Telegram Web Link
اگر یک روز از زندگی‌مان مانده باشه، همه‌ی خواسته‌ام این است باز هم برای هم تلاش کنیم.
-روزنوشت‌های زهره

@chizhaeihast
Forwarded from اَميرعلى قِ
وقت ناهار رفتم نصف ظرف رو برگردوندم تو قابلمه. مامان گفت همیشه همین کارو می‌کنی باز میری برای خودت غذا می‌ریزی. پیام مامان بیشتر مصمم کرد منو که برای بار دوم نرم سر قابلمه! اما حالا چی شده که یهو پرخوری به چشمم اومده؟ جواب ساده ست! هزینه کردم. هزینه فقط پول نیست، زور بدنه، وقت آدمه، احساس آدمه، اعتماد آدمه. امروز رفتم باشگاه به سختی کالری سوزوندم. آدم برای هرچیزی که بیشتر هزینه کنه به چشمش میاد. برو ببین آدما مواظب چی هستن، بیشتر هزینه دادن بابتش.
برو ببین الان چی تو زندگی برات مهمه...
داغ و سوگ دردناکی که یه رابطه به دلت میذاره, نمیذاره تو روابط بعدی اشتباهاتت تکرار شه.

روزنوشت
#امیرعلی_ق
@Amiralichannel
«تو دلیل سبز ریشمی تو خاک این کویر...»
روح من در رنج غوطه‌ور است..
نمی‌دانم دارم تبدیل به چه آدمی می‌شوم.
چیزهایی هست که نمی‌دانی! pinned «نمی‌دانم دارم تبدیل به چه آدمی می‌شوم.»
دستم را روی شانه‌ی خودم می‌گذارم و زیر لب می‌گویم «زنده می‌مانیم جانم، زنده می‌مانیم.»
یه‌موقع‌ها هم دلم می‌خواد خودمو از بیرون ببینم، بعد به خودم بگم دختر پاشو این‌جاها داری اشتباه می‌کنی!
احساس امنیت، سنگ‌بنای هر احساس دیگری است.
بدون احساس امنیت، احساس‌های دیگر محلی از اِعراب ندارند.


_ زندگی خود را دوباره بیافرینید
جفری یانگ| حسن حمید‌پور
کمال‌گرایی‌م خیلی زیاد شده. کم‌حرف‌تر شدم و حتا هرجمله‌ای و ارزشمند نمی‌دونم تا بیانش کنم! نه که حرفای فیلسوفانه بزنما نه! حتا بخوام یه چیز بامزه بگم هم اگر حس بکنم به قدر کافی بامزه نیست نمی‌گم! در کمتر موقعیت‌هایی‌ پیش میاد که راحت حرف بزنم وفکر می‌کنم این از اون سکوت‌اجباری‌شروع شد.
«سکوت‌اجباری»
به موقعیتی می‌گن که با وجود بیش‌ترین رنج و فشار، در آروم‌ترین و طبیعی‌ترین حالت ادامه می‌دی. به‌قدری که نزدیک‌ترین آدم‌های زندگی‌ت حدس هم نمی‌تونن بزنن چی به سرت اومده.
حالا اما بعد از چیزی حدود چهارماه، خودم هم نمی‌تونم بفهمم چی به سرم اومده. باور کردم باید طبیعی ادامه بدم، تلاش کنم، سرپا وایسم، لب‌خند بزنم و زنده بمونم. واقعا هیچ‌کس جز خودم نمی‌تونست سرپام کنه.
همیشه خودم رو ضعیف می‌دیدم، پر از ایراد و کم اراده. حالا بیش‌تر خودم رو باور دارم. خیلی بیش‌تر.
راستی، چون پرسیده بودین، تراپیه رو دیگه نمی‌رم.
همون روز‌ها، چهارماه پیش رها کردم.
Forwarded from That's all folks!
فقط کسی که عاشق است می‌تواند این‌طور همه‌چیز را به‌خاطر بسپارد.


داستان ملال‌انگیز
چخوف
آبتین گلکار
2025/07/04 10:29:09
Back to Top
HTML Embed Code: