Telegram Web Link
زبان مردم آذربایجان در قرن چهارم
«ولسان اذربیجان وارمینیة والرّان الفارسّیة والعربیة» (ابواسحاق ابراهیم اصطخری، به کوشش ی. دی خویه، ۱۴۱۲ قمری / ۱۹۹۲، مسالک‌الممالک، لیدن، ١٨٧۰).

«و این حدود [= آذربایگان] همه زبان تازی و پارسی دارند» (ابواسحاق ابراهیم اصطخری، مسالک‌الممالک، ترجمۀ فارسی از قرن پنجم / ششم هجری، به کوشش ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ١٣۴۰)
۱۴۰۳/۰۲/۳۰
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👏35👍7👎21
کدام گزینه را بیشتر می‌پسندید؟
Anonymous Poll
32%
صعب‌العبور
68%
سخت‌گذر، دشوارگذر
👍8👏7
از ویرایش pinned «دربارۀ واژه‌های صعب‌العلاج و صعب‌العبور و جز آن‌ها واژه‌های صعب‌التلفظ و صعب‌الحصول و صعب‌المدافعه و صعب‌الوصول (نک. فرهنگ بزرگ سخن) در یک قرن اخیر از عربی وارد فارسی شده‌است. واژه‌های صعب‌التحمل و صعب‌العبور نیز کمتر از دو قرن و واژۀ صعب‌العلاج نیز کمتر از…»
▫️آغاز دورۀ حضوری: خرداد ١۴٠٣، پنجشنبه‌ها، ساعت: ۱۰:۰۰
▫️شرکت‌کنندگان در این کارگاهْ عضو کانالی تلگرامی می‌شوند و در آنجا جزوه‌ها و صوت‌های همۀ جلسه‌ها بارگذاری می‌شود. زمان دسترسی به این جزوه‌ها و صوت‌ها نامحدود است.
▫️ جلسۀ نخست: رسم‌الخط و املا
جلسۀ دوم: نشانه‌گذاری
جلسۀ سوم: ویرایش رایانه‌ای
جلسۀ چهارم: ویرایش زبانی ١
جلسۀ پنجم: ویرایش زبانی ٢
جلسۀ ششم: درست و غلط در زبان ١
جلسۀ هفتم: درست و غلط در زبان ٢
جلسۀ هشتم: درست و غلط در زبان ٣
جلسۀ نهم: واژه‌پژوهی
جلسۀ دهم: مرجع‌شناسی
جلسۀ یازدهم: درآمدی بر صرف
جلسۀ دوازدهم: درآمدی بر نحو
▫️اگر پرداخت هزینۀ کارگاه به‌صورت یکجا برایتان دشوار است، در خصوصی اطلاع دهید.
▫️شهریۀ کارگاه: ۹۴۰.۰۰۰ تومان (نهصد و چهل هزار تومان).
▫️شمارۀ کارت: 6104337384300636
بانک ملت، به نام فرهاد قربان‌زاده (پس از واریز، روگرفتِ رسید بانکی را در خصوصی برای شناسهٔ shirin_rastegarpour@ بفرستید.)
▫️محل برگزاری کلاس: تهران، میدان فاطمی، خیابان جویبار، کوچۀ نوربخش، شمارۀ ۲۱، مؤسسۀ آموزشی بهاران.

▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
18👍10
از ویرایش pinned «بر فرزندان خود نام نیکو نهید، مانند نام‌های شاهنامه‌ای: اردشیر، اسفندیار، اشکبوس، بابک، باربد، به‌آفرید، بهرام، بهمن، بیژن، پیروز، تهمینه، جمشید، خسرو، دارا، داراب، رویین، رُهام، رودابه، ساسان، سام، سهراب، سیاوش، سیندخت، شاپور، فرامرز، فرانک، فریدون، کارن…»
تفاوت ویرایش رایانه‌ای و آموزش وُرد (یا این‌دیزاین)
ویرایش رایانه‌ای یک چیز و آموزش وُرد (یا این‌دیزاین) چیزی دیگر است. در ویرایش رایانه‌ای فقط باید به ترفندهایی که به کار ویراستار می‌آید پرداخت، نه اینکه آموزش داده شود هریک از گزینه‌های ورد چه کاربردی دارد و مثلاً در ورد چگونه می‌توان شکل کشید. روشن است که آموزش ورد و آموزش ویرایش رایانه‌ای در جاهایی هم‌پوشانی دارند. حال ممکن است کسی اعتقاد داشته باشد همهٔ ریزه‌کاری‌های ورد به کار ویراستار می‌آید و باید به او آموزش داده شود؛ بسیار خب! پس اسم کارگاه را هم باید گذاشت «آموزش ورد»، و نه «آموزش ویرایش رایانه‌ای».
۱۴۰۳/۰۳/۲۲
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍46
جدانویسی و سرهم‌نویسی
در ویرایش، توجه به جدانویسی و سرهم‌نویسی بسیار پسندیده و یکی از مهارت‌های مهم برای ویراستار خبره شدن است، ولی نمی‌توان کسی را که فقط بر این مهارت تسلط دارد ویراستاری توانمند دانست. متأسفانه بسیاری از ویراستارانِ زبانی فقط به سرهم‌نویسی و جدانویسی توجه دارند و به دیگر وظیفه‌های مهم ویراستار بی‌توجه‌اند. ویراستار ماهر کسی است که افزون بر مهارت در فاصله‌گذاری، بر نحو زبان فارسی نیز مسلط است و دایرۀ واژگانی گسترده‌ای دارد.
۱۴۰۳/۰۳/۲۲
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍70👏84
این زبانِ بی‌صاحبِ «در وطن خویش غریب»!
به نظرتان در رشتۀ آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان (آزفا) کدام زبان و روش تدریس آن آموزش داده نمی‌شود؟ آفرین! فارسی!
توضیح آنکه در نزدیک به همۀ دانشگاه‌های دارای رشتۀ آزفا از استادان رشتۀ آموزش زبان انگلیسی دعوت کرده‌اند که در رشتۀ آموزش زبان فارسی تدریس کنند. بیشترِ این دوستان در همۀ عمر دانشگاهی‌شان در یکی از گرایش‌های زبان انگلیسی، به‌ویژه آموزش زبان انگلیسی، تحصیل کرده‌اند و دنیا را از دریچۀ این زبان می‌بینند و زبان انگلیسی را قطب عالَم امکان می‌انگارند. بااین‌حال، بی‌آنکه در عمرشان یک ساعت فارسی درس داده باشند و بی هیچ شرمندگی و خجالتی، دعوت مدیران گروه‌های آزفا را لبیک می‌گویند و گمان می‌کنند اگر منبعی که تدریس می‌کنند به انگلیسی باشد و روی تخته به انگلیسی بنویسند و جزوه‌هایشان انگلیسی باشد و از انگلیسی مثال بزنند و پیش‌پاافتاده‌ترین اصطلاحات زبان‌شناسی را به انگلیسی بیان کنند، خیلی باسواد و باکلاس جلوه می‌کنند. نتیجه آنکه مشتی اطلاعات نظری کم‌ارزش را به دانشجوی رشتۀ آموزش زبان فارسی انتقال می‌دهند و دانشجوی بی‌نوا نیز از نخستین نیم‌سال کارشناسی ارشد تا نیم‌سال پایانی دورۀ دکتری حتی به اندازۀ یک مقاله هم به اطلاعاتش در زمینۀ زبان فارسی افزوده نمی‌شود!
اجازه بدهید مثالی بزنم؛ در رشتۀ آزفا در درس «روش‌ها و رویکردهای آموزش زبان دوم» انبوهی آزمون‌وخطاهای انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها (و نه حتی دیگر فرنگی‌ها) در آموزش زبان انگلیسی به غیرانگلیسی‌زبانان تدریس می‌شود، ولی هیچ‌گاه گفته نمی‌شود در سده‌های گذشته هندی‌ها و نیز ترکان آسیای صغیر چگونه فارسی را آموخته‌اند یا در این هزار و چند صد سال ایرانیان چگونه عربی را فراگرفته‌اند و روش‌ها و کتاب‌هایشان چه بوده‌است. همچنین گفته نمی‌شود فرهنگ‌های یک‌زبانه و دوزبانۀ اینان برای آموزش زبان‌های فارسی یا عربی چه بوده‌ و هریک با چه رویکرد و نگاهی تألیف شده‌است. تقصیری هم ندارند؛ در دنیایشان تنها زبان انگلیسی است که ارزش پژوهش و تدریس دارد و نباید وقت ارزشمند دانشجو را با زبان‌های کم‌ارزشی مانند فارسی گرفت!
دانش‌آموختۀ آزفا در دانشگاه هیچ‌گاه نیاموخته که چگونه فعل مرکّب یا ساخت مجهول را آموزش دهد، برای افزایش دایرۀ واژگانی زبان‌آموز چه کند، برای آموزش مبحث بسیار مهمِ «را» چه منبعی را بخواند، تلفظ فارسی معیار با فارسی غیرمعیار چه تفاوتی دارد، برای دریافتن معنی واژه‌ها به کدام فرهنگ فارسی بنگرد، شکسته‌نویسی چیست، و ساخت‌های بنیادین در نحو کدام‌ها هستند و برای هریک از سه سطح نوآموز و میانی و پیشرفته کدام‌ها را باید آموزش دهد، اما تا دلتان بخواهد نظریه‌های دانشمندان فرنگی را در ذهنش فروکرده‌اند، بی‌آنکه برایش چندان کارآمد باشد.
می‌دانیم که اگر «الف» مساوی با «ب» باشد، پس «ب» هم با «الف» مساوی است. هرگاه به دانش‌آموختۀ رشتۀ آموزش زبان فارسی اجازه دادند در رشتۀ آموزش زبان انگلیسی تدریس کند، آن‌گاه حق دارند استاد رشتۀ آموزش زبان انگلیسی را نیز در رشتۀ آموزش زبان فارسی به تدریس بگمارند.
دردناک آنکه بیشترِ دانشجویان و دانش‌آموختگان زبان‌شناسی و آزفا در مقطع کارشناسی در رشتۀ زبان انگلیسی یا یکی دیگر از زبان‌های خارجی تحصیل کرده‌اند، و نه در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی*. ازاین‌رو، جز شمار اندکی از آن‌ها، به فارسی‌ندانی خود آگاه نیستند. یعنی بسیاری از دانش‌آموختگانِ رشتۀ آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان در همۀ سال‌های دانشگاه فقط درس فارسی عمومی را در دورۀ کارشناسی خوانده‌اند و با همین سطح اطلاعات در زمینۀ زبان فارسی به خارجی‌ها فارسی درس می‌دهند!
بیچاره زبان فارسی، بیچاره این زبانِ بی‌صاحبِ «در وطن خویش غریب»!

* متأسفانه در کنکورِ کارشناسی ارشدِ رشتۀ زبان‌شناسی و گرایش‌های آن، مانند آزفا، بسیاری از پرسش‌ها به زبان انگلیسی است و انبوهی از دانش‌آموختگان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از راه‌یابی به این رشته و گرایش‌های آن بازمی‌مانند.

۱۴۰۳/۰۳/۲۲
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍97😢1411👏9👎2
از ویرایش pinned «اخلاق علمی حُکم می‌کند که اگر کسی مقاله، کتاب یا پایان‌نامه و رسالۀ ما را ویرایش بنیادین کرد یا نکتۀ علمی مهمی را به ما تذکر داد یا منبع تأثیرگذاری را به ما معرفی کرد، در همان نوشتۀ خود از او تشکر کنیم. تشکر شفاهی بیهوده است. خواننده باید بداند که همۀ نوشتۀ…»
دربارۀ فرهنگ انگلیسی آکسفورد
چاپ نخست فرهنگ انگلیسی آکسفورد (Oxford Dictionary of English) در سال ۱۹۹۸ به سرپرستی جودی پیِرسال (Judy Pearsall) و پاتریک هنکس (Patrick Hanks) با عنوان فرهنگ انگلیسی آکسفوردِ جدید (New Oxford Dictionary of English)، نسخۀ بازنگری‌شدﮤ آن در سال ۲۰۰۱، ویراست دوم آن در سال ۲۰۰۳ و نسخۀ بازنگری‌شدﮤ همین ویراست در سال ۲۰۰۵ به سرپرستی کاترین سونز (Catherine Soanes) و آنگوس استیونسن (Angus Stevenson) در ۲۰۸۸ صفحۀ رحلی منتشر شده‌است.
در این اثر زبان انگلیسی معاصر توصیف شده، هرچند که در تألیف آن از روش‌های فرهنگ انگلیسی آکسفورد (OED) استفاده شده‌است.
در هر مدخل دست‌کم یک معنی اصلی وجود دارد که زیرمعنی‌ها به‌لحاظ منطقی با آن مرتبط‌اند. زیرمعنی‌ها با نشانۀ▫️از هم تفکیک شده‌اند. برای نمونه، در مدخل positive معنی نخست افزون‌بر یک معنی اصلی، سه زیرمعنی هم دارد. این زیرمعنی‌ها با معنی اصلی تفاوت دارند، اما این تفاوت به اندازه‌ای نیست که بتوان آن‌ها را در برش‌های معنایی جداگانه‌ای ذکر کرد.
معنی‌هایی که دو یا چند مقولۀ دستوری دارند براساس مقولۀ دستوری‌شان از هم تفکیک شده‌اند. برای نمونه، در مدخل positive نُه معنیِ صفتی در کنار هم آمده‌اند و شش معنی اسمی پس از آن‌ها قرار دارند.
در این فرهنگ، اَعلام نیز مدخل شده‌اند. ازجمله، ذیل مدخل Iran چنین آمده‌است: «کشوری در خاورمیانه، بین دریای مازندران و خلیج فارس، جمعیت ۶۶،۶٢٢،٧۰۴ (حدود ۲۰۰۲)؛ زبان‌ها: فارسی (پارسی) (رسمی)، آذربایجانی، کردی، عربی و جز آن‌ها. پایتخت: تهران. پیش‌تر با نام Persia شناخته می‌شد. در سال ۱۹۳۵ نام کشور تغییر یافت. ایران تا سال ۱۹۷۹ شاهنشاهی بود و در آن سال شاه با انقلاب مردم، به رهبری آیت‌الله خمینی، خلع شد. وی بلافاصله جمهوری اسلامی را بنیان‌گذاری کرد. ایران از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ با همسایه‌اش، عراق، درگیر جنگ بود. نیز بنگرید به Persia».
پیکرﮤ زبانی این فرهنگ پیکرﮤ ملی بریتانیا (British National Corpus) با صدمیلیون واژه است.
۱۴۰۳/۰۳/۲۷
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍251
12
دربارۀ فرهنگ کوچک انگلیسی آکسفورد
چاپ نخست فرهنگ کوچک انگلیسی آکسفورد (Concise Oxford English Dictionary) در ژوئن ۱٩۱۱ با ویرایش دو برادر به نام‌های هنری واتسون فولر (Henry Watson Fowler) و فرانک جورج فولر (Frank George Fowler) در ۱۰۶۴ صفحه، ویراست دومِ بازبینی‌شده در سال ۱۹۲۹، ویراست سوم همراه با پیوست‌ها در سال ۱۹۳۴، ویراست چهارم در سال ۱۹۵۱، ویراست پنجم در سال ۱۹۶۴، ویراست ششم در سال ۱۹۷۶، ویراست هفتم در سال ۱۹۸۲، ویراست هشتم در سال ۱۹۹۰، ویراست نهم در سال ۱۹۹۵، ویراست دهم در سال ۱۹۹۹، ویراست دهمِ بازبینی‌شده در سال ۲۰۰۱، ویراست یازدهم در سال ۲۰۰۴، ویراست یازدهمِ بازبینی‌شده در سال ۲۰۰۶، ویراست یازدهم با بازبینی دوباره در سال ۲۰۰۸، و ویراست دوازدهم در سال ۲۰۱۱ در ۱۶۸۲ صفحه به سرپرستی آنگوس استیونسن (Angus Stevenson) و موریس وایت (Maurice Waite) منتشر شده‌است.
در چاپ نخست واژه‌های computer، radio، television و cinema مدخل نشده بود، واژه‌های horsebox «خودروِ حمل اسب»، horse chestnut «شاه‌بلوط هندی» و horsefly «خرمگس» با خط تیره و show «نمایش» و rhyme «قافیه» به‌ترتیب با املای shew و rime ضبط شده بود.
در ویراست دوازدهم، در مقایسه با ویراست یازدهم، حدود چهارصد مدخل جدید و حدود سیصد معنی جدید افزوده شده‌است. این ویراست به‌ویژه با توجه به ویراست سومِ فرهنگ انگلیسی آکسفورد (Oxford Dictionary of English) (۲۰۱۰) که فرهنگی یک‌جلدی است ویرایش شده. این در حالی است که برای تألیف چاپ نخست این اثر از روش‌ها و داده‌های فرهنگ انگلیسی آکسفورد (OED) (چاپ اول: ده‌جلدی) استفاده شده بود.
چون این اثر فرهنگ عمومی است و کاربران آن انگلیسی‌زبانان هستند، فقط تلفظ واژه‌هایی در آن ذکر شده‌است که از راه املا نمی‌توان تلفظ آن‌ها را حدس زد. تلفظ‌ها با الفبای آوانگار بین‌المللی نشان داده شده‌است.
ریشۀ واژه‌ها در انتهای مدخل و پس از کلمۀ ORIGIN قرار دارد. برای مثال، ریشۀ واژﮤ softa چنین است:
softa /'sɒftə/ ▶️ n. a Muslim student of sacred law and theology.
- Turk., from Pers. sūk‌ta ‘burnt, on fire’.
معنی‌ها با شماره و زیرمعنی‌ها با نشانۀ مربع توپر▫️از هم تفکیک شده‌اند.
واژه‌های هم‌نام (واژه‌های هم‌آوا و هم‌نویسه‌ای که ریشه‌های متفاوتی دارند) در مدخل‌های جداگانه آمده‌اند و هر سرمدخل با عدد تُک مشخص شده‌است.
در هر مدخل، معنی‌های دارای مقولۀ دستوری متفاوت با نشانۀ ▶️ از یکدیگر تفکیک شده‌اند.
بیش از ٢۴۰،۰۰۰ واژه، عبارت و معنی در این فرهنگ آمده‌است.
۱۴۰۳/۰۳/۲۸
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍131
11👎1
از ویرایش
کدام‌یک از این دو گونه را معیار می‌دانید؟
دربارۀ واژۀ شلنگ / شیلنگ
واژۀ شیلنگ به معنی «لوله‌ای خم‌شدنی برای جابه‌جایی آب و مایعات دیگر» در فرهنگ فارسی (معین ۱۳۴۲ـ۱۳۴۷) برگرفته از «آلمانی: schlange [درست: Schlange] یا انگلیسی: Schelling» دانسته شده‌است. در لغت‌نامه (دهخدا و همکاران ۱۳۷۷) خاستگاه واژۀ شیلنگ ذکر نشده‌است. مؤلف فرهنگ فارسی عمید (۱۳۶۳) خاستگاه واژۀ شیلنگ را واژۀ انگلیسیِ Shelling دانسته‌است. در این سه فرهنگ واژۀ شلنگ مدخل نشده‌است. در فرهنگ بزرگ سخن واژۀ شیلنگ اصل قرار گرفته و واژۀ شلنگ به آن ارجاع داده شده‌است. در این فرهنگ ریشۀ شیلنگ با نشانۀ پرسش از آلمانی دانسته شده‌است: «از آلمانی: Schlange؟». در فرهنگ فارسی (صدری‌افشار و همکاران ۱۳۹۶) نیز شیلنگ مدخل اصلی شده و شلنگ به آن ارجاع داده شده و ذیل شیلنگ آورده‌اند که واژۀ شلنگ «گفتاری» است. در این فرهنگ ریشۀ واژه‌ها نیامده‌است.
بشیری (Bashiri 1994, p. 115) به‌درستی واژۀ شلنگ را برگرفته از واژۀ روسیِ šlang به همین معنی رایج در فارسی می‌داند (نیز، نک. Rezapour and Abdollahi 2021, p. 54). صادقی (۱۳۸۴، ص ۲۹) نیز، ضمن تأیید سخن بشیری، می‌افزاید که «آلمانیِ این کلمه Schlauch است». نگارنده یادآور می‌شود که واژۀ Schlange در آلمانی به معنی «مار» است.
چون واژۀ روسی در این زبان šlang تلفظ می‌شود، در فارسی بهتر است شلنگ را گونۀ معیار و شیلنگ را گونۀ غیرمعیار بدانیم. ازاین‌رو، در فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ فارسی (صدری‌افشار و همکاران ۱۳۹۶) نیز، برخلاف روش کنونی، بهتر است شیلنگ به شلنگ ارجاع داده شود.
تحول شلنگ به شیلنگ را می‌توان با تحول شپش به شیپیش، شِتیل به شیتیل شِش به شیش، شِکار به شیکار، شِکستن به شیکستن، شِکم به شیکم، و شِکَر به شیکر و شِوید به شیوید سنجید.

منابع:
دهخدا، علی‌اکبر (و همکاران) (۱۳۷۷)، لغت‌نامه، تهران، مؤسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا.
صادقی، علی‌اشرف (۱۳۸۴)، «کلمات روسی در زبان فارسی و تاریخچهٔ ورود آن‌ها»، مجلهٔ زبانشناسی، شمارهٔ ۴۰.
صدری‌افشار، غلامحسین و نسرین حَکَمی و نسترن حَکَمی (۱۳۹۶)، فرهنگ فارسی، ویراست دوم، تهران، فرهنگ معاصر.
عمید، حسن (۱۳۶۳)، فرهنگ فارسی عمید، سه جلد، تهران، امیرکبیر.
معین، محمد (۱۳۴۲ـ۱۳۴۷)، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، جلد ۱ـ۴.
Bashiri, Iraj (1994), ‘Russian Loanwords in Persian and Tajiki Languages’, Persian Studies in North America, studies in Honor of Mohammad Ali Jazayeri, Edited by Mehdi Marashi, Iranbooks, Bethesda, Maryland.
Rezapour, Rouhollah and Moussa Abdollahi (2021), The Dictionary of Russian Loanwords in Persian: Arash, London, Candle & Fog Publishing Ltd.
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
47👍29👏4
دربارۀ واژۀ افغان / افغانی
برخی معتقدند «اهل کشور افغانستان را باید افغان بنامیم و نه افغانی. چنان‌که اهل کشور ترکیه و استان کردستان را ترک و کُرد می‌نامیم و نه ترکی و کُردی».
در پاسخ باید گفت:
۱. در فارسی نام قوم به هریک از افراد آن قوم نیز گفته می‌شود و برای نمونه، ازبک، افغان، بلوچ، تاجیک، تُرک، قرقیز، و کُرد هم نام قوم است و هم نام هریک از افراد آن قوم، ولی در چند مورد با افزودن پسوندِ ـ‌ی به نام قوم نیز نام هریک از افراد آن قوم ساخته می‌شود:
ارمن (نام قوم، بسنجید با ارمنستان به معنی «سرزمین قوم ارمن»): ارمنی به معنی «هریک از افراد قوم ارمن»؛
افغان (نام قوم، بسنجید با افغانستان به معنی «سرزمین قوم افغان»): افغانی به معنی «هریک از افراد قوم افغان»؛
گرج (نام قوم، بسنجید با گرجستان به معنی «سرزمین قوم گرج»): گرجی به معنی «هریک از افراد قوم گرج».
۲. واژۀ افغانی دست‌کم از قرن پنجم در متن‌های معتبر فارسی با بسامد بالا به کار رفته‌است:
قرن ۵: به گونۀ شِل [= نیزهٔ کوچک پره‌دار] افغانيان دو پرّه و تيز / چو دسته بسته به هم تيرهاى بى‌سوفار (دیوان فرخی، ص ۶۲).
قرن ۶: کریمی که افغانیان از بار مکرمت او افغان می‌کنند ... (سنایی ۱۳۴۱، مکاتیب، ص ۲۲).
قرن ۷: سلطان ... رجّالۀ دیلم و عفاریت افغانیان را بر ایشان آغالید تا نشیب‌وفراز ایشان فراگرفتند (جرفادقانی ۱۳۷۴، ترجمۀ تاریخ یمینی، ص ۳۳۳).
قرن ۸: از افغانیان شبی جمعی بر سپاه مبارزالدّین محمّد نهی زدند، چند سر اسب ببردند و مردی ده را به قتل‌ رساندند (سیف هروی ۱۹۴۳ / ۱۳۶۲ قمری، تاریخنامۀ هرات، ص ۲۰۸).
قرن ۹: چند غلام افغانی (اسفزاری ۱۳۳۹، روضات‌الجنات، ج ۲، ص۱۱۲).
قرن ۱۰: پادشاه با آن افغانی دون مقابل شده، معرکۀ حرب گرم گردید (قاضی میر احمد ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳، خلاصة التواریخ، ج ۱، ص ۳۰۲).
قرن ۱۱: سلطان‌شه افغانی که طبعش به شر و فساد آمیخته بود در خدمت خسرو به سر می‌برد (جهانگیر ۱۳۵۹، جهانگیرنامه؛ توزک جهانگیری، ص ۷۷).
قرن ۱۳: مابين تيمورشاه افغانى و سلطان‌شاه نقارى رخ داد (شمس بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ج ۱ٰ، ص ۱۵۰).

کوتاه آنکه در اشاره به هریک از افراد قوم افغان هم واژۀ افغان درست است و هم واژۀ افغانی، ولی زیبنده‌تر آن است که دیگران را به نامی بخوانیم که خود بیشتر می‌پسندند.

پیکرۀ استفاده‌شده در این پژوهش: کتابخانۀ دیجیتال نور
۱۴۰۳/۰۳/۳۰
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍755
▫️آغاز دوره: نیمۀ نخست تیر ١۴٠٣، جمعه‌ها، ساعت ١۴:٠٠
▫️شرکت‌کنندگان در این کارگاهْ عضو کانالی تلگرامی می‌شوند و در آنجا جزوه‌ها و فیلم‌ها و صوت‌های همۀ جلسه‌ها بارگذاری می‌شود. زمان دسترسی به این جزوه‌ها و فیلم‌ها و صوت‌ها نامحدود است.
▫️ جلسۀ نخست: رسم‌الخط و املا
جلسۀ دوم: نشانه‌گذاری
جلسۀ سوم: ویرایش رایانه‌ای
جلسۀ چهارم: ویرایش زبانی ١
جلسۀ پنجم: ویرایش زبانی ٢
جلسۀ ششم: درست و غلط در زبان ١
جلسۀ هفتم: درست و غلط در زبان ٢
جلسۀ هشتم: درست و غلط در زبان ٣
جلسۀ نهم: واژه‌پژوهی
جلسۀ دهم: مرجع‌شناسی
جلسۀ یازدهم: درآمدی بر صرف
جلسۀ دوازدهم: درآمدی بر نحو
▫️اگر پرداخت هزینۀ کارگاه برایتان دشوار است، در خصوصی اطلاع دهید.
▫️برای بانوان افغانستانیِ باشندۀ افغانستان و دارای تحصیلات دانشگاهی (بیست نفر): رایگان.
▫️شهریۀ کارگاه: ۶٠٠،٠٠٠ تومان (ششصدهزار تومان).
▫️شمارۀ کارت: 6104337384300636
بانک ملت، به نام فرهاد قربان‌زاده (پس از واریز، روگرفتِ رسید بانکی را در خصوصی بفرستید.)

▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍2114👏1
از ویرایش
تصویرهایی که می‌بینید برگرفته از «پیکرۀ فارسی روز» است که منِ فرهاد قربان‌زاده آن را از سال ١٣٩٢ تا ١٣٩۵، به‌تنهایی و بدون هیچ‌گونه کمک دولتی، به‌منظور تألیف فرهنگ فارسی روز گرد آورده‌ام. این پیکره دربردارندۀ نُه‌میلیون واژه است. گردآورندگانِ بیشترِ پیکره‌های…
‏١٣ واژۀ پرکاربرد فارسی در «پیکرۀ فارسی روز»:
‏١. و
‏٢. را
‏٣. به
‏۴. که
‏۵. از
‏۶. بود
‏٧. در
‏٨. با
‏٩. هم
‏١٠. این
‏١١. من
‏١٢. است
‏١٣. یک
۱۴۰۳/۰۴/۰۷
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
👍4515
2025/07/14 11:11:26
Back to Top
HTML Embed Code: