6️⃣ دیگر از پیش فرض های مشترک ایشان با فقهای سنتی این است که فقه موجود را همان آموزه های پیامبر می دانند. در حالی که فقه موجود پرورده ی دستگاه خلافت است و امامیه نیز آن را در قرآن پنجم از اهل سنت اقتباس کرد و به آن رنگ و لعاب شیعی داد.
متاثر بودن دین از قدرت در عهد خلفا امری دقیق و صحیح است که مستندات تاریخی فراوانی گواه بر آن است. ولی در تمام این دوران به علت حبس و حصر و غیبت امامان ع ، میراثی مکتوب از آن بزرگواران بجای نمانده است. و تمام گزارش های از سیره ی پیامبر ص نیز توسط کاتبان دربار خلافت و لذا متاثر از "قدرت" نگاشته شده است. بنابر این هم انتساب فقه موجود ما به امام صادق ع و اهل بیت بلاوجه است و هم تسری دادن آن به عهد رسول الله ص نیازمند به ادله است که تنها از یک تاریخدان بر می آید.
7️⃣ مطلب عجیب این است که ایشان با پذیرش این گزارش های تاریخی تاثر دین و نبوت را از قدرت می پذیرند ولی در صحت این گزارش های به علت تاثر از قدرت خلفا شک نمی کنند.بحث در این مورد بسیار است و بهتر است همانطور که عرض شد منتظر توضیحات بعدی ایشان بمانیم. چه بسا مطالب بعدی ایشان روشنگر بدفهمی ما و یا بد گفتن ایشان باشد و در آن توضیحات بسیاری از ابهامات برطرف گردد.
@Cmorghgrom30
متاثر بودن دین از قدرت در عهد خلفا امری دقیق و صحیح است که مستندات تاریخی فراوانی گواه بر آن است. ولی در تمام این دوران به علت حبس و حصر و غیبت امامان ع ، میراثی مکتوب از آن بزرگواران بجای نمانده است. و تمام گزارش های از سیره ی پیامبر ص نیز توسط کاتبان دربار خلافت و لذا متاثر از "قدرت" نگاشته شده است. بنابر این هم انتساب فقه موجود ما به امام صادق ع و اهل بیت بلاوجه است و هم تسری دادن آن به عهد رسول الله ص نیازمند به ادله است که تنها از یک تاریخدان بر می آید.
7️⃣ مطلب عجیب این است که ایشان با پذیرش این گزارش های تاریخی تاثر دین و نبوت را از قدرت می پذیرند ولی در صحت این گزارش های به علت تاثر از قدرت خلفا شک نمی کنند.بحث در این مورد بسیار است و بهتر است همانطور که عرض شد منتظر توضیحات بعدی ایشان بمانیم. چه بسا مطالب بعدی ایشان روشنگر بدفهمی ما و یا بد گفتن ایشان باشد و در آن توضیحات بسیاری از ابهامات برطرف گردد.
@Cmorghgrom30
.
💢 احسنت بر دموکراسی آمریکایی 💢
✅ ترامپ تمام مشخصه های هیتلر شدن را داشت :
🔹کیش شخصیت
🔹میلیشیا و شبه نظامیان مسلح
🔹وجهه ی کاریزماتیک
🔹تسلط بر یک حزب فراگیر
🔹تکیه بر پوپولیسم
🔹تسلط بر حکومت از طریق رای
🔹تسلط بر رسانه ها با توانمندی های فردی
✅ آنچه هیتلر کرد ، ترامپ هم کرد :
🔹هیتلر در حزب راستگرای کارگران آلمان عضو شد و به تدریج رهبری آن را بدست گرفت ، ترامپ هم در حزب راستگرای جمهوریخواه چنین کرد.
🔹هیتلر با تکیه بر جناح افراطی حزب کارگران ، حزب شوونیستی و توتالیتر نازی را بوجود آورد ، ترامپ هم با تکیه بر جناح افراطی حزب جمهوریخواه ، این حزب را تا آستانه ی انشعاب پیش برد.
🔹هیتلر با تکیه بر موج تحقیر شدگی ناشی از جنگ جهانی اول و وعده ی بازگشت عظمت به آلمان در انتخابات پیروز شد ، ترامپ هم با بهره گیری از تحقیر شدگی در برابر اقتصاد فزاینده ی چین و تنزل جایگاه جهانی آمریکا به پیروزی رسید.
🔹هیتلر با وعده ی اقتصادی برتر و ایجاد اشتغال برای کارگران و بیچارگان آنها را مفتون خود کرد ، ترامپ نیز با چنین وعده هایی دل بسیاری از کارگران معادن زغال سنگ و کشاورزان و طبقات محروم آمریکا را ربود.
🔹هیتلر از بسیاری کنوانسیون های بین المللی خارج شد و سعی کرد با قلدری قدرت آلمان را بر جهان دیکته کند ، ترامپ نیز چنین کرد.
🔹هیتلر با ایجاد تنش در خارج مرزها سعی کرد آلمان را در حال جنگ و بحران نشان دهد تا اختیارات ویژه و فراقانونی بگیرد ، ترامپ هم در آمریکا همین کارها را کرد.
🔹هیتلر با فریب افکار عمومی سعی در ملکوک کردن رسانه های مخالف نزد افکار عمومی داشت و ترامپ نیز چنین کرد.
🔹هیتلر با عزل و نصب های پی در پی تمام منصب های قضایی و اجرایی و تقنینی و نظامی و امنیتی را در اختیار وابستگان گوش به فرمان خود گذاشت ، ترامپ نیز در آمریکا چنین می کرد.
🔹هیتلر با ترفندهای فوق توانست در تمدید حکومت خود بر آلمان و تبدیل آن به حکومت مادام العمر موفق شود و ترامپ نیز در این مسیر گام بر می داشت.
✅ با تمام این شباهت ها ولی هیتلر موفق شد و ترامپ نشد. چرا؟ این سوال بسیار مهمی است که چرا ترامپ نتوانست مانند هیتلر موفق شود؟ جواب یک چیز است : دموکراسی نهادینه در جامعه ی آمریکا. این دموکراسی ویژگی هایی دارد که از جمله ی آنها است :
🔹تفکیک قوا
🔹قوه قضائیه ی مستقل بطوری که علیرغم اعمال نفوذ در نصب اعضای دیوانعالی، به علت این که بدنه ی این قوه از فارغ التحصیلان نخبه ی دانشگاه های معتبر آمریکا هستند ، هرگز حاضر نیستند شرافت خود را به پای قدرت قربانی کنند.
🔹رسانه های مستقل و قوی که حتی از هجوم به کنگره و تصرف آن توسط معترضین بصورت زنده گزارش تهیه می کردند بدون این که اینترنتی قطع شود
🔹توزیع قدرت حتی تا سطوح ایالتی و شهری و روستایی که دارای قدرت واقعی هستند و می توانند در برابر حکومت مرکزی بایستند.
🔹و موارد بسیاری که در این مختصر نمی گنجند.
✅ دموکراسی زیباترین و هوشمندانه ترین نهاده های بشری است. دموکراسی شر کوچکی است که برای اجتناب از شر بزرگتر هیولای استبداد ضروری است. دموکراسی ظاهر پر دردسر و حوصله سر بری دارد ولی در باطن تمامی فضایل بشریت را می پروراند. دیکتاتوری ظاهری مقتدر و کار راه انداز دارد ولی در باطن کشتزار تمامی رذائل و مفاسد شیطانی است. دیکتاتوری تمام فضائل انسان ها را به بند می کشد و آنها را طوق رقیت و بندگی در برابر دیکتاتور بزرگ به گردن می نهد.
✅ بدون شک شب گذشته نقطه ی عطفی در تاریخ بشریت بود. دیشب پیچ تاریخی پیروزی فضائل بشریت بر رذائل بود. تردید نباید کرد که از این پس موج آزادیخواهی در جهان بر علیه نتیانیاهو و بن سلمان و پوتین و بولسونارو و مشابهان آنها در ایران قدرت خواهد گرفت و انسانیت جانی دوباره خواهد یافت.
@Cmorghgrom30
.
💢 احسنت بر دموکراسی آمریکایی 💢
✅ ترامپ تمام مشخصه های هیتلر شدن را داشت :
🔹کیش شخصیت
🔹میلیشیا و شبه نظامیان مسلح
🔹وجهه ی کاریزماتیک
🔹تسلط بر یک حزب فراگیر
🔹تکیه بر پوپولیسم
🔹تسلط بر حکومت از طریق رای
🔹تسلط بر رسانه ها با توانمندی های فردی
✅ آنچه هیتلر کرد ، ترامپ هم کرد :
🔹هیتلر در حزب راستگرای کارگران آلمان عضو شد و به تدریج رهبری آن را بدست گرفت ، ترامپ هم در حزب راستگرای جمهوریخواه چنین کرد.
🔹هیتلر با تکیه بر جناح افراطی حزب کارگران ، حزب شوونیستی و توتالیتر نازی را بوجود آورد ، ترامپ هم با تکیه بر جناح افراطی حزب جمهوریخواه ، این حزب را تا آستانه ی انشعاب پیش برد.
🔹هیتلر با تکیه بر موج تحقیر شدگی ناشی از جنگ جهانی اول و وعده ی بازگشت عظمت به آلمان در انتخابات پیروز شد ، ترامپ هم با بهره گیری از تحقیر شدگی در برابر اقتصاد فزاینده ی چین و تنزل جایگاه جهانی آمریکا به پیروزی رسید.
🔹هیتلر با وعده ی اقتصادی برتر و ایجاد اشتغال برای کارگران و بیچارگان آنها را مفتون خود کرد ، ترامپ نیز با چنین وعده هایی دل بسیاری از کارگران معادن زغال سنگ و کشاورزان و طبقات محروم آمریکا را ربود.
🔹هیتلر از بسیاری کنوانسیون های بین المللی خارج شد و سعی کرد با قلدری قدرت آلمان را بر جهان دیکته کند ، ترامپ نیز چنین کرد.
🔹هیتلر با ایجاد تنش در خارج مرزها سعی کرد آلمان را در حال جنگ و بحران نشان دهد تا اختیارات ویژه و فراقانونی بگیرد ، ترامپ هم در آمریکا همین کارها را کرد.
🔹هیتلر با فریب افکار عمومی سعی در ملکوک کردن رسانه های مخالف نزد افکار عمومی داشت و ترامپ نیز چنین کرد.
🔹هیتلر با عزل و نصب های پی در پی تمام منصب های قضایی و اجرایی و تقنینی و نظامی و امنیتی را در اختیار وابستگان گوش به فرمان خود گذاشت ، ترامپ نیز در آمریکا چنین می کرد.
🔹هیتلر با ترفندهای فوق توانست در تمدید حکومت خود بر آلمان و تبدیل آن به حکومت مادام العمر موفق شود و ترامپ نیز در این مسیر گام بر می داشت.
✅ با تمام این شباهت ها ولی هیتلر موفق شد و ترامپ نشد. چرا؟ این سوال بسیار مهمی است که چرا ترامپ نتوانست مانند هیتلر موفق شود؟ جواب یک چیز است : دموکراسی نهادینه در جامعه ی آمریکا. این دموکراسی ویژگی هایی دارد که از جمله ی آنها است :
🔹تفکیک قوا
🔹قوه قضائیه ی مستقل بطوری که علیرغم اعمال نفوذ در نصب اعضای دیوانعالی، به علت این که بدنه ی این قوه از فارغ التحصیلان نخبه ی دانشگاه های معتبر آمریکا هستند ، هرگز حاضر نیستند شرافت خود را به پای قدرت قربانی کنند.
🔹رسانه های مستقل و قوی که حتی از هجوم به کنگره و تصرف آن توسط معترضین بصورت زنده گزارش تهیه می کردند بدون این که اینترنتی قطع شود
🔹توزیع قدرت حتی تا سطوح ایالتی و شهری و روستایی که دارای قدرت واقعی هستند و می توانند در برابر حکومت مرکزی بایستند.
🔹و موارد بسیاری که در این مختصر نمی گنجند.
✅ دموکراسی زیباترین و هوشمندانه ترین نهاده های بشری است. دموکراسی شر کوچکی است که برای اجتناب از شر بزرگتر هیولای استبداد ضروری است. دموکراسی ظاهر پر دردسر و حوصله سر بری دارد ولی در باطن تمامی فضایل بشریت را می پروراند. دیکتاتوری ظاهری مقتدر و کار راه انداز دارد ولی در باطن کشتزار تمامی رذائل و مفاسد شیطانی است. دیکتاتوری تمام فضائل انسان ها را به بند می کشد و آنها را طوق رقیت و بندگی در برابر دیکتاتور بزرگ به گردن می نهد.
✅ بدون شک شب گذشته نقطه ی عطفی در تاریخ بشریت بود. دیشب پیچ تاریخی پیروزی فضائل بشریت بر رذائل بود. تردید نباید کرد که از این پس موج آزادیخواهی در جهان بر علیه نتیانیاهو و بن سلمان و پوتین و بولسونارو و مشابهان آنها در ایران قدرت خواهد گرفت و انسانیت جانی دوباره خواهد یافت.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 این هم روی بقیه 💢
بنده از مقام معظم رهبری خواهش می کنم که واکسن کرونا را هم مانند هوای مازوتی و آب نیتراتی و نان خاک اره ای و روغن پالمی و برنج سیانیدی و بنزین نامرغوب و پراید مرگ و جادههای مرگبار و تشعشات پارازیت و کمبود داروهای خاص و سونامی اعتیاد و خودکشی و فحشا و طلاق و کودکان کار و هزار فقدان و فلاکت و بدبختی دیگر بیخیال شوند و اجازه ی واردات آن را صادر فرمایند.
@Cmorghgrom30
.
💢 این هم روی بقیه 💢
بنده از مقام معظم رهبری خواهش می کنم که واکسن کرونا را هم مانند هوای مازوتی و آب نیتراتی و نان خاک اره ای و روغن پالمی و برنج سیانیدی و بنزین نامرغوب و پراید مرگ و جادههای مرگبار و تشعشات پارازیت و کمبود داروهای خاص و سونامی اعتیاد و خودکشی و فحشا و طلاق و کودکان کار و هزار فقدان و فلاکت و بدبختی دیگر بیخیال شوند و اجازه ی واردات آن را صادر فرمایند.
@Cmorghgrom30
.
.
💢امت محمد و عرف جهانی💢
✅ محمد عادی بود. مانند دیگر مردمان، مطابق عرف زمانه زندگی می کرد و از تجربیات بشری بهره می گرفت. ولی او نشان داد که با تکیه بر همان قواعد عرفی می توان زیست مومنانه و اخلاقی داشت. و این بزرگترین معجزه ی پیامبر آخر الزمان بود. و ما نیز به عنوان امت او نیز باید چنین کنیم :
1⃣ محمد در عکاظ و دیگر بازارهای مالی و تجاری آن روز عربستان حضور می یافت و خود تاجر بود و در تعامل با شامات و یمن و ایران.
اینک از ۲۰۰ کشور جهان، ۱۹۰ کشور عضو یا در آستانه ی عضویت در سازمان تجارت جهانی WTO هستند. تنها ۱۰ کشور منزوی چون کره شمالی و اریتره و جزایر دورافتاده ی وسط اقیانوس کبیر خارج از آنند. پس ما نیز در این سازمان باید حضوری فعال داشته باشیم.
2⃣ از قدیم الایام شبکه های مالی زیرزمینی در تسلط باندهای مخوف تبهکاری و مافیایی بوده اند که در قاچاق مواد مخدر و انسان و اسلحه و کلیه امور پلید فعالیت دارند. لذا وقتی گروه یا کشوری برای هدفی مقدس به مبارزات زیر زمینی روی می آورد، مجبور می شود برای تامین مالی فعالیت های خود با این گروه های تبهکار همکاری کند و این آغاز غرقه شدن آنها در منجلاب فساد و تباهی است. برای همین پیامبر اکرم نه در دوران مکی و نه در دوران مدنی هیچگاه به فعالیت های مخفی ای روی نمی آورد که نتواند در علن از آن دفاع کند. امامان ما نیز علیرغم دیگر گروه های شیعی زیدیه و اسماعیلیه ، هیچگاه به مبارزات زیرزمینی روی نیاوردند و کنشگری آنها به گونه ای بود که امروزه مبارزه ی مدنی نامیده می شود. پس ما هم می بایست تمامی مبادلات مالی مان شفاف و روشن باشد و لازمه ی این امر پیوستن به مبارزه با پولشویی FATF و مبارزه با تروریسم CFT است که ۱۹۶ کشور از ۲۰۰ کشور به آن پیوسته اند غیر از کشورهای منزوی فوق الذکر.
3⃣ پیامبر اکرم به سیره ی عقلای زمانه ی خود ارج می نهاد و گفتگو و مصالحه و معاهده بر اساس عقلانیت زمانه را بر جنگ و پرخاشگری ترجیح می داد. دارالندوه، شورای سران قریش را الگویی برای نظام تصمیم گیری خود در یثرب قرار داد و در تعامل با دیگر قبایل، پیمان های ترک مخاصمه و مودت طائف و یمامه و یمن و .... اساس کار بود. پس جا دارد که ما نیز عضوی موثر و فعال در سازمان ملل متحد UN به عنوان دارالندوه ی زمانه باشیم و با پایبندی به قوانین و ارکان آن آنچنان مقتدرانه ظاهر شویم که کشورهای جهان با اطمینان ما را به عنوان عضوی دارای حق وتو در شورای امنیت بپذیرند.
4⃣ پیامبر اکرم در حلف الفضول یا پیمان جوانمردان عضو شد که وجدان بیدار جاهلیت بود. اعضای این پیمان متعهد شده بودند که حقوق انسانی مظلومان را پاس بدارند و از تعدی تجاوزگران جلوگیری کنند. منشور جهانی حقوق بشر UDHR، که تقریبا تمام کشورهای دنیا آن را پذیرفته اند، حلف الفضول زمانه ی ما است. ما باید در عرصه ی جهانی چنان شهره به رعایت حقوق بشر باشیم که امت محمد در میان جامعه عرب شبه جزیره شهره به جوانمردی بود. به ادعای ما نیست بلکه مقبولیت جهانی مهم است.
5⃣ محمد در مواجهه با بیماری های طاعون یا وبا همان می کرد که دیگر قبایل عرب. پس ما نیز باید همزمان و همانند تمام کشورهای دیگر دنیا در مواجهه با پاندمی کرونا از همان واکسن هایی استفاده کنیم که مورد قبول عرف جهانی است. ما نباید متفاوت از بقیه باشیم.
6⃣ پیامبر چه در تنظیمات مالیاتی چون خمس و زکات و چه در احکام کیفری چون قطع دست و شلاق و قصاص و حدود و چه در مناسبات خانوادگی چون چند همسری و ازدواج و طلاق و حضانت فرزند و چه در مناسبات اجتماعی چون برده داری و نظام قبیله ای و بیعت و حکمیت، عرف زمانه را رعایت می کرد و سعی می نمود با تکیه بر آن عرف و عقلانیت، به تدریج آن مناسبات را اصلاح نماید و ارتقا دهد. او هیچگاه اقدام به بر هم زدن ناگهانی این مناسبات که منجر به آشوب و هرج و مرج می شود، نکرد. ما نیز نباید در این امور از عرف زمانه فاصله بگیریم. شک نیست این عرف نیاز به اصلاح و بهبود دارد. ولی این امر با تایید کلیت آن و اصلاح تدریجی موارد خاص امکانپذیر است. نفی کلیت این مناسبات جهانی، تنها موجب اختلال در نظام بشریت و آشوب می شود که بزرگترین فساد و تباهی است.
✅ در سایه ی چنین تدابیری بود که مدینه و کل جزیره العرب ثروتمندتر و آسوده تر و امن تر شدند، آنهم ظرف ۱۰ سال. اگر پس از ۴۲ سال، یعنی بیش از ۴ برابر دوران پیامبر، نه بهتر که بدتر شده ایم، پس داریم راه را اشتباه می رویم. و شگفت این که هنوز وعده به آینده می دهیم و از ۴۰ سال دوم می گوییم بدون این که تغییری در نگرش و روش خود داده باشیم.
مادامی که مانند گذشته بیندیشیم و رفتار کنیم، به همان نتایجی خواهیم رسید که تا کنون رسیده ایم. برای داشتن آینده ای بهتر از امروز، باید همچون پیامبرمان به عرف زمانه پایبند باشیم.
@Cmorghgrom30
.
💢امت محمد و عرف جهانی💢
✅ محمد عادی بود. مانند دیگر مردمان، مطابق عرف زمانه زندگی می کرد و از تجربیات بشری بهره می گرفت. ولی او نشان داد که با تکیه بر همان قواعد عرفی می توان زیست مومنانه و اخلاقی داشت. و این بزرگترین معجزه ی پیامبر آخر الزمان بود. و ما نیز به عنوان امت او نیز باید چنین کنیم :
1⃣ محمد در عکاظ و دیگر بازارهای مالی و تجاری آن روز عربستان حضور می یافت و خود تاجر بود و در تعامل با شامات و یمن و ایران.
اینک از ۲۰۰ کشور جهان، ۱۹۰ کشور عضو یا در آستانه ی عضویت در سازمان تجارت جهانی WTO هستند. تنها ۱۰ کشور منزوی چون کره شمالی و اریتره و جزایر دورافتاده ی وسط اقیانوس کبیر خارج از آنند. پس ما نیز در این سازمان باید حضوری فعال داشته باشیم.
2⃣ از قدیم الایام شبکه های مالی زیرزمینی در تسلط باندهای مخوف تبهکاری و مافیایی بوده اند که در قاچاق مواد مخدر و انسان و اسلحه و کلیه امور پلید فعالیت دارند. لذا وقتی گروه یا کشوری برای هدفی مقدس به مبارزات زیر زمینی روی می آورد، مجبور می شود برای تامین مالی فعالیت های خود با این گروه های تبهکار همکاری کند و این آغاز غرقه شدن آنها در منجلاب فساد و تباهی است. برای همین پیامبر اکرم نه در دوران مکی و نه در دوران مدنی هیچگاه به فعالیت های مخفی ای روی نمی آورد که نتواند در علن از آن دفاع کند. امامان ما نیز علیرغم دیگر گروه های شیعی زیدیه و اسماعیلیه ، هیچگاه به مبارزات زیرزمینی روی نیاوردند و کنشگری آنها به گونه ای بود که امروزه مبارزه ی مدنی نامیده می شود. پس ما هم می بایست تمامی مبادلات مالی مان شفاف و روشن باشد و لازمه ی این امر پیوستن به مبارزه با پولشویی FATF و مبارزه با تروریسم CFT است که ۱۹۶ کشور از ۲۰۰ کشور به آن پیوسته اند غیر از کشورهای منزوی فوق الذکر.
3⃣ پیامبر اکرم به سیره ی عقلای زمانه ی خود ارج می نهاد و گفتگو و مصالحه و معاهده بر اساس عقلانیت زمانه را بر جنگ و پرخاشگری ترجیح می داد. دارالندوه، شورای سران قریش را الگویی برای نظام تصمیم گیری خود در یثرب قرار داد و در تعامل با دیگر قبایل، پیمان های ترک مخاصمه و مودت طائف و یمامه و یمن و .... اساس کار بود. پس جا دارد که ما نیز عضوی موثر و فعال در سازمان ملل متحد UN به عنوان دارالندوه ی زمانه باشیم و با پایبندی به قوانین و ارکان آن آنچنان مقتدرانه ظاهر شویم که کشورهای جهان با اطمینان ما را به عنوان عضوی دارای حق وتو در شورای امنیت بپذیرند.
4⃣ پیامبر اکرم در حلف الفضول یا پیمان جوانمردان عضو شد که وجدان بیدار جاهلیت بود. اعضای این پیمان متعهد شده بودند که حقوق انسانی مظلومان را پاس بدارند و از تعدی تجاوزگران جلوگیری کنند. منشور جهانی حقوق بشر UDHR، که تقریبا تمام کشورهای دنیا آن را پذیرفته اند، حلف الفضول زمانه ی ما است. ما باید در عرصه ی جهانی چنان شهره به رعایت حقوق بشر باشیم که امت محمد در میان جامعه عرب شبه جزیره شهره به جوانمردی بود. به ادعای ما نیست بلکه مقبولیت جهانی مهم است.
5⃣ محمد در مواجهه با بیماری های طاعون یا وبا همان می کرد که دیگر قبایل عرب. پس ما نیز باید همزمان و همانند تمام کشورهای دیگر دنیا در مواجهه با پاندمی کرونا از همان واکسن هایی استفاده کنیم که مورد قبول عرف جهانی است. ما نباید متفاوت از بقیه باشیم.
6⃣ پیامبر چه در تنظیمات مالیاتی چون خمس و زکات و چه در احکام کیفری چون قطع دست و شلاق و قصاص و حدود و چه در مناسبات خانوادگی چون چند همسری و ازدواج و طلاق و حضانت فرزند و چه در مناسبات اجتماعی چون برده داری و نظام قبیله ای و بیعت و حکمیت، عرف زمانه را رعایت می کرد و سعی می نمود با تکیه بر آن عرف و عقلانیت، به تدریج آن مناسبات را اصلاح نماید و ارتقا دهد. او هیچگاه اقدام به بر هم زدن ناگهانی این مناسبات که منجر به آشوب و هرج و مرج می شود، نکرد. ما نیز نباید در این امور از عرف زمانه فاصله بگیریم. شک نیست این عرف نیاز به اصلاح و بهبود دارد. ولی این امر با تایید کلیت آن و اصلاح تدریجی موارد خاص امکانپذیر است. نفی کلیت این مناسبات جهانی، تنها موجب اختلال در نظام بشریت و آشوب می شود که بزرگترین فساد و تباهی است.
✅ در سایه ی چنین تدابیری بود که مدینه و کل جزیره العرب ثروتمندتر و آسوده تر و امن تر شدند، آنهم ظرف ۱۰ سال. اگر پس از ۴۲ سال، یعنی بیش از ۴ برابر دوران پیامبر، نه بهتر که بدتر شده ایم، پس داریم راه را اشتباه می رویم. و شگفت این که هنوز وعده به آینده می دهیم و از ۴۰ سال دوم می گوییم بدون این که تغییری در نگرش و روش خود داده باشیم.
مادامی که مانند گذشته بیندیشیم و رفتار کنیم، به همان نتایجی خواهیم رسید که تا کنون رسیده ایم. برای داشتن آینده ای بهتر از امروز، باید همچون پیامبرمان به عرف زمانه پایبند باشیم.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 اقتدار محمد 💢
🔹تمام اسلام شناسان و مستشرقین بالاتفاق پذیرفته اند که محمد لااقل در دوران مکی استراتژی صلح و عدم خشونت را پی می گرفت که سوره های مکی قرآن و کتب سیره نیز این مطلب را تایید می کنند. جو تمام سوره های مکی دعوت به مسالمت و پرهیز از اجبار است. به عنوان نمونه : (ای پیامبر)اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!(یونس/۹۹)
🔹تمام آیات قتال که در سوره های حج و بقره و آل عمران و انفال و نساء و احزاب و ... آمده اند مدنی هستند که با توجه به آیات قبل و بعد آنها و نیز شان نزول آنها معلوم می شود که فرمان جنگ برای دفع ظلم و تجاوز بوده است و نه ابتدا به ساکن و نه برای مسلمان کردن تحمیلی.
🔹اکثر آیات قتال، در ۳ سال اضطراب آور ۲ ه تا ۵ ه برای تهییج مجاهدان در دفاع از دین و شرف و خاک خود نازل شده اند. پیام این آیات، اگر در زمینه و زمانه ی خود خوانش شوند، نه خشونت که سلحشوری است.
🔹 در تمام آیات قتال تاکید بر خشونت حداقلی است و مجاهدان را هشدار می دهد مبادا از انصاف دوری کنند. و امر می کند که اگر دشمن متمایل به صلح شد بپذیرید. (بقره/۱۹۰ تا ۱۹۴) و (انفال/۶۱)
🔹با گذشت زمان توازن قوا به نفع مسلمانان تغییر کرد و سران مکه فهمیدند که نابودی این جنبش جدید نشدنی است و باید آن را به عنوان یک واقعیت بپذیرند.
🔹در سال ۶ ه صلح حدیبیه بین مکه و مدینه برقرار می شود. در این پیمان بندهایی بود که به صراحت به ضرر مسلمانان بود. با این وجود محمد آن را پذیرفت زیرا صلح را به ارمغان می آورد و به فتنه و آشوب پایان می داد. (در قرآن فتنه وقتی به کافران نسبت داده می شود منظور شکنجه کردن مسلمانان و ایجاد آشوب است.)
🔹صلح حدیبیه با نقض پیمان قریش، شکسته شد که به فتح مکه انجامید. در ۶ ه که محمد و یارانش قصد مکه داشتند و به صلح حدیبیه منجر شد، جمعیتشان ۱۲۰۰ نفر بود و اکنون در ۸ ه که برای فتح مکه آمده بودند بالغ بر ۱۰۰۰۰ نفر بودند. رشد چشمگیر جمعیت پیروان محمد در ظرف این دو سالی که صلح حاکم بود، بهترین دلیل بود که دین او دین صلح است و در صلح بهتر رشد می کند نه جنگ.
🔹با شکستن هژمونی قریش، دیگر قبایل عرب کل عربستان اسلام آوردند. در دو سال آخر حیات پیامبر، وی بر کل عربستان با جمعیتی حدود ۵ میلیون نفرحاکمیت داشت در حالی که کل کشته های از دو طرف در کل این ۲۳ سال ، کمتر از ۸۰۰ نفر بود. و این نمایانگر این بود که گسترش اسلام نه با خونریزی بلکه با فتح دل ها صورت گرفته بود و تمام آیات شدید و غلیظ قتال صرفا برای ترساندن متجاوزان و دفع تجاوز بوده است.
🔹پس از فوت پیامبر، خلفا برای توجیه تبعیضات و جنگ افروزی های خود و تضاد فاحش آنها با آیات قرآن، فقها و سیره نویسان را واداشتند که بیان کنند تمام آیات دعوت به صلح در قرآن، توسط آیه (توبه/۵) که فرمان به قتل مشرکان می دهد، نسخ شده است. که البته این سخن ناموجهی است زیرا با مراجعه به متن سوره ی توبه، که از آخرین سوره های نازله است، معلوم می شود منظور دسته ای خاص از مشرکین است که پیمان شکسته اند و همچنان دشمنی می ورزند.آیات قبل و بعد همین آیه، فرمان می دهد که با دو دسته ی دیگر از مشرکان که یا با شما پیمان دارند یا به شما پناه آورده اند، نیکی را تمام کنید.
🔹سوره ی مائده در آخرین سال حیات پیامبر نازل شده است که وی بر کل عربستان مسلط بود. لذا آیه محاربه(مائده/۳۳) نه در مورد مخالفان عقیدتی بلکه در مورد اشراری بوده است که در حکومت نوپای اسلامی با اسلحه اموال مردم را غارت کرده بودند و آنها را دست و پا بریده و سپس کشته بودند. این آیه فرمان به قصاص می دهد.
🔹عزیزان برای بحث بیشتر به سلسله مباحثی که از لینک زیر آغاز شده است مراجعه کنند :
https://www.tg-me.com/Cmorghgrom30/33
💢 اقتدار محمد 💢
🔹تمام اسلام شناسان و مستشرقین بالاتفاق پذیرفته اند که محمد لااقل در دوران مکی استراتژی صلح و عدم خشونت را پی می گرفت که سوره های مکی قرآن و کتب سیره نیز این مطلب را تایید می کنند. جو تمام سوره های مکی دعوت به مسالمت و پرهیز از اجبار است. به عنوان نمونه : (ای پیامبر)اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!(یونس/۹۹)
🔹تمام آیات قتال که در سوره های حج و بقره و آل عمران و انفال و نساء و احزاب و ... آمده اند مدنی هستند که با توجه به آیات قبل و بعد آنها و نیز شان نزول آنها معلوم می شود که فرمان جنگ برای دفع ظلم و تجاوز بوده است و نه ابتدا به ساکن و نه برای مسلمان کردن تحمیلی.
🔹اکثر آیات قتال، در ۳ سال اضطراب آور ۲ ه تا ۵ ه برای تهییج مجاهدان در دفاع از دین و شرف و خاک خود نازل شده اند. پیام این آیات، اگر در زمینه و زمانه ی خود خوانش شوند، نه خشونت که سلحشوری است.
🔹 در تمام آیات قتال تاکید بر خشونت حداقلی است و مجاهدان را هشدار می دهد مبادا از انصاف دوری کنند. و امر می کند که اگر دشمن متمایل به صلح شد بپذیرید. (بقره/۱۹۰ تا ۱۹۴) و (انفال/۶۱)
🔹با گذشت زمان توازن قوا به نفع مسلمانان تغییر کرد و سران مکه فهمیدند که نابودی این جنبش جدید نشدنی است و باید آن را به عنوان یک واقعیت بپذیرند.
🔹در سال ۶ ه صلح حدیبیه بین مکه و مدینه برقرار می شود. در این پیمان بندهایی بود که به صراحت به ضرر مسلمانان بود. با این وجود محمد آن را پذیرفت زیرا صلح را به ارمغان می آورد و به فتنه و آشوب پایان می داد. (در قرآن فتنه وقتی به کافران نسبت داده می شود منظور شکنجه کردن مسلمانان و ایجاد آشوب است.)
🔹صلح حدیبیه با نقض پیمان قریش، شکسته شد که به فتح مکه انجامید. در ۶ ه که محمد و یارانش قصد مکه داشتند و به صلح حدیبیه منجر شد، جمعیتشان ۱۲۰۰ نفر بود و اکنون در ۸ ه که برای فتح مکه آمده بودند بالغ بر ۱۰۰۰۰ نفر بودند. رشد چشمگیر جمعیت پیروان محمد در ظرف این دو سالی که صلح حاکم بود، بهترین دلیل بود که دین او دین صلح است و در صلح بهتر رشد می کند نه جنگ.
🔹با شکستن هژمونی قریش، دیگر قبایل عرب کل عربستان اسلام آوردند. در دو سال آخر حیات پیامبر، وی بر کل عربستان با جمعیتی حدود ۵ میلیون نفرحاکمیت داشت در حالی که کل کشته های از دو طرف در کل این ۲۳ سال ، کمتر از ۸۰۰ نفر بود. و این نمایانگر این بود که گسترش اسلام نه با خونریزی بلکه با فتح دل ها صورت گرفته بود و تمام آیات شدید و غلیظ قتال صرفا برای ترساندن متجاوزان و دفع تجاوز بوده است.
🔹پس از فوت پیامبر، خلفا برای توجیه تبعیضات و جنگ افروزی های خود و تضاد فاحش آنها با آیات قرآن، فقها و سیره نویسان را واداشتند که بیان کنند تمام آیات دعوت به صلح در قرآن، توسط آیه (توبه/۵) که فرمان به قتل مشرکان می دهد، نسخ شده است. که البته این سخن ناموجهی است زیرا با مراجعه به متن سوره ی توبه، که از آخرین سوره های نازله است، معلوم می شود منظور دسته ای خاص از مشرکین است که پیمان شکسته اند و همچنان دشمنی می ورزند.آیات قبل و بعد همین آیه، فرمان می دهد که با دو دسته ی دیگر از مشرکان که یا با شما پیمان دارند یا به شما پناه آورده اند، نیکی را تمام کنید.
🔹سوره ی مائده در آخرین سال حیات پیامبر نازل شده است که وی بر کل عربستان مسلط بود. لذا آیه محاربه(مائده/۳۳) نه در مورد مخالفان عقیدتی بلکه در مورد اشراری بوده است که در حکومت نوپای اسلامی با اسلحه اموال مردم را غارت کرده بودند و آنها را دست و پا بریده و سپس کشته بودند. این آیه فرمان به قصاص می دهد.
🔹عزیزان برای بحث بیشتر به سلسله مباحثی که از لینک زیر آغاز شده است مراجعه کنند :
https://www.tg-me.com/Cmorghgrom30/33
Telegram
سی مرغ
محمد، پیامبر صلح
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
باورم اینست که خداوند گاهی در خلقت کم می گذارد تا ببیند ما چه می کنیم :
خوشحالی سگی با دو پای نداشته
بعد از دریافت دو پای پروتز از این دو فرشته
@Cmorghgrom30
.
باورم اینست که خداوند گاهی در خلقت کم می گذارد تا ببیند ما چه می کنیم :
خوشحالی سگی با دو پای نداشته
بعد از دریافت دو پای پروتز از این دو فرشته
@Cmorghgrom30
.
.
💢 در ستایش زمینی کردن منقل 💢
✅ یک روحانی وابسته به نهادهای انتصابی در یک برنامه ی سیمای ملی ، رئیس جمهور منتخب ملت و شخص دوم مملکت را "منقلی" خطاب کرده است.
✅ در مقابل طرفداران نهادهای انتخابی برآشفته شده اند که شما زمانی رئیس جمهور را نماینده ی خدا می دانستید. چگونه است که اکنون وی را منقلی خطاب می کنید؟!
✅ این قلم ضمن این که توهین را در مورد هر شخصی و با هر جایگاهی ناپسند می داند، اصطلاح فوق الذکر را توهین ندانسته و صرفا نسبت وابستگی دارویی شخص رئیس جمهور می داند که حتما گوینده برای خود دلایلی جهت این انتساب دارد.
✅ بدیهی است اگر شخص رئیس جمهور این انتساب را صحیح نمی داند، می تواند به دادگاه های صالحه شکایت کند تا به این انتساب رسیدگی کند و در صورت کذب بودن، گوینده مجازات شود.
✅ وقوع این پدیده نه تنها ناپسند نیست بلکه بسیار میمون و مبارک است که نشان از پیشرفت تقدس زدایی از مناصب حکومتی تا شخص دوم مملکت دارد. این یعنی تقدس زدایی دیر یا زود سراغ تنهامنصب باقیمانده هم خواهد رفت.
🔹به هر حال منقل زمینی بهتر از منقل آسمانی است. چون اولی قابل راستی آزمایی و در نتیجه قابل درمان است.
@Cmorghgrom30
.
💢 در ستایش زمینی کردن منقل 💢
✅ یک روحانی وابسته به نهادهای انتصابی در یک برنامه ی سیمای ملی ، رئیس جمهور منتخب ملت و شخص دوم مملکت را "منقلی" خطاب کرده است.
✅ در مقابل طرفداران نهادهای انتخابی برآشفته شده اند که شما زمانی رئیس جمهور را نماینده ی خدا می دانستید. چگونه است که اکنون وی را منقلی خطاب می کنید؟!
✅ این قلم ضمن این که توهین را در مورد هر شخصی و با هر جایگاهی ناپسند می داند، اصطلاح فوق الذکر را توهین ندانسته و صرفا نسبت وابستگی دارویی شخص رئیس جمهور می داند که حتما گوینده برای خود دلایلی جهت این انتساب دارد.
✅ بدیهی است اگر شخص رئیس جمهور این انتساب را صحیح نمی داند، می تواند به دادگاه های صالحه شکایت کند تا به این انتساب رسیدگی کند و در صورت کذب بودن، گوینده مجازات شود.
✅ وقوع این پدیده نه تنها ناپسند نیست بلکه بسیار میمون و مبارک است که نشان از پیشرفت تقدس زدایی از مناصب حکومتی تا شخص دوم مملکت دارد. این یعنی تقدس زدایی دیر یا زود سراغ تنهامنصب باقیمانده هم خواهد رفت.
🔹به هر حال منقل زمینی بهتر از منقل آسمانی است. چون اولی قابل راستی آزمایی و در نتیجه قابل درمان است.
@Cmorghgrom30
.
.
💢آیا ما مخاطب امر به جهادیم؟ 💢
🔹سران مشرک مکه ، مسلمانان را با شکنجه و مصادره اموال و حبس و حصر و کشتن، مانع از ابراز عقیده و عمل به فرائض دینی خود می شدند و هنگامی که آنها از دستشان فرار کردند و به حبشه و یثرب پناهنده شدند، نماینده به این دو منطقه ارسال کردند که پناهندگان را به آنها تحویل دهند. و هنگامی که جواب رد شنیدند، ناامید از حبشه، تمام تمرکز خود را به فشار بر یثرب که دیگر مدینه خوانده می شد گذاشتند و در اتحاد با سران قبایل اطراف و منافقین داخل مدینه و سران قبایل یهود، چندین جنگ سرنوشت ساز بر مسلمانان تحمیل کردند.
قرآن این اقدامات ایذایی سران مشرک مکه علیه نوکیشان مسلمان را "فتنه" نامیده است. قرآن بر علیه این سران مشرک مکه و متحدینشان، که مرتکب جنایت علیه حقوق اولیه ی بشریت یعنی حق حیات و آزادی عقیده شده اند، فرمان به قتال می دهد و می گوید هر جا که آنان را یافتید گردن بزنید و مبارزه را آنقدر ادامه دهید تا دیگر فتنه به معنایی که گفته شد ، باقی نماند. ما نام تمام این سران را تک به تک می شناسیم و جنایاتی که از شکنجه و اعمال وحشیانه دیگر مرتکب شده اند را می دانیم.
🔹فتنه را شرک و کفر ترجمه کردن، و دستور قتال با آن سران مشخص جنایتکار را تعمیم به تمام غیر مسلمانان دادن، به هیچ وجه توجیه شرعی ندارد و آیات فراوانی از قرآن بر علیه آن است. از جمله آیات ۴ و ۶ و ۷ و ۸ و ۱۲ و ۱۳ و ... از سوره توبه که تاکید می کنند این دستور قتال مختص با مشرکانی است که به شما تعدی کرده اند و پیمان صلح را شکسته اند و شامل حال مشرکان دیگر نمی شود که با شما همزیستی مسالمت آمیز پیشه کرده اند و حتی در آیه ۶ تاکید می کند که مسلمانان موظفند این مشرکان را در پناه امن خود قرار دهند. این آیات از این جهت مهم اند که در سال ۹ ه نازل شده اند، یعنی یکسال قبل از رحلت پیامبر. همچنین در سوره مائده که آخرین سوره ی نازله است و چند ماه بعد از آن پیامبر به دیار باقی رحلت می کند، به کرات از نفوذ و حضور اهل کتاب و مشرکان صحبت می کند. این آیات به صراحت از حضور فعال و آزادانه ی یهودیان و مسیحیان و مشرکان در حجاز و اطراف در آخرین ماه های حیات پیامبر خبر می دهند که اتفاقا نبض اقتصادی و اجتماعی آن روز را همچنان دراختیار داشتند و مسلمانان بسیار بیمناک بودند که کسب و کارشان با تحریم آنان کسادی گیرد و یا بزودی ورق برگردد و مجددا شوکت گذشته ی آنان احیا شود. این آیات کاملا در تناقض با گزارش هایی است که امثال طبری از قتل عام و کوچ اجباری یهودیان و مسیحیان و مشرکان می دهند.
🔹"داعش"(دولت اسلامی عراق و شام) و ورژن داخلی آن "جاعش"(جریان انقلابی عقل گریز شیعی) به استناد آیات قتال قرآن می خواهند باور کنیم که ما اکنون مامور به جهاد و قتال با کفار شده ایم. و منظور از کفار هم نه چین کمونیست و روسیه ی مهد کمونیست و کره شمالی و کوبای جوجه کمونیست و بشار اسد بعثی شبه کمونیست، بلکه آمریکای مسیحی است که به اذعان تمامی گزارش های مطالعاتی یکی از مذهبی ترین جوامع دنیا است. تنها کشوری که بر روی اسکناس های آن نوشته شده است : "ما بر خدا توکل داریم". کشوری که در آن مسلمانان مساجد خود را دارند و آزادانه به مناسک و مراسم مذهبی می پردازند. آمریکایی که بزرگترین خدمات را به بشریت با اختراعات و اکتشافات و دموکراسی خود کرده است و موتور محرکه ی اقتصاد جهانی است و برای تمام کشورها انتخابات ریاست جمهوری آن از انتخابات داخلی خودشان مهمتر است. داعش و جاعش می خواهند باور کنیم آیات قرآنی که به مسلمانان صدر اسلام فرمان مبارزه با جنایتکارانی چون ابوجهل و ابولهب و ولید بن مغیره و امیه بن خلف و عاص بن وائل و ابوسفیان می دهد را در این زمان به معنی مبارزه با چنین آمریکایی بگیریم و با این کار مردم خود را دچار فشار اقتصادی و فقر و فلاکت کنیم.
نه، این تعمیم هیچ مستند شرعی ندارد، نه در قرآن و نه در روایات و نه در سنت سلف صالح.
@Cmorghgrom30
.
💢آیا ما مخاطب امر به جهادیم؟ 💢
🔹سران مشرک مکه ، مسلمانان را با شکنجه و مصادره اموال و حبس و حصر و کشتن، مانع از ابراز عقیده و عمل به فرائض دینی خود می شدند و هنگامی که آنها از دستشان فرار کردند و به حبشه و یثرب پناهنده شدند، نماینده به این دو منطقه ارسال کردند که پناهندگان را به آنها تحویل دهند. و هنگامی که جواب رد شنیدند، ناامید از حبشه، تمام تمرکز خود را به فشار بر یثرب که دیگر مدینه خوانده می شد گذاشتند و در اتحاد با سران قبایل اطراف و منافقین داخل مدینه و سران قبایل یهود، چندین جنگ سرنوشت ساز بر مسلمانان تحمیل کردند.
قرآن این اقدامات ایذایی سران مشرک مکه علیه نوکیشان مسلمان را "فتنه" نامیده است. قرآن بر علیه این سران مشرک مکه و متحدینشان، که مرتکب جنایت علیه حقوق اولیه ی بشریت یعنی حق حیات و آزادی عقیده شده اند، فرمان به قتال می دهد و می گوید هر جا که آنان را یافتید گردن بزنید و مبارزه را آنقدر ادامه دهید تا دیگر فتنه به معنایی که گفته شد ، باقی نماند. ما نام تمام این سران را تک به تک می شناسیم و جنایاتی که از شکنجه و اعمال وحشیانه دیگر مرتکب شده اند را می دانیم.
🔹فتنه را شرک و کفر ترجمه کردن، و دستور قتال با آن سران مشخص جنایتکار را تعمیم به تمام غیر مسلمانان دادن، به هیچ وجه توجیه شرعی ندارد و آیات فراوانی از قرآن بر علیه آن است. از جمله آیات ۴ و ۶ و ۷ و ۸ و ۱۲ و ۱۳ و ... از سوره توبه که تاکید می کنند این دستور قتال مختص با مشرکانی است که به شما تعدی کرده اند و پیمان صلح را شکسته اند و شامل حال مشرکان دیگر نمی شود که با شما همزیستی مسالمت آمیز پیشه کرده اند و حتی در آیه ۶ تاکید می کند که مسلمانان موظفند این مشرکان را در پناه امن خود قرار دهند. این آیات از این جهت مهم اند که در سال ۹ ه نازل شده اند، یعنی یکسال قبل از رحلت پیامبر. همچنین در سوره مائده که آخرین سوره ی نازله است و چند ماه بعد از آن پیامبر به دیار باقی رحلت می کند، به کرات از نفوذ و حضور اهل کتاب و مشرکان صحبت می کند. این آیات به صراحت از حضور فعال و آزادانه ی یهودیان و مسیحیان و مشرکان در حجاز و اطراف در آخرین ماه های حیات پیامبر خبر می دهند که اتفاقا نبض اقتصادی و اجتماعی آن روز را همچنان دراختیار داشتند و مسلمانان بسیار بیمناک بودند که کسب و کارشان با تحریم آنان کسادی گیرد و یا بزودی ورق برگردد و مجددا شوکت گذشته ی آنان احیا شود. این آیات کاملا در تناقض با گزارش هایی است که امثال طبری از قتل عام و کوچ اجباری یهودیان و مسیحیان و مشرکان می دهند.
🔹"داعش"(دولت اسلامی عراق و شام) و ورژن داخلی آن "جاعش"(جریان انقلابی عقل گریز شیعی) به استناد آیات قتال قرآن می خواهند باور کنیم که ما اکنون مامور به جهاد و قتال با کفار شده ایم. و منظور از کفار هم نه چین کمونیست و روسیه ی مهد کمونیست و کره شمالی و کوبای جوجه کمونیست و بشار اسد بعثی شبه کمونیست، بلکه آمریکای مسیحی است که به اذعان تمامی گزارش های مطالعاتی یکی از مذهبی ترین جوامع دنیا است. تنها کشوری که بر روی اسکناس های آن نوشته شده است : "ما بر خدا توکل داریم". کشوری که در آن مسلمانان مساجد خود را دارند و آزادانه به مناسک و مراسم مذهبی می پردازند. آمریکایی که بزرگترین خدمات را به بشریت با اختراعات و اکتشافات و دموکراسی خود کرده است و موتور محرکه ی اقتصاد جهانی است و برای تمام کشورها انتخابات ریاست جمهوری آن از انتخابات داخلی خودشان مهمتر است. داعش و جاعش می خواهند باور کنیم آیات قرآنی که به مسلمانان صدر اسلام فرمان مبارزه با جنایتکارانی چون ابوجهل و ابولهب و ولید بن مغیره و امیه بن خلف و عاص بن وائل و ابوسفیان می دهد را در این زمان به معنی مبارزه با چنین آمریکایی بگیریم و با این کار مردم خود را دچار فشار اقتصادی و فقر و فلاکت کنیم.
نه، این تعمیم هیچ مستند شرعی ندارد، نه در قرآن و نه در روایات و نه در سنت سلف صالح.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 بیان یک نظریه 💢
🔹حروف مقطعه ی قرآن از رموز پیچیده ی این کتاب آسمانی است که مفسرین و نیز اسلامشناسان مختلف مسلمان و غربی نظریات مختلفی در این مورد داده اند.
🔹حروف به کار رفته در این مورد ۱۴ حرف و دقیقا نیمی از حروف الفبای عربی است که عبارتند از حروف بکار رفته در عبارت زیر :
صراط علی حق نمکسه
🔹تصویر فوق رسم الخط حروف عربی به سبک کوفی است که در قرن اول هجری مرسوم بوده است که هنوز نقطه گذاری و اعراب گذاری اختراع نشده بود و لذا ج و ح و خ مانند هم نوشته می شد و ایضا ب و ث و ت.
🔹خط کوفی خود برگرفته از خط حجازی است که در آن ظاهرا حروف مجزا نوشته می شد و نگارش متصل حروف در آن مرسوم نبود. طبعا در این نگارش ، شکل حرف ی با ب و ت و ث متفاوت بوده است ولی نگارش ن شبیه حروف ب و ت و ث.
🔹و اما طرح نظریه که نگارنده تا کنون در جایی ندیده است :
با توجه به رسم الخط اولیه ی حجازی ، حروف مقطعه ی قرآن معرف تمام ۲۸ حرف عربی می باشد که ن معرف ب/ت/ث/ن است ، ح معرف ح/ج/خ ، ر معرف ر/ز/د/ذ ، س معرف س/ش ، ص معرف ص/ض ، ط معرف ط/ظ ، ع معرف ع/غ ، ق معرف ق/ف/و .
@Cmorghgrom30
.
💢 بیان یک نظریه 💢
🔹حروف مقطعه ی قرآن از رموز پیچیده ی این کتاب آسمانی است که مفسرین و نیز اسلامشناسان مختلف مسلمان و غربی نظریات مختلفی در این مورد داده اند.
🔹حروف به کار رفته در این مورد ۱۴ حرف و دقیقا نیمی از حروف الفبای عربی است که عبارتند از حروف بکار رفته در عبارت زیر :
صراط علی حق نمکسه
🔹تصویر فوق رسم الخط حروف عربی به سبک کوفی است که در قرن اول هجری مرسوم بوده است که هنوز نقطه گذاری و اعراب گذاری اختراع نشده بود و لذا ج و ح و خ مانند هم نوشته می شد و ایضا ب و ث و ت.
🔹خط کوفی خود برگرفته از خط حجازی است که در آن ظاهرا حروف مجزا نوشته می شد و نگارش متصل حروف در آن مرسوم نبود. طبعا در این نگارش ، شکل حرف ی با ب و ت و ث متفاوت بوده است ولی نگارش ن شبیه حروف ب و ت و ث.
🔹و اما طرح نظریه که نگارنده تا کنون در جایی ندیده است :
با توجه به رسم الخط اولیه ی حجازی ، حروف مقطعه ی قرآن معرف تمام ۲۸ حرف عربی می باشد که ن معرف ب/ت/ث/ن است ، ح معرف ح/ج/خ ، ر معرف ر/ز/د/ذ ، س معرف س/ش ، ص معرف ص/ض ، ط معرف ط/ظ ، ع معرف ع/غ ، ق معرف ق/ف/و .
@Cmorghgrom30
.
.
💢 آنچه در غدیر ابلاغ شد 💢
1️⃣ همانطور که بارها عرض شده است، پیامبر اکرم (ص) حکومت به معنای امروزی نداشت که بخواهد علی (ع) را جانشین خود کند. پیامبر اکرم (ص) صرفا حَکَم و داور بین قبایل و مردم بود که خود قبایل به علت امانتداری و صداقت و انصاف، ایشان را به عنوان داور پذیرفته بودند. گر چه این داوری هم مستلزم وضع قوانین بود تا مبنای قضاوت قرار گیرد، و هم مستلزم ضابطینی بود که احکام صادره را اجرا کنند، ولی هر سه شأن قضایی و تقنینی و اجرایی ایشان به درخواست خود مردم قبایل بود و نه اعمال حاکمیت جابرانه و سلطانی توسط پیامبر. این سه شأن از مشتقات شأن پیامبری ایشان نبود بلکه ناشی از درخواست مردم بود که طبق آیات قرآن شامل یهودیان و مسیحیان و مشرکان هم می شد که به پیامبری ایشان اعتقادی نداشتند.
2️⃣ مومنان(یعنی آنها که به اسلام گرویده بودند) علاوه بر این رابطه، با پیامبر اکرم (ص) یک رابطه ی محبت و ارادت قلبی نیز داشتند که او را حتی بر جان خود هم مقدم می دانستند. این رابطه ی قلبی ولایت نام داشت:
النبی اولی بالمومنین من انفسهم(احزاب/۶)
این رابطه ی پیوند و محبت قلبی بین مومنین هم وجود داشت:
والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض(توبه/۷۱)
از آنجا که در اواخر عمر پیامبر مسلمانان اکثریت قاطع را تشکیل می دادند ، طبیعتا این پیوند قلبی، به ایشان قدرت سیاسی برتر را می داد.
3️⃣ آنچه که در غدیر اتفاق افتاد توصیه پیامبر به مومنین بود که همین پیوند عمیق قلبی که با من دارید را هم با علی (ع) داشته باشید. گرچه این پیوند به علی (ع) قدرت سیاسی می داد ولی به معنای انتقال حکمرانی نبود. چون پیامبر حکمرانی نداشت.
حکمرانی یعنی این که به زور از دیگران مالیات گرفته شود و به زور سربازگیری شود و برای سرکوب مخالفین داخلی و خارجی استفاده شود که پیامبر هیچیک از اینها را نداشت و دنبالش هم نبود. پرداخت مالیات بصورت زکات و تشکیل ارتش او برای جهاد هر دو داوطلبانه بود. ما در قرآن مکررا می بینیم که از مومنان می خواهد که از پیامبر اطاعت کنند، یعنی اطاعت ایمانی و از سر اراده. ولی همین قرآن بارها به پیامبر تاکید می کند که مبادا به مردم اجبار کنی و تو بر آنها سیطره و تسلط نداری. قرآن از مومنین می خواهد که داوری خصومت های خود را نزد پیامبر ببرند ولی هرگز از پیامبر یک بار هم نخواسته است که مردم را وادار به پذیرش داوری خود کند.
4️⃣ واضح است حکمرانی به این مفهومی که ما می شناسیم بدون تسلط و اجبار بی معنی است. و لذا پیامبر بنا بر نهی الهی فاقد چنین حکمرانی بود. حکمرانی به این معنا پس از رحلت پیامبر و توسط ابوبکر بدعت گذاری شد و در جنگ های به اصطلاح رده رخ نمود و بعدها توسط خلفا ادامه یافت. تنها علی (ع) بود که در صدد احیای مجدد این سنت نبوی بر آمد که چون دیگر حکومت به شکل جدیدش با قهر و غلبه در ظرف این ۲۵ سال برای مردم جا افتاده بود، این آزادی عمل، سپاه عراق را نا به سامان و در تصمیم گیری ضعیف نشان می داد. ولی در مقابل معاویه که با اعمال زور ارتش شام خود را بسیج می کرد و با ارعاب مالیات از مردم می گرفت و بین سران قبایل پخش می کرد ، قوی می نمود و عاقبت پیروز شد.
علی (ع) علیرغم شکست حاضر نبود دست از این سیره ی نبوی بکشد.
5️⃣ ما به عنوان یک مسلمان، صرفنظر از دعواهای کلامی شیعه و سنی که هیچگاه سرانجامی هم نخواهد داشت، باید تصمیم بگیریم که بعد از رحلت پیامبر، می خواهیم قرائت علی (ع) از اسلام را بپذیریم و اسلام را دینی آزادانه و عادلانه و عاقلانه بدانیم، یا قرائت اسلام خلفا را پیش بگیریم که در آن اجبار و قهر وغلبه و تعطیلی عقل و عدالت و اخلاق را تجویز می کند.
پیروان قرائت اول را شیعه می نامند که معتقدند علی (ع) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) ، امام و الگوی زیست مسلمانی است و فرقی نمی کند که قدرت سیاسی داشته باشد یا نداشته باشد. هر چند معتقد است پس از رحلت رسول مکرم اسلام (ص) ، افضل و احق بر زمامداری مسلمین بوده است، حقیقتی که حتی خود برادران و خواهران اهل سنت به آن اذعان دارند. ابوبکر می گفت: «من امر شما را بر عهده گرفتم؛ در حالی که بهترین شما نیستم.» و عمر زمامداری ابوبکر را امری فلته(ناگهانی و شتابزده) می خواند و همه ی اینها در منابع اهل سنت چون طبقات ابن سعد و تاریخ طبری آمده اند.
@Cmorghgrom30
.
💢 آنچه در غدیر ابلاغ شد 💢
1️⃣ همانطور که بارها عرض شده است، پیامبر اکرم (ص) حکومت به معنای امروزی نداشت که بخواهد علی (ع) را جانشین خود کند. پیامبر اکرم (ص) صرفا حَکَم و داور بین قبایل و مردم بود که خود قبایل به علت امانتداری و صداقت و انصاف، ایشان را به عنوان داور پذیرفته بودند. گر چه این داوری هم مستلزم وضع قوانین بود تا مبنای قضاوت قرار گیرد، و هم مستلزم ضابطینی بود که احکام صادره را اجرا کنند، ولی هر سه شأن قضایی و تقنینی و اجرایی ایشان به درخواست خود مردم قبایل بود و نه اعمال حاکمیت جابرانه و سلطانی توسط پیامبر. این سه شأن از مشتقات شأن پیامبری ایشان نبود بلکه ناشی از درخواست مردم بود که طبق آیات قرآن شامل یهودیان و مسیحیان و مشرکان هم می شد که به پیامبری ایشان اعتقادی نداشتند.
2️⃣ مومنان(یعنی آنها که به اسلام گرویده بودند) علاوه بر این رابطه، با پیامبر اکرم (ص) یک رابطه ی محبت و ارادت قلبی نیز داشتند که او را حتی بر جان خود هم مقدم می دانستند. این رابطه ی قلبی ولایت نام داشت:
النبی اولی بالمومنین من انفسهم(احزاب/۶)
این رابطه ی پیوند و محبت قلبی بین مومنین هم وجود داشت:
والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض(توبه/۷۱)
از آنجا که در اواخر عمر پیامبر مسلمانان اکثریت قاطع را تشکیل می دادند ، طبیعتا این پیوند قلبی، به ایشان قدرت سیاسی برتر را می داد.
3️⃣ آنچه که در غدیر اتفاق افتاد توصیه پیامبر به مومنین بود که همین پیوند عمیق قلبی که با من دارید را هم با علی (ع) داشته باشید. گرچه این پیوند به علی (ع) قدرت سیاسی می داد ولی به معنای انتقال حکمرانی نبود. چون پیامبر حکمرانی نداشت.
حکمرانی یعنی این که به زور از دیگران مالیات گرفته شود و به زور سربازگیری شود و برای سرکوب مخالفین داخلی و خارجی استفاده شود که پیامبر هیچیک از اینها را نداشت و دنبالش هم نبود. پرداخت مالیات بصورت زکات و تشکیل ارتش او برای جهاد هر دو داوطلبانه بود. ما در قرآن مکررا می بینیم که از مومنان می خواهد که از پیامبر اطاعت کنند، یعنی اطاعت ایمانی و از سر اراده. ولی همین قرآن بارها به پیامبر تاکید می کند که مبادا به مردم اجبار کنی و تو بر آنها سیطره و تسلط نداری. قرآن از مومنین می خواهد که داوری خصومت های خود را نزد پیامبر ببرند ولی هرگز از پیامبر یک بار هم نخواسته است که مردم را وادار به پذیرش داوری خود کند.
4️⃣ واضح است حکمرانی به این مفهومی که ما می شناسیم بدون تسلط و اجبار بی معنی است. و لذا پیامبر بنا بر نهی الهی فاقد چنین حکمرانی بود. حکمرانی به این معنا پس از رحلت پیامبر و توسط ابوبکر بدعت گذاری شد و در جنگ های به اصطلاح رده رخ نمود و بعدها توسط خلفا ادامه یافت. تنها علی (ع) بود که در صدد احیای مجدد این سنت نبوی بر آمد که چون دیگر حکومت به شکل جدیدش با قهر و غلبه در ظرف این ۲۵ سال برای مردم جا افتاده بود، این آزادی عمل، سپاه عراق را نا به سامان و در تصمیم گیری ضعیف نشان می داد. ولی در مقابل معاویه که با اعمال زور ارتش شام خود را بسیج می کرد و با ارعاب مالیات از مردم می گرفت و بین سران قبایل پخش می کرد ، قوی می نمود و عاقبت پیروز شد.
علی (ع) علیرغم شکست حاضر نبود دست از این سیره ی نبوی بکشد.
5️⃣ ما به عنوان یک مسلمان، صرفنظر از دعواهای کلامی شیعه و سنی که هیچگاه سرانجامی هم نخواهد داشت، باید تصمیم بگیریم که بعد از رحلت پیامبر، می خواهیم قرائت علی (ع) از اسلام را بپذیریم و اسلام را دینی آزادانه و عادلانه و عاقلانه بدانیم، یا قرائت اسلام خلفا را پیش بگیریم که در آن اجبار و قهر وغلبه و تعطیلی عقل و عدالت و اخلاق را تجویز می کند.
پیروان قرائت اول را شیعه می نامند که معتقدند علی (ع) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) ، امام و الگوی زیست مسلمانی است و فرقی نمی کند که قدرت سیاسی داشته باشد یا نداشته باشد. هر چند معتقد است پس از رحلت رسول مکرم اسلام (ص) ، افضل و احق بر زمامداری مسلمین بوده است، حقیقتی که حتی خود برادران و خواهران اهل سنت به آن اذعان دارند. ابوبکر می گفت: «من امر شما را بر عهده گرفتم؛ در حالی که بهترین شما نیستم.» و عمر زمامداری ابوبکر را امری فلته(ناگهانی و شتابزده) می خواند و همه ی اینها در منابع اهل سنت چون طبقات ابن سعد و تاریخ طبری آمده اند.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 دو ولایت و دو الهیات 💢
❇️ مقایسه ی بین دو موسسه ی خیریه ی "امام رضا" و "جمعیت امام علی" آشکارترین نماد تفاوت بین دو نظام الهیاتی "هرمی" و "مردمی" است و ایضا تفاوت دو تفسیر "طولی" و "عرضی" از ولایت.
موسسه "خیریه امام رضا" منتسب به همسر آقای قالیباف است که خود شخص اخیر متصل و پشتگرم به ولی فقیه، که در عصر غیبت قرار است ولایت امت اسلامی را به نصب از امام زمان(ع) داشته باشد.
❇️ در قرائت رسمی از اسلام و تشیع، ما با یک "الهیات هرمی" روبروییم که در راُس هرم الله جل جلاله واقع است و در یک "ولایت طولی" بعد از حق تعالی پیامبر اکرم (ص) قرار دارد و سپس ائمه ی اطهار(ع) و بعد در عصر غیبت ولی فقیه.
در این نظام الهیاتی بعد از ولی فقیه، ولایت به درجه ی نزدیکی با شخص ولی فقیه، امتداد می یابد که دارای قداست است و ورای چون و چرا. لذا به تعبیر یکی از قائلان این تفسیر، امامان جمعه و نمایندگان ولی فقیه در هر استان و هر شهر، " امامزادگان" آن استان و آن شهر هستند.
❇️ در این الهیات ولی فقیه بر تمامی معادن و نفت و جنگل ها و زمین های بدون مالک به عنوان "انفال" تسلط دارد، و نه تنها اینچنین است بلکه چون ولایتش همان ولایت رسول الله به گستره ی "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" است، لذا بر جان و مال مسلمین نیز تسلط دارد و این تسلط به صورت هرمی به منسوبان و منصوبان ایشان در یک نظام "طولی" منتقل می شود.
در چنین نظامی "مردم" در کف قاعده ی هرم قرار دارند و هیچکاره اند و صرفا باید اطاعت کنند. تلقی از "توحید" در چنین دستگاه الهیاتی، تمرکز قدرت و ثروت و منزلت در راس است که توسط شخص ولی فقیه بین اطرافیان توزیع می شود تا مقادیر نازله ی آن به مردم در کف قاعده برسد.
❇️ در فساد خیز بودن این الهیات هر چه بگوییم کم گفته ایم. در این الهیات برای مقدرات سیاسی و اقتصادی ۸۰ میلیون نفر باید پشت درهای بسته تصمیم گیری شود و به مردم فقط باید بخشنامه شود و آنان باید اطاعت کنند. هر گونه اعتراضی، بغی است و محاربه با خدا و رسول که کمترین مجازاتش قطع دست و پا به خلاف است. چنین مردمی حق ندارند برای خود نهادی مستقل از ولایت عظمی داشته باشند حتی اگر آن نهاد خیریه باشد.
❇️ در چنین الهیاتی طبیعی است که به اسم خیریه ی امام رضا املاک نجومی دست به دست شود و بدون هیچ بیلان خیری، فقط فعالیت های انتفاعی شخصی صورت گیرد. ولی نابهنجار است که تعدادی جوان دانشجوی مستقل در قالب جمعیت امام علی، به دور از باندبازی های سیاسی خود را وقف کودکان کار و بد سرپرست کنند. کودکانی که حتی شناسنامه هم ندارند و در هیچ جای آمار این مملکت نشانی از آنان نیست.
❇️ این روزها صحبت از دیدار پاپ و آیت الله سیستانی است و تاریخی خواندن آن. این قلم ضمن ستودن اقدامات شایسته ی آقای سیستانی در سال های اخیر و نیز حرکت قابل تقدیر جناب پاپ در سفر به کشورهای اسلامی و اذعان به تاثیرات مثبت این اقدامات برای صلح جهانی، ولی این پرسش برایش مطرح است که "برای خوب بودن صلح و عدالت و مهربانی و مبارزه با فقر" باید حتما این دو بزرگوار بیانیه مشترک بدهند؟
❇️ قرآن می گوید ای انسان! نه نیازی نیست. بین تو و خدای تو هیچ واسطه ای نیست. تو می توانی مستقیما با خدا حرف بزنی. و خدا هم مستقیما از درون تو با تو حرف می زند و تو کافیست گوش دهی که صلح و عدالت و رفاه و تعقل و دانایی خوب است و کشتار و تبعیض و فقر و جهل و تقلید بد : " فالهمها فجورها و تقواها" خدای قرآن می گوید ای انسان من حتی به پیامبرم هم نه اجازه ی سیطره بر تو داده ام "لست علیهم بمصیطر" و نه اذن کسب منفعت مالی از قبل تو "قل لا اسئلکم علیه اجرا" و نه تکبر و تبختر بر تو را روا دانسته ام " واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین". پیامبر فقط دعوت کننده است و بس "ان علیک الا البلاغ".
و اینست الهیات قرآن که در آن مردم همه کاره اند. آنچه که " الهیات مردمی" می نامیم.
♨️ هشدار : هر ولایتی که حائل بین ولایت خدا با خلق خدا شود، به تعبیر قرآن "طاغوت" است و باید از آن اجتناب کرد. هر کس از لزوم واسطه بین خدا و خلق خدا دم زد بدانیم که می خواهد متولی این واسطه گری شود و از قبلش به قدرت و ثروت و منزلت برسد. آری او دلش برای خودش می سوزد و نه برای خدا و پیامبر و اهلبیت.
@Cmorghgrom30
.
💢 دو ولایت و دو الهیات 💢
❇️ مقایسه ی بین دو موسسه ی خیریه ی "امام رضا" و "جمعیت امام علی" آشکارترین نماد تفاوت بین دو نظام الهیاتی "هرمی" و "مردمی" است و ایضا تفاوت دو تفسیر "طولی" و "عرضی" از ولایت.
موسسه "خیریه امام رضا" منتسب به همسر آقای قالیباف است که خود شخص اخیر متصل و پشتگرم به ولی فقیه، که در عصر غیبت قرار است ولایت امت اسلامی را به نصب از امام زمان(ع) داشته باشد.
❇️ در قرائت رسمی از اسلام و تشیع، ما با یک "الهیات هرمی" روبروییم که در راُس هرم الله جل جلاله واقع است و در یک "ولایت طولی" بعد از حق تعالی پیامبر اکرم (ص) قرار دارد و سپس ائمه ی اطهار(ع) و بعد در عصر غیبت ولی فقیه.
در این نظام الهیاتی بعد از ولی فقیه، ولایت به درجه ی نزدیکی با شخص ولی فقیه، امتداد می یابد که دارای قداست است و ورای چون و چرا. لذا به تعبیر یکی از قائلان این تفسیر، امامان جمعه و نمایندگان ولی فقیه در هر استان و هر شهر، " امامزادگان" آن استان و آن شهر هستند.
❇️ در این الهیات ولی فقیه بر تمامی معادن و نفت و جنگل ها و زمین های بدون مالک به عنوان "انفال" تسلط دارد، و نه تنها اینچنین است بلکه چون ولایتش همان ولایت رسول الله به گستره ی "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" است، لذا بر جان و مال مسلمین نیز تسلط دارد و این تسلط به صورت هرمی به منسوبان و منصوبان ایشان در یک نظام "طولی" منتقل می شود.
در چنین نظامی "مردم" در کف قاعده ی هرم قرار دارند و هیچکاره اند و صرفا باید اطاعت کنند. تلقی از "توحید" در چنین دستگاه الهیاتی، تمرکز قدرت و ثروت و منزلت در راس است که توسط شخص ولی فقیه بین اطرافیان توزیع می شود تا مقادیر نازله ی آن به مردم در کف قاعده برسد.
❇️ در فساد خیز بودن این الهیات هر چه بگوییم کم گفته ایم. در این الهیات برای مقدرات سیاسی و اقتصادی ۸۰ میلیون نفر باید پشت درهای بسته تصمیم گیری شود و به مردم فقط باید بخشنامه شود و آنان باید اطاعت کنند. هر گونه اعتراضی، بغی است و محاربه با خدا و رسول که کمترین مجازاتش قطع دست و پا به خلاف است. چنین مردمی حق ندارند برای خود نهادی مستقل از ولایت عظمی داشته باشند حتی اگر آن نهاد خیریه باشد.
❇️ در چنین الهیاتی طبیعی است که به اسم خیریه ی امام رضا املاک نجومی دست به دست شود و بدون هیچ بیلان خیری، فقط فعالیت های انتفاعی شخصی صورت گیرد. ولی نابهنجار است که تعدادی جوان دانشجوی مستقل در قالب جمعیت امام علی، به دور از باندبازی های سیاسی خود را وقف کودکان کار و بد سرپرست کنند. کودکانی که حتی شناسنامه هم ندارند و در هیچ جای آمار این مملکت نشانی از آنان نیست.
❇️ این روزها صحبت از دیدار پاپ و آیت الله سیستانی است و تاریخی خواندن آن. این قلم ضمن ستودن اقدامات شایسته ی آقای سیستانی در سال های اخیر و نیز حرکت قابل تقدیر جناب پاپ در سفر به کشورهای اسلامی و اذعان به تاثیرات مثبت این اقدامات برای صلح جهانی، ولی این پرسش برایش مطرح است که "برای خوب بودن صلح و عدالت و مهربانی و مبارزه با فقر" باید حتما این دو بزرگوار بیانیه مشترک بدهند؟
❇️ قرآن می گوید ای انسان! نه نیازی نیست. بین تو و خدای تو هیچ واسطه ای نیست. تو می توانی مستقیما با خدا حرف بزنی. و خدا هم مستقیما از درون تو با تو حرف می زند و تو کافیست گوش دهی که صلح و عدالت و رفاه و تعقل و دانایی خوب است و کشتار و تبعیض و فقر و جهل و تقلید بد : " فالهمها فجورها و تقواها" خدای قرآن می گوید ای انسان من حتی به پیامبرم هم نه اجازه ی سیطره بر تو داده ام "لست علیهم بمصیطر" و نه اذن کسب منفعت مالی از قبل تو "قل لا اسئلکم علیه اجرا" و نه تکبر و تبختر بر تو را روا دانسته ام " واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین". پیامبر فقط دعوت کننده است و بس "ان علیک الا البلاغ".
و اینست الهیات قرآن که در آن مردم همه کاره اند. آنچه که " الهیات مردمی" می نامیم.
♨️ هشدار : هر ولایتی که حائل بین ولایت خدا با خلق خدا شود، به تعبیر قرآن "طاغوت" است و باید از آن اجتناب کرد. هر کس از لزوم واسطه بین خدا و خلق خدا دم زد بدانیم که می خواهد متولی این واسطه گری شود و از قبلش به قدرت و ثروت و منزلت برسد. آری او دلش برای خودش می سوزد و نه برای خدا و پیامبر و اهلبیت.
@Cmorghgrom30
.
.
💥از سوالات رسیده
✅ سوال : اینکه در قرآن آمده "النبی اولی بالمومنین من انفسهم"(احزاب/۶)، نشان دهنده نظام طولی در الهیات نیست؟
✳️ جواب : قبل از پاسخ بد نیست ابتدا توضیحی در مورد طولی و عرضی فهمیدن مفهوم ولایت داده شود. در برداشت طولی، ولایت به معنای سرپرستی و زمامداری است که در یک نظام سلسله مراتبی خدا بر پیامبر و ائمه و آن حضرات بر مومنین دارند. ولی در برداشت عرضی، ولایت به معنای پیوند و همبستگی و یاوری است که در آن از سلسله مراتب خبری نیست و نه تنها حضرات معصومین(ع) که خداوند نیز در کنار و شانه به شانه ی مومنین است. با این مقدمه به اصل سوال می پردازیم :
1️⃣ ترکیب «أولیٰ بِـ» در ادامه ی «النّبيُّ أولیٰ بالمؤمنينَ مِن أنفُسِهم» در همان آیه ی (احزاب/۶) باز آمده است :
وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ : ولایت بعضی خویشاوندان خونی بر بعضی بیشتر است از ولایت انصارو مهاجرین بر آنها. بدیهی است ولایت خویشاوندان خونی نه طولی بلکه عرضی است.
ضمن اینکه در همین آیه بین دو فراز فوق الذکر عبارت «وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» آمده است که اگر طولی فهم شود به نتایجی مغایر با اصول تشیع می رسیم.
2️⃣ با عنایت به ترکیب «أولیٰ بِـ» در دو آیه (احزاب/۶) و (آل عمران/۶۸)اگر «ولایت» را طولی فرض کنیم ، به تناقض می خوریم. :
«”ولایت” پیامبر به مؤمنان از ولایت “نفس” مؤمنان به آنها بیشتر است : النّبيُّ أولیٰ بالمؤمنينَ مِن أنفُسِهم (احزاب/۶)»
«بیشترین ”ولایت” را به ابراهیم، پیروان او دارند : إنَّ أولیٰ النّاسِ بإبراهيمَ للَّذينَ اتَّبَعُوهُ (آل عمران/۶۸)»
طبق این برداشت، آیهی اول نبی را سرپرست مؤمنان معرفی می کند اما آیهی دوم تابعان ابراهیم را سرپرست ابراهیم می داند.
3️⃣ در آیهی دیگری (بدون حرف اضافهی باء) داریم:
«خداوند و جبرئیل و مؤمنان شایسته به او [پیامبر] “ولایت” دارند : فإنَّ اللهَ هُوَ مَولاهُ و جِبْريلُ و صالحُ المُؤمِنین (تحریم/۴)».
«مولا» همزمان میتواند اسم فاعل و اسم مفعول باشد. در صورت طولی بودن ولایت ، اگر «مولا» را اسم فاعل یعنی «سرپرست» بگیریم در انتهای آیه به تناقض میخوریم چون ممکن نیست «صالح المؤمنین» سرپرست نبی باشند و اگر «مولا» را اسم مفعول یعنی «برده» بگیریم در ابتدای آیه به تناقض میخوریم چون ممکن نیست «الله»، بردهی رسول باشد.
4️⃣ در آیات فراوانی دو واژه ی ولی و نصیر در کنار هم آمده اند که ترجمه ی به یار و یاور را مناسبتر می کنند. مفهومی که موید برداشت عرضی از این واژه است.
5️⃣ عرضی فهمیدن مفهوم ولایت، بسیار با مفهوم "پیمان ولاء" نزدیکی دارد که در نزد عرب جاهلیت رایج بود. طبق این پیمان یک فرد یا یک قبیله با فرد و قبیله ی دیگر پیمان می بست که یار و یاور یکدیگر باشند که ولی(جمعش اولیاء) و مولی(جمعش موالی) خوانده می شدند.
6️⃣ در آیات فراوانی در مورد مومنین عبارت "بعضهم اولیاء بعض" و یا شبیه آن آمده است که مومنان را اولیای یکدیگر و نیز اولیای الله معرفی می کند. در مقابل مومنین را پرهیز می دهد که اولیای کافران و شیطان باشند. بدیهی است در این آیات به هیچ وجه نمی توان برداشت طولی از ولایت داشت.
7️⃣ طولی فهمیدن معنای «ولایت» بر اساس استعمالات قرآنی این ریشه، محال است. پس باید "ولی" را بصورت عرضی فهمید و به کلماتی چون "همبسته" یا "یاور" ترجمه کرد که سه آیهی فوق اینگونه ترجمه می شوند :
«بیشترین همبستگی (یاوری) را با ابراهیم، پیروان او دارند (آل عمران/۶۸)».
«همبستگی (یاوری) پیامبر با مؤمنان، از همبستگی نفس مؤمنان با خودشان بیشتر است (احزاب/۶)».
«خداوند و جبرئیل و مؤمنان شایسته با او [پیامبر] در همبستگیاند (یاور هم می باشند). (تحریم/۴)».
8️⃣ بدیهی است که این همبستگی و یاوری، قدرت می آفریند. ولی قدرتی که ناشی از پیوند قلبی است نه از سلطه و قدرت طلبی.
@Cmorghgrom30
.
💥از سوالات رسیده
✅ سوال : اینکه در قرآن آمده "النبی اولی بالمومنین من انفسهم"(احزاب/۶)، نشان دهنده نظام طولی در الهیات نیست؟
✳️ جواب : قبل از پاسخ بد نیست ابتدا توضیحی در مورد طولی و عرضی فهمیدن مفهوم ولایت داده شود. در برداشت طولی، ولایت به معنای سرپرستی و زمامداری است که در یک نظام سلسله مراتبی خدا بر پیامبر و ائمه و آن حضرات بر مومنین دارند. ولی در برداشت عرضی، ولایت به معنای پیوند و همبستگی و یاوری است که در آن از سلسله مراتب خبری نیست و نه تنها حضرات معصومین(ع) که خداوند نیز در کنار و شانه به شانه ی مومنین است. با این مقدمه به اصل سوال می پردازیم :
1️⃣ ترکیب «أولیٰ بِـ» در ادامه ی «النّبيُّ أولیٰ بالمؤمنينَ مِن أنفُسِهم» در همان آیه ی (احزاب/۶) باز آمده است :
وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ : ولایت بعضی خویشاوندان خونی بر بعضی بیشتر است از ولایت انصارو مهاجرین بر آنها. بدیهی است ولایت خویشاوندان خونی نه طولی بلکه عرضی است.
ضمن اینکه در همین آیه بین دو فراز فوق الذکر عبارت «وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» آمده است که اگر طولی فهم شود به نتایجی مغایر با اصول تشیع می رسیم.
2️⃣ با عنایت به ترکیب «أولیٰ بِـ» در دو آیه (احزاب/۶) و (آل عمران/۶۸)اگر «ولایت» را طولی فرض کنیم ، به تناقض می خوریم. :
«”ولایت” پیامبر به مؤمنان از ولایت “نفس” مؤمنان به آنها بیشتر است : النّبيُّ أولیٰ بالمؤمنينَ مِن أنفُسِهم (احزاب/۶)»
«بیشترین ”ولایت” را به ابراهیم، پیروان او دارند : إنَّ أولیٰ النّاسِ بإبراهيمَ للَّذينَ اتَّبَعُوهُ (آل عمران/۶۸)»
طبق این برداشت، آیهی اول نبی را سرپرست مؤمنان معرفی می کند اما آیهی دوم تابعان ابراهیم را سرپرست ابراهیم می داند.
3️⃣ در آیهی دیگری (بدون حرف اضافهی باء) داریم:
«خداوند و جبرئیل و مؤمنان شایسته به او [پیامبر] “ولایت” دارند : فإنَّ اللهَ هُوَ مَولاهُ و جِبْريلُ و صالحُ المُؤمِنین (تحریم/۴)».
«مولا» همزمان میتواند اسم فاعل و اسم مفعول باشد. در صورت طولی بودن ولایت ، اگر «مولا» را اسم فاعل یعنی «سرپرست» بگیریم در انتهای آیه به تناقض میخوریم چون ممکن نیست «صالح المؤمنین» سرپرست نبی باشند و اگر «مولا» را اسم مفعول یعنی «برده» بگیریم در ابتدای آیه به تناقض میخوریم چون ممکن نیست «الله»، بردهی رسول باشد.
4️⃣ در آیات فراوانی دو واژه ی ولی و نصیر در کنار هم آمده اند که ترجمه ی به یار و یاور را مناسبتر می کنند. مفهومی که موید برداشت عرضی از این واژه است.
5️⃣ عرضی فهمیدن مفهوم ولایت، بسیار با مفهوم "پیمان ولاء" نزدیکی دارد که در نزد عرب جاهلیت رایج بود. طبق این پیمان یک فرد یا یک قبیله با فرد و قبیله ی دیگر پیمان می بست که یار و یاور یکدیگر باشند که ولی(جمعش اولیاء) و مولی(جمعش موالی) خوانده می شدند.
6️⃣ در آیات فراوانی در مورد مومنین عبارت "بعضهم اولیاء بعض" و یا شبیه آن آمده است که مومنان را اولیای یکدیگر و نیز اولیای الله معرفی می کند. در مقابل مومنین را پرهیز می دهد که اولیای کافران و شیطان باشند. بدیهی است در این آیات به هیچ وجه نمی توان برداشت طولی از ولایت داشت.
7️⃣ طولی فهمیدن معنای «ولایت» بر اساس استعمالات قرآنی این ریشه، محال است. پس باید "ولی" را بصورت عرضی فهمید و به کلماتی چون "همبسته" یا "یاور" ترجمه کرد که سه آیهی فوق اینگونه ترجمه می شوند :
«بیشترین همبستگی (یاوری) را با ابراهیم، پیروان او دارند (آل عمران/۶۸)».
«همبستگی (یاوری) پیامبر با مؤمنان، از همبستگی نفس مؤمنان با خودشان بیشتر است (احزاب/۶)».
«خداوند و جبرئیل و مؤمنان شایسته با او [پیامبر] در همبستگیاند (یاور هم می باشند). (تحریم/۴)».
8️⃣ بدیهی است که این همبستگی و یاوری، قدرت می آفریند. ولی قدرتی که ناشی از پیوند قلبی است نه از سلطه و قدرت طلبی.
@Cmorghgrom30
.
.
💢هفت آزمون 💢
✅ هفت آزمونی که انقلاب ما در ادعای اسلامی بودن مردود شد :
1️⃣ فردای ۲۲ بهمن ۵۷ فریاد "الیوم یوم الملحمه"( امروز روز انتقام و کشتار است) سر دادیم و سران حکومت قبل را در پشت بام مدرسه علوی اعدام انقلابی کردیم. در حالی که ما باید به رفتار پیامبر اکرم (ص) پس از فتح مکه اقتدا می کردیم و ندای "الیوم یوم المرحمه" (امروز روز رحمت و بخشایش است) سر می دادیم و سران حکومت قبل را می بخشیدیم. قطعا جنایات آنها بیشتر از ابوسفیان و هند جگر خوار نبود.
2️⃣ بسیاری از اساتید دانشگاه ها و امرای ارتش و کارشناسان برنامه بودجه و اقتصاددانان و سیاستدانان و کار آفرینان را به اسم انقلاب فرهنگی و پاکسازی و اسامی از این قبیل حذف و خانه نشین کردیم و فراری دادیم. و مملکت را به دست امثال محسن رضایی سپردیم که الان با ۴۰ سال پخته تر شدن و کسب تجربه کردن و دکترا گرفتن، اینچنین دُرافشانی می کنند وای به آن زمان که یک جوان بیسواد بی تجربه بودند. و این در حالی است که ما می بایست به رسول مکرم اسلام (ص) تاسی می کردیم که اسیران جنگ بدر و دیگر غزوات را با شرط آموختن سواد به مسلمانان آزاد می کرد.
3️⃣ ما حق نداشتیم به سفارت آمریکا حمله و آنجا را تصرف کنیم و کارکنانش که میهمانان ما بودند را به گروگان بگیریم. در سیره ی پیامبر اکرم (ص) حتی یک مورد هم گزارش نشده است که ایشان نمایندگان قریش را که برای مذاکره می آمدند به گروگان گرفته باشد. در سال هشتم هجری قبل از فتح مکه ابوسفیان رهبر مشرکان قریش با پای خود برای مذاکره به مدینه می آید ولی پیامبر اکرم (ص) او را به گروگان نگرفت و وی به سلامت به مکه بازگشت.
4️⃣ ما می توانستیم با آمیزه ای از دیپلوماسی و مانور قدرت، از بروز جنگ با عراق جلوگیری کنیم، آنسان که حضرت محمد مصطفی (ص) عمل کردند. در زمانه ای که قریش با بنی غفار و بنی مدلج و بنی سلیم و غطفان و ... پیمان اتحاد استراتژیک داشت، پیامبر اکرم (ص) با آمیزه ای از تحبیب و تطمیع و تهدید، مانع از حمله ی آنان به یثرب شد و این امکان را به مومنان داد تا تنها متمرکز بر مقابله ی با قریش باشند.
5️⃣ ما پس از فتح خرمشهر باید پیشنهادهای واسطه ها مبنی بر آتش بس و مذاکره برای صلح را می پذیرفتیم. رسول خدا (ص) همواره برای ترک مخاصمه و سازش آماده بود و اصلا خودشان پیشقدم بودند، آنچنان که در صلح حدیبیه عمل کردند. این تفکر که دشمن از ترک مخاصمه سوءاستفاده می کند و پس از تجدید قوا مجددا حمله خواهد کرد، در قاموس آن اسوه ی حسنه جایی نداشت. برای ایشان نفس جلوگیری از خونریزی "اصل" بود، صرفنظر از پیامدهای بعدی آن.
6️⃣ ما با مخالفین داخلی خود چون آقایان شریعتمداری و منتظری و موسوی و کروبی و ... جوانمردانه رفتار نکردیم. در حالیکه رفتار کریمانه ی پیامبر اکرم (ص) با عبدالله بن ابی، راس منافقین مدینه، را در دینمان داشتیم. بدون شک نه این مخالفین از عبدالله بن ابی فروتر بوده اند و نه رهبر قبلی و فعلی ما از پیامبر اکرم (ص) فراتر.
7️⃣ مسئولین ارشد ما نباید واکسن فایزر را ممنوع اعلام کنند و خود در خفا با رسیدن اولین محموله اهدایی آن را مصرف کنند. پیامبر اکرم (ص) با مردم خود صادق و شفاف بود. ایشان با مردم بود و در میان مردم. هیچگاه به بهانه ی ترس از ترور، با خدم و حشم و محافظ و حاجب، بین خود و مردم فاصله نینداخت. با رحلت نبی مکرم اسلام (ص) دین خدا از بین نرفت و اسلام پابرجا ماند. پس به ترتیب اولی با ترور یا مرگ مسئولین نظام ما، هرگز خللی به دین عظیم الشان اسلام وارد نخواهد آمد.
✳️ فقهای ما به درستی قول و فعل و تقریر پیامبر اکرم (ص) را از منابع شریعت می دانند. این که ما در راس حکومت، یک فقیه را به ولایت پذیرفته ایم برای لحاظ این ظرایف در حکمرانی است. اگر می خواهیم حکومت غیر اسلامیمان از این به بعد اسلامی باشد، این هفت آزمون را دوباره شرکت کنیم و در آنها قبول شویم.
@Cmorghgrom30
.
💢هفت آزمون 💢
✅ هفت آزمونی که انقلاب ما در ادعای اسلامی بودن مردود شد :
1️⃣ فردای ۲۲ بهمن ۵۷ فریاد "الیوم یوم الملحمه"( امروز روز انتقام و کشتار است) سر دادیم و سران حکومت قبل را در پشت بام مدرسه علوی اعدام انقلابی کردیم. در حالی که ما باید به رفتار پیامبر اکرم (ص) پس از فتح مکه اقتدا می کردیم و ندای "الیوم یوم المرحمه" (امروز روز رحمت و بخشایش است) سر می دادیم و سران حکومت قبل را می بخشیدیم. قطعا جنایات آنها بیشتر از ابوسفیان و هند جگر خوار نبود.
2️⃣ بسیاری از اساتید دانشگاه ها و امرای ارتش و کارشناسان برنامه بودجه و اقتصاددانان و سیاستدانان و کار آفرینان را به اسم انقلاب فرهنگی و پاکسازی و اسامی از این قبیل حذف و خانه نشین کردیم و فراری دادیم. و مملکت را به دست امثال محسن رضایی سپردیم که الان با ۴۰ سال پخته تر شدن و کسب تجربه کردن و دکترا گرفتن، اینچنین دُرافشانی می کنند وای به آن زمان که یک جوان بیسواد بی تجربه بودند. و این در حالی است که ما می بایست به رسول مکرم اسلام (ص) تاسی می کردیم که اسیران جنگ بدر و دیگر غزوات را با شرط آموختن سواد به مسلمانان آزاد می کرد.
3️⃣ ما حق نداشتیم به سفارت آمریکا حمله و آنجا را تصرف کنیم و کارکنانش که میهمانان ما بودند را به گروگان بگیریم. در سیره ی پیامبر اکرم (ص) حتی یک مورد هم گزارش نشده است که ایشان نمایندگان قریش را که برای مذاکره می آمدند به گروگان گرفته باشد. در سال هشتم هجری قبل از فتح مکه ابوسفیان رهبر مشرکان قریش با پای خود برای مذاکره به مدینه می آید ولی پیامبر اکرم (ص) او را به گروگان نگرفت و وی به سلامت به مکه بازگشت.
4️⃣ ما می توانستیم با آمیزه ای از دیپلوماسی و مانور قدرت، از بروز جنگ با عراق جلوگیری کنیم، آنسان که حضرت محمد مصطفی (ص) عمل کردند. در زمانه ای که قریش با بنی غفار و بنی مدلج و بنی سلیم و غطفان و ... پیمان اتحاد استراتژیک داشت، پیامبر اکرم (ص) با آمیزه ای از تحبیب و تطمیع و تهدید، مانع از حمله ی آنان به یثرب شد و این امکان را به مومنان داد تا تنها متمرکز بر مقابله ی با قریش باشند.
5️⃣ ما پس از فتح خرمشهر باید پیشنهادهای واسطه ها مبنی بر آتش بس و مذاکره برای صلح را می پذیرفتیم. رسول خدا (ص) همواره برای ترک مخاصمه و سازش آماده بود و اصلا خودشان پیشقدم بودند، آنچنان که در صلح حدیبیه عمل کردند. این تفکر که دشمن از ترک مخاصمه سوءاستفاده می کند و پس از تجدید قوا مجددا حمله خواهد کرد، در قاموس آن اسوه ی حسنه جایی نداشت. برای ایشان نفس جلوگیری از خونریزی "اصل" بود، صرفنظر از پیامدهای بعدی آن.
6️⃣ ما با مخالفین داخلی خود چون آقایان شریعتمداری و منتظری و موسوی و کروبی و ... جوانمردانه رفتار نکردیم. در حالیکه رفتار کریمانه ی پیامبر اکرم (ص) با عبدالله بن ابی، راس منافقین مدینه، را در دینمان داشتیم. بدون شک نه این مخالفین از عبدالله بن ابی فروتر بوده اند و نه رهبر قبلی و فعلی ما از پیامبر اکرم (ص) فراتر.
7️⃣ مسئولین ارشد ما نباید واکسن فایزر را ممنوع اعلام کنند و خود در خفا با رسیدن اولین محموله اهدایی آن را مصرف کنند. پیامبر اکرم (ص) با مردم خود صادق و شفاف بود. ایشان با مردم بود و در میان مردم. هیچگاه به بهانه ی ترس از ترور، با خدم و حشم و محافظ و حاجب، بین خود و مردم فاصله نینداخت. با رحلت نبی مکرم اسلام (ص) دین خدا از بین نرفت و اسلام پابرجا ماند. پس به ترتیب اولی با ترور یا مرگ مسئولین نظام ما، هرگز خللی به دین عظیم الشان اسلام وارد نخواهد آمد.
✳️ فقهای ما به درستی قول و فعل و تقریر پیامبر اکرم (ص) را از منابع شریعت می دانند. این که ما در راس حکومت، یک فقیه را به ولایت پذیرفته ایم برای لحاظ این ظرایف در حکمرانی است. اگر می خواهیم حکومت غیر اسلامیمان از این به بعد اسلامی باشد، این هفت آزمون را دوباره شرکت کنیم و در آنها قبول شویم.
@Cmorghgrom30
.
.
💢کرونا به مثابه ی فوتبال 💢
✅ دیکتاتورها معمولا لفاظان و سخنرانان چیره دستی هستند و توانایی این را دارند که با سفسطه و مغالطه چنان تصویر مثبتی از جامعه ی فلاکت زده ی خود ترسیم کنند که مردمش غرق در غرور و سرور ملی شوند از داشتن چنین رهبر فرزانه ای که اینچنین در حال فتح تمامی قلل افتخار یکی پس از دیگری هستند و در دنیا بی همانندند. اما دیکتاتورها در هر کجا از عرصه های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی توانایی چنان حیله گری هایی را داشته باشند، در یک جا قطعا نمی توانند چنین کنند و واقعیت ناخوشایند با تمام زشتی ها و پلشتی های خود رخ می نمایاند : فوتبال.
فوتبال دارای ویژگی هایی است که فریبکاری دیکتاتورها را برملا می کند که اینک چند تایی از آن ویژگی ها را برمی رسیم :
1️⃣ فوتبال با عدد سر و کار دارد. هزاری لفاظان از زیبایی تکنیکی و تاکتیکی بازی تیم ملی خود قلمفرسایی کنند و در سجایای اخلاقی و مذهبی و ایدئولوژیک کادر فنی جامه بدرانند، در نهایت نتیجه را فقط دو عدد مشخص می کند : تعداد گل های زده و تعداد گل های خورده. و هر جا عدد وارد شود، دیکتاتورها رسوا می شوند، چه دنیای عدد و ریاضیات جای لفاظی نیست.
2️⃣ فوتبال با زمان حال سر و کار دارد. در فوتبال نمی توان وعده ی سر خرمن داد و چشم اندازهای ۲۰ ساله و ۴۰ ساله ترسیم کرد و آخرش به هیچیک عمل نکرد و صدایی هم از کسی در نیاید. فوتبال ۹۰ دقیقه است و تکلیف در این یکساعت و نیم روشن می شود.
3️⃣ فوتبال علنی است. فوتبال برگزار می شود تا دیده شود. فوتبال پخش زنده می شود. امکان ندارد فوتبال را در اتاق ها یا سالن ها یا استادیوم های در بسته برگزار کرد بدون حضور رسانه ها. بنا بر این دیکتاتورها نمی توانند در گزارش آن دستکاری کنند و واقعیت را به نحو دیگری منعکس نمایند.
4️⃣ فوتبال برای مردم مهم است. فوتبال جزء معدود آزمون هایی از حکومت است که مورد توجه مردم کوچه و بازار است و آنها پیگیرانه آن را دنبال می کنند و از حافظه ی جمعی مردم پاک نمی شود. و این، کار را برای دیکتاتورها سخت می کند. مردم هیچگاه برد شیرین ایران در برابر استرالیا و آمریکا را فراموش نمی کنند و ایضا باخت تلخ در برابر بحرین را.
5️⃣ فوتبال نمادی از غرور ملی است. اینک فوتبال شاخصی است از کارآمدی مجموعه فعالیت های تیمی و زیربنایی و زیرساختی حکومت ها که خود را در ۹۰ دقیقه در معرض آزمون می گذارد. لذا درست یا غلط، موفقیت در این آزمون، شاخصی است برای موفقیت حاکمیت ها، که به رخ کشیدن این موفقیت ها غرور و عزت ملی را به ارمغان می آورد.
✳️ بر این فهرست می توان موارد دیگری را اضافه کرد. ولی حتی همین ۵ مورد هم برای رسوایی دیکتاتورها کافیست. و حالا برنامه واکسیناسیون کشورها در برابر کرونا نیز مانند فوتبال شده است و با همان ویژگی های فوتبال و لذا محکی است بر کارآمدی حکومت ها. اینک در وقت محدود ۲ ماهه با عدد معلوم شده است که اسرائیل و آمریکا و انگلیس، صرف نظر از جنبه های اخلاقی و ایدئولوژیک، موفقترین ها در استفاده ی از واکسن های مرغوب غربی بوده اند و امارات نیز بالاترین درصد واکسیناسیون محصول چینی را داشته است. در عوض ایران جزء بدترین عملکردها بوده که نه از واکسن آمریکایی بهره برده ، نه انگلیسی ، نه چینی ، نه روسی و نه هندی. این نتیجه برای مردم ایران مهم است زیرا با جان و مالشان ارتباط دارد. و در حافظه ی تاریخی مردم ثبت خواهد شد چون با عواطف ناشی از دست دادن عزیران همراه است. و محکی است برای کارآمدی مجموعه ی حاکمیت اعم از سیاسی( چون روابط مستحکم دیپلماتیک تسهیل گر تهیه واکسن است)، اقتصادی ( چون خرید واکسن مستلزم پرداخت هزینه ای هنگفت است) ، مدیریتی ( چون کارآمدی زیرساخت ها و ساختارها را می طلبد) و فرهنگی ( چون عدم وجود ذهنیت هایی چون روغن بنفشه ها و شفاخانه ها و فتوا گرفتن ها و ...نیاز است).
@Cmorghgrom30
.
💢کرونا به مثابه ی فوتبال 💢
✅ دیکتاتورها معمولا لفاظان و سخنرانان چیره دستی هستند و توانایی این را دارند که با سفسطه و مغالطه چنان تصویر مثبتی از جامعه ی فلاکت زده ی خود ترسیم کنند که مردمش غرق در غرور و سرور ملی شوند از داشتن چنین رهبر فرزانه ای که اینچنین در حال فتح تمامی قلل افتخار یکی پس از دیگری هستند و در دنیا بی همانندند. اما دیکتاتورها در هر کجا از عرصه های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی توانایی چنان حیله گری هایی را داشته باشند، در یک جا قطعا نمی توانند چنین کنند و واقعیت ناخوشایند با تمام زشتی ها و پلشتی های خود رخ می نمایاند : فوتبال.
فوتبال دارای ویژگی هایی است که فریبکاری دیکتاتورها را برملا می کند که اینک چند تایی از آن ویژگی ها را برمی رسیم :
1️⃣ فوتبال با عدد سر و کار دارد. هزاری لفاظان از زیبایی تکنیکی و تاکتیکی بازی تیم ملی خود قلمفرسایی کنند و در سجایای اخلاقی و مذهبی و ایدئولوژیک کادر فنی جامه بدرانند، در نهایت نتیجه را فقط دو عدد مشخص می کند : تعداد گل های زده و تعداد گل های خورده. و هر جا عدد وارد شود، دیکتاتورها رسوا می شوند، چه دنیای عدد و ریاضیات جای لفاظی نیست.
2️⃣ فوتبال با زمان حال سر و کار دارد. در فوتبال نمی توان وعده ی سر خرمن داد و چشم اندازهای ۲۰ ساله و ۴۰ ساله ترسیم کرد و آخرش به هیچیک عمل نکرد و صدایی هم از کسی در نیاید. فوتبال ۹۰ دقیقه است و تکلیف در این یکساعت و نیم روشن می شود.
3️⃣ فوتبال علنی است. فوتبال برگزار می شود تا دیده شود. فوتبال پخش زنده می شود. امکان ندارد فوتبال را در اتاق ها یا سالن ها یا استادیوم های در بسته برگزار کرد بدون حضور رسانه ها. بنا بر این دیکتاتورها نمی توانند در گزارش آن دستکاری کنند و واقعیت را به نحو دیگری منعکس نمایند.
4️⃣ فوتبال برای مردم مهم است. فوتبال جزء معدود آزمون هایی از حکومت است که مورد توجه مردم کوچه و بازار است و آنها پیگیرانه آن را دنبال می کنند و از حافظه ی جمعی مردم پاک نمی شود. و این، کار را برای دیکتاتورها سخت می کند. مردم هیچگاه برد شیرین ایران در برابر استرالیا و آمریکا را فراموش نمی کنند و ایضا باخت تلخ در برابر بحرین را.
5️⃣ فوتبال نمادی از غرور ملی است. اینک فوتبال شاخصی است از کارآمدی مجموعه فعالیت های تیمی و زیربنایی و زیرساختی حکومت ها که خود را در ۹۰ دقیقه در معرض آزمون می گذارد. لذا درست یا غلط، موفقیت در این آزمون، شاخصی است برای موفقیت حاکمیت ها، که به رخ کشیدن این موفقیت ها غرور و عزت ملی را به ارمغان می آورد.
✳️ بر این فهرست می توان موارد دیگری را اضافه کرد. ولی حتی همین ۵ مورد هم برای رسوایی دیکتاتورها کافیست. و حالا برنامه واکسیناسیون کشورها در برابر کرونا نیز مانند فوتبال شده است و با همان ویژگی های فوتبال و لذا محکی است بر کارآمدی حکومت ها. اینک در وقت محدود ۲ ماهه با عدد معلوم شده است که اسرائیل و آمریکا و انگلیس، صرف نظر از جنبه های اخلاقی و ایدئولوژیک، موفقترین ها در استفاده ی از واکسن های مرغوب غربی بوده اند و امارات نیز بالاترین درصد واکسیناسیون محصول چینی را داشته است. در عوض ایران جزء بدترین عملکردها بوده که نه از واکسن آمریکایی بهره برده ، نه انگلیسی ، نه چینی ، نه روسی و نه هندی. این نتیجه برای مردم ایران مهم است زیرا با جان و مالشان ارتباط دارد. و در حافظه ی تاریخی مردم ثبت خواهد شد چون با عواطف ناشی از دست دادن عزیران همراه است. و محکی است برای کارآمدی مجموعه ی حاکمیت اعم از سیاسی( چون روابط مستحکم دیپلماتیک تسهیل گر تهیه واکسن است)، اقتصادی ( چون خرید واکسن مستلزم پرداخت هزینه ای هنگفت است) ، مدیریتی ( چون کارآمدی زیرساخت ها و ساختارها را می طلبد) و فرهنگی ( چون عدم وجود ذهنیت هایی چون روغن بنفشه ها و شفاخانه ها و فتوا گرفتن ها و ...نیاز است).
@Cmorghgrom30
.
.
💢 در ستایش شرم و حیا 💢
◀️ مرحوم دکتر شریعتی زمانی گفته بود در زیر هیچ قرارداد استعماری امضاء یک آخوند نجف رفته نیست در حالی که در زیر همه این قراردادهای استعماری امضاء آقای دکتر و آقای مهندس فرنگ رفته هست. البته وی بعدها این سخن خود را کامل کرد و گفت : اگر پیش از این من در جایی گفتم که روحانیت زیر هیچ قراردادی را امضا نکرده است، حسنی برای آنان نیست، چرا که آنان هرگز در قدرت نبودند، و اگر به قدرت رسیدند، و چنین نکردند، میشود گفت که این کاره نیستند!
◀️ همین. بیش از این عرضی نیست.
@Cmorghgrom30
.
💢 در ستایش شرم و حیا 💢
◀️ مرحوم دکتر شریعتی زمانی گفته بود در زیر هیچ قرارداد استعماری امضاء یک آخوند نجف رفته نیست در حالی که در زیر همه این قراردادهای استعماری امضاء آقای دکتر و آقای مهندس فرنگ رفته هست. البته وی بعدها این سخن خود را کامل کرد و گفت : اگر پیش از این من در جایی گفتم که روحانیت زیر هیچ قراردادی را امضا نکرده است، حسنی برای آنان نیست، چرا که آنان هرگز در قدرت نبودند، و اگر به قدرت رسیدند، و چنین نکردند، میشود گفت که این کاره نیستند!
◀️ همین. بیش از این عرضی نیست.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 چرا رای نمی دهم؟ 💢
1⃣ در دهه ی ۶۰ برای تثبیت اوضاع کشور و دفاع در برابر دشمن رای می دادیم. در دهه ی ۷۰ برای اصلاح کشور به خاتمی و در دهه ۸۰ برای تحول مناسبات قدرت به میرحسین رای دادیم. در دهه ی ۹۰ ناامید از تمامی اینها و صرفا برای نشان دادن اکثریت مطلق بودنمان و اقلیت و نامشروع بودن "میدان" با دلی پرخون به روحانی و مجلس امید و خبرگان با ریاست جنتی رای دادیم.
2⃣ اینک ما از تمامی این مراحل گذشته ایم و دیگر عالم و آدم می داند که "میدان" مطلق العنان همه چیز را قبضه کرده است و این "میدان" در پیوند با روسیه است و اکثریت مطلق ملت ایران از این "میدان" ناراضیند و آن را نامشروع می دانند. پس رای دادن با انگیزه های سابق عبث است و باید اهداف جدید ترسیم کرد و طرح نو درانداخت.
3⃣ هدف و طرح نو نه کاری یک شبه است و نه کاری فردی است و نه صرفا کاری تئوریک و بدون کنشگری. تمام عزیزانی که نامشان برای کاندیداتوری انتخابات پیش رو مطرح شده و می شود، متاسفانه یک شبه و فردی و بدون مسبوق بودن به هیچ کنشگری مربوطه بوده است. لذا با کمال احترام به این عزیزان باید عرض شود که این حرکت آنها بیگانه از سپهر سیاسی و اجتماعی ملت ایران بوده است و چه بهتر که هر چه زودتر در این تصمیم خود تجدید نظر کنند.
4⃣ این عزیزان بهتر است از حالا هدفگذاری و طراحی و کنشگری خود را برای ۴ سال آینده در نظر بگیرند و در خلال این ۴ سال مستمرا پیگیری کنند. نقطه ی کانونی این هدفگذاری و طراحی و کنشگری باید پاسخ به این سوال باشد که با "میدان" چه باید کرد؟ هر نوع هدفگذاری و طراحی و کنشگری دیگر صرفا آدرس غلط دادن و میدان دادن به "میدان" است.
5⃣ اینک مسئول دیپلوماسی در مصاحبه ای که ناخواسته منتشر شده است، با صراحت بیان کرده است که "میدان" بر دیپلوماسی چنبره زده است. احتمالا با درز مصاحبه های مشابه با دیگر وزرا و مسئولین معلوم می شود که "میدان" بر آموزش و پرورش و دانشگاه ها و کارتل ها و بنگاه های اقتصادی و ستاد مقابله با کرونا و فرهنگ و هنر و موسیقی و سینما و سلبریتی ها و صدا و سیما و رسانه ها و فوتبال و ورزش و پلیس و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و دادگاه ها و حوزه های علمیه و هیئات مذهبی و ... چنگ انداخته است.
6⃣ مصاحبه ای که اخیرا فرزند "شناسنامه ی انقلاب" داشت نیز موید سیطره ی تمامیت خواهانه ی "میدان" بود. مصاحبه ای که در پیامد آن، "میدان" یکی از فرزندان نوجوان خود را با نگاهی ابزاری به مقابله فرستاد تا نشان دهد "میدان" به راحتی فرزندان خود را در پیشگاه معبد قدرت ذبح می کند.
7⃣ بگذاریم "میدان" در انتخاباتی سرد و خاموش پیروز این مسابقه تک نفره باشد تا او را از مشروعیت بخشی و نمایش ویترینی زیبا از دموکراسی و مردمی بودن محروم کنیم. در عوض تمام شخصیت های دلسوز این مرز و بوم برای مواجهه ی با "میدان" از همین الان به مدت ۴ سال برنامه ریزی و کنشگری داشته باشند.
@Cmorghgrom30
.
💢 چرا رای نمی دهم؟ 💢
1⃣ در دهه ی ۶۰ برای تثبیت اوضاع کشور و دفاع در برابر دشمن رای می دادیم. در دهه ی ۷۰ برای اصلاح کشور به خاتمی و در دهه ۸۰ برای تحول مناسبات قدرت به میرحسین رای دادیم. در دهه ی ۹۰ ناامید از تمامی اینها و صرفا برای نشان دادن اکثریت مطلق بودنمان و اقلیت و نامشروع بودن "میدان" با دلی پرخون به روحانی و مجلس امید و خبرگان با ریاست جنتی رای دادیم.
2⃣ اینک ما از تمامی این مراحل گذشته ایم و دیگر عالم و آدم می داند که "میدان" مطلق العنان همه چیز را قبضه کرده است و این "میدان" در پیوند با روسیه است و اکثریت مطلق ملت ایران از این "میدان" ناراضیند و آن را نامشروع می دانند. پس رای دادن با انگیزه های سابق عبث است و باید اهداف جدید ترسیم کرد و طرح نو درانداخت.
3⃣ هدف و طرح نو نه کاری یک شبه است و نه کاری فردی است و نه صرفا کاری تئوریک و بدون کنشگری. تمام عزیزانی که نامشان برای کاندیداتوری انتخابات پیش رو مطرح شده و می شود، متاسفانه یک شبه و فردی و بدون مسبوق بودن به هیچ کنشگری مربوطه بوده است. لذا با کمال احترام به این عزیزان باید عرض شود که این حرکت آنها بیگانه از سپهر سیاسی و اجتماعی ملت ایران بوده است و چه بهتر که هر چه زودتر در این تصمیم خود تجدید نظر کنند.
4⃣ این عزیزان بهتر است از حالا هدفگذاری و طراحی و کنشگری خود را برای ۴ سال آینده در نظر بگیرند و در خلال این ۴ سال مستمرا پیگیری کنند. نقطه ی کانونی این هدفگذاری و طراحی و کنشگری باید پاسخ به این سوال باشد که با "میدان" چه باید کرد؟ هر نوع هدفگذاری و طراحی و کنشگری دیگر صرفا آدرس غلط دادن و میدان دادن به "میدان" است.
5⃣ اینک مسئول دیپلوماسی در مصاحبه ای که ناخواسته منتشر شده است، با صراحت بیان کرده است که "میدان" بر دیپلوماسی چنبره زده است. احتمالا با درز مصاحبه های مشابه با دیگر وزرا و مسئولین معلوم می شود که "میدان" بر آموزش و پرورش و دانشگاه ها و کارتل ها و بنگاه های اقتصادی و ستاد مقابله با کرونا و فرهنگ و هنر و موسیقی و سینما و سلبریتی ها و صدا و سیما و رسانه ها و فوتبال و ورزش و پلیس و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و دادگاه ها و حوزه های علمیه و هیئات مذهبی و ... چنگ انداخته است.
6⃣ مصاحبه ای که اخیرا فرزند "شناسنامه ی انقلاب" داشت نیز موید سیطره ی تمامیت خواهانه ی "میدان" بود. مصاحبه ای که در پیامد آن، "میدان" یکی از فرزندان نوجوان خود را با نگاهی ابزاری به مقابله فرستاد تا نشان دهد "میدان" به راحتی فرزندان خود را در پیشگاه معبد قدرت ذبح می کند.
7⃣ بگذاریم "میدان" در انتخاباتی سرد و خاموش پیروز این مسابقه تک نفره باشد تا او را از مشروعیت بخشی و نمایش ویترینی زیبا از دموکراسی و مردمی بودن محروم کنیم. در عوض تمام شخصیت های دلسوز این مرز و بوم برای مواجهه ی با "میدان" از همین الان به مدت ۴ سال برنامه ریزی و کنشگری داشته باشند.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 قدر عشق
در این شب های قدر به این نکته توجه داشته باشیم که خدا چقدر دوستتمان دارد.
آنقدر دوستمان دارد که ما را آفریده است. اگر دوستمان نداشت نمی آفرید.
عشق خدا به بنده اش شرط ندارد و بی حساب است.
و جهنم، انکار این عشق بدون شرط خداست.
إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ(یوسف/۸۷)
هرگز هیچ کس از رحمت و مهربانی خدا نومید نیست جز کافران.
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(زمر/۵۳)
به آن بندگانم که (با گناه) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت و مهربانی خدا نا امید مباشید، قطعا خدا همه گناهان را خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است.
@Cmorghgrom30
.
💢 قدر عشق
در این شب های قدر به این نکته توجه داشته باشیم که خدا چقدر دوستتمان دارد.
آنقدر دوستمان دارد که ما را آفریده است. اگر دوستمان نداشت نمی آفرید.
عشق خدا به بنده اش شرط ندارد و بی حساب است.
و جهنم، انکار این عشق بدون شرط خداست.
إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ(یوسف/۸۷)
هرگز هیچ کس از رحمت و مهربانی خدا نومید نیست جز کافران.
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(زمر/۵۳)
به آن بندگانم که (با گناه) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت و مهربانی خدا نا امید مباشید، قطعا خدا همه گناهان را خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 ما شهادت می دهیم 💢
1️⃣ احتمالا بارها دیده اید که بخاطر حرامخواری یا دروغگویی یا قدرت طلبی برخی روحانیان یا متظاهران به مذهب و تقدس، مردم گفته اند که حتما خدا و پیغمبر و قیامتی در کار نیست که اینها اینچنین می کنند. در واقع مردم رفتار و گفتار این افراد را "شاهد"ی و گواهی بر نبود خدا و عالم غیب و قیامت می گیرند.
"شاهد" کسی را گویند که حاضر و ناظر واقعه ای بوده است و سپس برای دیگرانی که غائب بوده اند، وقوع آن واقعه را گواهی کند. در قرآن نیز این واژه به همین معنی استفاده شده است. و عموم مردم اینگونه پلشتی های مدعیان دینداری را "شاهد"ی بر نبود خدا و پیغمبر می گیرند.
2️⃣ در نقطه ی مقابل، خداوند پیامبر اکرم محمد مصطفی را "شاهد"ی بر بودن خدا و عالم غیب و قیامت معرفی می کند :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا(احزاب/۴۵)
ای پیامبر ما تو را فرستادیم تا گواه باشی و مژده دهی و بیم رسانی.
راستگویی پیامبر، امانتداری او، بی رغبتی به دنیای او، عبادت ها و شب زنده داری های او، عدالت و انصاف او، رحم و شفقت او حتی بر دشمنان، و ... همه و همه در عمل گواهی بود بر این که او خدا و عالم غیب و ملکوت را شهود کرده است و بر این حقایق نزد مردم شهادت می دهد.
3️⃣ قرآن علی(ع) را هم شاهد معرفی می کند. شاهدی بر حقانیت دعوت پیامبر :
أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ(هود/۱۷)
آیا کسی (مانند محمد) که بر دلیلی روشن از پروردگارش متکی است و گواهی صادق (مانند علی) در پی اوست (مانند کسی است که چنین نیست؟!)
در واقع علی (ع) در مواقع مختلفی چون لیله المبیت و جنگهای بدر و خندق و حنین، با در خطر انداختن جان خود، عملا گواهی داد که حقانیت نبوت پیامبر مصطفی را شهود کرده است. همینطور در دوران حکومت خود با شفقت ورزیدن با مخالفان، یتیم نوازی، اصرار خود بر عدالت، عبادت ها و ریاضت های طاقت فرسا و مناجات های جانگداز بجا مانده از او، عملا برای ما غائبان از عالم غیب خبر آورد و گواهی بر وجود جهانی در پس پرده داد.
4️⃣بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) خلفا بسیار سعی کردند پیامبر را یک قدرت طلب معرفی کنند که با دستاویز دین و نبوت در صدد تسلط بر قبایل عرب بوده است تا بدینوسیله قدرت طلبی ها و عیاشی ها و سفاکی های خود را توجیه کنند. اما دنیا گریزی و شهادت طلبی خاندانش در عمل مهر بطلانی بر این صحنه آرایی های خطرناک بود. امام علی (ع) با ۲۵ سال خانه نشینی و امام حسن (ع) با واگذاری حکومت به معاویه برای جلوگیری از خونریزی، و امام حسین (ع) با عدم بیعت با یزید و گذاشتن جان خود و خاندانش در این راه، در عمل گواهی دادند که خدایی هست و نبوتی هست و قیامتی هست و برای آن می ارزد که جان و مال و جایگاه اجتماعی و ... همه و همه را فدا کرد. دیگر امامان (ع) نیز هر یک به طریقی این را با حبس و حصر و محدود شدن ها و درنهایت مسموم یا مقتول شدن ها در عمل گواهی دادند.
5️⃣قرآن از ما مسلمانان نیز می خواهد که در عمل با رفتار و گفتار خود شاهد و گواه بر مردم جهان بر وجود خدا و نبوت و قیامت و حساب و کتاب و وجدان اخلاقی باشیم. قرآن می گوید :
وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا (بقره/۱۴۳)
و ما اینچنین شما (مسلمین) را به آیین میانه ای قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید و پیغمبر نیز گواه بر شما باشد (تا شما از وی بیاموزید).
اینقدر که در اسلام تاکید بر شهادتین شده است که در هنگام تولد در گوش نوزاد و هنگام موت در گوش میت و هنگام اسلام آوردن توسط نومسلمان خوانده شود و در نماز در اذان و اقامه و نیز در تشهد بیان می شود، جملگی تاکیدی است که ای مسلمانان با امانتداری و راستگویی و پاکدامنی و رحم و شفقت و عدالت و اخلاق نیکو، در عمل گواهی دهید که خداوند حق است. نبوت محمد مصطفی حق است. امامت حق است. و قیامت و حشر و نشر حق است. نه با لقلقله ی زبان بلکه با عمل آنگونه امام صادق (ع) فرمود :
کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم
دعوتگر مردم نه با زبان بلکه با عمل خود باشید.
@Cmorghgrom30
.
💢 ما شهادت می دهیم 💢
1️⃣ احتمالا بارها دیده اید که بخاطر حرامخواری یا دروغگویی یا قدرت طلبی برخی روحانیان یا متظاهران به مذهب و تقدس، مردم گفته اند که حتما خدا و پیغمبر و قیامتی در کار نیست که اینها اینچنین می کنند. در واقع مردم رفتار و گفتار این افراد را "شاهد"ی و گواهی بر نبود خدا و عالم غیب و قیامت می گیرند.
"شاهد" کسی را گویند که حاضر و ناظر واقعه ای بوده است و سپس برای دیگرانی که غائب بوده اند، وقوع آن واقعه را گواهی کند. در قرآن نیز این واژه به همین معنی استفاده شده است. و عموم مردم اینگونه پلشتی های مدعیان دینداری را "شاهد"ی بر نبود خدا و پیغمبر می گیرند.
2️⃣ در نقطه ی مقابل، خداوند پیامبر اکرم محمد مصطفی را "شاهد"ی بر بودن خدا و عالم غیب و قیامت معرفی می کند :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا(احزاب/۴۵)
ای پیامبر ما تو را فرستادیم تا گواه باشی و مژده دهی و بیم رسانی.
راستگویی پیامبر، امانتداری او، بی رغبتی به دنیای او، عبادت ها و شب زنده داری های او، عدالت و انصاف او، رحم و شفقت او حتی بر دشمنان، و ... همه و همه در عمل گواهی بود بر این که او خدا و عالم غیب و ملکوت را شهود کرده است و بر این حقایق نزد مردم شهادت می دهد.
3️⃣ قرآن علی(ع) را هم شاهد معرفی می کند. شاهدی بر حقانیت دعوت پیامبر :
أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ(هود/۱۷)
آیا کسی (مانند محمد) که بر دلیلی روشن از پروردگارش متکی است و گواهی صادق (مانند علی) در پی اوست (مانند کسی است که چنین نیست؟!)
در واقع علی (ع) در مواقع مختلفی چون لیله المبیت و جنگهای بدر و خندق و حنین، با در خطر انداختن جان خود، عملا گواهی داد که حقانیت نبوت پیامبر مصطفی را شهود کرده است. همینطور در دوران حکومت خود با شفقت ورزیدن با مخالفان، یتیم نوازی، اصرار خود بر عدالت، عبادت ها و ریاضت های طاقت فرسا و مناجات های جانگداز بجا مانده از او، عملا برای ما غائبان از عالم غیب خبر آورد و گواهی بر وجود جهانی در پس پرده داد.
4️⃣بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) خلفا بسیار سعی کردند پیامبر را یک قدرت طلب معرفی کنند که با دستاویز دین و نبوت در صدد تسلط بر قبایل عرب بوده است تا بدینوسیله قدرت طلبی ها و عیاشی ها و سفاکی های خود را توجیه کنند. اما دنیا گریزی و شهادت طلبی خاندانش در عمل مهر بطلانی بر این صحنه آرایی های خطرناک بود. امام علی (ع) با ۲۵ سال خانه نشینی و امام حسن (ع) با واگذاری حکومت به معاویه برای جلوگیری از خونریزی، و امام حسین (ع) با عدم بیعت با یزید و گذاشتن جان خود و خاندانش در این راه، در عمل گواهی دادند که خدایی هست و نبوتی هست و قیامتی هست و برای آن می ارزد که جان و مال و جایگاه اجتماعی و ... همه و همه را فدا کرد. دیگر امامان (ع) نیز هر یک به طریقی این را با حبس و حصر و محدود شدن ها و درنهایت مسموم یا مقتول شدن ها در عمل گواهی دادند.
5️⃣قرآن از ما مسلمانان نیز می خواهد که در عمل با رفتار و گفتار خود شاهد و گواه بر مردم جهان بر وجود خدا و نبوت و قیامت و حساب و کتاب و وجدان اخلاقی باشیم. قرآن می گوید :
وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا (بقره/۱۴۳)
و ما اینچنین شما (مسلمین) را به آیین میانه ای قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید و پیغمبر نیز گواه بر شما باشد (تا شما از وی بیاموزید).
اینقدر که در اسلام تاکید بر شهادتین شده است که در هنگام تولد در گوش نوزاد و هنگام موت در گوش میت و هنگام اسلام آوردن توسط نومسلمان خوانده شود و در نماز در اذان و اقامه و نیز در تشهد بیان می شود، جملگی تاکیدی است که ای مسلمانان با امانتداری و راستگویی و پاکدامنی و رحم و شفقت و عدالت و اخلاق نیکو، در عمل گواهی دهید که خداوند حق است. نبوت محمد مصطفی حق است. امامت حق است. و قیامت و حشر و نشر حق است. نه با لقلقله ی زبان بلکه با عمل آنگونه امام صادق (ع) فرمود :
کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم
دعوتگر مردم نه با زبان بلکه با عمل خود باشید.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 بر بام ملکوت یا در چاه طاغوت 💢
1⃣ ملای رومی به ما آموخته است که دین همچو طناب است که هم با آن می توان بر بام شد و هم با آن می توان در چاه رفت. با دین هم می توان شکم ها درید و خون خلائق ریخت و ظلم کرد و مال مردم به یغما برد، و هم می توان به صفای باطن رسید و فضائل را در درون پروراند و رحم و شفقت با مردم را پیشه ساخت.
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
2⃣ این که با دین بخواهی کدام سو روی، بر بام یا در چاه، امری برون دینی است و بستگی به خواست و نیت تو دارد و نه به خود دین :
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا(اسراء/۸۲)
و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا و رحمت برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان چیزی نخواهد افزود.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس
3⃣ پس همواره دو نوع دیندار داریم : آنان که نان دین می خورند، و آنان که درد دین دارند. هر دو نماز می خوانند و هر دو روزه می گیرند و هر دو از قرآن و روایت می گویند. و هر دو از محمد و علی و حسین مدرک می آورند.
4⃣ همواره در طول تاریخ این دو سبک از دینداری دشمنان خونی یکدیگر بوده اند و اینقدر که این دو با هم سر ستیز داشته اند، این دو با بی دینی و لامذهبی در عناد نبوده اند. اصولا بی دینی در طول تاریخ بشریت هیچگاه جریان مهم و قوی ای نبوده است و موتور محرکه ی تاریخ همواره این دو گونه ی دینداری بوده اند. گویی هیچگاه انسان نتوانسته است بدون دین زیست کند.
5⃣ در قرآن سردمداران این دو نوع دینداری را در یک طرف انبیا و وارثانشان می داند و در طرف دیگر طاغوت و اولیائش. طاغوت ستمگر بی دین نیست. بلکه طاغوت، فقیه طغیانگر است. کاهن خونریز مال مردمخوار است. بنا بر این طاغوت نیز چون نبی ادعای خدا و مقدسات دارد.
6⃣ پس چه باید کرد؟ چگونه می توان نبی را از طاغوت باز شناخت؟ هر دو کشف و کرامات دارند. اگر ابراهیم مرده زنده می کند ، نمرود نیز می تواند هر کس را اراده کند به جلاد بسپرد و در عوض دیگری را زنده نگاه داردو نیز می تواند او را از کار بیکارش کند و روزیش را قطع کند و یا رزقش را برقرار سازد. و بدین ترتیب طاغوت می تواند مظهر محیی و ممیت و رزاق بودن خود را به نمایش بگذارد.
7⃣ علیرغم این شباهت ها ، این دو تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. یکی از آن تفاوت ها، پیشا دینی یا پسا دینی بودن اخلاق است. در دین نبی، اخلاق بر دین تقدم دارد و تو داوری هستی که می توانی دین را در ترازوی وجدان اخلاقی خود نقد کنی و ظالمانه یا عادلانه بودن احکام شرعی آن را قضاوت کنی. ولی در دین طاغوت تو باید اول ایمان آوری و سپس این طاغوت است که به تو می گوید چی خوب است و چی بد.
8⃣ تفاوت دیگر بین ولی خدا و طاغوت، این است که انبیا و اولیا اصرار دارند بگویند من مقدس نیستم و من هم بشری هستم مانند شما. برای همین سعی دارند در میان مردم باشند که مردم ضعف های بشری آنها را ببینند تا به غلو نیفتند. ولی مقدسان کاذب برعکس اصرار دارند که بگویند من متفاوت با شما هستم و با خدم و حشم و تشریفات و اسکورت و تبلیغات در و دیوار سعی در القای شبانه روز این خرافه اند.
@Cmorghgrom30
.
💢 بر بام ملکوت یا در چاه طاغوت 💢
1⃣ ملای رومی به ما آموخته است که دین همچو طناب است که هم با آن می توان بر بام شد و هم با آن می توان در چاه رفت. با دین هم می توان شکم ها درید و خون خلائق ریخت و ظلم کرد و مال مردم به یغما برد، و هم می توان به صفای باطن رسید و فضائل را در درون پروراند و رحم و شفقت با مردم را پیشه ساخت.
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
2⃣ این که با دین بخواهی کدام سو روی، بر بام یا در چاه، امری برون دینی است و بستگی به خواست و نیت تو دارد و نه به خود دین :
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا(اسراء/۸۲)
و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا و رحمت برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان چیزی نخواهد افزود.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس
3⃣ پس همواره دو نوع دیندار داریم : آنان که نان دین می خورند، و آنان که درد دین دارند. هر دو نماز می خوانند و هر دو روزه می گیرند و هر دو از قرآن و روایت می گویند. و هر دو از محمد و علی و حسین مدرک می آورند.
4⃣ همواره در طول تاریخ این دو سبک از دینداری دشمنان خونی یکدیگر بوده اند و اینقدر که این دو با هم سر ستیز داشته اند، این دو با بی دینی و لامذهبی در عناد نبوده اند. اصولا بی دینی در طول تاریخ بشریت هیچگاه جریان مهم و قوی ای نبوده است و موتور محرکه ی تاریخ همواره این دو گونه ی دینداری بوده اند. گویی هیچگاه انسان نتوانسته است بدون دین زیست کند.
5⃣ در قرآن سردمداران این دو نوع دینداری را در یک طرف انبیا و وارثانشان می داند و در طرف دیگر طاغوت و اولیائش. طاغوت ستمگر بی دین نیست. بلکه طاغوت، فقیه طغیانگر است. کاهن خونریز مال مردمخوار است. بنا بر این طاغوت نیز چون نبی ادعای خدا و مقدسات دارد.
6⃣ پس چه باید کرد؟ چگونه می توان نبی را از طاغوت باز شناخت؟ هر دو کشف و کرامات دارند. اگر ابراهیم مرده زنده می کند ، نمرود نیز می تواند هر کس را اراده کند به جلاد بسپرد و در عوض دیگری را زنده نگاه داردو نیز می تواند او را از کار بیکارش کند و روزیش را قطع کند و یا رزقش را برقرار سازد. و بدین ترتیب طاغوت می تواند مظهر محیی و ممیت و رزاق بودن خود را به نمایش بگذارد.
7⃣ علیرغم این شباهت ها ، این دو تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. یکی از آن تفاوت ها، پیشا دینی یا پسا دینی بودن اخلاق است. در دین نبی، اخلاق بر دین تقدم دارد و تو داوری هستی که می توانی دین را در ترازوی وجدان اخلاقی خود نقد کنی و ظالمانه یا عادلانه بودن احکام شرعی آن را قضاوت کنی. ولی در دین طاغوت تو باید اول ایمان آوری و سپس این طاغوت است که به تو می گوید چی خوب است و چی بد.
8⃣ تفاوت دیگر بین ولی خدا و طاغوت، این است که انبیا و اولیا اصرار دارند بگویند من مقدس نیستم و من هم بشری هستم مانند شما. برای همین سعی دارند در میان مردم باشند که مردم ضعف های بشری آنها را ببینند تا به غلو نیفتند. ولی مقدسان کاذب برعکس اصرار دارند که بگویند من متفاوت با شما هستم و با خدم و حشم و تشریفات و اسکورت و تبلیغات در و دیوار سعی در القای شبانه روز این خرافه اند.
@Cmorghgrom30
.
.
💢 چرا رای نمی دهم؟
🔹هر درختی را باید از میوه اش شناخت. درخت ج.ا. ۴۳ سال است با رای من و تو آبیاری شد و بالید و تناور شد ولی جز فقر و فلاکت و جهل و خرافه و جنگ و تبعیض میوه نداد.
🔹انسان خردمند بعد از ۴۳ سال می آموزد از درختی که شرنگ جگرسوز بر کام نشانده است، دیگر امید شهد شیرین ببرد و آن درخت را دیگر آب ندهد. باشد تا بخشکد و شیره ی دیگر درختان پر بار و بر را نمکد.
🔹هزار سال پیش حکیم طوس ما را پند داده است:
درختـی که تلخ است وی را سرشــت
گـرش بر نشـــــانی بــــه باغ بهشــت
ور از جوی خلــــــــدش به هنــگام آب
به بیــــــــخ انگبین ریزی و شــهد ناب
ســـــــر انجام گوهــــــــــر بکـــار آورد
همـــــــــان میــــــــوه تلـــخ بــار آورد
@Cmorghgrom30
.
💢 چرا رای نمی دهم؟
🔹هر درختی را باید از میوه اش شناخت. درخت ج.ا. ۴۳ سال است با رای من و تو آبیاری شد و بالید و تناور شد ولی جز فقر و فلاکت و جهل و خرافه و جنگ و تبعیض میوه نداد.
🔹انسان خردمند بعد از ۴۳ سال می آموزد از درختی که شرنگ جگرسوز بر کام نشانده است، دیگر امید شهد شیرین ببرد و آن درخت را دیگر آب ندهد. باشد تا بخشکد و شیره ی دیگر درختان پر بار و بر را نمکد.
🔹هزار سال پیش حکیم طوس ما را پند داده است:
درختـی که تلخ است وی را سرشــت
گـرش بر نشـــــانی بــــه باغ بهشــت
ور از جوی خلــــــــدش به هنــگام آب
به بیــــــــخ انگبین ریزی و شــهد ناب
ســـــــر انجام گوهــــــــــر بکـــار آورد
همـــــــــان میــــــــوه تلـــخ بــار آورد
@Cmorghgrom30
.