♻️ پوستر روز جهانی معلم و شعار سال 2025
📌هرساله در سیزدهم مهرماه (پنج اکتبر) به مناسبت روز جهانی معلم از طرف یونسکو شعار محوری برای این روز انتخاب می شود.
📍شعار امسال، باهم برای معلمان، باهم برای فردا انتخاب و معرفی شده است.
این روز عزیز را به همه معلمان جهان، کسانی که برای بهتر شدن فردای جهان تلاش می کنند، تبریک عرض می نمایم.
World Teachers’ Day:
Together for teachers,
together for tomorrow
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
📌هرساله در سیزدهم مهرماه (پنج اکتبر) به مناسبت روز جهانی معلم از طرف یونسکو شعار محوری برای این روز انتخاب می شود.
📍شعار امسال، باهم برای معلمان، باهم برای فردا انتخاب و معرفی شده است.
این روز عزیز را به همه معلمان جهان، کسانی که برای بهتر شدن فردای جهان تلاش می کنند، تبریک عرض می نمایم.
World Teachers’ Day:
Together for teachers,
together for tomorrow
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
❤14👍6👌1
♻️ایران جامعه ای بی گفتگو
👈 چرا توسعه پایدار زمان بر است؟
جامعه بی گفتگو، ظرفیت های زبانی
▫️ ما از روزی که حرف زدن را یاد می گیریم، درگیر "مونولوگ" هستیم؛ یعنی یکی می گوید و یکی دیگر فقط گوش می کند، ابتدا این پدر و مادر و سایر بزرگ ترهای خانواده و فامیل هستند که امر و نهی می کنند و ما گوش می کنیم. سپس معلمان و مدیران و ناظم ها هستند که امر و نهی می کنند و ما فقط گوش می کنیم و مجری هستیم.در خدمت سربازی هم که نیمی از جامعه تجربه اش می کنند ، بازار مونولوگ به مراتب داغ تر است.در محل کار هم، این رئیس است که می گوید و ما گوش می کنیم.
▫️ در عرصه عمومی هم اوضاع بهتر نیست و برای قرن های متمادی، این حکومت است که می گوید و مردم شنونده اند.در روابط همسران نیز، عمدتاً مونولوگ حاکم است و بر اساس این که مرد گوینده مطلق است و زن شنونده یا برعکس، خانواده های مردسالار یا زن سالار شکل می گیرند.
▫️ گفت و گو، اما نقطه مقابل مونولوگ است. در گفت و گو برخلاف مونولوگ، هر دو طرف به طور مساوی فرصت سخن گفتن دارند.اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی گمان فقدان فرهنگ گفت و گو، یکی از مهم ترین و اساسی ترین مصائب جامعه ایرانی است که اگر فقط همین یک مورد اصلاح شود، بسیاری از مشکلات حل می شود.
🔹گفت و گو دو مقدمه لازم دارد:
🏷 یکی خوب گوش کردن
🏷 دیگر استدلال داشتن.
▫️ یعنی اگر کسی بخواهد گفت و گو کند،باید ابتدا گوش کردن را یاد بگیرد. واقعیت این است که ما ، چندان با هنر گوش کردن آشنا نیستیم. اکثر ما وقتی در حال گوش کردن هستیم، در واقع گوش نمی کنیم که استدلال را بشنویم و تجزیه و تحلیل کنیم؛ما در حالی که ظاهراً گوش می کنیم، در واقع خودمان را برای جواب دادن آماده می کنیم. طرف مقابل هم همین طور!
▫️ به همین دلیل است که کمتر مشاهده کرده ایم دو نفر بحث کنند و در آخر، یکی بگوید من از حرف های شما متقاعد شدم و از دیدگاه قبلی ام برگشتم و طرق مقابل هم بگوید فلان بخش از استدلال های شما درست بود.گوش کردن، آنقدر مهم و حیاتی است که در این باره، حتی کتاب هایی هم در دنیا نوشته شده است.اما دومین مقدمه گفت و گو، استدلال داشتن است. اگر کسی بخواهد در یک فرهنگ گفت و گومدار زندگی کند، ناگزیر از مجهز شدن به منطق و استدلال است. جامعه ای هم که مردمانش منطقی و استدلال گرا باشند، در همه زمینه ها رشد خواهد کرد.
▫️ در سال های اخیر در کلانتری های برخی شهرها، برای مراجعین دستگاه های نوبت دهی تعبیه شده است؛ دوستی مطلع می گفت از وقتی که این سیستم تعبیه شده است، تعداد افرادی که قبل از به جریان افتادن پرونده هایشان با یکدیگر مصالحه می کنند، اندکی اما معنا دار، افزایش یافته است. علت نیز البته نه خود دستگاه نوبت دهی که فرصت چند دقیقه ای است که طرفین دعوا تا رسیدن نوبت شان در اختیار دارند و می توانند در این چند دقیقه کوتاه با یکدیگر گفت و گو کنند و به این نتیجه برسند که بهتر است با مسالمت، مشکل را حل کنند.
▫️وقتی فرهنگ گفت و گو نباشد، حتی مسوولان کشور نیز به جای آن که باهم رو در رو حرف بزنند و حرف بشوند، از روش مونولوگ استفاده می کنند،بدین گونه که هر کدام، از تریبون های خاص خودشان سخن می گویند تا در همان لحظه، جواب نشنوند و خدای ناکرده، گفت و گو صورت نگیرد! در جامعه مونولوگ محور، هر کسی سنگی می زند و در می رود.
🔸 فقدان فرهنگ گفت و گو:
● خانواده ها را از هم می پاشد،
● سیاست را به تنش می کشد،
● تجارت را کند می سازد،
● علم را متوقف می کند،
● دوستی ها را آکنده از سوء تفاهم می کند،
🔸 بدگمانی را در همه سطوح از خانواده تا کلان کشور رواج می دهد و نکته اینجاست هیچ وقت هم نخواسته اند گفت و گو را یادمان دهند چرا که اولاً آنان که باید یاد بدهند، خود نمی دانند و ثانیاً مونولوگ، بیشتر به کارشان می آید.اما چه باید کرد؟
👈چاره نزد خودمان است:
از همین امروز، گفت و گو را شروع کنیم.
🔹اول از همه خوب گوش کردن را تمرین کنیم.
🔹تصمیم بگیریم که وقتی کسی حرف می زند، با دقت به او گوش کنیم و هیچگاه وسط حرف دیگری نپریم.
🔹استدلال را مقدم بر هر چیزی بدانیم.
🔹اگر نقدی داریم متوجه استدلال ها کنیم نه اشخاص.
🔹احترام افراد را در گفت و گو حفظ کنیم.
🔹یاد بگیریم که اگر حرف طرف مقابل مان منطقی بود، علناً پذیرش آن را اعلام کنیم و تصور نکنیم که متقاعد شدن، به معنای شکست خوردن است.
🔹در فرهنگ گفت و گو، متقاعد شدن یعنی احترام به عقلانیت و این، ارزش کمی نیست.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👈 چرا توسعه پایدار زمان بر است؟
جامعه بی گفتگو، ظرفیت های زبانی
▫️ ما از روزی که حرف زدن را یاد می گیریم، درگیر "مونولوگ" هستیم؛ یعنی یکی می گوید و یکی دیگر فقط گوش می کند، ابتدا این پدر و مادر و سایر بزرگ ترهای خانواده و فامیل هستند که امر و نهی می کنند و ما گوش می کنیم. سپس معلمان و مدیران و ناظم ها هستند که امر و نهی می کنند و ما فقط گوش می کنیم و مجری هستیم.در خدمت سربازی هم که نیمی از جامعه تجربه اش می کنند ، بازار مونولوگ به مراتب داغ تر است.در محل کار هم، این رئیس است که می گوید و ما گوش می کنیم.
▫️ در عرصه عمومی هم اوضاع بهتر نیست و برای قرن های متمادی، این حکومت است که می گوید و مردم شنونده اند.در روابط همسران نیز، عمدتاً مونولوگ حاکم است و بر اساس این که مرد گوینده مطلق است و زن شنونده یا برعکس، خانواده های مردسالار یا زن سالار شکل می گیرند.
▫️ گفت و گو، اما نقطه مقابل مونولوگ است. در گفت و گو برخلاف مونولوگ، هر دو طرف به طور مساوی فرصت سخن گفتن دارند.اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی گمان فقدان فرهنگ گفت و گو، یکی از مهم ترین و اساسی ترین مصائب جامعه ایرانی است که اگر فقط همین یک مورد اصلاح شود، بسیاری از مشکلات حل می شود.
🔹گفت و گو دو مقدمه لازم دارد:
🏷 یکی خوب گوش کردن
🏷 دیگر استدلال داشتن.
▫️ یعنی اگر کسی بخواهد گفت و گو کند،باید ابتدا گوش کردن را یاد بگیرد. واقعیت این است که ما ، چندان با هنر گوش کردن آشنا نیستیم. اکثر ما وقتی در حال گوش کردن هستیم، در واقع گوش نمی کنیم که استدلال را بشنویم و تجزیه و تحلیل کنیم؛ما در حالی که ظاهراً گوش می کنیم، در واقع خودمان را برای جواب دادن آماده می کنیم. طرف مقابل هم همین طور!
▫️ به همین دلیل است که کمتر مشاهده کرده ایم دو نفر بحث کنند و در آخر، یکی بگوید من از حرف های شما متقاعد شدم و از دیدگاه قبلی ام برگشتم و طرق مقابل هم بگوید فلان بخش از استدلال های شما درست بود.گوش کردن، آنقدر مهم و حیاتی است که در این باره، حتی کتاب هایی هم در دنیا نوشته شده است.اما دومین مقدمه گفت و گو، استدلال داشتن است. اگر کسی بخواهد در یک فرهنگ گفت و گومدار زندگی کند، ناگزیر از مجهز شدن به منطق و استدلال است. جامعه ای هم که مردمانش منطقی و استدلال گرا باشند، در همه زمینه ها رشد خواهد کرد.
▫️ در سال های اخیر در کلانتری های برخی شهرها، برای مراجعین دستگاه های نوبت دهی تعبیه شده است؛ دوستی مطلع می گفت از وقتی که این سیستم تعبیه شده است، تعداد افرادی که قبل از به جریان افتادن پرونده هایشان با یکدیگر مصالحه می کنند، اندکی اما معنا دار، افزایش یافته است. علت نیز البته نه خود دستگاه نوبت دهی که فرصت چند دقیقه ای است که طرفین دعوا تا رسیدن نوبت شان در اختیار دارند و می توانند در این چند دقیقه کوتاه با یکدیگر گفت و گو کنند و به این نتیجه برسند که بهتر است با مسالمت، مشکل را حل کنند.
▫️وقتی فرهنگ گفت و گو نباشد، حتی مسوولان کشور نیز به جای آن که باهم رو در رو حرف بزنند و حرف بشوند، از روش مونولوگ استفاده می کنند،بدین گونه که هر کدام، از تریبون های خاص خودشان سخن می گویند تا در همان لحظه، جواب نشنوند و خدای ناکرده، گفت و گو صورت نگیرد! در جامعه مونولوگ محور، هر کسی سنگی می زند و در می رود.
🔸 فقدان فرهنگ گفت و گو:
● خانواده ها را از هم می پاشد،
● سیاست را به تنش می کشد،
● تجارت را کند می سازد،
● علم را متوقف می کند،
● دوستی ها را آکنده از سوء تفاهم می کند،
🔸 بدگمانی را در همه سطوح از خانواده تا کلان کشور رواج می دهد و نکته اینجاست هیچ وقت هم نخواسته اند گفت و گو را یادمان دهند چرا که اولاً آنان که باید یاد بدهند، خود نمی دانند و ثانیاً مونولوگ، بیشتر به کارشان می آید.اما چه باید کرد؟
👈چاره نزد خودمان است:
از همین امروز، گفت و گو را شروع کنیم.
🔹اول از همه خوب گوش کردن را تمرین کنیم.
🔹تصمیم بگیریم که وقتی کسی حرف می زند، با دقت به او گوش کنیم و هیچگاه وسط حرف دیگری نپریم.
🔹استدلال را مقدم بر هر چیزی بدانیم.
🔹اگر نقدی داریم متوجه استدلال ها کنیم نه اشخاص.
🔹احترام افراد را در گفت و گو حفظ کنیم.
🔹یاد بگیریم که اگر حرف طرف مقابل مان منطقی بود، علناً پذیرش آن را اعلام کنیم و تصور نکنیم که متقاعد شدن، به معنای شکست خوردن است.
🔹در فرهنگ گفت و گو، متقاعد شدن یعنی احترام به عقلانیت و این، ارزش کمی نیست.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤20👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️کلمات قدرت شفا، ویرانی
و تغییر دنیا را دارند.
درست ازشون استفاده کنیم🌱
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
و تغییر دنیا را دارند.
درست ازشون استفاده کنیم🌱
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍20👌6❤5
♻️در پناه سر زلف تو بهارستانی است...
امروز ۱۴ مهر مصادف است با سالروز یکی از فرخنده ترین روزهای تاریخ ایران. یعنی اولین جلسه مجلس شورا در کاخ گلستان که با نطق مظفرالدین شاه آغاز شد.
🌾مردم به ستوه آمده از استبداد داخلی و دخالتهای روس و انگلیس، هزاران امید به آن مجلس بسته بودند و به آن عنوان «مقدس» دادند و بهار سرود:
در پناه سر زلف تو بهارستانی است
که در او هیئت دل مجلس شوری دارند
رازداران تو در انجمن سری دل
لطفی از رمز دهان تو تمنا دارند
مجلس اول ابتدا مشکلات عدیده داشت درگیر با محمدعلی شاه و مشروعه خواهان بود و مکانش، کوچک و نصف اتاق بود، نمایندگان بصورت مسجدی، دو پشته و سه پشته نشسته، در بقیه اتاق هم تماشاگران بودند، گاهی تماشاچیان شلوغ میکردند فکر میکردند در قهوه خانه نشسته، یک مرتبه به وسطِ صحبتِ نمایندگان پریده، احسنت میگفتند، یا وقتی نماینده ای وارد مجلس میشد چاق سلامتیها باعث اختلال نظم میشد، البته بساط چایی و قلیان نیز حاضر بود، گاهی بانگ الاغ و شیهه اسبِ نمایندگان که در آن نزدیکی بسته بودند اختلال ایجاد کرده و بوی پهن شان فضا را پر میکرد، گاهی تماشاچیان، قاطی صف نمایندگان میشدند! عاقبت طنابی از وسط مجلس کشیدند تا وکلا از مردم جدا شوند، اما این طناب در مجالس بعدی چنان کلفت تر شد که نمایندگان از مردم حسابی جدا شدند!
🌾بلی! آن مجلس اول همه چیزش ساده بود حتی حقوق هم نمیگرفتند، اما از جنس مستشارالدوله ها، تقی زاده ها، مدرس ها و مصدق ها بودند، از شنیدن خبر فروش دختران قوچان توسط آصف الدوله حاکم، چنان احساساتشان جریحه دار شده که به گریه افتادند و برخی نمایندگان تبریز در دفاع از حقوق مردم در مقابل مشروعه خواهان، چنان مقاومت کردند که تکفیر شدند و شبها از ترس جانشان در مجلس می خوابیدند!
مجلس اول با تمام گرفتاریهایش، چنان خوش درخشید و قوانین مترقی تصویب کرد که سفیر انگلستان در تلگرافی نوشت:
«این مجلس ایرانیان چنان پر تلاش است که حتی از مجلس خود ما هم پیشرفته تر است...!»
اما آن مجلس مقدس، که امید ستمدیدگان ایرانی بود، به توپ بسته شد و آرزوها برباد رفت، مجالس بعدی که تشکیل شدند مصداق این سخنِ عین السلطنه بود که نوشت:
چنان ریدند احزاب سیاسی
به اصل و فصل قانون اساسی
كه دیگر هیچ نتوان پاك كردن
مگر با صد زبان دیپلوماسی
(روزنامه خاطرات... ج۵، ص۳۷۲۲)
🌾به دوره رضاشاه که رسیدیم باز مضحکتر شد و تهی از ذاتِ خود.
تیمورتاش لیست نمایندگان را تهیه میکرد و از نظر رضاشاه میگذراند! البته رای گیری هم میشد اما برخی شهرها حتی تعداد رای ها از کل اهالی شهر بیشتر میشد! وهابزاده از اردبیل سیهزار نفریِ واجدِ رای ۳۶۶۳۶رأی آورد! ثقهالاسلام بروجردی از بروجردِ سیهزار نفری، ۳۵۳۵۹ رأی و عمادی از ساری دههزاری نفری،۳۳۷۴۲ رأی آورد!
وقتی متفقین آمدند مجالس در فضای اشغال شده بهتر شدند و این شوربختی مردمی است که وقتی کشورشان اشغال میگردد، مجالس اش بهتر میگردد!
اما با کودتای ۲۸ مرداد مجلس چنان به قهقرا رفت که در دیکتاتوری پسر، رئیس مجلس مهندس ریاضی میگفت:
بزرگترین افتخار ما اینست که منویات اعلیحضرت را در قالب قانون می ریزیم...!
🌾و پس از گذشت نزدیک به ۱۲۰سال، اکنون رسیده ایم به مجالسِ فعلی که پس از الک کردن و نظارت استصوابی مصداق این ضرب المثل ترکی میگردند:
«ایندی دوشدون قوش حدینه»
یعنی حالا شدی یک مرغ حسابی!
ضرب المثل اش برمیگردد به داستان مردی روستایی که در صحرا می رفت، لک لکی دید که بر روی سنگی نشسته، مدتی در وی خیره شد و از جثه کوچک و در مقابل، پاهای بسیار درازش تعجب کرد آن وقت، چوب دستی اش را پرتاب کرد و هر دو پای لک لک را شکست. خنده اش گرفت و با خود گفت:
برای دو پسرم یک جفت فلوت بدست آوردم و تو هم شدی مرغ حسابی...!
✅در این کشور بجای آدمها، ساختمانها مدرن می شوند، امروزه ساختمان آن مجلس باشکوهتر شده، نمایندگان یا تماشاگرانش بجایِ نشستنِ روی حصیر و فرش، در صندلی های سبز می نشینند و بجای قلیان دارای میکروفن، لب تاپ و بجای اسب و گاری، پاترول و دناپلاس...
اما آنچه مهم است اینکه: شرف المکان بالمکین...
✍️علی مرادی مراغه ای
https://www.tg-me.com/darvishane49
امروز ۱۴ مهر مصادف است با سالروز یکی از فرخنده ترین روزهای تاریخ ایران. یعنی اولین جلسه مجلس شورا در کاخ گلستان که با نطق مظفرالدین شاه آغاز شد.
🌾مردم به ستوه آمده از استبداد داخلی و دخالتهای روس و انگلیس، هزاران امید به آن مجلس بسته بودند و به آن عنوان «مقدس» دادند و بهار سرود:
در پناه سر زلف تو بهارستانی است
که در او هیئت دل مجلس شوری دارند
رازداران تو در انجمن سری دل
لطفی از رمز دهان تو تمنا دارند
مجلس اول ابتدا مشکلات عدیده داشت درگیر با محمدعلی شاه و مشروعه خواهان بود و مکانش، کوچک و نصف اتاق بود، نمایندگان بصورت مسجدی، دو پشته و سه پشته نشسته، در بقیه اتاق هم تماشاگران بودند، گاهی تماشاچیان شلوغ میکردند فکر میکردند در قهوه خانه نشسته، یک مرتبه به وسطِ صحبتِ نمایندگان پریده، احسنت میگفتند، یا وقتی نماینده ای وارد مجلس میشد چاق سلامتیها باعث اختلال نظم میشد، البته بساط چایی و قلیان نیز حاضر بود، گاهی بانگ الاغ و شیهه اسبِ نمایندگان که در آن نزدیکی بسته بودند اختلال ایجاد کرده و بوی پهن شان فضا را پر میکرد، گاهی تماشاچیان، قاطی صف نمایندگان میشدند! عاقبت طنابی از وسط مجلس کشیدند تا وکلا از مردم جدا شوند، اما این طناب در مجالس بعدی چنان کلفت تر شد که نمایندگان از مردم حسابی جدا شدند!
🌾بلی! آن مجلس اول همه چیزش ساده بود حتی حقوق هم نمیگرفتند، اما از جنس مستشارالدوله ها، تقی زاده ها، مدرس ها و مصدق ها بودند، از شنیدن خبر فروش دختران قوچان توسط آصف الدوله حاکم، چنان احساساتشان جریحه دار شده که به گریه افتادند و برخی نمایندگان تبریز در دفاع از حقوق مردم در مقابل مشروعه خواهان، چنان مقاومت کردند که تکفیر شدند و شبها از ترس جانشان در مجلس می خوابیدند!
مجلس اول با تمام گرفتاریهایش، چنان خوش درخشید و قوانین مترقی تصویب کرد که سفیر انگلستان در تلگرافی نوشت:
«این مجلس ایرانیان چنان پر تلاش است که حتی از مجلس خود ما هم پیشرفته تر است...!»
اما آن مجلس مقدس، که امید ستمدیدگان ایرانی بود، به توپ بسته شد و آرزوها برباد رفت، مجالس بعدی که تشکیل شدند مصداق این سخنِ عین السلطنه بود که نوشت:
چنان ریدند احزاب سیاسی
به اصل و فصل قانون اساسی
كه دیگر هیچ نتوان پاك كردن
مگر با صد زبان دیپلوماسی
(روزنامه خاطرات... ج۵، ص۳۷۲۲)
🌾به دوره رضاشاه که رسیدیم باز مضحکتر شد و تهی از ذاتِ خود.
تیمورتاش لیست نمایندگان را تهیه میکرد و از نظر رضاشاه میگذراند! البته رای گیری هم میشد اما برخی شهرها حتی تعداد رای ها از کل اهالی شهر بیشتر میشد! وهابزاده از اردبیل سیهزار نفریِ واجدِ رای ۳۶۶۳۶رأی آورد! ثقهالاسلام بروجردی از بروجردِ سیهزار نفری، ۳۵۳۵۹ رأی و عمادی از ساری دههزاری نفری،۳۳۷۴۲ رأی آورد!
وقتی متفقین آمدند مجالس در فضای اشغال شده بهتر شدند و این شوربختی مردمی است که وقتی کشورشان اشغال میگردد، مجالس اش بهتر میگردد!
اما با کودتای ۲۸ مرداد مجلس چنان به قهقرا رفت که در دیکتاتوری پسر، رئیس مجلس مهندس ریاضی میگفت:
بزرگترین افتخار ما اینست که منویات اعلیحضرت را در قالب قانون می ریزیم...!
🌾و پس از گذشت نزدیک به ۱۲۰سال، اکنون رسیده ایم به مجالسِ فعلی که پس از الک کردن و نظارت استصوابی مصداق این ضرب المثل ترکی میگردند:
«ایندی دوشدون قوش حدینه»
یعنی حالا شدی یک مرغ حسابی!
ضرب المثل اش برمیگردد به داستان مردی روستایی که در صحرا می رفت، لک لکی دید که بر روی سنگی نشسته، مدتی در وی خیره شد و از جثه کوچک و در مقابل، پاهای بسیار درازش تعجب کرد آن وقت، چوب دستی اش را پرتاب کرد و هر دو پای لک لک را شکست. خنده اش گرفت و با خود گفت:
برای دو پسرم یک جفت فلوت بدست آوردم و تو هم شدی مرغ حسابی...!
✅در این کشور بجای آدمها، ساختمانها مدرن می شوند، امروزه ساختمان آن مجلس باشکوهتر شده، نمایندگان یا تماشاگرانش بجایِ نشستنِ روی حصیر و فرش، در صندلی های سبز می نشینند و بجای قلیان دارای میکروفن، لب تاپ و بجای اسب و گاری، پاترول و دناپلاس...
اما آنچه مهم است اینکه: شرف المکان بالمکین...
✍️علی مرادی مراغه ای
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👏17👍6❤4🤯1
♻️لبنان را از همان آغاز استقلالش ویران کردند.
از آنجا که دوست دارم هر مطلب جالب توجهی را با سایر انسانیاران در میان بگذارم، آنچه در کتاب “راه باریک آزادی” ص ۸۸-۸۷ آمده است را به اطلاع میرسانم و خاطر نشان میسازم که عراق را نیز چند سال پیش، به همان دام گرفتار کردند.
“تا پیش از جنگ جهانی اول لبنان بخشی از امپراتوری عثمانی بود و سپس برای مدتی کوتاه مستعمرهٔ فرانسه شد، تا اینکه در سال ۱۹۴۳ (درست ۸۱ سال قبل) استقلال یافت. این کشور از آن زمان تا کنون حتا یک سرشماری برگزار نکرده است. برای پیمان ملی توافقشده در ۱۹۴۳، آمارگیری سال ۱۹۳۲ مبنا قرار گرفت … پیمان مزبور قدرت را بین طوایف مختلف تقسیم کرد.
برای مثال، رئیس جمهور همیشه باید یک مسیحی مارونی باشد، در حالی که نخستوزیر یک مسلمان سنّی و رئیس مجلس یک مسلمان شیعه خواهد بود ... رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، مسلمان دروزی است.
قابل پیشبینی بود که این پیمان به یک حکومت شدیداً ضعیف میانجامد … در این کشور قدرت نه در حکومت بلکه درون هر کدام از طوایف استقرار مییابد … حکومت به مهار خشونت نمیپردازد یا قانون را به اجرا نمیگذارد … هر جامعهٔ محلی ایستگاه تلویزیونی و تیم فوتبال مخصوص به خودش را دارد.
تقسیم شدید قدرت در حکومت لبنان به هر طایفه اجازه میدهد رفتار دیگران را بپاید. این وضعیت به هر گروه حق وِتو میبخشد و به بنبست وحشتناک در دولت میانجامد، بنبستی با عواقب آشکار، از قبیل ناتوانی در اتخاذ تصمیمات مهم در زمینهٔ خدمات عمومی. در ژوئیهٔ ۲۰۱۵ محوطهٔ اصلی دفع پسماند کشور تعطیل شد. دولت هیچ جایگزینی نداشت و زبالهها شروع به تلنبار شدن کردند. دولت بهجای آنکه وارد عمل شود، دست روی دست گذاشت؛ زباله همچنان انباشته میشد … جامعهای که خودش را تکهتکه و متفرق میکند، ناتوان از اقدام دستهجمعی است و درواقع عمیقاً نسبت به هر کسی و گروهی که بکوشد بر امور سیاسی تأثیر بگذارد، بدگمان است …
* در این نوع تقسیمبندی، شاخههای قدرت حاکم، یا همدیگر را میپایند و یا برای خراب کردنِ همدیگر، تصمیمات یکدیگر را وِتو میکنند.
آنها برای همیاری و ساختن و خدمت به مردم نیامدهاند بلکه برای منفعتِ شخصی و چوب لای چرخ همدیگر گذاشتن آمدهاند که طبیعیست ضرر و زیانش به مردم و آسیبش به کشور وارد میشود.
«خیّام»
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتنِ من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
تقی عطایی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
از آنجا که دوست دارم هر مطلب جالب توجهی را با سایر انسانیاران در میان بگذارم، آنچه در کتاب “راه باریک آزادی” ص ۸۸-۸۷ آمده است را به اطلاع میرسانم و خاطر نشان میسازم که عراق را نیز چند سال پیش، به همان دام گرفتار کردند.
“تا پیش از جنگ جهانی اول لبنان بخشی از امپراتوری عثمانی بود و سپس برای مدتی کوتاه مستعمرهٔ فرانسه شد، تا اینکه در سال ۱۹۴۳ (درست ۸۱ سال قبل) استقلال یافت. این کشور از آن زمان تا کنون حتا یک سرشماری برگزار نکرده است. برای پیمان ملی توافقشده در ۱۹۴۳، آمارگیری سال ۱۹۳۲ مبنا قرار گرفت … پیمان مزبور قدرت را بین طوایف مختلف تقسیم کرد.
برای مثال، رئیس جمهور همیشه باید یک مسیحی مارونی باشد، در حالی که نخستوزیر یک مسلمان سنّی و رئیس مجلس یک مسلمان شیعه خواهد بود ... رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، مسلمان دروزی است.
قابل پیشبینی بود که این پیمان به یک حکومت شدیداً ضعیف میانجامد … در این کشور قدرت نه در حکومت بلکه درون هر کدام از طوایف استقرار مییابد … حکومت به مهار خشونت نمیپردازد یا قانون را به اجرا نمیگذارد … هر جامعهٔ محلی ایستگاه تلویزیونی و تیم فوتبال مخصوص به خودش را دارد.
تقسیم شدید قدرت در حکومت لبنان به هر طایفه اجازه میدهد رفتار دیگران را بپاید. این وضعیت به هر گروه حق وِتو میبخشد و به بنبست وحشتناک در دولت میانجامد، بنبستی با عواقب آشکار، از قبیل ناتوانی در اتخاذ تصمیمات مهم در زمینهٔ خدمات عمومی. در ژوئیهٔ ۲۰۱۵ محوطهٔ اصلی دفع پسماند کشور تعطیل شد. دولت هیچ جایگزینی نداشت و زبالهها شروع به تلنبار شدن کردند. دولت بهجای آنکه وارد عمل شود، دست روی دست گذاشت؛ زباله همچنان انباشته میشد … جامعهای که خودش را تکهتکه و متفرق میکند، ناتوان از اقدام دستهجمعی است و درواقع عمیقاً نسبت به هر کسی و گروهی که بکوشد بر امور سیاسی تأثیر بگذارد، بدگمان است …
* در این نوع تقسیمبندی، شاخههای قدرت حاکم، یا همدیگر را میپایند و یا برای خراب کردنِ همدیگر، تصمیمات یکدیگر را وِتو میکنند.
آنها برای همیاری و ساختن و خدمت به مردم نیامدهاند بلکه برای منفعتِ شخصی و چوب لای چرخ همدیگر گذاشتن آمدهاند که طبیعیست ضرر و زیانش به مردم و آسیبش به کشور وارد میشود.
«خیّام»
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتنِ من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
تقی عطایی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👏14❤10👍3
♻️چرا کمر این ملت را
شکستید؟
چرا ملت را ویلچر نشین کردید؟!
امیر بیان علیه السلام فرمود که «مَا ضَرَبَ اللهُ الْعُبَاد بِسُوطٍ أَوْجَعُ مِنَ الْفَقْرِ»
هیچ تازیانهای دردناکتر از فقر نیست.
ما در پنجمین کشور ثروتمند جهان یعنی ایران زنده هستیم !.ما با داشتن بیش از ۲۷ تریلیون دلار ثروت هر لحظه با غول مخوف فقر در جنگ و ستیز بوده و با تازیانه سفت و سخت آن به طرز فجیعی شکنجه می شویم.
درست بیست سال است زیر شکنجه تازیانه فقر هستیم از طلوع غم انگیز آن دولت خزان، با اسم دولت بهار! و آن معجزه شوم هزاره سوم!
سال هاست ملت ما سواری می دهد، سال هاست به هر شکلی که دل شان می خواهد ما را سوار می شوند.
شب و روز در خلوت و جلوت به هر شکلی که می خواهند سوارمان می شوند.پشت مان زخمی شده است.
ما به سواری دادن عادت کردیم، سواری می دهیم تا ایران مان بماند تا نسلمان ببالد،تا کشورمان شکوفا شود.ما ثروتمندیم و کلی ثروت داریم اما متعهد و ملتزم به سواری دادن هستیم. تا ایران مان ایرانستان نشود. ما را سوار می شوند نه نانی و نه آبی و نه غذایی، تنها چیزی که به ما می دهند منت جانسوزی است که تا بُن استخوان های نحیف مان ما را می سوزاند.
ما سواری دادن برای عزت و اقتدار و استقلال و شکوه کشورمان را تحمل می کنیم تا آینده ایران و فرزندان ایران تامین شود.
سواری می دهیم تا فرزندان مان دارای مدرسه و آموزش رایگان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی شوند.سواری می دهیم تا طبق اصل سوم تامین اجتماعی بازنشستگان عزیز و شریف و بی رمق تحت پوشش قرارداشته باشند.سواری می دهیم تا بهداشت و درمان کشور برای همگان یکسان باشد.
ما با داشتن ثروت فراوان خدادادی که ده در صد کل ثروت و منابع طبیعی خدادادی جهان در کشور ماست باز به سواری دادن خود ادامه می دهیم.
اما دولت ما با داشتن معادن سرشار برای تامین یک میلیون دلار وا مانده است!
اما علت فقر و فقیری ما چیست؟
چرا ما هر روز بیش از دیروز فقیر و فقیرتر می شویم؟
چرا با تمام قدرت و تلاش مان می دویم ولی هر گز به مقصد نمی رسیم؟
چرا دولت ما هر روز بیش از دیروز دست در جیب مردمش می کند؟
امام علی علیه السلام به زیبایی تمام دلیل فقر و فقیری مردم را اینگونه بیان می فرمایند.
وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.
سال ۱۳۸۳ رهبر انقلاب در دیدار با هیات دولت این فراز بلند و ماندگار نامه ۵۳ نهج البلاغه را به زیبایی تبیین و توضیح دادند.
فرمودند.
علت "فقر و تنگدستی مردم فرمانروایان هستند"
مالک، سرزمینی که تو داری به آنجا میروی، اگر توانستی مردمش را ثروتمند کنی، آباد خواهد شد؛ اما اگر مردم را فقیر نگه داشتی یا فقیر کردی و نتوانستی، این سرزمین هم آباد نخواهد شد؛ ویرانه خواهد ماند. ابتکار آحاد مردم است که همه جای زمین را آباد میکند. بعد میفرمایند: «و انّما یعوز اهلها». اعواز، باب افعال است؛ اما لازم است: مردم تنگدست میشوند. حضرت با لامِ تعلیل میفرمایند: «لإشراف انفس الوُلاة علی الجمع»؛ فقر مردم، تقصیر فرمانروایان است؛ آنها هستند که موجب فقر مردم میشوند؛ چون آنچه را که از ثروت و منافع بهدست میآید، برای خودشان میخواهند؛" و بر می دارند.
قرآن می فرماید
"وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِياماً"
پول و مال و ثروت در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است، اگر این ثروت مملکت را به دست سفیهان سپردید، یعنی مردم را فقیر کردید و ستون فقرات ملت را در هم شکستید و ملک و ملت دیگر توان و قدرت قیام و پایداری نخواهند داشت."
فقر قاتل ایمان است.
وقتی فقر از دری وارد شود ایمان از درب دیگر فرار می کند.
به قول آقای رئیس جمهور
خدا وکیلی خودتان قضاوت کنید.
ما که یک در صد جمعیت جهان هستیم و ده در صد ثروت خدا دادی را داریم چرا اینقدر فقیر شدیم؟
چرا جوان ما، نخبه ما، تحصیل کرده ما امید خود را از دست داده و به امید آن سوی آب ها چشم دوخته است.
چرا در ده سال گذشته دوازده هزار نفر از نخبگان ما مهاجرت کردند؟
چرا در تامین نیازهای اولیه و ضروری یک زندگی معمولی وامانده شدیم؟
انصاف و مروت کجا رفت؟
بی انصاف ها گناه این ملت چیست؟
إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ... به يقين پروردگار تو در كمينگاه (ظالمان) است!
فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ · پس پروردگارت تازیانه عذاب های گوناگون را بر ظالمان فرو می ریزد.
تبریز
چهاردهم مهر ماه ۱۴۰۴
جواد لطف الله پور
https://www.tg-me.com/darvishane49
شکستید؟
چرا ملت را ویلچر نشین کردید؟!
امیر بیان علیه السلام فرمود که «مَا ضَرَبَ اللهُ الْعُبَاد بِسُوطٍ أَوْجَعُ مِنَ الْفَقْرِ»
هیچ تازیانهای دردناکتر از فقر نیست.
ما در پنجمین کشور ثروتمند جهان یعنی ایران زنده هستیم !.ما با داشتن بیش از ۲۷ تریلیون دلار ثروت هر لحظه با غول مخوف فقر در جنگ و ستیز بوده و با تازیانه سفت و سخت آن به طرز فجیعی شکنجه می شویم.
درست بیست سال است زیر شکنجه تازیانه فقر هستیم از طلوع غم انگیز آن دولت خزان، با اسم دولت بهار! و آن معجزه شوم هزاره سوم!
سال هاست ملت ما سواری می دهد، سال هاست به هر شکلی که دل شان می خواهد ما را سوار می شوند.
شب و روز در خلوت و جلوت به هر شکلی که می خواهند سوارمان می شوند.پشت مان زخمی شده است.
ما به سواری دادن عادت کردیم، سواری می دهیم تا ایران مان بماند تا نسلمان ببالد،تا کشورمان شکوفا شود.ما ثروتمندیم و کلی ثروت داریم اما متعهد و ملتزم به سواری دادن هستیم. تا ایران مان ایرانستان نشود. ما را سوار می شوند نه نانی و نه آبی و نه غذایی، تنها چیزی که به ما می دهند منت جانسوزی است که تا بُن استخوان های نحیف مان ما را می سوزاند.
ما سواری دادن برای عزت و اقتدار و استقلال و شکوه کشورمان را تحمل می کنیم تا آینده ایران و فرزندان ایران تامین شود.
سواری می دهیم تا فرزندان مان دارای مدرسه و آموزش رایگان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی شوند.سواری می دهیم تا طبق اصل سوم تامین اجتماعی بازنشستگان عزیز و شریف و بی رمق تحت پوشش قرارداشته باشند.سواری می دهیم تا بهداشت و درمان کشور برای همگان یکسان باشد.
ما با داشتن ثروت فراوان خدادادی که ده در صد کل ثروت و منابع طبیعی خدادادی جهان در کشور ماست باز به سواری دادن خود ادامه می دهیم.
اما دولت ما با داشتن معادن سرشار برای تامین یک میلیون دلار وا مانده است!
اما علت فقر و فقیری ما چیست؟
چرا ما هر روز بیش از دیروز فقیر و فقیرتر می شویم؟
چرا با تمام قدرت و تلاش مان می دویم ولی هر گز به مقصد نمی رسیم؟
چرا دولت ما هر روز بیش از دیروز دست در جیب مردمش می کند؟
امام علی علیه السلام به زیبایی تمام دلیل فقر و فقیری مردم را اینگونه بیان می فرمایند.
وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.
سال ۱۳۸۳ رهبر انقلاب در دیدار با هیات دولت این فراز بلند و ماندگار نامه ۵۳ نهج البلاغه را به زیبایی تبیین و توضیح دادند.
فرمودند.
علت "فقر و تنگدستی مردم فرمانروایان هستند"
مالک، سرزمینی که تو داری به آنجا میروی، اگر توانستی مردمش را ثروتمند کنی، آباد خواهد شد؛ اما اگر مردم را فقیر نگه داشتی یا فقیر کردی و نتوانستی، این سرزمین هم آباد نخواهد شد؛ ویرانه خواهد ماند. ابتکار آحاد مردم است که همه جای زمین را آباد میکند. بعد میفرمایند: «و انّما یعوز اهلها». اعواز، باب افعال است؛ اما لازم است: مردم تنگدست میشوند. حضرت با لامِ تعلیل میفرمایند: «لإشراف انفس الوُلاة علی الجمع»؛ فقر مردم، تقصیر فرمانروایان است؛ آنها هستند که موجب فقر مردم میشوند؛ چون آنچه را که از ثروت و منافع بهدست میآید، برای خودشان میخواهند؛" و بر می دارند.
قرآن می فرماید
"وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِياماً"
پول و مال و ثروت در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است، اگر این ثروت مملکت را به دست سفیهان سپردید، یعنی مردم را فقیر کردید و ستون فقرات ملت را در هم شکستید و ملک و ملت دیگر توان و قدرت قیام و پایداری نخواهند داشت."
فقر قاتل ایمان است.
وقتی فقر از دری وارد شود ایمان از درب دیگر فرار می کند.
به قول آقای رئیس جمهور
خدا وکیلی خودتان قضاوت کنید.
ما که یک در صد جمعیت جهان هستیم و ده در صد ثروت خدا دادی را داریم چرا اینقدر فقیر شدیم؟
چرا جوان ما، نخبه ما، تحصیل کرده ما امید خود را از دست داده و به امید آن سوی آب ها چشم دوخته است.
چرا در ده سال گذشته دوازده هزار نفر از نخبگان ما مهاجرت کردند؟
چرا در تامین نیازهای اولیه و ضروری یک زندگی معمولی وامانده شدیم؟
انصاف و مروت کجا رفت؟
بی انصاف ها گناه این ملت چیست؟
إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ... به يقين پروردگار تو در كمينگاه (ظالمان) است!
فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ · پس پروردگارت تازیانه عذاب های گوناگون را بر ظالمان فرو می ریزد.
تبریز
چهاردهم مهر ماه ۱۴۰۴
جواد لطف الله پور
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍20❤9👎1🤔1
♻️ تجمع مقابل دانشگاه بوعلی همدان
در پی مطرح شدن رفتار خلاف قانون و هنجارشکنانه برخی از دانشجویان عراقی در دانشگاه بوعلی همدان، حدود ساعت ۱۵:۳۰ در مقابل درب دانشگاه بوعلی تجمعی شکل گرفت.
تجمع کنندگان شعارهایی مانند «حراست حراست حمایت»، «ایرانی، دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد»، «نیروی انتظامی حمایت حمایت» سر دادند.همزمان فرماندار همدان نیز در بین تجمعکنندگان حضور یافت و با آنان به گفتوگو پرداخت.
وی گفت: بدون اغماض موضوع را پیگیری میکنیم و اگر چنین مسئلهای صحت داشته باشد ضمن برخورد، مسئولی که در انجام وظیفه خود قصور کرده باشد نیز برکنار میشود».
شایسته بود پیش از آنکه این موضوع به بیرون از دربهای دانشگاه کشیده شود و به بحران جدیدی بدل گردد توسط مدیریت دانشگاه بررسی و حل و فصل می شد.
نمی دانم این چه سیستمی است که هر موضوع قابل حلی بایست به بحران تبدیل شود که اثرات اقتصادی ، امنیتی و سیاسی آن به مراتب هزینه ساز تر است.!!
فراموش نکنیم پیشتر نیز نوشته بودم دو دسته آرامش جامعه را نمی خواهند تندروهای ولایت معاش ، براندازان ؛ برایشان بهانه جور نکنید.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
در پی مطرح شدن رفتار خلاف قانون و هنجارشکنانه برخی از دانشجویان عراقی در دانشگاه بوعلی همدان، حدود ساعت ۱۵:۳۰ در مقابل درب دانشگاه بوعلی تجمعی شکل گرفت.
تجمع کنندگان شعارهایی مانند «حراست حراست حمایت»، «ایرانی، دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد»، «نیروی انتظامی حمایت حمایت» سر دادند.همزمان فرماندار همدان نیز در بین تجمعکنندگان حضور یافت و با آنان به گفتوگو پرداخت.
وی گفت: بدون اغماض موضوع را پیگیری میکنیم و اگر چنین مسئلهای صحت داشته باشد ضمن برخورد، مسئولی که در انجام وظیفه خود قصور کرده باشد نیز برکنار میشود».
شایسته بود پیش از آنکه این موضوع به بیرون از دربهای دانشگاه کشیده شود و به بحران جدیدی بدل گردد توسط مدیریت دانشگاه بررسی و حل و فصل می شد.
نمی دانم این چه سیستمی است که هر موضوع قابل حلی بایست به بحران تبدیل شود که اثرات اقتصادی ، امنیتی و سیاسی آن به مراتب هزینه ساز تر است.!!
فراموش نکنیم پیشتر نیز نوشته بودم دو دسته آرامش جامعه را نمی خواهند تندروهای ولایت معاش ، براندازان ؛ برایشان بهانه جور نکنید.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍13🤔5❤2🔥1
♻️مردم هوشیار شده اند دیگر بازی نمی خورند.
حدود ساعت ۱۶/۱۵ دقیقه گوشی ام زنگ خورد ... مخاطب ناشناس روی گوشی افتاده بود .
با این ناشناس کم آشنا نیستم.😊
تماس را پاسخ دادم
گفت :«سلام آقای درویشی؟
گفتم :« سلام بله بفرمایید » ( اولش فکر کردم احضار شدم ..😊
-«حالتون خوبه »
-«خوبم سپاس بفرمایید »
-« دختر خانمت تینا کجاست ؟»
-«نمی دونم »
«چطور نمی دونی ؟ می دونی الان توی تجمع غیرقانونیه »
-« اون دیگه بزرگ شده نیاز به اجازه من نداره»
کمی جا خورد و گفت :« به احترام شما زنگ زدیم که جمعش کنید »
با طنین بلند گفتم:« خودش مسیول خودشه نیاز به حضور من نیست »
- :«در تجمع غیر قانونی شرکت کرده »
-«مگر تجمع قانونی هم داریم ؟!»
دیگه بهش خیلی برخورد و گفت :« من از اطلاعات زنگ زدم که هشدار بدم فردا رفت دادگاه ...»
گفتم:« من هم اقدام می کنم مثل اینکه خیلی دوست دارید هر مسأله ای را به بحران تبدیل کنید»
کمی بگومگوکردیم و مرا به دادگاه حواله داد وخداحافظی
بلافاصله زنگ زدم به دخترم گوشی را که جواب داد ابتدا صدای یکپارچه اما نامعلوم مردم به گوشم رسید.
دخترم :« سلام ...»
- «سلام خوبی کجایی !؟»
- «جلودانشگاهم مردم هستند شعار می دیم »
-«شعار برای چی. چرا به من نگفتی رفتی ؟»
- «بخاطر این دانشجو های عراقی خیلی پر رو شدن مزاحم میشن زور میگن ...»
تلفن را قطع کردم و یکساعت بعد با هم گفتگو کردیم ...
می گفت فرمانده نیروی انتظامی اومد صحبت کرد گفت:« چند نفر نماینده بیان با هم بریم داخل دانشگاه گفتگو کنیم مسأله حل بشه همه داد می زدن ما همه با هم هستیم داخل نمی آیم...»
دو سه نفر خواستن شعار مرگ به...بدن مردم همراهی نکردن
فرماندار آمد صحبت کرد قول داد بررسی و برخورد بشه مردم قانع شدند وکم کم محل تجمع را ترک کردند...»
نیروی انتظامی و ماشین آتش نشانی هم آمده بود جلودانشکاه و خیابان روبروی دانشگاه جمعیت قابل توجهی بود.
شعار «حراست حراست حمایت حمایت» و «نیروی انتظامی حمایت حمایت »و...غالب شعارها را تشکیل می داد.
در تجربه های پیشین چند نفر در تجمعات نفوذ کرده و مطالبات را به بیراهه کشانده و زمینه شدت عمل و ضرب و شتم را فراهم می ساختند.
اما هوشیاری مردم در این تجمع و عدم همراهی با ساختارشکنان موجب خاتمه یافتن مسالمت آمیز تجمع و قول فرماندار در رسیدگی به موضوع شد.
بخش برانداز خارج نشین با طرح کردن اخراج دانشجویان پسر عراقی درصدد تشدید بحران است.
امروز که تحت شدید ترین تحریم ها هستیم و کاهش فروش نفت و تجارت ، کاهش ورود ارز را به همراه دارد و یکی از منابع تامین ارز ورود گردشگر سلامت و دانشجو است. از این درز. ورود کرده می خواهند با تشدید احساست مردم این منبع ورد ارز را نیز مسدود کنند.
دانشجوی اروپایی و آمریکایی و...به دانشگاه های ایران نمی آیند بنابراین بایست به همین دانشجویان کشورهای همسایه بسنده کرد. و آنرا در بودجه ریزی لحاظ نمود.
نفوذی ها و براندازان درصدد آن هستند که شرایط را بیشتر از بیش بحرانی تر کنند.
چنانچه برخورد انضباطی با دانشجو و یا دانشجویان خاطی می شد امروز شاهد این تجمع که لرزه به اندام امنیتی ها انداخته بود نبودیم.
سهل انگاری ، چشم پوشی و اغماز حراست و مدیریت دانشگاه که غالباً از دولت گذشته در ساختار جا خوش کرده اند بستر را برای اعتراض دانشجویی فراهم کرده است.
جا دارد از هوشیاری مردم و دانشجویان در مدیریت این تجمع اعتراضی مسالمت آمیز قدردانی کنم.
امید است راهی گشوده شود برای اعتراضات مدنی و سیاسی مسالمت آمیز بدون درگیری و خشونت ؛
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
حدود ساعت ۱۶/۱۵ دقیقه گوشی ام زنگ خورد ... مخاطب ناشناس روی گوشی افتاده بود .
با این ناشناس کم آشنا نیستم.😊
تماس را پاسخ دادم
گفت :«سلام آقای درویشی؟
گفتم :« سلام بله بفرمایید » ( اولش فکر کردم احضار شدم ..😊
-«حالتون خوبه »
-«خوبم سپاس بفرمایید »
-« دختر خانمت تینا کجاست ؟»
-«نمی دونم »
«چطور نمی دونی ؟ می دونی الان توی تجمع غیرقانونیه »
-« اون دیگه بزرگ شده نیاز به اجازه من نداره»
کمی جا خورد و گفت :« به احترام شما زنگ زدیم که جمعش کنید »
با طنین بلند گفتم:« خودش مسیول خودشه نیاز به حضور من نیست »
- :«در تجمع غیر قانونی شرکت کرده »
-«مگر تجمع قانونی هم داریم ؟!»
دیگه بهش خیلی برخورد و گفت :« من از اطلاعات زنگ زدم که هشدار بدم فردا رفت دادگاه ...»
گفتم:« من هم اقدام می کنم مثل اینکه خیلی دوست دارید هر مسأله ای را به بحران تبدیل کنید»
کمی بگومگوکردیم و مرا به دادگاه حواله داد وخداحافظی
بلافاصله زنگ زدم به دخترم گوشی را که جواب داد ابتدا صدای یکپارچه اما نامعلوم مردم به گوشم رسید.
دخترم :« سلام ...»
- «سلام خوبی کجایی !؟»
- «جلودانشگاهم مردم هستند شعار می دیم »
-«شعار برای چی. چرا به من نگفتی رفتی ؟»
- «بخاطر این دانشجو های عراقی خیلی پر رو شدن مزاحم میشن زور میگن ...»
تلفن را قطع کردم و یکساعت بعد با هم گفتگو کردیم ...
می گفت فرمانده نیروی انتظامی اومد صحبت کرد گفت:« چند نفر نماینده بیان با هم بریم داخل دانشگاه گفتگو کنیم مسأله حل بشه همه داد می زدن ما همه با هم هستیم داخل نمی آیم...»
دو سه نفر خواستن شعار مرگ به...بدن مردم همراهی نکردن
فرماندار آمد صحبت کرد قول داد بررسی و برخورد بشه مردم قانع شدند وکم کم محل تجمع را ترک کردند...»
نیروی انتظامی و ماشین آتش نشانی هم آمده بود جلودانشکاه و خیابان روبروی دانشگاه جمعیت قابل توجهی بود.
شعار «حراست حراست حمایت حمایت» و «نیروی انتظامی حمایت حمایت »و...غالب شعارها را تشکیل می داد.
در تجربه های پیشین چند نفر در تجمعات نفوذ کرده و مطالبات را به بیراهه کشانده و زمینه شدت عمل و ضرب و شتم را فراهم می ساختند.
اما هوشیاری مردم در این تجمع و عدم همراهی با ساختارشکنان موجب خاتمه یافتن مسالمت آمیز تجمع و قول فرماندار در رسیدگی به موضوع شد.
بخش برانداز خارج نشین با طرح کردن اخراج دانشجویان پسر عراقی درصدد تشدید بحران است.
امروز که تحت شدید ترین تحریم ها هستیم و کاهش فروش نفت و تجارت ، کاهش ورود ارز را به همراه دارد و یکی از منابع تامین ارز ورود گردشگر سلامت و دانشجو است. از این درز. ورود کرده می خواهند با تشدید احساست مردم این منبع ورد ارز را نیز مسدود کنند.
دانشجوی اروپایی و آمریکایی و...به دانشگاه های ایران نمی آیند بنابراین بایست به همین دانشجویان کشورهای همسایه بسنده کرد. و آنرا در بودجه ریزی لحاظ نمود.
نفوذی ها و براندازان درصدد آن هستند که شرایط را بیشتر از بیش بحرانی تر کنند.
چنانچه برخورد انضباطی با دانشجو و یا دانشجویان خاطی می شد امروز شاهد این تجمع که لرزه به اندام امنیتی ها انداخته بود نبودیم.
سهل انگاری ، چشم پوشی و اغماز حراست و مدیریت دانشگاه که غالباً از دولت گذشته در ساختار جا خوش کرده اند بستر را برای اعتراض دانشجویی فراهم کرده است.
جا دارد از هوشیاری مردم و دانشجویان در مدیریت این تجمع اعتراضی مسالمت آمیز قدردانی کنم.
امید است راهی گشوده شود برای اعتراضات مدنی و سیاسی مسالمت آمیز بدون درگیری و خشونت ؛
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍21❤12🤔3🔥2👏2
♻️بخشی از نطق مهندس مهدی بازرگان؛۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس شورا
📌آنچه خواهید شنید، نه سخنی است سیاستمدارانه و نه لایحهای دفاعیه. درد دلی است از قلبهای سوخته و استغاثه از جانب کسی که قبول دارید سالهای طولانی از عمر پر فراز و نشیب خود را در آرزوی آزادی و استقلال ملت عزیز ایران و عدالت و اسلام به جای اختناق اسارت و جور و کفر به سر برده. تلاشها و توفیقها داشته، محرومیتها کشیده،...حالا هم که به آخرین روزهای زندگی رسیده و در اشتیاق لقاءالله است…
📌آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعلهور گشتهاست. خرمن امت و دولت و دین را مورد تهدید قرار داده. کمتر کسی است که درصدد خاموش کردن آن برآید و بعضی میکوشند آتش را افروختهتر ساخته و بر خرمن طرف مقابل بیندازند. همه بلعیده میشوند... افرادی بی گناه در معابر و منازل بی جهت کشته و معلول میشوند و همچنین نونهالان دختر و پسر کسان وابسته و هوادار که در درگیریهای خیابانی و دادگاههای انقلابی، قربانی التقاط و انحراف یا انتقام میگردند. نونهالانی که هر چه باشد جگر گوشگان و پرورش یافتگان امید این مملکتند. عاشقوار یا دیوانهوار، فداکار یا گناهکار، در طاس لغزنده افتادهاند. در حالیکه هر طرف گروه مقابل را منافق یا مرتجع و ضداسلام و عامل امپریالیسم میخواند، نه روحانیون ارجمند و مکتبیهای غیرتمندمان از آمریکا وارد شدهاند و نه جوانان جانباز در خانوادههای آمریکایی زائیده و بزرگ گشتهاند که بتوان مزدورشان خواند. پس چرا اینسان ریختن خون یکدیگر را مباح و بلکه واجب میشمارند؟...
رفسنجانی: آقای بازرگان الان جای این حرفها نیست...
یکی از نمایندگان خطاب به بازرگان: [برو مسخره...] چَرت نگو
احمد توکلی: اصلاً نشستن در این جلسه خلاف شرع است، بیائید بیرون. بیائید بیرون...
یکی دیگر از نمایندگان: تمام کن مرتیکه. (عده ای از نمایندگان جلسه را ترک میکنند).
عبدالرضا اسدی نیا (معروف به عادل): (با داد و قال) مرگ بر بازرگان که شعار مردم است، مرگ بر بازرگان، مرگ بر بازرگان. مرگ بر بازرگان...این شعار ملت است .(همهمه نمایندگان).
هاشمی رفسنجانی: آقای اسدی نیا …شلوغ نکنید.
یکی از نمایندگان: بازرگان از مرگ انور سادات ناراحت است. برو گمشو مرتیکه، برو گمشو
صادق خلخالی (با فریاد بلند): بازرگان باید محاکمه بشود. این آقا جزو ملت ایران نیست، آمریکائی است.
(خلخالی در حالی که میکروفون را از جلوی مهندس بازرگان میکِشد داد میزند بیا برو کنار، برو کنار، برو کنار...
بعد رو به رفسنجانی میگوید: چرا میگذارید ایشان صحبت کند این بلندگو مال مردم است نه کسی که در مقابل ملت ایران ایستادگی کند.
عابدین زاده: (خطاب به بازرگان) مُردنی، قالتاق، آمریکائی....
احمد توکلی: قرآن میگوید در قصاص حیات است آقای بازرگان میگوید نه...
خلخالی دوباره داد میزند: بازرگان میگه این بچهها آمریکائی نیستند و از خارج نیامده اند. اینها همان بچههای ساواکیها هستند که تو بر ما مسلط کردی آقا (همهمه نمایندگان)
یکی از نمایندگان: (خطاب به بازرگان) تو تمام احکام دادگاههای انقلاب را باطل شمردی.
احمد توکلی: مگر مردم نمیگفتند مرگ بر بازرگان؟ چرا نشستهاید... بازرگان مرگ بر تو، ننگ بر تو...
مهندس بازرگان: آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعلهور گشتهاست...
آری ، این چنین بود ای برادر !
⏺از میان افرادی که در بالا اسم برده شده، آقای #احمد_توکلی چند دوره کاندید ریاستجمهوری شد بعنوان گزینهای در مقابل اصولگرایان؛ #عادل_اسدی_زاده، کاردار ایران در دوبی شد و یک شب در یک میهمانی در باغ کنسولگری در دوبی، زبان به انتقادات تندی نسبت به حاکمیت گشود ... و فردای آن شب به اسکاندیناوی پرواز کرد و پناهنده شد؛ و #خلخالی موقع دفن بر مزار بازرگان حاضر شد و با صدای بلند گفت، اگر یک مرد در ایران بود همین مرد بود:
چقدر دردناك
با صداي بلند بايد فرياد زد خدايا پناه ميبريم به تو از شر وسواس الخناس
وقتی خلخالی اومد توی غرفه و اون جمله را گفت، یکی از دوستان که کنارم واستاده بود (و همه میشناسینش) با صدای بلندتر از او گفت: اشک تمساح!
منبع: همنشین بهار
#مهدی_بازرگان
https://www.tg-me.com/darvishane49
📌آنچه خواهید شنید، نه سخنی است سیاستمدارانه و نه لایحهای دفاعیه. درد دلی است از قلبهای سوخته و استغاثه از جانب کسی که قبول دارید سالهای طولانی از عمر پر فراز و نشیب خود را در آرزوی آزادی و استقلال ملت عزیز ایران و عدالت و اسلام به جای اختناق اسارت و جور و کفر به سر برده. تلاشها و توفیقها داشته، محرومیتها کشیده،...حالا هم که به آخرین روزهای زندگی رسیده و در اشتیاق لقاءالله است…
📌آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعلهور گشتهاست. خرمن امت و دولت و دین را مورد تهدید قرار داده. کمتر کسی است که درصدد خاموش کردن آن برآید و بعضی میکوشند آتش را افروختهتر ساخته و بر خرمن طرف مقابل بیندازند. همه بلعیده میشوند... افرادی بی گناه در معابر و منازل بی جهت کشته و معلول میشوند و همچنین نونهالان دختر و پسر کسان وابسته و هوادار که در درگیریهای خیابانی و دادگاههای انقلابی، قربانی التقاط و انحراف یا انتقام میگردند. نونهالانی که هر چه باشد جگر گوشگان و پرورش یافتگان امید این مملکتند. عاشقوار یا دیوانهوار، فداکار یا گناهکار، در طاس لغزنده افتادهاند. در حالیکه هر طرف گروه مقابل را منافق یا مرتجع و ضداسلام و عامل امپریالیسم میخواند، نه روحانیون ارجمند و مکتبیهای غیرتمندمان از آمریکا وارد شدهاند و نه جوانان جانباز در خانوادههای آمریکایی زائیده و بزرگ گشتهاند که بتوان مزدورشان خواند. پس چرا اینسان ریختن خون یکدیگر را مباح و بلکه واجب میشمارند؟...
رفسنجانی: آقای بازرگان الان جای این حرفها نیست...
یکی از نمایندگان خطاب به بازرگان: [برو مسخره...] چَرت نگو
احمد توکلی: اصلاً نشستن در این جلسه خلاف شرع است، بیائید بیرون. بیائید بیرون...
یکی دیگر از نمایندگان: تمام کن مرتیکه. (عده ای از نمایندگان جلسه را ترک میکنند).
عبدالرضا اسدی نیا (معروف به عادل): (با داد و قال) مرگ بر بازرگان که شعار مردم است، مرگ بر بازرگان، مرگ بر بازرگان. مرگ بر بازرگان...این شعار ملت است .(همهمه نمایندگان).
هاشمی رفسنجانی: آقای اسدی نیا …شلوغ نکنید.
یکی از نمایندگان: بازرگان از مرگ انور سادات ناراحت است. برو گمشو مرتیکه، برو گمشو
صادق خلخالی (با فریاد بلند): بازرگان باید محاکمه بشود. این آقا جزو ملت ایران نیست، آمریکائی است.
(خلخالی در حالی که میکروفون را از جلوی مهندس بازرگان میکِشد داد میزند بیا برو کنار، برو کنار، برو کنار...
بعد رو به رفسنجانی میگوید: چرا میگذارید ایشان صحبت کند این بلندگو مال مردم است نه کسی که در مقابل ملت ایران ایستادگی کند.
عابدین زاده: (خطاب به بازرگان) مُردنی، قالتاق، آمریکائی....
احمد توکلی: قرآن میگوید در قصاص حیات است آقای بازرگان میگوید نه...
خلخالی دوباره داد میزند: بازرگان میگه این بچهها آمریکائی نیستند و از خارج نیامده اند. اینها همان بچههای ساواکیها هستند که تو بر ما مسلط کردی آقا (همهمه نمایندگان)
یکی از نمایندگان: (خطاب به بازرگان) تو تمام احکام دادگاههای انقلاب را باطل شمردی.
احمد توکلی: مگر مردم نمیگفتند مرگ بر بازرگان؟ چرا نشستهاید... بازرگان مرگ بر تو، ننگ بر تو...
مهندس بازرگان: آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعلهور گشتهاست...
آری ، این چنین بود ای برادر !
⏺از میان افرادی که در بالا اسم برده شده، آقای #احمد_توکلی چند دوره کاندید ریاستجمهوری شد بعنوان گزینهای در مقابل اصولگرایان؛ #عادل_اسدی_زاده، کاردار ایران در دوبی شد و یک شب در یک میهمانی در باغ کنسولگری در دوبی، زبان به انتقادات تندی نسبت به حاکمیت گشود ... و فردای آن شب به اسکاندیناوی پرواز کرد و پناهنده شد؛ و #خلخالی موقع دفن بر مزار بازرگان حاضر شد و با صدای بلند گفت، اگر یک مرد در ایران بود همین مرد بود:
چقدر دردناك
با صداي بلند بايد فرياد زد خدايا پناه ميبريم به تو از شر وسواس الخناس
وقتی خلخالی اومد توی غرفه و اون جمله را گفت، یکی از دوستان که کنارم واستاده بود (و همه میشناسینش) با صدای بلندتر از او گفت: اشک تمساح!
منبع: همنشین بهار
#مهدی_بازرگان
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍17❤11😢4🔥3👎1👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️خبر شوکه کننده محرومیت بیش از ۱۴۸ هزار کودک فاقد شناسنامه از تحصیل
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، با اجرای قانون تازه وزارت آموزش و پرورش، صدها کودک فاقد شناسنامه در استانهای مرزی ـ بهویژه سیستان و بلوچستان ـ از تحصیل بازماندهاند.
پیشتر، این کودکان میتوانستند با استفاده از برگه «خوداظهاری هویتی» صادرشده از سوی فرمانداریها در مدارس ثبتنام کنند، اما اکنون مدارس از پذیرش آنان منع شدهاند.
در سیستان و بلوچستان بیش از ۱۴۸ هزار کودک و نوجوان از تحصیل محروماند که بخش قابلتوجهی از آنان فاقد مدارک هویتیاند. در سطح کشور نیز حدود یک میلیون نفر بدون شناسنامه زندگی میکنند که نزدیک به ۴۰۰ هزار نفرشان کودک هستند.
این شورا هشدار داده است که حذف این کودکان از آموزش، نهفقط به بیسوادی گستردهتر، بلکه به افزایش کار اجباری، ازدواج زودهنگام، جرم و طرد اجتماعی منجر خواهد شد. همچنین تأکید شده است که در مناطق مرزی، چنین محرومیتی میتواند پیامدهایی برای انسجام و امنیت ملی در پی داشته باشد.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، با اجرای قانون تازه وزارت آموزش و پرورش، صدها کودک فاقد شناسنامه در استانهای مرزی ـ بهویژه سیستان و بلوچستان ـ از تحصیل بازماندهاند.
پیشتر، این کودکان میتوانستند با استفاده از برگه «خوداظهاری هویتی» صادرشده از سوی فرمانداریها در مدارس ثبتنام کنند، اما اکنون مدارس از پذیرش آنان منع شدهاند.
در سیستان و بلوچستان بیش از ۱۴۸ هزار کودک و نوجوان از تحصیل محروماند که بخش قابلتوجهی از آنان فاقد مدارک هویتیاند. در سطح کشور نیز حدود یک میلیون نفر بدون شناسنامه زندگی میکنند که نزدیک به ۴۰۰ هزار نفرشان کودک هستند.
این شورا هشدار داده است که حذف این کودکان از آموزش، نهفقط به بیسوادی گستردهتر، بلکه به افزایش کار اجباری، ازدواج زودهنگام، جرم و طرد اجتماعی منجر خواهد شد. همچنین تأکید شده است که در مناطق مرزی، چنین محرومیتی میتواند پیامدهایی برای انسجام و امنیت ملی در پی داشته باشد.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
😢14👍7❤5🤔4
♻️اعترافات یک قلم خسته
من قلمم… یک قلم عاشق. کارم نوشتن داستانهای عاشقانه بود؛ لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، رمانهای شاد و طنز. عاشق نوشتن بودم، عاشق آن لحظهی جادویی که جوهرم بر کاغذ میرقصد. روزی هر خطم فریادی بود، قصهای از امید و لبخند، روایتی از روشنایی و زندگی. اما حالا… حالا دیگر نوشتنم بوی غم میدهد. نوشتنم زخمی است و زخمیام.
چندی است که قلم در این سرزمین عادت کرده به سکوت، یا بهتر بگویم به حرفهایی که باید زیر لب گفت. در گوشهای تاریک، در جعبهای که به آن «محدودیت بیان» میگویند، من حبس شدهام. نه به جرم دروغ، نه به جرم خطا، بلکه به جرم عشق به حقیقت. انگار در این سرزمین، حقیقت جرم نیست، بلکه جسارت گفتن آن جرم است.
غم، همدم دیرینهی من شده است. افسردگیام را در جوهری مستکننده میریزم، شاید بتوانم دوباره شاد بنویسم. اما هر قطره از این جوهر، با لبخندی تلخ روبهرو میشود؛ چون آنهایی که مراقب قلماند، میگویند: «شرب این جوهر، بیبندوباری است.» و کمر قلم را میشکنند، نه با دست، بلکه با نگاه، با قانون نانوشتهای که میگوید: «قلم نباید آزاد باشد».
گاهی از سوراخِ جعبه نگاه میکنم و آرزو دارم بیایم بیرون. بیایم و آزادانه دور میدان آزادی برقصم؛ یک بار با لباس لری، یک بار با لباس کُردی، یک بار با لباس آذری، یک بار با لباس بلوچ و مازنی… تا جنگجویان جهان محو رقصم شوند، دست از جنگ بکشند، عاشقم شوند و تمام وقت و صحبت و داراییشان را صرف عشوه و آزادی من کنند.
ای کاش این رؤیا را میشد نوشت، اما حتی نوشتن یک رؤیا هم جرمیست در این جعبهی تاریک.
قلم، مانند عاشقیست که نمیتواند عشقش را آشکار کند. او میخواهد فریاد بزند، ولی دیوارهای نانوشته و نگاههای سنگین اجازهی نفس کشیدن نمیدهند. حتی گاهی فکر میکنم خوشبختی نوشتن جرم است، چون باعث میشود کسی امیدی پیدا کند. و امید… بزرگترین خلاف در این سرزمین است.
به همین دلیل قلمم تصمیم گرفته با غم بنویسد. با هر واژهای که مینویسد، قطرهای از اندوهش را میریزد، تا یادآور باشد که حتی نوشتن هم امروز میتواند جرم باشد.
ای تویی که مرا میخوانی:
آیا نمیدانی که حتی برای نوشتن یک لبخند، باید مبارزه کرد؟ حتی برای یک خط ساده از امید، باید میان درد و زخم عبور کرد؟ شاید این همان رازِ قلم باشد؛ اینکه شاد نوشتن، گاه جرمی بزرگتر از اندوه نوشتن است.
قلم خسته هنوز امیدوار است. حتی در این جعبهی تنگ و سرد، هنوز میخواهد بنویسد. حتی اگر هر واژهاش آمیخته باشد با درد، حتی اگر هر خطش طعنهای باشد بر کسانی که «آزادی نوشتن» را به بازی گرفتهاند.
و سخن پایانیام:
«غم، جوهر قلم است؛ و قلم بیغم، گمشدهی کلمات است.»
پس من، قلمی غمگین و خسته در این سرزمین، با قطرههای جوهرم مینویسم… شاید برای آنکه روزی دیوارهای سکوت بشکنند، شاید برای آنکه فردایی باشد که قلم دوباره آزاد بنویسد. حتی اگر امروز، مرا به جرم شرب خمر واژهها شکنجه کنند، من خواهم نوشت… چون نوشتن، همان نفس کشیدن است.
و آخرین چاره و تصمیم من،
در تنهایی خودم، در جعبهی مدادها بارها اندیشیدم که اگر بچهای درب جعبه را باز کند، بیدرنگ فرار کنم به دیار غربت… اما آنجا پیش غریبه، چه بگویم؟ از وطنم بد بگویم؟ از مردمانش بد بگویم؟ از تاریخ کهن کشورم بد بگویم؟ پس همان بهتر که حبس شوم یا شکسته شوم
خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است، کارم از گریه گذشته است، به آن میخندم.
محمد طولابی✍
چاپ شده در روزنامه نقد حال تاریخ ۱۵ مهرماه
https://www.tg-me.com/darvishane49
من قلمم… یک قلم عاشق. کارم نوشتن داستانهای عاشقانه بود؛ لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، رمانهای شاد و طنز. عاشق نوشتن بودم، عاشق آن لحظهی جادویی که جوهرم بر کاغذ میرقصد. روزی هر خطم فریادی بود، قصهای از امید و لبخند، روایتی از روشنایی و زندگی. اما حالا… حالا دیگر نوشتنم بوی غم میدهد. نوشتنم زخمی است و زخمیام.
چندی است که قلم در این سرزمین عادت کرده به سکوت، یا بهتر بگویم به حرفهایی که باید زیر لب گفت. در گوشهای تاریک، در جعبهای که به آن «محدودیت بیان» میگویند، من حبس شدهام. نه به جرم دروغ، نه به جرم خطا، بلکه به جرم عشق به حقیقت. انگار در این سرزمین، حقیقت جرم نیست، بلکه جسارت گفتن آن جرم است.
غم، همدم دیرینهی من شده است. افسردگیام را در جوهری مستکننده میریزم، شاید بتوانم دوباره شاد بنویسم. اما هر قطره از این جوهر، با لبخندی تلخ روبهرو میشود؛ چون آنهایی که مراقب قلماند، میگویند: «شرب این جوهر، بیبندوباری است.» و کمر قلم را میشکنند، نه با دست، بلکه با نگاه، با قانون نانوشتهای که میگوید: «قلم نباید آزاد باشد».
گاهی از سوراخِ جعبه نگاه میکنم و آرزو دارم بیایم بیرون. بیایم و آزادانه دور میدان آزادی برقصم؛ یک بار با لباس لری، یک بار با لباس کُردی، یک بار با لباس آذری، یک بار با لباس بلوچ و مازنی… تا جنگجویان جهان محو رقصم شوند، دست از جنگ بکشند، عاشقم شوند و تمام وقت و صحبت و داراییشان را صرف عشوه و آزادی من کنند.
ای کاش این رؤیا را میشد نوشت، اما حتی نوشتن یک رؤیا هم جرمیست در این جعبهی تاریک.
قلم، مانند عاشقیست که نمیتواند عشقش را آشکار کند. او میخواهد فریاد بزند، ولی دیوارهای نانوشته و نگاههای سنگین اجازهی نفس کشیدن نمیدهند. حتی گاهی فکر میکنم خوشبختی نوشتن جرم است، چون باعث میشود کسی امیدی پیدا کند. و امید… بزرگترین خلاف در این سرزمین است.
به همین دلیل قلمم تصمیم گرفته با غم بنویسد. با هر واژهای که مینویسد، قطرهای از اندوهش را میریزد، تا یادآور باشد که حتی نوشتن هم امروز میتواند جرم باشد.
ای تویی که مرا میخوانی:
آیا نمیدانی که حتی برای نوشتن یک لبخند، باید مبارزه کرد؟ حتی برای یک خط ساده از امید، باید میان درد و زخم عبور کرد؟ شاید این همان رازِ قلم باشد؛ اینکه شاد نوشتن، گاه جرمی بزرگتر از اندوه نوشتن است.
قلم خسته هنوز امیدوار است. حتی در این جعبهی تنگ و سرد، هنوز میخواهد بنویسد. حتی اگر هر واژهاش آمیخته باشد با درد، حتی اگر هر خطش طعنهای باشد بر کسانی که «آزادی نوشتن» را به بازی گرفتهاند.
و سخن پایانیام:
«غم، جوهر قلم است؛ و قلم بیغم، گمشدهی کلمات است.»
پس من، قلمی غمگین و خسته در این سرزمین، با قطرههای جوهرم مینویسم… شاید برای آنکه روزی دیوارهای سکوت بشکنند، شاید برای آنکه فردایی باشد که قلم دوباره آزاد بنویسد. حتی اگر امروز، مرا به جرم شرب خمر واژهها شکنجه کنند، من خواهم نوشت… چون نوشتن، همان نفس کشیدن است.
و آخرین چاره و تصمیم من،
در تنهایی خودم، در جعبهی مدادها بارها اندیشیدم که اگر بچهای درب جعبه را باز کند، بیدرنگ فرار کنم به دیار غربت… اما آنجا پیش غریبه، چه بگویم؟ از وطنم بد بگویم؟ از مردمانش بد بگویم؟ از تاریخ کهن کشورم بد بگویم؟ پس همان بهتر که حبس شوم یا شکسته شوم
خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است، کارم از گریه گذشته است، به آن میخندم.
محمد طولابی✍
چاپ شده در روزنامه نقد حال تاریخ ۱۵ مهرماه
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍14❤8😢1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌بازنشر به مناسبت 7 اکتبر
♻️♻️ حماقت "حماس"
🔘 چگونه حرکت 7 اکتبر به ضرر مردم غزه و کل منطقه تمام شد؟ / نقدی بیپرده بر حمایت غیرعقلانی از نیروی حماس و عملیات معروف به طوفان الاقصی
#محمدـتقی اکبرنژاد
https://www.tg-me.com/darvishane49
♻️♻️ حماقت "حماس"
🔘 چگونه حرکت 7 اکتبر به ضرر مردم غزه و کل منطقه تمام شد؟ / نقدی بیپرده بر حمایت غیرعقلانی از نیروی حماس و عملیات معروف به طوفان الاقصی
#محمدـتقی اکبرنژاد
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍29🤣2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥مازندران ، سال ۱۳۳۸
این مستند زیبا و دیده نشده در سال ۱۳۳۸ خورشیدی در استودیو پارس فیلم و با مشارکت شرکت های عامل نفت ایران تهیه شده است.
با دیدن این مستند کمی حال و.هوای خود را عوض کنیم شاید برای عده ای خاطره بازی باشد و برای عده ای هم میزان تغییر در هفت دهه ملموس تر شود.
https://www.tg-me.com/darvishane49
این مستند زیبا و دیده نشده در سال ۱۳۳۸ خورشیدی در استودیو پارس فیلم و با مشارکت شرکت های عامل نفت ایران تهیه شده است.
با دیدن این مستند کمی حال و.هوای خود را عوض کنیم شاید برای عده ای خاطره بازی باشد و برای عده ای هم میزان تغییر در هفت دهه ملموس تر شود.
https://www.tg-me.com/darvishane49
❤20
♻️نظام از اینکه به تاول های پایش بگوید اشتباه کردم ...( بازنشر)
اسراییل موضوعی بود که پیش آمد و یا پیش آوردند سپس با عضویت در سازمان ملل رسمیت یافت.
انقلاب اسلامی سال ۵۷ سرمست از فائق آمدن بر رژیم پهلوی توهم نجات مستضعفان و مبارزه با استکبار را در دستور کار قرار داد. بدون آنکه عده و عده خود را بشناسد جایگاه خود را در بین ملل دنیا یافته باشد .
تبدیل کردن اسراییل به عنوان یک موضوع فرعی به دشمن شماره یک و #خشت_روی_خشت_کج گذاشتن کار را بجایی رسانید که دیگر این مسأله حیثیتی شده و به ابر بحران که هر روز به شدت آن افزوده می شود تبدیل شده است.
اسراییل با توسعه متوازن و حکمرانی خردمندانه جایگاه خود را در بین کشورهای منطقه و جهان تثبیت کرده است.
همانگونه که مسأله لبنان وغزه برای نظام حیثیتی شده است و شاید از نان شب واجب تر ، حفظ اسراییل نیز برای اروپا و آمریکا نیز حیثیتی شده است .
طرف مقابل به هیچوجه اجازه تهدید موجودیت اسراییل را نخواهد داد .
تبعات دشمنی ۴۵ ساله با اسراییل امروز ایران را در ردیف کشورهای عقب مانده از هر حیث قرار داده است.
تمام موضوعات مورد مناقشه ایران و غرب از ناحیه مواضع ایران در قبال اسراییل نشات گرفته است .
آمدن پزشکیان با شعار تلاش جهت رفع تحریم ها و نشستن بر سر یک میز با غرب,با ترور هنیه به کما رفت و سناریو اسراییلی_آمریکایی برای حذف سیاسی پزشکیان و فشار بیشتر بر نظام شدت خواهد گرفت .
ادامه این سناریو و کوبیدن بر طبل جنگ و ستیز با اسراییل اگر چه توفیقات نظامی در پی داشته باشد اما به علت عقبه ضعیف نظام پایداری همه جانبه نخواهد داشت به احتمال قوی تحریمها نه تنها برداشته نشود بلکه شدت پیدا کند و فشار به مردم و تضعیف پایه های توسعه، موجب متزلزل شدن نظام در مواجهه با بحرانهای موجود شود .
به نظرم نظام جمهوری اسلامی یورش موشکی اخیر را بر پایه حیثیتی که بر سر مساله فلسطین بنا کرده است انجام داد و توان رها کردن خود را از این وضعیت ندارد.
به مانند مردی که حرفی زده است و می خواهد روی حرف خودش بماند.
و اینک در چهار راه چه کنم!چه کنم! گرفتار آمده است و نمی تواند به #تاول_های_پاهایش بگوید اشتباه کردم بنابراین تصمیم احساسی بر ادامه این روند را پیش گرفته است . من یک راه حل می توانم برای حل ابر بحران اسراییل که بحرانهای زیادی را در پی خود دارد ارائه کنم .
و آن راه حل «مورد مشاوره و تصمیم ساز قرار دادن مردم است. »
#رفراندوم برای ادامه وضعیت رویارویی با اسراییل و تقبل هزینه های مادی و معنوی و یا همکاری دیپلماتیک با سازمان ملل در جهت تشکیل کشوری فلسطینی ، هر چه مردم رای دادند.
با این راه حل هم نظام می تواند از زیر بار فشار تندروها خلاصی یابد و هم می تواند تو دهنی بزرگی به تندروهای اسراییلی باشد و هم می تواند بار مسیولیت خود را بر روی دوش همه مردم بگذارد و از قضاوت تاریخ بگریزد.
و در نهایت اکثریت مردم را در هر تصمیمی پشت سر خود داشته باشد.
شجاعت پذیرش چنین راه حلی ، ورق تاریخ را به گونه ای دیگر می نوازد.
#ح_درویشی ✍ ۱۴۰۳/۰۷/۱۶
https://www.tg-me.com/darvishane49
اسراییل موضوعی بود که پیش آمد و یا پیش آوردند سپس با عضویت در سازمان ملل رسمیت یافت.
انقلاب اسلامی سال ۵۷ سرمست از فائق آمدن بر رژیم پهلوی توهم نجات مستضعفان و مبارزه با استکبار را در دستور کار قرار داد. بدون آنکه عده و عده خود را بشناسد جایگاه خود را در بین ملل دنیا یافته باشد .
تبدیل کردن اسراییل به عنوان یک موضوع فرعی به دشمن شماره یک و #خشت_روی_خشت_کج گذاشتن کار را بجایی رسانید که دیگر این مسأله حیثیتی شده و به ابر بحران که هر روز به شدت آن افزوده می شود تبدیل شده است.
اسراییل با توسعه متوازن و حکمرانی خردمندانه جایگاه خود را در بین کشورهای منطقه و جهان تثبیت کرده است.
همانگونه که مسأله لبنان وغزه برای نظام حیثیتی شده است و شاید از نان شب واجب تر ، حفظ اسراییل نیز برای اروپا و آمریکا نیز حیثیتی شده است .
طرف مقابل به هیچوجه اجازه تهدید موجودیت اسراییل را نخواهد داد .
تبعات دشمنی ۴۵ ساله با اسراییل امروز ایران را در ردیف کشورهای عقب مانده از هر حیث قرار داده است.
تمام موضوعات مورد مناقشه ایران و غرب از ناحیه مواضع ایران در قبال اسراییل نشات گرفته است .
آمدن پزشکیان با شعار تلاش جهت رفع تحریم ها و نشستن بر سر یک میز با غرب,با ترور هنیه به کما رفت و سناریو اسراییلی_آمریکایی برای حذف سیاسی پزشکیان و فشار بیشتر بر نظام شدت خواهد گرفت .
ادامه این سناریو و کوبیدن بر طبل جنگ و ستیز با اسراییل اگر چه توفیقات نظامی در پی داشته باشد اما به علت عقبه ضعیف نظام پایداری همه جانبه نخواهد داشت به احتمال قوی تحریمها نه تنها برداشته نشود بلکه شدت پیدا کند و فشار به مردم و تضعیف پایه های توسعه، موجب متزلزل شدن نظام در مواجهه با بحرانهای موجود شود .
به نظرم نظام جمهوری اسلامی یورش موشکی اخیر را بر پایه حیثیتی که بر سر مساله فلسطین بنا کرده است انجام داد و توان رها کردن خود را از این وضعیت ندارد.
به مانند مردی که حرفی زده است و می خواهد روی حرف خودش بماند.
و اینک در چهار راه چه کنم!چه کنم! گرفتار آمده است و نمی تواند به #تاول_های_پاهایش بگوید اشتباه کردم بنابراین تصمیم احساسی بر ادامه این روند را پیش گرفته است . من یک راه حل می توانم برای حل ابر بحران اسراییل که بحرانهای زیادی را در پی خود دارد ارائه کنم .
و آن راه حل «مورد مشاوره و تصمیم ساز قرار دادن مردم است. »
#رفراندوم برای ادامه وضعیت رویارویی با اسراییل و تقبل هزینه های مادی و معنوی و یا همکاری دیپلماتیک با سازمان ملل در جهت تشکیل کشوری فلسطینی ، هر چه مردم رای دادند.
با این راه حل هم نظام می تواند از زیر بار فشار تندروها خلاصی یابد و هم می تواند تو دهنی بزرگی به تندروهای اسراییلی باشد و هم می تواند بار مسیولیت خود را بر روی دوش همه مردم بگذارد و از قضاوت تاریخ بگریزد.
و در نهایت اکثریت مردم را در هر تصمیمی پشت سر خود داشته باشد.
شجاعت پذیرش چنین راه حلی ، ورق تاریخ را به گونه ای دیگر می نوازد.
#ح_درویشی ✍ ۱۴۰۳/۰۷/۱۶
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👏23❤12👍8👎3🤣1
♻️همه در اوضاع کنونی سهیم هستیم !
🔸رسانه خبر فردا مدعی شد:
بجز بخش ناچیزی از مردم که شاید ۲ درصد را شامل شود.
مابقی در فساد سیستماتیک حال حاضر شریکند و راضی ؛
عرض خود می بریم و زحمت دیگران می داریم.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
🔸رسانه خبر فردا مدعی شد:
« یه فیش حقوقی از یه کارمند بانک دی منتشر شده که نکته جالبش علاوه به ۹۲ میلیون حقوق و مزایا، ۴/۵ میلیارد وامه که قسطش فقط ۱۴ میلیونه و یکی از وامها ۱/۵ میلیارده و قسطش ۲ میلیون یعنی وام با اقساط بیش از ۶۰ سال!آیا کسانی که خود دستشان در فساد و سرشان در آخور بخور بخور گرم باشد می توانند داعیه دموکراسی و توسعه داشته باشند ؟!
💰 همین وام رو بذاره صندوق سود بگیره ماهی ۱۱۵ میلیون سودشه»!
بجز بخش ناچیزی از مردم که شاید ۲ درصد را شامل شود.
مابقی در فساد سیستماتیک حال حاضر شریکند و راضی ؛
عرض خود می بریم و زحمت دیگران می داریم.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
🤬25👍6❤3👎1
♻️عقب گرد ایران کهن
ایران سرزمینی با سابقهای چند دههزار ساله است؛ سرزمینی که زمانی مرکز تمدن، علم و صنعت جهان بود، اما امروز به جای بهرهگیری از دستاوردهای علمی و فناوری نوین، گرفتار بازتولید سنتها و خطکش ۱۴۰۰ سال پیش شده است. این عقبگرد نهتنها جامعه را فلج کرده، بلکه اقتدار تاریخی ایران را در برابر تازهبهدورانرسیدهها تضعیف کرده است.
ایران؛ میراثدار تمدنی فراتر از تاریخ جهان
آثار کشفشده در شوش، تپه سیلک کاشان، جیرفت کرمان و غارهای لرستان نشان میدهد که زندگی اجتماعی، صنعت و هنر در ایران به دهها هزار سال پیش بازمیگردد (دانشگاه تهران، گروه باستانشناسی). تنها یک نمونه، قوم لر است که بر اساس مستندات و ثبت یونسکو، قدمتی بیش از ۶۳ هزار سال دارد. این بدان معناست که زمانی که بسیاری از کشورهایی که امروز ابرقدرتاند وجود خارجی نداشتند، ایران کانون تمدن و نوآوری بوده است.
سقوط از قله تمدن
با وجود چنین شکوه تاریخی، ایران امروز به جای حرکت رو به جلو، گرفتار عقبگردی خطرناک است. در حالی که جهان با سرعت نور به سمت فناوریهای نوین حرکت میکند، ما همچنان به نسخههای کهنه و سنتهایی تکیه کردهایم که به نام «طب سنتی» جامعه را فلج کرده است.
امروز پزشکی مدرن، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و هوش مصنوعی در جهان جان انسانها را نجات میدهد (ژورنال نیچر، ۲۰۲۳)؛ اما ما هنوز انرژی و بودجه خود را صرف نسخههایی میکنیم که نهتنها درمانگر نیستند، بلکه جلوی پژوهش و نوآوری را نیز میگیرند.
برخورد امنیتی با نوآوری
هر اندیشمند یا مخترعی که تلاش کرده طرحی نو ارائه کند، نخست با «خطکش ۱۴۰۰ ساله» سنجیده شده است. اگر اندیشهای اندکی با تفاسیر مذهبی گذشته مغایرت داشته، برچسب «خلاف شرع» خورده و حتی با برخوردهای امنیتی روبهرو شده است (گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره مهاجرت نخبگان، ۱۴۰۰).
نتیجه روشن است: موج مهاجرت نخبگان به کشورهایی که شاید عمرشان از عمر برخی روحانیون ما (مثل آیتالله جنتی) کوتاهتر است، اما با تکیه بر علم و فناوری، به قدرتهای جهانی بدل شدهاند.
مقایسههای مضحک اجتماعی
از طنزهای تلخ تاریخ آن است که ورود ماشین و موتور نیز نتوانست نگاه بسته را تغییر دهد. هنوز هم سوار شدن زنان بر وسایل نقلیه با «سواری بر شتر» در هزار و چهارصد سال پیش مقایسه میشود (اظهارات برخی خطیبان رسمی در رسانههای داخلی). این مقایسههای مضحک نشان میدهد که چگونه جامعه به عمد در گذشته نگه داشته شده است.
جهان کجا و ما کجا؟
کشورهایی که حتی ریشه تاریخی ندارند، امروز با بهرهگیری از تکنولوژی و اقتصاد مدرن به قدرتهای تعیینکننده جهانی تبدیل شدهاند. اسرائیل نمونه بارز آن است؛ کشوری که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، اما اکنون در فناوری و دیپلماسی پیشرو است.
در مقابل، ایران با تمدنی چند دههزار ساله، گرفتار خرافات و محدودیتهایی است که مانع بازیابی اقتدار واقعیاش میشود.
نتیجهگیری
ایران سزاوار عقبگرد نیست. تمدنی با چنین عمق تاریخی نباید قربانی نگاههای بسته و واپسگرایانه شود. تا زمانی که آینده را با خطکش ۱۴۰۰ سال پیش اندازه بگیریم، هر تازهبهدورانرسیدهای جرأت تهدید ایران بزرگ را خواهد داشت. راه بازگشت به اقتدار، نه در گذشته، بلکه در فناوری روز و بازگشت به روح تمدن علمی ایران نهفته است.
محمد طولابی | کارشناس و تحلیلگر جنگ
https://www.tg-me.com/darvishane49
ایران سرزمینی با سابقهای چند دههزار ساله است؛ سرزمینی که زمانی مرکز تمدن، علم و صنعت جهان بود، اما امروز به جای بهرهگیری از دستاوردهای علمی و فناوری نوین، گرفتار بازتولید سنتها و خطکش ۱۴۰۰ سال پیش شده است. این عقبگرد نهتنها جامعه را فلج کرده، بلکه اقتدار تاریخی ایران را در برابر تازهبهدورانرسیدهها تضعیف کرده است.
ایران؛ میراثدار تمدنی فراتر از تاریخ جهان
آثار کشفشده در شوش، تپه سیلک کاشان، جیرفت کرمان و غارهای لرستان نشان میدهد که زندگی اجتماعی، صنعت و هنر در ایران به دهها هزار سال پیش بازمیگردد (دانشگاه تهران، گروه باستانشناسی). تنها یک نمونه، قوم لر است که بر اساس مستندات و ثبت یونسکو، قدمتی بیش از ۶۳ هزار سال دارد. این بدان معناست که زمانی که بسیاری از کشورهایی که امروز ابرقدرتاند وجود خارجی نداشتند، ایران کانون تمدن و نوآوری بوده است.
سقوط از قله تمدن
با وجود چنین شکوه تاریخی، ایران امروز به جای حرکت رو به جلو، گرفتار عقبگردی خطرناک است. در حالی که جهان با سرعت نور به سمت فناوریهای نوین حرکت میکند، ما همچنان به نسخههای کهنه و سنتهایی تکیه کردهایم که به نام «طب سنتی» جامعه را فلج کرده است.
امروز پزشکی مدرن، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و هوش مصنوعی در جهان جان انسانها را نجات میدهد (ژورنال نیچر، ۲۰۲۳)؛ اما ما هنوز انرژی و بودجه خود را صرف نسخههایی میکنیم که نهتنها درمانگر نیستند، بلکه جلوی پژوهش و نوآوری را نیز میگیرند.
برخورد امنیتی با نوآوری
هر اندیشمند یا مخترعی که تلاش کرده طرحی نو ارائه کند، نخست با «خطکش ۱۴۰۰ ساله» سنجیده شده است. اگر اندیشهای اندکی با تفاسیر مذهبی گذشته مغایرت داشته، برچسب «خلاف شرع» خورده و حتی با برخوردهای امنیتی روبهرو شده است (گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره مهاجرت نخبگان، ۱۴۰۰).
نتیجه روشن است: موج مهاجرت نخبگان به کشورهایی که شاید عمرشان از عمر برخی روحانیون ما (مثل آیتالله جنتی) کوتاهتر است، اما با تکیه بر علم و فناوری، به قدرتهای جهانی بدل شدهاند.
مقایسههای مضحک اجتماعی
از طنزهای تلخ تاریخ آن است که ورود ماشین و موتور نیز نتوانست نگاه بسته را تغییر دهد. هنوز هم سوار شدن زنان بر وسایل نقلیه با «سواری بر شتر» در هزار و چهارصد سال پیش مقایسه میشود (اظهارات برخی خطیبان رسمی در رسانههای داخلی). این مقایسههای مضحک نشان میدهد که چگونه جامعه به عمد در گذشته نگه داشته شده است.
جهان کجا و ما کجا؟
کشورهایی که حتی ریشه تاریخی ندارند، امروز با بهرهگیری از تکنولوژی و اقتصاد مدرن به قدرتهای تعیینکننده جهانی تبدیل شدهاند. اسرائیل نمونه بارز آن است؛ کشوری که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، اما اکنون در فناوری و دیپلماسی پیشرو است.
در مقابل، ایران با تمدنی چند دههزار ساله، گرفتار خرافات و محدودیتهایی است که مانع بازیابی اقتدار واقعیاش میشود.
نتیجهگیری
ایران سزاوار عقبگرد نیست. تمدنی با چنین عمق تاریخی نباید قربانی نگاههای بسته و واپسگرایانه شود. تا زمانی که آینده را با خطکش ۱۴۰۰ سال پیش اندازه بگیریم، هر تازهبهدورانرسیدهای جرأت تهدید ایران بزرگ را خواهد داشت. راه بازگشت به اقتدار، نه در گذشته، بلکه در فناوری روز و بازگشت به روح تمدن علمی ایران نهفته است.
محمد طولابی | کارشناس و تحلیلگر جنگ
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍10❤4👎2
♻️«کشوری که مرزهای آن خاکریزِ دفاعی آن است، باید به درونِ خود تکیه کند.»
ایران نخستین دولتِ تاریخی است و ایرانیان، قدیمیترین مردمان هنوز زنده جهان هستند. ایران در ۲۷۰۰ سال گذشته ۴۴۳ بار جنگ کرده که ازاین میان ۲۳۲ بار دفاعی بوده است. کشور پنج بار توسط یونانی - مقدونیان، اعراب، تُرکان غز، مغولان و تاتارها شخم زده شد. علیرغم این ویرانی - و نه صرفاً اشغالِ نظامی - ایران اما هر بار از خاکسترِ مرگ برخاسته، امری خلافِ آمدِ عادت که در تاریخ جهان، نادر است. همچنین، اشکانیان توسط کوشان و روم، ساسانیان توسط بیزانس و هیاطله (و سپس گوکتُرکان)، صفویان توسط تُرکانِ عثمانی و ازبک، قاجار توسط روسیه تزاری و بریتانیا و سرانجام ایرانِ پهلوی نیز توسط شوروی و متحدانش محاصرۀ نظامی شده بودند. از بدو انقلاب نیز جمهوری اسلامی زیر فشار حضور نظامی آمریکا و متحدین منطقهای آن قرار گرفته است. گذشته از این، در این بازۀ ۲۳۰۰ ساله، جنگهای پایانناپذیر با قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی از توانِ ایران کاسته و کشور را ناتوان در مهارِ تهدیداتِ خطرناک اکثراً ناشناخته ساخت. فشارهای ژئوپلتیکی بیرونی، فرمانروایانِ ایرانی را دائماً گرفتار دفاع از کشور در برابر مهاجمین کرد و در نتیجه، قدرت مرکزی در ایران، همواره در معرضِ تهدیداتِ درونی و شورشهای پایانناپذیر بود. اندک کشورهایی هستند که در سه هزار سال گذشته این همه در معرضِ فشارهای ژئوپلتیکی و هجومهای نظامی بوده باشند. علیرغم همه این فشارهای ویرانگر، موجودیتِ ایران، «تداوم» داشته است. حتی آن زمان که «قلمرو» ایران به دلیلِ تسخیر توسط بیگانگان وجود نداشت، «ایده» ایران اما وجود داشت، ایدهای که به رستاخیز چندباره ققنوسوار کشور یاری رساند. تداوم بارزترین دلیلِ ناهمسانی ایران با دیگر کشورهای منطقه و حتی جهان است. به بیان دیگر، تداوم، مهمترین مشخصۀ ایران به عنوان یک دولتِ تاریخی و یک کشورِ واقعی بوده است.
بیتردید، «تنهایی استراتژیک» تاریخی ایران مهمترین نمود و نمادِ چنینِ تداومی در سیاستِ خارجی ایران است. تنهايي استراتژيك مفهومی است كه نخستينبار توسط پروفسور محیالدين مصباحی، استراتژیستِ برجستۀ ایرانی، بيان شده است. این مفهوم بدین معناست كه «ايران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از روی ناچاری به گونهای استراتژيک تنهاست و محروم از هر گونه اتحادهايی معنادار و متصل به قدرتهای بزرگ.» زمانی که مصباحی از تنهايی استراتژیکِ ایران سخن میگوید اشاره بدین واقعیت است که ایران در طراحی، تدوين، كاربرد و پيشبردِ استراتژیهای كلانِ خود تنهاست. از این رو، تنهايی استراتژيکِ ايران تأییدکنندۀ وضعيتی است كه در آن ايران، فاقد هرگونه اتحادی طبيعی با ابرقدرتی جهانی يا قدرتی بزرگ است؛ فقدانی كه با پيروزی انقلاب اسلامی، بحران گروگانگيری و در نهايت جنگی خونين و طولانی با عراق و تحریمهای همهجانبۀ آمریکا بيش از پيش تشديد شد. دفاعِ هشت ساله از وطن آن هم در برابر عراق بعثی كه هر دو ابرقدرتِ دوران جنگِ سرد برای نخستین و واپسین بار از يکسوی ميدانِ نبرد، پشتيبانی میكردند، تنهايی استراتژيک ايران را نشان میدهد.
✍️ دکتر #آرش_رئیسینژاد
https://www.tg-me.com/darvishane49
ایران نخستین دولتِ تاریخی است و ایرانیان، قدیمیترین مردمان هنوز زنده جهان هستند. ایران در ۲۷۰۰ سال گذشته ۴۴۳ بار جنگ کرده که ازاین میان ۲۳۲ بار دفاعی بوده است. کشور پنج بار توسط یونانی - مقدونیان، اعراب، تُرکان غز، مغولان و تاتارها شخم زده شد. علیرغم این ویرانی - و نه صرفاً اشغالِ نظامی - ایران اما هر بار از خاکسترِ مرگ برخاسته، امری خلافِ آمدِ عادت که در تاریخ جهان، نادر است. همچنین، اشکانیان توسط کوشان و روم، ساسانیان توسط بیزانس و هیاطله (و سپس گوکتُرکان)، صفویان توسط تُرکانِ عثمانی و ازبک، قاجار توسط روسیه تزاری و بریتانیا و سرانجام ایرانِ پهلوی نیز توسط شوروی و متحدانش محاصرۀ نظامی شده بودند. از بدو انقلاب نیز جمهوری اسلامی زیر فشار حضور نظامی آمریکا و متحدین منطقهای آن قرار گرفته است. گذشته از این، در این بازۀ ۲۳۰۰ ساله، جنگهای پایانناپذیر با قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی از توانِ ایران کاسته و کشور را ناتوان در مهارِ تهدیداتِ خطرناک اکثراً ناشناخته ساخت. فشارهای ژئوپلتیکی بیرونی، فرمانروایانِ ایرانی را دائماً گرفتار دفاع از کشور در برابر مهاجمین کرد و در نتیجه، قدرت مرکزی در ایران، همواره در معرضِ تهدیداتِ درونی و شورشهای پایانناپذیر بود. اندک کشورهایی هستند که در سه هزار سال گذشته این همه در معرضِ فشارهای ژئوپلتیکی و هجومهای نظامی بوده باشند. علیرغم همه این فشارهای ویرانگر، موجودیتِ ایران، «تداوم» داشته است. حتی آن زمان که «قلمرو» ایران به دلیلِ تسخیر توسط بیگانگان وجود نداشت، «ایده» ایران اما وجود داشت، ایدهای که به رستاخیز چندباره ققنوسوار کشور یاری رساند. تداوم بارزترین دلیلِ ناهمسانی ایران با دیگر کشورهای منطقه و حتی جهان است. به بیان دیگر، تداوم، مهمترین مشخصۀ ایران به عنوان یک دولتِ تاریخی و یک کشورِ واقعی بوده است.
بیتردید، «تنهایی استراتژیک» تاریخی ایران مهمترین نمود و نمادِ چنینِ تداومی در سیاستِ خارجی ایران است. تنهايي استراتژيك مفهومی است كه نخستينبار توسط پروفسور محیالدين مصباحی، استراتژیستِ برجستۀ ایرانی، بيان شده است. این مفهوم بدین معناست كه «ايران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از روی ناچاری به گونهای استراتژيک تنهاست و محروم از هر گونه اتحادهايی معنادار و متصل به قدرتهای بزرگ.» زمانی که مصباحی از تنهايی استراتژیکِ ایران سخن میگوید اشاره بدین واقعیت است که ایران در طراحی، تدوين، كاربرد و پيشبردِ استراتژیهای كلانِ خود تنهاست. از این رو، تنهايی استراتژيکِ ايران تأییدکنندۀ وضعيتی است كه در آن ايران، فاقد هرگونه اتحادی طبيعی با ابرقدرتی جهانی يا قدرتی بزرگ است؛ فقدانی كه با پيروزی انقلاب اسلامی، بحران گروگانگيری و در نهايت جنگی خونين و طولانی با عراق و تحریمهای همهجانبۀ آمریکا بيش از پيش تشديد شد. دفاعِ هشت ساله از وطن آن هم در برابر عراق بعثی كه هر دو ابرقدرتِ دوران جنگِ سرد برای نخستین و واپسین بار از يکسوی ميدانِ نبرد، پشتيبانی میكردند، تنهايی استراتژيک ايران را نشان میدهد.
✍️ دکتر #آرش_رئیسینژاد
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤10👌3👎1
♻️ پیش بینی وضعیت اقتصادی ایران در شش ماهه دوم سال
اصولا تفاوت بین پیش بینی و پیش گویی، بررسی علمی متغیرها و محاسبه روندهاست و این دقیقا کاری است که تمام مراکز تحقیقاتی و علمی و اندیشکده ها در سراسر دنیا انجام می دهند؛ برای آنکه مرجع آمار و ارقام برای پیش بینی وضعیت نیمه دوم سال، قابل اتکا باشد آخرین گزارش بانک جهانی که دیروز، ششم اکتبر منتشر شد را معیار قرار می دهم
این گزارش به طور مشخص به چشم انداز اقتصادی منطقه خاور میانه پرداخته و از جمله تحلیل دقیقی در خصوص اقتصاد ایران تا یک سال آینده منتشر کرده است که بروز رسانی شده گزارش قبلی خود در آوریل امسال است.
گزارش اخیر پیش بینی می کند تا پایان سال، اقتصاد ایران ۱.۷% کوچکتر خواهد شد و برای نیمه دوم سال آینده به منفی ۲.۸% خواهیم رسید. این روند نزولی عمدتا به دلیل کاهش صادرات نفت، محصولات پتروشیمی و فرآورده و همچنین محصولات غیر نفتی است و مغایرت جدی با اظهارات افرادی دارد که مکانیزم ماشه را بی تاثیر پیش بینی نموده اند
این گزارش ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را رسما فقیر اطلاق کرده و با وضعیت موجود این روند را صعودی و با سرعت زیاد پیش بینی می کند
دقت کنیم تا اینجا، مفهوم گزارش، از دست رفتن ۷.۴ میلیارد دلار تا پایان سال و دود شدن ۲۰ میلیارد دلار طی سال ۱۴۰۴ است؛ بدیهی است استمرار این روند که توقف آن کمی دور از ذهن و غیرواقع بینانه است، ایران ما را آسیب پذیرتر و ضعیف تر خواهد نمود. اما ترجمه این اعداد برای فعال اقتصادی، رکود عمیق و کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی تقاضای بازار است؛ کاهش گردش مالی، شرکتها را مجبور به تعدیل نیرو و طبیعتا کاهش تولید می کند، کاهش تولید نیز بلافاصله به گرانی بیشتر کالا منجر می شود. صنایع نساجی و خودرو و همه فعالیتهای اقتصادی که در این زنجیره هستند، بیش از نیمی از فروش خود را از دست می دهند، استارتاپهای فناوری که به سرمایه گذاری خارجی دل خوش کرده اند باید آنرا فراموش کنند، پتروشیمی ها و تولیدکنندگان فرآورده های نفتی تحت فشار جدی قرار میگیرند. تورم ، هزینه های تولید را حداقل ۵۰% افزایش می دهد لذا کمبود نقدینگی چالش اساسی شرکتها و نیاز به وام بانکی سیل آسا خواهد شد، کمبود گاز در نیمه دوم سال به وخامت اوضاع می افزاید و محدودیت های صادراتی حاصل از تحریم، فشار به بخش فروش شرکتها را مضاعف می کند. باید توجه کنیم که کسری ۷.۴ میلیارد دلار به معنی تحت فشار گذاشتن ذخایر بانک مرکزی و صندوق ذخیره ارزی کشور نیز خواهد شد. پیش بینی از دست رفتن ۴۰ هزار شغل و روانه شدن این افراد به لشکر بیکاران، با عنایت به تفسیر و تحلیل اعداد و ارقام فوق عین واقعیت است
شرکتهای بزرگ که اکثرا دولتی یا خصولتی هستند و عمدتا سود شیرین آنها وابسته به صادرات مواد اولیه مفت است حداقل ۲۵% کاهش فروش را باید پیش بینی کنند که معادل همین قدر سودآوری آنهاست، شرکتهای متوسط که بیشتر خصوصی هستند تا ۳۵% و بنگاههای کوچک تا ۵۰% افت فروش را پیش بینی کنند، این وضعیت تقریبا هرم یا نمودار میزان ورشکستگی در سال ۱۴۰۵ را برای ما روشن می کند. ۵% شرکتهای بزرگ، ۲۰% شرکتهای متوسط و ۳۵% شرکتهای کوچک در معرض ورشکستگی قطعی هستند.
آنچه میتواند این شرایط را خطرناکتر کند و به سرعت و شدت آن بیافزاید سخت تر شدن حلقه تحریمها، تشدید درگیریها و تهدیدهای نظامی، افت قیمت نفت و ناترازی های داخلی است، باید امید داشته باشیم این عوامل به وخامت اوضاع منجر نشود؛ محاسبات ریاضی و دقیق گویای آن است که تاب آوری اقتصادی کشور با شرایط موجود و با سناریوی تشدید عوامل گفته شده، کمتر از یک سال است!
اعداد و ارقام بالا که نمایانگر شرایط اقتصادی ایران در شش ماهه دوم سال است فارغ از هرگونه دیدگاه سیاسی به طرز شگفت انگیزی مشابه وضعیت اقتصادی شوروی در سال ۱۹۹۱ است!
رشد منفی ۲ الی ۵% اقتصاد در اواخر دهه ۱۹۸۰ در اتحاد جماهیر شوروی بدلیل ناکارآمدی و سو مدیریت، تورم ۴۰ الی ۹۰ درصدی، وابستگی ۵۰ تا ۶۰ درصدی درآمد کشور به نفت، گاز و فراورده های نفتی همزمان با تحریم های غرب و افت قیمت جهانی نفت، فقر مطلق ۵۰ میلیون نفری از جمعیت مملکت ، بازار سیاه و فساد گسترده برای دسترسی به منابع دولتی ارزان قیمت، کسری شدید ارزی، کاهش نفوذ شوروی در اروپای شرقی و افغانستان، افول جایگاه ایدوئولوژی و مقبولیت کمونیست نزد جامعه و کاهش تاب آوری اقتصادی به طرز باورنکردنی با متغیرهای اقتصادی کنونی ایران و چشم انداز موجود مطابقت دارد!
بعید است چشمان سناریو نویسان و محاسبه گرهای اتاقهای فکر غرب از چنین الگویی برای فشار حداکثری بر ایران دور مانده باشد. امیدواریم این الگوی تاریخی از چشمان و محاسبات تصمیم گیران کشور نیز نهان نباشد!
✍️حامد پاک طینت
https://www.tg-me.com/darvishane49
اصولا تفاوت بین پیش بینی و پیش گویی، بررسی علمی متغیرها و محاسبه روندهاست و این دقیقا کاری است که تمام مراکز تحقیقاتی و علمی و اندیشکده ها در سراسر دنیا انجام می دهند؛ برای آنکه مرجع آمار و ارقام برای پیش بینی وضعیت نیمه دوم سال، قابل اتکا باشد آخرین گزارش بانک جهانی که دیروز، ششم اکتبر منتشر شد را معیار قرار می دهم
این گزارش به طور مشخص به چشم انداز اقتصادی منطقه خاور میانه پرداخته و از جمله تحلیل دقیقی در خصوص اقتصاد ایران تا یک سال آینده منتشر کرده است که بروز رسانی شده گزارش قبلی خود در آوریل امسال است.
گزارش اخیر پیش بینی می کند تا پایان سال، اقتصاد ایران ۱.۷% کوچکتر خواهد شد و برای نیمه دوم سال آینده به منفی ۲.۸% خواهیم رسید. این روند نزولی عمدتا به دلیل کاهش صادرات نفت، محصولات پتروشیمی و فرآورده و همچنین محصولات غیر نفتی است و مغایرت جدی با اظهارات افرادی دارد که مکانیزم ماشه را بی تاثیر پیش بینی نموده اند
این گزارش ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را رسما فقیر اطلاق کرده و با وضعیت موجود این روند را صعودی و با سرعت زیاد پیش بینی می کند
دقت کنیم تا اینجا، مفهوم گزارش، از دست رفتن ۷.۴ میلیارد دلار تا پایان سال و دود شدن ۲۰ میلیارد دلار طی سال ۱۴۰۴ است؛ بدیهی است استمرار این روند که توقف آن کمی دور از ذهن و غیرواقع بینانه است، ایران ما را آسیب پذیرتر و ضعیف تر خواهد نمود. اما ترجمه این اعداد برای فعال اقتصادی، رکود عمیق و کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی تقاضای بازار است؛ کاهش گردش مالی، شرکتها را مجبور به تعدیل نیرو و طبیعتا کاهش تولید می کند، کاهش تولید نیز بلافاصله به گرانی بیشتر کالا منجر می شود. صنایع نساجی و خودرو و همه فعالیتهای اقتصادی که در این زنجیره هستند، بیش از نیمی از فروش خود را از دست می دهند، استارتاپهای فناوری که به سرمایه گذاری خارجی دل خوش کرده اند باید آنرا فراموش کنند، پتروشیمی ها و تولیدکنندگان فرآورده های نفتی تحت فشار جدی قرار میگیرند. تورم ، هزینه های تولید را حداقل ۵۰% افزایش می دهد لذا کمبود نقدینگی چالش اساسی شرکتها و نیاز به وام بانکی سیل آسا خواهد شد، کمبود گاز در نیمه دوم سال به وخامت اوضاع می افزاید و محدودیت های صادراتی حاصل از تحریم، فشار به بخش فروش شرکتها را مضاعف می کند. باید توجه کنیم که کسری ۷.۴ میلیارد دلار به معنی تحت فشار گذاشتن ذخایر بانک مرکزی و صندوق ذخیره ارزی کشور نیز خواهد شد. پیش بینی از دست رفتن ۴۰ هزار شغل و روانه شدن این افراد به لشکر بیکاران، با عنایت به تفسیر و تحلیل اعداد و ارقام فوق عین واقعیت است
شرکتهای بزرگ که اکثرا دولتی یا خصولتی هستند و عمدتا سود شیرین آنها وابسته به صادرات مواد اولیه مفت است حداقل ۲۵% کاهش فروش را باید پیش بینی کنند که معادل همین قدر سودآوری آنهاست، شرکتهای متوسط که بیشتر خصوصی هستند تا ۳۵% و بنگاههای کوچک تا ۵۰% افت فروش را پیش بینی کنند، این وضعیت تقریبا هرم یا نمودار میزان ورشکستگی در سال ۱۴۰۵ را برای ما روشن می کند. ۵% شرکتهای بزرگ، ۲۰% شرکتهای متوسط و ۳۵% شرکتهای کوچک در معرض ورشکستگی قطعی هستند.
آنچه میتواند این شرایط را خطرناکتر کند و به سرعت و شدت آن بیافزاید سخت تر شدن حلقه تحریمها، تشدید درگیریها و تهدیدهای نظامی، افت قیمت نفت و ناترازی های داخلی است، باید امید داشته باشیم این عوامل به وخامت اوضاع منجر نشود؛ محاسبات ریاضی و دقیق گویای آن است که تاب آوری اقتصادی کشور با شرایط موجود و با سناریوی تشدید عوامل گفته شده، کمتر از یک سال است!
اعداد و ارقام بالا که نمایانگر شرایط اقتصادی ایران در شش ماهه دوم سال است فارغ از هرگونه دیدگاه سیاسی به طرز شگفت انگیزی مشابه وضعیت اقتصادی شوروی در سال ۱۹۹۱ است!
رشد منفی ۲ الی ۵% اقتصاد در اواخر دهه ۱۹۸۰ در اتحاد جماهیر شوروی بدلیل ناکارآمدی و سو مدیریت، تورم ۴۰ الی ۹۰ درصدی، وابستگی ۵۰ تا ۶۰ درصدی درآمد کشور به نفت، گاز و فراورده های نفتی همزمان با تحریم های غرب و افت قیمت جهانی نفت، فقر مطلق ۵۰ میلیون نفری از جمعیت مملکت ، بازار سیاه و فساد گسترده برای دسترسی به منابع دولتی ارزان قیمت، کسری شدید ارزی، کاهش نفوذ شوروی در اروپای شرقی و افغانستان، افول جایگاه ایدوئولوژی و مقبولیت کمونیست نزد جامعه و کاهش تاب آوری اقتصادی به طرز باورنکردنی با متغیرهای اقتصادی کنونی ایران و چشم انداز موجود مطابقت دارد!
بعید است چشمان سناریو نویسان و محاسبه گرهای اتاقهای فکر غرب از چنین الگویی برای فشار حداکثری بر ایران دور مانده باشد. امیدواریم این الگوی تاریخی از چشمان و محاسبات تصمیم گیران کشور نیز نهان نباشد!
✍️حامد پاک طینت
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍14❤5👌2
♻️دست به دعا برداریم
-----
نتانیاهو نمیخواست این روز را ببیند. دوست داشت نابودی تام و تمام حماس را جشن بگیرد. حماس هم با عملیات هفت اکتبر خیال میکرد نابودی اسرائیل را کلید زده و به زودی حامیان منطقهای از راه خواهند رسید و آرزوی نابودی اسرائیل تحقق خواهد یافت.
اینک هر دو در یک اتاق شطرنج بازی میکنند. هر کدام یک گام برداشتهاند. گروگانها آزاد میشوند، بخشی از اسرای فلسطینی هم آزاد خواهند شد و اسرائیل از مرکز شهر غزه عقبنشینی خواهد کرد. هیچکدام در صحنه جنگ به اهداف خود نرسیدند. حماس آسیب فراوان دید، اما شبح ترسناکش هنوز سربازان اسرائیلی را میترساند. اینک اسرائیل با آن شبح به مذاکره نشسته است. سیاست ورزی درست در همان نقطهای جان میگیرد که طرفین نزاع از نابودی هم مایوس شدهاند.
نمیتوان با قاطعیت در باره آینده مذاکرات سخن گفت. اما بیتردید یک اتفاق بسیار مهم کلید خورده است. آنچه امید به تداوم این روند را بیشتر میکند طرفینی است که دور تا دور میز مذاکره ایستادهاند و دو سوی میز را تحت فشار قرار میدهند: آمریکا، بخش مهمی از کشورهای عربی، ترکیه و مصر و دورتر از آنها روسیه و چین و اروپا صف کشیدهاند.
راست گرایان اسرائیلی تهدید میکنند فرصتی پیش آمده تا بر ایران تمرکز کنند. اما ماجرا سوی دیگری هم دارد. آنچه به گمانم بیشتر احتمال دارد، همراه شدن ایران با روند مذاکرات است.
در وضعیتی که رادیکالترین نیروی فلسطینی در حال پشبرد یک مذاکره پیچیده و تاریخی است، جمهوری اسلامی راهی جز حمایت و پشتیبانی و تقویت موضع حماس در این روند ندارد. همین حالا نیز ایران به نحوی ضمنی و نه چندان رویتپذیر در اتاق مذاکره حضور دارد. از اصل مذاکرات حمایت مشروط کرده است.
خدا کند در اتاق بماند و کم کم حضوری صریح و مستقیم پیدا کند. اگر چنین شود، داستان تازهای در منطقه رقم خواهد خورد. داستانی که نتانیاهو و راستگرایان فاشیست اسرائیلی را مایوس خواهد کرد.
دست به دعا باید برداشت این فرصت از دست نرود.
جواد کاشی
https://www.tg-me.com/darvishane49
-----
نتانیاهو نمیخواست این روز را ببیند. دوست داشت نابودی تام و تمام حماس را جشن بگیرد. حماس هم با عملیات هفت اکتبر خیال میکرد نابودی اسرائیل را کلید زده و به زودی حامیان منطقهای از راه خواهند رسید و آرزوی نابودی اسرائیل تحقق خواهد یافت.
اینک هر دو در یک اتاق شطرنج بازی میکنند. هر کدام یک گام برداشتهاند. گروگانها آزاد میشوند، بخشی از اسرای فلسطینی هم آزاد خواهند شد و اسرائیل از مرکز شهر غزه عقبنشینی خواهد کرد. هیچکدام در صحنه جنگ به اهداف خود نرسیدند. حماس آسیب فراوان دید، اما شبح ترسناکش هنوز سربازان اسرائیلی را میترساند. اینک اسرائیل با آن شبح به مذاکره نشسته است. سیاست ورزی درست در همان نقطهای جان میگیرد که طرفین نزاع از نابودی هم مایوس شدهاند.
نمیتوان با قاطعیت در باره آینده مذاکرات سخن گفت. اما بیتردید یک اتفاق بسیار مهم کلید خورده است. آنچه امید به تداوم این روند را بیشتر میکند طرفینی است که دور تا دور میز مذاکره ایستادهاند و دو سوی میز را تحت فشار قرار میدهند: آمریکا، بخش مهمی از کشورهای عربی، ترکیه و مصر و دورتر از آنها روسیه و چین و اروپا صف کشیدهاند.
راست گرایان اسرائیلی تهدید میکنند فرصتی پیش آمده تا بر ایران تمرکز کنند. اما ماجرا سوی دیگری هم دارد. آنچه به گمانم بیشتر احتمال دارد، همراه شدن ایران با روند مذاکرات است.
در وضعیتی که رادیکالترین نیروی فلسطینی در حال پشبرد یک مذاکره پیچیده و تاریخی است، جمهوری اسلامی راهی جز حمایت و پشتیبانی و تقویت موضع حماس در این روند ندارد. همین حالا نیز ایران به نحوی ضمنی و نه چندان رویتپذیر در اتاق مذاکره حضور دارد. از اصل مذاکرات حمایت مشروط کرده است.
خدا کند در اتاق بماند و کم کم حضوری صریح و مستقیم پیدا کند. اگر چنین شود، داستان تازهای در منطقه رقم خواهد خورد. داستانی که نتانیاهو و راستگرایان فاشیست اسرائیلی را مایوس خواهد کرد.
دست به دعا باید برداشت این فرصت از دست نرود.
جواد کاشی
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤20🤔6👍5
♻️قلم بیداری؛ فریاد خاموش وجدان ایران
در روزگاری که تریبونها در انحصار دروغگویان است، قلمِ بیدار، بزرگترین تهدید برای ظلم و بزرگترین امید برای مردم است. قلمی که از مرکب وجدان و آگاهی بنویسد، میتواند وجدان یک ملت را بیدار کند، بیآنکه فریاد بزند یا گلولهای شلیک کند.
قلم بیداری، فقط ابزاری برای نوشتن نیست؛ سلاحی است علیه تاریکی. سلاحی که در دست انسانهای آگاه، میتواند دیوار سانسور را بشکند، پردهی ریا را بدرد و حقیقت را آشکار سازد.
امروز در ایران، بیش از هر زمان دیگر، به چنین قلمی نیاز داریم؛ قلمی که بهجای ستایش صاحبان قدرت، زبان مردمِ بیصدا باشد. قلمی که نه از تهدید بترسد، نه از تطمیع بلغزد.
بیداری یعنی پرسشگری؛ یعنی نپذیرفتن هر آنچه بهعنوان "حقیقت رسمی" عرضه میشود. بیداری یعنی دیدن آنچه نمیخواهند دیده شود؛ شنیدن آنچه از گفتنش میترسند. و قلم بیداری، ابزار این دیدن و شنیدن است.
اما صاحبان این قلمها، امروز در ایران، در تنگنایی میان وجدان و امنیت نفس میکشند. سانسور، تهدید، محرومیت از کار، و گاه حذف فیزیکی، بهایی است که نویسندگان بیدار میپردازند.
با اینحال، همانگونه که تاریخ نشان داده، هیچ قدرتی نتوانسته نور قلم را خاموش کند.
جوهر حقیقت، از جنس آتش است؛ هرچه بیشتر پنهانش کنند، فروزانتر میسوزد.
قلم بیداری در ایران امروز، باید از مرز ترس عبور کند و خود را وقف انسانیت و وطن کند. باید به جای نفرتپراکنی، اندیشیدن بیاموزد؛ به جای دشمنسازی، گفتوگو را ترویج کند؛ به جای تسلیم، امید بیافریند.
زیرا آگاهی، بزرگترین انقلابِ بدون خونریزی است.
در جهانی که رسانهها خریدنی شدهاند، هنوز قلمهای بیدار هستند که فروشی نیستند. آنها نه مزدور قدرتاند و نه دنبالهرو هیاهو؛ بلکه وجدانهای خاموششده را صدا میزنند.
چنین قلمی، همان «بمب آگاهی» است که از هزار بمب اتم، قویتر است — چون اندیشه را منفجر میکند، نه انسان را.
باشد که این قلمها، از هر گوشه ایران، دوباره برخیزند تا نور را در دل تاریکیها بپراکنند؛
زیرا ملتِ بیقلم بیدار، دیر یا زود، برده جهل و دروغ خواهد شد.
✍️ محمد طولابی
(جانباز و فعال سیاسی )
https://www.tg-me.com/darvishane49
در روزگاری که تریبونها در انحصار دروغگویان است، قلمِ بیدار، بزرگترین تهدید برای ظلم و بزرگترین امید برای مردم است. قلمی که از مرکب وجدان و آگاهی بنویسد، میتواند وجدان یک ملت را بیدار کند، بیآنکه فریاد بزند یا گلولهای شلیک کند.
قلم بیداری، فقط ابزاری برای نوشتن نیست؛ سلاحی است علیه تاریکی. سلاحی که در دست انسانهای آگاه، میتواند دیوار سانسور را بشکند، پردهی ریا را بدرد و حقیقت را آشکار سازد.
امروز در ایران، بیش از هر زمان دیگر، به چنین قلمی نیاز داریم؛ قلمی که بهجای ستایش صاحبان قدرت، زبان مردمِ بیصدا باشد. قلمی که نه از تهدید بترسد، نه از تطمیع بلغزد.
بیداری یعنی پرسشگری؛ یعنی نپذیرفتن هر آنچه بهعنوان "حقیقت رسمی" عرضه میشود. بیداری یعنی دیدن آنچه نمیخواهند دیده شود؛ شنیدن آنچه از گفتنش میترسند. و قلم بیداری، ابزار این دیدن و شنیدن است.
اما صاحبان این قلمها، امروز در ایران، در تنگنایی میان وجدان و امنیت نفس میکشند. سانسور، تهدید، محرومیت از کار، و گاه حذف فیزیکی، بهایی است که نویسندگان بیدار میپردازند.
با اینحال، همانگونه که تاریخ نشان داده، هیچ قدرتی نتوانسته نور قلم را خاموش کند.
جوهر حقیقت، از جنس آتش است؛ هرچه بیشتر پنهانش کنند، فروزانتر میسوزد.
قلم بیداری در ایران امروز، باید از مرز ترس عبور کند و خود را وقف انسانیت و وطن کند. باید به جای نفرتپراکنی، اندیشیدن بیاموزد؛ به جای دشمنسازی، گفتوگو را ترویج کند؛ به جای تسلیم، امید بیافریند.
زیرا آگاهی، بزرگترین انقلابِ بدون خونریزی است.
در جهانی که رسانهها خریدنی شدهاند، هنوز قلمهای بیدار هستند که فروشی نیستند. آنها نه مزدور قدرتاند و نه دنبالهرو هیاهو؛ بلکه وجدانهای خاموششده را صدا میزنند.
چنین قلمی، همان «بمب آگاهی» است که از هزار بمب اتم، قویتر است — چون اندیشه را منفجر میکند، نه انسان را.
باشد که این قلمها، از هر گوشه ایران، دوباره برخیزند تا نور را در دل تاریکیها بپراکنند؛
زیرا ملتِ بیقلم بیدار، دیر یا زود، برده جهل و دروغ خواهد شد.
✍️ محمد طولابی
(جانباز و فعال سیاسی )
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍26❤9👏5👎2