Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
#شعرخوانی_زورو
۱۳ مردادماه ۱۴۰۱
با آهنگ زمینه‌ی سنج و دهل و زنجیرزنی
(یعنی موقعی که هیئت مشغول بوده شعر رو‌ اجرا کردم)

ای کاش که در مقابل ذلّت و ظلم
خیزیم‌به‌پا و قد نماییم "عَلَم"

ما سینه‌زنانِ تن به ذلّت داده
زنجیرزنانِ پا‌به‌زنجیرِ سِتَم

پی‌نوشت:
طرف (مثل بقیّه‌ی ما مردم ایران!) تا گردن توی لجن ظلم و ذلّت و خواری و خِفَّته، اونوقت سردر خونه‌ش و... زده "هَیهات مِنَّا الذِّلَّه" !
(البتّه اینم که پارچه‌نوشته "ظاهراً" مفتی بوده و یه ارگان حکومتی از بیت‌المال هزارتا هزارتا میون مردم پخشش کرده، هم بی‌تاثیر نیست!)

#زورو
@zorro_ch
https://www.instagram.com/bazgashtezorro
"توفیق اجباری"
(شهر«باید»به منِ هیئتی عادت بکند)

یه عکس دیدم که طرف، روی یه طبل بزرگ (دُهل) به شعاع دو متر و بیست‌وپنج سانت (و به قطر چهار متر‌ و نیم) بیت اوّل شعر زیر رو نوشته، منم دیدم دُهُله کُلّی جای خالی دیگه داره، این بیتا رو بهش اضافه کردم اگه خواست روش بنویسه:

«شهر باید! به منِ ه‍یئتی عادت بکند
برود هر که دلش خواست شکایت بکند»

(اَنگ لامذهبی، البتّه بوَد منتظرش
هر که مَرد است شکایت - وَ حماقت! - بکند)

دُهل هر که بزرگ است بیاید هر شب
در حسینیّه و با بنده رقابت بکند

هر که در خانه مریض است، توی گوش خودش
پنبه بگذارد و احساس رضایت بکند

گر زیاد است صدا باز، دیازپام بخورد!
یا سیانور!!! ، که خودش را یِهو راحت بکند

هر کسی عاشق کنسرت بوَد در این شهر
برود هر چه دلش خواست حسادت بکند

هیچ دانی ز چه رو شیخ چنین نعره‌زنان،
روی منبر زِ من اینگونه حمایت بکند؟؛

بیشتر هر چه شود شور عزاداری‌ها
بیشتر شیخ، در این شهر تجارت بکند!

پی‌نوشت
البته به نظر من همه‌ی شعر رو روی دهل ننویسه بهتره، آخه اینجوری شاید دخترا سرگرم خوندن شعر بشند و سر خودش بی‌کلاه بمونه!‌‌

#زورو

https://www.instagram.com/bazgashtezorro
@zorro_ch
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
#شعرخوانی_زورو
(۱۹ مردادماه ۱۴۰۱ )

#محمود که تِر زد #حسن آمد پهلوش
بنشست و ... نگاه کرد روی الگوش!

مُسهل‌خورِ حرفه‌ای‌تر آمد بعدش
محمود کم آورد و حسن کم شد روش!


پی‌نوشت:
۱.عدّه‌ای از مردم ایران همچنان صبر پیشه کرده‌اند که: از این ستون به آن ستون فرج است... امّا حقیقت این است که تا در بر پاشنه جمهوری اسلامی می‌چرخد باید گفت: سال به سال دریغ از پارسال و صد رحمت به کفن دزد اوّلی!

۲.سابقه‌ی تِر زدن #حسن 👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/cinemazorro1/50


#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
بفرمایید "شام" !

بیدار شدیم، تا که شد روضه تمام!
شد گوش همه تیز از آن حُسنِ خِتام

آخر، سخن از "شام و اسیری" می‌گفت
ما هم که "اسیر" شکم و در پی "شام"...


#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
از اعترافات یک عزادارنما...
(عزادارنما: چیزی در مایه‌های تماشاگرنما!)


در این ده شب به فکر چند ماه بعد خود بودم
فریزر را پر از مرغ و خورشت رایگان کردم

به یاد تشنه‌کامی حسین(ع)، من روز عاشورا
سه بشکه آب و شیر و دوغ و شربت، نوش جان کردم

به یاد خنجر شمر لعین هم در صف هیئت
نظر بر ابروان پیرزن‌های جوان! کردم

(چو زنجیرم به بالا رفت... شد روی من از این ور
خلاصه با دو تا چشمک سه تا را امتحان کردم)

نماز ظهر عاشورا به پاشد.... مثل مدّاحان
خودم را تا  زمان سفره‌اندازی! نهان کردم

قد من بود چون عرعر، هَف‌هَش شب در حسینیه
ز روی پرده جای داف‌ها را من نشان کردم

چو شد شام غریبان، دست خود را توی تاریکی ،
ز زیر پرده.... (معلوم است دیگر که... )فلان کردم!

(تازه داشتید گرم می‌شدید و تصویرسازی می‌کردید، آره!؟. ولی نه، از این به بعدش بدآموزی داره. اگه می‌خواید خودتون برید دنباله ماجرا رو از نزدیک ببینید. حکایت چیزی که عیان استه دیگه!)

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
با یادی از زنان مبارز (آزاد و در بندِ) میهنم🌺🙏

شب‌پرستانِ سیه‌رویِ سیه‌کردارِ پَست
خفته زیر چادرِ شب، از شراب ظلم، مست

گرگ‌هایی در لباس میش، زیر پشم و ریش
بین این قوم "ای بسا ابلیسِ آدم‌روی هست"

خشک‌مغزانی که تَردست‌اند وقت جعل دین
زودتر از دام جهل این خسان بایست جَست

#نرگس و #نسرین به چشم این جماعت هست خار
از #سپیده بیمناک‌اند این قُماشِ شب‌پَرست

باز زخم کهنه‌ی دل زین‌ سِتم سر باز کرد
بیش‌تر بر این جفاکاری نشاید چشم بست

دستِ غیرت را برون باید نمود از آستین
پا به زنجیر ستم زین‌ بیش‌تر نتوان نشست

رشته‌ی امّید را از این دَدان باید بُرید
حلقه‌ی پیوند را زین فرقه می‌باید گُسست

پرده‌ی تزویر و جهل و ظلم را باید درید
گردن این ناکسان را زودتر باید شکست!

#نرگس_محمدی #نسرین_ستوده #سپیده_رشنو


#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
🔹اخبار جراید: طرح اقتدار پلیس امنیّت کلید خورد. رئیس‌پلیس پایتخت از دستگیری ۳۰۴ نفر از اراذل و اوباش سطح‌دار (!) خبر داد...

▪️#زورو : سردار! اگه با آر.پی‌.جی نمی‌زنیمون یه چار کلوم خدمتت عرض کنیم

حرف آخر رو اوّل می‌گم که آب صافی و پاکی رو بریزم روی دست‌تون: دیگه گذشت اون زمونی که جوونای باجُربزه و دل و جیگردار این مملکت که یکی‌شون می‌تونست یه محلّه و حتّی یه شهر رو علیه‌تون بشورونه، رو نشون می‌کردید و با انگ ناجوانمردانه و عوام‌پسندِ "تجاوز به عُنف"، دوجین‌دوجین می‌کشیدیدشون بالای دار و ما هم پای اخبار ۲۰:۳۰ از دیدن این صحنه‌ها رگ غیرت‌مون باد می‌کرد و خرکیف می‌شدیم که "حقّ‌شونه" . (البتّه واسه واقعی‌تر شدن نمایش‌تون یه چندتا از اراذل و اوباش واقعی که نتونسته بودید اجیرشون کنید و حاضر به همکاری با شما در سرکوب مردم نشده بودند رو هم لاولوی اونا اعدام می‌کردید). امّا امروز دیگه ما می‌دونیم هر وقت همچین بگیر و ببندی راه انداختید و جوونای خوش‌غیرتی که زهره‌ی شیر دارند و وقتی پاش افتاد طرف مردم‌اند و روبروی شما، رو فَلّه‌ای حبس‌شون کردید، پیش‌زمینه یه غلطیه که می‌خواید بکنید؛ کاری مثل گرون کردن بنزین. (بعله خب! قمه هم می‌گیرند دست‌شون وقتی با تیر و تفنگ و باتوم و شوکر میاید توی خیابون سروقت مردم معترض)

حالا اصلاً فرض می‌گیریم این تعداد اراذل و اوباش طبق آمار شما وجود داره، پس این‌همه که آفتابه‌‌ گردن‌‌شون انداختید و آبروشون رو بردید و اینهمه حبس و اعدام، نتیجه‌‌ش چی‌ شد سردار؟، هیچی! . چون نخواستید و نمی‌خواید ریشه‌ی مشکل رو بکنید، ریشه‌ش توی فقره، فقر، سردار! ؛ بیاید و یه‌سری، حقوقای امثال خودت و حقوقایی که زیرمجموعه‌ات می‌گیرند رو با اون پولایی که خرج تجهیزات سرکوب همین به‌اصطلاح اراذل می‌کنید رو میون‌شون تقسیم کنید یا یه کار براشون جور کنید، والّا اگه دیگه کسی بره سراغ کیف‌قاپی و زورگیری! . به نظرت واقعاً اگه ۳۰۰ میلیارد از این ۹۲ هزار میلیارد تومن فساد مالی #فولاد_مبارکه رو می‌دادید به این سیصد نفر ، چندتاشون بازم حاضر بودند با آبرو و جون‌شون بازی کنند واسه دزدیدن مثلاً یه موبایل که آیا مال‌خر ازشون پونصدهزارتومن بخره یا نه؟ یا اگه مثل حقوق‌بگیرای زیرمجموعه‌تون مثلاً برجی ده پونزده میلیون تومن می‌گرفتند چندتاشون بازم می‌رفتند سراغ خلاف؟

راستی از همکارای سابقت چه خبر سردار!؟ امثال #سردار_رضا_زارعی ، #سردار_احمدی‌مقدم و #سردار_رادان و... توپ‌شون از تو پُرتر بود و گنده‌گو...تر از تو بودند و  اسب ستم رو بیشتر از تو می‌تازوندند. حالا به چه جرمی کجاند که یه زمونی مثل خودت پای ثابت اخبار بگیر و ببند بودند و امروز، خودتون هم از همه‌جا حذف‌شون کردید!؟ خجالت نکش سردار! سرت رو بگیر بالا مرد!

فعلاً جواب همین سه مورد رو بده، تا بعد، سردار!

پی‌نوشت:
بحث آرپی‌جی در شروع مطلب، اشاره داره به ماجرای سرکوب #دراویش_گنابادی در خیابان گلستان هفتم، که همین سردار فرموده بودند می‌توانستیم از آرپی‌جی استفاده کنیم امّا درایت و اقتدار به خرج دادیم!

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
#زورو در آینه‌ی شعر بزرگان ادب
( #بخش_اول )
(پژوهش و گردآوری: #سردار_گارسیا )

همزمان با دهم شهریورماه خجسته‌سالروز میلاد باسعادت #زورو و آغاز #دهه‌ی_مبارک_طنز ، بر آن شدیم تا شِمّه‌ای از آنچه بزرگان شعر و ادب در وصف حضرتش گفته‌اند را تقدیمش نماییم. هرچند خودش فروتنی می‌نمود و نمی‌هشت!

با احترام و عرض تبریک؛
#سردار_گارسیا (گروهبان‌گارسیای سابق) مسئول ستاد مرکزی برگزاری جشن تولّد زورو و روابط عمومی ستاد بزرگداشت دهه‌ی مبارک طنز!

#فردوسی :
برآوردی از طنز کاخی بلند
که پیداست دیوار آن از هلند
اگرچه در این دوره ضحّاک نیست!!!
ولیکن تو را هم ز کَس باک نیست
درفشی چو کاوه دهم دست تو
هزار آفرین باد بر تو "زورو"

#خیام :
رفتم توی خانه و گرفتم من دوش
بعدش توی پیج زورو رفتم من دوش
از شدّت خنده به خودم شاشی... بعد
مجبور شدم باز گرفتم من دوش

این کوزه مگو عاشقِ "زاری" بوده‌است
خنده به لبش همیشه جاری بوده‌است
این ریگ‌ که در باسن آن می‌بینی
ریگی تهِ کفشِ ذوالفقاری بوده‌است

#باباطاهر :
چو از غم رفت چشمونم سیاهی
به اینترنت گذر کردم صباحی
نمودم سرچ کانال زورو را
عجب کانال توپ و رو‌به‌راهی

خلاصه گر که غم داره دل تو
اگه شیخی شده هم‌منزل تو!
دوای درد تو پیش زورو بی
به خنده حل کنه او مشکل تو

#ابن‌یمین_فریومدی :
اگر شود که به شعرم شود لبی خندان
اگر شود که شوم بنده نیز مثل زورو
"هزار بار نکوتر به نزد ابن‌یمین
ز فَرّ مملکت کیقباد و کیخسرو"

#رودکی :
چو سر زدم توی پیج تو ای زورو دیدم
به طنز "چون‌که نکو بنگری همه پند است"
اگرچه قافیه دارم خودم، ولی الحق
که شعر سعدی شیراز همچنان قند است:
اگرچه عکس تو را دیده‌ایم در این پیج
"هنوز دیده به دیدارت آرزومند است"

عجب نبود ز خنده اگر "چیزم" ! دَررفت
که هر که رفت از اینجا، چو بنده خندان بود
ز فرط خنده به دندان گرفتمی لب خویش
"مرا بِسود و فروریخت هرچه دندان بود"

#سعدی :
پاچه‌ات چون پاچه‌ی ما پاره است
چون عبید و ایرجی تو اهل حال
ساعتی رفتم زورو در پیج تو
بس‌که خندیدم برفتم هِی مَبال
شعر طنزی گر بماند زآدمی
بِه کَزو ماند سوئیتی در شمال

#حافظ :
اَلا یا ایّهاالساقی اَدر کاساً و ناول‌ها
چِلی آمد زورونام و شد او قاطی ما چِل‌ها
به شعر من فقط رقصند ترکان سمرقندی
به شعر طنز این خندند الحق کُلِ خوشگل‌ها
اگرچه گاهگاهی هم زده تِر توی اشعارش
ندارد عیب، من هم خورده‌ام گاهی ز مُسهل‌ها

#مولوی :
هر که یک‌بار آمده از این‌وَرا
سرچ کرده باز هم پیج تو را
مثنوی‌هایت اگرچه مادّی است!
در سماع ما چو قرص شادی است
بی‌خیال قافیه، وزن و عروض
هیچ آدابی و ترتیبی مَجو(ز) ...

لطف دیگر شاعران در پُست بعد! 🌺🙏👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/2015


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
#زورو در آینه‌ی شعر بزرگان ادب
(#بخش_دوم)

پژوهش و گردآوری:
#سردار_گارسیا ( #گروهبان‌گارسیا ی سابق)

#عارف_قزوینی :
با اینهمه ذوق و طبع سرشار
که داده به او عُبید هم بیست
بی‌کار و مجرّد است و بی‌پول
دانید شما که علّتش چیست!؟ ؛
او هم طرف شماست مردم
او نیز چو من حکومتی نیست
"با دیده‌ی عبرتش ببینید
این عاقبت وطن‌پرستی‌ست"

#عبید_زاکانی
شیخ و مُفتی از او هراسانا
زورو؛ طنّاز زیرک دانا
نه فقط من شدم ز طنزش مات
ایرج از طبع اوست حیرانا
گر عبید زمانه‌اش خوانند
نیست _خیلی زیاد_ چاخانا

#ایرج‌میرزا :
گرچه که از رندی و طنّازی‌‌ات
چهره‌ی شیخ است برافروخته
هر که سر سفره‌ی طنزت نشست
بانمکی را ز تو آموخته
طنز تو از حق من اگر نگذرم
"قند و نبات است، پدرسوخته!"


#نسیم_شمال :
شعراشو خوندم و دیدم که این زورو مثل مَنه
شعار نمی‌ده اون اگه، می‌گه به فکر وطنه
اگرچه من کیف می‌کنم که پوست‌شونو می‌کنه،
بهش بگید به بعضیا، نچسبه هی مثل کَنه!
"آسّه بره، آسّه بیاد، که گربه شاخش نزنه"

#پروین_اعتصامی :
محتسب رندی به ره دید و گریبانش گرفت
گفت مستی زین‌سبب افتان و خیزان می‌روی
رند گفتا رفته‌ام من توی کانال زورو!
گر تو هم رفتی در آن چون من بدین‌سان می‌روی
می‌شوی ای محتسب چون من ز خنده روده‌بُر
می‌خوری روی زمین و باز خندان می‌روی

#شهریار :
"صفایی بود یک‌شب با خیالت خلوت ما را "
سوی نت رفتم و طنز زورو را جستجو کردم

چو دیدم گیر دادی به بسیجی بودن بنده
"سرای دیده با اشک ندامت شستشو کردم"

نکردم رو دگر من بعد از آن "حیدربابا"یم را
که طنزی ناب چون "حیدردادا"یَت آرزو کردم

#نیما_یوشیج :
آی آدمها که
همه در ساحل امن
سرخوش و خندانید

غرقه در موج بسی تهمت و انگ
با ستمگر در جنگ
فارغ از نام وَ ننگ
زورو می‌گرید و می‌گوید طنز
تا بخندید و... کمی فکر کنید
(و شمایی که فقط می‌خندید...)

#سهراب_سپهری :
"چه کسی بود صدا زد سهراب؟"
از منِ احساسی
شعرهای طنز و... اعتراضی می‌خواست
پی طنز نابید؟
بی‌خودی فالوور سهرابید!
معدن طنز اینجاست:
پیج و کانال زورو
من خودم می‌ترسم
که کنم لایک او را
یا شوم فالوورش
"کفش‌هایم کو؟" تا
بزنم زود به‌چاک

#گل‌آقا :
از خدا جویید توفیق ادب
شاغلاما ! بعد از آن با مش‌رجب،
پرس‌و‌جو کن، کاین زوروی کلّه‌شق
کیست چون ما می‌زند هی حرف حق
نمره‌اش پیش گُل‌آقا هست بیست
البته او مثل من سوپاپ نیست!

پی‌نوشت:
۱. بخش اوّل در  پُست قبل 👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/2014

۲. شایان ذکر است که اگر چه طبق پژوهش‌های من چیزی حدود ۹۸/۲ درصد از بزرگان ادبیّات در وصف زورو قلمفرسایی کرده‌اند ولی از آنجا که آن بزرگوار ضمن تشکر از آن بزرگان، در کمال خضوع راضی به انتشار این آثار نبوده و نیستند، پس به‌ناچار پرونده‌ی این مبحث را در پایان این پُست می‌بندیم و فقط به خاطر قولی که در پست قبل داده بودیم تنها به تقدیم دسته‌گُلی از آن گلستان به حضرتش، بسنده کردیم🌺

با احترام و تبریک مجدّد؛ #سردار_گارسیا

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
#نوحه‌ی_فساد
"شریح قاضی"

نوحه و اجرا : #زورو (عبّاسعلی ذوالفقاری)

(با پای دل همراه و همقدم می‌شویم با زائر خوشنام #کربلا ، برادر حاج کربلایی #سعید_مرتضوی )

پیش از اینکه #متن_شعر در پست بعد به پیوست ، تقدیم‌تان گردد 👇👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/2017

لازم به ذکر است که در سال‌هایی نه چندان دور، رسانه‌های خبری ایران از خروج سعید مرتضوی (با آن‌همه عقبه و جنایت‌ها و خیانت‌ها و اختلاس‌ها) از کشور به قصد نجف و کربلا در حالی خبر دادند که پرونده‌های او همچنان در دستگاه قضایی در حال بررسی بود... بعدها او در بعضی موارد تبرئه شد و در آن مواردی هم که مجرم شناخته شد، رای دادگاه (؛ بیدادگاه) خواندنی بود و دیدنی و شنیدنی! (که ننگ ابدی دیگری بر دامان قوّه قضاییه باقی گذاشت که در اینترنت، هویداست!).
و این نوحه! در همان سال‌ها سروده و اجرا شد (آذرماه ۹۴)

و چه بسیارند #سعید_مرتضوی‌هایی که هم‌اکنون پیاده در راه کربلا هستند! ؛
در بُن هر مو #یزید خُفته‌ای داری و باز
آهِ حسرت می‌کشی در آرزوی #کربلا !
#کلیم_کاشانی


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z

#نوحه‌ی_فساد
"شریح قاضی"
(با پای دل همراه و همقدم می‌شویم با زائر خوشنام کربلا، برادر حاج کربلایی #سعید_مرتضوی )
با تشکر از همکاری صمیمانه‌ی حاج غلامرضا سازگار!

"بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا"
می‌روم همچون ریاکاران به سوی کربلا

تشنه‌ی آب فراتم #اژه‌ای مهلت بده
خوردن "آب خنک" خیلی برای من بده!

شک نکن در کوفه یا در کربلا گر دیدیم
من شریح قاضی قرن اتم با سی‌دی‌ام

پاک‌تر از #دولت_محمود کی دیدی؟ کجا؟
من یکی زان قوم هستم آمدم در کربلا

می‌چکد خون از فریم و شیشه‌های عینکم
ننگ تاریخ وطن... من #قاضی_کهریزکم

من رئیس سازمان بیمه بودم، بی هراس،
هر چه تیغم می‌برید آنجا نمودم اختلاس

من شریک جرم‌های #بابک_زنجانیم
آتو دارم گر که می‌بینی کنون زندان نیَم

اینزمان چون فارغم از ماجرای آن #دکل
"دوست دارم مرقد شش‌گوشه گیرم در بغل"

"با سرشک دیده سقایی کنم در علقمه"
هر چه کردم #اختلاس امروز فهمیدم کمه

بعد من افتد تمام ثروتم دست زنم
"دوست دارم مثل زینب سر به محمل بشکنم"

"در نظر می‌آورم گلدسته‌ی عباس را "
یاد آرم خوردن مال عوام‌النّاس را

وای، حلق اصغر و تیر کمان حرمله
رشوه‌خواری کرده‌ام من توی چندین مرحله

قاسم داماد شد برچیده بزم شادیش
نوجوانی شد ز حکم من عزا دامادیش

"پیش‌تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم"
آستین‌ها را برای اختلاسم ور زدم

"عضوعضو پیکرم پیوسته گوید یاحسین"
تیتر زد #کیهان هزاران بار "اَنتَ النور العین"

"یک هزار و نهصد و پنجاه زخم و یک بدن"...
من خودم اینجا، تمام ثروت من در وطن

"کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست"
هر چه دزدی کردم افسوس این‌زمان از من جداست

هست خون نوجوانان وطن در گردنم
باز هم از بی‌گناهی روز و شب دم می زنم...

"داد زیر خنجر قاتل، نمازش را سلام"...
من شریحم، تبرئه گردم در آخر، والسّلام

#فایل_صوتی اجرای نوحه! 👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/2016

پی‌نوشت:
مصراع‌های داخل گیومه از نوحه‌ای معروف اثر غلامرضا سازگار است


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
« #کارمندان_زائر بخوانند! #کارمندان_زائر بدانند!»

(این نوشته را برای کارمندانِ "زیارت‌ِ اربعین‌رو" ! بفرستید. یا قصد سفر دارند که با فراغ بال می‌خوانند، اگر در سفر هم هستند بازهم می‌خوانند چونکه سور‌ و سات‌شان در موکب‌ها جور است، ماساژ پَر و پای‌شان هم که طبق قول خودشان به راه و اینترنت‌شان هم که رایگان! )

کارمندان و صاحبان مشاغل و مناصب دولتی باید قبول کنند که سفر رفتن‌شان با سفر رفتن افرادی که شغل آزاد دارند خیلی توفیر دارد؛ بِالفرض مغازه‌دارانی که کِرکِره مغازه‌شان را پایین می‌کشند و یا کامیون‌دارانی که ماشین‌شان را می‌گذارند گاراژ و می‌روند سفر، اختیارشان دست خودشان است و اگر از لحاظ مادّی ضرری هم متحمّل می‌شوند فقط متوجّه خودشان است، امّا آنهایی که شغل اداری دارند با ارباب‌رجوع خاص سر و کار دارند و ارباب‌رجوع هم یعنی حَق‌ّالنّاس!
از طرف دیگر سفر زیارتی _ و در اینجا به طور خاص، سفر #اربعین _ هم با بقیّه سفرها فرق می‌کند؛ جدای از بحث مُدَّتش ( که به طور معمول مثلاً از یک سفر تفریحی شمال بیشتر است) ، احتمال همزمانیِ مسافرت چندین کارمند در یک اداره خیلی بیشتر است (تحریکات! و امتیازات ویژه! که این روزها در  قالب اطلاعیّه‌های پُرمَلات! در تابلوی اعلانات خیلی از ارگانها و ادارات دولتی دیده می‌شود گواه این مدّعاست. _با اینهمه ما بنا را بر سفر به منظور فقط زیارت و به صِرف عقیده کارمندان می‌گذاریم؛ اِنَّ اللهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدور!_ )

به طور معمول یک سفر اربعین با فَمَن یَعمَلش از هفت تا ده روز طول می‌کشد (سفر با پای پیاده از مبدا تا مقصد هم که...)، حالا چند حالت پیش می‌آید:
یا کارمندی دفتر کارش را وِل کرده به امان خدا و رفته و سیل ارباب‌رجوع است که سرش به صخره درِ بسته اداره می‌خورد! ، که اینجا پای حَق‌ّالنّاس  وسط می‌آید و این سفر دیگر رفتن ندارد!

یا مسئولیت‌هایش را به گردن یک همکار دیگر انداخته، اینجوری هم دو حالت دیگر پیش می‌آید:
همکارش راضی‌ست!؟ یا توی رودربایستی و یا زیر فشار رئیس اداره! قرار گرفته و قبول کرده؟ (می‌بینیم که بازهم به حق‌ّالنّاس ختم می‌شود!)

در این نوشته، قصد جَوسازی و ایراد بنی‌اسرائیلی گرفتن و مَتّه به خشخاش گذاشتن نداشتم، امّا چون بارها پای درددل‌ها و نارضایتی‌ها (و فحش‌هایِ!) کارگران و کارمندانی که به خاطر سفر رفتن همزمان چند همکارشان کارشان و «شیفت‌شان» چند برابر شده نشستم، گفتم دست به قلم (؛ تایپ!) شوم شاید که شما زائران بزرگوار یادتان بیفتد که طبق یک روایت معروف، امام حسین (ع) شب عاشورا آن یارانش که حق‌ّالنّاسی به گردن داشتند را مرخّص کرد ؛ یعنی حتّی شهادت در کربلا هم از بین‌بَرنده حق‌ّالنّاس نیست ( و حتماً زیارت هم جایگاه شهادت را ندارد!)

خلاصه یک‌جور اوّل، جاده را صاف کنید و بعد... علی‌علی

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗡z

#زیارت و #سیاست
شعرخوانی #زورو


... زیارت می‌روی ارواح بابات!
به هر شهری رسیدی، از ادارات،
ستادی بهر استقبال جور است
و خرج تو ز بیت‌المال، جور است
به هر شهری رسیدی بزم، برپاست
ناهار و شام و صبحانه مهیّاست
دو سه‌ تا کامیون اسکورت‌تان است
پُر از ساندیس و بیسکوئیت و نان است

چو خوردی رانی و ساندیس، داداش
به یاد اهل‌بیت تشنه‌لب باش! ...

#متن_کامل_شعر 👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/1098


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
صدّام مُرید و اِستالین بنده‌تان
هیتلر خِجل و یزید شرمنده‌تان

روبَه‌صِفتانِ گُرگِ کفتارمَنِش!
ای سگ توی روح مُرده و زنده‌تان

#زورو


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z

یک‌به‌یک هی شکارمان کردند
ما گرفتار دام دین بودیم
باز از ما یکی دگر کُشتند
باز سرگرم #اربعین بودیم

#مهسا_امینی #ژینا_امینی

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
#بفرمایید_روضه
ما دیده‌ایم آنچه شماها شنیده‌اید؛
#روضه_مهسا

یک‌عمر روضه‌خوان، سرِ بازار گرم خویش
_با همّتی عجیب، که جِداً ستودنی‌ست!_

گفت از شنیده‌ها و ندیده گریستی...
ظلم یزیدهای زمان تو "دیدنی‌"ست

مُشتاق گریه‌ای؟، تو و این "روضه‌ی به‌روز"
ای اهل گریه! "روضه‌ی مهسا" شنیدنی‌ست

#زورو

#ادامه_متن_روضه_در_پست_بعد 👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/2025


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
2025/07/09 20:14:22
Back to Top
HTML Embed Code: