میهندوستی تنوعگرا و محیطزیستی
امروز در نشست « وطن و جنگ» همراه با حسین شیخرضایی، سالار کاشانی و جبار رحمانی مهمان انجمن جامعهشناسی بودیم در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دبیری سمیه توحیدلو.
دربارهی« پدیدار ایران در ذهن ایرانیان» حرف زدم.
در آغاز گفتم که سخن گفتن دربارهی ایران موضوعی میانرشتهای است که از علومی مانند تاریخ، ادبیات، ژنتیک، علوم سیاسی، جامعهشناسی بویژه جامعهشناسی تاریخی و جامعهشناسی حافظهی جمعی باید استفاده کرد.
سپس توضیح دادم که شعر را میتوان بازتاب دهندهی ذهن ایرانیان دانست و تلاش کردهام در متون ادبی و بویژه شعر مفهوم ایران را دنبال کنم و تحولات معنایی آن را مرور کنم.
گفتم که نخستین بار در متون مکتوب اوستایی نام ایران در معنای دینی و قومی و سپس جغرافیایی به کار رفته است. در متون دوره ساسانی ایران معنای واحد جغرافیای سیاسی با مرزهای مشخص به خود گرفته است و تا امروز هیچ قرنی را نمیتوان پیدا کرد که شاعرانی نام ایران را در شعرشان نیاورده باشند و ایران در معنای یک کشور، مفهومی است که صدها سال استمرار داشته و حتی وقتی ایران در اشغال بیگانگان بود، ایده و رویای ایران از بین نمیرفته و در شعرهای شاعران حفظ میشد.
از قرن هفتم تا دهم بسامد کلمه ایران در شعرها کاهش دارد، اما دلیلش پاک شدن نام ایران از حافظه جمعی نیست، بلکه در تحول شعری است. سبک برونگرا و طبیعتستا و صریح و روشن خراسانی جای خود را به شعر عرفانی میدهد که فارغ از جهان مادی است.
با این حال شعر شاعران بزرگ عرفانی مثل حافظ اگرچه خالی از نام ایران است، سرشار از ارجاع به قصهها و اسطورههای ایرانی است. ارجاع اشارهوار به این اسطورهها نشان میدهد که مخاطب از سیاوش و جمشید و جام جم و … شناخت کافی و کامل دارد.
درباره اهمیت شاهنامه در استمرار نام ایران حرف زدم و گفتم که اگر قائل به نظریه ایرانی ملت باشیم، فردوسی در شاهنامه آن را صورتبندی کرده است. با همه اهمیتی که فردوسی در احیای زبان فارسی امروزی دارد و با همهی اهمیتی که زبان فارسی دارد، او هیچ گاه از زبان فارسی به عنوان عنصر هویت ایرانیان استفاده نکرده است و به رغم این «ترک و ترکان» جای تورانیان نشسته است، اما به جای ایرانیان زبان با دینشان ننشسته است و چند بار وقتی از لشکر ایران اسم برده نام اقوام مختلف آمده است.
سپس به داستان شگفت زال اشاره کردم که مروج دگرپذیری است و حاصل ازدواج او به رودابه- که در شاهنامه تازی و از تخمهی اهریمن و ضحاک شمرده میشود، رستم است. یعنی بزرگترین قهرمان و پهلوان ما دو رگه است و یک رگش تازی است و یکی بهترین پادشاهان شاهنامه دو رگه و یک رگش ترک است.
پس از شاهنامه در همهی قرنها حتی وقتی ایران در اشغال بود، مفهوم ایران در معنای یک کشور در شعر استمرار پیدا کرده است. منظومههایی به تقلید از شاهنامه سروده شده و از قرن هفتم بارها و بارها شاهنامه در دربارها- که گاه بیگانه بودند- نگارگری شده است از جمله در دوره ایلخانان مغول که به تشویق شاعران و نویسندگان به پشتیبانان ایران یکپارچه تبدیل شدند، رویایی که در دوره نادر شاه افشار و پس از آن در دوره صفوی تحقق یافت.
به گروههایی که معتقدند ملت ایران در دوره پهلوی ساخته شده است، داشتم و گفتم این بحثها تحت تاثیر اروپامداری است و در ایران و برخی دیگر از کشورها که دارای ملتهای قدیم هستند، الزاما تجربه اروپا و ملتسازی اجباری تکرار نشده است.
به خطر ناسیونالیسم دینی داشتم و به فاجعهای که اسرائیل به عنوان تنها ناسیونالیسم دینی آفریده است، اشارهای گذرا داشتم.
در پایان گفتم که برخی گروههای سیاسی فکر میکنند، اگر فلان گروه را به دریا بریزند، ایرانیان سعادتمند میشوند. برخی میخواهند، چپها، برهی سلطنتطلبها و برخی مذهبیها را به دریا بریزند. هیچ گروهی را نمیتوان به دریا ریخت.
در ایران نه دین به تنهایی، نه زبان به تنهایی نمیتوانند مبنای هویت ملی باشند. شاید بتوانیم روی جغرافیا به عنوان مبنایی حداقلی توافق کنیم.
اضافه کردم که وقتی از جغرافیا حرف میزنم، با همه محتویات آن است، ساکنان، تاریخ، فرهنگ، خاطرههای جمعی و ….
و تاکید کردم که بقای ما انسانها در چارچوب ملی مستلزم بقای طبیعت است. بنابراین نیاز ما یک جور میهندوستی محیط زیستی و از نظر انسانی تنوعگراست.
خانم توحیدلو هم خلاصهای از سخنرانی من و دیگر دوستان ارائه کردهاند:
https://www.tg-me.com/smtohidloo/509
امروز در نشست « وطن و جنگ» همراه با حسین شیخرضایی، سالار کاشانی و جبار رحمانی مهمان انجمن جامعهشناسی بودیم در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دبیری سمیه توحیدلو.
دربارهی« پدیدار ایران در ذهن ایرانیان» حرف زدم.
در آغاز گفتم که سخن گفتن دربارهی ایران موضوعی میانرشتهای است که از علومی مانند تاریخ، ادبیات، ژنتیک، علوم سیاسی، جامعهشناسی بویژه جامعهشناسی تاریخی و جامعهشناسی حافظهی جمعی باید استفاده کرد.
سپس توضیح دادم که شعر را میتوان بازتاب دهندهی ذهن ایرانیان دانست و تلاش کردهام در متون ادبی و بویژه شعر مفهوم ایران را دنبال کنم و تحولات معنایی آن را مرور کنم.
گفتم که نخستین بار در متون مکتوب اوستایی نام ایران در معنای دینی و قومی و سپس جغرافیایی به کار رفته است. در متون دوره ساسانی ایران معنای واحد جغرافیای سیاسی با مرزهای مشخص به خود گرفته است و تا امروز هیچ قرنی را نمیتوان پیدا کرد که شاعرانی نام ایران را در شعرشان نیاورده باشند و ایران در معنای یک کشور، مفهومی است که صدها سال استمرار داشته و حتی وقتی ایران در اشغال بیگانگان بود، ایده و رویای ایران از بین نمیرفته و در شعرهای شاعران حفظ میشد.
از قرن هفتم تا دهم بسامد کلمه ایران در شعرها کاهش دارد، اما دلیلش پاک شدن نام ایران از حافظه جمعی نیست، بلکه در تحول شعری است. سبک برونگرا و طبیعتستا و صریح و روشن خراسانی جای خود را به شعر عرفانی میدهد که فارغ از جهان مادی است.
با این حال شعر شاعران بزرگ عرفانی مثل حافظ اگرچه خالی از نام ایران است، سرشار از ارجاع به قصهها و اسطورههای ایرانی است. ارجاع اشارهوار به این اسطورهها نشان میدهد که مخاطب از سیاوش و جمشید و جام جم و … شناخت کافی و کامل دارد.
درباره اهمیت شاهنامه در استمرار نام ایران حرف زدم و گفتم که اگر قائل به نظریه ایرانی ملت باشیم، فردوسی در شاهنامه آن را صورتبندی کرده است. با همه اهمیتی که فردوسی در احیای زبان فارسی امروزی دارد و با همهی اهمیتی که زبان فارسی دارد، او هیچ گاه از زبان فارسی به عنوان عنصر هویت ایرانیان استفاده نکرده است و به رغم این «ترک و ترکان» جای تورانیان نشسته است، اما به جای ایرانیان زبان با دینشان ننشسته است و چند بار وقتی از لشکر ایران اسم برده نام اقوام مختلف آمده است.
سپس به داستان شگفت زال اشاره کردم که مروج دگرپذیری است و حاصل ازدواج او به رودابه- که در شاهنامه تازی و از تخمهی اهریمن و ضحاک شمرده میشود، رستم است. یعنی بزرگترین قهرمان و پهلوان ما دو رگه است و یک رگش تازی است و یکی بهترین پادشاهان شاهنامه دو رگه و یک رگش ترک است.
پس از شاهنامه در همهی قرنها حتی وقتی ایران در اشغال بود، مفهوم ایران در معنای یک کشور در شعر استمرار پیدا کرده است. منظومههایی به تقلید از شاهنامه سروده شده و از قرن هفتم بارها و بارها شاهنامه در دربارها- که گاه بیگانه بودند- نگارگری شده است از جمله در دوره ایلخانان مغول که به تشویق شاعران و نویسندگان به پشتیبانان ایران یکپارچه تبدیل شدند، رویایی که در دوره نادر شاه افشار و پس از آن در دوره صفوی تحقق یافت.
به گروههایی که معتقدند ملت ایران در دوره پهلوی ساخته شده است، داشتم و گفتم این بحثها تحت تاثیر اروپامداری است و در ایران و برخی دیگر از کشورها که دارای ملتهای قدیم هستند، الزاما تجربه اروپا و ملتسازی اجباری تکرار نشده است.
به خطر ناسیونالیسم دینی داشتم و به فاجعهای که اسرائیل به عنوان تنها ناسیونالیسم دینی آفریده است، اشارهای گذرا داشتم.
در پایان گفتم که برخی گروههای سیاسی فکر میکنند، اگر فلان گروه را به دریا بریزند، ایرانیان سعادتمند میشوند. برخی میخواهند، چپها، برهی سلطنتطلبها و برخی مذهبیها را به دریا بریزند. هیچ گروهی را نمیتوان به دریا ریخت.
در ایران نه دین به تنهایی، نه زبان به تنهایی نمیتوانند مبنای هویت ملی باشند. شاید بتوانیم روی جغرافیا به عنوان مبنایی حداقلی توافق کنیم.
اضافه کردم که وقتی از جغرافیا حرف میزنم، با همه محتویات آن است، ساکنان، تاریخ، فرهنگ، خاطرههای جمعی و ….
و تاکید کردم که بقای ما انسانها در چارچوب ملی مستلزم بقای طبیعت است. بنابراین نیاز ما یک جور میهندوستی محیط زیستی و از نظر انسانی تنوعگراست.
خانم توحیدلو هم خلاصهای از سخنرانی من و دیگر دوستان ارائه کردهاند:
https://www.tg-me.com/smtohidloo/509
Telegram
روزنوشتههای سمیه توحیدلو
خلاصهای از سخنرانی آقای علیاصغر سیدآبادی در نشست «وطن و جنگ»
۱۴ مهرماه
🖊گزارشی از سمیه توحیدلو (دبیر نشست)
🔸 سخنرانی علی اصغر سیدآبادی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، در سخنرانی با عنوان «پدیدار ایران در ذهن ایرانیان» با تمرکز بر استمرار مفهوم ایران در…
۱۴ مهرماه
🖊گزارشی از سمیه توحیدلو (دبیر نشست)
🔸 سخنرانی علی اصغر سیدآبادی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، در سخنرانی با عنوان «پدیدار ایران در ذهن ایرانیان» با تمرکز بر استمرار مفهوم ایران در…
👍2❤1
Audio
فایل صوتی سخنرانی علیاصغر سیدآبادی با عنوان « پدیدار ایران در ذهن ایرانیان»
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
📽 ویدئوهای نشست یازدهم را در کانال آپارات انجمن به آدرسهای زیر ملاحظه فرمایید. برای مشاهده ویدئوی هر کدام از حاضرین روی اسم ایشان کلیک فرمایید.
«بازخوانی اجتماعی جنگ ۱۲ روزه»
نشست یازدهم : وطن و جنگ
۱- سخنرانی آقای دکتر حسین شیخرضایی
۲- سخنرانی جناب آقای علی اصغر سیدآبادی
۳- سخنرانی آقای دکتر سالار کاشانی
۴- سخنرانی آقای دکتر جبار رحمانی
۵- گفتگوهای پایانی نشست
دبیر نشست: سمیه توحیدلو
دوشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶ الی ۱۸
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
«بازخوانی اجتماعی جنگ ۱۲ روزه»
نشست یازدهم : وطن و جنگ
۱- سخنرانی آقای دکتر حسین شیخرضایی
۲- سخنرانی جناب آقای علی اصغر سیدآبادی
۳- سخنرانی آقای دکتر سالار کاشانی
۴- سخنرانی آقای دکتر جبار رحمانی
۵- گفتگوهای پایانی نشست
دبیر نشست: سمیه توحیدلو
دوشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶ الی ۱۸
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
آپارات | انجمن جامعه شناسی ایران
این صفحه مربوط به انجمن جامعه شناسی ایران می باشد.
نشانی انجمن: تهران، بزرگراه جلال آل احمد، زیر پل گیشا، دان
نشانی انجمن: تهران، بزرگراه جلال آل احمد، زیر پل گیشا، دان
Forwarded from کتابفروشی دماوند
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
کتاب دماوند را به دوستانتان، بهخصوص دانشجویان دانشگاه تهران و بقیه دانشگاههای مرکز شهر، معرفی کنید.
کتاب دماوند در ۹۰ متری دانشگاه تهران
۹ هزار کتاب نو
۸ هزار کتاب دستدوم
۴ هزار کتاب دوم
و فضایی برای ساعتها نشستن و کتابخواندن
منتظرتان هستیم.
.
کتاب دماوند را به دوستانتان، بهخصوص دانشجویان دانشگاه تهران و بقیه دانشگاههای مرکز شهر، معرفی کنید.
کتاب دماوند در ۹۰ متری دانشگاه تهران
۹ هزار کتاب نو
۸ هزار کتاب دستدوم
۴ هزار کتاب دوم
و فضایی برای ساعتها نشستن و کتابخواندن
منتظرتان هستیم.
.
❤3
موزهی عروسکهای ملل و موزهی عروسک و فرهنگ ایران یکی از نهادهای موثر فرهنگی تهران است که به همت دو متخصص ادبیات کودک و نوجوان مسعود ناصری و علی گلشن فعالیت میکرد.
فعالیتهای آموزشی و تسهیلگرانه در این فضا در شکل دادن به دنیای کودکان و بزرگسالان و خلق تجربههای جدید بسیار موثر بود و هست، برای من اما این نهاد از زاویهای ملی اهمیت دارد.
علاقهای این دو دوست بزرگوار به فرهنگ و محیط زیست ایران و خلق تجربه و تولید اثر با این عشق و علاقه، یکی از سرمایههای فرهنگی است که در این روزگار باید برای حفظ و پایداری آن کوشید.
به رغم اهمیت و ضرورت چنین موضوعی در این روزگار، شهرداری تهران با پس گرفتن فضایی که در اختیار این موزه بود، عملا کار را متوقف کرده است.
خوشبختانه دوستان ابتکاری به خرج دادهاند و برای تامین فضای موزه دست یاری به سوی من و شما دراز کردهاند.
امیدواریم این ابتکار به تامین فضای دائمی موزه بیانجامد.
فعالیتهای آموزشی و تسهیلگرانه در این فضا در شکل دادن به دنیای کودکان و بزرگسالان و خلق تجربههای جدید بسیار موثر بود و هست، برای من اما این نهاد از زاویهای ملی اهمیت دارد.
علاقهای این دو دوست بزرگوار به فرهنگ و محیط زیست ایران و خلق تجربه و تولید اثر با این عشق و علاقه، یکی از سرمایههای فرهنگی است که در این روزگار باید برای حفظ و پایداری آن کوشید.
به رغم اهمیت و ضرورت چنین موضوعی در این روزگار، شهرداری تهران با پس گرفتن فضایی که در اختیار این موزه بود، عملا کار را متوقف کرده است.
خوشبختانه دوستان ابتکاری به خرج دادهاند و برای تامین فضای موزه دست یاری به سوی من و شما دراز کردهاند.
امیدواریم این ابتکار به تامین فضای دائمی موزه بیانجامد.
❤3👏1
اوّل ای جان، دفع شَرِّ موش کن
جمهوری اسلامی با برخی از این هوادارانش و بویژه برخی مجلسیها نیاز به دشمن ندارد، چون در زمین دشمنانش بازی میکنند. درست در زمانی که نیاز به انسجام و همبستگی دارد، گروهی همزمان و ناگهان نگران حجاب شدهاند و بخشیشان همانها هستند که علیه افغانستانیها در زمان جنگ کمپین راه انداختند و بعد معلوم شد که هیچ افغانستانی جاسوس وجود نداشته.
تا روز قبل از تجاوز اسرائیل هم بخشی از این قوم در کار مبارزه علیه سگگردانی بودند و تمام دستگاههای کشور را به این مهم میخواندند، در حالی که دشمن زیر گوششان پهباد میساخت.
از اول هم روشن بود که نفوذیها و جاسوسها را باید در میان خودیهایی که به محرمانهترین اطلاعات دسترسی دارند، جست.
اما خب، کسانی هستند که بهجای پرداختن به این اولویت در کار، حدّ و حصرند و چیزهایی به اسم قانون مینویسند که فاقد حداقلهای حقوقی و حتی زبانِ فارسی است و پرابهام و در اجرا دردسرساز.
در مصوبهٔ اخیرِ مجلس آمده: «هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی، رسانهای با ایجاد انعکاس خسارتِ ذهنی یا محتوای ترسآور و بر خلاف امنیت ملی، چنانچه مشمول مجازات افساد فیالارض نباشد، به حبس بیش از ده تا پانزده سال محکوم میشود.»
خسارتِ ذهنی یعنی چه؟ چهجوری اثبات میشود؟ میزان و معیارش چیست؟ همینطور است محتوای ترسآور.
مولوی داستانی دارد که با این بیت شروع میشود:
بود شاهی در جهودان ظلمساز
دشمنِ عیسی و نصرانی گُداز
این شاهِ یهودی آدمکشی از حد گذرانده بود. وزیرش پیشش رفت و گفت این همه کشتن بیفایده است و راهِ بهتری سراغ دارم. مرا شکنجه کن و از خود بران تا به ملکِ نصرانیان روم و کاری کنم که بدون کشتن نابود شوند.
او به ظاهر واعظِ احکام بود
لیک در باطن صفیر و دام بود
دل بدو دادند ترسایانِ تمام
خود چه باشد قوّتِ تقلیدِ عام
در درونِ سینه مهرش کاشتند
نایبِ عیسیاش میپنداشتند
او پس از این محبوبیت، آنان را زیر و رو کرد.
مولوی در پایانِ این داستان توصیهای میکند:
موش تا انبارِ ما حفره زدهاست
وز فنّش انبارِ ما ویران شدهاست
اوّل ای جان، دفعِ شَرِّ موش کن
وانگهان در جمع گَندم جوش کن
حالا حکایتِ ماست: بهجای اینکه ریشهٔ شرّ را بینِ خودیها بخشکانند و نفوذیها را بیابند، در پوستینِ خلق افتادهاند.
جمهوری اسلامی با برخی از این هوادارانش و بویژه برخی مجلسیها نیاز به دشمن ندارد، چون در زمین دشمنانش بازی میکنند. درست در زمانی که نیاز به انسجام و همبستگی دارد، گروهی همزمان و ناگهان نگران حجاب شدهاند و بخشیشان همانها هستند که علیه افغانستانیها در زمان جنگ کمپین راه انداختند و بعد معلوم شد که هیچ افغانستانی جاسوس وجود نداشته.
تا روز قبل از تجاوز اسرائیل هم بخشی از این قوم در کار مبارزه علیه سگگردانی بودند و تمام دستگاههای کشور را به این مهم میخواندند، در حالی که دشمن زیر گوششان پهباد میساخت.
از اول هم روشن بود که نفوذیها و جاسوسها را باید در میان خودیهایی که به محرمانهترین اطلاعات دسترسی دارند، جست.
اما خب، کسانی هستند که بهجای پرداختن به این اولویت در کار، حدّ و حصرند و چیزهایی به اسم قانون مینویسند که فاقد حداقلهای حقوقی و حتی زبانِ فارسی است و پرابهام و در اجرا دردسرساز.
در مصوبهٔ اخیرِ مجلس آمده: «هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی، رسانهای با ایجاد انعکاس خسارتِ ذهنی یا محتوای ترسآور و بر خلاف امنیت ملی، چنانچه مشمول مجازات افساد فیالارض نباشد، به حبس بیش از ده تا پانزده سال محکوم میشود.»
خسارتِ ذهنی یعنی چه؟ چهجوری اثبات میشود؟ میزان و معیارش چیست؟ همینطور است محتوای ترسآور.
مولوی داستانی دارد که با این بیت شروع میشود:
بود شاهی در جهودان ظلمساز
دشمنِ عیسی و نصرانی گُداز
این شاهِ یهودی آدمکشی از حد گذرانده بود. وزیرش پیشش رفت و گفت این همه کشتن بیفایده است و راهِ بهتری سراغ دارم. مرا شکنجه کن و از خود بران تا به ملکِ نصرانیان روم و کاری کنم که بدون کشتن نابود شوند.
او به ظاهر واعظِ احکام بود
لیک در باطن صفیر و دام بود
دل بدو دادند ترسایانِ تمام
خود چه باشد قوّتِ تقلیدِ عام
در درونِ سینه مهرش کاشتند
نایبِ عیسیاش میپنداشتند
او پس از این محبوبیت، آنان را زیر و رو کرد.
مولوی در پایانِ این داستان توصیهای میکند:
موش تا انبارِ ما حفره زدهاست
وز فنّش انبارِ ما ویران شدهاست
اوّل ای جان، دفعِ شَرِّ موش کن
وانگهان در جمع گَندم جوش کن
حالا حکایتِ ماست: بهجای اینکه ریشهٔ شرّ را بینِ خودیها بخشکانند و نفوذیها را بیابند، در پوستینِ خلق افتادهاند.
❤8👍7
Forwarded from شهرکتاب مرکزی| BookCityCentral
نشست رونمایی و گفتوگو درباره کتاب «داستاناندیشی: علم جدید هوش روایی»
شهرکتاب مرکزی با همکاری انتشارات فراهم برگزار میکند:
به مناسبت انتشار کتاب «داستاناندیشی: علم جدید هوش روایی»، نشستی تخصصی با هدف بررسی اهمیت هوش روایی در دنیای مدرن برگزار خواهد شد.
این کتاب نوشتهی «انگوس فلچر»، با ترجمهی «اسماعیل یزدانپور»، یک بازشناسی شکوهمند از جایگاه روایت در تمدن بشری است. فلچر در این اثر استدلال میکند که داستان، ابزاری ساده برای «گفتن» نیست، بلکه یکی از بنیادینترین و قدرتمندترین ابزارهای ما برای «اندیشیدن»، شبیهسازی آیندههای ممکن و نوآوری است.
این نشست فرصتی است برای گفتوگو پیرامون تقابل تاریخی «منطق تحلیلی» و «هوش روایی» و کاربردهای عملی داستاناندیشی در رشد فردی و اجتماعی.
حضور برای عموم علاقهمندان آزاد و رایگان است.
🆔 @bookcity_central
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من از توافق آتشبس در غزه خوشحالم به این دلیل که پایان نسلکشی است. چیزی نوشته بودم و دنبال تصویر میگشتم که نوشتهی الیور جفرز را دیدم که یکی از بهترین نویسنده- تصویرگران کتاب کودک و نوجوان است. او صلح را - حتی اگر شکننده باشد- از جنگ بهتر میدهند و برای مردم غزه و هزاران فلسطینی و گروگانهای اسرائیلی که به خانه برمیگردند، خوشحال است.
با این حال جفرز این «صلح» را عادلانه نمیداند، زیرا اسرائیل را برای جنایات و جنگافروزیاش پاسخگو نمیکند و ویرانیهایی را که بر جای گذاشته جبران نمیکند و ماجرا در کرانه باختری همچنان ادامه دارد.
او تجربه ایرلند شمالی را مثال میزند و میگوید: صلحی که بر مبنای «تسلیم یا مرگ» باشد، دوام ندارد. با این حال امیدوار است این توافق قدم اول به سوی آیندهای باشد که فلسطینیها بتوانند زندگیهایشان را دوباره بسازند و روزی بدون ترس از اشغال و سرکوب زندگی کنند.
او تأکید میکند جامعه جهانی باید فشار را بر اسرائیل حفظ کند تا این روند ادامه یابد. او این توافق را (اگر همه به آن پایبند بمانند) «قدمی کوچک» است تا رنجی که فلسطینیها در دو سال اخیر کشیدهاند، دیگر تکرار نشود
من از توافق آتشبس در غزه خوشحالم به این دلیل که پایان نسلکشی است. چیزی نوشته بودم و دنبال تصویر میگشتم که نوشتهی الیور جفرز را دیدم که یکی از بهترین نویسنده- تصویرگران کتاب کودک و نوجوان است. او صلح را - حتی اگر شکننده باشد- از جنگ بهتر میدهند و برای مردم غزه و هزاران فلسطینی و گروگانهای اسرائیلی که به خانه برمیگردند، خوشحال است.
با این حال جفرز این «صلح» را عادلانه نمیداند، زیرا اسرائیل را برای جنایات و جنگافروزیاش پاسخگو نمیکند و ویرانیهایی را که بر جای گذاشته جبران نمیکند و ماجرا در کرانه باختری همچنان ادامه دارد.
او تجربه ایرلند شمالی را مثال میزند و میگوید: صلحی که بر مبنای «تسلیم یا مرگ» باشد، دوام ندارد. با این حال امیدوار است این توافق قدم اول به سوی آیندهای باشد که فلسطینیها بتوانند زندگیهایشان را دوباره بسازند و روزی بدون ترس از اشغال و سرکوب زندگی کنند.
او تأکید میکند جامعه جهانی باید فشار را بر اسرائیل حفظ کند تا این روند ادامه یابد. او این توافق را (اگر همه به آن پایبند بمانند) «قدمی کوچک» است تا رنجی که فلسطینیها در دو سال اخیر کشیدهاند، دیگر تکرار نشود
❤30
من هوادار دموکراسی و آزادی و انتخاب مردمم و مادوروی آمریکاستیز در ونزوئلا، شیوخ غربگرای عرب در منطقه و رئیسجمهورهای مادامالعمر در جمهوریهای شمالی ما و… مطلوب من نیستند، امّا کسی که آزادی و دموکراسی را ـ خوشبین اگر باشیم ـ از راه خشونتآمیز پیگیری میکند و پشتیبان بزرگترین نسلکُش تاریخ معاصر و هوادار مداخلهی نظامی در کشورش است، برازندهی هر صفتی باشد، شایستهی صلحطلبی نیست. اگر به او جایزهی نوبلِ «مبارزِ راهِ آزادی» میدادند، حرفوحدیثش کمتر بود.
جایزهی پارسال به مؤسسهی ژاپنیِ مخالف سلاح هستهای، حتی جایزه به نرگس محمدی و سالها قبلتر به شیرین عبادی، به این دلیل که در زمان دریافت جایزه از روشهای غیرخشونتآمیز دفاع میکردند، قابل فهم است؛ یا جایزه به اوباما قابل توجیه بود. حتی به نظر من اگر به ترامپ این جایزه را میدادند، شاید دستکم در عمل به صلح کمک بیشتری میکرد.
فکر میکنم تعریف صلح به خطر افتاده است. از یکسو ترامپ با فشار و بمباران دنبال صلح است و از سوی دیگر داوران نوبل هم انگار تعریف تازهای از صلح دادهاند که در آن خشونت و بمباران و حمایت از نسلکشی مجاز است.
جایزهی پارسال به مؤسسهی ژاپنیِ مخالف سلاح هستهای، حتی جایزه به نرگس محمدی و سالها قبلتر به شیرین عبادی، به این دلیل که در زمان دریافت جایزه از روشهای غیرخشونتآمیز دفاع میکردند، قابل فهم است؛ یا جایزه به اوباما قابل توجیه بود. حتی به نظر من اگر به ترامپ این جایزه را میدادند، شاید دستکم در عمل به صلح کمک بیشتری میکرد.
فکر میکنم تعریف صلح به خطر افتاده است. از یکسو ترامپ با فشار و بمباران دنبال صلح است و از سوی دیگر داوران نوبل هم انگار تعریف تازهای از صلح دادهاند که در آن خشونت و بمباران و حمایت از نسلکشی مجاز است.
👍14👎1
Forwarded from Neemaad News Media | پایگاه خبری نیماد
علی اصغر سیدآبادی - انتخاب خانم «ماریا کورینا ماچادو»، رهبر مخالفان حکومت کنونی ونزوئلا، در کمیته نوبل، بیش از آنکه تغییری سیاسی در روند این جایزه باشد، تحولی معنایی در مفهوم صلح است و خطر این تحول تا بدانجاست که دفاع از نسلکشی و استقبال از مداخله و حمله نظامی برای برانداختن حکومت نیز ذیل مفهوم صلح صورتبندی میشود.
جایزه صلح نوبل که اعتبارش را از شخصیتهایی چون مارتین لوتر کینگ، نلسون ماندلا، دالایی لاما، دزموند توتو و … میگیرد، که در پرهیز از خشونت و کاهش رنج انسانها شریک بودند، اکنون برندهای رو کرده است که نقطه چرخشی مهم در تغییر معنای صلح است.
https://neemaad.com/nmd10027706.htm
جایزه صلح نوبل که اعتبارش را از شخصیتهایی چون مارتین لوتر کینگ، نلسون ماندلا، دالایی لاما، دزموند توتو و … میگیرد، که در پرهیز از خشونت و کاهش رنج انسانها شریک بودند، اکنون برندهای رو کرده است که نقطه چرخشی مهم در تغییر معنای صلح است.
https://neemaad.com/nmd10027706.htm
neemaad.com
اروپاییها و چرخش معنایی مفهوم صلح
جایزه صلح نوبل که اعتبارش را از شخصیتهایی چون مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا میگیرد، که در پرهیز از خشونت و کاهش رنج انسانها شریک بودند، اکنون برندهای رو کرده است که نقطه چرخشی مهم در تغییر…
👍7👏2
Forwarded from لاکپشت پرنده
مراسم رونمایی
از پنجاهوسومین و پنجاهوچهارمین
فهرست لاکپشت پرنده
در فروشگاه شهرکتاب رویان برگزار میشود
📖 با معرفی بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان
⭐ برای اولین بار در سیزده سال گذشته، مراسم رونمایی از فهرست لاکپشت پرنده در شهری غیر از تهران برگزار خواهد شد.
📅 روز پنجشنبه ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۶ در فروشگاه شهرکتاب رویان واقع در استان مازندران، شهرستان نور، خیابان امام خمینی، تقاطع خیابان فردوسی منتظرتان هستیم. ❤️
⭐ رضی هیرمندی، رامین مولایی و داوران فهرست لاکپشت پرنده در این مراسم حضور خواهند داشت.
🐢 لاکپشت پرنده فهرستی است از کتابهای برتر هر فصل، برای کودکان و نوجوانان ایرانی. این کتابها را گروهی از منتقدان، کارشناسان و نویسندگان کودک و نوجوان، با بررسی کتابهای هر فصل، انتخاب میکنند.
✌️فهرست لاکپشت پرنده را دانلود کنید. 👇
🔗 https://lakposhtparandeh.ir/list/
🐢 @lakposhtparandeh
از پنجاهوسومین و پنجاهوچهارمین
فهرست لاکپشت پرنده
در فروشگاه شهرکتاب رویان برگزار میشود
📖 با معرفی بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان
⭐ برای اولین بار در سیزده سال گذشته، مراسم رونمایی از فهرست لاکپشت پرنده در شهری غیر از تهران برگزار خواهد شد.
📅 روز پنجشنبه ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۶ در فروشگاه شهرکتاب رویان واقع در استان مازندران، شهرستان نور، خیابان امام خمینی، تقاطع خیابان فردوسی منتظرتان هستیم. ❤️
⭐ رضی هیرمندی، رامین مولایی و داوران فهرست لاکپشت پرنده در این مراسم حضور خواهند داشت.
🐢 لاکپشت پرنده فهرستی است از کتابهای برتر هر فصل، برای کودکان و نوجوانان ایرانی. این کتابها را گروهی از منتقدان، کارشناسان و نویسندگان کودک و نوجوان، با بررسی کتابهای هر فصل، انتخاب میکنند.
✌️فهرست لاکپشت پرنده را دانلود کنید. 👇
🔗 https://lakposhtparandeh.ir/list/
🐢 @lakposhtparandeh
❤2
ترامپ به پزشکیان چه میگفت؟
من دیشب طرفدار حضور پزشکیان یا عراقچی در شرمالشیخ بودم و فکر میکردم پنجرهی فرصتی گشوده به صلح است که باید بازش نگه داشت، اما امشب که نشست را دیدم و نمایش ترامپ را فکر کردم واقعا جای پزشکیان و عراقچی نبود آنجا.
اشتباه نکنید! با نمایش ترامپ مشکلی ندارم و اتفاقا برایم با مزه هم بود که رییس جمهور آمریکا همزمان اجرا را دست گرفته بود و گاهی میشد با بذلهگوییهایش لبخندی هم زد، بویژه اگر آتشبس در غزه به صلحی پایدار بیانجامد، حتی شاید بشود بهش دستمریزادی هم گفت که توانسته با این شیوه سرانجام کاری انجام دهد.
با این حال فکرش را بکنید، اگر پزشکیان در آن جمع بود و ترامپ در حضور و غیابش میخواست بذلهگویی کند، چه میگفت و چه پیش میآمد؟
حدسهایی میتوانم بزنم و به هر کدام که فکر میکنم، به نظرم غیبت پزشکیان موجه بود، بویژه که به نظر نمیرسید در آنجا بتوان پنجرهای گشود.
من دیشب طرفدار حضور پزشکیان یا عراقچی در شرمالشیخ بودم و فکر میکردم پنجرهی فرصتی گشوده به صلح است که باید بازش نگه داشت، اما امشب که نشست را دیدم و نمایش ترامپ را فکر کردم واقعا جای پزشکیان و عراقچی نبود آنجا.
اشتباه نکنید! با نمایش ترامپ مشکلی ندارم و اتفاقا برایم با مزه هم بود که رییس جمهور آمریکا همزمان اجرا را دست گرفته بود و گاهی میشد با بذلهگوییهایش لبخندی هم زد، بویژه اگر آتشبس در غزه به صلحی پایدار بیانجامد، حتی شاید بشود بهش دستمریزادی هم گفت که توانسته با این شیوه سرانجام کاری انجام دهد.
با این حال فکرش را بکنید، اگر پزشکیان در آن جمع بود و ترامپ در حضور و غیابش میخواست بذلهگویی کند، چه میگفت و چه پیش میآمد؟
حدسهایی میتوانم بزنم و به هر کدام که فکر میکنم، به نظرم غیبت پزشکیان موجه بود، بویژه که به نظر نمیرسید در آنجا بتوان پنجرهای گشود.
❤1👍1
Forwarded from راهک، راهنمای کتاب
در بزم حافظ خوشخوان - هما ناطق.pdf
6.7 MB
هما ناطق تحقیق مفصلی درباره آوازخوانی حافظ دارد.
Forwarded from لاکپشت پرنده
lakposhtparandeh53.pdf
8.4 MB
فهرست پنجاهوسوم لاکپشت پرنده: بهترین کتابهای بهار ۱۴۰۳
🌱 لاکپشت پرنده فهرستی است از بهترین کتابهای هر فصل برای کودکان و نوجوانان. این کتابها را گروهی از نویسندگان، مترجمان و کارشناسان کتاب کودک و نوجوان با بررسی کتابهای هر فصل انتخاب میکنند.
🌱 این فهرست شامل کتابهایی است که در بهار ۱۴۰۳ (یا قبل از آن) برای اولین بار منتشر شدهاند و به فهرست لاکپشت پرنده راه یافتهاند.
🌱 این فهرست را برای دیگران بفرستید تا با بهترین کتابهای کودک و نوجوان آشنا شوند. با مراجعه به سایت لاکپشت پرنده میتوانید تمام فهرستها را دریافت کنید.
#بهترین_کتابهای_سال_۱۴۰۳
🐢 @lakposhtparandeh
🌱 لاکپشت پرنده فهرستی است از بهترین کتابهای هر فصل برای کودکان و نوجوانان. این کتابها را گروهی از نویسندگان، مترجمان و کارشناسان کتاب کودک و نوجوان با بررسی کتابهای هر فصل انتخاب میکنند.
🌱 این فهرست شامل کتابهایی است که در بهار ۱۴۰۳ (یا قبل از آن) برای اولین بار منتشر شدهاند و به فهرست لاکپشت پرنده راه یافتهاند.
🌱 این فهرست را برای دیگران بفرستید تا با بهترین کتابهای کودک و نوجوان آشنا شوند. با مراجعه به سایت لاکپشت پرنده میتوانید تمام فهرستها را دریافت کنید.
#بهترین_کتابهای_سال_۱۴۰۳
🐢 @lakposhtparandeh
🥰2
Forwarded from لاکپشت پرنده
lakposhtparandeh54.pdf
10.3 MB
فهرست پنجاهوچهارم لاکپشت پرنده: بهترین کتابهای تابستان ۱۴۰۳
🌱 لاکپشت پرنده فهرستی است از بهترین کتابهای هر فصل برای کودکان و نوجوانان. این کتابها را گروهی از نویسندگان، مترجمان و کارشناسان کتاب کودک و نوجوان با بررسی کتابهای هر فصل انتخاب میکنند.
🌱 این فهرست شامل کتابهایی است که در تابستان ۱۴۰۳ (یا قبل از آن) برای اولین بار منتشر شدهاند و به فهرست لاکپشت پرنده راه یافتهاند.
🌱 این فهرست را برای دیگران بفرستید تا با بهترین کتابهای کودک و نوجوان آشنا شوند. با مراجعه به سایت لاکپشت پرنده میتوانید تمام فهرستها را دریافت کنید.
#بهترین_کتابهای_سال_۱۴۰۳
🐢 @lakposhtparandeh
🌱 لاکپشت پرنده فهرستی است از بهترین کتابهای هر فصل برای کودکان و نوجوانان. این کتابها را گروهی از نویسندگان، مترجمان و کارشناسان کتاب کودک و نوجوان با بررسی کتابهای هر فصل انتخاب میکنند.
🌱 این فهرست شامل کتابهایی است که در تابستان ۱۴۰۳ (یا قبل از آن) برای اولین بار منتشر شدهاند و به فهرست لاکپشت پرنده راه یافتهاند.
🌱 این فهرست را برای دیگران بفرستید تا با بهترین کتابهای کودک و نوجوان آشنا شوند. با مراجعه به سایت لاکپشت پرنده میتوانید تمام فهرستها را دریافت کنید.
#بهترین_کتابهای_سال_۱۴۰۳
🐢 @lakposhtparandeh
سنگینی سکوتِ بیستساله
آخرینبار که ناصر تقوایی را دیدم، در میانهٔ اعتراضات ۱۳۸۸ بود؛ با جمعی ناهمگون که برخیشان بعضیِ دیگر را نمیشناختند: سیدمحمد بهشتی، هادی خانیکی، محمود دولتآبادی، رضا خاتمی، رضا منصوری، مصطفی ملکیان و چند تنِ دیگر که به دعوتِ مجلهٔ «آیین» در نشستی شرکت کرده بودند تا دربارهٔ ایران گفتوگو کنند؛ آدمهایی با نگاهها و دانستهها و تجربهها و باورهای متفاوت.
میانِ همهٔ کارگردانهای سینما که میخواستیم یکی از آنان در نشست باشد، ناصر تقوایی را انتخاب کرده بودیم، به این دلیل که در فیلمهای سینمایی و مستندش دغدغهٔ ایران داشت. تصویرش از ایران، تصویری گسترده بود و آن را به چیزی فرونمیکاست. هم دربارهٔ آیینها کار کرده بود، هم دربارهٔ حماسهها و هم دربارهٔ مسئلهها. با این همه، فیلمهایش پیش از هر چیز سینما بود، با کارگردانیِ وسواسی و کمالگرا.
او میخواست هر کاری که میکند، در نوعِ خود درجهیک باشد. هنوز «داییجان ناپلئونِ» او کهنه نشده است، هنوز «ناخدا خورشیدش» دیدنی است و «کاغذ بیخطش» …
او کارش را با نوشتن آغاز کرده بود و مجموعهداستانی نوشته بود، با شمارِ زیادی فیلمنامه که در مرحلهٔ ساخت ناتمام رها شده بودند؛ به این دلیل که میخواست درجهیک بماند و به چیزی که نمیخواهد تن ندهد. او نمونهٔ آرمانیِ هنرمندی است که پایداری، ایستادگی و سکوتِ طولانی را بر ساختنِ چیزی که به تمامی به آن باور نداشت، ترجیح داد. این پایداری و ایستادگی و سکوت، قابلِ احترام و ستایش است؛ اما آیا نمیشد راههایی یافت برای رهایی از آن قید و بندها تا مخاطبانِ آثارش از تماشای فیلمها و خواندنِ داستانهایش محروم نمانند؟
وزنِ آثارِ او، سنگینیِ سکوتِ بیستسالهاش را بهتر بازتاب میدهد و غیبتِ آثاری را نشان میدهد که میتوانستند ساخته و نوشته شوند.
آخرینبار که ناصر تقوایی را دیدم، در میانهٔ اعتراضات ۱۳۸۸ بود؛ با جمعی ناهمگون که برخیشان بعضیِ دیگر را نمیشناختند: سیدمحمد بهشتی، هادی خانیکی، محمود دولتآبادی، رضا خاتمی، رضا منصوری، مصطفی ملکیان و چند تنِ دیگر که به دعوتِ مجلهٔ «آیین» در نشستی شرکت کرده بودند تا دربارهٔ ایران گفتوگو کنند؛ آدمهایی با نگاهها و دانستهها و تجربهها و باورهای متفاوت.
میانِ همهٔ کارگردانهای سینما که میخواستیم یکی از آنان در نشست باشد، ناصر تقوایی را انتخاب کرده بودیم، به این دلیل که در فیلمهای سینمایی و مستندش دغدغهٔ ایران داشت. تصویرش از ایران، تصویری گسترده بود و آن را به چیزی فرونمیکاست. هم دربارهٔ آیینها کار کرده بود، هم دربارهٔ حماسهها و هم دربارهٔ مسئلهها. با این همه، فیلمهایش پیش از هر چیز سینما بود، با کارگردانیِ وسواسی و کمالگرا.
او میخواست هر کاری که میکند، در نوعِ خود درجهیک باشد. هنوز «داییجان ناپلئونِ» او کهنه نشده است، هنوز «ناخدا خورشیدش» دیدنی است و «کاغذ بیخطش» …
او کارش را با نوشتن آغاز کرده بود و مجموعهداستانی نوشته بود، با شمارِ زیادی فیلمنامه که در مرحلهٔ ساخت ناتمام رها شده بودند؛ به این دلیل که میخواست درجهیک بماند و به چیزی که نمیخواهد تن ندهد. او نمونهٔ آرمانیِ هنرمندی است که پایداری، ایستادگی و سکوتِ طولانی را بر ساختنِ چیزی که به تمامی به آن باور نداشت، ترجیح داد. این پایداری و ایستادگی و سکوت، قابلِ احترام و ستایش است؛ اما آیا نمیشد راههایی یافت برای رهایی از آن قید و بندها تا مخاطبانِ آثارش از تماشای فیلمها و خواندنِ داستانهایش محروم نمانند؟
وزنِ آثارِ او، سنگینیِ سکوتِ بیستسالهاش را بهتر بازتاب میدهد و غیبتِ آثاری را نشان میدهد که میتوانستند ساخته و نوشته شوند.
❤15
چهارچوبی برای داوری
سه میلیون و ۲۰۰ هزار نسخهی شاهنامهی فردوسی که امامعلی رحمان رییسجمهور تاجیکستان به مردم آن سامان اهدا کرده، در ایران چاپ شده است. اینقدر اطلاع دارم که پس از مذاکره با یکیدو کشور و دریافت قیمت معقولتر در ایران.
با اینحال دیدم که برخی دوستان به این موضوع چنان پرداختهاند که گویی خطایی اقتصادی رخ داده است.
جز این تقریباً چیزی منسجم از سیر ماجرا نمیدانم و خردهاطلاعات برآمده از گفتهها و شنیدهها را هم دور میریزم تا به چهارچوبی معقول برای داوری دربارهی این پدیده برسم.
۱. اگر از منظر ملی نگاه کنیم، صادرات خدمات چاپ و نشر به کشورهای منطقه یکی از ظرفیتهای بزرگ کشور و بهویژه بخش خصوصی ایران برای رونق کسبوکار و ارزآوری و کارآفرینی است. همین پروژهی شاهنامه نسبت به گردش اقتصادی چاپ و نشر ایران مبلغ قابلتوجهی را وارد این چرخه کرده است.
باید از این مسیر استقبال کرد و آن را توسعه داد و ظرفیتهای فنی و انسانی را بر اساس آن گسترش داد.
۲. سازوکار این سفارش میتواند از چند طریق افتاده باشد:
الف) از طریق تسهیلگری دولتی و سپردن کار به گروهی خاص
ب) از طریق تسهیلگری نهادهای صنفی چاپ یا نشر و سپردن کار به گروهی خاص
ج) از طریق بازاریابی بخش خصوصی یا مراجعهی طرف تاجیک به یکی از مؤسسات بخش خصوصی و توافق بر سر چگونگی کار و مدیریت سفارش توسط طرف ایرانی بین گروهی از ناشران و چاپخانهها.
۳. اگر تسهیلگری این کار از طریق صنوف و دولت انجام شده است، درست این بود که در واگذاری سفارش به ناشران و مؤسسات چاپ، رویهای شفاف و عادلانه و علنی مبنا قرار میگرفت و اگر نگرفته است، خطاست و نیازمند پیگیری و رسیدگی.
۴. در صورتیکه این کار محصول بازاریابی یکی از مؤسسات بخش خصوصی یا مراجعهی مستقیم سفارشدهندهی تاجیک به یکی از مؤسسات بخش خصوصی باشد، در این صورت از این کار باید تقدیر کرد و نه به بزرگ بودن مبلغ و درآمد زیاد میتوان ایراد گرفت و نه به برخورداری گروهی خاص از این امکان باید خردهای گرفت.
۵. در هر حال این اتفاق نشاندهندهی ظرفیت و تواناییهای صنعت نشر و صنعت چاپ ایران نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه است و وظیفهی دولت بهویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفع ممیزیها و موانع و تسهیل در صادرات چنین خدماتی است.
سه میلیون و ۲۰۰ هزار نسخهی شاهنامهی فردوسی که امامعلی رحمان رییسجمهور تاجیکستان به مردم آن سامان اهدا کرده، در ایران چاپ شده است. اینقدر اطلاع دارم که پس از مذاکره با یکیدو کشور و دریافت قیمت معقولتر در ایران.
با اینحال دیدم که برخی دوستان به این موضوع چنان پرداختهاند که گویی خطایی اقتصادی رخ داده است.
جز این تقریباً چیزی منسجم از سیر ماجرا نمیدانم و خردهاطلاعات برآمده از گفتهها و شنیدهها را هم دور میریزم تا به چهارچوبی معقول برای داوری دربارهی این پدیده برسم.
۱. اگر از منظر ملی نگاه کنیم، صادرات خدمات چاپ و نشر به کشورهای منطقه یکی از ظرفیتهای بزرگ کشور و بهویژه بخش خصوصی ایران برای رونق کسبوکار و ارزآوری و کارآفرینی است. همین پروژهی شاهنامه نسبت به گردش اقتصادی چاپ و نشر ایران مبلغ قابلتوجهی را وارد این چرخه کرده است.
باید از این مسیر استقبال کرد و آن را توسعه داد و ظرفیتهای فنی و انسانی را بر اساس آن گسترش داد.
۲. سازوکار این سفارش میتواند از چند طریق افتاده باشد:
الف) از طریق تسهیلگری دولتی و سپردن کار به گروهی خاص
ب) از طریق تسهیلگری نهادهای صنفی چاپ یا نشر و سپردن کار به گروهی خاص
ج) از طریق بازاریابی بخش خصوصی یا مراجعهی طرف تاجیک به یکی از مؤسسات بخش خصوصی و توافق بر سر چگونگی کار و مدیریت سفارش توسط طرف ایرانی بین گروهی از ناشران و چاپخانهها.
۳. اگر تسهیلگری این کار از طریق صنوف و دولت انجام شده است، درست این بود که در واگذاری سفارش به ناشران و مؤسسات چاپ، رویهای شفاف و عادلانه و علنی مبنا قرار میگرفت و اگر نگرفته است، خطاست و نیازمند پیگیری و رسیدگی.
۴. در صورتیکه این کار محصول بازاریابی یکی از مؤسسات بخش خصوصی یا مراجعهی مستقیم سفارشدهندهی تاجیک به یکی از مؤسسات بخش خصوصی باشد، در این صورت از این کار باید تقدیر کرد و نه به بزرگ بودن مبلغ و درآمد زیاد میتوان ایراد گرفت و نه به برخورداری گروهی خاص از این امکان باید خردهای گرفت.
۵. در هر حال این اتفاق نشاندهندهی ظرفیت و تواناییهای صنعت نشر و صنعت چاپ ایران نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه است و وظیفهی دولت بهویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفع ممیزیها و موانع و تسهیل در صادرات چنین خدماتی است.
👍8❤1