Telegram Web Link
🔻 قُلْتُ يَا سَيِّدِي، وَ مَا مَعْرِفَةُ رُوحِهِ؟ قَالَ (عليه السلام) أَنْ يُعْرَفَ كُلُّ مَنْ خَصَّهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِالرُّوحِ فَقَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَهُ، يَخْلُقُ بِإِذْنِهِ، وَ يُحْيِي بِإِذْنِهِ، وَ يَعْلَمُ اَلْغَيْرَ مَا فِي اَلضَّمَائِرِ، وَ يَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ، وَ ذَلِكَ أَنَّ هَذَا اَلرُّوحَ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ تَعَالَى، فَمَنْ خَصَّهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِهَذَا اَلرُّوحِ فَهَذَا كَامِلٌ غَيْرُ نَاقِصٍ، يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ بِإِذْنِ اَللَّهِ، يَسِيرُ مِنَ اَلْمَشْرِقِ إِلَى اَلْمَغْرِبِ فِي لَحْظَةٍ وَاحِدَةٍ، يَعْرُجُ بِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ يَنْزِلُ بِهِ إِلَى اَلْأَرْضِ، وَ يَفْعَلُ مَا شَاءَ وَ أَرَادَ.
گفتم: ای سرورم، معرفت روح او چیست؟ ایشان (علیه السلام) فرمودند: «اینکه شناخته شود هر کس که خداوند متعال او را به آن روح [مطلق و خاص الهی] اختصاص داده است، پس کسی که خداوند [روح الله را به او اختصاص داده] امر (مطلق ظهور) خود را هم بر عهده‌ی او تفویض نموده است.

او به اذن خدا خلق می‌کند، و به اذن خدا زنده می‌کند، و آنچه در غیب و نهان‌هاست می‌داند، و از گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه است. چون آن روح از امر خداوند متعال است.

پس هر کس که خداوند متعال او را به این روح اختصاص داده و ممتاز فرموده، او کامل است و نقصانی ندارد؛ به اذن خدا هر چه بخواهد انجام می‌دهد؛ از مشرق تا مغرب در یک لحظه می‌رود؛ با آن به آسمان عروج می‌کند و به زمین فرود می‌آید، و هر چه بخواهد و اراده کند، [به اذن خدا] انجام می‌دهد.»

🔻 قُلْتُ يَا سَيِّدِي، أَوْجِدْنِي بَيَانَ هَذَا اَلرُّوحِ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ إِنَّهُ مِنْ أَمْرٍ خَصَّهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِمُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله) قَالَ نَعَمِ اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآيَةَ «وَ كَذٰلِكَ أَوْحَيْنٰا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنٰا مٰا كُنْتَ تَدْرِي مَا اَلْكِتٰابُ وَ لاَ اَلْإِيمٰانُ وَ لٰكِنْ جَعَلْنٰاهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِنٰا» (الشورى: ۵۲).
گفتم: ای سرورم، بیان این روح را از کتاب خداوند متعال برایم بیاور، و دلیل قرآنی اینکه این روح آن امر [اختصاصی] است که خداوند متعال آن را به پیامبر اکرم حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) اختصاص داده است.
حضرت فرمودند: «بله، این آیه را بخوان: «وکذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ...»، «و این‌گونه روحی از امر خود را به سوی تو وحی کردیم. تو نمی‌دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است، ولی ما آن روح را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگانمان را که بخواهیم، هدایت می‌کنیم» (الشورى: ۵۲).»

🔻 قَوْلُهُ تَعَالَى: «أُولٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ اَلْإِيمٰانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» (المجادلة: ۲۲).
و نیز این سخن خداوند متعال را بخوان که: «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و أیدهم بروح منه»، «آنان کسانی هستند که ایمان را در دل‌هایشان نگاشته و با روحی از جانب خود تأییدشان کرده است» (المجادلة: ۲۲).

🔻 قُلْتُ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْكَ كَمَا فَرَّجْتَ عَنِّي وَ وَفَّقْتَنِي عَلَى مَعْرِفَةِ اَلرُّوحِ وَ اَلْأَمْرِ ثُمَّ قُلْتُ يَا سَيِّدِي، فَأَكْثَرُ اَلشِّيعَةِ مُقَصِّرُونَ وَ أَنَا مَا أَعْرِفُ مِنْ أَصْحَابِي عَلَى هَذِهِ اَلصِّفَةِ وَاحِداً.
گفتم: خداوند گشایش به شما عنایت کند، همان‌گونه که از کار من گره‌گشایی کردید و مرا بر شناخت روح و امر الهی موفق نمودید.
سپس گفتم: ای آقایم، پس [با حساب این معرفت خاص به روح و امر الهی] بیشتر شیعیان مقصّرین و کوتاهی‌کننده‌اند، و من از یارانم یک نفر را هم با این معرفت نمی‌شناسم.

🔻 قَالَ يَا جَابِرُ، فَإِنْ لَمْ تَعْرِفْ مِنْهُمْ أَحَداً فَإِنِّي أَعْرَفُ مِنْهُمْ نَفَراً قَلاَئِلَ يَأْتُونَ وَ يُسَلِّمُونَ وَ يَتَعَلَّمُونَ مِنِّي سِرَّنَا وَ مَكْنُونَنَا وَ بَاطِنَ عُلُومِنَا.
فرمودند: «ای جابر، اگر تو کسی از آنان را نمی‌شناسی، همانا من از آنان افراد کمی را می‌شناسم که می‌آیند و سلام می‌کنند، و راز ما، و سرّ مکنون ما، و باطن علوم غیبی ما را از من می‌آموزند.»

🔻 قُلْتُ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ وَ أَصْحَابَهُ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلصِّفَةِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ تَعَالَى! وَ ذَلِكَ أَنِّي سَمِعْتُ مِنْهُمْ سِرّاً مِنْ أَسْرَارِكُمْ وَ بَاطِناً مِنْ عُلُومِكُمْ وَ لاَ أَظُنُّ إِلاَّ وَ قَدْ كَمَلُوا وَ بَلَغُوا.
گفتم: همانا فلان شخص (از شیعیان) و یارانش از اهل این صفت و معرفت هستند، ان شاء الله تعالی! و این بدان جهت است که من از آنان یک سرّ و رازی از اسرار شما و باطنی از علوم شما را شنیده‌ام، و گمان نمی‌کنم جز اینکه کامل شده و به مقام [بالا] رسیده‌اند.
🔻 قَالَ يَا جَابِرُ، اُدْعُهُمْ غَداً وَ أَحْضِرْهُمْ مَعَكَ قَالَ فَأَحْضَرْتُهُمْ مِنَ اَلْغَدِ فَسَلَّمُوا عَلَى اَلْإِمَامِ (عليه السلام) وَ بَجَّلُوهُ وَ وَقَّرُوهُ وَ وَقَفُوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ (عليه السلام) يَا جَابِرُ، أَمَا إِنَّهُمْ إِخْوَانُكَ وَ قَدْ بَقِيَتْ عَلَيْهِمْ بَقِيَّةٌ.
فرمودند: «ای جابر، فردا آنان را دعوت کن و با خود به اینجا بیاور.» جابر گفت: پس آنان را فردا آوردم. بر امام (علیه السلام) سلام کردند و او را گرامی داشتند و احترام کردند و در برابرش ایستادند.
پس امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «ای جابر، آگاه باش که آنان برادران تو هستند، ولی هنوز چیزی [از آن معرفت خاص] بر آنان باقی مانده است (که فعلا ندارند).»

🔻 أَ تُقِرُّونَ أَيُّهَا اَلنَّفَرُ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى: «يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ وَ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ لاَ رَادَّ لِقَضَائِهِ وَ لاَ يُسْئَلُ عَمّٰا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ» (الأنبياء: ۲۳)؟ قَالُوا نَعَمْ «إِنَّ اَللّٰهَ يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ» قُلْتُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ قَدِ اِسْتَبْصَرُوا وَ عَرَفُوا وَ بَلَغُوا.
[سپس از آن شیعیان پرسیدند:] «آیا شما ای گروه، اقرار می‌کنید که خداوند متعال: «هر چه بخواهد انجام می‌دهد و هر چه اراده کند حکم می‌کند، و هیچ کس حکم او را بازدارنده نیست، و هیچ کس قضای الهی را نمی‌تواند رد کند، و خدا از آنچه می‌کند سؤال و بازخواست نمی‌شود، ولی آن بندگان مورد سؤال و بازخواست قرار می‌گیرند» (الأنبياء: ۲۳)؟»
گفتند: «بله، همانا خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد و هر چه اراده کند حکم می‌کند.».
[جابر میگوید:] گفتم: الحمدلله، به بصیرت و معرفت رسیده‌اند و شناختند و به آن مقام [معرفت به روح و امر الهی] رسیدند.

🔻 قَالَ يَا جَابِرُ، لاَ تَعْجَلْ بِمَا لاَ تَعْلَمُ، فَبَقِيتُ مُتَحَيِّراً، فَقَالَ (عليه السلام) سَلْهُمْ هَلْ يَقْدِرُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ أَنْ يَصِيرَ صُورَةَ اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ؟ قَالَ جَابِرٌ فَسَأَلْتُهُمْ فَأَمْسَكُوا وَ سَكَتُوا.
حضرت فرمودند: «لاَ تَعْجَلْ بِمَا لاَ تَعْلَمُ»، «ای جابر، در مورد آنچه نمی‌دانی عجله مکن.» پس من متحیر ماندم. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «از آنان بپرس آیا [امام سجاد] علی بن الحسین می‌تواند به صورت پسرش محمد باقر درآید؟» جابر گفت: پس از آنان پرسیدم و آنان سکوت کردند.

🔻 قَالَ (عليه السلام) يَا جَابِرُ، سَلْهُمْ هَلْ يَقْدِرُ مُحَمَّدٌ أَنْ يَصِيرَ بِصُورَتِي؟ قَالَ جَابِرٌ فَسَأَلْتُهُمْ فَأَمْسَكُوا وَ سَكَتُوا قَالَ فَنَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُمْ قَدْ بَقِيَ عَلَيْهِمُ بَقِيَّةٌ، فَقُلْتُ لَهُمْ مَا لَكُمْ مَا تُجِيبُونَ إِمَامَكُمْ؟ فَسَكَتُوا وَ شَكَوْا فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ وَ قَالَ يَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُكَ بِهِ قَدْ بَقِيَتْ عَلَيْهِمْ بَقِيَّةٌ.
ایشان (علیه السلام) فرمودند: «ای جابر، از آنان بپرس آیا [پسرم] محمد باقر می‌تواند به صورت من درآید؟» جابر گفت: پس از آنان پرسیدم و آنان سکوت کردند.
راوی (جابر) گفت: پس حضرت رو به من نگریست و فرمود: «يَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُمْ قَدْ بَقِيَ عَلَيْهِمُ بَقِيَّةٌ»، «ای جابر، این همان چیزی است که به تو خبر دادم که هنوز چیزی [از معرفت] بر آنان باقی مانده است [که هنوز ندارند].»
پس به آنان گفتم: چرا به امامتان پاسخ نمی‌دهید؟ پس سکوت کردند و هنوز در شک بودند. پس امام به آنان نگریست و فرمود: «ای جابر، این همان چیزی است که به تو خبر دادم که هنوز چیزی بر آنان باقی مانده است.»

🔻 وَ قَالَ اَلْبَاقِرُ (عليه السلام) مَا لَكُمْ لاَ تَنْطِقُونَ؟ فَنَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ قَالُوا يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، لاَ عِلْمَ لَنَا فَعَلِّمْنَا.
و امام باقر (علیه السلام) رو به آن‌ها فرمودند: «مَا لَكُمْ لاَ تَنْطِقُونَ»، «چرا حرف نمی‌زنید؟». پس به یکدیگر نگریستند و از هم پرسیدند و گفتند: ای پسر رسول خدا، ما علمی نداریم، پس به ما بیاموزید.

🔻 قَالَ فَنَظَرَ اَلْإِمَامُ سَيِّدُ اَلْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ (عليهما السلام) إِلَى اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ اَلْبَاقِرِ (عليه السلام) وَ قَالَ لَهُمْ مَنْ هَذَا؟ قَالُوا اِبْنُكَ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ أَنَا؟ قَالَ أَبُوهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ قَالَ فَتَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ لَمْ نَفْهَمْ فَإِذَا مُحَمَّدٌ بِصُورَةِ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ إِذَا عَلِيٌّ بِصُورَةِ اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ. قَالُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ.
راوی (جابر) گفت: پس امام سَيِّدُ اَلْعَابِدِينَ، سرور عبادت‌کنندگان، علی بن الحسین (علیهما السلام) به پسرشان محمد باقر (علیه السلام) نگریستند و به آنان فرمودند: «این کیست؟». آنها گفتند: «پسر شما [محمد] است.». سپس فرمودند: «من کیستم؟» گفتند: «پدرش، حضرت علی بن الحسین هستید»
راوی (جابر) گفت: پس [امام سجاد (علیه السلام)] کلماتی فرمودند که ما نفهمیدیم، و ناگاه محمد به صورت پدرش علی بن الحسین درآمد، و امام علی بن الحسین به صورت پسرش محمد درآمد. همه [آنها که این صحنه را دیدند] گفتند: «لا إله إلا الله!»

🔻 فَقَالَ اَلْإِمَامُ (عليه السلام): لاَ تَعْجَبُوا مِنْ قُدْرَةِ اَللَّهِ، أَنَا مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ أَنَا. وَ قَالَ مُحَمَّدٌ: يَا قَوْمُ لاَ تَعْجَبُوا مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ، أَنَا عَلِيٌّ وَ عَلِيٌّ أَنَا، وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ، وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ، أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّدٌ.
پس امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «از قدرت خدا تعجب نکنید. من [همان پسرم] محمد هستم، و [پسرم] محمد هم من است.»
و امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند: «ای مردم، از امر خدا تعجب نکنید. من [همان صورت پدرم] علی هستم، و [پدرم] علی هم [بصورتِ] من است. و همه ما یکی هستیم از یک نور واحد، و روح ما از امر خداست. اول ما محمد است، و وسط ما محمد است، و آخر ما محمد است، و همه ما محمد هستیم.»

🔻 قَالَ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّداً وَ هُمْ يَقُولُونَ آمَنَّا بِوَلاَيَتِكُمْ وَ بِسِرِّكُمْ وَ بِعَلاَنِيَتِكُمْ وَ أَقْرَرْنَا بِخَصَائِصِكُمْ فَقَالَ اَلْإِمَامُ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ يَا قَوْمُ اِرْفَعُوا رُءُوسَكُمْ فَأَنْتُمُ اَلْآنَ اَلْعَارِفُونَ اَلْفَائِزُونَ اَلْمُسْتَبْصِرُونَ وَ أَنْتُمُ اَلْكَامِلُونَ اَلْبَالِغُونَ اَللَّهَ اَللَّهَ لاَ تُطْلِعُوا أَحَداً مِنَ اَلْمُقَصِّرِينَ اَلْمُسْتَضْعَفِينَ عَلَى مَا رَأَيْتُمْ مِنِّي وَ مِنْ مُحَمَّدٍ فَيُشَنِّعُوا عَلَيْكُمْ وَ يُكَذِّبُوكُمْ قَالُوا «سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا»، قَالَ (عليه السلام) فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ كَامِلِينَ فَانْصَرِفُوا.
راوی (جابر) گفت: پس چون آن را شنیدند، به روی صورت به سجده افتادند در حالی که می‌گفتند: «به ولایت شما ایمان آوردیم، و به سرّ شما و به آشکار شما ایمان آوردیم، و به امتیازات خاص شما اقرار کردیم.»
پس امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: «ای قوم، سرهای خود را بلند کنید. شما اکنون عارفان، رستگاران، بصیرت‌یافتگان و کاملان و به مقصد رسیدگان هستید. خدا را، خدا را! مبادا که به هیچ یک از مقصّرین و کوتاهی‌کنندگان و مستضعفین (از شیعیان ضعیف در معرفت و اطاعت) چبزی بگویید، آنها را از آنچه از من و از محمد دیدید، باخبر نکنید، تا شما را مسخره نکنند و تکذیبتان نکنند.».
گفتند: «سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا»، «شنیدیم و اطاعت کردیم.» امان سجاد (علیه السلام) فرمودند: «پس بروید در حالی که هدایت‌یافته و کامل هستید.» پس آنها بلند شدند و رفتند.

🔻 قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ سَيِّدِي، وَ كُلُّ مَنْ لاَ يَعْرِفُ هَذَا اَلْأَمْرَ عَلَى اَلْوَجْهِ اَلَّذِي صَنَعْتَهُ وَ بَيَّنْتَهُ إِلاَّ أَنَّ عِنْدَهُ مَحَبَّةً وَ يَقُولُ بِفَضْلِكُمْ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِكُمْ مَا يَكُونُ حَالُهُ؟
جابر گفت: گفتم: ای آقای من، و هر کس این امر را به آن شکلی که شما انجام دادید و بیان کردید، نشناسد، اما محبتی دارد و به فضل شما قائل است و از دشمنان شما بیزاری می‌جوید، حال چنین محبّی از موالیان شما چگونه خواهد بود؟

🔻 قَالَ (عليه السلام) يَكُونُ فِي خَيْرٍ إِلَى أَنْ يَبْلُغُوا.
امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «آن محبین هم در خیر خواهند بود تا به این مقصد در [معرفت و اطاعت خاص] برسند.»

🔻 قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، هَلْ بَعْدَ ذَلِكَ شَيْءٌ يُقَصِّرُهُمْ؟ قَالَ (عليه السلام) نَعَمْ إِذَا قَصَّرُوا فِي حُقُوقِ إِخْوَانِهِمْ وَ لَمْ يُشَارِكُوهُمْ فِي أَمْوَالِهِمْ وَ فِي سِرِّ أُمُورِهِمْ وَ عَلاَنِيَتِهِمْ وَ اِسْتَبَدُّوا بِحُطَامِ اَلدُّنْيَا دُونَهُمْ فَهُنَالِكَ يُسْلَبُ اَلْمَعْرُوفُ وَ يُسْلَخُ مِنْ دُونِهِ سَلْخاً وَ يُصِيبُهُ مِنْ آفَاتِ هَذِهِ اَلدُّنْيَا وَ بَلاَئِهَا مَا لاَ يُطِيقُهُ وَ لاَ يَحْتَمِلُهُ مِنَ اَلْأَوْجَاعِ فِي نَفْسِهِ وَ ذَهَابِ مَالِهِ وَ تَشَتُّتِ شَمْلِهِ لِمَا قَصَّرَ فِي بِرِّ إِخْوَانِهِ.
جابر گفت: گفتم: ای پسر رسول خدا، آیا بعد از یافتن آن معرفت هم چیزی هست که آنان را [از رسیدن به کمال و دوری از نقصان و تقصیر] باز دارد؟
امام (علیه السلام) فرمودند: «بله، اگر در حقوق برادران ایمانی‌شان کوتاهی کنند و آنان را در اموال‌شان شریک نگردانند، و در امور پنهان و آشکارشان یاری نکنند، و متاع دنیا را بدون کمک بع آنان، فقط برای خودشان منحصر کنند، در آن صورت معروف و نیکی [از آنان] سلب می‌شود، و [خوبی‌ها] از او همچون پوست کنده می‌شود، و از آفات و بلاهای این دنیا دچار چیزهایی می‌شود که توان تحمل آن را ندارد؛ از دردها در وجودش، و از بین رفتن مالش و پراکندگی خانواده‌اش، به خاطر کوتاهی‌ای که در نیکی به برادرانش کرده است.»

🔻 قَالَ جَابِرٌ فَاغْتَمَمْتُ وَ اَللَّهِ غَمّاً شَدِيداً وَ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، مَا حَقُّ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ اَلْمُؤْمِنِ؟ قَالَ (عليه السلام) يَفْرَحُ لِفَرَحِهِ إِذَا فَرَحَ وَ يَحْزَنُ لِحُزْنِهِ إِذَا حَزِنَ وَ يُنْفِذُ أُمُورَهُ كُلَّهَا فَيُحَصِّلُهَا، وَ لاَ يَغْتَمُّ لِشَيْءٍ مِنْ حُطَامِ اَلدُّنْيَا اَلْفَانِيَةِ إِلاَّ وَاسَاهُ حَتَّى يَجْرِيَانِ فِي اَلْخَيْرِ وَ اَلشَّرِّ فِي قَرْنٍ وَاحِدٍ.
جابر گفت: پس به خدا قسم، بسیار غمگین شدم و گفتم: ای پسر رسول خدا، حق مؤمن بر برادر مؤمنش چیست؟
امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «اینکه در هنگام شادی مؤمن، به شادمانی او شاد شود، و به هنگام غم و ناراحتی مؤمن، به غم او غمگین شود؛ و تمام کارهایش را به انجام برساند و به دنبال تحقق کارهایش باشد؛ و مؤمن به خاطر هیچ چیز از متاع فانی دنیا غمگین نشود، مگر اینکه با او همدردی کند، تا آنجا که تماماً در همه امور خیر و شر باهم یکسان باشند.»

🔻 قُلْتُ يَا سَيِّدِي، فَكَيْفَ أَوْجَبَ اَللَّهُ كُلَّ هَذَا لِلْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ اَلْمُؤْمِنِ؟ قَالَ (عليه السلام) لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يَكُونُ أَخَاهُ وَ هُوَ أَحَقُّ بِمَا يَمْلِكُهُ.
گفتم: ای سرورم، پس چگونه خداوند همه اینها را برای مؤمن بر برادر مؤمنش واجب کرده است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: «زیرا مؤمن برادر مؤمن است از یک پدر و مادر، بر این امر ولایت (که روحشان متصل به یک روح ولایت است). بنا بر اين، نميتواند برادرش باشد درحالی كه استفاده از ثروتش را فقط منحصر بخودش بداند (و با برادر ایمانی‌اش مواسات نداشته باشد).»

🔻 قَالَ جَابِرٌ: سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ مَنْ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ؟ قَالَ (عليه السلام) مَنْ يُرِيدُ أَنْ يَقْرَعَ أَبْوَابَ اَلْجِنَانِ وَ يُعَانِقَ اَلْحُورَ اَلْحِسَانَ وَ يَجْتَمِعَ مَعَنَا فِي دَارِ اَلسَّلاَمِ.

جابر گفت: سبحان الله! و چه کسی می‌تواند چنین حقی را ادا کند؟ امام (علیه السلام) فرمودند: «کسی که می‌خواهد درهای بهشت را بکوبد و حوریان زیبای بهشت را در آغوش بگیرد، و [بالاتر اینکه] با ما در دارالسلام (بهشت) همنشین باشد».

🔻 قَالَ جَابِرٌ: فَقُلْتُ هَلَكْتُ وَ اَللَّهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لِأَنِّي قَصَّرْتُ فِي حُقُوقِ إِخْوَانِي وَ لَمْ أَعْلَمْ أَنَّهُ يَلْزَمُنِي عَلَى اَلتَّقْصِيرِ كُلُّ هَذَا وَ لاَ عُشْرُهُ وَ أَنَا أَتُوبُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ مِمَّا كَانَ مِنِّي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ فِي رِعَايَةِ حُقُوقِ إِخْوَانِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ.
جابر گفت: پس من گفتم: به خدا قسم هلاک شدم ای پسر رسول خدا، زیرا در حقوق برادرانم کوتاهی کرده‌ام، و نميدانستم كه چنين رفتارى موجب تقصير در باره رعايت حقوق برادران مؤمن مى‌شود، که همه اینها، و حتی یک دهم آن را هم نمیدانستم و انجام ندادم. و من به درگاه خداوند متعال توبه می‌کنم ای پسر رسول خدا، از آنچه از من در این کوتاهی و تقصیری که در رعایت حقوق برادران مؤمنم سر زده است.

🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 ظلم بنی‌امیه و لعن امیرالمؤمنین (ع): حدیث با توصیف ستم‌های بنی‌امیه آغاز می‌شود که هزار ماه امیرالمؤمنین (علیه السلام) را علناً لعن می‌کردند و شیعیان را به خاطر عدم تبری از امیرالمومنین (ع) به شهادت می‌رساندند. این بخش، زمینه تاریخی و فشار شدیدی که بر شیعیان وارد می‌شده را نشان می‌دهد.

🔻 قدرت و جایگاه ائمه (ع) و صبر الهی: پاسخ امام سجاد (علیه السلام) به شکایت جابر، بیانگر عظمت قدرت امامان و وسعت صبر الهی است. امام با اشاره به مهلت خداوند به ستمکاران و توانایی خود در ایجاد عذاب با حرکت دادن آن نخ شگفت‌انگیز، نشان می‌دهند که اگر مشیت الهی و حدود معین نبود، می‌توانستند در یک لحظه همه ظالمین را هلاک کنند. این امر، بیانگر جایگاه ائمه (ع) به عنوان مجرای ظهور قدرت الهی است.
🔻 معنای عمیق «معرفت» و ابعاد آن: امام سجاد (علیه السلام) در پاسخ به سؤال جابر درباره معرفت، هفت مرحله را بیان می‌کنند: توحید، معرفت معانی (اهل بیت)، ابواب، انام، ارکان، نقباء، و نجباء. این مراحل نشان می‌دهد که معرفت، تنها شناخت توحید خدا نیست، بلکه شامل شناخت مظاهر او در مقام ولایت اهل بیت (علیهم السلام) و نقش آنها در خلقت و هدایت است.

🔻 اهل بیت (ع)، «معانی» خدا و منشأ خلقت: این حدیث به صراحت بیان می‌کند که «فَنَحْنُ مَعَانِيهِ وَ مَظَاهِرُهُ فِيكُمْ اِخْتَرَعَنَا مِنْ نُورِ ذَاتِهِ» (ما معانی او و مظاهر او در شما هستیم، خداوند ما را از نور ذات خود آفرید). همچنین، «وَ لَوْ لاَ نَحْنُ لَمْ يَخْلُقِ اَللَّهُ أَرْضاً وَ لاَ سَمَاءً» (اگر ما نبودیم، خداوند نه زمینی می‌آفرید و نه آسمانی). این بخش، جایگاه تکوینی و وجودی اهل بیت (ع) را در هستی روشن می‌سازد.

🔻 وحدت نوری ائمه (ع) و حقیقت ولایت: ماجرای تبدیل صورت امام سجاد (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام) به یکدیگر و سخن امام باقر (علیه السلام) که «أَنَا عَلِيٌّ وَ عَلِيٌّ أَنَا، وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ، وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ» (من علی هستم و علی من هستم، و همه ما از یک نور واحد هستیم، و روح ما از امر خداست)، نشان‌دهنده وحدت نوری و حقیقت واحد ائمه (ع) است. این بخش، عمق ولایت و سرّ امامت را برای خواص روشن می‌کند.

🔻 حقوق سنگین مؤمنین بر یکدیگر: امام (علیه السلام) در پاسخ به نگرانی جابر درباره کوتاهی در حقوق برادران ایمانی، به تفصیل حقوق مؤمن بر مؤمن را بیان می‌کنند، از جمله شادمانی در شادی او، غمگینی در غم او، برآورده کردن کارهایش، و همدردی در مشکلات مالی. کوتاهی در این حقوق، می‌تواند موجب سلب نیکی‌های انسان و ایجاد گرفتاری‌های دنیوی شود. این بخش، بر ابعاد اجتماعی و عملی تشیع تأکید دارد.

🔻 تفاوت «شیعه» و «محب» و آثار آن: این حدیث نیز [مانند حدیث پیشین از امام حسن عسکری (علیه السلام)]، بر تفاوت میان «شیعه» حقیقی (که در عمل مطیع اوامر و نواهی هستند) و «محب» (صرفاً دوستدار) تأکید می‌کند. اگرچه محبت به اهل بیت (ع) موجب رشد و نجات نهایی می‌شود، اما کوتاهی در عمل و عدم رعایت حقوق مؤمنین، می‌تواند موجب تطهیر در دنیا یا عذاب در طبقات بالای جهنم برای محبین گناهکار شود تا به مقام شایسته‌ی شفاعت و نجات برسند.

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
🗂 بسته محتوایی صوتی ویژه پیاده‌روی اربعین

🔸روایت الهی؛ کلید فهم حوادث اخرالزمان
https://eitaa.com/revayat_elahi/226

🔸میراث طوفان؛ تداوم خشم مقدس پس از طوفان الاقصی
https://eitaa.com/revayat_elahi/213

🔸تشکیلات ربّیون؛ نقشه راه کار جمعی مؤمنانه
https://eitaa.com/revayat_elahi/235

🔸منشور ربیون؛ شرح فراز به فراز زیارت عاشورا
https://eitaa.com/revayat_elahi/197

برای مشاهده فهرست بسته‌های محتوایی وارد کانال ایتا شوید👇👇
https://eitaa.com/revayat_elahi
بسم الله
#حدیث
🔸توصیه و توصیف احادیث در مورد خواب و رؤیا، در مجموعه‌ی ۳۴ حدیث

🔹اگر خواب خوب در مورد خودت دیدی، فقط به آدم‌های خوب بگو، نه به حسودها
🔸اگر خواب خوب در مورد دیگران دیدی این بشارت هست براشون، و خوبه که بهشون بگی
🔹اما خواب بد رو نه خودت توجه کن و نه به کسی نقل کن (چه در مورد خودت و چه در مورد دیگران)

🔸
جامع الاحادیث

۱. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۱۹۱
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254390
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۹۰
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
---
و عن عبد الله بن عمر عن النبي (صلى الله عليه و آله):

🔻 فِيقَوْلِهِ تَعَالَى: «لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا» (یونس: ۶۴)، قَالَ: اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ يُبَشَّرُ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ أَرْبَعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ، فَمَنْ رَأَى ذَلِكَ فَلْيُخْبِرْ بِهَا وَادّاً، وَ مَنْ رَأَى سِوَى ذَلِكَ فَإِنَّمَا هُوَ مِنَ اَلشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَهُ،
💥 فَلْيَنْفِثْ عَنْ يَسَارِهِ ثَلاَثاً وَ لاَ يُخْبِرْ بِهَا أَحَداً.

در مورد سخن خداوند متعال: «برای آنان در زندگی دنیا مژده و بشارت است» (یونس: ۶۴)، فرمود: «رؤیای صالحه و نیکو که مؤمن با آن بشارت داده می‌شود، جزئی از چهل و شش جزء نبوت است. پس هر کس چنین خوابی دید، آن را به دوستان خوبش خبر دهد. و هر کس جز این دید، همانا آن از شیطان است تا او را غمگین کند،
پس باید سه بار به سمت چپ خود بدمد (فوت کند) و آن خواب را به هیچ کس خبر ندهد.»

🔸
جامع الاحادیث

۲. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۷۷
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254366
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۶۶
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
الكافي، عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن هشام بن سالم عن ابي عبد الله (عليه السلام) قال سمعته يقول:

🔻 رَأْیُ اَلْمُؤْمِنِ وَ رُؤْیَاهُ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ عَلَى سَبْعِینَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ اَلنُّبُوَّةِ {روضة الکافي: ۹۰}.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رأی و رؤیای مؤمن در آخرالزمان، یک جزء از هفتاد جزء نبوت است {روضة الكافي: ۹۰}.»

🔸
جامع الاحادیث

۳. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۹۱
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254388
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۸۸
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
كتاب المؤمن للحسين بن سعيد، باسناده عن ابي عبد الله (عليه السلام) قال:

🔻 رَأْیُ اَلْمُؤْمِنِ وَ رُؤْیَاهُ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُعْطَى عَلَى اَلثُّلُثِ (الثلثا).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «نظر و رؤیای مؤمن، یک جزئ از هفتاد جزء نبوت است؛ و به برخی از آن [رؤیاهای صادقه‌ی مؤمن] {فضیلت و مرتبتی} به‌اندازه یک سوم (یا در برخی نقل‌ها: دو سوم) {از هفتاد جزء نبوت} داده می‌شود.»

🔸
جامع الاحادیث

۴. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۹۲
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254393
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۹۳
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
و عن ابن عباس عن النبي (صلى الله عليه و آله) قال:

🔻 أَلاَ إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ مِنْ مُبَشِّرَاتِ اَلنُّبُوَّةِ إِلاَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ يَرَاهَا اَلْمُسْلِمُ أَوْ تُرَى لَهُ.
ابن عباس از پیامبر (صلى الله عليه و آله) روایت کرده است که فرمود: «آگاه باشید که از بشارت‌های نبوت، باقی نمانده است جز رؤیای صالحه و نیکو که مسلمان آن رؤیا را می‌بیند، یا در رؤیای خوب دیگران در مورد او دیده می‌شود.»

🔸
جامع الاحادیث

۵. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۹۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254400
شناسه حدیث: ۲۵۴۴۰۰
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله)
---
و عن عبادة بن الصامت عنه (صلى الله عليه و آله): في قوله تعالى:

🔻 «لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا» (یونس: ۶۴) قَالَ هِيَ اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ يَرَاهَا اَلْمُؤْمِنُ لِنَفْسِهِ أَوْ تُرَى لَهُ، وَ هُوَ كَلاَمٌ يُكَلِّمُ بِهِ رَبُّكَ عَبْدَهُ فِي اَلْمَنَامِ.
و از عبادة بن الصامت از پیامبر (صلى الله عليه و آله) روایت شده است که در مورد سخن خداوند متعال: «برای آنان در زندگی دنیا مژده و بشارت است» (یونس: ۶۴) فرمود: «آن، رؤیای صالحه و نیکویی است که مؤمن در مورد خودش می‌بیند، یا از سوی مؤمنان دیگر در رؤیای خوب‌شان در مورد او دیده می‌شود؛ و آن [بمنزله] کلامی است که پروردگارت در خواب با بنده‌اش سخن می‌گوید.»

🔸
جامع الاحادیث

۶. البرهان في تفسير القرآن، ج ۳، ص ۴۱
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/406509
شناسه حدیث: ۴۰۶۵۰۹
قائل: امام باقر (علیه السلام)، پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله)
---
الطبرسي: في معنى «لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا وَ فِي اَلْآخِرَةِ» (یونس: ۶۴)، عن ابي جعفر (عليه السلام):

🔻 فِي مَعْنَى اَلْبِشَارَةِ: «أَنَّهَا فِي اَلدُّنْيَا اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ يَرَاهَا اَلْمُؤْمِنُ لِنَفْسِهِ أَوْ تُرَى لَهُ، وَ فِي اَلْآخِرَةِ اَلْجَنَّةُ، وَ هِيَ مَا يُبَشِّرُهُمْ بِهِ اَلْمَلاَئِكَةُ عِنْدَ خُرُوجِهِمْ مِنَ اَلْقُبُورِ، وَ فِي اَلْقِيَامَةِ إِلَى أَنْ يَدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ يُبَشِّرُونَهُمْ بِهَا حَالاً بَعْدَ حَالٍ».
طبرسی در معنای «برای آنان هم در زندگی دنیا و هم در زندگی آخرت مژده و بشارت است» (یونس: ۶۴) از امام باقر (علیه السلام) نقل است که در معنای بشارت فرمودند: «آن بشارت در دنیا، رؤیای صالحه و نیکویی است که مؤمن برای خودش می‌بیند یا برای او دیده می‌شود. و بشارت در آخرت، بهشت است، و آن چیزی است که فرشتگان هنگام خروجشان از قبرها، و در قیامت تا زمانی که وارد بهشت شوند، مرحله به مرحله به آنان بشارت می‌دهند.»

🔻 ثُمَّ قَالَ: وَ رُوِيَ ذَلِكَ فِي حَدِيثٍ مَرْفُوعٍ عَنِ اَلنَّبِيِّ (صلى الله عليه و آله).
سپس فرمود: «و این در حدیث مرفوعی از پیامبر (صلى الله عليه و آله) نیز روایت شده است.»

🔸
جامع الاحادیث

۷. عيون الحکم و المواعظ، ج ۱، ص ۲۶
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/150757
شناسه حدیث: ۱۵۰۷۵۷
قائل: امیرالمؤمنین (علیه السلام)
---
🔻 اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ إِحْدَى اَلْبِشَارَتَيْنِ.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «رؤیای نیکو، یکی از دو بشارت است.»

(یک بشارت در دنیا برای مؤمن با رؤیای صالحه است، و یک بشارت دیگر در دنیا برای مؤمن هم در رؤیتش هنگام احتضار است که روایت بعد را برای توجه به آن ذکر می‌کنیم)
🔸
جامع الاحادیث

۸. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۷۸، ص ۲۴۴
https://hadith.inoor.ir/hadith/272292
شناسه حدیث: ۲۷۲۲۹۲
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
🔻 وَ عَنْهُ (عليه السلام) قَالَ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا حِيلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْكَلاَمِ أَتَاهُ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) فَجَلَسَ عَنْ يَمِينِهِ وَ يَأْتِي عَلِيٌّ (عليه السلام) فَجَلَسَ عَنْ يَسَارِهِ فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) أَمَّا مَا كُنْتَ تَرْجُو فَهُوَ أَمَامَكَ وَ أَمَّا مَا كُنْتَ تَخَافُهُ فَقَدْ أَمِنْتَهُ، ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ اَلْجَنَّةِ فَيُقَالُ لَهُ هَذَا مَنْزِلُكَ مِنَ اَلْجَنَّةِ فَإِنْ شِئْتَ رُدِدْتَ إِلَى اَلدُّنْيَا وَ لَكَ ذَهَبُهَا وَ فِضَّتُهَا فَيَقُولُ لاَ حَاجَةَ لِي فِي اَلدُّنْيَا، فَعِنْدَ ذَلِكَ يَبْيَضُّ وَجْهُهُ وَ يَرْشَحُ جَبِينُهُ وَ تَتَقَلَّصُ شَفَتَاهُ وَ يَنْتَشِرُ مَنْخِرَاهُ وَ تَدْمَعُ عَيْنُهُ اَلْيُسْرَى، فَإِذَا رَأَيْتُمْ ذَلِكَ فَاكْتَفُوا بِهِ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا» (یونس: ۶۴).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «همانا مؤمن هرگاه بین او و سخن گفتن مانع شود {هنگام احتضار و مرگ}، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نزد او می‌آید و در سمت راستش می‌نشیند، و علی (علیه السلام) می‌آید و در سمت چپش می‌نشیند. پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به او می‌فرماید: «اما آنچه را که امید داشتی، اکنون پیش روی توست، و اما آنچه را که از آن می‌ترسیدی، از آن ایمن گشتی.»

سپس دری از بهشت برایش گشوده می‌شود و به او گفته می‌شود: «این جایگاه تو در بهشت است. اگر خواستی، به دنیا بازگردانده می‌شوی و طلا و نقره دنیا از آن توست.» پس می‌گوید: «مرا به دنیا حاجتی نیست.» در این هنگام، صورتش سفید می‌شود و پیشانی‌اش عرق می‌کند و لبانش جمع می‌شود و پره‌های بینی‌اش باز می‌شود و از چشم چپش قطره‌ای اشک می‌ریزد.

پس هرگاه آن قطره اشک بر چشم چپ شخص مؤمن محتضر را دیدید، به آن (برای بشارت بر نجاتش) اکتفا کنید، و این همان سخن خداوند عز و جل است: «برای آنان در زندگی دنیا بشارت است» (یونس: ۶۴).»

🔸
جامع الاحادیث

۹. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۸۱
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254370
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۷۰
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
و لما رواه في شرح السنة باسناده عن ابي هريرة قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):
🔻 إِذَا كَانَ آخِرُ اَلزَّمَانِ لَمْ يَكَدْ رُؤْيَا اَلْمُؤْمِنِ يَكْذِبُ، وَ أَصْدَقُهُمْ رُؤْيَا أَصْدَقُهُمْ حَدِيثاً، وَ اَلرُّؤْيَا ثَلاَثَةٌ: رُؤْيَا بُشْرَى مِنَ اَللَّهِ، وَ رُؤْيَا مِمَّا يُحَدِّثُ بِهِ اَلرَّجُلُ نَفْسَهُ، وَ رُؤْيَا مِنْ تَحْزِينِ اَلشَّيْطَانِ، فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مَا يَكْرَهُ فَلاَ يُحَدِّثْ بِهِ وَ لْيَقُمْ وَ لْيُصَلِّ. وَ اَلْقَيْدُ فِي اَلْمَنَامِ ثَبَاتٌ فِي اَلدِّينِ، وَ اَلْغُلُّ أَكْرَهُهُ.
پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هنگامی که آخر الزمان شود، رؤیای مؤمن کمتر دروغ می‌گوید، و راستگوترینشان در خواب، راستگوترینشان در گفتار است. و رؤیا سه گونه است: رؤیایی که بشارتی از جانب خداست، و رؤیایی که مرد با خود سخن می‌گوید (حاصل افکار روزانه است)، و رؤیایی که از غمگین کردن شیطان است. پس هرگاه یکی از شما خوابی دید که آن را ناپسند داشت، نباید آن را بازگو کند، و باید برخیزد و نماز بخواند. و قید (بند) در خواب، ثبات در دین است، و غل (زنجیر به گردن) را ناپسند می‌دارم.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۰. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۱۷۴؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۵، ص ۱۱۲
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254358
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/201833
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۵۸؛ ۲۰۱۸۳۳
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله)
---
عن ابي سلمة قال: كنت ارى الرؤيا فيهمني حتى سمعت ابي قتادة يقول:

🔻 كُنْتُ أَرَى اَلرُّؤْيَا فَيُمْرِضُنِي حَتَّى سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَقُولُ: اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ مِنَ اَللَّهِ، فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مَا يُحِبُّ فَلاَ يُحَدِّثْ بِهِ إِلاَّ مَنْ يُحِبُّ، وَ إِذَا رَأَى مَا يَكْرَهُ فَلاَ يُحَدِّثْ بِهِ وَ لْيَنْقُلْ (وَ لْيَتْفُلْ) عَنْ يَسَارِهِ (ثَلاَثاً)، وَ لْيَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَى، [وَ لاَ يُحَدِّثْ بِهَا أَحَداً]، فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ.
ابوسلمه گفت: من خواب‌هایی می‌دیدم که مرا غمگین می‌کرد، تا اینکه از ابی‌قتاده شنیدم که می‌گفت: من خواب‌هایی می‌دیدم که مرا بیمار می‌کرد، تا اینکه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شنیدم که می‌فرمود: «رؤیای نیکو از جانب خداست. پس هرگاه یکی از شما خوابی دید که آن را دوست داشت، نباید آن را جز به کسی که دوست دارد، بازگو کند. و هرگاه خوابی دید که آن را ناپسند داشت، نباید آن را بازگو کند، و باید سه بار به سمت چپ خود فوت کند (بحالت تف، فوت کند و بدمد)، و از شیطان رانده شده و از شر آنچه دیده است به خدا پناه ببرد، [و آن را به هیچ کس بازگو نکند]، که هرگز به او ضرر نخواهد رساند.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۱. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۹۲
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254398
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۹۸
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
و عن ابي سعيد الخدري عنه (صلى الله عليه و آله) قال:

🔻 إِذَا رَأَى أَحَدُكُمُ اَلرُّؤْيَا يُحِبُّهَا فَإِنَّمَا هِيَ مِنَ اَللَّهِ فَلْيَحْمَدِ اَللَّهَ عَلَيْهَا وَ لْيُحَدِّثْ بِهَا، وَ إِذَا رَأَى غَيْرَهُ مِمَّا يَكْرَهُ فَإِنَّمَا هِيَ مِنَ اَلشَّيْطَانِ فَلْيَسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّهَا وَ لاَ يَذْكُرْهَا لِأَحَدٍ فَإِنَّهَا لاَ تَضُرُّهُ.
ابوسعید خدری از پیامبر (صلى الله عليه و آله) روایت کرده است که فرمود: «هرگاه یکی از شما خوابی دید که آن را دوست داشت، همانا آن از جانب خداست، پس باید خدا را بر آن سپاس گوید و آن را بازگو کند. و هرگاه خوابی غیر از آن دید که آن را ناپسند داشت، همانا آن از شیطان است، پس باید از شر آن به خدا پناه ببرد و آن را برای هیچ کس بازگو نکند، که هرگز به او ضرر نخواهد رساند.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۲. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۷۴
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254357
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۵۷
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
روى البغوي في شرح السنة عن جابر قال: اتى النبي (صلى الله عليه و آله) رجل و هو يخطب فقال: يا رسول الله، رايت فيما يرى النائم البارحة كان عنقي ضربت فسقط راسي فاتبعته فاخذته ثم اعدته مكانه.

🔻 فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): إِذَا لَعِبَ اَلشَّيْطَانُ بِأَحَدِكُمْ فِي مَنَامِهِ فَلاَ يُحَدِّثَنَّ بِهِ اَلنَّاسَ.
بغوی در شرح السنه از جابر روایت کرده است که گفت: مردی نزد پیامبر (صلى الله عليه و آله) آمد در حالی که ایشان خطبه می‌خواندند. پس گفت: «ای رسول خدا، دیشب در خواب دیدم که گویا گردنم زده شد، پس سرم افتاد و من دنبالش کردم و آن را گرفتم و سپس به جای خود بازگرداندم.»
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هرگاه شیطان با یکی از شما در خوابش بازی کرد، نباید آن را برای مردم بازگو کند.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۳. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۷۴
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254356
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۵۶
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)، امام صادق (علیه السلام)
---
الكافي، عن محمد بن يحيى عن احمد بن محمد عن محمد بن خالد عن القاسم بن عروة عن ابي بصير عن ابي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

🔻 اَلرُّؤْيَا لاَ تُقَصُّ إِلاَّ عَلَى مُؤْمِنٍ خَلاَ مِنَ اَلْحَسَدِ وَ اَلْبَغْيِ.
در کافی از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «رؤیا نباید بازگو شود مگر برای مؤمنی که از حسد و ستم، پاک و بری باشد.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۴. الکافي، ج ۸، ص ۳۳۶؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۷۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/119227
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254355
شناسه حدیث: ۱۱۹۲۲۷؛ ۲۵۴۳۵۵
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)، امام باقر (علیه السلام)
---
الكافي، عن عدة من اصحابه عن سهل بن زياد و علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن محبوب عن عبد الله بن غالب عن جابر بن يزيد عن ابي جعفر (عليه السلام):

🔻 أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) كَانَ يَقُولُ: إِنَّ رُؤْيَا اَلْمُؤْمِنِ تُرَفُّ بَيْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ عَلَى رَأْسِ صَاحِبِهَا حَتَّى يُعَبِّرَهَا لِنَفْسِهِ أَوْ يُعَبِّرَهَا لَهُ مِثْلُهُ، فَإِذَا عُبِّرَتْ لَزِمَتِ اَلْأَرْضَ، فَلاَ تَقُصُّوا رُؤْيَاكُمْ إِلاَّ عَلَى مَنْ يَعْقِلُ.
از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه و آله) می‌فرمود: «رؤیای مؤمن بر فراز سر صاحبش بین آسمان و زمین معلق می‌ماند تا زمانی که خودش آن را تعبیر کند یا کسی مثل او آن را برایش تعبیر کند. پس هرگاه تعبیر شد، به زمین می‌پیوندد. پس خواب‌هایتان را بازگو نکنید مگر برای کسی که عاقل باشد.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۵. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۲۱۱
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254407
شناسه حدیث: ۲۵۴۴۰۷
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
روى جابر بن عبد الله انه قال: بينما رسول الله (صلى الله عليه و آله) يخطب اذ قام اليه رجل فقال: يا رسول الله، اني رايت كان راسي قد قطع و هو يتدحرج و انا اتبعه.

🔻 فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): لاَ تُحَدِّثْ بِلَعِبِ اَلشَّيْطَانِ بِكَ.
جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: در حالی که رسول خدا (صلى الله عليه و آله) خطبه می‌خواندند، مردی برخاست و گفت: «ای رسول خدا، من خواب دیدم که گویا سرم قطع شده و در حال غلتیدن است و من آن را دنبال می‌کنم.» پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به او فرمود: «از فریب و بازیِ شیطان با خودت [در خواب] سخن مگو.»

🔻 ثُمَّ قَالَ: إِذَا لَعِبَ اَلشَّيْطَانُ أَحَدَكُمْ فِي مَنَامِهِ فَلاَ يُحَدِّثَنَّ بِهِ أَحَداً.
سپس فرمود: «هرگاه شیطان با یکی از شما در خوابش بازی کرد، نباید آن را برای هیچ کس بازگو کند.»

🔸
جامع الاحادیث

۱۶. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۹۲
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254396
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۹۶
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
و عن ابي هريرة قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

🔻إِذَا اِقْتَرَبَ اَلزَّمَانُ لَمْ تَكَدْ رُؤْيَا اَلْمُؤْمِنِ تَكْذِبُ وَ أَصْدَقُهُمْ رُؤْيَا أَصْدَقُهُمْ حَدِيثاً
ابوهریره گفت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هنگامی که زمان نزدیک شود، رؤیای مؤمن [واقعی] کمتر دروغ می‌گوید، و راستگوترینشان در رؤیا، راستگوترینشان در گفتار است.

🔻وَ رُؤْيَا اَلْمُسْلِمِ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ أَرْبَعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ.
وَ اَلرُّؤْيَا ثَلاَثٌ:
فَالرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةُ بُشْرَى مِنَ اَللَّهِ
وَ اَلرُّؤْيَا مِنْ تَحْزِينِ اَلشَّيْطَانِ
وَ اَلرُّؤْيَا مِمَّا يُحَدِّثُ اَلرَّجُلُ نَفْسَهُ
و رؤیای مسلمان جزئی از چهل و شش جزء نبوت است. و رؤیا سه گونه است: رؤیای نیکو، بشارتی از جانب خداست؛ و رؤیا از غمگین کردن شیطان است؛ و رؤیایی که مرد با خود سخن می‌گوید (حاصل افکار روزانه است).
🔻وَ إِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مَا يَكْرَهُ فَلْيَقُمْ وَ لْيَتْفُلْ (ولینقل) وَ لاَ يُحَدِّثْ بِهِ اَلنَّاسَ
وَ أُحِبُّ اَلْقَيْدَ فِي اَلنَّوْمِ
وَ أَكْرَهُ اَلْغُلَّ. اَلْقَيْدُ ثَبَاتٌ فِي اَلدِّينِ
🔻فَإِنْ رَأَى أَحَدُكُمْ رُؤْيَا تُعْجِبُهُ فَلْيَقُصَّهَا إِنْ شَاءَ
🔻وَ إِنْ رَأَى شَيْئاً يَكْرَهُهُ فَلاَ يَقُصَّهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لْيَقُمْ يُصَلِّي.

و هرگاه یکی از شما خوابی دید که از آن کراهت داشت، باید برخیزد و [سه بار به سمت چپ] فوت کند (بحالت تف، فوت کند و بدمد)، و اصلا آن خواب بد را برای مردم بازگو نکند. و من قید (بند) را در خواب دوست دارم، ولی غل (زنجیر به گردن داشتن در خواب) را کراهت می‌دارم؛ قید و بند در خواب، نشانه ثبات در دین است. پس اگر یکی از شما رؤیایی خوب دید که او را از خوشی شگفت‌زده کرد، اگر خواست می‌تواند آن خواب خوب را (به اهلش که حسود و جاهل نباشند) بازگو کند، و اگر چیزی دید که از آن کراهت داشت (و خواب بدی بود)، نباید آن را برای هیچ کس بازگو کند و بلکه باید برخیزد و نماز بخواند (تا دفع شود).»
🔸
جامع الاحادیث

۱۷. بحار الأنوار، ج ۷۳، ص ۲۱۸
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/267886
شناسه حدیث: ۲۶۷۸۸۶
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
رواية ثالثة لدفع ما يكره من الرؤيا فيها زيادة كلمات حدث محمد بن احمد بن علي البزاز عن ابن عقدة عن يحيى بن زكريا بن شيبان عن ابن البطائني عن ابيه و حسين بن ابي العلاء عن ابي بصير عن ابي عبد الله (عليه السلام) قال:

🔻 فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مَنَامِكَ شَيْئاً تَكْرَهُهُ فَقُلْ حِينَ تَسْتَيْقِظُ: «أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلاَئِكَةُ اَللَّهِ اَلْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِيَاءُ اَللَّهِ اَلْمُرْسَلُونَ وَ عِبَادُ اَللَّهِ اَلصَّالِحُونَ وَ اَلْأَئِمَّةُ اَلرَّاشِدُونَ اَلْمَهْدِيُّونَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَيْتُ وَ مِنْ شَرِّ رُؤْيَايَ أَنْ تَضُرَّنِي وَ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ» ثُمَّ اُتْفُلْ (أُنفُثْ) عَلَى يَسَارِكَ ثَلاَثاً.
در روایتی دیگر برای دفع آنچه از رؤیا ناپسند است، با افزایش کلماتی، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «پس اگر در خوابت چیزی دیدی که از آن کراهت داشتی، هنگامی که بیدار شدی در دعا اینطور بگو:

«پناه می‌برم به آنچه فرشتگان مقرب خدا، و پیامبران فرستاده شده خدا، و بندگان صالح خدا، و امامان هدایت‌یافته و راه یافته به آن پناه بردند، از شر آنچه دیدم و از شر رؤیایم که به من ضرر برساند، و از شیطان رانده شده
سپس سه بار به سمت چپ خود فوت کند (بحالت تف، فوت کند و بدمد).»

🔸
جامع الاحادیث

۱۸. البرهان في تفسير القرآن، ج ۵، ص ۳۱۵؛ تفسير القمی، ج ۲، ص ۳۵۵؛ بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۹۰
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/411468
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/309463
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/246145
شناسه حدیث: ۴۱۱۴۶۸؛ ۳۰۹۴۶۳؛ ۲۴۶۱۴۵
قائل: امام صادق (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله عليها)، پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله)
---
علي بن ابراهيم، قال: حدثنا ابي، عن محمد بن ابي عمير، عن ابي بصير، عن ابي عبد الله (عليه السلام)، قال:

🔻 «وَ قَوْلُهُ إِنَّمَا اَلنَّجْوىٰ مِنَ اَلشَّيْطٰانِ لِيَحْزُنَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضٰارِّهِمْ شَيْئاً إِلاّٰ بِإِذْنِ اَللّٰهِ وَ عَلَى اَللّٰهِ فَلْيَتَوَكَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ» (مجادله: ۱۰).
«و سخن او: همانا نجوا از شیطان است تا کسانی را که ایمان آورده‌اند غمگین سازد، در حالی که جز به اذن خدا، هیچ زیانی به آنان نمی‌رساند؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند» (مجادله: ۱۰).

🔻 كَانَ سَبَبُ نُزُولِ هَذِهِ اَلْآيَةِ أَنَّ فَاطِمَةَ (عليها السلام) رَأَتْ فِي مَنَامِهَا: أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) هَمَّ أَنْ يَخْرُجَ هُوَ وَ فَاطِمَةُ وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ (عليهم السلام) مِنَ اَلْمَدِينَةِ، فَخَرَجُوا حَتَّى جَازُوا مِنْ حِيطَانِ اَلْمَدِينَةِ فَعَرَضَ لَهُمْ طَرِيقَانِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ذَاتَ اَلْيَمِينِ حَتَّى اِنْتَهَى بِهِمْ إِلَى مَوْضِعٍ فِيهِ نَخْلٌ وَ مَاءٌ، فَاشْتَرَى رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) شَاةً ذَرَّاءَ - وَ هِيَ اَلَّتِي فِي أَحَدِ أُذُنَيْهَا نُقَطٌ بِيضٌ - فَأَمَرَ بِذَبْحِهَا، فَلَمَّا أَكَلُوا مَاتُوا فِي مَكَانِهِمْ.
ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «سبب نزول این آیه آن بود که فاطمه (علیها السلام) در خواب دید: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) قصد داشتند با فاطمه، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) از مدینه خارج شوند. پس خارج شدند تا از دیوارهای مدینه گذشتند. دو راه در برابرشان قرار گرفت، پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) راه سمت راست را گرفتند تا به جایی رسیدند که در آنجا نخل و آب بود.
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گوسفندی ذَرّاء - و آن گوسفندی است که در یکی از گوش‌هایش نقطه‌های سفید دارد - خریدند، و به ذبح آن امر کردند. پس چون خوردند، در همان مکان مردند.»

🔻 فَانْتَبَهَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام)، بَاكِيَةً ذَعِرَةً، فَلَمْ تُخْبِرْ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) بِذَلِكَ.
فاطمه (علیها السلام) در حالی که گریان و هراسان بود، بیدار شد، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را از آن باخبر نکرد.

🔻 فَلَمَّا أَصْبَحَتْ، جَاءَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) بِحِمَارٍ، فَأَرْكَبَ عَلَيْهِ فَاطِمَةَ (عليها السلام)، وَ أَمَرَ أَنْ يَخْرُجَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ (عليهم السلام) مِنَ اَلْمَدِينَةِ كَمَا رَأَتْ فَاطِمَةُ فِي نَوْمِهَا، فَلَمَّا خَرَجُوا مِنْ حِيطَانِ اَلْمَدِينَةِ عَرَضَ لَهُمْ طَرِيقَانِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ذَاتَ اَلْيَمِينِ كَمَا رَأَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام)، حَتَّى اِنْتَهَوْا إِلَى مَوْضِعٍ فِيهِ نَخْلٌ وَ مَاءٌ، فَاشْتَرَى رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) شَاةً ذَرَّاءَ كَمَا رَأَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام)، فَأَمَرَ بِذَبْحِهَا، فَذُبِحَتْ وَ شُوِيَتْ.
چون صبح شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) الاغی آوردند، پس فاطمه (علیها السلام) را بر آن سوار کردند، و امر فرمودند که امیرالمؤمنین و حسن و حسین (علیهم السلام) نیز از مدینه خارج شوند، همان‌گونه که فاطمه در خوابش دیده بود. پس چون از دیوارهای مدینه خارج شدند، دو راه در برابرشان قرار گرفت، پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) راه سمت راست را گرفتند، همان‌گونه که فاطمه (علیها السلام) دیده بود، تا به جایی رسیدند که در آن نخل و آب بود. پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گوسفندی ذَرّاء خریدند، همان‌گونه که فاطمه (علیها السلام) دیده بود، و به ذبح آن امر کردند. پس ذبح و بریان شد.

🔻 فَلَمَّا أَرَادُوا أَكْلَهَا قَامَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) وَ تَنَحَّتْ نَاحِيَةً مِنْهُمْ تَبْكِي مُخَالَفَةَ أَنْ يَمُوتُوا، فَطَلَبَهَا رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهَا وَ هِيَ تَبْكِي، فَقَالَ: مَا شَأْنُكِ يَا بُنَيَّةِ؟ قَالَتْ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ، إِنِّي رَأَيْتُ اَلْبَارِحَةَ كَذَا وَ كَذَا فِي نَوْمِي، وَ فَعَلْتَ أَنْتَ كَمَا رَأَيْتُهُ، فَتَنَحَّيْتُ عَنْكُمْ لِأَنْ لاَ أَرَاكُمْ تَمُوتُونَ.
هنگامی که خواستند آن را بخورند، فاطمه (علیها السلام) برخاست و از آنان دور شد و گریه می‌کرد، از ترس اینکه مبادا بمیرند. پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) او را جستند تا بر او ایستادند در حالی که گریه می‌کرد. پس فرمودند: «ای دخترم، چه شده است؟» گفت: «ای رسول خدا، دیشب در خوابم چنین و چنان دیدم، و شما نیز همان‌گونه که دیدم عمل کردید. پس از شما کناره گرفتم تا مرگ شما را نبینم.»

🔻 فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ نَاجَى رَبَّهُ فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ (عليه السلام)، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ، هَذَا شَيْطَانٌ يُقَالُ لَهُ: «اَلزُّهَا»، وَ هُوَ اَلَّذِي أَرَى فَاطِمَةَ هَذِهِ اَلرُّؤْيَا، وَ يُؤْذِي اَلْمُؤْمِنِينَ فِي نَوْمِهِمْ مَا يَغْتَمُّونَ بِهِ، فَأَمَرَ جَبْرَئِيلَ {أَنْ يَأْتِيَ بِهِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)}، فَجَاءَ بِهِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)، فَقَالَ لَهُ: أَنْتَ اَلَّذِي أَرَيْتَ فَاطِمَةَ هَذِهِ اَلرُّؤْيَا؟ فَقَالَ: نَعَمْ يَا مُحَمَّدُ، فَبَصَقَ عَلَيْهِ ثَلاَثَ بَصَقَاتٍ، فَشَجَّهُ فِي ثَلاَثِ مَوَاضِعَ.
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) برخاستند و دو رکعت نماز خواندند، سپس با پروردگارشان مناجات کردند. پس جبرئیل (علیه السلام) بر ایشان نازل شد و گفت: «ای رسول خدا، این شیطانی است که به او «الزُّها» می‌گویند، و اوست که این رؤیا را به فاطمه نشان داده است، و مؤمنین را در خوابشان با آنچه غمگینشان می‌کند، آزار می‌دهد.» پس جبرئیل {امر شد که او را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آورد}، پس او را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آورد. پس [پیامبر] به او فرمود: «تو بودی که این رؤیا را به فاطمه نشان دادی؟» گفت: «بله ای محمد.» پس [پیامبر] سه بار بر او آب دهان انداختند، و او را در سه جای [بدنش] زخمی کردند.

🔻 ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِيلُ (عليه السلام): قُلْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ، إِذَا رَأَيْتَ فِي مَنَامِكَ شَيْئاً تَكْرَهُهُ، أَوْ رَأَى أَحَدٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ، فَلْيَقُلْ:
«أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلاَئِكَةُ اَللَّهِ اَلْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِيَاؤُهُ اَلْمُرْسَلُونَ وَ عِبَادُهُ اَلصَّالِحُونَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَيْتُ مِنْ رُؤْيَايَ»،
🔻 وَ يَقْرَأُ اَلْحَمْدَ، وَ اَلْمُعَوِّذَتَيْنِ، وَ قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ، وَ يَتْفُلُ عَنْ يَسَارِهِ ثَلاَثَ تَفَلاَتٍ، فَإِنَّهُ لاَ يَضُرُّهُ مَا رَأَى، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ قَوْلُهُ:
إِنَّمَا اَلنَّجْوىٰ مِنَ اَلشَّيْطٰانِ لِيَحْزُنَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضٰارِّهِمْ شَيْئاً إِلاّٰ بِإِذْنِ اَللّٰهِ وَ عَلَى اَللّٰهِ فَلْيَتَوَكَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ» (مجادله: ۱۰).

سپس جبرئیل (علیه السلام) گفت: «بگو ای رسول خدا، هرگاه در خوابت چیزی دیدی که از آن کراهت داشتی، یا یکی از مؤمنین چنین خواب بدی دید، پس اینطور بعد از خواب بگوید:
«پناه می‌برم به آنچه فرشتگان مقرب خدا، و پیامبران فرستاده شده او، و بندگان صالح او به آن پناه بردند، از شر آنچه از رؤیایم دیدم»
سپس سور حمد، و فلق و ناس، و توحید (قل هو الله أحد) را بخواند، و سه بار به سمت چپ خود فوت کند. پس هرگز آنچه دیده است به او ضرر نخواهد رساند»

پس خداوند بر رسولش این آیه را نازل فرمود:
«همانا نجوا[های ناهنجار] از شیطان است تا کسانی را که ایمان آورده‌اند غمگین سازد، در حالی که جز به اذن خدا، هیچ زیانی به آنان نمی‌رساند؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند» (مجادله: ۱۰)

🔸
جامع الاحادیث

۱۹. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۱۹۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254404
شناسه حدیث: ۲۵۴۴۰۴
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
🔸خواب بد، در اثر جُنُب خوابیدن و بی وضو خوابیدن (و شکم پر خوابیدن) و عمدتا در اول شب است
🔸خواب خوب، در یک سوم آخر شب، در سحرگاه است که موقع نزول ملائکة الله است


🔻الكافي، عن العدة عن احمد بن محمد بن خالد عن ابيه عن النضر بن سويد عن درست بن ابي منصور عن ابي بصير قال:

🔻 قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ الله (عليه السلام): جُعِلْتُ فِدَاكَ، اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةُ وَ اَلْكَاذِبَةُ مَخْرَجُهُمَا مِنْ مَوْضِعٍ وَاحِدٍ؟ قَالَ صَدَقْتَ.
ابوبصیر گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «فدایت شوم، آیا رؤیای صادقه و کاذبه از یک جا سرچشمه می‌گیرند؟»
فرمودند: «درست گفتی»

🔻 أَمَّا اَلْكَاذِبَةُ اَلْمُخْتَلِفَةُ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ يَرَاهَا فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ فِي سُلْطَانِ اَلْمَرَدَةِ اَلْفَسَقَةِ، وَ إِنَّمَا هِيَ شَيْءٌ يُخَيَّلُ إِلَى اَلرَّجُلِ وَ هِيَ كَاذِبَةٌ مُخَالِفَةٌ لاَ خَيْرَ فِيهَا.
«اما رؤیای کاذبه و پراکنده، همانا مرد آن را در اول شب، در قلمرو سرکشان فاسق می‌بیند. و آن فقط چیزی است که به مرد تخیل می‌شود و دروغ و بی‌ربط است و خیری در آن نیست.»

🔻 وَ أَمَّا اَلصَّادِقَةُ إِذَا رَآهَا بَعْدَ اَلثُّلُثَيْنِ مِنَ اَللَّيْلِ مَعَ حُلُولِ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ ذَلِكَ قَبْلَ اَلسَّحَرِ فَهِيَ صَادِقَةٌ لاَ تَخْتَلِفُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، إِلاَّ أَنْ يَكُونَ جُنُباً أَوْ يَكُونَ عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ أَوْ لَمْ يَذْكُرِ اَللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) حَقِيقَةَ ذِكْرِهِ فَإِنَّهَا تَخْتَلِفُ وَ تُبْطِئُ عَلَى صَاحِبِهَا.
«و اما رؤیای صادقه، هرگاه مرد آن را پس از دو سوم شب، با حضور فرشتگان و پیش از سحر ببیند، پس آن صادقه است و به اذن خدا دچار پراکندگی و اختلاف نمی‌شود؛ مگر اینکه [فرد] جنب باشد، یا بر طهارت نباشد، یا خداوند عز و جل را به حقیقت یاد نکرده باشد، در این صورت [خواب] پراکنده می‌شود و در تحقق آن تأخیر می‌افتد.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۰. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۱۹۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254403
شناسه حدیث: ۲۵۴۴۰۳
قائل: امیرالمؤمنین (علیه السلام)
---
و عن سليم بن عامر: ان عمر بن الخطاب قال:

🔻اَلْعَجَبُ مِنْ رُؤْيَا اَلرَّجُلِ أَنَّهُ يَبِيتُ فَيَرَى اَلشَّيْءَ لَمْ يَخْطُرْ لَهُ عَلَى بَالٍ فَيَكُونُ رُؤْيَاهُ كَأَخْذٍ بِالْيَدِ وَ يَرَى اَلرَّجُلُ اَلرُّؤْيَا فَلاَ يَكُونُ رُؤْيَاهُ شَيْئاً.
و از سلیم بن عامر روایت شده است: عمر بن خطاب گفت: «شگفت از خواب مرد که شب را می‌گذراند و چیزی را می‌بیند که به ذهنش خطور نکرده است، پس رؤیایش همچون گرفتن چیزی با دست [محقق] می‌شود، و مردی خواب می‌بیند و رؤیایش هیچ چیز نیست.»

🔻فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام): أَ فَلاَ أُخْبِرُكَ بِذَلِكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ؟ إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ «اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنٰامِهٰا فَيُمْسِكُ اَلَّتِي قَضىٰ عَلَيْهَا اَلْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ اَلْأُخْرىٰ إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى» (الزمر: ۴۲).
پس علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) فرمود: «آیا در این باره به تو خبر ندهم ای امیرالمؤمنین؟ (عنوان غصب شده توسط حاکم)، همانا خداوند می‌فرماید: «خداوند جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد، و آن را که نمرده است در خوابش؛ پس آن را که مرگ بر او مقرر شده نگه می‌دارد، و دیگری را تا سرآمدی معین بازمی‌فرستد» (الزمر: ۴۲).»
🔻 فَاللَّهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ كُلَّهَا فَمَا رَأَتْ وَ هِيَ عِنْدَهُ فِي اَلسَّمَاءِ فَهِيَ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةُ، وَ مَا رَأَتْ إِذَا أُرْسِلَتْ إِلَى أَجْسَادِهَا تَلَقَّتْهَا اَلشَّيَاطِينُ فِي اَلْهَوَاءِ فَكَذَبَتْهَا وَ أَخْبَرَتْهَا بِالْأَبَاطِيلِ فَكُذِبَتْ فِيهَا.
«پس خداوند همه جان‌ها را می‌گیرد. پس آنچه [روح] در حالی که نزد او در آسمان است می‌بیند، آن رؤیای صادقه است. و آنچه [روح] هنگامی که به سوی بدن‌هایشان بازگردانده می‌شود، در هوا شیاطین آن را ملاقات کرده و به آن دروغ می‌گویند و از باطل‌ها به آن خبر می‌دهند، پس در آن [خواب] دروغ گفته می‌شود.»

🔻 فَعَجِبَ عُمَرُ مِنْ قَوْلِهِ.
پس عمر از سخن او شگفت‌زده شد.

🔸
جامع الاحادیث

۲۱. بحار الأنوار ، ج ۵۸، ص ۲۷
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254192
شناسه حدیث: ۲۵۴۱۹۲
قائل: امام باقر (علیه السلام)
---
ما رواه العياشي باسناده عن الحسن بن محبوب عن عمرو بن ثابت ابي المقدام عن ابيه عن ابي جعفر (عليه السلام) قال:

🔻 مَا مِنْ أَحَدٍ يَنَامُ إِلاَّ عَرَجَتْ نَفْسُهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ بَقِيَتْ رُوحُهُ فِي بَدَنِهِ، وَ صَارَ بَيْنَهُمَا سَبَبٌ كَشُعَاعِ اَلشَّمْسِ {منظور از روح، روح بخاری است که موقع خواب در بدن می‌ماند}،
🔻 فَإِذَا أَذِنَ اَللَّهُ فِي قَبْضِ اَلْأَرْوَاحِ أَجَابَتِ اَلرُّوحُ وَ اَلنَّفْسُ، وَ إِنْ أَذِنَ اَللَّهُ فِي رَدِّ اَلرُّوحِ أَجَابَتِ اَلنَّفْسُ وَ اَلرُّوحُ، وَ هُوَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ: «اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنٰامِهٰا» (الزمر: ۴۲).

عیاشی با سند خود از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «هیچ کس نمی‌خوابد مگر اینکه نفسش به آسمان عروج می‌کند و روحش در بدنش باقی می‌ماند، و بین آن دو پیوندی مانند شعاع خورشید برقرار می‌شود {منظور از روح، روح بخاری است که هنگام خواب در بدن می‌ماند}.
پس هرگاه خداوند اجازه قبض ارواح را بدهد، روح و نفس پاسخ می‌دهند، و اگر خداوند اجازه بازگرداندن روح را بدهد، نفس و روح پاسخ می‌دهند. و این همان سخن خداوند سبحان است: «خداوند جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد، و آن را که نمرده است در خوابش» (الزمر: ۴۲).»

🔻 فَمَهْمَا رَأَتْ فِي مَلَكُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ فَهُوَ مِمَّا لَهُ تَأْوِيلٌ، وَ مَا رَأَتْ فِيمَا بَيْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ فَهُوَ مِمَّا يُخَيِّلُهُ اَلشَّيْطَانُ وَ لاَ تَأْوِيلَ لَهُ.
«پس هر آنچه [نفس] در ملکوت آسمان‌ها ببیند، از چیزهایی است که تأویل دارد. و آنچه در میان آسمان و زمین ببیند، از چیزهایی است که شیطان تخیل می‌کند و تأویلی ندارد.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۲. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۴۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254210
شناسه حدیث: ۲۵۴۲۱۰
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
جامع الاخبار:

🔻 سَأَلَ أَبُو بَصِيرٍ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام): اَلرَّجُلُ نَائِمٌ هُنَا وَ اَلْمَرْأَةُ اَلنَّائِمَةُ يَرَيَانِ أَنَّهُمَا بِمَكَّةَ أَوْ بِمِصْرٍ مِنَ اَلْأَمْصَارِ، أَرْوَاحُهُمَا خَارِجٌ مِنْ أَبْدَانِهِمَا؟
🔻 قَالَ لاَ يَا أَبَا بَصِيرٍ، فَإِنَّ اَلرُّوحَ إِذَا فَارَقَتِ اَلْبَدَنَ لَمْ تَعُدْ إِلَيْهِ غَيْرَ أَنَّهَا بِمَنْزِلَةِ عَيْنِ اَلشَّمْسِ هِيَ مُرَكَّبَةٌ فِي اَلسَّمَاءِ فِي كَبِدِهَا وَ شُعَاعُهَا فِي اَلدُّنْيَا.

در جامع الاخبار آمده است: ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «مردی که اینجا خوابیده و زنی که خوابیده، می‌بینند که در مکه یا در یکی از شهرهای مصر هستند، آیا روحشان از بدنشان خارج شده است؟»
حضرت فرمود: «نه ای ابوبصیر؛ زیرا روح هرگاه از بدن جدا شود، دیگر به آن بازنمی‌گردد. بلکه آن [روح] به منزله ذات خورشید است؛ خود خورشید در آسمان در مرکز آن قرار دارد، و شعاعش در دنیاست».
(همینطور، خود روح بخاری، محیط بر بدن و حاضر در حیات آن است، و شعاع نور و حیاتش از آن بسوی آسمان‌ها کشیده شده است و بالا می‌رود).

🔸
جامع الاحادیث

۲۳. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۴۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254211
شناسه حدیث: ۲۵۴۲۱۱
قائل: امام باقر (علیه السلام)
---
عن ابي جعفر (عليه السلام) قال:

🔻 إِنَّ اَلْعِبَادَ إِذَا نَامُوا خَرَجَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْيَا فَمَا رَأَتِ اَلرُّوحُ فِي اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْيَا فَهُوَ اَلْحَقُّ، وَ مَا رَأَتْ فِي اَلْهَوَاءِ فَهُوَ اَلْأَضْغَاثُ.
از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «همانا بندگان هرگاه بخوابند، ارواحشان به آسمان دنیا خارج می‌شوند. پس آنچه روح در آسمان دنیا ببیند، آن حق است. و آنچه در هوا ببیند، خواب‌های آشفته است.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۴. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۳۱
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254196
شناسه حدیث: ۲۵۴۱۹۶
قائل: امام باقر (علیه السلام)
---
مجالس الصدوق، عن ابيه عن سعد بن عبد الله عن يعقوب بن يزيد عن بعض اصحابه عن زكريا بن يحيى عن معاوية بن عمار عن ابي جعفر (عليه السلام) قال:

🔻 إِنَّ اَلْعِبَادَ إِذَا نَامُوا خَرَجَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَمَا رَأَتِ اَلرُّوحُ فِي اَلسَّمَاءِ فَهُوَ اَلْحَقُّ، وَ مَا رَأَتْ فِي اَلْهَوَاءِ فَهُوَ اَلْأَضْغَاثُ.
در مجالس الصدوق از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «همانا بندگان هرگاه بخوابند، ارواحشان به آسمان خارج می‌شوند. پس آنچه روح در آسمان ببیند، آن حق است. و آنچه در هوا ببیند، خواب‌های آشفته است.»

🔻 أَلاَ وَ إِنَّ اَلْأَرْوَاحَ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا اِئْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اِخْتَلَفَ، فَإِذَا كَانَتِ اَلرُّوحُ فِي اَلسَّمَاءِ تَعَارَفَتْ وَ تَبَاغَضَتْ، فَإِذَا تَعَارَفَتْ فِي اَلسَّمَاءِ تَعَارَفَتْ فِي اَلْأَرْضِ، وَ إِذَا تَبَاغَضَتْ فِي اَلسَّمَاءِ تَبَاغَضَتْ فِي اَلْأَرْضِ.
«آگاه باشید که ارواح لشکرهایی آماده‌اند؛ آنچه از آنها یکدیگر را شناختند، با هم الفت گرفتند و آنچه یکدیگر را نشناختند، با هم اختلاف پیدا کردند. پس هرگاه روح در آسمان یکدیگر را شناختند و یا با یکدیگر دشمنی کردند، اگر در آسمان یکدیگر را شناختند، در زمین نیز یکدیگر را می‌شناسند، و اگر در آسمان با یکدیگر دشمنی کردند، در زمین نیز با یکدیگر دشمنی می‌کنند.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۵. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۳۲
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254198
شناسه حدیث: ۲۵۴۱۹۸
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
مجالس الصدوق، عن ابيه عن سعد بن عبد الله عن احمد و عبد الله ابني محمد بن عيسى و محمد بن الحسين عن الحسن بن محبوب عن محمد بن القاسم النوفلي قال:

🔻 قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ (عليه السلام): اَلْمُؤْمِنُ يَرَى اَلرُّؤْيَا فَتَكُونُ كَمَا رَآهَا وَ رُبَّمَا رَأَى اَلرُّؤْيَا فَلاَ تَكُونُ شَيْئاً؟
محمد بن القاسم نوفلی گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مؤمن خوابی می‌بیند و همان‌گونه که دیده است محقق می‌شود، و گاهی خوابی می‌بیند و هیچ چیز نیست؟»

🔻 فَقَالَ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا نَامَ خَرَجَتْ مِنْ رُوحِهِ حَرَكَةٌ مَمْدُودَةٌ صَاعِدَةٌ إِلَى اَلسَّمَاءِ، فَكُلُّ مَا رَآهُ رُوحُ اَلْمُؤْمِنِ فِي مَلَكُوتِ اَلسَّمَاءِ فِي مَوْضِعِ اَلتَّقْدِيرِ وَ اَلتَّدْبِيرِ فَهُوَ اَلْحَقُّ، وَ كُلُّ مَا رَآهُ فِي اَلْأَرْضِ فَهُوَ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ.
فرمود: «همانا مؤمن هرگاه بخوابد، حرکتی کشیده از روحش خارج می‌شود که به سوی آسمان بالا می‌رود. پس هر آنچه روح مؤمن در ملکوت آسمان، در جایگاه تقدیر و تدبیر، ببیند، آن حق است. و هر آنچه در زمین ببیند، خواب‌های آشفته است.»

🔻 فَقُلْتُ لَهُ: وَ تَصْعَدُ رُوحُ اَلْمُؤْمِنِ إِلَى اَلْسَّمَاءِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: حَتَّى لاَ يَبْقَى شَيْءٌ فِي بَدَنِهِ؟ فَقَالَ: لاَ، لَوْ خَرَجَتْ كُلُّهَا حَتَّى لاَ يَبْقَى مِنْهَا شَيْءٌ إِذاً لَمَاتَ. قُلْتُ فَكَيْفَ تَخْرُجُ؟ فَقَالَ: أَ مَا تَرَى اَلشَّمْسَ فِي اَلسَّمَاءِ فِي مَوْضِعِهَا وَ ضَوْؤُهَا وَ شُعَاعُهَا فِي اَلْأَرْضِ، فَكَذَلِكَ اَلرُّوحُ أَصْلُهَا فِي اَلْبَدَنِ وَ حَرَكَتُهَا مَمْدُودَةٌ.
به ایشان عرض کردم: «و آیا روح مؤمن به آسمان بالا می‌رود؟» فرمود: «بله.» گفتم: «تا جایی که چیزی در بدنش باقی نمی‌ماند؟» فرمود: «نه، اگر همه آن خارج می‌شد تا چیزی از آن باقی نماند، آنگاه می‌مرد.» گفتم: «پس چگونه خارج می‌شود؟» فرمود: «آیا خورشید را نمی‌بینی که در آسمان در جایگاه خود قرار دارد و نور و شعاعش در زمین است؟ روح نیز این‌گونه است؛ اصلش در بدن است (منظور روح بخاری) و حرکتش کشیده شده (در آسمان‌ها) است.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۶. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۱۵۸
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254319
شناسه حدیث: ۲۵۴۳۱۹
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین (علیه السلام)
---
مجالس الصدوق، عن ابيه عن سعد بن عبد الله عن محمد بن الحسين بن ابي الخطاب عن عيسى بن عبد الله عن ابيه عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) عن ابيه عن جده عن علي (عليه السلام) قال:
🔻 سَأَلْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) عَنِ اَلرَّجُلِ يَنَامُ فَيَرَى اَلرُّؤْيَا فَرُبَّمَا كَانَتْ حَقّاً وَ رُبَّمَا كَانَتْ بَاطِلاً؟
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره مردی پرسیدم که می‌خوابد و خوابی می‌بیند که گاهی حق است و گاهی باطل؟»

🔻 فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): يَا عَلِيُّ، مَا مِنْ عَبْدٍ يَنَامُ إِلاَّ عُرِجَ بِرُوحِهِ إِلَى رَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَمَا رَأَى عِنْدَ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَهُوَ حَقٌّ، ثُمَّ إِذَا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْعَزِيزُ اَلْجَبَّارُ بِرَدِّ رُوحِهِ إِلَى جَسَدِهِ فَصَارَتِ اَلرُّوحُ بَيْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ فَمَا رَأَتْهُ فَهُوَ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «ای علی، هیچ بنده‌ای نمی‌خوابد مگر اینکه روحش به سوی پروردگار عالمیان عروج می‌کند. پس آنچه را در نزد پروردگار عالمیان ببیند، آن حق است. سپس هرگاه خداوند عزیز جبار به بازگرداندن روحش به بدنش امر کند، و روح بین آسمان و زمین قرار گیرد، آنچه را ببیند، خواب‌های آشفته است.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۷. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۶۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254243
شناسه حدیث: ۲۵۴۲۴۳
قائل: ابن عباس
---
و عن ابن عباس: في الاية «اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ» (الزمر: ۴۲) قال:

🔻 سَبَبٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ بَيْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ فَأَرْوَاحُ اَلْمَوْتَى وَ أَرْوَاحُ اَلْأَحْيَاءِ تَأْوِي إِلَى ذَلِكَ اَلسَّبَبِ، فَتَعَلَّقُ اَلنَّفْسُ اَلْمَيِّتَةُ بِالنَّفْسِ اَلْحَيَّةِ فَإِذَا أُذِنَ لِهَذِهِ اَلْحَيَّةِ بِالاِنْصِرَافِ إِلَى جَسَدِهَا تَسْتَكْمِلُ رِزْقَهَا أُمْسِكَتِ اَلنَّفْسُ اَلْمَيِّتَةُ وَ أُرْسِلَتِ اَلْأُخْرَى.
ابن عباس در مورد آیه «خداوند جان‌ها را می‌گیرد» (الزمر: ۴۲) گفت: «سبب و پیوندی است کشیده شده بین مشرق و مغرب، بین آسمان و زمین. پس ارواح مردگان و ارواح زندگان به آن سبب و پیوندگاه پناه می‌برند. پس در آن سبب، نفس مرده به نفس زنده متصل می‌شود. پس هرگاه به این نفس زنده اجازه بازگشت به بدنش داده شود تا رزقش را کامل کند، نفس مرده نگه داشته می‌شود و دیگری فرستاده می‌شود.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۸. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۲۹۲
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254446
شناسه حدیث: ۲۵۴۴۴۶
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
الخصال،... عن سعيد بن محمد عن درست عن ابي الاصبغ عن ابي عبد الله (عليه السلام) قال:

🔻 بُنِيَ اَلْجَسَدُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ: اَلرُّوحِ وَ اَلْعَقْلِ وَ اَلدَّمِ وَ اَلنَّفْسِ، فَإِذَا خَرَجَ اَلرُّوحُ تَبِعَهُ اَلْعَقْلُ، فَإِذَا رَأَى اَلرُّوحُ شَيْئاً حَفِظَهُ عَلَيْهِ اَلْعَقْلُ وَ بَقِيَ اَلدَّمُ وَ اَلنَّفْسُ.
در خصال از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «بدن بر چهار چیز بنا شده است: روح، عقل، خون و نفس. پس هرگاه روح خارج شود، عقل به دنبال آن می‌رود. پس هرگاه روح چیزی را دید، عقل آن را بر او حفظ می‌کند و (در هنگام خروج روح و عقل)، خون و نفس در بدن باقی می‌مانند.»

🔸
جامع الاحادیث

۲۹. فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۴۴
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/348549
شناسه حدیث: ۳۴۸۵۴۹
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
سئل الصادق (عليه السلام):

🔻 عَنِ اَلرَّجُلِ يُوَاقِعُ أَهْلَهُ أَ يَنَامُ عَلَى ذَلِكَ؟ قَالَ قَالَ «اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنٰامِهٰا» (الزمر: ۴۲)، فَلاَ يَدْرِي مَا يَطْرُقُهُ مِنَ اَلْبَلِيَّةِ، إِذَا فَرَغَ فَلْيَغْتَسِلْ.
از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد: «آیا مرد می‌تواند پس از هم‌بستری با همسرش، بدون غسل بخوابد؟» فرمود: «خداوند می‌فرماید: «خداوند جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد، و آن را که نمرده است در خوابش» (الزمر: ۴۲). پس [انسان] نمی‌داند چه بلایی (در هنگام خواب) بر او وارد می‌شود. [پس] هرگاه از [هم‌بستری] فارغ شد، باید غسل کند.»

🔸
جامع الاحادیث

۳۰. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۵۸، ص ۵۴
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254237
شناسه حدیث: ۲۵۴۲۳۷
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
الكافي، عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن عمرو بن ابي المقدام عن ابي عبد الله عن ابيه (عليهما السلام) قال:
🔻 وَ اَللَّهِ مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ شِيعَتِنَا يَنَامُ إِلاَّ أَصْعَدَ اَللَّهُ رُوحَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَيُبَارِكُ عَلَيْهَا فَإِنْ كَانَ قَدْ أَتَى عَلَيْهَا أَجَلُهَا جَعَلَهَا فِي كُنُوزِ رَحْمَتِهِ وَ فِي رِيَاضِ جَنَّتِهِ وَ فِي ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ إِنْ كَانَ أَجَلُهَا مُتَأَخِّراً بَعَثَ بِهَا مَعَ أَمَنَتِهِ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ لِيَرُدَّهَا إِلَى اَلْجَسَدِ اَلَّذِي خَرَجَتْ مِنْهُ لِتَسْكُنَ فِيهِ.
در کافی از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «به خدا قسم، هیچ بنده‌ای از شیعیان ما نمی‌خوابد مگر اینکه خداوند روحش را به آسمان بالا می‌برد، پس بر آن برکت می‌دهد. پس اگر اجلش فرارسیده باشد، آن روح مؤمن را در گنجینه‌های رحمتش و در باغ‌های بهشتش و در سایه عرش خود قرار می‌دهد. و اگر اجلش به تأخیر افتاده باشد، آن را با فرشتگان امانت‌دار خود بازمی‌فرستد تا آن را به بدنی که از آن خارج شده بود بازگردانند تا در آن آرام گیرد.»

🔸
جامع الاحادیث

۳۱. بحار الأنوار ، ج ۵۸، ص ۴۳
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/254212
شناسه حدیث: ۲۵۴۲۱۲
قائل: امام کاظم (علیه السلام)
---
روي عن ابي الحسن (عليه السلام) يقول:

🔻 إِنَّ اَلْمَرْءَ إِذَا نَامَ فَإِنَّ رُوحَ اَلْحَيَوَانِ بَاقِيَةٌ فِي اَلْبَدَنِ وَ اَلَّذِي يَخْرُجُ مِنْهُ رُوحُ اَلْعَقْلِ،
🔻 فَقَالَ عَبْدُ اَلْغَفَّارِ اَلْأَسْلَمِيُّ يَقُولُ اَللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) : «اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنٰامِهٰا فَيُمْسِكُ اَلَّتِي قَضىٰ عَلَيْهَا اَلْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ اَلْأُخْرىٰ إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى» (الزمر: ۴۲). أَ فَلَيْسَ تُرَى اَلْأَرْوَاحُ كُلُّهَا تَصِيرُ إِلَيْهِ عِنْدَ مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ مَا يَشَاءُ وَ يُرْسِلُ مَا يَشَاءُ؟

🔻 فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ (عليه السلام) إِنَّمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ أَرْوَاحُ اَلْعُقُولِ فَأَمَّا أَرْوَاحُ اَلْحَيَاةِ فَإِنَّهَا فِي اَلْأَبْدَانِ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ بِالْمَوْتِ، وَ لَكِنَّهُ إِذَا قَضَى عَلَى نَفْسٍ اَلْمَوْتَ قَبَضَ اَلرُّوحَ اَلَّذِي فِيهِ اَلْعَقْلُ، وَ لَوْ كَانَتْ رُوحُ اَلْحَيَاةِ خَارِجَةً لَكَانَ بَدَناً مُلْقًى لاَ يَتَحَرَّكُ.
🔻 وَ لَقَدْ ضَرَبَ اَللَّهُ لِهَذَا مَثَلاً فِي كِتَابِهِ فِي أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ حَيْثُ قَالَ: «وَ نُقَلِّبُهُمْ ذٰاتَ اَلْيَمِينِ وَ ذٰاتَ اَلشِّمٰالِ» (الكهف: ۱۸) أَ فَلاَ تَرَى أَنَّ أَرْوَاحَهُمْ فِيهِمْ بِالْحَرَكَاتِ.


از امام موسی کاظم (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: «همانا انسان هرگاه بخوابد، روح حیوانی (روح بخاری) در بدن باقی می‌ماند و آنچه از او خارج می‌شود، روحِ عقل است (که حقیقتِ تجرّدی دارد).»

پس عبدالغفار اسلمی گفت: خداوند (عز و جل) می‌فرماید: «خداوند جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد، و آن را که نمرده است در خوابش؛ پس آن را که مرگ بر او مقرر شده نگه می‌دارد، و دیگری را تا سرآمدی معین بازمی‌فرستد» (الزمر: ۴۲). آیا این‌گونه نیست که همه ارواح هنگام خواب به سوی او می‌روند، پس آنچه را بخواهد نگه می‌دارد و آنچه را بخواهد می‌فرستد؟

پس ابوالحسن امام کاظم (علیه السلام) به او فرمود: «تنها ارواح عقول به سوی او می‌روند، اما ارواح حیات (همان روح بخاری و حیوانی) در بدن‌ها باقی می‌مانند و جز با مرگ خارج نمی‌شوند. ولی هرگاه خداوند مرگ را بر نفسی مقرر کند، روحی را که [رتبه‌ی وجودیِ] عقل در آن است (همراه روح حیوانی) قبض می‌کند، ولی اگر [در هنگام خواب] روح حیات هم خارج می‌شد، بدن، بی‌حرکت، رها شده بود (در حالی که بدن در خواب حرکت دارد، پس روح حیوانی در آن حضور دارد).

و به تحقیق خداوند برای این، مَثَلی در کتاب خود در مورد [خواب] اصحاب کهف زده است، آنجا که فرمود: «و ما آنان را به سمت راست و چپ می‌گردانیم» (الكهف: ۱۸). آیا نمی‌بینی که ارواحشان (یعنی روح بخاری و حیوانی) با حرکاتشان در بدن‌شان حاضر هست (که موجب حرکت در بدن می‌شود) ؟»

🔸
جامع الاحادیث

۳۲. الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۶۵۰
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/314573
شناسه حدیث: ۳۱۴۵۷۳
قائل: امام کاظم (علیه السلام)
---
و منها: ما روي عن الرافعي قال:

🔻 كَانَ لِي اِبْنُ عَمٍّ يُقَالُ لَهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ وَ كَانَ زَاهِداً مِنْ أَعْبَدِ أَهْلِ زَمَانِهِ يَتَّقِيهِ اَلسُّلْطَانُ لِجِدِّهِ فِي اَلدِّينِ وَ اِجْتِهَادِهِ وَ رُبَّمَا اِسْتَقْبَلَ اَلسُّلْطَانَ فِي اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيِ عَنِ اَلْمُنْكَرِ بِمَا يُغْضِبُهُ وَ كَانَ يَحْتَمِلُ لِصَلاَحِهِ.
از رافعی نقل است که گفت: پسرعمویی داشتم به نام حسن بن عبدالله که زاهد و از عابدترین مردم زمان خود بود. سلطان به خاطر جدیتش در دین و کوشش‌هایش از او پرهیز می‌کرد.
و گاهی او سلطان را در امر به معروف و نهی از منکر با سخنانی که سلطان را به خشم می‌آورد، مخاطب قرار می‌داد و سلطان به خاطر صلاحش تحمل می‌کرد.

🔻 فَدَخَلَ يَوْماً اَلْمَسْجِدَ وَ فِيهِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (عليهما السلام) فَأَتَاهُ فَقَالَ (عليه السلام) يَا أَبَا عَلِيٍّ مَا أَحَبَّ إِلَيَّ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ إِلاَّ أَنَّهُ لَيْسَتْ لَكَ مَعْرِفَةٌ فَاطْلُبِ اَلْمَعْرِفَةَ.
روزی وارد مسجد شد، و موسی بن جعفر (علیهما السلام) در آنجا بودند. پس نزد ایشان آمد. امام (علیه السلام) فرمود: «ای ابا علی، چقدر آنچه بر آن هستی برای من دوست‌داشتنی است! جز اینکه تو معرفت نداری، پس معرفت را طلب کن.»

🔻 قَالَ وَ مَا اَلْمَعْرِفَةُ؟ قَالَ اِذْهَبْ وَ تَفَقَّهْ. قَالَ عَمَّنْ؟ قَالَ عَنْ فُقَهَاءِ اَلْمَدِينَةِ.
[حسن بن عبدالله] گفت: «معرفت چیست؟» فرمود: «برو و تفقه کن و فقه بیاموز.» گفت: «از چه کسی؟» فرمود: «از فقهای مدینه.»

🔻 فَذَهَبَ وَ كَتَبَ اَلْحَدِيثَ ثُمَّ جَاءَهُ وَ قَرَأَهُ عَلَيْهِ. قَالَ اِذْهَبْ وَ تَفَقَّهْ وَ اُطْلُبِ اَلْعِلْمَ، فَذَهَبَ وَ كَتَبَ اَلْخِلاَفَ.
پس رفت و [از مجالس فقهای در مدینه] حدیث نوشت. سپس نزد ایشان آمد و آن را برای ایشان خواند. [امام] فرمود: «برو و تفقه کن و فقه بیاموز و علم را طلب کن.» پس رفت و خلاف (یعنی مسائل اختلافی) را نوشت.

🔻 فَجَاءَهُ فَعَرَضَ عَلَيْهِ فَأَسْقَطَهُ كُلَّهُ. وَ قَالَ اِذْهَبْ وَ اُطْلُبِ اَلْمَعْرِفَةَ. وَ كَانَ اَلرَّجُلُ مَعْنِيّاً بِدِينِهِ فَلَمْ يَزَلْ يَتَرَصَّدُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عليه السلام) حَتَّى خَرَجَ إِلَى ضَيْعَةٍ لَهُ فَلَقِيَهُ فِي اَلطَّرِيقِ.
پس نزد ایشان آمد و آن را بر ایشان عرضه کرد، و ایشان همه آن را [با دلایل علمی] رد و ساقط کردند. و فرمودند: «برو و معرفت را طلب کن.» و آن مرد به دین خود اهمیت می‌داد، پس پیوسته به‌دنبال امام (ع) بود تا اینکه روزی وقتی امام (ع) به مزرعه‌شان می‌رفتند، در راه امام را ملاقات کرد.

🔻فَقَالَ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، إِنِّي أَحْتَجُّ عَلَيْكَ بَيْنَ يَدَيِ اَللَّهِ فَدُلَّنِي عَلَى مَا يَجِبُ عَلَيَّ مَعْرِفَتُهُ.
پس به ایشان گفت: «ای پسر رسول خدا، من در پیشگاه خدا بر تو احتجاج می‌کنم، پس مرا به آنچه معرفتش بر من واجب است، راهنمایی کن.»

🔻فَأَخْبَرَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ بِأَمْرِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) وَ حَقِّهِ وَ مَا يَجِبُ لَهُ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ أَمْرِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليهم السلام) ثُمَّ سَكَتَ.
پس امام کاظم (علیه السلام) او را از امر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حق او و آنچه برای او پس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) واجب است، و امر حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد (علیهم السلام) باخبر کرده، سپس سکوت کردند.

🔻فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنِ اَلْإِمَامُ اَلْيَوْمَ؟ قَالَ إِنْ أَخْبَرْتُكَ تَقْبَلُ؟ قَالَ نَعَمْ. قَالَ أَنَا. قَالَ فَشَيْءٌ أَسْتَدِلُّ بِهِ قَالَ اِذْهَبْ إِلَى تِلْكَ اَلشَّجَرَةِ وَ أَشَارَ إِلَى شَجَرَةٍ هُنَاكَ وَ قُلْ لَهَا يَقُولُ لَكِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ أَقْبِلِي.
[حسن بن عبدالله] گفت: «فدایت شوم، امروز امام کیست؟» فرمود: «اگر به تو خبر دهم، می‌پذیری؟» گفت: «بله.» فرمود: «منم.» گفت: «پس دلیلی برایم بیاورید که با آن استدلال کنم» فرمود: «بسوی آن درخت برو» -و به درختی در آنجا اشاره کرد- «و به آن بگو: موسی بن جعفر به تو می‌گوید بیا»

🔻قَالَ فَرَأَيْتُهَا تَخُدُّ اَلْأَرْضَ خَدّاً حَتَّى وَقَفَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ أَشَارَ إِلَيْهَا فَرَجَعَتْ.
[رافعی] گفت: پس دیدم که آن درخت زمین را می‌شکافت تا اینکه در برابر ایشان ایستاد. سپس به آن اشاره کرد، و آن بازگشت.

🔻فَأَقَرَّ بِهِ ثُمَّ لَزِمَ اَلصَّمْتَ وَ اَلْعِبَادَةَ،
وَ كَانَ مِنْ قَبْلُ يَرَى اَلرُّؤْيَا اَلصَّالِحَةَ اَلْحَسَنَةَ وَ تُرَى لَهُ ثُمَّ اِنْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلرُّؤْيَا،
فَرَأَى أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) فِي اَلنَّوْمِ فَشَكَا إِلَيْهِ اِنْقِطَاعَ اَلرُّؤْيَا
فَقَالَ لَهُ: لاَ تَغْتَمَّ فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا رَسَخَ فِي اَلْإِيمَانِ رُفِعَتْ عَنْهُ اَلرُّؤْيَا.

پس [حسن بن عبدالله] به امامتِ حضرت اقرار کرد، سپس به سکوت و عبادت روی آورد. پیش از این، خواب‌های نیکو و خوبی می‌دید و دیگران هم برایش می‌دیدند، اما بعد از این رؤیا از او قطع شد.
پس امام صادق (علیه السلام) را در خواب دید و از قطع شدن رؤیا به ایشان شکایت کرد.
پس امام (ع) به او فرمود: «غمگین مباش، زیرا مؤمن هرگاه در ایمان راسخ شود، رؤیابینی (که نیاز به تعبیر رؤیا دارد) از او برداشته می‌شود»

🔸
جامع الاحادیث

۳۳. بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۱۵۴
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/268558
شناسه حدیث: ۲۶۸۵۵۸
قائل: پيامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
---
🔻 وَ قَالَ (صلى الله عليه و آله): لاَ يَحْزَنُ أَحَدُكُمْ أَنْ تُرْفَعَ عَنْهُ اَلرُّؤْيَا فَإِنَّهُ إِذَا رَسَخَ فِي اَلْعِلْمِ رُفِعَتْ عَنْهُ اَلرُّؤْيَا.
و پیامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هیچ یک از شما از اینکه رؤیا از او برداشته شود، غمگین نشود؛ زیرا هرگاه در علم راسخ شود، رؤیا از او برداشته می‌شود.»

(یعنی با رسوخ در علم حقیقی، باب علوم و معانی باطنی برایش باز می‌شود، و حقایق برایش مکشوف و مشهود است، کاملا شفاف و واضح، مثل بیداری، نه اینکه معانی در پشت صورت‌های رؤیاها پنهان باشند).
🔸
جامع الاحادیث

۳۴. الکافي، ج ۸، ص ۹۰
https://hadith.inoor.ir/hadith/118755
شناسه حدیث: ۱۱۸۷۵۵
عنوان باب: الجزء الثامن كتاب الروضة حديث الاحلام و الحجة على اهل ذلك الزمان
قائل: امام کاظم (علیه السلام)
---
🔸رؤيا و ایجاد خواب دیدن (در نشئه مثالی)، نشانه‌ای از سوی خدا برای درک حقایق معاد

بعض اصحابنا عن علي بن العباس عن الحسن بن عبد الرحمن عن ابي الحسن (عليه السلام) قال:

🔻إِنَّ اَلْأَحْلاَمَ لَمْ تَكُنْ فِيمَا مَضَى فِي أَوَّلِ اَلْخَلْقِ وَ إِنَّمَا حَدَثَتْ.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: «همانا خواب‌ها در گذشته، در آغاز خلقت وجود نداشت، بلکه بعدها پدید آمد»

🔻فَقُلْتُ وَ مَا اَلْعِلَّةُ فِي ذَلِكَ؟ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ بَعَثَ رَسُولاً إِلَى أَهْلِ زَمَانِهِ فَدَعَاهُمْ إِلَى عِبَادَةِ اَللَّهِ وَ طَاعَتِهِ، فَقَالُوا إِنْ فَعَلْنَا ذَلِكَ فَمَا لَنَا؟ فَوَ اَللَّهِ مَا أَنْتَ بِأَكْثَرِنَا مَالاً وَ لاَ بِأَعَزِّنَا عَشِيرَةً.
پس گفتم: «و علت آن چیست؟» فرمود: «همانا خداوند عز و جل، پیامبری را به سوی مردم زمانش فرستاد و آنان را به عبادت و اطاعت خدا دعوت کرد، پس گفتند: «اگر چنین کنیم، چه چیزی برای ماست؟ به خدا قسم تو نه مال بیشتری از ما داری و نه عشیره‌ای عزیزتر» »

🔻فَقَالَ إِنْ أَطَعْتُمُونِي أَدْخَلَكُمُ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ وَ إِنْ عَصَيْتُمُونِي أَدْخَلَكُمُ اَللَّهُ اَلنَّارَ. فَقَالُوا وَ مَا اَلْجَنَّةُ وَ اَلنَّارُ؟ فَوَصَفَ لَهُمْ ذَلِكَ.
«پس [پیامبر] فرمود: «اگر مرا اطاعت کنید، خداوند شما را وارد بهشت می‌کند، و اگر مرا نافرمانی کنید، خداوند شما را وارد آتش می‌کند.» پس گفتند: «بهشت و آتش چیست؟» پس [پیامبر] آن را برایشان وصف کرد.»

🔻فَقَالُوا مَتَى نَصِيرُ إِلَى ذَلِكَ؟ فَقَالَ إِذَا مِتُّمْ. فَقَالُوا لَقَدْ رَأَيْنَا أَمْوَاتَنَا صَارُوا عِظَاماً وَ رُفَاتاً فَازْدَادُوا لَهُ تَكْذِيباً وَ بِهِ اِسْتِخْفَافاً.
«پس گفتند: «چه زمانی به آن می‌رسیم؟» فرمود: «هنگامی که بمیرید.» پس گفتند: «به تحقیق ما مردگانمان را دیده‌ایم که استخوان و خاکستر شده‌اند.» پس بیشتر به تکذیب او و سبک شمردن او پرداختند.»

🔻فَأَحْدَثَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمُ اَلْأَحْلاَمَ فَأَتَوْهُ. فَأَخْبَرُوهُ بِمَا رَأَوْا وَ مَا أَنْكَرُوا مِنْ ذَلِكَ.
«پس خداوند عز و جل در میان آنان خواب دیدن را پدید آورد. پس نزد او آمدند. و او را از آنچه دیده بودند و از این رؤیابینی که برایشان ناشناخته بود، باخبر کردند»

🔻فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ يَحْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِهَذَا هَكَذَا تَكُونُ أَرْوَاحُكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَ إِنْ بُلِيَتْ أَبْدَانُكُمْ تَصِيرُ اَلْأَرْوَاحُ إِلَى عِقَابٍ حَتَّى تُبْعَثَ اَلْأَبْدَانُ.
پس [پیامبر] فرمود: «همانا خداوند عز و جل خواست با این بر شما حجت بیاورد. ارواح شما هنگامی که بمیرید این‌گونه (زنده بدون بدن) خواهند بود، و اگر بدن‌هایتان پوسید، ارواح به سوی [بهشت یا جهنم] می‌روند تا زمانی که بدن‌ها مبعوث شوند»

🔸 🔸 🔸

🔸مهمترین نکات این مجموعه حدیث:

🔻انواع رؤیا و منشأ آن‌ها: احادیث، رؤیا را به سه دسته اصلی تقسیم می‌کنند:

رؤیای صادقه/صالح (حق): از جانب خداوند است، بشارت‌دهنده است و تأویل دارد (حدیث ۱، ۵، ۶، ۹، ۱۱، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶). این رؤیاها غالباً در یک سوم پایانی شب و نزدیک سحر که زمان نزول فرشتگان است، دیده می‌شوند (حدیث ۱۹). رؤیای صادقه نشانه‌ای از کلام خداوند با بنده است («هُوَ كَلاَمٌ يُكَلِّمُ بِهِ رَبُّكَ عَبْدَهُ فِي اَلْمَنَامِ»، حدیث ۵).

رؤیای شیطانی (مُحزِن): از جانب شیطان است و هدف آن غمگین کردن انسان است (حدیث ۱، ۹، ۱۱، ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۲۱). این نوع خواب‌ها تأویلی ندارند و باید از آن‌ها به خدا پناه برد و برای کسی بازگو نشوند.

رؤیای آشفته (اضغاث احلام): نتیجه افکار و دغدغه‌های روزانه انسان است (حدیث ۹، ۱۶) یا آنچه روح در فضای بین آسمان و زمین (قلمرو شیاطین) می‌بیند و فاقد تأویل است (حدیث ۱۶، ۲۱، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶).
🔻 آداب برخورد با رؤیاها:
خواب خوب: فقط به دوستان و افراد مورد اعتماد و بدون حسد بازگو شود (حدیث ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴). باید خدا را بر آن سپاس گفت (حدیث ۱۱).
خواب بد: نباید برای هیچ کس بازگو شود (حدیث ۱، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۶). باید سه بار به سمت چپ فوت یا تف شود (حدیث ۱، ۱۰، ۱۶، ۱۷)، و از شر شیطان و آن خواب بد به خدا پناه برده شود (حدیث ۱۰، ۱۱، ۱۷) و بعد از خواب، نمازی خوانده شود (حدیث ۹، ۱۶). این اعمال، ضرر آن خواب بد را از بین می‌برند (حدیث ۱۰، ۱۱، ۱۸).

🔻دعاها و اذکار بعد از خواب بد: علاوه بر توصیه به خواندن نماز بعد از خواب بد (حدیث ۹، ۱۶)، توصیه به دعاهایی برای بعد از خواب بد دیدن ذکر شده‌ (و نیز، خواندن سوره حمد و چهارقل)، که با آنها به خدا پناه ببریم از شرور شیاطین و القائات‌شان در خواب (حدیث ١۷ و ١۸):

«أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلاَئِكَةُ اَللَّهِ اَلْمُقَرَّبُونَ، وَ أَنْبِيَاؤُهُ اَلْمُرْسَلُونَ، وَ عِبَادُهُ اَلصَّالِحُونَ، مِنْ شَرِّ مَا رَأَيْتُ مِنْ رُؤْيَايَ»
(حدیث ١۸)

«أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلاَئِكَةُ اَللَّهِ اَلْمُقَرَّبُونَ، وَ أَنْبِيَاءُ اَللَّهِ اَلْمُرْسَلُونَ، وَ عِبَادُ اَللَّهِ اَلصَّالِحُونَ، وَ اَلْأَئِمَّةُ اَلرَّاشِدُونَ اَلْمَهْدِيُّونَ، مِنْ شَرِّ مَا رَأَيْتُ وَ مِنْ شَرِّ رُؤْيَايَ أَنْ تَضُرَّنِي وَ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ»
(حدیث ١۷)

🔻 حقیقت روح در خواب: احادیث به وضوح بیان می‌کنند که در هنگام خواب، روح (یا نفس) به طور کامل از بدن خارج نمی‌شود، بلکه نوعی حرکت و صعود به آسمان (ملکوت) دارد (حدیث ۲۱، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۳۰، ۳۱)، در حالی که پیوندی مانند شعاع خورشید بین روح و بدن باقی می‌ماند (حدیث ۲۱، ۲۲، ۲۵). این صعود روح به آسمان دنیا و ملکوت، منشأ رؤیاهای صادقه است، در حالی که رؤیاهای آشفته و شیطانی در فضای بین آسمان و زمین (قلمرو شیاطین) رخ می‌دهند (حدیث ۲۱، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶).

امام کاظم (علیه السلام) در حدیث ۳۱ توضیح می‌دهند که در خواب، «روح عقل» خارج می‌شود در حالی که «روح حیوانی» در بدن می‌ماند و این تفاوت را با مثال اصحاب کهف روشن می‌سازند.

🔻 رابطه رؤیا با نبوت و ایمان: رؤیای صادقه، جزئی از نبوت محسوب می‌شود (یک جزء از ۴۶ جزء در حدیث ۱ و ۱۶؛ یک جزء از ۷۰ جزء در حدیث ۲ و ۳). همچنین، در آخرالزمان، رؤیای مؤمنان راستگوتر خواهد بود (حدیث ۹، ۱۶). این نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه رؤیاهای صادقه به عنوان راهی برای دریافت بشارت و هدایت الهی است. این بشارت‌ها در دنیا شامل رؤیاهای صالحه و در آخرت شامل بهشت و بشارت فرشتگان هنگام مرگ و قیامت است (حدیث ۶، ۸).

🔻 تأثیر حالت فرد بر رؤیا و رفع رؤیا: خواب دیدن در حالت جنابت، یا بدون طهارت، یا بدون ذکر حقیقی خداوند، می‌تواند باعث پراکندگی رؤیا و تأخیر در تحقق آن شود (حدیث ۱۹). همچنین، توصیه به غسل پس از هم‌بستری پیش از خواب، به دلیل احتمال مرگ در خواب و عدم آگاهی از بلاهاست (حدیث ۲۹). در برخی احادیث (۳۲، ۳۳) اشاره شده که مؤمن هرگاه در ایمان و علم راسخ شود، رؤیا از او برداشته می‌شود.

🔻 اخلاق در تعبیر و نقل خواب: روایات بر لزوم پرهیز از حسد و بغی در کسی که خواب برایش بازگو می‌شود، تأکید دارند (حدیث ۱۳). همچنین، نباید خواب را برای کسی که «عقل» ندارد بازگو کرد (حدیث ۱۴).

🔻 ساختار بدن و روح: بدن بر چهار چیز بنا شده است: روح، عقل، خون و نَفْس. در هنگام خواب، روح خارج می‌شود و عقل به دنبال آن می‌رود (حدیث ٢۸، و در حدیث ٣١ می‌فرماید «روحِ عقل» خارج می‌شود)، و عقل آنچه که روح می‌بیند را حفظ می‌کند، در حالی که خون و نفس در بدن باقی می‌مانند (حدیث ۲۸).

🔻 حکمت پیدایش خواب (رؤیا) در خلقت: احادیث (حدیث ۳۴) بیان می‌کنند که خواب‌ها در آغاز خلقت وجود نداشتند و بعدها پدید آمدند. علت آن، احتجاج خداوند بر مردم زمان پیامبران بود که معاد و بهشت و جهنم را باور نداشتند. خواب‌ها به آنان نشان داد که ارواحشان پس از مرگ، حتی اگر بدن‌ها بپوسند، به حیات خود ادامه می‌دهند و به سمت پاداش یا عقاب می‌روند. این نشان می‌دهد که رؤیا وسیله و نشانه‌ای الهی برای اثبات حقایق غیبی و معاد است.

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
2025/10/01 21:39:37
Back to Top
HTML Embed Code: