Telegram Web Link
🗡z
ها! ابراهیم! خَرِتان از پُل گذشت زبان درآوردید؟ امّا چه‌ بخواهی چه‌ نخواهی گذار پوست به دباغ‌خانه خواهد افتاد، آنوقت باید #کادر_درمان در جواب حق‌ناشناسی امروزتان یکصدا بگویند "خلایق هر چه لایق"؛ لیاقت شما همان‌ چفیّه‌به‌دوشانی هستند که می‌خواستند با درِ قابلمه (؛کرونایاب مستعان!) پیش‌مرگ‌تان شوند! البتّه با همکاری طلبه‌هایی که اینگونه به درمان‌تان شتافتند: از بالا با شاش شُتر و از پایین با روغن بنفشه!

انگار قرن‌ها پیش #سعدی از این ناسپاسی شما خبر داشته:

چو بِه بودی طبیب از خود میازار
که بیماری توان بودن دگر بار

چو باران رفت بارانی مَیفکن
چو میوه سیر خوردی شاخ مشکن

چو خرمن برگرفتی گاو مفروش
که دون‌همّت کند نعمت فراموش

مَنِه بر روشنایی دل به یک‌بار
چراغ از بهر تاریکی نگه دار

نشاید کآدمی چون کرهٔ‌خر
چو سیر آمد نگردد گِردِ مادر

وفاداری کن و نعمت‌شناسی
که بدفرجامی آرَد ناسپاسی

جزای مردمی جز مردمی نیست
هر آن‌کو حق نداند آدمی نیست

پی‌نوشت:
بله اگر ابراهیم بیشتر از شش کلاس، درس خوانده بود احتمال داشت در آینه‌ی عبرت این حکایت سعدی نظری افکنده باشد!

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
#رئیسی: مردم نگران نباشند، ما برخی از گرانی‌ها را گذاشتیم برای سال آینده که فشار تورمی یکدفعه به مردم وارد نشود

#زورو :
با اینکه دریده "پُشتِ‌" ما را تا ناف
امّا ننموده حَربه‌ی خویش، غلاف

منّت سَرِمان نهاده و فرموده:
"تازه سَرِ گُنده‌اش بوَد زیر لحاف"

پی‌نوشت
نسخه‌ی بَدَل:
هرچند دریده چیزِمان را تا ناف
گویا که بوَد هنوز در فکر شیاف
باید که بگیریم کمی شُل، انگار
تازه سَرِ گُنده‌اش بوَد زیر لحاف

خلاصه که این رشته سر دراز دارد؛ هم عملیات "تاخیری" دارند هم "افزایشی"، البتّه با کمک خود مردم!

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
ویژه‌ی #روز_قلم
میهمان سِدِه لنجانم
(روزگارم بد نیست؛ پیشه‌ام بوجاری‌ست😁)

🔸چشمم #باران ، دهانم باران ، دستم باران، دلم باران (تا همین جا دیگه بسّه!)

🔹 #ارغوان (شاخه‌ی هم‌خون جدا مانده من) جام عقیقی به #زورو خواهد داد! (احتمالاً اَلبت!)

@zorro_ch
🗡z
ویژه‌ #روز_قلم

عکس اوّل: ضرب و شتم جناب عالی‌پیام ( #هالو ) در زندان (سال ۹۴)
#بکتاش_آبتین با پابند بر تخت بیمارستان. بکتاش آبتین با نام شناسنامه‌ای مهدی کاظمی، شاعر، نویسنده، فیلمساز و منتقد که در سال ۹۹ به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون نویسندگان به ۶ سال حبس محکوم شد و در ۱۸ دی ۱۴۰۰ در سن ۴۸ سالگی، به علّت ابتلا به کرونا و تاخیر و تعلّل در درمان و انتقالش به بیمارستان، در زندان درگذشت

عکس دوّم، شرح در عکس!

#ابن‌یمین_فریومدی:
خون می‌خورد چو تیغ، در این دوره هر که او
یک‌رو و یک‌زبان بوَد از پاک‌گوهری

مانند شانه هر که دوروی است و صدزبان
بر فرق خویش جای دهندش به سروری

( این‌ها فقط سه نمونه بودند، شاعران درباری مثل "ناظمِ" #سلام‌_فرمانده، بسیارند و هالوها و بکتاش‌ها هم هِی!)

پی‌نوشت:
در دهر، همیشه مرد دانا خوار است
صاحب‌هنر از زمانه در آزار است

باور نکنی، ببین که در روز مصاف
خون می‌خورَد آن تیغ که جوهردار است

میرعین‌علی جرباذقانی
(شاعر سده یازدهم قمری)

صائب:
پیچ و تاب نامرادی‌ها به قدر دانش است
می‌خورد خون، بیش، هر تیغی که جوهردار شد

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
وقایع #هیجده_تیر_هفتاد_و_هشت ، #خاتمی #تاجزاده و باقی قضایا

اگر "خاتمی" اندکی بیضه داشت!

به جای دو جین دستمالِ لطیف
اگر "تاج‌زاده" به کف نیزه داشت

پس از هیجده تیر هفتاد و هشت
به والله می‌شد که این‌سان نگاشت:

ز چنگ ستم، میهن آزاد گشت

#باقی_قضایا را هم در پُست بعد، یعنی در اینجا بخوانید 👇👇👇👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/1995

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
#ادامه_از_پست_قبل 👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/1994

( #خاتمی ، #تاجزاده ، ۱۸ تیر ۷۸)

بکن نگاه در آیینه، #خاتمی ! گاهی
شریک دزد ببین و رفیق قافله را !!!

۱. صائب: دشمنِ دوست‌نما را نتوان کرد علاج
شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد؟

۲. بی‌شک وقایعِ _هیجده_ تیر ۷۸ پِدرجَدِّ قیام‌های بعدی (از خرداد ۸۸ گرفته تا آبان ۹۸ و...) بود! و با در نظر گرفتن اینکه در آن‌سالها دسترسی به فضای مجازی و در نتیجه اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی، مثل امروز نبود این قیام از لحاظ اهمیّت و عظمت از قیام‌های بعدی چیزی کم نداشت (اگر نخواهیم بگوییم سر بود؛ چرا که به قول مالک‌ اشتر در جنگ صفّین سریال امام علی! : "تا خیمه‌ی فتنه فقط ده قدم مانده بود و تا پیروزی فقط ده ضربه شمشیر فاصله بود") امّا...
به جز جنایت _که کار همیشگی "راستی"هاست_، خیانتِ "چپی"ها به مردم هم، در نافرجام ماندن آن قیام تاثیر بسزایی داشت. بازهم به قول مالک‌اشتر! : "دشمن در لشکر خودی‌ها بود"

برای آگاهی بیشتر از آن جنایت‌ها و خصوصاً آن خیانت‌ها (که مثل همیشه با ادعای "با مردم بودن" مردم را به گود _شاید هم گودی قتلگاه!_ فرستادند و بعد از اَوامِر ملوکانه بسیارِ "لِنگش کن لِنگش کن" پُشت‌شان را خالی کردند) اوصیکُم بِالسِرچ! ؛ تا ببینید چه‌ها کردند "سرداران" حکومت و چه‌ها که نکردند! به‌اصطلاح، "یاران و یاوران" ملّت!!!

و این یکی از وظایفی‌ست که در قبال وطن‌مان داریم که از گذشته‌اش مطلع باشیم تا در آینده چراغ راه‌ وطن‌پرستی‌مان باشد؛ پس همین الان ده دقیقه وقت بگذارید برای سرچ عبارت "وقایع ۱۸ تیر ۷۸"

۳. در موقع تدوین این پُست خبر دستگیری مصطفی تاجزاده که در شعر به آن اشاره شد هم منتشر شد... که البته "شاید" کفّاره‌ی اندکی از خیانتش به مردم در سال ۷۸ باشد؛
زمانی که در لباس "معاون سیاسی وزیر کشور" با همراهی خاتمی و دیگر اصلاح‌طلبانِ کَم‌دلِ بی‌بُخار، نگذاشت که کار یک‌سره شود و به قیام‌های بعدی نَکِشد!!! . (العاقلُ یَکفیه الاِشاره)

۴. دروغ چرا؟ باید اعتراف کنم که من هم مثل میلیون‌ها ایرانی دیگر، در بُرهه‌ای گول عوامفریبی‌های چپی‌ها را خوردم (هرچند از خواص بودم!😁) و از ترس عقربِ جرّاره‌ی راستی‌ها، به دامان مارِ غاشیه‌ی چپی‌ها! پناه بردم. هرچند هیچگاه شناسنامه‌ام را به رای‌شان نیالودم! اما مثلاًجایی گفته‌ام:
"راستی خاتم فیروزه‌ی بواسحاقی" !
لایق حلّ معمّاست اگر بگذارند!!!

(البتّه که اشعاری از این‌دست در زمان خودش دهن‌کجی به حکومت بود و با همه عواقبش، دل آدم خنک می‌شد!)
ولی بعدها با چنین شعرهایی، آن ننگ‌ها را هم از دفترم زدودم:
ای بهر وطن بود و نبودت یکسان
ای کم‌دلِ بی‌بُخار، "سیّد خندان"! ...

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
دست بالای دست، بسیار است؛
(از خِشتکِ #عیسی_کلانتری تا خشتک #ارباب_پوتین )

هم ارزش‌ و اعتبارمان معلوم است
هم پوچی هر شعارمان معلوم است

البتّه که از خِشتکِ دل‌بازِ پوتین
اندازه‌ی اقتدارمان معلوم است!

پی‌نوشت:
۱. تذکّر وزیر فرهنگ و ارشاد روسیه به سفیر ایران:
صدالبته بین بَرده‌ها با ارباب
این‌گونه روابط همه‌جا مرسوم است

۲. خشتک عیسای‌تان! و خشتک ارباب‌تان!
هر دو تا باز است اما این کجا و آن کجا!؟

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
#وحید_یامین‌پور: الان روسری رو زده رو چوب وایساده رو بلندی، فردا شورتش رو می‌زنه روی چوب...

#زورو
ببند این گاله را لُقمه‌حراما !
نه عرعر کن، نه وَق‌وَق کن، نه ماما !

به کار گُه‌خوری مشغول تا چند!؟
نخور دیگر زِ ماتحتِ نظاما !

(اگر به زِر زدن دادی ادامه
شود لازم دهانت را... کُنم خُرد!)

دیگر اینکه، برفرض چنین کاری را هم به دلخواه کردند، هیچ ایرادی ندارد، این کاری‌ست که به شهادت تاریخ، امثال توی ریشویِ خشک‌مغزِ طالبانیِ بی‌شرف در جریان انقلاب "اسلامی"تان با لباس زیر نوامیس یک خان _در نزدیکی‌های ما_ با اجبار کردید. گیرم خان گناهکار بود _که حالا معلوم شده نبوده! _نوامیسش چه گناهی داشتند؟
بروید خداخدا کنید انقلاب آینده ما از جنس انقلاب شما نباشد، وگرنه صحنه‌هایی از‌آن‌دست! و البتّه به‌روزترش بسیار خواهد بود!

پی‌نوشت
۱. به قول معروف، جواب های، هوی است و جواب تُرکی به تُرکی! و به قول حضرت سعدی: جواب است ای "برادر"!! این نه جنگ است
کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است
۲. می‌گند یامین‌پور دلخور شده به یکی گفته این به من می‌گه گُه نخور، طرف گفته بیخود کرده تو کار خودتو بکن

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z

از سفره‌ی ما رفته دگر نان، بیرون
عشق از سر و رفته از دل، ایمان، بیرون

از ماست به‌ جا فقط تنیّ و وطنی
ای شیخ! بِکِش ز ما و ایران، بیرون

پی‌نوشت
۱.اگه که این رباعی رو می‌خونی
بِکِش بیرون اگه صلاح می‌دونی

۲. بِکِش بیرون زِ ما مردم، خدا را
بِکِش بیرون که طاقت نیست ما را

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
به هوش ای پرده‌های گوش، محرّم آمده از راه!

"خیّام و هیئت و دهل"

خیّام دُکانی بغل مسجد داشت...
در ماه مُحرّم درِ آن را می‌بست

یک‌ماه پی دست‌فروشی می‌رفت
یک گوشه‌ی شهر ، آخر یک بُن‌بست

می‌گفت که با وجود این هیئتِ قِرت!
آواز دُهل شنیدن از دور خوش است!

دیدی چو دُهل دست جوانی قِرتی
بُمب است گمان کُن به کف زَنگی مَست!!!

ای وای اگر دُهل کند همراهی
با نعره‌ی مدّاح بُلَن‌گو در دست!

پی‌نوشت:
۱. البتّه دلایل‌شان هم منطقی‌ست و هم محکمه‌پسند _در این مملکت دیکتاتورپرور_ :
"شهر باید به منِ هیئتی عادت بکند
برود هر که دلش خواست شکایت بکند"
۲. حالا بازهم به زمانی که محرّم به زمستان می‌خورد، لااقل هوس خیابان‌گردی به سر هیئت‌ها نمی‌زند و توفیق اجباری فیض بردن از صدای دهل‌ها و طبل‌ها و... فقط شامل حال همسایگان مساجد و حسینیه‌ها می‌شود
۳. خدایا توبه! خدایا توبه! بابت نعره‌هایی که در روزگار جوانی و جاهلی در مقام شِمر زده‌ام! و پرده‌های گوش‌ها را آزرده‌ام

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
2025/07/10 16:04:04
Back to Top
HTML Embed Code: