فردوسی و ایران و ایرانی
اهمیت فردوسی در تثبیت همیشگی ایران به عنوان هویت میهنی ماست ، از پس صدها سال مبارزات مستمر ایرانیان برای ماندگاری خود در برابر دشمنان و انیرانیان و پس از پیروزی ها و شکست ها و فراز و فرودهای بسیار ، فهم یک ایرانی از خود ایرانی و چیستی این هویت به یاری فردوسی ممکن شد . ایرانی که روح و روان آن با اسطوره های پیشدادی و کیانی شکل گرفته بود و در ژرفای حافظه تاریخی خود هم عظمت خیره کننده عصر هخامنشی و هم غم شکست در برابر اسکندر را داشت و در هزار سال عصر اشکانی و ساسانی مفهوم ایران را در برابر انیران و به ویژه دو مصداق بزرگ انیران یعنی روم و توران پابرجا و متمایز و نیرومند نگه داشته بود، پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی در یک نبرد مرگ و زندگی قرار گرفت ، پاسخ ایران به این نبرد تاریخی و تعیین کننده جنبش شعوبیه بود که نهضتی سیاسی و فرهنگی و تمدنی بود ، بار اصلی جنبه مدنی این جنبش بر عهده نهضت شاهنامه نویسی بود که هم زبان و ادب فارسی دری را به عنوان زبان پیوند و فرهنگ مشترک ایرانیان تثبیت می کرد و هم از روح اسطوره ای و ذهنیت تاریخی ایرانی نمایندگی می کرد ، این نهضت با فردوسی به انجام رسید ، در حقیقت فردوسی تکمیل کننده و پیوند دهنده ماهیت اسطوره ای و تاریخی ایران از سویی و جایگاه شامخ زبان و ادب پارسی و جنبش سیاسی مشروعیت زدایی از خلافت بود . به گونه ای که می توان گفت : فردوسی دریایی بزرگ بود که از پیوند چهار رودخانه خروشان اساطیر ایرانی ، تاریخ ایران ، زبان فارسی و مبارزه با خلافت اسلامی پدیدار گردیده بود. فردوسی با شامخ ترین و رساترین گونه زبان فارسی اساطیر ایرانی را به مثابه نمادهای پایدار فرهنگ و تمدن ایرانی زنده کرد ، نمادهایی چون دانش هوشنگ و عظمت جمشید و دادخواهی کاوه و دادگری فریدون و پیروز مندی و شکست ناپذیری رستم دستان، پاکی و صلح طلبی سیاوش و ایرانمداری کیخسرو برای همیشه الگوی انسان ایرانی را ترسیم کردند و اینان در کنار احیا حافظه تاریخی ایران ساسانی و تکیه بر تشیع به عنوان نفی کننده مشروعیت خلافت ، روح و روان و حتی پیکره ایران و ایرانی ساختند . بر این اساس ایرانی انسانی است با هویتی اسطوره ای و تاریخی و مشرب فرهنگی و مدنی مشخص که خود را متمایز از رومی و تورانی و تازی تعریف می کند ، ایرانی به میهن خود ایران که سرحدات تاریخی و فرهنگی و سیاسی آن از خون شهدای ایران رنگین شده است عشق می ورزد و دار و ندار و اساس و هویت و افتخار و زندگی او و همه چیزش در این جهان در یک کلام مقدس تعبیر می گردد:
ایران.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
اهمیت فردوسی در تثبیت همیشگی ایران به عنوان هویت میهنی ماست ، از پس صدها سال مبارزات مستمر ایرانیان برای ماندگاری خود در برابر دشمنان و انیرانیان و پس از پیروزی ها و شکست ها و فراز و فرودهای بسیار ، فهم یک ایرانی از خود ایرانی و چیستی این هویت به یاری فردوسی ممکن شد . ایرانی که روح و روان آن با اسطوره های پیشدادی و کیانی شکل گرفته بود و در ژرفای حافظه تاریخی خود هم عظمت خیره کننده عصر هخامنشی و هم غم شکست در برابر اسکندر را داشت و در هزار سال عصر اشکانی و ساسانی مفهوم ایران را در برابر انیران و به ویژه دو مصداق بزرگ انیران یعنی روم و توران پابرجا و متمایز و نیرومند نگه داشته بود، پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی در یک نبرد مرگ و زندگی قرار گرفت ، پاسخ ایران به این نبرد تاریخی و تعیین کننده جنبش شعوبیه بود که نهضتی سیاسی و فرهنگی و تمدنی بود ، بار اصلی جنبه مدنی این جنبش بر عهده نهضت شاهنامه نویسی بود که هم زبان و ادب فارسی دری را به عنوان زبان پیوند و فرهنگ مشترک ایرانیان تثبیت می کرد و هم از روح اسطوره ای و ذهنیت تاریخی ایرانی نمایندگی می کرد ، این نهضت با فردوسی به انجام رسید ، در حقیقت فردوسی تکمیل کننده و پیوند دهنده ماهیت اسطوره ای و تاریخی ایران از سویی و جایگاه شامخ زبان و ادب پارسی و جنبش سیاسی مشروعیت زدایی از خلافت بود . به گونه ای که می توان گفت : فردوسی دریایی بزرگ بود که از پیوند چهار رودخانه خروشان اساطیر ایرانی ، تاریخ ایران ، زبان فارسی و مبارزه با خلافت اسلامی پدیدار گردیده بود. فردوسی با شامخ ترین و رساترین گونه زبان فارسی اساطیر ایرانی را به مثابه نمادهای پایدار فرهنگ و تمدن ایرانی زنده کرد ، نمادهایی چون دانش هوشنگ و عظمت جمشید و دادخواهی کاوه و دادگری فریدون و پیروز مندی و شکست ناپذیری رستم دستان، پاکی و صلح طلبی سیاوش و ایرانمداری کیخسرو برای همیشه الگوی انسان ایرانی را ترسیم کردند و اینان در کنار احیا حافظه تاریخی ایران ساسانی و تکیه بر تشیع به عنوان نفی کننده مشروعیت خلافت ، روح و روان و حتی پیکره ایران و ایرانی ساختند . بر این اساس ایرانی انسانی است با هویتی اسطوره ای و تاریخی و مشرب فرهنگی و مدنی مشخص که خود را متمایز از رومی و تورانی و تازی تعریف می کند ، ایرانی به میهن خود ایران که سرحدات تاریخی و فرهنگی و سیاسی آن از خون شهدای ایران رنگین شده است عشق می ورزد و دار و ندار و اساس و هویت و افتخار و زندگی او و همه چیزش در این جهان در یک کلام مقدس تعبیر می گردد:
ایران.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👏26👎15❤11👍1
https://x.com/bahmaniqajar/status/1800177062667485336?t=qCrqQiBx3PNP0XZAvvHACQ&s=35
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
X (formerly Twitter)
mohammad ali bahmaniqajar (@bahmaniqajar) on X
گوشه ای از دستاوردهای دوره قاجار:
منع عمر کشون و منع تحقیر اهل سنت
فرمان لغو جزیه و برابری ایرانیان غیر مسلمان
فرمان های متعدد درباره منع شکنجه و آزادی و امنیت شخصی
لغو کور کردن و قطع عضو به عنوان مجازات
منع اعتقاد به نجوم برای پیشگویی امور مملکتی …
منع عمر کشون و منع تحقیر اهل سنت
فرمان لغو جزیه و برابری ایرانیان غیر مسلمان
فرمان های متعدد درباره منع شکنجه و آزادی و امنیت شخصی
لغو کور کردن و قطع عضو به عنوان مجازات
منع اعتقاد به نجوم برای پیشگویی امور مملکتی …
❤12👎9👍3
دستاوردهای عصر قاجار
انتشار یک آلبوم عکس کاخ گلستان فرصت دیگری برای طرفداران دیکتاتوری سابق فراهم کرده تا در وهله نخست باردیگر نسبت به قاجاریه عقده گشایی نمایند و در وهله بعدی باز هم روایت اسطوره سازی از پهلوی را دنبال نمایند ، گویی اینان که از تاثیر گذاری عملی بر حیات سیاسی و اجتماعی ایران محروم هستند تنها دلخوشی شان کوک کردن همان نغمه ناساز: ای ملت قدر ناشناس یکباره گشتی ناسپاس است ، برای این جماعت ایران منهای پهلوی ارزشی ندارد و تنها در پی اثبات این مدعا هستند که ایران پیش از پهلوی ، سیاهی و تباهی مطلق بوده و پهلوی از هیچ یک ایران مدرن و متمدن ساخته است ، در همین راستا از هر نوع جعل و تحریف دریغ نمی نمایند در حالی که همین عکس های منتشر شده کاخ گلستان نیز نشان دهنده این است که صرفا دروازه های تهران بناهای آباد و زیبایی بوده اند که آثار معماری دوره پهلوی به گرد پای آن نیز نمی رسد اما پهلویست با انتشار گزینشی این آثار تلاش دارند تا صرفا تاریخ سازی نمایند امری که با تاریخ نگاری بسیار متفاوت است ، برخلاف مدعای اینان ایران عصر قاجار ایران بیداری و روشنگری بوده است ، البته باز برخلاف اینان که همه دستاوردهای دوران پهلوی را صرفا به دو پادشاه پهلوی تقلیل داده و خسارت ها و شکست های آن دوره را به مردم و روشنفکران و....نسبت می دهند ، ما درباره دوره قاجار چنین نظری نداریم ،
دستاوردهای عصر قاجار صرفا ناشی از اقدامات پادشاهان قاجار نبوده ،ملت ایران به این کارهای مهم دست زده است و دستاوردهای مردم ایران است نه پادشاهان قاجار، اما ایران عصر قاجار ، عصر بیداری و روشنگری است نه آنچنان که طرفداران دیکتاتوری انگلیس ساخته قلمداد می کنند عصر سیاهی و تباهی، در ذیل به طور فهرست وار به مهمترین دستاوردهای عصر قاجار عصر گذار ایران از قرون وسطی به دوران مدرن اشاره می کنیم:
منع عمر کشون و منع تحقیر اهل سنت
فرمان لغو جزیه و برابری ایرانیان غیر مسلمان
فرمان های متعدد درباره منع شکنجه و آزادی و امنیت شخصی
لغو کور کردن و قطع عضو به عنوان مجازات
منع اعتقاد به نجوم برای پیشگویی امور مملکتی
تشکیل هیات وزیران
ایجاد پلیس و ژاندارمری
ایجاد گمرکات
تاسیس نیروی دریایی
ترسیم مرزهای مدرن
ایجاد واحدهای مرزبانی
نابودی ملوک الطوایفی
اخراج مسقطی ها از بندرعباس و چابهار
اخراج قواسم از بندر لنگه
تاسیس مدارس مدرن دخترانه و پسرانه
ایجاد تلگراف و پست و تمبر
انتشار اسکناس
ساخت راهها
آوردن تخم و بذر بسیاری از گیاهان و گل ها به ایران
واکسیناسیون عمومی و قرنطینه
تاسیس مدارس عالی ( دانشکده ها)
اعزام دانشجو به اروپا
آوردن اساتید خارجی به ایران
ترجمه کتاب های مهم اروپایی و چاپ آنان
ترویج صنعت چاپ
روزنامه نگاری
تاسیس سفارت خانه های ایران در اروپا و آمریکا
راه اندازی سفارت خانه های خارجی در ایران و ایجاد روابط گسترده باجهان خارج
ایجاد سرود و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان
تثبیت شیر و خورشید سرخ به عنوان یکی از سه نشان بین المللی کمک رسانی در کنار صلیب سرخ و هلال احمر
آشنایی ایرانیان با تاریخ مدون باستان و نگارش کتاب درباره هخامنشیان و اشکانیان (نخستین کتاب فارسی درباره اشکانیان را محمد حسن خان اعتماد السلطنه نوشت.)
تاسیس وزارت عدلیه
ایجاد مدرسه نظام و مدارس عالی نظام که امثال رزم آرا و زاهدی در همین مدارس تربیت شدند
رواج عکاسی
آوردن سینما
موسیقی مدرن غربی
نخستین انجمن های مربوط به حقوق زنان با پیشگامی زنان خاندان قاجار مانند تاج السلطنه
ساده سازی نثر فارسی و امروزی کردن آن
ایجاد راه آهن شهری در تهران
تاسیس بیمارستان های مدرن و داروخانه
راه اندازی نخستین هتل ها و رستوران ها به سبک غربی
ایجاد موزه ملی
کتابخانه مجلس
ترویج مجسمه سازی
رونق هنر کاشی سازی و معماری
اوج گیری هنرهای تذهیب و خطاطی و نقاشی
ایجاد آرشیو وزارتخارجه
تاسیس نخستین ادارات ثبت اسناد و املاک و احوال
تدوین قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری پس از مشروطه و پیش از کودتای سوم اسفند
ایجاد هیات منصفه در دادگستری پس از مشروطیت
فرمان مشروطیت و تدوین و تصویب قانون اساسی و اعطای حاکمیت از شاه به ملت و تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه
نگارش نخستین آثار ایرانی در زمینه حقوق بین الملل و علوم سیاسی
توسعه کشاورزی ایران به خصوص پنبه کاری
حفظ ارزش پول ملی
رونق هنر نگار گری و معرق سازی و....
تدوین و تصحیح و انتشار منابع کلاسیک ادبیات فارسی از شاهنامه تا گلستان و بوستان و چهار مقاله و.....
استفاده از همه اقوام ایران درمناصب عالی مانند عزیز خان مکری کردستانی که فرمانده کل قشون ایران بود
حفظ ایران به عنوان یکی از پنج کشور مستقل آسیا
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
انتشار یک آلبوم عکس کاخ گلستان فرصت دیگری برای طرفداران دیکتاتوری سابق فراهم کرده تا در وهله نخست باردیگر نسبت به قاجاریه عقده گشایی نمایند و در وهله بعدی باز هم روایت اسطوره سازی از پهلوی را دنبال نمایند ، گویی اینان که از تاثیر گذاری عملی بر حیات سیاسی و اجتماعی ایران محروم هستند تنها دلخوشی شان کوک کردن همان نغمه ناساز: ای ملت قدر ناشناس یکباره گشتی ناسپاس است ، برای این جماعت ایران منهای پهلوی ارزشی ندارد و تنها در پی اثبات این مدعا هستند که ایران پیش از پهلوی ، سیاهی و تباهی مطلق بوده و پهلوی از هیچ یک ایران مدرن و متمدن ساخته است ، در همین راستا از هر نوع جعل و تحریف دریغ نمی نمایند در حالی که همین عکس های منتشر شده کاخ گلستان نیز نشان دهنده این است که صرفا دروازه های تهران بناهای آباد و زیبایی بوده اند که آثار معماری دوره پهلوی به گرد پای آن نیز نمی رسد اما پهلویست با انتشار گزینشی این آثار تلاش دارند تا صرفا تاریخ سازی نمایند امری که با تاریخ نگاری بسیار متفاوت است ، برخلاف مدعای اینان ایران عصر قاجار ایران بیداری و روشنگری بوده است ، البته باز برخلاف اینان که همه دستاوردهای دوران پهلوی را صرفا به دو پادشاه پهلوی تقلیل داده و خسارت ها و شکست های آن دوره را به مردم و روشنفکران و....نسبت می دهند ، ما درباره دوره قاجار چنین نظری نداریم ،
دستاوردهای عصر قاجار صرفا ناشی از اقدامات پادشاهان قاجار نبوده ،ملت ایران به این کارهای مهم دست زده است و دستاوردهای مردم ایران است نه پادشاهان قاجار، اما ایران عصر قاجار ، عصر بیداری و روشنگری است نه آنچنان که طرفداران دیکتاتوری انگلیس ساخته قلمداد می کنند عصر سیاهی و تباهی، در ذیل به طور فهرست وار به مهمترین دستاوردهای عصر قاجار عصر گذار ایران از قرون وسطی به دوران مدرن اشاره می کنیم:
منع عمر کشون و منع تحقیر اهل سنت
فرمان لغو جزیه و برابری ایرانیان غیر مسلمان
فرمان های متعدد درباره منع شکنجه و آزادی و امنیت شخصی
لغو کور کردن و قطع عضو به عنوان مجازات
منع اعتقاد به نجوم برای پیشگویی امور مملکتی
تشکیل هیات وزیران
ایجاد پلیس و ژاندارمری
ایجاد گمرکات
تاسیس نیروی دریایی
ترسیم مرزهای مدرن
ایجاد واحدهای مرزبانی
نابودی ملوک الطوایفی
اخراج مسقطی ها از بندرعباس و چابهار
اخراج قواسم از بندر لنگه
تاسیس مدارس مدرن دخترانه و پسرانه
ایجاد تلگراف و پست و تمبر
انتشار اسکناس
ساخت راهها
آوردن تخم و بذر بسیاری از گیاهان و گل ها به ایران
واکسیناسیون عمومی و قرنطینه
تاسیس مدارس عالی ( دانشکده ها)
اعزام دانشجو به اروپا
آوردن اساتید خارجی به ایران
ترجمه کتاب های مهم اروپایی و چاپ آنان
ترویج صنعت چاپ
روزنامه نگاری
تاسیس سفارت خانه های ایران در اروپا و آمریکا
راه اندازی سفارت خانه های خارجی در ایران و ایجاد روابط گسترده باجهان خارج
ایجاد سرود و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان
تثبیت شیر و خورشید سرخ به عنوان یکی از سه نشان بین المللی کمک رسانی در کنار صلیب سرخ و هلال احمر
آشنایی ایرانیان با تاریخ مدون باستان و نگارش کتاب درباره هخامنشیان و اشکانیان (نخستین کتاب فارسی درباره اشکانیان را محمد حسن خان اعتماد السلطنه نوشت.)
تاسیس وزارت عدلیه
ایجاد مدرسه نظام و مدارس عالی نظام که امثال رزم آرا و زاهدی در همین مدارس تربیت شدند
رواج عکاسی
آوردن سینما
موسیقی مدرن غربی
نخستین انجمن های مربوط به حقوق زنان با پیشگامی زنان خاندان قاجار مانند تاج السلطنه
ساده سازی نثر فارسی و امروزی کردن آن
ایجاد راه آهن شهری در تهران
تاسیس بیمارستان های مدرن و داروخانه
راه اندازی نخستین هتل ها و رستوران ها به سبک غربی
ایجاد موزه ملی
کتابخانه مجلس
ترویج مجسمه سازی
رونق هنر کاشی سازی و معماری
اوج گیری هنرهای تذهیب و خطاطی و نقاشی
ایجاد آرشیو وزارتخارجه
تاسیس نخستین ادارات ثبت اسناد و املاک و احوال
تدوین قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری پس از مشروطه و پیش از کودتای سوم اسفند
ایجاد هیات منصفه در دادگستری پس از مشروطیت
فرمان مشروطیت و تدوین و تصویب قانون اساسی و اعطای حاکمیت از شاه به ملت و تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه
نگارش نخستین آثار ایرانی در زمینه حقوق بین الملل و علوم سیاسی
توسعه کشاورزی ایران به خصوص پنبه کاری
حفظ ارزش پول ملی
رونق هنر نگار گری و معرق سازی و....
تدوین و تصحیح و انتشار منابع کلاسیک ادبیات فارسی از شاهنامه تا گلستان و بوستان و چهار مقاله و.....
استفاده از همه اقوام ایران درمناصب عالی مانند عزیز خان مکری کردستانی که فرمانده کل قشون ایران بود
حفظ ایران به عنوان یکی از پنج کشور مستقل آسیا
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👍73👎63❤6👏4🤬2
دکتر پزشکیان
در این چند روزی که از تایید صلاحیت آقای دکتر پزشکیان گذشته است یک موضوع پیرامون وی به شدت مطرح شده است و آن قوم گرا بودن ایشان است، به باور من در سوابق دکتر پزشکیان نشانه ای از قوم گرا بودن و به طور خاص پان ترک بودن وجود ندارد ، اما نشانه هایی وجود دارد که ایشان جهت نیل به منافع سیاسی از برگه قومی استفاده کرده اند ، حمایت ایشان از فراکسیون ترک زبانان در مجلس یک نشانه از این رویکرد است ، قومی کردن سیاست ، به عقب افتادگی و قبیله ای شدن سیاست و افزایش عصبیت های قومی می انجامد و پیامدهای زیانبار و ویرانگر آن را در افغانستان و عراق و لبنان و سودان و یوگسلاوی و...... دیده ایم ، بنابراین نمی توان با خوش بینی ، به این موضوع نگریست ، اتفاقا عرصه سیاست عرصه بدبینی و شکاکیت است و اصل را باید بر تردید و اثبات گذاشت، بنابراین کاندیدایی که می خواهد از مردم رای اعتماد بگیرد ، باید تعهد خود به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را در عمل اثبات گرده و حداقل به آن ها با صراحت بیشتری ابراز تعهد کند و با هر موضوعی که می تواند حتی شائبه عدم تعهد به این اصول را ایجاد کند ، مرزبندی صریح نماید .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
در این چند روزی که از تایید صلاحیت آقای دکتر پزشکیان گذشته است یک موضوع پیرامون وی به شدت مطرح شده است و آن قوم گرا بودن ایشان است، به باور من در سوابق دکتر پزشکیان نشانه ای از قوم گرا بودن و به طور خاص پان ترک بودن وجود ندارد ، اما نشانه هایی وجود دارد که ایشان جهت نیل به منافع سیاسی از برگه قومی استفاده کرده اند ، حمایت ایشان از فراکسیون ترک زبانان در مجلس یک نشانه از این رویکرد است ، قومی کردن سیاست ، به عقب افتادگی و قبیله ای شدن سیاست و افزایش عصبیت های قومی می انجامد و پیامدهای زیانبار و ویرانگر آن را در افغانستان و عراق و لبنان و سودان و یوگسلاوی و...... دیده ایم ، بنابراین نمی توان با خوش بینی ، به این موضوع نگریست ، اتفاقا عرصه سیاست عرصه بدبینی و شکاکیت است و اصل را باید بر تردید و اثبات گذاشت، بنابراین کاندیدایی که می خواهد از مردم رای اعتماد بگیرد ، باید تعهد خود به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را در عمل اثبات گرده و حداقل به آن ها با صراحت بیشتری ابراز تعهد کند و با هر موضوعی که می تواند حتی شائبه عدم تعهد به این اصول را ایجاد کند ، مرزبندی صریح نماید .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👍67👎32👏3❤1
چرا نباید به پزشکیان رای داد
پزشکیان شخصیتی سالم و صادق و پاکدست و نجیب است ، به باور من نه قوم گرا است و نه پان ترک است ، ایران را هم دوست دارد و فردی با تقوا و شایسته به نظر می رسد ، اما او نه قادر به جذب آرای مردم خواهد بود و نه رئیس جمهور موفقی از آب درخواهد آمد ، پزشکیان پیروز نخواهد شد چون زبان گفتگو با نسل جدید را بلد نیست ، سخنور و صریح اللهجه نیست و قدرت تصمیم گیری سریع و پاسخگویی به موقع را ندارد، خارج از متن های نوشته ، سخنانش ملال آور و تکراری است ، کافی است گفته های امروز و دیروز او را با همین سخنان قاطع و محکم و کم نظیر ظریف مقایسه کنیم تا متوجه بشیم حتی در چارچوب اصلاح طلبان و اعتدالیون ، پزشکیان چه قدر ضعیف است ، بنابراین اقبال چندانی برای جلب اعتماد مردم ندارد اما اگر معجزه ای رخ دهد و وی به ریاست جمهوری هم برسد ، باز به دلیل همین ضعفش ، رئیس جمهور موفقی نخواهد بود، اگر او رئیس جمهور شود بازهم دوگانه فرضی در حاکمیت ایجاد و همه مشکلات و کاستی ها و کاسه و کوزه ها و پیامدهای سیاست های تنش زا و ضد ملی بر سر دولت خواهد شکست ، شکاف های فعلی میان اصولگرایان از میان خواهد رفت و تبدیل به اتحاد و انسجام خواهد شد ، جناح رادیکال و تندرو غیر مسول تر خواهد شد و بیشتر از همیشه در مسائل مهم سیاست خارجی و داخلی تنش آفرینی خواهد کرد ، اما اگر یکی دیگر رئیس جمهور شود خودش آن ها را مدیریت خواهد کرد کما این که ورود زنان به ورزشگاهها و یا تنش زدایی از مناسبات ایران و سعودی ، فقط در دولت سیزدهم امکان پذیر شد و چه بسا یک اصلاح طلب یا اعتدالی قادر به چنین اقداماتی نمی گردید ، افزون بر همگی این موارد ، پزشکیان اگرچه قوم گرا نیست اما نتوانسته خود را از مطامع قوم گرایان دور نگه دارد انتخاب اشخاصی با سابقه های علایق پررنگ قومی و حتی ضدیت با زبان فارسی و خصومت با فردوسی ، به ریاست ستاد وی در زنجان و سلماس و برخی مسائل دیگر نشان می دهد که پزشکیان حتی اگر قوم گرا هم نباشد نمی تواند قوم گراهای اطراف خود را کنترل نماید . باتوجه به همگی این موارد و با این که به طور شخصی دکتر پزشکیان را انسان بدی نمی دانم و موضع تیم سیاست خارجی وی به رهبری اشخاصی چون دکتر ظریف و دکتر سنایی قابل تحسین است ، اما چون به این اقناع وجدانی رسیدم که حتی یک درصد امکان ندارد که پزشکیان وضعیت مملکت را یک درصد نیز بهتر کند بلکه امکان تولید مخاطرات جدی نیز علیه کشور در نتیجه ریاست جمهوری وی ، منتفی نیست. بنابراین رای دادن به وی را کار درستی نمی دانم .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
پزشکیان شخصیتی سالم و صادق و پاکدست و نجیب است ، به باور من نه قوم گرا است و نه پان ترک است ، ایران را هم دوست دارد و فردی با تقوا و شایسته به نظر می رسد ، اما او نه قادر به جذب آرای مردم خواهد بود و نه رئیس جمهور موفقی از آب درخواهد آمد ، پزشکیان پیروز نخواهد شد چون زبان گفتگو با نسل جدید را بلد نیست ، سخنور و صریح اللهجه نیست و قدرت تصمیم گیری سریع و پاسخگویی به موقع را ندارد، خارج از متن های نوشته ، سخنانش ملال آور و تکراری است ، کافی است گفته های امروز و دیروز او را با همین سخنان قاطع و محکم و کم نظیر ظریف مقایسه کنیم تا متوجه بشیم حتی در چارچوب اصلاح طلبان و اعتدالیون ، پزشکیان چه قدر ضعیف است ، بنابراین اقبال چندانی برای جلب اعتماد مردم ندارد اما اگر معجزه ای رخ دهد و وی به ریاست جمهوری هم برسد ، باز به دلیل همین ضعفش ، رئیس جمهور موفقی نخواهد بود، اگر او رئیس جمهور شود بازهم دوگانه فرضی در حاکمیت ایجاد و همه مشکلات و کاستی ها و کاسه و کوزه ها و پیامدهای سیاست های تنش زا و ضد ملی بر سر دولت خواهد شکست ، شکاف های فعلی میان اصولگرایان از میان خواهد رفت و تبدیل به اتحاد و انسجام خواهد شد ، جناح رادیکال و تندرو غیر مسول تر خواهد شد و بیشتر از همیشه در مسائل مهم سیاست خارجی و داخلی تنش آفرینی خواهد کرد ، اما اگر یکی دیگر رئیس جمهور شود خودش آن ها را مدیریت خواهد کرد کما این که ورود زنان به ورزشگاهها و یا تنش زدایی از مناسبات ایران و سعودی ، فقط در دولت سیزدهم امکان پذیر شد و چه بسا یک اصلاح طلب یا اعتدالی قادر به چنین اقداماتی نمی گردید ، افزون بر همگی این موارد ، پزشکیان اگرچه قوم گرا نیست اما نتوانسته خود را از مطامع قوم گرایان دور نگه دارد انتخاب اشخاصی با سابقه های علایق پررنگ قومی و حتی ضدیت با زبان فارسی و خصومت با فردوسی ، به ریاست ستاد وی در زنجان و سلماس و برخی مسائل دیگر نشان می دهد که پزشکیان حتی اگر قوم گرا هم نباشد نمی تواند قوم گراهای اطراف خود را کنترل نماید . باتوجه به همگی این موارد و با این که به طور شخصی دکتر پزشکیان را انسان بدی نمی دانم و موضع تیم سیاست خارجی وی به رهبری اشخاصی چون دکتر ظریف و دکتر سنایی قابل تحسین است ، اما چون به این اقناع وجدانی رسیدم که حتی یک درصد امکان ندارد که پزشکیان وضعیت مملکت را یک درصد نیز بهتر کند بلکه امکان تولید مخاطرات جدی نیز علیه کشور در نتیجه ریاست جمهوری وی ، منتفی نیست. بنابراین رای دادن به وی را کار درستی نمی دانم .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
👎102👍93👏7❤3
سود و زیان پزشکیان
بخش اول
برخی توجیه می کنند که رای دادن به پزشکیان می تواند اوضاع کشور را بهبود ببخشد، پس برای حتی یک گام و ذره ای بهبود اوضاع ایران به پزشکیان رای بدهیم ، دکتر همایون کاتوزیان نمونه بارز این افراد است که اگرچه خود در ایران نیست ولی به احتمال زیاد براساس شنیده ها تصور می کند که با رای دادن به پزشکیان می توان اوضاع را حداقل اندکی بهتر کرد ، حال بیایید و این ادعا را محک بزنیم و سود و زیان انتخاب احتمالی پزشکیان را بسنجیم . در این راستا آثار پیروزی احتمالی پزشکیان را از ابعاد گوناگون بررسی می کنیم :
۱. سیاست داخلی و آزادی های سیاسی
اگرچه دوم خرداد ۷۶ منجر به نوعی شوک در فضای سیاسی ایران و توسعه سیاسی و گسترش آزادیها گردید اما تجربه سالهای پس از دوم خرداد ۷۶ و به خصوص تجربه دولت روحانی نشان می دهد که پیروزی اصلاح طلبان نمی تواند تغییری اساسی در ایجاد دموکراسی در ایران به وجود بیاورد، دولت خاتمی به احمدی نژاد و دولت روحانی به رئیس دولت قبلی انجامید و مجلس ششم به مجلس اصولگرا هفتم و مجلس دهم به مجلس انقلابی یازدهم منجر شد ، اصلاح طلبان با نوعی مغلطه، مدام به انتخابات دوره دوم شوراهای شهر ارجاع می دهند و عدم مشارکت مردم در این انتخابات را دلیل سربرآوردن احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران عنوان می کنند اما یک واقعیت پیشینی را سانسور می کنند دلیل عدم مشارکت مردم در انتخابات دوره دوم شوراها ، افتضاح مدیریت اصلاح طلبان در دوره اول شوراها بود ، بنابراین اصلاح طلبان هیچ گشایش سیاسی در اوضاع ایران ایجاد نکردند ،کافیست عملکرد اصلاح طلبان با همتایان آنان در ترکیه یعنی حزب عدالت و توسعه مقایسه شود ، حزب عدالت و توسعه چند سال پس از دوم خرداد یعنی متاخرتر از اصلاح طلبان بر سر کار آمدند ولی در عرض چند سال کلیه مراکز سنتی قدرت وابسته به نهادهای غیر منتخب مانند ارتش را فتح کردند ولی در ایران ، اصلاح طلبان حتی یک قدم نیز پیش نرفتند، در زمان اوج اصلاح طلبان این تصور وجود داشت که بعد از دوم خرداد در انتخابات بعدی به تدریج زمینه حضور نیروهای غیر خودی و حتی سکولار در انتخابات فراهم گردد اما نه تنها چنین نشد که حتی حضور خود امثال خاتمی هم در انتخابات آرزو شده است بدون استثنا کلیه انتخابات از مجلس ششم تا مجلس دوازدهم یکی از دیگری محدودتر بودند و شاید تنها استثنا همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری چهاردهم باشد که تا حدی با حضور همین پزشکیان رقابتی تر از انتخابات قبلی شده است و این در شرایطی بود که دولت سیزدهم و مجلس یازدهم کاملا اصولگرا بودند .
۲. حقوق بشر و آزادیهای اساسی
در زمینه حقوق بشر و آزادیهای اساسی هم شاید شوک اولیه دوم خرداد ۷۶ مثبت بود اما تجربه بعدی نشان داد که هیچ تحولی به ویژه از ناحیه اصلاح طلبان در زمینه حقوق بشر و آزادی های اساسی ایجاد نگردید ، مواردی هم چون : انتخاب دستیار رئیس جمهور برای نظارت و پیگیری اجرای قانون اساسی یا منشور حقوق شهروندی روحانی در عمل روی کاغذ ماندند و اگر معدود تحولات مثبتی در حقوق بشر پیش آمد مانند قانون احترام به حقوق شهروندی و آزادیهای مشروع و یا تغییرات در قانون مجازات و قانون آیین دادرسی کیفری ربطی به اصلاح طلبان نداشت. تجربه همین سه سال اخیر و دولت سیزدهم نشان می دهد که دستاوردهایی مانند گشایش عملی در آزادی پوشش در خیابان ( علی رغم استمرار مجازات قانونی ) یا حضور زنان در ورزشگاهها بدون هیچ کمکی از سوی اصلاح طلبان حاصل شده است، حتی اگر اصلاح طلبان در برخی موارد کمکی هم کرده باشند در زمان دوری آنان از دولت و قدرت بوده است ، در واقع اصلاح طلبان در زمان دوری از قدرت به حقوق بشر بیشتر کمک می کنند تا در زمانی که خود شریک قدرت هستند ، همین طور مقاومت و سنگ اندازی تندروها در برابر حقوق بشر نیز وقتی که اصولگرایان در قدرت هستند بسیار کمتر از زمانی است که اصلاح طلبان قدرت را دارند ، نمونه آن همین حضور زنان در ورزشگاهها که در دولت سیزدهم بسیار راحت تر تحمل و عملی شد تا در دولت های یازدهم و دوازدهم. در زمینه فیلترینگ و سانسور و آزادی رسانه ها و.....نیز با وجود شوراهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا شورای عالی فضای مجازی و نیز سیطره و اقتدار شورای امنیت ملی ، در عمل دولت کاره ای نیست .
بخش اول
برخی توجیه می کنند که رای دادن به پزشکیان می تواند اوضاع کشور را بهبود ببخشد، پس برای حتی یک گام و ذره ای بهبود اوضاع ایران به پزشکیان رای بدهیم ، دکتر همایون کاتوزیان نمونه بارز این افراد است که اگرچه خود در ایران نیست ولی به احتمال زیاد براساس شنیده ها تصور می کند که با رای دادن به پزشکیان می توان اوضاع را حداقل اندکی بهتر کرد ، حال بیایید و این ادعا را محک بزنیم و سود و زیان انتخاب احتمالی پزشکیان را بسنجیم . در این راستا آثار پیروزی احتمالی پزشکیان را از ابعاد گوناگون بررسی می کنیم :
۱. سیاست داخلی و آزادی های سیاسی
اگرچه دوم خرداد ۷۶ منجر به نوعی شوک در فضای سیاسی ایران و توسعه سیاسی و گسترش آزادیها گردید اما تجربه سالهای پس از دوم خرداد ۷۶ و به خصوص تجربه دولت روحانی نشان می دهد که پیروزی اصلاح طلبان نمی تواند تغییری اساسی در ایجاد دموکراسی در ایران به وجود بیاورد، دولت خاتمی به احمدی نژاد و دولت روحانی به رئیس دولت قبلی انجامید و مجلس ششم به مجلس اصولگرا هفتم و مجلس دهم به مجلس انقلابی یازدهم منجر شد ، اصلاح طلبان با نوعی مغلطه، مدام به انتخابات دوره دوم شوراهای شهر ارجاع می دهند و عدم مشارکت مردم در این انتخابات را دلیل سربرآوردن احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران عنوان می کنند اما یک واقعیت پیشینی را سانسور می کنند دلیل عدم مشارکت مردم در انتخابات دوره دوم شوراها ، افتضاح مدیریت اصلاح طلبان در دوره اول شوراها بود ، بنابراین اصلاح طلبان هیچ گشایش سیاسی در اوضاع ایران ایجاد نکردند ،کافیست عملکرد اصلاح طلبان با همتایان آنان در ترکیه یعنی حزب عدالت و توسعه مقایسه شود ، حزب عدالت و توسعه چند سال پس از دوم خرداد یعنی متاخرتر از اصلاح طلبان بر سر کار آمدند ولی در عرض چند سال کلیه مراکز سنتی قدرت وابسته به نهادهای غیر منتخب مانند ارتش را فتح کردند ولی در ایران ، اصلاح طلبان حتی یک قدم نیز پیش نرفتند، در زمان اوج اصلاح طلبان این تصور وجود داشت که بعد از دوم خرداد در انتخابات بعدی به تدریج زمینه حضور نیروهای غیر خودی و حتی سکولار در انتخابات فراهم گردد اما نه تنها چنین نشد که حتی حضور خود امثال خاتمی هم در انتخابات آرزو شده است بدون استثنا کلیه انتخابات از مجلس ششم تا مجلس دوازدهم یکی از دیگری محدودتر بودند و شاید تنها استثنا همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری چهاردهم باشد که تا حدی با حضور همین پزشکیان رقابتی تر از انتخابات قبلی شده است و این در شرایطی بود که دولت سیزدهم و مجلس یازدهم کاملا اصولگرا بودند .
۲. حقوق بشر و آزادیهای اساسی
در زمینه حقوق بشر و آزادیهای اساسی هم شاید شوک اولیه دوم خرداد ۷۶ مثبت بود اما تجربه بعدی نشان داد که هیچ تحولی به ویژه از ناحیه اصلاح طلبان در زمینه حقوق بشر و آزادی های اساسی ایجاد نگردید ، مواردی هم چون : انتخاب دستیار رئیس جمهور برای نظارت و پیگیری اجرای قانون اساسی یا منشور حقوق شهروندی روحانی در عمل روی کاغذ ماندند و اگر معدود تحولات مثبتی در حقوق بشر پیش آمد مانند قانون احترام به حقوق شهروندی و آزادیهای مشروع و یا تغییرات در قانون مجازات و قانون آیین دادرسی کیفری ربطی به اصلاح طلبان نداشت. تجربه همین سه سال اخیر و دولت سیزدهم نشان می دهد که دستاوردهایی مانند گشایش عملی در آزادی پوشش در خیابان ( علی رغم استمرار مجازات قانونی ) یا حضور زنان در ورزشگاهها بدون هیچ کمکی از سوی اصلاح طلبان حاصل شده است، حتی اگر اصلاح طلبان در برخی موارد کمکی هم کرده باشند در زمان دوری آنان از دولت و قدرت بوده است ، در واقع اصلاح طلبان در زمان دوری از قدرت به حقوق بشر بیشتر کمک می کنند تا در زمانی که خود شریک قدرت هستند ، همین طور مقاومت و سنگ اندازی تندروها در برابر حقوق بشر نیز وقتی که اصولگرایان در قدرت هستند بسیار کمتر از زمانی است که اصلاح طلبان قدرت را دارند ، نمونه آن همین حضور زنان در ورزشگاهها که در دولت سیزدهم بسیار راحت تر تحمل و عملی شد تا در دولت های یازدهم و دوازدهم. در زمینه فیلترینگ و سانسور و آزادی رسانه ها و.....نیز با وجود شوراهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا شورای عالی فضای مجازی و نیز سیطره و اقتدار شورای امنیت ملی ، در عمل دولت کاره ای نیست .
👍31👎16❤2🤬1
سود و زیان پزشکیان
بخش دوم
۳.سیاست خارجی
در سیاست خارجی هم در ابتدای دوره خاتمی گشایش های جدی در حال انجام بود اما با انفعال عجیب خاتمی که نمونه بارز آن شایعه مربوط به محبوس کردن خودش در دستشویی برای دست ندادن با کلینتون است به تدریج اثر گذاری اصلاح طلبان ضعیف شد و در همبن دوره خاتمی شاهد باز شدن بزرگترین و تهدید آمیزترین پرونده در سیاست خارجی علیه ایران یعنی پرونده هسته ای بودیم ، پس از آن هم چه توافق های اولیه در زمان خاتمی مانند توافق سعد آباد و چه مقدمات برجام خارج از اراده دولت ها انجام گرفت، یادمان نباید برود که توافق سعدآباد با ابتکار شورای عالی امنیت ملی انجام گرفت که دبیر وقت آن یعنی حسن روحانی در آن زمان نماینده کلیت نظام بود و پیوندی با اصلاح طلبان نداشت و کلید برجام هم در زمان احمدی نژاد و وزارت دکتر صالحی و در عمان زده شد قبل این که روحانی که حالا به اصلاح طلبان نزدیک شده و شخصیت اعتدالی گردیده رئیس جمهور شود، در باقی مسائل سیاست خارجی هم نقش دولت بسیار ضعیف بوده چنانچه خود آقای دکتر ظریف نقش وزیر خارجه را در سیاست خارجی صفر ارزیابی کرد، بود و نبود اصلاح طلبان در دولت به خصوص در شرایط فعلی در سیاست خارجی ایران فقط یک نتیجه دارد اگر آن ها بر سر کار باشند، تندروها بیشتر سنگ اندازی می کنند اما اگر اصولگرایان سرکار باشند تندروها سنگ اندازی نخواهند کرد .
۴. اقتصاد
در اقتصاد شاید اتفاقا کارکرد اصلاح طلبان بیشتر از سایر عرصه ها مثبت بوده است ، اصلاح طلبان اگرچه اتفاقا داعیه اقتصادی ندارند اما عملکرد اقتصادی خاتمی بسیار مثبت بود و دولت اول روحانی هم عملکرد اقتصادی موفقی داشت اما دولت دوم روحانی خواه در نتیجه عوامل غیر ارادی مانند خروج ترامپ از برجام و یا گرونا و خواه با بی کفایتی خود از نظر اقتصادی فاجعه بود، اگرچه منصفانه باید قبول کرد که این دولت شرایط بسیار سختی را تجربه کرد اما مدیریت آن با اقداماتی مانند ارز ۴۲۰۰ تومنی و یا سقوط بورس ،حتی در حد همین شرایط سخت نیز نمره مردودی می گیرد ، فارغ از این که بخش اصلی اقتصاد در خارج از دولت بوده و بنا به اذعان خود اصلاح طلبان، بهبود شرایط اقتصادی در گرو حل سیاست خارجی است ، مدیریت اقتصادی اخیر اصلاح طلبان بسیار ضعیف و در حد همتایان اصولگرای آنان بوده است.
۵.امنیت ملی و تمامیت ارضی
اگرچه عملکرد هر دو جناح در این حوزه بسیار خسارت بار بوده است ، اما اصلاح طلبان شکاف های بیشتری را فعال کردند، هم چنان که مستقلا و چند بار نوشتم ، پزشکیان در عمل ستادهای خود را در مناطق قومی در اختیار قوم گراها قرار داده است که این تهدید نباید دست کم گرفته شود اما می توان امیدوار بود که مراکز اصلی قدرت در ایران دیگر این قدر نسبت به این مسائل بی اعتنا نخواهند بود و هرگونه تنش آفرینی قومی احتمالی را مدیریت خواهند کرد و مانع بحران خواهند شد.
۶.نظام اداری
این نکته شاید نقطه قوت غیر قابل تردید اصلاح طلبان خواهد بود ، می توان با قطعیت گفت مدیران احتمالی دولت پزشکیان از مدیران دولت های قالیباف یا جلیلی قوی تر و با کفایت تر خواهند بود.
در یک برایند نهایی ادعای این که دولت احتمالی پزشکیان منجر به بازشدن روزنه هایی در ایران و بهبود اوضاع خواهد شود، ادعای صحیحی به نظر نمی رسد این دولت نمی تواند در فردای قدرت خود انتخابات آزادی برگزار کند، آزادی بیان و مطبوعات و آزادی رسانه ها را تضمین کند و نمی تواند فیلترینگ را از بین برده و سیاست ها نسبت به زنان را تعدیل کند بلکه با توجه به تجربه دولت روحانی می توان گفت اوضاع در همه این زمینه ها بدتر خواهد شد ، در سیاست خارجی هم سنگ اندازی ها بیشتر خواهد گردید و حتی اگر تهدید نگران کننده افزایش شکاف های قومی نیز مدیریت گردد باز این دولت به جز بهبود نسبی نظام اداری و مدیریت دولتی ، دستاورد خاص دیگری نخواهد داشت بلکه در سایر زمینه ها فشارها و تندروی ها و سنگ اندازی ها نسبت به یک دولت اصولگرا بیشتر خواهد شد و در نتیجه اوضاع کشور در همه این مسائل بنیادی و مهم بدتر خواهد شد.
بخش دوم
۳.سیاست خارجی
در سیاست خارجی هم در ابتدای دوره خاتمی گشایش های جدی در حال انجام بود اما با انفعال عجیب خاتمی که نمونه بارز آن شایعه مربوط به محبوس کردن خودش در دستشویی برای دست ندادن با کلینتون است به تدریج اثر گذاری اصلاح طلبان ضعیف شد و در همبن دوره خاتمی شاهد باز شدن بزرگترین و تهدید آمیزترین پرونده در سیاست خارجی علیه ایران یعنی پرونده هسته ای بودیم ، پس از آن هم چه توافق های اولیه در زمان خاتمی مانند توافق سعد آباد و چه مقدمات برجام خارج از اراده دولت ها انجام گرفت، یادمان نباید برود که توافق سعدآباد با ابتکار شورای عالی امنیت ملی انجام گرفت که دبیر وقت آن یعنی حسن روحانی در آن زمان نماینده کلیت نظام بود و پیوندی با اصلاح طلبان نداشت و کلید برجام هم در زمان احمدی نژاد و وزارت دکتر صالحی و در عمان زده شد قبل این که روحانی که حالا به اصلاح طلبان نزدیک شده و شخصیت اعتدالی گردیده رئیس جمهور شود، در باقی مسائل سیاست خارجی هم نقش دولت بسیار ضعیف بوده چنانچه خود آقای دکتر ظریف نقش وزیر خارجه را در سیاست خارجی صفر ارزیابی کرد، بود و نبود اصلاح طلبان در دولت به خصوص در شرایط فعلی در سیاست خارجی ایران فقط یک نتیجه دارد اگر آن ها بر سر کار باشند، تندروها بیشتر سنگ اندازی می کنند اما اگر اصولگرایان سرکار باشند تندروها سنگ اندازی نخواهند کرد .
۴. اقتصاد
در اقتصاد شاید اتفاقا کارکرد اصلاح طلبان بیشتر از سایر عرصه ها مثبت بوده است ، اصلاح طلبان اگرچه اتفاقا داعیه اقتصادی ندارند اما عملکرد اقتصادی خاتمی بسیار مثبت بود و دولت اول روحانی هم عملکرد اقتصادی موفقی داشت اما دولت دوم روحانی خواه در نتیجه عوامل غیر ارادی مانند خروج ترامپ از برجام و یا گرونا و خواه با بی کفایتی خود از نظر اقتصادی فاجعه بود، اگرچه منصفانه باید قبول کرد که این دولت شرایط بسیار سختی را تجربه کرد اما مدیریت آن با اقداماتی مانند ارز ۴۲۰۰ تومنی و یا سقوط بورس ،حتی در حد همین شرایط سخت نیز نمره مردودی می گیرد ، فارغ از این که بخش اصلی اقتصاد در خارج از دولت بوده و بنا به اذعان خود اصلاح طلبان، بهبود شرایط اقتصادی در گرو حل سیاست خارجی است ، مدیریت اقتصادی اخیر اصلاح طلبان بسیار ضعیف و در حد همتایان اصولگرای آنان بوده است.
۵.امنیت ملی و تمامیت ارضی
اگرچه عملکرد هر دو جناح در این حوزه بسیار خسارت بار بوده است ، اما اصلاح طلبان شکاف های بیشتری را فعال کردند، هم چنان که مستقلا و چند بار نوشتم ، پزشکیان در عمل ستادهای خود را در مناطق قومی در اختیار قوم گراها قرار داده است که این تهدید نباید دست کم گرفته شود اما می توان امیدوار بود که مراکز اصلی قدرت در ایران دیگر این قدر نسبت به این مسائل بی اعتنا نخواهند بود و هرگونه تنش آفرینی قومی احتمالی را مدیریت خواهند کرد و مانع بحران خواهند شد.
۶.نظام اداری
این نکته شاید نقطه قوت غیر قابل تردید اصلاح طلبان خواهد بود ، می توان با قطعیت گفت مدیران احتمالی دولت پزشکیان از مدیران دولت های قالیباف یا جلیلی قوی تر و با کفایت تر خواهند بود.
در یک برایند نهایی ادعای این که دولت احتمالی پزشکیان منجر به بازشدن روزنه هایی در ایران و بهبود اوضاع خواهد شود، ادعای صحیحی به نظر نمی رسد این دولت نمی تواند در فردای قدرت خود انتخابات آزادی برگزار کند، آزادی بیان و مطبوعات و آزادی رسانه ها را تضمین کند و نمی تواند فیلترینگ را از بین برده و سیاست ها نسبت به زنان را تعدیل کند بلکه با توجه به تجربه دولت روحانی می توان گفت اوضاع در همه این زمینه ها بدتر خواهد شد ، در سیاست خارجی هم سنگ اندازی ها بیشتر خواهد گردید و حتی اگر تهدید نگران کننده افزایش شکاف های قومی نیز مدیریت گردد باز این دولت به جز بهبود نسبی نظام اداری و مدیریت دولتی ، دستاورد خاص دیگری نخواهد داشت بلکه در سایر زمینه ها فشارها و تندروی ها و سنگ اندازی ها نسبت به یک دولت اصولگرا بیشتر خواهد شد و در نتیجه اوضاع کشور در همه این مسائل بنیادی و مهم بدتر خواهد شد.
👍51👎36❤4🤬2
یکصدمین سالگرد شهادت میرزاده عشقی
امروز دوازدهم تیرماه ، صدمین سال شهادت عشقی است ، شاعر جوانی که ایده و آرمانی جز ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی نداشت ، درست است که شاعری جوان که سی و یک سال بیشتر در این جهان زیست نکرد و در زمانه ای پر آشوب زندگی می کرد و با گرفتاریها و مشکلات فراوان شخصی و اجتماعی دست به گریبان بود ممکن است در نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی خود دچار تندروی ها و اشتباهاتی گردد و به ویژه با توجه به طبع شاعری، در مواردی احساسات به او غلبه نماید ، مدعی نیستیم که عشقی نمونه یک متفکر و یا فیلسوف و سیاستمدار پخته بود اما عشقی با همه خامی ها و ناپختگی هایش ، نمونه و سرآمد یک عاشق ایران و دلباخته آزادی و عدالت بود، اشعار و آثار عشقی یک منظومه فکری از ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت طلبی است ، عشقی در آثار بی مانندش هم چون نمایشنامه رستاخیز شهریاران ایران ، آرمان خود به احیای عظمت ایران را به تصویر می کشد ، در نمایشنامه کفن سیاه به مساله مهم زنان می پردازد و عمق دلبستگی و علاقه اش به آزادی زن و حقوق زن را نشان می دهد . در جمهوری نامه و سایر آثاری که منجر به ترور ناجوانمردانه اش به وسیله گماشتگان رضاخان سردارسپه گردید ، نفرتش از دیکتاتوری و عشق خود به آزادی را برای ما به یادگار گذاشته است ، عشقی صدای رسای ایران پرستی و آزادیخواهی بوده و هست ، در آن جا که از عشق وطن می گوید :
خاکم به سر ز غصه بسر ، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی بسر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ، ای عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
همان قدر که ایران را دوست دارد از ایران دوستی قرائت استبدادی ندارد برای همین مجذوب رضاخان نمی گردد بلکه در برابرش میایستد و به معشوق خود یعنی آزادی ابراز ارادت کرده و می گوید :
ای دل از حال من و بلبل چه میپرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست
به به از این مجلس ملی و آزادی فکر
من چه بنویسم قلم در دست کس آزاد نیست
رای من اینست کاندید از برای انتخاب
اندرین دوره مناسبتر کس از شداد نیست
حرف های تازه را فرعون هم ناگفته بود
بلکه از چنگیز هم تاریخ را در یاد نیست
ای خدا این مهد استبداد را ویران نما
گرچه در سرتاسرش یک گوشه ای آباد نیست
آرمان عشقی ، احیای عظمت ایران و آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی برای مردم ایران بود او برای از دست رفتن عظمت ایران غمگین بود ، چنانچه جایی در ستایش عظمت باستانی می سراید:
واندر آن پرده ، بسی نقش و صور میدیدم
بارگه های پر از زر و زیور میدیدم
یک به یک پادشهان را به مقر می دیدیدم
همه بر تخت و همه، تاج به سر میدیدم
همه با صولت و با شوکت وفر میدیدم
صف به صف لشکر با فتح و ظفر میدیدم
وز سعادت همه سو، ثبت اثر میدیدم
در همان حال از تیره بختی امروز ایرانیان شکوه و گلایه کرده و می گوید:
این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ، ایران کجاست
اما عشقی به آینده ایران امیدوار بود و امیدواری خود به آینده ایران را از جانب اشوزرتشت در پیامی که گویا به جوانان امروز ایران هم هست ، این چنین فریاد می زند :
در همین گهواره خفته ، نطفه آیندگان
نطفه این مردگانی را که بینی زندگان
از همین گهواره ، تا چند دگر فرزند چند
سربرآرد سر بسر ، ایران از ایشان سربلند
بعد از این اقبال ایران را ، دگر افسوس نیست
لکه ای در سرنوشت کشور سیروس نیست
من ابر اهریمن ایرانیان غالب شدم
حافظ ایران بود یزدان و من غایب شدم
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
امروز دوازدهم تیرماه ، صدمین سال شهادت عشقی است ، شاعر جوانی که ایده و آرمانی جز ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی نداشت ، درست است که شاعری جوان که سی و یک سال بیشتر در این جهان زیست نکرد و در زمانه ای پر آشوب زندگی می کرد و با گرفتاریها و مشکلات فراوان شخصی و اجتماعی دست به گریبان بود ممکن است در نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی خود دچار تندروی ها و اشتباهاتی گردد و به ویژه با توجه به طبع شاعری، در مواردی احساسات به او غلبه نماید ، مدعی نیستیم که عشقی نمونه یک متفکر و یا فیلسوف و سیاستمدار پخته بود اما عشقی با همه خامی ها و ناپختگی هایش ، نمونه و سرآمد یک عاشق ایران و دلباخته آزادی و عدالت بود، اشعار و آثار عشقی یک منظومه فکری از ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت طلبی است ، عشقی در آثار بی مانندش هم چون نمایشنامه رستاخیز شهریاران ایران ، آرمان خود به احیای عظمت ایران را به تصویر می کشد ، در نمایشنامه کفن سیاه به مساله مهم زنان می پردازد و عمق دلبستگی و علاقه اش به آزادی زن و حقوق زن را نشان می دهد . در جمهوری نامه و سایر آثاری که منجر به ترور ناجوانمردانه اش به وسیله گماشتگان رضاخان سردارسپه گردید ، نفرتش از دیکتاتوری و عشق خود به آزادی را برای ما به یادگار گذاشته است ، عشقی صدای رسای ایران پرستی و آزادیخواهی بوده و هست ، در آن جا که از عشق وطن می گوید :
خاکم به سر ز غصه بسر ، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی بسر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ، ای عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
همان قدر که ایران را دوست دارد از ایران دوستی قرائت استبدادی ندارد برای همین مجذوب رضاخان نمی گردد بلکه در برابرش میایستد و به معشوق خود یعنی آزادی ابراز ارادت کرده و می گوید :
ای دل از حال من و بلبل چه میپرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست
به به از این مجلس ملی و آزادی فکر
من چه بنویسم قلم در دست کس آزاد نیست
رای من اینست کاندید از برای انتخاب
اندرین دوره مناسبتر کس از شداد نیست
حرف های تازه را فرعون هم ناگفته بود
بلکه از چنگیز هم تاریخ را در یاد نیست
ای خدا این مهد استبداد را ویران نما
گرچه در سرتاسرش یک گوشه ای آباد نیست
آرمان عشقی ، احیای عظمت ایران و آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی برای مردم ایران بود او برای از دست رفتن عظمت ایران غمگین بود ، چنانچه جایی در ستایش عظمت باستانی می سراید:
واندر آن پرده ، بسی نقش و صور میدیدم
بارگه های پر از زر و زیور میدیدم
یک به یک پادشهان را به مقر می دیدیدم
همه بر تخت و همه، تاج به سر میدیدم
همه با صولت و با شوکت وفر میدیدم
صف به صف لشکر با فتح و ظفر میدیدم
وز سعادت همه سو، ثبت اثر میدیدم
در همان حال از تیره بختی امروز ایرانیان شکوه و گلایه کرده و می گوید:
این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ، ایران کجاست
اما عشقی به آینده ایران امیدوار بود و امیدواری خود به آینده ایران را از جانب اشوزرتشت در پیامی که گویا به جوانان امروز ایران هم هست ، این چنین فریاد می زند :
در همین گهواره خفته ، نطفه آیندگان
نطفه این مردگانی را که بینی زندگان
از همین گهواره ، تا چند دگر فرزند چند
سربرآرد سر بسر ، ایران از ایشان سربلند
بعد از این اقبال ایران را ، دگر افسوس نیست
لکه ای در سرنوشت کشور سیروس نیست
من ابر اهریمن ایرانیان غالب شدم
حافظ ایران بود یزدان و من غایب شدم
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
❤28👍8👎3
دور دوم انتخابات
با تاکید بر جدی بودن مخاطرات احتمالی حضور قوم گرایان در ستادهای پزشکیان و با درک نقاط ضعف پزشکیان و باتوجه به این که اکثریت قاطع ملت ایران با عدم مشارکت در دور اول انتخابات اراده قاطع خویش را به آرمان های ملی و آزادیخواهانه و ضرورت انتخابات آزاد نشان دادند، نظر به خطرات انکار ناپذیر ریاست جمهوری جلیلی و عملکرد مثبت پزشکیان در مناظره های دور دوم انتخابات، به تصمیم هم میهنانی که برای ایران می خواهند به دکتر پزشکیان رای بدهند احترام گذاشته و برایشان آرزوی موفقیت می نمایم .
ما در این انتخابات هیچ غرض شخصی نداشته و نخواهیم داشت نه لحظه ای حتی با یکی از اعضای ستادهای کاندیداها وقت تلف کردیم و نه در صورت پیروزی هر کدام از این ها، کوچکترین منصب و پست و کمترین ارتباطات و حمایتی را از اینان خواهیم خواست و یا حتی چنین حمایت هایی را قبول خواهیم کرد و البته خود آنان نیز چون کمترین همسویی با امثال من ندارند و خدا را شکر به دنبال ما نخواهند بود ، زندگی مستقل و آزاده خود را بر هر ارتباط و پیوندی با اهل قدرت ترجیح داده و خواهیم داد . صرفا برای این که گامی هرچند کوچک در راستای منافع عالی ملی ایران بردارم ، در دور دوم انتخابات برای پیروزی دکتر پزشکیان آرزوی موفقیت خواهم کرد و از فردای پیروزی احتمالی وی ، با شدت و قاطعیت او را نقد خواهم کرد و کنش هایش به ویژه در زمینه مسائل قومی را رصد خواهم کرد ، صرفا برای ایران امیدوارم بهترین اتفاق ممکن رخ دهد و هم چون دور اول انتخابات، ملت ایران پیروزی قطعی و نهایی باشد .
برای ایران و برای استقلال و تمامیت ارضی ایران و دموکراسی و آزادی و حاکمیت ملی
💚🤍❤️
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
با تاکید بر جدی بودن مخاطرات احتمالی حضور قوم گرایان در ستادهای پزشکیان و با درک نقاط ضعف پزشکیان و باتوجه به این که اکثریت قاطع ملت ایران با عدم مشارکت در دور اول انتخابات اراده قاطع خویش را به آرمان های ملی و آزادیخواهانه و ضرورت انتخابات آزاد نشان دادند، نظر به خطرات انکار ناپذیر ریاست جمهوری جلیلی و عملکرد مثبت پزشکیان در مناظره های دور دوم انتخابات، به تصمیم هم میهنانی که برای ایران می خواهند به دکتر پزشکیان رای بدهند احترام گذاشته و برایشان آرزوی موفقیت می نمایم .
ما در این انتخابات هیچ غرض شخصی نداشته و نخواهیم داشت نه لحظه ای حتی با یکی از اعضای ستادهای کاندیداها وقت تلف کردیم و نه در صورت پیروزی هر کدام از این ها، کوچکترین منصب و پست و کمترین ارتباطات و حمایتی را از اینان خواهیم خواست و یا حتی چنین حمایت هایی را قبول خواهیم کرد و البته خود آنان نیز چون کمترین همسویی با امثال من ندارند و خدا را شکر به دنبال ما نخواهند بود ، زندگی مستقل و آزاده خود را بر هر ارتباط و پیوندی با اهل قدرت ترجیح داده و خواهیم داد . صرفا برای این که گامی هرچند کوچک در راستای منافع عالی ملی ایران بردارم ، در دور دوم انتخابات برای پیروزی دکتر پزشکیان آرزوی موفقیت خواهم کرد و از فردای پیروزی احتمالی وی ، با شدت و قاطعیت او را نقد خواهم کرد و کنش هایش به ویژه در زمینه مسائل قومی را رصد خواهم کرد ، صرفا برای ایران امیدوارم بهترین اتفاق ممکن رخ دهد و هم چون دور اول انتخابات، ملت ایران پیروزی قطعی و نهایی باشد .
برای ایران و برای استقلال و تمامیت ارضی ایران و دموکراسی و آزادی و حاکمیت ملی
💚🤍❤️
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
👍47👎39❤11👏9🤬2
از دور اول تا دور دوم
در فاصله دور اول تا دور دوم انتخابات دو نگاه غالب وجود داشته است انتخابات را تحریم کنیم و تاکید نماییم که حق ما یک انتخابات آزاد است نه انتخاب بین افراد دستچین شده و ما به انتخاب بین بد و بدتر دیگر تن نخواهیم داد ، نگاه دوم این که از فرصت انتخابات استفاده می کنیم و اجازه نمی دهیم ۲۰ وزارتخانه و ۳۰ استانداری و صدها فرمانداری و بخشداری و اداره کل و سفارتخانه و دانشگاه و مدرسه و ......در اختیار تندروها قرار بگیرد، هر دو نگاه محترم هستند هر دو دغدغه ایران را دارند هر دو از عشق به وطن سرچشمه می گیرند ما چه آنان که تحریم را برگزیدیم و چه آنان که به دکتر مسعود پزشکیان رای دادیم در خط ایران هستیم و در یک جبهه قرار داریم و البته بی تردید بسیاری از کسانی که به دکتر جلیلی هم رای دادند ایران را دوست دارند و به جلیلی رای دادند چون او را فردی سالم و پاک و فساد ستیز دیده اند و به وی رای ندادند که مثلا تحریم ها باشد یا گشت نور اجرا گردد، ملت ایران حق دارند که آزاد باشند و مستقل و پیام رسای خود را در این انتخابات هم رساندند ، پس به این ملت و خواسته هایش و نجابت و وقارش احترام بگذاریم .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
در فاصله دور اول تا دور دوم انتخابات دو نگاه غالب وجود داشته است انتخابات را تحریم کنیم و تاکید نماییم که حق ما یک انتخابات آزاد است نه انتخاب بین افراد دستچین شده و ما به انتخاب بین بد و بدتر دیگر تن نخواهیم داد ، نگاه دوم این که از فرصت انتخابات استفاده می کنیم و اجازه نمی دهیم ۲۰ وزارتخانه و ۳۰ استانداری و صدها فرمانداری و بخشداری و اداره کل و سفارتخانه و دانشگاه و مدرسه و ......در اختیار تندروها قرار بگیرد، هر دو نگاه محترم هستند هر دو دغدغه ایران را دارند هر دو از عشق به وطن سرچشمه می گیرند ما چه آنان که تحریم را برگزیدیم و چه آنان که به دکتر مسعود پزشکیان رای دادیم در خط ایران هستیم و در یک جبهه قرار داریم و البته بی تردید بسیاری از کسانی که به دکتر جلیلی هم رای دادند ایران را دوست دارند و به جلیلی رای دادند چون او را فردی سالم و پاک و فساد ستیز دیده اند و به وی رای ندادند که مثلا تحریم ها باشد یا گشت نور اجرا گردد، ملت ایران حق دارند که آزاد باشند و مستقل و پیام رسای خود را در این انتخابات هم رساندند ، پس به این ملت و خواسته هایش و نجابت و وقارش احترام بگذاریم .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
❤48👎22👍16
تفسیر قومی از انتخابات سراسری
تکاپوی قوم گرایان از تریبون بازندگان
روند مشارکت در انتخابات و میزان رای پزشکیان وافزایش آرا در فاصله دور اول تا دور دوم ، همگی مبانی ملی داشتند ، اگر قرار باشد آرای پزشکیان در استان های آذری نشین را از نتیجه انتخابات کم کرده و براساس آن تفسیر ارائه بدهیم، همین کار را می توانیم با آرای جلیلی در خراسان ها انجام بدهیم و یا اگر آرای پزشکیان در تهران و البرز و گیلان و ایلام را هم کم کنیم باز نتیجه مانند استان های شمال غرب هست، افزون بر این آرای اصلاح طلبان به طور سنتی در مناطق آذری نشین همیشه بالا بوده است، بنابراین ادعای قومی بودن آرای پزشکیان مبنا و پایه علمی و واقعی ندارد.ادعای قومی بودن آرای پزشکیان ، ساخته و پرداخته محافل قوم گرایان ایران ستیز و پان ترک ها بوده است که به مذاق بازندگان در انتخابات خوش آمده و آن را تکرار می کنند تا شکست بزرگ خود و ضربه سنگینی که از ملت ایران خوردند را توجیه نمایند.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
تکاپوی قوم گرایان از تریبون بازندگان
روند مشارکت در انتخابات و میزان رای پزشکیان وافزایش آرا در فاصله دور اول تا دور دوم ، همگی مبانی ملی داشتند ، اگر قرار باشد آرای پزشکیان در استان های آذری نشین را از نتیجه انتخابات کم کرده و براساس آن تفسیر ارائه بدهیم، همین کار را می توانیم با آرای جلیلی در خراسان ها انجام بدهیم و یا اگر آرای پزشکیان در تهران و البرز و گیلان و ایلام را هم کم کنیم باز نتیجه مانند استان های شمال غرب هست، افزون بر این آرای اصلاح طلبان به طور سنتی در مناطق آذری نشین همیشه بالا بوده است، بنابراین ادعای قومی بودن آرای پزشکیان مبنا و پایه علمی و واقعی ندارد.ادعای قومی بودن آرای پزشکیان ، ساخته و پرداخته محافل قوم گرایان ایران ستیز و پان ترک ها بوده است که به مذاق بازندگان در انتخابات خوش آمده و آن را تکرار می کنند تا شکست بزرگ خود و ضربه سنگینی که از ملت ایران خوردند را توجیه نمایند.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👍39👎22❤6
ردیه ای بر فرضیه قومیتی بودن آرای پزشکیان
ایران اینترنشنال و مهدی پرپنچی و پان ترک ها و قوم گرایان ایران ستیز و تجزیه طلب ها با ارزشی ها و طرفداران بازندگان انتخابات همسو شدند که رای پزشکیان قومیتی است و اگر آرای آذربایجان را از انتخابات کم کنیم پزشکیان بازنده می شد ، این سخن از چند جهت غلط است :
۱. اگر آرای پایگاههای محلی و استان محل تولد و پرورش هر کاندیدا را از آرا کم کنیم باز پزشکیان برنده است ، پایگاه محلی جلیلی ، خراسان رضوی و خراسان جنوبی بوده آرای آذربایجان ها و خراسان ها را که کم کنیم.
با کسر آرای محل تولد هر دو نامزد
رای جلیلی می شود:
۱۰۷۷۹۸۴۴
رای پزشکیان می شود:
۱۱۵۲۸۵۷۶
۲.رای بالای به دکتر پزشکیان در مناطق آذری نشین به دلیل آگاهی و شناخت بیشتر مردم این مناطق از پزشکیان است نه هم زبانی
۳.در مناطق شمال غرب ایران به طور سنتی اصلاح طلبان ، آرای بالایی داشتند و کنش انتخاباتی اخیر مردم این مناطق با کنش قبلی شان تفاوت چشمگیری پیدا نکرده است .
۴.ارای نامزدها در تهران اعلام نشده و با محاسبه رای تهران هم چه بسا تهران نیز اهمیتی مانند آذربایجان ها در پیروزی پزشکیان داشته است.
۵ . پزشکیان در ۱۷ استان جلوتر بوده
۶.همین فرمول کسر آرا را می شود برای استان های گلستان و مازنداران و گیلان و کردستان و کرمانشاه و .....نیز اعمال کرد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
ایران اینترنشنال و مهدی پرپنچی و پان ترک ها و قوم گرایان ایران ستیز و تجزیه طلب ها با ارزشی ها و طرفداران بازندگان انتخابات همسو شدند که رای پزشکیان قومیتی است و اگر آرای آذربایجان را از انتخابات کم کنیم پزشکیان بازنده می شد ، این سخن از چند جهت غلط است :
۱. اگر آرای پایگاههای محلی و استان محل تولد و پرورش هر کاندیدا را از آرا کم کنیم باز پزشکیان برنده است ، پایگاه محلی جلیلی ، خراسان رضوی و خراسان جنوبی بوده آرای آذربایجان ها و خراسان ها را که کم کنیم.
با کسر آرای محل تولد هر دو نامزد
رای جلیلی می شود:
۱۰۷۷۹۸۴۴
رای پزشکیان می شود:
۱۱۵۲۸۵۷۶
۲.رای بالای به دکتر پزشکیان در مناطق آذری نشین به دلیل آگاهی و شناخت بیشتر مردم این مناطق از پزشکیان است نه هم زبانی
۳.در مناطق شمال غرب ایران به طور سنتی اصلاح طلبان ، آرای بالایی داشتند و کنش انتخاباتی اخیر مردم این مناطق با کنش قبلی شان تفاوت چشمگیری پیدا نکرده است .
۴.ارای نامزدها در تهران اعلام نشده و با محاسبه رای تهران هم چه بسا تهران نیز اهمیتی مانند آذربایجان ها در پیروزی پزشکیان داشته است.
۵ . پزشکیان در ۱۷ استان جلوتر بوده
۶.همین فرمول کسر آرا را می شود برای استان های گلستان و مازنداران و گیلان و کردستان و کرمانشاه و .....نیز اعمال کرد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👍42👎25👏2🤬2❤1
Forwarded from عکس نگار
نامۀ لاهوتی به استالین
7 ژوئن 1950
ایوسیف ویساریونوویچ گرامی،
روزهای اخیر بار دیگر نشان دادند مسئلهای که در ادامه از آن خواهم نوشت، نمیتواند بدون دخالت شما حلّ و فصل گردد[...] آیا من واقعاً گناهکارم و باید آنگونه که رهبری تاجیکستان، عملاً دبیر اول کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) تاجیکستان، رفیق [باباجان] غفوروف، طلب میکند، از گناهان خود ابراز ندامت کنم؟
من اوّلاً متّهم به آن هستم که«شاعران کهن، یعنی فردوسی، عمر خیّام، سعدی، حافظ و مانند اینها را متعلّق به ایران دانستهام، حال آنکه رفیق استالین اعلام نموده است که آنها به تاجیکستان تعلّق دارند، نه به ایران».
چگونگی برخورد من به مسئلۀ میراث منظوم دستکم در آنجا دیده میشود که در سالهای جنگ بزرگ میهنی [جنگ جهانی دوم] به ابتکار شخصی خود از 120 هزار سطرِ شاهنامه بخشهایی را برگزیدم که در بالا بردنِ روحیۀ جنگی و میهن¬پرستانه در میان خلق بیشترین تأثیر را داشت و نسخۀ چاپی آن را که برای نخستین بار به الفبای نوین تاجیکی منتشر شده بود، ویرایش نمودم.
اشعار شاعران پارسیزبانِ پُرآوازه را من از کودکی از زبان زحمتکشان ایران میشنیدم، همان¬گونه که این اشعار را بعدها از زبان زحمتکشان تاجیک میشنیدم. از صمیم قلب شادمان میشوم هنگامی که میبینم این اشعار در تاجیکستان منتشر می¬شوند و یاد گرفته میشوند [...]
سخنان شما در دیدار به مناسبت دهۀ هنر تاجیک در سال 1941 در ذهن و روح من بازتاب عمیقی یافت. اما من این سخنان را به هیچ رو آنگونه که برخی دیگر از رفقا، از جمله باباجان غفوروف و میرزا تورسونزاده، که در دیدار حضور داشتند، و نیز رفقای دیگری همچون ایوسیف براگینسکی برداشت کردند، تلقّی نکردم. آنها چه شفاهاً و چه در مطبوعات سخنان شما را اینگونه نقل میکنند: «تاجیکان ملّتی هستند که روشنفکرانِ آن شاعر بزرگ، فردوسی را به جهان عرضه نمودند» و از اینجا اینگونه نتیجه میگیرند که حق انحصاری بر فردوسی از آنِ تاجیکان است، و ایرانیها (بدون هیچ تقسیمبندی به ستمدیدگان و ستمگران) تصاحبکنندگان غیرقانونیِ این حقاند و باید از آن محروم شوند. آنها به این هم بسنده نکرده و مسئله را به عمر خیّام و برخی از دیگر شاعران کهن نیز گستراندهاند.
من نمیتوانم نسبت به صادقانه بودنِ تفسیر رفقای یادشده از سخنان شما مطمئن باشم، بهخصوص که در این تفسیر آنها خودشان ادّعای خود را نقض میکنند: از یک سو از تعلّق انحصاری رودکی، فردوسی، خیّام و دیگر شاعرانی که در بخارا [منظور در ازبکستان امروزی است] و حتّی در خراسان میزیستند، به ادبیات تاجیک سخن می¬گویند، با اصطلاح «ادبیات فارس و تاجیک» مخالفت میکنند که گویا به پانایرانیسم میانجامد، و از سوی دیگر از سعدی و حافظ به عنوان شاعرانی یاد میکنند که هرچند در شیراز به دنیا آمدهاند، اما به ادبیات تاجیک پیوستهاند. به یاد سخنان یک شاعر قدیمی افتادم (تقریباً):
مالِ من، مالِ من است؛ مالِ تو، مالِ تو. این را آدم عادی میگوید.
مالِ تو، مالِ توست؛ مالِ من هم مالِ تو. این را آدم بخشنده میگوید.
اما او را چه بنامیم که میگوید: مالِ من مالِ من است، مالِ تو هم مالِ من؟
[...]
واژۀ «ایران» تقریباً در هر صفحه از شاهنامه دیده میشود، قهرمانان اصلی آن ایرانیاناند، و بُنمایۀ آن روایتهای ملّی ایرانی است. خود فردوسی بزرگترین خدمت خود را احیای زبان «فارسی» میداند که به واسطۀ آن «عجم»، یعنی ایرانیان، را زنده کرده است. اما این نکته طرّاحان تئوریهای یادشده را نگران نمیکند. از ادّعاهای آنها چنین برمیآید که زبان ایرانیان امروزی و حتّی نام خود آنها درواقع از آنِ آنها نیست. نتیجه کاملاَ همانی است که در یک کمدی مولیر آمده [...]
دومین اتّهام سیاسی که به من نسبت داده شده آن است که «آشکارا خود را ایرانی اعلام میکنم و ایران را بیشتر از تاجیکستان دوست دارم»...
| دشمنِ دشمنِ من : پیامدهای عملیات سیا علیه ابوالقاسم لاهوتی (۵4 - ۱۹۵۳) | ماشا کیراسیرُوا . ترجمۀ کاوه بیات |
#برگیـازـتاریخ
#لاهوتی
تهیه از سایت:
⭕️www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
7 ژوئن 1950
ایوسیف ویساریونوویچ گرامی،
روزهای اخیر بار دیگر نشان دادند مسئلهای که در ادامه از آن خواهم نوشت، نمیتواند بدون دخالت شما حلّ و فصل گردد[...] آیا من واقعاً گناهکارم و باید آنگونه که رهبری تاجیکستان، عملاً دبیر اول کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) تاجیکستان، رفیق [باباجان] غفوروف، طلب میکند، از گناهان خود ابراز ندامت کنم؟
من اوّلاً متّهم به آن هستم که«شاعران کهن، یعنی فردوسی، عمر خیّام، سعدی، حافظ و مانند اینها را متعلّق به ایران دانستهام، حال آنکه رفیق استالین اعلام نموده است که آنها به تاجیکستان تعلّق دارند، نه به ایران».
چگونگی برخورد من به مسئلۀ میراث منظوم دستکم در آنجا دیده میشود که در سالهای جنگ بزرگ میهنی [جنگ جهانی دوم] به ابتکار شخصی خود از 120 هزار سطرِ شاهنامه بخشهایی را برگزیدم که در بالا بردنِ روحیۀ جنگی و میهن¬پرستانه در میان خلق بیشترین تأثیر را داشت و نسخۀ چاپی آن را که برای نخستین بار به الفبای نوین تاجیکی منتشر شده بود، ویرایش نمودم.
اشعار شاعران پارسیزبانِ پُرآوازه را من از کودکی از زبان زحمتکشان ایران میشنیدم، همان¬گونه که این اشعار را بعدها از زبان زحمتکشان تاجیک میشنیدم. از صمیم قلب شادمان میشوم هنگامی که میبینم این اشعار در تاجیکستان منتشر می¬شوند و یاد گرفته میشوند [...]
سخنان شما در دیدار به مناسبت دهۀ هنر تاجیک در سال 1941 در ذهن و روح من بازتاب عمیقی یافت. اما من این سخنان را به هیچ رو آنگونه که برخی دیگر از رفقا، از جمله باباجان غفوروف و میرزا تورسونزاده، که در دیدار حضور داشتند، و نیز رفقای دیگری همچون ایوسیف براگینسکی برداشت کردند، تلقّی نکردم. آنها چه شفاهاً و چه در مطبوعات سخنان شما را اینگونه نقل میکنند: «تاجیکان ملّتی هستند که روشنفکرانِ آن شاعر بزرگ، فردوسی را به جهان عرضه نمودند» و از اینجا اینگونه نتیجه میگیرند که حق انحصاری بر فردوسی از آنِ تاجیکان است، و ایرانیها (بدون هیچ تقسیمبندی به ستمدیدگان و ستمگران) تصاحبکنندگان غیرقانونیِ این حقاند و باید از آن محروم شوند. آنها به این هم بسنده نکرده و مسئله را به عمر خیّام و برخی از دیگر شاعران کهن نیز گستراندهاند.
من نمیتوانم نسبت به صادقانه بودنِ تفسیر رفقای یادشده از سخنان شما مطمئن باشم، بهخصوص که در این تفسیر آنها خودشان ادّعای خود را نقض میکنند: از یک سو از تعلّق انحصاری رودکی، فردوسی، خیّام و دیگر شاعرانی که در بخارا [منظور در ازبکستان امروزی است] و حتّی در خراسان میزیستند، به ادبیات تاجیک سخن می¬گویند، با اصطلاح «ادبیات فارس و تاجیک» مخالفت میکنند که گویا به پانایرانیسم میانجامد، و از سوی دیگر از سعدی و حافظ به عنوان شاعرانی یاد میکنند که هرچند در شیراز به دنیا آمدهاند، اما به ادبیات تاجیک پیوستهاند. به یاد سخنان یک شاعر قدیمی افتادم (تقریباً):
مالِ من، مالِ من است؛ مالِ تو، مالِ تو. این را آدم عادی میگوید.
مالِ تو، مالِ توست؛ مالِ من هم مالِ تو. این را آدم بخشنده میگوید.
اما او را چه بنامیم که میگوید: مالِ من مالِ من است، مالِ تو هم مالِ من؟
[...]
واژۀ «ایران» تقریباً در هر صفحه از شاهنامه دیده میشود، قهرمانان اصلی آن ایرانیاناند، و بُنمایۀ آن روایتهای ملّی ایرانی است. خود فردوسی بزرگترین خدمت خود را احیای زبان «فارسی» میداند که به واسطۀ آن «عجم»، یعنی ایرانیان، را زنده کرده است. اما این نکته طرّاحان تئوریهای یادشده را نگران نمیکند. از ادّعاهای آنها چنین برمیآید که زبان ایرانیان امروزی و حتّی نام خود آنها درواقع از آنِ آنها نیست. نتیجه کاملاَ همانی است که در یک کمدی مولیر آمده [...]
دومین اتّهام سیاسی که به من نسبت داده شده آن است که «آشکارا خود را ایرانی اعلام میکنم و ایران را بیشتر از تاجیکستان دوست دارم»...
| دشمنِ دشمنِ من : پیامدهای عملیات سیا علیه ابوالقاسم لاهوتی (۵4 - ۱۹۵۳) | ماشا کیراسیرُوا . ترجمۀ کاوه بیات |
#برگیـازـتاریخ
#لاهوتی
تهیه از سایت:
⭕️www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
👍22❤3
ضرورت مطالبه گری از پزشکیان
من در دور اول به چهار دلیل مخالف رای آوردن پزشکیان بودم :
۱. تصور می کردم اصلاح طلبان درصدد هستند با ایجاد یک موج بزرگ برای پزشکیان و فراهم کردن یک مشارکت ۶۰ و ۷۰ درصدی سرپوشی بر روی همه نارضایتی ها بگذارند و این سرپوش تصنعی را برای کشور خطرناک می دیدم .
۲.روی کارآمدن دولت اصلاح طلب را منجر به ایجاد کارشکنی های بیشتر از سوی محافل تندرو در سیاست خارجی و داخلی می دانستم و از این جهت روی کارآمدن یک دولت اصولگرا عمل گرا که با کارشکنی کمتری مواجه شود را مفیدتر می دیدم .
۳.حضور قوم گرایان و برخی فعالان قوم گرای ایران ستیز مانند آن شخصی که سابقه اسائه ادب به فردوسی بزرگ را داشت در ستادهای انتخاباتی پزشکیان ، برایم ناراحت کننده و ناگوار بود .
۴. برنامه های تبلیغاتی پزشکیان و حضور وی در مناظرات را بسیار ضعیف و دلسرد کننده ارزیابی کردم .
در دور دوم عقیده ام تغییر کرد و باز به ۴ دلیل مایل به انتخاب پزشکیان گردیدم:
۱. تحریم قاطع انتخابات به وسیله بیش از ۶۰ درصد مردم، من را مطمئن ساخت که خبری از موج سازی اصلاح طلبان نخواهد بود .
۲.باتوجه به باقی ماندن صرفا سعید جلیلی ، دولت تندروی احتمالی او که اصولا اراده ای برای حل مشکلات و معضلات اصلی کشور را نداشت بلکه هر روز دولتش می توانست معضل آفرین باشد را خطرناک تر از دولت اصلاح طلب و اعتدالی می دیدم که ممکن است با سنگ اندازی روبرو شود .
۳.تاکید پزشکیان بر ایران، منجر به کاهش حساسیتم نسبت به احتمال قوم گرایی در دولت پزشکیان گردید .
۴. پزشکیان در مناظرات دور دوم بسیار بهتر عمل کرد .
براین اساس از پیروزی پزشکیان، استقبال کردم ، اما الان موضع صحیح دربرابر پزشکیان چیست ، به نظرم ۳ رویکرد در برابر پزشکیان وجود دارد اما من هیچ کدام را نمی پسندم و به دنبال رویکرد چهارم هستم ، سه رویکرد عبارتند از :
۱. دشمنی
دشمنان داخلی پزشکیان و طیف وابسته به بیگانه اپوزیسیون خارج از کشور ، صرفا با پزشکیان دشمنی دارند به او فحش می دهند و برایش پرونده سازی می کنند ، بدیهی است که برای آنان زیان به منافع ملی ایران هیچ اهمیتی ندارد پس تا پای آسیب های جدی به ایران هم حاضر هستند با پزشکیان دشمنی کنند ، خدا را شکر امثال من از این ها نیستیم .
۲.شیدایی و تمجید
طیف دوم دوستداران و عاشقان پزشکیان هستند که بی هیچ قید و شرطی از وی حمایت می کنند ، طبیعی است که از این ها نیز نیستیم .
۳. سهم خواهی
طیف هایی نیز از وی سهم می خواهند ، من و امثال من نه زورش را داریم که از او سهم بخواهیم نه او به ما سهمی می دهد و نه اصلا سهم او برایمان جذابیتی دارد .
اما رویکرد چهارم:
مطالبه گری
ما به عنوان شهروندان ایران که خواستار حقوق شهروندی و آزادیهای اساسی هستیم و به عنوان ملیون و میهن پرستان ایران که خود را معتقد به منافع ملی و تمامیت ارضی و مبانی و ارزش های ایران گرایانه می دانیم، نه می توانیم پزشکیان را به حال خود رها کرده و نه قصد و بنای دشمنی با او داریم و نه عاشقش هستیم و نه سهم خواه ، ما باید نسبت به او مطالبه گر باشیم ، از او بخواهیم که به حقوق ملت و حقوق و آزادیهای اساسی شهروندی پایبند باشد و زبان رسای دفاع از حقوق مردم در درون حاکمیت باشد ، از او انتظار داریم که ایران و ملت ایران و منافع ملی ایران برایش اصل باشد در کنار تامین برابری و عدالت اجتماعی برای همگی ایرانیان، نگهبان منافع ملی و تمامیت ارضی ایران باشد ، از فرهنگ ملی و زبان فارسی و تاریخ و بنیان های هویتی ایران پاسداری نماید و دست رد به سینه قوم گرایان ایران ستیز زده و خواب و خیال های خام آنان را نقش برآب ساخته و ایران ستیزان را از خود نا امید سازد ، در راستای آزادی احزاب و گروههای سیاسی و آزادی رسانه ها و در نتیجه آزادی بیان و حتی آزادی انتخابات گام بردارد و حامی زنان و کارگران و کودکان و پشتیبان جامعه مدنی و نهادهای مدنی و صنفی هم چون : کانون وکلا باشد و به فرهنگیان و اهل قلم احترام گذاشته و کرامت آنان را پاس بدارد، از محیط زیست رنجور ایران و منابع طبیعی و میراث فرهنگی صیانت کند، عدالت اجتماعی و رفاه و حقوق بنیادین کار و حداقل های زندگی را برای عموم مردم ایران تامین نماید ، سیاست خارجی را براساس ایران گرایی و اولویت منافع ملی و امنیت ملی ترمیم و اصلاح کرده و به اعتلا و عظمت ایران بیاندیشد، این مطالبات را باید از رئیس جمهور پزشکیان بخواهیم و آرزو کنیم که او در این موارد موفق باشد و هر ایرانی نیز به رئیس جمهور در این راستا یاری نماید .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
من در دور اول به چهار دلیل مخالف رای آوردن پزشکیان بودم :
۱. تصور می کردم اصلاح طلبان درصدد هستند با ایجاد یک موج بزرگ برای پزشکیان و فراهم کردن یک مشارکت ۶۰ و ۷۰ درصدی سرپوشی بر روی همه نارضایتی ها بگذارند و این سرپوش تصنعی را برای کشور خطرناک می دیدم .
۲.روی کارآمدن دولت اصلاح طلب را منجر به ایجاد کارشکنی های بیشتر از سوی محافل تندرو در سیاست خارجی و داخلی می دانستم و از این جهت روی کارآمدن یک دولت اصولگرا عمل گرا که با کارشکنی کمتری مواجه شود را مفیدتر می دیدم .
۳.حضور قوم گرایان و برخی فعالان قوم گرای ایران ستیز مانند آن شخصی که سابقه اسائه ادب به فردوسی بزرگ را داشت در ستادهای انتخاباتی پزشکیان ، برایم ناراحت کننده و ناگوار بود .
۴. برنامه های تبلیغاتی پزشکیان و حضور وی در مناظرات را بسیار ضعیف و دلسرد کننده ارزیابی کردم .
در دور دوم عقیده ام تغییر کرد و باز به ۴ دلیل مایل به انتخاب پزشکیان گردیدم:
۱. تحریم قاطع انتخابات به وسیله بیش از ۶۰ درصد مردم، من را مطمئن ساخت که خبری از موج سازی اصلاح طلبان نخواهد بود .
۲.باتوجه به باقی ماندن صرفا سعید جلیلی ، دولت تندروی احتمالی او که اصولا اراده ای برای حل مشکلات و معضلات اصلی کشور را نداشت بلکه هر روز دولتش می توانست معضل آفرین باشد را خطرناک تر از دولت اصلاح طلب و اعتدالی می دیدم که ممکن است با سنگ اندازی روبرو شود .
۳.تاکید پزشکیان بر ایران، منجر به کاهش حساسیتم نسبت به احتمال قوم گرایی در دولت پزشکیان گردید .
۴. پزشکیان در مناظرات دور دوم بسیار بهتر عمل کرد .
براین اساس از پیروزی پزشکیان، استقبال کردم ، اما الان موضع صحیح دربرابر پزشکیان چیست ، به نظرم ۳ رویکرد در برابر پزشکیان وجود دارد اما من هیچ کدام را نمی پسندم و به دنبال رویکرد چهارم هستم ، سه رویکرد عبارتند از :
۱. دشمنی
دشمنان داخلی پزشکیان و طیف وابسته به بیگانه اپوزیسیون خارج از کشور ، صرفا با پزشکیان دشمنی دارند به او فحش می دهند و برایش پرونده سازی می کنند ، بدیهی است که برای آنان زیان به منافع ملی ایران هیچ اهمیتی ندارد پس تا پای آسیب های جدی به ایران هم حاضر هستند با پزشکیان دشمنی کنند ، خدا را شکر امثال من از این ها نیستیم .
۲.شیدایی و تمجید
طیف دوم دوستداران و عاشقان پزشکیان هستند که بی هیچ قید و شرطی از وی حمایت می کنند ، طبیعی است که از این ها نیز نیستیم .
۳. سهم خواهی
طیف هایی نیز از وی سهم می خواهند ، من و امثال من نه زورش را داریم که از او سهم بخواهیم نه او به ما سهمی می دهد و نه اصلا سهم او برایمان جذابیتی دارد .
اما رویکرد چهارم:
مطالبه گری
ما به عنوان شهروندان ایران که خواستار حقوق شهروندی و آزادیهای اساسی هستیم و به عنوان ملیون و میهن پرستان ایران که خود را معتقد به منافع ملی و تمامیت ارضی و مبانی و ارزش های ایران گرایانه می دانیم، نه می توانیم پزشکیان را به حال خود رها کرده و نه قصد و بنای دشمنی با او داریم و نه عاشقش هستیم و نه سهم خواه ، ما باید نسبت به او مطالبه گر باشیم ، از او بخواهیم که به حقوق ملت و حقوق و آزادیهای اساسی شهروندی پایبند باشد و زبان رسای دفاع از حقوق مردم در درون حاکمیت باشد ، از او انتظار داریم که ایران و ملت ایران و منافع ملی ایران برایش اصل باشد در کنار تامین برابری و عدالت اجتماعی برای همگی ایرانیان، نگهبان منافع ملی و تمامیت ارضی ایران باشد ، از فرهنگ ملی و زبان فارسی و تاریخ و بنیان های هویتی ایران پاسداری نماید و دست رد به سینه قوم گرایان ایران ستیز زده و خواب و خیال های خام آنان را نقش برآب ساخته و ایران ستیزان را از خود نا امید سازد ، در راستای آزادی احزاب و گروههای سیاسی و آزادی رسانه ها و در نتیجه آزادی بیان و حتی آزادی انتخابات گام بردارد و حامی زنان و کارگران و کودکان و پشتیبان جامعه مدنی و نهادهای مدنی و صنفی هم چون : کانون وکلا باشد و به فرهنگیان و اهل قلم احترام گذاشته و کرامت آنان را پاس بدارد، از محیط زیست رنجور ایران و منابع طبیعی و میراث فرهنگی صیانت کند، عدالت اجتماعی و رفاه و حقوق بنیادین کار و حداقل های زندگی را برای عموم مردم ایران تامین نماید ، سیاست خارجی را براساس ایران گرایی و اولویت منافع ملی و امنیت ملی ترمیم و اصلاح کرده و به اعتلا و عظمت ایران بیاندیشد، این مطالبات را باید از رئیس جمهور پزشکیان بخواهیم و آرزو کنیم که او در این موارد موفق باشد و هر ایرانی نیز به رئیس جمهور در این راستا یاری نماید .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👍36👎16❤4👏4
Forwarded from قجرنامه
ببینید چه ابلهانی عنوان پژوهشگر تاریخ را بر خود مینهند، و با این عناوین دچار واهمه نشوید!
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
👍42❤6👏4👎3
جعبه پاندورا قومی کردن سیاست را باز نکنید
تبعیض مثبت یک مفهوم حقوق بشری و حمایتی است در ایران هم در چارچوب های مختلف وجود داشته که نمونه و مصداق بارز آن ، سهمیه بندی های منطقه ای در کنکور است ، اما تبعیض مثبت در وهله نخست باید در چارچوب توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی باشد و نه امتیاز دهی سیاسی و سهمیه بندی قومیتی در کابینه، سالهاست در ایالات متحده آمریکا تبعیض مثبت وجود دارد ولی هیچ گاه در هیات دولت های ایالات متحده ، برای اقوام و گروههای جمعیتی گوناگون سهمیه خاصی در ترکیب کابینه و وزیران نظر گرفته نشده است، در وهله بعدی تبعیض مثبت باید مبنای منطقه ای و جغرافیایی و یا پایگاه اقتصادی داشته باشد یعنی مشمول مردم یک منطقه و یا اقشار کم برخوردار تر باشد ولی تبعیض مثبت بر مبنای تعلق قومی و مذهبی توجیه چندانی ندارد ، در یک کلام خیلی خوب و مناسب است که در هیات دولت ایران و کلا در همگی مناصب ، وزرا و مقامات ارشد از اهل سنت و اقوام گوناگون ایرانی داشته باشیم ، اما نه به دلیل تعلق مذهبی و قومی آنان بلکه براساس شایسته سالاری و تخصص گرایی ، اگر ده یا بیست وزیر سنی هم در کابینه داشته باشیم نه تنها اشکالی ندارد بلکه بسیار خوب است اما به شرطی که آنان شایسته ترین افراد برای این مناصب باشند ولی اگر یک سهمیه خاص از کابینه را به یک گروه جمعیتی اختصاص بدهیم ، این به معنای ایجاد سهمیه بندی قومیتی در دولت است که فاجعه ای برای وحدت ملی ایران است ، این که بگوییم لابی کردیم تا یک کرد و یا سنی مذهب در شورای راهبری انتقال دولت باشد یعنی کاری به شایسته سالاری نداریم و یک سهمیه مشخص برای اهل سنت و کردها و بلوچ ها در دولت در نظر گرفته ایم و هیات دولت و ساختار قدرت در ایران را براساس گروههای جمعیتی قومی و مذهبی تقسیم بندی کردیم ، چنین رویکردی جدای از این که مغایر با وحدت ملی و حقوق شهروندی و جنبش ترقی خواهی و آزادیخواهی دویست ساله ملت ایران و ارزش های ملی برآمده از مشروطیت و پس از آن است ، مقدمه ای برای تقسیم قدرت براساس تعلقات قومی و مذهبی است . به عبارتی دیگر الان ما با پدیده سهمیه بندی قومیتی کابینه مواجه هستیم ، امری که سابقه آن در لبنان و افغانستان و کشورهایی از این قبیل وجود داشته ، یا باید این پدیده را در نطفه خفه کرد و از بین برد و یا مانند غولی خواهد بود که از شیشه بیرون میآید و دیگر قابل جمع کردن نیست .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
تبعیض مثبت یک مفهوم حقوق بشری و حمایتی است در ایران هم در چارچوب های مختلف وجود داشته که نمونه و مصداق بارز آن ، سهمیه بندی های منطقه ای در کنکور است ، اما تبعیض مثبت در وهله نخست باید در چارچوب توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی باشد و نه امتیاز دهی سیاسی و سهمیه بندی قومیتی در کابینه، سالهاست در ایالات متحده آمریکا تبعیض مثبت وجود دارد ولی هیچ گاه در هیات دولت های ایالات متحده ، برای اقوام و گروههای جمعیتی گوناگون سهمیه خاصی در ترکیب کابینه و وزیران نظر گرفته نشده است، در وهله بعدی تبعیض مثبت باید مبنای منطقه ای و جغرافیایی و یا پایگاه اقتصادی داشته باشد یعنی مشمول مردم یک منطقه و یا اقشار کم برخوردار تر باشد ولی تبعیض مثبت بر مبنای تعلق قومی و مذهبی توجیه چندانی ندارد ، در یک کلام خیلی خوب و مناسب است که در هیات دولت ایران و کلا در همگی مناصب ، وزرا و مقامات ارشد از اهل سنت و اقوام گوناگون ایرانی داشته باشیم ، اما نه به دلیل تعلق مذهبی و قومی آنان بلکه براساس شایسته سالاری و تخصص گرایی ، اگر ده یا بیست وزیر سنی هم در کابینه داشته باشیم نه تنها اشکالی ندارد بلکه بسیار خوب است اما به شرطی که آنان شایسته ترین افراد برای این مناصب باشند ولی اگر یک سهمیه خاص از کابینه را به یک گروه جمعیتی اختصاص بدهیم ، این به معنای ایجاد سهمیه بندی قومیتی در دولت است که فاجعه ای برای وحدت ملی ایران است ، این که بگوییم لابی کردیم تا یک کرد و یا سنی مذهب در شورای راهبری انتقال دولت باشد یعنی کاری به شایسته سالاری نداریم و یک سهمیه مشخص برای اهل سنت و کردها و بلوچ ها در دولت در نظر گرفته ایم و هیات دولت و ساختار قدرت در ایران را براساس گروههای جمعیتی قومی و مذهبی تقسیم بندی کردیم ، چنین رویکردی جدای از این که مغایر با وحدت ملی و حقوق شهروندی و جنبش ترقی خواهی و آزادیخواهی دویست ساله ملت ایران و ارزش های ملی برآمده از مشروطیت و پس از آن است ، مقدمه ای برای تقسیم قدرت براساس تعلقات قومی و مذهبی است . به عبارتی دیگر الان ما با پدیده سهمیه بندی قومیتی کابینه مواجه هستیم ، امری که سابقه آن در لبنان و افغانستان و کشورهایی از این قبیل وجود داشته ، یا باید این پدیده را در نطفه خفه کرد و از بین برد و یا مانند غولی خواهد بود که از شیشه بیرون میآید و دیگر قابل جمع کردن نیست .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
👏34👎9👍8❤2