Telegram Web Link
برخی مجموعه استوری هایی که اخیرا در اینستاگرام منتشره شدن است را به صورت پی دی اف در اینجا قرار دادم. اولی به موضوع بدفهمی از فرمالیسم اشاره دارد، دومی به یک تامل کوچک روی دلالت های فضایی ویروس کرونا میپردازد و سومی با اشاره به مصاحبه ابراهیم توفیق درباره تهران به مرور خیلی کوتاهی از مسئله نگاه غیردرون ماندگار در فهم ما از تهران میپردازد. ذکر این نکته ضروری است استوری های اینستاگرام به قصد ایجاد علائق مطالعاتی در کلیت مخاطبان تهیه می شود و ظرافت های تخصصی در آنها کمرنگ تر است.

@archresearchmethod
Forwarded from اتووود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیست و هشتمین فیلمْ گفتار از مجموعه ی فیلمْ گفتارهای"آموزش معماری؛ بحران [های] وضعیت [معاصر] و چشم اندازهای آینده🔺. محمد یاسر موسی پور. حجم پایین

#محمد_یاسر_موسی_پور
#آموزش_معماری
#پداگوژی
#فیلم_گفتار_های_اتووود
@etooodchannel
.
مردم باوری رادیکال یک معمار
در این پست می خواهم به بهانه معرفی یونا فریدمن تامل دیگری بر مواجهه معمارانه با مسئله مردم داشته باشم. فریدمن در ایران بسیار کم شناخته شده است. او یک معمار مجاری-فرانسوی بود که سال گذشته از دنیا رفت. شناخت ما از فریدمن به 1959 بر میگردد. زمانی که او اولین مانیفست خودش را با نام «معماری سیار» ارائه کرد. او میگفت معماران مدرن از نیازهای انسان حرف می زدند اما به جای آدم واقعی، یک انسان میانگین تعریف کردند و برای او دست به طراحی زدند. اشاره ای تلویحی به ترسیمات مدولار لوکوربوزیه. اما او میخواست معماری به کاربران واقعی و آرزوهای متکثرشان درباره فضا مربوط باشد. نه یک انسان انتزاعی که ملاک عمل معماران پیش از او بود. نکته جالب درباره فریدمن این است که او برای انجام این محافظه کاری به شدت رادیکال است. او برای مشروعیت دادن به هر آنچه مردم میخواهند، میخواست همه چیز را در معماری دگرگون کند و تا سرحد تبعات آنچه ادعا میکرد پیش رفت؛ این رادیکالیزم مردم باورانه در مجموعه ترسیمات او از شهر فضایی خودش را چنین نشان میداد: شهری که تحت تاثیر فضای بعد از جنگ، بر فراز شهرها و مزارع موجود افراشته شده است... با فضایی که چیزی جز زیرساخت های سازه ای و تاسیساتی نیست. شهری که مثل یک پلتفرم آزاد، آماده است تا هر کاربری آرزوهای فضایی اش را مثل یک فرضیه به آزمایش بگذارد. شهر فریدمن رویای یک خودمختاری حداکثری برای کاربر را در سر می پروراند و برای این که رویای خود را بدون لکنت به تصویر میکشید. فکرهای بر کاغذ باقی مانده فریدمن همچنین نشان میدهد که چگونه شکل مطلق معماری سیار، برای مردم و آرزوهای سیارشان دشواریاب است. احتمالا آراونای امروز را میتوان تصویری از فریدمنِ منهای رویا دانست. ظرایف بیشتر از حوصله این پست خارج است اما درباره فریدمن حتما بیشتر خواهم نوشت.
@archresearchmethod
.
ایده های تاریخ معماری از کجا می آیند؟
.
همان طور که قبلاً از فریدمن نوشتم، او تصمیم داشت به جای تعریف یک انسان میانگین و طراحی یک فضای قطعی بر اساس نیازهایش، معماری را به یک پلتفرم آزاد تبدیل کند که هر انسان با هر تفاوتی بتواند معماری خودش را روی آن بسازد. این انعطاف از معماری یک شبکه از فضای خالی باقی می‌گذاشت که مجموعه ای از قابلیت ها بود.
اما سوال مهم این است که این ایده های مبتنی بر تخیل که مثل ترسیمات بعدی آرکیگرام و متابولیست ها و ...به بخشی از تاریخ اندیشیدن درباره معماری تبدیل شد، از کجا تغذیه می شوند؟ آیا فریدمن ایده های قبلی را مطالعه میکند و سپس شهرهای شناور و سیار را به تاریخ معماری می افزاید؟
خیر. او حتما با مطالعه و اشراف کافی از معماری مدرن فکر میکند. اما این مطالعه یک بازوی تفکر است. او مشاهده هم دارد. مشاهدات او از وضعیت شهرها پس از جنگ های جهانی، بخش جدایی ناپذیر تفکر فریدمن است. در پاسخ به این وضعیت است که او شناور شدن شهر روی شهر موجود را به جای تخریب و بازسازی مطرح میکند. تفکر یک دیالکتیک بین مطالعه و مشاهده است. بین امر انتزاعی و انضمامی.
ولادیمیر بلوگوفسکی در ۹۲ سالگی از فریدمن میپرسد که ایده این معماری از کجا آمد؟ فریدمن پاسخ می دهد، من در جنگ جهانی بیست و یک سالم بود و اواخر جنگ توسط آلمان ها در بوداپست اسیر شدم. شهر در سرمای وحشتناک زمستان بود و خانه ها با شیشه های شکسته و بدون آب و برق رها شده بودند اما ما یک میلیون نفر دوام آوردیم. در آن لحظات من فهمیدم چقدر نظم های زندگی ما شکننده است. از آنجا به یک معماری فکر میکردم که منعطف و آماده انطباق با واقعیت های متغیر باشد.
.
تفکر اگرچه بسیار عام عرضه می شود اما در آبشخورهایش همین قدر شخصی است و به تجربه متصل است.

@archresearchmethod
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در همه ویدیوهای تلخ دیشب، یک فیلمبردار وجود دارد که از فاصله ای امن، در حال ثبت و روایت فاجعه است...
اما دقیقا زمانی که ما و فیلمبردار گرم تماشا میشویم، فاجعه در یک لحظه یادآوری میکند که هیچ نقطه امنی بیرون از آن، برای تماشا کردن وجود ندارد؛ قصه، راوی را درون خود می بلعد و زمان مچاله می‌شود.
و البته راوی در این یکه خوردن تنها نیست چون آن لحظه گرداب گونه، بلافاصله به موضع امن ما تماشاگران فیلم هم حمله میکند و آن شوک بلعیده شدن را تجربه میکنیم.
در دنیایی که به قول بودریار، فاجعه آنقدر درآینه تصاویر تکثیر می‌شود که زهر آن گرفته می شود و به یک ابژه خبری برای تماشای‌ بعدازظهر تبدیل میشود، ویدیوهای دیشب هسته دهشتناک خشونت را از پشت لفاف داده های خبری بیرون میکشد و خود را به همه در خاورمیانه یادآوری میکند: زمانی که فاجعه رخ می‌دهد، هیچ موضع امنی برای نگریستن نیست.
ی.موسی پور
@archresearchmethod
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سکانس پایانی مالیخولیا، زمانی که زمین تا لحظاتی دیگر با برخورد یک سیاره از هم خواهد پاشید...
جاستین از خواهرزاده اش میخواهد که مقداری چوب آماده کند، و بعد با آنها فضای خیمه مانندی میسازد تا در آن پناه بگیرند.
لحظه ای به غایت غریب و متناقض....
چرا باید چیزی ساخت وقتی همه چیز درآستانه نابودی است؟
.
جاستین با چند تکه چوب، بخشی از فضا را از جهان جدا میکند و به خواهرزاده اش اطمینان میدهد که اینجا امن است (حتی اگر دنیا نابود شود.)
انگار بدون تخیلی که آن چند تیرک چوبی ممکن میکنند، تحمل این مرگ قریب الوقوع ممکن نیست‌.
تصویر سه انسان پناه گرفته در فضایی سست در واپسین لحظات، نشان میدهد که معماری چگونه همواره تخیلی را به روی صحنه می برد، و واقعیتی را انکار میکند...

@archresearchmethod
معماری پژوهی (معماری، نظریه و پژوهش) pinned «چندی پیش کتابفروشی پاگرد ازمن خواسته بود تا لیستی از کتابهای مفید تهیه کنم که آن را اینجا هم میگذارم... لزوما این کتابها ارتباط مستقیم با معماری ندارند اما همگی خوب و موثرند...به مرور کتابهای بیشتری هم خواهم گذاشت معنای زندگی تری ایگلتون ترجمه عباس مخبر …»
Forwarded from کوبه
▪️ مدرنیسم و تنِ معماری در ایران

🖋 محمدیاسر موسی پور| دانش‌آموختۀ دکتری معماری دانشگاه شهیدبهشتی

چندی پیش یکی از دانشجویان رشتۀ معماری پرسشی از من داشت، آیا نمی‌توانیم برای نقد و نظریه‌پردازی درباره معماری به جای مفاهیم وارداتی، از زبان فارسی خودمان کمک بگیریم؟ البته این اولین مواجهه‌ام با این پرسش نبود. در پاسخ برایش نوشتم، همین‌که از معماری به‌عنوان چیزی قابل نظریه‌پردازی و البته قابل نقد سخن می‌گوییم، یعنی پیشاپیش از چیزی حرف می‌زنیم که بیرون از زبان فارسی تشکیل شده است. فهم معماری در این معنا -که کاملاً با معنایی که ما در گذشته استفاده می‌کرده‌ایم متفاوت است- دارای یک تاریخ است که در زبان و در جغرافیای دیگری شکل‌گرفته و در فرایندهایی به زبان ما وارد شده است. این پاسخ در عین اشاره به یک فکت، حاوی یک پیام بود که فکر می‌کنم اگرچه تلخ یا سخت، باید شهامت مواجهه با آن را بیازماییم: دقیقاً در همان لحظه که می‌خواهیم با پرسیدن این سؤال، غرب را از خودمان بیرون بگذاریم و از شر سایه‌ی سنگین آن خلاص شویم، او یادآوری می‌کند پیشاپیش در ما حاضر است. بااین‌حال، هدف این پاسخ هرگز آن نبود که از نوعی خودکم‌بینی در مواجهه با غرب طرفداری کند. هدف، تغییر مفروضات هستی‌شناسانه ما به‌قصد افزایش توان نظری برای تحلیل پیچیدگی‌های وضعیتمان بود؛ اما منظور از مفروضات هستی‌شناسانه چیست؟ یکی از این مفروضات، آن است که ما، خود و غرب را مثل دو شیء مجزا در کنار هم فرض می‌کنیم. درحالی‌که هم‌آمیختگی‌های ذهنی و عینی بسیاری، چنین تفکیکی را اساساً ناممکن می‌کند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/YM-09-07
http://koubeh.com/ym1/

@koubeh
معماری پژوهی (معماری، نظریه و پژوهش)
▪️ مدرنیسم و تنِ معماری در ایران 🖋 محمدیاسر موسی پور| دانش‌آموختۀ دکتری معماری دانشگاه شهیدبهشتی چندی پیش یکی از دانشجویان رشتۀ معماری پرسشی از من داشت، آیا نمی‌توانیم برای نقد و نظریه‌پردازی درباره معماری به جای مفاهیم وارداتی، از زبان فارسی خودمان کمک…
این مطلب تلاش میکند مراجعه دوباره اما متفاوتی باشد به سوالی که قدیمی است اما ظاهراً قدیمی نمیشود؛ رابطه معماری ما و غرب.
و همچنین تلاشی برای مستقیم تر فکر کردن به معماری وقتی در تلاقی با علوم انسانی خوانده میشود. امید به اینکه برانگیزاننده سوالات تازه باشد و نقد و نظرتان را در ارتباط با آن با من در میان بگذارید.

@archresearchmethod
2025/07/07 11:39:38
Back to Top
HTML Embed Code: