آرامش (چهلسالگي)...
💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۴) سلام وقت خوش ! متن« چقدرحواسمون به خودمون هست » رو میخوندم یه اتفاقی که تازه پیش اومده توی ذهنم اومد ،نمیدونم به کدوم یکی از بخشها مربوط میشه ولی میفرستم براتون ،خودتون به تناسب همخوانیش ربطش بدین مدتی پیش یکی از…
💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۵)
راضیم خدا دست و پامو بگیره . ولی نفس بکشم😔
سلام آقای حلاجیان
من خیلی وقته عضو کانال خوب شما هستم.تمام این پیام ها تمام ترفند ها و نکات آموزشی و فردی و همه چی کانال زمانی قابل اجراست که آدم مریض نباشه.مریضی هم مدل های مختلف داریم. یه نفر پا درده اصلا هرکاریه تو خونه بیفته و نتونه تکون بخوره خیلی سخته ولی میتونه این مطالب رو عمل کنه و اهل خیلی چیزای خوب باشه
من انحراف بینی و پولیپ دارم. بیست ساله.حالا چند ساله آلرژی عجیب به همه میوه ها و غذاها دارم. سینوزیت مزمن .اصلا دردهاش برام مهم. نیس.آرزو دارم ده دقیقه بخوابم .امشب هم صبح شد و من نشسته بودم و انگار تو قبر بودم .بینی کیپ.گلو نصفه کیپ .هزار بار مرگ جلو چشمم اومده.... مریضی که با نفس باشه .دیگه نمیشه مطالب کانال شمارو عمل کرد.از فرستادن بچم به مدرسه تا هزار کاری که یک زن داره برای خودش و خونه و جامعه و.... محرومم .برای کوچکترین خوشی ها برای کمترین کارها.دلم تنگ شده .وقتی نمیتونم نفس بکشم .چی این دنیا برام میمونه .هیچی! هرروز و شبم یک جور
اگه نظری داشتین یا قصهای از خودتون، لطفا با این بات ناشناس برام بفرستین 👇
https://www.tg-me.com/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE
راضیم خدا دست و پامو بگیره . ولی نفس بکشم😔
سلام آقای حلاجیان
من خیلی وقته عضو کانال خوب شما هستم.تمام این پیام ها تمام ترفند ها و نکات آموزشی و فردی و همه چی کانال زمانی قابل اجراست که آدم مریض نباشه.مریضی هم مدل های مختلف داریم. یه نفر پا درده اصلا هرکاریه تو خونه بیفته و نتونه تکون بخوره خیلی سخته ولی میتونه این مطالب رو عمل کنه و اهل خیلی چیزای خوب باشه
من انحراف بینی و پولیپ دارم. بیست ساله.حالا چند ساله آلرژی عجیب به همه میوه ها و غذاها دارم. سینوزیت مزمن .اصلا دردهاش برام مهم. نیس.آرزو دارم ده دقیقه بخوابم .امشب هم صبح شد و من نشسته بودم و انگار تو قبر بودم .بینی کیپ.گلو نصفه کیپ .هزار بار مرگ جلو چشمم اومده.... مریضی که با نفس باشه .دیگه نمیشه مطالب کانال شمارو عمل کرد.از فرستادن بچم به مدرسه تا هزار کاری که یک زن داره برای خودش و خونه و جامعه و.... محرومم .برای کوچکترین خوشی ها برای کمترین کارها.دلم تنگ شده .وقتی نمیتونم نفس بکشم .چی این دنیا برام میمونه .هیچی! هرروز و شبم یک جور
اگه نظری داشتین یا قصهای از خودتون، لطفا با این بات ناشناس برام بفرستین 👇
https://www.tg-me.com/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE
😢57❤9🙏4🤔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬گاهی باید قوی هم بود!
کسی که حوصلهی زندگی کردن داره هم عمیقتر شاد میشه و قدر میدونه خوشیهای کوچیکش رو، هم تابآوری بیشتری برای مقابله با ناکامیها داره.
حوصلهی زندگی یهچیز قرتی و لوس نیست، بلکه به آدم توان ادامهدادن میده.
بابت یکی دو کلمه ی « ناخوب » در این کلیپ طنز ؛ پوزش میخوام 🙏🍏
@chehel_salegi
کسی که حوصلهی زندگی کردن داره هم عمیقتر شاد میشه و قدر میدونه خوشیهای کوچیکش رو، هم تابآوری بیشتری برای مقابله با ناکامیها داره.
حوصلهی زندگی یهچیز قرتی و لوس نیست، بلکه به آدم توان ادامهدادن میده.
بابت یکی دو کلمه ی « ناخوب » در این کلیپ طنز ؛ پوزش میخوام 🙏🍏
@chehel_salegi
😁44❤13👏8👍2
آرامش (چهلسالگي)...
💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۵) راضیم خدا دست و پامو بگیره . ولی نفس بکشم😔 سلام آقای حلاجیان من خیلی وقته عضو کانال خوب شما هستم.تمام این پیام ها تمام ترفند ها و نکات آموزشی و فردی و همه چی کانال زمانی قابل اجراست که آدم مریض نباشه.مریضی هم مدل…
.
💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۶)
سلام آقای آرامش! وقت خوش ....چند روز پیش وقتی بعد یه تصادف وحشتناک جون سالم به در بردم دوباره فهمیدم خدا همیشه مراقب منه ته ته دلم ذوق کردم شاید با این دردی که دارم و با ضربه شدید یه موتوری از خدا بیخبر که افتخار داشتم برم تو هوا و برگردم زمین، بازم هر روز از خواب بیدار میشم میگم شکرت تموم تنم کبوده سلول به سلول بدنم درد میکنه کلی بخیه رو پامه ولی قلبم آرومه آرومه که خدا نذاشت اتفاق بدتری برام بیفته
اون شب به طرز عجیبی خدا کنارم بود تو کمتر از یه ثانیه همه ی اون کابوس ها اتفاق افتاد ولی انگار من تو آغوش امن خدا بودم که تونستم زنده بمونم خدایا شکرت ....وقتی اتفاق تلخی برام میفته بیشتر دلتنگ پدر مادری میشم که سالهاست ندارمشون...
بچه که بودم فکر میکردم خونه فقط یه ۴دیواریه با چندتا تیر وتخته...ولی کم کم که بزرگ شدم فهمیدم خونه یه جای امنه که آدم توش آرامش داشته باشه خونه شاید قلب مهربون مادرم بود که تموم غم و درد ورنج های منو به جون میخرید
شایدم خونه؛ حصار دستهای پینه بسته ی پدرم بود که وقتی منو تو آغوشش میگرفت انگار مالک تمام دنیا بودم گاهی فکر میکنم خونه شاید شونه ی گرم و محکم مردیه که عاشقش میشی و میشه تکیه گاه واقعی زندگیت ...گاهی هم فکر میکنم خونه همون دستهای کوچولوی دختر زیبا و موبلند منه که وقتی گرمی دستهاشو تو دستم حس میکنم انگار شور زندگی دوباره تو قلبم زنده میشه ..نمیدونم واقعا شاید من اشتباه میکنم ولی با تمام وجودم لمس کردم خونه ای که عزیزانت توش نفس نکشن خونه نیست. زندونه ...خونه ی قلبتون همیشه سبز باشه 🙏
مریم از اعضای کانال @chehel_salegi
اگه نظری داشتین یا قصهای از خودتون، لطفا با این بات ناشناس برام بفرستین 👇
https://www.tg-me.com/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE
💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۶)
سلام آقای آرامش! وقت خوش ....چند روز پیش وقتی بعد یه تصادف وحشتناک جون سالم به در بردم دوباره فهمیدم خدا همیشه مراقب منه ته ته دلم ذوق کردم شاید با این دردی که دارم و با ضربه شدید یه موتوری از خدا بیخبر که افتخار داشتم برم تو هوا و برگردم زمین، بازم هر روز از خواب بیدار میشم میگم شکرت تموم تنم کبوده سلول به سلول بدنم درد میکنه کلی بخیه رو پامه ولی قلبم آرومه آرومه که خدا نذاشت اتفاق بدتری برام بیفته
اون شب به طرز عجیبی خدا کنارم بود تو کمتر از یه ثانیه همه ی اون کابوس ها اتفاق افتاد ولی انگار من تو آغوش امن خدا بودم که تونستم زنده بمونم خدایا شکرت ....وقتی اتفاق تلخی برام میفته بیشتر دلتنگ پدر مادری میشم که سالهاست ندارمشون...
بچه که بودم فکر میکردم خونه فقط یه ۴دیواریه با چندتا تیر وتخته...ولی کم کم که بزرگ شدم فهمیدم خونه یه جای امنه که آدم توش آرامش داشته باشه خونه شاید قلب مهربون مادرم بود که تموم غم و درد ورنج های منو به جون میخرید
شایدم خونه؛ حصار دستهای پینه بسته ی پدرم بود که وقتی منو تو آغوشش میگرفت انگار مالک تمام دنیا بودم گاهی فکر میکنم خونه شاید شونه ی گرم و محکم مردیه که عاشقش میشی و میشه تکیه گاه واقعی زندگیت ...گاهی هم فکر میکنم خونه همون دستهای کوچولوی دختر زیبا و موبلند منه که وقتی گرمی دستهاشو تو دستم حس میکنم انگار شور زندگی دوباره تو قلبم زنده میشه ..نمیدونم واقعا شاید من اشتباه میکنم ولی با تمام وجودم لمس کردم خونه ای که عزیزانت توش نفس نکشن خونه نیست. زندونه ...خونه ی قلبتون همیشه سبز باشه 🙏
مریم از اعضای کانال @chehel_salegi
اگه نظری داشتین یا قصهای از خودتون، لطفا با این بات ناشناس برام بفرستین 👇
https://www.tg-me.com/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE
❤39👏22👍7😭3
آرامش (چهلسالگي)...
💬شبانه های کانال آرامش چهلسالگی (۳) هر عضلهای رو که بکار نبریم ضعیف و ضعيفتر میشه!..... شعور و وجدان هم در انسان مثل یک عضله هستن. یوستین گردر🍏 @chehel_salegi
💬شبانه های کانال آرامش چهلسالگی (۴)
جایی خوندم :
موقع ازدواج دنبال حق طلاقید؟
به نظرم چیزیو که به پایانش فکر میکنی شروع نکن اصلا ! 🍏
................................................
بدون قضاوت ؛ خوندمش و .... عبور کردم 🌹
@chehel_salegi
جایی خوندم :
موقع ازدواج دنبال حق طلاقید؟
به نظرم چیزیو که به پایانش فکر میکنی شروع نکن اصلا ! 🍏
................................................
بدون قضاوت ؛ خوندمش و .... عبور کردم 🌹
@chehel_salegi
👏38👎24❤5😡4👍1
آرامش (چهلسالگي)...
💬خودت چی پس (۷۷) از بهترین و کوتاهترین فیلمهای انگیزشی برای اولویت دادن خودمون ؛ نه از سر خودخواهی و غرور بلکه به جهت اهمیت دادن به وجودمون🍏 کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻 @chehel_salegi …
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬خودت چی پس (۷۸)
یک راهکار ساده ؛ مجانی و قابل اجرا جهت افزایش شادی از درون
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
یک راهکار ساده ؛ مجانی و قابل اجرا جهت افزایش شادی از درون
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
❤27👍7😁6👎1🤔1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬ببینیم و .... بدون قضاوت ؛ بگذریم !
اخیرا مطلبی خوندم که خیلیها از مشاهده ی اخبار و مطالب اینستاگرام ؛ حالشون بد میشه و خودشون دیر متوجه میشن . چون خودشون رو خیلی خیلی پایین میبینن و آرزوهاشون برآورده نمیشه .... یه نمونه رو الان آوردم که همون رو بگم !
حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
اخیرا مطلبی خوندم که خیلیها از مشاهده ی اخبار و مطالب اینستاگرام ؛ حالشون بد میشه و خودشون دیر متوجه میشن . چون خودشون رو خیلی خیلی پایین میبینن و آرزوهاشون برآورده نمیشه .... یه نمونه رو الان آوردم که همون رو بگم !
حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
👎25😁15🤔10❤4🥱4
آرامش (چهلسالگي)...
🌿ارااادت خدمت خودم ! میپرسی چرا از بین میلیون ها نفر عاشق خودم شدم ؟ دوس دارم فریاد بزنم و رو به همون میلیون ها نفر بگم:من دلم رو به موهای جوگندميش باختم ! ... به چشمهاش! به اون ابروهای کشیدش !به خنده هاش که قند رو توي دل خودم آب میکنه! ميترسم كسي…
💬بازگشت همه بسوی حضرت دوست!
آغاز سفر ابدی جناب « آقا معلم» رو نمیدونم به چه کسی تسلیت بگم ؟ به خودم که یکسال تمام ( کلاس سوم ) توی مدرسه لمتر ؛ جرعه جرعه ؛ آگاهی و شناخت رو میریخت توی جوی جاری زندگی مون ؟
به حضرت پدر تسلیت بگم که همیشه از « پرستیژ ؛ ادب و تمایزات »جناب رحمانی ؛ کیف میکردن؟
به اهالی عزیز لمتر که لایق حضور و فعالیت این معلم شریف و کاردان بودن؟
به جامعه ی علمی رامسر که در صدف پربار آگاهی شون ؛ چنین « درّ»ی رو پروریدن و لطف لطیف همنفسی با اون انسان بزرگ رو حس کردن ؟
الهی که در آغوش لطف و بخشندگی خدا باشن 🙏🙏
شاگردشون : قاسم حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
آغاز سفر ابدی جناب « آقا معلم» رو نمیدونم به چه کسی تسلیت بگم ؟ به خودم که یکسال تمام ( کلاس سوم ) توی مدرسه لمتر ؛ جرعه جرعه ؛ آگاهی و شناخت رو میریخت توی جوی جاری زندگی مون ؟
به حضرت پدر تسلیت بگم که همیشه از « پرستیژ ؛ ادب و تمایزات »جناب رحمانی ؛ کیف میکردن؟
به اهالی عزیز لمتر که لایق حضور و فعالیت این معلم شریف و کاردان بودن؟
به جامعه ی علمی رامسر که در صدف پربار آگاهی شون ؛ چنین « درّ»ی رو پروریدن و لطف لطیف همنفسی با اون انسان بزرگ رو حس کردن ؟
الهی که در آغوش لطف و بخشندگی خدا باشن 🙏🙏
شاگردشون : قاسم حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
🕊32💔29❤8🙏5👏2👌2😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬چی میشه که یهویی و دوباره متولد میشیم ؟
می گفت: یه مرحله ای تو زندگی هست که؛ یهو سر میز صبحونه، پشت چراغ قرمز، زیر دوش، تو اتاقت آخر شب موقعی که زل زدی به سقف،یا هر موقعیت ساده ی دیگه ای، جهان چند لحظه از حرکت می ایسته و تو حس می کنی تمام رنج هایی که کشیدی، همه ی زمین خوردنا و همه ی کسایی که اذیتت کردن اگرچه در اون برهه زمانی خیلی داغونت کردن ،ولی درست و لازم و بجا بودن تا تو تبدیل بشی به آدمی که الان هستی.آدمی که دیگه مثل سابق نیست....
ویدیو: پرنده آبی چارلز بوکوفسکی🍏
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
می گفت: یه مرحله ای تو زندگی هست که؛ یهو سر میز صبحونه، پشت چراغ قرمز، زیر دوش، تو اتاقت آخر شب موقعی که زل زدی به سقف،یا هر موقعیت ساده ی دیگه ای، جهان چند لحظه از حرکت می ایسته و تو حس می کنی تمام رنج هایی که کشیدی، همه ی زمین خوردنا و همه ی کسایی که اذیتت کردن اگرچه در اون برهه زمانی خیلی داغونت کردن ،ولی درست و لازم و بجا بودن تا تو تبدیل بشی به آدمی که الان هستی.آدمی که دیگه مثل سابق نیست....
ویدیو: پرنده آبی چارلز بوکوفسکی🍏
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
👏35❤17👌10👎3💔3😭3
💬ناصر ؛ عاشق گیاه بود ؛ به یادش درخت بیاریم !
«ناصر تقوایی، هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.
پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامهی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این. راهش پر رهرو.»
مرضیه وفامهر همسر استاد ناصر تقوایی🍏
@chehel_salegi
«ناصر تقوایی، هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.
پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامهی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این. راهش پر رهرو.»
مرضیه وفامهر همسر استاد ناصر تقوایی🍏
@chehel_salegi
❤75🕊14👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬اینا بزرگ بشن .... چی میخواد بشه؟
ببینیم بچه های دهه ۱۴۰۰ تو مهد چه بازی های انجام میدن ....مربی مهد مخ اش سوت میکشه 😂😂🙈
یک ) دو ماه قبل دختر ۷ ساله ی رفیقم به باباش گفت : تو سازماندهی ضعیفی داری 🙄🙄
@chehel_salegi
دو ) پریروز عزیزی در استخر میگفت: نوه ام در پاسخ به درخواست مادرش برای آوردن آب گفت : مگه من کارگر شمام ؟ 😔🙄
شاید هم ما داریم اشتباه میکنیم ؟ 🍏
ببینیم بچه های دهه ۱۴۰۰ تو مهد چه بازی های انجام میدن ....مربی مهد مخ اش سوت میکشه 😂😂🙈
یک ) دو ماه قبل دختر ۷ ساله ی رفیقم به باباش گفت : تو سازماندهی ضعیفی داری 🙄🙄
@chehel_salegi
دو ) پریروز عزیزی در استخر میگفت: نوه ام در پاسخ به درخواست مادرش برای آوردن آب گفت : مگه من کارگر شمام ؟ 😔🙄
شاید هم ما داریم اشتباه میکنیم ؟ 🍏
👀31😡25😭11🤔5❤3👎3🔥1😁1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬یاد شیرین مرگ (۱۳۱)
معنی و مفهوم زندگی...!
از این زیباتر و خلاصه تر و پرمفهومتر هم داریم که بشه در مورد « زندگی و زندگانی » حرف زد؟ 🍏👏🌹
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
معنی و مفهوم زندگی...!
از این زیباتر و خلاصه تر و پرمفهومتر هم داریم که بشه در مورد « زندگی و زندگانی » حرف زد؟ 🍏👏🌹
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
❤22👏14👌4🤔2🕊2
آرامش (چهلسالگي)...
. 💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۶) سلام آقای آرامش! وقت خوش ....چند روز پیش وقتی بعد یه تصادف وحشتناک جون سالم به در بردم دوباره فهمیدم خدا همیشه مراقب منه ته ته دلم ذوق کردم شاید با این دردی که دارم و با ضربه شدید یه موتوری از خدا بیخبر که افتخار…
💬قصه های اعضای کانال آرامش چهلسالگی !(۴۷)
خانه یکی از دوستان بودیم و برای شام از یکی از رستورانهای مرکز شهر تعدادی ساندویچ سفارش دادیم اما چون مقصد، خارج از محدوده رستوران بود، خودمان پیک گرفتیم. چند دقیقه پس از رسیدن پیک به رستوران، پیامک آمد که سفر شما از سمت سفیر لغو شد. با پیک تماس گرفتم که ببینم ماجرا چیست. گفت: «موتور من جعبه ندارد و چون هر ساندویچ را در بستهٔ جدایی گذاشته بودند حجمشان زیاد شده بود و صاحب رستوران گفت اینجوری نمیتوانی ببری و من هم لغو کردم.»
هم ناراحت و نگران دیر رسیدن غذاها شدم و هم اینکه پیک تماس نگرفته و اعتراض نکرده و درخواست لغو از سوی من را مطرح نکرده برایم جالب بود و هم تعجب کردم که اصلاً چرا از رستوران به ما خبر ندادند. با شماره همراهی که از رستوران داشتیم تماس گرفتیم.
صاحب رستوران گفت: «دیدم پیک جعبه ندارد و غذا ممکن است بریزد به پیک ندادم و بعد هم گفتم که اگر شما بخواهید دوباره پیک بگیرید زمان میبرد و غذا سرد میشود؛ خودم با ماشین خودم دارم غذا را به نشانی شما میآورم.» از رفتار و لطف صاحب رستوران، متعجب و البته کمی هم شرمنده شدیم. هنگامی که صاحب رستوران خبر داد که رسیده تا برای دریافت غذاها به دم در برویم، صاحبخانه خوشهای خرما خارک داد تا به رسم تشکر به او بدهیم.
روز بعد با راننده پیک تماس گرفتم تا شماره کارتش را بگیرم و مبلغ اندکی بخاطر قدردانی از زحمتش و نجابتش برایش واریز کنم. ابتدا نپذیرفت و گفت: «من کاری نکردم.» گفتم: «نه بالاخره شما زحمت کشیدی تا اونجا رفتی و بعد هم اعتراضی نکردی، یک مبلغ ناقابلی به کارتت میریزم.»
هنگامی که شماره کارت را پیامک کرد نوشت:
«انجام وظیفه بود. بازم میگم نیازی نیست بزرگواری شماست.»
با خود فکر میکردم صاحب رستوران میتوانست محقانه زنگ بزند و بگوید پیک دیگری بفرستید و آن وقت شب مغازه را رها نکند و تا محل مهمانی رانندگی نکند؛ پیک میتوانست طلبکارانه زنگ بزند و بگوید هزینهٔ آمدنم تا اینجا را بدهید یا بگوید شما سفر را لغو کنید. اما هر دو انتخاب دیگری کردند. با خود فکر کردم اینکه با اینهمه فشار و سختی هنوز هموطنانی داریم که باشرافت و مسئولانه رفتار میکنند بهراستی مایهٔ دلگرمی است.
عضو جدید کانال @chehel_salegi
اگه نظری داشتین یا قصهای از خودتون، لطفا با این بات ناشناس برام بفرستین 👇
https://www.tg-me.com/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE
خانه یکی از دوستان بودیم و برای شام از یکی از رستورانهای مرکز شهر تعدادی ساندویچ سفارش دادیم اما چون مقصد، خارج از محدوده رستوران بود، خودمان پیک گرفتیم. چند دقیقه پس از رسیدن پیک به رستوران، پیامک آمد که سفر شما از سمت سفیر لغو شد. با پیک تماس گرفتم که ببینم ماجرا چیست. گفت: «موتور من جعبه ندارد و چون هر ساندویچ را در بستهٔ جدایی گذاشته بودند حجمشان زیاد شده بود و صاحب رستوران گفت اینجوری نمیتوانی ببری و من هم لغو کردم.»
هم ناراحت و نگران دیر رسیدن غذاها شدم و هم اینکه پیک تماس نگرفته و اعتراض نکرده و درخواست لغو از سوی من را مطرح نکرده برایم جالب بود و هم تعجب کردم که اصلاً چرا از رستوران به ما خبر ندادند. با شماره همراهی که از رستوران داشتیم تماس گرفتیم.
صاحب رستوران گفت: «دیدم پیک جعبه ندارد و غذا ممکن است بریزد به پیک ندادم و بعد هم گفتم که اگر شما بخواهید دوباره پیک بگیرید زمان میبرد و غذا سرد میشود؛ خودم با ماشین خودم دارم غذا را به نشانی شما میآورم.» از رفتار و لطف صاحب رستوران، متعجب و البته کمی هم شرمنده شدیم. هنگامی که صاحب رستوران خبر داد که رسیده تا برای دریافت غذاها به دم در برویم، صاحبخانه خوشهای خرما خارک داد تا به رسم تشکر به او بدهیم.
روز بعد با راننده پیک تماس گرفتم تا شماره کارتش را بگیرم و مبلغ اندکی بخاطر قدردانی از زحمتش و نجابتش برایش واریز کنم. ابتدا نپذیرفت و گفت: «من کاری نکردم.» گفتم: «نه بالاخره شما زحمت کشیدی تا اونجا رفتی و بعد هم اعتراضی نکردی، یک مبلغ ناقابلی به کارتت میریزم.»
هنگامی که شماره کارت را پیامک کرد نوشت:
«انجام وظیفه بود. بازم میگم نیازی نیست بزرگواری شماست.»
با خود فکر میکردم صاحب رستوران میتوانست محقانه زنگ بزند و بگوید پیک دیگری بفرستید و آن وقت شب مغازه را رها نکند و تا محل مهمانی رانندگی نکند؛ پیک میتوانست طلبکارانه زنگ بزند و بگوید هزینهٔ آمدنم تا اینجا را بدهید یا بگوید شما سفر را لغو کنید. اما هر دو انتخاب دیگری کردند. با خود فکر کردم اینکه با اینهمه فشار و سختی هنوز هموطنانی داریم که باشرافت و مسئولانه رفتار میکنند بهراستی مایهٔ دلگرمی است.
عضو جدید کانال @chehel_salegi
اگه نظری داشتین یا قصهای از خودتون، لطفا با این بات ناشناس برام بفرستین 👇
https://www.tg-me.com/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE
👏101❤57👍17😭3
عکس نگار
🌿چطور ٧٠ سالشه و بشكن ميزنه؟ پرسید حس می کنی چند سالته؟!گفتم حسم میگه چهل سالمه! با تعجب گفت واقعا؟!!! من فکر می کنم هنوز بیست و دو سه ساله ام... لبخند زدم گفتم خیلی خوبه، جوونی کن با حس خوبت لذت ببر از زندگی... دور و برمون شلوغ بود، فرصت نشد بهش بگم،…
.
💬نمادها و مشخصات بزرگسالی؟
اونجاییه که چیزهای جدیدی از خودت میبینی.
به چیزهایی علاقه مند میشی که شاید یه روز مسخره میومد برات.
اونجایی که نیاز به ثبات پیدا میکنی. تکلیفت با خودت و زندگیت و روابطتت مشخص باشه.
وقتیه که رفتن و اومدن آدمها زیادی بهمت نمیریزه.
وقتی که رفتار و گیر و گور های بزرگترها منطقی بنظر میاد، کمتر بهشون ایراد میگیری و این احتمال رو میدی که شایدم خودت شبیه اونا بشی یه روز.
همونجا که بیشتر رها میکنی و میگی ولش کن.
اونجا که موسیقی سنتی گوش میدی.
اونجایی که تنهایی کافه رفتن عجیب نیست دیگه.
اونجایی که برای خودت غذای جدید درست میکنی.
و هرجایی که یاد میگیری با خودت مهربونتر باشی، وارد بزرگسالی شدی🍏
@worldofmywords
@chehel_salegi
💬نمادها و مشخصات بزرگسالی؟
اونجاییه که چیزهای جدیدی از خودت میبینی.
به چیزهایی علاقه مند میشی که شاید یه روز مسخره میومد برات.
اونجایی که نیاز به ثبات پیدا میکنی. تکلیفت با خودت و زندگیت و روابطتت مشخص باشه.
وقتیه که رفتن و اومدن آدمها زیادی بهمت نمیریزه.
وقتی که رفتار و گیر و گور های بزرگترها منطقی بنظر میاد، کمتر بهشون ایراد میگیری و این احتمال رو میدی که شایدم خودت شبیه اونا بشی یه روز.
همونجا که بیشتر رها میکنی و میگی ولش کن.
اونجا که موسیقی سنتی گوش میدی.
اونجایی که تنهایی کافه رفتن عجیب نیست دیگه.
اونجایی که برای خودت غذای جدید درست میکنی.
و هرجایی که یاد میگیری با خودت مهربونتر باشی، وارد بزرگسالی شدی🍏
@worldofmywords
@chehel_salegi
👏40❤21💔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای مهستی از ماشین میآمد و آن دو جوان در هماهنگی با آهنگ، به رقصی پرشور روی موتور مشغول و مشعوف شدند...آهنگ غمگین است و شاید راننده هم مغموم بوده اما این دو مرد، غمش را به غمزه رقص خود نقض کردند و از رنجش کاستند.....
گاهی به همین سادگی میتوان به خلق شادی دست زد و خلقی را شادی کرد....خرسندی یعنی هر میزانسنی را با حال خوش موزون کرد...من یکی از موتور بیزار و گریزانم اما اینجا مجذوب واکنش این دو موتور سوار شدم که در ایجاد حس خوب در دیگری شریک شدند تا دلی را شاد کنند....از دل همین دلخوشیهای کوچک، زندگی قابل تحملتر میشود و همدلیها راهی به رهایی از رنجها میگشاید....زخم را به زخمه ساز و آوازی گره زدن، زیبایی میسازد...شادی میسازد....آزادی میسازد....ما برای کاستن رنجها، به همدلی محتاجیم.
پ.ن: کنترل کردن موتور و راندن بدون دست آن هم در این قاب قابل تحسین است. همچنانکه از چراغهای موتور، رقص نور ساختن، دلنشین🍏
@chehel_salegi
گاهی به همین سادگی میتوان به خلق شادی دست زد و خلقی را شادی کرد....خرسندی یعنی هر میزانسنی را با حال خوش موزون کرد...من یکی از موتور بیزار و گریزانم اما اینجا مجذوب واکنش این دو موتور سوار شدم که در ایجاد حس خوب در دیگری شریک شدند تا دلی را شاد کنند....از دل همین دلخوشیهای کوچک، زندگی قابل تحملتر میشود و همدلیها راهی به رهایی از رنجها میگشاید....زخم را به زخمه ساز و آوازی گره زدن، زیبایی میسازد...شادی میسازد....آزادی میسازد....ما برای کاستن رنجها، به همدلی محتاجیم.
پ.ن: کنترل کردن موتور و راندن بدون دست آن هم در این قاب قابل تحسین است. همچنانکه از چراغهای موتور، رقص نور ساختن، دلنشین🍏
@chehel_salegi
❤114👏33🔥6😁2😭2😢1
💬چشم . چشم . چشم !
انرژیمون رو هدر ندیم برای بیرون کشیدن آدمایی که نمیخوان سبک زندگیشون رو عوض کنن .
خلاص 🍏
🆔 @safar_chehelsalegi
انرژیمون رو هدر ندیم برای بیرون کشیدن آدمایی که نمیخوان سبک زندگیشون رو عوض کنن .
خلاص 🍏
🆔 @safar_chehelsalegi
👍46👏15❤4
Audio
💬قول بزرگ غرب !
توصیفی جالب از خیابان « معتادان » ونکوور به روایت احسان عبدی پور
چرا اونور آب ؛ در روز و ساعتی مشخص ؛ همه ی عاشقان ماریجوانا دورهم جمع میشن و پُک میزنن به سیگار ؟ .... اینور آب اما با کلی پلیس و گشت ارشاد ؛ از این اتفاق دوری میکنن؟
غرب چه « قول » ی به جهانیان داده که همه رو میکشونه به خودش؟
چرا همه میگن که در محله های « ایرانی نشین » نمیشه روح و فرهنگ ایرانی رو دید و حس کرد ؟ 🍏
@daastaanehsanoo
🆔 @safar_chehelsalegi
@chehel_salegi
توصیفی جالب از خیابان « معتادان » ونکوور به روایت احسان عبدی پور
چرا اونور آب ؛ در روز و ساعتی مشخص ؛ همه ی عاشقان ماریجوانا دورهم جمع میشن و پُک میزنن به سیگار ؟ .... اینور آب اما با کلی پلیس و گشت ارشاد ؛ از این اتفاق دوری میکنن؟
غرب چه « قول » ی به جهانیان داده که همه رو میکشونه به خودش؟
چرا همه میگن که در محله های « ایرانی نشین » نمیشه روح و فرهنگ ایرانی رو دید و حس کرد ؟ 🍏
@daastaanehsanoo
🆔 @safar_chehelsalegi
@chehel_salegi
👏10❤4👎3👌1
آرامش (چهلسالگي)...
💬شبانه های کانال آرامش چهلسالگی (۴) جایی خوندم : موقع ازدواج دنبال حق طلاقید؟ به نظرم چیزیو که به پایانش فکر میکنی شروع نکن اصلا ! 🍏 ................................................ بدون قضاوت ؛ خوندمش و .... عبور کردم 🌹 @chehel_salegi
💬شبانه های کانال آرامش چهلسالگی (۵)
ثروت یعنی بتونی با چیزی که الآن داری احساس خوشبختی کنی!
تمام 👏🍏
@chehel_salegi
ثروت یعنی بتونی با چیزی که الآن داری احساس خوشبختی کنی!
تمام 👏🍏
@chehel_salegi
👏29❤14👍6🕊2
💬میگفت ؛ فردا تغییر میکنم.. امّا امروز مرد!
این عکس رو ذخیره کنیم تا بدونیم واسه هدفمون چند دقیقه وقت لازم داریم !
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
این عکس رو ذخیره کنیم تا بدونیم واسه هدفمون چند دقیقه وقت لازم داریم !
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
👍20❤8👏6
آرامش (چهلسالگي)...
💬دبستان: سنگر آخر انسانیت ! مهر، نیمهٔ راهش را پیموده و بادهایش، بوی کهنگی نداده و بوی آغازی دیگر می دهند. من، دبستان را مأمن آرامش خود میخوانم. شاید بپرسید در میانِ انبوهی از جیرجیرِ کشدارِ کودکان، آنگاه که صدایشان چونان نواری کهنه، پیوسته و یکنواخت،…
💬عرض زندگی از به داشتن ماشین فلان نیست . به لطافتِ لحظههاست: از چای داغی که کنار کسی نوشیده میشود که سکوتش معنا دارد؛
طرحی از یک زندگی... :
گاهی با خود میاندیشم، زندگی یعنی چه؟ شاید زندگی همان امکانِ مواجهه هاست؛امکانی برای لمس، برای واکنش، برای حضور در جهان. هر چه دامنهی این درگیریها گستردهتر باشد، سهم من از هستی نیز افزونتر است. زندگی، فقط گذرِ نَفَسها نیست، پهنهایست که در آن، میتوان جهان را لمس کرد و از لمس آن، زخمی شیرین برداشت.
میگویند "در طول زندگیاش..." گویی زندگی نه فقط زمانیست که میگذرد، بلکه فضاییست که گسترش مییابد. اگر زندگی طول دارد، پس عرض هم دارد و اگر عرض دارد، پس حتماً مساحتی دارد که میتوان در آن ایستاد، قدم زد، گم شد و دوباره خود را یافت. طول زندگی به دست ما نیست، اما عرضش چرا؛ ما پهنای آن را با امکانهای دلدادگی و درگیریمان با جهان میسازیم.
و چه اشتباه لطیفیست اگر خیال کنیم بنز و ویلا و سفر، عرض زندگیاند! نه، عرض زندگی از لطافتِ لحظههاست: از چای داغی که کنار کسی نوشیده میشود که سکوتش معنا دارد؛ از خندهی کودکی که بیخبر از جهان، در آغوش تو میلولد؛ از دلواپسیهای شیرینی که برای کسی داری که با تو، نفسهایش را قسمت کرده است. آنگاه زندگی از مرز تو میگذرد و وارد دلهای دیگران میشود، و عرضش تا بینهایت میگسترد.
@chehel_salegi
خاله جمیله نیز چنین بود؛ زنی که در چشمهای همسرش، تمام کهکشان مهر را میدید. دلش چنان با دل ناصرآقا گره خورده بود که گویی ریشههای دو درخت کهن در اعماق زمین به هم پیچیده است. او در لبخند دخترانش میزیست، در مهربانی علی آقا، وقتی برایش خوش نازکانه پسری می کرد. در لحظاتِ خندهی نوههایش سکنی گزیده بود و دلش برای آنان ریسه میرفت،چنان که گویی نخ نازکی از عشق، او را به هستی پیوند میداد. دلش به وسعت همه مهمانی های مکررش تکرار شده بود و به اندازه همه سفره هایی که پهن کرده بود، پهنا گرفته بود.
اکنون که خاموش و آرام، از جهان ما گذر کرده، روحش هنوز در اتاقها پرسه میزند؛ در فنجانهای نیمهخورده چای، در صدای خندهای که از قاب عکس میجهد، در نسیمی که بیهوا میوزد و بوی مهربانی میآورد.او معنای عشق را با نگاهش نوشت، و گرمای انسانیت را در دلها کاشت. خاله جمیله، اکنون در آغوش خداوندِ بندهنواز آرمیده است، اما ردِ لبخندش هنوز در هواست؛ نوری لطیف، شناور میان بودن و نبودن، همچون عرضی از زندگی که پایان ندارد.
❤🖤 محسن اویسی🍏
@chehel_salegi
طرحی از یک زندگی... :
گاهی با خود میاندیشم، زندگی یعنی چه؟ شاید زندگی همان امکانِ مواجهه هاست؛امکانی برای لمس، برای واکنش، برای حضور در جهان. هر چه دامنهی این درگیریها گستردهتر باشد، سهم من از هستی نیز افزونتر است. زندگی، فقط گذرِ نَفَسها نیست، پهنهایست که در آن، میتوان جهان را لمس کرد و از لمس آن، زخمی شیرین برداشت.
میگویند "در طول زندگیاش..." گویی زندگی نه فقط زمانیست که میگذرد، بلکه فضاییست که گسترش مییابد. اگر زندگی طول دارد، پس عرض هم دارد و اگر عرض دارد، پس حتماً مساحتی دارد که میتوان در آن ایستاد، قدم زد، گم شد و دوباره خود را یافت. طول زندگی به دست ما نیست، اما عرضش چرا؛ ما پهنای آن را با امکانهای دلدادگی و درگیریمان با جهان میسازیم.
و چه اشتباه لطیفیست اگر خیال کنیم بنز و ویلا و سفر، عرض زندگیاند! نه، عرض زندگی از لطافتِ لحظههاست: از چای داغی که کنار کسی نوشیده میشود که سکوتش معنا دارد؛ از خندهی کودکی که بیخبر از جهان، در آغوش تو میلولد؛ از دلواپسیهای شیرینی که برای کسی داری که با تو، نفسهایش را قسمت کرده است. آنگاه زندگی از مرز تو میگذرد و وارد دلهای دیگران میشود، و عرضش تا بینهایت میگسترد.
@chehel_salegi
خاله جمیله نیز چنین بود؛ زنی که در چشمهای همسرش، تمام کهکشان مهر را میدید. دلش چنان با دل ناصرآقا گره خورده بود که گویی ریشههای دو درخت کهن در اعماق زمین به هم پیچیده است. او در لبخند دخترانش میزیست، در مهربانی علی آقا، وقتی برایش خوش نازکانه پسری می کرد. در لحظاتِ خندهی نوههایش سکنی گزیده بود و دلش برای آنان ریسه میرفت،چنان که گویی نخ نازکی از عشق، او را به هستی پیوند میداد. دلش به وسعت همه مهمانی های مکررش تکرار شده بود و به اندازه همه سفره هایی که پهن کرده بود، پهنا گرفته بود.
اکنون که خاموش و آرام، از جهان ما گذر کرده، روحش هنوز در اتاقها پرسه میزند؛ در فنجانهای نیمهخورده چای، در صدای خندهای که از قاب عکس میجهد، در نسیمی که بیهوا میوزد و بوی مهربانی میآورد.او معنای عشق را با نگاهش نوشت، و گرمای انسانیت را در دلها کاشت. خاله جمیله، اکنون در آغوش خداوندِ بندهنواز آرمیده است، اما ردِ لبخندش هنوز در هواست؛ نوری لطیف، شناور میان بودن و نبودن، همچون عرضی از زندگی که پایان ندارد.
❤🖤 محسن اویسی🍏
@chehel_salegi
❤30👏5💔3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬آرامش میخوام !
فقط ما آدما هستیم که عجول و پرشتاب هستیم . توی خاطرات شانگهای ذکر کردم که اول صبح با چشم خودم دیدم که هیچکس در این شهر ۲۶ میلیونی با عجله در حال راه رفتن نبود
حلاجیان 🍏
لینک سفرنامه پکن و شانگهای 👇
https://www.tg-me.com/chehel_salegi/9134
@chehel_salegi
فقط ما آدما هستیم که عجول و پرشتاب هستیم . توی خاطرات شانگهای ذکر کردم که اول صبح با چشم خودم دیدم که هیچکس در این شهر ۲۶ میلیونی با عجله در حال راه رفتن نبود
حلاجیان 🍏
لینک سفرنامه پکن و شانگهای 👇
https://www.tg-me.com/chehel_salegi/9134
@chehel_salegi
❤20👍7👏5
