Telegram Web Link
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

اسناد تاریخی خاندان غفاری (جلد دهم)


جلد دهم اسناد خاندان غفاری شامل اسنادی دیگر از افراد این خاندان (بیش از ۴۳۰ نامه و سند) است. بخش نخست به نامه‌های نوشته‌شده به فرخ‌خان امین‌الدوله، صلح‌نامه‌ها و مبایعه‌نامه‌ها و نامه‌های فرزندان او اختصاص دارد. در بخش دوم نامه‌های رضاخان اقبال‌السلطنه نقل شده و در بخش سوم گذشته از چند نامۀ محمدابراهیم‌خان معاون‌الدوله، نامه‌هایی که دیگران به او نوشته‌اند گرد آمده است. در بخش چهارم نامه‌هایی که نصرالله‌‌خان مشیرالدوله و محمدولی‌خان تنکابنی به غلامحسین‌خان صاحب‌اختیار نوشته‌اند گردآوری شده و در بخش پایانی، کتابچۀ محاسبات باقی‌مانده از خاندان غفاری به چاپ رسیده است.

[اسناد تاریخی خاندان غفاری: دورۀ قاجار (جلد دهم)، به کوشش نرگس پدرام، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]

علاقه‌مندان می‌توانند از سی‌ام اردیبهشت تا دوازدهم خرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
پیام من به فرهنگستان

به عقیدۀ من فکر جدی تنها این نیست که فرهنگستان در جلسات عمومی خود بنشیند و لفظ و اصطلاح بسازد؛ اصطلاح را در هر رشته و هر فن اهل آن فن باید بسازد و به‌طبیعت باید بسازند و این کاری است که در گذشته همواره کرده‌اند و هنوز هم شاید می‌کنند و اصطلاحی که اهل فن به‌طبیعت خود می‌سازند بسیار جاافتاده و دلپذیر می‌شود، مثلاً پیچ و مهره و ماله و رنده اصطلاحاتی است که آهنگرها و بناها و نجارها خود به صرافت طبع ساخته‌اند بدون اینکه کسی از آنها بخواهد، بعدها نیز همین قسم باید بشود و برای اصطلاحات علمی هم اهل فن باید این کار را بکنند؛ مخصوصاً کسانی که کتاب‌های علمی را از زبان‌های بیگانه به فارسی درمی‌آورند ذمه‌دار ادای این وظیفه می‌باشند.
ممکن است سؤال شود اگر الفاظ و اصطلاحات را مردم باید بسازند پس فرهنگستان چه کاره است؟ جواب می‌دهم اگر این وظیفه به فرهنگستان اختصاص داشته باشد، از عهده برنمی‌آید و کار به تأخیر می‌انجامد. بهتر آن است که کار چنان‌که گفتم به دست مردم و اهل فن ساخته شده و فرهنگستان سلسله‌جنبان باشد و به فراهم کردن اسباب کار و راهنمایی و تشویق اهل فن بپردازد.
اسباب کاری که باید فراهم کرد شناسانیدن و به دسترس گذاشتن کتابهایی است که به وسیلۀ آنها معرفت به زبان فارسی حاصل می‌شود و مهم‌تر از همه تهیۀ فرهنگ لغت فارسی است که بالأخره به‌درستی معلوم شود که زبان فارسی دارای چه الفاظی است و آن الفاظ چه معانی دارد و مورد استعمال آنها کجاست و چه استفاده می‌توان کرد و حدود این استفاده چیست و لفظ‌های بیگانه که استعمال آنها در زبان ما روا می‌باشد کدام است.
اما تشویق و راهنمایی از این قرار است که از یک طرف به‌وسیلۀ نشریات و تذکّرها و اخطارها که به اولیای وزارت معارف و مدارس و اهل علم و ادب بکند رفع عیب و نقص زبان فارسی را میان مردم انتشار دهد؛ فکر صحیح را ترویج نماید و فکرهای سقیم و افراطی را منع کند. از طرف دیگر دستور اصول و قواعد زبان فارسی و طریق ساختن الفاظ و اصطلاحات و رد و قبول آنها را تهیه نماید و منتشر سازد و نمونه و سرمشق به دست مردم بدهد و پس از آنکه این فکرها و دستور منتشر شد، فرهنگستان باید به وسایل تشویقی مردم را به کار بستن آنها وادارد.

«پیام من به فرهنگستان»، محمّدعلی فروغی

[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۲، ص ۹۰۴-۹۰۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
جلد یازدهم روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در سی‌ و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار (جلد یازدهم) یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در سی‌ و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بود.
این مجموعه که توسط پادشاه قاجار نوشته شده، نشان‌دهندۀ اهمیت روایات سفر در قرن نوزدهم است. سفر برای ناصرالدّین‌شاه قاجار به طور قطع یک عنصر ضروری بود. او سفرهای زیادی به سراسر ایران و خارج از کشور داشت و سفرهای خود را به دقت ثبت می‌کرد. سه سفر او به اروپا در سال‌های ۱۸۷۳، ۱۸۷۸، ۱۸۸۹، نشان می‎دهد که سفر جزء لاینفک سبک زندگی این پادشاه مهم قاجار بود.
آنچه که این سفرها را منحصر به فرد می‎‌کند، این واقعیت است که ناصرالدّین‌شاه قاجار عملاً مرکز ثقل سیاسی قلمرو خود را از پایتخت خود در تهران دور کرده بود و ریاست یک دربار سیّار را بر عهده داشت. یادآوری این نکته نیز ضروری است که ناصرالدّین‌شاه به همان اندازه که به اروپا سفر کرد، در قلمرو خود و سپس به دور جهان عرب و اسلام در امپراتوری عثمانی نیز سفر کرد. او مخارج این سفرها را بیشتر از طریق فروش امتیازات عمده به اروپا تأمین می‌کرد. روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار توسط مجید عبدامین گردآوری شده، شرح جالبی را از نگاه این پادشاه و مکان‌هایی که به آن سفر کرده ارائه می‌دهد.

https://www.ibna.ir/news/534177

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار از شعبان ۱۳۰۰ تا جمادی‌الثانی ۱۳۰۱ق. به انضمام سفرنامۀ دوم خراسان (جلد یازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نگارخانه و کتابفروشی افشار از یکشنبه تا جمعه از ساعت ١٢ الی ٨ بعد از ظهر پذیرای دوستداران کتاب و هنر ایرانی خواهد بود.

نشانی:
خیابان ولی‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارۀ ۱۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دوم خرداد زادروز دکتر محمدعلی موحد،
منتخب بیست‌ و‌ دومین جایزۀ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

زبان ملّی


اظهار علاقۀ آذربایجانی‌ها به فولکلور خاص و زبان مادری خود هیچ‌گونه تعارضی با علاقۀ آنها به فرهنگ ملّی و زبان رسمی فارسی ندارد. فارسی زبان رسمی و ملّی ماست. میراث مشترک همۀ اقوامی که در این سرزمین زندگی می‌کنند و سهم آذربایجان در تحکیم مبانی این زبان از هیچ‌جای دیگر ایران کمتر نیست. به یاد بیاورید که پیشگامان تدوین دستور و فرهنگ زبان فارسی از آذربایجان بودند. قطران و نظامی و خاقانی، گنجوران سخن پارسی را به یاد بیاورید. شمس تبریز، آن نادرۀ روزگاران را که می‌گوید: «زبان پارسی را چه شده است به این لطیفی و خوبی که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است، در تازی نیامده است.

[دفترچۀ بیست و دومین جایزۀ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، اهداشده به دکتر محمّدعلی موحّد، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۴، ص ۳۴-۳۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
با دریغ حسن کامشاد، پژوهشگر، مترجم و استاد دانشگاه درگذشت.

حسن کامشاد (۴ تیر ۱۳۰۴- ۱ خرداد ۱۴۰۴) در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان برد. او در سال ۱۳۲۴ وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران شد و پس از پایان تحصیلات در ۱۳۲۷ به استخدام شرکت نفت درآمد. کامشاد در ۱۳۳۳ برای ادامۀ تحصیل رهسپار انگلستان شد و با نوشتن رساله‌ای دربارۀ نثر فارسی به نام Creative writing in modern Persian prose در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی مدرک دکتری گرفت.
او در این مدت به تدریس نیز اشتغال داشت و جزوه‌ای درسی گرد آورد که بعدتر با عنوان Modern Persian prose literature در انتشارات دانشگاه کمبریج به چاپ رسید و کتاب درسی زبان فارسی در دانشگاه‌‌های انگلیس و آمریکا شد. رسالۀ دکتری‌اش نیز در انگلستان به چاپ رسید و سال‌ها بعد خودش ترجمهٔ آن را در ایران با نام پایه‌گذاران نثر جدید فارسی منتشر کرد.
کامشاد در بازگشت به ایران به کار در شرکت نفت مشغول شد، اما در بهار ۱۳۴۱ پس از دریافت بورسیۀ تحقیقاتی بار دیگر به کمبریج سفر کرد و از آنجا به دعوت دانشگاه کالیفرنیا به آمریکا رفت و به مدت یک سال به تدریس زبان و ادبیات فارسی در آن دانشگاه پرداخت.
او در بازگشت دوباره به وطن به سمت‌های مهمی در شرکت نفت دست یافت و نمایندهٔ ایران در کمیسیون اقتصادی اوپک شد و همزمان، تابستان‌ها به دعوت دکتر سید حسین نصر در دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به دانشجویان خارجی‌ زبان و ادبیات فارسی می‌آموخت.
کامشاد در سال ۱۳۵۵ به عنوان نمایندهٔ شرکت نفت در لندن مقیم شد و تا هنگام انقلاب در این منصب بود. او زندگی‌نامهٔ خود را با عنوان حدیث نفس در دو جلد منتشر کرده‌است.
مهم‌ترین ترجمۀ کامشاد کتاب تاریخ چیست؟ اثر ا‌دوارد هالت کار است و از دیگر ترجمه‌های او می‌توان به ای‍ران: ب‍رآم‍دن رض‍اخ‍ان، ب‍راف‍ت‍ادن ق‍اج‍ار و پ‍ادش‍اه‍ی پ‍ه‍ل‍وی، از سیروس غنی، ق‍ب‍ل‍ۀ ع‍ال‍م: ن‍اص‍رال‍دی‍ن‌ش‍اه ق‍اج‍ار و پ‍ادش‍اهی ای‍ران‌ از عباس امانت، سرگذشت ف‍ل‍س‍ف‍ه، اثر برایان مگی و تاریخ بی‌خردی از باربارا تاکمن اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت دکتر حسن کامشاد را به خانوادۀ ایشان و جامعۀ علمی و دانشگاهی کشور تسلیت می‌گوید. یادش گرامی باد.

@AfsharFoundation
سوم خرداد زادروز دکتر احمد اقتداری، منتخب بیست‌ و‌ یکمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

اقتداری فرهنگ لارستانی را موقعی که منوچهر ستوده مشغول چاپ فرهنگ گیلکی بود به پیروی از او تألیف کرد؛ زیرا معمولاً مواقعی که به کوهنوردی می‌رفتیم بر ستیغ کوه‌ها و در دل دره‌ها از ستوده جویای پیشرفت فرهنگ گیلکی می‌شدیم. او جواب می‌گفت و ما را از راه و رسم کار باخبر می‌کرد. اقتداری هم به موضوع علاقه‌مند شد و با ستوده گاهی از شباهت و یک‌ریشگی لغات در لهجه سخن می‌گفتند (مانند لاری و گراشی و فیشوری با گویش‌های شمال ایران) و کار به آنجا کشید که ایشان به گردآوری گویش قلمرو زندگی خاندانی خود به روش مأخود و مرسوم تحریض شد و کتاب شناخته‌شدۀ فرهنگ لارستانی را تألیف کرد و شادروان پیر استادمان، ابراهیم پورداود مقدمه‌ای بر آن نوشت. فرهنگ لارستانی زود شهرت گرفت و بحث‌هایی چند دربارۀ آن توسط زبان شناسان شوروی (روسیۀ کنونی) و فرانسه و آلمان ابراز شد و خوشبختانه در تحقیقات و مطالعات زبان‌شناسی مربوط به ایران غالباً و متوالیاً مورد استفاده بوده است.
از خدمات فرهنگی اقتداری یکی وسیله شدنش به انتقال ماترک علمی سدیدالسلطنۀ کبابی است به کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران. اوراق و اسناد آن مرحوم در اختیار دامادش به نام مهندس ستایش بود. اقتداری چون او را می‌شناخت، توانست خانواده را متقاعد کند که برای پایدار ماندن آن آثار، آن مقدار از نوشته‌های سدید را که از تصاریف روزگاران در امان مانده است به کتابخانه واگذار کنند و خود متعهد شد که به تحقیق و نشر آنها بپردازد. کتابخانه از همۀ اوراق سدیدالسلطنه عکس گرفت و در اختیار آقای اقتداری گذاشت که به چاپ آنها بپردازد. همین کار شد و چند جلد با نام‌های گوناگون نشر شد.
دورۀ کارهای تعلیماتی اقتداری به جز آنچه در نواحی لارستان انجام داده، عبارت بوده است از تدریس در دانشسرای مقدماتی تهران و دانشکدۀ حقوق (در مسائل خلیج فارس برای رشتۀ علوم سیاسی) و کلاس‌های فرهنگ عامه که شادروان ابوالقاسم انجوی شیرازی پایه‌گذار آن بود.
تألیفات اقتداری دربارۀ آثار تاریخی خوزستان و ارجان و بخش‌هایی از فارس تاریخی مانند کهگیلویه مربوط می‌شود به ذوق و علاقه‌مندی و کششی که مرحوم سپهبد فرج‌الله آق‌اولی، رئیس انجمن آثار ملّی و مرحوم محمّدتقی مصطفوی، دبیر آنجا به انتشار کتاب‌هایی در مواضیع جغرافیای تاریخی و آثار باستانی داشتند. اقتداری در کرانۀ خلیج فارس از ویرانه‌های تیس در بلوچستان تا مصب اروندرود در خوزستان، آبادی به آبادی را دید و یادداشت‌ها برداشت و در کتاب‌های دیار شهریاران و آثار باستانی کرانه‌های خلیج فارس منعکس ساخت.
اقتداری وسیله شد که سه کتاب مهم از تألیفات مشرق‌شناسان با حواشی متعدد و مفصلی که بر آنها نوشت در دسترس فارسی‌زبانان قرار بگیرد: یکی کتاب گاوبۀ آلمانی است دربارۀ ارجان، دیگری دریانوردی ایرانیان از هادی حسن هندی و سومین آنها دریانوردی مسلمانان در خلیج فارس و دریای چین تألیف تیبتس انگلیسی است.
اقتداری مقاله‌های تحقیقی و انتقادی متعدد نوشته است. مقاله‌های ایشان در مجلّه‌های یغما، فرهنگ ایران‌زمین، راهنمای کتاب و آینده به چاپ رسیده و قسمتی از آنها در مجموعه‌‌ای به نام کشتۀ خویش توسط انتشارات توس تجدید طبع شده است. او سرگذشت خودش را در کاروان عمر آورده است.

«اقتداری و فارس»، ایرج افشار، بخارا، خرداد و تیر ۱۳۹۸، شمارۀ ۱۳۱، ص ۶۱۹-۶۲۳

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁣چهارم خردادماه سالروز درگذشت دکتر علی‌اکبر سیاسی

انتشارات دانشگاه تهران در دورۀ ریاست و در سال‌های آغازین کار او تأسیس شد و دکتر پرویز خانلری طراح و مجری امور آن شد. دکتر سیاسی در هر مقامی که بود به رشتۀ تألیفات و نشر کتاب اهمیت زیاد می‌گذارد و بر جنبۀ کیفی آن نظارت می‌کرد و همکارانش را بر آن می‌داشت که نشر کتب از هر گونه ابتذال به‌دور باشد‌. در ایامی که ریاست انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی وابسته به کمیسیون ملّی یونسکو را بر عهده گرفت و همچنین در مقام رئیس کانون ایران جوان کوشید تا مجموعه سخنرانی‌‌های فرهنگی و پژوهشی ایراد‌شده در آن دو مؤسسه به چاپ رسد (آن قدر که به یاد دارم پنج مجموعه از کانون ایران جوان و دو مجموعه از انجمن ایرانی فلسفه چاپ شده است).
از کارها و فکرهای اساسی و مهم دیگر او که تأثیر زیاد در قوام بنیان فرهنگی دانشگاه داشت، ایجاد بخش روابط فرهنگی بود که ادارۀ امور آن را به عهدۀ دکتر پرویز ناتل خانلری گذارده بود‌. این اداره با دادن بورس‌های تحصیلی به دانشجویان خارجی (امریکا، فرانسه، چکسلواکی، آلمان، هند و پاکستان و عراق) آمدن افرادی را که به تحصیل زبان و ادبیات فارسی علاقه داشتند ترغیب کرد و این کار اساسی که در راه ترویج زبان فارسی به‌طور علمی و دانشگاهی مؤثر بود به فکر و ابتکار دکتر سیاسی و شمّ فرهنگی خاص دکتر خانلری در ایران آغاز شد.
تأسیس چاپخانۀ دانشگاه، کوی امیرآباد، خوابگاه‌های دانشجویان همه یادگار فکر بلند و نیّت مبارک دکتر سیاسی است‌.
دکتر سیاسی در مقام ریاست دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی و نیز دانشسرای عالی تا پیش از جدا شدن آن که بیش از بیست سال مدت گرفت، همواره بر این کوشش بود که اعتبار علمی و اهمیت جهانی زبان فارسی پایدار باشد. به این منظور برگزاری مراسم فرهنگی با اساس و دور از جنجال را می‌پذیرفت و از تبجیل و تجلیل استادان بنام خودداری نداشت.
تأسیس مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی نیز نمونۀ دیگری است از آن فکر و مرام. این مجله در طول مدتی که دکتر سیاسی بر آن اشراف و نظارت داشت منزلتی والا داشت.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۹۵۵-۹۵۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نگارخانه و کتابفروشی افشار از یکشنبه تا جمعه از ساعت دوازده ظهر تا هشت شب پذیرای دوستداران کتاب و هنر ایرانی خواهد بود.

نشانی:
خیابان ولی‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارۀ ۱۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁣ششم خردادماه سالروز درگذشت محمّد قزوینی

نامه‌ای به دکتر محمود افشار


دوست عزیز مکرّم آخرین تعلیقۀ حضرت عالی از بوشهر مورخۀ ۱۴ مارس زیارت گردید ... از نیک‌بینی Optimisme که در خصوص ایران و مردم ایران و اوضاع ایران اظهار داشته بودید خیلی باعث قوت قلب و فرح روحانی گردید، ولی برعکس از منظرۀ چرکین و کثیف (هم صورتاً و هم معناً) روزنامجات «فارسی» ... از این ورق‌‌پاره‌های ننگین من بسیار افسرده شدم و به رأی‌العین می‌بینم که زبان شیرین سعدی و حافظ مبتذل به چه آش شله‌قلمکاری شده است و کم‌کم به‌کلّی دارد از میان می‌رود‌. خدای واحد شاهد است که اغلب عبارات آنها را با وجود دو سه مرتبه تکرار، هیچ نفهمیدم و اگر ده سال دیگر عمر کنم دوباره چشمم به این روزنامه‌های متعفن بیفتد، قطعاً هیچ حتی یک کلمۀ آن را هم نخواهم فهمید.
ای سعدی و ای حافظ، ای انوری، ای فردوسی سر از قبر درآرید ببینید اخلاف ناخلف شما زبان شیرین نمکین عذب‌البیان شما را به چه روزی درآورده‌اند ...
من دوپایی روی قرآن می‌روم و به دو دست بریدۀ حضرت عباس قسم می‌خورم که ضرر روس و انگلیس، بلکه تسلّط و تصرّف آنها ایران را به‌ مراتب ضررش کمتر است از این روزنامجات که در سرتاسر ایران مانند قورباغه صدا به صدا داده و مانند شغال‌ها یکی بعد از دیگری همه به یک آهنگ و به یک رویه همان عبارات و جمل و کلمات مستهجن مستقبح مهوّع را استعمال می‌کنند ...
من هیچ باور نمی‌کردم اینقدر عمر کنم که آخر زبان فارسی را به این طور به خاکستر سیاه نشانده ببینم و هیچ بالله، تالله گمان‌ نمی‌کردم که جنس ایرانی که غارت دویست سیصدسالۀ عرب و استیلای دویست‌سالۀ مغول را دیده و از سر خود رد کرده و زبان خود را از میان آن همه امواج متلاطمۀ حوادث و تاخت و تازهای امم وحشیه سالم و صحیح بیرون آورده و به دست ما اولاد ناخلف عاق والدین داده بالأخره این طور میمون و بوزینه بشود که کلۀ پوچ بی‌مغزش هیچ از خود نداشته و چشم و دهنش به دست عثمانی‌ها و فرانسه‌ها باشد و عین عبارات اولی‌ها و عین ترجمۀ عبارات دومی‌ها را در عبارات خود استعمال کند. مگر عبارات و اصطلاحات فارسی قحط است که انسان گدایی از ملل خارجه که هیچ ربطی و مشاکله‌ای با ما ندارند نماید، مگر در این شصت هزار بیت که فردوسی گفت و تمام تاریخ و افسانۀ ایران را در آن با کمال فصاحت بیان نمود هیچ‌وقت در تغییرات آن‌قدر مضطر شد که از عرب یا ترک مثلاً بگیرد ...
باری ببخشید خیلی عصبانی شدم و عریضه را بی‌جهت طول دادم. هرچه از دستتان برمی‌آید جهاد فی سبیل الله در این راه بفرمایید که فی‌الواقع حسناتش از جهاد با کفار حربی هزار درجه بالاتر است و این را حقیقت می‌گویم نه مبالغۀ شاعرانه چه کفار حربی منتهی چندین هزار آدم می‌کشند ولی ملّت را که از میان نمی‌برند، ولی این میکروب‌های سرطان و وبای زبان فارسی اگر دوام بکنند و تمام بدن لاغر بی‌بنیۀ این زبان شریف را فاسد نمایند، واضح است طولی نمی‌کشد که اصل ملّت ایران مثل هزار ملل تاریخی دیگر به‌کلّی از میان رفته و جزو ملل دیگر و مستهلک در اقوام دیگر می‌شوند ...

مخلص حقیقی
محمّد قزوینی


۲ مۀ ۱۹۲۲، ۵ رمضان ۱۳۴۰

[نامه‌های دوستان، گردآوری دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳، ص ۳۰۹-۳۱۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دلایل اهمیت کتاب خلیج فارس

- اکثر آثار پیشین دربارۀ خلیج فارس یا نگاهی عمومی به تاریخ این منطقه داشته‌اند یا از دورۀ صفویه عبور سطحی کرده‌اند. این کتاب به ‌صورت متمرکز به سه قرن اول دوران صفوی می‌پردازد؛ یعنی زمانی که روابط بین اروپا و خلیج فارس به شکلی ساختارمند و پایدار آغاز شد.

- تمرکز بر پنج بندر مهم؛ مطالعۀ تاریخی بر پایۀ پنج شهر بندری ساختار کتاب را از یک روایت کلی تاریخی جدا کرده و به آن ریشه‌های محلی، اقتصادی و سیاسی مشخص داده است.

- ویلم فلور برخلاف بسیاری از نویسندگان فارسی‌زبان یا عرب‌زبان، به منابع هلندی، پرتغالی و بریتانیایی از جمله اسناد کمپانی‌های هند شرقی و بایگانی‌های اروپایی دست یافته و تحلیل‌هایش بر پایۀ داده‌های آرشیوی است. این رویکرد تحلیل تاریخی دقیق و بی‌طرفانه‌تری از دورۀ صفویه ارائه می‌دهد.

- نویسنده تأکید می‌کند که خلیج فارس را نمی‌توان جدا از اقیانوس هند، اروپا یا آسیا درک کرد. این نگاه «جهانی» به یک منطقۀ «محلی» نوآورانه است و درک ما را از موقعیت استراتژیک، فرهنگی و اقتصادی خلیج فارس ارتقا می‌دهد.

- در مجموع کتاب فلور نه تنها خلأ موجود در پژوهش‌های دورۀ صفویه دربارۀ خلیج فارس را پر می‌کند بلکه با روش‌شناسی دقیق و استفاده از منابع کمتردیده‌شده افق تازه‌ای را در مطالعات تاریخ خلیج فارس می‌گشاید. نگاه منطقه‌ای و بین‌المللی او به تاریخ بنادر خلیج فارس این کتاب را به منبعی ارزشمند تبدیل کرده است.

- فلور با تحلیل توسعۀ بنادر مهمی چون بندرعباس، بوشهر، بندر لنگه و مسقط سعی دارد نگاه دقیق‌تری به تاریخ خلیج فارس بیندازد و پژوهشگران را به ادامۀ تحقیق در این زمینه ترغیب کند.

- او نتیجه می‌گیرد که اگرچه امروزه شعار «خلیج همیشه فارس» بیانگر حس ملی‌گرایانۀ ایرانیان است، اما در عمل ایران در طول قرون گذشته توجه کافی به این شاهرگ حیاتی تجاری نداشته و آن را به قدرت‌های محلی یا خارجی واگذار کرده است.

فرشته جهانی

https://irna.ir/xjTBMm

[خلیج فارس: تاریخچۀ سیاسی و اقتصادی پنج شهر بندری (۱۵۰۰- ۱۷۳۰م/ ۹۰۵- ۱۱۴۳ق)، ویلم فلور، ترجمۀ آرزو حیدری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
موهبت عظمیٰ و عطیّۀ کبریٰ از انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برندۀ جایزۀ ادبی محمّد قهرمان شد.

پنجمین دورۀ جایزۀ ادبی محمّد قهرمان با محوریت سبک هندی در خراسان، چهارشنبه هفتم خردادماه در مشهد برگزار شد و کتاب موهبت عظمیٰ و عطیّۀ کبریٰ از سراج‌الدّین علی‌خان‌ آرزو که به تصحیح و تحقیق دکتر مهدی رحیم‌پور در انتشارات دکتر محمود افشار به چاپ رسیده است به عنوان اثر برگزیدۀ این جایزه معرفی شد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار کسب این جایزه را به دکتر مهدی رحیم‌پور تبریک می‌گوید و سلامتی و موفقیت روزافزون ایشان را آرزومند است.

[موهبت عظمیٰ و عطیّۀ کبریٰ، سراج‌الدّین علی‌خان آرزو، تصحیح و تحقیق دکتر مهدی رحیم‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نهم خرداد سالروز درگذشت فریدون تولّلی

فریدون تولّلی دو دورۀ زندگی داشت. یکی دورۀ جنبش سیاسی همراه نوآوری در شعر بود و دیگر دورۀ کناره‌گیری از جامعه و بازگشت به سنت شعر فارسی. در دورۀ اول چون مردی سیاسی و تندرو بود، جلوه‌ها نمود. پیروان و مقلدان توانا و ناتوان یافت و طبعاً به همین علت در شعر روزگار خویش اثری بی‌چون‌وچرا گذاشت. به قول خودش، شعرش «زمان‌ناپذیر» بود نه «زمان‌پذیر». به سخن دیگر اگر مرد سیاست نشده و به میدان اجتماع در نیفتاده بود، حتماً شعرش از چنان شهرتی برخورداری نداشت و آن‌چنان تأثیرگذار نبود.
در دورۀ دوم که اوضاع سیاسی ایران چهرۀ درهم‌گرفته یافت و «جریده‌روی» و «برکناری» راه سلامت بود، تولّلی هم پس از رنج‌های بی‌شماری که از کوشش‌ سیاسی برده و سختی‌های خردکننده‌ای که حکومت بر او وارد ساخته بود به گوشه‌ای خزید و در را به مصلحت بر خود فروبست و در شعر و هنر راهی دیگر برگزید، راهی که پسند خاطر هنرشناس در خلوت و عزلت بود. اگرچه دیگران را دلپسند نمی‌افتاد و موجب طعنه‌ بر او شده بود.
بی‌گمان تولّلی در هر دو دوره از ارزش‌های هنری والا برخوردار است. هم نوآوری او در شعر پذیرفتنی و پژوهش‌شدنی است و هم بازگشتن او به سنت شعری سزاوار سنجش و نگرش و یافتن راه تأویل در چگونگی آن.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۷۹۱-۷۹۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نشست نقد و گفت‌وگو دربارۀ کتاب کارستان سخن از انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

سخنان دکتر امیر مازیار
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت‌ماه

https://youtu.be/vzmJEhkP1pM?si=ieKotGEVnlU3fIHt

این کتاب درآمدی است برای درک جهان متن شاهنامه و کارکردهای آن، بدین مقصود که با عبور از دوگانۀ تاریخ-ادبیات، که در تفسیر متن غالب بوده، طرحی تازه برای رویارویی با «سخن» فردوسی به دست دهد. نویسنده در فصل اوّل با رویکردی هرمنوتیکی کوشیده نسبت متن را با تاریخ و ادبیات یا، به طور کلّی‌تر، واقعیت و تخیّل روشن کند و نشان دهد که امر تخیّلی/ ادبی امری غیر واقعی نیست و از این رو «روایت ادبی» شاهنامه راهی به حقیقت دارد.
در فصل دوم با تکیه بر همین رویکرد و تجزیه و تحلیل متن شاهنامه و شاکلۀ روایی و استعاری آن به بررسی شیوهٔ روایت (بازسازی خیالی) گذشته در شاهنامه پرداخته‌ شده و اهمّیت شناختی/ اخلاقی آن تشریح شده‌ است.

[کارستان سخن: درهم‌تنیدگی تخیّل و واقعیّت در شاهنامه، دکتر ندا غیاثی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یازدهم خرداد زادروز محمّدامین ریاحی

زبان ما و همسایگان ما


صاحب‌اختیار زبان فارسی ما نیستیم. بلکه این زبان میراث مشترک همۀ اقوام فارسی‌زبان است. نیازی به گفتن نیست که تا یکی دو قرن پیش، یک زبان فارسی بیشتر وجود نداشت. زبان رودکی سمرقندی، عمعق بخارایی، مولوی بلخی، کسایی مروزی، سنایی غزنوی، مسعود سعد لاهوری، خسرو دهلوی، خاقانی شروانی، نظامی گنجه‌ای، فضولی بغدادی، بیدل دهلوی با زبان فردوسی و سعدی و حافظ یکی بود و جز پاره‌ای ویژگی‌های سبکی که در سخن شاعران و نویسندگان هم‌عصر در یک کشور هم مشاهده می‌شود، تفاوت مهمی میان زبان شعر آن جاودانگان نبود و نیست.
امروز هم شعر و ادب در سراسر این سرزمین‌ها یکی است. اشکالی که هست در اصطلاحات علمی و فنی و اداری و تعبیرات مربوط به تمدن جدید است. در یکی دو قرن اخیر که رشته‌های پیوند میان هم‌زبانان ما گسسته بوده در هر منطقه‌ای برای بیان مفاهیم جدید تعبیرات خاص دیگری از زبان‌های فرنگی عاریه گرفته‌اند یا از گنجینۀ لغات کهن انتخاب و معمول کرده‌اند و این چندگونگی اصطلاحات میان زبان برادران فاصله انداخته است و اگر این وضع ادامه یابد در آینده روزی خواهد رسید که فارسی و دری و تاجیکی واقعاً به صورت زبان‌های جداگانه درخواهند آمد.
تا دیر نشده است برای بازبینی تعبیرات علمی و اداری و یکسان کردن آنها باید اقدام اساسی شود. راه کار تشکیل مجامع مشترک از دانشمندان و زبان‌شناسان کشورهای ذی‌نفع است.
امروز ایران و افغانستان و تاجیکستان در تهیۀ کتاب‌های علمی مخصوصاً کتب مورد نیاز دانشگاه‌ها در تنگنا هستند و عمده‌ترین مشکل فقر اصطلاحات علمی است. اگر روزی در مجامع مشترکی با شرکت دانشمندان افغانی و تاجیک وحدت اصطلاحات علمی تأمین گردد، این مشکل رفع خواهد شد. آن وقت کتابی که در هریک از این کشورها تألیف و چاپ می‌شود در تمام منطقه مورد استفاده خواهد بود.
امروز همۀ اقوام منطقه باید خود را مشترکاً وارث و مسئول حفظ و توسعۀ این زبان و فرهنگ بدانند و در تقویت بنیان آن بکوشند تا با همکاری همه‌جانبۀ آنها زبان فردوسی و رودکی و نظامی و مولوی جایگاه دیرین خود را در تمدن امروز جهان بازیابد. موفقیت‌های معنوی به‌دست‌آمده در این راه مقدمۀ دستاوردهای مادی و تقویت بنیان این جوامع و رفاه مردم آنها خواهد بود.

«زبان ما و زبان همسایگان»، محمّدامین ریاحی

[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ، ج ۲، ص ۶۸۴-۶۸۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
هفته‌‌بازار در ایران

هفته‌بازار در ایران پیشینه‌ای دراز دارد و از سده‌ها پیش از آغاز دورۀ اسلامی در این سرزمین رایج بوده است. روستاییانِ هر چند روستا نزدیک به یکدیگر برای فروش محصولات افزودۀ زراعی و دست‌ساخت‌ها و چارپایان و دام‌های خود و تأمین نیازهای اولیۀ زندگی در یکی از روزهای هفته، بازاری برپا می‌کردند و زن و مرد در آن حضور یافته و بـه دادوستد می‌پرداخته‌اند. انتخاب یکی از روزهای خاص هفته برای بازار در هر جا به پاره‌ای از عوامل بستگی داشته است. مهم‌‌ترین این عوامل نزدیک بودن و در مجاورت هم قرار داشتن محل‌ها و پرهیز از تداخل روزهای بازار با هم بوده است.
در قدیم، در حوزه‌های جغرافیایی ـ فرهنگی سرزمین ایران بزرگ مانند بخارا، گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و خوزستان هفته‌بازارهایی برقرار بوده که در نوشته‌های برخی جغرافی‌‌دانان و تاریخ‌نویسان اسلامی به معروف‌ترین آنها اشاره شده است. این هفته‌بازارها معمولاً به نام روز تشکیلشان در هفته نامیده می‌شده‌اند، مانند شنبه‌بازار، یکشنبه‌بازار ... و جمعه‌بازار. نرشخی در شرح بازارهای ادورای بخارا از پنجشنبه‌بازار اسکجکت، روستـایی در ۴ فرسخی راه بخارا به سمرقند، یاد می‌کند و می‌نویسد که مردم این ده همه بازرگان و توانگرند و از آنجا کرباس بسیار خیزد. مقدسی در وصف سرزمین و مردم دیلمان به هفته‌بازارهای روستایی دشت گرگان اشاره می‌کند و می‌نویسد که هر ده دیلمان یک روز هفته‌بازار داشته است.
از هفته‌بازارهای بسیار کهن و معروف اَرّان، «کُرکی‌بازار» بوده است. جغرافی‌نویسانی مانند مقدسی، ابن حوقل و اصطخری از این بازار یاد کرده‌اند. این بازار در روزهای یکشنبۀ هر هفته در بیرون دروازۀ کُردانِ روستای بزرگ بَردَعه در زمینی به مساحت یک فرسخ برپا می‌شد. کرکی‌بازار در حوزۀ جغرافیایی ـ فرهنگی آن اقلیم چنان اهمیتی داشت که مردم منطقه در روزشماری‌های هفته به جای نام یکشنبه که روز تشکیل بازار بود، نام هفته‌بازار، یعنی «کرکی» یا «کرکی‌بازار» را ذکر می‌کردند، تا اینکه روز بازار از یادها نرود. کالاهایی که در این بازار دادوستد می‌شد، عمدتاً ابریشم و پارچه بود.
کسروی کرکی‌بازار را با «قارقاربازار»، آبادی کوچکی در جنوب غربی شهر تبریز بر سر راه مراغه، تطبیق داده است. او کلمۀ «قارقار» را که در زبان ترکی به معنای کلاغ است، صورت تغییر یافتۀ کلمۀ یونانی «کوریاکوس» یا «کوریاکی» و به معنای «خداوندی» می‌داند و وجه آن را چنین بیان می‌کند: چون ترسایان معتقد بودند که در روز یکشنبه مسیح (ع) از میان مردگان برخاست و به آسمان رفت، ازآن‌رو، آن روز را از آنِ خدا و «کوریاکی» می‌خواندند. وی با استناد به گفتۀ اصطخری که مسلمانان ارّان و آذربایجان یکشنبه را کرکی می‌خواندند، نتیجه می‌گیرد که «قارقاربازار» باید همان «کرکی‌بازار» یا «گیراکی‌بازار»، یعنی یکشنبه‌بازار باشد.

[مردم‌شناسی فرهنگ، کار و تولید و فرآوری خوراک و پوشاک، دکتر علی بلوکباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۱۱۶-۱۱۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یکی از بزرگ‌ترین چاره‌هایی که همواره ملّت ایران برای برانداختن هر بیگانۀ ستمگری کرده است این است که از راه نرمی و ملایمت درآمده و با فرزانگی و آهستگی تمام کار از پیش برده است. بسیاری از ناآزمودگان سبک‌سر در این روزگار ما این نیروی ملّت ایران را به ظاهر می‌نگرند و بر آن عیب می‌گیرند و پدران بزرگوار ما را که پهلوانان این تاریخ هزار و سیصدساله بوده‌اند به خردی و زبونی تهمت‌زده می‌کنند و چنان می‌پندارند که اگر ملّت ایران به درشتی و پرخاشگری به میدان می‌آمد و مرگ را بر تسلیم برتر می‌شمرد بهتر می‌بود، ولی از این نکتۀ بسیار بزرگ بیگانه‌اند که اگر ایرانی در برابر یونانیان و تازیان و ترکان و مغولان و افغانان در این مدّت چندین‌هزار سال ایستادگی کودکانه و سرسختی و گردن‌فرازی می‌کرد تا بدین روزگار زنده نمی‌ماند که امروز کهن‌ترین ملّت‌های مستقل در روی زمین باشد و ناچار در برابر این سیل‌های بنیان‌فکن از پای در می‌آمد و حسرت زندگی را به گورستان می‌برد، چنان‌که مردم دیگر کردند و نابود شدند. در برابر تازیان نیز ایرانیان بدین چاره دست زدند و عاقبت خویش را از آن خطر جانکاه که بسیار ملّت‌های دیگر را نابود کرد، رهانیدند.
در این هنگامۀ چاره‌جویی، پیشوایان ملّت ایران در آن زمان دو راه پیش گرفتند؛ یکی آن بود که در ارکان حکومت تازیان رخنه کنند و خلیفۀ تازی را وسیله‌ای سازند که پیرو آیین جهانبانی ایران گردد، یعنی در ظاهر نام حکمرانی بر خلیفۀ تازی باشد ولی در باطن آیین شهریاری ایران باستان را پیش بگیرد و همه‌جا فرمانروایان ایرانی‌نژاد بر قلمرو ایران حکمرانی کنند، دوم آن بود که در اندیشۀ تازیان رخنه کنند و افکار ایرانی کهن را جامۀ نو بپوشند و بر کرسی نشانند و نگذارند که آیین مذهبی تازیان بر ایران فرمانروایی کند. برای پیش بردن همین اندیشۀ بزرگ بود که مدّت سیصد سال جنبش عظیمی در سراسر ایران آشکار شد.

«جنبش‌های ملّی ایرانیان بر ضدّ تازیان»، سعید نفیسی

[مقالات سعید نفیسی (در زمینۀ زبان و ادب فارسی)، جلد ۴، به کوشش دکتر جواد بشری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۲۳-۲۴]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
چاپ دوم مرقّع ناصری به‌زودی منتشر می‌شود.

این کتاب دربردارندۀ دو مرقّع از قدیمی‌ترین مشق‌های خوشنویسی، طراحی‌ها، اشعار و روزنوشته‌های ناصرالدّین شاه است که در مرکز اسناد کاخ گلستان نگهداری می‌شود. این دو مرقّع را ناصرالدّین شاه خود طی سالیان متمادی فراهم آورده است. آثار گردآمده در آنها، جز سیاه‌مشق‌ها و خطوط کودکی شاه، شامل پرتره‌هایی از مهدعلیا، شاهزادگان و همسران شاه، رجال درباری، فرنگیان و صاحب‌منصبان نظامی و همچنین مناظر و دورنماهایی از عمارت‌های سلطنتی و خانه‌های روستایی، مشق‌های نظامی، صحنه‌های شکار و برخی مراسم درباری است که ناصرالدّین شاه از دوران ولیعهدی به بعد طراحی کرده است. در میان گزارش‌های ناصرالدّین شاه همچنین اطلاعات تاریخی ذیقیمتی دربارۀ برخی رجال، درباریان، اهل حرم، بناها، مناطق و رویدادها در سال‌های اولیۀ سلطنت وی یافت می‌شود.

[مرقّع ناصری، به کوشش مجید عبد امین با همکاری مهدی فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم در دست انتشار]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
شانزدهم خردادماه زادروز نادر نادرپور

... من مرغِ کورِ جنگلِ شب بودم
در قلبِ من همیشه زمستان بود
رنگِ خزان و سایۀ تابستان
در پیشِ چشمِ من همه یکسان بود

می‌سوختم چو هیزمِ تر در خویش
دودم به چشمِ بی‌هنرم می‌رفت
چون آتشِ غروب فرومی‌مرد
تنها، سرم به زیرِ پرم می‌رفت

یک شب که باد سُم به زمین می‌کوفت
وز یالِ او شراره فرومی‌ریخت
یک شب که از خروشِ هزاران رعد
گویی که سنگپاره فرومی‌ریخت

از لابه‌لای تودۀ تاریکی
دستی درون لانۀ من لغزید
وز لرزه‌ای که در تنِ من افتاد
بنیاد آشیانۀ من لرزید

یک دم، فشارِ گرمِ سرانگشتش
چون شعله، بال‌های مرا سوزاند
تا پنجه‌اش به روی تنم لغزید
قلبِ من از تلاشِ تپیدن ماند

غافل که در سپیده‌دمِ این دست
خورشید بود و گرمیِ آتش بود
با سرمه‌ای دو چشمِ مرا وا کرد
این دست را خیالِ نوازش بود

زان پس شبانِ تیرۀ بی‌مهتاب
منقارِ غم به خاک نمالیدم
چون نورِ آرزو به دلم تابید
در آرزوی صبح ننالیدم

این دستِ گرم دست تو بود ای عشق
دستِ تو بود و آتشِ جاویدت
من مرغِ کورِ جنگلِ شب بودم
بینا شدم به سرمۀ خورشیدت

نادرپور (۱۳۰۸-۱۳۷۸) از نوادگان نادرشاه افشار بود. در دانشگاه سوربن پاریس زبان و ادبیات فرانسوی را تا مقطع لیسانس فراگرفت. چندی در وزارت فرهنگ و هنر اشتغال داشت و از اعضای نخستین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود. پس از انقلاب به امریکا مهاجرت کرد و در لس‌آنجلس درگذشت.
اشعار نادرپور از زبانی فصیح و روشن و تصاویری بدیع و شاعرانه برخوردار است. دختر جام، شعر انگور، سرمۀ خورشید، از آسمان تا ریسمان، و خون و خاکستر از جمله آثار شعری اوست.

عکس از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار

از راست نادر نادرپور، ایرج افشار، محمدجعفر محجوب لس‌آنجلس، ۲۰ تیر ۱۳۶۹

@AfsharFoundation
سفینۀ کهن رباعیات احیای نسخه‌ای فراموش‌شده

سفینۀ کهن رباعیات مجموعه‌ای ادبی است که شامل ۱۳۱ باب موضوعی از رباعیات فارسی است و به سبک سنتی دیوان‌های شعر تدوین شده است. این اثر با رباعیاتی در توحید آغاز می‌شود و سپس به ترتیب به مدایح، توصیف طبیعت، اوصاف چهره و در نهایت به موضوعات عاشقانه و هزل می‌پردازد.
برخی باب‌ها مانند «در تفاریقات اوحدالدین کرمانی» و «در انواع رباعیات» دارای بیش از یکصد رباعی‌اند در حالی که برخی دیگر تنها ۲ رباعی دارند که این نشان‌‌دهندۀ پراکندگی و تنوع محتوایی مجموعه است.
این سفینه شباهت‌های قابل توجهی با آثاری چون نزهة المجالس و خلاصة الأشعار فی الرباعیات دارد. این شباهت‌ها در ساختار موضوعی و حتی در محتوای برخی رباعیات دیده می‌شود. با این حال مقایسۀ دقیق نشان می‌دهد که میزان رباعیات مشترک میان این مجموعه‌ها کمتر از ۲۵ درصد است که نشان می‌دهد احتمال اقتباس مستقیم میان آن‌ها ضعیف است. این میزان اشتراک به جای تقلید بیشتر از وجود یک گفتمان ادبی مشترک در آن دوران حکایت دارد که به شکل‌گیری مجموعه‌هایی با ساختار مشابه منجر شده است.
در سرآغاز کتاب سفینۀ کهن رباعیات چنین آمده است که رباعی از دیرباز تا امروز یکی از محبوب‌ترین قالب‌های شعر فارسی بوده و به دلیل ساختار کوتاه و بیان موجز حتی در میان عامۀ مردم نیز رواج بسیاری داشته است. این محبوبیت در برخی دوره‌ها و مناطق به ‌قدری بوده که موجب پدید آمدن سفینه‌های مستقلی برای رباعیات شده است؛ پدیده‌ای که در میان دیگر قالب‌های شعری فارسی کمتر دیده می‌شود.
نویسندگان تأکید می‌کنند که این رواج رباعی‌سرایی باعث شده گاه یک رباعی به چند شاعر مختلف در منابع گوناگون نسبت داده شود. اهمیت سفینه‌های رباعی نه ‌فقط در معرفی سرایندگان تازه یا کمتر شناخته‌‌شده بلکه در ساختار و شیوۀ تنظیم آن‌ها نیز نهفته است. با توجه به کم‌یابی چنین سفینه‌هایی انتشار هر نسخۀ موجود اهمیت فراوانی دارد.
کتاب سفینۀ کهن رباعیات از جمله نمونه‌های مهم و نادر این سنت است که بیش از ۱۲۵۰ رباعی را گرد آورده و بیشترین تعداد رباعیات منسوب به خیام در منابع کهن را در خود دارد. (۴۴ رباعی که ۱۳ تای آن‌ها در هیچ منبع کهنی ثبت نشده‌اند).

فرشته جهانی

https://irna.ir/xjTKgV

[سفینۀ کهن رباعیات، تصحیح و تحقیق ارحام مرادی و محمّد افشین‌وفایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۴]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
2025/07/14 21:05:24
Back to Top
HTML Embed Code: