفید هم به خاطر بیاعتمادی به نظام در شمارش آراء راه چاره نیست.
مهدی نوربخش
در این وضعیت شرکت در انتخابات نشان از فقدان حافظه تاریخی و افتادن در دام دروغ و پوپولیسم است. علاوه بر این ایجاد مشروعیت ابزاری برای نظام است تا ادعا کند که راهش صحیح و بر آن اصرار بورزد. حتی دادن رای سفید هم به خاطر بیاعتمادی به نظام در شمارش آراء راه چاره نیست.
مهدی نوربخش
👍26❤14