Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 پدر جامعه‌شناسی‌ نوین ایران کیست؟

🔹در این ویدئو به معرفی دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه‌شناسی نوین ایران پرداخته‌ایم، دانش‌آموخته پاریس و عضو کابینه دکتر محمد مصدق.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
📝برآمدن اینفلوئنسرهای دانشگاهی در ایران
✍️عباس کاظمی
@varijkazemi

🔹در سال‌‌های اخیر، رشد شبکه‌های ‌اجتماعی، همه‌گیری کرونا و تحول در نظام آموزش ‌آنلاین، موجب تحولاتی عمیق در نظام دانشگاهی کشور شده است. زندگی استادان پرنفوذ دانشگاه و شکل‌گیری چهره‌‌های جدید دانشگاهی، یکی از این تغییرات بوده است.

⁉️ آینده دانشگاه در بستر اشکال نوظهور اینفلوئنسر‌های دانشگاهی را چگونه باید فهم کنیم؟

🔹سلیبریتی‌‌های دانشگاهی، افرادی‌اند که فراتر از دانشگاه برای مردم شناخته‌شده‌اند و سخنانشان در رسانه‌های سنتی، به گوش بخشی از مردم می‌رسد. با دوری و غریبگی از مخاطبان بود که مردم به‌میانجی صدا و تصویر یا نوشته‌هایشان با فاصله با آنها مرتبط می‌شدند و درنهایت هاله‌ای پیرامونشان ایجاد می‌شد که بر جذابیتشان می‌افزود و بدان‌‌ها چهره‌ای متفاوت و دست‌نایافتنی می‌داد.
درعوض، چهره‌‌هایی جدید ظهور کردند که نمونه‌اش اینفلوئنسر‌های دانشگاهی‌اند و وجه مشترکشان، بالا‌آمدن از نظام شهرت برپایه شبکه‌های ‌اجتماعی است.

گیل استیور در کتاب روان‌شناسی شهرت، چند نکته مهم درباب تفاوت میان معروف‌بودن (سلیبریتی) با مفهوم شهرت (اینفلوئنسری) بیان می‌کند. به‌نظر وی هرچند معروف‌بودن همیشه وجود داشته است، شهرت، پدیده‌ای به‌شدت مدرن است. انسان‌‌های معروف (Fame) به‌دلیل دستاورد‌های برجسته و کار خارق‌العاده‌ای که داشتند، صاحب چنین موقعیتی شدند اما انسان‌‌های مشهور ازطریق رسانه‌‌های جدید، بازنمایی زندگی شخصی خود و فرایند جلب‌توجه، به موقعیتشان دست یافتند.

برای فهم بهتر این موضوع براساس مطالعۀ صفحات اینستاگرامی و کانال‌های تلگرامی استادان دانشگاه در ایران، سه گونه استادان را از هم متمایز کرده‌ام:

🔸دسته اول را سلیبریتی‌‌ها با «حضور شبکه‌ای ضعیف» نامیده‌ام. در اینجا با استادانی روبه‌روییم که در جهان خارج معروف‌اند و پیش‌ازاین در رسانه‌‌های متفاوت سنتی ازجمله کتاب و مجله‌های روشنفکری شناخته شده بودند؛ چهره‌هایی همچون مهدی‌ گلشنی، رضا داوری، محمدرضا شفیعی‌کدکنی، جواد طباطبایی، یوسف اباذری و مصطفی ملکیان. درواقع، حضور این دسته در شبکه‌های ‌اجتماعی، یکسویه است و صرفاً حضوری ویترینی در شبکه‌های ‌اجتماعی دارند.

🔸دسته دوم، «استاد-اینفلوئنسر»ند؛ کسانی که درون شبکه‌های ‌اجتماعی متولد شدند و حضور، فعالیت و شهرتشان در جهان مجازی، بیش از جهان بیرونی است؛ به‌عبارت‌دیگر، آنها از هویت شبکه‌ای برخوردارند. ویژگی بارزشان، تعداد فالوورهایشان است؛ به‌عبارتی، اینفلوئنسر‌های دانشگاهی، پیوند‌هایشان را با پیروانشان، مرتب حفظ می‌کنند و می‌توان گفت که از قدرت پیوند‌های سست بهره می‌برند. به‌طورکلی، این سنخ از استادانِ عمدتاً جوان دانشگاهی، هم‌زمان از چند شبکۀ ‌اجتماعی استفاده می‌کنند؛ برای نمونه به چهره‌هایی همچون سیدمجید حسینی، محمد فاضلی، فردین علیخواه و حسن محدثی اشاره کرده‌ام.

🔸گروه سوم، هویت دورگه و هیبریدی دارند. ازلحاظ سنی، تجربۀ بالایی دارند اما به گروه سنی دسته اول مربوط نمی‌شوند. همچنین فعالیت زیادی را در دانشگاه‌ها و فضای عمومی انجام داده‌اند. بااین‌حال، با تولد شبکه‌های ‌اجتماعی از قافله عقب نماندند و کوشیدند در این فضا نیز حضوری فعال داشته باشند. آنها از خصوصیات دسته دوم یعنی فعالیت عملی درون این شبکه‌‌ها برخوردارند؛ لایک می‌کنند، شرح عکس می‌نویسند، استوری می‌گذارند. بااین‌حال، مانند دسته دوم، متولد شبکه‌‌های اجتماعی نیستند؛ ازاین‌رو، شهرتشان را نیز صرفاً مدیون این‌دست شبکه‌‌ها نیستند؛ «یونس شکرخواه» و «حسین آخانی»، از این گروه‌اند.

⬅️در این مقاله، با تفکیک اشکال مختلف چهره‌‌های دانشگاهی نشان داده شد که این قدرت‌‌های نوظهور دانشگاهی، از زنجیره‌ای از شبکه‌های ‌اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و توییتر و...) استفاده می‌کنند؛ همچنین در مقایسه با سلیبریتی‌های ‌دانشگاهی که شکلی سنتی دارند، صمیمیت بیشتری با مخاطبان خود برقرار می‌کنند. ازسوی‌دیگر، محتوای تولیدی این دانشگاهیان، از ساختار‌های علمی فراتر می‌رود و برای مخاطبان عمومی و به زبان ساده نوشته می‌شود.

☑️ یک استاد-اینفلوئنسر در برابر استاد مشهور سنتی، از قواعدی کاملاً متفاوت با ساختار دپارتمان‌‌های دانشگاهی پیروی می‌کند که بسیار گسترده‌تر از روابط درون‌دانشگاهی است.

☑️ ما با ستیزه‌هایی درون فضای دانشگاهی روبه‌روییم که میان و درون گروه‌‌های علمی جاری است. دانشگاه‌ها به‌مرور قواعد سلسله‌مراتبی ارتقا و منزلت خود را سامان دادند و شبکه‌ای‌‌شدن دانشگاه و قدرت‌یافتن افراد جدید و چهره‌شدنشان، میدان منازعه را تغییر داده و در مقاطعی به ستیزه (درون سلسله‌مراتب دانشگاهی) شدت بخشیده است.
@varijkazemi

🔗 متن کامل مقاله در فایل پی‌دی‌اف
📣 فصلنامه ‌پژوهش مسائل اجتماعی ایران، تابستان ۱۴۰۱
#مقاله #دانشگاه
متاسفانه با خبر شدیم که قرارداد همکاری آقای دکتر رضا امیدی استاد گروه توسعه و سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه تهران لغو شده و ایشان عملا از دانشگاه اخراج شده‌اند. بسیاری از اساتید همکار و دانشجویان ایشان، با انجمن تماس داشته و ابراز تاسف کرده‌اند که از خدمات علمی و ارزشمند همکاری گرامی و ارجمند و استادی برجسته و توانا محروم می‌شوند. اعضای هیات مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران نیز از این خبر بشدت متاثر شده و اینگونه مظالمی که دارد هر روز بر دانشجویان و اساتید دانشگاه وارد می‌شود و عرصه علم و دانشگاه را مکدر می‌سازد ناروا دانسته و باور دارند که این اقدامات ناعادلانه، موجب تشدید نارضایتی در میان اساتید و دانشجویان شده و  بر ساحت علم و دانشگاه آثار مخربی بر جای خواهد گذاشت. تا کی باید منتظر این بی‌عدالتی‌ها بود و پیش چه کسی باید این تظلم‌ها برده شود؟ آیا فریادرسی هست؟
هیات مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران
‍ ‍ 🔶حیات شبکه‌ای و جنبش زندگی در ایران

🖋عباس کاظمی
@varijkazemi

🔹عمدتاً گفته می‌شود که جنبش‌های فرهنگی، در دورۀ وفور و رفاه ظهور می‌کنند و جنبش‌های انقلابی در دورۀ بدِ اقتصادی، اما جنبش ۱۴۰۱ که جنبش زندگی خوانده شده است، نوعی جنبش اجتماعیِ ترکیبی است که در وضعیت بدِ اقتصادی و سیاسی ظهور کرده است اما از خصایص یک جنبش نیرومند فرهنگی نیز برخوردار است.

🔺این جنبش، اغلب مولفه‌های «جنبش‌های جدید جدید» را با خود حمل می‌کند و دارای خصائصی همچون ساختاری‌ افقی، فقدان رهبری مشخص، بی‌توجهی به احزاب سیاسی جاری، وجود عناصری قدرتمند از پیوندهای ضعیف، قدرت جماعت‌ها و جمع‌های ‌کوچک، حیات شبکه‌ای و نقش نیرومند شبکه‌های اجتماعی مجازی، سیال و منعطف است. بااین‌حال، خصائص تکینۀ دیگری نیز دارد که شامل حیات شبکه‌ای نیرومند به‌جای حیات انجمنی، عاملیت غیرانسانی (همانند مو)، مطالبات معمولی در کنار مطالبات کلان، و رادیکالیزه‌شدن فرهنگ اتاق‌خواب است.

این مقاله را با نقش مو در زندگی سیاسی دهۀ ۱۴۰۰ شروع می‌کنم، برای‌اینکه ابعاد و مؤلفه‌های پیونددهنده و درعین‌حال افقی، سیال و منعطف و در عین‌حال زنانه‌ی‌ جنبش اعتراضی را شرح دهم. ادعای من این است که این جنبش، بر بنیادهایی سست بنا شده است که قوام آن را تضمین می‌کنند.

⬅️یکی از مختصات جنبش‌های جدید، ابتنایشان بر پیوندهای سست است. جنبش زندگی که برآمده از لایه‌های جایگزینِ نگاهدارندۀ جامعه است، شکلی از مناسبات را حول پیوندهای سست بنا می‌کند که به‌سادگی قابل ردگیری، سرکوب، کنترل و انضباط‌بخشی نیست. این اشکال متفاوت و متکثری که ازطریق پیوندهای سست درون لایه‌های نهان زندگی روزمره سنگر می‌گیرند، واجد خصائصی از جماعت‌ها و حلقه‌ها و محفل‌ها می‌شوند که راه را برای تغییرات از پایین باز می‌گذارند.

⬅️حیاتی شبکه‌ای جامعه است که ساختاری افقی دارد، اغلب مورد غفلت قرار گرفته است، درحالی‌که حیات سازمانی که عمودی و سلسله‌مراتبی است، همواره بیشتر مورد توجه بوده است. حیات‌ شبکه‌ای، به لایه‌ای از جامعه اشاره دارد که نه ازطریق گروه‌های رسمی و متعارف، انجمن‌ها، سندیکاها، صنف‌ها و احزاب و همین‌طور سازمان‌ها، بلکه از مسیری کاملاً متفاوت یعنی روابط مایی، گروه‌های دوستانه، جماعت‌های کوچک و بزرگ به جلو می‌رود. کوچک‌ترین واحد لایه شبکه ای جامعه، از روابط مایی آغاز می‌شود و به جمع‌های کوچک با پیوندهای قوی (وابستگان یا دوستانه) ادامه می‌یابد. سپس به‌سمت جماعت‌های با پیوند سست (یک جمع کوهنوردی تفریحی، جماعتی که درون یک باشگاه ورزشی مشخص شکل می‌گیرد و...) امتداد می‌یابد. این الگو، در برهه‌هایی، با اشکال بزرگ‌تر جماعت نزدیک می‌شود و جنبۀ خلق‌الساعگی خود را بالا می‌برد، مانند جماعت جوانان مرکز خرید کوروش که پیش‌ازاین یکدیگر را ندیده بودند یا جماعتی عظیم‌تر همچون تشیع جنازۀ پاشایی. در همۀ این اشکال، شور و هیجان در کنار برنامه‌ریزی‌های سیال و منعطف عقلانی باهم امتزاج می‌یابند. رژیم‌های اقتدارگرا که زمینۀ حیات انجمنی را تضعیف می‌کنند، همواره از درک حیات‌های شبکه‌ای ناتوان بوده‌اند.

⬅️در شرایط جنبشی، این شبکه‌های غیررسمی جماعت‌ها هستند که امکان اتصال و پیوند میان آدمها را ممکن می‌کنند. به همان‌اندازه که گسترده‌تر می‌شوند، از پیچیدگی غیرمتمرکز و در‌هم‌تنیدگی غیرقابل رویت، برخوردار می‌شوند.

☑️دو مسیر حیات انجمنی و حیات شبکه‌ای، برای موفقیت فردای جنبشْ امری حیاتی است. اگرچه بدون حیات انجمنی، جنبش انقلابی می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد (برای نمونه انقلاب‌های عربی) اما برای بازسازی جامعه، حیات انجمنی و موقعیت‌های نهادی ضرورت خواهد داشت. همچنان که در برخی از کشورهایی که بهار عربی را تجربه کرده‌اند، زمین انقلاب را جنبش‌هایی کشت کردند که بر دوش شبکه‌های دموکراتیک بنا شده بودند اما کمی پیش‌تر، گروه‌هایی( عمدتا اقتدارگرا) آن را درو کردند که عمدتا در حیات انجمنی( نمونه مصرو تونس در سالهای اولیه انقلاب) سکنی گزیده بودند. توجه به انجمن‌ها و نهادهای دموکراتیک، برای پیشی‌نگرفتن نهادهای انجمنی اقتدارطلب اهمیتی حیاتی دارد.

☑️پدیده‌ای که می‌تواند سست‌بودن و شکننده‌بودن جنبش را نشان دهد، این نکته است که چگونه، قشر خاکستری معترض (عمدتاً میان‌سال) در «وضعیت دو فقدان چشم‌انداز» قرار گرفته ‌است. درست است که بخشی قابل‌توجه از جامعه چشم‌اندازی در وضعیت موجود نمی‌بینند و ازاین‌رو معترض‌اند اما جنبش روزمره نیز از ترسیم چشم‌اندازی جدید برایشان ناتوان بوده است.

@varijkazemi

🔗 متن کامل مقاله در فایل پی‌دی‌اف
📣ماهنامه اندیشه پویا،شماره ۸۲، ۱۴۰۱
#مقاله #جنبش #جنبش_اجتماعی #اندیشه_پویا #مقاله
عباس وریج کاظمی pinned «📝 چرا تصنیف‌های عصر مشروطه هنوز زمزمه می‌شوند؟ عباس کاظمی @varijkazemi در طول این دو ماه که اعتراضات درگرفته است، «مرغ سحر» دیگر زمزمه نمی‌شود. به‌جایش «از خون جوانان وطن» است که شنیده و خوانده می‌شود. تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، بارها در اعتراضات…»
pdf (33).pdf
2 MB
📘چشم جامعه‌شناسی:مروری بر کتاب سفر نظریه‌ها
🔷نقد و معرفی:محسن آزموده
🔸روزنامه اعتماد
شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱
@varijkazemi
عباس وریج کاظمی pinned «📘معرفی کتاب سفر نظریه‌ها عباس کاظمی @Varijkazemi کتاب سفر نظریه‌ها را «نشر اگر» در هزار نسخه و صدوپنجاه صفحه منتشر کرده است. کتاب در پنج فصل به‌همراه یک مقدمه و مؤخره آمده است. 🔸فصل یک با عنوان «استعارهٔ سفر برای نظریه»، به این پرسش پاسخ داده است که چرا…»
Audio
حسن نمکدوست
۳۰ آذر ۱۴۰۱
سخنرانی در انجمن جامعه‌شناسی ایران
موضوع:رسانه و اعتراضات
@varijkazemi
عباس وریج کاظمی pinned «‍ ‍ ‍ 🔶حیات شبکه‌ای و جنبش زندگی در ایران 🖋عباس کاظمی @varijkazemi 🔹عمدتاً گفته می‌شود که جنبش‌های فرهنگی، در دورۀ وفور و رفاه ظهور می‌کنند و جنبش‌های انقلابی در دورۀ بدِ اقتصادی، اما جنبش ۱۴۰۱ که جنبش زندگی خوانده شده است، نوعی جنبش اجتماعیِ ترکیبی است…»
دیالکتیک سرکوب و اعتراض؛ بازخوانی تجربه‌ی‌ کره‌ی جنوبی

🖋 پل‌چنگ

تلخیص و گزارش: محمدعلی کدیور

《تأثیر سرکوب بر حرکات اعتراضی چیست؟ آیا سرکوب موجب فروکش‌کردن اعتراضات می‌شود؟ یا برعکس، آتش اعتراضات را شعله‌ورتر می‌کند؟》

ادامه‌ی مطلب را اینجا بخوانید.

کانال مطالعات‌فرهنگی ایرانی
https://www.tg-me.com/culturalstudies_usc

برگفته از سایت آسو
💢انجمن جامعه شناسی ایران، سلسله نشست‌های «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی» را برگزار می‌کند:
 
🔸نشست هشتم : "زندگی و اعتراضات"

🔹با حضور :

شیوا علینقیان
عباس کاظمی
جبار رحمانی
محمدرضا کلاهی

🔹دبیر نشست: سمیه توحیدلو
 
🔻زمان: چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ -  ‌ساعت ۱۵ الی ۱۷:۳۰

🔻نشست به طور زنده در صفحات انجمن در شبکه های اجتماعی پخش می‌شود.

🔹آپارات:
 www.aparat.com/iran_sociology

🔹اینستاگرام :  
instagram.com/isa13_99
@iran_sociology
#انجمن_جامعه‌_شناسی_ایران
-1224007934_38210274.pdf
904 KB
🔸نظربازی با نظریات
📘معرفی کتاب سفر نظریه‌ها
روزنامه سازندگی ۲۴ دی ۱۴۰۱
#کتاب #سفر_نظریه
@varijkazemk
VID-20230128-WA0001.mp4
10.3 MB
🔻چرا باید کتاب «چه شد؟» را بخوانیم؟

🔹داستان افول اجتماع در نیم قرن اخیر

🔸تالیف: دکتر عبدالمحمد کاظمی‌پور رییس انجمن جامعه‌شناسی کانادا
و دکتر محسن گودرزی جامعه‌شناس و مدیر علمی پیمایش‌های ملی

چاپ دوم کتاب «چه شد؟» را از کتابفروشی‌های معتبر می‌توانید تهیه کنید.



https://www.tg-me.com/Varijkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻دهه هشتادی‌ها؛ رهبران آینده ایران

دهه هشتادی‌ها دراعتراضات اخیر تصورات جامعه نسبت به خود را تغییر دادند و اعتراضات متفاوتی را رقم زدند.

اعتراضاتی که صدای معترضانش را جهانی کرد.

ما در این برنامه به پدیده نسلی و ویژگی‌های دهه هشتادی‌ها می‌پردازیم و اینکه شبکه‌های اجتماعی و گیم چه تاثیری در سبک زندگی این نسل داشته است.

در این برنامه با عباس کاظمی جامعه شناس و آرش برهمند روزنامه نگار حوزه دیجیتال صحبت کردم.

لینک کامل برنامه در یوتیوب

@yashar_soltani | یاشار سلطانی
📃در مذمت حذف اساتید و سکوت بزرگان آموزش عالی

✍️  #آرمان_ذاکری


(برای امیر مازیار و محمد راغب و کورش گلناری و آرش اباذری و حسین مصباحیان و رضا امیدی و امیر نیک‌پی و محسن برهانی و  اساتید دیگری که این روزها به بهانه‌های مختلف تعلیق یا اخراج یا مشمول بندهای مختلف “قانونی” می‌شوند که نتیجۀ همۀ آنها حذف استاد از کلاس درس است.)

۱. حمله به دانشگاه پایان ندارد. دانشگاه از همان بدو تأسیس آن تا امروز، هرگز نهادی یکسره تابعِ خواسته‌های اصحاب قدرت نبوده است. به‌رغم وجودِ همیشگیِ جریانی محافظه‌کار در متنِ دانشگاه، همیشه در حاشیه‌ها جریانی دیگر وجود داشته است که هم از حیث علمی و هم از حیث اجتماعی و سیاسی به گونه‌ای دیگر رفتار کرده و سنخ دیگری از علم و آگاهی تولید کرده است. جریانی شاید مؤثرتر از حیث جریان‌سازیِ علمی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. این حاشیه در همۀ ایام حیات دانشگاه و به رغم همۀ فشارها تا امروز نیز در گوشه و کنار دانشگاه تداوم یافته است و امروز نیز همچون همۀ سالهای گذشته زیر بیشترین فشار است. بخش بزرگی از این حاشیۀ پویا را می‌توان در اساتید جوان یافت. اساتیدی که غالباً پرانرژی‌ترند، از حیث علمی به‌روزند، یک یا دو زبان خارجی بلدند، نزد خوب‌های نسل قبل شاگردی کرده‌اند، با دانشجوها رابطۀ بهتری دارند و بعضاً در حوزۀ عمومی اعم از نشریات یا فضاهای مجازی نیز حضور دارند. همین اساتیدند که وضعیت شغلی‌شان بی‌ثبات‌تر است، راحت‌تر از بقیه زیر ضرب می‌روند و حتی «حذف قانونی» آن‌ها ممکن‌تر است. قراردادهایی که می‌تواند به سادگی تمدید نشود و استعلام‌هایی که می‌تواند به سادگی تأیید نشود. هیچ اخلاقی رعایت نمی‌شود. هیچ‌نیازی به پاسخگویی هم نیست. صاحبان امضاهای طلایی، امضا می‌کنند و سرنوشت آدمها عوض می‌شود. فرصت‌طلب‌ها نقاب می‌زنند و رشد می‌کنند. رسیدگی جدی به این‌دست اعمال قدرت‌ها در اولین چرخش قدرت، مانعی در برابر تکرار آن خواهد بود. در فقدانِ امکانِ چنین رسیدگی‌هایی، می‌توان از نوعی موقتی‌سازی شغلی ایدئولوژیک در دانشگاه‌ها سخن گفت که حاصل آن تولد «پریکاریای تدریس» است: موقتی‌کاران در دانشگاه‌ها، حق‌التدریس‌ها و پیمانی‌ها و حتی برخی رسمی-آزمایشی‌ها. بیهوده نیست که بخش مهمِ اساتیدِ حذف‌شده یا در معرض حذف را جوانان شکل داده‌اند. تردیدی وجود ندارد که آنها که حذف شده‌اند در زمرۀ شایسته‌ترین‌ها هم در حوزۀ تخصصی خود بوده‌ و هستند.      

۲. چندی است که به نظر می‌رسد انتظار داشتن از اصحاب قدرت و مطالبۀ تغییر از آن‌ها به پایانِ راه خود رسیده است. وقت رو کردن به جامعه است و سخن گفتن با آن‌ها که به نسبت از میدان قدرت دورترند. تا آنجایی که به دانشگاه بر می‌گردد، یکی از گروه‌های مهم بدنۀ اساتید است. می‌توان آن‌ها را مخاطب قرار داد. متأسفانه همبستگی صنفی درون اساتید بسیار ضعیف است. پیوند بین اساتید قدیمی و اساتید جدید سست است. ظاهراً «بزرگان آموزش عالی» چندان دغدغۀ آیندۀ دانشگاه و به ویژه اساتید جوان را ندارند. این را از روی سکوتشان می‌گویم. لابی و مذاکرۀ پشت پرده‌ای اگر باشد، تجربۀ این روزها نشان داده است که به جایی نرسیده و نخواهد رسید. وانگهی توقف روندها مهم است. حل مشکل یک نفر چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌گویم مذاکره نکنند. می‌گویم مسئله در سطح دیگری است. اما منظور از «بزرگان آموزش عالی» چه کسانی است؟ منظور از بزرگان آموزش عالی آنهاست که سرمایه‌های میدان علم را در بالاترین سطوح آن دارایند و پایشان هم در میدان علم محکم است. مدارجی طی کرده‌اند و حذف آن‌ها ساده نیست. برای نمونه خیلی از استاد تمام‌های دانشگاه، مدیران گذشتۀ آموزش عالی در وزارت علوم و دانشگاه‌ها، بخش عمده‌‌ای از اعضای فعلی فرهنگستان علوم و فرهنگستان زیان و ادب فارسی. نیازی به اسم آوردن نیست، به سادگی می‌توانید نام‌ها را در ذهن مرور کنید. نام‌های برجستۀ فلسفه و الهیات و فیزیک و شیمی و ادبیات و دکتراهای برق و مکانیک و ... . یا آن‌ها که در دوره‌هایی وزیر و معاون وزیر و رئیس دانشگاه و رئیس فرهنگستان و معاون رئیس و عضو  بوده‌اند. چشم و چراغ‌های بزرگ‌داشت‌ها و تقدیرها. هم جایزه می‌دهند و هم جایزه می‌گیرند. آن‌ها سکوت کرده‌اند و جوان‌تر‌ها هزینه می‌دهند. ظاهراً قرار است به انجام امور خیر بسنده کنند. شرط انصاف نیست. آن‌ها اگر به میدان بیایند این فضای سنگین مهاجم هم برای دانشجویان و هم برای اساتید مهار خواهد شد. نقد عملکرد مسئولان درجه چندم دولتی اعتراضی است بسیار کم هزینه. جوان‌ها هم از تفرقه طرفی نخواهند بست. همه باید همبسته شوند. این کمترین انتظار آکادمیک از آنهاست در فضایی که عده‌ای دانشگاه را هر چه بیشتر ویرانه می‌خواهند. زمان برای مصلحت‌اندیشی کوتاه است. حقیقت را باید گفت. بزرگان باید قدمی به جلو بردارند.

نوشته آرمان ذاکری
@varijkazemi
2025/07/06 20:33:24
Back to Top
HTML Embed Code: